دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 49 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 19صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
امید به زندگی یکی از معیارهای اساسی تعیین سطح کیفیت زندگی در جوامع امروزی محسوب میشود بهطوریکه هر چه طول عمر مردم کشوری بیشتر باشد، آن جامعه را پیشرفتهتر میدانند. بیشترین امید به زندگی مربوط به کشور ژاپن است که متوسط سن مردم آن به بیش از 80 سال میرسد و بعدازآن کشورهایی مثل سنگاپور، استرالیا و کانادا با تفاوت بسیار نزدیکی باهم قرار دارند و کمترین میزان امید به زندگی مربوط به کشورهایی مثل افغانستان و زیمبابوه با متوسط سن کمتر از 40 سال است.
اسناد تاریخی مربوط به صدها سال پیش نشان میدهند متوسط طول عمر برخی افراد در آن زمان، کمتر از 30 سال بوده است حالآنکه در جوامع کنونی این عدد به بیش از 85 سال برای کشورهای پیشرفته میرسد. در کشور ایران سن امید به زندگی برای مردان 70 و برای زنان حدود 73 سال است.
تعریفهای گوناگونی در رابطه با امید به زندگی وجود دارد اما بهطور خلاصه میتوان گفت امید به زندگی متوسط سالهایی است که فرد انتظار دارد، زندگی کند. پیشرفت علم درزمینههای مختلف صنعتی، کشاورزی و پزشکی در چند دهه اخیر نقش بسیار مؤثری در ارتقای سطح کیفیت زندگی و به دنبال آن افزایش طول عمر انسانها ایفا کرده است. این پیشرفتها باعث شده تا متوسط تعداد سالهایی که فرد انتظار دارد زندگی کند.
بهبیاندیگر، اسنایدر و همکارانش (1991) امید را «مجموعهای شناختی میدانند که مبتنی بر احساس موفقیت ناشی از منابع گوناگون (تصمیمهای هدف مدار) و مسیرها (شیوههای انتخابشده برای نیل به اهداف) است.» بنابراین، امید یا تفکر هدف مدار، از دو مؤلفه مرتبط به هم یعنی مسیرهای تفکر و منابع تفکر، تشکیلشده است. «مسیرهای تفکر» انعکاسدهنده ظرفیت فرد برای تولید کانالهای شناختی برای رسیدن به اهدافش است و منابع تفکر هم عبارتاند از افکاری که افراد درباره تواناییها و قابلیتهایشان برای عبور از مسیرهای برگزیده تعریف کردهاند تا به اهدافشان برسند. از طریق ترکیب منابع و مسیرها، میتوان به اهداف رسید. اگر هرکدام از این دو عنصر شناختی وجود نداشته باشند، رسیدن به اهداف غیرممکن است. شواهد تحقیقاتی زیادی وجود دارند که نشان میدهند بین بالا بودن میزان امید افراد و موفقیت آنها در فعالیتهای ورزشی، بالا بودن میزان پیشرفت تحصیلی، سلامت جسمی و روانی بهتر و بیشتر مؤثر بودن روشهای رواندرمانی مورداستفاده در درمان اختلالات، ارتباط وجود دارد (اسنایدر،2002).
فهرست منابع
منابع فارسی
- احمدوند، ز ؛ حیدری نسب، ل و شعیری، م. (1391). تبیین بهزیستی روانشناختی بر اساس مؤلفههای ذهن آگاهی. فصلنامه علمی-پژوهشی. شماره 2.
- بشارت، محمدعلی. (1384). بررسی تأثیر هوش هیجانی بر کیفیت روابط اجتماع. ی مطالعات روانشناختی،2، 38-25.
- پیمانفر، ا؛ علیاکبری دهکردی، م و محتشمی، ط. (1391). مقایسه احساس تنهایی و احساس معنا در زندگی سالمندان با سطوح نگرش مذهبی متفاوت. مجله روانشناسی و دین.ش 5 (4)52-41.
- جواهری، فروزان.(1383). بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی در پیشگیری از افسردگی در دانشجویان - دختر ساکن خوابگاه دانشگاه اصفهان. پایاننامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد رودهن. پاییز و زمستان
- حسینیان، الهه؛ سودانی، منصور و مهرابی زاده هنرمند، مهناز. (1388). اثربخشی معنی درمانی گروهی بر امید به زندگی بیماران سرطانی. مجله علوم رفتاری،3(4)، ص 292-287.
- خاکی، غلامرضا.( 1390). روش تحقیق با رویکردی به پایاننامه نویسی. تهران. انتشارات بازتاب.
- دادستانی، پریرخ. (1386). روانشناسی مرضی تحولی، از کودکی تا بزرگسالی. جلد دوم. تهران: انتشارات سمت.
- داناییفرد، حسن؛ الوانی، سید مهدی و آذر، عادل. (1388). روششناسی پژوهش کمی در مدیریت :رویکرد جامع. تهران. صفار، اشراقی.
- رحیمی پور، م ؛ کرمی، ا. (1393). نقش واسطهگری هوش معنوی با بهزیستی روانشناختی و رضایت از زندگی در سالمندان شهرستان مهریز (یزد)، فصلنامه علمی-پژوهشی طب توانبخشی. دوره سوم. شماره سوم. پاییز.
- سارافینو. (2004). روانشناسی سلامت. ترجمه الهه میرزایی. (1384). جلد دوم تهران: انتشارات رشد.
- سهرابی، فرامرز. (1385). درآمدی بر هوش معنوی. فصلنامه معنا. ویژهنامه روانشناسیدین. شماره 2.
- سرمد، زهره؛ بازرگان، عباس و حجازی، الهه مرندی. (1385). روش تحقیق در علوم رفتاری. تهران: انتشارات آگاه.
منابع لاتین:
-Arch, J. J.; Craske, M. G. (2006), "Mechanisms of mindfulness: Emotion regulation following a focused breathing induction", Behaviour Research Therapy, 44, 1849-1858.
Amram, Joseph (Yosi), 2005, Intelligence Beyond IQ: The contribution of emotional and spiritual intelligences to effective business leadership, Institune of Transpersonal Psychology Ayas M, Al-Seraihi A, Al-Mahr M.(2006). The outcome of children with AML. Ped Cancer; 19:23- 35
- Argyle,M.& Hills,P.(2000). Religious experience and their relation with happiness and personality .the international journal for the psychology of religion
- Augusto Landa, J.M., Lopez-Zafra, E.(2006). Martinez de Antonana, R., and Pulido, M. Perceived
- Aryana- ki TBuxcHu & SHB. (2009). Life Satisfaction of Thai Religious women. Sam louis university (Private) Bonifacio Street, Baguio city DECS-CAR
- Abdolahi F, Mohammadpour A. (2004). investigation of the quality of preceding elderly life at home and elderlies home in savitown.second nationl congress of family .
- Brown, K. W.; Ryan, R. M. (2004). Perils and Promise in Defining and Measuring mindfulness observation from experience, Clinical psychology: Science and practice, vol. 11, no. 3, 242-246.
- Baer,R.A. (2003). Mindfulness training as a clinical intervention: A conceptual and empirical review. Clinical Psychology: Science and Practice,10,125–143.
- Borkovec, T.D. (2002). Life in the future versus life in the present. Clinical Psychology: Scienceand Practice,9,76–80.
- Brill hart, B. (2005). A study of spirituality and life satisfaction among persons with spinal cord injury. RehabilNurs .30(1),pp:31-34.
- Baer, R.(2003). Mindfulness training as a clinical intervention: A conceptual and empirical review. Clinical Psychology: Science and Practice, 10, 125–143.
- Carmody, J.; Bear, R. A. (2007). Relationship between mindfulness practice and level of indfulness, medical and psychological symptoms and well-being in a mindfulness stress reduction program, Behav Med.31, 23- 33.athology in Iran (2005);Tehran:shahid Beheshtis university.
- Chang, E. C. (2000). Hope, Problem-solving Ability, and Coping in a College Student Population: Some Implications for Theory and Practice, Journal of Clinical Psychology, 54, 953-962.
- Chang, V. Y.,Palesh, O., Calddwell, R., Gasgow,N., Abramson, M., Luskin, F., Gill, M., Bruke, A., & Koopman, C.(2004). The effects of a mindfulness based stress reduction program on stress, mindfulness self efficacy and positive states of mind. Journal of Stress of Health. 20(3), 141_147.
- Chlan, K.M., Zebracki, K & Vogel, L.C. (2010). Spirituality and life satisfaction in adults with pediatric-onset spinal cord injery. Retrieved from: ww.pubmed.com.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 46 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 30 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 30صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
آیا والدین به آموزش نیاز دارند ؟
خداوند متعال به صراحت در قرآن مجید می فرماید : « آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند برابر هستند ؟ » ( سوره الزمر ، آیه 9 ) . بدیهی است که دانایان با نادانان برابر نیستند . هیچ پدر یا مادری خود به خود نمی تواند پدر و یا مادر موفقی بشود و نوجوان خود را آن طور که هست بشناسد و او را درک کند و با او رابطه درست برقرار نماید ، مگر اینکه دانایی های ضروری را کسب کند ( توانایی ، در دانایی است ) . علت اصلی شکست پدران و مادران در تعلیم و تربیت فرزندانشان ، عدم شناخت کودکان و نوجوانان است .
والدینی که دارای فرزند دبیرستانی هستند ( سنین پانزده تا هجده سال ) ، با مسائل گوناگون روبرو می شوند . بخش عمده ای از این مسائل ، از عدم برقراری رابطه انسانی با نوجوان ناشی می شود . نوجوان در مرحله خاصی از گستره رشد به سر می برد و باید با شناخت و آگاهی با او برخورد کرد . پژوهش های متعدد نشان داده است که هر قدر والدین داناتر و آگاه تر باشند ، با مشکلات کمتری روبرو می شوند . از سوی دیگر خانواده هایی که نسبت به نقش ها ، وظایف و مسوولیت های خود بیشتر آگاهی دارند ، بهتر می توانند با فرزندانشان رابطه برقرار کنند و دوره حساس و پر انرژی نوجوانی را به طریق مطلوب هدایت نمایند .
اگر به سلامت و رشد و شکوفایی همه جانبه شهروندان یک جامعه فکر می کنید ، باید به سلامت خانواده ها بیندیشید . همچنین اگر به سلامت جامعه فکر می کنید باید به سالم سازی خانواده ها بیندیشید . از این رو در آموزش پدران و مادران ، یک هدف عمده تعقیب می شود و آن هم ، « سالم سازی خانواده » است.
مسائل نوجوانان و جوانان یک جامعه از جنبه های گوناگون دارای اهمیت است . اما مسئله برقراری رابطه میان والدین و آنان از اهمیت بیشتری برخوردار است . نوجوان در حال گذر از دوران کودکی به دوران بزرگسالی است و نوجوانان و جوانان ، سزمایه های واقعی جامعه را تشکیل می دهند . بنابراین اساس هرگونه برنامه ریزی و رفتار با نوجوان ، شناخت واقعی نوجوان است .
این چهارچوب دارای ملاک های مهمی است که عبارتند از :
1-انعکاس مفهوم وسیعی از F.L.E که در عین حال با سایر منابع موجود در این زمینه همخوانی دارد.
2-محدود شدن تعداد عناوین به منظور کنترل چهارچوب ، بدون چشم پوشی از ایده ها و مفاهیم مهم.
3-در نظر گرفتن بسیاری از ابعاد وسیع یادگیری ( دانش ، نگرش ها ، ارزش ها ، مهارت ها ) با توجه به محتوا .
4-نیاز افراد در هر سنی به آموزش زندگی خانواده با توجه به سطوح مختلف سنی (عناوین آموزش ها باید با توجه به سطوح مختلف سنی کودکان ، نوجوانان و بزرگسالان تهیه گردد) ، (مشکبیدحقیقی ، 1386 ).
منابع
-قرآن کریم ، سوره الزمر ، آیه 9 .
-اتکینسون ، ریتال ال و دیگران . (1983) . زمینه روانشناسی هیلگارد ؛ مترجمان : براهنی ، محمدنقی و دیگران . (1370 ) تهران : انتشارات رشد .
-احدی ، حسن و جمهری ، فرهاد ( 1378 ) . روان شناسی 2 ( نوجوانی ، بزرگسالی ) ، تهران ، نشر پردیس .
-احمدی ، علی اصغر ( 1379 ) . تربیت اجتماعی و عاطفی نوجوانان . مجله پیوند ، مهرماه .
-احمدی ، علی اصغر ( 1384 ) . روان شناسی روابط درون خانواده . انتشارات مهدی رضایی .
-اکبری ، ابوالقاسم ( 1385 ) . مشکلات نوجوانی و جوانی . تهران : انتشارات رشد و توسعه .
-امیر ، فاطمه ( 1391 ) . بررسی اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد – کودک بر سبک های فرزندپروری . پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره خانواده ، دانشگاه فردوسی مشهد .
-برجعلی ، احمد ( 1378 ) . تاثیر سازگاری و الگوهای فرزندپروری والدین برتحول روانی – اجتماعی دانش آموزان دبیرستانی شهر تهران ، رساله دکترای تخصصی رشته روان شناسی ، دانشگاه علامه طباطبایی .
-برهمند ، اوشا ( 1381 ) . بررسی رابطه بین مزاج، سبک فرزندپروری و مشکلات رفتاری میان کودکان پیش دبستانی درشهر تبریز، رساله دکتری، دانشگاه علامه طباطبائی .
-به پژوه ، احمد ( 1375 ) . اصول برقراری رابطه انسانی با کودک و نوجوان . نشر رویش .
-به پژوه ، احمد و همکاران ( 1377 ) . خانواده و فرزندان . تهران : انتشارات انجمن اولیاء و مربیان .
-Adalbjarnardottir , Sigrun . Hafsteinsson , Leifur . G ( 2001 ) . Adolescents Perceived Parenting Styles and their Substance use : Concurrent and Longitudinal Analyses . Journal of research on adolescents , 11 . 401 – 423 .
-Baumrind , D ( 1991 ) . The influence of Parenting Style on adolescent competence and substance use . Journal of Early Adolescences , 11(1) . 56 – 95 .
-Cardinally , Gina . Allura , Tana ( 2001 ) . Parenting Styles and Self-Esteem : a Study of young adults with visual impairments . Journal of Visual impairment and blindness , All right reserved . 261 – 271 .
-Chao , Ruth . K ( 2001 ) . Extending Research on the Consequences of Parenting Style for Chinese Americans and European Americans . Child Development , 72 . 832 – 843 .
-Fiscer , K . W . and Lazerson , A ( 1984 ) . Human development : From Conception through adolescence . New York : W . H . Freeman and Company .
-Fowerz , B . J . ( 1998 ) , Psychology and the good marriage , American Behavioral Scientist , 41 , 516 – 542 .
-Gibson Warsh , Bobbie . Markstirom , Carol A ( 2001 ) . Parental Perceptions of Parenting Styles in Relation to Academic Self-steam of preschoolers . Child Development and Family Studies Family and Consumer Sciences , 121-123 .
-Grams , Robert ( 2005 ) . Patterns of Parental Authority . Mill Creek counseling Newsletter .
-Irelan , J . & Wayzner , M . ( 2004 ) . Family Life Education : Aprogram of Lutheran child and family services of Illinois .
-Jornen , Katja ( 2005 ) . Adolescents Subjective Well-being in their Social Contexts . Academic Dissertation , University of Tamper : Department of Nursing Science Finland .
-Laugesen , Nina . Dugas , Michel J . and Bukowski , William M ( 2003 ) . Understanding Adolescent Worry : The Application of a Cognitive Model . Journal of abnormal Child Psychology , 31 . 55 – 64 .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 38 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 24 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 24صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
اختلال نارسا توجه/ فزون کنشی یک اختلال عصبی-رشدی است که با سه ویژگی اصلی یعنی نارسا توجهی، تکانشگری و فزونکنشی شناخته میشود. این اختلال از شایعترین اختلالات عصبی-رفتاری دوران کودکی است که بخش بزرگی از جمعیت جهان (3 تا 7 درصد کودکان) را مبتلا کرده است (فارون، سرجنت، گیلبرک، بیدرمن، 2003، به نقل از صاحبان، امیری، کجباف و عابدی، 1389). فزونکنشی برای اکثر مردم، به خصوص والدین و معلمان واژهای آشناست. کودکی که در حرکت دائم است، با انگشتانش ضربه میزند، پاهایش وول می خورد، دیگران را هل میدهد، بدون دلیل کنترل خود را از دست میدهد و بی قراری میکند، معمولا فزونکنش نامیده میشود. این کودکان معمولا دشواریهایی در تمرکز بر تکالیف دارند (کرینگ، دیوسون، نیل، جانسون، 2007، به نقل از جدیدی، شمسایی، مظاهری، خوشابی و فرخی، 1391).
1-2-2- زیر ریختهای اختلال نارسا توجه / فزون کنشی
در چهارمین نسخهی راهنمای تشخیصی و آماری انجمن روانپزشکی امریکا سه زیر ریخت متفاوت برای این اختلال در نظر گرفته شده است که شامل ریخت معمولا نارسا توجه، ریخت معمولا فزونکنش / تکانشگر، و ریخت ترکیبی میباشد.
فهرست منابع
احدی، حسن؛ کاکاوند، علیرضا. (1382). اختلالهای یادگیری (از نظریه تا عمل). تهران: نشر ارسباران.
احسان منش، مجتبی (1372). کارورزی والدین کودکان مبتلا به اختلال سلوکی. پایان نامهی کارشناسی ارشد روانپزشکی بالینی، انستیتو روانپزشکی تهران.
احمد پور، طه. (1387). اثربخشی آموزش دو جانبه بر یادگیری خود تنظیم دانش آموزان پسر سال اول دبیرستان شهرستان سقز. پایان نامهی کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه علامه طباطبایی.
اعظمی، سعید. (1391). مقایسه اثربخشی شناختی رایانه یار و روان محرک بر کارکردهای اجرایی و نشانه های اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی. پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه علامه طباطبایی.
امانی، رضا؛ خواجه موگهی، ناهید. (1384). مقایسهی الگوی کودکان مبتلا به نقص توجه/ بیش فعالی با کودکان سالم. مجله دانشگاه علوم پزشکی ایران، 45، 53-44.
امیدوار، احمد. (1385). روشهای تغییر رفتار (رفتار درمانی و شناختی-رفتاری). مشهد: انتشارات فرا انگیزش.
اندرزخو، هاجر. (1389). رابطه یادگیری خود نظم داده شده و خود کارامدی با پیشرفت تحصیلی ریاضی. پایاننامه کارشناسی ارشد، سمنان: دانشگاه سمنان.
آدم زاده، فاطمه. (1380) . تاثیر آموزش راهبردهای شناختی بر مشکلات بیان نوشتاری کودکان با ناتوانی یادگیری. پایاننامه کارشناسیارشد، تهران: دانشگاه تهران.
آقابابایی، سارا؛ عابدی، احمد؛ ملک پور، مختار. (1390). مقایسه کنش های اجرایی در کودکان با و بدون ناتوانی یادگیری املا: عملکرد در آزمون عصب- روانشناختی نپسی. مجله روانشناسی بالینی، 3(4)، 40-35.
باشعور لشکری، مریم. (1379). نارسایی های ویژه در یادگیری. تهران: دنیای هنر.
باعزت، فرشته؛ ایزدی فرد، راضیه. (1388). اثر بخشی راهبرد خودنظمدهی بر کاهش خطاهای املایی کودکان مبتلا اختلال نوشتن. پژوهش در حیطه کودکان استثنایی، 10(1)، 28-21
منابع خارجی
Aksan, N. (2009). A descriptive study: epistemological beliefs and self-regulated Learning. Journal of procedia Social and Behavioral Sciences, 1, 896-909.
Alizadeh, H., Andries, C. (2002). Interaction of Parenting Styles and Attention Deficit Hyperactivity Disorder In Iranian parents.Child and Family Behavior thraphy, (24), 37-52.
Barekly. R. A. (2005). ADHD:A handbook for diagnosis and treatment, New York: Guilford press , 189.
Barkley, R. A. (1997). Behavioral inhabitation, sustained attention, and executive functions: constructing a unifying theory of ADHD. Psychological Bulletin, 121, 65-94.
Barkley, R. A. (1998). Attention deficit hyperactivity disorder, 2nd ed.: A handbook fordiagnosis and treatment. New York: Guilford.
Barkley, R. A. (2006). Attention-deficit hyperactivity disorder, 3rd ed.: Ahandbook fordiagnosis and treatment. New York: Guilford Press.
Beck, S. J., Young, G. H., & Tarnowski, K. J. (1990). Maternal characteristics and perceptions of pervasive and situational hyperactives and normal controls. Journal ofthe American Academy of Child and Adolescent Psychiatry, 29,558-565.
Biederman, J. (2005). Attention- deficit/ hyperactivity disorder: A selectiveoverview. Journalof Biological Psychiatry, 57, 1215- 1220.
Bourassa, D. C., & Treiman, R.(2001). Spelling development and disability: the importance of linguistic factors. Language, Speech and Hearing Services in Schools, 32, 172-181.
Breen, M. J., & Barkley, R. A. (1988). Child psychopathology and parenting stressingirls and boys having attention deficit disorder with hyperactivity. Journal ofPediatric Psychology, 13,265-280.
Brossard, R. M., Majnemer, A., Shevell, M., Shinder, L., & Ageranioti, B. C. (2011). Handwriting capacity in children newly diagnosed with attention deficit Hyperactivity disorder. Research in Development Disabilities, 32, 2927-2934.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 48 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 22 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 22صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
روشهایی که تحت عنوان شیوه های مقابله ای توضیح داده شده از جمله فنونی هستند که معمولاٌ خود افراد در مواجهه با رویدادهای استرس زا بکار می گیرند. گذشته از این تدابیر هرکسی می تواند جهت پیشگیری از پیامدهای روانی و جسمی استرس، روش های مقابله ای مناسب را یاد بگیرد، تعدادی از این روش ها را روان درمانگران طی جلسات مختلف درمانگری به مراجعان آموزش می دهند. درمان های مبتنی بر مهارت های مقابله از روش های شناختی و رفتاری متعددی تشکیل شده که در جریان آن با هدف کمک به افراد مجموعه ای از مهارت ها آموزش داده می شود تا بدین ترتیب افراد بتوانند در بسیاری از موقعیت های استرس زا سازگاری لازم بدست آورند. فرض بر این است که ناراحتی اشخاص مضطرب و افسرده آنچنان است که حل بسیاری از مشکلات آنها مستلزم یادگیری مهارت هایی برای مواجهه با آنها یا نیازمند تغییراتی در فعالیت های روزمره، موقعیت های محیطی یا در حالت کلی رفتارهای آنهاست(زرب، 1992 ؛ دیماتو، 1991 ؛ بنت و همکاران، 1990 ؛ به نقل از باصری، 1382) اهم این روش ها عبارتند از :
ü تنش زدایی:
روشی بسیار موفق برای کمک کردن به افرادی است که دچار استرس هستند. این روش اغلب به عنوان بخشی از برنامه حساسیت زدایی نظامدار است که به منظور کنترل استرس های ناشی از ترس یا اضطراب از موضوعات مشخص بکار برده می شود. در حساسیت زدایی نظامدار سلسله مراتب محرک های استرس زا مشخص می شود و پس از انجام تنش زدایی فردبه تدریج موقعیت های استرس زا را تجسم می کند و با آن موقعیت ها در عمل مواجه می شود .گل فند(1978 ) وریم و مسترز(1979 ) موفقیت های ناشی از استفاده از حساسیت زدایی نظامدار را در کاهش استرس گزارش کرده اند.
ü پس خوراند زیستی
در این شیوه آموزش، فرد درباره برخی جنبه های حالت فیزیولوژیکی خود اطلاعاتی (پسخوراند) دریافت نموده و بعد تلاش می کند آن حالت را تغییر دهد. این روش در کنترل درد و درمان اختلال های ناشی از استرس از قبیل سر درد تنشی موثر است. گاهی نیز از آن بعنوان پیشرفته ترین روش در درمان اختلال های ناشی از استرس نام برده می شود.
بنت (1990) در روشی با عنوان جرات آموزی به کسانی که استرس آنها ناشی از حضور در جمع است، آموزش داده که چگونه با تسلط بر محیط خودشان مشکل را برطرف کنند. روش های اصلاح رفتار کمک می کنند تا واکنش های نامناسب به استرس کاهش یابد. در این رابطه می توان به فنونی همچون بازی نقش، برنامه ریزی توام با هدف و آموزش حل مسئله اشاره داشت. پیامدهای فیزیولوژیکی رویدادهای استرس زا معمولاً با تمرین های بدنی کاهش می یابد. بعلاوه تمرین های ورزشی تحریکات جسمی حاصل از استرسورها را کاهش می دهد و سبب آزاد سازی جریان خون می شود و می تواند در آرام ساختن شخص موثر باشد.
ü بازساخت دهی شناختی:
در این مهارت ها به شخص کمک می شود که برداشت یا تعبیر خود از استرسورها را اصلاح کند و عقاید شخصی، انتظارات و ارزیابی خود از فشارهایی را که با آن مواجه می شود را تغییر دهد. بر اساس روش هایی همچون درمانگری تعقلی- هیجانی و شناخت درمانگری بک تغییر در برداشت شخص از رویداد استرس زا سبب تغییر در واکنش های ذهنی و فیزیولوژیکی او به آن رویدادهای می شود(دیمائتو، 1991 ؛ به نقل از باصری، 1382). استفاده از این روش ها در کاهش استرس افراد مضطرب و افسرده با موفقیت همراه بوده است. در حوزه های گوناگون زندگی پاسخ های معینی برای مقابله یافت می شوند که از لحاظ نتایج مثبتی که به بار می آورند تفاوت چشمگیری با دیگر پاسخ ها دارند. مثلاً یک روش مقابله کم ارزش تر شمردن کار است. به این معنی که کار و استرس مربوط به آن را در مرتبه دوم اهمیت قرار دهیم و قدری از آن فاصله بگیریم(پیرلین و اسکولر، 1984 ؛ به نقل از باصری، 1382).
یکی از مهمترین روشهای شناختی- رفتاری در کاهش استرس تحت عنوان آموزش ایمن سازی در برابر استرس است. با اجرای این روش که توسط میچن باوم(1983) معرفی شده، توانایی فرد در مقابله با استرسورها افزایش می یابد. آموزش در سه مرحله انجام می شود: در مرحله اول که آمادگی شناختی نام دارد، اطلاعات لازم درباره استرسورها و پیامدهای آن به دست می آید
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 105 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 52 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 52صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
-5 اهمیت خودآگاهی در روابط زوجین
عدم خودآگاهی زوجین و حتی یکی از آنها می تواند باعث مشکلاتی در روابط آنها شود. هرچه طرفین بیشتر سعی کنند خود را همانگونه که هستند بشناسند از زندگی لذت بیشتری خواهند برد. زوجین با خود آگاهی می توانند به این باور برسند که هر انسانی دارای نقاط قوت و ضعف می باشد، به همین دلیل از همسر خود این انتظار را ندارد که فرد کامل و بی عیب و نقصی باشد. عدم خودآگاهی در زوجین منجر به انتظارات و توقعات بیش از حد، کمال گرایی و غرور خواهد شد ( آقازاده، 1386 ) .
2-6 حل مساله :
مهارتی است که شما می توانید در هنگام برنامه ریزی برای برخورد با مشکلات زندگی از آن استفاده کنید. حل مساله یک مهارت مقابله ای عملی است که از نظر روانشناسی هم مفید است .
استفاده از روش های حل مساله موجب افزایش اعتماد به نفس شما می شود. وقتی شما بدانید که از مهارتهای حل مساله خوبی برخوردارید، احساس توانمندی و تسلط در شما تقویت می شود. همچنین مهارتهای موثر حل مساله با سازگاری شخصی ارتباط دارد.
افرادی که با موفقیت مشکلات زندگی را حل و فصل می کنند به این واقعیت واقفند که غلبه بر مشکلات زندگی مستلزم تلاش و کوشش شخصی است. ( دی زوریلاونزو ،1982 ) .
هر نظریه حل مساله اجتماعی باید سه مفهوم عمده را تعریف کنند: 1- حل مساله 2 – مساله 3- حل کردن. همچنین برای نظریه، پژوهش و عمل، تمایز دو مفهوم، حل مساله و به کاربری راه حل مهم است، تعاریفی که در زیر آمده است مبتنی بر تعاریفی است که قبلا ً توسط دی زوریلاونزو(1982) و دی زوریلا و گلدفرید (1971) ارایه شده است. این تعریف مشخص می سازد، اینجا حل مساله بعنوان یک فعالیت هوشیار، عقلانی پرتلاش و هدفمند مد نظر قرار می گیرد .
پیش از پرداختن مراحل و گام های فرآیند حل مساله توجه شما را به چند نکته مهم جلب می کنیم :
1 – اغلب افرادی که احساس درماندگی و ناتوانی می کنند به دلیل این است که به طور انعطاف ناپذیری تنها از یک راه حل برای مشکلات مختلف زندگی استفاده می کنند. وقتی این راه حل مؤثر واقع نمی شود، آنها راه حل های دیگر را امتحان نمی کنند. واضح است که اگر ما نتوانیم چیزی را با چکش محکم کنیم، احتمالاً متوسل شدن به پتک راه حل بهتری نخواهد بود. با این حال، وقتی ما در زندگی روزمره مان با چالشها و مشکلاتی روبرو می شویم اغلب این حقیقت را از یاد می بریم ( بامگاردنر، هپنر وآرکین، 1986 ).
2 – گاهی استفاده از یک راه حل جدید و کاملاً متفاوت در برخورد با مشکلات زندگی بسیار سودمند و مؤثر است. این امر بخصوص در برخورد با دیگران صدق می کند. بنابراین بعد از این هرگاه در تلاش برای حل مشکلی درارتباط با افراددیگر ناتوان شدید به یک کارغیر منتظره دست بزنید. منظور این نیست که به طرز خطرناک و مضری عمل کنید بلکه به خاطر داشته باشید بهترین مساله گشاها کسانی هستند که خلاقانه و از زوایای مختلف به مشکل می نگرند .
منابع فارسی :
کتاب ها
آقازاده .محرم ،قاسم زاده .فاطمه، هاشمیان. کیانوش ،(1386). راهنمای آموزش مهارتهای زندگی برای دختران.یونیسف.
آقاجانی، مریم. (1385) تاثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان نوجوانان. تهران: جهاد دانشگاهی .
الیس، آلبرت. سیجل، ییچر. دایبایتا و دایگیزپ، (1375) زوج درمانی. ترجمه قدرت صالحی و امین یزدی، (1994).تهران: میثاق.
اشتروبر .وهیرستون، (1378). مقدمه ای برروانشناسی اجتماعی از نظر اروپائیان. ترجمه جواداژه ای (1994) تهران: سمپاد.
ال. کریس،(1389). مجموعه کامل مهارتهای زندگی. ترجمه محمد خانی، شهرام (1999). تهران: رسانه تخصصی.
استرانبرک .رابرت،(1387). روانشناسی شناختی. ترجمه سید کمال فرازی و الهه حجازی (1976).تهران: سمت.
اندره .میشل ،(1378). جامعه شناسی خانواده وازدواج ،ترجمه اردلان فرنگیس (1980).تهران:علوم اجتماعی تعاون.
برنشتاین. فیلیپ اچ ،برنشتاین .ماسی تی .(1380)، زناشویی درمانی از دیدگاه رفتاری ارتباطی، ترجمه حسن پور عابدی نائینی .(1998)، تهران:رشد.
بولتون .رابرت،(1388). روانشناسی روابط انسانی، ترجمه حمید رضا سهرابی با همکاری افسانه حیات روشنایی، (1995) تهران :رشد.
بوالهری .جعفر،(1385) .برنامه آموزش مهارتهای زندگی ،تهران:دانژه.
بودیشون .جان،(1372) خانواده تحلیل سیستمی. ترجمه مهدی قرچه داغی،(1982). تهران:البرز.
پوپ .ا. حال .س. ام .کرای هر،(1383). افزایش احترام به خود در کودکان و نوجوانان، ترجمه پریسا تجلی (1998). تهران:رشد.
ثنایی .باقر، (1379). مقیاس های سنجش خانواده وازدواج، تهران :بعثت.
دیویسون. ج .سی.، گلد فرید .م.آر،(1371). رفتار درمانی بالینی: ترجمه. احمد علونی علی آبادی. (1976). تهران: رشد.
دلاور، علی، (1388)، مبانی نظری و علمی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی، تهران: رشد .
سازمان بهداشت جهانی ،(1385) برنامه آموزش مهارتهای زندگی ،ترجمه لادن فتحی ،فرشته موتابی و مهردادکاظم زاده عطوفی،تهران:دانژه.
سیف. سوسن ،(1377). تئوری های معاصرخانواده،تهران: انیشتن.
ساروخانی. باقر،(1382). جامعه شناسی خانواده ،تهران: سروش.
سیاسی. علی اکبر ،(1371). نظریه های شخصیت با مکاتب روانشناسی، تهران :اطلاعات.
ساراسون و ساراسون ،(1377). روانشناسی مرضی، ترجمه بهمن نجاریان ،محمد علی اصغری مقدم ،محسن دهقان ،(1978). تهران :رشد.
فرجاد، محمد حسین (1377). اعتیاد (راهنمای کامل و کاربردی برای خانواده)، تهران: بدر.
فتحی. مهدی، (1385). مهارت های زندگی. تهران: شهیدی پور.
فینچام. فرانک، (1380). رابطه همسران، راهنمایی برای زوج ها ومشاوران زناشویی، ترجمه مهدی قرچه داغی ،( 1999). تهران :پیک بهار.
گری. جان، (1388). درمان احساسات. ترجمه هاله گنجوی (2009). تهران: رشد .
گلدنبرگ، ایرند و گلدنبرگ، هربرت (2000)، خانواده درمانی، ترجمه حمیید رضا، شاهین براواتی، سیامک نقشبندی و الهام ارجمند، (1385). تهران: روان.
جزوات و پایان نامه ها
باقر نژاد.زهرا،(1386). مقایسه ابعاد نارضایتی زنان ومردان متقاضی طلاق شهر اصفهان. پایان نامه کارشناسی ارشد ،دانشگاه تربیت معلم .
تاشک .آناهیتا، (1385). بررسی رابطه سبکهای مقابله ای با رضایت زناشویی وسلامت روانی دانشجویان متاهل، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران.
جهانی .شیدا،(1385). نیاز سنجی برنامه های مهارت های زندگی برای کتب درسی سال دوم دبستان شهرستان بم ،پایان نامه کارشناسی ارشد ،دانشگاه علامه طباطبایی
رافضی. زهره ،(1383). نقش آموزش مهارت کنترل خشم بر کاهش پرخاشگری، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم بهزیستی تهران.
سرمدی افسانه ،(1385). رابطه بین پنج عامل شخصیت و رضایت زناشویی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اراک.
منابع غیر فارسی:
Altun , I.(2003).The percived problem solving ability and values of student houreses and mid wives .journal of Nurse Education Today .23,575-584.
Anderson, H.(2001)Postmodern collaborative and clietceterd therapies what would or rgerssay.20-25
Baker, S .(2002). A prespective longitudinal investigation of social problem-solving appraisals on adjustment to university , stress , health, and , academic motivation and performance. Department of psychology .33 (1):658-663
Beach, S. R. H., Fincham F.D., Katz, J.( .1998) Marital therapy in treatment of depression: toward a third generation of therapy and research. Clinical psychology Review, 18 (6), 635-661.
Bektas MY, Tevfik FK.( 2007) Effects of a Couple Communication Program on Marital Adjustment. JAB FM January–February; 20(1): 36-44.
Barnhill , L. H & Lango , D .(1978) Fixation and regression in the family life cycle. family process , 17, 469-478.
Botvin. G.J , Baker. E ,Botvin EM. Filazzola AD ,Millman RB.(2006) Prevention of alcohol misuse through the development of personal and social competence: a pilot study. Jsyud AL cohol 45(6) :550.
Chang ,E. C ,D .Zurilla , T .T , sanna ,L, G.(Eds) .(2004)problem solving :theory .research, and training. Washington .D.C :American psychological association.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 37 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 20صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
همه سازمانهای انتفاعی و غیر انتفاعی امروزه درصدد افزایش بهرهوری در کارها و ایجاد ارزش بیشتر برای فعالیتها ودر نتیجه محصولات نهایی خود هستند. در دهه 1960 سازمانهای انتفاعی به بهبود فرآیندهای درون سازمانی روی آوردند. و در دهه 70 سازمانها به توسعه جزئیات استراتژیهای بازار و مشتریگرایی پرداختند. در دهه 80 با افزایش تنوع در الگوهای مصرف مشتریان، سازمانها به توسعه محصولات جدید برای ارضای نیاز مشتریان علاقهمند شدند، که مدل مایکل پورتر در این دهه پا به عرصه ظهور گذاشت. از دهه 1990 به بعد بود که سازمانها دریافتند برای باقی ماندن در عرصه رقابت فعالیتهای سایر نهادهای تأمینکننده و توزیعکننده و هماهنگی با آنها در کاهش هزینهها و افزایش ارزش نقش حیاتی دارد و از این زمان بود که بحث زنجیره تأمین مطرح گردید(شقاقی و نقشینه، 1388). رویکرد زنجیره ارزش، راهی برای بررسی نظاممند (سیستماتیک) فعالیتهای سازمان است. بنابراین رویکرد زنجیره ارزش، به منظور فهم رفتار هزینهای سازمان و منابع بالقوه یا موجود آن، به تجزیه فعالیتهای سازمان به فعالیت های راهبردی دست بزنند. در این دیدگاه، شرکتها مزیت رقابتی را از طریق عملکرد بهتر و ارزانتر فعالیتهای راهبردی نسبت به رقبا کسب خواهند کرد(قره چه و ابوالفضلی، 1386). گرایش به داخل/ هزینه بر کارآیی در کلیه اجزای زنجیره ارزش تأکید میکند و با استراتژی رهبری هزینههای مایکل پورتر(1980) مرتبط است(تئودوسیو و همکاران، 2012). از دیدگاه پورتر استراتژیها به سازمان این امکان را میدهند که از سه مبنای متفاوت از مزیت رقابتی بهره گیرد. آنها عبارتند از: رهبری در هزینهها، متفاوت یا متمایز ساختن محصولات و خدمات و سرانجام تمرکز نمودن همه توجه بر محصولات و خدماتی خاص.در رهبری هزینهها شرکت اقدام به تولید و عرضه محصولات استاندارد میکند که بهای تمام شده هر واحد برای مشتری کاهش مییابد(دیوید، 1390 : 136). همچنین پورتر در سال 1985 مدل زنجیره ارزش را ارائه داد که فعالیتهای دخیل در سازمانهای تولیدی را به دو بخش اصلی و پشتیبانی تقسیم نمود
منابع فارسی:
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 103 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 44 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 44صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
تعریف کمال در فرهنگهای لغت چنین است: «عالیترین درجهی صحت و کامل بودن که قابل پیشیگرفتن نیست (فرهنگ لغت مریام – وبستر، 1993). کمالگرایی مفهومی است که تاریخچهی نسبتا طولانی دارد و توسط عدهای از روانشناسان تأثیرگذار و بزرگ دنبال شده است. در این قسمت تعدادی از نظریههای کمالگرایی به اجمال بررسی میگردد:
فروید: فروید در سال 1957 در توصیف افراد کمالگرا بیان میدارد که محرک اصلی در زندگی این افراد رسیدن به خوشبختی نیست، بلکه تکامل و برتری یافتن است. آن ها باید در هر کاری به کمال دست یابند و به بهترین نحو آن را انجام دهند، در غیر این صورت راضی نخواهند شد. نرسیدن به کمال آنها را دچار اضطراب و افسردگی و احساس گناه شدید میکند (وردی، سهرابی زاده هنرمند و نجاریان، 1387؛ به نقل از سرو،1387).
آدلر: آدلر تلاش برای برتری را به عنوان واقعیت اساسی زندگی توصیف کرد. منظور او از برتری، انگیزهای برای کمال بود. واژهی کمال از کلمهی لاتین به معنی کامل بودن گرفته شده است. بنابراین، نظر آدلر این بود که ما برای برتری تلاش میکنیم تا خود را کامل کنیم و خود را به صورت یکپارچه در آوریم (شولتز و شولتز،2001). آدلر کمالگرایی را هم به صورت سالم (تلاش افراد سالم برای بهتر کردن خودشان و جامعهشان و با هدف خلق یک جامعهی آرمانی و مترقی) و هم روانرنجور (فرار از بیاعتباری و بیآبرویی به دلیل احساس حقارت) مفهومسازی کرد (جونز، 2007؛ به نقل از سرو، 1387).
هورنای: هورنای 10 نیاز روان رنجور را برای انسان برشمرد که نیاز به کمال نیز در بین آن ها دیده میشود. به نظر هورنای کمالگرایی افراد ناشی از خود انگارهی آرمانی غیر واقع بینانه است که بر پایهی آرمان دستنیافتنی کمال مطلق استوار است. داشتن این خودانگاره، روانرنجورانه است و این افراد را برای تحقق بخشیدن به این آرمان دستنیافتنی، به چیزی که هورنای آن را استبداد بایدها نامید میپردازند. آنها به خودشان میگویند باید بهترین یا عالیترین دانشجو، همسر، والد، معشوق، کارمند، دوست یا فرزند باشند. چون از نظر آنها خودانگارهی واقعیشان ناخوشایند است تصور میکنند که باید مطابق با خود آرمانی خیالی خود عمل کنند و به موجب آن خود را به صورت بسیار مثبت میبینند (شولتز و شولتز، 2001).
هاماچک: هاماچک (1978؛ به نقل از محمودی کهریز، 1388) مانند آدلر میان کمالگرایی بهنجار و روانآزردگی تفاوت قائل شد. وی معتقد است، کمالگراهای بهنجار افرادی هستند که عزت نفسشان را از طریق عملکرد خوب، ارتقا میدهند. آن ها کار خوبشان را تحسین میکنند و از تلاشهایشان نتیجهی خوشایندی میگیرند. به علاوه، کمالگرایان بهنجار، اهداف مناسب و دستیافتنی برای عملکردشان تعیین میکنند، زیرا آنها درک واقع بینانهای از تواناییهایشان دارند. هاماچک مشاهده کرد که کمالگرایان روان رنجور، به جای تمایل به پیشرفت، به وسیلهی ترس از شکست برانگیخته میشوند. آنها نیازهای خود را در سطح بالاتری از تواناییهایشان قرار میدهند و به علت انتظارات غیر واقع بینانه، هیچ رضایتی از پیشرفتشان کسب نمیکنند. کمالگرایان روانرنجور، درگیر چرخهی بیپایانی از رفتارهای متناقض خود هستند. در تلاش برای غلبهکردن بر حس قویشان از حقارت میکوشند تا از طریق دستیابی به اهدافشان به مقبولیت برسند و تأیید شوند. با این حال این اهداف، غیر واقع بینانه و غیر قابل دسترس هستند و آنها هرگز نمیتوانند به آرمان خود دربارهی کمال دست یابند.
سورتزکین: سورتزکین (1985؛ به نقل از محمودی کهریز، 1388) میان کمالگرایی خوددوستدار و کمالگرایی روانرنجور تمایز قائل شد. او کمالگرایی خود دوستدار را به عنوان تلاشی برای اجتناب از احساس گناه در نظر گرفت. کمالگرایان خوددوستدار تلاش میکنند تا تصویر خود را بزرگنمایی کنند و روان رنجورها میکوشند، در جهت درخواستهای یک فرامن خشن رفتار کنند. سورتزکین، همچنین چندمین سبک شناختی افراد کمالگرا را مورد بحث قرار داد. او معتقد بود افکار کمالگراها دو بخشی است و رویدادها را تنها، به صورت سیاه و سفید میبینند. آنها ارزش خود را به وسیلهی دستیابی به اهدافشان اندازهگیری میکنند و با توجه به اینکه این اهداف، غیر واقع بینانه هستند، هر گونه انحراف از آن ها به خود – انتقادی و عزت نفس پائین منتهی میشود.
پاتچ: پاتچ (1984؛ به نقل از محمودی کهریز، 1388) معتقد بود که کمالگرایی، تنها یک هدف ناسالم را ارائه میدهد. آنان در تلاشند تا به عنوان راهی برای مواجه شدن با احساس عدم محبوبیت، کامل باشند. کمالگراها باور دارند که احتمالا نمیتوانند موفق شوند در نتیجه، دایما در حال ناامید شدن به وسیلهی شکستهایشان هستند. حتی دستیابی 95 یا 99 درصدی از هدفشان، به عنوان شکست تلقی میشود که منجر به احساسهای منفی نسبت به خود میگردد. کمالگراها معتقدند یا انسانهای شگفتآوری هستند و یا انسانهای مهیب و ترسناک؛ حد وسطی وجود ندارد.
منابع فارسی
آنتونی، مایکل ایرونسون گیل و اشنایدرمن نیل. 2007، کتاب کار مدیریت استرس به شیوه شناختی – رفتاری، ترجمه سید جواد آل محمد، سولماز جوکار، دکتر حمید طاهر نشاط دوست، 1387، اصفهان: انتشارات جهاد دانشگاهی.
ا.پاین، رزماری. 2005، فنون آرمش (تدبیر هایی برای ارتقای سلامت )، ترجمه دکتر مسعود شریفی و ضیاء قریشی، 1389، تهران: انتشارات فراروان.
ادﻳﺐ، ﻧﺴﺘﺮن (1374)، ﺑﺮرﺳﻲ ﻧﻘﺶ ﻣﺸﺎورة ﮔﺮوﻫﻲ در ﺑﺎﻻ ﺑﺮدن ﻋﺰت -ﻧﻔﺲ ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن، ﭘﺎﻳﺎنﻧﺎﻣﺔ ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﻲارﺷﺪ، داﻧﺸﮕﺎه ﻋﻼﻣﺔ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﻳﻲ
اسپالدینگ، چریل. ال. (1381). انگیزش در کلاس درس (ترجمه محمد نائنیان واسماعیل بیابانگرد). تهران: رشد.
اسدی، جوانشیر. رضایی، رقیه. ترابی، سید اسماعیل.(1388). بررسی و مقایسهی جراتورزی اضطراب، افسردگی و فشار روانی در افراد بینا و نابینا. ماهنامه تعلیم و تربیت استثنائی. شماره 94و 93. شهریور و مهر.
اسلامی نسب، علی. (1373). روانشناسی اعتماد به نفس. تهران: انتشارات مهرداد.
افروز، غلامعلی. (1375). روانشناسی تربیتی. تهران: انتشارات انجمن اولیا ومربیان کشور.
افضلنیا، م. ر. (1383). بهداشت روانی خانواده. تهران: تزکیه
اکبری اورزمان، حمیدرضا.(1371). بررسی رابطه حمایت اجتماعی موسسات رفاهی(کمیته امداد) با عزت نفس فرزندان خانوادههای تحت پوشش. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبائی.
اکستین، دنیل. کرن، روی. (1389). ارزیابی ودرمان سبک زندگی( ترجمه حمید علیزاده همکاران). تهران: نشر رسش.
آﻟﺒﺮﺗــﻲ، راﺑــﺮت و اﻣــﺎﻧﺰ، ﻣﺎﻳﻜــﻞ (1374)، روانﺷﻨﺎﺳــﻲ اﺑــﺮاز وﺟــﻮد، اﻧﺘﺸﺎرات ﻋﻠﻤﻲ، ﺗﻬﺮان؛
الوانی ، مهدی . (1385 ) مدیریت عمومی .تهران : نی ، چ 31 .
بارون، رابرت. بیرن، دان. برنسکامب، نایلا. (1388). روانشناسی اجتماعی ( ترجمه یوسف کریمی). (ویراست یازدهم). تهران: نشر روان.
بال، ساموئل. (1374). انگیزش در آموزش وپرورش( ترجمه سیدعلی اصغر مسدد). شیراز: انتشارات دانشگاه شیراز.
بتنهام، سوزان. (1384). روانشناسی تربیتی (ترجمه اسماعیل بیابانگرد و علی نعمتی). تهران: نشر نی.
بحری، نادره.(1388). ﺗﺄﺛﻴﺮ آﻣﻮزش ﺟﺮأتورزی ﺑﻪ روش ﻣﺸﺎورة ﮔﺮوﻫﻲ ﺑﺮ ﻋﺰت ﻧﻔﺲ داﻧﺶآﻣﻮزان دﺧﺘﺮ منطقه 11 شهر تهران. پیک نور. سال هشتم. شماره 1.
براندن، ناتانیل. (1371). روان شناسی وحرمت نفس.(ترجمه جمال هاشمی). تهران: شرکت سهامی انتشار تهران.
برنو، فرانک. (1370). فرهنگ توصیفی روانشناسی (ترجمه فرزانه طاهری و مهشید یاسایی). تهران: نشر طرح نو.
بساک نژاد، سودابه. ( 1388). رابطه حرمت خود، کمال گرایی و خود شیفتگی با خودناتوان سازی در گروهی از دانشجویان. مجله روانشناسی. شماره .49.بهار.
بشارت, محمدعلی. (1386). ساخت و اعتباریابی مقیاس کمالگرا یی چند بعدی تهران. پژوهش های روانشناختی، 10: 67-49.
بشارت، م. ع. (1381). بررسی رابطهی کمالگرایی و حرمتخود در دانشآموزان پیشدانشگاهی. فصلنامهی روان
شناسان ایرانی، 1، 28-22.
بلاغی اینالو.(1389) بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی با ابعاد کمال گرایی و شیوههای مقابله با استرس در دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد مرودشت
ﺑﻬﺮاﻣﻲ، ﻓﺎﻃﻤﻪ (1375)، ﻣﻘﺎﻳﺴﺔروشﻫﺎی ﺟﺮأت آﻣﻮزی ﺑﻪ داﻧـﺶ آﻣـﻮزان ﻛﻢﺟﺮأت دﺧﺘﺮ دﺑﻴﺮﺳﺘﺎﻧﻲ ﺑﺎ ﺷﻴﻮه ﻫﺎی ﻣﺸﺎورة ﮔﺮوﻫﻲ و ﻣﺸﺎورة ﻓﺮدی در ﺷﻬﺮ اﺻﻔﻬﺎن، ﭘﺎﻳﺎنﻧﺎﻣﺔ ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﻲارﺷﺪ، داﻧﺸﮕﺎه ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﻳﻲ؛
بهروزی، علیرضا، (1384) بررسی رابطه بین منبع کنترل و سلامت روانی در دانشجویان مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه تبریز، ،پایان نامه کارشناسی ارشد چاپ نشده، دانشگاه تربیت معلم تهران، دانشکده علوم تربیتی.
بیابانگرد، اسماعیل. (1370). بررسی رابطه بین مفاهیم منبع کنترل، عزت نفس وپیشرفت تحصیلی پسران سال سوم دبیرستانهای تهران در سال 70-69. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبائی.
بیابانگرد، اسماعیل. (1376). روشهای افزایشعزتنفس درکودکانونوجوانان. تهران: انتشارات انجمن اولیا ومربیان.
بیابانگرد؛ اسماعیل. (1384). رابطه میان عزت نفس، انگیزه پیشرفت وپیشرفت تحصیلی در دانش آموزان سال سوم دبیرستان های تهران. مجله مطالعات روان شناختی دانشکده علوم تربیتی وروان شناسی دانشگاه الزهرا، 1، 4و5، 144-131.
بیان زاده، سید اکبر، زمانی منفرد، افشین، حیدری پهلویان، احمد،(1375) بررسی وضعیت سلامت روانی و منبع کنترل کارکنان یک مجتمع صنعتی، فصلنامه اندیشه و رفتار، 20 – 29 ،4.
بهرامی، فرهاد .(1374)، مقایسه روشهای آموزش رفتار خودابرازی به دانش آموزان کم جرأت دختر دبیرستانی با شیوه های مشاوره گروهی و مشاوره فردی در شهر اصفهان سال 75-74، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی، تهران.
پشتمشهدی، مرجان.، یزداندوست، رخساره.، اصغر نژاد فرید، علی اصغر.، و مریدپور، دارا (1382). اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر کمالگرایی، تأییدطلبی و علایم افسردگی در بیماران مبتلا به اختلال درد.مجلهاندیشه و رفتار، 9 .22-32 :(3)
منابع انگلیسی :
Ablard, K. E., & Parker, W. D. (1997). Parents_ achievement goals and perfectionism in
their academically talented children. Journal of Youth and Adolescence, 26, 651–667.
Accordino, B.(2008);Psychology in the school, Behaviour Research and Therapy, volume 56 Issue 6.
Accordino, B. (2000).clinical perfectionism: a cognitive behavioural analysis.
Behaviour Research and Therapy, 40, 773-791.
Alvan, M. (2005). Decision and the state lines. Tehran: Publication of books, reading and editing of Humanities University (left).
Ames D.) 2009( .Pushing up to a point: Assertiveness and effectiveness in leadership and interpersonal dynamics. Research in Organizational Behavior.; 29: 111-33.
Alberti, Robert E & Emmons ML.(1982) Your perfect right: a guide assertive living. 4th ed. USA: Impact Publishers.
Ashby, J. S., & Martin, K. G. (2005). Perfectionism, dysfunctional attitudes, and
selfesteem: A structural equations analysis. Journal of Counseling and Development,
80, 197-203.
Baiocco, R., Laghi, F., & D'Alessio, M. (2009). Decision-making style among adolescents: Relationship with sensation seeking and locus of control. Journal of Adolescence, 32(4), 963-976.
Baker, S. R. & Williams , K. (2002). Relation between social problem-solving appraisals work stress and psychological distress in male firefighters. Stress and Health, 17(4), 219-229
Bandora, R. M. (1997). The moderator-mediator variable distinction in social
psychological research: Conceptual, strategic, and statistical considerations. Journal of
Personality and Social Psychology, 51, 1173-1182
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 97 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 29صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
توزیع یکی از اجزای آمیخته بازاریابی است که در سادهترین حالت، وظیفه انتقال محصول از محل تولید به محل خرید مشتری را بعهده دارد. بهعبارت دیگر مهمترین وظیفه مدیریت توزیع این است که کالا را در زمان و مکان مناسب در دسترس مشتریان بالقوه قرار دهد. کانال توزیع مجموعهای از سازمانها و افراد وابسته است که کالا یا خدمت مورد نظر را در دسترس مشتریان نهایی قرار میدهد. کانال توزیع، تولیدکننده و مشتریان کالا را به یکدیگر متصل میکند. (نوتیلا و همکاران، 2011 : 3)
بر اساس تعریف انجمن بازاریابان آمریکا یک کانال توزیع « ساختاری از واحدهای سازمانی درون شرکت و واسطه های برون شرکت، عمده فروش و خرده فروشی هایی هستند که کالا یا خدماتی را بازاریابی میکنند.» تعریف کانال توزیع عمداً از بازاریابی داخلی سازمان شرکت و نیز سازمانهای مستقل خارج از شرکت نام برده زیرا مدیر بازاریابی بایستی برای رسیدن به توزیع محصول از ترکیب هر دو بهره ببرد. توزیع انتقال فیزیکی کالاها از طریق کانالها میباشد و کانالها ساخته شده از واحدهای ساختاری داخلی و خارجی هستند که عملیات رساندن کالا یا خدمات را انجام میدهند. (ساوجی، 1388 : 56)
بیشتر تولیدکنندگان کالاهای تولیدی خود را به صورت مستقیم به مصرفکنندگان نهائی نمیفروشند. تعداد زیادی واسطه بین این دو قرار میگیرند که کارهای متعددی را انجام میدهند. این واسطهها یک کانال بازاریابی بوجود میآورند که کانال توزیع یا کانال تجاری نیز مینامند. کانال بازاریابی عبارت است از مجموعهای از سازمان های مستقل که درگیر فرایند عرضه کالا یا خدمت برای مصرف کننده هستند. (کاتلر، 1388 : 446)
سیستم بازاریابی عبارتست از تعداد زیادی از افراد و سازمانهائی که از طریق اطلاعات، محصولات، مذاکرات، مخاطرات، امکانات و انسانها با هم ارتباط دارند. شرکتها و گروه های خاصی نیز در این سیستم، کانال توزیع محسوب میشوند که ارتباط دهنده تولیدات و خدمات سازمان با مصرفکنندگان فردی و سازمانی هستند. هر کدام از این کانالها در سیستم بازاریابی تلاش میکنند تا نیازها و خواستههای استفادهکنندگان نهائی بازار هدف خود را ارضا کنند. (روستا و همکاران، 1388 : 288)
فهرست منابع
1) بختائی ،امیر بختائی وگلچینفر، شادی ، مدیریت کانال های توزیع ، بخش کلینیک بازاریابی و تبلیغات، شماره 179 مجله تدبیر
2) کاتلر، فیلیپ، کاتلر در مدیریت بازار، عبدالرضا رضائی نژاد، انتشارات فرهنگی فرا، زمستان 1388
3) عظیمی، آرش ،بررسی تأثیر قابلیتهای بازاریابی و عملیات، استراتژی تنوع محصول و بینالمللی بر عملکرد مالی شرکتها (مورد مطالعه: شرکتهای تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران) ، 1389
4) حافظنیا، م، ر(1388). مقدمهای بر روش تحقیق در علوم انسانی، انتشارات سمت، تهران، چاپ هشتم
5) سرمد، زهره و دیگران(1386). روش های تحقیق در علوم رفتاری، انتشارات آگاه، تهران، چاپ دوم
6) نورا عباسعلی، روش حلی برای برنامه ریزی خطی بازهای و برنامه ریزی خطی فازی، پنجمین کنفرانس سیستمهای فازی ایران.(1389)
7) قصیری، ک.، ح، مهرنو و الف، ر، جعفری، 1386 ، مقدمه ای بر تحلیل پوششی داده های فازی، مرکز انتشارات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین.
8) رشیدی، س.ع، 1389 ، تحلیل پوششی داده ها مدلها و کاربردها،انتشارات دانشگاه صنعتی امیرکبیر.
9) شعبانی، م. عبدالله زاده و م. رجبی تنها، 1386 ، تحلیل تفاوتهای منطقهای در بهرهوری بخش کشاورزی با رویکرد تحلیل پوششی دادهها، ششمین کنفرانس اقتصاد کشاورزی ایران.
10) خواجوی شکراله، سلیمی فرد علیرضا، ربیعه مسعود . کاربرد تحلیل پوشش ی دادهها (DEA) در تعیین پرتفویی از کاراترین شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق .89-75 :2 ، بهادار تهران. مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز 1389 ؛ دوره 22
11) ابراهیمیان علی. اصول اندازه گیری کارایی و بهره وری. چاپ دوم . تهران : مؤسسه . مطالعات و پژوهشهای بازرگانی؛ 1385
12) آزادی غلامرضا و محمد فتایی . مقایسه و ارزیابی روش های سنجش کارایی شعب بانک و ارایه الگوی مناسب. مجله بررسیهای حسابداری و حسابرسی 1383
13) آذر عادل، مومنی منصور. اندازهگیری بهره وری در شرکت های تولیدی به وسیله مدلهای تحلیل پوششی داده ها دوماهانه علمی –پژوهشی دانشور رفتار 1383
14) روستا، احمد و دیگران، مدیرت بازاریابی، انتشارات سمت، تهران 1388
15) دهقان پور, سامان, ارزیابی تاثیر تبلیغات تلویزیونی بانک کشاورزی بر سپرده گذاری در حسابهای قرض الحسنه پس انداز، به راهنمایی: احمد روستا. دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده علوم اداری، پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی، 1385.
16) خاکی، غلامرضا (1379). روش تحقیق با رویکردی به پایان نامه نویسی، تهران: کانون فرهنگی انتشارات داریت، چاپ دوم.
17) قدسی پور، شهلا (1388)، تهیه یک طرح بازاریابی، مجله میثاق مدیران، آذر 1389 .
18) واکر،اورویل سی و بوید، هارپر دابلیو، مالینز، جان ولرش، ژان کلود، 1378،استراتژی بازاریابی، مترجمان: سید محمد اعرابی و داود ایزدی، انتشارات: دفتر پژوهشهای فرهنگی،چاپ سوم.
19) ملکی، محمد؛ بهروز آذر، زهرا و مجید آل رسول دهکردی (1386)، ارائه مدل طراحی برنامه کسب وکار، مورد مطالعه: شرکت نظربازار، پایگاه علمی-پژوهشی پارسمدیر.
20) فرزین، آذر، 1388، بازارشناسی، انتشارات: سارستان، چاپ اول، مشهد.
21) هیام، الکساندر، 1390، بازاریابی به زبان آدمیزاد: ترجمه حامد علی آقایی کن، انتشارات: هیرمند، چاپ دوم، تهران
22) بازرگان، ع (1376). روشهای تحقیق در علوم رفتاری، انتشارت آگاه، تهران
23) عزتی، رضا(1376). آمار و کاربرد آن در مدیریت، انتشارات سمت، تهران، چاپ سوم
24) صارمی،محمود،شهریاری، سلطانعلی.1382.تحلیل پوششی داده ها و روش نوین IEP/AHP جهت رتبه بندی کامل واحدهای تصمیم گیرنده.انتشارات دانش مدیریت
1) Obaji , RN,The effect of channels of distribution on Nigerian sales, University of Logos,Nigeria,2011
2) Mikulec. Robert Sr.، Emerging Role of Distribution، Industrial Distribution، April 2011.
3) Gertner, R and stillman,R,Vertical Integeration and Internet Strategies in the Apparel Industry, Journal of International Economics,Vol.44, No.4, pp.417-40,2001
4) Kotler، Philip، Marketing Management، Analysis، Planning، Implementation and Control، Prentice-Hall، 1991.
5) Niknazar,pooria,Evaliating the use of BSC-DEA method in measuring organization's efficiency,2010
6) Wright,A,Technologyas an enabler of the global branding of retail financial service, Journal of International Marketing,Vol.10 No.2,pp.83-98, 2002.
7) Delgado .M, Verdegay J.L., Vita M.A., A general model for fuzzy linear programming, Fuzzy Sets and systems 29( 2009) 21-29.
8) Davis, Cherly Bruke، Marketing Retail, Business Harizons, July-August 1998.
9) Koaugh، John J.، Changing Channel Relationships، Industrial Distribution، Nov، 2000.
10) MERSEN., Liang L. Aggregated Ratio Analysis in DEA. International Journal of Information Technology & Decision Making 1999; 4 (3): 369-384.
11) ZHAKOBSEN, J. and McMullen, P. R. (2000). Using Data Envelopment Analysis to Select
12) Efficient Large Market Cap Securities, Journal of Business and Management.
13) Lee, C. and Keem, W., J. ,(2005);” The effects of internal marketing and organizational culture on knowledge management in the information technology industry”, International Journal of Management ,Vol. 22, No. 4, pp. 661-672.
14) 14) Nostila, Linda Fabienne Miller (2011), The UCare Business Plan Project: A Managerial Accounting Classroom Teaching Tool, in Anthony H. Catanach, Dorothy Feldmann (ed.)
15) Stapleton, J.,& Thomas, M. (1998);” How to prepare a marketing plan: A guide to reaching the consumer market (5th ed.). Brookfield, Vermont:Gower.
16) more, Don And Abela, Andrew V. (2007). Marketing Performance Measurement Ability And Firm Performance, Journal Of Marketing, 71 (April 2007): 79-93
17) Niknazar,pooria,Evaliating the use of BSC-DEA method in measuring organization's efficiency,2010
18) Thornton,J.and White,L, Customer orientations and usage of financial distribution channels, journal of services marketing , Vol.15,No.3,pp.168-85,2001
19) Madsen، Hunter، Survival Rules، Management Today، August 1999.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 57 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 32 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 32صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
از منظر دیدگاه مبتنی بر منابع، عملکرد هر شرکتی به ترکیب انواع منابع و مهارتهای لازم برای بهرهبرداری درست و بهینه از این منابع بستگی دارد. این مفهوم از دیرباز در متون مدیریت استراتژیک با عنوان قابلیتهای متمایز (سلزنیک، 1957) بررسی گردیده است(حمیدی زاده و حسین زاده شهری، 1385). اخیراً تحقیقات دیدگاه مبتنی بر منابع بیشتر بر روی نتایج فرایندهای آرایش منابع، که اغلب قابلیتهای سازمانی نامیده میشوند متمرکز شدهاست. تحقیقات در مورد قابلیتها نشان میدهد که توانایی سازمانها برای گسترش منابع از طریق قابلیتهای سازمانی اهمیت بیشتری نسبت به سطوح مطلق منابع که منجر به عملکرد میشوند، دارند(ورهایز، مورگان و اوتری، 200). دی(1994) منابع را به عنوان عوامل مشهود و نامشهودی تعریف میکند که سازمان برای دستیابی به اهدافش مورد استفاده قرار میدهد و قابلیتها را به عنوان مجموعه پیچیدهای از مهارتها و دانش انباشته تعریف میکند که سازمانها را قادر میسازد تا فعالیتهایشان را هماهنگ کرده و داراییهای خود را مورد استفاده قرار دهند. گرانت(1991) تمایز بین منابع و قابلیتها را بررسی میکند. منابع، دادهها در فرآیند تولید هستند و واحدهای اصلی تجزیه و تحلیل به شمار میروند. منابع شرکت در برگیرنده تجهیزات سرمایهای، مهارتهای فردی کارکنان، حق اختراع، نامهای تجاری، مالی و غیره است؛ اما بخشی از این مهارتهای سازمانها سازنده و فعال است. هر فعالیت بهرهور نیازمند هماهنگی منابع برای اجرای وظایف یا فعالیتهاست. در حالی که منابع منشأ قابلیتهای سازمان هستند، قابلیتها سرچشمه اصلی مزیت رقابتیاند. گرانت(1996) قابلیتهای سازمانی را اینگونه تعریف میکند: ((توانایی یک سازمان برای انجام مکرر یک فعالیت مولد که بطور مستقیم یا غیر مستقیم با ظرفیت سازمان برای ایجاد ارزش از طریق تبدیل مؤثر ورودی به خروجی مرتبط است)). این قابلیتها از طریق یکپارچه سازی دانش و مهارتهای کارکنان سازمان بوجود آمده است. کولیس(1994) معتقد است که مزیت رقابتی از قابلیتهای سازمانی ریشه میگیرد که عبارتند از((مجموعهای از فعالیتهای پیچیده که کارآیی شرکت را در تبدیل دادهها به ستادهها تعیین میکنند و پیوسته در حال بهبود هستند)). از نظر اولریش(1994) نیز مزیت رقابتی پایدار ، توانایی شرکت در تولید محصولات و خدمات با ارزش منحصر به فرد است که به آسانی کپی نشود، و در دراز مدت با ابزارهای سنتی به دست نیاید. وی قابلیتهای سازمانی را ظرفیت سازمان در تغییر و تطبیق با دگرگونیهای مالی، استراتژیکی و تکنولوژیکی تعریف میکند. در ادبیات دیدگاه مبتنی بر منابع، قابلیتها به عنوان مهارتهای مدیریتی و دانش اندوخته شده برای آرایش داراییها جهت خلق مزیت رقابتی تعریف شدهاست. مولر(2006) اظهار میکند که ایجاد ارزش منحصر به فرد سازمانی بر مجموعه قابلیتها و شایستگیهای آن سازمان مبتنی است. بلویس و رامیرز(2006) نشان میدهند که قابلیتهای سازمانی هنگامیکه برای سازمان ارزش ایجاد کنند بطوریکه رقبا دریابند که تقلید از آن غیرممکن یا دشوار است به شایستگیهای منحصر به فرد تبدیل میشوند. برای ایجاد ارزش اقتصادی، مزیت رقابتی پایدار و دستیابی به سودآوری برتر سازمانها به طیف گستردهای از قابلیتها نیاز دارند(دی، 1994). قابلیت به ظرفیت شرکت در بکارگیری منابع، ترکیب آنها و بکارگیری فرآیندهای سازمانی به منظور رسیدن به هدف مورد نیاز تعریف میشود. آنها مبتنی بر اطلاعات، فرایندهای ملموس یا ناملموس هستند که خاص یک سازماناند و در طی زمان از طریق تعاملات پیچیده در بین منابع سازمان ایجاد میشوند. قابلیتها معمولاً در حوزههای کارکردی مانند مدیریت نام تجاری در بازاریابی یا ترکیبی از منابع فیزیکی، انسانی و فناوری در سطح شرکت هستند. در نتیجه، شرکتها ممکن است چنین قابلیتهایی را در خدماتی با قابلیت اطمینان بالا، فرآیندهای تکراری یا نوآوری محصول، انعطافپذیری تولید، پاسخگویی به روندهای بازار و سیکلهای توسعه محصول ایجاد کنند(پریم و باتلر، 2001).
منابع فارسی:
منابع لاتین:
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 71 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 27صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
تعاریف مختلفی برای فناوری اطلاعات وجود دارد برخی از آنها عبارتند از:
الف- فناوری اطلاعات تلفیقی از دستاوردهای مخابراتی ، روشها و راهکارهای حل مساله و توانایی راهبری با استفاده از دانش کامپیوتری است.
ب- فناوری اطلاعات شامل موضوعات مربوط به مباحث پیشرفته علوم و فناوری کامپیوتری، طراحی کامپیوتری، پیاده سازی سیستم های اطلاعاتی و کاربردهای آن است.
ج- فناوری اطلاعات تلفیقی از دانش سنتی کامپیوتر و فناوری ارتباطات به منظور ذخیره، پردازش و تبادل هر گونه داده (اعم از متن ،صوت ،تصویر و . . . ) است.
د- فناوری اطلاعات واژه ای کلی است که برای وسعت بخشیدن به محصولات و خدمات الکترونیکی حاصل از نوآوریهای مخابراتی و رایانه ای استفاده می شود.
ه- فناوری اطلاعات مجموعه ای از سخت افزار، نرم افزار و فکرافزار است که گردش و بهره وری از امکانات را امکانپذیر می سازد.
و- فناوری اطلاعات عبارت است از همه شکلهای فناوری که برای ایجاد ، ذخیره سازی و استفاده از شکلهای مختلف اطلاعات تجاری ، مکالمات صوتی ، تصاویر متحرک، داده های چند رسانه ای و... به کار می رود. (مالونی ،57:2007)
2-3-3- عناصر اصلی فناوری اطلاعات
انسان |
ساختار |
سازوکار |
ابزار |
|
ساختار: سازمانی، فراسازمانی مرتبط، جهانی
شکل شماره1- 2- چارچوب کلی فناوری اطلاعات
2-3-4- تعریف جامع فناوری اطلاعات:
فناوری اطلاعات شاخه ای از فناوری است که با استفاده از سخت افزار، نرم افزار و شبکه افزار، مطالعه و کاربرد داده و پردازش آنرا در زمینه های ذخیره سازی ، دستکاری ، انتقال، مدیریت، کنترل و داده آمایی خودکار امکانپذیر می سازد. ( گزارش دفتر فناوری اطلاعات و ارتباطات ، 1388)
فهرست منابع
الف – کتب
- ال دفت، ریچارد،1378،مبانی وتئوریهای طراحی سازمان،ترجمه پارساییان واعرابی،
ترجمه پارسائیان واعرابی،تهران،دفتر پژوهشهای فرهنگی.
- الوانی،مهدی،اشرف زاده ،1387،مدیریت دورکاری راهی به سوی توسعه،انتشارات مبتکران.
- اسلامی، محسن (1389) برنامه دورکاری سازمانی در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات، تهران: انتشارات آییژ، انجمن مطالعات برنامه درسی ایران.
- استونر،جیمز،1382،مدیریت،ترجمه پارساییان واعرابی،تهران،انتشارات دفتر پژوهشهای فرهنگی .
- الوانی،مهدی،1385،مدیریت عمومی،انتشارات نی،چاپ28
- اقتداری،علی،1381،سازمان ومدیریت،انتشارات مولوی ، تهران.
- اسمیت،آدام،1367،ثروت ملل؛ابراهیم زاده،انتشارات امیر کبیر.
- بیان،حسام الدین،1380،مدیریت استراتژیک،تهران،مرکز آموزش مدیریت دولتی.
- باتمان قلیچ، ایثار (1388) دورکاری در اموزش و پرورش(کار از راه دور): مزایا و راهکارها. منتشر شده در سایت راهکار مدیریت
- بلیک ، مونیکا (1388)، دورکاری برای کتابداران و اطلاعرسانان، ترجمه نادر نقشینه، مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، چاپ اول، تهران.
- پرکوپنکو،ژوزف،1380،مدیریت خصوصی سازی،ترجمه اکبری،ح،داوری،د،نشر آتنا.
- پاکدامن،رضا،1374،جنبه های کاربردی خصوصی سازی ،مجمع علمی وفرهنگی مجد.
- خاکی،غلامرضا،1381،راهنمایی تدوین وطرح ونقد تحقیق،مرکز انتشارات علمی دانشگاه آزاد اسلامی.
- خاکی،غلامرضا،1379،روش تحقیق در مدیریت،مرکز انتشارات علمی دانشگاه آزاد اسلامی.
- حقیقی،محمدعلی،1380،مدیریت رفتار سازمانی،انتشارات ترمه.
- دیوید،فردآر،1386،مدیریت استراتژیک،ترجمه پارسائیان،اعرابی،انتشارات دفتر پژوهشهای فرهنگی،چاپ دهم.
- رابینز،استیفن،1381،تئوری سازمان،ترجمه الوانی،دانایی فرد،انتشارات صفار چاپ پنجم
- سعادت،اسفندیار،1375،مدیریت منابع انسانی،تهران سازمان مطالعه وتدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)
- سهرابی ، بهمن(1387)، دورکاری: مفاهیم و فرآیند برنامه ریزی، مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، تهران،
- سلجوقی،خسرو،1386،دورکاری و مفاهیم مرتبط،،سازمان مدیریت وبرنامه ریزی کشور.
- سرمد سعیدی،سهیل،1386،مدیریت وبرنامه ریزی استراتژیک در عمل،نشر هیأت ، تهران.
- فرهنگی،علی،صفرزاده،ح،1385،روشهای تحقیق در علوم انسانی( با نگرشی بر پایان نامه نویسی)،نشر پیام پویا
- علیپور، محمدرضا(1389) ، انقلاب فراگیر کار الکترونیکی در ساختار اموزش و پرورش ، روابط عمومی وزارت اموزش و پرورش ، تهران.
- کرینر،استوآرت،1381،دیدگاه های کلیدی مدیریت،ترجمه حسین نژاد،ع،انتشارات دفتر پژوهشهای فرهنگی.
- مولاییان ، سعید (13894) پژوهش در اموزش و پرورش از راه دور در ایران و مقایسه تطبیقی با کشورهای چین، هند، آلمان، و ژاپن، تهران: انتشارات رادنواندیش.
- مشبکی،اصغر،1387،مدیریت رفتار سازمانی،انتشارات ترمه،چاپ اول.
- مقیمی،سید محمد،1386،سازمان ومدیریت رویکرد پژوهشی،انتشارات ترمه،چاپ پنجم.
ب-مقالات(نشریات)
- اشرف زاده،فرزاد،1382،مدلی فراگیر برای دورکاری خدمات، دومین همایش برون سپاری وچشم اندازها،مجموعه مقالات.
- افتخاری ،حمید،1381،ارزیابی عملکرد دستگاه های اجرایی0چالشها وچشم اندازها وراهبردها)،مجموعه مقالات همایش چالشها وچشم اندازهای توسعه ایران.
- الوانی، مهدی،1385، مدیریت عملکرد در نگاهی فرا سازمانی،سومین کنفرانس ملی مدیریت عملکرد،مرکز همایشهای علمی جهاد دانشگاهی .
- پرویزیان،کوروش، 1386،دورکاری وسرمایه گذاری ریسک پذیر در زنجیره ارزش؛دومین کنفرانس ملی سرمایه گذاری مخاطره پذیر.
- جهاد دانشگاهی تهران،1381،ارزیابی عملکرد دستگاه های اجرایی استان تهران،مجموعه مقالات اولین همایش ملی مدیریت عملکرد.
- چشم براه،محسن،1386،مقاله مدیریت ریسک های برون سپاری فعالیتها، تدبیر سال هفدهم ، شماره 171.
- رازانی،علی،1381،الگوهای بین المللی ارزیابی عملکرد،مجموعه مقالات،اولین همایش ملی مدیریت عملکرد،جهاد دانشگاهی تهران.
- سرمقاله،1384،ضرورت رویکرد علمی استراتژی دورکاری،ماهنامه علمی آموزشی تدبیر، شماره 166.
- شاه محمدی،ف،1384،انتخاب فعالیت ها برای دورکاری،سازمان مدیریت صنعتی.
- شیرانی ،غلامحسین،نبی زاده،غلامرضا،1387،دورکاری در شرکتهای توزیع برق منطقه ای شهرستان اصفهان،سیزدهمین کنفرانس شبکه توزیع نیروی برق.
- عابدی، رحیم (1388 ( نقش کارآفرینان در تحول خلاق سازمانهای اداری. مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه ارومیه دوره اول،پاییز.
- کریمی،تورج،1385،مدل های نوین ارزیابی عملکرد سازمانی،ماهنامه تدبیر، شماره 171
- معصومی،م،1384، دورکاری استراتژیک،سازمان مدیریت صنعتی.
- مکاین تاش،کریستوفر،1387،خصوصی سازی ولی افتاد مشکلها،ترجمه عطاءالهی،م، ماهنامه علمی آموزشی تدبیر.
ج- پایان نامه ها
- اشرف زاده،فرزاد،1382،مدلی فراگیر برای دورکاری خدمات در شرکتهای صنعتی فعال در زمینه نفت وگاز،پایان نامه کارشناسی ارشد ،مهندسی صنایع،دانشگاه تهران،دانشکده مهندسی.
- اکرمی ، هادی، 1385،ارائه مدل تصمیم گیری دورکاری فعالیتهای تعمیراتی در یک سازمان نظامی ایران،پایان نامه کارشناسی ارشد ،مهندسی صنایع،دانشگاه صنعتی امیر کبیر،دانشکده مهندسی صنایع.
- شاملو،محمود1388، «ارائه مدلی جهت تعیین ترکیب بهینه دورکاری کارکنان، ساخت کالاها(قطعات)و انتخاب تامین کننده و تعین میزان سفارش بهینه به هر تامین کننده با استفاده از برنامه ریزی خطی(LP), (TOPSIS)در شرکت ایران خودرو »،پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت صنایع،دانشگاه تهران ،دانشکده مدیریت
- شهرکی،محمدرضا،1387،بررسی نقش دورکاری در ایجاد مزیت رقابتی در شرکت همکاران سیستم،پایان نامه کارشناسی مهندسی صنایع،دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز،دانشکده مهندسی.
- کریمی،یوسف،1385،بررسی عوامل موثر بر دورکاری از نگاه استراتژیک دستگاه های تولیدی استان تهران،پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی ، دانشگاه شهید بهشتی تهران دانشکده مدیریت وحسابداری.
- منشی زاده،محمود، 1389،شناسایی فعالیت های قابل دورکاری به بخش خصوصی در شرکت آب وفاضلاب منطقه ای خراسان،پایان نامه مدرک دکتری مدیریت صنعتی ،دانشگاه آزاد اسلامی،واحد مشهد،دانشکده مدیریت.
د-منابع ومآخذ انگلیسی
♦- Leach, M. & Scoone, S. I. & Wynne, B., (2005), Sciences and Citizen: Globalization and the challenge of Engagement. London, Zed Books.
♦- Morgan, C. P., (2009), The consequences and limits of empowerment in financial services, Department of Management, School of Economics and Management, University of Aarhus, Vol. 19, pp. 63–83.
♦- Nelson, Robert B., (2010), Empowerment employee through delegating, small business reports, Jun. Vol 19, No 6.
♦- Scott & Aryee, E. H., (2010), Empowerment strategies: Balancing authority and responsibility. In S. strivastva(Ed), Executive power. San Francisco: Jossey – Bass.
♦- Rapp, R. A., (2006), systems of Electronic Education , Journal of consumer research, (21), pp. 381-391.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 111 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 56 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 56صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
میزان مطالعه و گرایش به خواندن و مطالعه از مهمترین شاخصهای رشد و توسعه است. بدون شک رشد و توسعه یک کشور در همه زمینههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مرهون گسترش خواندن، مطالعه، نشر کتاب و برنامهریزی آموزشی میباشد. جامعهای که در آن خواندن و مطالعه حائزاهمیت است جامعهای توسعه یافته است. تمام کشورهای توسعه یافته به خواندن و مطالعه اهمیت فراوان میدهند و در پی یافتن روشهایی برای علاقمند کردن افراد جامعه خود به کتابخوانی از هرنوع آن میباشند. توجه به مدلهای خواندن و اینکه چگونه میتوان بهتر خواند، و همچنین توجه به شیوهها و روشهای صحیح مطالعه عواملی است که این کشورها در پژوهشهای خود مورد توجه قرار میدهند و در پی دستیابی به آنها هستند.
اسمیت (1974) براین باور است که خواندن پایه مشترک موفقیت در تمام زمینههای تحصیلی است. خواندن دریافت عقاید، تجربیات، و مفاهیم است، فعالیتی است که به فرد اجازه میدهد تا دانش وسیعی را به دست آورد، این کیفیات کارکردی، خواندن را محور همه سطوح یادگیری قرار میدهد. به طوری که خواندن محور فعالیتهای تحصیلی و به صورت ابزار موفقیت در سایر زمینههای درسی درمیآید.خواندن دربرگیرنده مجموعهای از مهارتها است که بازشناسی لغات نوشته شده، تعیین معنای لغات و عبارات و هماهنگ ساختن این معنا با موضوع کلی متن را شامل میشود. این کار مستلزم فرایندهایی است که در سطوح مختلف بازنمایی از قبیل حروف، کلمات، عبارات، جملات و واحدهای بزرگتر عمل میکنند. مشکلات خواندن، نوعا" شامل عدم توانایی در بازشناسی یا درک نوشتهها هستند. در این میان، بازشناسی، فرایند بنیادیتری محسوب میگردد، چرا که بیش از آنکه کلمهای را درک کنیم باید آن را تشخیص دهیم (یعقوبی، 1383، به نقل از داکرل و مک شین، 1993، ترجمه، احمدی و اسدی، 1376).
عمل خواندن در نگاه اول ساده به نظر میرسد. واژهها دارای معنا هستند. بنابراین خواندن ترجمان مستقیم نمادها به فکرکردن یا گفتار است اما در واقع خواندن به این سادگی هم نیست. خواندن در اصل، فرایند شگفتآوری است که در آن فعالیتهای شناختی زیادی باید به طور همزمان عمل نماید. فرایندی که خواندن نامیده میشود دقیقا" چیست؟ برخی از مولفان براین عقیدهاند که خواندن یک فرایند رمزگشایی است و کودکان زمانی توانایی خواندن را کسب میکنند که پیوند میان نمادهای نوشتاری و اصوات گفتاری را یاد گرفته باشند. به گفته هریس و سایپی (1975) خواندن تفسیر معنادار نمادهای کلامی نوشته و یا چاپ شده است. و باریر (1988) نیز مطالعه و خواندن را به عنوان فرایند تفکر، ارزشیابی، داوری، تصویرسازی ذهنی، استدلال و حل مسئله تعریف کرده است. بر طبق نظر والاس و مک لامین (1979) خواندن عبارت است از ارتباط کلی فرد با اطلاعات نمادی. اطلاعاتی که با علایم و نشانهها القا میگردد و معمولا" جنبه ادراک و فهم بصری یادگیری اطلاق شده و دارای هفت گام شامل تشخیص، جذب، درک کلی یا درک درونی، درک خارجی یا درک نهایی، نگهداری، یادآوری و ارتباط با یادگیری میباشد. خواندن فرایندی است شناختی که در آن دیدگاههای خواننده و فرایند خواندن ارتباط زیادی با مطلبی که میبایستی یادگرفته شود پیدا میکند (گلاور، برونینگ، 1375). فریار و رخشان (1376) بیان میکند که خواندن عبارت است از تبدیل نمادهای نوشتاری به نمادهای صوتی معادل آنها. اما مولفان دیگر معتقدند که خواندن چیزی بیش از یک فرایند رمزگشایی است و اعتقاد دارند که خواندن به معنای کسب مفهوم از یک متن است. خواندن اغلب مهارتی عادی در نظر گرفته میشود، ولی در واقع فرایندی پیچیده و عالی است که اجزای بسیار متفاوتی را دربرمیگیرد.رفتار پیچیدهای که خواندن نام دارد به گونهای نگریسته میشود که از چندین رفتار یا مهارت مجزا و قابل تفکیک تشکیل شده است. به طورکلی میتوان اکثر مهارتهای خواندن را در طبقه مهارتهای تحلیل کلمه، مهارتهای درک مطلب جای داد. خواندن پیچیدهترین و درعین حال ارزشمندترین کنش ذهنی است و زیربنای یادگیری تحصیلی و سایر مراحل زندگی است (یعقوبی،1383). مهارت در خواندن یکی از مهمترین نیازهای یادگیری دانشآموزان درزندگی امروز است. توانایی درک مطلب، تفسیر و استنتاج از متون درسی و غیردرسی، دانشآموزان را با افکار و اطلاعات جدیدی آشنا میسازد تا راه بهتر اندیشیدن و بهتر زیستن را بیاموزند. به عبارت دیگر سواد خواندن به معنای عام و جامع آن وسیلهای است که میتوان از طریق آن به ذخایر بیانتهای تجربه بشری دست یافت. خواندن مهارتی است پذیرا و رمزگشا که خواننده با آن، پیام نویسنده را دریافته و رمزگشایی میکند. نویسنده با تقویت و گسترش جهانبینی خود از اطلاعات موجود، پیام خود را میآفریند و خواننده با ذکاوت، با کوشش بیدریغ خود به دریافت و کشف آن نائل میشود.گاهی اوقات، به غلط، خواندن را عملی منفعل و بیتحرک مینامند، زیرا پیامها را بدان معنا که یک گوینده و یا نویسنده خلق میکند، نمیرساند. با وجود این نمیتوان به سادگی پردازش فعال ذهن، این ساختکار پیچیده اندام انسان را برای ایجاد ارتباطی که حاصل میشود، فراموش کرد (خاوری، 1383).
تحقیقات فراوانی در زمینه "خواندن" انجام گرفته است که براساس یافتههای آنها، یکی از مهمترین عوامل موثر در علاقه به "خواندن"، درک یا شناخت ارزش خواندن و تبحر در این مهارت است. در تعریف ماهیت خواندن، باید نقش خواندن را در جامعه مورد توجه قرار داد. اوقات فراغت و گاهی تفریحات ما با خواندن روزنامه، مجله، کتاب و گزارش میگذرد. خواندن دستیابی به افکار و اندیشههای دیگران را در اقصی نقاط دنیا ممکن میسازد. خواندن در تحصیل و آموزشوپرورش نقش بسزایی دارد. نه تنها نظام آموزشی به خواندن مطالب زیادی در فرایند یادگیری نیاز دارد، بلکه قدرت فرد در این مهارت نیز یکی از شاخصهای موفقیت در کار است (میرحسنی، 1381، به نقل از بانز و همکاران، 1984).
خواندن را در زمانهای پیش یک مرحله ساده میدانستند، حال آنکه امروزه، متخصصان خواندن، معلمان خواندن، روانشناسان زبان و زبانشناسان همه براین عقیده هستند که خواندن یک مرحله فکری پیچیده است. تفکر یک فعالیت نهانی و ذهنی است و اثر آن موقعی مشهود میگردد که اعمال آشکاری پدید آید. کلاسمیر و گودوین میگویند تفکر یک فعالیت ذهنی است که لازمه نوع یادگیری است. با وجود سادگی ظاهری، تفکر به اندازه خود عمل یادگیری پیچیده است. در ارتباط خواندن با تفکر بیشتر در سطح جمله و پاراگراف بحث میشود، یعنی مراحل ذهنی در خواندن و استنتاج از جملات و متون پدید میآید.باید به خاطر داشت که معنی متن از معنی لغات و ساختمان دستوری آن متاثر میگردد. خواننده باید در حدی از مهارت زبانی باشد که بتواند نمادهای لغوی و ارتباط دستوری بین جملات را درک و از آنها معنی مطلوب را استخراج نماید. در عین حال درک نمادهای لغوی و ارتباط دستوری را به تنهایی، خواندن نمیتوان به شمار آورد زیرا خواندن دارای مراحل پیچیدهتر و غامضتری میباشد که تفکر، اصل اساسی آن است. در ارتباط با خواندن باید در نظر داشت که خواننده اندیشههایی را که در نوشته نویسنده مستتر میباشند درک مینماید و از درهم آمیختن تجربیات خود با فعل و انفعالات فکری ، بصیرت پیدا میکندو با استخراج مفهوم بیان نویسنده و تجربیات او مفاهیم کلی به دست میآورد. در خواندن خواننده فقط کلمات را تشخیص نمیدهد و معانی را با آنها مربوط نمیسازد بلکه متناسب با هدفی که در ذهن دارد درباره مطالب خواندنی میاندیشد و به معانی مختلف آنها فکر مینماید. تفکر اساس و پایه خواندن است و بدون تفکر خواندن یک مرحله غیرفعالانه مکانیکی و خود به خود میشود. خوانندهای که خواندن را با تفکر همراه میسازد مطالب متن را مورد پرسش قرار می دهد، استدلال میکند، مقایسه میکند، استنباط و تفسیر میکند، تعمیم میدهد و نتیجهگیری میکند در حالیکه شخصی که تفکر را لازمه خواندن نمیداند هر مطلبی که در قالب نوشته به او ارائه گردد بدون اینکه درصدد اقامه دلیل و برهان و پرسش باشد قبول مینماید.یانگ میگوید: مهمترین عامل در خواندن فکر کردن است نه مراحل حرکتی یا مکانیکی چشم، حوزه دید، لبخوانی و نظایر آنها (ورزگر، 1358).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 36 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 22 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 22صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
خشونت عبارت است از هرگونه فعل یا ترک فعلی که باعث آسیب جسمی، جنسی و یا روانی شود (کار،1381). خشونت را می توان عملی آسیب رسان دانست که فرد برای پیشبرد مقاصد خویش انجام میدهد و صرفا جنبه فیزیکی ( بدنی) ندارد بلکه ممکن است ابعاد روانی (فحاشی، تحقیر، منزوی کردن فرد، داد و فریاد)، جنسی و اقتصادی هم به خود بگیرد (درویش پور1387، به نقل از محمدی، میرزایی،1391؛کار1379) .
خشونت علیه زنان پدیده ای چند بعدی است که خشونت خانگی یکی از تظاهرات آن به شمار می رود. خشونت در هر جامعه شکل هایی به خود می گیرد که با ساختار قانونی، سنتی و دینی و سیاسی همان جامعه متناسب است. بنابراین اثار خشونت علیه زنان در ایران را باید در مجموعه ای به هم تنیده از انواع خشونت های خانگی، اجتماعی، سیاسی و تفاسیر خاصی از دین جستجو کرد. تاکید بر ارزش هایی مانند جداسازی افراد دو جنس در مراکز دانشگاهی، منع حضور زنان از تماشای مسابقات ورزشی مردان، جلوگیری از فعالیت زنان هنرمند در جایگاه خواننده و مانند اینها، شکل هایی از خشونت است که بر زنان ایران تحمیل شده است (کار، 1381). به هر نوع عمل و یا احتمال رفتاری که به آسیب جسمی، جنسی، روانی یا محرومیت و عذاب منجر شود خشونت علیه زنان گفته می شود این تعریف، تهدید به چنین اعمال و رفتاری، محرومیت از آزادی به اجبار یا به اختیار، اعم از اینکه در زندگی شخصی(خصوصی) یا جمعی رخ دهد را نیز در بر می گیرد (نهاوندی1386 به نقل از وردی نیا، ریاحی، اسفندیاری).
همانگونه که گفته شد چنانچه رفتار خشونت آمیز علیه زنان در چارچوب خانواده و میان زن و شوهر روی دهد از آن به خشونت خانگی تعبیر می شود (پور رضا و موسوی،1382؛ سازمان جهانی بهداشت،1380).
پسران این رفتار رسانه ها را به مثابه الگوی رفتاری یاد می گیرند و در مقابل دختران می آموزند که رفتار خشونت آمیز برای زنان امری غیر مرسوم است (اعزازی،1380). در ایران نیز زنان در اثر فشارهای سنتی هزاران ساله که دامنه ای وسیع دارد خو گرفته اند که بخش عمده ای از وضعیت خشونت بار زندگی خود را از دیگران بپوشانند (کار، 1381).
خشونت نسبت به گروه طبقه و یا ملیت فرق می کند چنانچه زنان طبقه پایین یا مهاجران شهری یا مناطق عشیره ای بیشتر تجربه خشونت جسمانی تا قتل های ناموسی را دارند گاهی همین زنان چنان جامعه پذیر می شوند که خشونت را بازتولید و استمرارش را تداوم می بخشند (محمدی اصل، 1388)، چرا که پنهان نگاه داشتن خشونت علیه زنان و پرهیز زنان از واکنش فعال نسبت به آن، یکی از مشخصات خشونت علیه زنان در تمام جوامع است به نظر می رسد چنین نگرشی به خشونت در هر جامعه دلایل خاص خود را دارد و با شرایط و زندگی فردی زنان هر جامعه متناسب است (وردی نیا و همکاران،1386).
وقتی زنان یاد گرفته اند مورد کمک واقع شوند انگیزش ها و شناخت ها و رفتارهایشان را با خشونت همساز می کنند در نتیجه ترس از مرد و عدم اعتماد به نفس زنان را فرا میگیرد و به این ترتیب آنان ایفای نقش خشونت آمیز توسط مردان را با این روحیات تکمیل میکنند (همان منبع).
مردم شناسان بریتانیایی در چند قرن اخیر، خشونت خانگی را چنین تعریف کرده اند: تحمیل خواهش ها و دیدگاه های یک فرد خانواده بر عضو و یا سایر اعضای خانواده، از طریق اعمال زور، فشار، تهدید، تحقیر و جبر اقتصادی. این دانشمندان بر این باورند که خشونت خانوادگی مرز دینی، جغرافیایی، جنسی و نژادی نمی شناسد
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 133 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 42 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 42صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
طبق نظر بندورا اگر اعمال تنها بوسیله پاداش و تنبیه بیرونی تعیین میشدند، مردم شبیه بادبادک عمل میکردند و هر لحظه تغییر جهت میدادند تا خود را به عواملی که بر آنها تأثیر میگذارد وفق دهند. با مردم غیر اصولی رفتار به دور از اخلاق و با مردم درستکار رفتار شرافتمندانه داشتند. حال اگر تقویتکننده بیرونی و درونی رفتار را کنترل نمیکنند پس چه چیزی آنرا کنترل میکند؟ پاسخ بندورا این است که رفتار آدمی رفتار خود نظم داده شده است. انسان از تجربه مستقیم و غیر مستقیم معیارهای عملکرد را میآموزد سپس آن معیارها پایهای میشوند برای ارزیابیهای فرد. اگر عملکرد فرد در موقعیتها با معیارهای او هماهنگ بود مثبت ارزیابی میشوند و اگر هماهنگ نبود منفی ارزیابی میشود. از نظر بندورا تقویت درونی حاصل از ارزشیابی شخصی از تقویت بیرونی نیرومندتر است (هرگنهان، 2009).
یادگیری خود تنظیمی یک چشم انداز مهم در پژوهشهای اخیر روانشناسی تربیتی است (آکسان، 2009). این رویکرد از سال 1980، مطرح شد و به واسطه اهمیتی که در یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دارد شهرت فزآیندهای پیدا کرده است (ریان و پینتریج ، 1997؛ نقل از احمدی پور، 1387). یادگیری خود تنظیمی یک فرآیند فعال و خود رهنمون است که دانش آموزان، شناخت، انگیزش، نتایج، رفتار و محیط خود را در جهت پیشبرد اهدافشان کنترل و تنظیم میکنند (گوداس و همکاران ، 2010).
زیمرمن5 یادگیری خود تنظیم را نوعی از یادگیری که در آن افراد تلاشهای خود را برای فراگیری دانش و مهارت بدون تکیه به معلم و دیگران، شخصاً شروع کرده و جهت میبخشد تعریف میکند به عبارت دیگر در این یادگیری افراد مهارتهایی برای طراحی، کنترل و هدایت فرآیند یادگیری خود دارند و تمایل دارند یاد بگیرند و قادرند کل فرآیند یادگیری را ارزیابی کنند ( فرمهینی فراهانی و همکاران، 1387). تلاشهای فعالانهای که افراد به طور فراشناختی، انگیزشی و رفتاری در فعالیتهای یادگیری از خود نشان میدهند (زیمرمن،2002).
نظریه یادگیری خودتنظیمی یکی از نظریههایی است که محققان و شناسانِ تربیتی در قالب آن به مطالعه میپردازند. براساس نظریه یادگیری خود تنظیمی، مؤلفههای شناخت، انگیزش و کنشوری تحصیلی به صورت یک مجموعه درهم تنیده و مربوط به هم در نظرگرفته میشوند (شیرازی تهرانی، ۱۳۸۱). بنابراین، استفاده از راهبردهای یادگیری خود -تنظیمی، از جمله عوامل تعیینکننده در موفقیت تحصیلی محسوب میشود و با بررسی آن میتوان عملکرد تحصیلی دانش آموزان را پیشبینی نمود. پیشبینی عملکرد تحصیلی، یکی از موضوعهای محوری مورد علاقه روانشناسی تربیتی است ( فارنهام و همکاران، ۲۰۰۳؛ نقل از بوساتو و همکاران، ۲۰۰۰). خود تنظیمی تعیین اهداف، تکمیل برنامهای در جهت دستیابی به آن اهداف، تعهد نسبت به انجام آن برنامه، اجرای فعال برنامه و اقدامات دیگری که در جهت باز خورد و اصلاح یا تعیین جهت انجام میشود (بندورا، 1986،1997 ؛ نقل از آسچ، 2005). به بیان دیگر افراد همپای اجتماعی شدن خود، اتکای کمتری به پاداشها و تنبیههای بیرونی پیدا کرده و عمدتاً رفتارشان را خود، تنظیم میکنند (کرین، 2006).
مطالعه سوابق و تحقیقات نشان میدهد که پیرامون خودتنظیمی تحصیلی پرسشنامه اندکی وجود دارد. مطالعه دوگان وآندرد (2011) نشان داد که پرسشنامه خودتنظیمی از شش عامل انگیزش بیرونی، انگیزش درونی، فراشناخت، کنترل و ارتباط شخصی، خود اثربخشی تشکیل شده است. در بررسی دیگری مگنو (2011) به این نتیجه رسید که پرسشنامه خودتنظیمی تحصیلی دارای هفت عامل میباشد شامل حافظه، هدفگزینی، خودارزیابی، جستجوی کمک، ساختار محیطی، مسئولیت یادگیری باشد و برنامهریزی و سازماندهی میباشد.
انواع خود نظم بخشی
زیمرمن و مارتینز در سال 2002 بین چند نوع خود تنظیمی در حیطه تحصیلی تفاوت قائل شدهاند که این انواع خود تنظیمی براساس میزان درونی شدن آنها تقسیمبندی شده است
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 83 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 57 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 57صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
اصطلاح سبک به عنوان شیوه ترجیحی فرد برای فکر کردن و انجام دادن کاری، از جمله متغیرهای فردی است (آلپورت،1937 به نقل از نریمانی، ابوالقاسمی،جویباری1392)
سبک تبیینی به طور گسترده در پژوهش های مختلف روانشناسی برای پیش بینی افسردگی استفاده شده (هاجیل، باش و وارن،1996؛پترسون و سلیگمن؛1984،سلیگمن،1990 به نقل از رجبی و ییلاق1384).
سبک اسناد یک متغیر شناختی است که نحوه تبیین رویدادها را نشان می دهد منطق اساسی نظریه اسناد از این فرض نظری ناشی می شود که آدمی واجد این انگیزش است که از ماهیت محیط خود به ویژه از علل رویدادهای خاص آگاه شود اگر به فهم این نکته نایل آید که علت رویدادهای معین در گذشته چه بوده است آنگاه قادر خواهد بود تا با مداخله واقعی و یا انتخابهای خود و آنچه در آینده برای او اتفاق خواهد افتاد را مهار سازد (سیرز و همکاران1991 به نقل از امانی، خداپناهی، حیدری1385).
این تحقیق به آن نوع سبک اسنادی اشاره دارد که از فرمول بندی مجدد درماندگی آموخته شده آبرامسون و همکاران1978 به دست آمده است در الگوی جدید درماندگی آموخته شده نحوه تبیین رویدادهای غیرقابل مهار توسط فرد مهمتر از رویدادهایی است که واقعا اتفاق افتاده است (همان).
فریز1980 به نقل از نوری،مکارمی،ابراهیمی 1379در تحقیقاتش نشان داد که الگوهای اسنادی ناسازگارانه بیشتر در گروه های اقلیت نژادی، خانواده های کم درآمد و زنان است هرچند که گفته شده است که سبک اسناد ویژگی نسبتاپایدار شخصیت است اما به توجه به مطالعات ولفل(1982)، بلگر و چنی(1982) و دوهرتی(1984) به نقل از بارون و برن(1991) معلوم شده است که امکان تغییر در نوع سبک اسناد وجود دارد.
همچنین اسنادهای علی نقش با اهمیتی در رفتارهایی مانند روابط بین فردی، تعارض بین فردی، رفتارهای بهداشتی و غیره دارد(گودجانسون و پیترسون،1991 به نقل ازنریمانی، جویباری، ابوالقاسمی1392).
کریمی(1372) در تحقیقات خویش به این نتیجه دست یافت که تفاوتی بین زنان و مردان در سبک اسناد نیست ولی بارگر و کوپر(1972) به نقل ازنوری و همکاران (1379) به این نتیجه رسیدند که مردان منبع کنترل درونی تری نسبت به زنان دارند و همین طور رانز(1966) به نقل ازاحدی(1372)، هوکریج (1975)، هولران و لوپز(1984)، موآم وندا (1995) به نقل از نوری و همکاران(1379) نیز به همین نتیجه رسیدند.
در واقع نظریه سبک تبیینی یک چارچوب را برای بررسی سازه های خوشبینی و بدبینی(سلیگمن 1990) ارائه می دهد بیان می دارد که آن سازه ای ست که از مفهوم ناتوانی آموخته شده بهره گرفته بنابراین سبک تبیینی توصیفی است که انسان برای تبیین رویدادهای کنترل ناپذیر زندگی استفاده می کند و تفاوتهای فردی انسان ها را در 3 گستره(درونی-بیرونی)، (ثابت-متغیر)، و (کلی و خاص) که در عادت وقتی با رویدادهای خوب و بد زندگی مواجه میشوند منعکس می کند(گوتس چاک،1996؛پترسون، بوکنن و سلیگمن به نقل از اسمیت هال و ولکوک-هنری؛2000) بر اساس نظریه سلیگمن (1990) افرادی که برای رویداده های بد تبیین های درونی، ثابت و کلی ارائه می دهند دارای سبک تبیینی بدبینانه هستند بر عکس افرادی که رویدادهای بد را بر حسب علل بیرونی متغیر و خاص تبیین می کنند سبک تبیینی خوش بینانه دارند.
سلیگمن (1990) خاطر نشان ساخت باورهای افراد خوشبین و بدبین در خصوص رویدادهای زندگیشان یکسان نیست خوشبین ها معتقدند که شکست موقتی ست و آنها در آن مقصر نیستند در حالی که بدبین ها معتقدند که رویدادهای بد پایدارند زندگی آنها را مختل می کند و مقصرند به عبارت دیگر او دریافت که باورهاست که انسان ها را از یکدیگر متمایز می سازد.
بر اساس تعدادی از پژوهش ها(فری و هیلیر؛ 1993 به نقل از اسمیت، هال و لکوک-هنری2000؛ موس و جانسن؛1991) خوشبینی به عنوان یک توانایی پنداشته می شود که فرد در برخورد با موقعیت های چالش آمیز از آن به عنوان فرصت هایی برای پیشرفت یاد می کند و نه به عنوان یک عامل تهدید آمیز بارنس و سلیگمن(1989) دریافتند که سبک تبیینی مربوط به رویدادهای منفی در دوران بزگسالی ثابت می ماند و برعکس سبک تبیینی برای رویدادهای مثبت در دوران بزرگسالی تغییر می یابد آنها به این نتیجه رسیدند که اگر سبک تبیینی برای رویدادهای منفی یک جنبه ثابت از کنش وری دوران بزرگسالی باشد در نتیجه افرادی با سبک تبیینی بدکارکردی ممکن است در دوران زندگی شان در معرض خطر افسردگی، سلامتی ضعیف و پیشرفت پایین باشند همچنین سلیگمن و الدر(1986) نتیجه گیری نمودند که سبک تبیینی برای رویدادهای منفی ثابت است ولی برای رویدادهای مثبت ثابت نیست.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 49 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 17صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
صاحب نظران تعلیم و تربر این عقیده اند که والدین با همکاری و کمک به معلمان، در زمینه ی پیشرفت تحصیلی فرزندان خود می توانند بسیار مؤثر واقع شوند. این مسأله به خصوص در دوره ابتدایی بسیار حائز اهمیت است. تحقیقات نشان می دهد پیشرفت تحصیلی دانش آموزانی که والدین آن ها افرادی آگاه و باسواد هستند و بهتر به راهنمایی آن ها می پردازند بیشتر است(آرمند،1387).
اگر دقت کنیم متوجه می شویم که گاهی یک جمله ی کوتاه مفهوم وسیعی را می رساند که شاید یک کتاب نتواند به آن اندازه مطلب را ادا کند. بعضاً به مناسب سخن زیبای امام سجاد(ع) که می فرماید:" پدر و مادر اگر بخواهی بدانی که فرزند چه حقی بر گردن تو دارد کافی است بدانی که او از توست". سلامت و ناخوشی، دانایی و نادانی، هوشیاری و کم هوشی، ادب و بی ادبی، شادمانی و غمگینی و ... همین طور است، و فرزندان هر چه دارند عمدتاً از والدین خود دارند، چه از راه توارث و چه از طریق تربیت. و همین موضوع نمایانگر مقام مادری و پدری و مسوولیت بسیار سنگین والدین می باشد(صدری، 1388).
مسأله ی درس و پیشرفت درسی فرزندان هم جدا از این موضوع نیست یعنی امر پیشرفت تدرسی یک امر مجرد نیست که بتوان آن را جدا از مسایل دیگر مورد بحث قرار داد. به طور کلی خواندن و یادگیری مستلزم وجود شرایط اولیه و ثانویه است. شرایط اولیه یعنی استعدادهای نفسانی، مثل هوش و حافظه، یا سلامت بدن و شرایط ثانویه مانند محیط مناسب آرامش روانی، وسایل ضروری که همه این ها به هر حال به والدین ارتباط دارد و این شرایط چیزهایی نیست که بگوییم خاص درس خواندن یا مدرسه رفتن است و لذا موضوع و چگونگی درس خواندن یک کودک یا نوجوان به تمام مسایل زندگی او مربوط می شود(صدری، 1388).
موضوع پیشرفت درسی فرزندان یک خانواده یا عقب ماندگی آنان به نسبت قابل توجهی به میزان هوش، حافظه و وضع جسمانی بستگی دارد و این مسایل چیزی نیست که یکباره از آغاز هفت سالگی که کودک راهی مدرسه می شود تحول یافته، کودک را آماده درس خواندن و یادگیری کند یا اجتماعی بودن را به او بیاموزد. البته نباید فراموش کرد که انسان حتی قبل از تولد، مسایل تربیتی دارد مثلاً نوع تغذیه مادر و حالات روانی او در جنین مؤثر است. طبیعی یا سخت بودن عمل زایمان، طولانی یا کوتاه بودن آن، کیفیت شیر دادن به کودک، نوع شیر(اگر به عللی از شیر مادر محروم شود)، چگونگی پرورش کودک تا شش سالگی از لحاظ بدنی و روانی، رفتار و ارتباط عاطفی والدین(زن و شوهر) با همدیگر، همه و همه مقدماتی است که به صورت سه دوره از کودکی تا شش سالگی پشت سر گذاشته می شود و فرزند ما با این مقدمات وارد متن دوره دبستان می شود(صدری، 1388).
بنابراین، شناخت دوره های حساس تربیتی یعنی کودکی و نوجوانی برای والدین و سایر مربیان از اهمیت خاصی برخوردار است. ویژگی های روانی و مسایل جسمانی در دوره های تا شش سالگی تا دوازده سالگی و تا پانزده سالگی و بالاخره از از پانزده تا هجده سالگی که تقریباً دوره دوم نوجوانی محسوب می شود، باید مورد توجه والدین باشد تا برخوردهای لازم و عواطف شایسته تنظیم شود. مثلاً والدین باید بپذیرند که پایان شش سالگی برای آغاز دوره دبستان بعد از مطالعات و بررسی های لازم تعیین شده بنابراین شتاب زدگی جهت فرستادن فرزند خود به مدرسه زودتر از موقع مناسب، نه تنها مفید نخواهد بود چه بسا متضمن ضررهایی در آتیه باشد که گاهی جبران ناپذیر می نماید(صدری، 1388).
نکته مهم دیگر درباره نقش والدین در پیشرفت تحصیلی فرزندان آماده کردن محیط درسی، برنامه ریزی برای خواب، تغذیه، مطالعات مفید غیر درسی و استفاده از برنامه های رادیویی و تلویزیونی از راه های تربیت صحیح و پیشرفت درسی فرزندان ماست. گاهی والدین از فرزندان خود که در دوره های مختلف تحصیلی مشغول تحصیلند بیش از حد معقول توقع دارند این امر نیز نتایج نامطلوبی دارد در حالی که حد معقول ان خوب و حقی ضروری است تا روحیه ی تعاون و تلاش و آمادگی برای زندگی را در آنان پرورش دهد(صدری، 1388).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 67 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 48 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 48صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
مرور ادبیات مربوطه به روان شناسی و آسیب شناسی نشان می دهد که موضوع تعامل مادر– فرزند از عمده ترین زمینه های مطالعه است. در این خصوص پژوهشگران به یافته های ارزشمندی دست یافته اند که در اینجا به پاره ای از آن ها اشاره می شود: از آنجا که مادر نخستین مراقب کودک است و مراحل اولیه رشد تاثیر قطعی بر شخصیت انسان دارد و چون بسیاری از مشکلات روان شناختی ریشه در این تعامل دارند تعامل بین مادر و فرزند مورد توجه خاصی بوده است. وقتی ازتعامل سخن می گویم منظور رابطه متقابلی است که بین والدین و فرزندان وجود دارد و اینکه آنها بر یکدیگر اثر می گذارند. با مرور ادبیات رشد و تربیت کودک، معلوم می شود که سالیان مدید مردم و حتی صاحب نظران بر آن بودند که کودک موجود منفعل است و تاثیری بر والدین و اطرافیان خود ندارد. ولی بعدها، یعنی در عصر حاضر، معلوم شد که نه تنها این طور نیست بلکه از همان روزها و هفته های نخست کودک بسیار فعال، پویا و اثر گذار است.
سلامت جسمانی و روانی مادر در ایجاد فضایی مطلوب در خانواده به عنوان نخستین پایگاه آموزش و پرورش، ازبنیادی ترین عوامل شکل گیری شخصیت کودک است (نوایی نژاد، 1373). نتایج پژوهش های بلسکی و پلاس (2011، 2010، 2009) مبین آن است که کیفیت مراقبت، حساس بودن و تعامل مثبت با مادر در دوران کودکی با مشکلات رفتاری در نوجوانی مرتبط است.مادر و کودک مجموعه ای را تشکیل می دهند که هرگونه ارزیابی و تلاش در قلمرو درمانگری، باید آن را در نظر بگیرد (دادستان، 1385). کودک وقتی می بیند که این مادر است که بیش از همه او را پرستاری و مواظبت می کند به او صادقانه عشق می ورزد ، میان آنان یک رابطه محبت آمیز و استوار برقرار می شود اما اگر مادر خونسرد ، بی قید یا بی محبت باشد ممکن است کودک را به واکنش های شدید وا دارد و او را موجودی خودخواه، نادان، سنگدل و غیر قابل اعتماد به شمار آورد (پارسا، 1375).
ارتباط میان مادر و فرزند، نه تنها از زمان تولد بلکه حتی پیش از آن نیز اثر بسیار مهمی در رشد روانی کودک دارد. اشتیاق مادر به داشتن یا نداشتن کودک دلیلی بر این مدعاست و دارای اثر تعیین کننده در رابطه مادر و کودک است. شخصیت مادر و نگرش او نسبت به کودک نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. ارزش های مثبت خانواده بیشتر به روابط نزدیک کودک با پدر وابسته است تا به مادر، مصاحبت گرم و صمیمانه پدر و پسر سبب می شود که پسر اعتماد به نفس و صراحت بیشتری پیدا کند و در او نسبت به دیگران احساس احترام و محبت پدید آید. این در واقع پدر پسر را در مقابله با رویدادها مرد زندگی بار می آورد. گرچه معمولاً به اندازه مادر در دختر خود نفوذ ندارد، ولی پدر مهربان و دلسوز به اعتماد به نفس و سازگاری دختر در میان همتایانش کمک کننده موثر است (پارسا، 1375).
رابطه بین کودک و مادر بسیار حساس و تغییرات آن بسیار چشمگیر است. ولی رابطه بین کودک و پدر کمتر دچار تغییرات می گردد و با ثبات تر است. برای برقرار شدن رابطه صحیح میان مادر و کودک، نه فقط مهارت و آشنا بودن مادر به وظایف مادری مهم است بلکه آشنایی مادر با خصوصیات روانی و رفتاری کودکی که در حال رشد است نیز اهمیت دارد (فیض، 1389).
تحقیقات انجام شده توسط پژوهشگران این فرضیه را مطرح می کنند که وقتی مادران در مقابل تلاش فرزندانشان برای برقراری ارتباط، پاسخگو باشند و عمل اکتشاف محیط را تسهیل نمایند، کودکانشان در دوره ی نوپایی مستقل تر بوده و توانایی بیشتری برای حل مسئله خواهند داشت (فیض، 1389).
تعدادی از مطالعات اخیر، یافته های مذکور را تایید می کنند. در این مطالعاتگرمی، گفتگوی مثبت و پذیرش مادربا ویژگیهای شخصیتی، نظیر پرخاشگری کمتر، اعتماد به نفس بیشتر،خود کفایی مثبت تر، استقلال بیشترتر و سازگاریهای روانی در کودکی و بزرگسالیپیوند خورده است (روهنر و خالقی، 2011،2012).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 56 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 34 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 34صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
پژوهشهای تجربی در مورد تنظیم شناختی با مطالعات روان تحلیل گران در مورد مکانیزم های دفاعی آغاز گردید و با مطالعه در مورد عوامل موثر بر توانایی فرد در کنار آمدن با موقعیت های تنش زا توسعه یافت و امروزه این دسته از پژوهشها با مطالعه توانایی افراد در تنظیم هیجانات خود به صورت شناختی ادامه یافته است. تنظیم هیجان به استراتژی هایی اشاره دارد که در جهت کاهش، ادامه یا افزایش هیجان استفاده میشوند (گروس،2007). در تعریفی دیگر تنظیم شناختی هیجان عبارت است از فرایندهای درونی و بیرونی درگیر در راهاندازی، ادامه دادن و تنظیم رخدادها، تنش ها و بیان احساسات. مطالعه تنظیم هیجان به فرایند های درونی که در جهت تنظیم هیجانات درگیر هستند مثل فرایند های شناختی هیجان، اداره کردن واکنش های روان شناختی و همچنین تأثیرات بیرونی مثل والدین و سایر اشخاصی که در الگوسازی هیجانات نقش دارند مربوط میگردد (موریس، سیلک، استینبرگ، آکوین، کیز، 2007). میتوان اصطلاح تنظیم شناختی هیجان را مترادف با اصطلاح سازگاری شناختی به کاربرد. این دو مفهوم به طور کلی به راه های شناختی اشاره دارند که افراد برای مدیریت هیجانات و عواطف خود به کار میگیرند. بدون شک چنین راه ها و فرایندهای شناختی میتوانند در تنظیم هیجانات افراد نقش مهمی ایفا کنند و باعث گردند تا افراد به هنگام تجربه رخداد های تهدید کننده و یا پس از آن، بر هیجانات خود کنترل داشته باشند (فانی،1388).
استراتژی های تنظیم هیجان بر رشد شخصیتی، هیجانی، شناختی و اجتماعی دلالت دارند. وقتی این عوامل تحت تأثیر قرار بگیرند در رشد و نگهداری اختلالات هیجانی نقش برجستهای ایفا میکنند. در حقیقت مفهوم تنظیم هیجان بسیار گسترده است و حوزه وسیعی از فرایند های هشیار و ناهشیار روانشناختی، رفتاری و شناختی را در بر میگیرد (گروس،2007)
به عنوان مثال بعضی ازاستراتژی ها در سطح شناختی (از طریق فکر کردن) اجرا میشوند، درحالی که دیگر استراتژی ها مداخلات رفتاری را از (طریق انجام کارها) درگیر میکنند، بسیاری از استراتژی ها به ترکیب سطح شناختی و سطح رفتاری بستگی دارد (پارکینسون وتوتردل،1999). همچنین مشخص شده است که افراد در استفاده از استراتژی های تنظیم هیجان باهم متفاوت هستند و همین تفاوتهای فردی، نتایج خاص عاطفی، شناختی و اجتماعی در بر دارد. به علاوه کنترل عواطف و هیجانات در برقراری، تداوم وسلامت روابط اجتماعی افراد نقش مهمی ایفا میکند (حسین چاری و فداکار،1384). بنابراین واضح است که مهارتهای تنظیم شناختی هیجان، به صورت صحیح و کارآمد، میتواند مقدمهای برای سایر موفقیتها در زندگی به شمار آید. لذا در ادامه، به راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و چگونگی عملکرد این استراتژی پرداخته شده است.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 56 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 23 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 23صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
در تعریف معنای زندگی باید گفت زندگی برای مردم زمانی معنادار است که آنها بتوانند الگو یا هدفی را در رویدادهای زندگی برای خود در نظر بگیرند. در نقطه مقابل زندگی زمانی بی معنا است که به نظر برسد همه چیز فرو ریخته است و نمی توان هیچ احساسی را در ماورای آنچه انجام می شود یا رویدادهای که در زندگی اتفاق می افتد، پیدا کرد . معنای زندگی به محتوایی اشاره می کند که مردم زندگی خود را از آن آکنده می کنند و به زندگی خود شکل و جهت می دهند و در ارتباط با هدف ها و ارزش های زندگی است (جیکابسون ، 2008).
معنای زندگی یکی از عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی است . توجه به ادراکات افراد درباره عوامل شخصی زندگی آنها نقش مهمی را در کیفیت زندگی آنها ایفا می کند (لواسور تریبل، 2009). همچنین مطالعات نشان می دهد که افرادی با نمره هدف بالاتر در زندگی ( یعنی معنایی بالاتر )، همراه با خودپذیری بیشتر ( کرامبو و ماهولیک، 1969) ، رضایت بیشتر در زندگی (رکروکازین، 1979) مسئولیت پذیری و خودکنترلی بالاتر (سیمون، 1980) و خوب بودن ( لازوراس و دیلونگیس، 1983) می باشد که همگی از مؤلفه های کیفیت زندگی می باشد.
بائسگی برای زن زمانی است که او توقف می کند و باورهای خود را نسبت به خود و دنیای اطرافش مرور می کند و ممکن است یک زن به سویی گام بردارد که تا کنون خواستار آن بوده ولی عملی نشده است (کینگ، هانتر، هریس، 2005). درنتیجه یکی از تغییراتی که هم زمان با شروع یائسگی و ورود به میانسالی در زنان ایجاد می شود، ابهام و تغییر در معنای زندگی و گاه رسیدن به هدف های خاص و گاهی نیز به پوچی و بی هدفی است که تاکید بر مفهوم معنا را برای این گروه از زنان مفید می سازد.
تصویر بدن که به معنای احساسات، نگرش ها و ارزش های یک فرد درباره بدن و کارکرد آن باشد (هابلب و کوئین لان، 2003) نیز ( که در این تحقیق شامل سه متغییر رضایت از نواحی بدن، ارزیابی ظاهری و ارزیابی سلامتی می باشد ) که یکی از عناصر اصلی کیفیت زندگی نگرش فرد است که شامل نگرش درباره خود از جمله تصویر ذهنی از تن و نگرش درباره درمان و علایم بیماری می باشد ( بلاندر، 1994). تصویر بدنی مهم ترین بخش تصور فرد از خود است ؛ زیرا ظاهر فیزیکی فرد، اولین ویژگی است که در برخورد افراد با فرد دیگر، مورد قضاوت قرار می گیرد (دلامتر، 2003).
نگرانی درباره ی معنا و هدف زندگی یکی از ویژگی های بشر به عنوان یک موجود متفکر و کاوشگر است. دیگر موجودات عالم، مسیر طبیعی زندگی خود را از ابتدا تا انتها بدون پرسش و سوال و چون و چرا طی می کنند. این از شکوه یا شوربختی بشر است که در طول تاریخ، دم به دم این پرسش را برای خود و دیگران مطرح ساخته است و چرایی هستی را زیر سوال برده است. انسان همواره یک میل قوی برای درک خود و دنیای اطراف خود داشته و به منظور حمایت از این میل، فعالیتهای رفتاری وشناختی متعدد ومتنوعی انجام داده است (اپستین، 1985؛هین، پرولکس و ووهس، 1006؛ هگینس ، 2000؛ جانوف- بولمن ، 1992؛ ریف و ساینگر ، 1998). استیگر، کاشمن، سالیوان و لورنتز (2008)، بیان می کنند افراد زمانی که حضور معنا را در زندگی تجربه می کنند خود و جهان بیرونی را یگانه و منحصر به فرد یافته وهر آنچه را که سعی دارند در زندگی انجام دهند به خوبی میشناسند. به همین دلیل، انسانها در پی یافتن معنی زندگی خویش هستند ؛ اما این معنا را با درجات و میزان متفاوتی از فعالیت جست وجو میکنند. در واقع، تلاش برای یافتن معنایی در زندگی، نیرویی اولیه است نه نمودی ثانوی که از تحریک غرایز سرچشمه گرفته باشد . این معنا برای هر فرد ویژه و یکتا است و فقط اوست که باید و شاید آن را انجام می دهد؛ فقط در آن صورت است که این نیروی معناجویی یا معناخواهی وی را راضی خواهد کرد (فرانکل، 1386). بین سان، معناجویی را نه تنها میتوان تجلی واقعی انسان بودن بشر دانست، بلکه یک معیار برای بهداشت و سلامت روان نیز هست (فرانکل ،1375).
تحقیقات گونان نشان می دهد که هدف و جهت در زندگی به طور مثبت با کارکرد های روانشناختی و سلامت روان مرتبط است (فرانسیس و هیلز 2008).
دیدگاه های مختلف در زمینه ی چگونگی دستیابی به معنای زندگی ، تفاوتهای زیادی با هم دارند و به همین دلیل نمی توان یک معنای جامع و جهان شمول را یافت و زندگی اشخاص را با آن هماهنگ کرد. اما موضوع مسلم این است که همه ی دیدگاه ها علی رغم تفاوت ها ، بر ضرورت وجود معنا در زندگی تاکید می کنند (استیگر، فرایزر، ایشی و کالر،2006).
از این رو مسئله ی معنای زندگی به خودی خود قابل درک نیست ؛ این مسئله در دوران هایی طرح می شود که انسان دیگر به وضوح مضمون زندگی راکه محیط براو عرضه میدارد، تمیز نمی دهد و این عدم اطمینان و تزلزل خاطر، حکایت از آن دارد که مناسبات سنتی ، قدرت برابری با مقتضیات و نیازهایی را که حاصل ترقی زندگی است ، را ندارد (اوکن ،1353).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 39 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 21 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 21صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
امروزه دیدگاه جدیدی در علوم وابسته به سلامت بهطور اعم و در روانشناسی بهطور اخص در حال شکلگیری و گسترش است. در این دیدگاه علمی تمرکز بر روی سلامتی و بهزیستی از جنبهی مثبت، توضیح و تبیین ماهیت بهزیستی روانشناختی میباشد (ریف وسینگر، 1998).
بهزیستی مفهوم کلیدی و اصلی تفکر گستردهای است که شامل رضایت معمولی فرد از زندگی، احساسات مثبت و فقدان احساس منفی میباشد. اولین مؤلفهی آن یک قضاوت شناختی دربارهی این است که زندگی فرد چه طور میگذرد، مؤلفه بعدی شادکامی فرد در سطوح تجارب شخصی است (داینر، اویشی و لوکاس، 2003).
مفهوم بهزیستی شخصی به انواع ارزیابیهای گوناگون (مثبت و منفی) افراد از زندگیشان اشاره دارد که شامل ارزیابیهای شناختی و فکری (مانند رضایت از زندگی، رضایت شغلی، علائق و تعهدات) و واکنشهای عاطفی به حوادث زندگی (مانند لذتها، شادیها، غمها و دلتنگیها) میباشد؛ بنابراین بهزیستی روانشناختی اصطلاحاً چیزی است که برای ارزیابی گوناگونی که مردم از زندگی خود، اتفاقاتی که برای آنها میافتد، جسم و ذهنشان و شرایط محیطی که در آن زندگی میکنند، دارند. بهزیستی روانشناختی به درک افراد از زندگی خودشان در حیطه رفتارهای هیجانی و عملکردهای روانی و ابعاد سلامت روانی تعریفشده است. تحقیقات در مورد بهزیستی روانشناختی قلمروهایی از شخصیت، انگیزش و عاملهای شناختی (ادراک، اعتمادبهنفس، خوشبینی) را نشان داده است که همهی این عوامل در رضایتمندی افراد از زندگی مشارکت دارند (داینر،2006).
ویژگیهای مهم روانی که فرد واجد سلامت میبایست از آن برخوردار باشد، احساس بهزیستی یا رضایتمندی است. احساس بهزیستی اصطلاحاً اینگونه تعریف میشود: احساس مثبت و احساس رضایتمندی عمومی از زندگی که شامل خود و دیگران در حوزههای مختلف است. احساس بهزیستی هم دارای مؤلفههای عاطفی و هم مؤلفههای شناختی است. افراد با بهزیستی بالا بهطور عمدهای هیجانات مثبت را تجربه میکنند و از حوادث و وقایع پیرامون خود ارزیابی مثبتی دارند، درحالیکه افراد با بهزیستی روانشناختی پایین، حوادث و موقعیت زندگیشان را نامطلوب ارزیابی میکنند و بیشتر هیجانات منفی نظیر اضطراب، افسردگی و خشم را تجربه میکنند (می یرز و داینر، 1995). علاوه بر این افرادی که سطوح بالای بهزیستی را تجربه میکنند بهطور متوسط بیشتر قابلاعتماد هستند و همکاری بیشتری با افراد دیگر دارند (تو و داینر، 2008).
بهزیستی روانشناختی را میتوان واکنشهای عاطفی و شناختی به ادراک ویژگیها و توانمندیهای شخصی، پیشرفت بسنده، تعامل کارآمد و مؤثر با جهان، پیوند و رابطه مطلوب با جمع و اجتماع و پیشرفت مثبت در طول زمان تعریف کرد. این حالت میتواند مؤلفههایی مانند رضایت از زندگی، انرژی و خلق مثبت را نیز در برگیرد (کارادماس،2007).
کارول ریف (1998) از ترکیب مفاهیم مطرحشده درزمینهی روانشناسی مثبت، به یک مدل چندوجهی بهزیستی روانشناختی دستیافت که منجر به ساخت مقیاسهایی با عنوان مقیاسهای اندازهگیری بهزیستی روانشناختی ریف گردید. مدل بهزیستی روانشناختی ریف دارای شش بعد است که هر یک از ابعاد چالشهایی را در برمیگیرد که هر فرد در هنگام سیر بهسوی کمال، یعنی زمانی که میخواهد شایستگیها و استعدادهای خود را به منصه ظهور برساند، با آنها مواجه میشود. این شش بعد در ترکیب با یکدیگر بهزیستی پایدار و عمیقی را منعکس میسازند که حاصل تحول مثبت فرد از گذشته تا حال میباشد، بهعبارتدیگر این ابعاد رشد و تکامل دائمی و پیوستهای را منعکس میسازند که باور به هدفمند و معنادار بودن زندگی، داشتن توانایی برقراری ارتباط با دیگران، توانایی اداره زندگی شخصی و محیط اطراف و احساس خود تعیین گری را در فرد به وجود آورده است. شش وجه بهزیستی روانشناختی عبارتاند:
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 46 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 24 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 24صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
ازدواج یک پیمان مقدس است که تقریباً در میان تمام اقوام و ملل و تمام زمانها و مکانها وجود داشته است، بهطوریکه بیشتر ادیان بر این سنت دیرینه و نیاز زن و مرد تأکید داشتهاند و تمامی زوجین خواهان ثباتی در ازدواج خود میباشند؛ ثبات ازدواج، فقدان مشکلات زناشویی نیست، بلکه حضور شور و اشتیاق، صمیمیت و تعهد است که ازدواج را سالم و بیعیب حفظ میکند تا اینکه علل طبیعی مانند مرگ یکی از همسران موجب فروپاشی آن شود (سانتراک، بی تا؛ ترجمه فیروز بخت، 1384).
بیثباتی ازدواج همراه مفاهیمی مانند ازهمپاشیدگی زناشویی، قطع روابط زناشویی، طلاق، کیفیت زناشویی پایین و ترک ازدواج، استفادهشده است (بروان، سنتز، نوک و رایت، 2006). میتوان گفت که این موارد درعینحال که به هم مرتبطاند، مفاهیم متمایزی هستند. ازهمپاشیدگی زناشویی عمل قانونی انحلال یک ازدواج را بهواسطه طلاق یا جدایی دائمی، تعیین میکند. بهعبارتدیگر قطع روابط زناشویی، دربرگیرنده ازهمپاشیدگی عمدی از طریق طلاق یا جدایی و ازهمپاشیدگی غیر عمد از طریق مرگ است. کیفیت زناشویی پایین نیز، در مقایسه ارزشیابی کیفی از ازدواج سالم مشخص میشود. کیفیت زناشویی پایین درواقع درجه پایینی از سازگاری، رضایت پایین، ناخشنودی در یک رابطه و شاید عملکرد نابسنده زوج را نشان میدهد. کیفیت زناشویی پایین لزوماً بر تمایل بالا برای طلاق، جدایی یا ترک کردن رابطه دلالت نمیکند (بوث و ادوارز، 1985).
این اصطلاح برای مشخص کردن گرایش یک زوج به انحلال ازدواج دلالت دارد. بیثباتی ازدواج در این تعریف دربرگیرنده سه حالت است که عبارتاند از: 1- یک وضعیت عاطفی (من چه احساسی درباره ازدواجم دارم).2- نگرانیهای شناختی رابطه (من چه فکری درباره چگونگی نتیجه احساسم میکنم یا پشت احساس من چه فکری وجود دارد؟). 3- اعمال معین (من واقعاً درنتیجه احساسم و افکار متعاقب آن دست به چه اعمالی میزنم؟) (وایت، لوو و لوین، 2009).
در تعریفی دیگر، مفهوم بیثباتی ازدواج بهعنوان گرایش زوج به طلاق اشاره دارد که این موضوع شامل دو حالت است:1- حالت شناختی (فکر کردن درباره این موضوع که آیا ازدواجشان در وضعیت دشواری قرار دارد یا فکر به وقوع پیوستن طلاق)2- حالت رفتاری (عملی که فرد درنتیجه احساسش و یا گفتگو با همسرش درباره طلاق انجام میدهد). درواقع بیثباتی ازدواج زمانی مطرح است که یک عضو از زوج یا هر دو عضو زوج، درباره طلاق یا جدایی میاندیشند و یا اعمالی را انجام میدهند که به پایان رساندن ازدواج، گرایش دارد (بوث و ادوارز، 1985؛ بروان و همکاران، 2006).
بهطورکلی مفهوم بیثباتی ازدواج بهعنوان قطب منفی از یک پیوستاری که تداوم و پیوستگی ازدواج را نشان میدهد، دیده میشود. اگر یک ازدواج باثبات و پایدار نیروهای زیادی دارد که هر عضو زوج را ملزم به باهم بودن میکند، یک ازدواج ناپایدار و بیثبات نیروهای زیادی دارد که هر عضو زوج را در جهت جدا شدن از هم سوق میدهد (بوث، جانسون و ادوارز، 1983).
در ازدواجهای باثبات زن و شوهر پیوسته همدیگر را تمجید میکنند، لحن مثبت آنها در صحبتهایشان با یکدیگر و در مورد یکدیگر، زندگی مشترکشان را پیش میبرد، طرفین یکدیگر را دوست خود میدانند و در هنگام استرس و بروز مشکلات از یکدیگر حمایت میکنند، هیچیک از طرفین اصراری برای قبضهی قدرت ندارند و در این مورد معتقد به وجود تساوی هستند و همچنین زن و شوهرها در ازدواجهای موفق باهم مشکلات را حل میکنند و در هنگام بروز اختلاف، هیجانشان را کنترل و باهم مصالحه میکنند (سانتراک، بی تا؛ ترجمهی فیروزبخت، 1384).
به اعتقاد حسینی بیرجندی (1380) تشابهاتی برای ازدواج لازم است ازجمله: 1- هوش: اگر بهره هوشی و نه تحصیلات زوجین در یک ردیف یا نزدیک به هم باشد ثبات ازدواج بیشتر است.2- ارزشها: اگر زن و شوهر دربارهی مسائل عقیدتی و مذهبی و ارزشهای زندگی خانوادگی وحدت نظر نداشته باشد وجود اصطکاک میان آنها حتمی است.3- علایق: اگر زن و شوهر در بسیاری از زمینهها علایق مشترک داشته باشند، بیثباتی ازدواج کمتر است.4- توقع از نظامات خانوادگی: زن و شوهر باید درباره وظایف و مسئولیتهای یکدیگر در رابطه زناشویی وحدت نظر داشته باشند. طرز فکر افراد در این زمینه به دو نوع تقسیم میشود. بعضی از افراد در مورد وظایف و مسئولیتهای زن و شوهر بهطور سنتی فکر میکنند. بدین معنا که مدیریت داخلی منزل به عهدهی زن است و مرد نیز بهعنوان مدیر بیرونی منزل، یا نانآور خانواده تلقی میشود. فردی که در این زمینه بهطور سنتی فکر میکند باید با فردی ازدواج کند که با او همفکر است اما در حال حاضر عدهای معتقد بهتساوی حقوق بین زن و مرد هستند و وظایف و مسئولیتهای مشابهی نیز برای آنان قائل میشوند. اختلافاتی که میتواند باعث عدم ثبات زندگی زناشویی شوند عبارتاند از: 1- میزان انرژی: اختلاف در میزان انرژی زن و شوهر در زمینههای مختلفی ازجمله معاشرتهای اجتماعی، فعالیتهای مذهبی، فعالیت مربوط به خانه و تفریحات نمایان میشود. 2- عادات شخصی: وقتی زن و شوهر عادتهای شخصی متفاوتی داشته باشند ازجمله وقتشناسی، نظم و ترتیب و مسئولیتپذیری. 3- مهارتهای کلامی
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 53 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 19صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
با بررسی سیر تحول روش های تعلیم برای دستیابی به کیفیت های بالای آموزش، با مدل های نوینی از تعلیم مواجه می شویم که آمیزه ای از آموزش های حضوری و الکترونیکی (مجازی) است و از آن به آموزش ترکیبی تعبیر شده است(زارعی زوارکی، 1388). اگر چه از یادگیری ترکیبی تعاریف گوناگونی براساس محیطی که درآن به کارگرفته می شود و چگونگی استفاده از آن ارائه شده است، اما بسیاری از محققان بر این امر متفق القولند که آموزش ترکیبی یک تلفیق صحیح ازآموزش چهره به چهره و آموزش آنلاین می باشد. بنابراین با اهمیت ترین مسأله دراین یادگیری ترکیبی این است که یک نوع طراحی مجدد و اساسی از ساختار انتقال تدریس و یادگیری را فراهم نماید. زیرا یادگیری ترکیبی یک رویکرد مضاعف یا ساخته شده از لایه های گران آموزشی نمی باشد، بلکه با هدف بازسازی تماس های کلاسی، بهبود مشارکت کلاسی و دسترسی گسترده به فرصتهای یادگیری وب محور به ارائه مجدد فرصتهای آموزشی می پردازد. لازم به ذکر است که دلایل زیادی وجود دارد برای اینکه چرا یک مربی، آموزشگر، یادگیرنده و... یادگیری ترکیبی را از سایر گزینه های یادگیری انتخاب می نمایند(سعیدپور و طبسی، 1389، ص 59).
روش فعال فناورانه یکی از روش های نوین تدریس است که کلاس حضوری و چهره به چهره را با رویکرد های مشارکتی و کاوشگری ترکیب کرده و از آموزش الکترونیکی و فناوری های مختلف نیز بهره می گیرد. یکی از ضعف های روش های سنتی تدریس به ویژه در درس شیمی منفعل بودن دانش آموزان و نبود توجه کافی به روش های فعال تدریس به ویژه روش های نوین مبتنی بر آموزش الکترونیکی و آموزش ترکیبی الکترونیکی است. روش فعال فناورانه این ضعف و نارسایی را ندارد، بنابراین با متنوع نمودن محیط یادگیری باعث جذابیت یادگیری می گردد.
2-2- 39- روش تدریس فعال فناورانه ( TEAL)
استفاده از ترکیب روش تدریس کاوشگری گروهی در آزمایشگاه و شبیه سازی ( با استفاده از فیلم، اینترنت، انیمیشن یا تصویر سه بعدی بنا به ضرورت تدریس ) و سخنرانی کوتاه در موقعیت های مختلف ( بنا به ضرورت) روش تدریس فعال فناورانه ( TEAL ) می باشد. در این روش کلاس وآزمایشگاه از هم جدا نیست و با استفاده از پست الکترونیکی می توان برای هر دانش آموز، با توجه به تفاوت های فردی آنان، تکالیف خاصی را معین کرد( بلچر، 2005). این روش تدریس در زمره روش های فعال تدریس است. روش فعال فناورانه اولین بار در دانشگاه ام ای تی آمریکا در سال 2000 میلادی در درس فیزیک اجرا گردید. شکل گیری این روش تدریس از آنجا آغاز شد که در سال 1993 فکر حمایت از تعامل بین فراگیران از طریق یادگیری مشارکتی و قرار دادن فهم مفاهیم، به عنوان هدف اصلی تدریس، در ذهن هک ( استاد فیزیک هندی تبار ) شکل گرفت. با این وجود تدریس فیزیک در دانشگاه ها به صورت سخنرانی بود و حضور فراگیران در آزمایشگاه و مشارکت آن ها در یادگیری، با وجود تجربی بودن علم فیزیک، وجود نداشت لذا جک ویلسون در دانشگاه پلی تکنیک رننسالر (1994) تدریس فیزیک را درآزمایشگاه و به صورت تجربی آغاز کرد که این خود یک رویه ی تازه در کلاس های درس محسوب می گردید (بلچر،2003). اصلاح برنامه های درسی فیزیک در دانشگاه MIT به وسیله هک (1998) و مک در موت و دریش (1999) با تاکید بر یادگیری فعال به صورت گروه های زوجی، جهت فهم بیشتر فراگیران، ادامه یافت. هک در سال 1998 نشان داد که یادگیری در گروه های زوجی دو برابر سخنرانی اثر دارد. اما این روش نیز با توجه به درصد بالای مردودین در فیزیک به وسیله ی بلچر و اعضای تیمش که شامل پتر دورمشکین و دیوید لیستر بود اصلاح گردید( بلچر، 2001). این روش تدیس جدید، TEAL نامیده شد. یکی از اهداف این روش، جایگزین کردن روش تدریس فعال به جای سخنرانی های طولانی مدت است. در این روش، فراگیران در گروه های سه نفره (یا تعداد بیشتر) دور یک میز می نشینند. در هرگروه سه نفره یک کامپیوتر موجود است. علاوه بر آن وسایل آزمایش نیز بر روی میز ها قرار می گیرد. فراگیران با استفاده از وسایل موجود آزمایش انجام می دهند و کاوشگری گروهی در آزمایشگاه را آغاز می کنند(بلچر،2003)
سپس آنچه را که با چشم دیده نمی شود از طریق شبیه سازی، تصاویر و فیلم مشاهده می کنند یا چنانچه نیازمند محاسبه، نمودار یا اطلاعات اضافه تری باشد، از کامپیوتر استفاده می کنند. در این روش، دانش آموزان با کاوشگری در آزمایشگاه به کشف مفاهیم دست می یابند( پریشانی و همکاران ، 1390). اگر چه روش کاوشگری گروهی می تواند مهارت هایی نظیر تفکر وخلاقیت را پرورش دهد، اما با این حال روانشناسان یادگیری، دو مشکل خاص این روش را مشخص کرده اند. این مشکلات بیشتر ناشی از خطاهای یادگیری و اتلاف وقت آموزشی است ( صفوی، 1386، به نقل از پریشانی،1390، ص3 ). روش فعال فناورانه (TEAL ) هر دو مشکل کاوشگری گروهی را با استفاده از تکنولوژی و سخنرانی های کوتاه در زمان های مختلف تدریس ( بسته به موقعیت) مرتفع نموده است. اساس تئوری معلم در این روش، رویکرد ساختن گرایی است. از آن جا دانش که نمی تواند به سادگی از معلم به فراگیران انتقال پیدا کند، لذا فراگیران باید در ساختن دانش درگیر شوند وخودشان دانش را بسازند.ایده ی ساختن گرایی، ناشی از تعهدی است که در اثر چیدمان فراگیران در کلاس حاصل می شود. این تعهد از چیدمانی که اشخاص به صورت انفرادی نشسته اند حاصل نمی شود. تعامل اجتماعی، هسته ی مرکزی تدریس و یادگیری علوم در دنیاست
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 85 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 41 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 41صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
بهداشت روان را میتوان یکی از قدیمی ترین موضوعات به شمار آورد. زیرا بیماری های روانی از زمانهای قدیم وجود داشته، بطوریکه بقراط در حدود 400 سال قبل از میلاد عقیده داشته که بیماران روانی را مانند بیماری جسمی باید درمان کرد. تقریبا از سال 1930 یعنی بعد از تشکیل اوّلین کنگره بین المللی بهداشت روان بود که این رشته بصورت جزئی از علوم پزشکی درآمد و سازمان های روانپزشکی و مراکز پیشگیری در کشورهای مترقی یکی بعد از دیگری فعالیت خود را شروع کردند.
در سال 1930 اوّلین کنگره بین المللی بهداشت روان با شرکت نمایندگان پنجاه کشور در واشنگتن تشکیل شد و مشکلات روانی کشورها و مسائلی از قبیل تاسیس بیمارستان ها، مراکز درمان سرپائی, مراکز کودکان عقب مانده ذهنی و نظایر آن مورد مطالعه قرار گرفت. ولی در 18 سال بعد یعنی در سال 1948 در سومین کنگره بین المللی بهداشت روان که در لندن تشکیل شد اساس فدراسیون جهانی بهداشت روان بنیان گذاری شد و در همان سال این فدراسیون به عضویت رسمی سازمان یونسکو و سازمان بهداشت جهانی درآمد بطوریکه سازمان جهانی بهداشت در ژنو نقش رهبری رسمی فدراسیون جهانی بهداشت روان را به عهده گرفت. از آن تاریخ به بعد هر سال یک جلسه بین المللی و هر چهار سال یکبار کنگره جهانی تشکیل شده و می شود. در نتیجه تلاش و کوشش های پیگیر روز 18 فروردین مطابق با هفتم آوریل روز جهانی بهداشت اعلام گردیده در سراسر جهان مسائل بهداشتی کشورها مورد بررسی قرار میگیرد. از مسئولین بهداشتی کشورهای مختلف خواسته شده تا برنامه های بهداشت روانی را جزء برنامه های بهداشت عمومی قرار دهند.
در کشور ایران نیز علیرغم آنکه از زمان محمدبن زکریای رازی و بعد, ابوعلی سینا به بیماران روانی (دیوانگان آن زمان) توجه داشته و برای آنها از دستورات مختلف داروئی و روش های گوناگونی همچون تلقین استفاده میکردند، ولی بطور رسمی در سال 1336 برنامه های روانشناسی و بهداشت روان از رادیوی ایران آغاز شد و در سال 1338 اداره بهداشت روانی در اداره کلّ بهداشت وزارت بهداری وقت، تشکیل گردید. اگرچه از سال 1319 تدریس بیماری های روانپزشکی دانشگاه تهران آغاز شده بود با قبول استراتژی P.H.C توسط جمهوری اسلامی ایران و ایجاد شبکه های بهداشتی درمانی, در کشور, موضوع بهداشت روان به منزله جزء نهم خدمات اوّلیه بهداشتی پذیرفته شد و در حال حاضر نیز از موضوعات بسیار ضروری در کشور, مورد توجه قرار دارد.
2-2-مفهوم سلامت روان
فرهنگ روانپزشکی کمپل این اصطلاح را در احساس رضایت بهبود روانی و تطابق کافی اجتماعی با موازین مورد قبول هر جامعه تعریف کرده است)پورافکاری، ۱۳۷۳) اما برای این اصطلاح از سوی صاحب نظران تعاریف متفاوتی ارائه شده است بطور مثال : کارل منینجر : سلامت روان را سازش فرد با جهان اطرافش با حد اکثر امکان به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و مؤثر گردد، تعریف می کند. واستون: رفتارهای عادی را که از سوی افراد عادی سر می زند را نشانه ای از سلامت روانی می داند. کینز برگ : سلامت روان را تسلط و مهارت در ارتباط صحیح با محیط به ویژه در سه فضای مهم زندگی، عشق، کار و تفریح می داند. به نظر وی استعداد یافتن در ادامه کار، داشتن محیط خانوادگی خردسند، فرار از مسائلی که با قانون درگیری دارد، لذت بردن از زندگی و استفاده درست از فرصتها ملاک تعادل و سلامت روان است (میلانی فر،1370) سازمان بهداشت جهانی سلامت روان چنین تعریف می کند « سلامت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت جای میگیرد و سلامت روانی یعنی توانایی کامل برای ایفای نقشهای اجتماعی روانی و جسمی بهداشت تنها نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست (حمزه گنجی، ۱۳۷۶)
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 66 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 10 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 10صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
« سلامت بنیادیترین عنوانی است که حیات انسان به آن استوار است. سلامت به عنوان مفهوم اساسی در زندگی انسان، از بدو پیدایش بشر و در قرون و اعصار متمادی مطرح بوده است. انسان برای رسیدن به آن، همهی امکانات و نیروهای خود را بسیج کرده است. اما هر گاه سخنی از آن به میان آمده بیشتر بُعد جسمانی آن به ذهن میآید. در چند دههی اخیر بُعد روانی آن نیز مطرح شده است و بُعداجتماعی آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است. سازمان جهانی در راستای تامین سلامت روانی، جسمانی و اجتماعی اعضاء جامعه بر این نکته تاکید دارد که هیج کدام از ابعاد سلامتی بر دیگر ابعاد آن برتری ندارد، رشد و تعالی جامعه در گرو تندرستی آن جامعه است و شناسایی عوامل تعینکننده و مرتبط با آن در جهت سیاستگذاری و برنامهریزی در سطوح خرد و کلان جامعه از دیدگاه سه بُعد جسمی، روانی و اجتماعی از مسائل هر کشوری محسوب میشود» (مرندی، 1385: 20). منشور اوتاوا علاوه برشمردن سلامت به عنوان حق انسانی، پیششرطهایی جهت تحقق سلامت نیز ارائه داده است. پذیرش این شرطها روابطی محکم میان شرایط اقتصادی و اجتماعی، محیط فیزیکی، شیوههای زندگی فردی و سلامت را به وجود میآورد (سجادی و صدرالسادات، 1384).
« سلامت به عنوان بخشی از سرمایهی منابع انسانی هر جامعه محسوب میشود. از دیدگاه فردی عامل سلامت جزء پیش نیازها و شرایط اصلی اشتغال به کار و فعالیت اقتصادی و اجتماعی انسانها در تمام جوامع محسوب میگردد که بدون اتکا به آن دستیابی به امکانات رفاهی و مادی غیر ممکن است یا دست کم به سختی ممکن است. از جنبههای سلامت روانی و اجتماعی، عامل سلامت در عاملهایی مانند میزان همسویی افراد با جامعه و یا میزان درکی که افراد از جامعه خود دارند، کیفیت نیروی کار یک جامعه راتعین میکند» (اسکمبر، 1386: 187). سلامت اجتماعی به عنوان یکی از ابعاد سلامتی انسان نقش مهمی در تعادل زندگی اجتماعی هر انسان دارد و پوشش فراگیر آن در جامعه میتواند موجبات توسعه اجتماعی را فراهم کند (وزارت بهداشت، 1386 ).
2-3-سلامت اجتماعی
در تعریف سازمان بهداشت جهانی، سلامت اجتماعی در کنار سلامت فیزیکی و روانی قرار گرفته است. در این تعریف، سلامت کامل به معنای داشتن یک زندگی مولد از نظر اقتصادی و اجتماعی است. بعد اجتماعی سلامت، سطوحی از مهارتهای اجتماعی و عملکرد اجتماعی همراه با توانایی شناخت هر فرد از خود به عنوان عضوی از جامعه را شامل میشود. فرد با حس کردن چنین عضویتی، نحوهی ارتباطاش را در شبکهی اجتماعی مورد توجه قرار میدهد.
بلوک و برسلو برای اولین بار در سال ۱۹۷۲ در پژوهشی به مفهوم سلامت اجتماعی پرداختند. آن ها مفهوم سلامت اجتماعی را با "میزان عملکرد اعضاء جامعه" مترادف کردند و شاخصهای سلامت اجتماعی را ساختند. تلاش کردند تا با طرح پرسشهای گوناگون در ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی سلامت فردی، به میزان فعالیت و عملکرد فرد در جامعه برسند. این مفهوم را چند سال بعد"دونالد" و همکارانش در سال ۱۹۷۸ مطرح کردند و استدلال آن ها این بود که سلامت امری فراتر از گزارش علایم بیماری، میزان بیماریها و قابلیتهای کارکردی فرد است آنها معتقد بودند که رفاه و آسایش فردی امری متمایز از سلامت جسمی و روانی است. براساس برداشت آنان سلامت اجتماعی در حقیقت هم از ارکان وضعیت سلامت محسوب میشود و هم میتواند تابعی از آن باشد (موسسهی تحقیقات بهبود زندگی زنان، 1393).
باتوجه به مطالب ذکر شده و ارائه تعاریف بیشترکه از سلامت اجتماعی که در فصل اول آمده است در یک برداشت کلی میتوان گفت سلامت اجتماعی مفهومی است که در بستر اجتماع و روابط بین افراد در شبکههای اجتماعی نمود و ظهور پیدا میکند، مد نظر آن ارزیابی فرد از کیفیت و کمیت درگیریاش در اجتماع است حق مسلم آن است که فردی که از سلامت اجتماعی برخوردار است جامعهپذیر نیز هست این عاملی مهم در پذیرش هنجارهای اجتماعی، نقشها و مسئولیتهای اجتماعی دارد. با استناد به مطالبی که بیان شد دو برداشت قابل حدس است. اول این که، در صورتی که شرایط سلامت اجتماعی برقرار باشد فرد حمایت و پذیرشاجتماعی را به دست میآورد و بهتر میتواند بر استرس، چالشها و بیمارهایی که ممکن است سلامت او را تهدید کنند غلبه کند. دوم آن که، شرایط اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جامعه در شکلگیری سلامت اجتماعی نقش به سزایی ایفا میکنند. در ادامهی این بخش به دیدگاه کیینز صاحب نظر بنام در حوزهی سلامت اجتماعی و همچنین اشارهای کوتاه به دیدگاه دورکیم خواهیم داشت.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 34 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 15 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 15صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
فرسودگی شغلی،کاهش قدرت سازگاری فرد با عوامل فشار زا است و سندرمی است مرکب از خستگی جسمی و عاطفی که منجر به ایجاد خود پنداره منفی در فرد نگرشی منفی نسبت به شغل و فقدان احساس ارتباط با مراجعان به هنگام ایجاد وظیفه است.این سندرم ممکن است فرد را به سوی انواع بیماری های روانی و جسمانی سوق دهد و فردرا به بالاترین مرحله فرسودگی روانی و عاطفی برساند.این سندرم در میان کارکنان بهزیستی ، کارکنان خدمات انسانی و بهداشتی و اعضای خانواده است و شامل سه بعد اصلی 1-تحلیل رفتن هیجانی 2-مسخ شخصیت 3- کاهش احساس پیشرفت و دستاوردهای شخصی .
ابعاد دیگری نیز وجود دارد که بطور عمومی توصیف شده است :1- پدیده فرسودگی ممکن است در یک فرد یا درسطح یک سازمان رخ دهد 2- فرسودگی یک تجربه ای روانشناختی درونی است که احساس نگرش ها ، انگیزه ها و انتقادات فرد را درگیر می سازد 3- فرسودگی تجربه ای منفی است که با مشکلات عمده پریشانی ،ناراحتی ،اختلال کارکرد و پیامدها ی منفی یا تمام اینها را موجب می شود (افتخاری ،هریس ،1381؛روستا ،1386).
پین (1982)در مطالعات خودبه این نتیجه رسیده است که؛1- نشانه گان فشار روانی فرسودگی شغلی؛2-عوارض ونتایج سطوح بالای فشار روانی شغلی؛3- ناکامی شخصی و4-عدم برخورداری افراد از مهارتهای لازم برای مقابله کردن،دارای زیان های فراوان شخصی،سازمانی،اجتماعی است واین زیان ها نیز احتمالا روبه افزایش می باشند.نشانه گان فشار روانی فرسودگی شغلی در نتیجه ادامه وعدم تسکین فشار روانی ناشی از کار،به وجود می آید.عوارض و نتایج این نشانه گان را می توان به چهار نوع تقسیم کرد که عبارتند از؛1-کاهش نیروی ذخیره شده در بدن فرد؛2-پایین آمدن سطح مقاومت فرد نسبت به بیماری؛3– افزایش عدم رضایت و بدبینی؛4-افزایش موارد غیبت فرد از کار و کاهش کارایی شغلی وی.
فرسودگی شغلی را می توان به عنوان نتیجه نهایی فشار روانی تجربه شده که فرد نتوانسته است به طور مناسبی با آن مقابله کند ، تعریف کرد .
2-1-1- مراحل پنجگانه فرسودگی شغلی
1– مرحله ماه عسل:در این مرحله فرد احساسات شادمانی و سرخوشی ناشی از برخورد با شغل جدید را تجربه می کند.این احساسات عبارتند از: تهییج ،اشتیاق ، غرور و چالش.وجود نامطلوب به دو طریق ظهور پیدا می کنند و بعد از مدتی نیروی ذخیره شده برای مقابله با نیازهای یک محیط چالش آور، به تدریج به اتمام می رسد. در این مرحله ودر جهت مقابل با فشار روانی ، بعضی از عادات شیوه های رفتاری در فرد شکل می گیرند که غالبا برای مقابله با چالش های بعدی مفید نیستند .
2 – مرحله کمبود سوخت :در این مرحله،فرد نوعی احساس مبهم زوال،خستگی،گیجی را تجربه می کند.نشانه های این مرحله عبارتند از:نا رضایتی شغلی،عدم کارایی ،اختلال در خواب،احساس خستگی.نارضایتی چنین احساساتی نیز واکنش فرار( اعتیاد و پر خوری )است.
3- مرحله نشانه مزمن:در این مرحله نشانه های مرضی فیزیولوژیکی بیشتر آشکار می شوند و فرد نیازمند توجه وکمک می شود.نشانه های عادی این مرحله عبارتند از:فرسودگی مزمن،بیماری های جسمی،خشم وافسردگی.در این مرحله نوعی احساس خستگی و فرسودگی ،بر فرد مستولی می شود.
4- مرحله بحران:اگر احساسات و نشانه های مرضی مرحله سوم را برای مدت طولانی ادامه پیدا کند،فرد وارد مرحله بحرانی می شود.دراین مرحله فرد احساس می کند بر او ستم رفته است وتمایلات مربوط به بدبینی،شک ،تردیدنسبت به خوددراوافزایش می بابد.در این مرحله ممکن است فرد دچار زخم معده ،سردرد دردهای مزمن پشت،فشار خون بالا و کم خوابی شود.
5-مرحله برخورد با دیوار:این مرحله از نشانه گان فشار روانی ناشی ازفرسودگی یا به پایان رسیدن نیروی فرد برای سازگاری با محیط کار مشخص می شودواحتمال دارددراین مرحله،فرد شغل خود را از دست بدهد.از طرف دیگر،این احتمال نیز وجود دارد که در آن مرحله وبا بهبود فرد،بعضی از نشانه های مرضی از بین برود؛اما این نشانه ها تغییرات فیزیولوژیکی دیگری را در فرد ایجاد می کنند که ممکن است رهایی از آنها ،به سادگی انجام نگیرد(ساعتچی،1389).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 42 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 24 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 24صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
براساس دیدگاه مبتنی بر منابع شرکت، منابع شرکت به عنوان مهمترین محرک رقابت و عملکرد محسوب میشوند. این منابع شامل داراییهای مشهود و همچنین داراییهای نامشهود ایجاد شده در داخل شرکت است که به گونه ای کارآ و اثربخش در راستای اجرای راهبردهای سودآور و رقابتی خاص به کار گرفته میشود. نوع اول داراییها (از قبیل اموال، ماشینآلات، تجهیزات و فناوریهای فیزیکی) عموماً مشهود، متداول، به راحتی تقلیدپذیر و قابل جایگزین است. به علاوه این نوع داراییها به راحتی در بازار آزاد داد و ستد میشود. نوع دوم داراییها عموماً نامشهود، ارزشمند، نادر و اغلب بینظیر و غیرقابل جایگزین است. این نوع داراییها، داراییهای راهبردی است که میتواند منجر به ایجاد مزیت رقابتی پایدار و عملکرد مالی برتر شود(ستایش و کاظم نژاد، 1388). در اقتصاد امروزی رشد و تولید ثروت عمدتاً از داراییهای نامشهود سرچشمه گرفته و پیشرفتهای اقتصادی اکثر سازمانهای موفق نیز حاکی از این مطلب است که ارزشافزایی بیشتر متکی به داراییهای نامشهود است تا داراییهای فیزیکی(شجاعی، بیگی و نظری پور، 1389). در ادامه مباحث چهار دارایی نامشهود سازمانی تحت عناوین سرمایه انسانی، سرمایه رابطهای، سرمایه سازمانی و سرمایه اطلاعاتی مورد بحث قرار خواهند گرفت.
سرمایه انسانی بالاترین و باارزشترین سرمایه و بزرگترین دارایی هر سازمان و کشور محسوب میشود، و تنها سرمایهای است که با استفاده بیشتر کاهش نیافته و به صورت فزاینده توسعه پیدا میکند. در حقیقت سرمایه انسانی مهمترین دارایی یک سازمان و منبع خلاقیت و نوآوری است که شامل تمامی قابلیتهای فردی، استعدادها، دانش و تجربه کارکنان و مدیران یک سازمان میباشد. سرمایه انسانی عواملی نظیر دانش کارکنان، مهارت، توانایی و نگرش آنان را نیز شامل میشود(بازبورا، 2004). نقش حیاتی سرمایه انسانی در تئوریهای رشد اقتصادی درون زا تشخیص داده شده و در طول دهه 1990 پیشنهاد شده ومورد بحث قرار گرفته است. این نقش بطور مکرر بر نهادهای بینالمللی و اعلامیههای سیاسی تأکید کردهاست(لانزی، 2007) به گفته کاستانیس و هلفات(1991) تغییر در هر مهارت کارکنان نتایج مزیت رقابتی را تعیین میکنند. این دیدگاه توسط پتراف و بارنی(2003) مورد تأیید قرار گرفته، و بیان شده که اگرچه مهارت مهم است، کارمندان شرکتی که مهارتهای خاص صنعتی کارآمدی دارند، مزیت رقابتی بیشتری ایجاد میکنند. از زمانی که قانون مداران، قاطعانه آموزش مهارت منابع انسانی را به شرکتها تحمیل کردهاند، این سرمایه انسانی مهمترین منبع حرفهای شرکت به شمار آمد(آیو، 2009).
2-2-7-2 بیان مسأله
توسعه تئوری سرمایه انسانی در سال 1960 اغاز شد، هنگامی که تئودور شولتز این ایده را که ((مهارت و دانش شکلی از سرمایه هستند)) معرفی نمود. شولتز همچنین ارتباط بین سرمایه انسانی و رشد اقتصادی را با مرتبط کردن سرمایهگذاری با هدف بهبود ((قابلیتهای انسانی برای انجام کار مولد)) با افزایش در بهرهوری انها، برجسته نمود. بِکِر تعریف و تئوری سرمایه انسانی را توسعه داده و بر سرمایهگذاری در سرمایه انسانی تمرکز نمود ، که این ((فعالیتهایی که درآمد حقیقی آینده را از طریق تعبیه منابع در افراد تحت تأثیر قرار میدهد))(داوسون، 2012). تئوری سرمایه انسانی بیان میکند که بین سرمایه انسانی و عملکرد رابطه وجود دارد که میتواند از انباشت سرمایه انسانی ارزشمند و ویژه سازمان بهره ببرد. سرمایه انسانی نشانگر موجودی دانشی افراد یک سازمان است که در وجود کارکنان آن نهفته است(بونتیس، 1999، 2001). سرمایه انسانی به عنوان مجموع مهارتها، تجربیات، قابلیتها و دانش ضمنی کارکنان تعریف میشود(ادوینسون و مالون، 1997 : 5-34). داونپورت و پروساک(1998 : 49) اضافه میکنند که (( سرمایه انسانی شامل منابع نامشهودِ تواناییها، تلاش و زمانی که کارکنان برای سرمایهگذاری در کارشان به همراه میآورند، میشود)). بونتیس(1998) سرمایه انسانی را به عنوان قابلیتهای جمعی سازمان برای استخراج بهترین راه حل از دانش افراد خود تعریف میکند. هادسون(1993) سرمایه انسانی را به عنوان مجموعهای از ژنتیک وراثتی ، آموزش، تجربه و شیوه زندگی و کسب و کار تعریف کرده است. سرمایه انسانی دانش، مهارت، تجربیات افراد و همچنین تمایل آنها برای تسهیم این ویژگیها با سازمان برای خلق ارزش است(بونتیس و همکاران، 2001). سرمایه انسانی شامل اجزایی نظیر دانش، تخصص، مهارت، تجربه، شایستگی، خلاقیت، توانایی کارگروهی، وفاداری، آموزش و تحصیلات، توانایی حل مسأله، نگرش، وفاداری و انگیزش افراد است(سیدلر، هیفلیگرو پروکسا، 2013).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 39 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 22 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 22صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
سرمایه فکری فراهمکننده یک پایگاه منابع جدید است که از طریق آن سازمان میتواند به رقابت بپردازد. بونتیس(1998) معتقد است سرمایه فکری عبارت از تلاش برای استفاده مؤثراز دانش(محصول نهایی) در مقابل اطلاعات (ماده خام) است. سرمایه فکری اصطلاحی برای ترکیب دارایی ناملموس بازار، دارایی فکری، دارایی انسانی و دارایی زیرساختاری است، که سازمان را برای انجام فعالیتهایش توانمند میسازد(مشبکی و قلیچ لی، 1386). سرمایه فکری شامل سه عنصر سرمایه ساختاری، سرمایه انسانی و سرمایه رابطهای میباشد. سرمایه رابطهای به روابط شرکت با سهامداران، مشتریان و عرضهکنندگان اشاره دارد. ذینفعان سازمان اغلب منابع ارزشمندی برای سازمان فراهم میکنند.بعنوان مثال، مشتریان درآمد را فراهم میکنند، عرضهکنندگان مواد خام را فراهم میکنند و توزیعکنندگان کانالهای توزیع را تدارک میبینند بنابراین طرفهای استراتژیک شرکت برای توسعه محصول جدید سودآور هستند(هسو و فانگ، 2009). در ادبیات بازاریابی این سرمایه در زمینههای متعددی از جمله روابط مشتری- فروشنده، شبکههای کسب و کار و تعامل مشتری- شرکت مطالعه شده است(گریفیث و همکاران، 2010).افراد با روابط و شبکههای بیشتر امکان کسب اطلاعات وتخصیص منابع بهتری را نشان میدهند. کارکنان با مهارتهای ارتباطی بهتر و با ارتباط بیشتر با افراد خارج فرصتهای بیشتری برای دسترسی به منابع مختلف دارند. این ارتباط امکان بهبود قابلیت توسعه فناوری را میدهد. ایجاد و حفظ سرمایه رابطهای پایدار مستلزم این است که یک سازمان روابط تعاملی خوبی با سهامداران، مشتریان و عرضهکنندگان خود ایجاد کنند. روابط بهتر فرصتهای بیشتری فراهم میآورد که شرکای کسب و کار فنآوریهای حرفهای خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. در عین حال سازمانها اطلاعات جدیدتری از مشتریانشان برای بهبود قابلیت یادگیری سازمانی خود کسب میکنند. شرکتها همچنین برای بدست آوردن منافع و مزایای جدید میتوانند با استفاده از شبکههای مختلف همکاری نظیر ائتلاف در میان صنایع مشابه و یا متفاوت، انجام مطالعات با مؤسسات تحقیقاتی، منابع مختلف دانش نوآورانه بدست آورند و به دنبال فرصتهای کسب و کار باشند(هسو و فانگ، 2009). سرمایه رابطهای شامل مباحثی همچون اعتماد، دوستی و احترام میشود که به عنوان درجهای که طرفین احساس راحتی میکنند و خواهان اعتماد به طرف دیگر هستند در نظر گرفته میشود(آرینو و همکاران، 2001).
2-2-8-2 بیان مسأله
سرمایه اجتماعی در برگیرنده دانشی است که در تعاملات بین افراد و شبکه روابط متقابل آنها قرار دارد ومورد استفاده قرار میگیرد. سرمایه اجتماعی و شکل مشخص آن سرمایه رابطهای به عنوان جمع منابع بالقوه و بالفعل موجود در درون، قابل دسترس از طریق و شبکه روابط یک فرد یا یک واحد اجتماعی ناشی شده از آن تعریف میکنند(ناهاپیت و گوشهال، 1998). این نظریه ادعا میکند که اطلاعات، نفوذ و همبستگی ذاتی در روابط بین شبکهی میان سازمانی ارزش میآفریند(آدلر و ِکوون، 2002). تأثیر سرمایه اجتماعی بر عملکرد رابطه بوسیله سرمایه رابطهای که به عنوان استحکام روابط میان سازمانها تعریف شده و حس عمیقی از قابلیت اطمینان و صداقت شریک در مبادلات منابع را فراهم میآورد، مننتقل میشود. سرمایه رابطهای دارای پیامدهای مهم مزیت رقابتی برای شرکا میباشد. مزیت رقابتی میتواند با ارائه ارزش برتر برای ذینفعان از طریق حفظ روابط شریک بلندمدت یا به سمت عقب با عرضهکنندگان و یا به سمت جلو با مشتریان در کانال بدست آید. هر دو استراتژیهای رابطه با عرضهکنندگان و استراتژیهای وفاداری مشتری میتواند به عملکرد برتر مالی منجر شود که به نوبه خود منجر به مزیت رقابتی پایدار میشود. سازمانها با انتخاب سرمایه رابطهای به عنوان یک رویکرد استراتژیک به ناچار باید به روابط با ذینفعان خود تمرکز کنند. طرفداران سرمایه رابطهای شرکتها را به جستجوی شرکا برای روابط بلندمدت تشویق میکنند. برای مثال شرکتهایی که در فکر ورود به بازارهای ناآشنا هستند باید به دنبال ارتباط با سایرین که در این بازارها با تجربهتر هستند باشند. سرمایه رابطهای ایجاد روابط از طریق تعامل نزدیک بین شرکا را تسهیل میکند. چنین روابطی با شرکا منابعی منحصربه فرد با ارزش افزوده که شرکا از این منابع محافظت میکنند به شرکتها ارائه میدهد. بنابراین سرمایه رابطهای میتواند به سازمانها کمک نماید از طریق تعاملشان با شرکا در محیط کسب وکار با موفقیت منابع منحصر به فرد بدست آورند. سرمایه رابطهای همچنین میتواند یک شرکت را قادر به توسعه مزیت رقابتی براساس روابط مشتری میکند. که توسط بسیاری از محققان به عنوان مهمترین جزء سرمایه رابطهای در نظر گرفته شده است. سهم مشتریان در درآمد کنونی و جاری در ارزیابی چگونگی موفقیت یک شرکت در تبدیل روابط مشتری به مزیت رقابتی پایدار، اساسی است. شرکت ارتباطگرا با دانش آنچه که تمایل مشتریان است میتواند با تقویت روابط بلندمدت دوستانه، محصولات و خدمات ارائه شده به بازار خود را جذابتر نماید. سرمایه رابطهای بطور قابل توجهی توانایی سازمان برای مدیریت موفق هدفِ ایجاد روابط نزدیک با مشتریانش و همچنین محافظت از مزیت رقابتی اصلی خود، افزایش می دهد.
2-2-8-3پیشینه متغیر
استوارت اظهار میکند که موضوع اصلی سرمایه مشتری، دانش موجود در کانالهای بازاریابی و روابط با مشتریان است. سرمایه مشتری نشاندهنده توانایی بالقوه یک سازمان به خاطر عوامل نامشهود بیرونی آن است. تعاریف جدید مفهوم آن را به سرمایه رابطهای توسعه دادهاند که شامل دانش موجود در همه روابطی است که سازمان با مشتریان، رقبا، تأمینکنندگان، انجمنهای تجاری یا دولت برقرار میکند(مشبکی و قلیچ لی، 1386 ). نتایج هسو و فانگ(2009) نشان میدهد که سرمایهگذاری سازمانی در سرمایه رابطهای و انسانی تأثیر معناداری بر انباشت سرمایه ساختاری شامل سرمایه فرآیند و سرمایه نوآوری دارد. سرمایه رابطهای نسبت به سرمایه انسانی اثر مشهودتری بر سرمایه ساختاری دارد و سرمایه رابطهای بطور مثبت بر قابلیت یادگیری سازمانی اثرگذار است
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 39 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 21 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 21صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
در محیط نامطمئن امروز، شرکتها باید برای رویارویی با رقابت جهانی وخواستهی به سرعت در حال تکامل مشتری، راهحلهای مستمر را توسعه دهند. در چنین زمینهای، به احتمال زیاد دانش به جای منابع سنتی نظیر داراییهای ثابت و یا فیزیکی یک منبع مهم برای دستیابی به مزیت رقابتی است. این استدلال قویاً اهمیت سرمایهگذاری در داراییهای به سختی تقلیدپذیر نظیر بازارگرایی، یادگیری سازمانی، وفاداری مشتری یا موقعیت نسبی در کانال توزیع را نشان میدهد(کویین، آندرسون و فینکلستین، 2005). سرمایه سازمانی به منابع خاصی گفته میشود که میتوانند دانش، مهارت و تخصصهای شخصی شده را به وسیله اعضای سازمان به تخصص سازمانی تبدیل و به طور متقابل منابع سازمانی را به اشتراک بگذارند(هایژیان و چوانمینگ، 2009). سرمایه ساختاری شامل سختافزار، نرمافزار، پایگاههای داده، ساختار سازمانی، حق انحصاری اختراع، علامتهای تجاری و دیگر قابلیتهای سازمانی به منظور پشتیبانی از بهرهوری میباشد. به عبارتی دیگر سرمایه سازمانی شامل دانش نهادیه شده و تجربه کدبندی شده ای است که در داخل پایگاههای داده، ساختارها، ها و فرآیندهای سازمان میباشد و مورد استفاده قرار میگیرد(قلیچ لی و همکاران، 1388). شولتز و جوب(2001) بیان میکنند که با ذخیرهسازی دانش شرکتها میتوانند ارتباط درون واحدی را تشویق کنند، تیمهای میان کارکردی ایجاد نمایند و زبان تخصصی را در میان دیگران توسعه دهند. سرمایه سازمانی یک تسهیل کننده بسیار مهم برای سرمیه اجتماعی است به این معنا که تمام فرصتها برای اشتراکگذاری دانش میتواند همکاری و تعامل میان افراد را بهبود بخشد و به شکل مثبت بر سرمایه اجتماعی اثر بگذارد.
2-2-9-2 بیان مسأله
رایت و همکاران(2001) سرمایه سازمانی را به عنوان دانش نهادینه شده در درون فرآیندهای سازمانی و پایگاه داده، اسناد و مدارک، حق ثبت اختراع و فرآیندها که سازمان برای ذخیره و حفظ دانش استفاده میکند، تعریف کردهاند. ایجاد سرمایه سازمانی نیازمند اطلاعات و مهارتهای بدست آمده از فعالیتهای نواورانهی بطور رسمی یکپارچه شدهاست. این بیانگر یکپارچهسازی دانش به عنوان یک فرآیند رسمی است که از طریق آن اطلاعات و مهارتها به جزئی جدانشدنی از روالهای عادی تبدیل شده که اقدامات آینده سازمان را هدایت میکند. شرکتها با یکپارچهسازی دانش، آنچه باید فراگرفته شود را تشخیص داده و همچنین تصمیم میگیرند چگونه از آن استفاده کنند. سرمایه سازمانی نشاندهنده حافظه سازمان است. والش و آنگسون(1999) حافظه سازمانی را به عنوان اطلاعات بایگانی شده در مورد گذشته شرکت تعریف میکنند که تواند در فرایندهای تصمیمگیری کنونی در نظر گرفته شود. سرمایه سازمانی به سیاستگذاریها و هنجارهای شرکت اشاره دارد و در قابلیتهای شرکت نهفته است. این قابلیتها، تمایل به کارآفرینی و یادگیری سازمانی را در بر دارند و میتوانند باعث ایجاد مزایایی از جمله افزایش کارآیی و رقابت در شرکتها شود. مکانیسمهای یادگیری سازمانی شامل انباشتگی دانش نیز به نوبه خود قابلیتهای پویا را تحت تأثیر قرار میدهند که این امر به نوبه خود هنجارهای سازمانی برای بهبود عملکرد را فراهم میکنند(کارمونا-لاوادو وهمکاران، 2010).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 1478 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 29صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
با وقوع انقلاب تکنولوژی و فناوری اطلاعات، از سالهای بعد از1990، الگوی اقتصاد جهانی، تغییر اساسی کرد. در اقتصاد امروز، دانش به عنوان مهمترین سرمایه، جایگزین سرمایه مالی و فیزیکی شده است.سرمایه، در مورد موسسه ها، به هر دارایی برمیگردد که باعث ایجاد جریانهای نقدی آتی شود. بیشتر داراییهای شناخته شده، ماهیت مشهود و عینی دارند، بنابراین، سرمایه مشهود به داراییهای فیزیکی و مالی سازمان اشاره دارد. ارزش این داراییها به طور ادواری(توسط شرکتهای بخش عمومی) افشا میشود و به آسانی بر روی ترازنامه به دست آمده از ثبتهای مالی این شرکتها، یافت می شود. داراییهای فیزیکی، می تواند به معنی زمین، ماشین آلات، موجودی کالا، تجهیزات و... باشد، درحالی که داراییهای مالی به حقوق صاحبان سهام، سودهای انباشته، سرمایه در گردش، پیش پرداخت هزینه ها، حسابهای دریافتنی و... گفته میشود. اهمت داراییهای نامشهود)مانند: مهارتهای نیروی کار و سازمان( در تعیین سودهای آتی به طور فزاینده ای در حال افزایش است. علاوه براین، شناسایی کردن این داراییها مشکلتر است و این سختی مربوط به تعیین ارزش آنهاست که از گذشته تا به امروز ادامه داشته است و درست به همین خاطر است که در بیشتر شرکتها اصلا گزارش نمی شوند. همین امر باعث شده است که این داراییها برای جهان خارج از موسسه، نامرئی باقی بمانند و حتی گاهی اوقات برای کارکنان درون سازمان نیز قابل تشخیص نباشند. توماس استوارت یکی از پیشگامان مطالعه در این زمینه، اصطلاح سرمایه فکری را برای این داراییها مطرح کرد. )قلیچ لی و مشبکی، (1385 .در این بخش به بررسی تعاریف، مدل ها و روش های اندازه گیری سرمایه های فکری می پردازیم.
2-1-1- دسته بندی دارایی های سازمان
کندر یک 1990 )) که یکی از مشهورترین اقتصاددانان مطرح کشور آمریکا است، می گوید درسال 1929، نسبت سرمایه های تجاری نامشهود به سرمایه های تجاری مشهود 30 به 70 بوده است ولی در سال 1990 این نسبت به میزان 63 به 37 رسیده است و همچنین لئو مطرح نموده است که فقط در حدود 10 تا 15 درصد کل ارزش بازاری سازمانها، از دارایی های مشهود و فیزیکی است و دارایی های نامشهود در حدود 85 درصد کل ارزش بازاری سازمان را تشکیل می دهند که هنوز هیچ کاری در مورد اندازه گیری آنها صورت نگرفته است (ستارامان وهمکاران،2002) همچنین یکسری مطالعات انجام شده در سال 1999 در زمینه ترکیب دارایی های هزاران سازمان غیر مالی در طی سال های 1978 تا 1998نشان داد که رابطه بین دارایی های نامشهود و مشهود بطور قابل ملاحظه ای تغییر کرده است . در سال1978 ، نسبت دارایی های مشهود و نامشهود 80 به 20 بوده ولی در سال 1998 ، این نسبت درست عکس دو دهه گذشته تقریب ا به 20 به 80 رسیده است. این تغییر قابل ملاحظه زمینه های لازم بر ای ابداع برخی روش ها برای محاسبه ثروت سازمان هایی شده است که مهمترین دارایی های آنها، دارایی های نامشهود بویژه فکری و دانشی بوده است (سالیوان و همکاران،2000) در طی دهه گذشته، اکثر سازمانها اهمیت مدیریت دارایی های نامشهود خود را درک کرده اند و بدین جهت توسعه مارک ها،روابط سهامداران، شهرت و فرهنگ سازمان ها را به عنوان مهمترین منابع مزیت پایدار تجاری خود در نظر گرفته اند. در این اقتصاد، توانایی خلق و استفاده از ارزش این دارایی های نامشهود، منجر به ایجادیک نوع شایستگی اساسی برای سازمان ها می شود(کانان و دیگران، 2004) بدین ترتیب و برای نایل شدن به این شایستگی ها، امروزه سازمان ها باید دارایی های خود را از نو و دوباره طبقه بندی نموده و این موضوع را درک کنند که چگونه این دارایی ها می توانند اهداف استراتژیک آنها را حمایت کنند و سهم آنها را در تولید ارزش برای سازمان بصورت کمی در آورده و بتوانند مقایسه درستی از دارایی های خود با دارایی های سایر سازمانها، داشته باشند
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 96 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 40 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 40صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
رویکردهای عمده در فلسفه اخلاق
در اینجا میتوان به بیان انواع رویکردهای مطرح در فلسفهی اخلاق که عبارتانداز: رویکرد وظیفهگرایی، رویکرد نتیجهگرایی، سودگرایی( لذتگرا)، رویکرد فضیلتگرا، اشاره کرد.
رویکرد وظیفهگرایی
واژه وظیفهگرایی را نخستین بار، جرمی بنتام در کتاب وظیفهگرایی یا علم اخلاق، مطرح کرد. واژه انگلیسی Deontologismترکیبی است از Deontoبه معنی «تکلیف» و «وظیفه» و Logos به معنای «شناخت» (موحدی، 1389: 165). نظریات مربوط به وظیفهگرایی نظریاتیاند که بدون توجه به نتایج افعال، آنها را ذاتاً خوب یا بد میدانند. موضوعی که در این دسته از نظریههای اخلاقی تأکید میشود این است که همه ما وظایفی را بر عهدهداریم که شامل اعمالی است که باید انجام دهیم و یا نباید انجام دهیم. این اعمال صرفنظر از پیامدی که دارند، بر عهده ما هستند. (فرانکنا، 1385 : 47-46 ). وظیفهگرایی، مانند نتیجه گرایی، به دوشاخه وظیفهگرایی عمل نگر و وظیفهگرایی قاعده نگر تقسیم میشود. در اکثر متون و مباحث اگر از وظیفهگرایی بهطور عام سخنی گفته میشود، عمدتاً وظیفهگرایی قاعده نگر مراد است و حاکی از این میباشد که اگر وظیفه را همواره قاعدهای مشخص و تعیین کند، ارجح است از اینکه افراد بدون هیچ قواعد و مقرراتی به وظایفی که تشخیص میدهند، عمل کنند و باعث به وجود آمدن تعارض میان وظایف شوند. ازجملۀ وظیفهگرایان عملنگر میتوان به ریچارد پرایس و ایچ. ای. پریچارد و ازجمله نظریات وظیفهگرایانۀ قاعدهنگر میتوان به نظریه امر الهی، نظریه اخلاقی کانت و نظریات اخلاقی دبلیو. دیوید. رأس اشاره کرد. دراخلاق هنجاری، نظریات وظیفهگرایانه در مقابل نظریات نتیجهگرایانه قرار میگیرند. درحالیکه نتیجهگرایی، اعمال درست را بر اساس نتایج خیر مشخّص و معین میکند، وظیفهگرایی مدعی است که اگرچه نمیتوان از نتایج و پیامدهای اعمال صرفنظر، اما ویژگیهای مهم دیگری نیز وجود دارند که تعیینکننده درستی و نادرستی اعمال میباشند. در وظیفهگرایی، ملاک سنجش افعال اخلاقی، وظیفه است.
2-1-2-2- رویکرد نتیجهگرایی
در سال 1958 در مقالهای تحت عنوان «فلسفهی اخلاق جدید»، نخستین بار انسکم، واژه"Consequentialism"را که به معنی نتیجهگرایی است در اشاره به نظریاتی که به نتایج و پیامدهای اعمال اشخاص نظر دارند، به کار برد. این نظریه به شکلی که اَنسکم آن را معرفی کرد،کاملاً با نظریهی اخلاقی سودگرایی پیوند خورد؛ به همین دلیل، اکثر اوقات این دو نظریه با هم تلفیق میشوند و بهجای هم به کار میروند. اما نباید از نظر دور داشت که سودگرایی،گونهای خاص از نظریات نتیجهگرایی است و زیرمجموعه آن قرا میگیرد (موحدی، 1389: 157).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 41 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 23 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 23صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
دلبستگی از یک مفهوم یونانی (Storage) که نوعی عشق بین والدین و کودک میباشد گرفته شده است. (اپسنسر، 1979، به نقل از گلی نژاد، 1380) به طور کلی، دلبستگی را میتوان جو هیجانی حاکم بر روابط کودک با مراقبش تعریف کرد. اینکه کودک مراقب خود را که معمولاً مادر اوست، میجوید و به او میچسبد، مؤید وجود دلبستگی میان آنهاست.
در روانشناسی تحولی، پیوند عاطفیای که بین نوزاد و مادر پدید میآید، دلبستگی نامیده میشود. برک (1387) دلبستگی را برقراری پیوند عاطفی عمیق با افرادی خاص در زندگی به نحوی که تعامل با آنها باعث احساس نشاط و شعف شود و وجود آنها به هنگام تنش، مایه آرامش باشد، میداند. نوزادان معمولاً تا پایان ماه اول عمر خود شروع به نشان دادن چنین رفتاری میکنند و این رفتار برای تسریع نزدیکی به فرد مطلوب طراحی شده است. نظریهی دلبستگی بر این باور است که دلبستگی، پیوندی جهانشمول است و در تمام انسانها وجود دارد. بدین معنی که انسانها تحت تأثیر پیوندهای دلبستگیشان هستند. بالبی معتقد است که یک شخص برای رشد سالم نیاز به پیوند عاطفی دارد. والدین حساس به عواطف و نیز احساس امنیت، در کودک پایهای برای سلامت روانی وی میباشند (گروسمان و گروسمان، 1990).
2-6-2. نظریه دلبستگی بالبی
بالبی در سال 1969 نظریه دلبستگی را مطرح کرد. به نظر او روابط اجتماعی طی پاسخ به نیازهای زیستشناختی و روانشناختی مادر و کودک پدید میآیند. از نوزاد انسان رفتارهایی سر میزند که باعث میشود اطرافیان از او مراقبت کنند و در کنارش بمانند. این رفتارها شامل گریستن، خندیدن و سینهخیز رفتن به طرف دیگران است. از نظر تکاملی، این الگوها ارزش انطباقی دارند؛ زیرا باعث میشوند از کودک مراقبت لازم به عمل آید تا زنده بماند (بالبی، 1969). نتیجه عمدهی کنش متقابل مراقب (مادر) و کودک، به وجود آمدن نوعی دلبستگی عاطفی بین فرزند و مادر است. این دلبستگی و ارتباط عاطفی با مادر است که سبب میشود کودک به دنبال آسایش حاصل از وجود مادر باشد، بهخصوص هنگامیکه احساس ترس و عدم اطمینان پیدا میکنند و دلبستگی شدید، شالودهی رشد عاطفی و اجتماعی سالم را در دوران بزرگسالی پیریزی میکند. در واقع، دلبستگیهای انسان نقش حیاتی در زندگی وی ایفا میکند.
اینسورث (1987) مشاهدات بالبی را بسط داد و دریافت که تعامل مادر با کودک در دورهی دلبستگی تأثیر چشمگیری بر رفتار فعلی و آتی کودک دارد. نحوه و میزان این تعامل الگوهای مختلف دلبستگی در کودکان را به وجود میآورد. مثلاً برخی از بچهها کمتر از بقیه پیام میفرستند یا گریه میکنند. پاسخدهی توأم با حساسیت به نشانههای نوزاد، نظیر بغل کردن کودکی که دارد گریه میکند به جای آنکه موجب تقریب رفتار گریستن شود، باعث میشود که نوزاد در ماههای بعد کمتر گریه کند. وقتی کودکی پیامی برای مادر میفرستند، تماس نزدیک بدنی او با مادر باعث میشود که در عین رشد به جای وابستگی و چسبندگی بیشتر به مادر، اتکا به نفس بیشتری پیدا کند. مادرانی که پاسخدهی به پیامهای ارسالشده از طرف کودک نمیدهند، موجب مضطرب شدن کودک میشوند.
به طور کلی، میتوان چنین نتیجه گرفت که نظریهی دلبستگی کار مشترکی از بالبی و اینسورث (1991) است. اینسورث با ابداع روشهایی برای آزمون تجربی نظریه بالبی، توانست به گسترش نظریهی او کمک به سزایی بنماید.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 78 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 33صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
در سراسر تاریخ، بشر تلاش می کرد تا دلایل عذاب کشیدن و راه های فرونشاندن آن را پیدا کند. پیش از این، همه سوالات مشترکی می پرسیم: «چرا من احساس بهتری ندارم؟» «برای آن چه کار می توانم بکنم؟» زندگی در این دنیا به صورت اجتناب ناپذیر، موجب می گردد که بدن ما با دردهای فیزیکی، بیماری یا کهولت سن و مرگ رو به رو گردد. همچنین از زمان تولد تا مرگ به صورت ذهنی با شرایط نامناسب روبرو می شویم یا هنگامی که موقعیت ها را حتی زمانی که زندگی ما در شرایط مساعد و آسان قرار دارد، ناسازگار می یابیم و چیزی را که می خواهیم به دست نمی آوریم و با فقدان داشته هایمان روبرو می شویم در این شرایط سرسختانه تلاش می کنیم تا احساس بهتری داشته باشیم (کابات زین،2005 ).
یکی از ویژگی های انسان موفق کسب مهارت های لازم برای مدیریت بر خود (رفتار، هیجان، ذهن و ...) است. با توجه به مشغلههای مختلف روزمره، نشخوارهای فکری مداوم وشرایط پر استرسی که پیرامون اکثریت ما وجود دارد، اهمیت مدیریت کردن ذهن بیش از پیش نمایان میشود. برای مدیریت ذهن لازم است قوانین ذهن را به درستی شناخته و با مدیریت آن، از حداکثر توانمندیش بهره برد. ذهن آگاهی راهکاری موثر برای دستیابی به حداکثر توانمندی ذهن و مدیریت بر آن است. ذهن آگاهی یا حضور ذهن به معنای آگاهی از افکار، رفتار، هیجانات و انگیزه ها است به طوری که بهتر بتوانیم آنها را مدیریت و تنظیم کنیم. به عبارت دیگر ذهن آگاهی به معنای توجه کردن به شیوه ای خاص است. یعنی توجه و تمرکزی که سه عنصر در آن دخالت دارد: 1- بودن در حال حاضر2- هدفمند 3- بدون قضاوت. این نوع توجه موجب افزایش آگاهی، شفافیت و وضوح و پذیرش واقعیت حال حاضر می شود. بدین ترتیب متوجه می شویم که زندگی ما فقط در حال حاضر رخ داده و گره گشایی می شود.
از طرفی ذهن آگاهی یک عامل زیربنایی مهم برای رسیدن به رهایی است. زیرا روشی موثر و قوی برای خاموش کردن و توقف فشارهای دنیا و یا فشارهای ذهنی خود فرد می باشد.
حضور ذهن صحیح بدان معنا است که شخص آگاهی خود را از گذشته و آینده به حال حاضر معطوف کند. زمانی که فرد در حال حاضر حضور داشته باشد، واقعیت را با تمام جنبه های درونی و بیرونی اش می بیند و در می یابد که ذهن به دلیل قضاوت و تعبیر و تفسیرهایی که انجام می دهد دائما در حال نشخوار و گفتگوی درونی است.وقتی فرد در می یابد که ذهن دائما در حال تعبیر و تفسیر است قادر می شود با دقت بیشتری به افکار خود توجه کند و بدون بیزاری یا قضاوت آنها را مورد بررسی قرار دهد و علت وجود آنها را دریابد. تمرین ذهن آگاهی این توانایی را به فرد می دهد که دریابد « افکار صرفا افکار هستند» و زمانی که می فهمد افکارش ممکن است حقیقت نداشته باشند راحت تر می تواند آنها را رها کند. انسان همواره پیام ها یا صداهایی را از طریق ذهن استدلالی خود می شنود. بسیار مهم است که وی از پیام هایی که در طی فکر کردن از ذهن خود می شنود آگاه باشد، درگیر افکارش نشود و بتواند آنها را رها کند. (کابات زین،2005).
ذهن آگاهی به معنای هوشیاری و آگاهی کامل در هر لحظه از زندگی است. همان گونه که حافظ می فرماید:" حضوری گر همی خواهی زخود غافل مشو حافظ" غفلت از خود موجب از بین رفتن هوشیاری و آگاهی است. زمانی که فرد دچار غفلت می شود و در واقع تماس خود را با جهان اطراف از دست می دهد به تدریج دچار افسردگی می شود و نمی تواند از زندگی لذت ببرد. تکنیک ذهن آگاهی موجب می شود که فرد بتواند با تجارب زندگی در تماس باشد و از آن ها لذت ببرد (عیوضی، 1390).
حواس جمع بودن و بیداری صد درصد و آگاه بودن نسبت به همه رخ دادهایی که همین الان در اطراف و همین طور درون بدن در حال اتفاق افتادن هستند. به این شکل که هیچ گونه قضاوت و پیش داوری نسبت به درست و نادرست بودن اتفاقات صورت نگیرد و این بیداری و حواس جمعی، آگاهی را تحت تاثیر قرار ندهد. ذهن آگاهی کیفیتی از بیداری است که در آن شخص از آگاه بودن خود آگاه می شود. یعنی می فهمد که در حال فهمیدن است. یعنی وقتی فکر می کند متوجه می شود که در حال فکر کردن است. به زبان ساده موضوعی را که راجع به آن فکر می کند می بیند، هم متوجه فکر کننده و هم متوجه پدیده تفکر است. این کیفیت بیداری شاید برای آدم های معمولی به راحتی قابل درک نباشد اما مفهومی بسیار ساده و قابل فهم است، با این وجود وقتی پای عمل به میان می آید مشخص می شود که رسیدن به حالت ذهن آگاهی پیچیده ترین مساله ساده عالم است (کابات زین،2005).
قبل از اینکه ذهن آگاهی اتفاق بیفتد بیداری و هوشیاری دستکاری شده و نیمه خواب است. واکنش های انسان از قبل شرطی و برنامه ریزی شده است و به جای این که در زمان حال باشد، برنامه های آرشیوی و قدیمی مربوط به گذشته را نظاره می کند. البته این قیاس چندان هم کامل نیست چون در حالت واقعی دنیای اطراف ما بی اعتنا به شکل آگاهی ما، در حال پخش دایم صحنه های جدید و تازه است و ما برای زنده ماندن در این هستی، بسیاری مواقع مجبوریم به صحنه های تازه و به روز واکنش درست نشان دهیم. در مجموع می توان گفت هر چه انسان بیدارتر و هوشیارتر باشد و حواسش نسبت به اتفاقات جاری و اکنون زندگی اش جمع تر باشد ذهن آگاه تر است و پاسخ هایش به تحریکات زندگی خردمندانه تر و مؤثرتر و آرامش و اطمینان قلبی او بیشتر است.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 65 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 23 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 23صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
روش تدریس: عبارت است از راه منظم، با قاعده و منطقی برای ارائه درس و در واقع برنامهای مدوّن و از پیش تعیین شده برای رسیدن به اهداف مورد نظر معلم که بر اساس آن هدفهای کوتاه مدت و بلند مدت، محقق میگردد. اصطلاح تدریس، اگر چه در متون علوم تربیتی مفهومی آشنا به نظر میرسد، اکثر معلمان و مجریان برنامههای درسی با معنی و ماهیّت درست آن آشنایی دارند. برداشتهای مختلف معلمان از مفهوم تدریس میتواند در نگرش آنان نسبت به دانشآموزان و نحوهی کار کردن با آنها تأثیرمثبت یا منفی بر جای گذارد. برداشت چندگانه از مفهوم تدریس میتواند دلایل مختلفی داشته باشد؛ از مهمترین آنها ضعف دانش پایه و اختلاف در ترجمه و برداشت نادرست معلمان از دیدگاههای مختلف تربیتی است. گاهی آشفتگی و اغتشاش در درک مفاهیم تربیتی به حدی است که بسیاری از کارشناسان، معلمان و دانشجویان این رشته مفاهیمی چون پرورش، آموزش، تدریس و حرفه آموزی را یکی تصور میکنند و به جای هم به کار میبرند. این مفاهیم اگر چه ممکن است در برخی جهات وجوه مشترک و در هم تنیده داشته باشند، اصولاً مفاهیم مستقلی هستند و معنای خاص خود را دارند .(گانیه، 1985، 96)
در روش تدریس نیز آشنایی با واژههای زیر ضرورت دارد:
روش: تلاش برنامهریزی شده جهت دستیابی به مطلوب را روش گویند. بنابراین اگر تلاشی بدون برنامهریزی صورت گیرد، آن کار روشمند نخواهد بود. همچنین برنامهریزی بدون تلاش و کوشش جهت دستیابی به مطلوب نیز تحت مقولهی روشها قرار نمیگیرد.
تدریس: فعالیت دوجانبه یا کنش متقابل را بین فرادهنده و فراگیر با هدف یادگیری تدریس گویند. نکتهی اساسی این نوع فعالیت، دو جانبه بودن آن است که روانشناسی ارتباط، زمینه ساز این مسأله خواهد بود. گفته شده است، مجموعهی اعمال سنجیدهی منطقی و پیوسته که معلّم به منظور ارایه درس انجام میدهد، فرآیند تدریس نامیده میشود. (گانیه، 1987، 38 )
چهار ویژگی خاص در تعریف تدریس وجود دارد که عبارتند از :
- وجود تعامل بین معلم و دانشآموزان
- فعالیت بر اساس اهداف معین و از پیش تعیین شده
- طراحی منظم با توجه به موقعیت و امکانات
- ایجاد فرصت و تسهیل یادگیری . »
2-2-2. روشهای نوین یادگیری و یاددهی: رویکرد یادگیری به چگونگی برخورد یادگیرندگان با مطالبی که میخواهند یاد بگیرند اشاره میکند.(سیف، 1388، ص 271) بر این اساس یادگیری و یاددهی نوین، آن است که باعث تغییر نگرش در یادگیرنده گردیده و انطباق مطالب با شیوههای استاندارد آموزشی است. در واقع روش های نوین یا "فعال" آن است که در آن مشارکت دانشآموز و معلم محرز باشد و به جای انتقال مطالب به دانش آموز، به افزایش توانایی یادگیرنده در فرآیند یادگیری عنایت داشته باشد. امروزه شیوه های نوین و فعال تدریس، توجه مسئولان و دبیران را به خود جلب کرده است. در این شیوه فراگیر، علایق و توانمندیهای او در مرکز توجه قرار دارد و معلّم تلاش میکند تا توانایی فراگیران را در مهارتهای گوش دادن، گفتن، خواندن، نوشتن، استدلال، مقایسه، تطبیق، تجزیه و تحلیل، سازندگی و خلاقیت تقویت کند و با توجه به این موضوع محتوای درسی را در کلاس ارائه میدهد.
پارهای از این روشها در ادامه آورده شده است:
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 57 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
توضیحات از متن فایل
هیگینز (1990، به نقل از نیکنام و همکاران،1389) بنیانهای اصلی رفتارهای خودناتوانساز را از گذشته تا روانشناسی عزتنفس آدلر دنبال میکند که طبق آن، انگیزههای افراد از نیاز به جبران احساسات ذهنی، حقارت و ضعف نشأت میگیرند. در سالهای اخیر نیز، نظریههای مختلفی از خودناتوانسازی تحت تئوریهای هدف (مارتین و همکاران،2003)، نیاز (الیوت و چرچ،2003)، انگیزش خودارزشی (کاوینگتون،1973)، خودتائیدی(سیگل و همکاران،2005) و خود تنظیمی(هندریکس و هیرت،2009) تعیین شدهاست.
نظریه آدلر
آدلر معتقد بود که احساسهای حقارت همیشه به عنوان یک نیروی برانگیزاننده در رفتار وجود دارند. او نوشت: انسانبودن یعنی خود را حقیر احساسکردن، چون این حالت در همه ما مشترک است، نشانه ضعف نا بههنجاری نیست. این احساسها منبع همه تلاشهای انسان برای غلبهکردن بر حقارت حتی واقعی یا تخیلیمان است. آدلر معتقد بود که کودک از قدرت و نیرومندی والدین خود و از نا امیدی تلاش برای مقاومت یا مبارزه با آن قدرت آگاه است. در نتیجه کودک نسبت افراد بزرگتر و نیرومندتر اطراف خود احساس حقارت را پرورش میدهد. اگر چه تجربه اوّلیه حقارت به کودکی مربوط میشود ولی به صورت ارثی تعیین نشدهاست، بلکه این تجربه از محیط ناشی میشود که برای همه کودکان یکسان است، بنابراین احساسهای حقارت، گریز ناپذیرند، امّا از آن مهمتر ضروری هستند، زیرا برای تلاش و رشدکردن انگیزش فراهم میآورند.
هر چه سن فرد بالاتر میرود؛ بر تمایل او به اینکه بر ضعف خود غلبه کند و همانند دیگران شود و کارهایی کند که آنها میکنند افزوده میشود. او به پیشرفتهای خود قانع نیست و پیوسته احساس حقارت میکند و به دنبال هدفهای تازهتر و عالیتر میرود امّا گاهی نیز پیش میآید که آدمی نقص یا ضعف (چشمان ضعیف، سردرد، زخم معده) را بهانه قرارداده و برای خودداری از انجام کارهای دشوار یا برای توجیه شکستی که در به ثمررساندن آنها برخوردار است، دلیلتراشی کنند. آدلر بر این باور است، کودکانی که دارای نقص بدنی هستند، خود را برای روبرو شدن با پیشامدهای زندگی ناتوان احساس میکنند و این احساس ممکن است آنها را از کار و کوشش بازدارد و بر ناتوانی آنها بیافزاید. (به نقل از سیاسی، 1388)
نظریه موری
همه روانشناسان نسبت به نیازها که انگیزههای مهم رفتار آدمی هستند توجه داشتهاند، ولی هیچیک از آن ها به اندازه موری در این باب تأکید نکرده و به شرح و بسط و طبقهبندی آنها نپرداخته است. به نظر موری، نیاز تصور آدمی از نیرویی است که در مغز جای دارد و اندیشه و عمل را چنان تنظیم میکند که وضعیت نامطلوبی را به جهت معینی تغییر میدهد. درایت تعریف مقصود موری از تنظیم اندیشه و عمل این است که حرکت و فعلی را که نیاز موجب میشود، تصادفی و خود به خودی نیست و مقصود او از وضعیت نامطلوب، این است که نیاز زادهی نارضایتی است و آدمی را به سوی هدف رضایت بخش متوجه میسازد.
موری فهرستی 20گانه از نیازها ارائه داده است، در این فهرست موری به دو نیاز اشاره کردهاست که به نظر میرسد این نیازها فرد را به خودناتوانسازی سوق میدهد.
نیاز به حفظ حیثیت: در برابر انتقاد، سرزنش، حمله و هجوم به دفاع از خود پرداختن، اشتباه یا شکستی را پنهان داشتن، یا با دلیل تراشی به توجیه آن پرداختن.
نیاز به پرهیز از شکست: خودداری از عمل از بیم شکست احتمالی، دوریجستن از هرچیزی که موجب تحقیر باشد، اجتنابکردن از وضعیت یا شرایطی که در آن احتمال تمسخر، بیزاری یا بیاعتنایی دیگران میرود.
در یک طبقهبندی موری نیازها را به دو طبقه نیازهای آشکار و نیازهای ناآشکار تقسیم میکند. نیازهای آشکار آنهایی هستند که برآوردشان را فرامن مجاز میداند و احیاناً از طرف اجتماع مورد ستایش و پاداش هستند، مانند نیاز به حفظ حیثیت و جبران شکست، نیازهای ناآشکار، نیازهایی هستند که از نظر فرامن چندان مقبول نیستند و در اجتماع نیز ناپسند به شمار میآیند مانند نیاز به پرخاش و لذت جویی، البته در اجتماعات مختلف نوع نیازهای ناپسند و پسندیده ممکن است فرق داشته باشد. (سیاسی، 1388)
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 245 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
توضیحات از متن فایل
درمان
روشهای درمانگری کلی ،بخصوص رویآوردهای روانپویشی و انساننگری – هستینگری، شناختنگری به طور گسترده در قلمرو اضطراب اجتماعی به کار رفتهاند و به نتایجی درخور توجه، دست یافتهاند. در این پژوهش پژوهشگر به دنبال بررسی اثر بخشی روشهای نوروفیدبک و حضور ذهن به عنوان روشهای نوین در حوزهی روانشناسی میباشد.
نوروفیدبک
استفاده از بیوفیدبک، تاریخچهای طولانیتر از نوروفیدبک دارد. بیوفیدبک،وسیلهای الکترونیکی است که به افراد کمک میکند که بر روی جسم و ذهن خود کنترل و آگاهی داشته باشند. بیوفیدبک، ابزاری است که درجه حرارت پوست، فعالیت جریان خون مغز، فشار خون، ضربان قلب و تنفس را ارزیابی میکند. تحقیقات نشان میدهد که بکار بردن بیوفیدبک در ترکیب با درمانهای رفتاری دیگر برای اختلالات روان پزشکی مؤثرتر میباشد. بیوفیدبک توسط پزشکها، روانشناسها و مشاوران استفاده میشود (دموس، 2005).
درمان بیوفیدبک برای کنترل بدن و سلامتی ذهنی توسط افراد استفاده میشود حتی دستگاه زنگ و تشکچه سادهای که از قدیم برای درمان شب ادراریهای کودکان بهکار میرود، بیوفیدبک است. اما نوروفیدبک به معنای امروزیش مدیون تحقیقهای دکتر باری استرمان محقق دانشگاه کالیفرنیا در لسآنجلس در دهه 60 میلادی است او میخواست بفهمد که وقتی ما خوابیدهایم، در مغزمان چه میگذرد. او طبق روال همه تحقیقهای عصبشناختی، از حیوانات شروع کرد. گربههای آزمایشگاه دکتر استرمان، هم وقتی که خواب بودند و هم مواقعی از بیداریشان، EEGهای پایینتری را نشان میدادند (دموس، 2005؛ ایگنر، گریزلیر، 2004؛ مان و همکاران،1992).
همزمان با این تحقیقات یک پروژه ناسا هم به استرمان سپرده شد. سفارشدهنده این پروژه میخواست بداند که چرا کارکنان ناسا وقتی در معرض سوختهای موشکی قرار میگیرند دچار استفراغ، سردرد، توهم و تشنج میشوند؟ دکتر استرمان، هم گربههای آزمایشگاهش و هم گربههای دیگر را در معرض این سوختها قرار داد. نتیجه شگفتانگیز بود؛ گربههایی که در آزمایش قبلی توانسته بودند EEG خودشان را کنترل کنند، از گربههای معمولی کمتر دچار استفراغ، حملات تشنجی و نشانههای دیگر میشدند (ایگنر، گریزلیر، 2004).
این نتیجه شگفتانگیز آغاز تحقیقات نوروفیدبک شد. آیا انسان هم میتواند با کنترل امواج مغزی مشکلات روانیاش را حل کند؟ آزمایش استرمان روی مبتلایان به صرع نشان داد که جواب این سوال مثبت است. این روش کمکم گسترش پیدا کرد و از سال 2000 به اینطرف کلینیکهای نوروفیدبک هر روز در گوشهای از جهان و البته در ایران خودمان سبز میشوند (ورنون و همکاران، 2005؛ ونمان، 1997) و در سال 2011، به طور بینالمللی پژوهشهای نوروفیدبک چاپ شد. نوروفیدبک یک زمینه تخصصی در بیوفیدبک است که برای کنترل فرآیندهای الکترود شیمیایی مغز انسان اختصاص دارد. در حوزه درمان اختلالات روانشناختی، پژوهشهای نوروفیزیولوژیکی با بررسی ارتباط بین موج نگار الکتریکی مغز، مکانیزمهای زیربنایی تالاموکورتیکال مغز و حالات روانشناختی، نشان میدهد که ایجاد نوسانات و تغییرات بهینه در ریتم و فرکانس امواج مغزی، با استفاده از روشهای عصب درمانی، میتواند تغییرات بهینهای را در حالات روانشناختی ایجاد کند. نوروفیدبک باعث خودتنظیمی فعالیت مغز میشود (کارولین و چریستوفر، 2004). نوروفیدبک با اصلاح امواج غیرطبیعی باعث تغییر خلق، رفتار وافکار میشود (چریستوفر و فیشر، 2010).
نوروفیدبک با بازخورد عصبی، عملکرد مغز را تنظیم میکند و باعث افزایش خلاقیت، کمک به حافظه، افزایش توجه و بهینهسازی تصمیمگیری و هماهنگی مغز و بدن میشود. نوروفیدبک پاسخ تکنولوژی به رواندرمانی، بازتوانیشناختی و عملکرد قشری ضعیف است و سیستم آموزشی وسیعی است که رشد و تغییر در سطح سلولی مغز را افزایش میدهد. نوروفیدبک به عنوان یک مداخله بدون همبستگی صرف به دستکاری حالات مغزی عمل میکند و عملکرد نوروفیدبک باعث میشود که تغییرات طولانی مدت در فعالیت EEG بوجود آید (چریستوفر و فیشر، 2010 ).
نوروفیدبک براساس خودتنظیمی الکتروانسفالوگراف میباشد (رانگ و انگ، هسیل، 2013) و به عنوان وسیلهای، امواج مغزی را تغییر میدهد و باعث بهبودی عملکرد فرد میشود (گریزلیر، تامپسون، ردینگ، براندی و استفرت، 2013). در نوروفیدبک برای کاهش اضطراب باید آموزش آلفا، بتا و تتا نوروفیدبک موردنظر باشد و به افراد آموزش داده شود که با اثرگذاری بر این امواج باعث کاهش اضطراب شود. طول جلسات برای اختلالات مختلف فرق میکند، در مورد اضطراب اجتماعی تعداد جلسات 12جلسه میباشد و بر روی امواج مغزی خاصی کار میشود. در واقع، نوروفیدبک این کاربرد را دارد که میتواند امواج بیش از حد دامنه را سرکوب وامواج پایینتر از دامنه را تقویت نماید در واقع این تغییرات در ارتباط با اختلالات عصبی و روانی میباشد. نوروفیدبک باعث میشود که مغز انسان روشهای آرامسازی را بیاموزد. اثرگذاری نوروفیدبک براساس نوع اختلال به مناطق خاصی از مغز مربوط میشود (سریوت و همکاران، 2002؛ استفن بیل، بروور، کیسر و وان وو، 2013). اولین مورد درمانی مرد 21 سالهای با اختلال در منطقه سیستم عصبی مرکزی بوده است که با استفاده از نوروفیدبک باعث بهبود توجه و حافظه شنیداری شده است (بریکوا ، تایموفرل، موسولو، 2003). در درمان با نوروفیدبک از الکتروانسفالوگرافی به عنوان مقدمهای برای کار درمان استفاده میشود، به این شکل که ابتدا الگوی امواج مغزی در اختلال مشخص میگردد، سپس میزان انحراف امواج از الگوی طبیعی تعیین میشود که این کار از طریق الکتروانسفالوگرافی کمی صورت میگیرد. الکترانسفالوگرافی کمی از 19 مکان جمجمهای که براساس سیستم 10- 20 مشخص شده، به دست میآید و در واقع 19 الکترود بر جمجمه قرار میگیرد. نوروفیدبک برای تغییر در طیف امواج مغزی طراحی شده است (کوبن و پادالسکی، 2002).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 43 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 24 |
توضیحات از متن فایل
حضور ذهن که ریشههای مفهومی آن در بودیسم قرار دارد، در سایر سنتهای معنوی و دینی نیز حضوری برجسته دارد. در مسیحیت اعمال زیادی وجود دارند که میتوانند به اشکال مراقبه یا عمل حضورذهن تلقی شوند. مراقبه مسیحیت اغلب در قالب عبادت، ذکر گفتن و پرستش بیان شده است (اپل و کیم اپل، 2009).
همچنین، مراقبه هسته مرکزی و قلب اسلام و دینداری عارفانه و برخی سنتهای عرفانی مسلمانان (به ویژه صوفیسم) را تشکیل میدهد (نیگوسیان،2004؛ به نقل از اپل و کیم اپل، 2009).
مراقبه در اسلام مفاهیم (تفکر و تدبّر) را شامل میشود که معنای لغوی آن به معنای "تأمل و اندیشهورزی درباره جهان" است. بنابراین، اعمال و تکالیف مراقبه ای در بسیاری از سنتهای معنوی و دینی، اغلب ویژگی کلیدی دسترسی به آسمان و ملکوت را فراهم میکند (اپل و اپل، 2009).
حضور ذهن در روانشناسی و رواندرمانی نیز برای کمک به تسکین انواع مختلف آلام بشری به کار برده میشود. مهارتهای حضورذهن به عنوان یک فن برای مقابله با اضطراب مورد توجه قرار گرفتهاند (اپل و کیم اپل، 2009).
تعاریف حضورذهن
همچنان که براون و ریان (2003) تعریف کردهاند حضورذهن عبارت است از "متوجه بودن به و آگاه بودن از آنچه در حال حاضر میگذرد". اپل وکیم اپل (2009) حضورذهن به عنوان "حالت ذهنی که با آگاهی متراکم از و (متمرکز بر) افکار، کنشها یا انگیزشهای فرد، مشخص و توصیف میشود"، تعریف کردهاند. ویژگیهای حضورذهن شامل آگاهی پیش مفهومی و پذیرش تجربیات، تنظیم منعطف توجه، قبول و پذیرش بیطرفانه تجربه و جهتگیری به سمت اینجا و اکنون است (براون، رایان و کرسول، 2007).
حضورذهن به عنوان ارتقا دهنده سطوح بالای بهزیستی مفهومسازی شده است، به ویژه ذهن آگاهی به طور مستقیم از طریق فراهم ساختن پرمایگی و غنای بیشتر، تجربه بهزیستی را پرورش میدهد و به طور غیرمستقیم از طریق تنظیم رفتار خود تنظیمگری سلامت، که توجه فزاینده و پذیرش نیازها و ارزشهای شخصی و ظرفیت بالا برای عمل مطابق با آنها را شامل میشود، بهزیستی را بالا میبرد (براون و ریان، 2003؛ براون و همکاران، 2007). با تمرین مهارتهای آگاهی لحظه به لحظه، فرد تلاش میکند تا نسبت به الگوهای افکار، عواطف و تعامل با دیگران بینش و بصیرت پیدا کند و سپس بتواند به صورت ماهرانه پاسخهای هدفمند مفید را انتخاب کند به جای آنکه به طور خودکار با روشهای خوگرفته و ناهشیار واکنش نشان دهد (تیزدیل و همکاران، 2000).
حضور ذهن، کیفیتی از هشیاری است و به طور دقیقتر توجه کردن به شیوههای خاص یعنی هدفمند، در لحظه حاضر و غیرقضاوتی است (کبات زین، 2003). حضور ذهن، به عنوان معطوف شدن توجه به لحظه حاضر و به صورت هدفمند و غیر قضاوتی، ریشه در بودیسم دارد (کبات زین، 2003) و به عنوان چشمانداز شرقی درباره حضورذهن مشخص میشود. حضورذهن مستلزم خود تنظیمگری توجه به تمرکز در حال حاضر است (بیشاپ و همکاران، 2004).
علیرغم دشواریهای عملیاتی کردن حضورذهن(مانند بائر، 2003؛ براون و ریان، 2003؛ بیشاپ، 2002؛ بیشاپ و همکاران، 2004؛ کابات زین، 2003؛ هایس فلدمن، 2004)، اکثر تعاریف بر دو نکته تاکید میکنند: نکته اول آن است که حالت حضورذهن با توجه کامل به، و آگاهی از، تجربه درونی و بیرونی لحظه حاضر مشخص میشود. نکته دوم، این آگاهی با آرامش و خونسردی به کار گرفته میشود و در اینکه هر چه پدید می آید و رخ میدهد بدون قضاوت، شرح و بسط یا واکنش مورد تصدیق، پذیرش و تجربه قرار میگیرد. بنابراین، ذهن آگاهی عناصری از تنظیم توجه و جهتگیری باز و پذیرنده به توجه را در برمیگیرد (براون و ریان، 2004؛ بیشاپ، 2003؛ بیشاپ و همکاران، 2004). نکته حائز اهمیت آن است که ذهن آگاهی به کیفیت خاصی از تمرکز توجه و آگاهی هشیارانه اطلاق می شود نه به تمرین یا فن خاص
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 50 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 12 |
توضیحات از متن فایل
تقابل میان کار و خانواده یکی از موضوعات مورد توجه بسیاری از پژوهش ها در 25 سال گذشته بوده است (گرین هوس و پاول، 1996) علوم مدیریت و روانشناسی نیز علاقه بسیاری به مطالعه اینکه چگونه مردان و زنان میان مسئولیتهای شغلی و خانوادگی خود تعادل ایجاد میکنند، داشتهاند (ادوارد و روثبارد، 2000؛ کرچ میر، 1992؛ کوسک، نویی و دمار، 1999)؛ در این میان با تغییر در ماهیت و ساختار نقشهای کاری و خانوادگی، مانند شاغل شدن زوجین، حضور بیشتر زنان در مشاغل و کم رنگ شدن برخی نقشهای سنتی در مسئولیت های زندگی خانوادگی افراد (بارنت و هاید، 2001؛ ادوارد و روث بارد، 2000؛ جنکینز، رپتی و کروتر، 2000) مطالعات بسیاری در این زمینه انجام شده است (به نقل از، شاین و چن، 2011). پیشینه مسائل مربوط به کار و خانواده عمدتاً بر روی تعارض میان حدود فعالیتهای شغلی و خانوادگی، یا همان تعارض کار/ خانواده (WFC)، تمرکز یافته است گرچه اصطلاح کار/ خانواده و کار/ زندگی اغلب بجای یکدیگر استفاده می شود؛ اما بین این دو تمایز وجود دارد، چرا که عنوان کار/خانواده به مسائل مربوط به نقش های همسری و والدینی در خانه اشاره دارد؛ و کار/ زندگی به سایر نقش های غیر شغلی فرد مانند، عضویت در گروه های اجتماعی، فعالیت های مذهبی و غیره مربوط است.
براساس مطالعات کان (1964)؛ بیوتل و گرین هوس (1985) تعارض کار/خانواده را اینگونه تعریف کرده اند " نوعی از تعارض بین نقشی، که در آن فشار ناشی از نقشهای حیطه کار و خانواده در برخی از جنبه ها با یکدیگر ناسازگار هستند، از این رو انجام یک نقش (شغلی یا خانوادگی) باعث دشواری در انجام دادن نقش دیگر میشود".( به نقل از، شاین و چن، 2011)؛
تعارض کار/خانواده زمانی رخ میدهد که انتظارات مربوط به یک نقش با توانمندیهای شخص برای اینکه سایر نقشهایش را نیز بتواند به طور کامل انجام دهد، تداخل میکند. گوود (1960) بیان می کند که تعارض بین نقش نتیجه و پیامدی چاره ناپذیر برای فرد در انجام نقشهای چندگانه است (شاین و چن، 2011). بنابراین تعارض کار/خانواده (WFC)غالباً در زیر مجموعه عوامل استرسزای ناشی از نقش دسته بندی و مطرح شده است، چرا که این تعارض گویای ناهمخوانی و تضاد بین الزامات و خواسته های دو نقش متفاوت است (کان و روزنتال، 1964؛ کتز و کان، 1978؛ به نقل از متشرعی، 1389) و لذا تعارض به هر شکلی که باشد منجر به استرس برای فرد خواهد شد.
جهت گیری تعارض کار/خانواده، دو جنبه را مد نظر دارد. جهتی که در آن کار و مسائل کاری با زندگی خانوادگی تداخل مییابد (WIF و یا W ®FC) و در مقابل، جهتی که در آن مسائل خانوادگی با حیطه کاری تداخل مییابد (FIW و یا F ®WC). به عنوان مثال، تداخل خانواده- کار، زمانی رخ میدهد که فرد به دلیل بیدار ماندن و مراقبت کردن از کودک خردسالش که در طول شب نا آرامی میکرده، در روز بعد در محل کار خسته و ناکارآمد عمل میکند، و مثالی از تداخل کار- خانواده زمانی است که فرد برای اتمام زمان کار و ماندن در پست خود در سازمان، نتواند در برنامه ای مربوط به خانواده، مثل جشن فارغ التحصیلی فرزندش شرکت کند. تمایز میان این دو مفهوم در برخی مطالعات از جمله پژوهشهای، فرون، راسل و بارنز (1996) و گوتک، سرل و کلپا (1991)، بررسی و مورد تایید قرار گرفته اند (توتل، 2006).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 73 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 49 |
توضیحات از متن فایل
تشکیل خانواده و ازدواج واقعه اجتماعی مهمی است که پایندگی گروهها و زندگی نسل های متوالی به آن بستگی دارد. ازدواج ارتباطی است که دارای تمامیت بی نظیر و گسترده ای می باشد، ارتباطی که دارای ابعاد زیستی، عاطفی، روانی، اقتصادی و اجتماعی است. به عبارت دیگر همزیستی زوجین در درون خانواده، موجب چنان ارتباط عمیق و همه جانبه ای می شود که بی هیچ شک و شبهه ای قابل مقایسه با هیچ یک از دیگر ارتباطات انسان نمی باشد، به نحوی که قرار داد ناشی از آن دارای نوعی تقدس شده است. بطور کلی ازدواج را می توان عملی دانست که موجب پیوند دو جنس مخالف بر پایه روابط پایای جنس می شود و با انعقاد قراردادی اجتماعی مشروعیت پیدا می کند .بی تردید یکی از مهمترین تصمیم هایی که در طول زندگی خود می گیریم، انتخاب شریک زندگی است. ازدواج به عنوان مهمترین و عالی ترین رسم اجتماعی برای دست یابی به نیازهای عاطفی و امنیتی افراد بزرگسال و به عنوان حفظ بقا نسل بشریت از دیر باز همواره مورد تاکید بوده است. ازدواج را می توان یکی از مهمترین تصمیم گیری ها در زندگی هرد فرد دانست و رضایت مندی از ازدواج یکی از اصلی ترین عوامل تعیین کننده ی کیفیت زندگی و سلامت روانی هر فرد می باشد .(هالفورد،1999. ترجمه، تبریزی و همکاران ،1384).
2-37 رضایت زناشویی
رضایت زناشویی پیوندی دوستانه همراه با تفاهم و درک یکدیگر و تعامل منطقی میان نیازهای مادی و معنوی همسران است. رضایت زناشویی بنیادی ترین ستون سلامت روانی در خانواده است که از عامل های گوناگون مانند وضع مالی، سن ازدواج، وضع کاری و ... اثر می پذیرد (سینها و مکرجی ، 1990)
رضایت زناشویی یک حالت روحی است که مزایا و هزینه های ادراک شده فرد را از ازدواج با یک شخص خاص منعکس می کند. هرچه شخص در ازدواج خود با شریک زندگیش احساس کند که هزینه های زیادی پرداخت کرده است، به طور کلی از آن شخص و ازدواج با او رضایت کمتری خواهد داشت. برعکس هرچه بیشتر فکر کند در ازدواج با شریک زندگی خود مزایای بیشتری بدست آورده است از او و زندگی مشترکشان رضایت بیشتری خواهد داشت. ( الیس و همکاران،1994.ترجمه .صالحی و یزدی،1375)
تعریف مختلفی برای رضایت زناشویی وجود دارد که یکی از بهترین تعاریف توسط هاکینز انجام گرفته است وی رضایت زناشویی را این چنین تعریف می کند: احساسات عینی از خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده توسط زن یا شوهر زمانی که همه جنبه های ازدواجشان را در نظر می گیرند، رضایت یک متغییر نگرش است وبنابراین یک خصوصیت فردی زن و شوهر محسوب می شود. طبق تعریف فوق، رضایت زناشویی در واقع نگرشی مثبت و لذت بخش است که زن و شوهر از جنبه های مختلف روابط زناشویی دارند.(الیس و همکاران ،1994.ترجمه .صالحی و یزدی،1375 )
2-38 چارچوب نظری پژوهش در زمینه رضایت زناشویی
درمورد رضایت زناشویی، محققان این رشته، نظریه های مختلفی دارند، هرکدام از این نظریه ها به ازدواج و زندگی مشترک از یک بعد نگاه می کنند. برخی به دوام ازدواج واینکه تداوم زندگی مشترک در همسران به چه شکل درمی آید، برخی به ازدواج به عنوان یک مدل اقتصادی می نگرند که چناچه پاداش در ازدواج بیشتر از هزینه های آن باشد، رضایت بیشتری در زندگی وجود خواهد داشت. بعضی هم مراحل مختلف یک زندگی مشترک را از ابتدا تا انتها بررسی می کنند، اینکه زندگی در هر دوره دستخوش چه تغییراتی می گردد، و دسته ای از این نظریه پردازان هم به باورها و عقایدی که زوجین در زندگی مشترک دارند، می پردازند.
2-38-1 نظریه عقلانی – هیجانی الیس :
نظریه عقلانی هیجانی معتقد است که اختلال زناشویی به طور مستقیم به اعمال طرف دیگر یا به رفتار همسر مربوط نمی شود بلکه بیشتر به خاطر نظر و عقیده ای است که زن و شوهر در این رفتار دارند، بنابراین این نظریه در رابطه، به افراد توجه دارد. یعنی به جای اینکه تنها تعاملات یا تنها سیستمی که زن و شوهر در آن هستند موردنظر باشد این رویکرد افراد را مورد اصلی در اختلال می داند، احساسات و رفتارهای آشفته ای که در روابط وجود دارد صرفاً معلول رفتار غلط یکی از طرفین یا هر دو آنهاست. به عبارت دیگر این نظریه پیوسته به احساسات و اعمال زن و شوهر توجه دارد اما به طور اخص، به تفکر هر یک از آنها می پردازد. این تفکر است که درحد وسیعی منجر به خشم و دیگر هیجانات و تعاملات آشفته می شود.
2-38-2 نظریه چرخه زندگی زناشویی:
شواهد حاکی از آن است که در ازدواج دوره های خاصی وجود دارد که سطح رضایتمندی پایین تر یا بالاتر از سایر دوره هاست. نظریه چرخه زندگی زناشویی با تقسیم بندی مراحل زندگی و تغییرات و تنشها و نقشهای خاص هر مرحله به بررسی تفاوتها در سطح رضایتمندی زناشویی که ناشی از تغییارت دوره های مختلف است می پردازد. این نظریه هر مرحله از چرخه زندگی را محصولی از توالی منظم وقایع قبلی می داند، چنین رویکردی برای توجیه تأثیرات چرخه زندگی بر روابط هم مفید می باشد. ( الیس و همکاران ،1994.ترجمه .صالحی و یزدی ،1375 )
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 136 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 39 |
توضیحات از متن فایل
امروزه با گسترش علوم جدید و علمی شدن تقریباً تمامی شاخهها، ثابت گشته است که دیگر با استفاده از شیوههای سنتی نمیتوان توفیق چندانی در امر تجارت حاصل نمود. بدین منظور اندیشمندان علوم مختلفی همچون مدیریت، اقتصاد، جامعهشناسی و حتی روانشناسی به کمک تولیدکنندگان، صادر و واردکنندگان، بازرگانان، ارائه دهندگان خدمات و... آمده و به آنان راهکارهای جدیدی برای توفیق در امر اقتصادی ارائه مینمایند. بر اساس رویکرد جدید در اقتصاد امروز استفاده از شیوههای سنتی نه تنها اموری پوسیده و ناکارآمد محسوب میگردند؛ که اموری مقرون به صرفه محسوب نشده و استراتژیهای قدیم را در برابر رقبا و صحنههای تجاری فشرده ضعیف و محکوم به شکست میدانند. در بین عرضه کنندگان نظریات مختلف اقتصادی در زمینه توفیق در امر کار و بازار بر روی مواردی جدید و بدیع تأکید میگردد که یکی از این موارد نقش هوش افراد در تجارت و بازار است. بیشک هوش افراد اثری بسیار عمیق بر روی این امر دارد؛ افرادی که دارای بهره هوشی بالاتری هستند، میتوانند از این نعمت خدادادی برای برون رفت از مشکلات و چالشها و استفاده از فرصتها استفاده نمایند، این افراد با پارادوکسها کمتر روبرو شده و به خوبی میدانند که چگونه میتوان یک چالش را به یک فرصت تبدیل نمود. اما از نظر روانشناسی هوش دارای ابعاد مختلفی است که تأثیر هر یک از ابعاد و انواع آن بر قسمتهای خاصی از امور زندگی انسان به گونهای متفاوت اثر میگذارد. به زعم روانشناسان و علم روانشناسی هوش را میتوان در ابعاد مختلف طبقه بندی نمود. با توجه به نظرات هوارد گاردنر، هوشهای چندگانه هفت راه مختلف برای نشان دادن قابلیت فکری هستند(سامانی، 1390).
2-2-2.انواع هوش چندگانه کدامند؟
2-2-2-1.هوش دیداری-فضایی
این نوع هوش توانایی درک پدیدههای بصری است. یادگیرندههای دارای این نوع هوش، گرایش دارند که با تصاویر فکر کنند و برای به دست آوردن اطلاعات، نیاز دارند یک تصویر ذهنی واضح ایجاد کنند. آنها از نگاه کردن به نقشهها، نمودارها، تصاویر، ویدیو و فیلم خوششان میآید. مهارتهای آنها شامل موارد زیر است: ساختن پازل، خواندن، نوشتن، درک نمودارها و شکلها، حس جهتشناسی خوب، طراحی، نقاشی، ساختن استعارهها و تمثیلهای تصویری (احتمالاً از طریق هنرهای تجسمی)، دستکاری کردن تصاویر، ساختن، تعمیر کردن و طراحی وسایل عملی، تفسیر تصاویر دیداری. شغلهای مناسب برای آنها عبارتند از دریانوردی، مجسمه سازی، هنرمند تجسمی، مخترع، کاشف، معمار، طراحی داخلی، مکانیکی، مهندسی
2-2-2-2.هوش کلامی-زبانی
این نوع هوش یعنی توانایی استفاده از کلمات و زبان. این یادگیرندهها مهارتهای شنیداری تکامل یافتهای دارند و معمولا سخنوران برجستهای هستند. آنها به جای تصاویر، با کلمات فکر میکنند. مهارتهای آنها شامل موارد زیر میشود: گوش دادن، حرف زدن، قصه گویی، توضیح دادن، تدریس، استفاده از طنز، درک قالب و معنی کلمهها، یادآوری اطلاعات، قانع کردن دیگران به پذیرفتن نقطه نظر آنها، تحلیل کاربرد زبان. شغلهای مناسب برای آنها عبارتند از: شاعر، روزنامه نگار، نویسنده، معلم، وکیل، سیاستمدار، مترجم
2-2-2-3.هوش منطقی- ریاضی
هوش منطقی- ریاضی یعنی توانایی استفاده از استدلال، منطق و اعداد. این یادگیرندهها به صورت مفهومی با استفاده از الگوهای عددی و منطقی فکر میکنند و از این طریق بین اطلاعات مختلف رابطه برقرار میکنند. آنها همواره در مورد دنیای اطرافشان کنجکاوند، سوالهای زیادی میپرسند و دوست دارند آزمایش کنند. مهارتهای آنها شامل این موارد میشود:
مسئله حل کردن، تقسیم بندی و طبقه بندی اطلاعات، کار کردن با مفاهیم انتزاعی برای درک رابطه شان با یکدیگر، به کاربردن زنجیره طولانی از استدلالها برای پیشرفت، انجام آزمایشهای کنترل شده، سوال وکنجکاوی در پدیدههای طبیعی، انجام محاسبات پیچیده ریاضی، کار کردن با شکلهای هندسی. رشتههای شغلی مورد علاقه آنها عبارتند از: دانشمند، مهندس، برنامه نویس کامپیوتر، پژوهشگر، حسابدار، ریاضیدان
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 189 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 26 |
توضیحات از متن فایل
بیمه در زبان فرانسه Assurance و در زبان انگلیسی Insurance معنا میدهد. میتوان گفت که هر دو این معانی که از ریشه لاتینی secures به معنای اطمینان گرفته شده است، اما معادل آن در پارسی را میتوان برگرفته از کلمه "بیم" که همان عدم اطمینان خاطر از حصول نتیجه مطلوب میباشد دانست.
فعالیت بیمهگری به سال 1552 در شهر فلورانس ایتالیا بر میگردد، اما شرکت لویدز لندن در سده هفدهم مهمترین اجتماع بیمهگران را تشکیل میداد و از یک قهوهخانه تا یکی از بزرگترین بیمههای جهان نقش ایفاء مینماید.
در سال ۱۳۱۰ خورشیدی، فعالیت جدى میهن ما در زمینهی بیمه آغاز شد. در این سال بود که قانون و نظامنامهی ثبت شرکتها در ایران به تصویب رسید و متعاقب آن بسیارى از شرکتهاى بیمهی خارجى از جمله اینگستراخ، آلیانس، ایگل استار، یورکشایر، رویال، ویکتوریا، ناسیونال سویس، فنیکس، اتحادالوطنى و... به تأسیس شعبه یا نمایندگى در ایران پرداختند.
گسترش فعالیت شرکتهاى بیمهی خارجی، مسئولان کشور را متوجه ضرورت تأسیس یک شرکت بیمهی ایرانى کرد و دولت در شانزدهم شهریور ۱۳۱۴ شرکت سهامى بیمهی ایران را با سرمایه ۲۰ میلیون ریال تأسیس نمود. فعالیت رسمى شرکت سهامى بیمهی ایران از اواسط آبان ماه همان سال آغاز شد. تأسیس شرکت سهامى بیمهی ایران، نقطهی عطفى در تاریخ فعالیت بیمهاى کشور به شمار مىرود زیرا از آن پس دولت با در اختیار داشتن تشکیلات اجرائى مناسب، قادر به کنترل بازار و نظارت بر فعالیت مؤسسات بیمهی خارجى شد. دو سال پس از تأسیس شرکت سهامى بیمه ایران یعنى در سال ۱۳۱۶، ”قانون بیمه“ در ۳۶ ماده تدوین شد و به تصویب مجلس شوراى ملى رسید. پس از آن نیز مقررات دیگرى در جهت کنترل و نظارت بر فعالیت مؤسسات بیمه از طریق الزام آنها به واگذارى ۲۵ درصد بیمه نامههاى صادره به صورت اتکائى اجبارى به شرکت سهامى بیمهی ایران وضع شد؛ در این رهگذر، الزام به بیمه کردن کالاهاى وارداتى و صادراتى و اموال موجود در ایران و ایرانیان مقیم خارج از کشور نزد یکى از مؤسسات بیمه که در ایران به ثبت رسیدهاند، بر استحکام شرکتهاى بیمه افزود. شرکت سهامى بیمهی ایران با حمایت دولت به فعالیت خود ادامه داد و این حمایت منجر به تقویت نقش این شرکت در بازار بیمهی کشور و توقف تدریجى فعالیت شعب و نمایندگىهاى شرکتهاى بیمهی خارجى شد. این روند کماکان ادامه یافت تا آنکه در سال ۱۳۳۱ بر اساس مصوبهی هیأت دولت کلیهی شرکت هاى بیمهی خارجى موظف شدند براى ادامهی فعالیت خود در ایران مبلغ ۲۵۰ هزار دلار ودیعه نزد بانک ملى ایران توزیع نمایند و پس از آن نیز منافع سالیانه خود را تا زمانى که این مبلغ به ۵۰۰ هزار دلار برسد بر آن بیفزایند. این تصمیم موجب تعطیل شدن کلیهی نمایندگىها و شعب شرکتهاى بیمهی خارجى در ایران به استثناءِ دو شرکت بیمهی ”یورکشایر“ و ”اینگستراخ“ گردید و شرایط را براى گسترش فعالیت شرکتهاى بیمهی ایران فراهم ساخت.
نخستین شرکت بیمه خصوصى ایران به نام ”بیمه شرق“ در سال ۱۳۲۹ خورشیدى تأسیس شد. پس از آن تا سال ۱۳۴۳ به تدریج هفت کشور بیمهی خصوصى دیگر به نامهاى آریا، پارس، ملی، آسیا، البرز، امید و ساختمان و کار به ترتیب تأسیس شدند و به فعالیت بیمهاى پرداختند. همانطور که اشاره شد از سال ۱۳۱۶ کلیه شرکتهاى بیمه موظف شدند ۲۵ درصد از امور بیمهاى خود را به صورت اتکائى اجبارى به شرکت بیمهی ایران واگذار نمایند. این واگذارى عمدتاً از طریق لیست هائى به نام "بردرو" که حاوى کلیه اطلاعات راجع به بیمه نامههاى صادره و خسارتهاى پرداخت شدهی این شرکتها بود انجام گرفت. بدیهى است ارائه اطلاعات به شرکت بیمه رقیب هیچگاه نمىتوانست مورد رضایت و علاقه شرکتهاى بیمه واگذرانده باشد
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 88 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 32 |
توضیحات از متن فایل
بحث کیفیت و قدمت آن برمیگردد به حدود صد و یا شاید هزاران سال پیش یعنی از زمانی که تجارت به جایی رسده بود که تجار سعی بر این داشتند که مازاد محصول خود را به نوعی تغییر دهند که هم سفارش بیشتری دریافت کنند و هم چیزی به عنوان مازاد باقی نماند. کیفیت تمرکزی خاص بر روی سلامت محصول دارد نه نوع آن.
هزاران سال قبل از میلاد در مصر باستان کتابی وجود داشت به نام کتاب مرگ که میشود آن را به عنوان اولین مدرک سیستم کیفیت بر روی زمین نام نهاد. در این کتاب شرح کاملی از روند آماده سازی اجساد برای حیات پس از مرگ وجود دارد. کشف مقبره های فراعنه نمایانگر این مطلب بود که این روندها بسیار سخت گیرانه پیگیری میشده و سالم ماندن مومیایی ها ثابت میکند که اثر بخشی این سیستم تا چه حد در تضمین کیفیت عمل انجام شده موثر بوده است.
در حدود قرن یازدهم حک کردن عیار بر روی محصولات نقره و طلا باب شد تا حداقل درصد وجود هر کدام از فلزات گرانبها در محصول برای مشتری معلوم گردد.
پس از قرون وسطی کیفیت محصولات بستگی شدیدی به مهارت صنعت گران داشت به طوری که تجار با داشتن صنعت گران ماهر میتوانستند تمام بازار را در مورد محصول خود در دست گیرند.
اما انقلاب صنعتی این امکان را به خود صنعت گران داد تا بتوانند با کمک ابزار و ماشین آلات مختلف به کیفیت مورد نظر خود دسترسی پیدا کنند. در همین زمان بود که کارخانه هایی با تعداد بسیار زیاد کارگر و ماشین های مدرن راه افتادند و اینجا بود که برای کنترل این جمعیت زیاد و کنترل ماشین آلات ترکیب جدیدی از سیستم مدیریت پدیدار شد. ترکیبی شامل کارگران، سرکارگران ، سرپرستان و مدیران. ترکیبی که زنجیروار به یکدیگر مرتبط بوده و نقص در یکی از ارکان آن نقص در کل سیستم را موجب میشده است و در نهایت سازمان دهنده نهایی و پایه گذار امروزی بحث فراگیر سیستم کنترل کیفیت جنگ جهانی اول و پس از آن جنگ جهانی دوم بود که کارخانجات را مجبور میکردند طبق درخواست ها و استانداردهای ارتش محصولات خود را تهیه، آماده و ارسال نمایند.
واما امروز در جهانی هستیم که افرادی چون تاگوچی، ایشیگاوا، شینگو و کراسبی توسعه دهندگان و بنیان گذاران صنعت نوین سیستم مدیریت کیفیت میباشند.
سیستمی که نداشتن آن درآیندهای نه چندان دور باعث از دور خارج شدن از صحنه رقابت در بازار کار و تجارت خواهد شد.
2-1-2 مفاهیم و تعاریف کیفیت :
به طورکلی تعاریف گوناگونی درمورد کیفیت ارایه شده است.برای آشنایی اجمالی با مفهوم کیفیت، به اهم تعاریف ارایه شده توسط متخصصین این رشته، اشاره می شود ، در دهه 50 میلادی ، دمینگ و فیگن باوم (Deming & Figen baum) مفهوم کیفیت را این چنین تعریف نمودند.
کیفیت ، مفهوم وسیعی است که تمامی بخشهای سازمان نسبت به آن متعهد هستندو هدف آن افزایش کارایی کل مجموعه است، به طوری که مانع پدید آمدن عوامل مخل کیفیت شودو هدف نهایی آن ، مطابقت کامل محصول با مشخصات مورد نیاز مشتری باحداقل هزینه برای سازمان است،که منجربه افزایش رقابت می شود.(سلیمی،1385، ص78).کیفیت توسط مشتری تعیین می گردد نه توسط تولید کننده یا سرویس دهنده ، به عبارت دیگر کیفیت، مجموعه ای از خصوصیات و مشخصات یک کالا یا خدمت است که احتیاجات و رضایت مصرف کننده را تامین می کند. (2007, p 188 Hodgkinson)
2-1-3 کیفیت :
کیفیت: کلیّت مشخّصه های یک «هستی» که توانایی برآورده ساختن نیازهای مطرح شده و اشاره شده را دارا می باشد.
کیفیت، یعنی پاسخگویی نیازها، خواسته و الزامات تعیین شده از سوی مشتری که می تواند به صورت یک تعهد درآید. (سجادی، 1380، ص 14)
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 82 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 36 |
توضیحات از متن فایل
آموزش ریاضی یعنی هر چیزی که مربوط به آموزش و یادگیری ریاضیات میشود. سابقه آموزش ریاضی به عنوان یک رشته دانشگاهی به کمتر از یک قرن میرسد زمان شروع این رشته از هنگامی بود که آموزش معلمان به دانشگاهها برده شد.
در چنین شرایطی نظام تعلیم و تربیت میتواند مدعی و منادی احیاء دانش ریاضی به عنوان زیرساخت و مفروضه اصلی در تمامی دروس علوم پایههای تحصیلی باشد. در دنیای امروز علم ریاضی به منزله خون در پیکره عظیم سایر علوم میباشد. آموزش ریاضیات نه تنها یک علم است بلکه الگویی است برای آموزش صحیح سایر علوم. ذهنهای خلّاق، مبتکر و جسور به منظور پاسخگویی به سؤالات پیرامون خود بیشک منتج از یک نظام یافتگی است که ماهواً دانش ریاضی این توانایی را خواهد داشت تا آن را احیا کند. فتح کرات آسمانی، پرتاب سفینهها، ساخت زیر دریاییهای هستهای و ورود به دنیای فرا پیچیده با برخورداری از دهها، صدها و هزارها تکنولوژی مدرن که هر کدام پاسخگوی بخشی از معضلات جامعه بشری در این هزاره شگرف میباشد. از این رو میتوان گفت آموزش صحیح ریاضی یعنی آموزش صحیح همه علوم. بنابرین آموزش ریاضیات از اهمیت زیادی برخوردار است اما نکته مهمتر اینکه روش این آموزش به چه صورتی باید باشد؟ آیا صرف تدریس سنتی و سخنرانی معلم و گوش دادن دانشآموز، کفایت موفقیّت در این آموزش را محرز مینماید؟ آیا با داشتن چند مؤلفه کتاب، دانشآموز، معلم و روش تدریس یک بعدی، به هدف غایی این اصل نایل گردیدهایم؟ آیا با ظهور روز افزون فناوریهای جدید و ورود آن به چرخه آموزش و یادگیری، آموزش دروس پایه و علیالخصوص ریاضی، نیازمند یک بازنگری اساسی نیست؟
این در حالی است که به کارگیری فناوری در یاددهی- یادگیری میتواند در زمینههایی مانند آموزش مهارتهای پایه «آموزش مهارتهای پیشرفته» و «ارزیابی آموختهها» اثر بگذارد و میزان کمی وکیفی یادگیری را بهبود بخشد، در ضمن امروزه اشخاصی که روش استفاده از رایانه را ندانند بیسواد محسوب میشوند و تبادل داده و ارتباطات وکسب مهارتها به کمک تکنولوژی سریع عصر امروز حاصل میگردد و از این تکتولوژی میتوان در انتقال دانش و داده و کسب مهارت برای دانشآموزان بهره برد. این امر در درس ریاضی به دلیل ساختار مشخصتر و دقیقتر نسبت به سایر علوم و دروس به دلایل عدیدهای چون نسبی بودن مفاهیم این رشتهها، متغیر بودن پارامترهای سنجش آنان، عینی نبودن تجربیات و کاربرد متفاوت علوم دیگر در زندگی روزمره و... بیشتر مورد توجه قرار دارد و به نظر میرسد که میتواند جایگاه خویش را در پژوهشهای علم محور، حفظ نماید. )دفتر مدیریت طرح توسعة فناوری داده و ارتباطات، 1383) هم چنین
1- نسبت به سایر دروس، بیشتر میتوان در درس ریاضی برای طراحی و تدوین تمرینات، از آموزش مبتنی بر رایانه بهره گرفت.
2ـ در درس ریاضی از فناوری در قالب نرمافزار چند رسانهای، برای انواع سبکهای یادگیری در آموزش موضوعات آن بیشتر میتوان استفاده کرد.
3ـ با استفاده از منابع الکترونیکی(صوت، تصویر، فیلم و ...) یادگیری مهارتهای ساده را در فراگیر تقویت کرد.
4ـ با استفاده از فناوریهای تصویری و صوتی، موضوعات آموزشی را قابل تجسم و تصور نموده و با به وجود آوردن جاذبههای زیاد، به آنها صورت واقعی بخشید و این امر در خصوص ریاضی عینیتر است.
5- در قالب شکلهای متنوع، مهارتهای جدیدی را به وجود آورد که کاربرد تکنولوژی را آسان سازد، آن نوع فناوری که بر یادگیری تاثیر نمایان بگذارد.
6ـ عنصر تعامل درفناوریهای یاددهی- یادگیری در درس ریاضی نمود بیشتری نسبت به سایر دروس دارد.
7ـ به فراگیران در آموختن اطلاعات پیچیده و طبقهبندی و سازماندهی آنها کمک کرد و به آنها آموخت که چگونه شباهتها و افتراقها را در میان اطلاعات ارائه شده تشخیص دهند و دست به استنباط و نتیجهگیری ذهنی بزنند. هم چنین در یادگیریهای ذهنی به آنها کمک کرد تا بیاموزند، چگونه یافتههای خود را با استفاده از مهارتهای پیشرفته در به کارگیری تکنولوژی آموزشی، با دیگران در میان بگذارند.
8ـ به فراگیران کمک کرد، مهارتهای بهتری در زمینهی سازماندهی امور و حل مسائل به دست آورند.
دلایل و موضوعاتی که مطرح گردید، از جمله دلایل انتخاب درس ریاضی در این پژوهش است و نگارنده را بر آن داشت که علاوه بر اینکه خود، معلم ریاضی بوده و کمابیش از روشهای یاد شده در تدریس استفاده نموده است، بلکه دریچهای بیابد برای آموزش بهتر و فعالتر این درس
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 57 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
توضیحات از متن فایل
ایمان در لغت به معنای تصدیق و در اصطلاح دینی به معنای تصدیق و تسلیم به خدا و پذیرش حقانیت پیامبران الهی و کتب و فرمانهایی است که خداوند برای هدایت و تربیت انسانها فرستاده است. در گفتاری از امیرالمؤمنین (ع) ایمان شناختن به دل و اقرار به زبان و عمل و بردن فرمان با اندامها و جوارح معرفی شده است (بدخشانی، 1388).
برخی نویسندگان (مثلاً، آذربایجانی، 1387، ص. 131) معتقدند که ایمان یکی از ویژگیهای تأثیرگذار شخصیت است و از لحاظ سلسله مراتبی در بالاترین سطح و بهعنوان عامل مرتبهی سوم قلمداد میشود. به اعتقاد این نویسندگان ایمان مذهبی تأثیری گسترده بر ابعاد عاطفی، اخلاقی و اجتماعی زندگی انسان میگذارد و همه ابعاد این تأثیرات را نمیتوان با ابزارهای مادیگرایانه اندازهگیری کرد.
برخی از محققان مانند فولر (1981) ایمان را مفهومی انسجام دهنده قلمداد میکنند که نیاز به دین ندارد. در این دیدگاه، ایمان بهعنوان عاملی برای انسجام بخشیدن به نیروهای متعدد و روابطی که زندگی مردم را تشکیل میدهد تعریف میشود که انسانها را به سمت زندگی و زیستن سوق میدهد. در این دیدگاه، ایمان اساسیترین مقوله در تلاش انسان برای ارتباط با تعالی (وجود بالا و فراتر از حدود تجربه ماده) قلمداد شده است (وارن، 2006، به نقل از گودرزی).
2-3-2. دیدگاههای مربوط به ایمان و معنویت
بهرام دشتکی (1389) در مقالهای به بهترین نحو دیدگاههای پیرامون مذهب و معنویت را گرد آورده است. به گفتهی وی، نگاهی اجمالی به بازخورد روانشناسان برجسته نشان میدهد که دستکم در حد نظامهای بزرگ روانشناختی، روانشناسان دیدگاهی بدبینانه به مذهب ارائه کردهاند. شاید این برداشت از دین، به فلسفههای غالب در آن زمان، حرکت افراطی علوم بهسوی عینینگری و نیز کنشگریهای مذهب در آن زمان بازگردد. درمانگران دارای جهتگیری روان تحلیلگری، گرایشهای مذهبی را نشانههای انحراف از سلامت میدانستند و تحت تأثیر فروید، معتقد بودند که پیوند با خداوند، ادامهی وابستگی دوران کودکی است. بر اساس این نظریه، اعمال مذهبی، تکرار رفتارهای روانآزردهوار کودکی دربارهی والدین است. فروید میگوید که تا زمانی که دنیا تهدیدآمیز و پیشبینینشده باشد، انسان در پی پدری متعالی است تا احساس محافظت و احساس ایمنی را در خود به وجود آورد (جنیا 1995، به نقل از جان بزرگی).
مقیاس جهتگیری مذهبی آلپورت، مبنای منطقی فراهم کرده است که بر طبق آن، مذهب بهتر درک میشود (داناهو، 1985). وی مذهب را به دو صورت درونی و برونی میداند و معتقد است که مذهب درونی ساختار معنا دهنده دارد، برحسب اینکه تمام زندگی درک شده است. همچنین، آلپورت دریافت که مذهب درونی، با انعطافپذیری، تساهل، پختگی، یکپارچگی و وحدت در ارتباط است و مذهب بیرونی، مذهب آسودگی، قراردادهای اجتماعی و فردی میباشد و در ارتباط با طبقهبندیها، تبعیض، استثناسازی، ناپختگی، وابستگی، دیدگاه فایده گرا و تدافعی است (دیلی، 1997).
جلال تهرانی (1995) عنوان کرد که مذهب ظاهری در خدمت نیازها و ارزشهای دیگری از قبیل کسب موفقیت و موقعیت در خانواده یا گروه اجتماعی و مجوز فعالیتهای به سود فرد است و به جای آنکه روشنیبخش ارزشها و زندگی باشد، مانعی در برابر واقعیت است؛ ازاینرو، طبیعی است که چنین مذهبی موردانتقاد نظریهپردازانی همچون فروید (1964) قرار گیرد که معتقدند مذهب ساختاری رواننژند دارد و موجب ریا و تعصب میشود (مایرز، 1994، به نقل از برآبادی، 1383).
همانگونه که فروید و برخی از دانشمندان دیگر معتقدند، مذهب دستکم تا اندازهای در نیاز به امنیت و حمایت ریشه دارد. هود و همکارانش (1996) نتیجه گرفتند که بیشتر مردم در مواقع سختی به خدا روی میآورند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 66 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 30 |
توضیحات از متن فایل
بیماری قلبی منجر به مشکلات تندرستی در افراد می شود. در طول یکسال 42 درصد از زنان و 24 درصد از مردان براثر حمله قلبی ناشی از آن از بین می روند. نارسایی قلبی یکی از شایع ترین اختلالات قلبی و عروقی است و به عنوان یک اختلال مزمن، پیش رونده و ناتوان کننده مطرح می باشد. شیوع و بروز آن با افزایش سن بالا می رود به طوری که در آمریکا تقریباً یک درصد افراد بیشتر از 50 سال و حدود ده درصد سالمندان بالای 80 سال مبتلا به نارسایی قلبی هستند. از طرفی پیشرفت در اقدامات درمانی و جراحی سبب شده بیمارانی که از مرگ در اثر انفارکتوس قلبی جان سالم به در می برند، متعاقباً به نارسایی قلبی مبتلا شوند(جارسما، هالفنس، تن و دیگران، 2000). روند فزاینده نارسایی قلب ناشی از عوارض بیماری های عفونی، التهابی، عروقی و دریچه ای قلب نیز یک مشکل عمده بهداشتی و یک بیماری اپیدمیک در ایالت متحده آمریکا محسوب می شود به طوری که در آمریکا5 میلیون نفر مبتلا به نارسایی قلبی بوده و سالانه حدود 500000 مورد جدید به این رقم افزوده می شود و انتظار می رود در 30 سال آینده آمار موجود دو برابر شود( زمبروسکی، موزر، بات و دیگران، 2005).
در ایران نیز طبق آماری که مرکز مدیریت بیماری ها در سال 1380 منتشر کرده است، تعداد مبتلایان به نارسایی قلبی در 18 استان کشور 3337 در 100000 نفرجمعیت گزارش شده است. طی یک بررسی در شهریور ماه سال 1377 در ایران، 25درصد از بیماران بستری در بخش های قلب دچار نارسایی قلب بوده اند(رهنورد، ذوالفقاری، کاظم نژاد و دیگران، 1384).
ناتوانی قلب در خون رسانی علایم متعددی نظیر تنگی نفس، سرگیجه، آنژین صدری، ادم و آسیت را سبب می شود. این علایم منجر به عدم تحمل نسبت به فعالیت شده و تغییراتی را در سبک زندگی بیمار ایجاد می کند که بر رضایت و کیفیت زندگی وی تأثیر می گذارد. محدودیت های ایجاد شده همچنین وظایف شغلی، خانوادگی و زندگی اجتماعی بیمار را با مشکل مواجه کرده و سبب انزوای اجتماعی و افسردگی وی می گردد (دندردال، تامپسون، میلس و دیگران، 2005). مارتنسون، دراکوپ، کاناری و دیگران (2003) نیز بیان می کنند که منبع اولیه افسردگی و کیفیت زندگی نامطلوب در این بیماران به سبب وجود علایم متعدد فیزیکی ناشی از بیماری می باشد. همچنین دندردال و دیگران بیان می کنند شدت و تعدد علایم بیماری برای این بیماران ماهیتی تهدیدکننده داشته و احساس قریب الوقوع بودن مرگ سبب بروز اختلالات خلقی می گردد. اضطراب، ترس، نگرانی و اختلالات خلقی نهایتا سبب عدم بهره مندی از خواب مناسب می شود (دندردال و دیگران، 2005). علایم فیزیکی ناشی از بیماری و عدم تحمل فعالیت، موجب انزوای اجتماعی و همچنین اختلال در روابط جنسی بیماران شده و در نتیجه نقش های بیمار در زندگی خانوادگی و اجتماعی را تغییر و نهایتاً رضایتمندی آن ها را از زندگی کاهش می دهد. علاوه بر این نیاز به مصرف بعضی از داروها نظیر دیورتیک ها، در روابط اجتماعی بیمار اختلال ایجاد کرده و به نوعی کیفیت زندگی آن ها را در بعد اجتماعی متأثر می سازد(زامبروسکی و کنتیکی، 2003).
همچنین عدم تحمل فعالیت موجب می شود این بیماران در انجام فعالیت های معمول زندگی استقلال خود را از دست داده و در مراقبت از خود به دیگران وابسته شوند، لذا کیفیت زندگی خانواده این بیماران نیز تحت تأثیر قرار می گیرد (مولی، جونستون و ویتهام، 2005). مطالعات متعددی نیز نشان داده است که بیماران مبتلا به نارسایی قلبی از کیفیت زندگی مطلوبی برخوردار نیستند. تیزدل، سگال و ویلیامز (2003) طی پژوهشی مشخص نمودند که عملکرد فیزیکی ضعیف و افسردگی، کیفیت زندگی نامطلوبی را در این بیماران سبب می شود. همچنین در پژوهشی که توسط ریدینگر، دراکوپ، بریچت و همکاران (2001) انجام یافت، مشخص گردید که زنان مبتلا به نارسایی قلبی در مقایسه با زنان مبتلا به دیگر بیماری های مزمن کیفیت زندگی پایین تری دارند. جوهانسون، دال استروم و براستروم (2006) نیز طی تحقیقی نشان دادند بیماران مبتلا به نارسایی قلبی در مقایسه با مبتلایان سایر بیماری های مزمن نظیر بیماری های مزمن انسدادی ریه، آرتریت، آنژین ناپایدار و بیماران با سابقه سکته قلبی ازکیفیت زندگی پایین تری بهره مند هستند. کیفیت زندگی مفهومی مرتبط با رشته پرستاری بوده و پرستاران همواره در جهت ارتقای آن کوشیده اند. آن ها با ارایه خدمات درمانی و مشارکت در تحقیقات پرستاری سعی در بهبود کیفیت زندگی بیماران داشته اند (کینگ و هیندس، 1998). از آن جا که این بیماری بر کل ابعاد زندگی بیمار یعنی شرایط جسمی، روانی و اجتماعی تأثیرمی گذارد، پرستاران باید با کسب اطلاعات جامع از کیفیت زندگی بیماران، برنامه ریزی های دقیق تری را انجام دهند(دندردال، تامپسون، میلس و دیگران، 2005).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 62 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 30 |
توضیحات از متن فایل
ایزو در واقع حروف اختصاری ( International Organization for Standardization ) به مفهوم سازمان بین المللی استاندارد سازی است که یک مجمع بین المللی از سازمانهای استاندارد کشورهای عضو، آن را تشکیل می دهد. ایزو یک شبکه از مؤسسات استاندارد ملی در ۱۴۷ کشور دنیا است، بر پایه یک مرکز در هر کشور و یک مرکز اصلی در شهر ژنو سوئیس فعالیت می کند، که وظیفه هماهنگی مراکز مختلف را دارد. ایزو یک موسسه غیر دولتی است، یعنی هر کدام از اعضای آن الزاماً نماینده ملی کشور خود نیستند. با این همه ایزو یک نقش مهم بین بخشهای خصوصی و عمومی بازی می کند، چرا که اعضای آن یا در دولت و مؤسسات دولتی دارای سمت هستند، و یا نماینده دولت هستند. از طرف دیگر بقیه اعضا که نقش خصوصی دارند نقش مهمی در ارتباطات صنعتی دارند و در نتیجه با دولت های متبوعشان در تعامل مستقیم قرار دارند. بنابراین ایزو مانند یک پل ارتباطی عمل می کند که هم رضایت کسب و کار و هم درخواست عموم را تامین می کند.
کلمه (ISO) از چه مشتق شده است؟
تصورمی شودکه کلمه(ISO) مخفف (International Organization for Standardization ) است, در حالیکه مخفف عبارت فوق می بایست به صورت (IOS) باشد. (ISO) دراصل از کلمه
یونانی(ISOS) مشتق شده و به معنی (برابر) و ریشه پیشوند (ISO) در انگلیسی است.در یونانی ISOS یعنی «equal برابر» می باشد و چون در زبانهای مختلف علامت اختصاری ایزوفرق می کرد بنابراین در از زبان یونانی ISO استفاده شد.
از«برابر»تا«استاندارد»علت انتخاب کلمه (ISO)به عنوان نام یک سازمان بین المللی به سهولت دانسته می شود. سازمان بین المللی استاندارد، در صورت توجه به زبان کشورهای عضو، در انگلیسی به صورت (IOS) و در فرانسه به صورت (OIN) در می آید ولی به طور کلی بدون در نظر گرفتن زبان کشور خاص، نام سازمان بین المللی استاندارد به صورت (ISO) خلاصه می شود.
امروزه رعایت استانداردهای ایزو در تولید و عرضه محصولات و خدمات از چنان اهمیتی برخوردار است که در عرصه تجارت جهانی، استانداردهای ایزو شرط اولیه در داد و ستدهای بینالمللی قرار گرفته است.
2-16-2 سازمان بین المللی استاندارد (ISO) چیست؟
سازمان جهانی استاندارد ایزو یک سازمان بین المللی تخصصی جهت تدوین استانداردهای بین المللی است که در حال حاضر از مجموعه سازمان های استاندارد ملی حدود۱۳۰ کشور جهان تشکیل شده است. ایزو از حدود۱۸۰ کمیته فنی تشکیل شده است. هدف ایزو ارتقا و توسعه استانداردوفعالیت های جهانی بین المللی و توسعه همکاری های بین المللی در زمینه های اقتصادی، تکنولوژیک، علمی و فرهنگی توام است. نتایج تلاش های فنی ایزو، تحت عنوان استانداردهای بین المللی، چاپ و منتشر می شوند.
2-17 ساختار سازمان ایزو
کمیته فنی ۱۷۶ سازمان جهانی استاندارد برای هماهنگی فعالیت های بین المللی در زمینه مدیریت کیفیت و استانداردهای تضمین تاسیس شد.
International Organization for Standardization (ISO) :
- یک فدراسیون جهانی متشکل از موسسات استاندارد ملی 148 کشور (هر کشور یک نماینده) با مدیریت مرکزی در ژنو که سیستم را هماهنگ می کند. هدف ایزو ارتقای توسعه ی استاندارد کردن و فعالیتهای مرتبط در جهان با یک نظر و عقیده که تبادل کالاها و خدمات را آسان نموده و همکاری در یک دایره فعالیت علمی، تکنولوژیکی اقتصادی و عقلانی توسعه نماید.
- سازمانی غیر دولتی، برخلاف سیستم سازمان ملل اعضای آن نماینده ی دولتها نیست. ایزو دارای مقامی بین عموم و بخش خصوصی می باشد.
- بیش از نیم میلیون سازمان در بیش از 60 کشور ISO 9000 را که قالب مدیریت کیفیت را فراهم میسازد را در فرآیندهای تولید، ارایه ی محصول و خدمات به مشتری بکار می برند.
- سیستم های مدیریت زیست محیطیISO 14000 تمام سازمانها در عملکرد زیست محیطی آنها تاثیر دارد.
وظیفه اصلی (ISO) توسعه استاندارد کردن و فعالیت های مرتبط در جهان با نگرشی تسهیل کننده نسبت به تبادلات بین المللی کالاها و خدمات، بهبود همکاری در محدوده علمی، فنی، اطلاعاتی و فعالیت های اقتصادی و حمایت از تولید کننده و مصرف کننده می باشد. سازمان بین المللی استاندارد (ISO) تدوین استانداردهای فنی و اختیاری را بر عهده دارد. این استانداردها تقریباً شامل کلیه موارد مربوط به تکنولوژی می گردد و نیز کمک به ساخت و عرضه کالاها و خدمات موثرتر، ایمن تر و بهداشتی تر می نماید. استانداردهای(ISO) تجارت و بازرگانی بین کشورها را آسان تر و صحیح تر می کند و به طور کلی از مصرف کنندگان کالاها و خدمات حمایت کرده و زندگی آنها را سهل تر می نماید. به عبارت دیگر اقدامات (ISO) که منتج به موافقت نامه های بین المللی گشته، نهایتا به صورت استانداردهای بین المللی چاپ می شود.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 40 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
توضیحات از متن فایل
امروزه بحث انگیزش شدیداً مورد توجه دانشمندان علوم رفتاری و روانشناسان قرار گرفته است . در واقع انگیزش ، نتیجه رابطه متقابل فرد با موقعیت یا وضعیتی است که در آن قرار می گیرد .در واقع انگیزش عبارتست ار نیروهایی که موجب هدایت رفتار در جهت ارضای برخی از نیازها می گردد . انگیزش چگونگی تقویت ، هدایت و استمرار رفتار را نشان می دهد . برخی از نظریه های انگیزش ، منشاء رفتارهای انسان را درونی فرض می کنند و نقش عوامل محیطی را در ایجاد انگیزش نادیده گرفته اند . از سوی دیگر تعدادی از نظریه ها نیز تاثیر عوامل محیطی را در ایجاد انگیزش مورد توجه قرار داده اند . اما خواه عوامل درونی ، خواه عوامل محیطی و یا ترکیبی از آنها هم اگر منشاء بروز انگیزش در افراد باشند ، غایت رفتارهایی که از انسان سر می زند به منظور ارضای نیاز است .( قلی پور سلیمانی ، 1380، 32) کریتنر معتقد است انگیزش ، فرآیندی روانشناختی است که هدف و جهت رفتار را نشان می دهد . بافورد ، بدیان و لیندنر انگیزش را تمایل و آمادگی برای رفتار کردن به طریق هدفدار برای دستیابی به نیازهای ارضاء نشده ی معینی دانند . در تعریفی دیگر هیگینز ، هرسی و بلانچارد انگیزش را یک سائقه درونی برای ارضای نیازهای ارضاء نشده تعریف می کنند ، همچنین انگیزش اراده و خواست برای نیل به موفقیت است . به طور کلی انگیزش به مجموعه نیروهای پیچیده ، سائقه ها ، نیازها ، شرایط تنش زا با ساخت و کارهای دیگری اطلاق می شود که به آغاز فعالیت فردی برای تحقق اهداف و تداوم آن منجر می شود . در نتیجه مراد ما از انگیزش عبارت از نیروی درونی است که افرادرا برای تحقق اهداف شخصی و سازمانی بر می انگیزد . عملکرد افراد تابعی از انگیزش ، توانایی و محیط است . ( عباس پور ، 1384 ، 197و198)
و بالاخره انگیزش به عنوان فرآیند ارضای نیاز به حساب آورده می شود . نیاز یعنی یک حس یا حالتی درونی که موجب می شود نتیجه انجام یک عمل مطلوب به نظر برسد . شکل 2-2فرآیند انگیزش را نشان می دهد :
کاهش تنش |
نیازهای ارضاء شده |
رفتار کوششی |
حرکت |
تنش |
نیازهای ارضاء نشده |
|
|
|
|
|
شکل 2-2 فرآیند انگیزش (رابینز ، 1390، 326) |
نیاز به عنوان یک واژه فنی به معنی حالت درونی است که باعث می شود ، نتیجه یا پیامد خاصی جالب به نظر برسد . یک نیاز ارضاء نشده تنش ایجاد می کند و در نتیجه ، در درون فرد نوعی سائقه یا پویایی به وجود می آورد ( یک نوع حالت درونی که موجود زنده را بر می انگیزد تا عمل خاصی را انجام دهد ) این پویایی یا سائقه موجب بروز نوعی رفتار پژوهشی در رفتار فرد می شود و او در پی تأمین هدف های ویژه ای بر می آید که اگر آن هدف ها تأمین شود ، نیاز مزبور ارضاء می شود و در نتیجه تنش در فرد کاهش پیدا می کند . (رابینز ، 1390، 326) نیازها بر خلاف رفتارها ( فعالیت ها ) که تظاهر خارجی دارند و کاملاً ملموس و قابل رویت هستند ، منشاء درونی داشته و از آنها به عنوان انگیزه ، خواسته و تمایلات درونی نیز یاد می شود . (قلی پور سلیمانی ، 1380، 32) در نهایت انگیزش مهم ترین پیش نیاز یادگیری است . انگیزش ، قلب یادگیری است . انگیزش مایه ی جنبش انسان و عامل آغاز کننده ، راهنما ، سو دهنده و پایدار دارنده ی رفتار تا زمان دستیابی به هدف مطلوب است . ( بیابان گرد ، 1384)
انگیزه فرآیندی است که افراد را به روشی خاص وادار می کند تا براساس آن رفتار تلاش کنند و به هدف های از پیش تعیین شده در سازمان دست یابند . در اصل ، انگیزش عامل داخلی برای هدایت و کامل کردن رفتار انسان است . ( ناهید ، 1388 ) در تعریفی دیگر انگیزه یعنی میل به کوشش فراوان در جهت تامین هدف ها ، به طریقی که این تلاش در جهت ارضای نیازهای فردی سوق داده شود . تلاش فرد از طریق میزان یا شدت کار او اندازه گرفته می شود . افرادی که دارای انگیزه باشند ، سخت تر کار کرده و بر شدت تلاش خود می افزایند . در تجزیه و تحلیل مفهوم انگیزه نباید فراموش شود که سطح یا میزان انگیزش بین دو نفر و حتی یک نفر در زمان های متفاوت فرق می کند . ( شبگو منصف ، 1388 ، 118 )
همچنین انگیزه کاری مجموعه ای از نیروهای قدرتمند که هم در درون یک فرد و هم خارج از موجودیت وی است و منجر به آغاز رفتارهای وابسته به کار و همچنین تعیین شکل ، مسیر ، شدت و مدت زمان انجام کار می شود . زمانی که یک فرد در جستجوی خود ابرازی ، لذت ، چالش های فردی یا ارضای حس کنجکاوی بر می آید ، به صورت باطنی نسبت به کار خود برانگیخته می شود . ( اسکودین ، 2012)
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 60 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 38 |
توضیحات از متن فایل
از میان رفتار های پر خطر چندین نوع خاص به دلیل شیوع شان در نوجوانان امروز، مورد توجه متخصصین می باشد . بسیاری از این رفتارهای منجر به آمار بالای مرگ و جراحت در میان نوجوانان گردیده و یا اثرات منفی روی جامعه دارند که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد( گازمن، 2007) .
رفتارهای خود آسیب رسان ، خشونت و خود کشی
در میان نوجوانان، خود آسیب رسان ترین رفتارها مربوط به رانندگی است. گرفتن گواهینامه یکی از هیجان انگیزترین آرزوهای دوره نوجوانی است اما متأسفانه تصادفات رانندگی یکی از دلایل فوت نوجوانان را در بر می گیرد. بسیاری از صدمات و جراحت ها با نبستن کمربند ایمنی تشدید شده( و منجر به مرگ می شود) . تقریبا 30 % نوجوانان ایالات متحده اظهار می دارند که به ندرت از کمربند ایمنی استفاده می کنند یا اینکه هرگز استفاده نمی کنند. ترکیب مصرف الکل و رانندگی نیز در مرگ نوجوانان در اثر تصادفات رانندگی سهم عمده ای دارد. حدود 10 % نوجوانان ایالات متحده اظهار می دارند که پس از نوشیدن الکل اقدام به رانندگی کرده اند و 36 % در حین رانندگی اقدام به نوشیدن الکل کرده اند. خبر خوب آن است که شیوع رفتارهای پر خطر مرتبط با رانندگی در طی چهار سال گذشته کاهش قابل ملاحظه ای داشته است. با وجود این رفتارهای پر خطر مربوط به رانندگی یک مشکل جدی در طول دوران نوجوانی است(پینکرتون وآبرامسون، 2005 ) .
درگیری فیزیکی و پرخاشگری، گروه دیگری از رفتارهای خودآسیب رسان را تشکیل می دهند. این گروه از رفتارها پس از تصادفات رانندگی دومین عاملی است که منجر به مرگ افراد بین سنین 34 – 15 سال می شود. 36 % از نوجوانان ایالات متحده اظهار می کنند که در طی یکسال گذشته درگیری فیزیکی داشته اند(پسران 43% و دختران 28% ) به طور مشابه هم پسران و هم دختران گزارش کرده اند سلاح گرم یا سرد حمل می کنند ( 19% ). با وجود این تفاوت معناداری بین حمل سلاح توسط پسران (29%) و دختران (7%) وجود دارد (پینکرتون وآبرامسون، 2005) .
نهایتاً خودکشی یکی از پر خطرترین رفتارها در میان نوجوانان امروز است. نزدیک به 17% (تقریبا از هر 5 نوجوان یک نفر) از نوجوانان در ایالات متحده اقدام به خودکشی داشته اند و 13% به طور واقعی افکار خودکشی داشته اند. در میان نوجوانان ایالات متحده هر ساله 4/8% اقدام به خودکشی گزارش می شود. در حال حاضر خودکشی سومین عامل مرگ و میر در میان نوجونان سنین 15 – 24 سال می باشد که86% از این مرگ و میرها به پسران و14% به دختران اختصاص دارد(گازمن،2007)
مصرف سیگار
با اینکه در همه جوامع سعی می شود میزان مصرف سیگار را پائین بیاورند، به نظر می رسد که برای رسیدن به این هدف مشکلات زیادی وجود دارد. تحقیق درباره نوجوانان 19-11 ساله نشان می دهد که 16% آنها رسماً سیگاری هستند و ترک این عادت نیز به نظر دشوار می رسد تحقیقی که در سال 1995 انجام شده است، نشان می دهد که 25% از نوجوانان ایالات کبک کانادا سیگار می کشند که 15 % آنها بین سنین 14-12 سال و 38 % از آنها بین سنین18-15 سال قرار دارند(صرامی، قربانی و مینویی،1392).
سوء مصرف مواد
سوء مصرف مواد گروه دیگری از رفتارهایی است که صدمات طولانی مدت و فوری را در بر می گیرد. نوشیدن الکل و سوء مصرف مواد با تصادفات رانندگی، خشونت، درگیری فیزیکی، روابط و تعاملات اجتماعی مشکل ساز و بیماریهای مختلف در ارتباط هستند. بیش از 43% نوجوانان ایالات متحده گزارش کرده اند که الکل می نوشند و 26% از آنها پذیرفته اند که زیاد می نوشند. تقریبا 23% از نوجوانان سیگار می شکند و از این میان 4/9% سیگاری هستند( 20 تا30 روز در ماه سیگار می کشند). مانند رفتارهای خود آسیب رسان، شیوع مصرف الکل و سیگار در طی چهار سال گذشته کاهش یافته اما با وجود این خطرات جدی برای سلامتی نوجوانان در پی دارد. مصرف داروهای غیر قانونی به دلیل تأثیرات جسمانی منفی که روی مصرف کنندگان دارد هم از نظر سلامت فردی و هم سلامت اجتماعی نگران کننده است. تأثیرات استفاده از داروهای غیر مجاز به صدمات مغزی و لطمه به اندامهای بدنی محدود نمی شود بلکه با رفتارهای پر خطر جنسی و خشونت و رانندگی بی مهابا ارتباط نزدیک پیدا می کند. برآوردهای اخیر در ایالات متحده نشان می دهد که 26 % از نوجوانان حشیش مصرف می کنند و حدود 10 % قبل از 13 سالگی ازآن استفاده کرده اند
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 68 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 22 |
توضیحات از متن فایل
در چند دهه اخیر با تحولات بسیاری در فرهنگ جهانی در غرب، تصویر خانواده دستخوش تغییراتی شده است. به عبارتی، به شدت در حال کوچک شدن و از بین رفتن است. ویژگی زندگی خانوادگی در این قرن، الگوی بسیار متنوع و جدید آن است؛ برای مثال، اگر قبلاً خانواده های سه نسلی و هسته ای داشتیم، در حال حاضر در فرهنگ غرب خصوصاً با خانواده های هسته ای کوچک شده، تک والدی، خانواده بدون فرزند، زندگی مجردی، ازدواج های مجدد و پدر خواندگی و مادر بزرگی، خانواده های چند نسلی، ازدواج های قراردادی، غیر سنتی و هم زیستی هم جنس گرایان و ... مواجه هستیم که بر اساس خلأها و نیازهای افراد و شرایط فرهنگی و اجتماعی آن ها در حال شکل گرفتن اند (نفر، 1391).
در ایران نیز با توجه به شرایط جدید، خانواده تغییرات زیادی داشته اما هنوز آن تنوع و تعددی را که در خانواده غرب پیدا کرده است، ندارد. در ایران، خانواده هنوز چارچوب قانونی، شرعی، عرفی و فرهنگی خودش را حفظ کرده است؛ یعنی، هنوز ما خانواده را از جنبه های مختلف قانونی، عرفی و شرعی می بینیم. در عین حال ظهور خانواده هایی با روابط جدید مشاهده می شود، روابطی که ناشی از طلاق است. به عنوان مثال گونه هایی از خانواده به قرار زیر هستند: خانواده تک والدینی، خانواده تک نوازان که در این خانواده ها، افراد تنها زندگی می کنند؛ خانواده های هم افزود. این خانواده ها که اعضای آن ها بسیار و اغلب نامتجانس اند، تشکیل شده اند از زن و مردی که قبلاً ازدواج کرده و طلاق گرفته اند و فرزند یا فرزندانی از ازدواج قبلی با خود دارند و سپس فرزند یا فرزندانی از خانواده جدید به آن ها اضافه می شود. (در این خانواده ها سه دسته فرزند زندگی می کنند: فرزندانی که زن خانه جدید می آورد، فرزندانی که مرد می آورد و فرزندان مشترک زن و مرد که در این خانواده به وجود می آیند).
در عین حال در ایران نیز در برخی مناطق، خانواده به فامیل و خویشاوندان درجه یک، پدر و مادر و فرزندان پدر بزرگ و مادر بزرگ و عمه و عمو، خاله و دایی اطلاق می شود. در برخی دیگر از مناطق، به خصوص مناطق شهری، خانواده شامل اعضای اصلی یعنی والدین و فرزندان می شود؛ یعنی خانواده هسته ای (نفر، 1391).
2-10- هدف از تشکیل خانواده
از نگاه کسانى که براى خانواده قداست قائل نیستند، هدف اصلى از تشکیل خانواده، بهره گیرى از تمتّعات جنسى است؛ بلکه در بسیارى از موارد، هدفى جز این وجود ندارد؛ اما از نگاه قرآن و احادیث اسلامى، تشکیل خانواده، داراى حکمت ها و دلایل متنوّع روانى، اخلاقى، اجتماعى و دینى است و این حکمت ها (که در زیر به آنها اشاره می شود) در واقع، اصول و پایه هاى تأکید اسلام بر تشکیل خانواده و ضرورت تقویت و تحکیم این نهاد، شمرده مى شوند (ری شهری، 1387).
2-10-1- آرامش روانى: نخستین حکمت تشکیل خانواده که قرآن کریم، آن را با صراحت بیان کرده است، رسیدن به آرامش روانى است.
2-10-2- سازندگى اخلاقى: از نگاه قرآن کریم، تشکیل خانواده به وسیله پسر و دختر جوان، در واقع، به معناى تهیه کردن لباس تقواست؛ زیرا این کتاب آسمانى، از یک سو در کنار لباس و زیورهاى تن، تقوا را به عنوان لباس و زیور جان و ارزش مندترین پوشش، مطرح مى کند.
2-10-3- سازندگى اجتماعى: تشکیل خانواده، نه تنها در تأمین آرامش روانى و سازندگى اخلاقى نسل جوان، فوق العاده مهم و مؤثّر است، بلکه در سازندگى جامعه انسانى نیز نقش اساسى دارد.
گسترش آرمان توحید: حکمتِ غایى تشکیل خانواده و هدف نهایى اسلام از این همه تأکید بر تشکیل و تحکیم و تداوم آن، گسترش ارزش هاى انسانى، انتشار آرمان هاى توحیدى و سرانجام، جهانى شدن اسلام است، و بقاى نسل انسان، در واقع، مقدمه ای براى رسیدن به این هدف بزرگ است (ری شهری، 1387).
2-11- اساسى ترین هدف در تشکیل خانواده
مهم ترین نکته قرآنى در تبیین حکمت ازدواج در قرآن، این است که خداوند، وقتى مى خواهد حکمت ازدواج و تشکیل خانواده را بیان کند، نمى گوید: حکمت خلقت همسر و تشکیل خانواده، بقاى نسل یا فرزند صالح یا پیشگیرى از فساد یا سازندگى اخلاقى و اجتماعى و یا توسعه ارزش هاى اسلامى است؛ بلکه به حکمتى اشاره مى فرماید که بدون آن، هیچ یک از اهداف خلقت انسان، قابل تحقّق نیست و آن، عبارت است از آرامش روانى. بدون آرامش روانى، نمى توان از جوان، انتظار تقوا داشت. بدون آرامش روانى، نه نسل سالم و صالح پدید مى آید، و نه سازندگىِ اخلاقى و اجتماعى اتّفاق مى افتد و نه ارزشهاى دینى و آرمان توحید، گسترش مى یابد. کاوش هاى میدانى نشان مى دهند که اضطراب روانى و عدم تعادل روحى، نقش عمده اى در فسادهاى اخلاقى و اجتماعى دارد و بیشتر جنایات هولناک و خودکشى ها در میان مجرّدها و به دست آنها صورت مى گیرد. از این رو، تشکیل خانواده مى تواند سهمى اساسى در آرامش روانى و سازندگى هاى اخلاقى و اجتماعى ایفا نماید و این، رمز تأکید قرآن و احادیث اسلامى بر تشکیل خانواده و تحکیم آن و پیشگیرى از فروپاشى این کانون مقدّس است (ری شهری، 1387).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 81 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
توضیحات از متن فایل
خودتنظیمی در یادگیری از مقوله هایی است که به نقش فرد در فرایند یادگیری توجه دارد. این سازه ابتدا در سال 1967 توسط بندورا مطرح شد(کدیور،1380)و اصطلاح یادگیری خودتنظیمی از 1980 رایج شد. این اصطلاح بر خودمختاری و مسئولیت پذیری دانشجویان برای پیشبرد یادگیری خودشان تأکید می کند (پاریس، 2003) (به نقل از نیکدل، 1385). خود تنظیمی فرایندی است که در آن دانــــش آموز هدف هایی را برای یادگیری خود بر می گزیند،سپس می کوشد تا شناخت ، انگیزش و رفتار خود را کنترل و تنظیم نمایدو بر آن نظارت کند. خودتنظیمی شامل یک رهبری شناختی است که مستلزم عواملی است از قبیل: انطباق ها و تصمیم گیری های مداوم، آگاهی برای کسب برداشتی معتبر و هوشمند از موقعیت و آمادگی برای بازتاب آنچه در فعالیتهای تحصیـــــلی و به طــور کلی در زندگی، باید انجــــام شود، آنچه انجام می شود، و آنچه انجام شده است. اکتساب این مهارت لزوماً با رشد طبیعی مرتبط نیست و همانند دیگر تواناییها یا ظرفیتها، باید بطور آشکار آموخته شود (زیمرمن و شانک 1994 به نقل از لیزراگا، 2003)( نیکدل ،1385)
به باور زیمرمن (1999) یادگیرندگان مستقـــل نیاز به توجه کمتـری از طرف معلمـــان دارند. آنها می دانند چگونه راهبردهای یادگیری را به کار گیرند، آنها از توانایی هایشان در حیطه های خاص ، ادراکاتی دارند و خود را متعهد و ملتزم به رسیدن به اهداف تحصیلی شان می دانند. این دانشجویان اراده دارند و به همین دلیل می توان آنها را یادگیرندگان خود تنظیم نامید (کارشکی ومحسنی، 1391).
خودتنظیمی فرآیند ارزشمندی است زیرا بر این که چگونه «خود» عامل ایجاد اهداف یادگیری و نیز انتخاب راهبردها می شود و نیز این که چگونه برداشت هر فرد از خود وتکلیف بر کیفیت یادگیری متعاقب آن تاثیر می گذارد، تاکید می کند(پاریس ، 2003)
خودتنظیمی سه ویژگی اساسی دارد: 1- آگاهی از تفکر 2- کاربرد راهبردها 3- انگیزش مداوم. آگاهی از تفکر سنجش از خودتنظیمی است که شامل اندیشیدن و تحلیل موثر یک فرد از عادتهای تفکر خود است. کاربرد راهبردها شامل خزانه رو به رشد راهبردهای فرد برای یادگیری، مطالعه، کنترل هیجانات، پیگیری اهداف و کاربرد این راهبردها است.
انگیزش مداوم سومین ویژگی یادگیری خود تنظیمی است زیرا یادگیری نیازمند انتخاب و تلاش مداوم است. (پاریس، 2003)
یادگیرنده های خودتنظیم راهکارهای شناختی مناسب را به کار می گیرند و از نظر تحصیلی انگیزه لازم را دارند. دانشجویانی که در یادگیری خود تنظیمی فعالند از راهکارهای شناختی یادگیری از قبیل تکرار منظم، بسط و سازماندهی یادگیری، مدیریت بر زمان و برنامه ریزی زمانی، هدف گذاری کنترل خود و خود ارزیابی نسبت به دیگران برتری دارند. (اشنایدر و دیگران، 1989، به نقل از غلامی 1383).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 56 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
توضیحات از متن فایل
واژه commitment در Webster dictionary -Merriam به معنی 1- عمل سپرده گذاری به یک موسسه 2- توافق و تعهد به انجام کاری در آینده است . همچنین در علوم رفتاری و روانشناسی سازمانی واژه organizational commitment به معنی تعهد سازمانی است . تعهد سازمانی یک نگرش مهم شغلی و سازمانی است که در طول سالهای گذشته موردعلاقه بسیاری از پژوهشگران رشته های رفتار سازمانی و روانشناسی خصوصاً روانشناسی اجتماعی بوده است. این نگرش در طول سه دهه گذشته دستخوش تغییراتی شده است.
ابعاد و تعاریف تعهد سازمانی
در میان طرفداران رویکرد نگرشی، برخی از پژوهشگران به تعهد سازمانی با دید یک مفهوم چند بعدی می -نگرند که عوامل مختلفی بر آن تأثیر می گذارند. می یر و همکارانش از پیشگامان رویکرد چند بعدی می- باشند، مدل سه بعدی آنها از تعهد سازمانی، شامل بعد عاطفی، بعد مستمر و بعد هنجاری به عنوان سه بعد تعهد سازمانی می شود.
1. تعهد عاطفی
آلن و مییر تعهد عاطفی را به عنوان وابستگی عاطفی فرد به سازمان و تعیین هویت شدن از طریق آن می دانند. اگر تعهد سازمانی را از این طریق تعریف کنیم، تعهد عاطفی شامل سه جنبه می شود:
الف ) صورتی از وابستگی عاطفی به سازمان
ب) تمایل فرد برای تعیین هویت شدن از طریق سازمان
ج) میل به ادامه فعالیت در سازمان
آلن و مییر ( 1990 ) معتقدند که یک فرد زمانی در خود وابستگی عاطفی نسبت به سازمان احساس خواهد کرد که اهداف سازمانی را اهداف خود بداند و متقاعد شود که سازمان را در راه رسیدن به اهدافش یاری کند. همچنین آنها شرح می دهند که تعیین هویت شدن فرد از طریق سازمان زمانی رخ می دهد که ارزش های فردی افراد با ارزشهای سازمانی سازگار بوده و فرد قادر باشد که ارزش های سازمانی را در خود درونی سازد. بدون شک در این تعیین هویت شدن از طریق سازمان یک رابطه روانشناسانه وجود دارد و فرد به خاطر تعیین هویت شدن از طریق سازمان در خود یک نوع احساس غرور می کند.
از جمله تعاریف دیگری که به این جنبه از تعهد اشاره دارند می توان به موارد زیر اشاره کرد:
شلدن ( 1971 ): تعهد سازمانی یک نگرش یا یک جه تگیری نسبت به سازمان است که هویت فرد را به سازمان مرتبط می سازد.
کانتر ( 1973 ): تمایل افراد به در اختیار گذاشتن ارزش و وفاداری خویش به نظام اجتماعی.
بوکانان ( 1974 ): تعهد سازمانی نوع وابستگی عاطفی و تعصب آمیز به ارزش ها و اهداف سازمان می باشد. وابستگی نسبت به نقش فرد در رابطه با ارزش ها و اهداف، نسبت به سازمان به خاطر خود سازمان جدای از ارزشهای ابزاری آن.
سالانسیک ( 1977 ): تعهد حالتی از شخصیت است که در آن فرد از طریق اقدامات و فعالیت هایی که انجام می دهد محدود و مقید شده و به دلیل انجام همین اقدامات این باور در فرد ایجاد می شود که باید انجام چنین فعالیت هایی را تداوم بخشید، و درگیری مؤثر خویش را در انجام آنها حفظ نماید.
جاروس و همکارانش ( 1993 ): تعهد عاطفی را م یتوان به صورت یک وابستگی روانشناختی به سازمان، شرح داد.
پورتر و همکاران( 1978 ): وابستگی عاطفی شاید توسط پورتر و همکاران او بهتر ارائه شده باشد.
آنها تعهد سازمانی را بعنوان درجه نسبی تعیین هویت فرد با سازمان و مشارکت و درگیری در یک سازمان خاص تعریف کرده اند. در این تعریف ؛ تعهد سازمانی سه عامل را شامل می شود:
1- اعتقاد به اهداف و ارزشهای سازمان
2- تمایل به تلاش قابل ملاحظه به خاطر سازمان
3- آرزو و خواست قوی و عمیق برای ادامه عضویت با سازمان.
محققین معتقدند که تعهد سازمانی با اکثر دستاوردهای سازمانی در ارتباط می باشد، مییر و هرسکویچ (2001) بیان کردند که تعهد عاطفی با نتایجی از قبیل جابجایی، غیبت، عملکرد شغل و تابعیت سازمانی در ارتباط می باشد.
2- تعهد مستمر
دومین بعد از ابعاد سازمانی آلن و می یر ( 1990 ) تعهد مستمر می باشد، که بر مبنای تئوری سرمایه گذاری های بیکر ( 1960 ) قرار دارد. این تئوری براین اساس است که با گذشت زمان فرد سرمای های را در سازمان انباشته می کند که هرچه سابقه فرد در سازمان بیشتر شود، این سرمایه نیز انباشته تر می شود و از دست دادن آن برای فرد هزینه برتر می شود. این سرمایه گذاری شامل زمان کسب مهارتهای ویژه سازمان که قابل انتقال نم یباشد، رفاقت های کاری، عوامل سیاسی و هزینه های دیگری می باشد که فرد را از جستجو برای کارهای جایگزین منصرف می سازد.
آلن و مییر ( 1990 ) تعهد مستمر را صورتی از دلبستگی روانی فرد به سازمان می دانند که از ادراک کارمند از چیزهایی که در صورت ترک سازمان از دست می دهد، ناشی می شود. در واقع می توان چنین گفت که تعهد مستمر شامل آگاهی فرد از هزینه های ترک سازمان می باشد. بنابراین در این شکل از تعهد دلیل اصلی ارتباط فرد با سازمان و تصمیم او به باقی ماندن در سازمان یک تلاش برای حفظ مزایای حاصله از ارتباط با سازمان می باشد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 47 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 21 |
توضیحات از متن فایل
مهارت اجتماعی و سازگاری اجتماعی فرایندی است که افراد را قادر میسازد تا رفتار دیگران را درک و پیشبینی کنند و تعاملات اجتماعی خود را تنظیم ، نمایند. سازگاری اجتماعی مترداف با مهارت اجتماعی است و شامل توانایی ایجاد ارتباط متقابل با دیگران در زمینهی خاص اجتماعی، به طریق خاص که در عرف جامعه قابل قبول و ارزشمند باشد(خدایاری فرد ، 1385). مهارت اجتماعی فرایندی پیوسته است که طی آن فرد رفتار خود را با هدف ایجاد رابطه ای بسنده و موثر با محیط ، سایر انسانها و خود تغییر می دهد. اساس مهارت اجتماعی به وجود آوردن تعادل بین خواستهای خود و انتظارات جامعه است که می تواند بر تمام ابعاد زندگی فرد تأثیر بگذارد(دینگرا و همکاران، 2005). مهارتهای اجتماعی فقط شامل دوست یابی نمی شود. اگرچه افرادی که این مهارت را زیاد دارند، خیلی سریع جو دوستانه با افراد ایجاد می کند ولی این مهارت بیشتری به دوستیابی هدفمند مربوط می شود. افرادی که مهارتهای اجتماعی قوی تری دارند به راحتی می توانند مسیر فکری رفتار دیگران را در سمتی که می خواهد هدایت کنند، خواه با توافق او برای ایجاد رفتار جدید باشد، خواه به برانگیخین او برای ایجاد رفتار، عملکرد و یا تولید رفتار جدید باشد. افرادی که مهارت های اجتماعی بالا دارند همیشه درصدد هستند تا چرخه وسیعی از اطلاعات را فراهم کنند و خیلی جنبه های مشترک افراد را شناسایی می کنند و بعد از آن رابطه ای موثر برقرار می کنند و این عملکرد حاکی از این است که اعمال آنها براساس فرضیات حساب شده و دقیق می باشد. آنان در اولین فرصت در محیط کاری، یک شبکه ارتباطی قوی برقراری می کند(گلمن و بویاتزیس، 1995ترجمه ابراهیمی ،1385). یکی از خصایص مهم ، افرادی که از رشد اجتماعی کافی برخوردارند، این است که آنها واجد مهارت های اجتماعی هستند ، به عبارت دیگر می دانند چگونه کنش کنند تا خوشایند دیگران باشند. بسیاری از روان شناسان بر این باورند که رشد ناکافی مهارت های اجتماعی نقش بسزایی در ناکامی و شکست های آتی کودکان دارد. کودکانی که توانایی های ضروری برای کارکردهای بین فردی مؤثر را یاد نگرفته اند؛ پرخاشگر، تندخو و منزوی هستند و مورد تنفر دیگران قرار گرفته و توان همکاری مؤثر با دیگران را ندارند و به شدت در معرض خطرات جسمی، روحی، اخراج از مدرسه و غیره می باشند(وارد، 2004). فردی که قالبهای اجتماعی قابل قبول اجتماعی را میپذیرد دیگران را به ، درستی درک نموده و روابط واقعی و احتیاجات اجتماعی را با روشنبینی پذیرا میشود چنین فردی خوب میفهمد چه چیز صحیح و چه چیز غلط میباشد. مهارت اجتماعی، رفتارهای انطباقی یاد گرفته شدهای است که فرد را قادر میکند تا با افراد دیگر رابطهای متقابل داشته و از خود پاسخ های مثبت بروز دهد. فردی دارای مهارت اجتماعی است که به مردم علاقه مند باشد، یار و یاور آنها باشد و در رفتارش با دوستان و بیگانگان مدیر باشد.گرایش ضد اجتماعی نوعی رفتار غیر انطباقی است که در آن فرد حقوق دیگران را محترم نمی شمارد و یا به سادگی حقوق افراد را زیر پا می گذارد. فردی ضد اجتماعی قلمداد می شود که بخواهد دیگران را بیازارد ، نزاع کند ، طرد نماید و اموال عمومی را منهدم سازد(الیوت و گرشام ، 1993). روانشناسان نیز به طور معمول سازگاری با محیط و افراد در اجتماع را مورد توجه قرار دادهاند و ویژگیهایی از شخصیت را بهنجار تلقی کردهاند که به فرد کمک میکند تا خود را با جهان پیرامون سازگار سازد. یعنی با دیگران در صلح و صفا زندگی کند و جایگاهی در جامعه برای خود بدست آورد(رستمی و احمد نیا ،1390).
مهارت اجتماعی یعنی اینکه فرد توانایی برقراری ارتباط متقابل را با دیگران داشته باشد. در این رابطه فرد یا رفتار خود را تغییر می دهد یا رفتار دیگران را به وسیله برانگیختن دیگران به سمت افکار خود تغییر می دهد. افرادی که دارای مهارت اجتماعی بالایی هستند خصوصیات و ویژگیهای طرف مقابل خود را می شناسند و با آن رابطهای وثر برقرار می کنند. مهارت اجتماعی فقط شامل دوست یابی نمی باشد هر چند این افراد سریع با دیگران رابطه دوستانه برقرار می کنند. افرادی که از مهارتهای اجتماعی پایینی برخوردارند منزوی می شوند و نمی توانند با دیگران همکاری کنند و دیگران نیز از آنان متنفر میشوند(رستمی و احمد نیا ،1390).