دسته بندی | حقوق |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 78 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 88 |
مقدمه
موضوع درس جرمشناسی در نیمسال کنونی بزهکاری زنان[1] است که سعی خواهیم کرد به موضوع جنسیت مؤنث و بزهکاری بپردازیم. البته باید خاطر نشان کرد که دو عبارت جنس[2] و جنسیت[3] باهم متفاوت هستند، چراکه منظور از عبارت جنس مؤنث همان ویژگیهای بیولوژیک و فیزیولوژیک زنانه است اما وقتی از کلمه جنسیت استفاده میشود به جنبههای اجتماعی و حقوقی متمایز میان زنان و مردان اشاره میشود. اصطلاح جنسیت از دستآوردهای جنبش فمینیستی است.
در مقطع کارشناسی جنسیت در کنار عوامل دیگری نظیر سن تحت عنوان «عوامل ذاتی جرم» مطالعه گردید، اما در این مقطع به طور خاص به نقش زنان در بزهکاری پرداخته خواهد شد؛ در این درس به دیدگاههای فمنیستی دربارة حقوق کیفری هم پرداخته میشود که معتقدند حقوق کیفری با دیدی مردانه نوشته شده است. در حقوق کیفری به طور سنتی برخی از دیده ترحم به زنان مینگرند و برخی دیگر آنان را باعث تمامی جرائم میدانند. در جرمشناسی جدید میخواهند این دیدگاه را اصلاح کرده و نقش زنان چه به عنوان بزهکار و چه بزهدیده را بررسی کنند.
اما چرا این موضوع برای این نیمسال انتخاب شده است؟ برای پاسخ به این سؤال و بیان اهمیت موضوع بزهکاری زنان باید به مطالب زیر اشاره شود:
اهمیت موضوع بزهکاری زنان
1- جایگاهی که زن به عنوان همسر و مادر در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دارد؛ چنانکه در مقدمه قانون اساسی نیز فرازهایی در این باره آمده است و یا در اصل دهم قانون اساسی به نهاد خانواده به عنوان مبنای جامعه اسلامی اشاره شده است، همچنین در اصل بیستو یکم به حقوق زنان[4] اشاره شده است. حال میخواهیم ببینیم که نقش زن در نهاد خانواده چگونه است و چگونه میتواند در بزهکاری و بزه دیدگی مؤثر باشد و علاوه بر این، تأکید قانون اساسی بر جایگاه و حقوق زن چه تأثیری بر قوانین عادی داشته است؟
2- نظام سیاسی کشور ما پس از انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی است و در این نظام روحانیت حکومت دارند. حکومت روحانیت یعنی حکومت فقه که، در فقه نیز تفاوتهائی میان دو جنس قائل شدهاند، مثل انحصار قضاوت برای مردان و یا انحصار حق قتل در فراش (موضوع ماده 630 ق.م.ا) که حقی مختص مردان است. در این نیمسال به این امر میپردازیم که آیا این تفاوتهای جنسیتی در زمینه جرمشناسی هم میتواند مطرح شود و یا اینکه این تفاوتها چه تأثیری بر بزهکاری و بزهدیدگی زنان دارند.
3- در فضای سیاسی فعلی کشور، به مناسبت طرح برنامة چهارم توسعه کشور، بحث کنارگذاشتن و عدم لحاظ تفاوتهای جنسیتی در زمینههای حقوقی (مالی، کیفری و...) مطرح شده است، که البته شورای نگهبان با تحقق این امر به این دلیل که در اسلام تفاوتهایی بین دو جنس مذکر و مؤنث وجود دارد مخالفت کرد.
عنوان دقیق برنامة چهارم توسعه «برنامه چهارم توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی» است، لذا وقتی درباره رفع تبعیض جنسیتی در آن بحث میشود به این معناست که در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بایستی زن و مرد یکسان تلقی شوند. یکی از همین مسائل اجتماعی بحث بزهکاری و بزهدیدگی زنان است.
4- دلیل چهارم یک دلیل جمعیت شناختی است؛ حدود نیمی از پیکره اجتماع را زنان تشکیل میدهند (در حال حاضر جمعیت زنان کشور باتفاوتی حدوداَ یک میلیون نفری، بیش از مردان است) و در ربع قرن اخیر هم حضور زنان در عرصههای علمی و آموزشی بیشتر شده و به تبع آن حضور اجتماعی زنان هم افزایش یافته است. این امر نشانگر آن است که برخلاف اکثر جوامع اسلامی دیگر (مثل کشور کویت و عربستان) زنان در جامعه ایران منفعل نبوده بلکه کنشگر هستند، یعنی تصمیم میگیرند که این تصمیم میتواند مربوط به جرم باشد.
5- دلیل دیگر یک دلیل سیاسی اجتماعی است؛ به لحاظ بالا بودن جمعیت زنان و اینکه زنان ایرانی از سال 1342 حق رأی پیدا کردهاند در سالهای اخیر نیز شاهد فعالیتهای سیاسی اجتماعی بیشتری از سوی آنان نسبت به گذشته هستیم. مثلاَ زنان در دوم خرداد ماه سال 1376 نقش عمدهایی راایفا کردند. علاوه بر این میتوان به سازمانهای غیردولتی (NGO) بسیاری اشاره کرد که زنان در آنها نقش فعالی دارند و حتی بنیانگذار بسیاری از آنها بودهاند. دریافت جایزه نوبل سال 2004 توسط یک زن ایرانی از دیگر نشانههای افزایش فعالیتهای سیاسی و اجتماعی زنان در سالهای اخیر است.
6- در بیست و پنج سال اخیر تحصیلات و حرفهآموزی زنان با رشد چشمگیری همراه بوده است و دلیل آن هم افزایش مراکز آموزش عالی میباشد و البته امروزه والدین بیشتری میپذیرند که دخترشان به شهر دیگری برای کسب علم مسافرت کند.
به بهر حال باید گفت همزمان با رشد تحصیلات زنان، بسیاری از زنان با موانع سنتی جامعه خود مواجه میشوند. حضور زنان در عرصههای آموزشی افزایش یافته اما تفکر حاکم همچنان مردانه است. از جمله آثار این امر، محدودیتهای بیشتری است که زنان در زمینه فرصتهای شغلی دارند، در نتیحه زنان ممکن است با دیدن این محدودیتها سرخورده شده و به سوی اعمال مجرمانه سوق پیدا کنند. اگر تا بیست سال پیش، دختران ایرانی به اقتضای نوع تربیت و سطح تحصیلات خود عمدتاً فقط به فعالیتهای خانهداری میپرداختند، امروزه ایجاد محدودیت در ایفای نقشهای اجتماعی باعث سرخوردگی آنها میشود. در ادامه باید گفت علیرغم رشد سطح علمی و آموزشی بانوان ایرانی، تربیتی که خانوادهها در رابطه با فرزندان خود به کار میبرند هنوز جنبة سنتی دارد. مثلاً در اختلافات زناشویی بیشتر زنان بزهدیده هستند که این امر را میتوان در نتیجه اختلاف دیدگاه زن (تحصیل کرده) و مرد (سنّتی) دانست.
7- افزایش حضور اجتماعی زنان در جامعه اعم از مجامع دولتی، نهادهای مدنی و مشاغل آزاد (فروشنده، راننده و ...) که این حضور اجتماعی زمینه ایجاد تنش و اصطکاک منافع با دیگران را ایجاد میکند و بالتبع باعث تغییراتی در نرخ بزهکاری زنان میشود.
فایل ورد 88 ص
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 249 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 108 |
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول 1
مقدمه 2
بیان مساله 5.
تدوین سوالات پژوهشی 7
اهداف و ضرورت پژوهش 7
هدف اصلی ، هدف فرعی 9
فصل دوم 10
مفاهیم اساسی 11
چارچوب نظری 12
دیدگاه روان شناسی در مورد جرم ( نظریه ها) 12
دیدگاه جامعه شناسی 17
پیشینه تحقیق 21
یافته های تحقیق 23
ویژگی های زنان مجرم 32
سبب شناسی جرائم زنان 35
نقش انواع مشکلات خانوادگی 45
طبقه بندی معتادین 65
فحشا 69
سرقت 78
راهکارهای پیشگیری 80
فصل سوم 86
جامعه مورد مطالعه 87
حجم نمونه 87
روش نمونه گیری 87
ابزار اندازه گیری در تحقیق 87
روش تحقیق 88
روش آماری مربوط به فرضیه ها 89
فصل چهارم 90
مقدمه فصل چهارم 91
بررسی رابطه سرقت و اعتیاد زنان بزهکار 96
فصل پنجم 97
بحث و نتیجه گیری 98
پیشنهادات 101
محدودیت ها 101
منابع 102
فصل اول
مقدمه
تدوین قواعد و قوانین حاکم بر زندگی جمعی و الزام افراد به رعایت این قوانین از سوی نمایندگان و مجریان قانون، موضوعی است که تاریخی به قدمت شکلگیری زندگی جمعی و گروهی انسان دارد. کنترل رفتارها مطابق با معیاری و ملاکهای مورد قبول دیگان از سوی مراجع مختلف خارجی، شیوهای است که با اندکی تأثیر به کار برده میشود. چرا که این روشها تنها در صورتی کارآیی خواهد داشت که رفتاری مخالف با قوانین حاکم بر جامعه رخ داده و امکان جلب و دستگیری فرد خاطی و مجازات او فراهم باشد.
کنترل رفتارها از سوی مراجع خارجی با تشریفات مختلف و گاهی با تناقض قانونی همراه است. مجریان قوانین از آن جهت که انساناند ممکن است عمداً یا سهواً نماینده مناسبی از سوی قانون نبوده و خود اعمالی خلاف قانون مرتکب شوند.
اصلاحات مکرر قوانین برحسب مقتضیات زمان، بیانگر امکان وجود نقایصی است که انسانها همواره در تلاشاند آنها را مرتفع نمایند.
نسبی بودن قوانین و تأثیر نارسای آن در کاهش جرائم باعث میشود همواره حکایت تلخ بروز جرائم تکرار شود و سنگینی بار آسیبهای اجتماعی بر دوش جامعه فزونی یابد.
عوارض نامطلوب دردها و معضلات اجتماعی که جامعه همواره مجبور به تحمل آن است باعث شده است گروههای پژوهشی در قالب فعالیتهای علمی و تحقیق در پی یافتن علل و انگیزههای ارتکاب جرم باشند. تا راهکارهای مناسبی را برای رهایی از این آسیبها بیابند. طبق موازین حقوقی، جرم عملی است که برخلاف یکی از موارد قانونی مجازات عمومی هر کشوری باشند و مجرم کسی است که در زمان معینی عملی برخلاف مقررات قانونی کشور انجام دهد. وقوع جرم نه تنها نظم و آرامش و سلامت جامعه را بر هم میزند بلکه خصارت روحی و جسمی و مادی نیز به افراد و آزادی و استقلال آنها وارد مینماید. متأسفانه تاکنون بیشتر اقدامات برای حل مشکل بزهکاری و آسیبهای این چنینی، جنبه قضایی و انتظامی داشته و کمتر به راهبردهای تربیتی و اصلاحی و جوانب پیشگیرانه توجه شده است. توجه به جوانب قضایی و انتظامی از طریق اصلاح و تغییر در قوانین و مقررات، عمدتاً از راه تشدید آنها و یا افزایش توان کنترل شرایط و افراد صورت میگیرد.
این اقدامات در جهت افزایش کنترلهای خارجی بر رفتار انسان میباشد. در مقابل توجه به اقدامات اصلاحی و تربیتی از طریق تقویت کنترلهای درونی رفتار قرار دارد که در جهت افزایش مبانی شناختی و روانی حاکم بر رفتار است.
توجه به مطالعات و تحقیقات گسترده با استناد به آخرین دادهها و تازهترین اطلاعات و توجه به جوانب آسیبشناختی، سببشناختی و درمانی از ابعاد روانشناختی، جامعهشناختی و جرمشناختی ضروری به نظر میرسد.
هر اقدام تربیتی و هر فعالیت اصلاحی واجد حساسیتی ویژه است.
این حساسیت از آن جهت با عوامل درونی کنترل رفتار یعنی شناختها و عواطف سروکار دارد شکلی متفاوت به خود میگیرد و آنگاه که موضوع مورد مطالعه مجرمین باشند مضاعف میشود.
بیان مسئله
شرایط، زمانی پیچیدهتر مینماید که سعی بر بررسی زنان مجرم باشد.
چرا که نقش زنان در شکلگیری، پدیدآیی و استقرار خانواده از یکسو و انجام دوام و پایداری خانواده از سوی دیگر غیر قابل تردید و انکار است.
زنان به عنوان ایفاگران نقشهای تربیتی در کانون خانواده و جامعه اولویت ویژه دارند و بیش از پیش موضوع توجهات تربیتی و آموزشی باشند. توجه پژوهشگران برای ریشهیابی آسیبهای اجتماعی توجهی چند جانبه بوده است. انواع مشکلات خانوادگی، سطح نظارت والدین، مشکلات روانی و اختلالات رفتاری مجرمین، مشکلات آموزشی در سطوح مختلف دستگاههای آموزشی، پرورشی و تربیتی جامعه و ناتوانی مجرمین در یادگیری شیوههای کنار آمدن با مشکلات و مهارتهای سازگار شدن و ایجاد ارتباط سالم و سازنده با دیگران و نیز تعیین نوع و میزان تأثیر مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و... بر ارتکاب جرائم و افزایش آن از جمله متغیرهای مورد توجه پژوهشگران است.
این نوشته در تلاش است ضمن اعلام دادههای توصیفی از وضعیت جرم و بزه در زنان و نتایج مستخرج از این دادهها و کم و کیف ارتکاب جرم در سطح جامعه زنان، با نگاهی واقعبینانه حقیقتی تلخ را بازگو کند و با ذهنی کنجکاوانه به ریشهیابی علل آن بپردازد و با زبانی دلسوزانه به نقایص و نقاط ضعف آن اعتراف نموده و راهکارها را بیان کند. طبقهبندی جرائم زنان به اعتیاد، سرقت، قتل و اعمال منافی عفت و... و تقسیمبندی عوامل آن در قالب الگوی تکراری زمینههای فرهنگی، خانوادگی اجتماعی، اقتصادی و... و پیشنهاد راهکارهای نظری براساس تئوریهای کتابخانهای و راهکارهای غیرعملی موسوم نتوانستهاند کمترین تأثیر مثبتی کاهش در روند رو به رشد جرائم زنان داشته باشد.
ایستایی و ایستانگری نقص بزرگ فعالیتهای پژوهشی در این زمینه است.
بنابراین به جرائم باید به عنوان موضوعاتی هشیار، آگاه و پویا نگریست که همواره برای فرار از قوانین، فراتر از آن عمل میکند. تا جایی که گاهی قوانین ناگزیرند از گریز آنان در گذرند پیچیدگی جرمشناسی در آن است که جرمشناسان توان مشاهده مستقیم جرم را ندارند. جرمشناسان همواره با محصولات جرم و ردپای آن مواجه میشوند و مشاهده ردپای جرائم، به معنای از دست دادن بسیاری از مهمترین اطلاعات در نخستین گام هر فعالیت پژوهشی است.
این تأخیر زمانی و تقلیل کمی و کیفی دادهها، سیر مطالعات را از ابعاد آسیبشناختی و سببشناختی به سمت بررسی نشانههای جرم سوق داده و راهکارهای پیشنهادی را با مشکل تردید در حصول نتایج مواجه میسازد. زیرا راهبردهای طراحی شده همراه با تخمین و احتمال ارائه میشوند.
از دیگر سو، جرائم که همواره چند گام جلوتر از جرمشناسان در حرکتند و به راحتی با تغییراتی در شکل و محتوای خود میتوانند بخش وسیعی از نیروی پژوهشگران را به بررسی فرضیات ناصواب و بحثهای کارشناسانه نظری معطوف دارند.
بررسی مسیر تحول جرائم و تغییراتی که در گذر تاریخی آنها مشاهده میشود قدرت پیشبینی خصیصههای کمی و کیفی جرائمی را که در آینده به وقوع خواهد پیوست، افزایش داده و ارائه راهبردهای درمانی و پیشگیری را تقویت مینماید.
این خصیصه در ارتباط با جرائم زنان ضرورت بیشتری دارد و لزوم توجه به دیدگاهی تحولنگر بیشتر محسوس است.
تدوین سؤالات اساسی پژوهش
1- بین وفقروفحشا واعتیاد زنان درجامعه رابطه وجود دارد؟
2- بین اعتیاد و سرقت چه رابطه ای وجود دارد؟
اهداف و ضرورت پژوهش
عصر ما عصر اضطراب و گسیختگیها است. دلهرهها و نگرانیهای حاصل از شرایط نامیمون این عصر به، اضمحلال تدریجی عواطف و قحطی فضایل بشری و روابط سالم انسانی و آرامش واقعی جان انجامیده است.
کرامات انسانی مورد آماج تیرهای زهرآلود، کینهتوزیها، عداوتها، حقارتها و جاهطلبیها و فزونخواهیها قرار گرفته است و در معرض خطر است.
انسان از اصالت خود گریزان شده است و اصل خود را از بیگانه تمنا میکند.
به سراغ نور امیدی است تا به جنگ ظلمات اضطرابآور و دلهرهاز برود و به زندگی آرام دست یابد، احساس عدم امنیت اولین اضطرار و نیز نخستین نیاز او شده است.
نیاز به آرامش و امنیت و رفتارهای هیجانطلبانه، او را با تعارض عجیب عجین کرده است. این نیاز به نوعی وجه مشترک تمام انگیزههای رفتارهای انحرافی و بزهکارانه و نیز مقصود اینگونه رفتارها است.
این خواسته تأمینکننده بسیاری از رفتارهای مجرمانه است که ممکن است باعث بر هم زدن امنیت و سلب آرامش دیگران گردد.
این نیاز انسانی که میتواند پیامآور آرامش باشد. به موجودی ضد اجتماعی، خطرآفرین و ترسآور تبدیل شده است که هیچ کس و هیچ موجودی از آن در امان نیست.
لذت رسیدن به آرامش چنان گمراهکننده است که هر رفتاری را میتواند توجیه کند.
هدف این پژوهش بر آن است که بزهکاری را در محدوده کمی و کیفی تعریف شده خود با دیدگاهی ریشهِیابانه و علتجویانه بنگرد:
چرا جرم؟ کدام جرم؟ در کدام زمینه و با کدام دلیل؟ چرا همه بزهکار نیستند؟ تفاوتها در چیست؟
هدف اصلی:
شناخت بزهکاری زنان و آسیبشناسی و درمان آن.
هدف فرعی:
شناخت عواملی که بر بزهکاری زنان تأثیرگذار است:
ـ مشکلات خانوادگی با بزهکاری رابطه دارد.
ـ میزان نظارت والدین بر انجام بزه تأثیرگذار است.
ـ شناخت مشکلات روانی، آموزشی، پرورشی که با بزهکاری رابطه مستقیم دارد.
ـ شناخت مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی که بر ارتکاب جرم و افزایش آن مؤثر است.
فصل دوم
مفاهیم اساسی
چرا که جرائم زنان نه تنها در نوع و شکل خود با جرائم مردان متفاوت است. بلکه برخوردهای قانونی، قضایی و انتظامی با جرائم زنان نیز به گونههای دیگر است. قدر مسلم این است که برخی جرائم از قبیل فحشا، مخفی کردن اجناس و کالاهای قاچاق و اموال مسروقه، سقط جنین و واسطهگری در فحشا. دارای مارکی زنانه است و برخی دیگر از قبیل: سرقت، کلاهبرداری، قتل و اعتیاد دارای برچسبی مردانه است.
اگر چه این تمایز اندکاندک رنگ میبازد، اما این تفاوتهنوز آنقدر هست که نیاز به پژوهش اختصاصی داشته باشد و هر کدام از این جرمها (جرمهای زنانه) در بخش 3، یافتههای تحقیق، توضیح کامل داده شده است.
چارچوب نظری
دیدگاه روانشناسی در مورد جرم:
جرائم و رفتارهای بزهکارانه از لحاظ روانشناسی برای ارضای نیازهای اصلی و یا به تعبیری غریزه زندگی[1] است. در مقابل غریزه مرگ و اقدامی است جهت کاهش اضطراب احساس حقارت میتواند رفتارهای پرخاشگرانه را تقویت نماید و حتماً به صورت مقطعی (در حین پرخاشگری) به فرد احساس قدرت بخشد.
از دیدگاه رفتاری، اعتیاد و رفتارهای انحرافی میتواند محصول یادگرفتهها و مشاهدات[2] باشد. کودکان عواقب ناخوشایند اعتیاد را درک نمیکنند و احساس میکنند باعث اصلاح رفتارهای ناخوشایند والدین شده و اخلاق آنها را خوب و نیکو میکنند.
در حالی که از نظر روانکاوان اعتیاد میتواند محصول افسردگی و نوعی سرمایهگذاری انرژی روانی برای جبران از دست دادهها و شکستها باشد. ضمن اینکه شخصیتهای نارسا نیز ممکن است با گرایش به اعتیاد بسیاری از آرزوهای خود را درونسازی کنند.
دیدگاهشناختی در روانشناسی بر تعریفهای شناختی در نظام منطقی بزهکاران تأکید دارد و معتقد است بزهکار شرایط و عوامل را برحسب منطقی ناصواب خویش تحلیل و براساس نتایج به دست آمده رفتار میکند. از این دیدگاه افسردگی محصول تحلیل مصیبتوار وقایعی است که ممکن است هر فردی آن را تجربه کند.
پرخاشگری نیز محصول تعبیر ناصحیح و استنتاج این قضیه است که فرد خود را مستحق توجه و اقدام به هر رفتاری میداند. این طرز تلقی ممکن است نتیجه ناکامیهای پی در پی و شکستهای مکرر در مسیر زندگی باشد.
دیدگاههای پدیدارشناختی بیشتر به نحوه نگرش فرد به زندگی، مرگ و حمایت و اتفاقاتی که در طول مسیر زندگی اتفاق میافتد توجه دارد.
توجه به خطوط تحول هماهنگی یا ناهماهنگی بین آنها از جوانب اجتماعی، اخلاقی، عاطفی و شناختی و تعیین نقاط بحرانی و مقاطع حساس از جمله مواردی است که روانشناختی بر آن تأکید دارند.
نوجوانی به معنی تقابل همه ارزشهای اخلاقی با توانمندیهای شناختی تازه به دست آمده است. که فرآیند اجتماعی شدن و بحرانهای عاطفی به شدت آن میافزاید.
سطحی از سازش نایافتگی در هر یک از مراحل بحرانی تحول از نظر روانشناسان قابل توجیه است که همراهی آن با اضطراب بتواند باعث تثبیت و استقرار شود.
الف) نظریه آسیبپذیری هورتون کولی[3]:
پریس به روابط درونی و عوامل زیستی، فردی، اجتماعی و فرهنگی و خانوادگی و نقش آن در آسیبپذیر شدن برخی افراد توجه دارد.
ب) نظریه روانی ـ زیستی شارل فوریه[4]:
چهار بعد تعیین شده از خلق و خو و سه بعد از منش را که متأثر از فرآیند اجتماعی شدن است ارائه میدهد.
چهار بعد خلق و خو عبارتند از:
1ـ خلق نوجویی و گرایش به تجارب جدید: به عنوان مبنای ارثی در فعالسازی یا آغازگری رفتارهایی در نظر گرفته میشود که به نوعی جنبه اکتشافی و کنجکاوانه دارند و فرد را به سمت تجارت موارد تازه و گرایش به هیجان حاصل از آن میدانند.
2ـ آسیبگریزی: نیز مبنای ارثی بازداری در نظر گرفته میشود که میتواند به درجات ضعیفتری در برخی افراد دیده میشود.
3ـ وابستگی به پاداش: مبنای ارثی نگهداری یا تداوم رفتارهایی است که به نوعی مراجع کنترل آنها خارجی هستند.
4ـ پایداری: به معنی پشتکار در مقابل ناکامی و رنجش و ناتوانی در گریز از این وضعیت است.
ابعادمنشی[5] بر کارآمدی شخصی و اجتماعی که به نوعی اکتسابی بوده و حاصل یادگیری از شرطی شدن ساده تا یادگیری مشاهده ای میباشد، توجه دارد.
«منش خود فرمانی[6]» توانایی فرد در کنترل، تنظیم و تطبیق رفتار با موقعیت، مطابق با اهداف و ارزشهای انتخاب شده فردی میباشد.
«منش تعاون و همکاری[7]» به معنی تفاوتهای فردی در همانندسازی با دیگران و پذیرش از سوی آنان است.
«منش خود تعالیبخش[8]» شامل محدوده آگاهی متحدکننده (unitineconsciuns ness) است که در آن هر چیزی جزئی است از کل و به همانندسازی با هر چیزی که جزئی از کل همگانی است اشاره دارد.
تحقیقات طولی نشان میدهد که شکلگیری کودک (جست و جوی تازگی ـ آسیبپذیری وابستگی به پاداش ـ رفتار اجتماعی نوجوانی) میتواند به مصرف الکل و سوءاستفاده از دارو و مجرمیت در بزرگسالی بیانجامد.
نمره بزهکاران در ابعادمنشی خودفرمانی پایین و در بعد خود تعالی بخش بادا بوده است. بین بزهکاران و مادران جوان این رابطه وجود دارد و نشاندهنده طبقات اجتماعی پایین است. این وضعیت در وضع بدتر werse off نشان میدهد که مادران نوجوان و جوان بیشتر در خانوادههای بزهکار مشاهده میشوند.
از لحاظ ساختار خانواده و کیفیت روابط خانوادگی والدینی که حامی نوجوانان خود هستند و روابط بین اعضای خانواده برقرار است کمتر فرزندان بزهکار تربیت میکنند. (والدین بهترین مرجع برای توجه و رسیدگی به موضوعات بهداشتی و سلامت جسمی و روانی فرزندان هستند[9]).
عشق میان والدین و فرزند بیش از هر عاملی جوانان را از روابط جنسی غیر مسئولانه و خشونت محافظت میکند. اگر این اثر حفاظتی با ارزشهای مذهبی جهت داده شود. به قویترین شکل خود عمل خواهد کرد.
تأثیر عوامل بزهکاری با توجه به تفاوتهای موجود در مراحل رشد روانی و اجتماعی اخلاقی، شناختی، عاطفی و حتی جسمانی دختران نسبت به پسران به گونهای متفاوت است.
در افسردگی دفعات اقدام به خودکشی در میان دختران نوجوان بیشتر از پسران است. این عوامل با کاهش تدریجی اعتماد به نفس در دختران در مسیر تحول روانی همراه است. نوجوانان دختر بیشتر از پسران ممکن است مورد سوءاستفاده جنسی قرار بگیرند و وابستگی اقتصادی، اجتماعی و روانی در دختران بیشتر مشاهده میشود. دختران کمتر از پسران به اعتیاد روی میآورند و هیجانات آنها متفاوت است.
دیدگاه جامعهشناختی در مورد جرم
1ـ رویکرد نقشگرایانه:
به نظر امیل دورکیم جرم ویژه واقعیتی است اجتماعی، و به وجدان جمعی ربط دارد و تعیینکننده مرزهای وجدان و عواطف اجتماعی است. بنابراین اگر وجدان اجتماعی دگرگون شود مفهوم جرم نیز تحول مییابد.
2ـ نظریه فشارساختی[10]:
مرتن معتقد است بزهکاری بیشتر دارای ابعاد اقتصادی است و از ساختار اجتماعی ناشی میشود. زیرا در جامعه کنونی ثروت ارزش والایی به حساب میآید. گروهی از مردم برای رسیدن به آن راههای نامشروع را اختیار میکند. میزان بالای کجروی و انحراف نتیجه فاصلهای است که میان انتظارات اجتماعی و موقعیتها و همچنین اهدافی که از نظر فرهنگی تعریف شدهاند از یکسو و وسایل موجود برای نیل به آنها از دیگر سو وجود دارد.
3ـ نظریه کنترل جرم[11]:
به نظر الیوت کوری روشهای مرسوم کنترل جرم (مانند افزایش تعداد پلیس یا فرستادن مجرمین بیشتر به زندان) برای مدت طولانی موفقیتآمیز نیست بلکه باید به اصلاح علل و ریشهای جرم مانند بیکاری، نابرابری اقتصادی و اجتماعی پرداخت.
4ـ نظریه تضاد[12]:
براساس دیدگاه مارکس شیوه تولید اقتصادی روابط اجتماعی را مشخص میکند. تقسیمبندی جامعه به طبقه صاحبان ابزار تولید و سرمایه و طبقهای که نیروی کار خود را عرضه میکنند و تضاد آشتیناپذیر میان این دو طبقه، اساس این نظریه است.
کاربرد نظریه مارکستیسی در جرمشناسی اینگونه است که چون در اقتصاد سرمایهداری ابزار تولید در اختیار عده محدود قرار دارد. انقیاد اقتصادی تودهها، غریزه اجتماعی انسان را خفه میکند به بروز خودپرستی، بیعاطفهگی و روحیه تسلط در قدرتمندان منتهی میشود و فقرا با شرایط نامطلوبی چون مسکن نامطلوب و نامناسب و فقر و بیماریهای مکرر و... دست به گریبان هستند.
5ـ نظریه تعارض فرهنگی[13]: (Henry moc key)
هنری مکگی بر این باور است که جرم از فقران الگوی اجتماعی روشنی از رفتار بهنجار منتج میشود و افزایش تعارض در هنجارها که با مهاجرت همراه است. به تکثر سریع جامعه منتهی میشود و این تعارضات در سطح فرهنگی گسترش مییابد.
6ـ بزهکاری به عنوان خرده فرهنگ[14]:
بنا به باور کوهن، خرده فرهنگ بزهکاری به نظامی از ارزشها و باورها گفته میشود که ارتکاب اعمال خلاف را تشویق میکند. منزلت افراد را براساس این اعمال تعیین میکند و با افراد خارج از محیط اجتماعی بزهکاران روابط خاصی برقرار میسازد.
7ـ نظریه برچسبزنی (واکنش اجتماعی)[15]:
به اعتقاد هوارد بکر، انحراف نتیجه اعمال قوانین و مجازاتها در مورد فرد خلافکار است و منحرف کسی است که این برچسب به او زده میشود.
فرآیند برچسبزنی فرد را در مسیر کجروی سوق میدهد و او را از اجتماع دور میسازد.
8ـ نظریه ارتباط نسبی[16]:
ادوین ساترلند معتقد است مجرمین اعمال خلاف خود را از طریق مشاهده انحراف و تقلید از کسانی که رفتارهای منحرف دارند. به ویژه کسانی که به آنها احترام میگذارند و آنها را ستایش میکنند، میآموزند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 124 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 71 |
«فهرست مطالب»
عنوان : صفحه :
فصل اول : طرح تحقیق
مقدمه
بیان مسأله
هدف پژوهشی
اهمیت و ضرورت پژوهش
فرضیه تحقیق
متغیرهای پژوهش
تعاریف نظری و عملیاتی اصطلاحات
فصل دوم : ادبیات و پیشینه تحقیق
بخش اول بزهکاری
بزهکاری
بزه
بزهکار
مفهوم بزهکاری و انواع آن
پیشگیری و برخورد با بزهکاری ها
هفت رویکرد در تعریف جرم
انواع جرم یا بزه
بخش دوم : عزت نفس
عزت نفس چیست
اندازه گیری عزت نفس
اهمیت عزت نفس
عوامل مؤثر بر عزت نفس
عوامل مؤثر بر کاهش عزت نفس
تدابیر حفظ عزت نفس
بررسی دیدگاه های نظری عزت نفس
تحقیقات انجام شده مرتبط با موضوع
شکل گیری عزت نفس
مطالبی در مورد عزت نفس
فصل سوم : روش تحقیق
جامعه آماری
نمونه آماری
روش نمونه گیری
ابزار پژوهش
مقیاس عزت نفس کوپر اسمیت
ساختار
روایی
اعتبار
روش آماری
فصل چهارم : یافته های تحقیق و تجربه و تحلیل آنها
مقدمه
تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش
فصل پنجم : خلاصه تحقیق و پیشنهادها
مقدمه
خلاصه و نتیجه گیری
محدودیتهای تحقیق
پیشنهادها
منابع
پیوستها
«فهرست جداول و نمودارها»
عنوان : صفحه :
جدول شماره 1 : تعداد افراد جامعه آماری
جدول شماره 2 : میانگین و انحراف استاندارد جوانان عادی و بزهکار
جدول شماره 3 : شاخصهای آماری عزت نفس در جوانان عادی و بزهکار
نمودار شماره 1 : میانگین عزت نفس جوانان عادی و بزهکار
نمودار شماره 2 : انحراف استاندارد جوانان عادی و بزهکار
چکیده :
به منظور بررسی رابطه بین عزت نفس و بزهکاری 80 نفر آزمودنی پسر 18 الی 25 سال (40 عادی – 40 بزهکار) با روش نمونه گیری خوشه ای و به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند و پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت روی آنها اجرا شد. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از آزمون t استیودنت برای گروه های مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت نتیجه بدست آمده t= 2/328 که در سطح معنی داری 5% از t جدول کوچکتر بوده به عبارت دیگر فرد صفر تائید گردید و بین دو گروه عادی و بزهکار تفاوت معنی داری مشاهده نگردید هر چند واریانس عزت نفس در گروه عادی بیشتر از گروه بزهکار بوده ولی از عزت نفس بیشتری برخوردار نبوده.
فصل اول :
مقدمه
بیان مسأله
هدف پژوهش
اهمیت و موضوع تحقیق
فرضیه های تحقیق
تعاریف عملیاتی
طرح تحقیق :
مقدمه :
گر خطا گفتم اصلاحش تو کن مصلحتی تـــو، ای سلطـان سخن
کیمیـــا داری کـه تبدیلش کنی گرچــــه جوی خون بود نیلشکنی
ایـــن چنین مینیاگریها کار تست این چنین اکسیرها ز اسرار توست
مولانا جلال الدین مولوی
ریشه جرم و جنایت را می توان تا سپیده دم تاریخ بشری به واپس برد. از آن هنگامی که آدم و حوا به ارتکاب عمل نهی شده ای چون خوردن گندم یا سیب از بهشت رانده شدند، و پسرشان قابیل برادر خود هابیل را به قتل رساند، جرم را آغاز کرد و از آن زمانی که آدمی با نگاهی حیرتناک و پرسش آمیز، صحنه دریده شدن بره آهویی گریزپا را در چنگ و دندان جانوری برافروخته از هراس گرسنگی دید، شالوده جامعه جرم آفرین نیز ریخته شد. از آن لحظه دردناک تاریخی به این سو، جنابت همان جنایت باقی ماند؛ اما همواره رنگ عوض کرد و سایه خود را بر گستره گیتی افکند. اینک ما روز به روز شاهد، گسترش تبهکاری هستیم و در دنیایی زندگی می کنیم که با هوسهای جنسی، قتل، آدمخواری و آدم ربایی و ... آمیخته گردیده است و امنیت انسان معاصر را تهدید می کند و هیچ روزی نیست که در روزنامه ها و رسانه های گروهی از جرم و جنایت گفته نشود و خبرهای هیجان انگیز درباره آدم کشی، دزدی، خودکشی و ... در رأس خبرها نباشد.
افزایش جرم در شهرهای بزرگ به حدی رسیده است که آرامش جای خود را به بحران سپرده و به تدریج واژه امنیت و آسایش در بسیاری موارد اعتبار خود را از دست داده است.
ریشه های این نابهنجاری های اجتماعی باید مورد مطالعه قرار گیرد و با از بین بردن آنها به کاهش اینگونه بیماریهای اجتماعی اقدام باید کرد وگرنه روز به روز این گونه انحرافات اجتماعی بیشتر شده و سرایت اجتماعی بیشتری پیدا می کند.
باید به این واقعیت توجه کرد که جرم و جنایت، یعنی بیماری های اجتماعی نیز مانند بیماریهای جسمی مسری هستند و اگر از ابتدای وقوع جرم به فکر اصلاح و از بین بردن علل ارتکاب جرم نباشیم ممکن است به دیگران نیز سرایت کند.
افرادی که در آغاز مرتکب بزهی می شوند طبیعی است که نتوانسته اند خود را با موازین اجتماعی آن جامعه تطبیق دهند این عدم هماهنگی ممکن است از نابسامانی اوضاع اجتماعی، اقتصادی و تربیتی آنها ناشی شده باشد. بر اثر ازدیاد جرم و جنابت قدرت کنترل در جامعه هر روز ضعیف تر می گردد و به همین دلیل پیوسته بر تعداد مجرمین افزوده می گردد (فرجاد، 1369).
ریشه اصلی رفتارهای جنایی را باید در کل زندگی اجتماعی و نوع خاص روابط انسانی جستجو کرد. انواع نابسامانیهای اقتصادی – اجتماعی چون فقر، تورم و گرانی، بیکاری، فقدان امنیت مالی و حقوقی و سایر عواملی که باعث محرومیت می شوند، زمینه مناسبی را برای ارتکاب جرم فراهم می آورد.
درباره اینکه چرا در جامعه، جرم و جنایت روز به روز افزوده می شود و چرا تبهکاری رواج می یابد جرم شناسان می گویند : این همه ریشه در آزمندی انسان روزگار ما دارد و علمای علم اخلاق گناه جرم آفرینی را به گردن زمانه بی رحم و فسادپذیر می اندازند و جامعه شناسان از ناهمترازی طبقات اجتماعی و کشمکش فقر و ثروت سخن می گویند و بالاخره روانشناسان جنایی، تبهکاری را در حکم بیماری می دانند که تحت تأثیر انگیزه های درونی و شرایط خاص محیطی دست به ارتکاب جرم زده است.
راه درست پیشگیری، انجام مطالعات علمی برای شناخت ریشه های درد و علل اینگونه جرایم است یعنی باید علل را از بین برد تا معلول که ارتکاب جرم است از بین برود. راستی مفهوم زندگی توأم با هراس چیست؟ و چه لذتی دارد؟ اگر انسان آرامش و امنیت نداشته باشد هیچ چیز ندارد چون در آن جامعه آرامش مردم بر اثر وقوع جرایم هولناک از بین رفته و اعتماد عمومی سلب می گردد (فرجاد، 1369).
دوران بلوغ یکی از مراحل حساس زندگی بشری است. رشد و تغییرات جسمی در این دوره گذر از کودکی به نوجوانی و سپس به بزرگسالی، وضع بحران روانی خاصی را به وجود می آورد. دوره بی خیالی، دنباله روی بی چون و چرا به پایان می رسد. جوانان ضمن نیاز مبرم به محبت، حمایت و هدایت، برای ابراز وجود و استقلال تلاش می کنند که با انجام اموری تجربه کسب کنند. هرگاه به علت فقدان آموزش صحیح و بدون توجه به مقتضیات و امکانات جامعه خویش زندگی خود را با آنچه که در رسانه های گروهی می بینند یا می شنوند، می سنجند ولی نمی توانند موقعیت اجتماعی خود را درک و برای ایفای نقش در جامعه آماده شوند. برای نیل به اهداف رویاروی خود، به کارهای فوق قدرت خویش دست می زنند پس از شکست چون قدرت مقابله با مشکلات را ندارند با یأس موقعیت خود را در جامعه از بین رفته تلقی کرده و با اندک برخورد با معضلات اجتماعی، تسلط بر کنترل اعصاب خود را از دست داده مرتکب اعمال توأم با خشونت می گردند و برای تلافی و انتقام جویی بر علیه خانواده و اجتماع قیام نموده جرایم مختلفی را مرتکب و یا برای تسکین آلام درونی به طرف اعتیاد کشانده می شوند.
ریشه درد بیشتر در جامعه است نه فرد. باید به فکر بود و راهی پیدا کرد که از ارتکاب روز افزون بزه جلوگیری کرد. مجازات و شکنجه جلوی جرم و بزه را نگرفته است. دیده شده کسی که مرتکب خلافی شده و به زندان سپرده شده است اگر برای بار دوم به زندان آمده مدت زندانی بودنش طولانی تر شده است چون جرمش سنگین تر بوده و برای بار سوم و چهارم با ارتکاب جرایم سنگین تر نیز مدت بیشتری را در زندان بوده اند. پس می توان گفت که زندان ممکن است برای برخی از مردم آموزشگاه مناسبی برای فراگیری جرایم سنگین تر باشد چون در کنار مجرمین سابقه دارتری زندگی می کنند. البته نباید جنبه های آموزشی زندان را هم فراموش کرد چون بوده اند افرادی که حرفه ای را نمی دانسته و به زندان آمده و پس از کسب تخصصی دوباره به جامعه بازگشته و زندگی عادی را برای خود پذیرفته اند اما درصد اینگونه افراد بسیار ناچیز بوده است.
بیان مسأله :
عزت نفس به عنوان یک نیاز شامل احساساتی است که انسان به داشتن آن در یک سیستم متقابل اجتماعی محتاج است. بدین معنی که ما نیاز داریم تا احساسات خود را با دیگران رد و بدل کنیم و در درون خود احساس کنیم که با ارزش هستیم و دیگران ما را با ارزش می پندارند و معتقد باشیم که دیگران نیز با ارزش هستند (اسلامی نسب، 1373).
اهمیت عزت نفس برای کسانیکه با کودکان و نوجوانان سر و کار دارند امری روشن است. مشکل است بتوان ارتباط نزدیکی با کودکان داشت ولی از باورهای مهم آنان در مورد خودشان غافل بود (بیابانگرد، 1372).
فرنچ[1] و وارگو[2] (1972) از عزت نفس به عنوان سپر فرهنگی در برابر اضطراب نام می برند. کوپراسمیت (1967) در تحقیق خود به این نتیجه رسید که کودکان برخوردار از عزت نفس بالا، افرادی هستند که با احساس اعتماد به نفس و بهره گیری از استعداد و خلاقیت خود به ابراز وجود می پردازند و به راحتی تحت تأثیر عوامل محیطی قرار نمی گیرند.
امروزه در اصلاح و درمان بسیاری از اختلالات شخصیتی و رفتاری کودکان و نوجوانان نظیر کمرویی، پرخاشگری، گوشه گیری و بزهکاری به عنوان اولین یا مهمترین گام، به ارزیابی و پرورش احساس عزت نفس و مهارتهای فردی و اجتماعی آنان می پردازند.
بهره مندی از عزت نفس علاوه بر آنکه جزئی از سلامت روانی محسوب می شود، با بزهکاری نیز مرتبط است (بیابانگرد، 1378).
جوانان و نوجوانان بزهکار تصویر درستی از خود ندارند و دارای دید منفی نسبت به خود هستند و به همین دلیل از احساس عزت نفس و ارزشمندی پایین برخوردار هستند.
این افراد به دلیل کمبود یا فقدان عزت نفس خود را آدمهای نامطلوبی می دانند، آنان خود را دوست ندارند و برای خود ارزش و احترامی قائل نیستند (ماسن و همکاران، ترجمه یاسایی، 1376).
و اغلب بزهکاران به دلیل ضعف عزت نفس از وجدان اخلاقی ضعیفی برخوردارند و به اصول اخلاقی پایبند نیستند.
با توجه به تحقیقات انجام شده در این زمینه و ارتباطی که بین عزت نفس و بزهکاری وجود دارد، پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به سؤال زیر است :
سوال مساله :آیا میزان عزت نفس جوانان عادی و بزهکار متفاوت است ؟
هدف پژوهش :
هر تحقیقی برای رسیدن به اهداف خاصی که متعلق به آن می باشد انجام می گیرد. پژوهش و کنجکاوی از تمایلات طبیعی بشر است و میل به شناخت و ارضاء این حس موجب دست یافتن مجهولات زیادی شده است.
هدف از انجام تحقیق حاضر شناسایی و پرداختن به انحرافات اجتماعی به عنوان یک پدیده اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن می باشد که عزت نفس جزء عوامل مؤثر بر انحرافات قرار گرفته است به طور کلی هدف تحقیق، مطالعه رابطه میان عزت نفس و نرخ جرائم و بزهکاریهای جوانان بزهکار و مقایسه آن با عزت نفس جوانان عادی و همچنین طرح راهبردهای مناسب جهت کنترل و تخفیف نرخ جرائم می باشد.
اهمیت و ضرورت پژوهش :
در پاسخ یابی پیرامون اهمیت تحقیق حاضر، ضرورتی که مطالعه آن را ایجاب نمود، ازدیاد بزهکاری در قرن حاضر مخصوصاً ارتکاب جرائم توأم با خشونت یکی از معضلات اجتماعی محسوب می شود و افکار عمومی را نگران ومغشوش ساخته است. طبق گزارش سازمان ملل در طی سالهای 1980 تا 1986 سالیانه به طور متوسط 5 درصد به میزان جرائم در سطح جهان افزوده شده که بیش از میزان رشد جمعیت است (دانش، 1374).
همچنین آمارهای انتشار یافته نشان می دهد که علی رغم بهبود وضع زندگی و ازدیاد سریع مؤسسات پژوهشی و خدمات اجتماعی، در اکثرکشورهای جهان، جرائم ارتکابی توسط نوجوانان و جوانان با سرعت بیشتری افزایش می یابد.
با توجه به این مطلب و ازدیاد روزافزون بزهکاری و جرم و جنایت میان نوجوانان و جوانان حل مسأله بزهکاری اجتماعی یا تخفیف آن، نه تنها فقط برای زمان حال بلکه برای آینده اجتماعات بشری حائز اهمیت است. و از همین رو است که تحقیق درباره علل جرائم و انحرافات اجتماعی ضروری به نظر می رسد. چرا که هرگونه بی توجهی نسبت به شناسایی پارامترهای تشدیدکننده بزهکاری، نه تنها سلامت و سعادت فرد را به خطر می اندازد بلکه زیانهای غیرقابل جبران را نیز به جامعه و ساختار آن تحمیل می کند.
یکی از این پارامترها عزت نفس و رابطه آن با بزهکاری است که در تحقیق حاضر مورد بررسی قرار گرفته است. تا علل و عوامل پیدایش نتایج و پیامدهای آن مشخص و راهی هموار فراسوی برنامه ریزی اجرایی، آموزشی، تربیتی و قضایی قرار دهد.
فرضیه تحقیق :
بین میزان عزت نفس خود جوانان بزهکار و عادی تفاوت وجود دارد.
متغیرهای پژوهش :
متغیرهای پژوهش حاضر عبارتند از :
1 ) جوانان عادی 2 ) جوانان بزهکار
عزت نفس
تعاریف نظری و عملیاتی اصطلاحات :
تعاریف نظری :
بزه : اقدام به عملی که برخلاف موازین، مقررات، قوانین و معیارهای ارزش فرهنگی هر جامعه باشد (ستوده، 1380).
هر عملی که براساس قانون جرم باشد.
عزت نفس : (احساس ارزشمند بودن) یعنی مقدار ارزشی که ما به خود نسبت می دهیم و یا دیگران برای ما به عنوان یک شخص قائل هستند. در واقع، عزت نفس از مجموعه افکار، احساسات، عواطف و تجربه هایمان در فرایند زندگی اجتماعی ناشی می شود. مجموعه هزاران برداشت، ارزیابی و تجربه ای که از خویش داریم و باعث می شود که نسبت به خود احساس خوشایند ارزشمند بودن یا عکس آن را داشته باشیم (ستوده، 1380).
فرد با اطمینان تصمیم بگیرد و احساس ارزشمندی و احترام به خود داشته باشد.
تعاریف عملیاتی :
عزت نفس : در تحقیق حاضر عبارت است از نمره ای که آزمودنی از پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت به دست می آورد.
بزهکار : در تحقیق حاضر منظور جوانانی هستند که در سال 1388 در زندان اوین بوده اند .
جوانان غیر بزهکار ی یا (عادی) : جوانانی به شمار می روند که هیچ کار خلاف و سوء پیشینه ای از آنها وجود نداشته باشد.
دسته بندی | حقوق |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 18 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 21 |
ارتباط اعتیاد و بزهکاری
ویژگی های شخصیتی فرد معتاد موجب می گردد که وی نامزد خوبی برای اعتیاد باشد . چنین افرادی معمولاً پرتوقع ، بهانه جو ، کژخلق ، از نظر عاطفی بی ثبات و نابالغ ، وابسته ، انفعالی و خود شیفته اند . آنان همچنین طبعی بی قرار عصیانگر دارند و دارای احساس خصومت و فاقد رشد اجتماعی اند . به گزارش راجی و همکاران ، احساس اضطراب و گرایش های افسردگی ، حساسیت های عاطفی ، بیزاری ، احساس بی کفایتی و و تنهایی در معتادان دیده می شود که تمایلات روان نژندی و ضد اجتماعی را درآنان مشخص می سازد . فرجاد در کتاب جامعه شناسی انحرافات و مسائل اجتماعی چنین اظهار می دارد : معتاد کسی است که عادت به مصرف دارو دارد و در نتیجه ی مصرف که نیاز جسمی و روانی اوست اخلاق عمومی ، سلامت و رفاه خود ، خانواده و اجتماعش را به خطر می اندازد . اغلب معتادین ناگزیرند زندگی خود را از راه های نادرست چون دزدی ، تجاوز ، آدم کشی ، فحشاء و فروش مواد مخدّر تأمین کنند و این خود به افزایش کج روی و انحرافات اجتماعی در هر جامعه کمک می کند و چون قیمت مواد مخدر بی نهایت گران است ، افراد معتاد ، اغلب ناگزیرند که با انجام فعالیت های غیر قانونی و نامشروع مواد مورد نیاز خود را تأمین کنند . ارتباط مصرف سیگار با بزهکاری رابطه ی بین استعمال دخانیات با سایر جرایم ، باید به موضوع نیاز به اثبات استقلال در میان مجرمین اشاره شود . در واقع این افراد سیگار را به عنوان نمادی از ابراز وجود مورد استفاده قرار می دهند . در تحقیقی درباره ی کودکان خیابانی در یکی از شهرستان ها معلوم شد که ٩٠% یک نمونه ی ٤٣ نفری از این کودکان سیگاری اند . باید توجه داشت که میانگین سن نمونه ٥/١٢ سال بوده و هیچ کدام از آن ها به دلیل اعتیاد زندانی نشده بودند . در بخش دیگری از همین مطالعه در اتباط با سن آغاز مصرف سیگار معلومشد که اعضای نمونه قبل از ١٠ سالگی شروع به مصرف سیگار کرده اند و ٥٠ % نمونه بین سنین ١٠ تا ١٢ سالگی به سیگار روی آورده اند . باید توجه داشت که مطابق قانون ، ولگردی و خیابان خوابی جرم محسوب می شود و در ماده ٢١٧ قانون
اصلاح ، موادی از قانون آیین دادرسی ، مصوب شهریور ماه سال ١٣٦١ مجلس شورای اسلامی و ماده ی ٧١٢ قانون تعزیرات مصوب دوم خرداد ١٣٧٥ مجلس شورای اسلامی بر این امر تأکید و تصریح شده است . از جمله نکات جالب دیگر تحقیق فوق تناسب بین سن آغاز خیابان خوابی و مصرف سیگار است . در واقع فرد به محض ورود به یک گروه خیابانی مصرف سیگار را آغاز کرده است . بخشی از عام بودن مصرف سیگار بین این کودکان به نحوه ی زندگی آنان بر می گردد که به صورت دوره می نشینند و ضمن دست به دست کردن سیگار ، بحث می کنند و به تبادل تجارب می پردازند . مصرف سیگار بین افراد ، الزاماً بیرون از خانه شروع نشده است و در پاره ای از موارد افراد ضمن اقامت در خانه استفاده از سیگار را آغازکرده اند . این امر نشانه ای از مشابهت خرده فرهنگ حاکم بر گروه های کودکان خیابانی و برخی خانواده هاست . زیرا در هردو گروه کودک احساس می کند که با مصرف سیگار به نوعی ابراز وجود کرده است . در یک مطالعه ی دیگر معلوم شد که هرچه شیوع مصرف سیگار بین والدین بیش تر باشد ، احتمال گرایش فرد به مصرف سیگار نیز زیادتر است . ارتباط نارسایی های مغز و بزهکاریدرباره ی ارتباط نارسایی های مغز و بزهکاری ، نوربها توضیح می دهد که : ١ ـ تحقیقات دکتر هیل در آمریکا حاکی از این است که یک بزهکار طبیعی دارای منحنی مغز طبیعی است . ٢ ـ مطالعه ی ١٤ متهم زندانی در انگلستان معلوم کرد که٣٧ % از این متهمان دارای منحنی مغز طبیعی نبوده اند . به خصوص در بزهکاران متمایل به جرائم شدید و پسیکوپاتها این نارسایی بیش تر به چشم می خورد . ٣ ـ مطالعه ی پانصد جوان بزهکار در مرکز تحقیقات وکرسون در فرانسه نشان می دهد که فقط ٨ % از این گروه دارای منحنی مغز غیر طبیعی بوده اند . ٤ ـ تحقیقات دیگری در آمریکا توسط بلومبرگ ، باشی و بیبز در مورد ٤٥٢ بزهکار و ١٤٣٢ غیر بزهکار انجام شده که علائم غیر طبیعی از نظر نارسایی های مغزی نشان نمی دهد .
٥ ـ برعکس ، کین برگ در تحقیقات کلینیکی و رادیوگرافی ن . پاند و ب . نی . یودی . تولیو آسیب های مغزی در میان بزهکاران را تأیید می کند . پاند با عکس برداری از مغز ٧٦ بزهکار بالغ در زندان های رم و ٣٠ مجرم در مرکز مشاهدات بزهکاران جوان به نتایج قابل توجهی رسیده است . این محقق در ٤٩ % بزهکاران بالغ و ٢٠ % جوانان ، آسیب های غالباً مخفی مغز را مشاهده کرده است . جنسیت و بزهکاری دانش در مورد جنسیت و بزهکاری می گوید : جرم شناسان پدیده ی بزهکاری زنان را در نژادهای متفاوت و در سنین مختلف با در نظر گرفتن موقعیت اجتماعی و تاریخی مورد بررسی قرار داده ، همگی اذعان دارند که در تمام کشورها شمار زنان بزهکار به نسبت مردان مجرم خیلی کم است . در بررسی نوع جرائم ارتکابی زنان توجه به این موارد حائز اهمیت است : میزان سن = با در نظر گرفتن موقعیت جغرافیایی ، وضع سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی کشورها ، نسبت بزهکاری زنان به مردان در سنین مختلف تغییر می کند . موقعیت زنان = نسبت بزهکاری زنان در سنین مختلف با توجه به موقعیت زنان نیز تغییر می یابد . موقعیت مکانی = شمار بزهکاران مؤنث و نوع جرائم ارتکابی آن ها در کشور ها و مناطق مختلف ، شهر ها ، روستاها و حتی در محله های یک شهر متفاوت است . نوع جرائمی که دختران و زنان در سنین مختلف در آمریکا مرتکب می شوند با نوع جرائم ارتکابی دختران و زنان همسن و سال آن ها در کشورهای ژاپن و پاکستان یا در قبیله های آفریقایی یا برزیلی متفاوت است . نژاد و بزهکاری دانش در مورد رابطه ی نژاد و بزهکاری تصریح می کند که در آمریکا ، متخصصان با توجه به نژاد های مختلف ساکن در آن کشور ، در آمارگیری جرائم ، سیاهان ، سرخ پوستان ، چینی ها ، ژاپنی ها و فیلیپینی ها را از هم تفکیک می کنند . آمار بازداشتی به تعداد ١٠٠ هزار نفر از یک گروه نژادی که سن آنان از ١٥ سال بیش تر بوده است ، نشان می دهد که شمار بازداشتی های سیاه پوست ، سرخ پوست و چینی ها تقریباً سه برابر سفید پوستان است و هم چنین عده ی محکومین سیاه پوست ، سرخ پوست و چینی ها ، ٤ تا ٦ برابر سفید پوستان می باشد . شمار فیلیپینی ها در برابر ژاپنی ها در حدود نصف عده ی سفید پوستان است . در بررسی علت فزونی شمار بزهکاران نژادهای مذکور بایستی تاریخ و سرگذشت غم انگیز نژادهای غیر سفید پوست و مخصوصاً سیاه پوستان مورد دقت و تعمق قرار گیرد . اهم عواملی که عده ی بزهکاران سیاه پوست و زرد پوست آمریکایی را زیادتر از سفید پوستان نشان می دهد عبارت اند از : در بسیاری از موارد که سیاه پوستان و زرد پوستان از مزایا و حقوق اجتماعی محروم اند ، برای رفع نیاز و حوائج زندگی روزمره یا انتقام جویی مرتکب جرم می شوند ، رفتار پلیس با آنان خشونت آمیز است ، دستگاه های قضایی در تمام مراحل دادرسی به سفید پوستان ارفاق می کنند و در مورد سیاه پوستان و زرد پوستان نظر مساعدی ندارند . محکومیت سیاه پوستان به حبس های طویل المدت بیش از سفید پوستانی است که همان جرم را در کیفیت مشابه مرتکب شده اند . ١٢ درصد جمعیت آمریکا را سیاه پوستان تشکیل می دهند . ٤ درصد از محکومین به اعدام از سیاه پوستان اند . عده ی زنان بزهکار در نژاد های مذکور نسبت به مردها خیلی کم تر است . نوع جرائم ارتکابی سیاه پوستان در ایالات مختلف آمریکا با توجه به وضع اجتماعی آنان متفاوت است . در جنوب آمریکا ، ضرب و جرح و قتل بیش از سایر ایالات می باشد . شمار بزهکاران سفید پوست در جعل ، تقلب ، ایجاد حریق عمدی و مستی در حین رانندگی بیش از سیاه پوستان است . آن چه مسلم است ، افکار ، عقاید ، آداب و رسوم و معتقدات مذهبی ، وضع اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی هر جامعه در نوع جرائم ارتکابی مؤثر است و نژاد تأثیر ی در ارتکاب جرم و بروز حالت خطرناک ندارد .
ویژگی های شخصیتی فرد معتاد موجب می گردد که وی نامزد خوبی برای اعتیاد باشد . چنین افرادی معمولاً پرتوقع ، بهانه جو ، کژخلق ، از نظر عاطفی بی ثبات و نابالغ ، وابسته ، انفعالی و خود شیفته اند . آنان همچنین طبعی بی قرار عصیانگر دارند و دارای احساس خصومت و فاقد رشد اجتماعی اند . به گزارش راجی و همکاران ، احساس اضطراب و گرایش های افسردگی ، حساسیت های عاطفی ، بیزاری ، احساس بی کفایتی و و تنهایی در معتادان دیده می شود که تمایلات روان نژندی و ضد اجتماعی را درآنان مشخص می سازد . فرجاد در کتاب جامعه شناسی انحرافات و مسائل اجتماعی چنین اظهار می دارد : معتاد کسی است که عادت به مصرف دارو دارد و در نتیجه ی مصرف که نیاز جسمی و روانی اوست اخلاق عمومی ، سلامت و رفاه خود ، خانواده و اجتماعش را به خطر می اندازد . اغلب معتادین ناگزیرند زندگی خود را از راه های نادرست چون دزدی ، تجاوز ، آدم کشی ، فحشاء و فروش مواد مخدّر تأمین کنند و این خود به افزایش کج روی و انحرافات اجتماعی در هر جامعه کمک می کند و چون قیمت مواد مخدر بی نهایت گران است ، افراد معتاد ، اغلب ناگزیرند که با انجام فعالیت های غیر قانونی و نامشروع مواد مورد نیاز خود را تأمین کنند . ارتباط مصرف سیگار با بزهکاری رابطه ی بین استعمال دخانیات با سایر جرایم ، باید به موضوع نیاز به اثبات استقلال در میان مجرمین اشاره شود . در واقع این افراد سیگار را به عنوان نمادی از ابراز وجود مورد استفاده قرار می دهند . در تحقیقی درباره ی کودکان خیابانی در یکی از شهرستان ها معلوم شد که ٩٠% یک نمونه ی ٤٣ نفری از این کودکان سیگاری اند . باید توجه داشت که میانگین سن نمونه ٥/١٢ سال بوده و هیچ کدام از آن ها به دلیل اعتیاد زندانی نشده بودند . در بخش دیگری از همین مطالعه در اتباط با سن آغاز مصرف سیگار معلومشد که اعضای نمونه قبل از ١٠ سالگی شروع به مصرف سیگار کرده اند و ٥٠ % نمونه بین سنین ١٠ تا ١٢ سالگی به سیگار روی آورده اند . باید توجه داشت که مطابق قانون ، ولگردی و خیابان خوابی جرم محسوب می شود و در ماده ٢١٧ قانون اصلاح ، موادی از قانون آیین دادرسی ، مصوب شهریور ماه سال ١٣٦١ مجلس شورای اسلامی و ماده ی ٧١٢ قانون تعزیرات مصوب دوم خرداد ١٣٧٥ مجلس شورای اسلامی بر این امر تأکید و تصریح شده است . از جمله نکات جالب دیگر تحقیق فوق تناسب بین سن آغاز خیابان خوابی و مصرف سیگار است . در واقع فرد به محض ورود به یک گروه خیابانی مصرف سیگار را آغاز کرده است . بخشی از عام بودن مصرف سیگار بین این کودکان به نحوه ی زندگی آنان بر می گردد که به صورت دوره می نشینند و ضمن دست به دست کردن سیگار ، بحث می کنند و به تبادل تجارب می پردازند . مصرف سیگار بین افراد ، الزاماً بیرون از خانه شروع نشده است و در پاره ای از موارد افراد ضمن اقامت در خانه استفاده از سیگار را آغازکرده اند . این امر نشانه ای از مشابهت خرده فرهنگ حاکم بر گروه های کودکان خیابانی و برخی خانواده هاست . زیرا در هردو گروه کودک احساس می کند که با مصرف سیگار به نوعی ابراز وجود کرده است . در یک مطالعه ی دیگر معلوم شد که هرچه شیوع مصرف سیگار بین والدین بیش تر باشد ، احتمال گرایش فرد به مصرف سیگار نیز زیادتر است . ارتباط نارسایی های مغز و بزهکاریدرباره ی ارتباط نارسایی های مغز و بزهکاری ، نوربها توضیح می دهد که : ١ ـ تحقیقات دکتر هیل در آمریکا حاکی از این است که یک بزهکار طبیعی دارای منحنی مغز طبیعی است . ٢ ـ مطالعه ی ١٤ متهم زندانی در انگلستان معلوم کرد که٣٧ % از این متهمان دارای منحنی مغز طبیعی نبوده اند . به خصوص در بزهکاران متمایل به جرائم شدید و پسیکوپاتها این نارسایی بیش تر به چشم می خورد . ٣ ـ مطالعه ی پانصد جوان بزهکار در مرکز تحقیقات وکرسون در فرانسه نشان می دهد که فقط ٨ % از این گروه دارای منحنی مغز غیر طبیعی بوده اند . ٤ ـ تحقیقات دیگری در آمریکا توسط بلومبرگ ، باشی و بیبز در مورد ٤٥٢ بزهکار و ١٤٣٢ غیر بزهکار انجام شده که علائم غیر طبیعی از نظر نارسایی های مغزی نشان نمی دهد . ٥ ـ برعکس ، کین برگ در تحقیقات کلینیکی و رادیوگرافی ن . پاند و ب . نی . یودی . تولیو آسیب های مغزی در میان بزهکاران را تأیید می کند . پاند با عکس برداری از مغز ٧٦ بزهکار بالغ در زندان های رم و ٣٠ مجرم در مرکز مشاهدات بزهکاران جوان به نتایج قابل توجهی رسیده است . این محقق در ٤٩ % بزهکاران بالغ و ٢٠ % جوانان ، آسیب های غالباً مخفی مغز را مشاهده کرده است . جنسیت و بزهکاری دانش در مورد جنسیت و بزهکاری می گوید : جرم شناسان پدیده ی بزهکاری زنان را در نژادهای متفاوت و در سنین مختلف با در نظر گرفتن موقعیت اجتماعی و تاریخی مورد بررسی قرار داده ، همگی اذعان دارند که در تمام کشورها شمار زنان بزهکار به نسبت مردان مجرم خیلی کم است . در بررسی نوع جرائم ارتکابی زنان توجه به این موارد حائز اهمیت است : میزان سن = با در نظر گرفتن موقعیت جغرافیایی ، وضع سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی کشورها ، نسبت بزهکاری زنان به مردان در سنین مختلف تغییر می کند . موقعیت زنان = نسبت بزهکاری زنان در سنین مختلف با توجه به موقعیت زنان نیز تغییر می یابد . موقعیت مکانی = شمار بزهکاران مؤنث و نوع جرائم ارتکابی آن ها در کشور ها و مناطق مختلف ، شهر ها ، روستاها و حتی در محله های یک شهر متفاوت است . نوع جرائمی که دختران و زنان در سنین مختلف در آمریکا مرتکب می شوند با نوع جرائم ارتکابی دختران و زنان همسن و سال آن ها در کشورهای ژاپن و پاکستان یا در قبیله های آفریقایی یا برزیلی متفاوت است . نژاد و بزهکاری دانش در مورد رابطه ی نژاد و بزهکاری تصریح می کند که در آمریکا ، متخصصان با توجه به نژاد های مختلف ساکن در آن کشور ، در آمارگیری جرائم ، سیاهان ، سرخ پوستان ، چینی ها ، ژاپنی ها و فیلیپینی ها را از هم تفکیک می کنند . آمار بازداشتی به تعداد ١٠٠ هزار نفر از یک گروه نژادی که سن آنان از ١٥ سال بیش تر بوده است ، نشان می دهد که شمار بازداشتی های سیاه پوست ، سرخ پوست و چینی ها تقریباً سه برابر سفید پوستان است و هم چنین عده ی محکومین سیاه پوست ، سرخ پوست و چینی ها ، ٤ تا ٦ برابر سفید پوستان می باشد . شمار فیلیپینی ها در برابر ژاپنی ها در حدود نصف عده ی سفید پوستان است . در بررسی علت فزونی شمار بزهکاران نژادهای مذکور بایستی تاریخ و سرگذشت غم انگیز نژادهای غیر سفید پوست و مخصوصاً سیاه پوستان مورد دقت و تعمق قرار گیرد . اهم عواملی که عده ی بزهکاران سیاه پوست و زرد پوست آمریکایی را زیادتر از سفید پوستان نشان می دهد عبارت اند از : در بسیاری از موارد که سیاه پوستان و زرد پوستان از مزایا و حقوق اجتماعی محروم اند ، برای رفع نیاز و حوائج زندگی روزمره یا انتقام جویی مرتکب جرم می شوند ، رفتار پلیس با آنان خشونت آمیز است ، دستگاه های قضایی در تمام مراحل دادرسی به سفید پوستان ارفاق می کنند و در مورد سیاه پوستان و زرد پوستان نظر مساعدی ندارند . محکومیت سیاه پوستان به حبس های طویل المدت بیش از سفید پوستانی است که همان جرم را در کیفیت مشابه مرتکب شده اند . ١٢ درصد جمعیت آمریکا را سیاه پوستان تشکیل می دهند . ٤ درصد از محکومین به اعدام از سیاه پوستان اند . عده ی زنان بزهکار در نژاد های مذکور نسبت به مردها خیلی کم تر است . نوع جرائم ارتکابی سیاه پوستان در ایالات مختلف آمریکا با توجه به وضع اجتماعی آنان متفاوت است . در جنوب آمریکا ، ضرب و جرح و قتل بیش از سایر ایالات می باشد . شمار بزهکاران سفید پوست در جعل ، تقلب ، ایجاد حریق عمدی و مستی در حین رانندگی بیش از سیاه پوستان است . آن چه مسلم است ، افکار ، عقاید ، آداب و رسوم و معتقدات مذهبی ، وضع اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی هر جامعه در نوع جرائم ارتکابی مؤثر است و نژاد تأثیر ی در ارتکاب جرم و بروز حالت خطرناک ندارد .
دسته بندی | حقوق |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 228 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 117 |
انواع گوناگون اختلالات روانی غیر از جنون از جمله مباحث مطرح در جرم شناسی است که می تواند تأثیر شایان توجهی بر مسئولیت کیفری مجرمان و مبتلایان به این اختلالات و به تبع آن بر حقوق کیفری داشته باشد. مجموعه اختلالات روانی که طیف گسترده ای از انواع بیماری های عصبی – روانی خفیف، متوسط و شدید را در بر می گیرد، معمولاً نتیجه تأثیر عوامل زیستی – روانی – اجتماعی هستند که محیط فردی و اجتماعی شخص را می سازند. ابتلا به این اختلالات از چشم اندازهای گوناگون قابل بررسی و مطالعه است؛ از جمله چشم انداز حقوقی و به ویژه حقوق کیفری. قانون گذار با علم به این مسئله و درک آن همواره در صدد وضع قواعدی متناسب با این پدیده نامیمون برآمده و تدابیری در این رهگذر اندیشیده است. در این راستا قانون گذار نخستین قام را در قانون مجازات عمومی مصوب 1304 برداشت برداشت و در آن با اشاره به دیگر اختلالات دماغی علاوه برجنون و با پذیرش اصل نسبی بودن مسئولیت کیفری این قبیل بیماران، احکامناظر بر عدم مسئولیت کیفری و بعضاً مسئولیت کیفری تقلیل یافته ی این دسته از بزهکاران را تبیین نمود. اما امروز قانون مجازات اسلامی با کشیدن خط بطلان بر قوانین پیشین صرفاً جنون (نه دیگر اختلالات روانی) را عامل رفع مسئولیت کیفری معرفی نموده است. این در حالی است که دستاوردهای علوم پزشکی به ویژه روان شناسی و روان پزشکی حاکی از آن است که پاره ای از اختلالات روانی به دلیل سلب قدرت تعلق، درک و اراده از بین برنده مسئولیت کیفری است، عده ای از اختلالات به دلیل تأثیر گذاری و اعمال فشار بر قدرت تعقل، درک و ارادهتقلیل دهنده مسئولیت کیفری و برخی نیز به دلیل عدم تأثیر بر درک و اراده فرد، اگر چه سلامت روان او را به مخاطره می اندازد ولی تأثیر بر مسئولیت کیفری او ندارد. لذا بررسی دقیق و همه جانبه قوانین کیفری ایران به ویژه قانون مجازات اسلامی و تطبیق آن با یافته ها و دستاوردهای نوین دانش های روز چون روان شناسی و روان پزشکی در راستای شناسایی مسئولیت کیفری بزهکاران مبتلا به انواع اختلالات روانی و شیوه های مناسب و کارا مواجه با این قبیل بزهکاران امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.
فهرست مطالب
مقدمه |
1 |
فصل اول: اختلالات روانی و جرم |
9 |
مبحث اول: مفهوم اختلال روانی |
11 |
مبحث دوم: گونه شناسی اختلالات روانی و ارتباط آن ها با جرایم |
15 |
گفتار اول: روان گسیختگی و جرم |
15 |
1- ماهیت روان گسیختگی |
15 |
2- رابطه روان گسیختگی و جرم |
21 |
گفتار دوم: اختلالات خلقی و جرم |
21 |
1- ماهیت اختلالات خلقی |
21 |
2- رابطه اختلالات خلقی و جرم |
24 |
گفتار سوم: روان دردمندی و جرم |
25 |
1- ماهیت روان دردمندی |
25 |
2- رابطه روان دردمندی و جرم |
31 |
گفتار چهارم: دیگر اختلالات روانی و جرم |
32 |
1- انواع اختلالات روانی |
32 |
2- رابطه این دسته از اختلالات و جرم |
41 |
مبحث سوم: رابطه بیماری صرع و عقب ماندگی ذهنی با جرم |
43 |
گفتار اول: رابطه بیماری صرع با جرم |
43 |
گفتار دوم: رابطه عقب ماندگی ذهنی با جرم |
44 |
مبحث چهارم: اختلال روانی عامل بزهکاری و بزهدیدگی |
47 |
گفتار اول: اختلال روانی عامل بزهکاری |
47 |
گفتار دوم: اختلال روانی عامل بزهدیدگی |
48 |
گفتار سوم: فراوانی انواع بزه های ارتکابی توسط بیماران مبتلا به اختلالات روانی |
49 |
فصل دوم: تأثیرات اختلالات روانی بزهکاران بر مسئولیت کیفری آن ها |
54 |
مبحث اول: مفهوم مسئولیت کیفری، ارکان و علل رافع آن ها |
56 |
گفتار اول: مفهوم مسئولیت کیفری |
56 |
گفتار دوم: ارکان مسئولیت کیفری |
57 |
گفتار سوم: علل و عوامل رافع مسئولیت کیفری |
59 |
گفتار چهارم: پذیرش مسئولیت کیفری نسبی و یا تخفیف مجازات به استناد کیفیات مخففه |
62 |
مبحث دوم: مسئولیت کیفری انواع بیماران مبتلا به اختلالات روانی |
65 |
گفتار اول: مسئولیت کیفری روان گسیختگان |
65 |
گفتار دوم: مسئولیت کیفری بیماران مبتلا به اختلالات خلقی |
69 |
گفتار سوم: مسئولیت کیفری روان دردمندان |
71 |
گفتار چهارم: مسئولیت کیفری مصروعان و عقب ماندگان ذهنی |
72 |
گفتار پنجم: مسئولیت کیفری بیماران مبتلا به دیگر اختلالات روانی |
76 |
الف) اختلالات روانی زائل کننده مسئولیت کیفری |
76 |
ب) اختلالات روانی کاهش (تقلیل) دهنده مسئولیت کیفری |
77 |
فصل سوم: تأثیرات اختلالات روانی بزهدیده بر مسئولیت کیفری بزهکار |
80 |
مبحث اول: نقش بزهدیده در وقوع جرم با نگاهی به یافته های جرم شناسی |
82 |
گفتار اول: سیر تحول نگرش به نقش بزهدیده در وقوع جرم |
82 |
گفتار دوم: انواع نقش بزهدیده در وقوع جرم و مؤلفه های مؤثر بر آن |
85 |
مبحث دوم: اختلالات روانی بزهدیده و تأثیر آن بر مسئولیت کیفری بزهکار در حقوق کیفری ایران |
91 |
گفتار اول: نقش اختلال روانی بزهدیده در کاهش مسئولیت کیفری بزهکار در حقوق کیفری ایران و مصادیق آن |
91 |
گفتار دوم: نقش اختلال روانی بزهدیده در افزایش مسئولیت کیفری بزهکار در حقوق کیفری ایران و مصادیق آن |
95 |
پیشنهادها (مطالب علمی پژوهش) |
99 |
نتیجه گیری |
101 |
فهرست منابع |
107 |
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 268 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 107 |
چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مشکلات روانشناختی نوجوانان پسر در خانواده های تک والد صورت گرفت.
روش پژوهش کیفی است و از مدل نظریه زمینه ای استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان پسر خانواده های تک والد مدارس راهنمایی دولتی و غیردولتی شهر کوهدشت در سال تحصیلی 94-93 تشکیل دادند. ابزار اصلی پژوهش مصاحبه ی نیمه ساخت یافته بود. به روش نمونه گیری هدفمند 18 نفر از دانش آموزان انتخاب شدند و با آنها مصاحبه صورت گرفت. پس از اجرای پژوهش و کدگذاری مصاحبه های انجام شده، تجزیه و تحلیل آنها صورت گرفت. مشکلات روانشناختی مورد بررسی در این پژوهش که با توجه به پژوهش های پیشین مد نظر قرار گرفتند عبارتند از: اضطراب، افسردگی، بزهکاری، پرخاشگری، عدم سازگاری، فقدان عزت نفس و کاهش عملکرد تحصیلی. پس از تحلیل محتوای مصاحبه ها و کدگذاری آنها، مولفه های موثر بر هریک از مشکلات روانشناختی مد نظر بدست آمد. یافته ها نشان دادند مسائل و مشکلاتی که خانواده های تک والد با آنها روبرو هستند ممکن است به مشکلات روانشناختی نوجوانان پسر این خانواده ها بیانجامد. به نظر می رسد حمایت های اقتصادی و اجتماعی بیشتری نسبت به خانواده های تک والد لازم است تا از بروز مشکلات روانشناختی در اعضای این نوع خانواده ها (نوجوانان پسر) جلوگیری شود.
کلیدواژه ها: خانواده تک والد، نوجوان، مشکلات روانشناختی، اضطراب، افسردگی، بزهکاری، پرخاشگری، عدم سازگاری، فقدان عزت نفس و کاهش عملکرد تحصیلی.
فهرست
عنوان صفحه
فصل اول: چارچوب پژوهش
مقدمه: 2
بیان مسأله: 3
اهمیت و ضرورت پژوهش: 6
هدف پژوهش: 7
سوال پژوهش: 7
تعریف نظری و عملیاتی متغیرها: 7
تعاریف نظری: 7
تعاریف عملیاتی... 8
فصل دوم: ادبیات پژوهش
مقدمه: 12
قسمت اول: خانواده و خانواده تک والد.. 12
خانواده. 12
خانواده تک والد.. 13
انواع خانواده های تک والد.. 14
خانواده تک والد ناشی از طلاق... 14
خانواده تک والد ناشی از مرگ یکی از والدین... 15
خانواده های پدر تک والدی... 17
خانواده های مادر تک والدی... 17
توانمندی های خانواده های تک والد.. 18
محدودیت های خانواده های تک والدی... 19
خلاصه قسمت اول: 20
قسمت دوم : نوجوانی... 20
تعریف نوجوانی: 20
برخی از نظریه های موجود درباره نوجوانی... 22
نظریه روانی- اجتماعی... 22
نظریه یادگیری اجتماعی... 22
خلاصه قسمت دوم: 23
قسمت سوم: مشکلات روانشناختی... 24
تعریف مشکلات روانشناختی: 24
اضطراب.... 24
علائم اضطراب.... 25
انواع اضطراب.... 25
برخی از نظریه های اضطراب.... 26
نظریه انسان گرایان.. 26
نظریه های شناختی... 27
افسردگی... 28
برخی از نظریه های موجود در مورد افسردگی... 29
نظریه درماندگی آموخته شده. 29
نظریه انسان گرایی... 29
نظریه شناختی بک...... 30
بزهکاری... 31
نظریه یادگیری اجتماعی و بزهکاری... 32
وضعیت اقتصادی و بزهکاری... 33
پرخاشگری... 34
انواع پرخاشگری: 34
نظریه شخصیت هورنای و پرخاشگری... 35
عوامل شناختی و پرخاشگری... 35
عوامل خانوادگی و پرخاشگری... 36
عدم سازگاری... 37
برخی از دیدگاه های سازگاری... 38
دیدگاه روان شناختی... 38
دیدگاه یادگیری اجتماعی... 38
نظریه روانی- اجتماعی... 39
عوامل موثر بر سازگاری... 40
ویژگی های فردی: 40
عوامل خانوادگی: 40
فقدان عزت نفس..... 41
برخی از نظریه های عزت نفس..... 42
نظریه عزت نفس ویلیام جیمز.. 42
نظریه عزت نفس کوپراسمیت.... 43
کاهش(افت) عملکرد تحصیلی... 44
تعریف عملکرد تحصیلی: 44
عوامل موثر در عملکرد تحصیلی... 45
عوامل فردی یا درونی... 45
شرایط خانوادگی... 46
وضعیت اقتصادی... 46
خلاصه فصل دوم: 47
فصل سوم: روش انجام پژوهش
مقدمه: 51
نوع و روش پژوهش: 51
ابزار پژوهش..... 51
جامعه آماری و نمونه پژوهش..... 53
روش های آماری و تحلیل داده ها. 53
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
مقدمه: 56
یافته ها: 56
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
مقدمه: 76
برخی از محدودیت های پژوهش: 87
پیشنهادها. 87
پیشنهادهای کاربردی: 87
پیشنهادهای پژوهشی: 88
منابع فارسی: 90
منابع لاتین: 95
پیوست.... 98