دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 131 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 85 |
فهرست
عنوان صفحه
فصل اول 7
مقدمه 8
بیان مسئله 15
اهداف تحقیق 17
ضرورت واهمیت تحقیق 19
سوال مسئله 20
اضطراب 21
اختلال خلقی عاطفی 22
جانباز 23
روان درمانی 24
ناهنجاری 25
فصل دوم 27
روش تحقیق ( ادبیات و پیشینه تحقیق ) 28
نظریه علل افسردگی 29
نظریه های یادگیری 30
مروری برتحقیقات انجام شده 35
علائم افسردگی 36
علائم عمومی افسردگی 38
طبقه بندی افسردگی براساس علائم و نشانه ها 40
انواع بالینی افسردگی 46
همه گیرشناسی افسردگی ( شیوع افسردگی ) 47
سبب شناسی افسردگی ( علل افسردگی ) 49
افسردگی و تجارت نخستین کودکی 50
علل افسردگی های بیمار گونه 51
فصل سوم 55
جامعه آماری مورد 56
حجم نمونه 56
روش آماری 59
فصل چهارم 60
نمودار شماره (1) 67
نمودار شماره (2) 68
تجزیه و تحلیل آماری 69
تحلیل نتایج 71
فصل پنجم 72
بحث و نتیجه 73
محدودیتهای 74
پیشنهادات 76
ضمیمه 78
تست افسردگی بک 79
منابع و ماخذ 85
مقدمه
افسردگی یکی از رایج ترین انواع ناراحتیهای روانی است که باعث مراجعه به روانپزشکان ،روانشناسان و دیگر متخصصان بهداشت رو انی می گردد . از این لحاظ افسردگی با سرما خوردگی در میان ناراحتیها ی جسمی قابل مقایسه است . در هر لحظه از زمان 15 تا 20 در صد افراد بزرگسال جامعه ممکن است عوارض و نشانه های مختلف افسردگی شدید را از خود نشان دهند .حداقل 12 درصد از جمعیت کشور های پیشرفته در طی عمر خود برای معالجعه علایم افسردگی شدید به متخصصان روانی مراجعه می کنند و حدس زده می شود که 75در صد افرادی که در موسسات درمان روانی بستری میشوند دچار افسردگی هستند . به دلایلی که هنوز کاملاًروشن نیست در صد بیشتری از بانوان دچار افسردگی می شوند ،نسبت زنان به مردان افسرده در ممالک پیشرفته صنعتی تقریباً2به1 می با شد . افسردگی از زمان باستان شایع ترین نوع ((نا بسامانی عاطفی )) شناخته شده است و در بسیاری از مدارک زمان گذشته می توان آثار آن را مشاهده کرد در حدود 450 سال پیش از میلاد مسیح ،بقراط از این بیماری به نام ملانکولی یاد کرده است . از مطالعه تاریخ چنین بر می آید که دانشمندان ایرانی مانند ابو علی سینا ور ازی این بیماری را می شناختند و از آن به عنوان عارضه ای روانی یاد کرده اند در سال 1986 کراپلین ،افسردگی را جزء بیماریهای عاطفی (اختلالات خلقی )طبقه بندی کرد . از آغاز دوره پیش سنگ تا قرون 16تا 17 تکامل بشر از لحاظ ساز گاری اجتماعی و آسایش زندگی بسیار پایین بود . باانقلاب صنعتی همه چیز شروع به تحول نمود . صنعت رشد فزاینده ای پیدا کرد ،شهر های متمدنی مثل لندن ،نیویورک و توکیو به سرعت توسعه یافتند ،جمعیت شهرها به چندین برابر رسید و سطح در آمد مردم به شکل قا بل توجهی افزایش یافت اغلب مردم غربی در کمال رفاه و آسایش زندگی می کردند اما ساختمان جسمانی و عقلانی بشر در چند هزار سال گذشته تغییر بسیار جزِِئی حاصل کرد ،انسان مجبور بوده است تطابق و تغییر موقعیت را بیاموزد لیکن وا کنشهای اساسی و غریزه ای او هنوز هم شباهت بسیار نزدیکی با حیوانات عالی تر دارد و این همان مطلبی است که اریک فرام در تئوری خود در بارهٌ شخصیت گفته ، و آن اینکه انسان زمانی که برای آزادی از اصل خود ، یعنی طبیعت جدا شده و به زندگی متمدن شهری روی آورده ، احساس تنهایی می کند و این احساس موجب اضطراب و افسردگی او شده است که این مطلب ازدیاد افسردگی را در جوامع صنعتی تأیید می کند .
ناراحتیهای گوناگون روانی و از جمله افسردگی طبیعتاٌ در درجات شدید خود جسم آدمی را هم تحت تأثیر قرار می دهد و شخص را تا حد بیماریهای روان ــ تنی (1) پیش می برد.
حد نهایت آسیبی که ناراحتیهای روانی ، از جمله افسردگی ایجاد می کنند خود کشی (2) می باشد . بیماریهای روان ــ تنی ناشی از تأثیراختلالات روانی مانند اضطراب و افسردگی بر روی جسم انسان است . به عقیده تعدادی از دانشمندان و به خصوص پژوهشگران انگلیسی که در این مورد تحقیقات متعددی انجام داده اند علت بسیاری از بیماریهای جسمی (مثل زخم معده ، ناراحتیهای قلبی و عروقی ، سکته های مغزی ، فشار خون و تعدادی از درد های مفاصل و...) را ناشی از فشار ها و استرسهای روانی میدانند ،
عده ای عقیده دارند تعداد این بیماریهای روان تنی بیش از 60 در صد بیماریهای جسمی می باشد .
افسردگی درجات و انواع مختلفی دارد و از عوامل متعددی ممکن است ناشی گردد.
این عوامل شامل : سرشت طبیعی (3) ، وراثت ، اختلال در فعالیت شیمیایی و هورمونی بدن ، تجارب خانوادگی (بخصوص داشتن پدر و مادر افسرده یا الکلیک)،
از دست دادن یکی از والدین بخصوص مادر در اوایل زندگی یا محرومیت از علاقه و محبت والدین ، حوادث ناراحت کننده و منفی در سالهای اخیر زندگی ، گرفتاری با همسر یا زوجه ای خشن و پر خاشگر ، نداشتن روابط اجتماعی نزدیک با افراد قابل اعتماد ، بر خوردار نبودن از حمایت اجتماعی کافی و بالاخره نداشتن یا از دست دادن حسن احترام یا اعتماد به خود می باشد و یا می توان افسردگی را ناشی ازنگرش منفی نسبت به خود یا استدلالهای غلط در مورد وقایع مختلف زندگی و شناخت نادرست نسبت به آنها دانست .
یکی از افسردگی های شایع در بین زنان افسردگی پس از زایمان (1) یا جنون
پس از زایمان می باشد که ناشی از بهم ریختگی هورمونی پس از زایمان ، ضربه ای که در هنگام زایمان به مادر وارد می شود و برداشت مادر از اینکه قسمتی از وجودش از او جدا شده است . افسر دگیهای پس از زایمان اگر خفیف باشد ، عادی تلقی می شود و در صورتی که افسردگی شدید باشد و به حالت صدمه زدن به خود (مادر ) و نوزاد در آید خطرناک میباشد و احتیاج به در مان فوری دارد .
در مورد مردان قسمتی از جامعه آماری افسرده ها مربوط به افراد معلول و جانبازمی با شد که علت افسردگی در آنان به چند عامل مهم بر می گردد:
1- غمگین بودن آنها َ به خاطر نقص در یکی از اعضای بدن و یا از دست دادن عضوی از بدنشان .
2- نوع نگرش و طراز برخورد غلط مردم و کلاًً جامعه نسبت به فعالیت و کار آیی آنها .
3- شناخت منفی جانبازان نسبت به ابعاد وجودی خود که ناشی از نگرش غلط و طراز بر خورد اشتباه مردم با آنها می باشد .
اگر چه افسرگی از دیر باز به عنوان یکی از نا بسامانیهای روانی عمده شناخته شده است اما در دو دههء اخیر اهمیت این بیماری هم از حیث رنج و آزادی که مبتلایان به آن تحمل می کنند و هم از لحاظ بار سنگینی که این ناراحتی بر منابع در مانی ملتها تحمیل می نماید بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است و بخاطر وسعت فراگیر این بیماری و نیز تجارب کلینیکی ، حداقل در ممالک صنعتی مغرب زمین باعث شده متخصصان مربوطه از دو دهه اخیر به عنوان دوره جدید ملانکولی (افسردگی شدید ) در تاریخ روانپزشکی معاصر نام ببرند .به نظر این محققان در دو دههٌ اخیر افسردگی جای تشویش و اضطراب را ، که در دو دههٌ بعد از جنگ بین المللی دوم به عنوان مهمترین عارضه روانی تلقی می شد ، گرفته است و اینک رایج ترین ناراحتی روانی افراد بالغ را تشکیل می دهد .
همراه با بروز و شیوع وسیع افسردگی ، هم در کل جمعیت و هم در جمعیت مراجعان به مراکز بهداشت و درمان روانی ، اقدامات گو ناگونی از طرف متخصصان بهداشت روانی در زمینه تشخیص ،طبقه بندی ،بررسی عللو عوارض ودرمان انواع افسردگی به عمل آمده است . پژو هشهای دقیقی که در زمینه بررسی اساس شیمیایی حالات عاطفی و غیر عادی و تاًثیرات در مانی دارو هایضد افسردگی بعمل آمد پیچیدگی خاص این حالات و ارتباط متقابل آنها را با فعالیتهای شناختی و روابط شخصی و اجتماعی فرد به خوبی نشان داده است. حاصل این مطالعات تجدید نظری اساسی در سیستم تشخیص و طبقه بندی اختلالات عاطفی و افسردگی را ضرو ری ساخته و به نظام جدیدی که در چاپ سوم و چهارم راهنمایی تشخیص و طبقه بندی انجمن روان پزشکی آمریکا پیشنهاد شده منجر گشته است. ازسوی دیگر ،جستسجو ی راههای جدید درمان اختلالات عاطفی مورد توجه متخصصان بهداشت روانی قرار گرفته است . در این میان ،پیروانمکتب رفتار درمانی کوششهایی رادر جهت استفاده از اصول روانشناسی رفتاری در شناخت و درمان افسردگی به عمل آورده اند که هم از حدیث تازگی برداشت و هم از لحاظ درجه موفقیت در مانی مورد توجه اهل فن قرار گرفته است .
با توجه به اهمیت مو ضوع و توجه روز افزون به درمان افسردگی و علت یابی آن ضروری به نظر میرسد که مورد جانبازان نیز به این امر توجه کافی مبذول شود . چون جانبازان در زمان جنگ نیز فشار های و استر سهای روحی و رو انی زیادی را تحمل کرده اند .
این عوامل هم تأثیر بسزایی در وضعیت ر.حی و رو انی جانبازان از بعد عاطفی دارد که البته عوامل متعدد دیگری نیز مزید بر علت می باشد و بجاست مسئولین گرامی تمهیداتی را درجهت جلو گیری از ابتلاء به اختلالات روانی وبه خصوص افسردگی جانبازان به اجراءدر آورند ،که اگر این مسئله مورد توجه قرار گیرد و اقدامات لازم صورت گیرد بسیاری از اختلالات جسمی این عزیزان نیز بر طرف خواهد شد .
افسردگی در جانبازان به دنبال خود ،درو نگرایی را نیز در پی دارد که همین منوال ممکن است بیماریهای جسمی را نیز در بر گیرد ،لذا اهمیت این مو ضوع بر هیچ کسی پوشیده نیست و محقق نیز در پژوهش خود این مسئله رادر جانبازان شهرستان ایوان غرب مورد مطالعه و بررسی قرار داده است .
بیان مسئله
اصو لاًمسائل مربوط به روان انسان از دیر باز مورد توجه بوده و انسان را به تفکر وا می داشته است . دقت در خصوصیات خلقی و منش شخصیت و بطورکلی خصو صیات روانی مسئله ای نیست که برای بشریت بی سابقه بوده و در سد ه های اخیر بو جود آمده باشد ،اما باید توجه داشت که مسائل و تعاریف مربو ط به خصوصیات روانی در نزد افراد غیر متخصص با آنچه در نزد دانشمندان علوم روانپزشکی و روان شناسی مطرح می شود تفاوت عمد ه ای در روانشنا سی و رو انپزشکی اصطلاح افسردگی و به طور کلی اختلالات روانی بسیار وسیع تر از تعارف آن در نزد افراد غیر متخصص می باشد . روانشناسان و روان پزشکان افسردگی را به عنوان یک بیماری هم از جهت رو انی و هم از جهت بدنی مورد مطالعه قرار داده وبا توجه به فر ضیات مختلفی که در مورد افسردگی مطرح شده ،طبقه بندی های متعددی از افسردگی ارائه دادهاند .
با توجه به توضیحات فوق و عنوان پژوهش که (بررسی رابطه بین افسردگی و میزان معلولیت در جانبازان شهر ستان ایوان غرب ) نام دارد در حقیقت می خواهیم بدانیم آبا رابطه ای بین میزان و معلو لیت جانبازان و اقسردگی وجود دارد یا نه ؟
و اگر رابطه ای وجود دارد صر فاً بخا طر میزان معلو لیت می باشد یا بخاطر دلایل دیگری از قبیل نوع شغل ، سن ، میزان تحصیلات و ...... می باشد ؟
درک رابطه بین افسردگی که شایع ترین اختلال خلقی می باشد با انزوای اجتماعی و اقدامات مخرب بر علیه جامعه ،خانواده ، خود فرد و تشدید این مسئله که فرد احساس می کند روز به روز از کار آیی او بخاطر نقص بدنی کاسته میشود و در واقع نقایص بدنی بصورت یک امر غالبی در می آید و در نهایت خطر نا کترین اقدام یعنی خود کشی را در پی می سازد.
درک این مطلب که آیا جانبازان بخاطر معلولیت جسمی خود به سوی افسرد گی و به دنبال آن درو نگرایی روی آورده اند و این راه را بهترین طریق برای رو برو شدن با وضعیت جسمانی خود انتخاب کر ده ا ند یا اینکه قبل از معلو لیت هم افسر دگی داشته اند ، یا اینکه معلو لیت افسر دگی انها را شدت بخشیده است جای بحث دارد و توجه کافی به این عزیزان لازم و ضروری به نظر می رسد . جانبازان می توانند سر منشاء اقدامات مفید و ساز نده ای باشند .
اگر توجه کافی به آنها بشود و به کار آیی آنها معتقد باشیم و اگر به آنها میدان دهیم ،استعدادهاو نبوغ آنها آشکار می شو د و اگر توجه کافی وجود نداشته باشد منجر به گوشه گیری و انزوا و افسردگی می شودو عوارض بعدی نیز به دنبال آن می آیند .
اهداف تحقیق
در این پژوهش محقق بر آن است که مطالعه ای بین مقایسه میزان افسرد گی ضعیف و شدید داشته باشد . با توجه به اینکه جانبازان یکی از گرو هها ی با ارزش و قابل احترام جامعه می باشند محقق بر آن است که دایره شمول نتایجش را بطور اخص به گروه نمونه و بطور اعم سایر جانبازان تعمیم دهد و اقدامات مشابهی از طریق این پژوهش در اختیار همگان قرار گیرد تا نحوة بر خورد با آنان اصلاح گردد ، مسئله شناخت رو حیات آنان مورد توجه قرار گیرد و اینکه به مشاورة جانبازان اهمیت داده شود در زمینةاختلالات روانی و خلقی و به ویژة افسر دگی آنها تحقیقات جامعی صورت گیرد واقدامات مقتضی در رابطه با درمان و پیش گیری اختلالات روانی جانبازان صورت گیرد .
اگر چه افسردگی شیوع بسیاری دارد ولی اغلب بیماران افسرده تشخیص داده
نمی شوند یا به اشتباه یک اختلال جسمی یا روانی دیگر تشخیص داده می شود از این رو بیماران و خانواده آنها در معرض رنج و نا توانی غیر مو جهی قرار می گیرند . از آنجاییکه در مسائل کلینکی و درمان امر تشخیص به موقع و درست اهمیت ویژ ه ای دارد اگر بتوانیم الگو های پاسخ فرد افسرده و بخصوص جانبازان رادر جامعه مورد مطالعه بدست آوریم و این الگو ها را در اختیار دست اند کاران بهداشت و درمان جانبازان قرار دهیم قدم بزرگی در راه پیش گیری و درمان صحیح و کار بردی جانبازان افسرده و سایر جانبازان بر داشته ایم .
یکی دیگر از اهداف این تحقیق آگاه نمودن جانبازان به مسائلی چون پیش گیری ،درمان و تشخیص افسردگی برای رسیدن به اهداف بهداشت روانی می باشد. این اهداف عبارتنداز :
1- آشنایی جانبازانبا علائم اختلالات روانی .
2- حساسیت نسبت به علائم اختلالات رو انی .
3- مقابله با ننگ آلو دگی اختلالات رو انی .
این 3 مورد ما را متوجه اقداماتی می کند که باید در مورد آگاهی جانبازان از علائم اختلالات رو انی و حساسیت نسبت به این اختلالات انجتم داد و مسئولین محترم را متوجه این موضوع نمود که کوششی بیش از پیش در مورد سلامت روانی جانبازان انجام دهند که اگر سلامت روانی جانبازان بطور کامل تحقق یافت بطور حتم به سلامت جسمانی آنان کمک خواهد شد و کمتر مبتلا به بیماریهای سایکو سوماتیک (روان –تنی) خواهند شد و موفقیت بیشتر آنان را در زمینه های تحصیلی ،اجتماعی ،اقتصادی ، شغلی و ....... تضمین خواهد کرد .
ضرورت و اهمیت تحقیق
وفور پدیدهافسردگی و از جمله بروز آن در قشر با ارزش جانباز لزوم چنین تحقیقی را برای پژوهشگر ضروری ساخته بر خورد با این موضوع می تواند به بهبود وضع روحی و روانی جانبازان ختم شود و موقعیت آنان را در نظر شغلی ،تحصیلی ، اجتماعی و اقتصادی ارتقاءبخشد . بررسی همه جانبه ساختار روانی و شخصیتی افراد و شناخت استعداد های آنها کمک خواهد کرد که از کدام توان و نیروی آنها می توان نهایت استفاده را برد .
اهمیت موضوع در این است که حداکثر بازده مطلوب و استفاده صحیح از استعدادهای جانبازان عملی گردد .
با توجه به اینکه جهان امروز به اینکه جهان امروز جهان مقابله هاست کسانی در این مبارزه سر افراز خواهند شد که از کمترین نیرو بهترین بازده را بدست آورند و در این جهت اگر بتوان جانبازان را به شناخت بهتر و درک صحیح تری از خود ،نیاز ها و علائقشان رهنمون نمود می توان انتظار داشت که ین نیرو های عظیم بعد از فارغ التحصیل شدن و مهارت آموزی و کسب تخصص،به بهترین وجه بازده و کار آیی لازم و مطلوب را داشته باشند . اگر بتوان از بروز مشکل و بخصوص افسردگی در جانبازان جلو گیری کرد و آنان را به فعالیت بیشتری در زمینه های اقتصادی ،اجتماعی تشویق نماییم واین عزیزان را از کناره گیری در صحنه ها بر حذر داریم بطور حتم بسیاری از مشکلات جامعه بدست این عزیزان حل خواهد شد و اقدامات بیشتر و مفید تری را در جهت ارتقاءی کشور انجام می دهند و لذا کشور را بیش به استقلال در تمامی زمینه ها سوق می دهند.
سوال مسئله
میزان افسردگی در جانبازان خفیف بیشتر است یا در جانبازان شدید ؟
فرضیه های تحقیق
افسردگی در جانبازان در صد بالا بیشتر از افسردگی جانبازان درصد پایین است.
متغییرهای مورد مطالعه
افسردگی متغییر وابسته
جانبازان دو گروه جانبازان دو گروه متغییر مستقل
تعریف عملیاتی متغییرها
افسردگی1 : افسردگی یک هیجان عادی بشر است ،افسردگی با علائمی مثل غمگینی شکستگی ،نو میدی ، نا کامی و یا نا شادی مشخص ..
1. DEPRESSION
افسردگی نوعی حالت مالیخولیایی، احساس نومیدی و وضع روانی افسرده می باشد . اگر این حالت بطور مستمر ادامه داشته باشد به مدت 2 تا 6 ماه بیماری عادی و 6 تا 9 ماه افسردگی شدید و از علائم بیماری روانی شدید است که این حالت را جنونی یا سایکوتیک می نامند .
- افسردگی: اصطلاحی وسیع و مبهم است ، برای شخص عادی حالتی مشخص با غمگینی و گرفتگی و بیحوصلگی و برای پزشک گروه وسیعی از اختلالات عاطفی با زیر شاخه های متعدد را تداعی میکند . خصوصیات اصلی و مرکزی حالات افسردگی کاهش عمیق میل به فعالیت لذت بخش روز مره مثل معاشرت ، تفریح ، ورزش ، غذا و فعالیت جنسی است این ناتوانی برای کسب لذت حالتی نافذ و پایا دارد.
-اضطراب : اضطراب یک احساس فراگیر ، بسیار نا خوشایند و اغلب مبهم و دل واپسی است که با یک یا چند تا از احساسهای جسمی همراه میگردد . مثل احساس خالی شدن سر دل ، تنگی قفسه سینه ، طپش قلب و تعریق ، سر درد یا میل جبری ناگهانی برای دفع ادرار و بیقراری .
اضطراب : واکنش در مقابل خطری نا معلوم ، درونی ، مبهم و از نظر منشأ همراه با تعارض است .
- اختلال دو قطبی : اختلالی که در آن فرد ، مبتلا به دوره های شیدایی و افسردگی و یا فقط مبتلا به شیدایی است و یا تجربه می کند و وجود یک دوره شیدایی (مانی ) ضروری است .
- اختلال خلقی عاطفی : اصطلاحی است کلی و مربوط می شود به اختلال روانی که در آن آشفتگی اساسی در خلق وجود دارد ، که در یک انتهای آن افسردگی یا خوشی خفیف و کوتاه مدت قرار دارد و در یک انتهای آن افسردگیهای هذیانی شدید یا شیدایی سر سامی قرار دارد.
- اختلال مانیک – دپرسیو (شیدایی – افسردگی ): یکی ار اختلالات خلقی با مشخصات نوسان شدید خلق بین سر خوشی و شیدایی از یک طرف و ماتم زدگی و افسردگی از طرف دیگر که اغلب در بین تغییر از یک وضعیت خلقی به دیگر دوره های از خلق و خوی عادی دیده می شود .
-اختلالات سایکو ماتیک ( روان – تنی ): اختلالات جسمی می باشد که علت اصلی آنها نشانه ها و تعارضات روانی می باشد مانند زخم معده .
- تنش: احساس درونی نا مطلوبی می باشد که وجود یک نوع نیاز (روانی یا جسمی )را در فرد ضروری می سازد.
توهم : عبارت است از درک بدون محرک از دنیای خارجی یعنی درک ظاهری یک شی ءخارجی وقتی که چنین شیئ وجود ندارد .
-ترس : عبارتست از واکنش به تهدیدی معلوم ، خارجی و قطعی و از نظر منشأ بدون تعارض
-جانباز : در فرهنگ اسلامی کسی که به خاطر حفظ جان و مال و ناموس مردم کشورش از دست دشمن و بیگانه ، جان خود را به خطر انداخته است را جانباز می گویند .
فرد افسرده : کسی است که از موقعیتها و شرایطی که افراد عادی از آن احساس لذت و شادی می کنند احساس لذت و شادی نمیکند، افسرده می گویند
- خلق : حاصل مجموعه واکنشهای عاطفی در یک زمان معین و آکنده از گرایشهای هیجانی و غریزی بوده و به حالتهای روحی ما جنبه مطبوع یا نا مطبوع می دهد و بین دو قطب لذت و درد نوسان می کند و شخصیت انسان ازآن رنگ پذیر است.
- عاطفه : عبارتست از حالت هیجانی شخص که اندیشه آن را همراهی می کند و شخص به آن آگاهی دارد که این حالت فقط مخصوص انسان است .
- سر و تونین : از انتقال دهنده های عصبی در مغز میانی است که تصور میشود در بیماریهای روانی بخصوص در افسر دگی نقش داشته باشد و در دستگاه کناری و هیپوتالاموس یافت می شود .
- نوراپی نفرین : از هورمونهای است که از غدد فوق کلیوی ترشح می شود و فقط از برخی جهات شبیه اپی نفرین عمل می کند و در مناطقی از مغز یعنی دستگاه کنار هیپوتا لاموس تنظیم کننده رفتار هیجانی می باشد .
- دستگاه کناری (لیمبیک ): مجموعه ساختار هایی در مغز میانی و پیرامون آن که یک واحد کارکردی را تشکیل میدهد و انواع رفتارهای انگیزشی ، هیجانی مانند بیدار شدن و خوابیدن ، تحرک شدن و آرمیدگی ، غذا خوردن و جفت گیری را تنظیم می کنند .
- روان درمانی : عبارتست از درمان نا سازگاریهای شخصیت یا بیماریهای روانی به کمک شیوه های روانشناختی و معمولاً اما نه منحصراً از طریق مشاوره فردی مانند شناخت درمانی روانکاوی ، رفتاردرمانی ، خانواده درمانی ....
- الکتروشوک (درمان با تشنج برقی ):روشی برای درمان افسردگی که در آن یک جریان ضعیف برق از مغز گذرانده میشود و یک حالت شبه تشنج صرعی در بیمار بوجود می آید که سطح سرو تونین و نوراپی نفرین را در خون افزایش می دهد . از الکتروشوک زمانی استفاده می شود که بیمار به دارو پاسخ نمی دهد یا اینکه احتیاج به بهبودی سریع بیمار می با شد .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 25 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 7 |
پرخاشگری
پرخاشگری از هدف آسیب رساندن سرچشمه میگیرد. بر اساس تعریف عملیاتی ارائه شده، پرخاشگری تمایل یه شرکت در اعمال آسیبزای فیزیکی و روان شناختی برای کنترل اعمال دیگران است. در ایران یکی از عمده ترین علتهای مرگ و میر جوانان پرخاشگری آنها به یکدیگر است.
تعریف پرخاشگری:
روان شناسان پرخاشگری را رفتاری تعریف کردهاند که به قصد آزار و آسیب رساندن به شخصی دیگر، خود یا اشیاء باشد. در تعریف سنتی پرخاشگری آن را رفتاری تعریف کردهاند که متوجه فرد دیگری است و هدف آن صدمه زدن به وی است
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 55 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
روان درمانی
روان درمانی چیست؟
روان درمانی به شیوه هایی گفته می شود که در آن مشکلات روانی و عاطفی از طریق بیان مشکلات به یک درمانگر و گفتگو با او درمان می گردد. روان درمانگر به شناخت شما از خود و بهتر شدن توانایی مقابله تان کمک می کند (پروچاسکا[1] و جان نورکراس[2]، ترجمه سید محمدی، 1383).
سابقه فرهنگی - تاریخی روان درمانی
بقراط[3] روان درمانی علمی- تجربی را از پیش خبر داده بود. این روش از اواسط قرن هیجده بطور مستمر در دنیای غرب مورد استفاده قرار داشته است. آنتوان مسمر[4] نخستین کسی بود که روش درمانی خود را استفاده علمی از خواب مصنوعی حیوان نامید. با آن که نظریههای او بیاعتبار قلمداد شدند، روان درمانی علمی- تجربی به شکل هیپنوتیزم ادامه یافت و بعد به لطف نبوغ فروید[5] از شهرتی همگانی برخوردار گردید. در دهههای اخیر روان درمانی علمی- تجربی با استفاده از نظریههای پاولف[6] و اسکنیر[7] و نظریههای شناختی بیش از پیش گسترش یافته است (پروچاسکا و جان نورکراس، ترجمه سید محمدی، 1383).
انواع روان درمانی
روان درمانی انواع خاص بسیاری دارد و تقسیم بندیهای مختلفی بر مبناهای مختلف برای آن صورت گرفته است. از یک تقسیم بندی که طول زمانی روان درمانی مورد توجه بوده روان درمانی را به دو نوع بلند مدت و کوتاه مدت تقسیم بندی کردهاند. در تقسیم بندی دیگری بر حسب تعداد افراد شرکت کننده در روان درمانی دو نوع روان درمانی فردی و روان درمانی گروهی را معرفی کردهاند. مهمترین تقسیم بندی بر حسب نوع رویکرد مورد استفاده در طول درمان انجام گرفته است. در این دسته روان درمانی مبتنی بر رویکرد روانکاوی، رفتار درمانی، شناخت درمانی و روان درمانی های مبتنی بر روند انسان گرایانه قرار میگیرند (پروچاسکا و جان نورکراس، ترجمه سید محمدی، 1383).
اهداف روان درمانی عبارتنداز:
روان درمانی به یاد گرفتن مسائلی در مورد خودتان کمک می کند. در بعضی از موارد، شما یاد می گیرید که چگونه گذشته را درک کرده و آن را با زمان حال تطبیق دهید. در موارد دیگر شما از آن دسته از پاسخ هایتان که مشکلاتی را در زندگی شما ایجاد می کنند آگاه شده و شیوه های تغییر آنها را یاد می گیرید (پروچاسکا و جان نورکراس، ترجمه سید محمدی، 1383).
روان درمانی حمایتی
پورافکاری (1389) رواندرمانی حمایتی را اینگونه تعریف می کند: " نوعی رواندرمانی که به منظور کمک به بیماران در جریان بحران های ناشی از مسایل اجتماعی یا بیمـاری جسمی مورد استفاده قرار می گیرد. همچنین به منظور رفـع ناراحتی های ناشی از بیماری روانی و جسمی طولانی یا نقص های فیزیکی بکار برده می شود ." به نظر محققین، رواندرمانی گروهی حمایتی در عمل، ملاقات گروهی از افراد همدرد است، در جلسات منظم که طی آن شرکت کنندگان درباره شرایط خاص و دشواری های که در آن قرار دارند، مشکلات و مسایلی که با آنها روبرو هستند و تجربه های شخصی خود در خصوص شیوه های روبرو شدن و حل این مسایل و مشکلات با یکدیگر گفتـگو و تبادل نظر می پردازند، اطلاق می شود. با عنایت به مسائل بالا، رواندرمانی حمایتی را می توان به عنوان شیوه ای از درمان تعریف نمود که درمانگر آن را به کار می گیرد تا به هنگامی که بیمار ستقلاً نمی تواند زندگی خود را اداره نماید، او را محافظت نماید (اسلامی نسب، 1374).
اهداف رواندرمانی حمایتی چیست؟
هدف های درمانی به بسیاری از ویژگی های بیمار مانند سن، تشخیص و پیش آگهی بستگی دارد. اما اهداف مشترک درمان عبارتند از:
الف) تقویت کارکرد بهینه روانشناختی و اجتماعی بیمار از طریق بازپروری و تقویت توانایی های او برای اداره زندگیش.
ب) تقویت هر چه بیشتر احترام به خویش و عزت نفس در بیمار.
ج) آگاه نمودن بیمار نسبت به واقعیت محدودیت ها و آن چه دست یافتنی یا دست نیافتنی (مثل محدودیت های شخصی خودش و محدودیت های درمان).
د) پیشگیری از بازگشت مجدد بیماری و تلاش برای جلوگیری از پسرفت یا بستری شدن دوباره بیمار.
ه) توانا ساختن بیمار تا آن میزان از درمان حرفه ای را طلب کند که به سازگار هر چه بهتر او بیانجامد و بدین گونه از وابستگی بی مورد او ممانعت به عمل آید.
و) جابه جایی منبع حمایت (نه لزوماً تمامی آن) از کارشناس بهداشتی به خانواده یا دوستان به شرط آن که خانواده و دوستان قابل دسترس باشند و بتوانند نقش حامی را ایفا نمایند (بلوخ[8]، ترجمه صاحبی، 1377).
موارد کاربرد
رواندرمان حمایتی در خصوص آن گروه از بیماران روانی به کار می رود که هم به لحاظ عاطفی و هم به لحاظ روابط انسانی دچار مشکل جدی هستند و امید نمی رود که بهبودی اساسی یابند. این گروه صرفاً به دلیل ناتوانی های خود بدون دریافت کمک بیرونی قادر نیستند به راحتی زندگی را ادامه دهند. تحمل استرس های زندگی را ندارند و گاهی حتی برای چیزهای بسیار ساده و پیش پا افتاده توقع کمک دارند. دوستان و بستگانی که بتوانند منبع حمایت باشند یا در دسترس نیستند و یا نمی توانند از عهده نیازهای فراوان بیمار برآیند. وخامت اوضاع آن ها و آسیب پذیری شخصیتشان، اشکال دیگر رواندرمانی را که عنصر اصلی درمان در آن ها بصیرت دادن به بیمار است، غیر ممکن می کند. از منظر تشخیص سنتی، این بیماران روان پریش های مزمن، افسردگی های بازگشت کننده و مزمن، بویژه آن هایی که اضطراب فراگیر و یا ویژگی های خود بیمارانگاری دارند و نمونه های اختلالات شخصیتی شدید را شامل می شوند. گروه آخر شامل افرادی چون پارانوییدها، هیستریک ها، منفعل وابسته بی کفایت و یا آن هایی که واجد خصوصیات اسکیزوییدی هستند، اما عموماً عملکردشان در روابط اجتماعی نابسامان بوده، در رویارویی با مسائل مختلف زندگی ناتوان هستند. برخی افراد با ضریب هوشی پایین یا با مشکلات دائمی دیگر مانند بیماری مزمن جسمی یا ناتوانی در برخورد عقلانی با مسائل روزمره زندگی ممکن است نیازمند درمان حمایتی باشند (بلوخ، ترجمه صاحبی، 1377).
رابطه درمانگر- بیمار
بیماری که رواندرمانی حمایتی در موردش اعمال می شود معمولاً در حفظ و نگهداری روابط صمیمانه با دیگران با مشکل روبروست. یک رابطه شخصی خوب و جدی که در بر گیرنده نزدیکی، اعتماد و احتمالاً جدایی است، ممکن است برای بیمار یک تهدید بزرگ بشمار آید و در بررسی ماهیت رابطه درمانگر- بیمار، در این روش باید این نکته را به خاطر داشت (بالینت[9] همکاران، 1970؛ به نقل از بلوخ، ترجمه صاحبی، 1377). بدین گونه، رابطه بیمار و درمانگر در درمان حمایتی دارای ویژگی های خاصی است:
درمانگر نقش یاری کننده دارد، به نیازهای بیمار با انواع گوناگون روش ها پاسخ می دهد و نزدیکی خود را با بیمار در سطح متعادلی حفظ می کند. علت دیگر در حفظ رابطه متعادل از سوی درمانگر دلیلی مصلحت آمیز دارد. بیمارانی که درمان حمایتی دریافت می کنند از شرایط مزمن در رنج اند و بعضاً برای دوره های طولانی یا تمام عمر نیاز به کمک دارند. کاملاً واضح است که برای چنین دوره های طولانی مدتی ارائه حمایت و در نهایت درمان از سوی یک درمانگر واحد عملی نیست. زیرا درمانگران معمولاً از بخشی به بخش دیگر یا از یک مسئولیت به مسئولیت دیگر نقل و انتقال می یابند. بنابراین دامن زدن به رابطه صمیمانه در زمانی که درمانگر مجبور به ترک واحد درمانی است فقط راه را برای ایجاد یک حس منفی از دست دادگی برای بیمار هموار می کند که به خودی خود خطر پسرفت را تشدید می کند (بلوخ، ترجمه صاحبی، 1377). کاملاً روشن است که راه حل این مسئله ایجاد رابطه خوب بین بیمار و مؤسسه ارائه دهنده خدمات است. جدای از مسئله صمیمیت، خصیصه عمده دیگری که در رابطه درمانگر- بیمار وجود دارد نقش هدایتگر درمانگر است. درمانگر مسئولیتی را در خود احساس می کند که در اکثر رویکردهای دیگر رواندرمانی به چشم نمی خورد و آن بدین دلیل است که معمولاً بیمار ما در اینجا مبتلا به عارضه ای مزمن است و نتیجتاً قادر نیست که به طور مستقل از خود مراقبت نماید. این رابطه تا حدودی همانند رابطه والدین و کودک است. یعنی رواندرمانگر رابطه ای را ایجاد می کند و از آن طریق به بیمار احساس امنیت و آرامش می بخشد که بیمار به او وابسته می شود. درمانگر از این رابطه ایجاد شده به عنوان وسیله ای برای اجرای برخی شیوه های خاص درمانی نیز استفاده می کند
[1]- Prochska
[2]- John Norkras
[3]- Hippocrates
[4]- Antoine Msmr
[5]- Freud
[6]- Pavlow
[7]- Skinner
[8]- Bloch
[9]- Balint
دسته بندی | فایل های گرافیکی |
فرمت فایل | rar |
حجم فایل | 339 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 1 |
اینفوگرافیک انواع روان درمانی که بصورت کامل با چارت اطلاعاتی و فلوچارت طبقه بندی شده