پرسی فایل

تحقیق، مقاله، پروژه، پاورپوینت

پرسی فایل

تحقیق، مقاله، پروژه، پاورپوینت

دانلود تحقیق امامت و ولایت

کلمه امام یعنی پیشوا کلمه پیشوا در فارسی درست ترجمه تحت اللفظی کلمه امام است در عربی خود کلمه امام یا پیشوا مفهوم مقدسی ندارد
دسته بندی معارف اسلامی
فرمت فایل doc
حجم فایل 103 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 142
دانلود تحقیق امامت و ولایت

فروشنده فایل

کد کاربری 8067

معنی امام

کلمه امام یعنی پیشوا . کلمه پیشوا در فارسی درست ترجمه تحت اللفظی کلمه امام است . در عربی خود کلمه امام یا پیشوا مفهوم مقدسی ندارد . یعنی کسی که پیشرو است . عده ای تابع و پیرو او هستند ، اعم از اینکه آن پیشوا عادل و راه یافته و درست رو باشد یا باطل و گمراه باشد . قرآن هم کلمه امام را در هر دو مورد اطلاق کرده است . در یک جا می فرماید :« و جعلنا هم ائمة یهدون بامرنا » [1]ما آنها را پیشوایان هادی به امر خودمان قرار دادیم و در جای دیگر می گوید « ائمة یدعون الی النار » [2]پیشوایانی که مردم را به سوی آتش می خوانند ، یا مثلاً درباره فرعون کلمه ای نظیر امام را اطلاق می کنند : « یقدم قومه یوم القیامه » [3] که در روز قیامت هم پیشاپیش فقومش حرکت می کند . پس کلمه امام یعنی پیشوا . ما به پیشوای باطل فعلاً کاری نداریم . مفهوم پیشوا را عرض می کنیم .

پیشوایی در چند مورد است ، در بعضی از موارد ، اهل تسنن هم قائل به پیشوایی و امامت هستند و لی در کیفیت و شخصش با ما اختلاف دارند . اما در بعضی از مفاهیم امامت ، اصلاً آنها منکر چنین امامتی هستند . امامتی که مورد قبول آنها هم هست ولی در کیفیت و شکل و فردش با ما اختلاف دارند . امامت به معنای زعامت اجتماع است که به همین تعبیر از قدیم در کتب متمکلمین آمده است . خواجه نصیر الدین طوسی در تجرید ، امامت را این طور تعریف می کند (ریاسه عامه ) ، یعنی ریاست عمومی .

شوون رسول اکرم (ص)

پیغمبر اکرم (ص) به واسطه آن خصوصیتی که در دین اسلام بود در زمان خودش به حکم قرآن و به حکم سیره خودشان دارای شون متعددی بودند ؛ یعنی در آن واحد چند کار داشتند و چند پست را اداره می کردند . اولین پستی که پیغمبر اکرم (ص) از طرف خدا داشت و عملاً هم متصدی آن بود ، همین بود که پیغامبر بود یعنی احکام و دستورات الهی را بیان می کرد . آیه قرآن می گوید :« ما اتیکم الرسول فخذوه و ما نهیکم عنه فانتهوا ».[4] آنچه پیغمبر برایتان آورده بگیرید و آنچه نهی کرده ( رها کنید ) ، یعنی آنچه پیغمبر از احکام و دستورها می گوید از جانب خدا می گوید . پیغمبر از این نظر فقط بیان کننده آن چیزی است که به او وحی شده .

منصب دیگری که پیغمبر اکرم (ص) متصدی آن بود ، منصب قضاست .او قاضی میان مسلمین بود ، چون قضا هم از نظر اسلام امری نیست که هر دو نفری اختلاف پیدا کردند ، یک نفر می تواند قاضی باشد . قضاوت از نظر اسلام یک شان الهی دارد زیرا حکم به عدل است و قاضی آن کسی است که در مخاصمات و اختلافات می خواهد به عدل حکم کند . این منصب هم به نص قرآن که می گوید : « فلا و ربک لا یومنون حتی یحکموک. فیما شجر بینهم ثم لا یجدوا فی انفسهم حرجا مما قضیت و یسلموا تسلیما » .[5]

به پیغمبر تفویض شده ورسول اکرم از جانب خدا حق داشت که در میان اختلافات مردم قضاوت کند . این نیز یک منصب الهی است نه یک منصب عادی ، عملاً هم پیغمبر قاضی بود . منصب سومی که پیغمبر اسلام رسماً داشت و هم به نص قرآن به او تفویض شده بود، هم عملاً عهده دار آن بود همین ریاست عامه است . او رئیس و رهبر اجتماع مسلمین بود و به تعبیر دیگر مدیر اجتماع مسلمین بود .

گفته اند آیه : « اطیعوا الله و اطیعو الرسول و اولی الامر منکم » [6] ناظر به این جهت است که او رئیس و رهبر اجتماع شماست ، هر فرمانی که به شما می دهد بپذیرید .قهراً این که می گوییم سه شان ، به اصطلاح تشریفات نیست بلکه اساساً آنچه از پیغمبر رسیده سه گونه است : یک سخن پیغمبر فقط وحی الهی است . در اینجا پیغمبر هیچ اختیاری از خود ندارد . دستوری از جانب خدا رسیده و پیغمبر فقط واسطه ابلاغ است .

آنجا که دستورات دینی را می گویند : نماز چنین بخوانید ، روزه بگیرید و000. آنجا که میان مردم قضاوت می کند دیگر قضاوتش نمی تواند وحی باشد . دو نفر اختلاف پیدا می کنند . پیغمبر طبق موازین اسلامی بین آنها قضاوت می کند و می گوید حق با این است یا با آن . اینجا دیگر این طور نیست که جبرئیل به پیغمبر وحی می کند که در اینجا بگو حق با این اهمیت هست یا نیست . حالا اگر یک مورد استثنائی باشد مطلب دیگری است ولی به طور کلی قضاوتهای پیغمبر بر اساس ظاهر است ، همان طوری که دیگران قضاوت می کنند ، منتها در سطح خیلی بهتر و بالاتر .

خودش هم فرمود : من مامورم که به ظاهر حکم کنم : یعنی مدعی و منکری پیدا می شوند و مثلا‌ً مدعی دو تا شاهد عادل دارد ،پیغمبر بر اساس همین مدرک حمک می کند این حکمی است که پیغمبر کرده ( نه اینکه به او وحی شده باشد ).

در شان سوم هم پیغمبر به موجب اینکه رهبر اجتماع است ، اگر فرماندهی بدهد غیر از فرمانی است که طی آن وحی خدا را ابلاغ می کند.خدا به او اختیار چنین رهبری را داده و این حق را به او واگذار کرده است . او هم به حکم اینکه رهبر است کار می کند و لهذا احیاناً مشورت می نماید . ما می بینیم در جنگهای احد، بدر و خیلی جاهای دیگر پیغمبر اکرم (ص) با اصحابش مشورت کرد که نماز مغرب را اینطور بخوانیم یا آن طور اما مسائلی پیش می آمد که درباره آنها با او سخن می گفتند . می فرمود :

این مسائل به من مربوط نیست ، من جانب الله چنین است و غیر از این هم
نمی تواند باشد ولی در این گونه مسائل ( یعنی در غیر حکم خدا )‌احیاناً پیغمبر مشورت می کند و از دیگران نظر می خواهد پس اگر در موردی پیغمبر اکرم فرمان داد چنین بکند ، این به حکم اختیاری است که خداوند به او داده است. اگر هم در یک مورد بالخصوص وحیی شده باشد یک امر استثنایی است و جنبه استثنایی دارد نه اینکه در تمام کارها و جزئیاتی که پیغمبر به عنوان رئیس اجتماع در اداره اجتماع انجام می داد . به او وحی می شد که در این جا چنین کن و در آنجا چنان و در این گونه مسائل هم پیغمبر فقط پیام رسان می باشند . پس پیغمبر اکرم مسلماً در آن واحد دارای این شوون متعدد بوده است .


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.