دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 15 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 6 |
آسیب شناسی فرهنگ جامعه یا علل عقب ماندگی ایرانیان
دسته بندی | تربیت بدنی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 29 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 37 |
آسیب شناسی در رشته های ورزشی خاص
فوتبال
شایعترین آسیبهای ورزشی در رشته فوتبال کدامند؟
هر رشته ورزشی نمای ویژه ای از آسیبها را نشان می دهد . اکثریت آسیبهای فوتبالیستها شالم آسیبهای نسج نرم ( تاندون و عضله ) و مفصلی هستند. کوفتگیها، پیچ خوردگیها( بویژه درمچ پا) و کشیدگی های عضلانی 75% کل آسیبها را شامل می شوند . ایین آسیبها غالبا در اندام تحتانی رخ می دهند، که تقریبا 60% یا بیشتر از کل آسیبهای فوتبال را شامل میشوند . مفاصلی که اغلب اوقات درگیر می شوند زانو و مچ پا هستند . البته ورزش فوتبال مصون از آسیبهای تنه .سر و اندام فوقانی نیست. آسیب کمر ممکن است در مقایسه با آسیب عضلانی اندام تحتانی بیشتر به دور ماندن ورزشکار از صحنه رقابتها منتهی شود آسیب صورت می تواند در اثر برخورد آرنج یا سر بازیکن حریف در نبردهای هوایی عاض شود. ضربه مغزی در مورد آخر یک خطر محسوب می شود. برخی آسیبها باعث بروز تغییراتی در قوانین باز ی اجرای آنها توسط داور شده اند. از آن جمله استفاده از آرنجها در لیگ فوتبال انگلیسی ( فصل 1994) و تکل از پشت در جام جهانی 1994) ممنوع اعلام گردیدند.
آسیبهای فوتبال از نظر علت پدید آورنده به چند دسته تقسیم می شوند؟
آسیبها ی مستقیم : از آنجا که فوتبال یک ورزش پر برخورد است ، غالب اوقات ضربة مستقیم به فوتبالیستها اصابت می کند . مثلا در طی تکل بازیکن حریف یا در اثر تصادم با یک بازیکن دیگر. این ضربات به آسیبهای کوفتگی ( پارگی عروق خونی داخل نسوج نرم که به تشکیل هماتوم می انجامد) یا شکستگیهای استخوان منتهی می شوند.
آسیبهای غیر مستقیم : این آسیبها از نیروهایی که در یک ساختار عضلانی اسکلتی در طی فعالیت ایجاد می شوند، ناشی می گردند. آسیب ممکن است در عضلات تاندونها، رباطها ، مفاصل و استخوانها مشاهده شود. این نوع از آسیب غالبا در ابتدا یا انتهای بازی و به خاطر گرم نکردن به میزان کافی ، انعطاف پذیری ضعیف یا خستگی عارض می گردد.
آسیبهای ناشی از استعمال مفرط (Overuse Injuries) : در اثر حرکات مستمر یا مکرر یا در نتیجه قرار گرفتن عضو در معرض فشارهایی زیاد پدید می آیند . این آسیبها در اثر خطاهای تمرینی شامل گرم کردن ناکافی ، برنامه های تمرینی بسیار شدید ، افزایش ناگهانی در مدت تناوب یا شدت تمرین وباز پروری ناکافی آسیب قبلی هستند. ناهنجاری های بیومکانیکی شامل یکسان نبودن طول پاها، عدم انعطاف پذیری نسج نرم ، قرار گیری اندام در وضعیت بیومکانیکی نامناسب و سفتی مفصل میباشند . مشکلات کفش عبارت از عدم قابلیت مناسب در استهلاک نیروی وارده ، محافظت ناکافی یا سایز نامناسب آن هستند. زمین مسابقه ممکن است مسئول بروز آسیبها باشد. به عنوان مثال درصورتی که زمین ناصاف و یا چمن و کف پوش آن از کیفیت مناسب برخوردار نباشد، شکستگیهای تنشی( Stress fractures) ( شکستگیهای ظریف در استخوان قشری ) از فشارهای شدید ناشی می شود و ممکن است در رده آسیبهای استعمال مفرط قرار بگیرد. این شکستگیها در استخوانهای کف پا ( متاتارس) . نازک نی ( فیبولا) و درشت نی ( تیبیا) شایعند.
آسیبهای نسج نرم در فوتبال نام ببرید:
کشش بیش از حد یک رباط به پیچ خوردگی یا رگ به رگ شدن (Sprain) و کشش مفرط یک عضله به کشیدگی عضلانی (Strain) منجر می گردند. سه رده پیچ خوردگی رباطی و چهار رده کشیدگی عضلانی وجود دارد . در پیچ خوردگی درجه یک تنها تعداد ی از رشته های رباط آسیب دیده اند. در پیچ خوردگی درجه یک تنها تعدادی از رشته ها ی رباط آسیب دیده اند. در پیچ خوردگی درجه 2 بیشتر رشته ها صدمه دیده اند و رباط دچار پارگی نسبی شده است. در پیچ خوردگی درجه 3 رباط به طور کامل پاره شده و یکپارچکی مفصل از بین رفته و عمل جراحی مورد نیاز میباشد.
کشیدگیهای درجه 1 آسیبهای خفیفی هستند که در آنها تنها تعداد کمی از رشته ها آسیب دیده اند و غلاف عضله سالم است. در کشیدگی درجه 2 غلاف عضله کماکان سالم است ولی آسیب قابل ملاحظه ای به عروق خونی وارد شده است . در کشیدگی درجه 3 غلاف عضله به طور ناکامل پاره شده است، خونریزی وسیع است و قسمت بزرگی از عضله درگیر می باشد. کشیدگی درجه 4 پارگی کامل بطن عضله است و یک فاصله قابل لمس بین دو قسمت پاره شده وجود دارد و ترمیم جراحی ضرورت دارد . پیچ خوردگیها و کشیدگیها میتوانند مزمن یا حاد باشند .
مرده درد یا درد مبهم در فوتبال به چه دلیلی ایجاد میشود؟
اگر چه آسیب عضلانی ممکن است شام پارگی رشته های عضلانی باشد که به جلوگیری از شرکت فرد به مدت چندین روز یا هفته در تمرینات می انجامد ، ولی آسیب میکروسکپی و ظریف به عضله احتمالا باعث درد فوریی نمی گردد. مرده درد یا درد مبهم (Soreness) ممکن است تا 72-48 ساعت پس از پایان تمرین به تعویق بیافتد.
کرامپ یا گرفتگی عضلانی چیست .؟
در کرامپ ( گرفتگی) عضلانی ، عضله دچار اسپاسم می گردد و شل نمی شود . این مورد اکثرا در حوالی انتهای بازی یا در وقت اضافه بازی مشاهده می گردد . عضلاتی که معمولا درگیر میشوند شامل عضلات پشت ساق پا ( گاستروکنمیوس ) و چهار سر ههستند . این مشکل با کشش عضله مبتلا تسکین می یابد . این عارضه به خاطر کاهش ذخایر انرژی و وضعیت هیدراسیون نامناسب در عضله رخ می دهد.
Shin Splint به چه معناست ؟
دسته بندی | عمران |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 47 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 72 |
فصل اول |
|
|
1 . علل فرسودگی و تخریب سازه های بتنی : 1-1- نفوذ نمکها 1-2- اشتباهات طراحی 1-3- اشتباهات اجرایی 1-4- حملات کلریدی 1-5- حملات سولفاتی |
|
1-6- حریق 1-7- عمل یخ زدگی 1-8- نمکهای ذوب یخ 1-9- عکس العمل قلیایی سنگدانه ها 1-10- کربناسیون 1-11- علل دیگر |
فصل دوم |
|
|
2- عملیات ترمیمی : 2-1- آماده سازی سطوح 2-1-1 تمیز نمودن با اسید، شستن با اسید، اسید خراشی 2-1-2 برس زدن2-1-3 چکش زدن2-1-4 سند بلاست و گریت بلاست(شن و ساچمه پاشی) 2-1-5 وترجت (آب فشاری) با مواد ساینده و بدون آن 2-1-6 روشهای دیگر |
|
2-2 طرق مختلف ترمیم 2-2-1 تزریق ترکها 2-2-2 قنداق کردن 2-2-3 بتن با سنگدانه از پیش آکنده 2-2-4 لایه های سطحی2-2-5 بتن پاشی 2-2-6 بخیه زنی2-2-7 تـنـیـدن2-2-8 درزگیری2-2-9 پوشش 2-2-10 طریقه معمول مرمت قسمتهای خراب شده با استفاده از مواد شکل پذیر 2-2-11 باروری توسط خلاء2-2-12 روشهای سطلی2-2-13 روش قیفی 2-2-14 روش پمپ2-2-15 روش کیسه ای |
فصل 3 |
|
|
3- مواد تعمیری : 3-1 بنونیت 3-2 پوششهای قیری3-3 بتن، ملات و دوغاب ساخته شده از سیمان پرتلند معمول 3-4 درزگیریهای ارتجاعی3-5 رزینه3-5-1 اپوکسیها3-5-2 پلی استرها3-5-3 پلی یورتانها |
|
3-6 بتن، ملات، و دوغابهای منبسط شونده : 3-7 بتن و ملات دارای الیاف مصنوعی3-8 لاتکس3-9 سایر مواد پوششی 3 -10 سیمانهای مخصوص3 -11مواد تعمیری زیر آبی3-11-1 مواد سیمانی برای تعمیرات زیر آبی3-11-1-1ویژگیهای آب اندازی3-11-1-2 زمان گیرش طولانی3-11-1-3 شسته شدن 3-11-1-4 آسیب پذیری در مقابل مواد شیمیایی 3-11-1-5 روانی ضعیف 3-11-1-6 جمع شدگی یا انقباض 3-11-1-7 جدا شدن 3-11-1-9چسبندگی به بتن قدیمی (بتن مادر) 3-11-1-8 نفوذ آب دریا به سیستم تعمیری |
پیشگفتار
ایران یکی از قدیمی ترین گاهواره های تمدن است و معماری و شهرسازی، دست کم از چهار هزار سال قبل در این سرزمین متداول بوده است.
آثار شامخ معماری و بقایای قصرها و شهرهای باستانی و دوام و بقای شگفت انگیز تعدادی از کهن ترین نمونه های ساختمانی و شهرسازی حکایت از تطّور و شکوفایی این فن ظریف و زیبا در کشور ما می کند. هنوز بیگانگان با شگفتی و اعجاب از ویرانه های در خور مباهات تخت جمشید دیدن می کنند. ساختمانها، میدانها، مساجد و گلدسته های شهر نام آور اصفهان در صدر فهرست جاهای دیدنی و مورد توجه سیاحانی قرار دارد که هر سال راهی خاور زمین می شوند.([1])
سرٌ پایداری شگرف این آثار باستانی و تاریخی که در موارد عدیده ای حتی در خور استفاده برای مردم این روزگار هستند، مانند شبستان و صحن مساجد قدیمی چند صد ساله شیراز و اصفهان و از مهمتر آستان قدس رضوی و امثالهم را باید در کوشندگی، دقت نظر، انتخاب مواد و مصالح مناسب و بادوام و موشکافی سازندگان آن جست که طبعاً وقوف و تبحرشان را در فن معماری بیان می کند.
طی شصت سال اخیر فن معماری و ساختمان و شهرسازی در ایران دگرگون شد. پس از یک دوره دویست ساله فترت که آشوبها و جنگهای داخلی و خارجی به معماران ایرانی فرصت خلق آثار بی همتایی مانند ساخته های دوران صفوی را نمی داد، به تدریج با شکل گیری دانش نوین معماری در ایران، تحصیل و تجربه دانشجویان ایرانی در خارج و تأسیس دانشکده های فنی و مهندسی، احداث ساختمان و سازه وارد مرحله تحول نوینی شد و چهرهء شهرهای ایران دگرگون شد. آمیزه هایی از سبکهای معماری باستانی-اسلامی و اروپایی در ساختمانهای رفیع و با عظمت دولتی، بانکها و شهرسازی پدید آمد. می توان پذیرفت که مهندسان ساختمانی و شهرسازی اروپایی مانند آلمانها، ایتالیاییها، چکها و فرانسویها که در خلال سالهای 1320ـ1310 در فعالیتهای ساختمانی ایران به کار گمارده شده بودند، گامهای نخستین را برداشتند. پیش از آن در دوران قاجار، گرچه آثاری به وجود آمد، امٌا این آثا هرگز به پای دوران صفوی نمی رسید و از دیدگاه بعضی از آگاهان، نشانهء انحطاط فن معماری اصیل ایران به شمار می رفت.
مهندسین اروپایی با شناخت و کاربرد ظریف معماری کهن ایرانی و نگرش به سبکهای عصر هخامنشی و ساسانی و تلفیق آن با معماری صفوی، زیبایی و اصالت معماری ایرانی را جلوه گر ساختند.
هنوز یک دهه به پایان نرسیده، مهندسین جوان ایرانی که به تدریج جایگزین بیگانگان می شدند بسیار شتابان و پر امید، مراحل بعدی را پیمودند و نتیجه آن هزاران سازه است که چهرهء مناطقی از کشور را دگرگون ساخته است. چهره ای که در خور مقایسه با سیمای معماری و شهرسازی در صد سال پیش نیست و نه تنها از نظر ظاهر بلکه از نظر استحکام و پا برجا ماندن ساختمان و مقاومت در برابر بلایایی چون زلزله در خور توجه است.
در طول همین دهه بود که با آغاز فعالیتهای گسترش ارتباطات دریایی نظیر احداث بنادر جنوب و شکل گیری شهرهای بندری مانند خرمشهر، بندر جدیدالاحداث شاهپور (امروزه امام خمینی)، بندر جدید بوشهر، بندر جدید انزلی، بندر جدید شاه (امروزه ترکمن) و ساخت اسکله های گوناگون، موج شکن، بارانداز و غیره در این بنادر، توجه به سازه های بتنی دریایی متداول گردید.
برای آنکه نویسنده، متهم به قضاوت یک جانبه نشود توجه خواننده را به کتاب جالب و خواندی روزنامه اعتماد السلطنه([2]) حاوی یادادشتهای مرحوم اعتماد السلطنه محمدحسن خان وزیر انطباعات دوران اخیر ناصرالدین شاه جلب می کنم.
نویسنده یادداشتها که یادداشتهایش را برای خود و نه برای انتشار در دوران حیاتش می نوشته بارها و بارها از فرو ریختن سقف اتاق خانه خود یا خانه رجال دیگر عصر ناصری بر اثر ریزش برف و باران، فرو ریختن سقف و دیوار خانه خود را نگاشته است. در حالی که نویسنده یادداشتهای مذکور، وزیر احتساب (یعنی شهردار دار الخلافه تهران) نیز بوده است و از نظر اعتبار شخصی و اهمیت مقام، لابد در خانه ای مجلل و آبرومند به سر می برده است؛ حال آنکه در قبال ریزش سقف و دیوار اتاق بر اثر باران و برف مصونیت نداشته است.
توجه به نکته کوچک بالا و نیز این داستان که در دورانهای اخیر تاریخ یعنی عصر ناپدید شدن معماریهای با شکوه باستانی و صفوی، دیوار و حصار شهرهای ایران که از گِل بنا می شده است بنا به عقیده یک صاحب منصب انگلیسی حتی در برابر فشار شدید آب فرو می ریخته است؛ حکایت از آن می کند که از اوایل قرن 19 میلادی، معماری علمی و فنی و مبتنی بر محاسبات و داده های آماری، به مثابه یک ضرورت تام و تمام خود نمایی کرده و هنر و مشخصه معماران ایرانی در این بوده است که با در آمیختن سنت و صنعت و زنده کردن نمادهای کهن معماری اصیل ایرانی، از دستاوردهای تکنیک نوین نیز بهره مند شوند.
دسته بندی | کشاورزی و زراعت |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 62 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 75 |
فهرست مطالب
پیش گفتار
مقدمه
تاریخچه
اهمیت اقتصادی زعفران
قیمت زعفران
قیمت جهانی زعفران
بازاریابی زعفران
تشکلهای بازاریابی نیاز مبرم زعفران
میزان تولید زعفران
میزان صادرات زعفران در جهان
مشکلات صادرات زعفران
بورس بینالمللی زعفران مشهد
ایران بزرگترین تولیدکننده و اسپانیا بزرگترین صادرکننده زعفران جهان
آسیبشناسی صنعت زعفران ایران، چالشها و راهکارها
سهم ایران در بازارهای جهانی زعفران 60 درصد است
رقابت زعفران ایران با زعفران کشمیر آغاز شد
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 204 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 110 |
دانلود گزارش تخصصی معلمان آسیب شناسی درس زبان انگلیسی و چالشها و مشکلات در رابطه با علاقه مندی و جذب دانش آموزان به این درس مهم بافرمت ورد وقابل ویرایش تعداد صفحات 110
دانلود گزارش تخصصی معلمان,راهکارها,پیشنهادات,گزارش تخصصی فرهنگیان,
این گزارش تخصصی جهت ارائه برای ارزشیابی و کسب امتیاز کامل و همچنین جهت ارائه به عنوان تحقیق ارتقاء شغلی بسیار کامل میباشد
مقدمه
زبان جزو نخستین وسایل ارتباطی میان انسان ها بوده است. قبل از پیدایش جوامع بشری، انسان ها به اشکال گوناگون معنا را به یکدیگر انتقال می دادند، تصاویرحک شده بر دیوار غارها، استفاده از آتش برای فرستادن پیام خطر،تقلید صدای حیوانات و... قبل از ارتباط کلامی برای انتقال معنا به کار گرفته شدند.
زبان جزو نخستین وسایل ارتباطی میان انسان ها بوده است. قبل از پیدایش جوامع بشری، انسان ها به اشکال گوناگون معنا را به یکدیگر انتقال می دادند، تصاویرحک شده بر دیوار غارها، استفاده از آتش برای فرستادن پیام خطر،تقلید صدای حیوانات و... قبل از ارتباط کلامی برای انتقال معنا به کار گرفته شدند.
سپس ارتباطی قراردادی میان صدا و معنا از کلمات بکار رفت و همه چیز نام گذاری شد. بعد ها که زبان حالت قانونمندی یافت؛ هر قبیله بسته به ساختار فرهنگی اجتماعی خود آن را به گونه ای به کار گرفت که توانستند هدف غائی<ارتباط> را حفظ کنند.
تنوع و گوناگونی زبان امتیاز ویژه ای را برای هرقوم دارد و از این رو هر زبان دارای نکات ظریف، کنایه ها و اشاراتی است که نمی توان آن را نادیده انگاشت و با هیچ ترجمه سلیسی نمی توان لذت فهم کلمات آن را به دیگر زبان ها رساند، مگر آنکه آن زبان را فراگرفت.
اما بنا بر بعضی ملاحظات سیاسی یا تهاجم نظامی ارزشهای فرهنگی بعضی ملل، از جمله زبان تحت نفوذ عوامل خارجی قرار گرفتند. شاید یکی از مهمترین دلایل به کار گرفتن آسان تر انگلیسی، فرانسه یا اسپانیایی حضور استعماری بلند مدت دولتمردان سابق کشورهای فوق در دیگر کشورها باشد.چین با بیش از یک میلیارد و دویست میلیون نفر، هند با جمعیت یک میلیارد نفر و روسیه با صد و پنجاه میلیون نفر چنین نفوذی را از زبان خود در دیگر کشورها ندارند.
البته تک زبانی جهانی امر بسیار نکوهیده ای است و نباید از تقویت زبان شیرین خودمان <فارسی> غافل شویم، اما از یاد نبریم که اگر به یادگیری زبان انگلیسی اهمیت ندهیم مشکلات جدی را خواسته یا نا خواسته فرارو خواهیم داشت! چرا که جهان رو به توسعه در هر ثانیه در حال تولید علم و فن آوری است و غالب این پژوهشهای علمی به زبان انگلیسی در مجامع بین المللی ارائه می شود و یا در اینترنت به نمایش در می آید. از طرفی نیروی انسانی از مهمترین سرمایه های ملی هر کشور است،سیستم آموزشی ما چند درصد از سهم جهانی تولید فن آوری رابا تربیت شاگردان کارآمد امروز و آینده سازان فردا کسب خواهد کرد؟ در جهان امروز که عصر ارتباطات است و به عبارتی اینترنت، کره خاکی را به شکل دهکده ای در آورده، سهم ما در زبان آموزی چه اندازه است؟
در سال ۲۰۰۴ گزارشی از مرکز زبانی میشل توماس انگلستان صورت گرفت که به موجب آن دستمزد یک کارگر متوسط بواسطه دانستن زبان دوم تا ۳۰۰۰ پوند در سال افزایش می یابد... مطالعات نشان می دهد که شخص دو یا چند زبانه می تواند به خاطر دانش زبان خارجی و استفاده از آن در راه های موفقیت، بهتر از مهندس یا برنامه نویس رایانه پول در آورد.
حال بنا بر هر دلیل به وضعیت زبان آموزی در مدارس کشورمان نگاهی داشته باشیم.توجه داشته باشید که از مقطع راهنمایی تا دبیرستان و پیش دانشگاهی دانش آموزان بطور متوسط ۲، ۳ یا ۴ساعت زبان انگلیسی در هفته می آموزند، و این در حالی است که پس از پایان دوره تحصیلی متوسطه از بر آوردن کمترین نیاز خود عاجزند!!
بعنوان مثال اگر به کشورهای خارجی سفر کنند یا جهانگرد خارجی را در شهر خود ببینند توانایی ارتباط با او را ندارند! جملاتی ساده را نمی توانند درک کنند یا متن انگلیسی را بخوانند و بدان پاسخ دهند! و نقاط ضعف از این دست فراوان است. مشکل از کجاست؟ می دانید که ازعوامل مؤثر تدریس در هر وضعیت آموزشی معلم، روش آموزش و شاگرد است .
هنوز شاگردان از زبان آموزی در کلاس فقط گرامر نویسی می دانند!چرا که اغلب کلاس ها بواسطه نبود
امکانات سمعی و بصری با شیوه GTM هدایت می شود.کتابهای درسی برایشان جذاب نیست و انگیزه لازم برای خواندن زبان ندارند! ولب به شکوه و گلایه می گشایند چرا زبان می خوانیم؟ نمی شد زبان نداشتیم؟ کتابها را بسیار سخت و گاهی دشمن خود می پندارند.
راستی صحبت از کتاب های انگلیسی شد، آیا کتا بهای مدارس منا بع مناسبی برای آموزش زبان هستند؟
کتاب های انگلیسی از لحاظ محتوا و ظاهر (طراحی، تصاویررنگی) باید به روز شوند. آیا تصاویر کتاب های سال اول و دوم متوسطه مناسب سن دانش آموزان است؟ از لحاظ محتوا نیز این کتاب ها در سطح کلان (ملی) نمی تواند پاسخگوی نیاز واقعی فراگیران در برقراری ارتباط با انگلیسی زبانان باشد.
بعنوان مثال در امتحانات داخلی و حتی نهایی (سال سوم متوسطه) مهارت شنیدن در بخش مکالمه کتاب درسی( ( LANGUAGE FUNCTION، در شکل سؤالات جور کردنی( ( Match آزمون کتبی گرفته می شود؟ در حالی که شیوه صحیح آن است که فراگیران توسط دبیر یا با پخش نوار کاست، متنی را گوش دهند و سپس به سوالات آن پاسخ دهند!.
آیا برای دانش آموزان پیش دانشگاهی مشکل نیست که با سه سال زبان آموزی با سبکی متفاوت در مقطع متوسطه ناگهان به کتاب( ( Reading based بپردازند؟ آن هم در یک قدمی کنکور! چرا تحول در مواد درسی زبان انگلیسی در آخرین و حساس ترین مرحله صورت گرفته است؟آیا بهتر نبود تغییر در تالیف کتاب های انگلیسی از پایه اول متوسطه آغاز می شد؟
در طول سالهای تحصیلی فراگیران برای تقویت مهارت listening چند ساعت نوارآموزشی گوش می کنند؟ یا چند ساعت فیلم های آموزشی انگلیسی می بینند؟ آیا با کلاسهایی که هیچ گونه شعر، تمرینهای مناسب، بازی یادگیری زبان برای کاستن اضطراب، تحقیق و... ندارند می توان به دانش افزایی فراگیران امید داشت؟
امروزه که عصر ارتباطات است شاید این سوالات بسیار پیش پا افتاده به نظر برسد ولی بیاییم واقع گرا باشیم، دانش آموزان ما از شنیدن تلفظ کلمات زبان با امکانات سمعی در کلاسها محرومند؛ حال این محرومیت دلایل مختلفی دارد، از جمله: نبود امکانات، بی حوصلگی بعضی دبیران برای پخش نوار آموزشی در کلاس و همچنین زمان کم تدریس!
واقعاً در کشورمان استاد، مدرس و پژوهشگر دلسوز نیست که هنوز یادگیری زبان انگلیسی به معضلی لاینحل تبدیل شده است؟ چرا تشتت آراء در این حیطه فراوان است؟ چرا پاسخ مناسبی نیا فته ایم؟چه کسی باید این خلا را پر کند؟مگر مدعی نیستیم که جوانان با استعدادی داریم! پس ما راچه شده؟ به کشوری مثل ترکمنستان نگاه کنیم که درآنجا نه یک زبان بلکه چند زبان زنده دنیا (فارسی، عربی، روسی، و انگلیسی) از مقطع ابتدایی آموزش داده می شود! ما چه تفاوتی با دیگران داریم؟
آموزش زبان خارجی در مالزی از سال های اول ابتدایی، در مدارس مصر از ۹ سالگی، در ونزوئلا اموزش زبان اسپانیایی در مدرسه است، همچنین دو زبان انگلیسی و فرانسه ازپیش دبستانی (۶ سالگی) آغاز می شود.
در نروژ، ایتالیا و مالت از ۶ سالگی، در مدارس بلژیک فرانسوی در ۱۰سالگی وانگلیسی ۱۲ سالگی اجباری است و یادگیری اسپانیایی یا آلمانی در۱۵ سالگی ادامه می یابد.
دبیران متوسطه بخشی از ضعف شاگردان در درس زبان انگلیسی را ناشی از بنیه علمی ضعیف از مقطع راهنمایی می بینند.همین شاگردان با پیشرفت نه چندان مقطع متوسطه را به هر شکل به پایان می رسانند و به دانشگاه راه می یابند! و در ابتدای تحصیلات عالی از درس زبان پیش نیاز می خورند؟ چرا؟
آیا ضعف بنیه علمی نشان می دهد آموزش و پرورش با تمام مشکلاتی که با آن مواجه است در آموزش زبان انگلیسی منفعل بوده است؟... متأسفانه عدم توانایی کاربرد زبان ادامه می یابد تا آنجا که دانشجویان برای تحصیلات تکمیلی و حتی دکترا (که نیاز به امتیاز قابل قبولی در آزمون تافل تخصصی دارند) با آن دست به گریبان می شوند!؟
چند درصد از دبیران ما کار با رایانه و ارتبا ط با INTERNET را می دانند؟ ساعات ضمن خدمت همکاران به چه شکل می گذرد؟ آیا این کلاسها توان علمی آنان را با تجربه کاریشان پیوند می زند؟یا ساعاتی از عمر گرانبهایشان را با اعطای گواهینامه ضمن خدمت مبادله می کنند؟چرا هنوز به این مسائل سطحی نگاه می کنیم؟
انسان موجود پیچیده ای است که آشنایی با روحیات او نیاز به روانشناسی دارد. چند درصد از دبیران توانسته اند بی انگیزگی فراگیران را با همین شرایط فعلی بناچار برطرف کنند؟ از اینکه بارها مشاهده کرده ایم فرزندان ما در کلاس با داشتن نیروی جوانی و تحرک، در کلاس زبان به نیروی منفعلی تبدیل شده اند چه کاری صورت دادیم؟ در نظر بگیرید اگر تعدادی دانش آموز در شهرهای بزرگ در کلاسهای خصوصی یا موسسات زبان در یادگیری انگلیسی موفقیت نسبی داشته اند برای دیگر دانش آموزان کشور این چنین نبوده است!
همه دانش آموزان چنان تمکن مالی ندارند تا از کلاسهای مکالمه زبان بهره برند.
معتقدیم که دانش آموزان باید برای زندگی بهتر زبان دوم را بیاموزند، اگر چنین راهکارهایی معرفی و تا حد امکان اجرایی شوند نتا یج بهتری حاصل خواهد شد:
۱) معلم: معلم زبان باید مهارت هایی در تربیت مطلوب بدست آورد:
الف) تسلط عالی به زبانی که یاد می دهد.
ب) آشنایی خوب با زبانشناسی زبانی که تدریس می کند.
ج) آشنایی گسترده با ادبیات کشور بیگانه
د) آشنایی مقدماتی از روانشناسی تربیتی و مسائل نظری و عملی تدریس
۲) تدریس زبان انگلیسی از مقطع ابتدایی: همانند دیگر کشورها که زبان آموزی را از مقطع ابتدایی با برنامه و اجرای صحیح آغاز می کنند، ما نیز می توانیم چنین طرح مفیدی را عملی کنیم. دولت هر سال هزینه های گزاف برای افت تحصیلی فراگیران و از جمله در درس زبان انگلیسی می پردازد، یعنی، با میانگین هزار ساعت تدریس در مقطع های راهنمایی و متوسطه (بدون احتساب هزینه های خانواده ها جهت کلاس های تقویتی و خصوصی) نتیجه قابل قبولی نمی گیرد.
اگر آموزش زبان از مقطع ابتدایی آغاز شود وضعیت بحرانی فعلی حتماً بهبود خواهد یافت.
۳) فعال کردن گروههای آموزشی دبیران: تشکیل جلسه تخصصی هر ماه یکبار برای رفع مشکلات تحصیلی، استاندارد سازی آزمون های ترم اول و دوم با طرح سؤالات هماهنگ، تشکیل کلاسهای ضمن خدمت با رویکردی نوین به طوری که یک ششم ساعات تدریس موظف هفتگی به این کلاس اختصاص یابد، یعنی به دانش افزایی و تثبیت یافته های کنونی آنها، حتی اگر به بررسی مقاله ای علمی باشد می تواند به ارتقاء کیفی آموزش کمک کند. باید محیطی فراهم شود تا همکاران با یکدیگر در مورد تدریس کلاسی به تبادل تجربیات و اطلاعات بپردازند و از حضور فعال صاحب نظران، مؤلفان و استدان دانشگاه در جمع دبیران زبان انگلیسی در گروه های آموزشی استفاده شود.
۴) احترام به نظرات دبیران بعنوان افرادی که درگیر مستقیم با فراگیران هستند:
کتاب های علمی و کمک آموزشی در حیطه آموزش زبان نگارش شده اما تجربه عملی تدریس کلاسی به مراتب مؤثر تر از مطالعه تئوریها و روشها است. پس در تالیف کتاب های زبان انگلیسی متوسطه در ایران باید ازتجربیات دبیران بهره برد. از جمله آنها بررسی دلایل افت تحصیلی پایه اول متوسطه است، ضعف در درس انگلیسی سالانه منجر به تجدیدی عده زیادی از دانش آموزان و درنهایت به افت تحصیلی آنان ختم می شود؟ آیا تاکنون نظرات دبیران دلسوز را در این مورد خواسته ایم؟ و برای رفع این مشکل در عمل کاری را صورت داده ایم؟
۵) تخصیص امکانات و بودجه: متأسفانه بیشتر مدارس ما امکانات کافی از جمله آزمایشگاه زبان ،رایانه و دستگاه وی سی دی برای تقویت مهارتهای LISTENING SPEAKING ندارند. کتاب های فعلی بیشتر بر دو مهارت خواندن و نوشتن تاکید دارند در حالی که دو مهارت دیگر در عمل نقشی در رفع نیاز فراگیران ندارند.
۶) تأکید همه جانبه در همه مدارس کشور بر آموزش استفاده از فرهنگ لغت یک زبانه Monolingual Dictionary از سال اول دبیرستان بعنوان مرجع لازم، موثق و بهترین خود آموز برای برطرف کردن مشکلات لغوی است.
باید همه دبیران در سال اول دبیرستان علائم آوایی( ( phonetic symbols )را بر اساس قرارداد انجمن بین المللی آوانگاری(( IPA )حتماً تدریس کنند تا فراگیران حتی در منزل بتوانند به آسانی لغتی را همراه با تمام مشخصات بشناسند.
۷) افزایش ساعت تدریس زبان
ساعت های تدریس زبان اندک است و در بعضی دروس از جمله زبان متوسطه ۳ (با توجه به اهمیت کتاب برای گرفتن دیپلم و آمادگی برای ورود به دانشگاه) قابل قبول نیست! یعنی دبیر نمی تواند با ساعت کم تدریس هفتگی که گاهی با تعطیلات نیز همراه می شود، تقویم سالانه درسی را بدون تعجیل اجرایی کند.
۸) برگزاری جشنواره کتاب سال برای آنکه از کتاب های آموزشی نو از سوی دبیران و استادان دانشگاه و دیگر مولفان مجرب بهره مند شویم، باید آنان را به این عرصه مهم دعوت کنیم و از آنان یاری بطلبیم تا شاید با بهره مندی از تجربه علمی و عملی آنان در تالیف کتاب های درسی تحولی درخور شأن آموزش و پرورش و بویژه آموزش زبان گام برداریم.
نقش فرهنگ و آمیزش با زبان انگلیسی
جوامع بشری از ابتدا تاکنون برای برقراری ارتباط با یکدیگر از ابزارهای متعددی استفاده می کرده اند که در این میان زبان تنها وسیله ای است که می توان از طریق آن پیچیده ترین مفاهیم را به شکلی ساده و کامل انتقال داد، اما نکته ای که در اینجا به ذهن خطور می کند این است که مردم سراسر این کره خاکی با زبان های مختلفی با هم صحبت می کنند و این موضوع خود برقراری ارتباط میان جوامع مختلف را مشکل می سازد. پس باید زبانی مشترک در سراسر دنیا وجود داشته باشد تا مردم برای برقراری ارتباط با یکدیگر از آن استفاده کنند. به دلیل تاثیر بالای نظامی، اقتصادی، علمی، سیاسی و فرهنگی بریتانیا بر جهان پس از سده هجدهم و تاثیر ایالات متحده آمریکا از سده بیستم میلادی به این سو، این زبان در سطح جهان گسترش یافته و به عنوان زبان دوم، زبان بین المللی در بسیاری نقاط جهان کاربرد پیدا کردهاست و امروزه در فعالیت های مختلف جهانی به عنوان ابزار اصلی انتقال مفاهیم به کارگرفته می شود. از این رو اهمیت یادگیری زبان انگلیسی در جهان کنونی بر هیچ کس پوشیده نیست و روز به روز نیز با گسترش ارتباطات بین جوامع مختلف بر اهمیت آن افزوده می شود(37).
زبان انگلیسی به عنوان زبان مادری در کشورهای انگلستان، آمریکا، کانادا، استرالیا، ایرلند، نیوزلند، آفریقای جنوبی، غنا و بسیاری کشورهای دیگر کاربرد دارد. امروزه از نظر تعداد، افرادی که از زبان انگلیسی بعنوان گویش اصلی استفاده می کنند، پس از چینی و اسپانیایی، سومین زبان جهان هستند. تعداد کسانی که زبان مادریشان انگلیسی است امروزه ۳۸۰ میلیون نفر است(37).
امروزه یادگیری زبان انگلیسی یک ضرورت انکار ناپذیر است چراکه زبان انگلیسی، زبان علم است و آموزش رشتههای مختلف در سطوح عالی و تولید علم به زبان انگلیسی صورت می گیرد. با افزایش روند جهانی سازی ارتباطات بین المللی، برنامههای رادیوئی و تلویزیونی، تجارت جهانی و آموزش علوم جدید همگی به زبان انگلیسی صورت میگیرند و عدم آشنایی با این زبان برابر با عدم زندگی در دنیای مدرن امروزی است.
اما در این میان نظرات بسیاری در مورد آموزش و یادگیری زبان انگلیسی وجود دارد برخی اعتقاد دارند آموزش حتماً باید همراه با یادگیری فرهنگ کشور مورد نظر صورت گیرد و برخی براین باورند که آموزش زبان انگلیسی باید بدون اعتنا به فرهنگ کشور مورد نظربوده و به بُعد امپریالیستی زبان انگلیسی تاکید می کنند. به همین جهت با توجه به اهمیت یادگیری زبان انگلیسی، این مقاله سعی دارد که به نحوه آموزش این زبان از دیدگاههای مختلف اشاره کرده و مزایا و معایب آموزش زبان انگلیسی و اهمیت ان را در کشورهای غیرانگلیسی زبان و مسلمان مورد بحث قرار دهد.
نقش فرهنگ در آموزش زبان انگلیسی
در نمونه های متعارف آموزش زبان انگلیسی غالباً گفته می شود که آموزش انگلیسی را نمی توان از آموزش فرهنگ گویش کنان بومی آن زبان جدا کرد. بر همین اساس بسیاری از معلمین زبان بر وجود رابطه مهم بین زبان و فرهنگ سخنوران بومی و بر لزوم ادغام آن فرهنگ در آموزش زبان تاکید دارند. کراوفورد - لانگ (1984) قاطعانه بیان می کند که مطالعه زبان بدون مطالعه فرهنگ سخنوران بومی آن زبان کار عبثی است(11).
به نظر نوستراد زبان وابسته به فرهنگ است و بدون توجه به روابط اجتماعی و فرهنگی یک جامعه که زبان بخشی از آن است ، درک مفاهیم زبان امکانپذیر نیست(24) . رابرت لادو در کتاب آموزش زبان معتقد است که زبان پاره ای از فرهنگ مردم و مهمترین وسیله برای ایجاد ارتباط میان افراد اجتماع است و از اینرو زبان نه تنها بخشی از فرهنگ است ، بلکه اگر فرهنگ را شبکه ای در نظر بگیریم ، زبان پایه اساسی آنست به گونه ای که بخشهای دیگر شبکه با کمک آن توصیف می شود(22) .
الی هینکل (2005) نیز معتقد است که زبانشناسان کاربردی و معلمان انگلیسی متوجه اند که زبان دوم و خارجی را بندرت می توان بدون آگاهی از فرهنگ جامعه ای که به آن زبان تکلم می کنند، آموخت و تدریس کرد(18).
ساپیر همچنین در توجیه نظریه مربوط به رابطه فرهنگ و زبان خود می گوید که لازمه درک یک شعر ساده صرفا دانستن معنی واژه های آن نیست، بلکه باید با پدیده های زندگی اجتماعی مردمی که مفاهیم واژه ها از آنها نشات گرفته اند آشنا بود. به سخن دیگر بدون آگاهی از الگوهای زندگی اجتماعی یک جامعه زبانی، نمی توان به ارزشهای واقعی و مفاهیم واژه ها پی برد. و بالاخره بروکسی معتقد است که زبان عنصر اساسی فرهنگ مردم است(27).
اسکات (1965) بیان می کند که متخصصان امر آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی بر این عقیده هستند که یادگیری زبان تنها با یادگیری صورت زبانی (آواها، کلمات، واژه آرایی آواها و کلمات) نیست و مطالعه چگونگی ادای جملات تنها عنصر لازم جهت ارتباط زبانی موثر و کامل نیست، به عبارت دیگر، یادگیری فرهتگ افرادی که به آن زبان صحبت می کنند برای یادگیری زبان آنها ضروری است(28).
نلسون بروکس معتقد است که آموزش نکات فرهنگی بیش از آنچه که تاکنون تصور می رفته اهمیت دارد، بویژه اگر هدف از آموزش زبان یادگیری نحوه ارتباط با سخن گویان آن باشد .به عقیده وی، زبان آموز در کلاس درس، برای اولین بار با بسیاری از الگوهای فرهنگی و اجتماعی زبان بیگانه مواجه می شود و عکس العمل و برداشت وی از این الگوها برای ایجاد ارتباط مناسب و درست حائز اهمیت است(6). بنظر ندسیلی یادگیری الگوهای زبانی، آگاهی از نظام اجتماعی سیاسی، مذهبی و اقتصادی جامعه را به دنبال ندارد و حال آنکه کلاسهای آموزش زبان میتواند وسیله مناسبی برای آگاهی از الگوهای اجتماعی و فرهنگی جامعه زبانی بیگانه باشد. به عقیده وی ایجاد ارتباط با سخن گویان زبان خارجه، بدون آگاهی از فرهنگ آنان غیر ممکن نیست، اما معتقد است که با آموزش زبان، ناگزیر آموزش فرهنگ نیز صورت می پذیرد، زیرا که الگوهای فرهنگی زمینه آموزش زبان همواره خودنمایی میکند. اگر فرهنگ را از زبان جدا سازیم و یا اگر زبانی را با فرهنگ زبانی دیگر در آمیزیم، زبان آموز را با مفاهیم نادرست روبرو ساخته ایم و موجب سوء تفاهم شده ایم(6).
ویلکنینز هم معتقد است که اگر هدف نهایی آموزش زبان خارجی ایجاد ارتباط با خارجیان از طریق مطالعه آثار ادبی آنها، سخن گفتن و مکاتبه با آنها و از این قبیل است برای رسیدن به این هدف، مطالب درسی زبان آموزان باید صرفا حاوی الگوهای فرهنگی همان زبان خارجی باشد. اینکه نکته های فرهنگی چگونه باید تدریس شود، نظرات گوناگونی ارائه شده است. برخی معتقدند که مطالب فرهنگی ابتدا از طریق آشنا ساختن زبان آموز با نکته های فرهنگی زبان مادری وی ارائه شود و برخی دیگر به انگیزش معتقدند(6).
باتوجه به نظرات مختلفی که بیان شد برخی از کارشناسان و محققان اموزش زبان انگلیسی همراه با یادگیری فرهنگ آن زبان لازم و ضروری می دانند و گر نه، آن را کاری عبث و بیهوده می دانند.
آموزش زبان انگلیسی جدا از فرهنگ
اسمیت (1987) بر این باور است که لزومی ندارد گویش کنندگان غیر بومی، انگلیسی را همانند افراد بومی آن زبان، بکار برند. اگر این منطق پذیرفته شود، ارتباط مستقیم و معمولی بین زبان انگلیسی و فرهنگهای بومیانی که به این زبان سخن می گویند، پیش فرض انگاشته نخواهد شد(29)، اما این به منزله تدریس انگلیسی در خلاء فرهنگی نمیباشد.
بلکه بر اساس نظر کاچور (1992) انگلیسی بیانگر مجموعه ای از فرهنگها و نه یکی دو فرهنگ خاص می باشد. همچنین آلپتکین و آلپتکین معتقدند که یک زبان باید مستقل از محتوای فرهنگی آن تدریس شود و تنها در امر تدریس باید به نگرش های بین المللی ارجاع داده شود(21). پژوهشگرانی نیز هستند که به مقوله امپریالیسم زبانی پرداخته اند. برای مثال، سورش کاناگاراج (1999) نویسنده سریلانکایی در کتاب مقاومت در برابر امپریالیسم زبانی در آموزش زبان، تلاش کرده است معلم های زبان را نسبت به جنبه های سیاسی و زوایای پنهان آموزش زبان آگاهی دهد (38). شوهامی (2006) در مورد این زوایای پنهان می گوید «روشی است که به موجب آن زبان، با ماهیت شفاف، پویا و سیال برای مقاصد عقیدتی و سیاسی مورد سوء استفاده قرار می گیرد(30).
اکبری (2004) نیز در تحقیقی تحت عنوان امپریالیسم زبانی، دمکراسی زبانی و آموزش زبان، ایده دمکراسی زبانی را مطرح و تاکید کرده است کاربران انگلیسی زبان تفاوتهای فرهنگی و تنوع موجود در گونه های متفاوت انگلیسی را بپذیرند. به بیان دیگر، با بهره گیری از پدیده دمکراسی زبانی راه برای سوء استفاده های امپریالیستی از زبان تا حد امکان مسدود گردد(38).
اساساً ویدو سان (1998) معتقد است زبان فی نفسه حائز ویژگی برتری(هژمونیک) نمیباشد. وی می افزاید اگر زبان دارای قدرت امپریالیستی باشد هیچ گاه نمیتوانیم چنین قدرت ماورای کنترل را به چالش بکشیم. بنابر این، زبان نیست که کنترل هژمونیک دارد، بلکه کاربرانند که از آن به عنوان ابزار تسلط استفاده می کنند(34).
بر طبق تعریف تر پان یر ( 1991) هژمونی چیزی بیش از تفوق صرف یک عنصر بر عنصر دیگر است. به بیان دیگر، عامل پذیرش است که شالوده این مفهوم را می سازد(33). به عنوان مثال، گریبس (1995) چگونگی تبدیل شدن زبان مجله پزشکی مکزیک به انگلیسی را این گونه به تصویر می کشد. در وهله نخست، خلاصه مقالات به انگلیسی منتشر و پس از مدتی مقالات نیز برای انتشار به انگلیسی ترجمه می شد. سرانجام مسئولان نشریه ویراستاری امریکایی را برای ویرایش مقالات استخدام کردند و نشریه پس از آن تنها مقالات نوشته شده به انگلیسی را پذیرش می کند(15).
نگرش مردم برخی کشورهای غیر انگلیسیزبان به آموزش انگلیسی به عنوان زبان خارجی
از دید مردم برخی کشورها اموزش زبان انگلیسی در مجموع برای کشور میزبان مفید است زیرا روزنه ای به سوی دنیای تکنولوژی پیشرفته و توسعه صنعتی را به روی مردم آن دیار می گشاید. با این حال، معیارها و ارزش های فرهنگی کشورهای انگلیسی زبان که معمولاً با ورود اطلاعات و ابزار فنی همراه است، اغلب، بی هیچ تعصب میهن پرستانه، به مثابه صفاتی نا آشنا و غیرقابل قبول از فرهنگ زبان مقصد، تلقی می شود. در واقع مردم کشور میزبان، به این دلیل که در یک سوی جریان واقعا یک جانبه اطلاعاتی قرار دارند ( که از جهان غرب مخابره می شود)، در این فکرند که مبادا فرهنگ خاص آنها با خطر نابودی روبه رو گردد. از این رو با تحمیل محدودیت هایی بر حوزه ای اموزشی و فرهنگی، از نحوه ادامه حیات خود دفاع می کنند(26). در ژاپن، آموزش انگلیسی ابزاری کارآمد برای ایجاد ارتباط بین فرهنگی و روابط بین المللی تلقی نمی شود؛ بلکه به مثابه نماینده نظامی مدون از ویژگی های زبانی فرد آمریکایی یا بریتانیایی آرمانی، تدریس می گردد(1، 23). در چین و کره نیز، ظاهراً نقش های ارتباطی و یا فرهنگی انگلیسی مورد توجه نیست، بلکه تنها به تدریس مشخصه های دستوری آن بسنده می شود (31). نخبگان فرهیخته نقاط دیگر آسیا و همچنین مناطقی در آفریقا و آمریکای لاتین نیز چون بر این باورند که برنامه های آموزش انگلیسی به طور اخص و نوگرایی به طور اعم، به لحاظ فرهنگی با نیازهای کشور آن ها منطبق نیست، هویت ملی آن ها را تهدید می کند(2).
پیشنهاداتی به این مضمون ارانه شده که باید انگلیسی را ابتدا از جنبه های زبانی و فرهنگی انگلیسی- امریکایی آن زدود تا با نیازهای فراگیران انگلیسی به عنوان ربان خارجی در کشورهایی مانند ژاپن و ونزوئلا منطبق شود. وانگهی در تهیه مواد اموزشی داخلی (که سعی می شود به لحاظ فرهنگی و تجربی مناسب طبع زبان آموزان کشورهای در حال توسعه باشد) افزایش نظرگیری مشاهده می شود. کتاب های درسی آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی در کشورهای کویت با تاکید بر موقعیت کویت تهیه می شود(20). در کشور چین نیز مطالب آموزشی با اقتباس از کتاب های درسی دهه 1960 بریتانیا تهیه می شود، البته با این تفاوت که محتوای فرهنگی آن ها را با هدف تقویت معیارها و ارزش های این کشور، کاملا تغییر می دهند(28). بنا به گفته فرودنشتاین و همکاران (1981)، فراگیرندگان انگلیسی به عنوان زبان خارجی در کشورهای صنعتی اروپایی نیز مایلند به گونه ای انگلیسی بین المللی را فراگیرند که از معیارها و ارزش های فرهنگی افراد بومی آن زبان عاری باشد. در واقع، بسیاری از این زبان آموزان در عین حال که علاقمندند انگلیسی را به طور رضایت بخش فراگیرند تا با نگرش های بین المللی حوزه هایی مانند فرهنگ موسیقی پاپ، فرهنگ مسافرت و فرهنگ علمی – که وسیله اصلی ارتباط آنها انگلیسی است آشنا شوند و احساس همبستگی به پذیرش معیارها و ارزش ها و فرهنگ های کشورهای انگلیسی زبان را ندارند(13).
بررسی عمیق تر در این زمینه نشان می دهد که علاقه مردم در کشورهای میزبان به فراگیری انگلیسی بر پایه معیارها و ارزش های ملی و بین المللی از آن حکایت دارد که آن ها احتمالا مایل به دو زبانه شدن منهای دو فرهنگه شدن هستند، یعنی به پدیده ای که پالستون(1978) نیز اشاره داشته است(25).