دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | ppt |
حجم فایل | 3024 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 24 |
آشنایی با کودکان و دانش آموزان ناشنوا و نیمه شنوا
اختلالات گویایی نتیجه ای است از نقص شنوایی
البته بجز در مواردی که اختلالی در دستگاه صوتی فرد بوجود می آید. دانش آموزان ناشنوا نه تنها از نظر رشد عمومی ضعیف هستند بلکه در طول زندگی از نظر مهارت های برقراری ارتباط زبانی ، مانند:
، درک مفاهیم و معانی کلمات ، صحبت کردن ، خواندن و نوشتن همواره دچار اشکال عمده و کندی قابل ملاحظه ای هستند
از آنجا که زبان عامل مهمی است در برقراری روابط اجتماعی و آموزش و یادگیری علوم مختلف ، بدیهی است که مشکل دانش آموز ناشنوا به مراتب بیشتر از صرف نقص حس شنوایی است .
معمولا در حدود 5 درصد از کل کودکان سنین مدرسه رو در مقایسه با دیگر کودکان به نحوی دارای درجاتی از نارسایی های شنوایی هستند، از این گروه 5 درصد ، در هر ده نفر یک یا دو نفر می بایست تحت پوشش آموزش و پرورش استثنایی قرار گیرند.
تعریف ناشنوایی
افراد ناشنوا کسانی هستند که از حس شنوایی خود در زندگی بهره ای نمی گیرند و افراد نیمه شنوا کسانی هستند که با آنکه حس شنوایی آنان دارای اختلالاتی می باشد ولی در هر حال با سمعک و یا بدون سمعک تا حدودی می تواند از این حس استفاده کنند.
در هر حال افراد ناشنوا قادرند بیاموزند که صحبت کنند.
و در ادامه داریم:
علل و انواع ناشنوایی
ناشنوایی انتقالی
ناشنوایی ادراکی یا عصبی
دانش آموزان با اختلالات شنوایی در کلاس های عادی و وظیفه معلمان
روشهای آموزش و پرورش دانش آموزان ناشنوا
روش زبانی ( شفاهی )
زبان اشاره و روش هجی کردن با انگشتان ( روش دستی )
روش مختلط یا جامع ( ترکیبی )
فایل پاورپوینت 24 اسلاید
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 19 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
مقاله بررسی معلولیت های جسمی،ناشنوایی در 20 صفحه ورد قابل ویرایش
مقدمه
بیش از نیم میلیارد ازجمعیت در سراسر جهان به علت نارسایی های ذهنی ،جسمی و حسی معلول به شمار می آیند.این نارسایی ها وبرخی موانع فیزیکی و اجتماعی آنها را همواره از اجتماع دور نگه می دارد.معلولان اغلب از اساسی ترین موقعیت های آموزشی محروم بوده و مشاغلی بی اهمیت با دستمزدی بسیار پائین به آنها محول میگردد. نگرش اجتماعی نسبت این گروه آنها را از زندگی فهنگی و روابت عادی اجتماعی به دور می دارد.امروزه در کشورهای مختلف برنام های متعددی برای جلوگیری از معلولیت، وتقویت برنامه های توانبخشی به منظور اطمینان ازشرکت کامل معلولان در زندگی فرهنگی، اجتماعی، واتصادی در دست اجرا است.
یکی از اهداف اساسی این برنامه ها برخورداری مساوی معلولان از مزایا وپیشرفت های اجتماعی است، که مربوط به تمام کشورها صرف نظر از درجه توسعه یافتگی آنها می شود. این برنامه همچنین تاکید بر اهمیت شرکت مستقیم معلولان در برنامه ریزی ، اجرا وارزیابی فعالیتهای مربوط به آنها را دارد.تخوین زده می شود که 80درصد معلولاندرکشورهای در حال رشد زندگی می کنند که چندان تعجب برانگیز نیست،یرا اغلب معلولیت ها ناشی از جنگ ، سوءتغذیه، فقر و عدم مراقبت های صحیح بهداشتی و آموزشی و سایر عواملی می شود که ناشی از توسعه نیافتگی این کشورهاست. ازدیاد روز افزون جمعیت وفقدان منابع مالی کافی، برنامه های توانبخشی را در این کشورها با مشکلات فراوان مواجه نموده است، به طوری که معلولان در این کشورها احتیاج به توجه ویژه دارند .
اطلاعاتی برای ارائه خدمات به جامعه ناشنوایان
اصطلاحات
پنج عامل اصلی برای ناشنوایی مشخص شده است. یک، وراست. دو. بیماری، سه. تصادف و حوادث، چهار. آلودگی صدا، پنج. کهولت.
فرهنگ و بستر ناشنوایی را این گونه تعریف کرده است: ((ناشنوایی عبارت است از فقدان و یا محرومیت از شنیدن، چه به صورت کامل و یا جزئی)).
((جامعه)) به گروهی از افراد اطلاق می شود که ارتباط آنها از طریق خط مشی، تاریخ، اقتصاد و علایق سیاسی مشترک باشد.
جامعه معلولان ناشنوا با توجه به نیازهای ویژه کتابخانه ای و ارتباطی که دارند به گروههای زیر تقسیم بندی می شوند.
الف: گروهی که قادر به صحبت کردن هستند.
ب: افراد مسن نا شنوا
ج: افرادی که در اثر کهولت ناشنوا شده اند.
د: گروهی که به سختی صحبت می کنند.
ه: کسانی تا حدودی قادر به شنیدن هستند ( سنگینی در گوش در اثر ضایعات وارده به گوش )
و: اعضای خانواده آنها با شنوایی معمولی
در هر یک از این گروها ممکن است افراد نابینا و یا با معلولیت های دیگر نیز وجود داشته با شند.
مشخصات نیازهای کتابخانه ای و اطلاعاتی جامعهء ناشنوابان
(وسترلاند،1990،ص106)
این صراحت، زمانی که درمانگر نیز ناشنوا باشد، چه بسا سبب شود مراجع ناشنوا تصور کند که در رابطه درمانی نیز، مرزها، همان گونه روشن و صریح اند. بر عکس، ممکن است این معنا را نیز در بر داشته باشد که بسیاری از مراجعان بالقوه و نیازمند یاری، از جستجوی درمانگر منع شوند؛ زیرا در وضعیت اضطراب زای ناشی از موقعیت های دشوار، آن ها به مضمون و ماهیت شایعه و افکار بی اساس حساس تر می شوند و برای کاستن از بار اضطراب خود، از آن اجتناب می ورزند (آنتونی، 1992). مراجع ناشنوایی در این مورد می گفت:
(( ناشنوایان غالبأ به حدی با یکدیگر آشنایی نزدیک دارند که در صورت مراجعه به یک اتاق خاص، یا حتی مرکز خاص، دیگر ناشنوایان گمان می کنند آنان مشکلی دارند. بنابراین، بسیاری از ناشنوایان، از رفتن به نزد مشاور می هراسند. مگر اینکه واقعأ وعمدأ نام آنها محفوظ باقی بماند، اما در مورد خودم، من هرگز در چنین وضعیتی به نزد مشاور نرفته ام… زیرا نمی خواستم این واقعیت که در مورد مشکلات یا احساساتم، یا هر چیز دیگری صحبت می کنم، در میان افراد پخش شود)).
( بر گرفته از کتز، 1993 ، ص 32 )
تمام درمانگرانی که با ناشنوایان کار می کنند، از پیچیدگی های این موضوع آگاهند؛ زیرا ریشه ای فرهنگی دارد. هم چنین، در مرحله آماده سازی باید زمانی را صرف صحبت در این مورد کنیم که مراجع در صورت بر خورد با درمانگرش در خارج از محیط مشاوره، دوست دارد عکس العمل ها چگونه باشد. من در تجربهء خود با مراجعانی چون جیم متوجه اهمیت یک آماده سازی دقیق شدم. او مرد ناشنوایی بود که برای مشاوره روان پویای کوتاهی آمده بودو مشکلاتی زیادی داشت که مربوط به مسائل مربوط به هویت او به عنوان فردی ناشنوا بود. او در یک مدرسه تلفیقی تحصیل کرده بود و بهBSL ،- روش ارتباطی مورد نظرش- خیلی مسلط بود. به طور اتفاقی یک بار در جمعی، یکدیگر را دیدیم. او خیلی محبت آمیز به من سلام کرد می خواست از من تصویر یک دوست صمیمی را ارائه کند. اما من، گرچه با ادب و خوش مشرب بودم، حس کردم نمی توانم به همان شیوه به او پاسخ دهم. جلسه بعد او گفت، تا آن جا که متوجه شده است، من خود را بالاتر از او در نظر گرفته و سعی کرده ام او را در سطحی پایین تر نگهدارم واو دیگر مایل نیست به این رابطه ادامه دهد و آن را خاتمه داد. شاید علت این بوده که مرحله آماده سازی جیم کامل نبوده است.
مورد دیگر زن ناشنوایی بود که پس از چند ماه به روابطمان خاتمه داد؛ زیرا حس می کرد زمانی که در اجتماعات گوناگون با یکدیگر رو به رو می شویم، قادر نیست با آن چه که ((نادیده گرفتن او)) از طرف من تلقی می کرد، کنار آید. این در حالی بود که در مرحله آماده سازی، ما در مورد این که میل دارد در جامعه چگونه با یکدیگر بر خورد کنیم، بحث کرده بودیم و و او گفته بود که تنها یک ((سلام)) کوتاه کافی است، طوری که وانمود کنیم همدیگر را نمی شناسیم و رابطه دوستانه ای نداریم، اما زمانی که این گفته به عمل در آمد، سبب از بین رفتن روابط ما شد. این موارد حاکی از ابعاد فرهنگی خاص این گروه است. در واقع جمع های ناشنوایان در اصطلاحات مربوط به حدود، تفاوت هایی با شنوایان دارند و جوانب آن چه که می توان حرفه گرایی تلقی کرد، در فرهنگ های شنوایان و ناشنوایان دیدگاه های متفاوتی را در بر می گیرد. مسئله حرفه گرایی یکیاز مسائلی است که برخی از ناشنوایان با آن مشکل دارند. اگر مراجع ناشنوایی درمانگر خود را با گروهی از مردم ببیند که مست کرده یا رفتاری غیر معمول دارد، برای او بسیار مشکل خواهد بود که این تصویر را در طی درمان از ذهن خود پاک کند. از این رو، ناشنوایان در بعضی موضوعات خاص نیازمند آماده سازی هستند، اما بعضی از مشکلات اجتناب نا پذیرند. به عنوان مثال، بیمار ناشنوایی داشتم که حدود یک سال با یکدیگر کار می کردیم. وی به دلیل مشکلاتی که با برخی موقعیت های تنش زا داشت و روش های منفی که در مقابله با آن ها به کار می برد، برای درمان به من ارجاع داده شده بود. معمولأ زمانی که او به نزدم می آمد، برای استقبال از او از اتاق خارج می شدم که با یکدیگر وارد اتاق شویم. در هنگام خداحافظی هم، او را مشایعت می کردم. در یکی از جلسات، زمانی که من بنا به عادت، همراه با وی اتاق را ترک کردم، او را در راهرو به طرف من چرخید و گفت، در نوجوانی مورد تجاوز قرار گرفته است. بیان این مطلب در خارج از جلسه درمانی، برای هر دوی ما پیچیدگی هایی به همراه آورد. من احساس کردم، از آن جا که جلسهء ما به پایان رسیده است، نمی توانم به او پاسخ دهم.او آهسته با هوا سخن گفته بود، اما هنگامی که هفته بعد به آن موضوع اشاره کردم، او فراموش کرده بود که آن را به من گفته است.
دسته بندی | پزشکی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 46 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 86 |
ناشنوایی و کم شنوایی
کودکان ناشنوا وکم شنوا گرومتجانسی را تشکیل نمی دهند.
اولین دلیل آن است که آنها کودکانی هستند که تمام ویژگیهای انفرادی کودکان دیگر رادارا می باشند. ثانیا نقصی که دارند نیز جنبه فردی دارد.انها همگی از نوع اختلال شنوایی رنج می برند. اما درجه شدت این اختلال وسنی که اختلال در آن رخ داده است، نوع اختلال وعلت آن همگی هر کودک را منحصر به فرد می سازند.این تفاوتها همراه باعواملی دیگر معلمان ویژه را با مشکلات تازه ای روبه رو می سازند.
نکته ای که در این جا یادآوری آن از اهمیت برخوردار است این است که نقص شنوایی بر توانایی هوشی تاثیری ندارد. اما بدون درمانهای اولیه، این نقص می تواند بر رشد هوشی ونحوه ارتباط کودک با خانواده ودیگران تاثیر بگذارد.
تعاریف
عوامل متعددی درتعریفی که ما از نقص شنوایی به عمل می آوریم دخالت دارند. این عوامل عبارتنداز: شدت نقص شنوایی، سنی که نقص در آن رخ می دهد و نوع نقص.
شدت نقص شنوایی
شنوایی را معمولا با دسی بل (DB) که نوعی سنجش نسبی شدت صوت است اندازه گیری وگزارش می کنند. دی سی بل صفر نمایانگر شنوایی بهینه است. وجود نقص تا 26 دسی بل طبیعی است.از 26تا70 دی سی بل کم شنوا واز 71دی سی بل به بالا ناشنوا تلقی می شود.
فری سینا (1974 Frisina) در تعریفی از نقص شنوایی، ابعاد فیزیکی وآموزشی آن را چنین توصیف کرده است:
شخص ناشنوا کسی است که قدرت شنوائیش در حدی ناقص است که فهم گفتار او از طریق گوش به تنهایی و یا به وسیله وسایل کمک شنوایی و یابدون آن را بامشکل مواجه می سازد. شخص کم شنوا کسی است که قدرت شنوائیش در حدی ناقص است که فهم گفتار را ازطریق گوش به تنهایی و یا از طریق وسایل کمک شنوایی ویا بدون آن ها با مشکل مواجه ساخته اما از آن جلوگیری به عمل نمی آورد.
در جدول 7-1 شایعترین سطحهای موجود در نقص شنوایی نشان داده شده است. سه طبقه اول در حد کم شنوایی و دو طبقه آخر در حد ناشنوایی قراردارند. هر چه درجه نقص شنوایی بیشتر باشد نیاز به دریافت خدمات ویژه افزونتر می گردد.
برای اندازه گیری قدرت شنوایی باید دو بعد را در صدا مورد سنجش قرار دهیم:یکی فرکانس ودیگری شدت صوت. فرکانس عبارت است از تعداد ارتعاشاتی (ویا سیکلها) که در هر ثانیه در برابر یک موج صوتی می گیرد. هر چه فرکانس قویتر باشد میزان زیروبمی صوت بالاتر است. فرد ممکن است در شنیدن صداهایی که دارای فرکانسهای ویژه ای می باشند دچار اشکال شود.اما در صداهای دیگر چنین مشکلاتی نداشته باشد.شدت عبارت است از بلندی نسبی
جدول 7-1
شدت نقص شنوایی وتاثیرات اموزشی آنها
میزان نقص |
شدت صوت برای درک |
تاثیرات آموزشی |
کم شنوایی خفیف |
27-40 دسی بل |
ممکن است در شنیدن صداها دور با اشکال مواجه باشند ممکن است به جای مناسبی در کلاس ویا گفتار درمانی نیازمند باشند |
کم شنوایی متوسط |
55-41 دی سی بل |
گفتار مکالمه ای را درک می کنند.ممکن است نتواند از بحثهای کلاسی استفاده کنند ممکن است به وسایل کمک شنوایی ویا گفتار درمانی نیازمند باشند |
کم شنوایی متوسط و شدید |
70-56 دی سی بل |
ممکن است به وسایل کمک شنوایی، آموزشی شنیداری،وآموزشهای شدید گفتاری و زبانی نیاز داشته باشند |
ناشنوایی شدید |
98-71دی سی بل |
فقط میتوانند صداهای بلند را از نزدیک بشنوند. گاهی آنها را ناشنوا تلقی می کنند. به اموزشهای ویژه وزیاد، وسایل کمک شنوایی، وآموزشهای شدید گفتار وزبان احتیاج دارند. |
ناشنوایی عمیق |
91 دی سی بل به بالا |
ممکن است بتوانند صداها وارتعاشات بلند را درک کنند، برای پردازش اطلاعات به جای حس شنوایی برحس بینایی متکی می باشند.این افراد ناشنوا تلقی می شوند. |
یک صدا ما می توانیم سطح شنوایی یک فرد را از طریق تعیین میزان شدتی که در آن فرد صدایی را می شنود تخمین بزنیم. برای انجام این کار از دستگاهی به نام ادودیومتر استفاده می کنیم.اودیومتر وسیله ای است که میتواند صداهایی را با فرکانس وشدت از پیش تعیین شده به وجودآورد.
هنگامی که فرد صدایی را ازطریق ماشین می شنود باید پاسخ دهد.(مثلا دستش را بلند کند وسرش را تکان دهد)نقص موجود در هر گوش را جداگانه محاسبه می کنند.
سطح شنوایی فرد در جدولی به نام اودیوگرام که میزان نقص را به د سی بل در فرکانسهای نسبی نشان می دهد ثبت می شود.
ارتباط نقص شنوایی وسن
عامل دوم سنی است که نقص شنوایی در آن رخ می دهد.ناشنوایی پیش از تکلم به ان نقص شنیداری اتلاق می شودکه پیش از رشد گفتار وزبان اتفاق می افتد.
ناشنوایی پس از تکلم نقصی است که پیش از رشد گفتار و زبان رخ می دهد.ناشنوایی پیش از تکلم اغلب به مشکلات اموزشی جدی تری منجر می شود. ناشنوایی که بعد از دوره شروع رشد زبان وگفتار به وقوع می پیوندد به اندازه ناشنوایی که پیش از این دوره اتفاق می افتد جلو افتهای درسی را در مدرسه سد نمی کند.
انواع نقایص شنوایی
عامل سوم نوع نقص شنوایی می باشد. گوش مکانیسم پیچیده ای دارد ( به شکل 7-1 نگاه کنید) به صورت پیچیده ای عمل می کند. هر چند که نقایص احتمالی زیادی در کار مکانیسم و عملکرد گوش میتواند وجود داشته باشد اما ما می توانیم انها را به دو طبقه اساسی تقسیم بندی کنیم:نقایص انتقالی ونقایص حسی-عصبی.
نقص شنوایی انتقالی از شدت صدایی که به گوش میانی می رسد ویا محلی که عصب شنوایی از آن جا شروع می شود می کاهد. امواج صوتی باید از طریقکانال شنوایی به طرف پره گوش یعنی جایی که در ان جا ارتعاشات به وسیله سه استخوان درگوش میانی( یعنی استخوانهای رکابی،چکشی و سندانی، جمع آوری وسپس به گوش داخلی منتقل می شود عبور کند.جریان ارتعاشات می تواند در هر نقطه در طول این مسیر متوقف شود.مثلا جرم گوش ویا باید مشکلی می تواند کانال خارجی گوش را سدکند. پرده گوش می تواند پاره ویا سوراخ شود و حرکت استخوانها در گوش میانی امکان دارد با مانع مواجه گردد. هر نقصی که بتواند جریان ارتعاشات را مانع شود و یا از رسیدن آنها به عصب شنوایی جلوگیری کند نقایصی در انتقال صوت به وجود خواهد آورد. نقایص انتقالی بندرت قادرند نقایصی بیش از 60 تا 70 دی سی بل را در شنوایی باعث شوند. چنین نقایصی را میتوان از طریق دستگاههای تقویت کننده صدا به صورتی موثر کاهش داد.
نقایص شنوایی حس –عصبی به علت نقایص موجود در گوش داخلی ویا عصب شنوایی رخ می دهند. کار عصب شنوایی این است که محرکات را به مغز برساند. نقایص شنوایی حسی – عصبی می توانند کامل یا جزئی باشند علاوه بر این تاثیر آنها بر برخی فرکانسها ( بخصوص فرکانسهای بالا)بیش از دیگران است.
از طریق تستهای اودیومتری می توان تشخیص دادکه آیا نقص شنوایی جنبه انتقالی ویا جنبه حسی عصبی دارد. یک دریافت کننده انتقالی استخوانی توانایی جمع آوری صوت را از طریق انتقال استخوانی در مقابل انتقال هوایی بوسیله سد ساختن کانالهای حسی،عصبی اندازه گیری می کند. در حالی که دریافت کننده انتقال هوایی ، کارایی عملکرد راههای حسی – عصبی را مورد سنجش قرار می دهد.
شکل 7-2 اودیوگرام کودکی که مبتلا به نقص شنوایی انتقالی است نشان داده شده است. از طریق اودیومتر کودک توانست صداها را از طریق هوا در سطح 40 دی سی بل در همه فرکانسها با گوش دارای شنوایی بهتر(یعنی گوش چپ) بشنود.با استفاده از دریافت کننده انتقال استخوانی کودک در حدی طبیعی پاسخ داده است.توجه داشته باشید که نقص شنوایی در همه فرکانسها یکنواخت می باشد.
در شکل 7-3 ما الگوی بسیار متفاوتی را که مربوط است به اودیوگرام یک کودک مبلا به نقص شنوایی حس – عصبی مشاهده می کنیم. این کودک در فرکانسهای بالا (بیش از 1000 سیکل) نقص عمیق و درفرکانسهای پایین نقصی شدید رااز خود نشان می دهد. دریافت کننده انتقال استخوانی در این مورد به علت این که نقص در عصب شنوایی است از خود نشان می دهد. دریافت کننده انتقال استخوانی در این مورد به علت این که نقص در عصب شنوایی است ونه در ساختار گوش میانی که کار رساندن ارتعاشات صوتی را به عهده دارد دریافت بهتری را ارائه نداده است.
علل نقایص شنوایی
ترای باس(1985 ,Try bus) پنج علت اصلی برای نقص شنوایی کودکان امریکایی در حال حاضر ارائه داده است:
v ابتدای مادر به بیماری روبلا
v وراثت
v ناراحتیهای زمان بارداری وتولد
v مننژیت
v بیماریها،عفونتها وآسیبهای دوران کودکی
این عوامل 6/50 درصد علل همه موارد را توجیه می کند (شکل 7-4) شرایط دیگر مسئول 9/6 درصد نقایص می باشند. علی رغم در اختیار داشتن ابزار تشخیص پیشرفته ما هنوز نمی توانیم علت 5/42 درصد بقیه موارد را تعیین کنیم.
ابتلای مادر به بیماری روبلا
تاثیرات سوء بیماری روبلا(یا سرخجه آلمانی) بر روی جنین بخصوص در سه ماهه اول حاملگی می تواند چشمگیر باشد. هاردی(1968) گزارشی در مورد 199 کودک که مادرانشان درهنگام بارداری در جریان شیوع این بیماری در سال 1964 حامل ویروس روبلا بوده اند ارائه داده است. از این کودکان 50درصد به نقص شنوایی 20 درصد به نقایص بینایی و 35 درصد به نقایص قلبی مبتلا بوده اندک.(برخی از کودکان د رگروه اخیر با مسائل بینایی ویا شنوایی ویا هر دو نیز مواجه بوده اند).
مرکز ملی بیماریهای مسری گزارش داده است که بیماری همه گیر روبلا باعث ناشنوایی 8000 کودک شده است. نوردرن(1978 Northern) و دیگران تخمین زده اند که بیماری همه گیر روبلا در فاصله سالهای 1958تا 1964 بر 10000 تا 20000 کودک تاثیرات سوئی داشته است.
از سال 1964 بیماری روبلا به صورتی اپیدمیک رخ نداده است. کودکانی که در اپیدمی سال 1964 متولد شده اند، اینک دوره دبیرستانی خود را کامل کرده اند. بنابراین درصد دانش آموزان مبتلا به نقایص شنوایی که بر اثر روبلا به این نقص مبتلا شده اند امروزه کاهش یافته است.
وراثت
شرایط ژنتیکی زیاد ومتفاوتی میتوانند به ناشنوایی منجر شوند. انتقال این حالت را به عواملی نظیر ژنهای بارز، ژنهای مستتر وژنهای وابسته به جنسیت نسبت داده اند علی رغم این که در مورد نقش مهم وراثت توافق کلی وجود دارد، اما تعیین دقیق درصد کودکانی که ناشنوائیشان به علت وراثت است مشکل می باشد. در نمونه 55000 نفری دانش آموزانی که در شکل 7-4 نشان داده شده است فقط 5/11 درصد موارد از نقص شنوایی به وراثت نشان داده شده است. دربرآوردهای دیگر بین 30 تا 60درصد مبتلایان را به ارث نسبت داده اند.
ناراحتیهای دوران بارداری وتولد
روبلا تنها ویروسی نیست که علت تاثیر گذاشتن بر جنین به ناشنوایی منجر ی شود. تب خال ساده، اگر به دستگاه تناسلی سرایت کند، یک بیماری آمیزشی است. تبخال ساده گاه می توانند به ناشنوایی جنین منجر شده واگر ویروس در حالتی فعال باشد هنگام عبور کودک از کانال زایمانی به او منتقل میشود. این ویروس در بین جمعیت جوان به حداپیدمیک رسیده است. تخمین زده شده است که بین 20تا25 درصد جمعیت به تبخال تناسلی آلوده می باشد.
ما همچنین کشف کرده ایم که میزان وقوع ناشنوایی در نوزادان زودرس، از حد متوسط بالاتر است. وزن این نوزادان د رهنگام تولد از 5 پاوند کمتر است. زودرسی معمولا علت بروز مشکل نیست بلکه علامت آن است. علت واقعی- مانند روبلای مادر-ممکن است عاملی برای تولد زودرس باشد.علت واقعی دیگر، کمبود اکسیژن وآسیب وارده بر مغز است که ممکن است در جریان تولد زودرس نقش داشته باشد.
ناسازگاری RH علت دیگری برای ناشنوایی نوازادان تلقی میشود. موقعی که مادری RH منفی دارای کودکی با RH مثبت باشد در بدن او (مادر) نوعی پادزهر به وجودمی آید که می تواند وارد بدن جنین شده وسلولهای RH مثبت او را ازمیان ببرد. چنین وضعیتی می تواند کشنده باشد.کودکانی هم که زنده می مانند ممکن است به اختلالهای متعدد و از جمله ناشنوایی مبتلا گردند. اگر ناسازگاری RH در خلال تولد تشخیص داده شود می توان آن را در مان نمود.
بیماریهای کودکی
بیمارهای متعددی در دوران کودکی وجود دارند که می توان آنها را به نقص شنوایی مرتبط دانست. شایعترین این بیماریها، التهاب (Otitis Media) ویا عفونت د رگوش میانی است. اگر این بیماری جنبه مزمن پیدا کند و بدرستی درمان نشود نقصی در شنوایی ممکن است رخ دهد.بیماری التهاب گوش میانی (Otitis Media) بندرت به ناشنوایی شدید ویا عمیق منجر می شود اما می توان آن را تهدیدی برای شنوایی کودکانی دانست که به درمان پزشکی مناسب دسترسی ندارند.
با وجود شیوع کمتر از عفونت گوش میانی ،بیماری مننژیت نیز در بروز تعداد زیادی از ناشنوائیهای شدید وعمیق نقش دارد. مننژیت عبارت است از تورم غشاهای (Menings) مغز .وقوع ناشنوائیهایی که بعلت بیماری ممنژیت رخ می دهند اگر چه در طی قرن گذشته به میزان زیاد کمتر شده است اما همچنان عامل 5تا10 درصد همه موارد ناشنوایی شناخته شده است. به عقیده رایز (1973 Ries) بیماری ممنژیت علت 9/4 درصد ناشنوانئیهای دوران کودکی می باشد. ترای باس (1985 ,Trybus) 3/7 درصد و ورنون (1968,Vemon) 1/8 درصد موارد را به بیماری ممنژیت مربوط دانسته اند. علی رغم این که میزان شیوع بیماری ممنژیت درمقایسه با گذشته کمتر شده است. اما آنهایی که به این بیماری مبتلا می شوند علاوه بر ناشنوایی به سایر نقایص نورولوژیک شدید نیز دچار می گردند.
میزان شیوع
تعداد کودکان مبتلا به نقایص شنوایی زیادنیست. تنها در هر 1000 نفر یک کودک ناشنوا و 3تا4 کودک کم شنوا وجود دارد
حدود 25 درصد دانش آموزان ناشنوا در مدارس پناهگاهی به سر می برند. و تقریبا 50درصد به صورت تمام وقت دربرنامه های آموزشهای ویژه در مدارس عمومی آموزش می بینند. 25درصد بقیه درکلاسهای عادی جایگزین می شوندکه گاه از طرف یک متخصص زبان علامتی نیز به آنها کمک می شود.
این کودکان به مناطق جغرافیایی و گروههای اجتماعی –اقتصادی متفاوت تعلق دارند. در حدود 4 درصد موارد یکی از والدین فرد و در 4 درصد دیگر والدین هر دو ناشنوا می باشند اما وقوع ناشنوایی در بین آنها در مقایسه با جمعیت معمولی به میزان زیاد بالاتر است.
نیمرخهای رشد
در شکل 7-5 نیمرخهای رشد سه کودک به نامهای سالی،جان وبیل نشان داده شده است. تمام این کودکان10 ساله هستند. اگر چه نیمرخ انها از نظر با یکدیگر تشابه دارد اما تفاوتهای انفرادی در بین آنها به تناسب شدت نقص شنوایی وسن شروع ناشنوایی زیادترمی شود. سالی کم شنوا است جان دچار ناشنوایی بعد از یادگیری زیان است و بیل مبتلا به ناشنوایی بیش از یادگیری زبان می باشد.
نیمرخ بالایی در شکل متعلق به سالی است که نقص شنوایی متوسط و در حدود 45 دی سی بل است.همانند جان وبیل، قد،وزن وهماهنگی حرکتی سالی در حدمتوسط است.او همچنین با سن خود از نظر توانایی عقلی وپختگی اجتماعی طبیعی است. رشد گفتار سالی اندکی عقب مانده است. او در تلفظ وتولید کلمات با اشکال مو اجه است وبه گفتار درمانی نیازدارد. این مشکل زبانی بر مهارتهای خواندن سالی تاثیر بدی گذارده است اما رشد او در حساب وهجی کردن درسطح کلاس می باشد.
موقعی که سالی قرار بود برای نخستین بار از سمعک استفاده کند برنامه اموزش ویژه بیشتر بر نحوه چگونگی استفاده از ان مبتنی بود.در حال حاضریک نفر اسیب شناس گفتار وزبان سیار هفته ای یک بار به اوگفتار درمانی آموزش شنوایی ونیزدرسهایی در مکالمه وخواندن ارائه می دهد.
علی رغم این که رشد وپیشرفتهای تحصیلی سالی در حد همسالانش می باشد اما او به توجهات مخصوصی از جانب معلم کلاس نیز نیاز دارد.
سمعکهایی که از ان استفاده می کند باعث شده است که او خود را با دوستانش متفاوت احساس می کند و این می تواند در دوره نوجوانی به مشکلات منجر شود. علاوه بر این وضع شنوائیش در موقع تغییر هوا وسرماخوردگی بدتر می شود. معلمانی که از این وضع آگاهی ندارند ممکن است فکر کنند که اوعمدا به درس توجهی نمی کند د رحالی که اوواقعا نمی تواند صدای معلمان را بشنود.
نیمرخ میانی در شکل 7-5 الگوی رشد جان را که دچار نقص شنوایی شدید است نشان می دهد.اوبا شنوایی طبیعی متولد شد اما در سن 4 سالگی از هر دو گوش کم شنوایی جدی پیدا کرد. او را درطبقه ناشنوایان بعد از یادگیری زبان قرار داده اند. با وجود آن که جان از نظر توانایی جسمانی، هوش، وبلوغ اجتماعی تقریبادر حد طبیعی است اما گفتار وزبان او در صورتی طبیعی رشد نکرده است.درتست اودیومتری حتی با استفاده از سمعک او نقص شنویی معادل 75 دی سی بل را از خود نشان داد.
خوشبختانه جان توانست قبل از بروزنقص شنوایی زبان را به صورتی یاد بگیرد و از نظر پیشرفت زبان توانایی زیادی را کسب کند.این به معنای آن است که او قادر است از طریق کانال شنوایی و با استفاده از سمعک طلبی را یاد بگیرد. با وجود این نمرات خواندن وسایردروس او در سطح کلاس دوم است. نقص شنوایی جان در پیشرفت تحصیلی او به میزان زیاد تاثیر بدی داشته است اما به کمک وسایل شنوایی و گفتار درمانی و سایر خدمات آموزشهای ویژه همچنان به پیش می رود.
جان به میزان زیاد بر مهارتهای گفتار وخواندن متکی است به این علت وبه منظور استفاده هر چه بهتراز وسایل کمک شنوایی در جلو کلاس وروبه روی معلم می نشیند. جان برای پرورش مهارتهای اجتماعی ودوست یابی خود به کمک های بیشتری نیاز دارد.
نیمرخ پایین در شکل مربوط به کودکی است که دچار نقص شنوایی عمیق است
بیل ناشنوا به دنیا آمده است هرگزنتوانسته است کلامی را بشنود. وسایل کمک شنوایی اگر چه می تواند او را از صداهای محیط اگاه سازند اما نمی توانند در یادگیری گفتار وزبان انگلیسی به او کمک نمایند به علت شدت نقص شنوایی بیل- که بیش از 90 دی سی بل است در یک کلاس جامع آموزش می بیند اگر قرار باشد که او را در یک کلاس عادی جایگزین سازند به خدمات وکمکهای زیادی از طرف معلم نیاز خواهد داشت.
فهم گفتار بیل مشکل است رشد او در یادگیری زبان انگلیسی از الگوهای کودکان شنوا پیروی نکرده است.در دروسی مانند خواندن وسایر موضوعات درسی بیل در حدود چهارسال از هم سنهای خودعقبتر است.
ارتباط بیل با خانواده وهم سنهایش ونیز منابع اطلاعاتی وتجارب اجتماعیش محدود است.
در موقعیتهای اجتماعی به صورتی از خود واکنش نشان می دهد که در حدکودکان خردسالتر است.اگر قرار باشد اودر کلاس عادی جایگزین سازند برای دوست یابی به کمک نیاز خواهد داشت.
ویژگیها
رشد شناختی
مهمترین چیزی که باید درباره کودکان مبتلا به نقایص شنوایی به خاطر داشته باشیم طبیعی بودن آنهاست آنها عیبی و یا انحرافی ندارند تنها نمی توانند بشنوند. بهتر است به جای این که ناشنوایی را یک بیماری تلقی کنیم ان را امری جامعه شناسانه تلقی کنیم و جای این که بر ناتواناییهای ناشنوایان تکیه کنیم بهتر است بر تواناییهایشان تاکید ورزیم.
در سالهای اخیر اغلب معلمان در طرح ریزی برنامه های آموزشی برای این دانش اموزان به عوض تکیه داشتن بر نقص آنها بر شایستگیهایشان تمرکز داشته اند.
درباره روابط موجود بین زبان وفکر دونظریه متفاوت وجود دارد در نظریه اول این اعتقاد وجود دارد که تواناییهای ما در کاربرد زبان سطح رشد شناختی ما را مشخص می سازد.
در نظریه دوم معتقدند که شناخت یا توانایی تشکل افکاروکسب اطلاعات توانایی اساسی تری است وشناخت بنیادی را برای زبان فراهم میسازد.(پیاژه ،1970) در طولسالهای زیاد چنین تصور می شد که کودکان ناشنوا مسائل ومشکلاتی بنیادی درزمینه فراگیری مهارتهای زبانی دارا می باشند به این جهت پژوهشگران ناشنوایان را مورد مطالعه قرار دادند چنین نظریه هایی را ثابت کنند. به هر حال آنچه این پژوهشگران کشف کرده اند این است که کودکان ناشنوا لزوما نقصی در زبان ویا شناخت ندارند. علی رغم این که این دانش اموزان در زمینه فراگیری استعمال وخواندن زبان انگلیسی بامشکلاتی مواجه می باشند اما آنها اغلب در تولید وفهم زبان علامتی امریکایی خیلی مهارت دارند.زبان است واقعی که استانداردهای زبان شناسی عمومی زبانهای گفتاری را دارا می باشد.
مطالعات تجربی وجود ارتباط بین شناخت کودکان ناشنوا وتاثیراتی که زبان براین شناخت داشته است را روشن ساخته اند.ریتن هاوس (1981 Ritten house) کشف کرده است که کودکان ناشنوا در مواقعی که زبان حالتی مشخص وروشن دارد قادرند کارهای شناختی را خیلی بهتر انجام دهند.در تحقیقی دیگردانشمندی به نام (ایران نژاد، 1981) ودیگران کشف کرده اند که نوجوانان ناشنوایی که قادر به درک زبان مجازی نبودند پس از آن که آموزشهای ویژه وبازخوردهایی دریافت کردند توانستنداین زبان را درک کنند. در پژوهش سوم ایران نژاد ودیگران دریافتند که توانایی فهم زبان مجازی ورمزی به میزان زیاد به توانایی حل مسائل شناختی وابسته است. این یافته ها پیشنهاد می کنند که کودکان ناشنوا توانایی طبیعی دارند وافت تحصیلی انهادر واقع از اشکالاتی است که در خواندن ونوشتن زبان انگلیسی دارند نه از هوش آنها.