دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 50 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
سنتهاى ریشه دار اجتماعى و دینى، زنان را به سوى حفظ ارکان خانواده دعوت مىکند، اما هنجارهاى دنیاى متجدد - از دیگر سو - آنان را به حضور هر چه بیشتر در جامعه و همکارى فعال در مراکز اشتغال فرا مىخواند . حال چگونه مىتوان این دو را با هم جمع کرد؟ در صورت به خطر افتادن یکى، اولویتبا حفظ کدام است؟ و بالاخره در مهندسى جامعه و در سیاست گذارىهاى کلان و خرد، براى تعیین نقش زنان و مردان، نقشه صحیح کدام است؟ اشتغال بانوان یا عدم اشتغال آنان، کدام یک در اولویت قرار دارد؟
موضوع اصلى این نوشتار، «زنان داراى همسر و در مجموعه خانواده» است و مقصود از اشتغال نیز هر گونه شغل و حرفه اقتصادى است که منشا درآمد باشد . «جامعه» نیز در این جستار، گستره وسیعى دارد که شامل بازار، کارخانهها، مراکز ادارى و خدماتى و ... و حتى خانه و کارهاى خانگى مىشود .
مفروضات اساسى زیر به وضوح از دیدگاه اسلام قابل استخراج هستند و در این مجموعه، به عنوان اصول موضوعه پذیرفته شدهاند:
الف) تساوى زن و مرد در اصل آفرینش و گوهر اصلى انسانیت (روح)
«یا ایها الناس اتقوا ربکم الذى خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نساء» (1)
اى مردم! از پروردگارتان که شما را از نفس (گوهر) واحدى آفرید و جفتش را نیز از آن خلق نمود و از آن دو مردان و زنان بسیارى پراکنده کرد، پروا دارید .
ب) تساوى در وصول به بالاترین مراتب کمال و معنویت
«من عمل صالحا من ذکر او انثى و هو مؤمن فلنحیینه حیوة طیبة» (2)
هر مرد یا زن مؤمنى که عمل شایسته انجام دهد، قطعا او را با زندگى پاکیزهاى، حیات (حقیقى) بخشیم .
ج) مشارکت زنان و مردان در مسؤولیت اجتماعى
پیامبر اکرم (صلىالله علیهو آله) فرمودند: آگاه باشید که همگى شما چون چوپان و همگى در برابر هم مسؤولید . (3)
«و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر» (4)
د) استقلال اقتصادى زنان و مردان
«للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن» (5)
براى مردان از آن چه کسب کردهاند، بهرهاى است و براى زنان نیز از آن چه کسب کردهاند، بهرهاى است .
اصول دیگرى نیز از جمله حاکمیت معنویت و قرب خدا در ارزشگذارىها، اهمیتخانواده در تعالى و تربیت انسانها و ... را مىتوان در نظر گرفت که در صورت نیاز به آنها اشاره مىکنیم .
پس از پذیرش اصول فوق، مدعاى اصلى مقاله، اولویتحضور جدى زنان در اداره امور داخلى خانواده است و اشتغال به طور کلى و به ویژه در خارج از خانه، مرتبه ثانوى دارد و پس از فراغت از مسؤولیت اولیه، مطلوبیت مىیابد . از جمله ادله ما در این استنتاج، عبارتند از:
1 . تحلیل ساختارى خانواده و توجه به تفاوت نقشها
ساختخانواده، مجموعه نامرئى انتظارات عملکردى است که شیوههاى مراوده یا میان کنشهاى اعضاى خانواده را سامان مىدهد . خانواده سیستمى است که عملکرد آن از طریق الگوهاى مراودهاى صورت مىگیرد . مراودت یا میان کنشهاى تکرارى، الگوهایى به وجود مىآورند، مبنى بر این که چطور، چه وقت و با چه کسى رابطه برقرار مىشود و همین الگوها زیر بناى سیستم را نیز تشکیل مىدهند . الگوهاى مراودهاى، رفتار اعضاى خانواده را منظم مىکند . دو سیستم مقید کننده، باعث تداوم این الگوهاست . اولى همگانى و مستلزم قواعد جهانى است که بر سازمان خانواده حکومت مىکند; مانند سلسله مراتب قدرت که باید وجود داشته باشد و در آن، والدین و فرزندان از سطوح متفاوت اقتدار برخوردار باشند . هم چنین باید نقشهاى مکمل وجود داشته باشد; زن و شوهرى که اتکاى متقابل را پذیرفته و به صورت یک تیم عمل مىکنند . دومین سیستم مقید کننده خاص و مستلزم انتظارات متقابل اعضاى هر خانواده از یکدیگر است .
سیستم خانواده، وظایف خود را از طریق زیر منظومههاى خود متمایز و اجرا مىکند . اعضا، زیر منظومههاى خانواده را تشکیل مىدهند . جفتهایى از قبیل زن و شوهر، یا مادر و فرزند مىتوانند زیر منظومه باشند . زیر منظومه زن و شوهرى، متشکل از دو بزرگسال با جنسیتهاى مخالف است که با هدف تشکیل خانواده به هم ملحق شدهاند . زیر منظومه زن و شوهرى داراى تکالیف یا نقشهایى است که براى عملکرد خانواده حیاتى است . مهارتهاى اصلى لازم براى به ثمر رسیدن تکالیف این زیر منظومه، عبارت از «مکملیت» و «برون سازى متقابل» است; یعنى زن و شوهر باید الگوهایى به وجود آورند که در آن، هر کدام عملکرد دیگرى را در بسیارى زمینهها حمایت و تکمیل کند . هم زن و هم شوهر، باید بخشى از مجزا بودن خود را براى کسب تعلق از دستبدهد . پافشارى زن و شوهر در حفظ حقوق مستقل خود، ممکن است زیر بار «به هم وابستگى» رفتن را در یک رابطه قرینه مختل کند . (6)
سالوادور مینوچین، (7) روانشناس آمریکایى و متخصص خانواده درمانى، با تحلیل ساختارى فوق از خانواده معتقد است: تداوم به هنجار یک خانواده در گرو انجام تکالیف مکمل از سوى هر یک از زن و شوهر است، و الا استرسهاى ناشى از عدم توجه به نقشها، منشا اختلال در خانواده مىشود . بنابراین یکى از مبانى استنتاجها در نهایت، توجه به این موضوع است که خانواده منظومه واحدى است و هر یک از اعضاى خانواده (در این جا منظور زن و شوهر است)، داراى تکالیف و نقشهاى ویژه است . با توجه به کارکردهاى موجود در خانواده و تکالیفى که در بین هست - مانند رفتار جنسى و تولید مثل، حمایت و مراقبت، جامعه پذیرى، عاطفه و همراهى، کارکردهاى اقتصادى، تربیت و ... - برخى از آنها منوط به مشارکت طرفینى است، و برخى از آنها با نوعى تقسیم کار در انجام وظایف نیز ممکن است، مانند تربیت و کارکرد اقتصادى .
فایل ورد 28 ص