دسته بندی | علوم سیاسی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 60 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 22 |
چکیده
در این مقاله، نویسنده با نگاهی گذرا به دوران زندگی شهید آیتالله مدرس، فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی ایشان در دو دوره سلطنت قاجار و سلطنت پهلوی را بررسی کرده است. بخش اول مقاله به فعالیتهای ایشان در عصر مشروطه در قالب مبارزه با ظلم و ستم حکام، انتخاب بهعنوان مجتهدان ناظر بر قوانین مجلس شورا، مقابله با اقدامات زیادهخواهانه بیگانگان مانند اولتیماتوم روس، قرارداد 1919، تلاشهای ایشان در دوران جنگ جهانی اول و مقابله با زیادهخواهیهای رضاخان همچون جمهوریخواهی و تغییر سلطنت اشاره دارد. بخش دوم نیز به مقابله ایشان با اقدامات ضددینی و غیرقانونی رضاخان و مقابلههای رضاخان با این عالم بزرگوار تا مرز شهادت ایشان پرداخته است.
شهید آیتالله مدرس، مشروطه، قاجار، رضاخان، استبداد، سلطنت، مبارزه.
مقدمه
انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی;، مرهون تلاشهای فراوان مبارزان و مجاهدان بزرگی است که در دورههای گذشته در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی ایستادند بهویژه علما و مجتهدان بزرگی که با وجود برخورداری از مقام شامخ علمی و اخلاقی، نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی عصر خود نیز بیتفاوت نبودند و در هر دوره بر حسب توان خویش، شرایط زمان خود و مصالح عمومی مسلمانان و کشور اسلامی ایران نقشآفرینی کردند؛ علمایی که هرکدام تیشهای بر ریشه استبداد و استعمار در ایران زدند و خشتی از دیوار بزرگ نهضت اسلامی را بر جای نهادند تا جایی که امام خمینی;، ضربه نهایی را به ریشه این سلطنت چندین هزار ساله وارد ساخت، بهگونهایکه آن را از بن برکند و با کوتاه کردن دست بیگانگان از کشور، خشت آخر را بر جای نهاد و نظام پرافتخار جمهوری اسلامی را برپا کرد. یکی از این علما و مجاهدان بزرگ که تلاش بسیاری در این راه از خود نشان داد و در نهایت نیز جان خویش را در راه حفظ اسلام و تشکیل نظام اسلامی فدا کرد، شهید آیتالله مدرس بود. در این مقاله، بهصورت گذرا بر فعالیت های سیاسی ـ اجتماعی و مبارزات پیگیر ایشان بر ضد استعمار و استبداد، مروری خواهیم داشت.
1. فعالیتهای سیاسی در دوران قاجار
شهید مدرس; پس از مراجعت از نجف اشرف، در اصفهان اقامت گزید و تدریس و مباحثه علوم دینی را در رأس کارهای خویش قرار داد. (نک: امین، 1403هـ.ق: ج5، 21؛ دوانی، 1377: ج2، 398؛ گروهی از نویسندگان، 1366: ج1، سند 5) وی ضمن تدریس در اصفهان، با حربه منطق و استدلال با عوامل ظلم و ستم به مبارزه برخاست بهویژه در راه بازپسگیری اموال موقوفه از غاصبان آنها، ستیز آشتیناپذیری در پیش گرفت.
در زمان مشروطه، اوضاع اصفهان دگرگون شد. مدرس در این دوره به حمایت از جنبش مشروطیت برخاست و در کنار حاج آقا نورالله اصفهانی، برای تدارک و تقویت مشروطهخواهان بسیار کوشید. با اوجگیری جنبش مشروطهخواهی و دوران استبداد صغیر، مدرس به همراه حاج آقا نورالله، انجمنی با عنوان انجمن ملی اصفهان (که بعدها به نام انجمن ولایتی تغییر نام یافت) (نک: ترکمان، 1372: ج1) تشکیل داد و خود به نایب رئیسی این انجمن انتخاب شد. (نک: رجبی، 1382: 457؛ گروهی از نویسندگان، 1366: ج1، 27؛ مکی، 1358: ج1، 60)
انجمن مقدس ملی اصفهان، اصلیترین نهاد و مهمترین ارگان سیاسی شهر و بیانگر ایدهها و تحققبخش آرمانهای جنبش مشروطیت در اصفهان بود. مذاکرات انجمن مقدس اصفهان نشان از آن دارد که مردمی تحت ستم و خسته و منزجر از استبداد و استعمار میخواهند با برادری و برابری، در محیطی آزاد، با انتخاب خود و به رهبری چهره محبوب و مجتهد شهرشان، سرنوشت خویش را به دست بگیرند و مشکلات و دشواریها را به دور از اعمال قدرتهای خارجی حل سازند و در جامعهای اسلامی بر پایه عدل و داد زندگی کنند. (نجفی، 1384: 132)
شهید مدرس; با مشروطهخواهان بختیاری، مخفیانه در تماس بود و همکاری داشت. (رجبی، 1382: 457) با دعوت و همکاری مدرس;، نیروهای مشروطهخواه بختیاری به رهبری صمصامالسلطنه به منظور شکست اقبالالدوله، حاکم مستبد اصفهان، وارد این شهر شدند. مدرس در میدان نقش جهان (میدان امام فعلی) سخنرانی کرد و پس از آن، به دلیل آنکه امکان حمله قشون دولتی به اهالی شهر بسیار بود، مردم مسلح و تفنگداران بختیاری بر بام و گلدسته مساجد و عمارتهای اطراف میدان موضع گرفتند. با آمدن افراد اقبالالدوله، جنگ میان قشون دولتی و مردم آغاز شد. در این جنگ، قشون دولتی به سختی شکست خوردند و شماری متواری و تعدادی اسیر شدند. اقبال الدوله نیز به قنسولخانه انگلیس پناهنده شد. در پی این پیروزی، اداره امور شهر اصفهان به انجمن ولایتی سپرده شد.
فایل ورد 22 ص
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 18 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 15 |
تحقیق در مورد از جمهوری تا سلطنت
شاه در اروپا چه میکند؟
در خلال نغمة جمهوری در ایران، اروپائیان و عده ای دیگر در کشورهای خارجه مانند مصر و عراق و ترکیه و غیره تصور میکردند که جنبش جمهوری خواهی در ایران طبیعی بوده و ملت ایران برای برقراری رژیم جمهوری واقعاً قیام و اقدام کرده است، لذا پاره ای از جراید در اطراف نهضت جمهوری در ایران قلمفرسائی کرده مقالات و اخبار مختلفی راجع به این نهضت انتشار می دادند.
از جمله جرایدی که در این زمینه به بحث پرداخته روزنامه «لاپره مس» منطبعة پاریس می باشد که در تاریخ 32 مارس 1924 برابر دوم حمل 1303 خورشیدی (یعنی درست مصادف با روز واقعة دوم حمل 1303 مجلس که در جلد دوم بتفصیل از آن سخن رفته است) مقالة زیر را که حاکی از خبر حالت روحی و جسمی شاه در اروپا میاشد درج کرده است:
«در جوار جنگل «بولونی» در خیابان مالاکوف، در یک عمارت مخصوصی شاه ایران که خلع شده در نهایت عزلت و انزوا زندگی میکند، خبر انقلاب ایران که یک هفته قبل به او رسید او را بشدت متألم نمود.
یک پیشخدمت بما گفت :« اینک اعلیحضرت»
ما شاهرا یکسال قبل وقتی از پاریس عبور نمود و پیش از آنکه به لندن برود دیده بودم. این دیگر آن جوان متبسم و مهربان که چشم های تیز در صورت فربه داشت نیست. امروز شاه با پیشانی چین خورده و شانه های خم شده و زهر خند غم آلود به نظر من بقدر بیست سال پیر شده است.
هر روز نزدیک ساعت ده صبح شاه به همراهی پیشخدمت خود و یک پلیس مخفی گردش مفصلی پیاده در «بوادو بولونی» یا روی «بولوار» ها میکند و یا اینکه با اتومبیل تا «اتوال» میرود و آنجا پیاده شده و در «شانزه لیزه» قدم میزند. این گردش اعصاب او را راحت کرده و غمش را تسکین میدهد.
بعدازظهر شاه تلگرافات و گزارش هائی را که از تهران میرسد مطالعه نموده بعضی چیزها یادداشت میکند و به مکاتیب متعدد که از طرفدارانش دریافت میدارد جواب میدهد؛ دید و بازدید نمیکند و در منزل خود تنها صرف نهار مینماید.
یکی از اطرافیان شاه به ما گفت:
اوضاع ایران خیلی مغشوش است و نمیتوان گفت از این مخمصه چه بیرون خواهد آمد. ولیکن اتباع با وفای جانشین داریوش هنوز نومید نشده اند ...یک حرکت ضد جمهوریت موجود است.
آیا شاه خیال دارد بطوریکه میگویند به ایران بر گردد؟
نخیر، عجالتاً شاه میخواهد ملت خود را در انتخاب سرنوشت خویش حتی در حین ضلالت آزاد بگذارد. حضور شاه در ایران ممکن است تولید انقلاب جدیدی کرده اسباب خونریزی بشود و شاه نمیخواهد این اتفاق بیفتد.
شاه ایران به حال ملت خود که دچار جنگ داخلی هستند گریه میکند. مملکت فرانسه که مأمن پادشاه مخلوع است او را پذیرفته و تسلی میدهد و شاید یک روزی بتواند یادگار شادیها و تجملات قصر تهران را از خاطر او محو نماید.
ولیکن یک خیالی نیز هست که در این اسام گرانی نه فقط به تبعه است بلکه گریبان گیر سلاطین نیز شده و آن عبارت از مسئله بودجه یومیه است. اطرافیان شاه از تأثیرات انقلاب حالیه در مورد حقوق سلطنتی نگرانند و این ملاحظه بیش از پیش بر تشویش و اضطراب شاه مخلوع افزوده است.»