دسته بندی | الکترونیک و مخابرات |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 85 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 77 |
تعریف تلویزیون
آنچه که امروزه در اصطلاح عمومی تلویزیون نامیده می شود عبارت است از انتقال پیوسته تمام معلومات قابل رویت یک میدان دید توسط امواج الکترومغناطیسی از یک نقطه به محل دیگر به نحوی که تمام تغییرات طبیعی این میدان دید حرکات تغییرات روشنایی و تاریکی از دور با احساس همزمانی و پیوستگی قابل تعقیب باشد.
ولی در واقع تلویزیون هنگامی حقیقی است که دیدگان با مسلح شدن به نوعی وسیله اپتیک مثلاً جام جمشید افسانه ای بتواند با انتخاب شخصی و بدون هیچ وسیله کمکی دیگر شیئی را از دور رویت و آن را در نظر بگیرد. سیستمهای رادار که در آنها از انعکاس امواج میلیمتری متمرکز تصویر نقاط دور به وجود می آید می توانند به عنوان یک نوع تقرب نسبی به جام جادویی تلویزیون واقعی در نظر گرفته شوند.
آنچه که ما در اینجا بدان خواهیم پرداخت آن نوع از تکنیک انتقال تصاویر است که پس از مدت بیش از سی سال زمان تکامل امروزه میدان صنعتی وسیعی را به خود اختصاص داده است . این تکنیک که به نحو فوق العاده ای پیشرفت کرده است ولی تکامل آن را هنوز پایان نیافته است دستگاههایی را به وجود آورده است که با آنها گرچه افسانه جام جمشید به حقیقت نپوسته است ولی اهمیت آنها از نقطه نظر کوشش انسان برای از میان بردن حدود
فضائی حس بینائی به هیچ وجه کمتر نیست. ما در روی صفحه تصویر یک گیرنده تلویزیون میتوانیم فقط آن چیزی را از دور ببینیم که در آن محل از دوربین تلویزیون گرفته شده توسط فرستنده و گیرنده با شرایطی که برای واضح بودن تصویر قائل می شویم و نیز توسط حدود طبیعی انتشار امواج ااکترومغناطیسی تعیین می شود. با استفاده از تقویت کننده های مدرن با حداقل نویز- تقویت کننده های پارامتری و Maser- و به کمک ماهواره ها از این حدود تقریباً از میان رفته اند و میدان عمل تلویزیون به نحو غیر قابل تصوری وسعت گرفته است.
مقایسه زمانی تجزیه تصویر
برای مطالعات بعدی لازم است سطرهای تصویر را از بالا به پایین با 1و2و3و...K شماره گذاری کنیم.
الف: فرکانس سطرها و یا فرکانس افقی Fz عبارت است از تعداد سطرهایی که در یک ثانیه نوشته می شوند.
ب: فرکانس میدان تصویر م یا فرکانس عمودی Ff که عددی است مشخص تعداد میدانهای سطرها که در یک ثانیه نوشته می شوند.وقتی کلیه سطرهای یک تصویر هنگام تجزیه از شماره 1 تا k (آخرین سطر) پشت سر هم نوشته شوند فرکانس میدان تصویر Ff و فرکانس تصویر Fb مساویند. فرکانس تصویر Fb تعداد تصاویر کاملی را که در یک ثانیه نوشته می شوند مشخص می کند. در طریقه معمول امروزی به نام ((روش بین هم قرار دادن سطرها)) و یا Interlaced Scanning برای از بین بردن اثر چشمک زدن میدان دید در دو میدان شامل سطرهای با شماره های فرد(1و3و5...1-k) و دیگری از سطرهای با شماره های جفت تشکیل می گردد. میدانهای سطر با فرکانس میدان تصویر Ff نوشته می شوند و از هر دو میدان سطر یک میدان کامل تصویر بوجود می آید. این دو میدان بین هم قرار می گیرند و فرکانس تصویر Fb نصف Ff می باشد. در محل گیرنده در اثر کندی کار چشم اینطور احساس می شود که عملاً در هر ثانیه به اندازه Ff تصویر کامل نوشته می شود در سیستم اروپایی Hz25=Fb و از این رو 50=Ff می باشد.
دسته بندی | هنر و گرافیک |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 84 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 141 |
فهرست عنوان صفحه
1- مقدمه..........................................................................................................
2- فصل اول: خبر در تلویزیون................................................................................
ماهیت خبر................................................................................
تعریف خبر...............................................................................
عناصر خبر در تلویزیون............................................................
سبکهای خبر نویسی.................................................................
سوگیریهای خبری.....................................................................
موضوعهای خبری در تلویزیون................................................
ویژگیهای خبر تلویزیون..........................................................
3- فصل دوم: گرافیک......................................................................................
هنرهای تجسمی........................................................................
تعریف گرافیک.........................................................................
تفاوت گرافیک و نقاشی...........................................................
الفبای تصویری (خط، نقطه، سطح، حجم، بافت).....................
رنگ..........................................................................................
نظریات رنگ.............................................................................
نظریه تشنگی رنگها......................................................
نظریه نسبی گرایی رنگها..............................................
نظریه تعامل رنگ و فرم...............................................
ترکیب بندی..............................................................................
هارمونی....................................................................................
4- فصل سوم: گرافیک تلویزیونی....................................................................
تعریف .....................................................................................
تاریخچه ..................................................................................
تیتراژ.........................................................................................
کپشن........................................................................................
دکور..........................................................................................
آرم استیشن...............................................................................
گرافیک کلیپ............................................................................
تفاوت تیتراژ، کلیپ و تیزر.......................................................
نشانه و نامواره..........................................................................
5- فصل چهارم: گرافیک در تولید خبر تلویزیونی...........................................
گرافیک خبری چیست؟.....................................................................
اهداف و کارکرد........................................................................
کپشنهای ثابت.........................................................................
کپشنهای متحرک....................................................................
تیتر و سوتیتر.............................................................................
شناخت حروف.........................................................................
شیوه نمایش خلاصه خبر...................................................................
آرم استیشن...............................................................................
استودیو مجازی.........................................................................
اینفوگرافیک و کاربردهای خبری.......................................................
6- فصل پنجم: گرافیک در پخش خبر تلویزیونی............................................
اهداف و کارکردها....................................................................
ویژگیهای گرافیک در پخش خبر.............................................
هویت بصری.............................................................................
نشانه و نامواره .........................................................................
آرم استیشن...............................................................................
سرفصلهای خبری...................................................................
اینفوگرافیک..............................................................................
کپشنهای ثابت و متحرک........................................................
پیج لی آوت (PageLayout)..................................................
صفحه آرایی..............................................................................
زیرنویس در پخش خبر............................................................
دکور در پخش خبر..................................................................
طراحی دوباره (Redesign).....................................................
7- نتایج و پیشنهادها........................................................................................
8- واژه نامه اصطلاحات گرافیکی در خبر
مقدمه
در عصری زندگی می کنیم که سرعت و تخصص دو شاخص مهم آن است. ریزشدن و خرد شدن تخصصهای کلان و روزآمد شدن یافته و بافتههای این روزگار دور از انتظار نیست.
گاه این تخصص ها چنان هستند که اصلاً به حساب نمیآیند و از این رو کمتر به آنها پرداخته شدهاند طراحی گرافیک برای تولید و پخش خبر تلویزیون از جمله این تخصصهای ظریف و ناپیداست چندان که گویی اصلاً نیست. پیش از این گرافیک را در دو حوزه «هنر» و «تبلیغات» میدانستند و بالطبع افراد شاغل و فعال در آن را به «هنرمند» و یا «تبلیغاتچی» میشناختند اما امروزه با گسترده شده کاربردهای این تخصص، تعاریف متفاوتی هم برای آن ساخته و پرداخته شده است. وقتی این روزها صحبت از «گرافیک خبر» در هر سه نوعاش(چاپی، تلویزیونی و سایبر) میشود، بایستی بدانیم که گرافیک دیگر صرفاً هنر و یا تبلیغات نیست بلکه مفهوم دیگری را هم در برمیگیرد و آن رسانه است. لذا گرافیک خبر ترکیبی از «هنر» و «رسانه» است ترکیبی که تفکیک ناپذیراست.
در این پژوهش در ابتدا تعاریفی از خبر و واژههای مرتبط با آن را ارائه می نماییم و سپس وارد مقوله گرافیک شده و آنرا در چند پلان معرفی می کنیم: گرافیک به عنوان یکی از هنرهای تجسمی، گرافیک در تلویزیون و گرافیک در تولید و پخش خبر تلویزیون. در انتهای این تحقیق پیشنهادهایی هم ارائه شده تا بتوان بر اساس آنها مشکلات موجود در گرافیک خبر را مرتفع ساخت.
مجموعهای که در پیش رو دارید، پایاننامهای برای اخذ درجه کارشناسی ارتباطات با گرایش خبر رادیو و تلویزیون است. عنوان این پایاننامه «کاربردهای گرافیک در تولید و پخش خبر تلویزیون» میباشد. هر چند این تحقیق خالی از اشکال و ایراد نیست اما امیداوارم گامی در جهت آشنایی بیشتر بحث گرافیک و خبر برای تمامی عزیزانی که در بخش خبر کار میکنند باشد.
در پایان از تمامی اساتید دانشکده صدا و سیما و به خصوص استاد راهنمای محترم و بسیار عزیزم جناب آقای مهدی صادقی که در این راه بسیار مرا یاری رساند کمال تشکر و قدردانی را دارم.
ماهیت خبر
رسانهها در عملکرد روزانه خود صحنه مناظره بینشها و میدان منازعه کلمات و معانی هستند، برخلاف آنچه ظاهراً به نظر میرسد، رسانهها در نقش خبری خود آینهی انعکاس رویدادها و واقعیات دنیای اجتماعی و سیاسی نیستند، بلکه برعکس آفریندة واقعیتهای اجتماعی و سیاسی هستند و به تصورات ما از دنیای اطرافمان هستی میبخشند این فرض و پیشنهاد در آغاز عجیب می نماید و ممکن است ما را در شناخت محیط اطراف خود دچار تردید کند. لیکن با اندکی اندیشه میتوان پیبرد که خبر خود واقعیت و خود عینت جهان اطراف ما نیست، بلکه تنها حکایت و روایتی از این واقعیت است.
اینکه آیا واقعیتی خارج از محدوده کلام وجود دارد یا نه، مورد بحث نیست، بلکه این شناخت اساسی که خبر ساخته و پرداخته ذهن بشر است و این ذهن تنیده در عقاید، آداب و رسوم و هنجارهای فرهنگی است، کلید گشایش راز خبر است. خبر به ما میگوید که به چه چیز خبر فکر کنیم و چگونه به آن بیندیشیم.
علاوه بر این، خبر محصول کار سازمان یافتهای است که سلسله مراتب، ارزشها و هنجارهای تولیدی خود را دارد. خبر از دنیای واقعی برمیخیزد، بر اساس ارزشها و هنجارهای فرهنگی و سازمان خبری واقعیت را دگرگون میکند و به صورت روایت و داستان به دنیای واقعی باز میگردد.
در این فراگرد (مشاهد، بغیر، روایت و اشاعه) خبر به ارزشها و هنجارهایی که از آنها برخاسته است، حکم طبیعی و عینی میبخشد و در گسترها خود آنها را باز تولید کند. به رغم ادعای روشنگری، خبر از آنجا که باید ساده باشد و در سطح تصورات و ذهنیات مخاطبانش قرار گیرد، از آنجا که باید به زبان آنان سخن میگوید از دیدگاه ایشان دارای معنی باشد، نمیتواند فراتر از سطح عمومی مخاطبانش حرکت کند . در نتیجه خبر به صورت تأیید کننده و توصیه گر باورهای بیشتر پرداخته مخاطبان عمل میکند.
فایل ورد 141 ص
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 166 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 213 |
مقدمه
هدف اساسی از این تحقیق بررسی تأثیر رسانه های ارتباط جمعی در آگاهی و دانش سیاسی شهروندان در جوامع مختلف است البته درجه تأثیر بدست آمده از متوسطی حکایت خواهد داشت و نه عین درجات تأثیر چون امکان بررسی میدانی در این راستا امکان پذیر نبوده و ناچار تحقیق از کانال مدارک و مقالات و کتابها انجام گرفته و بعبارتی این بررسی تحقیقی است کتابخانه ای .
در این بررسی در فصول مختلف از ارتباطات تعریف لازم بعمل آمده و روشهای مختلف ارتباطی بازگو شده و سپس رسانه ارتباط جمعی به طور مشخص تعریف شده و دورانهای مختلف ارتباطی را از کهکشان گوتمبرک تا امروز مورد توجه و بررسی قرار داده و در آخرین بحث همین مقوله به رسانه های مدرن و ماهواره ای نیز پرداخته شده است .
همچنین انواع رسانه ها را بررسی کرده ایم از رسانه نوشتاری و صوتی و تصویری در انواع نوع تصویری مثل سینما و تلویزیون و دیگر نمونه ها ، که در بحثی از قول مارشال مک لوهان آورده شده که در زمان ما همه چیز در حال رسانه ارتباطی شدن است .
دربحثی دیگردیدگاه های صاحب نظران ارتباطات از قبیل مک لوهان ، دیوید رایزمن و امثالهم تشریح گردیده و نزدیکی درجات اختلاف این نظرات پیش روی خواننده گذاشته شده است .
همچنین در فصلی مشخص از رابطه بنیادهای اجتماعی سیاسی و رسانه های ارتباط جمعی گفتگو شده ( گروه های فشار و اتحادیه های کارگری و اصناف دیگر ) و سرانجام از احزاب سیاسی این گونه اشاره گردیده که این بنیادهای اجتماعی و سیاسی چه نیازی به ابزارهای رسانه ای دارند و چگونه از آنها استفاده می کنند و در دنیای امروز این رابطه به چه طریقی در حال گسترش و توسعه است و باز در بخشی نقش وسایل ارتباط جمعی را در گسترش آموزش و انتقال خبر و تأثیر آنها در آگاه کردن مردم و پر کردن اوقات فراغت مردم یادآوری گردیده و بیشتر به این مطلب پرداخته شده که نهادهای سیاسی از ابزار ارتباطی چگونه استفاده می کنند و این نیاز آیا باید استمرار داشته باشد و یا مقطعی است و در این زمینه حق مطلب ادا گردیده و خصوصاً در ارتباط با نقش ماهواره در جهان امروز به اندازه لازم بحث نموده و دنیای آینده با نقش ابزارهای رسانه ای به خاطر انتقال اطلاعات پیش روی خواننده قرار گرفته است.
وضع یاد شده را در سالهای اخیر و بعبارتی امروز تشریح نموده و به جهان سوم نیز به طور اخص در این رابطه اشاره داشته ام .
کاری که انجام شده هرگز ادعا نمی کنم که کار کامل و بی نقصی است ولی می توان گفت آغازی است پیرامون موج سوم که موج ا مروز دنیای ماست موج ارتباطات در ارتباط با ابزار و موج اطلاعات در ارتباط با آگاهی بشر و انتقال آن از گوشه ای به گوشه دیگر جهان و سرانجام توجه به سرعتی که در ذرات این موج نهفته است و هشداری است به جهان سومی ها که دیگر فرصت زیادی برای توسعه یافتگی نداریم و یا حداقل فرصتی برای تلف کردن نداریم . اگر موج اول قرنها طول کشید اگر موج صنعت تنها دو قرن همراه بشر بود هیچ تضمینی نیست که موج سوم ده ها سال طول بکشد . نوع تکنولوژی سرعت و تحول پی در پی ممکن است در سالهای اول دو هزار موجی دیگر فرا راه بشر بگذارد ، در آن زمان جهان سوم چه جایگاهی خواهد داشت ، این تحقیق ما را هشداری است ضمن هدفهای خود – نیز – به این هدف خاص !
عصر ما دوران خاص ارتباطات را می گذراند و در این عصر با توسعه ابزار ارتباطی ، رساندن پیام از فاصله های دور به اشکال مختلف ، صاحبان نظر و متخصص را توانایی می بخشد که با انتقال پیام های خود ، اهداف خود را جامه عمل بپوشانند.
ابزار رسانه ای در این مقطع زمانی با سرعت و شکل خاص خود جهت رساندن پیام ( سیاسی ، اجتماعی . ... ) از نقطه ای به نقطه دیگر جهان عمل می کند و انسانها را در قاره ها و کشورهای مختلف تحت تأثیر قرار می دهد ، اگرچه به نظر بعضی از صاحبنظران ، دوران اخیر عصر پایان ایدئولوژیهاست ولی هنوز هم انسان ها از تأثیرپذیری مفاهیم ایدئولوژیها رها نشده و شاید هم به اعتبار عقیده گروه دیگری از صاحبان عقیده ایدئولوژی در پایان مسیر قرار نگرفته است . و اما آنچه مهم است این است که قدرتهای بزرگ برای استمرار قدرت خود از طرفی ناچار به حفظ قدرت اقتصادی هستند و از طرف دیگر برای بدست آوردن قدرت اقتصادی و یا ادامه این نوع قدرت ناچار به جمع آوری اطلاعات می باشند و آنچه که در این باره تکرار می شود این است که هر کس یا گروهی و یا کشوری اطلاعات بیشتری در اختیار داشته باشد از قدرت بیشتری برخوردار است .
پس لازمه حفظ قدرت اقتصادی ، داشتن اطلاعات بیشتر از دیگران است . چون داشتن اطلاعات بیشتر و تازه ها این توانایی را می بخشند که بدانند و بتوانند منابع مورد نیاز خود را ا زکجا و چگونه و با چه روشهایی به چنگ آورند .
در نتیجه اقتصاد نیاز اولیه انسانها و سیاست روش ظریف و حساب شده ای برای دسترسی به اقتصاد برتر است . در این صورت سیاستمداران مثل گذشته ، در دنیای امروز نمی توانند بدون دانستن علم و توانائی خاص در عرصه سیاست بازی کنند و اگر احزاب سیاسی را مهمترین نهاد اجتماعی و سیاسی بدانیم و این که همه تلاشها و توانها در احزاب سیاسی متمرکز است به مبارزات و پیکارها و تلاشهای صاحبان عقاید در احزاب متفاوت روشها و اشکال خاص خود را می بخشد تا هر یک از گروه ها بتواند برتری لازم را در این مبارزه به دست آورند و در نتیجه در مقام قدرت ، پارلمان و قدرت اجرائی جامعه را در اختیار داشته باشند .
در مبارزات و پیکارهای سیاسی ، پیام و ابزار پیام رسانی از اهمیت خاصی برخوردار می باشد و این جاست که اهمیت ارتباطات و رسانه ها مطرح می گردد و می بینیم که چگونه احزاب سیاسی در اولین نیاز خود پس از شکل دهی و سامان بخشی به ساختار درون حزبی یعنی سازمان ارتباط و ابزار آن بهاء می دهند .
تبلیغات ، گفتار ، جراید ، رادیو ، تلویزیون و اجتماعات و آموزش و ....... نیازی است که این نهادهای مهم سیاسی و اجتماعی برای داشتن ارتباط با عضو حزب در حد توان ، سعی می کنند آن را در اختیار بگیرند .
در این رساله تحقیقی نیز حتی المقدور سعی شده است با در نظر گرفتن تمامی این مطالب ، نقش وسایل ارتباط جمعی در آگاهی سیاسی مردم و بنیادهای سیاسی ، اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد .
روش تحقیق
در این تحقیق هدف اثبات تأثیر وسایل ارتباط جمعی در آگاهی مردم جوامع و ارتقاء دانش آنهاست از طریق برنامه های آموزشی . برنامه های آموزشی در این جا به مفهوم درس کلاسیک نیست بلکه به منظور انتقال آگاهی و دانش از طریق برنامه های متنوع است .
مفاهیم عبارتند از : رسانه ، ارتباطات ، اطلاعات ، رادیو ، تلویزیون ، ماهواره ، سینما ، روزنامه ، بنیادهای سیاسی ، بنیادهای اجتماعی ، گروه ، گروه فشار ، گروه ذینفوذ و بسیاری دیگر .
و اما متغیر این بررسی آموزش و آگاهی مردم جوامع است . جامعه مورد بررسی کشور های مختلف ( بطور عموم ) است و بنا به ضرورت ، انتخاب بعضی از جوامع به عنوان نمونه به دلیل محدود کردن بحث .
روش تحقیق کتابخانه ای است و از کلیه تألیفات و جزوات اساتید و تحقیقات دانشجویان استفاده شده ( عنوان تحقیقات تأثیر تلویزیون بر فرد و جامعه ، کارشناسی ارشد ، آقای سید محرم علوی ،سال 76 ) و ( ارتباطات در توسعه مشارکت ، خانم زهرایی ، کارشناسی ارشد ) و خود را در قالب های ادعائی این و یا آن ها محبوس نکرده ام .
فرضیه اصلی این تحقیق این است که وسایل ارتباط جمعی در روشن کردن و بالابردن آگاهی و افزایش درجات آموزش مردم جامعه اثرگذار می باشد .
فصل اول
رسانه های جمعی و افکار عمومی
از جمله عوامل اساسی شکل دادن افکار عمومی در جهان امروز رسانه های جمعی می باشد از این جهت در این جا لازم است هر یک از آنها را در شکل دادن به افکار عمومی بررسی کنیم .
رادیو
رادیو از دو جهت بر سایر رسانه های همگانی برتری دارد . هم انتقال پیام در آن سریع و بلافاصله است وهم پوشش وسیعی دارد . این رسانه بر موانع زمان و مکان به راحتی غلبه میکند : مانع زمانی را بر می دارد ، زیرا همان لحظه ای که پیام پخش می شود ، شنیده می شود و در نتیجه فاصله ای وجود ندارد . برمانع مکانی غلبه می کند زیرا امواج رادیو به راحتی ازمرزها و حتی قاره ها میگذرد و از این سوی جهان به آن سو می رسد .
این خصلت بین المللی بودن رادیو ، یعنی این که به راحتی می تواند از مرزهای کشورها به داخل نفوذ کند ، از یک سو می تواند آن را به وسیله ای برای نزدیکی ملتها به یکدیگر و تفاهم بیشتر آنها تبدیل کند و از سوی دیگر از آن مؤثرترین وسیله دستکاری افکار عمومی و تبلیغاتی در جهان ساخته است تا جایی که قدرت تبلیغاتی هر کشور به میزان گستره و پوششی است که امواج رادیویی آن کشور می تواند به دست آورد .
علاوه بر دوویژگی بالا ، رادیو چند امتیاز دیگر هم بر سایر رسانه ها دارد و از این جهت امروز در حوزه تبلیغاتی رایج ترین وسیلهاست . امتیاز اول آن است که چون پیامش شنیداری است ، برای دریافت پیام آن ، گیرنده نیازی به سواد خواندن و نوشتن ندارد و در نتیجه برای کشورهایی که میزان بی سوادی در آنها بالاست ، رسانه ای ایده آل است و امتیاز دیگر آنکه می تواند به راحتی به حوزه خصوصی زندگی پیامگیر نفوذ کند و درتمام لحظه های زندگی یار و همدم او باشد . علاوه بر آن ، چون ارتباط شفاهی است ، تأثیر آن از جهت روان شناختی بر پیامگیر صمیمانه تر و دلنشین تر است ، نوعی ارتباط منفعل است یعنی نیازی به این که پیامگیر مانند خواندن تلاش کند و برای فهم پیام افکار خود را کاملاً متمرکز کند ، ندارد .
ازاین گذشته ، ارتباط رادیویی بسیار ارزان و سهل است چون نیازی به وسیله نقلیه و جاده ندارد ، در حالی که روزنامه و نشریات چاپی برای آن که به دست پیامگیر برسد ، به جاده و وسیله نقلیه نیاز است . از همه اینها گذشته برای کشورهایی که وسعت آنها زیاد وجمعیت آن پراکنده است و دسترسی به گروه های متفرق به آسانی میسر نیست ، رادیو وسیله ارتباطی مطلوبی است . به علاوه استفاده از آن به نسبت رسانه های دیگر ارزان تر و راحت تر است ، به ویژه پس از اختراع ترانزیستور انقلاب عظیمی در زمینه استفاده از رادیو پدید آمد .
تنوع برنامه ها و موسیقی رادیو را وسیله ارتباطی جذابی می کند که بهتر از نوشته می تواند افراد را سرگرم کند ، به خصوص در کشورهایی که مردم با فرهنگ نوشتاری الفتی ندارند ، رادیو جاذبه خاصی دارد . از این جهت به نظر می رسد که رادیو همچنان دراکثر کشورها به ویژه کشورهای در حال رشد قویترین و مؤثرترین وسیله ارتباط جمعی باقی بماند . رادیو نه تنها می تواند وسیله تبلیغات سیاسی مؤثری باشد، بلکه می تواند نقش مهمی در آموزش عامه مردم در زمینه های گوناگون از مسائل اجتماعی تا خانه داری و بهداشت و غیره ایفا کند .
تلویزیون
تلویزیون به خاطر ارائه تصویر از رادیو جاذبه بیشتری دارد و بعد تازه ای بدان اضافه می کند که چشمها را به خود خیره می کند و به علاوه فهم پیام را آسانتر می سازد ، چون تصویر و صدا اطلاعات کاملتری به تماشاگر می دهد ، تماشاگر در تلویزیون آنچه رادیو می گوید می تواند به چشم ببیند و درک عمیقتری از آن پیدا کند . تلویزیون به خاطر تصویر به تخیل کمتری نیاز دارد . به عبارت دیگر اگر روزنامه و رادیو رسانه ای انتزاعی هستند و به تخیل نیاز دارند .
موضوع ارتباط ، از یونان باستان تا قرن هجدهم ، بیشتر از لحاظ ذهنی و محتوایی مطرح بوده است و اندیشمندان اجتماعی همواره ترغیب را معادل ارتباط می دانستند . با پیدایش انقلاب صنعتی و آغاز عصر روشنگری علمی و ادبی در اروپا مسأله ارتباطات بیشتر به قلمرو سیاسی ، اجتماعی گام نهاد و به طور مستقیم به امور روزمره حیات اجتماعی پیوند خورد و به عنوان یک پدیده عینی ، مورد توجه قرار گرفت . با پیچیدگی جامعه بشری و گسترش تکنولوژی ، توجه به شیوه انتشار و کانالهای پخش اندیشه های انسان ، اهمیت فزاینده ای یافت و موضوع ارتباطات ، ابعاد تازه تری به خود گرفت .
تلویزیون از جهت کنترل و تسلط بر افکار عمومی رسانه بسیار قوی و مؤثری است ، زیرا مانند رادیو به حوزه خصوصی زندگی افراد نفوذ می کند و با ارائه تصویر و رنگ و کلام و موسیقی تماشاگر را افسون می کند .
در کشورهای پیشرفته امروز رادیو به عنوان وسیله ارتباط بین المللی و تلویزیون وسیله ارتباط داخلی مورد استفاده قرار می گیرد . ولی باز رادیو همچنان نفوذ خود را در داخل هم حفظ کرده است . حتی در کشورهایی مثل آمریکا که تحت سلطه تلویزیون است ، استفاده از رادیو روز به روز بیشتر می شود . ولی رادیو هم خصلیت خود را تغییر داده است . امروزه در اکثر خانه ها چند رادیو و رادیوهای جیبی وجود دارد ، که اساساً برای گرفتن خبر و موسیقی از آن استفاده می شود . تلویزیون در مقابل منبع اصلی فیلمها ، فیلمهای مستند ، سریالها ، نمایشنامه ها و رپرتاژهای خبری است و جنبه سرگرم کنندگی آن قوی است .
نقش تلویزیون با رعایت تمام مسائل و جوانب ، نقش مثبتی است . تلویزیون بسیار می آموزد . این نکته به اثبات رسیده است که اگر تلویزیون وجود نداشت بسیاری از مسائل بزرگ فرهنگ و شناخت بشر برای بسیاری از افراد مردم ناشناخته می ماند .
مطمئناً اگر تلویزیون نبود مسائلی چون جنایات صربها در بوسنی ، باخ ، ...... برای میلیونها تن از مردم ناشناخته می ماند و یا لااقل شناسایی آنان از این موضوعات در حدی بسیار سطحی و کم عمق متوقف می شد . تلویزیون در تغییر و رویه زندگی دنیاست و این امکان را می دهد تا درباره همه چیز مطلع باشیم . زنها را از تنهایی خارج می کند ، یکنواختی زندگی عادی را از میان برداشته ، زبان گفتگو و بیان مطالب راتقویت کرده است .
تلویزیون علت اعمال افراد است که درعین حال آثار اجتماعی را به دنبال دارد ، آثاری که در محدوده کشور و یا ملتی قابل بحث و بررسی نیستند و به ملت و کشور خاصی تعلق ندارند .
بشریت امروز در مرحله ای از رشد ، همسانی و همگونی قرار گرفته که صورت تکوین آن به طرزی خارق العاده سریع است . سرنوشت آینده آنان و صورت و حال فردایشان را مشخص خواهد کرد . در کشورهایی که بیسوادی زیاد است و یا سطح سواد و آگاهی پایین است ، تلویزیون یکی از قویترین وسایل و شاید تواناترین وسیله ای است که استفاده امروز بشری و دگرگونی جامعه را در اختیار دارد .
اما از طرفی که انسان را آگاه می کند و به انسان تعلیم می دهد آیا واقعاً انسان را تربیت می کند ؟ « لز » می گوید : « اینک رقابت و سابقه ای در تمدن ما میان تعلیم و تربیت و فاجعه در نظر گرفته است و اگر ما این مسابقه را ببریم آیا قرن بیست و یکمی برای تمدن ما وجود خواهد داشت ؟ »
ایجاد بحران ، صدور بحران ، تحریک احساسات ، فضا سازی ، ایجاد انگیزه ، تهدید ، ابعاد وحشت ، شکوفایی خلاقیتها ، تحقیر ، قدرت نمائی ، ایجاد شوق و نفاق ، رفع تنش ، بی تفاوتی ، برقراری تفاهم ، بی اعتنایی و القاء مواردی که در جهت دار و هدفمندار شدن نگرشها و سوق دادن آنها به قسمتی که خواسته ها و اهداف در آن سو شکل می گیرد از توانائیها وقابلیتهایی است که رسانه های جمعی در عصر حاضر عهده دار آن هستند .
نقش رادیو و به ویژه تلویزیون به دلیل گستردگی فراگیری ، جامعه پذیری نسبی و ایجاد تحول و تحرک سریع ، از نقش دیگر رسانه ها شاخص تر و بهتر خودنمایی می کند .
تلویزیون به عنوان وسیله ای برای شکل دادن به افکار عمومی با طرح معضلات اجتماعی وسایل مربوط به سیاست داخلی و خارجی و همچنین با عرضه برنامه های تفریحی و نمایشی اش نقش خود را ایفاء می کند . این وسیله شگفت انگیز و قدرتمند در اکثر کشورها ملزم به ارائه یک پیام ایدئولوژیک است که آن هم از سوی طبقه حاکم تعیین می شود . در بسیاری کشورها تصویر سازی از سیاستمداران و شناساندن آنها در جهت شکل دادن به افکار عمومی و گرایشهای مردم وظیفه اصلی تلویزیون به شمار می رود ، وسایل ارتباط جمعی با داشتن وظیفه خبری آموزشی ، تفریحی – تبلیغی ، راهنمایی و راهبردی می توانند بهترین ابزار برای بالا بردن سطح دانش و فرهنگ ملی در جامعه باشند .
در این میان تلویزیون با استفاده از جذابیتهای تصویری ، رنگ ، صدا و موسیقی می تواند سریع تر توجه مخاطب را جلب و پیام خویش را با نفوذ بیشتری ارائه کند . در این جا آنچه مهم است ارائه برنامه های پرمحتوا و نحوه برنامه ریزی برای استفاده مخاطبان است . متأسفانه در کشور ما تقریباً همه برنامه های تلویزیون ، از یک قالب کلیشه ای و تکراری پیروی می کنند ، بی هیچ خلاقیت خاصی . یک دوربین ، یک مجری و یک دستگاه میکسر تصویر که قادر باشد هزار و یک ترفند را بر سر تصویر بیاورد ، کافیست تا یک برنامه چند ساعتی تولید شود .
مطبوعات
روزنامه هم ارزان است و هم حداقل در شهرها قابل دسترسی مهمترین نقش روزنامه ها دادن خبر و تفسیر وقایع روزمره است . این وقایع روزمره می تواند از جرم و جنایت محلی باشد تا جنگهای داخلی و خارجی . مطالعه نشان می دهد که روزنامه ها به جز خبررسانی نقشهای دیگری دارند که شاید از خبر هم مهمتر نشان می دهد روزنامه ها به جز خبررسانی نقشهای دیگری دارند که شاید از خبر مهم تر باشد . مثل آگهی نیازمندیها ، آگهی های ترحیم ، قیمت ارز و سهام ، آگهی های استخدام و برنامه های تلویزیون ، سمینارها و اخبار ورزشی و .......
مجلات بیشتر جنبه سرگرمی یا تخصصی دارند و اطلاعات خاصی را برای گروه معینی می دهند . مجلات سرگرم کننده تیراژ وسیع تری دارند و می توانند حاوی خبرها ، رپرتاژها ، مطلب خواندنی ، تفسیرها و غیره باشند .
یکی از ویژگی های روزنامه از جهت تأثیر روی افکار عمومی آن است که روزنامه می تواند به علت تنوع ، هر گروه خاصی را مخاطب قرار دهد و با زبان خود آنها با آنها ارتباط برقرار کند و مطالب مورد علاقه آنها را منتشر کند و این چیزی است که در رادیو و تلویزیون به آن اندازه ، امکان ندارد . حتی مطالب یک روزنامه واحد می تواند آن قدر متنوع باشد که برای تمام گروه های خاص قابل استفاده شود.
به طور کلی باید گفت که روزنامه ارزان ترین وسیله ارتباط جمعی است و شاید هم در دراز مدت مؤثرترین وسیله تأثیر بر افکار عمومی ، علی رغم گسترش غول آسای رادیو و تلویزیون ، روزنامه حداقل در کشورهای پیشرفته صنعتی هنوز هم به عنوان مهمترین منبع خبری و تفسیر سیاسی باقی مانده است . روزنامه هر چند از جهت انتقال خبر از رادیو کندتر است ، ولی این حسن را دارد که مطالب آن ماندنی و قابل مراجعه است .
شایعه و .......
یکی از شیوه های تبلیغات شفاهی شایعه است که معمولاً گستره آن محدود و زمان آن هم کوتاه است . معمولاً این شایعات در اطراف دولتمردان ساخته می شود و غالباً هم سازندگان شایعه قابل تشخیص نیستند . شایعه این خصلت را دارد که وقتی سر زبانها افتاد ، دیگر قابل کنترل نیست .
شایعه خیلی سریع پخش می شود و هر چه اوضاع بحرانی تر باشد ، هم شمار شایعات بیشتر می شود و هم سرعت انتقال آن . همین طور در مواقعی که حوادث مهمی در شرف تکوین است که افکار عمومی تصور دقیق از آن ندارد، شایعه بازار گرمی پیدا می کند . تجربه نشان داده است که هر گاه شایعه به دلایلی رواج پیدا کند ، دیگر تلاش منابع رسمی خبر برای تکذیب آن تأثیر چندانی ندارد .
نقش تبلیغات
در عصر ما تبلیغات به فعالیتهای گوناگونی اطلاق می شود که به دو دسته اصلی تقسیم می شوند : تبلیغات تجارتی و سیاسی .
تبلیغات تجارتی شامل آگهی ، فروشندگی و رابطه عمومی است . در زمینه سیاسی به فعالیتهای احزاب سیاسی و نهضتهای گفته میشود که می خواهند آموزه های خود را در جامعه ترویج کنند و طرفدارانی برای خود پیدا کند ، افکار عمومی را با خود همراه سازند و در انتخابات آراء را به سوی خود جلب کنند و غیره . نوع دیگر تبلیغات سیاسی فنون ترویج را در بر می گیرد که دولتها و رژیمها برای افزایش مشروعیت و حیثیت خود در داخل و خارج و حفظ روحیه مردم و تخریب روحیه مخالفان در جنگ و جنگ سرد به کار می برند .
رشته دیگری از تبلیغات هم وجود دارد که خصلت اجتماعی و بهداشتی و علمی و هنری دارد و برای پیشبرد امور بهداشتی یا فرهنگی و غیره به وسیله سازمانهای مربوطه انجام می گیرد .
یکی از ویژگی های مشترک انواع تبلیغات آن است که تمام آنها از ارتباطاتی استفاده می کنند که به وسیله رسانه های گوناگون برای شکل دادن باورها ، نگرشها یا رفتارها جهت مقاصد مبلغ اشاعه پیدا می کند .بنابراین ، در یکی از تعاریف تبلیغات که در فرهنگ و بستر آمده نوشته شده است . « تلاش برای ارائه آموزه ها ، ایده ها ، دلایل ، شواهد یا ادعاها از طریق رسانه های ارتباطی برای تقویت هدفثی و یا مبارزه با هدف ضد آن » . در تعریفی که از سوی کوالتر ( 1962 ) داده داشته ، وی گفته است که تبلیغات تلاش آگاهانه ای است برای دگرگونی طرز تلقیها از طریق ارتباطات .
به گفته برنیز « تبلیغات نوین تلاشی است پیوسته در جهت ایجاد یا شکل دادن رخدادها برای تحت تأثیر قرار دادن روابط عامه مردم با کاری ، فکری و یا گروهی . »
یکی از مشکلاتی که در تعاریف تبلیغات وجود دارد ، مشابهت آنها با هم نیست ، بلکه تفاوتی است که با انواع دیگر ارتباطات دارد که می خواهد طرز تلقی و رفتار افراد راتغییر دهد بدون آن که کسی این را کار تبلیغاتی بداند . برای مثال توصیه های پزشکی ، کتابهای درسی و غیره در گروه کارهای غیرتبلیغاتی قرار می گیرد . در برخی از تعاریفی که از تبلیغات شده است ، مرز روشنی میان این دوگروه کشیده نشده است . از این جهت تعریف لاسول بسیار عام است ، زیرا در هر دو گروه نوعی تلاش برای تغییر رفتار انجام می شود .
برخی از نظریه پردازان برای تمایز میان این دو گروه ارزشها را مطرح کرده اند ( حقیقت در برابر دروغ ، نیت خوب در برابر فریب و غیره ) . با این وجه تمایز ، آموزش به عنوان سرمشق « درستی » و ارتباطات غیر تبلیغاتی در نظر گرفته می شود .
تبلیغات و آموزش
ادبیات اولیه درباره تبلیغات ، آن را به عنوان خطری که جامعه را تهدید می کند، معرفی می کند ومی خواهد از جهت مفهومی میان ارتباطات تبلیغاتی ( فریب دهنده ) و آموزنده تفاوت قائل شود . ( لاسول ، 1943 ؛ دوب ، 1948 ، 1956 )
لاسول و دوب می خواستند ویژگی تبلیغات آموزشی را به صورت تجربی و بدون ارزشگذاری ارائه دهند . لاسول ترجیح می دهد که واژه « آموزش » را به انتقال « فنون مثل خواندن ونوشتن و مهارتهای فکری و بدنی » محدود سازد و « تبلیغات » را فنونی می داند که به وسیله آن « تمایلات ارزشی ( تنفر یا علاقه به شخصی ، گروهی ، سیاستی و مکتبی ) شکل می گیرد » . او اضافه می کند که در هر حال در اصطلاح کنونی هر نوع « انتقال نگرشهای ارزشی سنتی را عموماً آموزش گویند در حالی که واژه تبلیغات به اشاعه نگرشهای واژگون کننده و مورد ایراد و یا تنها نگرشهای تازه اطلاق می شود . » (لاسول ، 1974) .
از نظر دوب ، آموزش « اشاعه دانش یا مهارتی است که خصلت علمی داشته یا برای بقای انسان در جامعه دردوره خاصی ضرورت دارد » . تبلیغات برعکس نوعی « تلاش در جهت تأثیر قرار دادن شخصیتها و کنترل آنها از جهت ارزشهای غیر علمی یا تردید آمیز در جامعه در زمان خاصی است . » ( دوب ، 1948 )
نویسندگان دیگر هم به این دوگانگی آموزش – تبلیغات به مثابه دو نوع ارزش نگاه می کنند . تبلیغات « می خواهد ذهن را به جای آن که باز کند ببندد » . تبلیغاتچی تنها می خواهد شما کاری بکنید که او می خواهد ، در حالی که آموزش « می خواهد شما کاری را به میل خود انجام دهید . » (مارتین ، 1993). تبلیغات می خواهد عقاید و افکار را « به نحوی تحت تأثیر قرار دهد که افراد هیچ پرسشی درباره علت این که چرا باید این عقیده یا رفتار داشته باشند نکنند. « اکنون شما تفکر و رفتار را طوری تحت تأثیر قرار می دهید که افراد ترغیب می شوند سؤال کنند که چرا این کار را اصلاً بکنند » ( بارتلت ، 1945 ) .
تبلیغات و دروغ
دروغ به عنوان ویژگی اصلی تبلیغات در مباحث مفهومی زیادی که در این باره ارائه شده است دیده می شود . توتیس تبلیغات را تلاشی می داند در جهت اشاعه افکاری فاقد حقیقت و دقت . لومی ( 1933 ) تبلیغات را مخدوش کردن واقعیتها می داند . آلبیگ ( 1965 ) و چوکاس همین نظر را دارند . همین طور آنها مغلطه را یکی دیگر از خصایص تبلیغات معرفی می کنند . لی وی ( 1939 ) هنر تبلیغات را نوعی کلک نظری و پشت هم اندازی می دانند که باعث می شود افراد دچار توهم شوند و آن را حقیقت تصور کنند .
مرتون ( 1975 ) از سوی دیگر تصور نمی کنند که ضرورتاً باید همیشه تبلیغات همراه با دروغ باشد . الول ( 1965 ) حتی از این پیشتر می رود و می گوید :
« این فکر که تبلیغات باید حاوی دروغ باشد هنوز میان برخی از متخصصان رایج است ..... ولی این طور نیست ، مدتهاست که تبلیغاتچیها فهمیده اند باید از دروغ پرهیز کنند . در تبلیغات آنها حقیقت است که نتیجه می دهد . » این فرمولی است که روز به روز بیشتر مورد قبول قرار می گیرد . تبلیغات بر مبنای دروغ استوار نیست . بلکه بر اساس واقعیت محض است . به نظر می رسد که هر چه افکار عمومی بیشتر بی اطلاع باشد ، بیشتر از تبلیغات تأثیر می پذیرد .
در جای دیگر الول بر خصلت دروغ پردازی تبلیغات کنونی تکیه می کندو می گوید : « تبلیغات امروز دعاوی نادرستی را اشاعه می دهد . دروغهایی است که می خواهد فکر ، داوری و ارزشها و اعمال را به کلی وارونه کند . »
تحقیقاتی تجربی زمان جنگ درباره تبلیغات نشان می دهد که اعتبار مهمترین تنگنا است . به قول لرنر ( 1949 ) اجتناب از دروغ قابل کشف یکی از قواعد اصلی بود که جنگ روانی متفقین را در جنگ جهانی دوم شکل می داد . تبلیغاتگران متفقین حتی سعی می کردند از گفتن حقایقی که ممکن بود در نظر دمشق بی اعتبار باشد ، اجتناب کنند . به طور کلی معلوم شد که مثلا ًاعتبار خبر از جهت باور پیامگیر حتی از درستی و نادرستی هم مهمتر است .
الول ( 1965 ) تبلیغات را به مثابه فن ارتباطی « تام » تلقی می کند که پیامگیر را از هر سو احاطه می سازد ، تمامی شخصیت انسان و تمامی افراد را تحت سیطره خود می گیرد . در این جا با اسطوره سازمان یافته ای مواجه هستیم که می خواهد تمامی وجود انسان را تسخیر کند .
تبلیغات نوین
تبلیغات به عنوان نیروی تازه اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی تلقی می شود که با انواع ارتباطات ابزاری دوره های قبل کاملاً متفاوت است . تبلیغات در معنی خاص و جدید خود با خصایصی مثل عینیت یا عدم دلبستگی ، پنهان کاری و ظرافتهای علمی تعریف می شود که در دوره های گذشته فاقد آن بود .
لاسول و بلومن استاک ( 1939 ) با مقایسه تبلیغاتگران عصر جدید با مبلغان مذهبی میسیونرهای گذشته ، که به حرفهای خود اعتقاد راسخ داشتند ، می گویند : « تبلیغاتچیهای جدید لزوماً به چیزهایی که می گویند اعتقاد ندارند . »
الول این تفاوت را بیشتر نشان می دهد ، « تبلیغات دیگر از ایدئولوژی متابعت نمی کند. تبلیغاتچی آدمی نیست که به حرفش اعتقاد داشته باشد ، تبلیغاتچی واقع باید مثل جراح خونسرد، بی تفاوت و دقیق باشد . »
از ویژگی های تبلیغات جدید خصلت پنهان کاری آن است . در تبلیغات جدید ، منشأ پیام و هدفهای پیام رسان از چشم پیامگیر پنهان است . لوملی ( 1933 ) تبلیغات را همین می داند. آلبیگ تبلیغات را « پخش استنتاجهایی از منابع پنهان یا با هدفهای نهان تعریف می کند . »
برنیز ( 1938 ) تبلیغاتچی را « حاکم نامرئی می داند که قدرت حاکمه واقعی را در جامعه تشکیل می دهد ؛ ما همه تحت سلطه کسانی هستیم و ذهن ما را کسانی شکل می دهند و ذائقه ما را کسانی تعیین می کنند که اصلاً شناختی از آنها نداریم . »
و سرانجام برخی از نویسندگان برای تبلیغات کنونی خصلتی علمی قائل شده اند. این مخصوصاً در برداشت چوکاس و الول از تبلیغات منعکس است .
چوکاس ( 1965 ) تبلیغات نوین را به مثابه « تلاش در جهت مفهومی اجتماعی برای ساختن الگوهای رفتاری می داند ، همان طور که در مهندسی ، پلها و جاده ها ساخته می شود . » از این جهت تبلیغاتچی باید فهم دقیقی از این که انسان چگونه رفتار می کند داشته باشد .
الول ( 1965 ) هم معتقد است : « تبلیغات جدید بر اساس تحلیل روان شناسی و جامعه شناسی استوار است . »
آثار ارتباطات
در این جا به نظریه هایی که درباره اثر مجاب کننده تبلیغات ارائه شده است می توان اشاره کرد . نخست باید به دو خط متفاوت نظری اشاره شود ، یکی می خواهد قدرت تبلیغات را بر پیامگیر بزرگ کند و دیگر برعکس می خواهد آن را کوچک کند .
نظریه های نوع اول با برخی از مفهوم سازیهای دوگانه درباره پدیده تبلیغات همریشه است ، بر نظریه شرطی اشاره دارد . در این جا تبلیغاتچی به مثابه عامل محرکه ای ظاهر می شود که پاسخ دریافت کننده پیام را تعیین می کند . این نظریه ها بر اساس رابطه یکسویه و سلطه تبلیغاتچی بر پیامگیر استوار شده است .
نظریه های نوع دوم نظریه های جامعه شناختی هستند که اعتقادی به این رابطه یکسویه ندارند . به جای آن که برای تبلیغات قدرت خاصی قائل شود ، آن را جزء ارتباطات ابزاری ( ارتباطی که هدفش تحت تأثیر قرار دادن ، شکل دادن نگرشها و رفتار افراد است ) محسوب می کند .
برخی از نظریه پردازان برای تبلیغات اثر شرطی قائل هستند ( کنترل نگرشها ، باورها و غیره از طریق دادن محرکه های مناسب بدون توجه به متغیرهای واسط ) . بدون توجه به مکانیسم های شرطی پاولف ، به نظر چوکاس (1965) ، اثر القایی تبلیغات ناشی از این است که محرکه ارائه داده شده به وسیله تبلیغاتچی با محفوظات عاطفی پیامگیر ( ترس ، لذت ، نفرت و عشق ) همبسته می شود . محرکه ای که این چنین غنی شود ، به « نماد » تبدیل می گردد . این اصلی اساسی در سازمان دادن رفتار افراد است . هر نمادی که فرد پیدا می کند ، به طور خود به خود و بدون تأمل تصویری در ذهن او ایجاد می کند که در او احساس عشق یا نفرت ، تسلی یا تحقیر را بیدار می کند .
سارنوف ، کاتس و مک کلین تاک ( 1954 ) « القای اقتدارگرایانه را در برابر اطلاعات غیر اقتدارگرایانه » قرا رمی دهند . اولی بر اساس تصوری است که از قدرت پیام دهنده وجود دارد ، و این همان چیزی است که اثر شرطی به وجود می آورد . پس هر محرکه ای که توانایی شرطی کردن ندارد ، بلکه تنها محرکه ای توانایی این کار را دارد که از نظر پیامگیر ، ارائه دهنده آن صاحب قدرت باشند .
بررسی مسئله
موفقیت تبلیغات در میان عوام ، چه از نوع تجارتی یا سیاسی ، پاسخهای خود را خودی و مکانیکی در سطح توده به وجود می آورد . مردمی که مسحور عوامفریبانه زبان باز شده اند و افرادی که به طور سیل آسا برای خرید محصولاتی که در رسانه های همگانی تبلیغ می شود هجوم می آورند ، رفتاری که حاکی از استقلال رأی باشد از خود نشان نمی دهند . به راحتی می توان نتیجه گرفت که تبلیغاتچی با پیامگیر کاری می کند که دانشمند در آزمایشگاه آزمایش شرطی روی حیوانات انجام می دهد . هر دو آنها بازتابهای شرطی را در رفتار موجودات مورد آزمایش انجام می دهند . ولی این تشبیه در مورد پاسخهای پیامگیر به محرکه های تبلیغاتچی تردید آمیز است .
البته نمی توان انکار کرد که پیامهای تبلیغاتی غالباً پاسخهای شدید خود به خودی ایجاد می کند ، تمام ارتباطات نمادین از این نوع هستند . برای مثال ، رمزگشایی نمادها پاسخی شبیه بازتاب غیر ارادی و خودبخودی است . برای مثال ، رمزگشایی نمادها پاسخی شبیه بازتاب غیر ارادی و خودبخودی است ، به شرط آن که رمز نماد قبلاً آموزش داده شده باشد . برخی از آثار تبلیغات با رمزگشایی غیر ارادی بستگی دارد که به جهت به خاطر سپردن مارک جنس و غیره در ذهن فرد شکل می گیرد . ولی آثار شرطی از این نوع نمی تواند الگوی نظری باشد که هر نوع پاسخی را که تبلیغات انتظار دارد شامل شود . آن چه ما نیاز داریم الگویی است که نقش اساسی پاسخهای مستقل و غیر خود به خودی را که تبلیغات ایجاد می کند ، به حساب آورد .
برخورد نظری با پاسخهای مستقل به ارتباطات نمادین در پژوهشهای تجربی ارتباطی انجام گرفته است .
پژوهشهای جامعه شناختی
جوزف کلاپر ( 1960 ) در بررسی خود در زمینه رسانه های همگانی پس از جنگ جهانی دوم می گوید : « پژوهشگران کنونی از این گرایش که رسانه های همگانی علت لازم و کافی تأثیر بر مخاطب هستند فاصله گرفته و به این نتیجه رسیده اند که نقش رسانه ها در میان سایر عوامل دیگر در یک موقعیت کلی قابل طرح است . به عبارت دیگر ، برداشت گذشته از نقش تعیین کننده رسانه ها در شکل دادن به نگرشها جای خود را به مشاهده شرایط موجود و تغییرات آن داده است .
ریلی و ریلی ( 1959 ) در همین مضمون می گوید: « برخورد سنتی با مسئله ، بر این اصل استوار بود که ارتباطات به طور ساده بر پیامگیران به عنوان عامل منحصر به فرد تأثیر می گذارد . این تصور به طور ضمنی وجود داشت که کار ارتباط گیرنده تنها فرستادن پیام است و این که پیامش هر چه بیشتر نفوذ کند و گیرنده پیام هم در کمال آزادی و اختیار تصمیم می گیرد که با پیام چگونه برخورد کند – و غالباً هم به طور منطقی با آن برخورد می کند . چنین طرح ساده ای می توانست چارچوب مناسبی برای نظرخواهی و یا تجربه های آزمایشگاهی باشد .....در حالی که این دیدگاه قدیمی فراگرد نقش متقابل اجتماعی را ، که عمل ارتباطی تنها یکی از عناصر آن است ،به حساب نمی آورد؛ اضافه بر آن ، به فرگردهای روان شناختی که جدا از هر نوع ارتباط خاصی در فرد در جریان است و بر عکس العمل او تأثیر می گذارد ، توجهی نشان نمی داد.
تحقیقات تجربی وسیع درباره تأثیر رسانه های همگانی بر نگرشهای افراد از جنگ دوم جهانی به این طرف باعث شده است تا نسبت به گذشته از اعتقاد به قدرت تبلیغات کاسته شود . مطالعات روی گروه های ثابت ( پانل ) ، که از سوی لازاسفلد ، برلسون و گودت ( 1948 ) در زمینه تغییر رأی شرکت کنندگان در انتخابات سال 1940 در اری کانتی واقع در اوهایو ، و از سوی لازارسفلد ومک فی در همین زمینه در انتخابات سال 1948 در المیرا واقع در نیویورک انجام شد ، نشان داد که تنها درصد کوچکی ( در اولی 50 درصد و در دومی 8 درصد ) از رأی دهندگان رأی خود را در جریان انتخابات تغییر دادند . این نشان می داد که رأی افراد شبیه به متغیرهای فردی بیشتر با نگرشهای قبلی افراد و عضویت در گروه های مرجع ارتباط داشته است تا با تبلیغات انتخاباتی. در همان زمان برخی از ویژگی های مبلغ ، به ویژه نفوذ کلام و خصایص رهبران فکری در گروه های چهره به چهره نشان داد که می تواند در تغییر رأی مؤثر باشد ( هولاند، 1945 ، کاتس و لازارسفلد ، 1955 ) .
هر چند نقش رسانه های از جهت تبلیغاتی به ویژه در کشورهای صنعتی محدوداست ولی از جهت اطلاعاتی قابل توجه است . رسانه ها از این جهت می توانند در شکل گیری جو سیاسی جامعه سهم عمده ای داشته باشند . لانگ و لانگ (1956) معتقدند که رسانه ها دیدگاه های را ترسیم می کنند ، سیاستمداران و احزاب را به جامعه معرفی می کنند ، مسائل جاری را مطرح می کنند که بر اساس آن بحث و جدلها شکل می گیرد و جو خاصی را به وجود می آورند . رهبران فکری در این میان نقش واسط میان رسانه های همگانی و توده پیامگیران را به عهده دارند . به نظر این دو نفر شیوه اطلاعاتی که از این رسانه ها پخش می شود ، در اکثر مواقع تلاشهای قبلی را تقویت و متبلور می کند ، ولی در عین حال به نحوی که بیان آن آسان نیست ، تغییراتی هم در نگرشها به وجود می آورد .
در هر حال ، تحقیقات ونظرخواهی ها از این که بتوانند نشان دهند ارتباطات در تغییر نگرشها تأثیر زیادی داشته اند ، ناتوان بوده اند .
در واقع وارد کردن متغیرهای مؤثر در ایجاد پاسخها به تبلیغات سیاسی به فضای آزمایشگاه بسیار مشکل است . برای اطمینان ، در برخی از مطالعات آزمایشگاهی متغیرهای مستقل عبارت است از متغیرهای پیامگیر مانند تعلق به گروه مرجع ، یا متغیرهای منبع پیام مانند باورپذیری و جذابیت مبلغ . آزمایشهایی نظیر این به ندرت می تواند میزان مقاومت نسب به تبلیغ قابل سنجش را از جهت عامل جامعه شناختی نشان دهد. ( کلی و ولکارت 1925 )
میزان تغییرات ادراکی و نگرشی ناشی از تبلیغات به عنوان وسیله سنجش مؤثر بودن ارتباطات تلقی می شود که می توان آن را تحت عنوان « تغییر عقیده » مورد بررسی قرار داد . ( کلاپر ، 1960 )
فنون و تبلیغات
شیوه هایی که تبلیغاتگر برای تحت تأثیر قرار دادن افراد به کار می برد فنون تبلیغات می نامیم . این شیوه ها متفاوت است و هر کدام در شرایط خاصی کاربرد دارد .
تبلیغات در خلاء وجود ندارد . هر شیوه های ممکن است در یک جا موفق و در جایی دیگر ناموفق باشد ، واین به شرایط تبلیغ بستگی دارد . برخی از این شرایط و خصایص عبارتند از سنتها ، آداب و رسوم که حاوی آرزوها وخواسته ها و علائق مردم است ، میزان آگاهی و فهم و شعور جامعه ، نوع و میزان اطلاعات و معلوماتی که افراد از قبل دارند و تبلیغات رقیب که روی افراد اعمال می شود . این جزئی از مجموعه شرایط اجتماعی است که تبلیغات در آن عمل می کند و با توجه به آنهاست که شیوه ها و فنون خود را انتخاب می کند .
فنون تبلیغات را می توان به سه دسته تقسیم کرد : حیثیت ، تحریف ، ناایمنی . نوع اول شامل فنونی است که محتوای تبلیغات به نحوی ارائه می شود که گویی بیانگر ارزشهای جامعه است . نوع دوم فنونی را در بر می گیرد که در آن تبلیغات سعی می کند چنین وانمود کند که تبلیغات نیست . در نوع سوم با فنونی سر و کار داریم که در آن تبلیغات به مردم چیزهایی را یاداوری می کند که از آن گریزانند .
حیثیت و اعتبار
تبلیغاتگر تبلیغات خود را با چیزهایی همبسته می کند که برای مردمی که می خواهد آنها را تحت نفوذ بگیرد ، عزیز است و بدان احترام می گذارند و آنها را پذیرا هستند . تبلیغات به ارزشهای سنتی ، آرمانها و هدفهایی که مردم می خواهند بدان نائل شوند متوسل می شود . تبلیغات به طور صریح یا در لفافه به مردم می گوید که آنچه می گوید در جهت خیر و صلاح آنهاست و انتظار دارد که مردم آن را بدون تأمل بپذیرند .
یکی از روشهای مرسوم در این زمینه توصیه و سفارش است ، توصیه شخص مورد علاقه مردم یا شخص مقتدر و با نفوذ و یا کسی که کلامش نافذ است و برای مردم حجت است . به طور کلی این نوع تبلیغات در میان افراد مرحوم و نیازمند به ویژه به خاطر کیش پرستش شخصیت اغلب مؤثر است .
روش دوم در زمینه حیثیت ، وانمود کردن همسویی منافع تبلیغاتگر با منافع مردم است . در این جا تبلیغاتگر می خواهد نشان دهد که با همان سبک و شیوه ای زندگی می کند که مردم می کنند و او یکی از خود آنهاست و همان اعتقاداتی را دارد که مردم دارند و خلاصه تظاهر به شباهت و نزدیکی با مردم می کند .
روش سوم در این زمینه توسل به گرایش مردم به دنباله روی است و این که همیشه می خواهند در اکثریت باشند نه در اقلیت . برای این کار تبلیغات می گوید : « تمام مردم با ما هستند و از ما پشتیبانی می کنند » .
روش چهارم استفاده از کلمات و واژه های جاذب و پرطرفدار است ، مثل آزادی ، برابری ، عدالت ، رفاه و ....... کلماتی است که مردم دوست دارند بشنوند و عکس العمل آنها نسبت به این واژه ها غالباً عاطفی است تا منطقی .
تحریف
نوع دوم از فنون تبلیغات تحریف است . دنیای واقعیتها برای تمام مردم یکسان نیست . آنچه ما آن را واقعی یا تحریف شده می دانیم به تجربه های گذشته ما و خواستهای کنونی و امیدهای آینده ما بستگی دارد . ما غالباً نظرات و برداشتهای گروه هایی را که با آنها مخالفیم ، تحریف شده می دانیم . ظاهراً تا زمانی که تناقضی در حرفهای مبلغ نمی بینیم یا نقطه نظرهای مخالف را نشنیده باشیم متوجه تحریف نمی شویم :
فنون تحریف طیف وسیعی از دروغ تا کتمان حقایق را در بر می گیرد . تحریف می تواند به شکل متهم کردن مخالفان باشد ، می تواند تعریف از طرفداران خود و بزرگ کردن امتیازات آنها باشد . به علاوه ممکن است تحریف در اطلاعات آماری باشد یا غیر آماری . به ویژه در عصر ما از دستکاری آمارها در تبلیغات خیلی استفاده می شود و چون غالب مردم هم از آمار اطلاعات کمی دارند ، ممکن است به راحتی تحت تأثیر قرار گیرند .
شیوه های تحریف در اطلاعات غیر آماری هم بسیار زیاد است : مخدوش کردن اطلاعات ، حذف برخی از اطلاعات به طوری که اطلاعات داده شده یکسویه و به سود مبلغ باشد . این روشهای مرسومی است که امروزه در مطبوعات و رسانه ها و تنظیم خبرها زیاد دیده می شود .
یکی دیگر از شیوه های تحریف پرت کردن حواس مخاطب و جلب توجه او به مسائل دیگر است به طوری که از موضوع اصلی غفلت می کند . همینطور ساده کردن بیش از حد مسائل پیچیده هم می تواند یکی از شیوه های تحریف حقایق باشد .
مدلهای تبلیغ
مدلهای تبلیغ را می توان به دو دسته تقسیم کرد : ضعیف و قوی . تقاوت میان این دو در میزان تأثیر اقناعی آنها نیست . بلکه در خصلت کنش متقابل میان مبلغ و پیامگیران است .
در مدل ضعیف ، پیامهای یکسان باعث می شود تا افراد به تدریج تحت تأثیر قرار گیرند ، بدین ترتیب که نخست گروهی که بیشتر آمادگی پذیرش دارد جذب تبلیغ می شود و از بقیه پیامگیران مجزا می گردد . مدل ضعیف تبلیغ شبیه ماهیگیری است که در آن ماهیگیر برای به دام انداختن ماهی از طعمه استفاده می کند . در این مدل مبلغ بیشتر دنباله روی سلیقه وذائقه مردم و یا جو جامعه است .
در مدل قوی ، جریان همسان پیام به صورت دیگری عمل می کند . آثار تراکم پذیر ناشی از این پیامهای تبلیغاتی خصلت گزینشی ندارد . بلکه تبلیغ با پاسخ موافق جمع مواجه می شود . این مدل را می توان به دستگاه خودکاری تشبیه کرد که بدون توجه به محتوای پاکت بر تمام آنها مهر می زند . در این روش مبلغ بیشتر چیزی را دیکته می کند .
البته مدل قوی تری مانع از این نمی شود که برخی از افراد با اشتیاق به آن پاسخ دهند و عده ای هم با آن مخالفت می کنند . بر اساس همین تشبیهی که کردیم ، برخی مهر را می پذیرند و در برخی مهر روی آنها کمرنگ است یا اصلاً رنگ ندارد .
اینکه مبلغ در کجا باید از مدل ضعیف استفاده کند و در کجا از مدل قوی ، به مطالعات تجربی نیاز دارد . اگر پاسخهای موافق بر حسب گروه سیاسی ، اجتماعی مثلاً بر سحب شغل ، درآمد ، تحصیلات ، مذهب و غیره با هم خیلی تفاوت داشت ، احتمالاً مدل ضعیف مناسب تر است . ولی وقتی تفاوتی درتوزیع پاسخها در گروه های اجتماعی وجود نداشت ، مدل قوی مناسب تر به نظر می رسد .
پی نوشتها
1 – علی اسدی ، افکار عمومی و ارتباطات ( چاپ اول ، تهران ، ا نتشارات سروش ، 1371 )
2 – Qualter
3 – Bernays
4 – Bartlett
5 – Tonnis
6 – Lumely
7 – Albig
8 – Choukes
9 – Elul
10 – Bettlehim and Janowitz
11 – Sarnoff
12 – Katz
13 – McClintock
14 – Klapper
15 – Kelley
16 – Volkart
17 – Conversion
18 – Hand book of communication edited by Itheil de sola pools Fredrick W.fery Rand McNally college publishing Co 1973 .
19 – Alen Wells Mass Me dia and society National Press Book Palo Alto Calfirornia 1972 .
20 – ن . س . بیریوکف ، تلویزیون و دکترین های آن در غرب ، ترجمه : محمد حفاظتی ، ( تهران ، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها ، 1372 ، ص 19 – 25 )
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 263 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 51 |
-1طرح مساله:
موضوع تحقیق حاضر بررسی رابطه بین استفاده از رسانه های جمعی با میزان اعتماد اجتماعی شهروندان تهرانی است. اعتماد اجتماعی عبارت است از« حسن ظن فرد به سایر افرادونهادهای جامعه با این انتظار که آنها به گونه ای عمل خواهندکردکه نتایج منفی به حداقل کاهش یافته و دستیابی به اهداف میسر گردد.»
رویکردهای مختلفی به اعتماد وجود دارد که نیوتن و دالهی[1] آنها را بطور کلی در دو گروه فردی و اجتماعی جمع کرده اند.رویکرد فردی شامل تمام نظریه هایی است که اعتماد را از بعد روانشناسی و روانشناسی اجتماعی مورد توجه قرار می دهند.در این رویکرد اعتماد محصول عوامل فردی و روانشناختی چون تجارب دوران کودکی ویژگی های روحی و تجارب زندگی روزمره محسوب می شود.مطرح ترین نظریه پردازان این رویکرداوسلنر[2]واریک اریکسون[3] هستند.اما در رویکرد اجتماعی اعتماد محصول عواملی چون؛ مشارکت مدنی،محیط اجتماعی،روابط اجتماعی و میزان گستردگی جامعه انسانی به حساب می آید.در این رویکرد می توان از افرادی چون توکوویل،پارسونزو پوتنام نام برد.با این حال امروزه اغلب نظریه پردازان این حوزه سعی دارند تا تلفیقی از این دو رویکرد را دربررسی اعتماد به کارگیرند.
تحقیق حاضر با رویکرد اجتماعی،اعتماد را در سه نوع میان فردی،عام و نهادی مورد توجه قرار داده است.اعتماد میان فردی در سطح یک رابطه چهره به چهره قرار می گیرد.در این نوع از روابط،اعتمادمتوجه دوستان،آشنایان و اعضای خانواده است.اعتماد عام در سطحی فراتر از روابط چهره به چهره و دوستانه قرار می گیرد. هدف اعتماد شخص معینی نیست،بلکه بصورت کلی مطرح می شودبرای مثال اعتماد به زنان در مقابل مردان.یا اعتماد به نژاد و ملیت متفاوت. اعتماد نهادی متوجه نهادها و سازمانهای رسمی یا غیر رسمی وبطور کلی ساختار های غیر شخصی است.
با توجه به اهمیت اعتماد در کنش اجتماعی به عنوان عاملی برای کنترل و پیش بینی رفتار کنشگران در سطوح مختلف،اعتماد نقش موثری در تعین نظم اجتماعی دارد.از این رو همواره مورد توجه متفکران حوزه جامعه شناسی نظم بوده است. به زعم نظریه پردازان این حوزه بی اعتمادی و یا پایین بودن میزان اعتماد اجتماعی کنش اجتماعی را دشوار و در نتیجه نظم اجتماعی را مختل خواهد کرد.به این معنی که افراد در موقعیت های توام با بی اعتمادی عملا نمی توانند با آسودگی خاطر دست به کنش با همنوعان خود بزنند. این امر هزینه های مختلفی را برای آنان جهت انجام کنش اجتماعی تحمیل خواهد کرد.
شواهد موجود نشان می دهد که اعتماد درجامعه ما وضعیت چندان مطلوبی ندارد.تحقیقی که با عنوان »ارزشها و نگرشهای ایرانیان« درسال 1381 از سوی دفتر طرح های ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام گرفته است،نشان می دهدکه فضایی توام با شک،ناامنی و بطور کلی بی اعتمادی در بین افراد حاکم است.به عنوان نمونه در استان تهران پاسخ افراد به این سوال که امانت داری در بین مردم به چه میزان رواج دارد ؟به این شرح است :6/ 33 درصدپاسخ ها میزان رواج این ارزش اخلاقی در بین مردم را متوسط عنوان کرده اند 5/ 24در صد کم،4 /15درصد خیلی کم و6/7درصدپاسخها به گزینه اصلا تعلق دارد .همین درصدها در رابطه با ارزش صداقت و راستگویی که به عنوان یکی از عناصر اصلی اعتماد از آن یاد می شود(امیر کافی به نقل از جانسون،1380: 19).به این ترتیب است گزینه کم با بالاترین در صد 9/29گزینه متوسط 3/29درصد گزینه خیلی کم 9/19در صد گزینه اصلا 7/9درصد زیا د 2/8درصد خیلی زیاد 3/2درصد وگزینه کاملا 7/0درصد پاسخ ها را به خود اختصاص داده اند.(ارزشها و نگرشهای ایرانیان1381:63)در مورد میزان رواج ارزش اخلاقی پایبند بودن به قول قرارها در بین مردم وضعیت پاسخ ها به این شرح است :گزینه متوسط 8/38درصد،کم 4/24درصد،خیلی کم7/14درصد زیاد8/9درصد،خیلی زیاد 6/2درصد،کاملا8/0درصد.همچنین دررابطه با رواج دورویی در بین مردم بیشترین پاسخ ها زیاد و خیلی زیاد به ترتیب با 3/37و4/29درصد بوده است.(همان،1380: 64) همانطورکه اشاره شد،صفات اخلاقی فوق به عنوان شاخص های اعتماد فردی از سوی»جانسون» مطرح شده است.به این ترتیب می توان گفت که اعتماد اجتماعی وضعیت مطلوبی در جامعه ندارد.این امردر پژوهش دیگری که به طور مستقیم به بررسی اعتماد میان فردی و عام پرداخته نیز مشاهده شده است.«بررسی تجربی نظام شخصیت»عنوان پژوهشی است که توسط مسعود چلبی انجام گرفته است.در این پژوهش بی اعتمادی شخصی و بی اعتمادی غیر شخصی عام مورد سنجش قرار گرفته که نتیجه یافته ها به نقل از چلبی بیانگر وضعیت نامطلوب اعتماد در جامعه است.«یافته های موجود نشان می دهدکه میزان اعتماد تعمیم یافته و اعتماد شخصی در هیچ یک از شهر های مورد مطالعه در سطح مقبولی نیست و این امر بالقوه مخل نظم روانی و اجتماعی است.«(شهر های مورد مطالعه در این پژوهش عبارتند از :تهران،تبریز،مشهد،کرمان و استهبان میانگین بی اعتمادی شخصی و بی اعتمادی تعمیم یافته در این پژوهش به ترتیب برابر با 45و 39 گزارش شده است)(چلبی،1380: 172-170)
در ادبیات مربوط به اعتماد اجتماعی عوامل اجتماعی و فردی مختلفی به عنوان عوامل تاثیرگذار بر اعتماد اجتماعی مشخص شده اند.عواملی که از طریق مکانیسم های مختلف موجب تقویت و یا تضعیف اعتماد اجتماعی می شوند.میزان عام گرایی،احساس امنیت اجتماعی،تعهداجتماعی،میزان آگاهی از محیط،میزان توسعه سازمان های داوطلبانه،شبکه های روابط اجتماعی ونحوه آموزش هنجارها و ارزشهای مربوط به اعتماد کردن در فرایند جامعه پذیری از جمله عوامل اجتماعی موثر بر اعتماد اجتماعی هستند.
در این بین برای رسانه های جمعی با توجه به گستردگی و نفوذ آنها در جامعه نقش ویژه ای تعریف شده است.جیمز کلمن، پیوتر زتومپکا,رابرت پوتنام و آنتونی گیدنز از جمله نظریه پردازان اعتماد اجتماعی هستند که در بحث های خود به نقش رسانه های جمعی در تضعیف و یا تقویت اعتماد اجتماعی تاکید کرده اند به این ترتیب که رسانه های به عنوان منبع مهم اطلاعات و همچنین یکی از عوامل اصلی فرایند جامعه پذیری نقش موثری در فرایند اعتماد کردن بازی می کنند.
نظریه پردازان اعتماد نقش رسانه های جمعی در تقویت و تضعیف اعتماد اجتماعی را به شکل زیر ترسیم کرده اند.
رسانه ها به تصورات افراد از محیط شکل می دهند؛آنها می توانند با ارائه تصویری زشت ویا زیبا از جامعه میزان اعتماد در بین مخاطبان خود را افزایش و یا کاهش دهند.رسانه ها به شکل گیری الگوهای کنش در بین مخاطبان کمک می کنند- این الگوهای کنش به افراد کمک می کنند تا در موقعیت های مختلف دست به کنش بزنند.رسانه های جمعی از طریق تحرک روانی امکان تعاملات اجتماعی را در بین مخاطبان خود افزایش می دهند.رسانه های جمعی می توانندزمینه دسترسی به نهاد های انتزاعی و تخصصی را برای مخاطبان خود فراهم کرده و در نتیجه موجب اعتماد ویا بی اعتمادی به این نهاد ها در بین مخاطبان خود شوند و نهایتا اینکه رسانه های ارتباط جمعی به عنوان یکی از عوامل جامعه پذیری نقش موثری درنهادینه کردن ارزشها و هنجارهای اعتماد در بین مخاطبان خود دارند (Sztopka,1999.Putnam,1995,.کلمن،1378،گیدنز،1378).
با توجه به نقش رسانه های جمعی در تسهیل،تقویت و تضعیف اعتماد اجتماعی، رابطه میزان استفاده از آنها با میزان اعتماد اجتماعی مخاطبان در سه نوع فردی،عام و نهادی بررسی می شود.در تحقیق حاضر رسانه های ارتباط جمعی در سه بعد مورد توجه قرارگرفته اند در یک بعد میزان استفاده از نوع رسانه موردتوجه است که منظور میزان تماشای تلویزیون و میزان روزنامه خواندن است.در بعد دیگر نوع تلویزیون مورد توجه قرار گرفته که در این بعد رابطه تماشای دو نوع تلویزیون داخلی و ماهواره ای با اعتماد اجتماعی بررسی خواهد شد.
سوالات اساسی تحقیق :
آیا میزان استفاده از رسانه های جمعی بر میزان اعتماد اجتماعی مخاطبان موثر است؟
- آیا تاثیر میزان استفاده از رسانه های جمعی در انواع مختلف آنها(تلویزیون،روزنامه)بر اعتماد اجتماعی متفاوت است؟
- آیا تاثیر میزان تماشای تلویزیون در دو نوع داخلی و خارجی بر اعتماد اجتماعی متفاوت است؟
- آیا بین تماشای انواع مختلف پیام های تلویزیون داخلی،خارجی وخواندن انواع مختلف مطالب روزنامه ها رابطه متفاوتی با اعتماد اجتماعی وجود دارد یا خیر؟
اهمیت و ضرورت تحقیق:
اعتماد یکی از مفاهیم مهم حوزه جامعه شناسی نظم به حساب می آید این اهمیت در وهله نخست ریشه در جایگاه اعتماد در کنش اجتماعی دارد. نیکلاس لومان[4] نظریه پرداز حوزه اعتماد از زاویه کنترل و پیش بینی کنش اجتماعی نگاه کارکردی به اعتماد دارد به ویژه در شرایط جامعه مدرن که توام با پیچیدگی و ریسک یا خطر پذیری است،در این شرایط اعتماد نقش مهمی در تعین و حفظ نظم اجتماعی بازی می کند.
زتومپکا،کلمن و گیدنز نیز چنین کارکردی برای اعتماد اجتماعی قائل هستند.اعتماد این اجازه را می دهد که افراد به راحتی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.به واسطه این تسهیل کنش است که از اعتماد به عنوان یکی از مهمترین ابعاد سرمایه اجتماعی یاد می شود.(کلمن،1378: 456)
منابع علمی محدود اعتماد به زبان فارسی وتعداد اندک پژوهش های انجام گرفته با موضوع اعتماد نشانگر این نکته است که تا کنون توجه جدی به اعتماد اجتماعی در جامعه ما نشده است. اما این امر به معنای کم اهمیت بودن آن در جامعه نیست.جامعه ایی که به اشکال مختلف واجد برخی از ویژگی های مدرنیته است.اگر چه تا کنون در متنی دیده نشده که از آن به عنوان جامعه مدرن یاد کنند ولی در اغلب متون به در حال توسعه بودن آن با عبارت مبهم در حال گذار اشاره شده است.بویژه با توجه به تحولات ساختاری و جمعیتی دهه اخیر،تحولاتی چون افزایش جمعیت،گسترش شهر نشینی،توسعه رسانه های ارتباط جمعی درحوزه های داخلی وخارجی وبدنبال آن تحولات ارزشی و فرهنگی.(رفیع پور.1378ربیعی1378)مجموعه ایی از این تحولات به همراه افراط و تفریط های موجود در حوزه های مختلفی چون سیاست،اقتصاد و فرهنگ عملا فضای پیچیده و آشفته ایی به جامعه ما داده است.
توسعه شهرها درنتیجه تحولات جمعیتی،بویژه افزایش جمعیت و مهاجرت و بدنبال آن نفوذ پذیری مرزهای درون گروهی سبب شده تا دامنه روابط اجتماعی افراد از محدوده سنتی خود فراتر رود؛شهروندان همواره در محیط هایی قرار می گیرند که با غریبه هایی از گروهها و قومیت های مختلف مواجه هستند،بویژه با توجه به تنوع قومی و گروهی موجود در جامعه،شرایط موجود اجتماعی و اقتصادی،ارتباط و تعامل با دیگران ناشناس را برای ماگریز ناپذیرکرده است،با این حال فقدان اعتماد در چنین وضعیتی شرایط را برای افراد دشوارتر خواهد کرد.شهروندان مجبور خواهند بود هزینه های زیادی را برای جبران بی اعتمادی متحمل شوند؛ لزوم قرار دادهای رسمی و غیر رسمی و ضرورت وجود تضمین درمراودات اجتماعی وپایین آمدن سطح ارتباطات اجتماعی در بین افراد ازجمله پیامدهای وجود بی اعتمادی است در صورتیکه وجود اعتماد اجتماعی به تسهیل کنش کمک کرده وبه زعم پوتنام به مانند روغنی چرخ های ارتباط اجتماعی را روان خواهد کرد.با توجه به ویژگی های فوق،اهمیت اعتماد در جریان کنش های اجتماعی روشنترمی شود.از طرف دیگر همانگونه که اشاره شده اعتماداجتماعی در جامعه مورد مطالعه ما وضعیت مطلوبی ندارد.
شواهد مبتنی بر پژوهش های اجتماعی نشان می دهد که اعتماد اجتماعی در جامعه ما وضعیت چندان مطلوبی ندارد.نظریه پردازان اعتماد عوامل مختلفی را در تضعیف و یا تقویت اعتماد بین افرد موثر می دانندو رسانه های جمعی یکی از همین عوامل موثر بر اعتماد در نزد آنان است.(,1999.پوتنام,1995,.کلمن،1378،گیدنز،1378).
رسانه های جمعی،امروزه نقش موثری در زندگی روزمره ما ایفا می کنند و یکی از واقعیت های انکار ناپذیرزندگی بشر امروزی به شمار می آیند.آنها بخش مهمی از زمان و مکان زندگی ما را به خود اختصاص داده اند.ما همواره در معرض پیامهای مختلفی هستیم که در قالب های متفاوت از سوی آنها ارسال می شود پیامهایی که درموقعیتهای مختلف به نیازهای متفاوتی پاسخ می دهند.وسایل ارتباط جمعی واجد کارکردهای متنوعی هستند هارولد لاسول کارکرد این وسایل را به این شرح خلاصه کرده است :نظارت بر محیط ،ایجاد همبستگی اجتماعی در واکنش به محیط وانتقال میراث فرهنگی. (مک کوایل،1382 :108).بطور کلی میتوان گفت رسانه ها نقش مهمی در زندگی اجتماعی افراد بازی می کننداطلاع رسانی وآگاه کردن افراد از واقعیت های محیط(حوادث ورویدادها)،آموزش هنجارها و ارزشهای رایج و اجتماعی کردن افراد ،ایجاد همدلی وانسجام اجتماعی در بین افراد (همان،1382: 109).
رسانه ها نقش موثری بر شکل گیری نگرش افراد نسبت به محیط و افراد حاضر در آن دارند،رسانه ها همچنین در نهادینه کردن ارزشهای رایج،برجسته کردن ایده ها و افکار خاص وشکل دادن به تصور افراداز جامعه موثر هستند. در تحقیق حاضر با توجه به نقش و جایگاه رسانه های جمعی، تاثیر میزان استفاده از آنها بر اعتماد اجتماعی بررسی شده است.
فرضیات تحقیق
بین استفاده از انواع رسانه ها ی مورد استفاده و میزان انواع اعتماد اجتماعی رابطه وجود دارد.
بین میزان استفاده از تلویزیون های ماهواره ای با میزان اعتماد اجتماعی رابطه وجود دارد.
نگرش مثبت نسبت به رسانه های داخلی در میزان اعتماد اجتماعی افراد موثر است.
کسانیکه از مطبوعات بیشتر از تلویزیون استفاده می کننداز اعتماد اجتماعی بیشتری برخوردارند ..
تعریف مفاهیم:
تعریف نظری و عملی مفاهیم تحقیق :
مفاهیم تحقیق حاضر شامل متغیرهای وابسته،مستقل،واسطه،کنترل و متغیر های زمینه ایی تحقیق است.
متغیر وابسته تحقیق :
اعتماداجتماعی:
تعریف اعتماد اجتماعی عبارت است از حسن ظن فرد نسبت به سایر افراد و نهادهای جامعه با این انتظارکه آنها به گونه ایی عمل خواهندکردکه نتایج منفی به حداقل کاهش یافته و دستیابی به اهداف میسر گردد.
اعتماد میان فردی:
این نوع ازاعتماداجتماعی در روابط چهره به چهره جای می گیرد. سطحی حداقل از کنشگران، ارتباطی که در آن دو نفر حضور دارند.
اعتماد نهادی:
این نوع از اعتماد متوجه ساختارهای غیرشخصی است.هر چند ساختارهای غیر شخصی درسطحی خردازافراد تشکیل شده انداما این افرادباتوجه به ساختاری که درآن قرارگرفته اند تعریف می شوند.
متغیر های مستقل تحقیق:
متغیر مستقل تحقیق حاضر رسانه های ارتباط جمعی است.
بطور کلی رسانه های ارتباط جمعی عبارتند ازآن دسته از وسایل ارتباطی که مورد توجه جماعت کثیری باشد وسایل ارتباطی که در تمدنهای جدید بوجودآمده و مورد استفاده اند وویژگی اصلی آنان قدرت وشعاع عمل زیاد است.(کازنو،1377: 4)
تلویزیون:
با توجه به جامعه مورد مطالعه دو نوع تلویزیون دولتی و ماهواره ایی انتخاب شده اند.تلویزیون دولتی شامل تمام شبکه هایی است که مالکیت آنها با دولت بوده و توسط دولت نیز کنترل می شود.در جامعه مانیز تلویزیون توسط دولت اداره می شود و هر شش شبکه آن دولتی هستند.در کنار شبکه های تلویزیون دولتی به مدد توسعه تکنولوژی ارتباطات امروزه افراد می توانند با استفاده از گیرنده های ماهواره ایی از برنامه های سایر شبکه های تلویزیون که از نقاط مختلف جهان پخش می شوند استفاده کنند.این شبکه ها در تحقیق حاضر با عنوان شبکه های ماهوارهایی مورد توجه قرار گرفته اند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 230 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 165 |
بررسی نقش رسانههای جمعی (با تاکید بر تلویزیون) در الگوپذیری و رفتار کودکان
پیشگفتار:
تحقیق حاضر با عنوان "بررسی نقش رسانههای جمعی(با تاکید بر تلویزیون) در الگوپذیری و رفتار کودکان " سعی دارد، تاثیرات مثبت وپیامدهای منفی وابستگی کودکان به تلویزیون را مورد بررسی قرار دهد. در راستای رسیدن به هدف مذکور ابتدا مبانی نظری تحقیق در مورد تاریخچه پیدایش رسانههای گروهی و به خصوص تلویزیون مطرح شده، سپس انواع کارکردهای تلویزیون، وظایف رسانه به عنوان یک وسیله ارتباطی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.در فصل دوم تحقیق مقدارزمانی که کودکان در شرایط مختلف سنی صرف تماشای تلویزیون میکنند،آغاز سن تماشای تلویزیون، دلایل تماشای تلویزیون توسط کودکان و انتظاراتی که کودکان و والدین آنها از تلویزیون دارند مورد بررسی قرار میگیرد. لازم به ذکر است آمار و ارقام مربوط به این فصل از تحقیق، در مورد جامعه آمریکا و بر اساس اطلاعات کتاب " تلویزیون در زندگی کودکان ما نوشته ویلبر شرام و دیگران، ترجمه محمود حقیقت کاشانی میباشد. امید است با عنایتی که مسئولین تعلیم وتربیت ایران اسلامی به الگو گیری کودکان این مرز و بوم از رسانههای گروهی و به ویژه رسانههای تصویری دارند، زمینه انجام این چنین پژوهشهای گسترده ای در سیستم آموزش و پرورش کشور مانیز فراهم گردد که این مهم حمایت همه جانبه مسئولین امر را میطلبد.
فصل سوم با عنوان جهان جدید تلویزون مسایلی از جمله سن شروع تماشای تلویزیون و شرایط زمانی و انواع موضوعاتی که مورد توجه کودکان با توجه به شرایط سنی و جنسی و همچنین تواناییهای ذهنی آنها است مورد بررسی قرار گرفته است.
فصل چهارم مربوط به نحوه و میزان یادگیری کودکان از این رسانه و عوامل تاثیر گذار بر این مساله است.
در فصل پنجم تحقیق، تاثیرات روحی، روانی و جسمی تلویزیون بر کودکان مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و در نهایت در فصل ششم به رسانه جدید " اینترنت "و رابطه آن با مسئله یادگیری و الگو پذیری کودکان و انواع خطراتی که این رسانه برای کودکان دارد اشاره شده است.
مقدمه:
کودکان ما امروزه در خانه ای پا به دنیا میگذارند که تلویزیون در آن به طور میانگین هفت تا هشت ساعت در روز روشن است. حالا دیگر بیش از آنکه از مادربزرگها داستان و از پدربزرگها خاطره بشنویم این تلویزیون است که داستانهای مربوط به انسانها، زندگی و ارزشهای آن را برای ما بیان میکند.
تلویزیون، امروزه به عنوان عمومی ترین و پرمخاطب ترین رسانه جمعی، سهم عمده ای در آموزش و تأثیرگذاری مستقیم و غیر مستقیم بر فرهنگ و روح و روان جمعی دارد.
تاثیر پذیری اکثریت خاموش جامعه از تلویزیون و برنامههای ماهواره ای تلویزیونی بسیاری از اوقات کشورهای جهان سوم را با بحران فرهنگی روبرو کرده است.
تلویزیون هر روز بر ما تسلط بیشتری مییابد و ما بایستی نگران آثار مخرب برنامههای تلویزیونی برای کودکان و خانوادههای خود باشیم. این حق ماست و میبایستی عکس العمل نشان دهیم. اگر چه تلویزیون فی نفسه مطرود نیست اما برنامههای تلویزیونی در مجموع زیانبار بوده اند. در غرب به نوعی و در شرق به شکلی دیگر خطر برنامههای مخرب و منحط تلویزیونی احساس میشود.
ما بدبختانه فرزندانمان را با تلویزیون تربیت میکنیم وقتی میخواهیم آنان را ساکت کنیم برای آنان تلویزیون روشن میکنیم و یا آنان را به تماشای برناههایی که خودمان هم نمی دانیم چه هستند دعوت میکنیم. خودمان هم متاسفانه عادت کرده ایم به آنچه پخش میشود فقط خیره شویم و نگاه کنیم. بشر با تولید نیازمند به شناخت دنیای اطراف خود است و انتقال فرهنگ و روحیه مدنی میتواند به صورتی سالم و سازنده انجام گیرد اما به نظر میرسد تلویزیون یک مانع اصلی بر سر راه رسیدن به دنیای بهتر است پس ما بایستی از آثار سوء این جعبه جادویی آگاه شویم و در ارتباط با تلویزیون مسؤولیت خود را بپذیریم.
«تلویزیونی که میتواند دارای اثرات کاملاً مخرب باشد میتواند به صورت ابزار مفیدی نیز در خدمت تعلیم و تربیت درآید تلویزیون میتواند چنین باشد ولی خیلی غیر محتمل است که چنین بشود.»
ساخت برنامههای با ارزش وقت بیشتر و تخصص بالاتری لازم دارد اما افرادی که بتوانند برای مدت زمان پخش برنامههای بد بسازند زیاد هستند و این مسأله را حل میکند.
نمی توان کودکان را برای زمانی که در مقابل صفحه تلویزیون صرف میکنند سرزنش کرد و اینکه آنها تقصیری ندارند که از طریق تلویزیون اطلاعات دگرگون شده را دریافت میدارند.
جان کندری میگوید: قرار نیست که تلویزیون از بین برود از سویی خیلی کم احتمال دارد که تلویزیون فضای مناسبی را برای اجتماعی کردن کودکان ایجاد کند.»
در گذشته کودکان ناظر فعالیت بزرگترها بودند و آنچه را خانواده طی یک نسل به آنان آموخته بود الگویی برای نسل آینده میشد اما اکنون باید دریابیم که کودکان از محیط اطراف خود چه چیزهایی را فرا میگیرند؟ عواملی که محیط اطراف آنان را میسازد چه نام دارد؟ و تلویزیون به عنوان یکی از این عوامل چه میکند و چه باید بکند؟
در کتاب تلویزیون خطری برای دموکراسی زیر عنوان « چرا بچهها تلویزیون تماشا میکنند؟» آمده است که : انگیزه کودکان از نشستن در پای تلویزیون با خواست بزرگترها فرق دارد. بزرگترها به اقرار خودشان برای سرگرمی به تماشای تلویزیون میپردازند ولی کودکان ضمن اینکه طالب سرگرمی هستند غالباً برای فهمیدن دنیای اطراف به تلویزیون مینگرند. بزرگترها معمولاً اهمیت کمتری برای تلویزیون قایل هستند و به آن با یک ساده باوری آگاهانه نگاه میکنند». تبلیغات تلویزیونی روی شخصیت کودکان، باورهای کودکان و اعمال کودکان به شدت مؤثر میافتد. معمولاً کودکان از دو سالگی تماشای فیلمهای کارتونی را شروع و تقریباً در 6 سالگی به تماشای تلویزیون عادت میکنند. یعنی قبل از اینکه به مدرسه بروند با تلویزیون دوست میشوند.
به نظر میرسد ورود تلویزیون به عنوان معلم به اعتبار معلم و معلمی پایان بخشیده است یا دارای این چنین قدرتی است زیرا امروزه دانش آموزان در حالی قدم به مدرسه میگذارند که به شدت از تکنیک تلویزیون و اثرات روانی آن متأثر شده اند و در حالی که مکانیسم تصویری و بصری تلویزیون ریشه در اعماق آنان دوانده است با سیستم کتاب و حروف چاپی وارد یک نزاع درونی و روانی میشوند این درگیری قربانیان زیادی را میطلبد. کودکان و دانش آموزان که نمی توانند و یا نمی خواهند از طریق قرائت آموزش ببینند و یا اصولاً توانایی خواندن را ندارند نوآموزانی که قادر به درک تسلسل منطقی حتی یک پاراگراف نیستند و نمی توانند افکار خود را برروی چند جمله مکتوب متمرکز کنند دیگر قادر نیستند بیش از چند دقیقه به بیان شفاهی معلم ویا یک سخنرانی توجه کنند و ارتباط منطقی جملات و مطالب را به خاطر بسپارند و یا حتی فراگیرند.»
کودکان بر خلاف بزرگسالان که با دیگر رسانهها ارتباط دارند بیشتر با تلویزیون در ارتباط هستند. به عقیده پژوهشگران علت علاقه کودکان به تلویزیون این است که به آنان امکان میدهد تا در ماجراهای پشت پرده زندگی کودکانه خود رسوخ کنند و دنیا و مردم را بهتر بشناسند. وقتی کودکان ما به دنیا میآیند باید کار دشواری را انجام دهند و آن انطباق پذیری به شکل صحیح روشن میشود و برآنان است که کودکان را برای وظایف آینده آماده کنند اما وقتی دیگر کسی به کودکان کمک نمی کند که دنیا را بشناسد آنان دست به دامان تلویزیون میشوند. در حال حاضر پدران و مادران وقت اینکه دنیای وسیع اطراف را به کودک بیاموزند از دست داده اند و از سویی تلویزیونی برای کودکان دست یافتنی ترین دریچه به دنیای افراد بالغ است. پس تلویزیون به کودک یک تصویر یا خیال دگرگونه ارائه میدهد زیرا در تلویزیون بیننده بیشتر از آنچه میبیند تأثیر میپذیرد و این نگرانی در مورد کودکان که بزرگ میشوند وجود دارد.
فصل اول: مبانی نظری تحقیق
تا زمانی که چارچوب نظری هر موضوع علمی مورد توجه و بررسی قرار نگیرد، فرایند پیشبرد تدریجی اهداف آن نیز دارای ابهام است. بدین منظور در این فصل مساله تحقیق و ضرورت و اهمیت آن و همچنین اهداف و روش تحقیق و روش گرداوری اطلاعات مطرح خواهد شد.
بیان مساله واهمیت موضوع تحقیق:
نتایج نظرسنجی درخصوص بررسی میزان استفاده کودکان و نوجوانان از رسانهها که به تازگی در مرکز تحقیقات صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران انجام شده است، نشان میدهد 9/99 درصد کودکان و نوجوانان به تلویزیون دسترسی دارند و این گروه در شبانه روز به طور متوسط 4 ساعت و 16 دقیقه تلویزیون تماشا میکنند.
کودکان و نوجوانان از بین شبکههای تلویزیونی، بیشتر برنامههای شبکه پنج (44 درصد) و سه سیما (42 درصد) را تماشا میکنند. همچنین 52 درصد از این گروه به رادیو دسترسی دارند که 32 درصد شنوندگان کودک و نوجوان به شبکه پیام گوش میدهند.
گفتنی است 33 درصد کودکان، به ماهواره دسترسی دارند و 82 درصد بینندگان این گروه برنامههای ماهواره ای، شبکههای فارسی زبان را تماشا میکنند. 81 درصد کودکان و نوجوانان به دستگاههای صوتی و تصویری مانند VHS،VCD، DVD، 57درصد به رایانه و 49 درصد به دستگاههایی مانند میکرو، پلی استیشن، سگا و... دسترسی دارند.
شایان ذکر است عمده ترین ژانر مورد علاقه کودکان و نوجوانان در فیلمهای ویدئویی مهیج و ترسناک (21 درصد) است.
نظرسنجی اخیر دربردارنده آماری نو و در عین حال نگران کننده است. به نظر میرسد با رشد چشمگیر ضریب نفوذ رسانهها در خانوارهای ایرانی، به شکل قابل توجهی شاهد تغییر الگوی تماشا و سلیقه مخاطبین کودک و نوجوان هستیم.
نگارنده نیک به یاد دارد که در سالهای نه چندان دور، پربیننده ترین برنامههای سیما در حوزه مخاطبان کودک و نوجوان، انیمیشنهای دوبعدی و دلنشین عمدتا ژاپنی بود و ساعات اوج شنیدن رادیو توسط همین گروه مخاطبین، هنگام پخش سلام کوچولو بود و شب بخیر کوچولو».اما نظرسنجی اخیر بیانگر این نکته است که پربیننده ترین شبکههایی رادیویی و تلویزیونی نزد کودکان، یعنی شبکههایی مثل شبکه سه سیما و رادیو پیام، اتفاقا شبکههایی هستند که نه گروه برنامه سازی خاص کودکان در آنها فعال است و نه هیچ برنامه ای برای این مخاطبان دارد.
نفوذ بلاشک ماهوارهها و انواع دستگاههای نمایش فیلم خانگی به همراه سیل انبوه فیلمهای رنگارنگ در دسترس این مخاطبان، اندک کورسوی چراغ برنامههای کودک و نوجوان رادیو و تلویزیون ملی را هم به قهقرا میبرد. www.kayhannews.ir
لذا انتشار نتایج این نظرسنجی، به عنوان سندی قابل تأمل درباره میزان و نحوه استفاده کودکان و نوجوانان از انواع رسانههای دیداری و شنیداری، میتواند محرک و انگیزه خوبی برای نظریه پردازان و تحلیل گران رسانه ای باشد تا با بررسی وضعیت کنونی و پس از آن ریشه یابی موضوع بحث، به طرح ساختارهای مدون و بدیع الگوسازی رسانه ای بپردازند. فراموش نکنیم نیمی از اقبال ابررسانهها از جهت تولید برنامههایی همسو و مطابق طبع مخاطبان خود است؛ اما کدام طبع؟! طبع و تمایلی که رسانه، طی فرآیند حساب شده سلیقه سازی، مخاطبان خود را به نحو شایسته و مطلوب سیاستهای خود، همسو کرده است. سلیقه ذاتی مخاطب او را پای این رسانهها نمی کشاند، بلکه سلیقه ای تماشای این برنامهها را در نهاد مخاطب طلب میکند، که از سوی سلیقه سازان رسانه اکتساب نموده است.
هم تولیدکنندگان برنامههای تلویزیونی، و هم پدران و مادران خوب میدانند که دسترسی کودک به تلویزیون دشوار نیست. نه در قفسه ای قفل شده نگهداری میشود و نه روشن کردن آن برای کودکان دشوار است. متاسفانه این واقعیت نشان از بی اعتنایی جامعه به کودک و شرایط جسمی و روحی او دارد.
در یک جمع بندی کلی میشود گفت که تلویزیون و رادیو، دیوارههای حائل میان جهان کودک و دنیای بزرگسالان را از میان برداشته است. و این، از سه راه مرتبط به هم صورت میگیرد، نخست آن که درک و فهم پیام آنها نیازی به راهنما ندارد، دوم این که نه عنصر تفکر و نه حالت جسمی خاصی را نظیر ساکت و مرتب نشستن در کلاس درس- طلب نمی کنند و بالاخره سوم آن که هیچ گونه درجه بندی و تقسیم بندی ویژه ای برای تماشاچیان خود در نظر ندارد.
در این بررسی، تلویزیون جایگاه ویژه تری دارد. در کنار و در ارتباط با دیگر رسانههای ارتباط جمعی الکترونیکی- که پیوندی با کتاب و ادبیات مکتوب ندارند- تلویزیون شرایطی را پدید آورده است که به دوران قبل از ظهور ماشین چاپ کاملا شبیه و یکسان میباشد. همه ما به لحاظ ساختار جسمی و بیولوژیک یکسان هستیم، قادریم تصاویر را دیده و با شنیدن عبارات و جملات مربوط به آن، با آن پیوند برقرار سازیم. اطلاعات و پیامهائی که تلویزیون ارسال میکند، برای همه یکسان است. رمزی و رازی و ماجرائی و پیامی نیست که در پرده اسرار بماند و یا فقط به سمع و نظر تماشاچی ویژه ای برسد. و ناگفته پیداست، اگر رمز و رازی از زندگی و جهان بزرگ ترها، برای کودکان و نوجوانان وجود نداشته باشد، مقوله ای به نام طفولیت یا کودکی دیگر موضوعیت نخواهد داشت.
اما چاره چیست؟! تلویزیون دارای تکنیکی است که ورود همه کس را به میدان خود ممکن ساخته است. هیچ تجربه قبلی و هیچ اندوخته علمی و تئوری و فنی و مالی و هیچ گونه قدرت و توان و دانش خاصی را طلب نمی کند. هم خردسال شش ساله و هم انسان شصت ساله، شرایط لازم را برای بهره بردن از هر آنچه عرضه میشود دارا میباشند. حتی زبان تلویزیون و نوع ارائه و بیان مطالب، محدودیتی ارائه نمی کند. در زبان گفتاری میتوانیم حروف یا کلماتی را طوری زمزمه کنیم که کودک حاضر در محفل توان فهم آن را نداشته باشد. و یا از عبارات و لغاتی استفاده کنیم که از حوزه تصور و درک خردسال به دور باشد. اما زبان تلویزیون و صحنههای آن واضح، گویا و از هرگونه پیچیدگی به دور است. هر آن چه که بر روی صفحه ظاهر میشود در معرض دید کودک قرار دارد و آن هم با وضوح کامل.
هیچ گونه محدودیتی و هیچ گونه انحصاری در دانستن و مطلع شدن، در تلویزیون وجود ندارد؛ و این مهم ترین تفاوت بارز میان کودک در سنین کودکی و جهان بزرگسالان، از میان برداشته شده است. نه تنها کودک در سنین کودکی یا بزرگسالی در جهان بزرگسالان، که اصولا هر گروه و دسته ای از اجتماع، به دلیل برخورداری از نوعی دانش انحصاری، از دیگران متمایز میباشند. اگر همه افراد میدانستند، آنچه را که یک وکیل دعاوی میداند، دیگر وکیل و وکالت معنی نداشت. اگر دانش آموز هر آنچه را که معلم او میداند، میدانست. دیگر تفاوتی میان معلم و شاگرد وجود نداشت؛ همچنین اگر دانش آموزان سال پنجم ابتدائی، هر آنچه را که دانش آموزان سال دوم یا سوم راهنمائی میدانند، بداند، دیگر چه ضرورتی برای درجه بندی کلاسهای درس وجود دارد.
با عنایت به این نکات و رجوعی دوباره به آماری که در ابتدای این مطلب ارائه شد، تفکیک گروههای سنی و دستههای مخاطبان برنامههای مختلف تلویزیونی، به نحوی که این تقسیم بندی از سوی گیرنده پیام هم قابل درک باشد، بیش از هر زمان دیگری ضروری مینماید. از سوی دیگر، اطلاع رسانی و آگاه سازی والدین از پیامدهای استفاده بدون نظارت کودکان و نوجوانان، به موازات طرحهای محدودکننده تماشاگران، به شکل قابل توجهی در خور توجه است. هر چند شاهد پذیرفته شدن این سیکل آزاردهنده در جامعه هستیم که استفاده کودکان و نوجوانان از تلویزیون تا تماشای آخرین برنامههای شامگاهی ادامه دارد و تا والدین خود را به سمت اتاقهای خود بدرقه نکنند و آنها را نخوابانند، خود به خواب نمی روند.
در اینجا باز لزوم هم اندیشی میان اساتید و نخبگان دانشگاه، سیاستگزاران رسانه و منتقدان حوزه کودک و رسانه به شدت احساس میشود.
اهداف تحقیق:
مجموعه اهداف هر تحقیق زمینه ساز ایجاد نحوه تفکر به آن موضوع است و مشخص شدن این اهداف به محقق در جهت تعیین مراحل و شیوه عمل کمک شایانی مینماید بر این اساس اهداف تحقیق حاضر به شرح زیر است:
1. بررسی نقش رسانههای گروهی بر رفتار فردی و اجتماعی کودکان
2. بررسی میزان تاثیر رسانهها بالاخص تلویزیون بر یادگیری کودکان
3. شناخت پیامدهای منفی تلویزیون در زندگی کودکان
4. ارائه راهکارهای مطلوب جهت کاهش اثرات وابستگی کودکان به تلویزیون
فرضیات تحقیق:
1. سن و جنس کودکان بر نحوه استفاده و تمایل کودکان به تماشای تلویزیون موثر است.
2. کودکان دارای توانایی ذهنی بالاتر، بیش از سایر کودکان به تماشای تلویزیون علاقهمندند.
3. کیفیت روابط عاطفی و خانوادگی کودکان بر میزان استفاده آنها از تلویزیون موثر است.
روش تحقیق:
در این تحقیق از روش اسنادی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای و اینترنتی استفاده شده است.
فهرست مطالب
پیشگفتار: 1
مقدمه: 3
فصل اول : مبانی نظری تحقیق 7
بیان مساله واهمیت موضوع تحقیق: 8
اهداف تحقیق: 12
فرضیات تحقیق: 13
روش تحقیق: 13
فصل دوم: رسانه چیست و چه تواناییهایی دارد؟ 14
ارتباط جمعی- تاریخچه رسانههای جمعی 15
کارکرد رسانههای جمعی 21
وظیفه رسانه چیست؟ 28
قدرت تأثیر رسانههای جمعی 29
فصل سوم: جهان جدید تلویزیون 33
یک کودک چه وقت استفاده از تلویزیون را شروع میکند؟ 34
کودک چه مقدار وقت صرف تلویزیون میکند؟ 41
چه کسانی بیننده پروپا قرص هستند؟ 46
توضیحی درباره سایر رسانهها 49
استفاده کودکان از رسانهها در سنین مختلف: 50
کودکان چه چیزهایی را میبینند؟ 52
برخی معیارهای پیش بینی سلیقه کودکان در مورد تلویزیون 56
کودکان درباره تلویزیون چگونه فکر میکنند؟ 60
وجهه تلویزیون : 61
آیا تلویزیون در نظر کودکان شگفت انگیز است؟ 63
بچهها دوست دارند شاهد چه تغییراتی در تلویزیون باشند ؟ 64
والدین دوست دارند شاهد چه تغییراتی باشند ؟ 66
چرا کودک از تلویزیون استفاده میکند؟ 68
عملکرد تلویزیون: 75
چرا ما دارای رسانههای جمعی هستیم ؟ 77
نیازهای ویژه کودکان که تلویزیون آنها را برآورده میکند ، کدامند ؟ 79
محتوای خیال: 81
محتوای واقعیت 82
تلویزیون به عنوان خیال 83
آیا تلویزیون مانعی بر سرا راه مسائل زندگی است؟ 85
تلویزیون به عنوان واقعیت 86
دو جهان 89
اهمیت خیال 91
فصل چهارم: یادگیری از تلویزیون 92
چگونگی یادگیری از تلویزیون 93
موارد یادگیری اتفاقی 95
میزان هوش و رفتار کودک در ارتباط با برنامههای تلویزیون 100
چه آموزشی را باید انتظار داشته باشیم؟ 103
تلویزیون در مدرسه 108
چگونگی اکتساب در کودکان 113
مقایسه 115
فصل پنجم: تاثیرات جسمی و روانی تلویزیون بر کودکان 119
الگوی تأثیر- رسانه: 120
تلویزیون به کودکان چه میدهد؟ 120
الگوی تأثیر- کودک 127
الگوی تأثیر- تعامل 130
دیگر ویژگیهای تعامل 133
اثرات فیزیکی تلویزیون بر کودکان 135
آیا تلویزیون بر بینایی کودکان اثر بدی دارد؟ 136
آیا تلویزیون کودکان را خواب آلود و خسته به مدرسه میفرستد؟ 137
اثرات عاطفی تلویزیون برکودکان 138
اثرات شناختی تلویزیون بر کودکان 141
آیا تلویزیون حاوی تصویر غیر دقیقی از زندگی بزرگسالان است؟ 141
آیا تلویزیون موجب بزرگسالی زود رس میشود ؟ 143
اثرات رفتاری 145
آیا تلویزیون کودکان را منفعل میکند؟ 147
آیا خشونت ارائه شده در تلویزیون، آموزش خشونت میدهد؟ 153
نتیجه گیری : 157
پیامدهای منفی تلویزیون: 157
فصل ششم: اینترنت رسانه جدید قرن بیستم 160
اینترنت چیست؟ 162
فواید اینترنت برای کودکان: 163
خطرات اینترنت : 164
سودجویان از اینترنت برای به دام انداختن کودکان استفاده میکنند: 164
مطالب نامناسب و غیر مجاز در اینترنت : 164
ارتکاب جرایم: بمبها، مواد مخدر، دزدی و شخصیتهای غیر واقعی 164
تهاجم به حریم خصوصی : 165
چگونگی اجتناب و کاهش خطراتی که کودکان در ایترنت با آن مواجهند: 165
نتیجه گیری و آزمون فرضیات: 166
منابع مآخذ: 170
دسته بندی | الکترونیک و مخابرات |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 25 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 21 |
*مقاله سیستم های تلویزیون*
در پردازش تصاویر رقمی معمولا“از شیوه های که به شکل الگوریتم بیان می شود استفاده می گرددبنابراین غیر از تصویربرداری و نمایش تصویر می توان اغلب عملیات پردازش تصویر را با نرم افزار اجرا کرد تنها علت استفاده از سخت افزار ویژه پردازش تصویر نیاز به سرعت بالا دربعضی کاربردها و یا غلبه بر بعضی محدودیت های اساسی رایانه است.مثلا“یک کاربرد مهم از تصویربرداری رقمی ؛ریزبینی درنورکم است برای کاهش نویز تصویر باید چند متوسط گیری روی تصاویر متوالی با نرخ قالب(غالبا“30قاب در ثانیه)انجام شود.شاختار بزرگراه در غالب رایانه ها جز چند رایانه بسیار کارآمد نمی تواند به سرعت داده مورد نیازبرای اجرای این عمل دست یابد بنابراین سامانه های پردازش تصویر امروزی ترکیبی از رایانه های متداول و سخت افزارهای ویژه پردازش تصویر است که کارهمه آنها به وسیله نرم افزار در حال اجرا روی رایانه اصلی هدایت می شود./
مدلهای متعدد سامانه های پردازش تصویر که در حدود نیمه دهه 80در سراسر دنیا به فروش رسید وسایل جانبی نسبتا“بزرگی بود که به رایانه های میزبان با همان بزرگی متصل می شد.درانتهای دهه 80و ابتدای دهه 90سخت افزارهای تجاری پردازش تصویر به شکل بردهای تکی که برای سازگاری با بزرگراه های استاندارد صنعتی و انطباق با کارگاه های کوچک مهندسی و رایانه های شخصی طراحی شده بود تغییر یافت .این تغییر علاوه برکاهش هزینه ها یکی از عوامل تاسیس شرکت های زیادی با تخصص تولید نرم افزار پردازش تصویر بود.
گرچه هنوز هم سامانه های پردازش تصویر بزرگ برای کاربردهای نظیر پردازش تصاویر ماهواره ای به فروش می رسندحرکت به سوی کوچک سازی وایجاد رایانه های کوچک همه منظوره که به سخت افزار پردازش تصویر مجهز است همچنان ادامه دارد.سخت افزار لصلی تصویربرداری که به این رایانه ها افزوده می شود ترکیبی از یک ((رقمی ساز و بافرقاب ))برای رقمی سازی و ذخیره موقت تصویر یک ((واحد محاسبه و منطق))(ALU)برای اجرای عملیات حسابی ومنطقی درنرخ قاب و یک یا چند((بافرقاب))برای دستیابی سریع به داده های تصویر در طول پردازش است.امروزه می توان نرم افزارهای پردازش تصویرفراهم می شود وسایل نمایش و نرم افزارهای کارآمد پردازش کلمه و تولید گزارش ارائه نتایج را تسهیل می کند اغلب نتایج به دست آمده با چنین سامانه هایی به بردهای پردازش تصویر سریع و خاصی که بابزرگراه مورد استفاده سازگارند انتقال می یابد.
یکی از مشخصه های علم پردازش تصویرعدم استفاده از یک راه حل برای کاربردهای متفاوت است بنابراین فنونی که دریک مورد خوب کار می کنند ممکن است در دیگری کاملا“ضعیف باشند تنها فایده وجود سخت افزار قوی ونرم افزارپایه درحال حاضر این است که نقطه شروع کار نسبت به یک دهه پیش بسیار پیشرفته تر (وبازار صرفا“کسری از هزینه آن موقع)می باشد.به طورکلی هنوز هم پیدا کردن راه حل واقعی برای یک مساله خاص نیازمند تحقیق و توسعه فراوان است مباحثی که درفصول بعدی مطرح می شود فقط برای این نوع فعالیت ها ابزارهایی را ارائه می کند.
استفاده ازمخابرات در پردازش تصویر رقمی معمولا“درمورد ارسال داده های تصویری است و اغلب شامل مخابره محلی بین رسانه های پردازش تصویر ومخابره را دور از یک نقطه به نقطه دیگر می باشدبرای اغلب رایانه ها سخت افزار ونرم افزار مخابره محلی به آسانی در دسترس است بیشتر کتب راجع به شبکه های رایانه ای به روشنی توافق های مخابره استاندارد را توضیح می دهند.