دسته بندی | معارف اسلامی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 8 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 12 |
کلمه"تاریخ"بر وزن"تعریف"مصدر و به معناى شناختن حوادث و علت و زمانپدید آمدن آن است، و اصطلاحا به معناى باستانشناسى و طبقات الارض نیز استعمال مىشود، و گفتار ما در معناى لغوى آن یعنى تاریخ نقلى است و تاریخ نقلى عبارت است از ضبطحوادث کلى و جزئى، و نیز نقل آن و گفتگو پیرامون آن.
باید دانست که بشر از قدیمترین عهد زندگى و زمان وجودش در زمین به ضبط حوادثاهمیت مىداده، و تا آنجا که ما مىدانیم در هر عصرى از اعصار عدهاى دیگر همیا به ذهن مىسپردهاند، و یا یادداشت نموده و یا کتاب تالیف مىکردهاند، و عدهاى دیگر همآنچه را که آنان ضبط کرده بودند دستبه دست مىگرداندند، و پیوسته انسان در جهاتمختلف زندگى خود از تاریخ استفاده مىکرده، یا در طرز تشکیل اجتماع از تاریخ الگو برمىگزیده، و یا از سرگذشت گذشتگان عبرت مىگرفته، و یا داستانسرائى مىکرده، و یا با نقل آن شوخى و تفریح مىکرده، و یا در مسائل سیاسى، اقتصادى، صنعتى و یا غیر آن مورداستفاده قرار مىدادهاند.
لیکن فن تاریخ با این همه شرافت و منافع که دارد، همواره ملعبه دو عامل فساد بوده، واز این به بعد هم خواهد بود، و این دو عامل تاریخ را از صحت طبع، و صدق بیان به سوى باطلو دروغ منحرف کرده است.
دو عامل مهم همواره در فن تاریخ دخالت کرده و موجب فساد و بى اعتباری آن گشتهاند
عامل اول: حکومتهاى خودکامهاى بوده که به حکم خودکامگى و داشتن قوه وقدرت، هر چیزى که به نفعش تمام مىشد، اشاعه مىداده است، (هر چند دروغ محضمىبود)و هر چه را که به ضررش تمام مىشده، با اعمال قدرت، جلوى اشاعه آن را مىگرفتهاست، (هر چند که صدق محض مىبود)و یا آن را به صورتى اشاعه مىداد که باز به نفعشتمام شود، و این چیزى نیست که کسى در آن تردید داشته باشد(اصلا اقتضاى خودکامگىهمین است و همواره به چشم خود مىبینیم)که اینگونه حکومتها باطل و دروغ را به لباسحق و صدق در مىآورند، و به خورد مردم مىدهند علتش هم این است که انسان چه فرد فردشو چه مجتمعش، بر این فطرت مفطور شده و به هر جور که ممکن باشد منافع را به سوى خود جلبنموده، و ضررها را از خود دفع مىکند، و کسى که کمترین شعورى داشته باشد و بتواند اوضاعحاضر عصر خود را درک نموده و در تاریخ امتهاى گذشته و حتى امتهاى خیلى دور نظربیفکند، این حقیقت را مىبیند.
عامل دوم: متهم بودن بینندگان و شنوندگان حوادث و مطالب تاریخى، و نیز آنکسانى است که از ایشان نقل مىکنند، و یا در کتاب خود مىآورند، و چون ما مىدانیم کهاین دو طایفه، خالى از احساسات باطنى و یا تعصبهاى قومى نیستند، و در آنچه که تحملمىکنند و یا در باره آن داورى مىنمایند حب و بغض و یا تعصبهاى درونى را دخالتمىدهند، براى اینکه حاملین اخبار در گذشته، با در نظر گرفتن اینکه حکومت در اعصار ایشانحکومت دین بوده، و قهرا خود آنان متدین به یکى از ادیان و مذاهب بودهاند، و احساساتمذهبى و تعصبات قومى در ایشان شدید بوده، قهرا اخبار تاریخى آنان از آن جهت که یکحدى از آن به احکام دین بر مىخورده، مشوب با آن احساسات و تعصبات بوده است.
همچنانکه امروزه به چشم خود مىبینیم احساسات و تعصبهاى شدیدى که مردم مادى نسبتبه آزادى در شهوات و هواهاى نفسانى و علیه دین و عقل دارند باعثشده که خبرنگاران امروزآن تعصبها را در اخبارى که مىدهند و یا مىنویسند دخالت دهند، همانطور که گذشتگاندر آنچه ضبط کرده و نقل نمودهاند، دخالت دادهاند.
فایل ورد 12 ص
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 31 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 16 |
مقاله دیدگاه قرآن به تاریخ
چکیده
اینکه درباره تبیینهای تاریخی چه نظریاتی مطرح شده و چه مزایا یا نواقصی دارند و تاریخ از منظر قرآن چگونه است؟ سؤالاتی است که در این تحقیق به آنها پرداخته میشود. درباره تبیینهای تاریخی که ذیل بحث فلسفه نظری تاریخ مطرح است، نُه نظریه بیشترین طرفدار را داشته است. از منظر قرآن، موتور حرکت تاریخ، خواست و اراده انسانهاست. درواقع نبردی میان انسانِ بهکمال رسیده و آزادی معنوی بهدست آورده و انسانِ منحط و درجا زده و حیوان صفت. به این وسیله انسان با تکیه بر ویژگیهایش هم تمدن میآفریند و هم آغازگر جنگها و نبردها میشود.
تضاد و تنازع ناشی از غریزه استخدام که از ماجرای هابیل و قابیل آغاز شده همچنان هست و خواهد بود تا زمانی که قدرت فکری انسان قادر به درک انقلابی جهانی برای رسیدن به امت واحده نهایی شود و به تمام تضادها و درگیریهای بیرونی خاتمه داده خواهد شد. به عقیده اسلام، اندیشه و عمل در یکدیگر تأثیر متقابل دارند و پایههای اصیل انسانی در تفکرات شخص و فطرت درونی اوست. ازاینرو جنبههای معنوی انسانها بر جنبههای مادی آنها مقدم است.
واژگان کلیدی
فلسفه نظری تاریخ، تبیینهای تاریخی، موتور محرک تاریخ، منازل تاریخ.
مقدمه
دیدگاههای اندیشمندان درباره تاریخ، پایه و اساس بینش و منش مردم در دنیای امروزی شده است. به نحوی که بسیاری از سیاستمداران نیز عملکرد خود را بر پایه نگاه خود به تاریخ توجیه میکنند. دیگر، زمانِ نگاههای تحقیرآمیز به تاریخ و گورستان امواتدانستن آن بهپایان رسیده و در مقابل، تلاش برای تاریخساز بودن و تأثیرگذاری در روند تاریخ، شدت یافته است. در چنین شرایطی و در دنیایی که هر روز حرف تازهای در باب تاریخ برای جهانیان ابداع میکند، تمسک به وحی که از افقی ورای دید بشر به تاریخ مینگرد و درک تاریخ از منظر قرآن کریم همراه با درک مبانی و روش آن در تبیین پدیدهها، لازم و ضروری بهنظر میرسد. اهمیت بیشتر این نکته در تبیین چنین نگاهی به جهانیان و ارائه آن در مقابل دیدگاههای مطرح امروزی است.
سؤالات زیادی در این باب قابل طرح است. سؤال اساسیِ مطرح این است که قرآن درباره تبیین تاریخ چه نظری دارد؟ علمی که در آن از تبیین تاریخ بحث میشود و نیز شاخههای آن چیست؟ نظریههای مطرح درباره تبیین تاریخ کدام است؟ قرآن کریم درباره مجموع و اجزای تاریخ در باب مسئله تضاد در تاریخ و نیز چه نظری دارد؟ پیامبران چه نقشی در سازندگی تاریخ داشتهاند؟ و ... .
این مقاله بهدنبال بیان دیدگاه قرآن کریم درباره فلسفه نظری تاریخ بوده و برای فهم بهتر و امکان مقایسه میان سایر دیدگاهها با نظر قرآن، در ابتدا به تبیین دیدگاههای متفکرین و اندیشمندان مطرح جهان درباره تاریخ پرداخته و سپس نگاه قرآن در این مسئله بیان میشود.