دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 73 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 42 |
هوش هیجانی
تعریف
هوش عاطفی، هوش احساسی یا هوش هیجانی
-اهمیت هوش هیجانی
- تاریخچه هوش هیجانی
- سابقه نظری مفهوم هوش هیجانی
- دیدگاه توانایی (پردازش اطلاعات)
- دیدگاه مختلط
- هوش هیجانی از نقطهنظر گلمن
آگاهی از هیجانات خود
کنترل هیجانات
خود انگیختگی
تشخیص هیجانات در دیگران
کنترل روابط
- هوش هیجانی از نقطه نظر بار ـ آن
- عوامل مؤثر در هوش هیجانی
شناخت عواطف شخصی:
به کار بردن درست هیجان ها :
برانگیختن خود:
شناخت عواطف دیگران:
حفظ ارتباط ها :
فهرست منابع
منابع فارسی
منابع لاتین
هوش هیجانی
تعریف
گلمن برای طرح هوش هیجانی مدیون دانشمندان زیادی است که با ارائه تحقیقات خویش، راه را برای کتاب هوش هیجانی هموار کرده¬اند. سال¬های زیادی بر روان شناسی حاکم بود که مهم ترین استعداد افراد را بهره¬ی هوشی یا هوش بهر می-نامیدند و با همین استعداد، پذیرش و گزینش کارمندان را انجام می¬دادند که افراد، یا باهوش هستند یا نیستند و به هر حال، چنین متولد شده¬اند و کار زیادی برای آن¬ها نمی¬توان انجام داد. این طرز تفکر در جامعه آن زمان - که گاردنر آن را دوران تفکر هوش بهری می¬نامد- نیز نفوذ کرده بود. گاردنر هوش شخصی را به عنوان یکی از زیر مجموعه¬های فرعی هوش معرفی می¬کند (گلمن، 2000، ترجمه¬ی پارسا، 1389). هوش¬های شخصی عبارتند از:
1- دانش دورن شخصی که این امکان را میسر می¬سازد که یک مجموعه از احساسات بسیار متفاوت و پیچیده را بررسی و نمونه یابی می¬کند.
2- دانش بین فردی، توانایی درک و ایجاد تفکیک بین حالات، روحیات، انگیزه¬ها و مقاصد دیگران است که همه¬ی این توانایی¬ها از زیر مجموعه¬های هوش هیجانی است.
در نهایت گلمن هوش هیجانی را نوع دیگری از هوش می¬داند که مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیم¬های مناسب در زندگی است. توانایی اداره¬ی مطلوب خلق و خوی و وضع روانی و کنترل تکانش¬هاست. عاملی است که به هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف، در شخص ایجاد انگیزه می¬کند (سبحانی نژاد و یوزباشی، 1387).
بنابراین با توجه به دیدگاه دانشمندان طرفدار هوش هیجانی که رد صفحات بعد توضیح داده خواهد شد. باید توجه داشته باشیم، این که هوش هیجانی چیست؟ هوش هیجانی را نمی-توان با چند اصطلاح تعریف کرد، زیرا هوش هیجانی بر خلاف هوش عمومی که معمولآ یک استعداد و توانایی ذاتی و ثابت تلقی می-شود، شامل مجموعه¬ای از توانایی¬ها و مهارت¬هاست که از لحظه¬ی تولد، توانایی یادگیری آن را دارد و یک توانایی ارثی، ذاتی و ثابت نیست؛ بلکه در طول زمان بر حسب این که فرد در چه محیط فرهنگی باشد و چه نوع آموزشی ببیند و چه قدر از این توانایی¬ها را یاد بگیرد برخوردار می¬شود. بنابراین هوش هیجانی طیف گسترده¬ای از مهارت¬هاست که برجسته¬ترین آن¬ها مهارت اجتماعی است که بر خودآگاهی بنا می¬شوند. یعنی توانایی شناخت دقیق احساسات، عواطف و ویژگی¬های خود. زیرا تا فردی احساسات و عواطف و احساسات دیگران را بشناسد و لذا در برقراری رابطه¬ی مفید و سالم ناتوان خواهد بود (گلمن، 2000، ترجمه¬ی پارسا، 1389).
هوش عاطفی، هوش احساسی یا هوش هیجانی (که ضریب آن با EQ نشان داده میشود) شامل شناخت و کنترل عواطف و هیجانهای خود است. به عبارت دیگر، شخصی که EQ بالایی دارد سه مؤلفه¬ی هیجانها را به طور موفقیت¬آمیزی با یکدیگر تلفیق میکند (مؤلفه¬ی شناختی، مؤلفه¬¬ی فیزیولوژیکی و مؤلفه¬ی ¬رفتاری). دانیل گلمن معتقد است، هوش عاطفی بالا تبیین میکند که چرا افرادی با ضریب هوشی (IQ) متوسط موفق¬تر از کسانی هستند که نمرههای IQ بسیار بالاتری دارند. ضریب هوشی(IQ) نمیتواند به خوبی از عهده توضیح سرنوشت متفاوت افرادی برآید که فرصتها، شرایط تحصیلی و چشم¬اندازهای مشابهی دارند. وقتی نود و پنج دانشجوی دانشگاه هاروارد را در دهه ۱۹۴۰ - یعنی دورانی که دانشجویان دانشگاههای شرق آمریکا را افرادی با هوشبهرهای متنوع¬تر از امروز تشکیل میدادند- تا سنین میانسالی مورد بررسی قرار دادند، چنین دیدند که افرادی که بالاترین نمرههای تحصیلی را داشتند از نظر میزان حقوق دریافتی، بهرهوری و موفقیت شغلی از همدوره¬ایهای ضعیف¬تر خود موفق¬تر نبودند. آنان حتی از نظر میزان رضایت از زندگی شخصی یا رضایت از روابط دوستانه، خانوادگی و عشقی نیز وضعیتی برتر نداشتند. با ظهور عصر اطلاعات و ارتقای ارزشمندی ارتباطات انسانی و هم چنین بروز موقعیتهای استراتژیک سازمانی، نظریه-ی هوش عاطفی رشد چشم¬گیری یافته و از مباحث پرطرفدار سازمانی شده است. هوش هیجانی، اصطلاح فراگیری است که مجموعه-ی گستردهای از مهارتها و خصوصیات فردی را در برگرفته و به طور معمول به آن دسته مهارتهای درون فردی و بین فردی اطلاق میگردد که فراتر از حوزه¬ی مشخصی از دانشهای پیشین، چون هوشبهر و مهارتهای فنی یا حرفهای است. هوش هیجانی از آخرین مباحث متخصصین در خصوص درک تمایز بین منطق و هیجان بوده و برخلاف مباحث اولیه در این جا، فکر و هیجان به عنوان موضوعاتی برای سازگاری و هوشمندی تلقی شده است. به علاوه، شبیه سایر مباحث مطرح درخصوص ماهیت انسان، هوش هیجانی نیز دستخوش دو نوع بحث و گفتگوی علمی و عوام پسند گردیدهاست (گلمن، 2000، ترجمه¬ی پارسا، 1389؛ گارسیا- سانچو ، سالگوئرو و فرناندز- بروکال ، 2014).