دسته بندی | معارف اسلامی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 36 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
بیست سال پس از رحلت پیامبر اسلام، اعراب در نبرد قادسیه، سپاهیان یزدگرد سوم آخرین پادشاه امپراتوری ساسانی را شکست دادند. این یکی از اساسی ترین لحظات تاریخ خاورمیانه و جهان بود.
سربازان مسلمان عرب، ظرف یک بعدازظهر، قلب سرزمین ایران را فتح کردند. امپراتوری باستانی ساسانی و نظام روحانیت زرتشتی آن فروپاشید و اسلام برای همیشه جایگزین دین زرتشت به عنوان دین رسمی ایران شد.
پژواک برخورد ایران با اسلام در طول قرن ها با طنین منحصر به فردی شنیده شده است. تمدن های باستانی بیزانس، قبطی در سوریه، فلسطین و مصر زیر بیرق آئین اسلام و زبان عربی فرو رفت.
اما ایران با وجودی که مسلمان شد، عرب نشد. سرزمین باستانی ایرانی ها هویت منحصر به فرد فرهنگی و سیاسی خود را حتی پس از پیروزی اعراب و نابودی امپراتوری ساسانی حفظ کرد.
تأثیر فرهنگ ایرانی بر اسلام، یا تهذیب عجم یکی از ادبی ترین، زیبایی شناس ترین و پیشتازترین جوامع را در تمدن اسلامی خلق کرد. «فارسی» زبان ِ دربار امپراتوری مغول در هند بود و هنوز سرود ملی پاکستان به فارسی سَره است. ادب و زبان فارسی تا پیش از نادرشاه بر فرهنگ مناطق شهری افغانستان مسلط بود. مناطق شیعه نشین جهان عرب- جنوب لبنان، بصره و نجف و خلیج فارس- با فرهنگ، دین و تاریخ ایران پیوند می خورند. تهذیب عجم، اسلام را به آسیای مرکزی، هند و آذربایجان برد.
در پایان هزاره اول هجری، سه ابر قدرت جهان اسلام «ترکیه عثمانی»، «ایران صفوی» و «هند مغولی» بودند. این سه امپراتوری با فرهنگ ایرانی عجین بودند. «عربی» زبان ِ دین و قانون در هر سه دربار بود، اما «فارسی» زبان شعر، ادبیات، دیپلماسی و زیبایی شناسی بود. پس چرا زبان فارسی از پیروزی اعراب جان سالم به در برد، در حالی که زبان های آرامی یا قبطی نتوانستند؟ «فارسی میانه» به شکلی تکامل یافت که شبیه تاریخچه زبان انگلیسی پس از پیروزی نورمن هاست یعنی زمانی که این زبان واژگان فراوانی را از فرانسوی قرض گرفت اما جوهره بنیادی خود را حفظ کرد. ایران ساسانی برخلاف مصر یا سوریه، نقطه کانونی یک امپراتوری قدرتمند بود، نه استانی در امپراتوری رومی بیرانس. در واقع شاهان ساسانی- اردشیر، بهرام و شاپور- نسل ها با امپراتوری روم جنگیده بودند و آن را شکست داده بودند. از این رو برای فرهنگ ایرانی سخت نبود که از پیروزی اعراب جان سالم به در برد. هرچه باشد، مصر، عراق و سوریه از آن شعر حماسی ملی برخوردار نبودند که میراث حافظ ، سعدی و فردوسی را تعریف می کند. افتخار ایران به گذشته باستانی تا به امروز دست نخورده مانده است. من دوستان ایرانی با نام اردشیر، مهرداد و خسرو دارم، اما دوستان عرب با اسم حمورابی، آمِن هوتپ، رامسس، سناردیپ، یا بطلمیوس ندارم.
در عرصه سیاست عرب، امپراتوری عباسی محسوس ترین ترکیب سنت با امپراتوری ایران باستان بود. ابومسلم که به اسلام گرویده بود، رهبری جنگاوران خراسانی را بر عهده داشت که مروان دوم آخرین خلیفه اموی را برانداختند و اشرافیت عرب سوریه را در خلافت دمشق نابود کردند.
ابوجعفر منصور دومین خلیفه عباسی، بغداد را بر جایگاه قلعه باستانی ایرانی تیسفون (طاق کسری)، بر کناره رود دجله بنا نهاد. حکومت امپراتوری دیوان سالاری وی در سیطره نخبگان ایرانی بود که امور کشوری و لشگری امپراتوری عباسی را تا قرن ها اداره کردند. قدرتمندترین وزیر هارون الرشید جعفر برمکی ایرانی بود. مأمون علیه امین در خراسان شورید و امام هشتم شیعه را به جانشینی خود منصوب کرد تا ایرانیان را آرام کند. هزار و یک شب را یک ایرانی نوشت و زمانی که خلافت بغداد را تهاجم مغول از هم پاشید، برای نخستین بار از زمان فتح ایران به دست اعراب، شاهزادگان کوچک سلسله های ایرانی را از هرات تا آذربایجان تأسیس کردند. از شبکه های ارتباطی باستانی کورش (که منصور خلیفه آن را با نام «برید» برای اداره پست و اطلاعات خود اقتباس کرد) تا شطرنج، تأثیر فرهنگ ایرانی بر جوامع اسلامی همواره دگرگونی آفرین بوده است، نه سطحی. حتی الهیات اروپای مسیحی ریشه در ایران باستان دارد. اهریمن خدای شر و تاریکی در زرتشتی نمونه اولیه شیطان و مفیستوفلس است.
فایل ورد 17 ص