پرسی فایل

تحقیق، مقاله، پروژه، پاورپوینت

پرسی فایل

تحقیق، مقاله، پروژه، پاورپوینت

دانلود تحقیق مدیریت اسلامی

ین مقاله به مهمترین مباحث اصول اخلاق اجتماعی ، خانواده ، جامعه ، عدالت وظلم ، اصلاح و افساد و آداب معاشرت اسلامی پرداخته می شود
دسته بندی مدیریت
فرمت فایل doc
حجم فایل 86 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 41
دانلود تحقیق مدیریت اسلامی

فروشنده فایل

کد کاربری 8067

چکیده:

اخلاق اجتماعی عبارت است از کلیه رفتارهای اختیاری فرد در مقابل دیگران. چه دیگران همسر، پدر و مادر و فرزندان و یا فامیل ها و اقربائ شخص و یا غیر خویشان باشند. چه این رفتار به عنوان رفتار خاص شخص باشد و یا رفتار گروهی فرد (مانند رفتارهای اعضای یک حزب و یا گروه خاص در مقابل اشخاص و یا گروه ها و یا افراد دیگر) ، در نتیجه چون انسان موجودى است اجتماعى ، تنها در سایه اجتماع مى تواند به اهداف والاى خود دست یابد، مشکلات خود را آسانتر مرتفع کند و به سعادت مطلوب سریع تر برسد. دراین مقاله به مهمترین مباحث: اصول اخلاق اجتماعی ، خانواده ، جامعه ، عدالت وظلم ، اصلاح و افساد وآداب معاشرت اسلامی پرداخته می شود.

مقدمه

مساله مهم این است که: آیا مسائل اخلاقی در رابطه به انسانهای دیگر شکل می گیرد بطوری که اگر یک انسان تنهای تنها زندگی کند، اخلاق برای او مفهوم نخواهد داشت؟ یا این که پاره ای از مفاهیم اخلاقی درباره یک انسان تنهای تنها نیز صادق است، هر چند قسمت اعظم مسائل اخلاقی در رابطه انسانهای دیگر پیدا می شود، و از این نظر می توانیم اخلاق را به دو بخش تقسیم کنیم؟

بعضی معتقدند تمام اصول اخلاقی بازگشت به مناسبات خاص اجتماعی انسان با دیگران است، بطوری که اگر اجتماعی اصلا وجود نمی داشت و هر انسان کاملا جدا از دیگران می زیست، و هر فردی بی خبر از وجود دیگری زندگی می کرد، اخلاق اصلا مفهومی نداشت! زیرا غبطه، حسد، و تواضع، و تکبر، و حسن ظن، و عدالت، و جور، و عفت، و سخاوت، و امثال اینها همه از مسائلی است که فقط و فقط در اجتماع و برخورد انسان با دیگران، مفهوم دارد؛ بنابراین، انسان منهای اجتماع، با انسان منهای اخلاق، همراه خواهد بود.ولی در عین این که باید اعتراف کرد که بسیاری از فضائل و رذائل اخلاقی با زندگی اجتماعی انسان بستگی دارد، چنان نیست که این مساله عمومیت داشته باشد، زیرا بسیاری از مسائل اخلاقی هستند که فقط جنبه فردی دارند، و در مورد یک انسان تنها نیز کاملا صادق است؛ مثلا، صبر و جزع بر مسائل، شجاعت و ترس در برابر پیشامدها،استقامت و تنبلی در راه رسیدن یک فرد به هدف خود، غفلت و توجه نسبت به آفریدگار جهان، شکر و کفران در برابر نعمتهای بی پایان او و امثال این امور که علمای اخلاق در کتب اخلاقی از آن بحث نموده اند و جزء فضائل یا رذائل اخلاقی شمرده اندمی تواند جنبه فردی داشته باشد، و درباره یک فرد که زندگی کاملا جدا از اجتماع دارد نیز صدق کند، ولی پیدا است که اخلاق اجتماعی وزنه سنگینتری در علم اخلاق دارد و شخصیت انسان بیشتر بر محور آن دور می زند( ناصر مکارم شیرازی ، 1387 ، 77-76 (

اخلاق، نه تنها در نجات جامعه ومسائل اجتماعی، نقش دارد بلکه در نجات فرد و مطالب فردی نیز سهم مؤثری ایفا می کند؛ زیرا اخلاق، تنها برای ایجاد یک مدینه فاضله، شهر و یا کشور متمدن و با فرهنگ نیست؛ انسان خواه در جامعه زندگی کند، خواه در زاویه ای به سر ببرد نیازمند به اخلاق است. البته اگر جامعه ای وجود داشته باشد و کسی بخواهد عمدا از جامعه جدا بشود، هرگز در آشنایی با فن اخلاق و عمل به قوانین اخلاقی، موفق نخواهد بود(عبدالله جوادی آملی ، 1378 ، 238(

اخلاق اجتماعی

مسائلى است که محور آن ها را روابط اجتماعى انسان با دیگران تشکیل مى دهد و معمولاً اخلاق، در بیش تر موارد به این دسته ازمسائل اخلاقى اطلاق مى شود. وقتى در محاورات عرفى گفته مى شود که کسى اخلاقش خوب است یا خوب نیست، منظور همین ملکاتى است که در روابط او با دیگران خودنمایى مى کند( محمدتقى مصباح یزدى ، 1380 ، 23) دربخش اخلاق اجتماعی، که در آن ارزش‏های اخلاقی در حوزه رابطه انسان با انسان‏های دیگر بررسی می ‏شود ، نخستین مسأله ارزیابی اخلاقی نفس اجتماعی زیستن در برابر گوشه گیری و مردم گریزی است. پرسش آن است که آیا اجتماعی زیستن از نظر اسلام دارای ارزش اخلاقی و امری پسندیده است؟

نقش عامل عقلانی در ارزش‏یابی

در ارزیابی کارها، چه فردی و چه اجتماعی، بیش از هر چه باید روی عامل عقلانی تکیه کرد.میل‏ های طبیعی و عواطف، هر چند در تشکیل زندگی اجتماعی دخالت دارند، ولی ارزش اخلاقی بستگی به عامل عقلانی دارد. عامل عقلانی در این جا آن است که دستیابی انسان به مطلوب ‏های مادی و معنویش در گرو زندگی اجتماعی است.در زندگی فردی نه قادر به تأمین مصالح مادی انسان است و نه مصالح معنوی او از این رو، زندگی اجتماعی به حکم عقل مطلوب است( علی شیروانی ، 1382، 193 ). براى تعیین ارزش افعالى که به زندگىِ اجتماعى مربوط مى شود و ارزش ملکاتى که از این افعال به وجود مى آید، باید اصولى را در نظر بگیریم که براساس بینش عقلانى و توجه به واقعیاتى که در زندگىِ اجتماعى وجود دارد که عبارتند از:

الف) اصل عدل

نیاز به جامعه، براى تأمین نیازمندى هاى مادى و معنوى، یک نیاز عمومى است و اختصاصى به افراد خاصى ندارد. زندگىِ اجتماعى براى این شکل مى گیرد که همه افراد به مصالح مادى و معنوى و کمال نهایى خود نایل آیند. بنابراین، رفتار افراد در جامعه باید به گونه اى باشد که در تحقق این هدف کلى، یعنى دست یابىِ همه افراد به کمال نهایى خود، مؤثر باشد، نه آن که جمعى از افراد، فداى جمعى دیگر شوند. پس رفتار اجتماعىِ افراد در صورتى درست و ارزشمند است که به مصالح کلى جامعه بینجامد و هیچ گاه، نباید براى آن که فرد یا افرادى به منافع خود دست یابند، عده اى دیگر، از مواهب و مزایاى زندگى محروم و از هستى ساقط شوند.فرد در صورتى حاضر است در زندگىِ اجتماعى بارى را به دوش کشد و کارى انجام دهد که در منافع حاصل از آن، سهمی داشته باشد و مقتضاى حکم عقل، این است که هر فرد به اندازه اى که در زندگىِ اجتماعى و تحصیل مصالح آن مؤثر است، از نتایج زندگىِ اجتماعى نیز بهره مند شود؛ یعنى وقتى که عقل، فرد را مکلف مى کند به انجام کارهایى که نفعش به جامعه برمیگردد، در مقابل این تکلیف، حقى نیز براى فرد بر عهده اجتماع در نظر مى گیرد. از این جا است که موازنه حق و تکلیف مطرح مى شود: موازنه بین تکلیفى که به عهده فرد مى آید در برابر جامعه، با حقى که آن فرد بر عهده دیگران پیدا مى کند، و این همان عدل و قسط در مفهوم اجتماعى و اخلاق اسلامى است.

ب) اصل احسان

عدل، یک اصل مهم است؛ اما نمى تواند تنها معیار ارزش گذارى در روابط اجتماعى باشد؛ زیرا در هر جامعه، به طور طبیعى افرادى پیدا مى شوند داراى شرایط استثنایى که تنها با کار خود، قادر به تأمین نیازهاى زندگى خویش نیستند و محرومیت هاى بسیارى دارند؛ مثلا افرادى با نقص عضو متولد مى شوند که مثل دیگران قادر به تلاش و تأمین مصالح اجتماعى نیستند و گاهى درصد نقص عضو یک فرد به اندازه اى است که نفع او براى جامعه، قابل مقایسه با نیازهاى او به جامعه نیست؛ زیرا نیاز او به جامعه بسیار بیش از نفعى است که او به جامعه مى رساند.

اسلام در کنار اصل عدل، اصل احسان را مطرح مى کند. اصل احسان براى جبران کمبودها و نیازهاى چنین افرادى است که در هر جامعه وجود دارند، افرادى که نقص عضو مادرزادى دارند و یا در اثر حوادثى نقص عضو پیدا کرده اند.

با توجه به این دو مطلب، موقعیت اصل عدل و اصل احسان در اخلاق اسلامى روشن مى شود. خداوند در یک آیه، به این،دو اصل اشاره کرده، مى فرماید:

)إِنَّ اْللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالاِْحْسانِ )قطعا خداوند به عدل و احسان فرمان می‏دهد( سوره نحل/90(

ج ) اصل تقدم مصالح معنوى برمنافع مادى

اصل سوم، تقدم مصالح معنوى بر منافع مادى است. گاهى تأمین نیازهاى مادى با رعایت مصالح معنوى تزاحم پیدا مى کند. اگر در جامعه اى همه نیروى مردم صرف کارهاى اقتصادى و پیشرفت هاى مادى شود، طبعاً این جامعه در بُعد اقتصادى و زندگىِ مادى پیشرفت چشمگیرى خواهد کرد؛ زیرا همه نیروهاى مردم، در این جهت بسیج شده است. حال اگر این جامعه در بخشى از اوقات خود به معنویات بپردازد، طبیعى است که به همان میزان، از پیشرفت هاى مادى آن کاسته خواهد شد و در این جا است که میان پیشرفت مادى و معنوىِ آن جامعه، تزاحم به وجود مى آید.اگر تزاحمى بین مادیات و معنویات پیدا شد، معنویات مقدم خواهند بود؛ زیرا انسانیت انسان و کمال حقیقىِ او در سایه معنویات به دست مى آید. معنویات، انسان را به خدا نزدیک مى سازد و زندگىِ مادى، مقدمه دست یابى به معنویات و وسیله تأمین آن خواهد بود. اگر وسیله، ما را به هدف نزدیک نکند و اصل یا هدف، فداى وسیله شود، چنین وسیله اى ارزش واقعىِ خود را از دست مى دهد.در بینش اسلامى، زندگىِ مادى، مقدمه آخرت است و منافع مادى وسیله اى است براى تحقق بخشیدن به مصالح معنوى، دارایى مادى، هدف نیست بلکه وسیله اى است تا انسان بتواند به کمک آن انسانیتش را کامل کند. بنابراین اگر تزاحمى بین این دو به وجود آید، باید امور معنوى را مقدم داشت.

د) اصل رعایت اولویت

فایل ورد 41 ص


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.