دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 24 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
بی گمان مسئولیت و نقش زنان درخانواده از ارکان مهم و تاثیرگذاریست که طی قرون و اعصار از بدو خلقت انسان تا کنون مورد بحث و تفکر بوده و گاهی سیر صعودی و گاهی سیری نزولی داشته، از زمانی که زنان بزرگ و سالار خانواده بودند (دوران مادرسالاری) و چه زمانی که بشکل ابزار و لوازم مصرفی روزگار می گذراندند.
گر چه امروزه هم در جوامع سرمایه داری و به اصطلاح پیشرفت اغلب زنان جز ظاهری عروسکی و سمبلی از موجودات مصرفی بیش نیستند و در جوامع عقب مانده انسانهایی زجر کشیده و ستم روا شده و ابزاری برای بهره کشی و در عین حال کم نیز نبودند زنانی که از بالاترین پست های علمی و فرهنگی و سیاسی، هنری و مذهبی برخوردار بودند و افتخار جوامع انسانی خود شدند. چه جنگها و خرابی ها و ویرانی هایی که به گوشه چشم و غمزه زنی رخ نداده و چه اختراعات و اکتشافاتی که به همت زنان بوقوع نپیوسته ، چه بزرگ مردان تاریخ سازی که اسیر فکر و احساس زنانشان نبودند و چه سیاستهایی که توسط زنان درجهان اعمال نشده، این نقش زن از کوچکترین جامعه یعنی خانواده تا بزرگترین آن یعنی کشور و دنیا همیشه تاثیرگذار و مؤثر بوده است. در این مقاله سعی می کنم به طور اختصار مسئولیت زن را در خانواده و جامعه در ادوار مختلف بررسی کوتاهی بنمایم.
دوران زن سالاری
با برتریهایی که زن در مسائل اقتصادی، خانوادگی و پرورشی ، اجتماعی و سیاسی بدست آورد، دوره ای در زندگی بشر آغاز شد که به نام عصر زن سالاری (مادرشاهی) مشهور است. این دوره به دنبال دوره ای است که زن و مرد بی آنکه زحمتی را در امور تولید متحمل شوند، یکسان از مواهب طبیعی بهره مند بوده اند.
و آغاز آن زمانی است که انسان به امر کشاورزی و برخورداری بیشتر از زمین آگاهی می یابد. به قول گوردون چایلد : در بین ملل کشاورز، زن عامل خویشاوندی است. در زندگی کلان، کارهای مهم به دست زن انجام می شود، به همین مناسبت نقش اساسی به عهده اوست. مسئله قدرت و اولویت زن بیشتر از همین جا سرچشمه می گیرد[1]. در این دوره واحد خانواده تعلق به طایفه مادر داشت، شوهر وارد خانواده زن می شود و در صورت ناتوانی و داشتن معایب دیگر زن می توانست او را طرد نماید. شوهر به طایفه مادری خود پایبندی نشان می داد. اداره کنندگان امور خانه و سازمان دهندگان امر تولید، زنان بودند. علاوه برآن طبیعت نیز بچه آوری را به عهده آنان نهاده بود. در این دوره هنوز ستم و اجحاف و زورگویی سیمای خود را نشان نداده بود و زن به منزله فرمانروا و قاضی و توزیع کننده خوراک و نظم دهنده ی گروه با عدالت پیوندی استوار داشت.
گیرشمن اشاره می کند که دراین جامعه بدوی مسئولیت مخصوصی به عهده زن گذاشته شده بود، وی گذشته از اینکه نگهبان آتش و شاید اختراع کننده و سازنده ظرف سفالین بود. می بایست در کوهها بدنبال گیاهان و ریشه گیاهان خوردنی و جمع آوری میوه های وحشی بپرازد[2].
در دوران زن سالاری در فلات ایران، اغلب خدایان و الهه ها (ارباب انواع) به شکل زنان زیبا و خوش اندام و مظهر خرد و دانش تصویر شده اند. در موزه ی برلین مجسمه ای نگهداری می شود که از کوههای زاگرس ایران پیدا شده است. این مجسمه برنزی که 1800 کیلوگرم وزن و 75/1 متر ارتفاع دارد متعلق به دوره مفرغ است، نامش ناپیراسو، الهه یا ملکه برجسته ساکنان فلات است. و بیش از 3500 سال عمر دارد، چهره و اندام این مجسمه زنانه است و نشان دهنده دوران قدرت زن در جامعه به شمار می رود.
در این دوران زنان چه در خانه و چه در اجتماع نقشی پررنگ و برتر از مردان داشتند و آنچه امروز مردان بعنوان رئیس و بزرگتر خانواده اعمال می کنند توسط زنان انجام می گرفت چه از لاحظ تعلیم و تربیت فرزندان و روابط خانوادگی چه از لحاظ اقتصادی و سیاست های اجتماعی و خلاصه در کل نظام خانواده، زن تصمیم گیرنده و مسئول بود.