دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 13 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 11 |
نقش مجلات و کتابهای کمک آموزشی در تدریس
" هر طفلی به محض این که به زبان می آید، برحسب یک تعلیم الهی هرچه را می بیند از حقیقت و سبب آن جویا می شود و کشف ماهیت آن را می خواهد. اگر مربیان و معلمان او دانا باشند و حقایق هر چیزی را به او خاطر نشان کنند، به همان طور آن نهال انسانیت که تازه از دل او سر برزده است، نشو و نما گرفته، میوه سعادت و کام دل بار می آورد و آنچه از کمال منتظر و سعادت اصلی خداوند متعال درباره او به اراده ازلی مقدر فرموده به آن مایل می گردد. ولی اگر به عکس، مربیان و اولیای آن طفل بیچاره، به حکم یک بدبختی آسمانی مردمان جاهل و بی خبری باشند، سوزن در چشم دانش و تازیانه بر روی خنگ طلب آن کودک بدبخت زده، چشم بصیرتش را کور و پای سمند طلبش را لنگ ساخته و نهال برومند امید او را از ریشه بر می کنند."
جملاتی که در آغاز سخن آمد، بخشی از مقدمه کتاب " احمد" نوشته عبد الرحیم تبریزی است که یک قرن پیش منتشر شد. این کتاب به صورت پرسش و پاسخ تنظیم شده ، حاوی مفاهیم پایه علم و فن است و به قول مولف " از زبان اطفال در لباسی که متعلمان را به کار آید و مبتدیات را بصیرت افزاید" نگارش یافته است. به راستی که چنین بوده و همین گونه است.
کتاب احمد را می توان نخستین کتاب کمک آموزشی دانست که به شیوه ای نوین و با اهداف آموزشی از پیش تعیین شده به زبانی بسیار ساده نوشته شده است. مولف اهداف آموزشی هر فصل را در ابتدای آن معرفی کرده است و پیش از پرداختن به یک مفهوم علمی یا فنی، نخست با طرح کردن یک داستان یا توصیف یک موقعیت خاص، توجه خواننده را به آن مفهوم جلب می کند. سپس پرسش ها از سوی کودکی به نام احمد مطرح می شوند و نویسنده در مقام پدر با آنها پاسخ می دهد.
ویژگی هایی که برشمردیم همراه با سادگی و گیرایی بیان و پرهیز کردن از گزافه گویی، کتاب احمد را اثر کمک آموزشی جاودانه ای ساخته است که با در نظر گرفتن قدمت آن، به کار بردن واژه شاهکار برای توصیف آن شایسته می نماید.
اکنون که یک قرن از انتشار کتاب احمد می گذرد، انتظار داریم وضعیت کتاب های کمک آموزشی در کشور ما که وضعیت چاپ و نشر و تعداد دانش آموزانش با دوران عبد الرحیم تبریزی قابل مقایسه نیست، بسیار دلگرم کننده و آن گونه باشدکه تبریزی امید داشته است ؛ یعنی، " ذهن ابنای وطن در ابتدای تعلیم فی الجمله باز و روشن شده، در آتی از برای تعلیم فنون عالیه مستعد شوند."
برای این که ببینیم آیا چنین شده یا نه، بهتر است نخست با مرور برخی از کتاب های کمک آموزشی که در جهان پیشرفته منتشر می شوند، با ویژگی های کتاب های کمک آموزشی بیشتر آشنا شویم.
ویژگی های کتاب های کمک آموزشی
به طور کلی، کتاب هایی را که برای کودکان و نوجوان منتشر می شود ، به دو دسته کتاب های داستانی( Fiction ) و غیر داستانی( Non-fiction ) تقسیم می کنند. کتاب های غیر داستانی نیز در دو گروه اصلی جای می گیرند؛ کتاب هایی که بیشتر با هدف دانش افزایی و ترغیب کردن دانش آموزان به فراگیری علم نوشته می شوند و به طور معمول برنامه آموزش خاصی را دنبال نمی کنند. این کتاب ها در کشور ما به کتاب های علمی مشهور شده اند. گروه دیگر، شامل کتاب هایی است که بر اساس برنامه آموزشی خاصی نوشته می شوند و هدف اصلی آنها کمک کردن به تحقق اهداف آن برنامه آموزشی است. این گونه کتاب ها را می توانیم کتاب های کمک آموزشی( Curriculum supplement ) بنامیم.
توجه داشته باشید هرچند کتاب هایی که از آنها با عنوان کتاب های علمی یاد کردیم، برنامه آموزشی خاصی را دنبال نمی کنند، اما یکی از مهمترین هدف های برنامه آموزشی را ، یعنی پرورش کنجکاوی و ترغیب دانش آموزان به فراگیری دانش، به خوبی برآورده می کنند و برخی از آنها با یک کتاب صرفا علمی تفاوت های قابل ملاحظه ای دارند و به اصطلاح با دید آموزشی نوشته شده اند. در این جا، منظور ما از کتاب های کمک آموزشی این گونه کتاب ها نیز هست.
کتاب های کمک آموزشی را از جهت محتوا و ساختار می توان بررسی کرد. در ادامه مهمترین ویژگی های این کتاب ها برشمرده می شود.
برای تقویت برنامه آموزشی نوشته می شوند
از لحاظ آموزشی، حرکت در چارچوب برنامه یا استاندارهای آموزشی مهمترین ویژگی کتاب کمک آموزش است. برای مثال، به تازگی بنیاد ملی بهداشت امریکا( NIH ) با همکاری موسسه مطالعاتی برنامه آموزش زیست شناسی( BSCS ) مجموعه کتاب های کمک آموزشی ویژه ای را برای دانش آموزان پایه های مختلف منتشر کرده است. در پیشگفتار کتاب های این مجموعه چنین آمده است:" این کتاب کمک آموزشی یکی از کتاب های مجموعه کمک آموزشی بنیاد ملی بهداشت است که دانش پزشکی و کشفیات پژوهشی را از آزمایشگاه های این بنیاد به کلاس ها می برد. بنیاد ملی بهداشت نقش حیاتی در سلامت امریکایی ها ایفا می کند و تلاش می کند توجه به پژوهش، دانش و شغل های مرتبط با پزشکی را بیشتر کند. از این رو، اداره آموزش علمی را به وجود آوردیم تا در این راه به پربار شدن برنامه های آموزشی و پیشرفت سواد علمی کمک کند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 93 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 36 |
نظام آموزشی روسیه
تاریخچه آموزشی
همانند بسیاری از دولتهای پیشین بلوک شرق، دولت فدراسیون روسیه از سال 1993، به اجرای سیاست اعمال حداقل حمایت ملی از نظام آموزش ملی مبادرت نمود.دراین اثنا، بنا بربند40قانون آموزش و پرورش، 10درصد از درآمد ملی به عنوان بودجه آموزشی بدین امر اختصاص یافت.بدهی های مراکز آموزشی و نبود تجهیزات به روز ، از جمله عمده ترین مشکلات پیش روی مراکز آموزشی مستقر درنواحی فقیر نشین کشور و شهرهای کوچک و حاشیه ای بوده است و این در حالیست که مدارس ایالتی و حرفه ای مستقردر نواحی بزرگ شهری، از جمله مسکو و پترزبورگ، درشرایط بسیار مناسب مالی قرار داشته اند.
با توسعه مدارس خصوصی افزایش بی عدالتی در برخورداری شهروندان روسی از حق آموزشی عمومی با کیفیت بالا مشهود گردید.به نحویکه در طراحی سیاست آموزشی ملی فدراسیون روسیه طی سال 1998، این معضل بطور اختصاصی مورد توجه قرار گرفت.در این اثنا همچنین،افزایش نرخ برنامه های آموزش پایه حرفه ای فاقد راندمان بالای کاری بواسطه حذف شتابزده بیکاری در بازارکار،شکست نظام مدیریت قدیم آموزش پایه حرفه ای و کاهش نرخ افراد استخدامی ثابت در بازار کار، به بروز تنش اجتماعی در کشور منتهی گردیدکه اول از همه در جامعه معلمین مشهود است.طی سالهای 1996-1994،افزایش اعتراض معلمین تا سرحد اعتصاب به پیش رفت.بروز چنین حوادثی درزمینه آموزش، با انعکاس گسترده ای در حوزه فعالیتی مجلس دومای ایالتی مواجه گردیدکه به نوبه خود به اتخاذ سیاست « آموزش و پرورش و امنیت ملی» در می سال 1996 منجر گردید.متعاقب اتخاذ چنین سیاستی، نظام آموزشی روسیه مستقیماً تحت تاثیر پایه امنیت ملی قرار گرفته و مشخص گردید که نقاط ضعف موجود در حوزه آموزش خود عامل اصلی بروز نتیجه غیر منطقی وخطای سیاسی دولت است.
از جمله دستاوردهای اتخاذ سیاست آموزش و پرورش و امنیت ملی می توان به موارد ذیل اشاره نمود :
تضمین فراهم سازی آموزشی عمومی متوسطه آزاد برای کلیه شهروندان روسی
افزایش سهم هزینه های آموزشی و پرورشی در بودجه کشور
برقراری فرصتهای متساوی برای کلیه شهروندان روسی جهت دستیابی به آموزش وجلوگیری از طبقاتی شدن سطوح مختلف اجتماع دردستیابی به امکانات آموزش و پرورش بر اساس قانون اساسی فدراسیون روسیه و قانون آموزش و پرورش
ایجاد شرایط مناسب جهت توسعه تاسیسات آموزشی با اشکال متفاوت ملکیتی
توسعه برنامه های آموزشی درجهت جلوگیری از کاهش نرخ سواد و پائین آمدن توسعه روشنفکری و فرهنگی شهروندان روسی
با اتخاذ سیاست آموزش و پرورش و امنیت ملی و تصویب آن در مجلس دومای روسیه،در خواست دولت روسیه فدرال جهت درنظرگرفتن شرایط اصلاحات آموزشی مورد پذیرش واقع گردید.از این روی،ماموریت اجرای طرح سوم اصلاح نظام آموزشی در دستور جولای سال1997دولت گنجانیده شد.
از جمله مهمترین مسائل پیش روی اعمال اصلاحات آموزشی مذکور می توان به موارد ذیل اشاره نمود :
عدم تعیین معیاری مشخص جهت افزایش سرمایه گذاری آموزشی توسط دولت روسیه و کاهش چشمگیر بودجه فدرال طی سالهای1997-1995
عدم برآورد نیازهای قانونی جاری آموزشی در روند اجرای اصلاحات آموزشی توسط دولت فدراسیون روسیه
عدم تخصیص بودجه جبرانی در حوزه اصلاحات آموزشی
کاهش سریع بودجه فدرال در ارائه خدمات عمومی آموزشی
عدم مسئولیت پذیری دولت فدراسیون روسیه در انتشار کتب درسی مقاطع مختلف آموزشی
افزایش نرخ جرم و جنایت درمیان کودکان به واسطه آموزش سهم عمده ای ازآنان درخارج از نظام رسمی آموزشی
آموزش پیش دانشگاهی
آموزش پایه
سن ورود به دوره : 6 سالگی
سن اتمام دوره : 17 سالگی
ساختار آموزش پایه طی سالهای1997-1990
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 55 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
معلم خلاق
تغییر نظام آموزشی به منظور سازگاری آن با مقتضیات دوران بازسازی نشان می دهد که ضرورت و نیاز خلاقیت ، پیش از پیش احساس شده است ، در تغییر نظام آموزشی به تجدید نظرهایی کلی و اساسی در زمینه های مختلف نیاز داریم . در این مقاله سعی بر تعلیم و تربیت خلاق ، به ارتباط خلاقی که یاد دهندگان با یادگیرندگان باید داشته باشند می پردازیم . برای ادامه حرکت به سوی تعلیم و تربیت خلاق و به منظور پرورش یادگیرندگان خلاق باید یاد دهندگان یعنی معلمان که ستون های اصلی نظام آموزشی هستند دارای خصوصیات خاصی باشند در این مقاله هدف آن است که بر مبنای دستاوردهای پژوهشگران و مطالعات و تجربیات اینجانب این خصوصیات را تحت سه عنوان بررسی می کنیم :
1- خصوصیات معلم در ارتباط با یادگیرندگان که در برگیرنده ارتباط عاطفی ، آموزشی و اخلاقی ( انضباطی ) است .
2- خصوصیات معلم در ارتباط با خود ( خصوصیات شخصیتی )
3- خصوصیات معلم در ارتباط با یادگیری و آموزش ( فعالیت های شغلی ).
1- خصوصیات معلم در ارتباط با یادگیرندگان
در زمینه خصوصیات معلم در ارتباط با یادگیرندگان سه زمینه عمده را مورد توجه قرار می دهیم .این زمینه ها به ترتیب عبارتند از :
الف : ارتباط عاطفی ب : ارتباط آموزشی
ارتباط عاطفی:
در ایجاد ارتباط عاطفی معلمان خلاق علاوه بر آنچه گفته شد به این گونه فعالیت ها باید بپردازند.
-تشویق و تقویت خلاقیت : بر اساس تحقیقاتی که در ایران توسط محققین انجام شده نشان می دهد که معلمان خلاق در کنار نگرش مثبتی که نسبت به خلاقیت دارند با ابراز علاقه و احترام به برقراری ارتباطی خلاق با یادگیرندگان بویژه یادگیرندگان خلاق ، این توانایی را به صورت های مختلف تایید و تشویق و تقویت می کنند.
-برقرار کردن رابطه عاطفی عمیق : بسیاری از معلمان خلاق مایل به برقرار کردن روابط عمیق و سالم بین خود و یادگیرندگان با یکدیگر هستند آنها بر این عقیده اند که این ارتباط صمیمانه و عمیق عاطفی محیط و شرایط مساعد را پرورش و توسعه خلاقیت فراهم می کنند .این معلمان نه تنها از انتقادات یادگیرندگان خود ناراحت نمی شوند بلکه آنها را تشویق به اظهار نظر و بیان انتقادات خود می کنند.
اارتباط آموزشی : نتایج حاصل از پژوهش ها و تجربیات عملی نشان داده که معلمان خلاق در ارتباط آموزشی خود با یادگیرندگان راههایی مثل استفاده از حواس ، استفاده از روش بحث و گفتگو ، امکان تجربه و خطا ، توجه به کیفیت تفکر ،تکیه بر کیفیت در مقابل کمیت یادگیری ، استفاده از روش کنکاش مغزی ، تکیه بر تفکر واگرا در مقابل تفکر همگرا ، توجه به تفاوت های فردی با یادگیرندگان و روش اداره کلاس را مد نظر دارند.
2- خصوصیات معلم در ارتباط با خود ( خصوصیات شخصیتی )
گوته می گوید ، اندیشیدن آسان است و عمل کردن مشکل ، اما مشکل ترین کارها عمل کردن به آن چیزهایی است که می اندیشیم پس بررسی و پژوهش های کوتاه مدت و بلند مدت نشان داده که افراد خلاق از جمله معلمان خلاق در ابعاد ذهنی ، عاطفی و اجتماعی دارای خصوصیاتی هستند که در ابعاد ذهنی می توان به کنجکاوی شدید توام با شک گرایی و روحیه تجربی (پویندگی ) تمرکز حواس و استمرار در اندیشیدن ، روان بودن در تولید اندیشه توام با روانی کلام ، انعطاف پذیری ذهنی به صورت آزمون ،استقلال فکر و عمل ، مهارت در بازسازی عقاید پشتکار و پایداری ، اعتقاد به خویشتن با نگرش مثبت ( خودباوری ) و ..... پرداخت .
3-خصوصیات معلم در ارتباط با یادگیری و آموزش
بیش از نود درصد از معلمان خلاق معتقدند که خلاقیت در نظامی پا می گیرد که یادگیرنده در یادگیری خود نفش فعال و سازنده داشته باشد و معلم راهنما و تسهیل کننده باشد نه این که معلم مطالب را کاملا پخته و خود نیز به فراگیر بخوراند بلکه بستر و راه را هموار و مناسب سازد آنان وظیفه مهم معلم را بنا کردن شناخت ، تربیت ذهن برای منطقی اندیشیدن و تقویت تفکر خلاق می دانند و یا تسلط بر آموخته های مختلف یا شناخت و به کارگیری روشهای ارزشیابی آموزشی و پرورشی .
خصوصیات معلم پرورش دهنده خلاقیت
مربی یا معلمی که می خواهد یک کلاس ویژ ه ی پرورش خلاقیت را اداره کند و یا این که علاقمند است در جریان تدریس روزمره ی خود به طور جدی پرورش خلاقیت دانش آموزان را هم مدنظر داشته باشد، اگر چنان چه از خصوصیات و نگرش های ویژ ه ای که با ماهیت و فرآیند خلاقیت مناسبت دارد ، برخوردار باشد ،مطمئنا در کار خود بسیار موفق تر عمل خواهد کرد. البته یک چنین معلمی حتما لازم نیست که خودش فردی خلاق باشد ،اما اگر چنان چه شخصا از مهارت های اساسی خلاقیت برخوردار باشد و بتواند عملا از آن ها استفاده کند ،بدون شک در پیش برد و هدایت کلاس و تاثیر گذاری بیش تر و بهتر بر دانش آموزان خود موفقیت بیش تری کسب خواهد کرد.
برخی ویژگی های معلم علاقمند به خلاقیت که داشتن آن ها به بازدهی بیش تر کلاس و تدریس او می انجامد، موارد زیر است :
1- فردی انتقاد پذیر باشد .
2-تحمل عقاید نو دانش آموزان را داشته باشد.
3-از صبر و تحمل بالایی برخوردار باشد .
4-به تفاوت های فردی و منحصر به فرد بودن تک تک دانش آموزان اعتقاد داشته باشد.
5-از انگیزه ای قوی برخوردار باشد.
6-پذیرای ایده ها و نظرات غیر عادی دانش آموزان خود باشد.
7-دوست دار هنر و زیبایی شناسی باشد.
8-تا حد امکان به دانش آموزان خود آزادی عمل بدهد.
9-در چند زمینه ی مختلف معلومات و مهارت داشته باشد .
10-برای هر دانش آموز احترامی ویژه قائل باشد .
11- خیال پردازی دانش آموزان را تشویق کند.
12-در مواقع لزوم بتواند کودکانه بیاندیشد و کودکانه عمل کند.
13-به دانش آموزان خود اجازه دهد که گاهی اشتباه کنند.
معلمان خلاق چگونه عمل می کنند؟
به راستی که این دلها خسته می شوند همانطور که بدن ها خسته می گردند پس نوبرها و تازه پیدا شده های حکمت ها را برای آن دلها بجویید. حضرت علی (ع)
بسیاری از معلمان خلاق بخصوص تا زمانی که یاد گیرندگان به تفکر ذهنی ، انتزاعی و مجرد در دوره ی ابتدایی نرسیده اند به پرورش حواس و استفاده از آنها در آموزش می پردازند. عده قابل توجهی از این معلمان در کنار استفاده از وسایل سمعی وبصری (که غالباً توسط یاد گیرندگان ساخته شده است) ، یادگیرندگان را به مشاهده طبیعت و پدیده های آن و مراکزمختلف علمی ، هنری ، صنعتی و ... تشویق و راهنمایی می کنند.
در بررسی های انجام شده ، بسیاری از معلمان خلاق بر این نظر بودند که یکی از اشکالات تعلیم و تربیت غیر خلاق و ایستا ، عدم ارتباط سازنده که بین یاددهنده و یاد گیرنده است . این رابطه که مبتنی بر انتقال یک رشته اطلاعات و معلومات معین از یاد دهنده به یاد گیرنده است ، باعث تسلط یاد دهنده بریادگیرنده و اتکای دانش آموز به معلم می شود. معلمان خلاق ، این ارتباط سلطه گرانه را درست نمی دانند زیرا معتقدندکه نتیجه آن عدم توسعه ذهن یادگیرنده است و با تولید تفکر منطقی و فعال که درخلاقیت نقش عمده دارد، مغایرت دارد.
معلمان خلاق برای ایجاد شرایط مساعد روشهای مختلفی دارد که در زیر به آنها اشاره می شود:
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 14 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 10 |
ناتوانایی های یادگیری
نا توانایی های یادگیری مقوله خاص دیگری است که در حیطه کودکان استثنایی قرار دارد و درصد چشمگیری از کودکان را در بر می گیرد، نا توانایی های یادگیری نارسایی های خاصی است که در صورت عدم شناسایی آن معمولاً تحقیر و توهین و...بی دری و شکست های تحصیلی را به بار می آورد. اشکال بزرگ این اختلال آن است که بر خلاف نابینایی و ناشنوایی و ... تشخیص آن در سنین پیش دبستانی به آسانی امکان پذیر نیست.
نکته مهم در تشخیص اختلالات یادگیری این است که بتوانیم اختلال را پیش از ظهور یا در همان مراحل اولیه ی ظهور مورد شناسایی قرار دهیم تا از صدمات روانی تحصیلی بعد جلوگیری کنیم. زیرا هم خود کودک به دلیل ناتوانایی در انجام بعضی تکالیف رنج می بردوتصویرمثبتی که ازخود داشته ازبین می رودوهم موردتوبیخ وسرزنش معلمین ودانش آموزان قرار می گیرد.
تاریخچه:
تا سال 1960 مشکل این کودکان ناشناخته بود و در این سال نظریات متفاوتی در این باب باز شد در این نظریات عامل نا توانی یادگیری }معلول تنبلی، ضایعه مغزی، اختلال عصبی، معلولیت ادراکی{ را ذکر کرده اند.
در سال 1963 با برگزاری یک کنفرانس ملی به رهبری سامول کرک در شیکاگو اقدام به ایجاد یک مؤسسه ملی کردند او در این سخنرانی گفت : موضوع بحث ما در این جا کودکانی هستند که یا به جهت سبب شناسی (برای مثال: نقص جزئی در کار مغز یا اختلال عصبی – روانی) یا جلوه های رفتاری (برای مثال: فکری خوانی، اختلال های ادراکی) نامی بر آنها گذاشته شده و او پیشنهاد کرد که برای این گونه افراد اصطلاح ناتوانی یادگیری که در برگیرنده تمامی افراد مورد نظر است استفاده شود.
عناصر مشترک در تعاریف ناتوانی یادگیری:
1- تفاوت میان عملکرد مورد انتظار و عملکرد واقعی کودک
2- نشانه های رفتاری
3- نبود سایر مشکلات مثل ناشنوایی
4- تمرکز یا نگرش پایه آن ها درباره مشکل یادگیری
یک تیم زمانی می تواند از تشخیص نا توانی خاص یادگیری استفاده کند که کودک با سطوح توانایی و سنی خود در زمینه های }بیان کلامی، درک شنیداری، بیان نوشتاری، مهارت های پایه خواندن، درک خواندن، محاسبه ریاضی{ نتواند پیشرفت کند.
تیم تشخیص دهنده زمانی ممکن است یک کودک را به عنوان دارنده ناتوانی یادگیری خاص تشخیص دهد که ناهمخوانی بین توانایی و پیشرفت او ناشی از موارد زیر نباشد.
1- معلولیت بینایی، شنوایی، حرکتی 2- عقب ماندگی ذهنی
3- اختلال هیجانی 4- محرومیت محیطی، فرهنگی، اقتصادی
تعریف کمیته اتحاد ملی
نا توانی یادگیری یک اصطلاح است که به گروه ناهمگون ی از اختلالات اطلاق می شود که با مشکلات خاص در کسب و استفاده از مهارت ها همراه می باشند (مهارت های گوش دادن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، استدلال کردن، توانایی های ریاضی مشخص می شوند).
دراین تعریف وجود ناتوانایی یادگیری را درهمه سنین به رسمیت می شناسد.
طبقه بندی ناتوانایی های خاص یادگیری
1- ناتوانایی های یادگیری زبانی: که طیف وسیعی از کودکان را در بر می گیرد و به سه دسته فرعی؛ زبان درونی، زبان دریافتی و زبان بیانی تقسیم می شود. زبان درونی که در خود فرد است و شامل مفهوم سازی، تصویرسازی کلمات و هضم مفاهیم به فرد کمک می کند و کودکانی که در این مورد (زبان درونی) ناتوان هستند از درک معانی واژه ها عاجزند. زبان دریافتی، عبارت از توانایی درک زبان محاوره ای یا گفتگوی شفاهی که کودک مبتلا به این ناتوانی، معمولاً در مکالمات روزمره مشکل دارد یعنی آنها را از نظر فیزیولوژیکی می شنود اما درک نمی کند. اختلال ناشی از این نوع را با نام های ناشنوایی کلمه، زبان پریشی دریافتی، زبان پریشی حسی یاد می کنند. زبان بیانی به زبانی می گویند که به وسیله آن می توانیم با دیگران به طور شفاهی ارتباط برقرار کنیم و حرفهای خود را بزنیم.
2- ناتوانی یادگیری خواندن: این ناتوانی یادگیری مختص به تحصیل بوده و تا زمان تحصیل تشخیص آن نا ممکن است. این ناتوانی در واقع عارضه ای شایع است.
3- ناتوانی یادگیری نوشتار: این ناتوانی نیز در زمان تحصیل مشخص می شود، این کودکان در زمینه هایی مثل نوشتن با دست، ضعف مهارتهای پیش نیاز نوشتن، ناتوانی در شکل دادن به حروف، وارونه نویسی، جدانویسی، آیینه نویسی، دیکته نویسی و ... .
4- ناتوانی های یادگیری مربوط به ریاضیات: از ناتوانی های شایع است. دیس کالکولیا یا ناتوانی مفاهیم ریاضی به اشکال مختلفی وجود دارد مثل: مشکل در تشخیص شکل، اندازه اعداد، شمارش و محاسبه و اندازه گیری.
5- ناتوانی های یادگیری اجتماعی- عاطفی: دسته ای از کودکان به ناتوانی در یادگیری آداب و روابط اجتماعی و کنترل عاطفی چه در بیان و بروز عواطف و چه در پذیرش و تحمل آنها مشکل دارند. اشکال مرضی این ناتوانی شامل حواس پرتی، بروز رفتارهای نامناسب، گوشه گیری، تحرک بیش از حد و عدم درک اجتماعی جلوه می کند.
6- ناتوانی های یادگیری ادراکی- حرکتی: زندگی ما با مهارتهای ادراکی- حرکتی آمیخته است. فرضیه هایی که معمولاً در این حیطه قرار می گیرند شامل کاستی های ادراک دیداری (تشخیص شکل و زمینه) ارتباط های فضایی سیستم های حرکتی، نداشتن تعادل، ضعف در مهارتهای حرکتی ظریف یادرست، تمیز شنوایی و... .
علل ناتوانی های یادگیری
ناتوانی یادگیری گستره ای بسیار وسیع و متنوع دارد و علل به وجود آورنده آن نیز بسیار گسترده است.
در این کتاب ناتوانی های یادگیری به عواملی که در طبقه بندی والانس و یک لافلین ارائه داده اند استفاده شده شامل علل:
1- عوامل آموزشی: که منظور فقر آموزشی- محیطی است یعنی فقر کمی و کیفی روش، مواد ومحتوای آموزش از مهمترین عواملی است که باعث نانوانی یادگیری می شود. مانند تدریس ناکافی نقص دانش علم، شیوه های تدریس ناصحیح.
2- عوامل محیطی: محیط به صورت خاص می تواند در گسترش یا محدود کردن اختلالات یادگیری مهم باشد. موارد عمده محیطی مانند تغذیه، بهداشت، سلامتی، تحریک حسی، تحریک زبانی، رشد اجتماعی و عاصفی در ناتوانی های یادگیری مؤثرند.
3- عوامل روانی: در زمره مهمترین علل به وجود آورنده اختلالات یادگیری تلقی می گردند. کودکانی که ناتوانی یادگیری به دلیل مسائل روانی دارند، در ادراک، یادآوری، شکل دادن به مفاهیم، پردازش اطلاعات و بیان اطلاعات، کمبود مهارتهای کلامی، ضعف حافظه کوتاه مدت و... دچار کاستی هستند.
4- عوامل فیزیولوژیکی: چون آسیب دیدگی مغزی شدید یا جزئی و آسیب های وارده به سیستم عصبی مرکزی باعث ناتوانی یادگیری می شوند. عوامل فیزیولوژیکی به دو دسته ژنتیکی و بیوشیمیایی تقسیم می شوند. که عوامل ژنتیکی در بسیاری از ناتوانایی های یادگیری مثل دیس لکسی مؤثرند.
دسته بندی | بهداشت محیط |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 13 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 13 |
نحوه پیشگیری از حوادث و رعایت نکات ایمنی و بهداشت محیط کار
حوادث شغلی، علل بروز آنها و بهداشت محیط کار:
حادثه ناشی از کار: در منابع آموزشی بهداشت، حادثه به معنای رویداد، واقعه و یا پیش آمد ناخواسته و عموماً نامطلوب عنوان شده که ممکن است خسارات مالی و یا جانی در بر داشته باشد. همچنین بنا بر عقیده صاحبنظران، حادثه، اتفاقی است پیش بینی نشده و ناگهانی که بدون مداخله خود شخص، بر اثر نیروی خارجی بوجود می آید و یا به عبارتی پدیده هایی که انسان را ناخواسته از مسیر زندگی طبیعی منحرف سازد و برای او ایجاد ناراحتی جسمی و روانی و یا خسارت مالی می نماید حادثه نامیده می شود.
به همین ترتیب، برخی تعاریف رایج از مفهوم حادثه، در علم بهداشت به شرح زیر مطرح می باشند و بر این اساس حادثه عبارتست از:
- ضعف در جوابگویی وفرار از حالات مخصوص (دیدگاه ل. دیویس)
- یک اتفاق پیش بینی نشده و خارج از انتظار که سبب صدمه و آسیب گردد.
- حوادث ناشی از کار عبارت از حوادثی می باشد که حین انجام وظیفه و به سبب آن برای بیمه شده اتفاق می افتد. این وضعیت (حین انجام کار) مشتمل بر تمام موارد حضور بیمه شده در محیط کار و محوطه آن بوده و یا در شرایطی که به دستور کارفرما در خارج از محیط کارگاه مأمور انجام کاری می شود. اوقات رفت و آمد بیمه شده به محیط کار یا بالعکس نیز مربوط به این ضابطه هستند.
همچنین، حوادثی که حین اقدام برای نجات سایر بیمه شدگان آسیب دیده و مساعدت به آنان اتفاق می افتد، حادثه ناشی از کار تلقی می گردد.
آسیبها و حوادث ناشی از کار ممکن است 1- آسیب های جانی 2- آسیب های اجتماعی 3- خسارات اقتصادی باشند.
1- آسیب های جانی: هرگونه حادثه ناشی از کار، حتی در ابعاد ضعیف آن، می تواند سبب درد و ناراحتی در خود فرد و اطرافیان و نزدیکان وی شود. و در صورتیکه حادثه شدید باشد، میزان آسیب دیدگی انسان بیشتر شده و موارد مرگ و از کار افتادگی پیش می آید.
2- آسیب های اجتماعی: از آنجا که پیشرفت و ترقی هر اجتماعی بستگی به نیروی کار افراد جامعه دارد، لذا محصول کار هر کارگر نه تنها مایه امرار معاش زندگی خود و خانواده اوست بلکه سرمایه و پشتوانه اقتصاد یک جامعه نیز می باشد. با توجه به رقم قابل توجه درصد افراد فعال و یا در سنین کار به ویژه در کشور جوان ایران، اهمیت این مسئله و گستردگی پیامدهای اجتماعی آن مشخص می شود.
3- خسارات اقتصادی: حوادث به هر صورت در هر ابعادی باشد، به تناسب آن زیان و خسارات اقتصادی برای افراد دخیل (کارگر و کارفرما) و در دید کلان نگر سطوح کلی جامعه به بار می آورد این ضررها می تواند به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم ایجاد شود. ضررهای مالی و اقتصادی ناشی از وقفه کار به علت حادثه، هزینه های درمانی و نیز خسارات پرداختی در مورد از کار افتادگی کارگر حادثه دیده (موقت، دایم، فوت) از جمله زیانهای مستقیم و زیانهای ناشی از وقفه در کار سایر کارگران، به علت کمک به فرد مصدوم، بحث و گفتگو در مورد علت وقوع حادثه، به هم ریختن نظام کار پس از انتقال کارگر به بیمارستان تا موقع گماشتن فرد مناسب برای انجام امور و خسارات وارده به ماشین آلات و... در قالب زیانهای اقتصادی غیرمستقیم ناشی از حوادث شغلی مطرح می باشند.
علل بروز حوادث شغلی
اصولاً عوامل و مسائل مختلفی در ابعاد انسانی، تجهیزاتی و شرایط محیطی و انجام کار به تنهایی یا به همراه سایر عوامل در بروز حوادث در محیطهای کارگاهی و صنعتی مؤثر می باشد. این عوامل در دو دسته کلی علل مستقیم و غیرمستقیم مطرح می شوند.
1- علل مستقیم:
علل مستقیم، مشتمل بر عواملی است که در بوجود آمدن حادثه واجد سهم اصلی می باشد. برخی از رایج ترین این علل بدین شرح هستند:
جابه جا کردن کالا، کار با ماشین آلات، سقوط اشیاء، افتادن کارگر از ارتفاع، پرتاب ابزار و وسایل کار در کارگاه، افتادن به علت لیز خوردن، برخورد با مانع، سوختگی و نیز تصادف با وسایط نقلیه در محیطهای کارگاه و هنگام رفت و برگشت به محل کار.
2- علل غیرمستقیم:
این علل در شرایط وجود علت یا علل مستقیم بروز حوادث، احتمال و یا شدت آنرا فزونی می دهند. این عوامل شامل تمام عواملی است که باعث خستگی، نارضایتی و ناراحتی کارگر می شوند.
مهمترین این عوامل عبارتند از:
نور نامناسب، صدای بیش از حد، تهویه نامناسب، استاندارد نبودن میزان درجه حرارت محیط کار، طولانی بودن ساعات کار، سرعت بیش از حد تولید، مشکلات خانوادگی، روابط نامتناسب کارگران به ویژه با کارفرما یا سرپرست کارگاه.
در سالهای اخیر بررسی آمار حوادث و تجزیه و تحلیل چگونگی بروز عمده آن، نتایج راهبردی دیگری را به همراه داشته است که اهم آن به شرح زیر است:
1- میزان بروز و شدت حوادث شغلی در جوانان و به ویژه میانسالان، به دلیل عهده دار بودن مشاغل سنگین و پرمخاطره بیشتر از سایر گروههای سنی در کار می باشد.
2- به همین ترتیب این وضعیت در مردان حادتر از زنان می باشد.
3- میزان بروز و شدت در مشاغل مختلف، تفاوت دارد.
4- میزان حوادث در کارگران بی تجربه بیشتر است.
5- اعضای حرکتی فوقانی، اعضای حرکتی تحتانی، چشم، سرو گردن، شکم و نهایتاً سایر قسمتهای بدن واجد بیشترین توزیع فراوانی آسیب پذیری می باشند.
6- عموماً میزان بروز حوادث در برخی روزهای هفته (اول و آخر) دارای آمار بیشتری است.
به طور کلی، حادثه یک مسئله انسانی بوده و افراد نه تنها در بروز آن، بلکه در پذیرش و در معرض قرارگیری نقش قابل بررسی دارند. در وابع عامل انسانی یکی از اصلی ترین و مستمرترین علل وقوع حوادث بوده و عوامل متعددی نظیر عدم تطابق قوای بدنی، رعایت نکردن اصول ایمنی کار با دستگاه ها و بهداشت محیط کار، عدم وجود نظم و رعایت ضوابط کار در محیطهای کارگاهی، عوامل عمیق عاطفی، بیماری، مشکلات روحی و روانی نیز در آن موثر می باشند.
بهداشت محیط کار:
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 99 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 111 |
مطالعه ی موفق با تمرکز
دوستانه
ازیکی ازفیلسوفان و مرتاضان هندی پرسیدند: آیا پس ازاین همه دانش و فرزانگی و ریاضت هنوزهم به ریاضت مشغولی؟
گفت: آری. گفتند: چگونه؟
گفت: وقتی غذا می خورم صرفاً غذا می خورم و وقتی می خوابم فقط می خوابم.
این شاید بزرگ ترین ثمره ی تمرکز است. آیا شما هم هنگام غذا خوردن می توانید تمام توجهتان را روی غذا خوردن و لذت و مزه ی غذا معطوف کنید، یا اینکه معمولاً از افکار مربوط به گذشته و آینده آشفته اید و چون به خود می آیید می بینید غذایتان تمام شده و جز امتلا و پری معده هیچ نفهمیده اید.
تمرکز واقعی یعنی اینکه اگرشما درطول روزبه پنج فعالیت مختلف مشغولید، درهرفعالیت صرفاً به آن فکرکنید و از افکار مربوط به کارهای دیگرآسوده باشید.
موفقیت زندگی روزانه ی ما تماماًً به میزان تمرکز ما برامور روزانه ارتباط دارد. اگر شما قادر باشید به هنگام کار فقط روی کارخود، به هنگام ورزش صرفاً روی انجام حرکات، درهنگام مطالعه فقط روی موضوع کتاب و به هنگام انجام فعالیت هنری ازقبیل موسیقی، نقاشی، خطاطی و . . . به فعالیت هنری خود توجه و تمرکز کنید، عملاً موفقیت شما به میزان چشمگیری افزایش می یابد.
تمام نوابغ جهان کسانی بودند که از قدرت تمرکز فوق العاده ای برخوردار بودند. آشفتگی و شوریدگی ذهنی، عملاً شما را به هیچ عنوان موفق نمی کند. وقتی کارمی کنید به خانواده می اندیشید، وقتی درخانواده به سرمی برید ازشغل خود نگرانید و وقتی ورزش می- کنید در اندیشه ی تحصیل هستید و وقتی درس می خوانید فکرتان هزارسو می رود. این عملاً اتلاف وقت و مؤثر نبودن است.
موفقیت یعنی تمرکز، تمرکزو تمرکز.
خواننده ی عزیز
همه ی فعالیت های انسان برای توفیق، نیازمند تمرکزاست. اما ازسلسله فعالیت های نیازمند تمرکز، مطالعه جدی ترین فعالیتی است که تمرکزدرآن نقش اساسی و محوری دارد.
خود شما بارها متوجه شده اید که پس ازمدتی که ازمطالعه تان گذشت چشمانتان روی کلمات و خطوط می دود بی آنکه حواستان به آن باشد وهمین طورشاید چند خط و یا چند صفحه را دنبال کنید و یکباره متوجه شوید حرکت چشمانتان صرفاً از زوی غریزه و عادت بوده، فوراً به عقب برمی گردید و شروع به خواندن دوباره می کنید، اما کمی جلوترمشکل تکرار می شود. این موضوع شما را بسیارخسته و کسل می کند، وقت زیادی را ازشما می- گیرد و کم کم میل به مطالعه درشما کم می شود. گاهی اوقات هم به کلمه ای از کتاب خیره می شوید و درافکارخود غوطه می خورید. پیش ازهرچیزمطمئن باشید که این مشکل و مسئله ی شما نیست و همه ی افرادی که به نوعی با مطالعه و کتاب سروکاردارند ازاین موضوع دررنجند.
برهمین اساس بخش عمده ای ازاین کتاب به راه های بهبود تمرکز درهنگام مطالعه وهنگام حضوردرکلاس می پردازد که صد البته مطالعه و عمل به آن برای تمرکز، آرامش، و شادمانی و موفقیت به همراه خواهد داشت.
درآخرذکراین نکته ضروری است که تمرکزحواس یک مهارت بی چون و چراست که نیازبه فراگیری تکنیک ها و تمرین مستمر دارد.
اینکه شما روش های کاربردی این کتاب را چند روزی تمرین کنید و بعد رهایش کنید نتیجه همان می شود که اکنون به آن گرفتارید: " عدم تمرکزحواس". تمرینات را با صبر و حوصله و متانت کافی انجام دهید. شتاب زده عمل نکنید و منظم و آرام به پیش بروید.
" لرد بایرون" می گوید: برای پیشرفت و پیروزی سه چیزلازم است: اول پشتکار، دوم پشتکار و سوم پشتکار.
این کتاب را بخوانید اگر:
مصمم هستید و اراده ی راسخ کرده اید تمرکزتان بهترشود.
تمرین ها را انجام می دهید.
و به پیشرفت خود یقین دارید.
فصل اول
واقعیت ها در: تمرکز حواس
تمرکز چیست ؟
مهم ترین علت عدم دستیابی به یک تمرکز فکرعالی، تعاریف نادرستی است که درذهن شما برای تمرکز حواس وجود دارد.
بیشتر شما تمرکز را فکرکردن به یک موضوع ویژه به صورت مطلق و کامل و صد درصد می دانید درحالی که چنین چیزی نه تنها برای شما که برای هیچ انسانی درهیچ شرایطی به هیچ عنوان ممکن نیست.
شما ابداً قادرنیستید تمام ذهن خود را به طورکامل و مطلق در اختیاریک موضوع بگذارید و بقیه ی افکار را درآن زمان از ذهن خود کاملاً حذف کنید.
زمانی که یک انسان می تواند چنین تمرکزی داشته باشد، حداکثرسه الی چهارثانیه است. یعنی تاکنون کسی نبوده که پنج ثانیه متوالی به طورمطلق، تنها و تنها به یک چیزبیاندیشد.
بنابراین، منطقی نیست که شما تعریف بالا را برای تمرکزحواس قبول کنید. چنین تعریفی، سطح توقع شما را بالا می برد. وقتی که فکردیگری به جزموضوع اصلی به ذهنتان راه می یابد و یا کوچک ترین عامل حواس پرتی را ازمحیط اطراف خود دریافت می کنید. احساس سرخوردگی می کنید و گمان می کنید که قدرت تمرکز ندارید. حال آنکه این تصور فقط ناشی از برداشت اولیه ی نادرستی است که از تمرکزداشته اید وهمین تصورعملاً شما را در تلاش برای بهبود تمرکز ناکام می سازد.
پس، اولین و مهم ترین قدم را در راه افزایش تمرکز ذهنی خود بردارید: تعریف نادرستی را که از تمرکز حواس درذهن خود دارید دگرگون کنید.
اما تعریف درست تمرکز
تمرکزحواس همان قدرمی تواند واقعی باشد که عوامل حواس پرتی واقعیت دارند.
یعنی: شما باید بپذیرید که به هرحال، همیشه عواملی حواس شما را پرت می کنند که بعضی ازآن ها منشأ ذهنی و درونی دارند و ازاندیشه ی خود شما ناشی می شوند و بعضی دیگرمنشأ محیطی و بیرونی دارند و از محیط اطراف شما نشأت می گیرند. عواملی مثل یادآوری خاطرات و تخیلات گوناگون وتجزیه وتحلیل مسائلی خارج ازچارچوب موضوع مطالعه، ازعوامل حواس پرتی درونی و عواملی مانند سروصدا، حضورمزاحم دیگران و آشفتگی مکان مطالعه ازعوامل بیرونی به حساب می آیند.
شاید بتوان ذهن انسان را به یک سیستم ارتباطی بسیارپیچیده تشبیه کرد. درهرلحظه هزاران پیام ازمحیط داخلی بدن و ازمحیط اطراف به آن مخابره می شود و درعین حال هزاران پیام ازاین مرکز به محیط داخلی بدن و محیط اطراف ارسال می گردد. اگرچه بسیاری از این مبادله ها درحوزه ی ناخودآگاه ما صورت می گیرد، بعضی از این پیام ها وارد حوزه ی آگاهی ما می شوند و ذهن ما را از موضوع مطالعه منحرف می کنند.
گفتیم که برای دستیابی به تمرکز حواس عالی، باید آن را درست تعریف کرد. برای تعریف درست هم ابتدا باید حواس پرتی را به عنوان یک واقعیت انکارنشدنی بپذیریم و بعد بگوییم : تمرکزحواس یعنی" عوامل حواس پرتی را به حداقل رساندن". با تمرین هایی که جلوتر شرح خواهیم داد، شما می توانید عوامل حواس پرتی خود را کمترو در نتیجه تمرکز حواس خود را بیشتر کنید.
تمرکز حواس نسبی است
درتعریفی که برای تمرکزحواس ارائه دادیم نسبی بودن تمرکزکاملاً نشان داده شده است. گفتیم که تمرکز هرشخص به نسبت کاهش عوامل حواس پرتی او افزایش می یابد و بنا به تغییرات موقعیت ذهنی و محیطی اوتغییرمی کند. درنتیجه شما هیچ گاه ازیک میزان مشخص وثابت تمرکز برخوردارنیستند. به محض آنکه محیط شما عوض شود و یا شرایط ذهنی شما تغییرکند، میزان تمرکزشما بریک مطلب تغییرمی کند.
همچنین تمرکزحواس افراد مختلف نسبت به یکدیگر، کاملاً فرق می کند. بنابراین شما هرگزنباید خود را فرد حواس پرت و فاقد تمرکزی بدانید یا معرفی کنید، چرا که چنین چیزی حقیقت ندارد.
درست ترآن است که بگویید در این لحظه، با ذهنیت کنونی و در محیط فعلی عوامل حواس پرتی من بیشترو میزان تمرکزم کمتراست.
گفتن" من کاملاً آدم حواس پرتی هستم" و عباراتی ازاین دست، کاملاً نادرست است. این قضاوت شما درباره ی تمرکز حواستان به هیچ وجه منصفانه نیست چرا که خود شما بارها و بارها درشرایط متفاوت تمرکزهای عالی گوناگونی را تجربه کرده اید.
همیشه به خاطر داشته باشید که به هنگام قضاوت درمورد خودتان یا دیگران، واقع بین بودن با بدبین بودن خیلی فرق می کند. کسی که واقع بین است همه ی جنبه ها چه خوب و چه بد را درنظر می گیرد. به سرعت داوری نمی کند. جزئیات را می بیند و کلی گویی نمی-
کند. پس: درمورد تمرکزحواس خود واقع بینانه قضاوت کنید و واقع بینانه حرف بزنید یعنی همیشه توجه کنید که: تمرکزحواس نسبی است.
تمرکز حواس اکتسابی است
بسیاری ازشما در مواردی که نمی توانید تمرکز حواس عالی داشته باشید، می گویید: "من ذاتاً آدم حواس پرتی هستم" . همین ذهنیت نادرست باعث می شود که نتوانید ازچنین تمرکزی برخوردار گردید.
تمرکز حواس به هیچ وجه ذاتی نیست. ما ژن مشخصی برای تمرکزدرمغزنداریم و هیچ یک ازما با تمرکز مادرزاد به دنیا نیامده ایم. اگرچه برخی از والدین، رفتارنوزاد خود را هنگامی که محکم شیشه ی شیررا در دست گرفته، به آن نگاه می کند و شیر را می مکد، تمرکز حواس تلقی می کنند و می پندارند که کودکشان ازتمرکز ذاتی برخورداراست. رفتار کودک صرفاً پاسخی بازتابی به محرک که شیشه ی شیر یا سینه ی مادراست، می باشد و هیج نوع تفکری درآن صورت نمی گیرد چرا که هنوز مراکزعالی مغز، کنترل رفتارکودک را به دست نگرفته اند و بنابراین تعبیر رفتارکودک به تمرکز حواس کاملاً بی اساس است.
آنچه مسلم است استعداد بالقوه ی تمرکزحواس درهمگان وجود دارد و مانند هراستعداد دیگر می توان آن را درخود رشد داد و پروراند. شما به راحتی می توانید این خصلت همگانی را درخود تربیت کنید و به عالی ترین مراتب خویش برسانید.
همه توانایی های همگانی را به عضله ای تشبیه می کنند. قوی ترین و عضلانی ترین افراد را هم که در نظربگیرید، وقتی به دنیا آمدند ازعضلاتی ساده و نرم و طبیعی مانند دیگران برخورداربودند اما تمرین و ممارست و به کارگرفتن عضلات باعث شده که آن ها به مرور در رشد عضلانی خود پیشرفت کنند و به بالاترین مرتبه ی آن که مهارت های ویژه دراستفاده ازعضلات است، برسند.
تمام استعدادهای بالقوه ی انسانی را می توان به صورت بالفعل درآورد و پرورش داد و به عالی ترین درجه ی خود را رساند.
مثلاً یک بند باز ماهر را درنظربگیرید. اوهم وقتی متولد شد مانند همه ی کودکان طبیعی دیگر، توانایی حفظ تعادل را به دست نیاورده بود. مدت ها طول کشید تا او بتواند بنشیند و دروضعیت نشسته تعادل به دست آورد، بایستد و در وضعیت ایستاده تعادل به دست بیاورد. راه برود و درحال راه رفتن تعادل خود را حفظ کند. درست مانند همه ی کودکان طبیعی دیگر. اما او با تمرینات مداوم و مکرر، استعداد حفظ تعادل خود را آن قدرپرورش داد که به یک مهارت تبدیل کرد. حالا او آنقدرتوانایی حفظ تعادل دارد که می تواند به راحتی روی یک بند حرکات پیچیده انجام دهد و تعادل خود را حفظ کند و ما را به وجد بیاورد.
حافظه و تمرکزهم دو استعداد همگانی هستند که می توانند پرورش پیدا کنند و به مهارت های ویژه تبدیل شوند.
کسانی که قادرند ضرب و تقسیم اعداد چند رقمی را درکوتاه ترین زمان ممکن انجام دهند، کسانی که می توانند با یک باردیدن، شنیدن، حس کردن یا خواندن، آنچه را که آموخته اند، تا زنده اند به خاطر داشته باشند و همه ی کسانی که ما آن ها را استثنائی و عجیب و غریب می دانیم، افرادی کاملاً معمولی هستند که یک یا چند استعداد طبیعی وهمگانی خود را تا این سطح پرورش داده اند. امروز حتی خلاقیت، که حدود صد سال پیش یک استعداد کاملاً ذاتی تصورمی شد، یک استعداد کاملاً پرورش یافته محسوب می شود.
دکتر" اسبورن" در کتاب " پرورش استعداد همگانی ابداع و خلاقیت" براین موضوع بسیارتأکید می کند و تمرینات زیادی را برای پرورش این استعداد بالقوه به خوانندگان کتاب خود می آموزند.
علت رشد روزافزون مؤسسه های پرورش نیروهای ذهنی دردنیا همین قابلیت پرورش یافتن نیروهای ذهنی و اکتسابی بودن آن هاست.
پس کاملاً ایمان بیاورید و باورکنید که به راحتی قادرید استعداد خدادادی تمرکزفکر را در خودتان پرورش دهید و نسبت به وضعیت کنونی، آن را بهبود بخشید. حتی اگرامروز فکرمی کنید که سن شما بیشترشده و یا درزندگی خود مشکلات جسمی، عاطفی و محیطی فراوان دارید، بازهم مطمئن باشید که می توانید ازقدرت تمرکزعالی برخوردارشوید به شرط آنکه روش به کارگیری صحیح این استعداد بالقوه را فرا گیرید.
به خاطرداشته باشید که اگرازیک کلید مدتی استفاده نکنید، زنگ می زند ولی تا هنگامی که کلید در قفلِِِ ِ در می چرخد و به کارگرفته می شود، هرروزبراق ترو درخشان ترمی شود.
تمام استعدادهای ما مصداق این کلید را دارند. باید آن ها را به کاراندازیم تا به استعداد های درخشان تبدیل شوند. درغیراین صورت به مرور زنگ خواهند زد.
فصل دوم
اساس تمرینات در: تمرکز حواس
تمرکزحواس دروهله ی اول یک تلاش ذهنی است برای انسجام بخشیدن به فکر و جمع وجورکردن آن.
هرچه بیشتربه این تلاش ادامه دهید، تمرکز شما بهبود می یابد و هرچه ازاین تلاش بازبمانید، تمرکز شما کاهش پیدا می کند.
امروزه تمام استعدادهای ذهنی را به تلاش و کوشش فردی وابسته می کنند. حافظه، تمرکز، خلاقیت، توانایی تدبیرو چاره اندیشی و سایرفرایندهای ذهنی هیچ یک به سن، جنس و تحصیلات بستگی ندارند.
اینکه شما دخترید یا پسر، مرد یا زن، سالمند یا جوان و . . . به هیچ عنوان دلیلی برای عدم توانایی شما درپرورش برخی ازنیروهای ذهنی نیست.
همان طورکه گفتیم، همه ی این ها به تلاش و کوشش فردی شما بستگی دارند. هم اکنون به یک شاخه ی گل فکرکنید. مسلماً پس ازچند لحظه عوامل حواس پرتی به سراغ شما می آیند که کاملاً طبیعی است.
اما کاری که شما باید انجام دهید این است که خیلی سریع افکارخود را جمع و جورکنید و به فکراول یعنی شاخه ی گل برگردید.
بعد از این تلاش دوباره لحظاتی بیش نمی گذرد که فکرشما منحرف می شود و شما باید مجدداً به شاخه ی گل برگردید.
شاید دریک تمرین پنج دقیقه ای، ده ها یا حتی صدها بارفکرتان منحرف شود. خسته نشوید و فکرخود را به هرسو رها نکنید. به محض این که متوجه شدید که از مسیر قبلی منحرف شده اید، به موضوع اصلی بازگردید.
" ملوین پاورز" درکتاب " راهنمای تمرکز بهتر" به شدت تأکید می کند که استمراریک ماهه دراین تمرین به صورت روزی پنج الی ده دقیقه ، تأثیرفوق العاده ای درتمرکزفکرشما دارد.
تمرین
زمان مشخصی را انتخاب کنید. هرزمانی که دوست دارید. مثلاً ساعت ده شب.
ازامروزهرشب ساعت ده تا ده و ده دقیقه به مدت یک ماه تمام به یک موضوع ویژه فکر کنید. توجه داشته باشید که دست کم باید چهارالی پنچ شب متوالی به یک تصویرثابت فکرکنید. تصویری که مورد علاقه ی شما باشد. زمانی تصویررا عوض کنید که احساس کنید این تصویردیگردرشما انگیزه ایجاد نمی کند و تکراری شده است.
تلاش کنید که فکرتان منحرف نشود. به همان روشی که گفتیم به محض انحراف ذهن از موضوع اصلی، به آن بازگردید. به مرورمی بینید که رفته رفته میزان انحراف های ذهنی شما کاهش می یابد. به طوری که در روزبیستم حتی کمترازپنج بار درطول ده دقیقه فکرتان منحرف می شود.
فراموش نکنید که استمراربک ماهه دراین تمرین بسیارحائزاهمیت است. نکته ی دیگر این که حتماً به موضوع مورد علاقه ی خود فکرکنید، به ویژه درروزهای اول تمرین. چرا که هرآنچه مورد علاقه است خود به خود ایجاد تمرکزمی کند. بعداً دراین باره بیشترشرح خواهیم داد.
نگاه کردن به یک جسم
برای شروع تمرین به هیچ عنوان با چشم بسته تمرین نکنید. چون دیدن یک تصویر عینی و ملموس، بسیارساده ترازتماشای یک تصویرذهنی است.
مثلاً سیبی را جلوی خود بگذارید وهمان گونه که دقیقاً به آن نگاه می کنید به آن فکر کنید. هربارکه متوجه شدید به اصطلاح ماتتان برده وذهنتان منحرف شده، دوباره توجه خود را به سیب معطوف کنید تا زمانی که ده دقیقه تمام شود.
دیدن یک جسم با چشم بسته
پس ازچند روز دیدن اشیاء با چشم بازو فکرکردن به آن، وقتی که احساس کردید دراین کارمهارت یافتید، همان جسم، یا شیئی دیگر را درذهن خود ببینید و به آن فکرکنید.
درجایی آسوده بنشینید. چشمان خود را ببندید و به تصویرذهنی خود توجه کنید. هربارکه ذهنتان فرارمی کند و به تصویرها و افکاردیگرمتمایل می شود با تلاشی ساده و آرام به تصویرذهنی خود برگردید.
نگاه کردن به یک اسم معنی با چشم بسته یا باز
بعد ازچند روزمداومت در مرحله ی دوم تمرین، کمی آن را برای خود دشوارترکنید. اینک به اسامی معنی توجه کنید. به محبت، فداکاری، خشم، شادی، هیجان و . . .
چون اسم های معنی تصویرعینی ندارند، بهترآن است که آن ها را دروجود یک شخص مورد علاقه ببینید. مثلاً شادی وهیجان را درچهره ی دوست صمیمی خود و یا فداکاری و محبت را درچهره ی مادریا پرستاری که شب هنگام بربالین کودکی بیمارایستاده است واز او مراقبت می کند ببینید.
تمرکزپیدا کردن براسامی معنی، قدرت تمرکز فکرشما را بسیارعالی می کند، به شرط آنکه درمراحل 1 و 2 تمرین مهارت کسب کرده باشید.
در روزهای آخرشما می توانید به مفاهیم گسترده تروعمیق تری که تصاویردنباله داری را شامل می شوند فکرکنید البته به صورت منظم و منسجم.
مثلاً جنگ، مفهوم گسترده ای است که تصاویرفراوانی را درذهن شما تداعی می کند. این تصاویررا با یک نظم خاص دنبال کنید. مثلاً ابتدا حمله ی هواپیماها، بعد بمباران مناطق نظامی، بعد خشم افراد، تشکل نظامی، حمله بردشمن، تیراندازی، جنگ تن به تن وسپس غلبه وفتح وپیروزی.
این تصاویردنباله دار را همیشه با یک نظم ثابت و مشخص درذهن خود بیاورید و دنبال کنید.
چگونه فکرکنیم ؟
شاید شما هم با این مشکل مواجه باشید که نمی دانید چگونه فکرکنید و یا وقتی که به فکر کردن مشغول هستید، مطمئن نیستید که دارید فکرمی کنید یا نه.
" کوین ترودا" رییس مؤسسه ی حافظه ی آمریکا و نویسنده ی کتاب " تکنیک های تقویت حافظه" در کتاب خود می نویسد: تصاویر، پایه های فکری ما هستند، یعنی همیشه تصاویرافکار را می سازند. تا تصویری نباشد فکری نیست و هروقت تصویرایجاد شد تفکر صورت می گیرد. پس بهترین راه برای آن که مطمئن شوید درحال فکرکردن هستید این است که ببینید تصویردارید یا نه. اگرتصویردارید، مسلماً درحال فکرکردن هستید.
اگردرتجسم مشکل دارید
درمرحله ی اول تمرین، شما جسمی را با چشم بازمی بینید. بنا براین تصویرعینی دارید که به دنبال آن اندیشه خواهد بود.
اما درمرحله ی دوم تمرین، گاهی احساس می کنید که درساختن تصاویرذهنی مشکلات فراوان دارید یا ادعا می کنید که تصویری نمی بینید و فقط احساسی ازیک تصویر دارید.
بهترین راه برای ایجاد مهارت در دیدن تصاویرذهنی، توالی انجام مراحل 1 و 2 است یعنی اینکه ابتدا تصویری را با چشم بازببینید و سپس آن را فوراً با چشم بسته ببینید. هروقت تصویرمحو یا کمرنگ شد دوباره چشم را بازکنید و تصویرواقعی را ببینید و پس ازنگاه دقیق، مجدداً چشم خود را ببندید و تصویرذهنی آن را مشاهده کنید.
این عمل خیلی زود نتیجه می دهد و شما درساختن تصویرذهنی مهارت پیدا می کنید.
خوانندگان کتاب های روان شناسی موفقیت، معمولاً خیلی با مشکل دیدن تصویرذهنی مواجه می شوند. وقتی به شخصی گفته می شود که مثلاً " خودت را دریک باغ پرازگل ببین" می گوید: " من قادرنیستم خودم را ببینم" . به همین علت است که خیلی ازخوانندگان این کتاب ها نمی توانند این تمرین مؤثر را که پایه و اساس " تجسم خلاق" است انجام دهند. به این افراد توصیه می کنیم که تصویرخود را به دقت درآینه نگاه کنند. سپس با چشم بسته خود را مجسم نمایند و به همان صورت که درمورد اشیاء شرح دادیم، هروقت تصویرکم رنگ یا محو شد دوباره چشمان خود را بازکنند و تصویرواقعی خودشان را ببینند.
بعد ازمدتی به راحتی می توانند خودشان را مجسم کنند و تمرینات این کتاب ها یا کلاس ها را به خوبی انجام دهند.
یک سؤال دیگر
درمرحله ی اول تمرین ممکن است با این سؤال مواجه شوید که مثلاً وقتی سیب را می- بینیم به چه چیزآن فکرکنیم؟
ما مؤکداً پاسخ می دهیم: به هیچ چیز. فقط تصویر را ببینید، فکرخود به خود ایجاد می- شود. رنگ، شکل، لکه های کوچک، اندازه، نوع و . . .
چند روز تمرین کنیم؟
قراربود که تلاشی ذهنی به مدت یک ماه و هرروز ده دقیقه برای انسجام بخشیدن به افکارخود داشته باشید. می توانید هرهفته ازاین ماه را به انجام یک مرحله اختصاص دهید. هفته ی اول: مرحله ی اول، هفته ی دوم : مرحله ی دوم، هفته ی سوم: مرحله ی سوم ( فکر کردن به اسم معنی )، هفته ی چهارم: مرحله ی چهارم ( فکرکردن به مفاهیم گسترده و دنباله دار) .
شما می توانید بیشترتمرین کنید مثلاً ده دقیقه صبح و ده دقیقه شب. اما ما معمولاً تمرینات فراوان را توصیه نمی کنیم تا شما علاقه و استمرارخود را ازدست ندهید و زود خسته نشوید. بهتراست ازهرگونه شتاب و فشارزیاد که ناشی ازاشتیاق فراوان شما در روزهای اول است، بپرهیزید. " استمرار" شرط اول موفقیت دراین تمرین است و " وارد شدن درهرمرحله به شرط موفق شدن درمرحله ی قبل" شرط دوم.
فصل سوم
علاقه: مهم ترین شرط در تمرکز حواس
علاقه و تمرکزحواس
به یقین می توان گفت که علاقه مهم ترین شرط درایجاد تمرکزحواس است. هر چه علاقه ی شما به یک موضوع بیشترباشد، تمرکزفکرشما برآن بیشترمی شود. متخصصان حافظه ویادگیری، وقتی که شخصی می گوید: " من اصلاً حافظه ندارم"، به او می گویند: "نشانی منزلت را بلدی؟ " و چون شخص پاسخ مثبت می دهد می گویند پس توحافظه داری. اگزحافظه نداشتی، نباید هیچ نمود و تظاهری را ازحافظه نشان می دادی.
شخص اصرار می کند: " من حافظه ندارم" یا " حافظه ام خیلی بد است" چون درس تاریخی را که دیشب خوانده بودم اصلاً به خاطر نمی آورم.
به زندگی همین شخص وارد می شویم. متوجه می شویم که به فوتبال علاقه ی زیادی دارد. ازاو سؤالی دراین زمینه می کنیم، سؤالاتی خیلی جزئی و حاشیه ای. ملاحظه می کنیم که اوحتی شماره ی پیراهن بازیکنان، باشگاه آنها، و نتایج دقیق مسابقات قبلی آنها را به خاطر دارد. چه حافظه ی توانایی !
وقتی شما به موضوعی علاقه داشته باشید، خود به خود برآن متمرکزمی شوید. بیشتر دقت می کنید وبه راحتی به حافظه می سپارید و بعداً هم خیلی راحت به خاطرمی آورید.
اساساً تمرکزحواس و حافظه لازم و ملزوم یکدیگرند:
علاقه ی بیشتر>> تمرکز بیشتر>> مرورذهنی بیشتر>> به خاطرسپاری بهتر>> یاد آوری سریع تر
حلقه ی اول این زنجیر، علاقه است. تا علاقه نباشد، تمرکزنیست و تا تمرکزنباشد، حافظه نیست و تا حافظه نباشد، یادگیری و موفقیت تحصیلی نیست. پس می بینید که اساس تمام موفقیت های تحصیلی و همین طورشغلی و موفقیت های دیگرعلاقه است. علاقه، علاقه، علاقه = موفقیت، موفقیت، موفقیت. آنجا که شما علاقه دارید، قطعاً موفقیت و پیشرفت دارید.
همین شما که ازعدم تمرکزحواس خود گله دارید، وقتی غرق دیدن یک فیلم مهیج یا تماشای مسابقه ی ورزشی مورد علاقه ی خود یا بازی شطرنج یا خواندن یک رمان جالب یا حل جدول و یا مطالعه ی یک درس مورد علاقه ی خود هسنید، نسبت به سروصدا، حضور دیگران یا عوامل حواس پرتی دیگری که درمحیط اطرافتان هست، هیچ واکنشی نشان نمی- دهید یعنی : تمرکزی عالی دارید.
وقتی شما به موضوعی علاقه دارید، دوست دارید درباره ی آن بیشتربدانید و میل به فرا گیری بیشترباعث می شود که تمرکزبهتری داشته باشید. ازطرفی هرچه بیشترفرا بگیرید و بیشتربدانید، علاقه ی شما به مطلب هم بیشتر می شود و بازعلاقه ی بیشتر، میل فراگیری بیشترو . . .
اما ما باید درس های زیادی را مطالعه کنیم و دراین مطالعه تمرکز حواس داشته باشیم تا بتوانیم یاد بگیریم و به خاطربسپاریم و به موفقیت تحصیلی دست یابیم. طبیعتاً خیلی از این درس ها مورد علاقه ی ما نیستند. با آن ها چه کارکنیم؟ مسلماً نمی توانیم مطالعه ی این درس ها را کناربگذاریم و فقط درس های مورد علاقه را بخوانیم. تنها راه حل این است:
باید به طریقی خودمان را به آن درس ها علاقمند کنیم.
چگونه درس بخوانیم؟
این سؤالی است که اکنون مسلماً درذهن شما ایجاد شده است. شما که مجبورید درس- هایی را بخوانید که هیچ علاقه ای به آن ها ندارید و واقعاً نمی دانید که با این بی علاقگی و درنتیجه عدم تمرکز و در نتیجه عدم یادگیری در آن درس چه کنید.
یکی به مثلثات علاقه ندارد، یکی به شیمی، یکی به فلسفه، یکی به زمین شناسی، یکی به تاریخ و . . .
به هرحال هرکس ممکن است ازیک یا چند درس اصلاً خوشش نیاید اما درعین حال که این بی علاقگی را حس می کند، ضرورت ایجاد علاقه را هم احساس می نماید.
ما هم اکنون زمینه های بسیارمؤثری را برای ایجاد علاقه به شما معرفی می کنیم.
" اطلاعات اولیه"
شاید مهم ترین راه ایجاد علاقه ، کسب اطلاعات اولیه درباره ی موضوع مورد نظر باشد. هرچه اطلاعات اولیه ی شما و دانسته های ابتدایی شما درزمینه ی موضوع بیشتر باشد، خود به خود کشش بیشتری برای فراگیری آن خواهید داشت و درنتیجه تمرکز بهتری درآن به دست خواهید آورد. این همان ارتباط علاقه و میل به فراگیری است.
هرچه می توانید اطلاعات اولیه، سطحی و ابتدایی خود را افزایش دهید، چه این اطلاعات در راستای موضوع باشند چه نباشند. مثلاً قبل از این که فرمول های پیچیده ی اصطکاک را درفیزیک مطالعه کنید، به کسب اطلاعات اولیه و ابتدایی درمورد اصطکاک بپردازید. اگرچه این مطالب پیش پا افتاده، سطحی و بی ارتباط با آن فرمول های پیچیده به نظرمی رسند، شوق و شورو میل به فراگیری و در نتیجه تمرکز حواس شما را افزایش خواهند داد.
اهمیت مطالعه قبل از ورود به کلاس
شاید تا به حال به این موضوع فکرکرده باشید که چرا دبیران واستادان شما اینقدر به شما تأکید می کنند که قبل از ورود به کلاس جلسه ی بعد، مطالعه ی سطحی و اجمالی و سریعی برآنچه که قراراست تدریس شود داشته باشید. علت این تأکیدعمدتاً به خاطرهمین تأثیراطلاعات اولیه است. با دانستن اطلاعات اولیه شوق یادگیری و جذبتان فراوان تر می- گردد و به یقین درک بهتری ازصحبت های مدرس خواهید داشت.
و ما درجای خود شیوه ی مطالعه ی قبل از ورود به کلاس را توضیح خواهیم داد.
اطلاعات اولیه چگونه باشند؟
برای کسب اطلاعات اولیه باید دقت کنید که این اطلاعات، ویژگی های لازم را داشته باشند. هرمطلبی نمی تواند اطلاعات اولیه تلقی شود. باید به خاطرداشته باشیم که اطلاعات اولیه قرار است در ما شوق و رغبت ایجاد کند و ما را به فراگیری بیشتر وادارد. بنا براین:
اول - اطلاعات اولیه باید ساده باشند: اگرشما درابتدا مطالب دشوار و سخت را جستجو کنید و به آن ها توجه نشان دهید، به جای علاقمند شدن به آن ها از آن ها بیزار می شوید. اطلاعات اولیه باید ساده ترین مطالب باشند.
دوم - اطلاعات اولیه باید کم حجم باشند: با وجود آن که اطلاعات اولیه ی فراوانی در اختیار شماست که همگی ساده اند، توصیه می کنیم همه ی این اطلاعات را یکجا نگیرید. یکی ازاین اصول مهم یادگیری و قوانین پایه ای حافظه این است: یادگیری تدریجی است. اگزشم 9 ساعت مطالعه ی مستمرجغرافی را دریک روز، به یک ساعت مطالعه در 9 روز تبدیل کنید و یا 18 ساعت مطالعه ی پشت سرهم دریک روز را به 6 ساعت مطالعه در 3 روز تقسیم کنید، بازده فوق العاده بیشتری خواهیم داشت.
یادگیری یکباره ی مطالب شما را زود خسته و بی علاقه می کند. درست مثل آنکه بخواهید دریک روز ازصبح تا شب نیمی از کتاب را یاد بگیرید. اصل یادگیری تدریجی هم برایجاد علاقه استوار است. اطلاعات فراوان و یکباره به راحتی شما را ازآن درس بیزار می کند.
سوم - اطلاعات اولیه باید به شکل خوبی ارائه شوند: انتقال اطلاعات اولیه به شکلی خوب و دوست داشتنی، شوق شما را برای فراگیری بیشترافزایش می دهد. معلمی را به خاطر بیاورید که مطالب را به زبانی خوشایند به شما انتقال می دهد و درهمان روزاول آنچنان تأثیری بر شما می گذارد که شیفته ی آن درس می شوید.
وقتی که مشغول درس خواندن هستید، مانند همان معلم مطالب را به شکلی زیبا برای خود بیان کنید و در خود علاقه ایجاد کنید، به خصوص دردرس هایی که معلم شما مطلب را خشک و جدی و نه چندان خوب ارائه می دهد، حتماً ازاین روش استفاده کنید.
چهارم - به کاربردهای علمی مطالب علمی فکرکنید: کاربرد مطالب را درزندگی خود جستجو کنید. قبل ازآنکه به سراغ مفاهیم پیچیده ی اصطکاک بروید به این فکرکنید که زمستان ها درهوای سرد، دستان خود را به هم می مالید تا گرم شوند.
قبل ازاین که مثلثات بخوانید به این فکرکنید که تمام حرکات کشتی ها روی اقیانوس ها براساس نسبت های مثلثاتی انجام می گیرد.
قبل ازاین که شیمی بخوانید و واکنش های گرمازا و گرماگیر را بفهمید به این فکرکنید که اخیراً چیزی به نام بخاری جیبی اختراع شده است که درزمستان دست های شما را گرم می کند.
قبل ازاین که گرانیگاه و مرکز ثقل چیزی بیاموزید به این فکرکنید که چرا برج معروف پیزا درایتالیا با همه ی کج بودنش فرو نمی ریزد.
بعضی ازمطالب هم کاربرد های رفتاری دارند. می توانیم قبل ازخواندن این مطالب به این کاربردهایشان فکرکنیم. مثلاً قبل ازاین که بخوانیم هفته ی دوم تا ششم زندگی جنینی مقارن با رشد سریع و اختصاصی شدن اندام ها و دستگاه های مختلف بدن است، به این فکر کنیم که سلامت یا عدم سلامت جسمی و روانی مادروپدرچه تأثیری برجنین دارد و رفتارهای مناسب والدین و اطرافیان آن ها چگونه می تواند باشد.
قبل ازاین که قانون عمل وعکس العمل نیوتن را بخوانیم به این فکرکنیم که تمام اعمال ما به خود ما باز می گردد و به قول شاعر: " هرچه کنی به خود کنی، گرهمه نیک و بد کنی" .
قبل ازاین که قاعده ی " هوند" را درشیمی بخوانیم که " تا زمانی که هریک از اربیتال- های هم انرژی، یک الکترون نگرفته باشد، هیچ یک ازآن ها پرنمی شود" به این فکر کنیم که ما هم باید درهمه ی زمینه های زندگی به موازات هم پیشرفت کنیم.
رشد یک جانبه، قانون طبیعت نیست و به همین خاطرمحکوم به شکست است. اگر در زمینه ی مالی داریم پیشرفت می کنیم درزمینه ی معنوی هم باید با همان سرعت به پیش رویم. اگردرزمینه ی علمی موفقیت کسب می کنیم، باید درعمل هم به همان اندازه موفق شویم. اگردرزندگی اجتماعی به مراتب عالی می رسیم باید درزندگی خصوصی هم خود را به همین مراتب عالی برسانیم. خلاصه آن که اجازه ندهیم که دریک زمینه ازسایرزمینه ها عقب بیفتیم درست مانند اتم های عناصرکه قاعده ی هوند را اجرا می کنند.
و قبل ازاین که . . .
اگرکمی دقیق شوید، اگرذهن خود را به کاربیاندازید به کاربرد تمامی علوم را درلحظه لحظه ی زندگی خود حس می کنید وهرکه بیشترآمیختگی دانش را با زندگی روزمره درک می کنید علاقمند ترومشتاق تر می شوید.
درواقع دانش بشری ازدقت کردن به زندگی ساده و طبیعی پدیدارشده است.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 22 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 15 |
معضلات آموزشی نظام آموزشی هند
پائین بودن نرخ سواد در هندوستان که فقر اقتصادی از جمله مهم ترین عوامل آن محسوب می گردد مهم ترین معضل آموزشی کشور است. بنابر برآوردهای به عمل آمده بیش از یک سوم جمعیت هندوستان زیر خط فقر زندگی می کنند. اگر چه حضور در مدارس رایگان می باشد اما هزینة تهیه کتاب، لباس مدرسه و حمل و نقل برای خانواده های فقیر هزینه ای هنگفت به شمار می رود. در خانواده های فقیر، مشارکت دختران در نگهداری از کودکان و فعالیت های روزمره خانواده، چنین معضلی را ایجاد نموده است. اگر خانواده ای به دلیل مواجه با مسائل مالی مجبور به انتخاب در مدرسه فرستادن فرزندان دختر یا پسر خود باشد قطعاً این پسر خانواده از فرصت تحصیل برخوردار می گردد. واکنش منفی والدین در امر آموزش دختران، خود به عنوان مانع بزرگ در حوزه آموزش دختران محسوب می گردد. اغلب والدین از آموزش پسران تحت عنوان سرمایه ای بزرگ یاد می کنند. چرا که در زمان پیری والدین، این فرزند پسر است که از استعلاعت مراقبت از آنان برخوردار می باشد. به عبارت دیگر، اکثر والدین هندی از دختران تحت عنوان اتلاف هزینه یاد می کنند. چرا که دختران پس از ازدواج با خانوادة شوهر زندگی کرده و والدین مستقیماً از این وضعیت سودی نمی برند. علاوه بر این دخترانی که از سطح بالای آموزشی برخوردارند نیز به واسطه ازدواج با پسران همسطح و هم پایة خود از لحاظ تأمین جهیزیه هزینة هنگفتی برای خانواده های خود به بار می آورند. از جمله مهمترین معضلات نظام آموزشی کشور هند می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
1 استقلال مطلق دانشگاهها :
دانشگاههای سراسرکشوردرفعالیت های مختلفی نظیر پذیرش دانشجو، گزینش استاد،تدارک برنامه های درسی ،نحوه ارزشیابی تحصیلی و...... به صورت مستقل عمل نموده و سازمان هایی نظیر کمیسیون اعتبارات دانشگاهی (یو.جی .سی ) منحصرا از نقش پیشنهاد دهنده برخوردار می باشند.
2 اختلاف سطح و امکانات گروههای آموزشی :
اغلب گروههای آموزشی از جهت کادرآموزشی ، منابع مالی ، تجهیزات ،کتابخانه تخصصی و ساختمان در وضعیت نامناسبی قرار داشته و تنها معدودی از دانشگاهها از موقعیت بهتری برخوردار می باشند.
3- عدم وجودمرکزملی تائید و اعتباربخشی آموزشی :
اگرچه کمیته بررسی کمیسیون اعتبارات دانشگاهی به تعیین معیارها و استانداردهای آموزشی مبادرت می نماید ،با این وجود ارگان ملی خاصی عهده دار نظارت بر عملکرد اجرایی دانشگاه ها نبوده و مکانیسم نظارتی خاصی نیز وجود ندارد.
4 گسترش بی رویه دوره های آموزش عالی و ظرفیت پذیرش دانشجو :
طی دهة گذشته دانشگاههای هند درایجاد و گسترش دوره های آموزشی علوم مختلف شتاب بی مورد به خرج داده و بدون فراهم آوری زیربنای لازم به تشکیل دوره های جدید ویا افزایش نرخ پذیرش دانشجو مبادرت نمودند. از این روی تضعیف دوره ها اثر چاره ناپذیری بر استانداردها و معیارهای آموزشی کشورگذارده است .چراکه از دانشجویانی که به اتمام دوره های آموزشی بدون امکانات زیربنایی نائل آمده اند، نمی توان انتظار داشت از شایستگی های برابر با آن دسته از دانشجویانی که از دانشگاههایی با امکانات بهتر فارغ التحصیل میگردند،برخوردار باشند. اگرچه مدرک هر دو مشابه است . طبعاً دانشجویانی که از آموزش بهتر برخوردار بوده اند، درگزینش شغل و در میدان عمل ،از وضعیت بهتری برخوردار می باشند. طبق اطلاعات بدست آمده، تعداد فارغ التحصیلان دانشگاههای هند در اغلب رشته های تحصیلی تا 4 برابر میزان مورد نیاز بازار کار است . در نتیجه بسیار عادی است اگر چنانچه شخصی با وجود برخورداری از مدرک کارشناسی ارشد در پستی بسیار پائین تر از سطح خود مشغول به کار شود. از سوی دیگر این مسئله سبب سوئ استفاده برخی ازکارفرمایان شده و به استخدام افرادی با مهارت و صلاحیت هایی بسیار بالاتر از درجه نیازمندی مبادرت می نمایند که این امرخود به تحقیر افراد برخوردار از تحصیلات عالیه منتهی می گردد.
5 فقدان سیاست ملی منسجم :
ازجمله مشکلات عمده نظام آموزشی هند می توان به عدم وجود نهاد یا سازمان خاص جهت برآورد میزان نیروی متخصص مورد نیاز بازار کار در سطوح مختلف و اتخاذ سیاست گذاری وبرنامه ریزی صحیح در این زمینه اشاره نمود. در نتیجه تعداد فارغ التحصیلان بسیار بیشتر از نیاز بازار کار بوده که این امر خود به عدم اشتغال و یا گرایش به اشتغال در سطوح پایین تر آموزشی منجر می گردد. این درحالیست که اتخاذ سیاست ملی منسجم در جهت تعیین لزوم یا عدم لزوم تشکیل و یا گسترش گروههای آموزشی مطابق با شناخت نیازهای متفاوت بازار کار ضروری بوده و به عدم رشد بی رویة دوره های آموزشی منتهی می گردد.
6- ناکافی بودن تسهیلات آموزشی
عم کفایت تسهیلات آموزشی در هندوستان، مانعی دیگر برای آموزش به شمار می رود. اغلب ایالات کشور از تعداد کافی مدرسه جهت سرویس دهی به کلیه کودکان واجد شرایط برخوردار نمی باشند. بعلاوه مدارس موجود نیز از امکانات اولّیه نظیر بهداشت و آب، محروم می باشند. در برخی ایالات نیز مشکل عدم وجود جای کافی با مشکل ازدیاد کودکان مدرسه ای به دلیل رشد سرسام آور جمعیت، توأم گردیده است. به عنوان مثال، طی سال 1993، ایالت آتارپرداش جهت ثبت نام از کلیه کودکان رده های سنی 6 الی 10 سال به 214000 مدرسة اضافی نیازمند بود. نیاز به مدارس اضافی به خاطر رشد جمعیت، همچنان پابرجاست. گفتنی است که در مقابل دولت هندوستان در عوض سرمایه گزاری جهت احداث مدارس بیشتر، به ارتقاء کیفت آموزشی می پردازد.
7- کمبود معلمین زن
عدم برخورداری از معلم زن به اندازة کافی، مانعی دیگر حوزه آموزش کشور محسوب می گردد. چرا که با افزایش تعداد معلمانِ زن در مدارس احتمال حضور دختران در مدارس، به مقدار متنابهی افزایش می یابد. این امر به ویژه در خصوص کشوری نظیر هندوستان که از تفاوت جنسی فاحش بروخوردار است مصداق بیشتری می یابد. در حال حاضر، معلمان زن کشور تنها 22 درصد از کل معلمان کشور را تشکیل می دهند (1992). این میزان نشان می دهد که تعداد محدودی از زنان هندی شایستة تدریس می باشند. به هر حال این سهم احتمالاً در آینده ای نه چندان دور افزایش خواهد یافت؛ چرا که تعداد زنانی که جهت تدریس آموزش می بینند نصف دانشجویان را تشکیل می دهند. در اینجا، بازهم در میان ایالات مختلف، تفاوت وجود دارد. آندسته از ایالاتی که از میزان رشد افراد باسواد برخوردار می باشند، به همان نسبت نیز از تعداد زنان معلم بیشتری برخوردار می باشند. اختلافات جنسی ناعادلانه ای همچنان در سیستم آموزشی کشور مشهود می باشد. از سال 1965 دولت هندوستان با دوباره نویسی کتاب های آموزشی در جهت به تصویر کشیده نشدن زنان در قالب های مختلف جنسی در این کتابها موافقت نموده است. با این حال طبق مطالعات به عمل آمده در خصوص کتابهای درسی طی سال 1980 نشان داد که شخصیتهای اصلی این کتابها اغلب مردان می باشند. در این کتابها، مردان شخصیت های غالب را به خود اختصاص داده و از آنان به عنوان افراد قوی، ماجراجو و زیرک یاد شده است. درست برعکس، هنگامی که در این کتابها از زنان یاد می شود موجوداتی ضعیف و بدبخت به تصویر کشیده شده که قربانی سوءاستف اده ها و آماج تنبیهات بدنی می باشند. لازم به ذکر است که این تصاویر خود مانعی بزرگ جهت ارتقاء منزلت زن در اجتماع محسوب می گردد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 15 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 11 |
معلم اثر بخش
یک معلم اثر بخش چه کسی است ؟
معلمانی اثر بخش هستند که دستیابی به اهداف خاصی رادرنظرمی گیرند، خواه این اهداف توسط خود آنان ویا دیگران تهیه وتدوین شده باشند، در نتیجه آنان که به دنبال بررسی موارد افزایش اثر بخشی معلمان هستندبایداهداف مورد نظر معلمان را با دقت بشناسند،صرف نظر از اینکه چنین اهدافی توسط معلمان یا دیگران تدوین شده باشد.
نتیجه ی منطقی این امر آن است که معلمان اثر بخش باید دانش و مهارتهای مورد نیاز جهت دستیابی به اهداف مورد نظر راداشته باشند ونیز بایدبتوانند آنها را در زمان مناسب به شیوه ی مطلوب و مورد انتظار به کار گیرند .
معلمان در مقام برنامه ریز وطراح آموزشی، در چند گروه قرار میگیرند و با شناخت ویژگیهای خاص حرفه ای یا غیر حرفه ای بودن آنان مشخص می شود .
معلمان اثربخش و معلمان ناکارا
تفاوت بین نقش یک معلم اثر بخش و ناکارادرایفای نقش خود به عنوان تسهیل کننده یادگیری در کلاس درس
معلمان اثر بخش :
1-کارهایشان بخوبی سازمان یافته و آماده است ؛ یعنی از وقت و زمان خود بخوبی استفاده می کنند و می کوشند تا برنامه خود را از قبل تنظیم و از لحظه لحظه کلاس برای یادگیری استفاده کنند .
معلمان ناکارا :
1- می گویند به اندازه ی کافی کارم منظم است ،ولی عملاً در این زمینه اقدام مؤثری به عمل نمی آورند و به واسطه نداشتن برنامه قبلی دچار بی نظمی در کلاس هستند .
معلمان اثر بخش :
2-برای عوض کردن موضوع بحث و گفتگو از لحظه ها استفاده می کنند ؛یعنی در کلاس فعالیتهای متنوعی را باعث می شوند و هر حادثه یادگیری مقدمه و بهانه ای برای حادثه یادگیری دیگر می شود .
معلمان ناکارا :
2-فواصل زمانی طولانی باعث سکوتهای طولانی در کلاس می شود ؛ یعنی هم دانش آموز و هم معلم به دلیل تغییر از یک حالت به حالت دیگر ، حواسشان پرت می شود .
معلمان اثر بخش :
3-از برنامه یا جدول یادگیری سریع استفاده مناسب می کنند ؛ یعنی کلاس را به صورت زنده و شاد و فعال اداره می کنند و در عین حال ، بردانش آموزان فشاری بیش از حد ظرفیت آنان وارد نمی آورند .
معلمان ناکارا :
3-از برنامه یادگیری کُند استفاده می کنند و در عین حال موجب سر در گمی دانش آموزان می شوند .مرتباً مشق و درس دانش آموزان را چک می کنند و موجبات گیجی و سر در گمی آنان را فراهم می آورند .
معلمان اثر بخش :
4دانش آموزان را برای یادگیری انگیخته نگه می دارند ؛ یعنی آنچنان فضای روانی را ایجاد می کنند که دانش آموزان نسبت به یادگیری مطالب کنجکاو و انگیخته باقی می مانند .
معلمان ناکارا :
4- دانش آموزان بدون احساس کنجکاوی یا انگیخته شدن ، خود را مجبور به انجام دادن تکالیف درسی احساس می کنند .
معلمان اثر بخش :
5- موجباتی را فراهم می آورند که هر چند دانش آموزان در حال نشسته به یادگیری می پردازند ، اما برای انجام دادن فعالیت های یادگیری ،هیجان و انگیزه ی لازم را دارا باشند .
معلمان ناکارا :
5- فضای روانی کلاس به نحوی است که یادگیری برای دانش آموزان به صورت کار خسته کننده ای در می آید ، معلم مسائل متعددی را برای حل ارائه می دهد و دانش آموزان نیز باجبار به کار مشغول می شوند .
معلمان اثر بخش :
6- دانش آموزان را تشویق به انجام دادن فعالیتهایی می کنند که مکمل فعالیت های قبلی است یعنی هر مطلب جدید را چنان مطرح می سازندکه با موضوع قبلی در ارتباط و تکمیل کننده موضوع قبلی است .
معلمان ناکارا :
6- غالباً مدیریت و رهبری مغشوش و دستخوش تغییر و تبدیل معلم، باعث از بین رفتن تمرکز دانش آموزان نسبت به یادگیری مطالب می گردد.
معلمان اثر بخش :
7- آگاه هستند ؛ یعنی آنچنان کنترل کلاس را در اختیار دارند که گویی چشمی نیز در پشت سر دارند ، ولی دانش آموزان احساس نمی کنند که تحت کنترل یا فشار معلم هستند .
معلمان ناکارا :
7- رفتار معلم آنچنان است که به نظر می رسد نسبت به آنچه در کلاس درس می گذرد آگاهی ندارد و تنها به یک دانش آموز توجه می کند و دانش آموزان دیگر را نمی بیند .
وقتی بحثی را مطرح می سازد زمان بندی آن را رعایت نمی کند و در نتیجه دانش آموزی را که اشتباه کرده است ، متهم می کند ، واکنشهای بیش از اندازه نشان می دهد ، آثارنامطلوب در دانش آموزان باقی می گذارد و بالاخره اعتبار خود را نزد آنان از دست میدهد .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 23 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 35 |
مدیریت و رهبری آموزشی
- تشخیص مفاهیم:
شاید یکی از مهمترین فعالیت ها در زندگی اجتماعی بشر امروز را بتوان مدیریت دانست. در عصر حاضر به مدد این فعالیت که مأموریتها و اهداف سازمان ها تحقق می یابند، از منابع و امکانات موجود بهره برداری می شود و توانایی و استعداد انسانها از قوه به فعل در می آید. مدیران در انجام وظایف خود فرایندی را دنبال می کنند که شامل اجزایی چون برنامه ریزی، سازماندهی، نظارت و کنترل، انگیزش، ارتباطات، هدایت و تصمیم گیری است. مجموعه این فعالیتهاست که مدیریت را شکل می دهد و هماهنگی و نیل به هدفها را میسر می سازد.
تعاریف گوناگونی برای مدیریت ارائه شده است که به نقل چند مورد از آنها می پردازیم:
صاحب نظری مدیریت را هنر انجام کا به وسیله دیگران توصیف کرده و بر نقش دیگران و قبول هدف از سوی آنان تأکید ورزیده است.
گروهی مدیریت را علم و هنر هماهنگی کوششها و مساعی اعضای سازمان و استفاده از منابع برای نیل به اهداف معین توصیف کرده اند.
گروهی مدیریت را علم و هنر هماهنگی کوششها و مساعی اعضای سازمان و استفاده از منابع برای نیل به اهداف معین توصیف کرده اند.
گروهی مدیریت را در قالب انجام وظایفی چون برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی و ... بیان نموده اند.
یکی از علمای مدیریت اقتصاد مدیریت را تصمیم گیری دانسته و این وظیفه را بهترین و اصلی ترین نقش مدیر قلمداد نموده است. عالم دیگری بر نقش های مدیر از دیدگاه تازه تری نگریسته و برای مدیر وظایف و نقشهایی چون رهبری سازمان، منبع اطلاعاتی و عامل تصمیم گیری و روابط با سایر سازمانها برشمرده است.
اما کسانی که مدیریت را تعریف کرده اند زمانی که به تفضیل و توجیه تعاریف خود پرداخته اند. ناگزیر به یک سلسله وظایف اشاره کرده اند که هر مدیری در انجام وظیفة خطیر خود ملزم به انجام آنهاست.
نویسندگان و عالمان این رشته بنا بر نگرش و تخصص های خود هرکدام به نحوی با این وظایف برخورد نموده اند. گروهی وظایف خاصی را اصلی قلمداد کرده اند و گروهی دیگر بر وظایف دیگری تأکید ورزیده اند. از این نوع برخورد می توان گفت که فرای مدیریت عمومی که هر مدیر باید دارا باشد نسبت به رشته و شاخه و فعالیت خود نقشی را باید ایفا کند که آن حوزه مدیریتی طلب می کند.
«مدیریت آموزشی»
منظور از مدیریت فعالیت و عملی است که در موقعیتی سازمان یافته برای هماهنگی و هدایت امور در جهات هدفهای معینی صورت می گیرد در این کتاب، مدیریت را عملی تلقی می کنیم که بر دانش و یافته های علمی، توانایی هنری، مهارت فنی و اخلاق اجتماعی مبتنی است. به عبارت دیگر کسی را مدیر می دانیم که بتواند در محیط کار خود به اقتضای موقعیت، اصول ویافته علمی و مهارتهای فنی را هنرمندانه و با رعایت موازین اخلاقی به کار بندد؛ مشکلات را حل کند و هدفی را تحقق بخشد. لازمة چنین مدیریتی در محیط آموزشی آن است که شخص مدیر از هدفها و فراگردهای آموزشی و پرورشی مطلع باشد. سازمان آموزشی و روابط رسمی و غیر رسمی آن را به درستی بشناسد، جوّ سازمانی مساعدی برای انجام وظایف و فعالیت های کارکنان به وجود آورد، از نیروهای انسانی و مادی موجود به طور مقتضی استفاده کند، وحدت و هماهنگی لازم را میان اجزاء و عناصر سازمان ایجاد نماید، همکاران و زیردستان خود را به کار و فعالیت مؤثر برانگیزد، عملکرد سازمان خود را ارزشیابی و انتقاد کند و بالاخره همکاری و مشارکت خود و زیردستان را در انجام امور، اساس مدیریت و رهبری قرار دهد.
منظور از مدیران آموزشی کسانی هستند که در تصمیم گیری های آموزشی نقش دارند و رفتار و عمل آنان جریان آموزش و پرورش را مستقیماً تحت تأثیر قرار می دهد از این رو مدیران آموزش و پرورش، معاونان و کارشناسان آموزشی، مدیران مدارس، مربیان پرورشی و معلمان روزمره مدیران آموزشی تلقی می شوند.
مدیران آموزشی علاوه بر دانش و معلومات در زمینة آموزش و پرورش و روان شناسی، و تسلط بر روشها و مهارت های عملی، باید به اندازة کافی سابقة آموزشی داشته باشند تا بتوانند مأموریت اصلی و مسائل و مشکلات کار خود را به درستی درک کنند علاوه بر آن باید از لحاظ شخصیتی مستعد و پایبند به اصول و موازین اخلاقی بوده تا بتوانند از کجروی ها و انحرافات در محیط آموزشی جلوگیری نمایند و با رفتار و کردار خود سرمشق دانش آموزان قرار گیرند.
اگرچه موضوع مدیریت در زندگی انسان بسیار حائز اهمیت بوده و از آغاز با او بوده ولی با پیشرفت سریع علم و پیچیدگی جوامع نیاز به این علم بیشتر احساس می شود و شاید همین دلیل نیز به آن توجه شده و مدیریت نیز مانند تمام علوم بسیار تخصصی شده است اگرچه مدیریت در تمام شاخه ها از یک اصول کلی تبعیت می کند ولی از جنبه های عملی و فنی با هم تفاوت زیادی دارند. با آنکه تمام مدیریتها در جای خود مهم و پرارزش هستند ولی مدیریت آموزشی از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا درست عمل کردن یک مدیر آموزشی باعث تربیت صحیح دانش آموزان و مردم جامعه آینده می شود و عدم درستی عمل او لطمات و آسیبهای زیادی بر جا می گذارد که در آینده زندگی شخصی را به خطر می اندازد، جامعه را دچار مشکل می کند و آسیبهای جبران ناپذیری به فرد و اجتماع وارد می کند که اگر یک مدیر در بخشهای دیگر درست عمل نکند چنین فاجعه ای به بار نمی آید. در اینجاست که اهمیت وظیفه مدیر آموزشی روشن می گردد.
مدیر آموزشی نقش حیاتی و حساسی در پیشبرد اهداف تعلیم و تربیت دارد. مدیر باید دارای ویژگی ها، توانایی ها و مهارت های خاصی باشد تا بتوان با کمال اطمینان، کودکان، نوجوانان و جوانان را به او سپرد. او باید همه عوامل مؤثر در تربیت و ادارة آموزشگاه را بشناسد و از همه مهمتر بداند که چگونه باید با آن ها و روی آنها کار کند. دانش و آگاهی و مهارت های مدیر قبل از پرداختن به مدیریت باید در حدی باشد که نیاز به آزمایش و خطاهای مکرر نباشد. زیرا هر آزمایش و خطایی در مدیریت آموزشی همراه با زیانهای بزرگی خواهد بود که خیلی از آنها جبران ناپذیر است.
مدیر آموزشی، باید با آگاهی و اعتماد به نفس، افراد و سازمان را به سمت اهداف مورد نظر هدایت کند.
انواع سبک های مدیریتی:
اگرچه غالباً دو اصطلاح مدیریت و رهبری را مترادف به کار می روند ولی در چارچوب مورد بحث میان رهبری و مدیریت می توان تمایز قایل شد به نظر می رسد که مدیریت با بعد هنجاری و رهبری با بُعد شخصی پیوستگی دارد. مدیریت اساساً به اجرای خط مشی و تحقق هدفها توجه دارد، در حالی که رهبری به بررسی و بهبود هدفهای موجود علاقه نشان می دهد. مثلاً مدیر در مورد کارکنان در وهلة اول به بهبود و پیشرفت شایستگی ها و نگرشهای آنان علاقه مند است تا بدان وسیله هدفهای موجود به طور اثربخش تحقق یابند. توجه رهبر در همین زمینه، معطوف به اصلاح و تجدیدنظر در هدفهاست به طوری که مقاصد سازمان برای اعضای آن معنا و مفهوم پیدا کند. مدیریت بیشتر به حال و اکنون توجه دارد در حالی که رهبری حال و آینده را در نظر گرفته، به جریان تغییر برای ایجاد خط مشی ها و رویه های جدید سازمانی اعتنا می کند.
مدیریت اساساً با هدایت رفتار در یک ساختار سلسله مراتبی سروکار دارد در این سلسله مراتب که شامل روابط متقابل اداری است، یک عضو، یعنی مافوق پیشقدم و مبتکر اقدامات و عملیات اداری است و عضو دیگر، یعنی مرئوس یا زیردست پذیرنده و اجراکنندة آنها. اصطلاحات رهبر یا مافوق و پیرو یا زیردست به طور نسبی به کار برده می شوند؛ زیرا که در روابط میان این دو به شیوه و سبک مدیریت یا رهبری در هر سیستم اجتماعی معین بستگی دارد در چارچوب مورد بحث سه سبک مدیریت یا رهبری متمایز قابل تشخیص است:
1- سبک هنجار مدار یا سازمان مدار 2- سبک فرد مدار 3- سبک موقعیت مدار
1- سبک هنجار مدار: این سبک با تکیه بر بُعد هنجاری به انتظارات سازمان اهمیت می دهد و به این فرض استوار است که برای رسیدن به هدفهای سازمان می توان رویه ها، دستورالعملها و مقررات مناسب را با وظایف و انتظارات نقشهای سازمان در آمیخت و از کارکنان سازمان خواست که در انجام وظایف خود آنها را رعایت کنند طبق این سبک در صورتی که نقش های سازمانی به روشنی تعریف شوند و هرکس مسئولیت انجام وظایف خود را بپذیرد نتایج مورد انتظار سازمان حاصل خواهد شد.
تحت این سبک مدیریت زیردستان موظف به اجرای مقررات هستند و مدیر مقررات را تعیین یا اعمال می کند. کشمکشهای حاصله تحت این سبک از نوع کشمکش های نقش است. ملاک موفقیت در این سبک سازگاری رفتار با انتظارات سازمان و اثربخشی است.
2- سبک فردمدار: این سبک بر بُعد شخصی تأکید کرده، انگیزه ها و نیازهای فردی کارکنان سازمان را موردتوجه قرار می دهد و بر این فرض استوار است که موفقیت سازمان به جای اینکه به اجرای دقیق مقررات سازمانی وتبعیت کامل از انتظارات سازمان وابسته باشد بیشتر به افرادی بستگی دارد که در سازمان به کار اشتغال دارند. نباید تصور کرد که سبک فرد مدار کمتر از سبک سازمان مدار به هدفهای سازمان اهمیت می دهد بلکه از لحاظ این سبک تأکید بر بُعد شخصی و توجه به انگیزه های افراد سریعترین راه برای نیل به هدفهای سازمان به شمار می آید. تحت این نوع مدیریت، به افراد امکان داده مهی شود که در حد توانایی خود مناسبترین طریق را برای انجام وظیفه انتخاب کنند. در این حالت چون انجام وظایف به سلیقه و تمایل افراد بستگی دارد لذا انتظارات سازمانی از رسمیت می افتند و حتی ممکن است مانع انجام وظیفه شوند. کشمکشهای بارز در این نوع مدیریت احتمالاً از نوع تعارضهای شخصیتی خواهد بود. ملاک موفقیت در این سبک، همسازی رفتار با انگیزه های فردی کارکنان و کارایی است.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 14 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 5 |
مرتبه آموزش و پرورش در تولید علم (تعلیم و تربیت )
تربیت در ایران باستان به سه منظور بوده است:
۱- خدمت به اجتماع.
۲- خدمت به خانواده و رفع مسئولیت از پدر و مادر.
۳- بهبودی حال و برتری بر دیگران.
بنابراین میتوان گفت که هدف اساسی همان تربیت دینی و اخلاقی است که به صورت انجام دادن وظایف خانوادگی و اجتماعی و پیشرفت شخصی تحقق می یابد. سازمان آموزش و پرورش در طی چندین هزار سال به یک حال نبوده است پس نمیتوان گفت که سازمان واحدی در این دوره وجود داشته است اما خانواده و آتشکده و آموزشگاههای دربار مراکز مهم تعلیم و تربیت در این دوره به شمار می آمده اند. در دورهی ساسانی دانشگاههایی نظیر جندی شاپور نیز بر این مراکز افزوده می شود. در دانشگاه جندی شاپور که در قرن سوم میلادی به دستور اردشیر بابکان تاسیس شد کتب علمی و ادبی را که از هند و یونان آورده بودند به پهلوی ترجمه کردند و پزشکانی را از یونان برای تدریس در این دانشگاه به کار گماشتند. این دانشگاه تا اواخر قرن سوم هجری وجود داشت و یکی از مراکز بزرگ علمی و فرهنگی آن روزگار بود. کودک تا پنج سالگی در خانواده و در میان زنان تربیت میشد و آموزش دینی و علوم و فنون در سن هفت تا پانزده سالگی که آن سن را تمیز عقلی می نامیدند انجام میگرفت. روش عمده آموزش و پرورش، شفاهی و حفظی و تلقینی بود و گاه نیز مطلوب نادرستی را به کودکان تلقین میکردند. به طور مثال به اطفال تلقین میشد که شاه به خواست خدا و موهبتی الهی بر تخت سلطنت نشسته و نمایندهی او بر روی زمین است و برحسب اراده ی او امور کشوری را سامان میدهد. بنابراین همگی باید چشم بر حکم و گوش بر فرمان او نهند و او را تا حد پرستش دوست بدارند. آموزش و پرورش که شمه ای از آن را بیان کردیم بیشک دارای محاسنی بود که از مهمترین آنها می توان ایجاد روحیه گذشت و سعه صدر و علاقه به علوم و فنون را نام برد و این دو جنبه سبب شد که مردم این سرزمین در دوره هایی از تاریخ، امپراطوری بزرگی را ایجاد و ارائه کنند و در پیشبرد دانش و هنر سهیم باشند. اما از سوی دیگر نظام تربیتی ایران باستان به ویژه در سالهای پیش از ظهور دین اسلام دارای عیب هایی بود که مهم تر از همه طبقاتی بودن آموزش و پرورش و ایجاد روح فرمانبرداری از قدرتمندان و پیروی کورکورانه از حاکمان را میتوان ذکر کرد. این نوع تعلیم و تربیت همراه با ستمگریها و تندرویهای حاکمان دورهی ساسانی، به سقوط این سلسله منجر شد و ایرانیان را برای پذیرش دین جدید آماده ساخت. (۸)
تعلیم وتربیت در اسلام:
تعلیم و تربیت اسلامی با نزول قرآن تولد یافت و پیامبر اسلام (ص) که پروردگار او را به نیکی تربیت کرده بود، معلم و مربی آن شد. توالی این دو رویداد میمون و مبارک پرده از یک راز برمیدارد و آن اهمیت بسیار بالا یا کلیدی بودن دو عنصر برنامه و معلم در مجموعه نظام تربیتی اسلامی است. این سخن هرگز به معنی سبک انگاشتن دیگر عناصر نیست بلکه دقیقا تأکید بر این نکته است که این دو یعنی برنامه و معلم در حکم عود استوار این خیمه ی بلندند. معلم، نقش برگشت ناپذیر و غیر قابل انکاری در چرخه ی آموزش ایفا می کند، معلم کانونی است که چرخه ی آموزشی بر محور آن می چرخد و قوام و دوام این چرخه به موقعیت و جایگاه معلم بستگی دارد. به همین دلیل معلم مقام رفیع وارزشمندی را به خود اختصاص داده است. از این رو در روایات و مستندات دینی ما، بر نقش معلم و جایگاه وی به طور جدی تأکید شده و کار او را همانند نقش پیامبران و مصلحان الهی شمرده اند. مسلمانان بحثهای جستجوگرایانه ی خود را از قرآن که اولین و مهمترین سند مدون تعلیم و تربیت است آغاز کرده اند و همین منبع بود که دروازه های علوم و دانش را در معنی عام کلمه، که اعم از علوم شرعی و مذهبی و نیزدستاوردهای مادی و تجربی است به روی آنان گشود. مقصود آن است که مسلمانان با الهام از قرآن و به ویژه اولین آیات وحی، در زمینه ی علوم و معارف بشری به یک بینش یا دیدگاه کاملاً تازه و بی سابقه رسیدند و آن مسأله اتحاد یا وحدت در علوم بود. در این بینش، علوم ودانش های مختلف همه از یک منبع، که همان فیض بخشی خواست الهی است سرچشمه می گیرند؛ بنابراین نه تنها با یکدیگر در تضاد نیستند بلکه همانند هم هستند بدین سان برنامه و محتوای آموزش اسلامی متاثر از این دو عنصر یا دو مقوله از شناخت بوده و شواهد تاریخی، حداقل در قرون اولیه به خوبی موید آن است. اما برخی از ضرورتهای زمانی و مکانی و همچنین زیربنایی بودن مسائل دینی موجب شد تا این دانش در اولویت قرار گیرد و توجه بیشتری به آن مبذول شود. و بعد از آن علم حدیث و تفسیر و فقه اضافه شد و آن گاه نوبت به علوم ادبی رسید و آموزش و تدریس علوم اکتسابی اعم از نظری و تجربی به تاخیر وارد برنامه ی درسی و نظامی تربیتی اسلام شدند. و از جمله این علوم که در اوایل ظهور اسلام به برنامه ی درسی افزوده شده است تاریخ، روانشناسی، جامعه شناسی، اخلاق، زبان شناسی، جغرافی، منطق و جز آنها را باید نام برد. همچنین تعلیم و تربیت که نخست درسهایی همچون فلسفه، اخلاق، روانشناسی و شاید منطق مورد بحث و دقت نظر قرار می گرفت وبه تدریج در راه دستیابی به هویت مستقل خود گام برداشت. در بحث علوم طبیعی و تجربی به عنوان جزیی از مواد درسی، ما برآنیم که به احتمال قوی دانش شیمی زودتر از دیگر دروس وارد برنامه ی آموزشی شده و آن هم در ارتباط با حوزه ی درسی امام صادق(ع) در مدینه بوده است. پس از شیمی به تدریج دانشهای دیگری همچون ریاضیات، نجوم، فیزیک، و پزشکی در عرصه ی برنامه های آموزشی درخشیدند و نوابغ و اندیشمندان بزرگی را به سوی خود فرا خواندند. محمدبن موسی خوارزمی، محمدبن زکریای رازی، ابوعلی سینا، حسن بن هیثم، ابوریحان بیرونی، عمر خیام، بهاء الدین عاملی و دهها نام دیگر که نه تنها تاریخ علم، که جامعه ی انسانی وامدار آنهاست. از آن جمله اند. پیشرفت سریع مسلمانان در زمینه ی این علوم به یک معجزه شباهت داشت. «تأثیر فرهنگ اسلامی در پیشرفت علوم ریاضی طب و شیمی شواهد بسیار دارد حتی در قرون سیزدهم ترجمه متون اسلامی و مشروح آنها در مدارس عامی آکسفورد،با شوق و علاقه دنبال می شد».(۹)
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 20 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 16 |
مشاوره تحصیلی
مقدمه
این نوع از مشاوره اختصاص به دانش آموزان مدارس و دانشجویان دارد. که برای کمک و راهنمایی آنها در زمینه انتخاب رشته تحصیلی در دوره دبیرستان ، انتخاب رشته تحصیلی دانشگاهی ، اطلاع از مقررات و شرایط و قوانین مدرسه یا دانشگاه و یا هر مساله و مشکلی که در محیط تحصیل برای آنها ممکن است پیش بیاید دارد. رفع این نوع مسائل یا مشکلات به عهده مشاوران تحصیلی است.
تاریخچه مشاوره تحصیلی در ایران
مشاوره تحصیلی قبل از پیروزی انقلاب
در ایران مساله راهنمایی و مشاوره و تهیه مقدمات آن بین سالهای 1337 تا 1350 شروع شد و جریان پیدا کرد. از سالهای 1337 با برگزاری سمینارهای متعددی طرح مشاوره و راهنمایی در آموزش و پرورش مطرح شد و نیز تربیت نیروی مشاوره در دانشگاهها و تهیه ابزار کار مشاوران ، دورههای کارآموزی ضمن خدمت ، تهیه وظایف و طرح و جاانداختن آن از جمله اقدامات بعدی در این دوره بوده است. برای پیشرفت و گسترش این طرح اقدامات متعددی انجام شد. دورههایی ترتیب داده شد تا دست اندرکاران تعلیم و تربیت با برنامه راهنمایی آشنا شوند. اعزام مشاوران به مدارس ، تهیه مقالات و بروشورهای مختلف ، تهیه پروندههای تحصیلی و تربیتی ، تهیه پرسشنامههای مختلف و ایجاد مراکز مشاوره و راهنمایی در برخی از مراکز استانها از جمله اقداماتی است که در این دوره به عمل آمد.
در سالهای 1337 و 1338 کنفرانسهایی که در مشهد و آبادان تشکیل یافتند لزوم راهنمایی در مدارس را تاکید کردند. تا اینکه در سالهای 1344 و 1345 در دانشسرای عالی تهران درس مشاوره و راهنمایی جزء دروس رسمی قرار گرفت. از مهر ماه 1350 که اولین کلاس دوره راهنمایی تحصیلی تشکیل شد تا 22 بهمن 1357 که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید در زمینه اجرای برنامه راهنمایی ، فعالیتهای زیادی صورت گرفت که آشنا ساختن والدین و مربیان و دانش آموزان با برنامههای مشاوره و راهنمایی به اعزام مشاورین به مدارس ، تهیه پرونده تحصیلی ، تست و اجرای آنها از آن جمله میباشد.
مشاوره تحصیلی بعد از پیروزی انقلاب
پس از پیروزی انقلاب اسلامی برنامه راهنمایی با توجه به اهداف جدید مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت و نتیجه آن سیستم معلم - مشاور بود که هم به تدریس و هم به مشاوره میپرداختند. پس مدتی برای تهیه هدفهای هماهنگ با اهداف انقلاب برنامه راهنمایی و مراکز مشاوره حذف و تحلیل گردید. و به جای آن طرح مربیان پرورشی با عنوان متولیان انقلاب در مدارس طرح ریزی و اجرا شد. این طرح به تدریج مسئولان را متوجه نیاز به مشاوره و راهنمایی در مدارس نمود. تا اینکه در سال 1364 هستههای مشاوره و راهنمایی مجددا در مناطق آموزش و پرورش تاسیس گردید. در حال حاضر برنامههای مشاورهای مدارس به سمت تخصصی شدن و خدمات مشاورهای سوق داده شده است و طرحهایی چون "طرح احیا نقش مشاورهای معلمان" در حال اجرا است.
مشاوره تحصیلی در زمینه انتخاب رشته و راهنمایی شغلی
در این زمینه مشاور به دانش آموز کمک میکند با اطلاع از ویژگیها و شرایط خود ، رشتهها و شرایط جامعه تصمیم مناسبی در مورد انتخاب رشته تحصیلیاش اتخاذ کند. چنین فرایندی چه در سال اول دبیرستان و برای انتخاب رشته تحصیلی دوره متوسط صورت بگیرد و چه برای انتخاب رشته دانشگاهی تفاوت چندانی نمیکند. آشنایی مشاور با ویژگیها و مقررات موجود مربوط به هر دوره (متوسط یا دانشگاهی) بسیار حائز اهمیت است. مشاور تلاش میکند علاوه بر اینکه مراجع را از جنبههای مختلف هوشی ، استعداد و علایق شناسایی کند بلکه این شناخت را با شناختهای خود دانش آموز درهم میآمیزد و با در نظر گرفتن مقررات بیرونی و شرایط ویژه جامعه اقدام به تصمیم گیری کنند.
ویژگیهای خود دانش آموز که باید شناسایی شوند عبارتند از: میزان بهره هوشی ، نمرات تحصیلی او ، تعیین نقاط قوت و ضعف او در دروس مختلف ، بررسی علایق و استعدادهای او در زمینه رشتهها و مشاغل. برای اینکار گاهی مشاور از آزمونهایی چون تست هوش ، آزمون رغبت سنج و آزمونهای سنجش استعداد کمک میگیرد. از سوی دیگر باید دانش آموز شناخت کاملی نیز از خود رشته تحصیلی بدست آورد. اینکه چه دروسی در آن مطالعه میشوند، آینده شغلی آن چیست؟ و ... .
مشاوره تحصیلی در زمینه بررسی افت تحصیلی
برخی از دانش آموزان ممکن است دچار افت تحصیلی شوند. برخی از این دانش آموزان خود به مشاوره تحصیلی مراجع میکنند و برخی توسط مسئولین مدرسه به مشاور مدرسه معرفی میشوند. در هر حال مشاور تحصیلی به بررسی عمل مختلف افت تحصیلی میپردازد. برای بررسی احتمال وجود عمل خانوادگی از خود دانش آموز و خانواده او کمک میگیرد. عوامل مدرسه را نیز مورد بررسی قرار میدهد و همچنین به بررسی سلامت جسمی و روانی دانش آموز میپردازد.
شناخت و پیدا کردن علت افت تحصیلی در گام اول قرار دارد. بعد از پیدا کردن علت ، مشاور به کمک دانش آموز و در صورت لزوم خانواده او و مسئولین مدرسه به رفع آن علت اقدام میکنند. یا اینکه راهنماییهایی به دانش آموزان برای رفع علت ارائه میشود و پیشرفت او مورد پیگیری قرار میگیرد. از جمله این راهنمایی شامل شیوه افزایش انگیزش دانش آموز ، آموزش شیوههای صحیح مطالعه ، آموزش شیوههای مواجهه با تغییرات اساسی و غیره خواهد بود.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 11 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 6 |
کیفیت آموزش زبانهاى خارجى در ایران چگونه است؟
مشکلات ضرورت فراگیرى زبانهاى خارجى
فراگیرى زبانهاى خارجى بویژه انگلیسى به دلیل گستره کاربرد آن در دنیاى امروز از حد یادگیرى صرف زبان فراتر رفته و به نیازى اساسى براى مردم بویژه نسل جدید براى ارتباط با جهان تبدیل شده است.
باتوجه به پیشرفت چشم گیر فناورى ارتباطات درسالهاى اخیر، حتى فقیرترین جوامع ، سرمایه گذاریهاى قابلتوجهى در زمینه آموزش زبان انگلیسى به شهروندان خود انجام داده و برنامههاى جامعى براى این مهم تدارک دیده اند. کشورهاى شیخ نشین حوزه خلیج فارس که در گذشته اى نه چندان دور با زبان انگلیسى کاملا بیگانه بودند، امروز آشنا نبودن با این زبان را یکى از موانع ارتباط با جهان دانسته و با برنامه ریزىهاى دقیق و به سرمایه گذارىهاى کلان درصدد رفع این نیاز برآمدهاند.
ایجاد "شهرکهاى زبان" و تسهیلات ویژه براى دانشجویان و دانش آموزان با دعوت از استادان از کشورهاى انگلیسى زبان ابتکار بسیار جالب و موثرى در امر آموزش زبان است که برخى کشورها به آن روى آورده اند. جذابیت وامکانات رفاهى این شهرکها به حدى است که حتى در افراد غیرعلاقه مند نیز انگیزه یادگیرى زبان انگلیسى ایجاد مىکند و در این شهرکهاى آموزشى فقط از زبان انگلیسى براى انجام کارهاى روزمره استفاده مىشود.
البته باید در نظر داشت که آشنایى با فرهنگ زبان انگلیسى به هیچ وجه به معنى فراموش شدن فرهنگ بومى افراد نیست ، بلکه ضرورتى انکار ناپذیر تلقى مىشود.
افرادى که قصد فراگیرى زبان دیگرى غیر از زبان بومى و مادرى خود را دارند، به دو گروه مختلف تقسیم مىشوند : گروه اول افرادى هستند که درکشور خود قصد یادگیرى زبان را دارند.در چنین شرایطى زبان جدید به عنوان یک "زبان بیگانه " تلقى مىشود و معمولا "امکانات طبیعى" براى یادگیرى زبان بیگانه بسیار محدود است.
اما گروه دوم زبان آموزان افرادى هستند که به کشور دیگرى مهاجرت کرده و مجبور به یادگیرى زبان مردم آن جامعه هستند. در چنین شرایطى زبان جدید یک "زبان دوم" و نه بیگانه براى شخص زبان آموز تلقى مىشود.
قرار گرفتن در محیطى که همه مردم به انگلیسى تکلم مىکنند و همه چیز رنگ و بوى فرهنگ زبان انگلیسى را دارد، شرایطى مطلوب را براى زبان آموز ایجاد مىکند که در بالا از آن به عنوان "امکانات طبیعى" نام برده شد. اما در کشور ما وضعیت آموزش زبان انگلیسى چگونه است؟ آیا کیفیت آموزش زبان انگلیسى در مدارس ، دبیرستانها و دانشگاههاى ما به حدى هست که نیاز مبرم نسل آینده ایران به زبان انگلیسى، نه تنها صرفا به عنوان زبان بین المللى، بلکه به عنوان یکى از مهم ترین ابزار شناخت و ارتباط با جهان خارج و دنیاى علم برآورده سازد؟
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 8 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 5 |
تحقیق کتاب کار مربی کودک
مقدمه
همه جا در پیرامون ما هوا هست: ما هوا را تنفس می کنیم و بدون آن زندگی برایمان امکانپذیر نیست. هوا رنگ و بو و شکل ندارد و آن را نمی بینیم. شاید همین امر سبب شده است که کودکان در سالهای پیش از دبستان وجود هوا را احساس نکنند و تصور این که هوایی هم وجود دارد برایشان دشوار باشد. به همین سبب نیز طرح موضوع هوا برای آن ها جالب توجه و شگفت انگیز است. اما چگونه می توان هوا را به کودکان شناساند و کاری کرد که به اهمیت آن پی ببرند، کار دشواری نیست. محیط زیست کودک زمینه های لازم را برای انواع فعالیت، جهت شناسایی هوا، آماده کرده است.
چکیده
می دانیم که هوا یک عاملی است که کبدون آن زندگی امکان پذیر نیست.
پس چگونه هوا را به کودکان بشناسانیم؟
از کودکان بخواهیم دست خود را در برابر دهانشان بگذارند و فوت کنند. آنگاه از آن ها بپرسید چه حس می کنند؟ آنچه حس می کنند از کجا می آید؟
از کودکان بخواهید نفس عمیق بکشند. از آن ها بپرسید چه حس می کنند؟ سینه ها، ریه هایشان از چه پر می شود؟
از کودکان بخواهید دست خود را در برابر بینی خود بگذارند. دهان را ببندند و نفس بکشند، از آن ها بپرسید که چه حس می کنند؟
در برابر کودکان بادکنکی را پر از هوا کنید. بعد آن را جلوی صورت یا دست آن ها بگیرید و کم کم هوای آن را خالی کنید. آنگاه از کودکان بپرسید چه حس می کنند؟ بادکنک یا توپی را در برابر کودکان پر از هوا کنید. ظرفی از آب بیاورید بادکنک یا توپ را در آب فرو ببرید و کم کم هوای آن را خالی کنید تا کودکان ببیند که چگونه حباب های هوا از بادکنک یا توپ بیرون می آید.
از کودکان بخواهید تا کف دست خود را باز کنند و به طور سریع آن را عقب و جلو ببرند آنگاه از آن ها بپرسید چه حس می کنند؟
از کودکان بخواهید در کلاس نفس بکشند بعد به قسمت های مختلف حیاط کودکستان بروند و باز هم نفس بکشند از آن ها بپرسید آیا در منزل هم نفس می کشند؟ در خیابان و کوچه چطور؟ بگذارید خود نتیجه بگیریند که همه جا هوا هست.
در آب هم هوا هست، در خاک هم هوا هست. (مقداری خاک در یک لیوان بریزید و سپس آن را پر از آب کنید وجود حباب های هوا را در خاک می توانید به کودکان نشان دهید. یا آنکه لیوان آبی را در گوشه ای از کلاس بگذارید روز بعد حباب های هوا در دیواره های لیوان ظاهر می شوند).
بگذارید کودکان با بحث و پرسش از یکدیگر خودشان در یابند که چرا هوا را نمی توان دید. مربی با چند اشاره می تواند آن ها را به کشف این نکته که هوا نه رنگ دارد و نه بو و نه شکل راهنمایی کند.
از راه کشف هوا بچه ها خیلی زود به اثر باد پی می برند و متوجه می شوند که باد هوایی است که حرکت می کند یا جا به جا می شود (باید توجه داشت که باد به تنهایی می تواند موضوع فعالیت های گوناگون دیگر باشد).
چند بادکنک را باد کنید. اگر بادکنک ها به رنگ های مختلف باشد بهتر است. هر کدام از بادکنک ها را روی یکی از میزهایی که کودکان دور آن نشسته اند بگذارید. از کودکان بخواهید دست ها را پشتشان بگذارند. (با یک دست، دست دیگر خود را بگیرند) حال با فوت کردن، بادکنک را به طرف همدیگر برانند. نباید بگذارند که بادکنک به تن آن ها بخورد یا از میز پایین بیفتد. دستة برنده دسته ای است که توانسته است مدت بیشتری بادکنک را روی میز نگهدارد.
همین بازی را بچه ها در حیاط هم می توانند انجام دهند و بادکنک خود را از یک سر حیاط به سر دیگر حیاط برسانند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 56 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 13 |
جزوه ی قواعد عربی دوره ی راهنمایی
قواعد عربی سال دوم راهنمایی
«صیغه» چیست؟
کلمه برای آن که معنی های گوناگون برساند، شکلهای مختلفی می پذیرد که به هر یک از این شکلها، صیغه گویند. مانند: کَسَبا مثنی مذکر غائب
«غائب» کیست؟
به کسی یا کسانی که درباره آنها صحبت می شود، غائب گویند.
مانند: هُوَ طالِبٌ یعنی او دانش آموز است.
در عربی غائب 6 صیغه دارد که 3 صیغه مذکر و 3 صیغه مؤنث است.
«مخاطب» کیست؟
به کسی یا کسانی که با آنها صحبت می شود، مخاطب یا حاضر گویند.
مانند: أنْتَ طالِبٌ یعنی تو دانش آموز هستی
مخاطب هم مثل غائب 6 صیغه دارد که 3 صیغه مذکر و 3 صیغه مؤنث است.
«متکلّم» کیست؟
به کسی یا کسانی که در حال سخن گفتن هستند متکلّم گویند و بر 2 نوع است:
1-متکلّم وحده 2-متکلّم مع الغیر
«متکلّم وحده» کیست؟
به یک نفر گوینده که در حال سخن گفتن است، متکلّم وحده گویند.
مانند: أنَا طالِبٌ، أنَا طالِبَةٌ یعنی من دانش آموز هستم
«متکلّم مع الغیر» کیست؟
به چند نفر گوینده که در حال سخن گفتن هستند، متکلّم مع الغیر گویند.
مانند: نَحْنُ مُعَلِّمونَ – نَحْنُ مُعَلِّماتُ یعنی ما چند معلم هستیم
توجه: صیغه های متکلّم مذکر ومؤنث ندارند.
«فعل» چیست؟
کلمه ای است که بر انجام گرفتن کاری یا روی دادن حالتی در زمان مشخص دلالت می کند.
مانند: ذَهَبَ یعنی رفت
فعل از نظر زمان عبارت است از : 1- فعل ماضی 2- فعل مضارع
«فعل ماضی» چیست؟
به فعلی می گویند که بر انجام گرفتن کاری یا روی دادن حالتی در زمان گذشته دلالت می کند.
مانند: ذَهَبَ یعنی رفت
فعل ماضی دارای 14 صیغه یا شکل است که 6 صیغه اول، غائب و 6 صیغه دوم، مخاطب یا حاضر و 2 صیغه آخر، متکلّم است.
برای مثال فعل ماضی فَعَلَ را صرف می کنیم.
«ضمیر» چیست؟
ضمیر کلمه ای است که جانشین اسم می شود و از تکرار آن جلوگیری می کند.
مانند: هُوَ ذَهَبَ یعنی او رفت
«ضمیر منفصل» چیست؟
به ضمیری می گویند که در اول کلمه به صورت جداگانه می آید.
مانند: هُوَ ذَهَبَ یعنی او رفت
ضمیر منفصل بر 2 نوع است: 1- منفصل فاعلی(رفعی ـُــٌ) 2- منفصل مفعولی(نصبی ـَــً ،جرّی ـِــٍ)
«ضمیر منفصل فاعلی » چیست؟
به ضمیری می گویند که در اول کلمه جانشین فاعل می شود.
مانند: هُوَ ذَهَبَ یعنی او رفت
«ضمیر منفصل مفعولی(نصبی، جرّی) » چیست؟
این نوع ضمیر نقش مفعولی دارد که در ترجمه «را» می گیرد و مفعولی است.
مانند: ایّاکَ نَعْبُدُ یعنی تنها تو را می پرستم (مفعولی(نصبی ـَــً)) ایّاکَ نَسْتَعین یعنی یاری را از تو می خواهیم. (مفعولی)
«ضمیر متصل» چیست؟
به ضمیری می گویند که در آخر کلمه می آید و به کلمه قبل از خود می چسبد.
مانند: ـهُ در کلمه کِتابهُ یعنی کتابش
ضمیر متصل بر 2 نوع است: 1-متصل فاعلی(رفعی) 2- متصل مفعولی(نصبی،جرّی)
« ضمیر متصل فاعلی» چیست؟
به ضمایری می گویند که فقط به آخر فعل می چسبند.
مانند: تَ در فعل کَتَبْتَ یعنی نوشتن
«ضمیر متصل مفعولی» چیست؟
به ضمایری می گویند که به آخر هر سه نوع کلمه (اسم،فعل و حرف) می چسبند.
مانند: کَ در کلمات مِنْکَ یعنی از تو ــ کِتابُکَ یعنی کتاب تو ــ أخْرَجَکَ یعنی تو را بیرون آورد.
توضیح: ضمایر متصل فاعلی همان علامت صیغه یا شناسه یا ضمیر بارز هستند که به آخر فعل (ماضی،مضارع،امر و …) اضافه می شوند.
توضیح: ضمایر متسل مفعولی هر گاه به فعل بچسبند همیشه مفعولند (رفعی) و هرگاه به اسم بچسبند گاهی مفعول و گاهی اضافی اند(نصبی،جرّی) و اگر به حرف بچسبند همیشه اضافی اند(جرّی)
ضمایر متصل مفعولی مانند ضمایر منفصل، 14 صیغه دارند که در زیر صرف می کنیم.
خوب است بدانیم که هر گاه بر اول ضمایر متصل مفعولی «ایّا» بیاوریم، ضمیر منفصل مفعولی ساخته می شود که راه شناخت مفعولی یا اضافی بودن آن از روی ترجمه آن است. یعنی اگر در ترجمه «را» بیاید، مفعولی (نصبی) است و در غیر این صورت، اضافی(جرّی) است.
مانند: ایّاکَ نَعْبُدُ یعنی تنها تو را می پرستم (مفعولی) ایّاکَ نَسُتَعین یعنی یاری را از تو می خواهیم.(مفعولی)
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 31 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
فناوری آموزشی در کتب درسی فناوری آموزشی تحلیلی از محتوای کتب درسی فناوری آموزشی
چکیده
سوالی که بسیاری از اوقات ذهن ما را به خود مشغول داشته، این است که چقدر آنچه را می دانیم در عمل به کار می بندیم. نویسندگان و خوانندگان کتاب های درسی فناوری آموزشی نیز با این سوال روبرو هستند. در این پژوهش با انتخاب 9 کتاب درسی دانشگاه در این رشته به عنوان نمونه هدف مند و با استفاده از روش تحلیل محتوا و نیز تحلیل همخوانی سعی شده است به سوال فوق پاسخ داده شود. در واقع هدف این بوده است که معلوم شود چه مفاهیم و عناصری از فناوری آموزشی در این کتاب ها رعایت شده است و آیا رعایت یا عدم رعایت آنها با متغیرهایی چون جنسیت نویسنده، تعداد نویسندگان، نوع ناشر، نوبت و تیراژ چاپ همخوانی دارد یا نه. عناصر مورد توجه به عنوان واحدهای تحلیل در 6 دسته طبقه بندی شد. پس از بررسی کتاب ها و صفحه های نمونه، داده های مربوط استخراج و سپس وارد رایانه شد. نتایج به تفصیل در متن مقاله شرح داده شده است. نتایج اجمالا ً حکایت از آن دارد که عناصر یا ویژگی های مربوط به دو طبقه سبک نگارش و اصول آموزش و یادگیری در کتاب های درسی فناوری آموزشی حضور پر رنگ تری داشته اند که از نقاط قوت این کتاب ها تلقی می شود.عناصر مربوط به طراحی آموزشی کمتر مورد توجه قرار گرفته اند، طوری که در اغلب کتب مورد مطالعه ویژگی های مربوط بدان غایب بوده است. به رغم اینکه طراحی پیام ها و کاربرد مواد دیداری می تواند بیش از پیش از توانمندی های فناوری های نوین بهره مند شود، اما ویژگی ها و عناصر آن در کتب فناوری آموزشی حضور چشمگیری نداشته است. اگرچه نویسندگان تلاش در خوری را برای ساده و ملموس ساختن مطالب به عمل آورده اند، اما نیاز به تدارک دیدن تجربیات متنوعی از یادگیری در کتب درسی که بتواند مخاطب را به فعالیت و مشارکت فراخواند، بیش از پیش حس می شود. ویژگی های کالبدی کتاب از جمله مقولاتی بوده است که آنها را در این گونه کتاب ها کمتر از بقیه ویژگی ها می توان سراغ گرفت.
مقدمه
با وجود اینکه واژگانی چون فن و فناوری آموزشی در ذهن بسیاری از شنوندگان ناآشنای آن پژواکی از افزارها و سخت افزارها را به همراه دارد ، اما نیک می دانیم که فوت و فن آموزش فراتر و فراگیرتر از آن است. خوشبختانه در برهه ای به سر می بریم که در پی تحمل سختی های بسیار برای کاستن از کاستی ها، اکنون بشر گونه ای بس شگرف از فناوری، یعنی فناوری نوین اطلاعات و ارتباطات را در عرصه های مختلف به کار گرفته است. در این میان آموزش و فناوری آموزشی نیز از مواهب آن بی بهره نمانده است. پیداست که این هردو می توانند در کمک و یاری به یکدیگر بسیار موثر باشند، اما اگر هرگزفراموش نکنیم که هیچیک از این دو جای یکدیگر را نمی گیرند و عرصه را بر سایر عناصر تنگ نمی کنند، بلکه می توانند به ترقی و تعالی همدیگر کمک کنند.
کتاب درسی یکی از همین عناصر و کانون توجه ما در این گفتار است. تصور اینکه افزارهای الکترونیک امروزی بتواند جای آن را اشغال کند، تصوری دور از واقعیت است. البته همان طور که یکی از پژوهشگران گفته است شاید در برخی موارد نیز پافشاری بیش اندازه بر این ادعا که رایانه یا کتاب الکترونیک جای کتاب درسی را خواهد گرفت از سویی ناشی از منفعت طلبی صاحبان این صنایع است و از سویی هم شیفتگی هایی را به دنبال دارد که موجب اتلاف منابع مالی است.(گری چاپمن ، 1998)
شیفتگی در مقابل دعاوی بسیار زیبا همچون انطباق نشر الکترونیک با سیاست های حفظ محیط زیست، صرفه جویی در مصرف میلیون ها تن کاغذ و در نتیجه نجات جنگل ها دامنگیر دست اندرکاران مدارس هم شده است (توماس ویلسون، 2004).
اما مقصود این گفتار این نیست که ثابت کند، کتاب ماندگار است، بلکه مقصود بیشتر گوشزد کردن این نکته است که تبلور یافتن دانش در کنش و رفتار که در نزد همه اقوام و فرهنگ ها مورد تایید است، بیش از سخن و سخنرانی موثر و کارگر می افتد. برای ما که داعیه فناوری آموزشی را داریم بهترین جا برای نشان دادن الگوی کاربردی آن همانا ساعات کلاس و صفحات کتاب و صحنه های برنامه های آموزشی و درسی ماست و اکنون با برخورداری از امکانات فناوری اطلاعات و ارتباطات بهتر و آسانتر می توان به این مهم جامه عمل پوشاند. در این گفتار سعی بر آن است آینه ای فراهم شود تا از چگونگی تبلوردانش خود در گوشه ای از عمل خویش با خبر شویم، نه چیزی بیشتر نه کمتر. برای این منظور ناگزیر بایستی به تحلیل محتوا پرداخت.
با وجود اینکه تحلیل محتوا روشی دیرآشنا است، اما کمتر آن را در عرصه بررسی کتب درسی دانشگاهی به کار گرفته ایم و در زمینه کتب درسی فناوری آموزشی شاید نتوان نمونه ای برای آن سراغ گرفت. این موضوع صرفاً به کتاب های فارسی هم منحصر نمی شود، بلکه با جستجوی مختصری در اینترنت می توان مشاهده کرد که تحلیل محتوا در این عرصه در دسترس نیست. با این حال کسانی به ارایه پیشنهاد هایی در زمینه تحلیل محتوای کتب درسی پرداخته اند. به عنوان نمونه براون پیشنهاد کرده است که در بررسی متون درسی سه طبقه یا مقوله مورد توجه قرار گیرد که عبارت اند از نظام کتاب (شامل ویژگی های کالبدی و مواد همراهی کننده نظیر راهنما، آزمون و نوارهای دیداری- شنیداری)، درسها یا آموختنی های آن( شامل تجربیات یادگیری، تنوع و سودمندی آنها) و بالاخره ویژگی های فوق العاده شامل طرح جداگانه نکات برجسته، پیش سازمان دهنده ها و استفاده از سایر مواد دیداری. وی برای اندازه گیری این عناصر فرم خاصی را تهیه کرده است. (جیمز براون، 1994)
آنچه در این پژوهش مبنای تصمیم گیری و عمل بوده است یکی مفاهیم و اصول آموخته شده فناوری آموزشی بوده است و دیگری نکات مورد توجه در تحلیل محتوا. در این بخش بیشتر از آثار لورنس باردن و جک فرانکل و نورمن والن بهره گرفته شده است.
هدف
به عبارتی فنی تر هدف پژوهشی این مقاله در وهله نخست این است که با تحلیل محتوای برخی از کتب درسی دانشگاهی فناوری آموزشی به تعیین این موضوع بپردازد که چه مفاهیم و عناصری از فناوری آموزشی در کتب درسی همین قلمرو تبلور یافته است و چه مفاهیم و عناصری غایب است. این عناصر در 6 طبقه زیر دسته بندی شده است:
1- طراحی آموزشی2- طراحی پیام ها و کاربرد مواد دیداری3- سبک نگارش و ارایه4- تنوع تجربیات یادگیری5- ویژگی های کالبدی6- اصول آموزش و یادگیری
در وهله دوم هدف این است که با استفاده از تحلیل همخوانی مشخص شود که آیا بین حضور و غیاب این مفاهیم و عناصر و متغیرهایی همچون جنسیت نویسنده، تعداد نویسندگان(همکاری)، نوبت چاپ، تیراژ و نوع ناشر(دانشگاهی یا خصوصی) رابطه و همخوانی برقرار است یا نه.
روش
از لابه لای آنچه تا اینجا گفته شد پیداست که روش تحقیق مورد استفاده در سطح اول، تحلیل محتوا است. البته تحلیلی از نوع بررسی حضور یا غیاب ویژگی های مورد مطالعه. در سطح دوم که به بررسی رابطه بین متغیر ها می پردازد روش تحقیق، همخوانی است که با استفاده از تکنیک آماری مجذور خی، توافق یا همخوانی بین متغیرها مورد بررسی قرار می گیرد.
جمعیت و نمونه
جمعیت در این تحقیق عبارت بوده است از کتب درسی دانشگاهی که در باره فناوری آموزشی به زبان فارسی به رشته تحریر درآمده و اکنون در دانشگاه ها تدریس می شود. بنابر این کتب ترجمه شده مد نظر نبوده است. از بین این کتب، کتاب هایی که مستقیما به معرفی و بحث در باره فناوری آموزشی پرداخته بودند به عنوان نمونه هدف مند انتخاب شد که در تحلیل محتوا پیکره تحلیل را تشکیل می دهد. فهرست این کتاب ها در جدول 1 دیده می شود. برای مطالعه عناصر یا واحدهایی از تحلیل که بررسی کل یک کتاب لازم بوده (مثل عناصر طبقه اول یعنی طراحی آموزشی) لاجرم نیازی به نمونه گیری از صفحات نبوده است.
اما در مواردی که اندازه گیری و تحلیل ماهیتاً مستلزم شمارش موارد بسیار زیادی بوده و این کار از حیث زمانی عملا ناممکن می نموده است، نمونه گیری از صفحات کتاب ها ضرورت پیدا کرده است. این نمونه گیری با رعایت تخصیص متناسب بر اساس حجم کتاب و با استفاده از نمونه گیری تصادفی با کمک رایانه انجام شده است.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 19 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
فناوری آموزشی در کلاس
تغییرات تدریجی
از نگاه معلمان ، منظور از فناوری در آموزش شامل : تابلو ، گچ ، قلم و شاید نمایش فیلمی از طریق پروژکتور باشد .
در حالی که ، به طور گسترده دامنه ای از ابزارهای فناوری نظیر تلویزیون ، دوربین های ویدیویی ، ماشین های گرافیگی ،رایانه ها، دوربینهای دیجیتالی، اسکنرها و بسیاری از فناوریهای دیگر در نظامهای تربیتی استفاده میشود . همانگونه که معلمان و دانش آموزان به این ابزارها دسترسی می یابند ، نگرانی هایی درباره استفاده از آنها در معلمان ایجاد می شود که چگونه فناوری را در آموزش ادغام و چطور کوشش ها یشان را در کمک به یادگیری دانش آموزان به طور موثر به کار گیرند.
تجربه و نتایج بررسی های انجام شده به ما می گوید که این عمل ، آنی و یک شبه صورت نمی گیرد و این کار نیازمند توانایی ها و مهارتهایی است که از طریق آموزش بصورت تدریجی صورت می گیرد.
از جمله مهارتهایی که معلمان و دانش آموزان باید مجهز به آن باشند ، سواد دیجیتالی است .
استفاده از ICT در ظهور ظرفیت های پنهان دانش آموزان اثر گذار خواهد بود . وسبب میشود حواس بیشتری از دانش آموزان به کار بیفتد و یادگیری بهتر صورت گیرد.
شاید بتوان ICT را کاتا لیزوری در نظر گرفت که شیوه های تفکر در باره یاد دهی ـ یادگیری را فعال میکند و موجب تغییر در کلاس درس میشود. برای پاسخ گویی نیازهای مطرح شده ، تلفیق ICT با آموزش ضرورتی انکار ناپذیر است.
یکی از راههای ایجاد انگیزه در دانش آموزان برای بکارگیری ICTبه عنوان یک ابزار ،تعیین فعالیتهای مناسب برای آنان در زمینه تولید اطلاعات و نیز پرورش خلاقیت آنان از طریق معرفی ابزارهای تولیدو پردازش اطلاعات است .
مشاهده واقعیت های زندگی در عصر دانایی و تغییر و تحول در مشاغل و شیوه های تعامل و ارتباطات ،وتوسعه خدمات و مهارتهای حرفه ای ایجاب می کند که دانش آموزان ضمن کسب دانش ، دامنه ارتباط خود را با دیگران توسعه دهند،در فعالیتهای گروهی بطور موثر شرکت کنند، تفکر انتقادی و خلاق داشته باشند ،و برای تصمیم گیری وانتخاب راه حلهای مناسب ،از دانش و توانایی لازم برخوردار باشند واین در سایه ICT امکان پذیر است .
برای ایجاد محیط های یادگیری فعال ،فناوری های اطلاعات و ارتباطات میتوانند، ابزار و امکانات نرم افزاری بسیار موثری را در اختیار معلم قرار دهند. هر چه معلمان با امکانات و قابلیت های فناورانه بیشتر آشنا شوند، بهتر می توانند از ویژگی های فناوری استفاده کنندو در ایجاد و غنی سازی محیط های یادگیری فعال در کلاس درس از خود ابتکار و نوآوری نشان دهند و توفیق بیشتری بدست آورند. زیرا نوآوری ، بیشتر از جوشش درون مایه می گیرد تا تقلید صرف .
فناوری ICT زمینه را برای یادگیری مادام العمرفراهم می کند و همه افراد با توجه به نیازها و تواناییهای خود میتوانند ، با دسترسی به فناوری مناسب ،به یادگیری بپردازند. معلمان نیز باید با استفاده از فناوری های گوناگون شیوه های تدریس و یادگیری به شیوه سنتی را تغییر دهندو دگرگون کنند و با این تغییر ،در پیشرفت علوم و اثربخشی آن بکوشند.در حل مسایل به شکل گروهی ، درعین این که همه بطور فعال درگیر انجام دادن تکالیف و فعالیت اند هر دانش آموز نقش خاصی دارد.
کلیدواژه : فناوری آموزشی ، تدریس ،یادگیری ،علوم ،فناوری اطلاعات ،ارتباطات ،سواد دیجیتالی
مقدمه
یکی از مهمترین موضوعاتی که امروزه دست اندرکاران تعلیم و تربیت کشور را به خود مشغول کرده است ، نحوه ی مواجه شدن آموزش و پرورش با فرصت ها و تهدیدهای حاصل از گسترش و توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات و برنامه ریزی دقیق و اصولی برای بهره برداری و استفاده از آن است . به ویژه ، با توجه به تأثیر این فناوری های نوین در شیوه های یاددهی ـ یادگیری و تغییر نقش معلمان ، ضروری است که زمینه هایی فراهم شود تا هم وزارت آموزش و پرورش بضاعت موجود در جامعه ی معلمان را شناسایی کند و هم معلمان گرامی به شناسایی و ارتقای مهارت های خود در زمینه های کاربرد فناوری های نوین نظیر ICTو ITو در آموزش بپردازند .
فناوریهای اطلاعات و ارتباطات ((ابزارها و وسایلی که به هر طریق موجب تولید ، انباشت ، پردازش و اشاعه ی اطلاعات شوند، فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی (ICT) نامیده می شوند)) همچنین بنا به تعریفی دیگر ، ((فناوری اطلاعات وسیله ای برای ذخیره سازی ، پردازش و ارائه اطلاعات است که به صورت الکترونیکی و مبتنی بر تعدادی رسانه است )) .هیچ تعریف روشن جامع و کاملی از سواد دیجیتالی وجود ندارد معلمان و دانشمندان علاوه بر سواد سنتی که شامل خواندن، نوشتن، گوش دادن و صحبت کردن است، نیازمند مهارتهای فناوری برای برقراری ارتباط ، بررسی ، دسترسی به اطلاعات ، استفاده از اطلاعات ، پردازش ، تفکر انتقادی در باره ی پیامها از طریق رسانه ها و درک ارزشیابی داده ها هستند. بنابراین، معلمان و دانش آموزان نیازمند این سواد هستند. این سواد ، خود مشتمل بر: الف) سواد بنیادی ب) سواد علمی ج) سواد اقتصادی د) سواد تکنولوژیکی ه) سواد تصویری و) سواد اطلاعاتی ز) سواد چندفرهنگی ح) سواد آگاهی جهانی است .
فناوری چیست؟
(( فناوری یعنی علم و فن انجام دادن کارها از طریق کار بست )) ، ((بینش های فناورانه در قلب آمال ، آرزوها و باورهای بشر برای آینده قرار دارند.)) امروزه ((طبقه های ))متعددی از فناوری را می توان به شرح زیر شناسایی کرد:
1ـ فناوری به عنوان ابزار .
2ـ فناوری به عنوان دانش.
3ـ فناوری به عنوان مجموعه فعالیت ها.
4ـ فناوری به عنوان یک فرایند .
5ـ فناوری به عنوان یک نظام اجتماعی ـ فنی .
ویژگیهای فناوری ؟
فناوری دارای ویژگیهای مشخصی به شرح زیر است:
الف) هر فناوری مبتنی بر یک طرح است .
ب) اگرچه فناوری با علم مرتبط است اما به استثنای بعضی موارد از فناوری های صنعتی در سطح بالا ،در سایر موارد نمی توان فناوری را یک علم کاربردی دانست .
پ) فناوری سازنده است .
ت) فناوری همکاری چند بعدی را ایجاد میکند .
ث) فناوری به ارزشها پایبند است .
ج) فناوری ضمن تأثیر پذیری از جامعه برآن اثر می گذارد.
سواد فناوری چیست و جایگاه آن کجاست ؟
سواد فناوری عبارت از (( توانایی و قابلیت )) فرد در (( فهم درست )) ، (( اداره کردن )) ، (( کاربرد )) و (( ارزیابی )) فناوری است . سواد فناوری بسیار فراتر از دانش مربوطه به رایانه و کاربرد آن است . سواد فناوری چشم اندازی کلی بر دانش ، ماهیت ، رفتار ، قدرت و نتایج مرتبط بر هر نوع فناوری از جانب هر شهروند است .سواد آموزی فناوری عبارت از درگیر کردن یاد گیرنده در یک گستره تفکر انتقادی است ، به نحوی که خود بتواند ضمن فهم درست از فناوری به طراحی و تولید فناوری های جدید بپردازد و در یک محیط مملو از فناوری با استفاده از فنون درست به بهترین راه حل مسائل برسد .
معلمان و نقش آنان در پرتو فناوری اطلاعات
در فضای کنونی مدارس ،معلمان نخستین کسانی هستند که محیط خانواده را به محیط خارج پیوند می دهند و اولین الگوی دانش آموزان به شمار می آیند . از سویی به نظر می رسد با توسعه ی فناوری اطلاعات و ازدیاد منابع معرفت و سهولت دستیابی به منابع گوناگون دانش ، اقتدار معلمان که برخاسته از دانش آنها ست کاهش می یابد و در تعلیم و تربیت آینده ، دانش سرچشمه ی قدرت و منزلت معلمان به شمار نمی آید و معلمان باید کانون اقتدار و منزلت خویش را در جنبه های دیگری از روا بط انسانی با شاگردان جست و جو کنند . برخی توصیه کرده اند که در رقابت میان فناوری اطلاعات و معلمان ، اگر معلمان در مقام مدیران کاربرد استفاده از فناوری عمل کنند ، قدر و منزلت شان دستخوش کاهش نخواهد شد . آنان همچنین تاکید کرده اند که معلمان باید دریابند که نقش مهم تری یافته اند؛ و آن مدیریت کلاس و اداره ی فرایند یادگیری است .
دسته بندی | کامپیوتر و IT |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 16 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 11 |
تحقیق در مورد دیسک سخت
سطح دیسک: هر دیسک سخت مجموعه ای از 4 یا 5 صفحه یا دیسک دیگر که به صورت دایره ای شکل هستند تشکیل شده است که همگی حول یک محور می چرخند و به تعداد مشخصی بازو هد روی دیسک ها حرکت می کند که عمل خواندن و نوشتن اطلاعات را انجام می دهند. بر روی هر دیسک تعدادی دایره متحدالمرکز وجود دارد که به آنها شیار ) Track ) گفته می شود. هر شیار روی دیسک به چندین قسمت تقسیم می شود که به هر قسمت سکتور گفته می شود. در دیسک های سخت قدیمی از داخلی ترین شیار تا خارجی ترین آنها با این که محیط آنها افزایش می یافت اما دارای تعداد سکتورهای برابر بودند. در دیسک های سخت امروزی فناوری ساخت و ساختار ذخیره سازی اطلاعات بسیار پیچیده تر شده است و شیار های خارجی تر تعداد سکتور های بیشتری دارند.
بد سکتور چیست ؟ سکتور از کوچکترین تقسیمات سطح دیسک است. ممکن است زمانی در اثر ضربه و یا حرکت ناصحیح بازو و هد ، بخشی از سکتور آسیب ببیند. همچنین ممکن است خاصیت مغناطیسی بخشی از دیسک سخت از بین برود و یا ضعیف شود. آنگاه می گوییم دیسک سخت دارای بد سکتور شده است.
بد سکتورها دو نوع فیزیکی و منطقی دارند. بد سکتور های فیزیکی به هیچ عنوان رفع نمی شوند و شخص یا نرم افزار نمی تواند ادعا کند که می تواند این نوع بد سکتور را از بین ببرد. اما بد سکتور های منطقی قابل رفع هستند.گاهی شنیده می شود که بد سکتور ها تکثیر می شوند. این حرف تا حدودی درست است. گاهی اتفاق می افتد که محدوده بد سکتور ها افزایش می یابد. بنابراین در صورت مشاهده چنین وضعیتی می بایست هرچه سریعتر به رفع بد سکتور ها اقدام نمود.
فرمت کردن چیست ؟ فرمت کردن به منظور تعیین شیارها و سکتورها بر روی سطح دیسک انجام می شوند. فرمت کردن دو نوع سطح بالا (HLF ) و سطح پایین (LLF ) دارد. لازم است در اینجا به مفهوم سطح بالا و پایین اشاره کنیم. به طور کلی در مباحث دیسک سخت و ذخیره سازی سطح پایین به معنای سطح فیزیکی و سطح بالا به مفهوم سطح منطقی و نرم افزاری است و به هیچ عنوان این عبارت مفهوم مشکل یا آسان و یا کم اهمیت و پر اهمیت و ار این قبیل ندارند.
فرمت سطح بالا آن نوع فرمتی است که اکثر کاربران با آن آشنایی دارند که با فایل format.com یا نرم افزارهای مشابه انجام می شود و وظیفه آن تعیین شیارها و سکتور ها به صورت منطقی یعنی در سطح بالا انجام می شود.
فرمت سطح پایین ( Low Level Format ) نیز برای مشحص کردن شیار ها و سکتور ها به صورت فیزیکی است. این نوع فرمت به دلیل این که در سطح پایین انجام می شود ممکن است ساعت ها به طول بینجامد.
مشخص کردن محدوده بد سکتور: فرمت کردن سطح بالا و همچنین استفاده از نرم افزار Scandisk موجود در ویندوز می تواند بد سکتور ها را تشخیص دهند و پس از آن که اطلاعات موجود در آنها را به جای امن تری از دیسک سخت انتقال دادند آنها را علامت گذاری کرده تا اطلاعات دیگری بر روی آنها ذخیره نشود. اما این به معنای رفع بد سکتور دیسک سخت نیست. شما تنها عمل ایمن سازی دخیره سازی را انجام داده اید. اگر بد سکتور در بخش سکتور راه اندازی و بخش های سیستمی باشد مشکل بزرگتر خواهد بود و دیگر می بایست از طریق دیگری برای رفع کامل آنها اقدام نمود.
فهرست مطالب
نگاهی دقیق تر به دیسک سخت و مفهوم (( بد سکتور ))
تفاوت CD , DVD "Compact Disc & Digital Video Disc"
ساخت CD
رفع مشکل بوت نشدن ویندوز XP
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 28 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 21 |
فلسفه پیشرفت گرایی
مقدمه
اندیشه پیشرفت و توسعه گرایی در قلمرو اقتصاد و اجتماع و سیاسی ریشه در تغییر اجتماعی، به ویژه در دگرگونی های سده نوزدهم دارد. دگرگونی های گسترده ژرفی که در زمینه علوم و فرهنگ، بویژه علوم اجتماعی، پیرایش و پرورش اندیشه و اندیشمندان اجتماعی و بنیانگذاری دانشی نو به نام جامعه شناسی را در باختر زمین شتاب بخشیدند و آینده نگریها و برنامه ریزی های اجتماعی - اقتصادی را بر اساس دستاوردهای دانش های اجتماعی و در پرتو شناخت جامعه و قوانین حاکم بر حرکات و تغیرات اجتماعی به اصطلاح در دستور کار ترقیخواهان و صالح اندیشان قرار دادند.
پیشرفت گرایی و آموزش و پرورش
پیشرفت گرایی جهان نگرایی ای است که بر این باور می رود که بهبود و اصطلاح شرایط انسان و جامعه هم ممکن است و هم مطلوب. بسیاری از پرورشکاران اولیه پیشرفت گرایی در جستجوی نوآوری های تربیتی ای بودند که موجب آزادی نیروهای کودک گردد. پیشرفت گرایان دیگر به عمل گرایی جان دیوئی منتسب بودند، اعتقاد داشتند که مدارس جزئی از قلمرو وسیع تر اصلاح نهادی و اجتماعی هستند.
پیشرفت گرایان، همچون روسو، آموزه ]دکرین[ دنائت آدمی را مردود انگاشتند، معتقد بودند که مردم ذاتاً نیکند. علاوه بر این پیشرفت گرایی در روحیه صلاح اجتماعی که بر جنبش پیشرفت گرایی قرن بیستم آمریکا حاکم بود ریشه داشت.
روسو در مقام، یکی از نخستین طغیانگران علیه آموزش و پرورش سنتی، مدعی بود که مؤثر ترین یادگیری هنگامی تحقق می یابد که از علایق و نیازهای کودک پیروی کند.
پتالوتستی بر آن بود که اموزش و پرورش طبیعی باید در محیطی آکنده از محبت و امنیت عاطفی صورت پذیرد. مضافاً آنکه تربیت باید از محیط مستقیم کودک آغاز شده، متضمن فعالیت های حواس او در ارتباط با اشیاء موجود در محیط باشد.
به منظور انجام بخشیدن به موضوع تربیتی پیشرفت گرا، انجمن بر اصول زیر صحه نهاد:
1) آموزش و پرورش پیشرو باید آزادی ای فراهم کند که حامی رشد و کمال طبیعی کودک از طریق فعالیت هایی باشد که ابتکار، خلاقیت، و ابزار وجود را در او پرورش می دهد.
2- آموزش باید تماماً به یاری رغبت خود طفل که از تماس با جهان واقعی برانگیخته می شود، هدایت شود.
3- معلم پیشرفتگرا باید یادگیری کودک را در مقام مدیر فعالیت های پژوهشی هدایت کند، نه به عنوان دستور دهنده.
4- موفقیت های دانش آموزان باید برحسب پیشرفتهای فکری، جسمانی، اخلاقی و اجتماعی اندازه گیری شود.
5- به منظور تأمین نیازهای کودک برای رشد و تکامل باید بین معلم، مدرسه و خانه و خانواده همکاری بیشتری معمول گردد.
6- مدرسه پیشرفتگرای حقیقی باید آزمایشگاهی برای فعالیت های نوجویانه باشد.
اهداف تعلیم و تربیت
دیویی و پراگماتیستها معتقد بوده که تعلیم و تربیت یک ضرورت زندگی است او خاطر نشان می ساخت که جامعه متمدن بدان سبب به حیاتش ادامه می دهد که تعلیم و تربیت با استفاده از ارتباط عادتها، فعالیت ها، افکار و احساسات از نسلی به نسل دیگر از مسن ترها به جوان تر ها منتقل می شود.
اساساً تعلیم و تربیت یک هنر است و معلمان هنگامی که آن را از روز مرگی و کسالت دور می سازند والاترین مفهوم این هنر را تبیین می کنند. فرایند تربیتی تنها زمانی متحقق می شود که فهمیدن ترویج یابد. در مقابل حرفه آموزی صرف کمک کردن به کودک برای اندیشیدن تعلیم و تربیت است. باید به تعلیم و تربیت نه به عنوان آمادگی برای زندگی، بلکه به عنوان خود زندگی نگاه شود.
دیویی در کتاب «آیین تربیتی من» این اعتقاد را که تعلیم و تربیت دو جنبه مبنایی دارد مطرح می کند: جنبه روان شناختی و جامعه شناختی. اهمیت هر یک کمتر از دیگری نیست چون امیال و توانایی های کودک فراهم کننده ماده و نقطه شروع همه تربیت هاست ضمن اینکه دانش مربی در مورد شرایط اجتماعی برای تفسیر توانایی های کودک ضروری است.
به نظر دیویی مقاصد باید:
1- از شرایط موجود ناشی شده باشد.
2- لااقل در آغاز آزمایشی بوده قابل انعطاف باشد.
3- مقصود باید همیشه به سوی آزادی فعالیت ها و یک مناسبت مورد نظر جهت داده شود.
دیویی می پنداشت این مردم (والدین- شاگردان و شهروندان) هستند که مقاصد تربیتی دارند نه فرایند تعلیم و تربیت به نظر او مقصد تعلیم و تربیت رشد است: «چون رشد ویژگی زندگی است، تعلیم و تربیت سراسر رشد است و هیچ غایتی ورای رشد ندارد.»
سیدنی هوک تأکید می کند که آموزش و پرورش برای رشد با آموزش و پرورش برای جامعه دموکراتیک همخوانی دارد.
ویلیام هرد کیلپاتریک، یکی از شاگردان و همکاران دیویی اصرار داشت که دغدغه فوق العاده هر فرد باید آن باشد که همه مردم بیشترین و بهترین امکان زندگی را داشته باشند.
آموزش و پرورش موظف به آموزش چگونه زندگی کردن به کودکان است.این امر در سه مرحله انجام می شود: 1- تدارک فرصت برای زندگی 2- آینده نگری برای یادگیری تجربه ها 3- تأمین شرایط برای رشد خصلت های مطلوب
روشهای تعلیم و تربیت
مربیان شیوه هایی را ترجیح می دهند که انعطاف پذیر شده، قابلیت استفاده به صورتهای مختلف را داشته باشد به همین منوال آنان ساختمان و وسایلی را برای مدرسه می پسندند که مفید باشد. مبلهای قابل جابه جایی، مبلهای هماهنگ با کودکان، دیوارهای تاشو و چاپ کتاب با حروف درشت، همه چیزهایی است که از کارهای دیویی در مدرسه تجربی او در شیکاگوسردرآورد. علاقه مندند به کودکان بیاموزند چگونه مشکلات را حل کنند، آنان می پندارند که موقعیت های زندگی واقعی، توان حل مشکل را در صحنه عمل تأیید می کند. (روش اکتشافی)
از برخی جنبه ها روش یادگیری همان قدر مهم است که محتوای آموخته شده آنان می پندارند که اگر کسی بداند چگونه باید به سراغ حل مشکل برود، پس آماده شده تا از عهده چیزهای دورتری که مدرسه شاید نتواند با آن سروکار داشته باشد براید چون مدرسه نمی داند شخص در آینده با کدام نوع از مشکلات زندگی مواجه شود. اما به نظر آنان مشکلاتی مانند آنچه که مربوط به ازدواج، خانواده، اوقات فراغت، و سوالات مربوط به صلح و جنگ است شاید معرفی یا پیش بینی شود. مدرسه باید به منظور آماده ساختن فرد برای فائق آمدن بر آن مشکلات به او کمک کند.
تعلیم و تربیت گسترده و کلی تر را تأیید می کنند و معتقدند اگر کسی دانش را به عناصر مجزا تقسیم کند آن را به هم پیوند ندهد، با خطر از دست رفتن دور نما مواجه می گردد.
این رویکرد مخالف تجزیه دانش به عناصر سازنده آن نیست، بلکه ما را با قرار دادن آنها در کل نوسازی شده که به انسان جهت و بینش جدید می دهد، ترغیب می کند. در تحصیل این کلیت جدید است که پراگماتیسم انسان گرا و جامع نگر می شود روش تجزیه اذعان دارد که نتیجه ثابت یا مطلق وجود ندارد، در نتیجه تعلیم و تربیت پراگماتیک حقیقتاً تعلیم و تربیت «کشف » است. یکی از رویکردهایی که توسط مربیان پراکماتیک همچون ویلیام هردکیلپاتریک پیشنهاد شده «رویکرد پروژه» برای یادگیری است.
هرچند شاید در میان صاحب نظران این مکتب اختلافاتی فردی در مورد جنبه های مشخص روش وجود داشته باشد، ولی همه آنها با این امر موافقند که شیوه مناسب تعلیم و تربیت، تجربی، انعطاف پذیر و نامحدود بوده، به سوی رشد قابلیت تفکر و مشارکت هوشمندانه فرد در زندگی اجتماعی جهت داده می شود.
برنامه آموزش درسی
به نظر جان دیویی دو موضوع مهم وجود دارد: موضوع منطقی و موضوع روانشناختی. اولی «انضباط» دومی «رغبت» را مورد تأکید قرار می دهد این اشتباه است که بین رغبت کودک و موضوع درسی ضروری شکاف مشاهده شود، چون موضوع درسی مناسب چیزی ثابت و آماده و خارج از رغبت کودک نیست.
اینان به یک برنامه درسی متنوع معتقدند. به عنوان نمونه از مطالعاتی در حرفه ها و بهداشت، و در عناوینی همچون خانواده و اقتصاد حمایت کرده اند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 18 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
فلسفه تعلیم و تربیت در جهان امروز
چکیده
فلسفة تعلیم و تربیت درجایگاه یکی از فلسفههای مضاف، از دو زاویه قابل بررسی و مطالعه است: 1. دیدگاههای فیلسوفان دربارة تعلیم و تربیت؛ 2. رشتة دانشگاهی. فلسفة تعلیم و تربیت از نگاه اول، تاریخی به قدمت اندیشهورزی و نظریه پردازی فیلسوفان شرق و غرب عالم در باب تربیت دارد؛ اما از نگاه دوم حدود یک قرن از عمرش سپری میشود. از فلسفة تعلیم و تربیت، بسته به نوع دید و مبانی فلسفی متناسب با آن، مفاهیم و تعاریف گوناگونی ارائه شده است: استنتاج آرای تربیتی از مبانی فلسفی، کاربرد فلسفه در تعلیم و تربیت، نظریة عمومی تعلیم و تربیت، تحلیل و پردازش مفاهیم و گزارههای تربیتی و مانند آن. نگارندة این مقاله، فلسفة تعلیم و تربیت را تبیین و اثبات مبادی تصوری و تصدیقی تعلیم و تربیت تلقی میکند و در سه سطح پیش استنتاجی یا باز یافت، استنتاجی یا کشف، و فرا استنتاجی یا خلق به بررسی فلسفة تعلیم و تربیت میپردازد. طراحی و اجرای تدابیر و راهکارهایی در سه سطح بازیافت، کشف و خلق، از شرایط اساسی پیریزی فلسفة تعلیم و تربیت اسلامی است.
رشتة فلسفة تعلیم و تربیت، تحولات و تطوراتی را پشت سر نهاده که در دو مرحله قابل تشخیص و بررسی است؛ مرحله رویکرد ایسمها و مرحله رویکرد تحلیلی. فلسفة تعلیم و تربیت در حال حاضر در مرحلة پساتحلیلی و مشتمل بر رویکردها و دیدگاههای متنوعی در جهان غرب است. واژگان کلیدی: فلسفة تعلیم و تربیت، مفهوم فلسفة تعلیم وتربیت، تحولات فلسفة تعلیم و تربیت. مقدمه فلسفة تعلیم و تربیت (philosophy of education) به منزلة یکی از حوزههای معرفت بشری، از دو دیدگاه قابل مطالعه و بررسی است: 1. دیدگاههای فیلسوفان دربارة تعلیم وتربیت؛ 2. رشته دانشگاهی. فلسفة تعلیم و تربیت از دیدگاه اول، یک حوزة معرفتی دیرپا و کلاسیک است که تاریخی به قدمت تاریخ تأملات فیلسوفان در باب تعلیم و تربیت دارد. میان فیلسوفان غربی، افلاطون، نخستین فیلسوفی است که در کتاب معروف خویش، جمهوری (Republic) به این گونه تأملات پرداخته، دیدگاه تربیتی به نسبت جامعی را عرضه داشته است. پس از افلاطون میتوان از فیلسوفان دیگری همچون ارسطو، ابنسینا، خواجه نصیر طوسی، آگوستین، آکوئیناس، بیکن، دکارت، لاک، روسو و کانت نام برد که در این حوزه کار کردهاند. در باره فلسفة تعلیم و تربیت، به معنای تأملات و تفکرات فیلسوفان دربارة تعلیم و تربیت، سه نکته مهم قابل ذکر است: اولاً همة فیلسوفان، به معنای دقیق کلمه، تأملات تربیتی نداشتهاند. به بیان روشنتر، برخی از آنان، آرا و اندیشههای تربیتی خود را آشکارا بیان کرده و برخی چنین نکردهاند. افلاطون، کانت و ابن سینا از فیلسوفانی هستند که در گروه اول جای میگیرند، و بکین و دکارت و صدرالدین شیرازی از فیلسوفانی که در گروه دوم قرار دارند. ثانیاً فلسفة تعلیم و تربیت، در گروه دوم، به صورت استنتاج مدلولهای تربیتی از اندیشههای فلسفی در میآید. این صورت دوم از دیدگاه اول فلسفة تعلیم و تربیت را برخی از فیلسوفان تربیتی، با عناوینی چون "فلسفه و تعلیم و تربیت" (Smith , 1965 , P. 52)، "رویکرد مواضع فلسفی" (Chambliss , 1996 , P. 471) یا "رویکرد دلالتها" (Ibid) معرفی کردهاند. فیلیپ اسمیت در فصل سوم از کتاب فلسفة آموزش و پرورش مینویسد: این نظریه که فلسفه و تعلیم و تربیت با یکدیگر ارتباط عمیقی دارند، بهیقین نظریة جدیدی نیست. ... از آنجا که فلسفه، بهطور سنتی، چیستی واقعیت، معرفت و ارزش را بررسی کرده است، روابط آشکاری با تعلیم و تربیت دارد ... (Smith , Idib , P. 53). آنگاه به مسأله "استنتاج" (derivation) اشاره میکند: هنگامی که روابط بین فلسفه و تعلیم و تربیت مورد تأکید قرار میگیرد، برخی تصور میکنند که یک فلسفة تربیتی معین از یک فلسفة معین استنتاج میشود (Ibid). کامبلیس هم در این زمینه چنین اظهار نظر میکند: از دهة 1930 و در ادامه تا سالهای 1940 و 1950، یک راه برای مرتبط ساختن فلسفه و تعلیم و تربیت این اندیشه بود که فلسفه، یک مبنا یا مطالعة اساسی است که فلسفة تعلیم و تربیت از آن استنتاج میشود ((Chambliss ,Ibid ,P. 471 ثالثاً فیلسوفانی که در گروه اول قرار دارند نیز به دو دسته تقسیم میشوند: دستة اول، فیلسوفانی هستند که تأملات تربیتی فلسفی داشتهاند، و دستة دوم، فیلسوفانی که تأملات تربیتی غیرفلسفی داشتهاند. افلاطون، آکوئیناس و کانت در دستة اول، ولاک، هگل و راسل دردستة دوم قرار دارند. رابین بارو (Barrow , 1994) در این زمینه سخن جالبی دارد: [برخی] فیلسوفان نیز به شیوهای غیرفلسفی دربارة تعلیم و تربیت چیزهایی نوشتهاند. "لاک، هگل و راسل از جمله فیلسوفان معروفی هستند که اینگونه عمل کردهاند. کتاب لاک به نام اندیشههایی در باب تعلیم و تربیت" (1963) صرفاً به مقداری اندک به آثار فلسفیاش مبتنی است. استنتاجهای وی دربارة اولویتهای تربیتی یک اشرافزادة زمیندار نمیتواند نتیجة منطقی نظریات معرفتشناختی و وجودشناختیاش باشد (P. 4451). فلسفة تعلیم و تربیت از دیدگاه دوم، یعنی رشتة دانشگاهی، حوزة معرفتی نوپایی است که حدود یک قرن از عمر آن سپری میشود. بسیاری از متخصصان و کارشناسان، سرآغاز ظهور و پیدایی این رشته را قرن بیستم و بهطور مشخص، سال 1935، یعنی سال تأسیس انجمن جان دیویی (JDA) در امریکا میدانند. کامینسکی (1988) در این باره مینویسد: فلسفة تعلیم و تربیت، کاری مربوط به قرن بیستم است. انضمام فلسفه به پرسشهای ناشی از عمل آموزش و پرورش مدرسهای، موضوع جدیدی است. تاریخچة این رشته، فقط به اندازة سازمانهای معاصرش قدمت دارد؛ حتی اگر برای این رشته، مقدور باشد که سودمندانه به آثار افلاطون و ارسطو استناد ورزد. مطالعة منظم فلسفة تعلیم و تربیت در ایلات متحده از سال 1935 آغاز شد (P.14). به هر روی، قرن بیستم، چه به لحاظ تأسیس و راهاندازی رشتة فلسفة تعلیم و تربیت در سطوح کارشناسی ارشد و دکترا و در نتیجه، پرورش نیروهای متخصص در این قلمرو مستقل معرفتی، و چه به لحاظ انجام تحقیقات و مطالعات منظم و سازمان یافته در ارتباط با موضوعات و مسائل خاص این رشته، و چه به لحاظ تشکیل انجمنهای حرفهای فلسفة تعلیم و تریبت، از قبیل انجمن فلسفة تعلیم و تربیت امریکا (1941)، انجمن فلسفة تعلیم و تربیت بریتانیای کبیر (1965)، انجمن فلسفة تعلیم و تربیت استرالازیا (1970) و مانند آن، قرن پیدایی و ظهور رشتة فلسفة تعلیم و تربیت است. 1.مفهوم فلسفة تعلیم و تریبت پیش از تجزیه و تحلیل مفهوم فلسفة تعلیم و تربیت باید به این نکته توجه داشت مجموعة بحثهایی که در این مقاله مطرح میشوند، به قلمرو معرفتی دیگری مربوطند که به لحاظ طولی، فراتر از فلسفة تعلیم و تربیت است و بر آن احاطه و اشراف علمی دارد. "پرسش دربارة [مسائلی چون] ماهیت، محتوا و فایدة فلسفة تعلیم و تربیت، پرسشی نیست که درون فلسفة تعلیم و تربیت پدید آید، بلکه پرسشی است که دربارة فلسفة تعلیم و تربیت مطرح میشود؛ در نتیجه، این پرسش، مستلزم تفکر فلسفی دربارة فلسفة تعلیم و تربیت است، نه دربارة تعلیم و تربیت؛ به همین جهت، به متافلسفة تعلیم و تربیت، یعنی به فلسفة فلسفة تعلیم و تربیت مربوط میشود" (Ducasse , 1956 ,P 169). در باره مفهوم فلسفة تعلیم و تربیت، دیدگاههای گوناگونی وجود دارد که پرداختن به همة آنها از حوصله این مقام خارج است . اینجا برخی از مهمترین آنها را ارائه و در سرانجام دیدگاه خود را مطرح میکنیم. نیوسام (1956 , P. 162) دیدگاههای رایج در تعریف فلسفة تعلیم و تربیت را در سه طبقه به شرح ذیل طبقه بندی کرده است: 1. فلسفة تعلیم و تربیت به صورت دیدگاه دربارة تعلیم و تربیت؛ 2. فلسفة تعلیم و تربیت به صورت کاربرد فلسفه در تعلیم و تربیت؛ 3. فلسفه به صورت نظریة عمومی تعلیم و تربیت. وی دیدگاه دوم را عمومیترین دیدگاه میخواند و رویکرد استنتاج نکتههای تربیتی از فلسفههای نظامدار را هم در همین دیدگاه تلقی میکند (Ibid). ویلیام فرانکنا (1956 ,P. 287) بعد از تقسیم بندی فعالیتهای فلسفی در سه بخش فلسفة نظری (speculative philosophy)، فلسفة هنجاری (normative philosophy) و فلسفة تحلیلی ((analytical philosophy از سه نوع فلسفة تعلیم و تربیت نظری، هنجاری و تحلیلی سخن به میان میآورد. به اعتقاد وی: فلسفة تعلیم و تربیت نظری در جستوجوی فرضیههایی دربارة انسان و جهان است که با فرایند تعلیم و تربیت ارتباط دارد. فلسفة تعلیم و تربیت هنجاری، اهداف لازم التحقق و اصول لازم الاتباع را در فرایند تربیت انسانها مشخص و توصیههایی را در باب وسایل دستیابی به این اهداف عرضه میکند. و فلسفة تعلیم و تربیت تحلیلی در پی ایضاح مفاهیم بسیار مهم است. از این سه، فلسفههای تربیتی نظری و هنجاری به فلسفة فرایند تعلیم و تربیت، و فلسفة تربیتی تحلیلی به فلسفة رشته تعلیم و تربیت تعلق دارد (Ibid , P.291). کینگسلی پرایس (1956 , PP . 126 - 127) بعد از تقیسمبندی فلسفة تعلیم و تربیت به چهار شاخة فرعی: تحلیل تعلیم و تربیت، متافیزیک تعلیم و تربیت، اخلاق تعلیم و تربیت، و معرفت شناسی تعلیم و تربیت، این تعریف را از فلسفة تعلیم و تربیت عرضه میدارد: بررسی تحلیلی تعلیم و تربیت، همراه با کوشش برای ارتباط دادن آن به شیوهای خاص با متافیزیک، اخلاق و معرفت شناسی (P. 125). به اعتقاد وی، تحلیل تعلیم و تربیت یعنی "روشنگری واژههای مورد نیاز در تعلیم و تربیت" (Ibid). متافیزیک تعلیم و تربیت، یعنی "تبیین واقعیتهایی که به وسیلة تعلیم و تربیت بیان میشود" (P.126)، اخلاق تعلیم و تربیت، یعنی "توجیه و تصحیح توصیههای اخلاقی تعلیم و تربیت" (P.129)، و معرفت شناسی تعلیم و تربیت، یعنی "معرفی و تبیین معیارهای لازم برای کسب معرفت" (P.130). فیلیپ اسمیت (1965) در تبیین و تشریح مفهوم فلسفة تعلیم و تربیت از چهار گونه ترکیب سخن به میان میآورد: فلسفه و تعلیم و تربیت، فلسفه در تعلیم و تربیت، فلسفه برای تعلیم و تربیت، و فلسفة تعلیم و تربیت (P.52). فلسفه و تعلیم و تربیت، دربردارنده این مفهوم است که فلسفه به صورت دانشی که از ماهیت واقعیت، معرفت و ارزش سخن میگوید، با تعلیم و تربیت روابط آشکاری دارد. به دیگر سخن، میتوان از مکاتب و نظامهای فلسفی گوناگون، دیدگاه و طرحهای تربیتی مختلفی را استنتاج کرد (P.53). فلسفه در تعلیم و تربیت یعنی کاربرد تفکر فلسفی یا فلسفیدن در تعلیم و تربیت (P.59). فلسفه برای تعلیم و تربیت، یعنی تلاش برای تهیه طرحهای ویژهای جهت عمل و سیاست تربیتی و نیز تحلیل مسائل تربیتی (PP.61-62)؛ و سرانجام، فلسفه تعلیم و تربیت عبارت است از تجزیة تعلیم و تربیت به مهمترین ابعاد آن به صورت شالودهای برای تدوین نظریة تربیتی (P.69). به اعتقاد ما میتوان در یک نتیجهگیری کلی در سه سطح از مفهوم یا ماهیت فلسفة تعلیم و تربیت سخن گفت: "سطح پیش استنتاجی"، "سطح استنتاجی"، و "سطح پسااستنتاجی". این سه سطح در عرض یکدیگر نیستند؛ بلکه در طول یکدیگرند و به اصطلاح، به یکدیگر ترتب دارند. فلسفة تعلیم و تربیت در سطح پیش استنتاجی، چیزی جز بازیافت، گردآوری، تنظیم و تدوین دیدگاههایی که فیلسوفان (اعم از متقدم و متأخر) در باب تعلیم و تربیت مطرح کردهاند نیست. فلسفة تعلیم و تربیت در این سطح، ملازمهای با خلق و ابداع ندارد؛ جز در حدّ باز نمودی تازه و هنرمندانه از آنچه پیشتر آفریده شده است. فلسفة تعلیم و تربیت در این مرتبه، جوهره و هویتی تاریخی دارد و به ارائه مجدد و تنسیق و تألیف دوبارة دیدگاههای فیلسوفان محض ناظر است. فلسفة تعلیم و تربیت در سطح استنتاجی، کوشش فکری منظم، منطقی و قاعدهمند فیلسوف تعلیم و تربیت برای کشف و استنتاج دیدگاههای تربیتی فیلسوفان محض درسه حوزة اهداف، برنامهها و روشهای تربیتی، از اندیشههای فلسفی آنها در سه قلمرو معرفت شناسی، وجود شناسی و ارزش شناسی است، و سرانجام، فلسفة تعلیم و تربیت در سطح پسااستنتاجی، یعنی خلق و ابداع مبانی فلسفی نو و اندیشهها و دیدگاههای تربیتی متناسب با آن. چنانکه ملاحظه میشود، مفاهیم سهگانة پیشگفته از فلسفة تعلیم و تربیت، در سه سطح یا مرتبة فکری متفاوت، یعنی "بازیافت"، "کشف" و "خلق" قرار دارند. ناگفته پیدا است که برای دستیابی به فلسفة تربیتی اسلامی-ایرانی، بایسته است مطالعات و تحقیقات بنیادی و کاربردی دامنهداری در هر سه عرصة مذکور انجام شود. بهطور خلاصه، فلسفة تعلیم وتربیت، به لحاظ معرفتشناختی، یکی از علوم فلسفی یا فلسفههای مضاف است که با روش عقلانی به تبیین و اثبات مبادی تصوری و تصدیقی تعلیم و تربیت میپردازد. مقصود ما از مبادی تصوری و تصدیقی تعلیم و تربیت، مفاهیم گزارهها، استدلالها و نظریههای تربیتی است. اینجا ما مبادی تصوری و تصدیقی را از علم منطق اخذ کردهایم؛ چنانکه حاج ملاهادی سبزواری در منظومة منطق (1369: ص 9) میگوید: ثمالمبادی خصةٌ شرکیة تصوریة و تصدیقیة. ضمناً در این تعریف، موضوع و روش پژوهش در فلسفة تعلیم و تربیت نیز مشخص شد. موضوع فلسفة تعلیم و تربیت، مبادی تصوری و تصدیقی تعلیم و تربیت، و روش تحقیق در این رشته، روش تعقلی است. 2. مروری بر تحولات رشتة فلسفة تعلیم و تربیت در قرن بیستم همانگونه که در صدر مقاله گفته شد، فلسفة تعلیم و تربیت بهصورت رشتة علمی و دانشگاهی از اوایل قرن بیستم در دنیای غرب پایهگذاری شد. این رشته حدود صد سالی که از عمرش میگذرد، دو مرحلة مهم را پشتسر نهاده است و اکنون در مرحلة سوم قرار دارد. این مراحل عبارتند از: 1-2. مرحلة رویکرد ایسمها استنتاج دیدگاهای تربیتی از مکاتب فلسفی، سرآغاز فعالیتهای علمی سازمانیافته در جهان غرب به منظور پایهگذاری رشتة فلسفة تعلیم وتربیت است. این مرحله با عناوینی چون "رویکرد ایسمها" (Barrow , 1994, P. 4459)، "رویکرد مواضع فلسفی" (Chambliss , Ibid, P. 475)، "رویکرد دلالتها (Ibid)، "رویکرد سنّتی" (Ibid) و مانند آن شناخته میشود. پیش فرض اساسی طرفداران این رویکرد آن بود که میان دیدگاههای بنیادین وجودشناختی،معرفتشناختی و ارزششناختی هر مکتب با مواضع و دیدگاههای تربیتی مأخوذ و مستنتج از آن، رابطهای منطقی و ضرور وجود دارد. این رویکرد از اوایل دهة 1930 آغاز شد و تا اواسط قرن بیستم به اوج خود رسید و هنوز هم در ادبیات این رشته مطرح است؛ اما به تدریج در مسیر پیشرفت این رویکرد، موانع و اشکالاتی پدید آمد. اگر به حقیقت چنین رابطهای میان بنیانهای فلسفی مکتبها و اندیشههای تربیتی مأخوذ از آنها وجود داشته باشد، باید اولاً دیدگاههای تربیتی یکدست و منسجمی از هر مکتب فلسفی استخراج شود، و ثانیاً با توجه به تفاوتهای جدّی و انکارناپذیر میان مکتبهای فلسفی باید دیدگاههای تربیتی متفاوتی نیز از آنها بهدست آید؛ درحالی که در هر دو مورد نقضهایی آشکار شد. در مورد اول، عدم همگرایی میان آرای تربیتی پیروان مکتب فلسفی و در مورد دوم، وجود همگرایی میان آرای تربیتی پیروان دو یا چند یک مکتب فلسفی، اتقان و استحکام اولیة رویکرد ایسمها را متزلزل ساخت. 2-2. مرحلة رویکرد تحلیلی دهة 1960 شاهد ظهور انقلاب در رشتة فلسفة تعلیم و تربیت بود که به "رویکرد تحلیلی" شهرت دارد. این رویکرد، طی این دهه، فلسفة تعلیم وتربیت در دنیای انگلیسی زبان به ویژه، بریتانیای کبیر را تحت نفوذ خود درآورد. رویکرد تحلیلی، انقلاب ضد رویکرد ایسمها و از چهار جهت با آن متفاوت است. اولاً فلسفة تعلیم و تربیت را به پیروی از ویتگنشتاین متقدم، روش یا یک فعالیت میداند، نه رشته؛ ثانیاً از نظریه پردازیهای فلسفی در دو عرصة نظری (speculative) و هنجاری (normantive) گریزان است و در عوض، تحلیل مفهومها، گزارهها، استدلالها و نظریههای تربیتی و نیز تحلیل و نقادی پیشفرضهای فلسفی زیرساختی آنها را وجة همت خود قرار میدهد؛ ثالثاً فلسفة تعلیم و تربیت را فعالیت درجه دوم میداند، نه درجة اول؛ و رابعاً نقطة آغاز کار خود را اعمال و فرایندهای واقعی تربیتی قرار میدهد، نه نظریه پردازی تربیتی
یکی از نکات قابل ذکر در باره رویکرد تحلیلی آن است که رویکرد مذکور، طیف واحد و یکپارچهای نیست؛ بلکه دیدگاههای گوناگونی را دربر میگیرد. این وضعیت در رشتة فلسفه تعلیم و تربیت، حالت بالتبع و بالعرض دارد، نه بالاصاله و بالذات؛ به این معنا که اصل وجود تنوع و تفرّق مربوط به رشتة مادر یعنی فلسفه است و این فلسفه تحلیلی غرب است که شاخهها و شعبههایی دارد. بهطور مشخص، در فلسفة تحلیلی، سه شاخه مطرح است: اتمیسم منطقی، به نمایندگی راسل، وایتهد و ویتگنشتاین متقدم؛ پوزیتیویسم منطقی، به نمایندگی شلیک، کارناپ و آیر؛ و فلسفة زبان عادی، به نمایندگی ویتگنشتاین متأخر و رایل (ر. ک: پاپکین و استرول، مجتبوی، 1380: ص 396- 419)؛ اما در فلسفة تعلیم و تربیت تا آنجا که نگارنده تحقیق کرده، بهطور عمده همان دو رویکرد پوزیتیویسم منطقی و فلسفة زبانی رواج دارد. گاه در منابع درسی این رشته، از دو رویکرد نامبرده با عناوین صورت گرایی (formalism) و زبانگرایی (linguism) (Park, 1970, P. 337) نام برده شده است.
دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 23 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
مروری بر آموزش معماری در کشورهای اسلامی
تعلیمات رسمی معماری تنها در پایان قرا نوزدهم و در دهه های اولیه قرن حاضر شروع شد. اوایل، با تاریخ بازگشت به تاسیس تشکیلات کاخ و انجمن های مرکزی امپراطوری های اسلامی، سیستم سازماندهی شده ی مورد تایید از دوره کارآموزی توسعه یافته بود ولی این مرور بر توسعه ی آموزش معماری در مدارس متمرکز خواهد شد. اولین مراکز آموزشی در شرق میانه برای آموزش معماران در استامبول و قاهره، دو مرکز مهم فرهنگی زمان، تا سیس شد. در استامبول مدارس هنرهای زیبا که بعدا شامل معماری شد در سال 1883 تاسیس شد. ولی تعلیمات معماری در امپراطوری عثمانی بعد از بازگشت به قرن هفدهم تاریخ گذاری شد. اگر آموزش در فرهنگستان نظامی مهندسی پیشنهاد شود برای محاسبات موثر واقع خواهد شد.
قبل از اینکه آموزش معماری به طور رسمی در مدارس سازماندهی شد، هم عثمانی های ترکیه و هم مصری ها به کمک تبعید در آموزش معماران تکیه کردند. اگرچه ترک عثمانی هرگز مستعمره نشد و مصر استقلال سیاسی را تا پایان قرن نوزدهم ادامه داد، هر دو کشور تحت استیلای اقتصادی و تکنولوژی قدرت های استعماری درآمدند. نفوذ استعماری در جو اقتصادی، روش های تولید و خدمات را در مشاغل جدید به همراه داشت و از این پس نیازی برای ساختمانهای جدید، ایستگاههای ریل راه آهن، ترمینالهای بندر، ساختمانها، آپارتمانهای چند طبقه و واحدهای اداری نبود.
هیچ مهارت (تخصص) محلی در دسترسی برای طراحی یا برای ساختمان سازی ساختمهانهایی وجود ندارد. مهارت تکنیکی مورد نیاز برای پدید آمدن نیازهای ترکیه و مصر نمی توانست تنها توسط متخصصین یا منابع استعماری با فشار وارد کردن به این کشورها برای نصب وسایل در جهت آموزش معماران در سیستم آموزش آنها پرداخته شود.
اولین معمار شناخته شده در هوش غربی، که به طور رسمی آموزش دیده بود، معمار وداد، پسر منشی رئیس عبدالحمید بود. تمایل (آرزو) او برای مطالعه معماری در پاریس با تصویب (اجازه) فوری پدرش که فرض می کرد معماری حرفه پایینی است و ترجیح می داد پسرش ادبیات مطالعه کند و پس از آن مطالعه نخبگان را در نظر داشت، روبرو نشد. به خصوص از وقتی که آن نیازی برای ورود به رده های مقامات اداری موثر و پرقدرت بود. معمار وداد پس از تکمیل مطالعاتش در هنرهای (اکل دسبکس) در پاریس، به استامبول بازگشت تا تمدن منحصر به فرد خود را به اجرا درآورد و سپس به فرهنگستان هنرهای زیبا به عنوان یک آموزگار ملحق شد. او توسط جمعیت مسلمان استامبول با میل موردتوجه قرار نگرفت، چون نظر عموم مردم، تمرینات معماری را به عنوان حرفه ای مناسب برای یک فرد مسلمان مورد توجه قرار نداد. این اتفاق تا زمان تحقق ساختمان اداره پست مرکزی در (سیرکسی) در سال 1908 رخ داد. به طوری که استعداد وداد توسط نخبه و دربار شناخته شده بود.
در حدود همان زمان، یک جلسه مدرسه مهندسی شاهانه (Royal) دوباره به عنوان مدرسه هنرهای زیبا سر و سامان داده شد. این حرکتی بزرگ در جهت وضع معماری، مشخص نمودن هویت حرفه ای و فرهنگسرایی جدا از آن، مالک بودن آن، تا اینکه پس از این به عنوان قسمتی از آموزش نظامی تصور شده بود.
مطابق با توافق محکم عثمانی، در زمینه های ارتشی و آموزشی معماری در استامبول طی رده های الگوی آلمانی ها که یک تکنولوژی علمی کاربردی بود شروع شد. اگرچه به حضور (وداد بی) و چندین ایتالیایی تبعید شده در استامبول، هنرجویان در درک فرهنگستانی جدی ماملا در دوره تحصیلات (آموزش همکاری کردند.
به طور مشابه، آموزش معماری در مصر، تکامل یافته از الگوهای چسکول آلمانی با تاثیری قدرتمند از سوئیسی ها در دانشگاه قاهره که معماران آموزش می دهد، در سال 1880 شروع شد.
هم چنان که آموزش معماری در عثمانی، توسط مهندسین شهرسازی آموزش داده می شود و مهارت های معماران به عنوان وسیله ای جهت زیبا سازی ساختمانها که هدف نهایی بود، به سادگی تصور می شد. کسی که هدایت کردن در پشت سیستم آموزشی جدید ار اجباری کرد، (نئو نهام)، یک پروفسور و معمار برجسته که نفوذش تا سال 1930 در مصر قوی مانده بود. شبیه (جک ماندو) و (لوری) که در مدرسه ی هنرهای زیبای استامبول که در اواخر سال 1800 تدریس می کرد. (نئو نهام) نیز یک فرد تبعیدی بود که تماس هایش را با دربار نزدیک کرده بود.
این یک حس روبه رشد جهت شناسایی ملی در مصر در سال 1920 و 1930 بود و به طور مشابه روحیه ی جدیدی از ملیت در ترکیه که با تاسیس جمهوری به عنوان ملل متحد که نتیجه اش در کاهش تاثیر تبعید در تدریس و تمرین معماری در هر دو کشور بود. از آن پس، هر دو کشور مصر و ترکیه با نیازهای یکدیگر مواجه شدند و مشکلاتشان را با استفاده از منابع ملی حل کردند.
در ترکیه سال 1930، اولین نسل لیسانسه هایی که همه در استامبول تحصیل کردند، شروع به نشر بیانیه فنی معماری کردند. به طور مشابه در مصر در طول همان سالها، معمار برجسته ملی مصطفی پاشا فهمی که در اروپا آموزش داده شد و درجه مناسبی را در معماری تصرف کرد و مهم تر از همه پسر و مدیر ساختمان ساز (محمود فهمی) بود، بنابراین او مجهز به کیفیت های هم تمرین و هم آموزش معماری بود.
اگرچه مصطفی هیچ گونه پاشا فهمی هیچ گونه تغییر اساسی در دوران تحصیلی ایجاد نکرد، با این وجود تاثیرش را روی هم تمرینات وهم آموزش معماری برجای گذاشت. نگرانی او رسمی بودن توسعه ی ملی در معماری بود. هم چنان که در مورد محمد وداد، احمد کمال الدین، عارف حکمت کویانگو و جولیو مونجری از ترکیه، افراد اصلی یک تحقیق بودند که برای بیانی واقعی از ویژگی اسلامی تلاش کردند.
اینکه بخواهیم از این نسل از معماران انتظار اصطلاح کاملی را که بتواند بین کیفیت های خیالی معماری از روکش کاری فوق العاده، تزئینی و زیورآلات تفاوت بگذارد را داشته باشیم خیلی زیاد است. از وقتی که آنها وارد یک تحقیق شدند با توجه به همه مشکلاتی که آنها با تاسیس معماری روبرو شدند، تا کنون مسئولیت های زیادی را به عهده گرفتند.
سال های بین جنگ جهانی، هم برای مصر و هم برای ترکیه مهم بودند، چنان که آنها شاهد اطلاعات کاملی در سازماندهی حرفه ی معماری بوده و با انیستیتو هم پیمان شدند. گروه بزرگی از دانش آموزان مصری برای مطاله ی معماری به خارج از کشور و تعدادی از آنان به پاریس رفتند. در نتیجه الگوهای هنرهای (بیوکس) که از نظر درک به جهت اتصال فرهنگی مصر و فرانسه قوی شد، آموزش معماری مورد علاقه قرار گرفت.
در آن زمان، نه تنها مدرسه معماری در دانشگاه قاهره، بلکه یک مدرسه جدید که در دانشگاه الکساندریا تاسیس شد ودر سال 1940 از همان الگو به عنوان الگوی جدید استفاده کرد، توسط مراکز هنرهای بیوکس تحت تسلط قرار گرفتند. در طول همان دوره در ترکیه نفوذ آلمان به خاطر اتصال سیاسی و فرهنگی با آن کشور، پررنگ تر شد.
ارنست الگی، یک فرد نوگرای مصمم، در جواب تقاضای فرهنگشتان هنرهای زیبا که بعد از (گالیله مونگری) قرار گرفت، قرار ملاقاتی را که به طور ضمنی ایدوئولوژی بزرگی را بیان کرد، تغییری را با تحقیق عثمانی اصیل، ترکی ها و اشکال محلی و اسلامی به سوی اثرات جدید و مدرت به وجود آورد. در حالی که، اثر جدیدی از معماران، مهارت وجود این تصور جدید را که در خور موقعیت ملی است، نشان می دهد.
پایان ریاست (مونگری) به زودی توسط مطالعات او و (وداد بی) در فرهنگستان پیروی شد. واقعیت های معماری را که آنها اظهار کردند بهعنوان پس رفت ها دیده شدند و با واقعیت های برنامه ریزی شده هم عصر مخالفت کردند. زمانی که سازمان معماری در دانشگاه تکنیکی استامبول نوسازی شد، نفوذ آلملن پررنگ تر و مسلط تر شد.
(مدرنیزم) در درک آلمانی اش، به درستی زبان ترکی فرانسوی شد. این نظریه خیلی گسترده شد، به طوریکه به زودی به عنوان سبک رسمی مورد اعتراف قرار گرفت. زمان این (سبک رسمی) توسط معماران محلی تولید می شد. ولی رهبران آن در کشور در آوردن آلمانی های استرالیا برای اینکه تصور صحیحی از (معماری) معاصر به دست آوردند، تردید نکردند. یک چهارم کامل وزارتخانه ها در پایتخت جدید، آنکارا در سبک آلمانی مونتالیسم جدید با صعود (پیشرفت) کم ساخته شدند و ساخمانهای آن از برش سنگ های محلی ستون بندی شدند.
در حالی که مصر مدرسه معماری در دانشگاه الکساندرا که به تازگی تاسیس شد، برادر زاده مصطفی پاشا فهمی به عنوان رئیس آنجا منصوب شد. در همان زمان، رئیس مدرسه معماری دانشگاه قاهره برادر زاده ی دیگر پاشا بود و در صورتی که مدرسه دولتی طراحی توسط سومسن برادر زاده اش در راس قرار گرفت.
تا اوایل سال 1960، حسن،مصطفی، شفیق از پرنفوذترین شخصیت ها در زمینه معماری در مصر باقی ماندند. آنها برنامه ریزس آموزشی را که در دقیق ترین درک هنرهای (بیوکس) طراحی شد را کنترل کردند.
دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 87 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 32 |
گزارش کار درس کارگاه مطالعات شهری: شهر قدمگاه
مقدمه
معرفی درس و چگونگی کار، درس کارگاه مطالعات شهری همان طور که از نام آن معلوم است بررسی و مطالعه روی شهر است. که به دلیل پیچیدگی و گستردگی کار انتخاب به صورت شهرها کوچک و زیر 30000 نفر صورت گرفت. شهری که مورد انتخاب ما یعنی گروه 6 قرار گرفت،شهر قدمگاه بود که حدود 8000 نفر جمعیت را در خود جای داده و روستاهایی هم جزوء حوزه نفوذ خود قرار داده است.
در طول ترم کلاً کار بر روی شهر قدمگاه و روستاهای تحت حوزه نفوذ بوده است، که باکمک طرح هادی شهر که توسط مهندسین مشاور تهیه می شود. تهیه نقشه های مختلف از فرمانداری، شهرداری و... صورت گرفته است.
نقشه هایی مثل نقشه جمعیت، خدمات ، توپوگرافی،زلزله،منابع و.... که در ابتدای کار بر روی کاغذهای پوستی ایجاد شدند و در آخر به صورت نقشه های کامپیوتری (Autocad) جمع آوری و آرشیو شدند. البته کار فقط جمع آوری داده ها و اطلاعات موجود نبود و بسیاری از نقشه ها بصورت پیشنهادی و با توجه به پتانسیل آن روستا یا دهستان جمع -آوری شده اند در طول کار اطلاعاتی هم توسط نرم افزارهای excelجمع آور شدند و اطلاعات نظیر جمعیتوخدمات چه موجود و چه پیشنهادی در این برنامه ها ثبت شدند. نقشه -هایی که در پایان باید ارائه شوند نقشه های تقسیمات کشوری که از بزرگترین جزء یعنی کشور گرفته تا کوچکترین جزء خدمات روستا باید مشخص شوند. نقشه هایی چون خدمات، کمبود خدمات، راه ها، جمعیت که بصورت های مختلف و بیان تصویری مختلف می توانند ارائه شوند. با توجه به بررسی های لازم بر روی روستاها و دهستانهاوخدمات موجود آنها و منابع و کلیه شرایط دیگر یک سری نقشه های پیشنهادی می توان ارائه داد که حاصل کار و مطالعات صورت گرفته روی آنها می باشد. کلکسیون ارائه شده در آخر باید به صورت لوح فشرده باید که کلیه نقشه ها و برنامه ای excel را در خود بگنجانده است که البته نقشه هایی هم به صورت پلات زندگی ارائه خواهد شد.
تقسیمات سیاسی
با توجه به عکس های تهیه شده ملاحظه می شود که منطقه مورد مطالعه گروه در چه موقعیتی در کشور قرار دارد.، وهمچنین با مطالعه نقشه های کشوری می توان موقعیت شهر قدمگاه و حوزه نفوذ ش را در استان و شهرستان و بخشی که در آن قرار دارد بررسی کرد.
آشنایی اجمالی با منطقه زبرخان
موقعیت جغرافیایی بخش زبرخان
بخش زبرخان بین 25 درجه و 52 دقیقه شمالی و نیز 58 درجه و 52 دقیقه تا 59 درجه و 18 دقیقه طول شرقی قرار دارد. این بخش یکی از بخشهای ششگانه شهرستان نیشابور می باشد که در دامنه جنوبی رشته کوههای بینالود واقع شده است ، این بخش از شمال به بخش طرقبه مشهد ، از شرق به بخش احمدآباد مشهد و از جنوب به بخش کدکن تربت حیدریه و از غرب به بخشهای مرکزی و میان جلگه نیشابور محدود می شود.
این بخش با وسعتی حدود 1102 کیلومتر مربع و با مرکزیت شهر قدمگاه حدود 9 درصد از مساحت شهرستان نیشابور را به خود اختصاص داده است. قرار گرفتن این بخش در دشت حاصلخیز پایکوهی بینالود و نزدیکی به دومین شهر پرجمعیت کشور یعنی مشهد مقدس و عبور راه مواصلاتی و راه آهن سراسری تهران - مشهد از داخل این منطقه ، موقعیت جغرافیایی و استراتژیکی ممتازی را برای این بخش بوجود آورده است که از این نظر می توان دورنمای توسعه آن را روشن دید.
بررسی و شناخت شهرقدمگاه
شناخت تاریخچه شهر، نام و سابقه تاریخ شهر و منشاء پیدایش و روند گسترش شهر تاکنون
به لحاظ تاریخی قدمگاه از سابقه بسیار طولانی برخوردار است. دورانی با نام شاهپور کری، زمانی با نام قدمگاه حضرت علی(ع) و نیز از زمانی که حضرت امام رضا(ع) در سال 200 هجری از مدینه عازم مرو بودهاند و در این مکان توقف نمودهاند، به این نام شهرت یافته و زبانزد مردم شده است. در قسمت شمال شرق باغ قدمگا تپهای وجود دارد که به ده سرخ معروف میباشد که در دامنه این تپه خانههای روستائیان ساخته شده است. احیاء عمارت قدمگاه را نیز در نیشابور واقع از غایت شهرت محتاج بیان نیست. بناهای ارزشمند تاریخی که در قدمگاه وجود دارند عبارتند از: بقعه قدمگاه، باغ قدمگاه، گرمابه قدمگاه، کاروانسرای قدیم قدمگاه، کاروانسرای جدید، آب انبار و... که وجود این بناها مؤید ارزش تاریخی قدمگاه میباشد.
شهر قدمگاه در دو دهه اخیر مورد اقبال و توجه سیاست گذاران و برنامه ریزان توسعه صنعتی استان خراسان قرار گرفت و با احداث و توسعه شهرک صنعتی شهرستان نیشابور در این منطقه و تعداد زیادی از صنایع پراکنده ، بخش زبرخان چهره صنعتی به خود گرفته است.. بر طبق آمار اداره کل صنایع استان خراسان در سال 1378 حدود 54 واحد فعال صنعتی در زمینه صنایع غذایی و نساجی کاغذ ، چوب و چرم و لوازم خانگی و ... در این منطقه وجود دارد که حدود 2/2 درصد از کل صنایع و 3/2 درصد اشتغال استان را به خود اختصاص داده در حالیکه کمتر از 1% جمعیت استان را در خود جای داده و نسبت اشتغال به جمعیت در این منطقه نسبت به استان خراسان و شهرستان نیشابور به بیش از دو برابر می رسد که این امر نشانگر توسعه در بخش زبرخان می باشد.
برخی از خصوصیات شهر قدمگاه
تاثیر بقعه رضوی و قدمگاه امام رضا و حضور و آمد و رفت زوار این قسمت را به یگ گره ترافیکی نسبتا شلوغ تبدیل کرده و اغلب در حاشیه خیابان اصلی که در جهت شرقی – غربی است شکل گرفته و این خیابان را به راسته تجاری شهر تبدیل کرده است. این خیابان بر شبکه اصلی شهر نقش جمع و پخش کننده نیز دارد.
شهر قدمگاه مانند بسیاری از شهرهای دیگر ایران فاقد سیستم شبکه فاضلاب شهری میباشد و در حال حاضر در کلیه مراکز خدماتی و واحدهای مسکونی چاههای جذبی حفر شده و از طریق آن فاضلاب دفع میشود. به علت شیب عمومی شهر که در جهت شمال به جنوب میباشد، آبهای سطحی در این جهت جریان یافته و به زمینهای پایین دست جاده قدیم مشهد – نیشابور راه مییابند.
شهر قدمگاه دارای شبکه برق رسانی میباشد و کلیه روستاهای اطراف آن نیز تحت پوشش شبکه برقرسانی قرار دارند. شهر دارای مرکز مخابرات خودکار بوده و امکان برقراری ارتباط بین مشترکین داخل شهر و همچنین مشترکین دیگر شهرهای ایران و جهان را فراهم میآورد. در حال حاضر شهر قدمگاه فاقد سیستم گازرسانی است.
دسته بندی | برنامه نویسی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 33 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 38 |
تشریح پیاده سازی نرم افزار تبدیل فرمت dos به فرمت windows
پیش گفتار
گاهی با توجه به پیشرفت علم و تکنولوژی در زمینه کامپیوتر و به بازار آمدن انواع نرمافزارهای جدید که سازگاری شدیدی با محیط ویندوز و تقریبا به هیچ کدام از آنها محیط و برنامههای تحت سیستم عامل را پشتیبانی نمیکنند ضرورت پیدا میکند که برای کنار گذاشتن برنامههای تحت Dos خود بتوانیم آنها را به طریقی تبدیل به انواع مختلف قابل شناسایی تحت ویندوز تبدیل کنیم.
یکی از موارد کاربرد آن در مواقعی است که به بانکهای مختلف موجود در محیط بانک اطلاعاتی تحت Dos از جمله foxpro را بتوان به یک بانک تحت سیستم عامل win تبدیل کرد. خصوصا این که در کشورمان دادههای این بانکها تقریبا تماما فارسی بوده وکار را برای ما مشکل میکند.
به همین جهت تصمیم گرفته شد که با تکیه به تجربه چندین ساله در زمینه برنامهنویسیهای تحت Dos و Windows نرمافزاری فراهم آورده شود که نیازهای این گونه افراد را برآورده سازد.
در این جزوه سعی شده است که ضمن نشان دادن و توضیح کامل این نرمافزار تمام مطالب به صورت واضح و شفاف به همراه لیست و توضیح تمام دستورات به کار گرفته شده آورده شود تا استفاده کنندگان بتوانند درک بهتری از رابطهی این دو سیستم عامل با هم داشته باشند. در عین حال به جنبههایی از تئوری و مقدمات برنامهنویسی نیز توجه شده است.
در این جا لازم میدانم که از همکاری همه کسانی که تولید و آمادهسازی این پروژه با کمک آنان میسر گشت تشکر کنم. در این میان از آقای نیکفرجام و آقای اخلاقی که در تمام مراحل انجام این پروژه نهایت همکاری را داشتهاند سپسگذارم.
نحوه پیادهسازی
به طور کلی این پروژه از دو نرمافزار جداگانه تشکیل شده که شامل یک برنامه تولید شده به زبان foxpro است که به طور خلاصه میتوان گفت حمل تبدیل تمام حروف و اعداد به کار گرفته شده در بانکها را شامل حروف و اعداد فارسی و انگلیسی بهکدهای اسکی آنان که قابل فهم برای محیط ویندوز باشد، فراهم میآورد.
همچنین شامل یک برنامه آسان شده به زبان Delphi است که در آن بانکهای تحت Dos که اطلاعات رکوردهای آن فقط شامل کد اسکی آن علائم و حروف است را تبدیل به کدهای معادل آن در محیط ویندوز و ایجاد یک بانک جدید تحت ویندوز مینماید.
در ذیل به جزئیات هر دو برنامه و تشریح عملکرد آنها میپردازیم:
تشریح برنامه تحت Dos
در ابتدا توسط تابع feount تعداد فیلدهای بانک را در متغیر c- field ریختهایم و یک آرایه به طول تعداد فیلدهای بانک و به اندازه 4 برای نگهداری لیست فیلدها به همراه نوع و اندازه آنها تعریف کرده و آن را با مقادیر بانک پر میکننیم.
c-field = fcount()
Dimension array 1 (o- field,4)
? afield (array 1)
سپس برای این که اطلاعات موجود در بانک پاک نشود یکبانک جدید درست کرده و تمام رکوردها را در آن اضافه میکنیم، توجه داشته باشید که طول فیلدهای از نوع رشتهای در بانک دوم ضرب در 3 شده (علت آن این است که چون حروف در مبنای اسکی بین Q تا 255 است و ما نیاز داریم در بانک دوم به جای حروف کدهای 3 حرفی آنها را قرار دهیم.
فهرست مطالب
نحوه پیادهسازی 3
تشریح برنامه تحت Dos 3
تشریح برنامه تحت ویندوز 4
روش اجرا و به کارگیری برنامه 5
مرجع دستورات 7
APPEND FROM 7
CLEAR 7
CREATE 7
DIMENSION 8
DO WHILE 9
GOTO یا GO 9
SET PATH 9
REPLACE 10
USE 11
AFIELDS 11
ALLTRIM 12
FCOUNT 12
LEN 12
PROCEDRE 13
PUBLIC 14
سورس برنامه فاکس پرو 16
سورس برنامه دلفی 17
دسته بندی | معدن |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 4546 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
طراحی و ساخت قالبهای دایکاست
مقدمه :
دایکاست یا ریخته گری تحت فشارعبارت است از روش تولید قطعه از طریق تزریق فلز مذاب وتحت فشار به درون قالب.روش دایکاست از این نظر که در آن فلز مذاب به درون حفره ای به شکل قطعه مورد نظر رفته وپس از سرد شدن قطعه موردنظربه دست می آید بسیار شبیه ریخته گری ریژه است. تنها اختلاف بین این دو روش نحوه پرکردن حفره قالب است.در قالبهای دایکاست پس از بسته شدن قالب ،مواد مذاب به داخل یک نوع پمپ یا سیستم تزریق هدایت می شود، سپس درحالی که پیستون پمپ مواد مذاب را با سرعت از طریق سیستم تغذیه قالب به داخل حفره می فرستد،هوای داخل حفره از طریق سوراخهای هواکش خارج می شود. این پمپ در بعضی ازدستگاهها دارای درجه حرارت محیط ودر بعضی دیگر دارای درجه حرارت مذاب است.معمولا مقدار موادمذاب تزریق شده بیش از اندازه مورد نیاز برای پر کردن حفره است تا سر باره گیرها را پر کند و حتی پلیسه در اطراف قطعه به وجود آورد.سپس در مرحله دوم زمانی که ماده مذاب در حال سرد شدن در داخل حفره است پمپ همچنان فشار خود را ادامه می دهد.در مرحله سوم قالب باز شده و قطعه به بیرون پرتاب می شود. در آخرین مرحله همچنان که قالب باز است داخل حفره تمیزودر صورت نیاز روغنکاری شده ودوباره قالب بسته وآماده تکرار عملیات قبل می شود.
مهمترین مزایای تولید از طریق دایکاست عبارتند از:
1.اشکال پیچیده تری را می توان تولید کرد.
2.به دلیل آنکه قالب باسرعت وتحت فشار پر می شود قطعات با دیواره های نازکتری را می توان تولید کرد وخلاصه آنکه در این روش نسبت طول قطعه به ضخامت قطعه به مراتب بیشتر از سایر روشها است .
3.سرعت تولید در این روش خیلی بالاست، بویژه اگرقالبهای چند حفره ای مورد استفاده قرار گیرد.
4.معمولا قطعه تولید شده به وسیله دایکاست از پرداخت سطح خوبی بر خوردار است و احتیاجی به عملیات ماشینکاری بعدی ندارد و به این دلیل عملیات فوق العاده اقتصادی است
5.قالبهای دایکاست قبل از آنکه فرسوده شوند ودر ابعاد قطعه تولید شده اختلافی به وجود آید،هزاران قطعه تولید خواهند کرد، در نتیجه سرمایه گذاری برای تولید قطعه کمتر است .
6.نسبت به دیگر روشهای تولید قطعه،از فلز مذاب با روش دایکاست مقاطع ظریفتری راروی قطعه میتوان به وجود آورد.
7.اغلب قطعات تولید شده با کمترین پرداختکاری آماده آب فلز کاری هستند.
8.قطعات آلومینیومی تولید شده توسط دایکاست معمولا نسبت به روشهای دیگر مانند ریخته گری آلومینیوم در ماسه مقاومت بیشتری دارند.
از طرف دیگر محدودیتهای این روش به قرار زیر است:
1.وزن قطعه محدود است. به ندرت وزن قطعه از 25کیلوگرم بیشتر است ومعمولا کمتر از5 کیلوگرم است.
2.نسبت به شکل قطعه وسیستم تغذیه قالب، مکدار بودن قطعه به دلیل وجود حباب هوا از مشکلات این روش تولیدی است.
3.امکانات تولید از قبیل قالب،ماشین،ولوازم جنبی نسبتا گران است و در نتیجه فقط تولید انبوه مقرون به صرفه است .
4.به غیر از موارداستثنایی فقط فلزاتی را می توان در دایکست مورد استفاده قرار داد که نقطه ذوب آنها چیزی در حد آلیاژهای مس باشد.
آشنایی با ماشینهای دایکاست:
ماشینهای دایکاست به طور کلی دو نوع هستند:
1.ماشینهای تزریق با محفظه گرم
اگر نقطه ذوب فلز مذاب تزریقی پایین باشد وبه پمپ آسیب نرساند،پمپ می تواند مستقیما در فلز مذاب قرار گیرد. به این سیستم ،تزریق با محفظه گرم می گویند.
2.ماشینهای تزریق با محفظه سرد
در صورتی که فلز مذاب به سیستم پمپاژآسیب برساند دستگاه پمپاژنباید مستقیما در فلز مذاب باشد. به این سیستم ،تزریق با محفظه سرد گویند.
ماشینهای دایکاست با سیستم تزریق محفظه گرم
سیستمی که در شکل زیر می بینید یک سیستم دایکاست محفظه گرم است. همان طور که در شکل دیده می شود مجرای گردن غازی سیلندر تزریق در مواد مذاب غوطه ور است ودر نتیجه دردرجه حرارتی معادل نقطه ذوب مواد تزریقی کار می کند.در این سیستم مواد مذاب در حداقل افت به داخل حفره قالب تزریق می شوند. در حالی که پیستون در بالا قرار دارد،مواد مذاب به داخل سیلندر فشار یا سیلندر تزریق راه یافته وپس از پایین آمدن پیستون ابتدا دریچه تغذیه بسته می شود، سپس مواد مذاب با فشار از طریق مجرای گردن غازی به داخل حفره راه می یابد.پس از گذشت زمان لازم برای انجماد مواد،پیستون دوباره بالا می رود و مواد جدید برای تزریق بعدی وارد سیلندر تزریق می شود. نیروی لازم که به پیستون تزریق می شود بسته به طرح دستگاه می تواند پنوماتیک ویا هیدرولیک باشد.قطعات مختلف از وزن چند گرم تا نزدیک به 25کیلو گرم را می توان با این سیستم تولید کرد.وزن قطعاتی که می توان با این روش تزریق کرد بستگی به عوامل زیر دارد:
1.آلیاژ مورد تزریق
2.اندازه سطح خارجی قطعه
3.نیرویی که دو کفه قالب را بسته نگه می دارد
فهرست مطالب
مقدمه : 2
آشنایی با ماشینهای دایکاست: 3
ماشینهای دایکاست با سیستم تزریق محفظه گرم 3
ماشینهای دایکاست با سیستم تزریق محفظه سرد عمودی 5
ماشینهای دایکاست با سیستم خلأ یا مکش 7
قالبهای دایکاست 8
پینهای پران 8
ماهیچه ها یا نرگی قالب 9
راهای خروج هوای داخل حفره 10
سرباره گیرها 10
انواع مختلف قالب 11
قابلهای تک حفره ای 11
قالبهای چند حفره ای 12
قالبهای ترکیبی 13
قالب با یک کفشک وحفرههای قابل تعویض 14
طراحی قالب: 16
انقباض مواد 17
شیب دیواره ها 17
شکل و محل خط جدایش قالب 17
کشوییها 17
ماهیچه گذاری 18
سیستم راهگاهی 19
راهگاهها 19
شیارهای هواکش 20
خنک سازی قالب 20
تأثیر نوع فلز ریخته گری در طرح قالب 21
پرداخت سطح حفرۀ قالب 22
فرسایش قالب 23
درجه حرارت قالب 23
درجه حرارت قالب برای آلیاژهای روی 24
درجه حرارت قالب برای آلیاژهای آلومینیوم 24
درجه حرارت قالب برای آلیاژهای منیزیم 24
درجه حرارت قالب برای آلیاژهای مس 24
روانسازی قالب 25
پرداخت سطح قطعات تولید شده وروشهای پیشگیری از عیوب قطعات 25
منابع: 27
دسته بندی | کامپیوتر و IT |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 44 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 47 |
تحقیق فنآوری اطلاعات
تعریف فنآوری اطلاعات
شاید یکی از مشکلات در این جا تعریف فن آوری اطلاعات باشد. هر کس با نگرش متفاوت تعریف متفاوتی از فنآوری اطلاعات ارائه می کند. بهترین روش برای تعریف چنین موضوع گستردهای ارائه مفاهیم و ایدههای مرتبط با آن است. توضیح مطالب و بسترهایی که به فنآوری اطلاعات مربوط می شود نیز میتوان به شناخت فن آوری اطلاعات کمک بکند. نتیجه این به گونهای باید درباره فنآوری اطلاعات سخن گفت که به شناخت آن کمک میکند.
تعریف فن آوری اطلاعات به دلیل ماهیت تغییر پذیری آن بایستی همراه با یک نگرش دینامیک باشد تا استاتیک فن آوری اطلاعات بیشتر یک استراتژی ، اندیشه، فکر و ابزار در حوزه انسانها همراه با نوآوری است. تعریف فن آوری اطلاعات را میتوان به یکی از این جنبههای مهم مرتبط است.
فن آوری اطلاعات فرصتها و امکاناتی از طریق فنآوری اطلاعات ایجاد شده آن را به یک استراتژی شبیه کرده است تا یک فرمول و نسخه عملی، استراتژی جدید برای دسترسی متفاوت به آنچه آرمان یک سازمان تعریف میکند. بدون فن آوری اطلاعات نیز میتوان به آرمانهای ترسیم شده در یک سازمان رسید. اما آنچه با فنآوری اطلاعات انجام میگیرد بسیار متفاوت از چیزی است که در ذهن جای میگیرد. فنآوری اطلاعات یک شناخت هیجانانگیز از محیط اطراف را در ذهنها ایجاد نموده و هر کس را در هر سطح و ایده به سوی خود جلب میکند. افراد بشر به فن آوری اطلاعات برای رشد خود و فراگیری علم و دسترسی به ابزار راحتتر و در دسترستر در ارتباط فکر میکنند. سازمانها به این پدیده برای دسترسی به بازار، بزرگتر، ارائه خدمات بیشتر و بهتر، جمعآوری و نگاه دقیقتر و زنده به نظریهها و سلیقهها انجام راحتتر کارها، ارزانتر کردن هزینه خدمات و عملیات ، کنترل دقیقتر و دسترسی به سریعتر به منابع داخل و بیرون سازمان و ارتباطات سریعتر و ارزانتر نگاه میکنند. حال آنچه در تعریف فن آوری اطلاعات به چشم میخورد که در سایر فنآوریها تا این حد سازمان و خدمات ارتباطات است. شناخت هر چه دقیقتر و کاملتر از فنآور اطلاعات برای مدیران و کارشناسان سازمانها، آنان را در تنظیم و طراحی یک استراتژی عملیتر با نگرش فنآوری اطلاعات کمک شایانی می کند.
فنآوری اطلاعات یک سری مفاهیم و فکر است
صرف نظر از بعد استراتژیک در فنآوری اطلاعات و ابزار و اسباب کار از سوی دیگر فنآوری اطلاعات شبیه یک فکر و اندیشه برای انجام بهینه و موثرتر کارهاست. از آنجا که فنآوری اطلاعات تنها در قالب بسته نرم افزاری یا سختافزاری و یا ترکیب آنها قابل تعریف و کاربری نیست، لزوم ایجاد فکر و اندیشه قوی و جامع برای ترکیب ابزارهای برای اجراهای اهداف و عملیات و ارتباطات نیز یکی دیگر از ابعاد گسترده و شگفتانگیز فنآوری اطلاعات است و با این تعبیر ابزار و اسباب نرمافزاری و سختافزاری در فنآوری اطلاعات بیشتر شبیه مواد خامی میمانند که مطابق نیاز با هم ترکیب شده و کار خاصی را انجام میدهند.
در سازمانها بایستی یک استراتژی برای استفاده از فنآوری اطلاعات وجود داشته باشد و پس از آن فکر و اندیشه جهت ترکیب و به کار گیری ابزار فنآوری اطلاعات به کار گرفته شود. در انتها به مرحله اجرایی و استفاده از فنآوری اطلاعات رسید. با این توضیحات ابزار مشابه در سازمانهای حتی مشابه می تواند کاربرد متفاوتی داشته باشد.
فنآوری اطلاعات یک سری ابزار است.
به هر آن چه موجب جمعآوری، گردش، پردازش و انتقال اطلاعات و پیامها بدون محدودیتهای مکانی و زمانی باشد فنآوری اطلاعات گفته میشود. برخی این تعریف از فنآوری اطلاعات را صنعت فنآوری اطلاعات و پیامها بدون محدویتهای مکانی و زمانی باشد فنآوری اطلاعات گفته میشود. برهی این تعریف فنآوری اطلاعات را صنعت فنآوری اطلاعات میگویند. رایانهها، شبکههای رایانهای، نرمافزارهای کاربردی و تخصصی یا عمومی ، تجهیزات مخابراتی و ارتباطات، تجهیزات چند رسانه و فراگیر، ارتباطات بدون سیم و امثال اینها همه در حوزه صنعت فنآوری اطلاعات جای میگیرند. با این تعابیر میتوان حدس زد که تقریبا تمامی افراد به نوعی از فنآوری اطلاعات استفاده می کنند. سازمانها نیز استفاده از فنآوری اطلاعات را سالها تجربه کردهاند، اما از آنچه تاکنون در سازمانها مطرح بوده طبق تعاریف جدید از فنآوری اطلاعات، نمی توانست کاربرد موثر و شایست این پدیده عظیم بشری را پاسخگو باشد. شاید موفق ترین سازمانها در استفاده از سختافزار و نرمافزارهای رایانهای و ارتباطات، بدون ترسیم استراتژی و اندیشه استفاده از فنآوری اطلاعات، کمترین بهره را از آن بردهاند.
طبیعی است که ترکیب استراتژی، فکر و اندیشه، تجهیزات و ابزار، همگی میتوانند بر اساس یک طرح اجرایی کامل و گویا، مزایا و فرصتهای جدید و قابل توجهی را برای سازمانها ایجاد کنند.
فنآوری اطلاعات نوآوری است
چنانچه حلقه های مفاهیم و گامهای فنآوری اطلاعات را منهای نوآوری به کار گیرند، به طور یقین پس از مدتی کوتاه با شکست رو به رو شده و از صحنه مقایسه یا رقابت خارج می شوند. برای زنده و پویا نگه داشتن کاربرد فنآوری اطلاعات، نواوری، شاه کلید توسعه و تحول آن محسوب می شود در نتیجه موجب رشد سازمانها و بشر میگردد.
نوآوری نقش بسزایی در رشد و شکوفایی فنآوری اطلاعات تا این تاریخ داشته است. قطعا این نقش در آینده هم باقی خواهند ماند. نوآوری موجب ابداع کارها و انتظارات جدید فنآوری اطلاعات میگردد. نوآوری بیشتر در حوزه کارگزاران که طراحی ، پیادهسازی، مسئولیت فکر و اندیشه در فنآوری اطلاعات را به عهده دارند، کاربرد داشته و مورد توجه قرار میگیرد، گرچه کاربران هم با نوآوری و اندیشههای نو میتوانند در این حرکت عظیم و پویا به سوی رشد و پیشرفت موثر واقع شوند.
فنآوری اطلاعات همراه با انسان است.
انسانها دارای دو نقش طراحی و پروژههای فنآوری اطلاعات و جذب و به کارگیری روشها و ابزار جدید برای انجام کارها دارند. مهارت، دانش و تجربه هر کدام در جای خود تاثیر تعیین کننده در موفقیت استفاده از فنآوری اطلاعات دارد. نقش کاربران بیش از کارگزاران است و تاثیر بیشتری در موفقیت یا عدم موفقیت دارند. این حوزه تحت عنوان مدیریت منابع انسانی و تغییر، یا آموزش یا مدیریت تغییر و امثال اینها در موفقیت کاربردهای فنآوری اطلاعات مورد نظر صاحبان فن نقش داشته و به عنوان یکی از مهمترین جنبهها در پیاده سازی فنآوریهای اطلاعات مطرح و راهحلهایی برای آن پیشنهاد میشود.
دکتر داود زارعیان
ICT چیست؟
برای مطالعه آسانتر میتوان مقوله (2) ICT را به دو عبارت فنآوری اطلاعات (3) (IT) و فنآوری ارتباطات( ICT) تفکیک و بررسی کرد.
فنآوری اطلاعات : دانش و فنآوری مطالعه و استفاده از دستگاهها و نرمافزارهای رایانهای، دستیابی، بازیافت، ذخیره سازی، سازماندهی و پردازش اطلاعات است که صنعت رایانه و تجهیزات جنبی آن مثل اسکنر و چاپگر و نیز دستگاههای دیجیتال مخابراتی، شبکههای رایانهای مخابراتی ، پایگاههای اطلاعاتی و برنامههای چند رسانهای (4) را در بر میگیرد.
در واقع، فنآوری اطلاعات مجموعهای است از دانشهای فیزیک، الکترونیک، برق، ریاضی، آمار و صنایع.
فنآوری ارتباطات: مجموعه دانش و فنآوریهای مربوط به دستگاههای مخابراتی (اعم از مراکز تلفن سوئیچینگ، شبکهها و محیطهای انتقال و مودم) انواع دستگاههای مسیریابی و انمتقال صدا، تصویر و داده است.
از آن جا که وجود ICT به دلیل تأثیرهای سرنوشت ساز آن در تمامی شئون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بینالمللی، لازمه توسعه ملی کشورها و از ضرورتهای اجتنابناپذیر زمان است، افزون بر کشورها، بسیاری از نهادهای بینالمللی نیز در جهت توسعه و تعمیم آنها ICT به طور جدی اهتمام میورزند و چنین توجهی جزو برنامههای مدون شده است.
اهداف راهبردی نهادها در زمینه تحقق برای انجام تجارت الکترونیک و پیوستن سریعتر
1- توسعه شبکه های اطلاعاتی از طریق نوآوری در خدمات کاربردها و فن آوری
2- توسعه منابع انسانی و همکاری با متخصصان IT بخش های اقتصادی و اجتماعی
3- افزایش بهره بردای از ICT توسط بخش های دولتی خصوصی وعمومی در جهت دسترسی شهروندان به این خدمات
4- انجام اصلاحات ساختاری در محورهای عمرانی اقتصادی و اجتماعی
5- مدیریت اقتصاد کلان ( با توجه به فن آوری های جدید اطلاعاتی)
دسته بندی | کامپیوتر و IT |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 48 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 21 |
تحقیق در مورد تلفن و GPS
تاریخچه تلفن
اختراع تلفن نیز مانند هر اختراع مهم دیگر مبتنی بر کوششها و تجربیات گذشتگان و نتیجه رسیدن پیشرفتهای علمی و فنی به مرحلهای معین بود. به اصطلاح بعضی از مورخان تاریخ علوم، تلفن نیز دارای نیاکان و اجدادی است. یکی از این پدران یا اجداد، لوله صوتی ; گوتی Gauthey است که در سال 1782 اختراع شد و صوت را تا فاصله هشتصد متری انتقال میداد. جد دیگر تلفن هوک بوده است که با نخ کار میکرد. اما تلفن در شکل تکامل یافتهاش به وسیله الکساندر گراهام بل Graham Bell آمریکایی (1847-1922) اختراع شد. تلفن فرستادن پیام و دریافت آن را بدون آن که نیاز به جدولی مانند الفبای مورس باشد ممکن ساخت. با استفاده از تلفن، مردمی که فرسنگها از یکدیگر دورند، تقریباً مانند مواقعی که رو به روی یکدیگر قرار دارند، میتوانند صحبت کنند. گراهام بل در آغاز بیشتر به تحقیق در مورد ناشنوایان میپرداخت اما بعدها بطور کامل به علم و تکنیک روی آورد. بل در سال 1877 شرکت بل تلفن Bell Telephone Association را تأسیس کرد که هنوز هم بزرگترین کمپانی سازنده تلفن در جهان است. بعد از ظهر روز دوم ژوئن سال 1875 میلادی مصادف با 11 خرداد 1254 شمسی گراهام بل با همکاری دوستش واتسن موفق به اختراع تلفن شد و در ژانویه 1876 میلادی دستگاه تلفن بل به کار افتاد. دهم مارس 1876 میلادی برابر با 1255 شمسی، بل از اتاق خود بهوسیله این دستگاه به دستیارش در اتاق دیگر گفت: آقای واتسن بیایید با شما کار دارم. تلفن، پس از اختراع کامل توسط بل به سرعت اشاعه یافت و سیمهای آن از شهری به شهر دیگر کشیده شد. چهارده سال بعد از اختراع تلفن یعنی در سال 1890 میلادی استروجر سیستم تلفن خودکار را بنا نهاد. در سال 1891 ارتباط تلفنی بین لندن و پاریس برقرار گردید. دو قاره اروپا و امریکا تحت محاصره شبکهای درآمد که روز به روز گسترش مییافت. روزی که بل درگذشت (سال 1922)، به احترام او ارتباط تلفنی بر روی شبکه وسیعی که دارای هفده میلیون تلفن بود به مدت یک دقیقه قطع شد. تلگراف و تلفن ارتباط سریع و فوری از راه دور را میان نقاطی که میتوانند سیمکشی بشوند، ممکن ساخت. اما از سال 1896 دانشمندان توانستند میان دو نقطه که حتی سیمکشی نشده بود ارتباط سریع و فوری برقرار سازند (تلگراف بیسیم، تلفن بیسیم یا رادیو تلفن).
تلفن در ایران
در سال 1265 شمسی مصادف با 1886 میلادی، برای اولین بار در ایران، یک رشته سیم تلفن بین تهران و شاهزاده عبدالعظیم به طول 7/8 کیلومتر توسط بوآتال بلژیکی که امتیاز راه آهن ری را داشت کشیده شد ولی در واقع مرحله دوم فناوری مخابرات در تهران از سال 1268 شمسی یعنی 13 سال پس از اختراع تلفن با برقراری ارتباط تلفنی بین دو ایستگاه ماشین دودی تهران و شهر ری آغاز شد. پس از آن بین کامرانیه در منطقه شمیران و عمارت وزارت جنگ در تهران و سپس بین مقر ییلاقی شاه قاجار در سلطنت آباد سابق و عمارت سلطنتی تهران ارتباط تلفنی دایر شد. وزارت تلگراف در سال 1287 شمسی با وزارت پست ادغام و به نام وزارت پست و تلگراف نامگذاری شد. در سال 1302 شمسی قراردادی برای احداث خطوط تلفنی زیرزمینی با شرکت زیمنس وهالسکه منعقد شد و سه سال بعد در آبان ماه 1305 شمسی تلفن خودکار جدید بر روی 2300 رشته کابل در مرکز اکباتان آماده بهرهبرداری شد. در سال 1308 شمسی امور تلفن نیز تحت نظر وزارت پست و تلگراف قرار گرفت و به نام وزارت پست و تلگراف و تلفن نامگذاری شد. مرکز تلفن اکباتان در سال 1316 شمسی به 6000 شماره تلفن رسید و دو سال بعد بهرهبرداری شد و در سال 1337 به 13 هزار شماره توسعه یافت. خطوط تلفن جدید یا کاریر نیز پس از شهریور 1320 مورد بهرهبرداری قرار گرفت و ارتباط تلفنی بین تهران و سایر شهرها گسترش یافت و مراکز تلفنی تهران یکی پس از دیگری تأسیس شد. وزارت پست و تلگراف و تلفن در سال 1383 به نام وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات تغییر نام یافت.
گالیله سیستم تعیین موقعیت ماهواره ای :
این سیستم بعد از امواج رادیویی مورد استفاده قرار گرفت که در مجموع کامل تر از سیستمهای رادیویی بودند .
آژانس فضایی اروپا با پرتاب نخستین ماهواره گالیله به مدار زمین، گامی جدی در جهت طراحی و ساخت سیستم ماهوارهیی موقعیت یاب جهانی برداشت .
به گزارش سرویس «فنآوری» خبرگزاری دانشجویان ایسنا، سیستم موقعیت یاب جهانی گالیله، شبکهای متشکل از 30 ماهواره خواهد بود که بر اساس کارایی این ماهوارهها، اطلاعات دقیقی در خصوص زمان و مکان در اختیار کاربران بر روی زمین و حتی در هوا و فضا این پروژه ماهواره یی پیشرفته ارزشی بالغ بر 3/4 میلیارد یورو (معادل 4 میلیارد دلار و 3/2 میلیارد پوند) دارد که از محل سرمایهگذاریهای خصوصی و دولتی تامین شده و لقب پر هزینهترین پروژه فضایی تاریخ را به خود گرفته است .
نخستین ماهواره از سری ماهوارهها در 28 دسامبر به مدار زمین پرتاب شده است. این پرتاب به وسیله یک موشک «سویوز» ساخت روسیه و از پایگاه فضایی «بایکونور قزاقستان» صورت گرفته است .
طبق برنامهریزیهای صورت گرفته این ماهوارهها با استفاده از فنوریهای پیشرفته روز، دراطراف زمین مستقر میشوند
این سیستم موقعی یاب جهانی همچنین شامل ساعتهای اتمی، به عنوان قلب هر گونه سیستم موقعیت یاب جهانی خواهد بود.
BBC در تحلیلی درباره سیستم موقعیت یاب جهانی گالیله از این طرح به عنوان یک پروژه سیاسی یاد کرده و آورده است .
به گزارش ایسنا به نقل از BBC، این سیستم موقعیت یاب جهانی پیشرفته (گالیله) پنج سطح خدماتی ارائه کرده و تغییرات گستردهای را در این زمینه نشان میدهد .
نخستین ماهواره 600 کیلوگرمی مجموعه گالیله یک روز صبح با راکت روسی «سویوز» از سکوی «بایکنور» در قزاقستان به فضا پرتاب شد .
ولی با همه این وجود سیستم گالیله مشکلات خاصی داشت اول این که نمی توانست موقعیت را در نزدیکترین فواصل مشخص کند و ثانیا با تغییر شرایط آب و هوایی نمی توانست نتیجه مطلوبی را بدهد . بعد از این سیستمها سیستمهای GPS وارد بازار شدند .
GPS چیست؟
GPS یا (Golobal Positioning System) یک سیستم مکان یاب جهانی است که از شبکه ای با 24 ماهواره توسط وزارت دفاع امریکا ساخته شده است. و اطلاعات دقیقی از محل، و زمان را در سراسر دنیا در اختیار کاربرها قرار میدهد. سیستم GPS سیگنالهایی را ارسال مینماید که توسط گیرندههای GPS دریافت میشود و موقعیت مکانی، سرعت و زمان را در هر جای کره زمین در هر موقع از روز یا شب و در هر شرایط آب و هوایی محاسبه مینماید. سیستم مکانیاب جهانی یا GPS یک منبع ملی و مورد استفاده بینالمللی برای یافتن موقعیت محل، مسیریابی و زمان سنجی میباشد.
فهرست مطالب
تاریخچه تلفن 2
تلفن در ایران 3
گالیله سیستم تعیین موقعیت ماهواره ای 4
GPS چیست؟ 5
اصول کارگیری GPS 6
روش تعیین موقعیت توسط GPS 8
نحوه کار کرد GPS 12
ماهوارههای سیستم 14
تقسیم بندی GPSها 15
مزایای سیستم GPS 17
خطاهای GPS 18
اصطلاحات موبایل 19
منابع 21
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 9993 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
مهاجرت ، حاشیهنشینی و امنیت اجتماعی شهرها
چکیده مقاله
مهاجرت و حاشیهنشینی دو پدیده به ظاهر متفاوت میباشند که برآیند یک عامل مشترک بوده و نتایج و تبعات مشابهی هم بخصوص برای شهرها بدنبال دارد.
مهاجرت که خود نتیجه ی نابرابریهای مکانی و بیعدالتیهای منطقهای میباشد، به دلیل ویژگیهای خاص مهاجران و علل مهاجرتشان پیامدهای منفی متعددی برای شهرها و روستاها بدنبال دارد که از جمله ی آنها ظهور و گسترش پدیده ی حاشیهنشینی در شهرهای بزرگ میباشد.
حاشیهنشینان به علت فقر شدید و همهجانبه ( اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و…) و اعتراض نسبت به وضع موجود و ابراز وجود در شهرها ، اقدام به فعالیتهایی مینمایند که موجب سلب آسایش شهروندان و امنیت شهرها میگردد.
این موضوع در شهر مشهد از شدت بیشتری برخوردار بوده و مشکلات زیادی را هم ایجاد نموده است. سرقتهای متعدد ، آدمربایی و آدمکشی، قاچاق مواد مخدر ، شرارت ، تجمعات خیابانی و… از جمله ی این معضلات هستند.
آنچه مسلم است بدون توجه به علل مهاجرت روستاییان و سکنه ی شهرهای کوچک به شهر های بزرگی مانند مشهد، مبارزه با معلول و تلاش برای ساماندهی حاشیه نشینی نتایج ملموس و چندانی نخواهد داشت.
مقدمه :
مهاجرت بیرویه به شهرها و گسترش حاشیهنشینی در قرن گذشته و قرن اخیر از معضلات مهم شهرهای بزرگ جهان، بخصوص در کشورهای در حال توسعه میباشد، که پیامدهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی متعددی به دنبال داشته است.
این دو پدیده جمعیتی و شهری اگر در راستای هم قرار گیرند و به هم پیوند بخورند، قطعاً مشکلات و پیامدهای منفی مضاعفی را برای یک جامعه بخصوص شهرهای بزرگ به دنبال خواهند داشت.
از آنجایی که علل حاشیهنشینی رانمیتوان خارج از چارچوب علل مهاجرت ـ بخصوص مهاجرت روستا به شهر ـ بررسی کرد، میبایستی آنها را به طور توأمان مطالعه نمود. چرا که از یک طرف عوامل دافعه (Pushfactors) در روستا موجب تخلیه این واحدهای جمعیتی و مولد میگردد و از طرف دیگر عوامل جاذبه (Pull factors) آنها را به سوی شهرها کشانده و سربار جامعه شهری مینماید.
برای بررسی نقش این فرآیند در مسائل شهری و بخصوص امنیت اجتماعی شهرها لازم است دلایل مهاجرت، تیپ مهاجران و خصوصیات آنها و همچنین وضعیت مناطق حاشیهنشین شهرها و ساکنان آنها مورد توجه قرار گیرند. چرا که بخش اعظم بزهکاری ها، جرم های مشهود و نامشهود و جنایاتی که در این کانونهای جمعیتی اتفاق میافتد و یا ساکنان آنها در سطح جامعه مرتکب میشوند، ناشی از ساختار فیزیکی، فرهنگی، جمعیتی و اقتصادی این نواحی و ساکنان آنها میباشد.
حاشیهنشینان دارای وضعیت اجتماعی و اقتصادی نامناسبی بوده و بندرت جذب ساختارهای مدرن شهری میشوند. برداشتها و روحیات خود آنها، نحوه برخورد و رفتار شهروندان دیگر با آنها، عدم توجه مسئولان سیاسی و خدماتی شهرها به آنها، موجبات ایجاد روحیه ی عصیانورزی و حس انتقام در آنها شده که خود را به صورت رفتارهای نابهنجار و مشکلآفرین بروز میدهد.
بررسی نظریات مربوط به پاتولوژی شهری ( آسیبشناسی شهری ) و اکولوژی جرایم شهری و خشونت ها و ناآرامیهای شهری و انطباق آنها بر حاشیه ی شهر مشهد مبین ارتباط مستقیم بین ویژگیهای مهاجر و حاشیهنشین با بزهکاری و کاهش ضریب امنیتی شهرها میباشد.
مهاجرت:
« مهاجرت جابجایی بین دو واحد جغرافیایی یا به عبارت دیگر ترک یک سرزمین و اسکان در سرزمین دیگر است.»(1)
حرکات مکانی جمعیت یا مهاجرت یعنی « تغییر محل اقامت معمولی از یک نقطه جغرافیایی به نقطه دیگر» (2) که میتوان آن را از نقطه نظرات مختلف تقسیمبندی نمود مانند: فاصله مبدأ تا مقصد، طول مدت اقامت در محل جدید، عبور از مرزها و …
از نظر عبور از مرزها مهاجرت ها یا « بینالمللی » و یا « داخلی » هستند، که هرکدام به نوعی میتواند زمینهساز مشکلاتی در مقصد باشد. در این بین هجوم آوارگان کشورهای مجاور ـ مانند آوارگان افغانی ـ و مهاجرت روستا به شهر در داخل یک کشور مشکلات و تبعات بیشتری دارند.
مهاجرت به عنوان یک پدیده اجتماعی میتواند نشانه ی پویایی و تحول جامعه باشد و موجب ترقی و پیشرفت شود، همانطور که پیرمن عقیده دارد که: « هجرت روستایی نه تنها انحطاطآور نیست بلکه مترقی نیز هست».(3)اما مهاجرت های بیرویه و بدون برنامه که نتیجه ی اجرای سیساست های غلط دولت ها و نابرابریهای شدید مکانی میباشد، اثرات مخربی بر پیکر روستاها و شهرها وارد آورده و فضاهای جغرافیایی را از حرکت و پویایی باز میدارد.(4)
علل مهاجرت روستا به شهر:
برای هر حرکت که منجر به مهاجرت و در نهایت سبب حاشیهنشینی میشود میتوان عوامل مختلفی را ذکر نمود که در بین آنها دو عامل اساسی « دفعکننده» و « جذبکننده» اهمیت بیشتری دارند. (لوئیسـ1982)
مایکل تودارو تصمیم به مهاجرت از روستا به شهر را تابع دو متغیر اصلی «جذب و دفع» میداند:
1- تفاوت فاحش درآمد شهر و روستا(دافعه)
2- احتمال دستیابی به نوعی اشتغال در شهر(جاذبه)
به نظر تودارو یک روستایی در برابر امکان بیکاری در شهر و یا روستا، بیکاری در شهر را برمیگزیند چرا که چشمانداز آینده شهر روشنتر از روستا میباشد.(5)
صاحبنظران رشتههای مختلف، علت های زیادی را برای این فرایند شوم برشمردهاند که همه ی آنها به نوعی مکمل همدیگر بوده و تنها زوایای ناخوشایند از بینرفتن تدریجی روستاها را به تصویر میکشد. انگیزههای اقتصادی، فرهنگی، روانی و عاطفی، طبیعی، اداری، سیاسی و حکومتی، جهانی و غیره که به برخی اشاره خواهد شد.
نظریات اقتصادی مهاجرت بیشتر بر تفاوت شاخص های اقتصادی مانند سطح درآمد، اشتغال، تفاوتهای مکانی و… تأکید دارند.
از دیدگاه اکولوژیکی و در تحلیل اکولوژیکی ـ جغرافیایی مهاجرت، عوامل اکولوژیکی روستا (آب و خاک و…) و موضع جغرافیایی روستا مؤثر میباشند که حتی بر عوامل اقتصادی هم تأثیر زیادی دارند.(6)
نظریه وابستگی، مهاجرت را امری اجباری میداند که بر اساس عدم توسعه یک محیط نسبت به محیط دیگر و وابستگی بخش غیر سرمایهداری به سرمایهداری بوجود میآید. مهاجرت از یک طرف معلول توسعه ی نابرابر و از طرف دیگر عامل گسترش و تعمیق آن میباشد. این نظریه مهاجرت روستا به شهر را نتیجه ی نابرابری های ساختی و مکانی بین بخشهای جامعه میدانند.(7)
متأسفانه رشد وابسته و ناموزون اقتصاد کشور ایران در دهههای گذشته، در قالب نظام « مرکز ـ پیرامون » و سیاستهای نادرست اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی که متأسفانه تا به امروز هم با تفاوتهایی ادامه دارد، موجب رشد قطبهای شهری به قیمت افول مناطق روستایی شده است. این روند نامعقول منجر به عدم تعادل بین مناطق کشور بخصوص شهرها و روستاها شده است. بروز جنگ و نابسامانی های اوایل پیروزی انقلاب این نابرابری ها را تشدید نموده و موجب جابجایی و انتقال منابع اقتصادی و نیروی انسانی از نواحی محروم به نواحی برخوردار، بصورت مهاجرت های فصلی، کوتاهمدت و دائم شده است.(8)
خروج نیروهای جوان و فعال در گروههای سنی 29ـ20 سال از روستاها در نتیجه ی این روند نابرابر، موجب تشدید عقبماندگی مناطق مهاجرفرست شده است. (9)
مهمترین علل مهاجرت را به طور اختصار میتوان اینگونه بیان نمود :
1- علل اقتصادی :
درآمد کم، اختلاف درآمد بین شهر و روستا، عدم تضمین و ثبات درآمدها، نوسان قیمت محصولات کشاورزی، کمبود زمین، بیکاری و نبود فرصت های شغلی، وجود فرصت های اشتغال بیشتر در شهرها، علاقه به صیانت نفس، سیاست های نادرست اشتغال، مسکن و قیمتگذاری مواد غذایی و….
علاقه به صیانت نفس و حفظ بقاء در سرشت هر موجود زندهای از جمله انسان نهفته است. اگر انسان در شرایطی قرار گرفت که از مایحتاج اولیه محروم ماند، طبیعی است که برای نجات از آن کوشش به خرج میدهد.(10)
در حقیقت آن ها از مرگ به سوی فقر و از فقر به سوی مرگ پناه میبرند.
در مطالعات نگارنده در بخش مرکزی شهرستان بیرجند، 66% مهاجرین روستایی و 75% ساکنان روستاهای مطالعه شده، عوامل اقتصادی را از مهمترین دلایل مهاجرت و ترک روستا برشمردهاند.(11)
2- علل طبیعی :
محدودیتها و مشکلات طبیعی بطور مستقیم یا غیرمستقم موجب دفع جمعیت از روستاها میشود و شاید بتوان به جرأت ادعا نمود، بسیاری از عوامل دیگر بخصوص عوامل اقتصادی مهاجرت، ریشه در عوامل طبیعی دارند.
مخاطراتی از قبیل: سیل، زلزله، بهمن، خشکسالی و محدودیت هایی مانند کمآبی و افت سطح آبهای زیرزمینی، شورشدن آبها، حرکت ماسههای روان، فرسایش خاک، سرمازدگی محصولات و…، که متأسفانه بیشتر این مشکلات طبیعی به دلیل عدم برنامهریزی و مدیریت صحیح منابع و رفتارهای طبیعی مشکلات زیادی را برای روستانشینان ایجاد مینماید، بطوری که پس از هر حادثهای مانند سیل یا زلزله و خشکسالی خانوادههای زیادی به سوی مقصدی نامعلوم و سرنوشتی مجهول در شهرها حرکت میکنند.
3- علل اجتماعی و فرهنگی :
علاقه به تحصیل و بخصوص در سطوح عالی، تحصیل فرزندان، ازدواج، روابط خویشاوندی، جاذبههای فرهنگی و هنری در شهرها، احساس حقارت و سرخوردگی به دلیل روستایی بودن، رشد سریع جمعیت و عدم تناسب آن با فرصتهای شغلی در روستا، برنامههای دولت و نیازهای اداری، تمایل به زندگی بهتر و رفاه بیشتر، خدمت سربازی، کمبود امکانات آموزشی و فرهنگی مانند مدرسه و کتابخانه و … از جمله ی این عوامل هستند.
علاقه به سوادآموزی و ادامه ی تحصیلات توسط نوجوانان روستایی از یک طرف و نبود امکانات تحصیلی کافی در روستاها در مقاطع مختلف تحصیلی از سوی دیگر، خیل عظیمی از دانشآموزان را راهی شهر نموده و آرامآرام جذب شهر و جاذبههای فریبنده و یا واقعی آن مینماید.- مهاجرتی که در بیشتر موارد از سوی والدین آنها هم همراهی میشود ـ و این سرآغاز یک مهاجرت خاموش و بی سر و صدای نسل جوان روستا و سازندگان فردای آن میباشد.
2/56% روستاهای مورد مطالعه در بخش مرکزی بیرجند و 19% مهاجران روستایی تحصیل را علت مهاجرت ذکر کردهاند و بیش از 50% این روستاها فاقد فضاهای آموزشی در مقاطع مختلف بخصوص راهنمایی و دبیرستان بودهاند.(12)
مهاجران روستایی در شهرها
این افراد در شهرها بصورت گروههای متمایز باقی میمانند و اگرچه میکوشند ارزش های شهری را تقلید نمایند ولی به از خود بیگانگی دچار میشوند. شخص مهاجر نه تنها ارزش های شهر را در خود درونی نمیکند بلکه در بسیاری از موارد به دور خودیک دیوار فرهنگی نامرئی میکشد. شکلگیری خرده فرهنگهای مهاجرنشین در شهرها نشانگر عدم انطباق او با محیط جدید است. دوگانگی و داشتن فرهنگ دهقانی و فشارهای ناشی از محدودیت های شهری در آنها حس دشمنی، عداوت و حقارت بوجود میآورد و در برابر جامعه ی شهری به خشونت میایستند. نابسامانی ها، کجروی ها، انحرافات، فسادهای اجتماعی و اخلاقی، سرقتها و… حاصل این روند میباشد. (13) (نگاهی به رفتارهای اجتماعی مردم در برخی مناطق مشهد بخصوص حاشیه شهر گویای این مسئله است).
در حقیقت شهرنشینی صورت گرفته اما بدون آمادگی های فکری، روحی و اقتصادی، که این مسئله تمایلات پنهان و حتی غیرعادی را بتدریج در میان مهاجران از قوه به فعل درمیآورد. شهرنشینی نیازهای فراوانی را برمیانگیزد که برآوردن آنها با توجه به محدود بودن امکانات آنها غیرممکن است.
مهاجران روستایی خصوصیات اجتماعی ـ اقتصادی متفاوتی دارند. برخی با سرمایه و تخصص میتوانند خود را با نظام حاکم بر شهرها تطابق دهند، ولی عده کثیر دیگر بدون سواد و تخصص کافی و مهارت و سرمایه، قادر به جذب در نظام اقتصادی و اجتماعی شهرها نیستند و به حاشیه ها( حاشیه های اقتصادی، فرهنگی و فیزیکی) رانده میشوند و موجب افتراق اجتماعیـاقتصادی در شهرها میشوند که این شکاف در الگوهای اکولوژیکی و فیزیکی شهرها به خوبی و به وضوح منعکس میباشد.
دسته ی اول در مرکز نظام اقتصادی ـ اجتماعی قرار گرفته و شغل و جایگاهی یافتهاند و در نقاط مناسب ساکن میشوند و گروه دوم که در حاشیه ی اقتصادی و اجتماعی شهر هستند از لحاظ فضایی هم در حاشیه ی فیزیکی شهرها قرار میگیرند و به طور کامل به حاشیه رانده میشوند.
ارتباط تنگاتنگ مهاجرت با حاشیهنشینی و تأثیر شدید مهاجرت بر الگوهای رفتاری شهرها از همین جا مشخص میشود. ضعف و ناتوانی پدر در حکمرانی خانواده، تضادهای ارزشی میان اعضای خانواده، ایجاد ارزشهای جدید، از بین رفتن کنترل اجتماعی روستا، آشنایی جوانان و نوجوانان با مظاهر و لوازم فساد و انحراف، شیادان و باندهای تبهکاری که در کمین افراد بیکار و سرگردان نشستهاند و دهها عامل دیگر حاشیهنشینان شهری امروز و مهاجران روستایی دیروز را بسوی انحطاط سوق میدهد و بر دامنه ی نابسامانی های اجتماعی میافزاید.(14)
نگارنده در بازدیدی که از حاشیه ی شهر مشهد به همراه دبیران جغرافیای ناحیه ی یک مشهد داشتیم، در مصاحبه با افراد متعدد این رهاشدگی از قیود و کنترل های شدید اجتماعی روستا را به وضوح در صحبت ها و رفتارهای ساکنان آن مناطق مشاهده نمودیم.
ارتباط زیاد مهاجرت با حاشیهنشینی ایجاب مینماید که هرگونه طرح و برنامه، یا مطالعهای در ساختار مناطق حاشیهای ، بر مطالعه ی علل مهاجرت ها و تیپ مهاجران تکیه نماید و صد البته که ساماندهی حاشیهنشینی امکانپذیر نخواهد بود جز با حذف و یا لااقل کمرنگ نمودن علت های گریز جمعیت از روستاها.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 52 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 76 |
کارشناسی بررسی مسائل ومشکلات مدیران گروههای آموزشی
مقدمه
درانجام هر کاری وتحقق بخشیدن به اهداف کم وبیش مشکلاتی پیش روی مجریان امرخواهد بود .مسلماً گستردگی کارموجب افزوده شدن بر میزان مسائل ومتعاقباٌ حجم مشکلا ت خواهد شد .آن چه که باید بیشتر به آن توجه نمود این است که در انجام کارهای بزرگ وخطیر ،علی رغم اینکه وجود مشکلات اجتناب ناپذیر می نماید ،کوچکترین مشکلات پیامدهایی راخواهند داشت که چون نوع کار ارزش بالایی دارد ،این پیامدها نیز چشمگیرتر جلوه می نمایند .درواقع می توان گفت که اگر به ارزش کار توجه شود ،مشکلات بزرگ درکارهای کوچک شاید قابل چشم پوشی باشند اما مشکلات کوچک درکارهای بزرگ وشایسته نباید نادیده گرفته شوند وبا دیده غفلت از آنها گذشت .درک گذشته بشری به مانشان می دهد که پیشبرد کارها وتحقق اهداف همواره مستلزم سازماندهی امور می باشد .بر این اساس سازمانهای مختلف جهت تحقق اهداف مختلف به منصه ظهور می رسند .هدف توسعه وپیشرفت درهر جامعه مسلماٌ با ارزشترین هدف هر جامعه به حساب می آید وتحقق این هدف را باید سازمانهایی بر عهده گیرند . شاید بتوان گفت که مراکز علمی وپژوهشی وبخصوص دانشگاهها مهمترین مؤسساتی می باشند که می توانند بیشترین کمک راجهت محقق ساختن این هدف داشته باشند .اینکه جامعه تا چه اندازه ودرکدام زمینه ها بتواند پیشرفت وتوسعه یابد ،دردرجه اول به عملکرد همین مؤسسات وابسته باز می گردد .به عبارتی می توان گفت هر اندازه زمینه لازم برای فعالیت مؤسسات علمی وپژوهشی بیشتر فراهم گردد ،می توان عملکرد بهتری رااز آنها انتظار داشت .
همان طور که اشاره شد هر اندازه نوع کار خطیر وبا ارزشتر باشد وجود مشکلات حتی درسطح پایین ،لطمات بیشتری خواهد داشت .حال با توجه به رسالت عظیم دانشگاهها باید دید که چه مشکلاتی پیش روی این مراکز وجود دارد .
هدف ارزشیابی
هدف از انجام این پروژه « بررسی مسائل ومشکلات مدیران گروههای آموزشی » می باشد ،که البته دامنه آن محدودبه مسائل ومشکلات مدیران گروههای آموزشی دودانشکده علوم انسانی واجتماعی ودانشکده هنر دانشگاه مازندران می باشد .شاید برای این پروژه سطح بالایی درنظر نگیریم ،اما مصاحبه ها ومسائلی که در این پروژه به آنها پرداخته شده ، می تواند هشداری باشد برای تمام کسانی که به هر نحوه دربه انجام رسیدن فعالیتهای دانشگاهی نقش ایفا می کنند وبا تلاش خود به انحاء مختلف دراین راه تآثیر می گذارند .اما چرا هشدار ؟
همان طور که اشاره شد نقش واهمیت دانشگاهها تا به آن اندازه است که حتی کوچکترین مشکلات درسطح وعمق بیشتری بر عملکرد آن لطمه وارد می سازد.ازطرف دیگر،عاملین اصلی این نهاد که نقش اصلی درتحقق اهداف آن ایفا می کنند –گروههای آموزشی – تحت تآثیر عوامل اجرایی دچار مشکل می شوند .بنابراین پیداست که توجه به عوامل مختلف ونقشی آنها بر این نهاد می گذارند ازاهمیت زیادی برخوردار می باشد .
محدودیتهای طرح ارزشیابی
دراینجا لازم می دانیم که به برخی ازمشکلاتی که درانجام پروژه پیش روی ما قرار داشت اشاره کنیم .برای نمونه می توان گفت که ما حتی برای بدست آوردن چارت سازمانی وشرح وظایف گروهها با وجود اینکه به جاهای مختلفی –ازجمله دبیرخانه ومسؤول آموزش دانشکده علوم انسانی واجتماعی – مراجعه کردیم موفق به کسب آنها نشده وازاینکه خواسته باشیم ازاین طرق به کسب منابع بپردازیم منصرف شدیم .ازدیگر مشکلات ما مدیران گروهها بود که حتی دربرخی مواقع بر تعیین وقت قطعی جهت انجام مصاحبه می بایست دو یاسه هفته را پشت سر می گذاشتیم تاموفق به انجام مصاحبه می شدیم .با این وجود ازبین گروههای آموزشی مادرنهایت موفق به انجام مصاحبه با مدیران گروههای مدیریت ،اقتصاد نظری واقتصاد بازرگانی ،نشدیم .همین وقت گرفتن ها وانجام مصاحبه قسمت اعظم وقت پروژه را به خود اختصاص داده .علی رغم این مسائل بررسی مسائل ومشکلات دیگر مدیرگروهها به اتمام رسید ودرپروژه گزارش شده است.
عوامل مورد ارزشیابی
ملاکهای انجام کار پروژه بررسی عوامل زیر به حساب می آید :
بررسی مسائل ومشکلات مختص هر یک ازگروهها در زمینه های آموزشی
بررسی مسائل ومشکلات پژوهشی هریک از گروههای آموزشی
بررسی مسائل ومشکلات اداری ومالی هر یک ازگروهها
بررسی زمینه های ارتقاء درهر یک ازگروهها
بررسی مشکلات کالبدی و فضاهای آموزشی هر یک از گروه ها
توصیف نظام (برنامه )
همانطورکه دربالا اشاره شد مسائل ومشکلات گروهها در5 زمینه عمده مطرح گردیده است . درمورد اول ،یعنی مسائل ومشکلات آموزشی گروهها مسائل مربوط به اساتید ،دانشجویان وبرنامه درسی گروه مورد بحث وبررسی قرار می گیرد ومسائلی که به عنوان مسائل آموزشی گروهها درمصاحبه مورد توجه قرار می دهیم شامل همین موارد – والبته مسائلی که خود مدیرگروه احتمالاً میافزاید-می باشد .
درمورد دوم یعنی مسائل ومشکلات پژوهشی گروهها لازم بود تا ابتدا درهر گروه زمینه های پژوهشی گروهها مطرح شود وسپس مشکلات پیش روی گروهها دراین خصوص بررسی گردد .بنابراین به تشخیص خود مدیرگروه زمینه های پژوهشی مطرح و توضیحات لازم ارائه می گردد .
درمورد سوم یعنی مسائل ومشکلات اداری ومالی ابتدا الزامات گروه دراین زمینه مشخص شده وخود مدیر گروه دراین زمینه توضیحات لازم را ارائه می دهد .
درارتباط با مورد آخر یعنی زمینه های ارتقاء گروه ،اینکه با توجه به وضعیت موجود چه پیشنهادی جهت ارتقاء می توان ارائه داد مورد بررسی قرار می گیرد .دراین ارتباط مدیر گروه با توجه به قابلیتهای گروه وزمینه هایی که می توان برای ارتقاء گروه درنظر گرفت ،به تشخیص خود این زمینه ها را برای ما طیّ مصاحبه مطرح می کند .
دسته بندی | کامپیوتر و IT |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 80 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
گزارش کارآموزی رشته کامپیوتر در آموزش و پرورش
مقدمه
در این گزارش کار درباره فعالیتهای انجام شده در 240ساعت دوره کارورزی و آنچه آموختم صحبت می کنم.
من در آموزش و پرورش شهرستان اسفراین بیشتر با نحوه کار در شبکه آموزش دیدم و البته گاهی اوقات بعد از ساعات کاری در آموزش و پرورش به کافی نت دوستم که به تازگی افتتاح شده بود میرفتم تا در کارها به او و دوستش ( که مدرک هر دو آنها معماری بود ) کمک کنم .
که در آنجا نیز نکات جالب و مهمی درباره شبکه آموختم که جا دارد در اینجا از لطف آنها تشکر کنم .
مطالبی مشاهده مینمایید در این دو مکان که گفتم آموختم امیدوارم که مورد توجه واقع شود .
چکیده
استفاده از شبکههای کامپیوتری در چندین سال اخیر رشد فراوانی کرده وسازمانها وموسسات اقدام به برپایی شبکه نموده اند . هر شبکه کامپیوتری باید با توجه به شرایط وسیاستهای هر سازمان ، طراحی وپیاده سازی گردد. در واقع شبکههای کامپیوتری زیر ساختهای لازم را برای به اشتراک گذاشتن منابع در سازمان فراهم می آورند؛در صورتیکه این زیر ساختها به درستی طراحی نشوند، در زمان استفاده از شبکه مشکلات متفاوتی پیش آمده و باید هزینههای زیادی به منظور نگهداری شبکه وتطبیق آن با خواستههای مورد نظر صرف شود.
در زمان طراحی یک شبکه سوالات متعددی مطرح می شود:
-برای طراحی یک شبکه باید از کجا شروع کرد؟
-چه پارامترهایی را باید در نظر گرفت ؟
-هدف از برپاسازی شبکه چیست ؟
- انتظار کاربران از شبکه چیست ؟
- آیا شبکه موجود ارتقاء می باید ویا یک شبکه از ابتدا طراحی می شود؟
-چه سرویسها و خدماتی برروی شبکه ارائه خواهد شد؟
بطور کلی قبل از طراحی فیزیکی یک شبکه کامپیوتری ، ابتدا باید خواستهها شناسایی وتحلیل شوند، مثلا در یک کتابخانه چرا قصد ایجاد یک شبکه را داریم واین شبکه باید چه سرویسها وخدماتی را ارائه نماید؛ برای تامین سرویسها وخدمات مورد نظر اکثریت کاربران ، چه اقداماتی باید انجام داد ؛ مسائلی چون پروتکل مورد نظر برای استفاده از شبکه ، سرعت شبکه واز همه مهمتر مسائل امنیتی شبکه ، هریک از اینها باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد. سعی شده است پس از ارائه تعاریف اولیه ، مطالبی پیرامون کاربردهای عملی آن نیز ارائه شود تا در تصمیم گیری بهتر یاری کند.
این مطلب در اصل بعنوان یک پروژه کارشناسی ارشد در زمینه آسان سازی مفهومهای شبکه برای دانشجویان در دانشگاه تهران در سال 1382 اجرا شد.
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 167 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 120 |
جو سازمانی در مؤسسات آموزش عالی دولتی و غیرانتفاعی
-) بیان مسأله
دردنیای امروز، مؤسسات آموزش عالی به عنوان مراکزی برای پاسداری از دانش موجود و محیطی برای فعالیت های پژوهشی در نظر گرفته می شوند.از طریق این موسسات است که حقایق جدیدی که راهگشای حل مسائل انسان ها و جوامع بشری باشند،کشف می شود.از این رو تکلیف برقرارکردن الگوی سازمانی و چگونگی اداره کردن چنین موسساتی روشن است.در این میان،متغیرهایی نظیر فرهنگ سازمانی،جو سازمانی،الگوهای تصمیم گیری و مشارکت کارکنان در امور سازمان نقشی انکار ناپذیر را در پیشبرد اهداف سازمان دارا هستند.
تسلیمی (1384)در این خصوص اشاره می نماید که در عصر اطلاعات، مدیریت اثربخش و موفقیت آمیز سازمانها به توانمندی گردانندگان آنها در حل مسائل ساختار نیافته،شکار فرصتها، استفاده مدبرانه ازشایستگی های سازمان و کسب برتری رقابتی از طریق تصمیم گیری و اتخاذ تصمیمات صحیح بستگی دارد.کیفیت تصمیمات با تلفیق دانش،تخصص،مهارت و رویکرد افراد متعدد درگیر در فرایند تصمیم گیری و هم افزایی حاصل از آن بهبود می یابد.
تأثیر تصمیمات مشارکتی بر کارکرد سازمانها تصمیمگیرندگان را مجاب نموده که نگاه ویژهای به مشارکت کارکنان در تصمیمگیریهای سازمانی داشته باشند .از اینروست که پرستون و پست معتقدند که: انقلاب اول در علم مدیریت، انقلاب استبداد مدیران بود و انقلاب دوم، انقلاب جدایی مالکیت از مدیریت و انقلاب سوم که مهمترین انقلاب در مدیریت است، انقلاب مشارکت در تصمیمگیریها است (طولابی، 1381، 59).
مشارکت کارکنان در تصمیم گیری های سازمانی نه تنها در میزان رضایت،تغییرنگرش،روحیه کارکنان تاثیر بسزایی دارد ، بلکه در اثربخشی ، کارایی و موفقیت سازمان موثر می باشد . مشارکت کارکنان در تصمیم گیری ها در مؤسسات آموزش عالی می تواند تاثیر شگرفی در کارکرد این موسسات ، که خود نقش سازنده منابع انسانی آینده جامعه را بر عهده دارد ،داشته باشد.
وقتی صحبت از تصمیم گیری در سازمان های آموزشی، از جمله دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی باشد اهمیت مشارکت کارکنان در تصمیم گیری مدیران بیشتر می شود زیرا تصمیماتی که در این گونه سازمان ها گرفته می شود بر سایر بخش های فرهنگی ،اقتصادی ، اداری و سیاسی جامعه تاثیر دارد. به طوری که تصمیمات یک مدیر در مؤسسات آموزشی می تواند دیر یا زود سرنوشت نهادهای دیگر جامعه را دستخوش تغییر نماید(شریفی، 1381).
اما تحقق رویکرد مشارکتی، بنا بر مطالعات انجام شده مستلزم صمیمت میان همکاران، رفتار حمایتی مدیر، وجود محیطی آرام و... میباشد که مجموعاً جو سازمانی حاکم بر سازمانی چون دانشگاه را تشکیل میدهد. (جهانداری و علوی، 1381). جو سازمانی به کیفیت درونی یک سازمان به گونهای که اعضای آن، این کیفیت را «ادراک و تجربه» میکنند اشاره میکند؛ به عبارت دیگر، مجموعه ویژگیهای درونیای که مؤسسهای را از مؤسسة دیگر متمایز ساخته و رفتار کارکنان آن را تحت تأثیر قرار میدهد، جو سازمانی آن مؤسسه نامیده میشود (علاقهبند، 1378).
جو سازمانی با عواملی نظیر :میزان تعارض ،کیفیت زندگی کارکنان،تعهد سازمانی کارکنان، اثربخشی رفتاری مدیر، رفتار صادقانه مدیر و کارکنان رابطه دارد و بر کارکرد سازمان ها موثر می باشد.همچنانکه شکرکن (1370) در این زمینه اشاره می نمایدکه :
"امروزه جو سازمانی یکی از مفاهیم مهم در مدیریت است که به عناوین و طرق مختلف در منابع مربوط به رفتار سازمانی به آن اشاره میشود و تشریح آن به لحاظ اینکه ارتباط نزدیکی با بعضی از عوامل مؤثر در کارکرد و اثربخشی سازمانها از قبیل: فرهنگ سازمانی، روحیه و انگیزش کارکنان دارد بسیار مهم است".
بدون شک نظام آموزش عالی بزرگترین و پیچیده ترین دستاورد بشر به شمار می رود(ناظم،1381). گادت(1994) در کتاب «انتظار تا عمل» در خصوص رسالت های مراکز آموزش عالی معتقد است که این مراکز رسالت ارزیابی و تحلیل منطقی وضع موجود جامعه، اشاعۀ آزادانۀ افکار، تبیین پدیده ها در گسترۀ جهانی، تولید دانش و اطلاعات، ارتباط با سایر نظام های خارج از دانشگاه و هدایت افکار جامعه را بر عهده دارد. لذا توجه به چگونگی ادارۀ این مراکز و جو سازمانی حاکم بر آن ها باید مدنظر قرار گیرد. از سوی دیگر، سیاست های اخیر دولت در زمینه آموزش عالی حکایت از توسعه (افزایش) مؤسسات آموزش عالی غیرانتفاعی و همچنین افزایش ظرفیت پذیرش دانشجوی این مؤسسات دارد . از آنجا که این مؤسسات در پرورش نیروی انسانی متخصص آینده جامعه سهم عمده ای خواهند داشت پس توجه به جو سازمانی و چگونگی (رویکردهای) تصمیم گیری سازمانی در این مؤسسات ضروری به نظر می رسد . از سوی دیگر، به نظر محقق در اکثر تحقیقات انجام شده در مؤسسات آموزش عالی (دولتی و غیرانتفاعی) تمرکز بر روی اعضای هیات علمی (آموزشی)بوده و به کارکنان که نقش پشتیبانی کننده را در سازمان بر عهده دارند کمتر توجه شده است .
بدین ترتیب پژوهش حاضر به بررسی وضعیت جو سازمانی و رابطه آن با میزان تمایل کارکنان به مشارکت در تصمیم گیری های سازمانی می پردازد و به اقتضای پژوهش علمی این اقدام در سطح کارکنان مؤسسات آموزش عالی دولتی و مؤسسات آموزش عالی غیرانتفاعی شهر مشهد صورت می پذیرد. بر این اساس ، سوال اصلی تحقیق حاضر این است که جو سازمانی در هر یک از موسسات آموزش عالی دولتی و غیرانتفاعی چگونه است و این جو چه رابطه ای با میزان تمایل کارکنان به مشارکت در تصمیم گیری های سازمانی دارد ؟
2-1) اهداف پژوهش:
1-2-1) هدف اصلی پژوهش
هدف اصلی این پژوهش، بررسی تطبیقی جو سازمانی در مؤسسات آموزش عالی دولتی و غیرانتفاعی شهر مشهد و رابطه آن با میزان تمایل کارکنان به مشارکت در تصمیم گیری های سازمانی است . از طریق یافتههای این پژوهش، میتوان راهکارهایی را برای بهبود وضعیت جو سازمانی در مؤسسات آموزش عالی ارائه نمود.
2-2-1) اهداف فرعی
ـ توصیف جو سازمانی در مؤسسات آموزش عالی دولتی
ـ توصیف جو سازمانی در مؤسسات آموزش عالی غیر انتفاعی
ـ شناسایی میزان تمایل کارکنان به مشارکت در تصمیم گیری در مؤسسات آموزش عالی دولتی
ـ شناسایی میزان تمایل کارکنان به مشارکت در تصمیم گیری در مؤسسات آموزش عالی غیرانتفاعی
ـ تعیین رابطه بین جو سازمانی و میزان تمایل کارکنان به مشارکت در تصمیم گیری در مؤسسات آموزش عالی
) فرضیه ها وسؤالات پژوهش :
1-3-1) فرضیه های پژوهش :
1ـ نمره جو سازمانی باز در مؤسسات آموزش عالی غیرانتفاعی از مؤسسات آموزش عالی دولتی بیشتر است .
2ـ بین جو سازمانی باز و میزان تمایل کارکنان به مشارکت در تصمیمگیری های سازمانی در مؤسسات آموزش عالی رابطه ای مستقیم و معنیداری وجود دارد.
2-3-1) سؤالات پژوهش :
1ـ آیا بین مؤلفههای جو سازمانی در مؤسسات آموزش عالی دولتی و غیرانتفاعی تفاوت معنیداری وجود دارد؟
2ـ آیا بین جو سازمانی باز و میزان تمایل کارکنان به مشارکت در تصمیمگیری های سازمانی درهر یک از مؤسسات آموزش عالی دولتی و غیرانتفاعی رابطه ای معنیدار وجود دارد؟
3ـ آیا بین مؤلفه های جو سازمانی با میزان تمایل کارکنان به مشارکت در تصمیمگیری های سازمانی در مؤسسات آموزش عالی دولتی رابطه ای معنیدار وجود دارد؟
4- آیا بین مؤلفه های جو سازمانی با میزان تمایل کارکنان به مشارکت در تصمیم گیری های سازمانی در مؤسسات آموزش عالی غیر انتفاعی رابطه ای معنی دار وجود دارد؟
5ـ آیا بین همبستگی مشاهده شده میان دو متغیر جو سازمانی و میزان تمایل کارکنان به مشارکت در تصمیمگیری های سازمانی در دو نظام مؤسسات آموزش عالی دولتی و غیرانتفاعی تفاوت معنیداری وجود دارد؟
4-1) تعریف اصطلاحات :
1-4-1) جو سازمانی :
. هالپین و کرافت (1970) در تعریف جو سازمانی میگویند: «ویژگیهای درونی که یک سازمان را از سازمان دیگر متمایز ساخته و روی رفتار افراد آن تأثیر میگذارد جو سازمانی نامیده میشود. این جو سازمانی به وسیله ادراکات کارکنان و توصیفهای آنان از ویژگیهای درونی سازمان سنجیده میشود. هالپین و کرافت (1963) جو اجتماعی سازمان را به عنوان ترکیبی از دو بعد تصور میکردند: رهبری مدیر سازمان و تعاملهای کارکنان (گودرزی، کمینیان، 1381).
2-4-1) مشارکت :
مشارکت به عنوان نوعی درگیری احساسی ـ روانی یک شخص در یک موقعیت گروهی که فرد را به یاری رساندن و همکاری کردن در پیشبرد اهداف گروه و پذیرفتن مسؤولیت بخشی از آن دلگرم و تشویق میکند، تعریف شده است (اونز، 1987).
3-4-1) تصمیم گیری :
میرکمالی، تصمیمگیری را فرآیند انتخاب بهترین راه حل ممکن از میان راهحلهای موجود برای حل یک مسأله میداند (میرکمالی، 1382).
4-4-1) مشارکت در تصمیم گیری :
منظور از مشارکت در تصمیم گیری، فرآیند سهیم شدن مدیران و کارکنان در کارها و امور سازمان است. مدیرانی که سیاست مشارکت در تصمیمگیری را اتخاذ نمودهاند، مدیرانی هستند که با دخالت دادن کارکنان در تصمیمگیری زمینه را برای همکاری و همیاری همة اعضا فراهم میکنند. مشارکت در تصمیمگیری به دخالت عملی، ذهنی و عاطفی افراد در نحوة انجام امور اشاره میکند و از تمرکز تصمیمگیریها جلوگیری میکند. با توجه به اینکه میزان نفوذ کارکنان یک سازمان در تصمیمگیریها متغیر است، مشارکت در تصمیمگیریها هم میتواند درجات مختلفی داشته باشد که از حداقل میزان مشارکت شروع و به مشارکت کامل ختم میشود مشارکت از ارائه یک عقیده شروع و به عضویت در یک تیم خاتمه مییابد (رهنورد، 1379).
5-1) تعاریف عملیاتی :
جوسازمانی : منظور از جو سازمانی، متوسط نمرهای است که یک سازمان از طریق پاسخدهی کارکنان آن سازمان در خصوص آن سازمان به پرسشنامه جو سازمانی کسب میکند.
با توجه به اینکه جو سازمانی در مؤسسات آموزشی به اعتقاد هالپین وکرافت(1970) ازابعاد گوناگونی مانند: جو دوستانه، جو پدرانه، جو کنترل شده، جو خودمحتار، جو باز و جو بسته برخودار می باشد. اما در این پژوهش از ابعاد گوناگون تنها به بررسی جو باز و جو بسته پرداخته می شود.
منظور از جو باز در این پژوهش وضعیتی است که دارای مشخصات زیر می باشد: رفتار حمایتی، رفتار غیردستوری و رفتار غیرممانعتی مدیران و رفتار همکارانه ، رفتار صمیمی و رفتار متعهدانه کارکنان بالا باشد .(بالاتر از میانگین که در این پژوهش برابر 5/2 می باشد).
منظور از جو بسته در این پژوهش وضعیتی است که دارای مشخصات زیر می باشد : رفتار حمایتی، رفتار غیردستوری و رفتار غیرممانعتی مدیران و رفتار همکارانه، رفتار صمیمی و رفتار متعهدانه کارکنان پایین باشد.(پایین تر از میانگین که در این پژوهش برابر 5/2 می باشد).
میزان تمایل به مشارکت در تصمیم گیری : منظور از میزان تمایل کارکنان به مشارکت در تصمیمگیری ، متوسط نمرهای است که یک سازمان از طریق پاسخدهی کارکنان آن سازمان در خصوص میزان تمایل به تصمیمگیری کارکنان آن سازمان، کسب میکند.
دراین فصل ابتدا به مرور آثار موجود در زمینه موضوع مورد بررسی پرداخته و سپس پژوهشهای انجام شده در ایران و خارج از ایران بررسی می شود و در پایان فصل استنتاج محقق از بررسی پیشینه و ارائه یک الگو نظری که بر اساس آن اساس فرضیه ها و سؤالات تدوین گردیده ارائه خواهد شد .
2) مبانی نظری پژوهش
1-2) جو سازمانی :
1-1-2) مفهوم جو سازمانی
امروزه جو سازمانی یکی از مفاهیم بسیار مهم در زمینه مدیریت است که به عناوین و طرق مختلف در منابع مربوط به رفتار سازمانی به آن اشاره می شود و تشریح آن به لحاظ اینکه ارتباط نزدیکی با بعضی دیگر از عوامل موثر در اثربخشی سازمانی از قبیل فرهنگ سازمانی، روحیه، انگیزش کارکنان و همچنین اثربخشی رفتاری مدیر دارد بسیار مهم است. مفهوم جوسازمانی بر این واقعیت دلالت دارد که رفتار انسان در سازمان فقط بر اثر تعامل با رویدادهای مستقیم و بلاواسطه شکل نمی گیرد بلکه همچنین تحت تاثیر تعامل با نیروهای نامحسوس و ناپیدای سازمانی نیز قرار دارد. به طور کلی جو سازمانی ادراکاتی است که افراد از جنبه های گوناگون محیط سازمان دارند.(مزدارانی،1378)
جو سازمانی بعنوان یک مفهوم، موضوعی است که مجادله بسیاری را برانگیخته و آنانی که به این مفهوم علاقه مندند جو سازمانی را بعنوان مجموعه ای از ادراکهای توصیفی و غیر ارزشی از خصوصیات سازمان مانند رهبری، خط مشی های سازمانی،خصوصیات شغلی و وظیفه ای و غیره می دانند. از این دیدگاه جو سازمانی یک متغیر وابسته است که دست کم تا اندازه ای ناشی از سازوکارهای مدیریت می باشد. همچنین جو سازمانی به لحاظ اینکه می تواند های رفتارها و نگرشهای شغلی را تحت تأثیر قرار دهد یک متغیر مستقل است .برخی از روانشناسان مانند گایان و جو هانس هم علیه این دیدگاه استدلال می کنند.یکی از استدلالهای آنها این است که جو سازمانی صرفا نام دیگری برای نگرشهای شغلی است. به نظر آنان اظهار این مطلب از جانب فرد که سازمان
از لحاظ ویژگی حمایت از"من" در سطحی بالاست مانند این است که چیزی خوب و مطلوب در مورد آن سازمان گفته باشد(یعنی خشنودی شغلی دارد)از سوی دیگر اگر فرد اظهار کند که در سازمان مورد حمایت کم قرار می گیرد مانند این است که چیزی نامطلوب درباره آن سازمان گفته باشد(یعنی خشنودی اندکی دارد) اگر این را تشخیص بدهیم که درباره مجموعه ای از خصوصیات اجتماعی و محیط ویژه سخن می گوییم این خصوصیات رفتار ما را تحت تأثیر قرار می دهند می توان استدلال منطقی خوبی برای مفهوم جو سازمانی به عمل آورد. (شکرکن،1370) به طور خلاصه باید گفت تأکید بر سازمان غیر رسمی که آزمایشات هاثورن شروع گردید محققین را متوجه احساس اعضای سازمان نسبت به عوامل موجود در محیط کار نمود. آنها هبستگی و انسجام گروهی، احساسات شخصی اعضای گروه نسبت به یکدیگر و سازمان، انگیزش، روحیه و رضایت شغلی افراد را مورد بررسی و تحلیل قرار دادند. از این مطالعات به تدریج مفهوم جو سازمانی متولد گردید(مزدارانی،1378) .
) تعاریف جو سازمانی :
در فرهنگ آکسفورد (2005) واژهی جو از حیث لغوی به نگرش یا احساس عمومی، وضع و حالت در یک مکان خاص اشاره دارد. از جمله مباحثی که در ادبیات مدیریت به میزان زیادی محل بحث و جدل بوده و در حد محدودی مورد شناخت قرار گرفته جو سازمانی است. از اینرو گرچه تحقیقات مرتبط با جو سازمانی و تلاش برای تدوین تعریفی قابل قبول از حداقل 40 سال پیش آغاز شده، ولی هنوز تعریف واحدی که مورد پذیرش همگان باشد ارائه نشده است به عبارت دیگر تعاریف ارائه شده از مفهوم جو سازمانی با هم سازگاری ندارند (گلیک ، 1985، منوریان1377).
جو سازمانی اصطلاح وسیعی است که به ادراک کارکنان از محیط عمومی کار سازمان اطلاق شده و متأثر از سازمان رسمی، غیررسمی، شخصیت افراد و رهبری سازمانی است به عبارت دقیقتر جو سازمانی عبارت است از کیفیت نسبتاً پایدار محیط سازمان است که کارکنان آن را تجربه کرده و بر رفتار آنان تأثیر گذاشته و مبتنی بر ادراک جمعی رفتار در سازمان میباشد (هوی و میسکل ، 1376).
«نوانکو (1979) بیان میدارد که جو به عنوان احساس مشترک، حوزه فرهنگ، خرده فرهنگهای گروهی یا زندگی تعاملی سازمان تلقی میشود.
فرانک و همکاران به نقل از کمپل و همکارانش (1980) درباره جو سازمانی اظهار میدارند که جوسازمان، شیوهی برخورد سازمان را با اعضا نشان میدهد و بنابراین میتوان آن را شخصیت سازمان فرض کرد.
وندل و همکاران (1995) جو سازمانی را به عنوان مجموعهی نسبتاً پایداری از ادراک اعضای سازمان دربارهی ویژگیهای فرهنگ سازمان است، تعریف میکند که این ادراکات بر احساس، نگرش و رفتار افراد در محل کار تأثیر میگذارد» (گودرزی، کمینیان، 1381).
جو سازمانی مطالعه ادراکاتی است که افراد از جنبههای گوناگون محیط سازمانی دارند (اونز ، 1987). جو سازمانی عبارت از محیطی انسانی است که کارکنان کارشان را در آنجا انجام داده و ممکن است به محیط درونی یک اداره یا سازمان مربوط گردد هرچند که ما قادر به دیدن و لمس کردن آن نیستیم امّا واقعیت این است که آن وجود دارد همانند هوای یک اتاق و هرچیزی که در سازمان رخ میدهد، آن را احاطه میکند. در مقابل جو به وسیله هر چیزی که در یک سازمان اتفاق میافتد تحت تأثیر قرار میگیرد. آن یک مفهوم سیستمی پویاست (دیویس و نیواستورم ، 1985).
مکلری و هنسلی جو سازمانی را جنبه کیفی روابط بین افراد در یک سازمان تعریف میکند که بستگی به درک فرد و مقام او و دیگر اعضا در سازمان دارد. این ادراکات عمدتاً بوسیله مشارکت افراد در سازمان تعیین میشود و مجموعه رفتار آنها روابط کاری افراد را بوجود میآورد (مزدارانی، 1378).
جو سازمانی، مجموعه نسبتاً پایداری از ادراک اعضای سازمان دربارۀ ویژگی های فرهنگ سازمان است که این ادراک بر احساس، نگرش و رفتار افراد در محل کار تأثیر می گذارد.(فرنچ و همکاران، 1985) .
از نظر براون و موبرگ، جو سازمانی بر فضای حاکم بر محیط داخلی سازمان اشاره دارد. به عبارت دیگر جو سازمانی شامل مجموعهای از ویژگیهاست که بوسیله اعضا سازمان مشاهده شده یا ادراک میشود از جمله:
1ـ سازمان را شرح میدهد 2ـ یک سازمان را از سایر سازمانها مجزا میکند.
3ـ در طول زمان نسبتاً با دوام است 4ـ افراد از آن اثر میپذیرند و هدایت میشوند (امیرشیبانی، 1380).
امّا اگر بخواهیم به تعاریف نسبتاً جامعی که پیرامون جو سازمانی بیان شده، بپردازیم باید لاجرم از نظریهپردازانی چون هالپین و کرافت و یا موران و ولکوین سخن برانیم. هالپین و کرافت (1970) در تعریف جو سازمانی میگویند: «ویژگیهای درونی که یک سازمان را از سازمان دیگر متمایز ساخته و روی رفتار افراد آن تأثیر میگذارد جو سازمانی نامیده میشود. این جو سازمانی به وسیله ادراکات کارکنان و توصیفهای آنان از ویژگیهای درونی سازمان سنجیده میشود. هالپین و کرافت (1963) جو اجتماعی سازمان را به عنوان ترکیبی از دو بعد تصور میکردند: رهبری مدیر سازمان و تعاملهای کارکنان (گودرزی، کمینیان، 1381).
موران و ولکوین (1992) جو سازمانی را این چنین تعریف میکنند. جو سازمانی ویژگی نسبتاً با دوامی از سازمان است که موجب تمایز آن سازمان از سایر سازمانها میشود و متضمن ادراک جمعی متجلی شده در عواملی چون استقلال، اعتماد و پیوستگی، حمایت، هویت، شناسایی، ابداع و بیطرفی است و از طریق تعامل بین اعضا ایجاد میشود، به عنوان مبنایی جهت تفسیر موقعیت مورد استفاده قرار میگیرد و منعکسکنندهی هنجارها، ارزشها، طرز تلقیها و نگرشها از فرهنگ سازمانی است همچنین به عنوان منبعی مؤثر و با نفوذ جهت شکلدهی رفتار عمل میکند (جمشیدیان و همکاران، 1376).
طی یک بررسی پیرامون تعاریف مطرح شده درباره جو سازمانی ملاحظه میشود که افراد مختلف از دیدگاههای متفاوتی جو سازمانی را تعریف میکنند ولی نکتهای که در اکثر تعاریف مشترک است آن است که جو سازمانی براساس ادراک کارکنان از محیط سازمان سنجیده میشود در واقع جو سازمانی، مجموعهای از ویژگیها و عواملی است که بوسیله کارکنان دربارهی سازمانشان ادراک میشود که عاملی جهت تکوین و تکامل اعمال و رفتارشان تلقی میگردد.
3-1-2) نظریه ها ومطالعات در زمینه جو سازمانی :
در این قسمت به برخی از مطالعات انجام شده در زمینه جو سازمانی به اختصار پرداخته می شود. .
1-3-1-2) جو سازمانی از نگاه تاجی یوری
از نظر تاجی یوری ،جو سازمانی شامل چهار بعد است :
1- محیط فیزیکی: که به عوامل مادی و فیزیکی در داخل سازمان اشاره دارد .
2- محیط داخلی انسانی: بعد اجتماعی در سازمان است.این بعد هر چزی را که با افراد در سازمانها ارتباط دارد در بر می گیرد .
3- سیستم اجتماعی: به ساختار سازمانی و مدیریتی سازمان اشاره دارد .
4- فرهنگ: به ارزشها، سیستم های اقتصادی،هنجارها و شیوه های فکرکردن که ویژگی افراد در سازمان است اشاره دارد(گودرزی و همکاران1381) .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 188 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 143 |
مقایسه ی بهداشت روانی دانشجویان سیگاری و غیر سیگاری
فصل اول: کلیات
1-1 . مقدمه:
در هر جامعه ای نیروی فعال و جوان بعنوان یکی از ذخایر و سرمایه های آن جامعه محسوب و مطرح می باشد و در عمل نیز چرخه ی فعالیت های مختلف پیکره اجتماع بطور مستقیم و غیرمستقیم متکی به نیروهای فوق است که متاسفانه قشر وسیعی از جوانان و نوجوانان ما اکنون گرفتار سیگار شده اند که آنان را در کام خویش فرو می برد و توان حرکت و فکر را از آنان می-گیرد و هستی را از آن¬ها ساقط میکند .
۱ - بالاترین رقم سنی معتادان در ایران را افراد ۲۷ - ۲۱ساله تشکیل می¬دهند.
۲ - افرادی که به انواع سیگار اعتیاد پیدا کرده¬اند، اغلب اولین تجربه¬شان را به صورت تفریحی و در دوران نوجوانی با کشیدن سیگار شروع کرده¬اند.
۳ - تشخیص رفتارهای آشکار دوره نوجوانی از رفتارهای ناشی از مصرف سیگار دشوار است.
۴ - نوجوانانی که از بودن در خانواده¬یشان احساس رضایت داشته¬اند و روابط صمیمی بین اعضای خانواده وجود داشته¬است، کمتر به دنبال سیگار، الکل و انواع مخدرها بوده¬اند.
یکی از مشکلات عمده¬ای که نسل جوان جامعه با آن رو به روست، خطر گرایش به مصرف سیگار است. از آن جا که مصرف این گونه مواد (انواع سیگارها، قرص¬ها، مخدرها و...) در بین جوانان و نوجوانان رو به افزایش است، وظیفه والدین، مربیان و سایر نهادهای اجتماعی و آموزشی برای آگاه ساختن قشر جوان از عواقب مصرف سیگار به مراتب سنگین¬تر از قبل می-شود. با توجه به این موضوع، والدین و مربیان باید سعی کنند با استفاده از روش¬ها و آموزش¬های لازم، بچه¬ها را از همان دوران کودکی و پیش نوجوانی با آثار زیان بار مصرف سیگار و اثرات و پیامدهای ناشی از آن بر جسم و روان شان مطلع سازند.
به رغم نکوهش و مذمت در مضرات سیگار و هشدار محققان، پزشکان و کارشناسان بهداشتی و فعالیت رسانهها در مورد این بلای خانمانسوز و قاتل خاموش، باز هم به وفور مشاهده میکنیم که افراد بسیاری در جامعه همچنان به کشیدن سیگار و دود کردن وجود خود مشغول هستند و هیچ توجهی به این هشدارها و علایم خطر ندارند و افراد دیگر را به این ورطه و منجلاب میکشند.
آیا میدانند که چرا سیگار میکشند و چه چیزی از کشیدن سیگار نصیب آن¬ها میشود یا چه خسارات جبرانناپذیری به روح و جسم و اگر صاحب خانواده هستند به خانواده بیگناه آن¬ها وارد میشود و جدای از این چه ضربهای به افراد جامعه¬ به خصوص نوجوانان، جوانان و قشر دانشجو که در حالت هشدار قرار دارد وارد میشود؟!
باید بدانیم که اگر راهکارهای پیشگیرانه و موثر در شیوع مصرف سیگار و سیگار در میان نوجوانان و جوانان در نظر گرفته نشود، همواره باید نگران عواقب به مراتب بدتری از این بلای خانمانسوز در میان نسل فردای جامعه باشیم!
افرادی که نگرش¬ها و باورهای مثبت و یا خنثی به سیگار دارند، احتمال مصرف و اعتیادشان بیش از کسانی است که نگرش¬های منفی دارند. این نگرش¬های مثبت معمولاً عبارتند از: کسب بزرگی و تشخص، رفع دردهای جسمی و خستگی، کسب آرامش روانی، توانایی مصرف مواد بدون ابتلا به اعتیاد.
از آنجا که محیط آموزشی بعد از خانواده، مهم¬ترین نهاد آموزشی و تربیتی است، می¬تواند از راه¬های زیر زمینه ساز مصرف سیگار در نوجوانان باشد:
بی توجهی به مصرف سیگار و فقدان محدودیت یا مقررات جدی منع مصرف در محیط آموزشی، استرس¬های شدید تحصیلی و محیطی، فقدان حمایت اساتید و مسئولان از نیازهای عاطفی و روانی به خصوص به هنگام بروز مشکلات و طرد شدن از طرف آنان. تحقیقات نشان می¬دهند، افرادی که به انواع سیگار اعتیاد پیدا کرده اند، اغلب اولین تجربه¬شان را به صورت تفریحی و با کشیدن سیگار و در دوران نوجوانی کسب کرده بودند و به تدریج اعتیاد آنان، از حالت تفریح خارج شده و با تکرار و زیاد شدن میزان مصرف، معتاد شده¬اند. گروهی دیگر از جوانان و نوجوانانی که شروع به مصرف سیگار می¬کنند، اظهار می¬دارند که برای فرار از مشکلات و مسائل زندگی روزمره و داشتن احساسی بهتر از احساس فعلی شان دست به این کار زده¬اند.
1-2 . بیان مسأله:
پدیده گرایش به سیگار بعنوان یکی از مهمترین آسیبهای اجتماعی خاصه در میان نسل جوان توجه بسیاری از متخصصان و مسئولین، سیاسی فرهنگی، تربیتی و آموزشی بسیاری از کشورها را به خود معطوف ساخته است.
در کشور ایران به دلیل وجود بافت جوان جمعیتی این موضوع پیچیدگی خاص خود را یافته است. لذا شناسایی و تبیین درست آن برای یافتن راهحلهای مناسب ضروری به نظر میرسد . اما از آنجایی این گروه نقشهای متعدد و تعیینکنندهای در جامعه بعهده دارند، آسیب آنان حتی در میزان پایین لطمههای جبران ناپذیری فردی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و غیره را بدنبال خواهد داشت؛ لذا اتخاذ برنامههای پیشگیرانه در مورد آنان از الویت بسیار برخوردار است.
بررسی مصرف سیگار در زمان حاضر از اهمیت ویژه¬ای برخوردار است. از یک طرف جمعیت جامعه¬ی ایران جوان است و از طرف دیگر جوانان اصلی¬ترین قربانیان مصرف سیگار هستند چرا که جوانان به خاطر خصوصیات جوانی، آسیب پذیری بیشتری دارند چون پویا و جستجو گرند.
امروزه کارشناسان و صاحب نظران معتقدند که در حال حاضر بحران مصرف سیگار و سیگار را در کنار 3 بحران یعنی((بحران نابودی محیط زیست، بحران تهدید اتمی و بحران فقر)) به عنوان مسئله روز در آمده است. طبیعی است که حل این بحران و معضل و بلای خانمانسوز از عهده یک سازمان و یا چند مرجع، آن هم صرفاً با یک بر خورد قهری نه تنها خارج بوده بلکه نگرش یک بُعدی به مسئله است و وضعیت فعلی را بدتر خواهد نمود. به گونه¬ای که عمیقاً احساس می¬شود تنها راه حل موضوع، خارج شدن از ((برنامه روزی)) و گام برداشتن در مسیر ((برنامه ریزی)) و ایجاد عزم ملی و بسیج همگانی در این راستا است. کسی نیست که در خصوص مضرات و اثرات سوء سیاسی، اجتماعی و فرهنگی معضل سیگار که در قرن حاضر از مهمترین و دردناکترین معضلات بشری است آگاهی نداشته باشد. سیل خروشان مصرف سیگار بیرحمانه در مسیر حرکت خود، کودکان، نوجوانان و جوانان و حتی سالخوردگان را طعمه قرار داده و علاوه بر متلاشی کردن کانون گرم و پاک خانوادگی سبب ناکامی در زندگی و تمایل بخودکشی و مرگ در آن¬ها نیز می¬گردد.
مشکل مصرف سیگار به عنوان یک پدیده مهلک که نتایجش می¬تواند اثرات بسیار سویی در
زمینه¬های سیاسی، اقتصادی وفرهنگی جامعه داشته باشد در هر جامعه¬ای مطرح است ومعمولاً گروهی که در برابر این پدیده خطرناک بیش از سایرگروه¬ها آسیب¬پذیر است همانا (گروه جوان) یک جامعه می¬باشند به طورکلی وقتی صحبت از گروه جوانان می¬شود مقصود افرادی بین پانزده تا بیست سال است که گروهی وسیعی از جمعیّت جهان یعنی حدود % 5/8 ازجمعیت کشورهای پیشرفته و %9/10 ازجمعیت کشورهای در حال توسعه را تشکیل می¬دهند .
آنچه مسلم است دلایل مصرف سیگار بسیار پیچیده است و از فرهنگی به فرهنگ دیگر و کشوری به کشور دیگرتفاوت می¬کند. تحقیقات متعددی در داخل کشور و از آن جمله در سطح دانشگاه¬ها صورت گرفته است که به نحوی به علل گرایش به مصرف سیگار و غیره پرداخته¬اند و در این زمینه به نتایجی نیز دست یافته¬اند امّا همچنان که ذکر شد گرایش و مصرف سیگار بسته به فرهنگ،مذهب، قومیت، منطقه¬ی جغرافیایی، شرایط آب و هوایی، سطح اقتصادی، فرهنگی و علمی نه تنها با خارج از کشور بلکه حتی در داخل کشور ما نیز تفاوت می¬کند. به همین خاطر و با توجه به اهمیت موضوع یعنی مصرف سیگار در بین دانشجویان دانشگاه، از آنجایی که پژوهشی در این خصوص در سطح دانشگاه فردوسی صورت نگرفته بود بر آن شدیم تا با انجام این پژوهش به بررسی مصرف سیگار و مقایسه¬ی بهداشت روانی در بین دانشجویان سیگاری و غیر سیگاری بپردازیم.
1-3. اهمیت و ضرورت تحقیق:
دانشجویان قشری هستند که سکانداران آینده¬ی هدایت کشور محسوب می¬شوند و اگر این قشر عظیم خود دارای زمینه و بستر مناسب برای رشد و تعالی نباشند چه بسا پس از اینکه وارد جامعه و نیروی کار کشور که شدند با توجه به پیشینه¬ی نامناسب خود بسیاری دیگر از اقشار و گروه¬¬های مختلف جامعه را نیز تحت تأثیر خود قرار داده و از این طریق لطمات جبران ناپذیری به پیکره¬ی اجتماع بزنند. برای مثال دانشجویی که اکنون خود سیگار مصرف می¬کند و در آینده نیز قرار باشد معلم شود و به تربیت و تعلیم فرزندان ما بپردازد، چگونه می¬تواند مانع از این شود که الگوی دانش¬آموزان خود واقع نشود و از این طریق آن¬ها را تحت تأثیر خود قرار ندهد. از اینگونه مثال¬ها زیاد می¬توان بیان نمود اما آنچه که مهم است این است که مسئولان آموزشی و فرهنگی کشور و بخصوص دانشگاه¬ها اقدام به آموزش و فرهنگ سازی در این زمینه در سطح کشور و دانشگاه¬ها نمایند.
آنچه که تقریبا همگانی است و در بین جوانان بیشترجامعه¬ها دیده می¬شود مصرف سیگار به منظور برطرف کردن اضطراب وافسردگی نهفته است. در صورتی که جوانان به علت نا آگاهی به جای استفاده ازمکانیسم¬های دفاعی موجود در از بین بردن ناراحتی¬هایشان به دنبال یک راه¬حل فوری و معجزه¬آسا می¬کردند که اضطراب یا افسردگی خود را برطرف کنند که معمولا در این گونه موارد به وسیله دوستان همسن و سالشان سیگار به آن¬ها معرفی می¬گردد به عقیده¬ی یکی از متخصصان عادت به مصرف سیگار مانند سایر عادت¬ها، عادت نمی¬شود مگر با انجام و تامین نیازهای فرد البته باید ذکر کرد که فقط یک شخصیت فکری مضطرب و یا افسرده نیست که به مصرف سیگارروی می¬آورد بلکه گروه¬های دیگر جوانان نیز ممکن است دچار این دام شوند. جوانان به علت اینکه مانند بزرگسالان آمادگی پذیرش و مقابله با مشکلات زندگی را ندارند و برخی از مشکلات عادی برای آنان به صورت شدید و جدّی جلوه و تظاهر می¬کند بنابراین دربرابرمشکلات وخطرات احتمالی آسیب پذیرند به ویژه دوران بلوغ که جوانان دچار مشکلات و بحران¬هایی می¬گردند. وظیفه¬ی بزرگترها ایجاب می¬کند که به طورمنطقی و صحیح با جوانان و مشکلاتشان روبه¬رو گردند. متاسفانه والدین یا مربیان آگاهی و اطلاعات اندکی در مورد تحولات روحی دوران بلوغ جوان دارند. لذا به جای برخورد منطقی و درست با مشکل جوانان او را هدف انتقادها وملامت¬های خود قرار می¬دهند. لذا نمی¬توانند آنچنان که باید و شاید جوان را در برابر مشکلات زندگی و یا ناراحتی¬هایش که ناشی ازدوران بلوغ و احیانا کمبود محبت و عدم درک ازطرف بزرگترها از خانواده و اجتماع فراری شده و به دنبال یک ماده معجزه¬گر باشند که سیگار را می¬یابند زیرا جوان می¬بیند که دوستانش نه تنها او را ملامت نمی¬کنند بلکه وی را بیشتر و بهتر نیز درک می¬کنند لذا هرگونه راه¬حلی را که آنان برای رفع مشکل پیشنهاد کنند بدون هیچ¬گونه تامل و تعلقی میپذیرد...........و همه چیز از همین جا شروع می¬شود..........ابتدا سیگار..............سپس سیگار همراه حشیش ...........وبلاخره هروئین.
پیشینه مصرف دخانیات به طور تخمینی به حدود ده هزار سال پیش می¬رسد. در چین و یونان باستان، بر اساس نوشته های تاریخ نویسان و آثار حکاکی شده، از تنباکو و توتون به عنوان گیاهی داروئی یاد شده است.
پژوهش¬های انجام شده نشان می¬دهد که اکثر معتادان، سیگار مصرف می¬کنند و نیز اعتیاد را از سیگار شروع کرده¬اند. بر اساس معیارهای تشخیصی سازمان بهداشت جهانی، سیگار در ردیف مواد اعتیادآور محسوب می¬شود. سیگار، در ورودی اعتیاد، و چراغ سبزی برای سایر اعتیادها است. مصرف سیگار، نخستین قدم به سوی اعتیاد است. سیگار، زمینه¬ساز اعتیاد به سیگار بوده و مادر اعتیاد به سیگار محسوب می¬شود.
بنابراین، آشنایی با عوامل زمینه¬ساز مستعد کننده در مقابل آن از دو جهت ضرورت دارد:
1- شناسایی افراد در معرض خطر مصرف سیگار و اقدام¬های پیشگیرانه لازم برای آنان؛
2- انتخاب نوع درمان و اقدامهای خدماتی، حمایتی و مشاوره¬ای لازم برای معتادان به سیگار.
در بررسی تاریخ، بشری را نمی توان یافت که با مسائل مربوط به سیگار دست به گریبان نبوده و شاید بتوان گفت سیگار همزاد با بشر در این جهان یافت شده و تا زمانی که انسان در این عرصه وجود دارد آن نیز پا بر جاست. مسائل مربوط به سیگار تازگی نداشته و اثرات آن نیز همواره در سرنوشت ملت¬ها و اقوام قابل جستجو است. در کتب تاریخی ایران و حتی در کتاب قانون ابن سینا از اثرات این مواد نامبرده شده است. اما بیشتر گزارشات در مورد سیگارمربوط به زمان صفویه و سپس قاجاریه تا عصر کنونی است همراه با فراز و نشیب¬های این دوران که اشاعه مصرف مواد افیونی مورد توجه بوده است. قوانین یکصد ساله در مورد محدود نمودن مصرف مواد نیز یافت میشود.
در زمان ما مسئله سیگار شکل مخاطره آمیز و کاملا پیچیده ای به خود گرفته و در عین حال گسترش جهانی یافته است.
استعمال دخانیات همچنین عامل موثری در ابتدا به انواع بیماری¬هاست زیرا براساس آمار در مراکز بیمارستانی کشور 90 درصد سرطان ریه 75 درصد بیماری¬های ریوی 40 درصد کل سرطان ¬ا و 50 درصد بیماری¬های قلبی بخاطر استعمال دخانیات به وجود می¬آید.
مصرف سیگار به عنوان یک آسیب ومعضل اجتماعی بهداشتی اقتصادی و فرهنگی با پیچیدگی¬های خاص خود حاکمیت ملی امنیت و استقلال کشور ما را تحت تاثیر قرار داده است با توجه به مسائل جنبی آن میتوان ادعا نمود که ارزش¬های انسانی و اسلامی و نیز هویت ملی ما در معرض خطر و آسیب این آفت بزرگ قرار گرفته است. توجه به آمارها نشانگر رشد روزافزون مصرف کنندگان سیگار در اجتماع رو به قوت ما دارد. این موضوع که قشر جوان جامعه بیشتر در معرض آسیب و آماج سیگار می باشند وظیفه همگان را در موضع تقابل با این مشکل خطیرتر می¬سازد. براستی وظیفه ما افراد این جامعه درقبال این دیو بدسیرت چیست؟ خانواده¬های ما و والدین ما چه وظیفه و مسئولیتی را بر عهده دارند ؟ دستگاه¬های تعلیم و تربیت ما چطور ؟ و یا اینکه عزم ملی و جزم تک تک افراد این جامعه در هر لباس و در هر مکان و هر زمان را می طلبد، براستی کدام یک چاره کار است ؟
هماکنون مصرف سالانه سیگار در کشور ما بیش از 50 میلیارد نخ است که حدود 27 میلیارد نخ آن توسط شرکتهای داخلی تولید و بقیه از مبادی رسمی وارد کشور میشود! حال، چقدر از مبادی قاچاق وارد میشود معلوم نیست! هر سیگاری در کشور ما در هر روز از 13 تا 15 و ماهانه معادل 450 نخ سیگار دود میکند و این در حالی است که در سال 3 تا 4 هزار میلیارد تومان برای خرید و هزینههای درمانی ناشی از سیگار مصرف میشود که با این هزینه گزاف هزاران شغل ایجاد میشود؟!
تحقیقات نشان میدهد سالانه 5/1 میلیون نفر در اثر کشیدن سیگار در جهان فوت میکنند که این رقم در سال 2020 به 10 میلیون نفر خواهد رسید، این در حالی است که 25/1 میلیارد نفر از جمعیت کره زمین سیگاری هستند و تقریبا 100 هزار نفر در هر روز کشیدن سیگار را به صورت حرفهای شروع میکنند و اکثر آن¬ها را جوانان و نوجوانان تشکیل میدهند که بیشتر در سنین 15 تا 25 سالگی هستند که این امر دریچهای برای ورود به اعتیاد و ناهنجاریهای اجتماعی و حرکتی آرام و خاموش برای ویرانگری زندگی است. تلفات انسانی ناشی از مصرف دخانیات هم در کشور ما در مرز خطرناکی قرار دارد زیرا به طور میانگین هر 8 دقیقه یک ایرانی به واسطه بیماری¬های ناشی از مصرف سیگار جان خود را از دست می¬دهد. به اعتقاد پژوهشگران افرادی که سیگار کشیدن را از سنین نوجوانی آغاز کرده باشند حتی اگر این عادت خود را ترک کنند بیشتر از کسانی که در سنین بالاتر به سیگار روی آوردند ولی آن را ترک کرده¬اند دچار صدمات ژنتیکی می¬شوند.
تحقیقات بیانگر آن است که اکثر افراد سیگاری در کشورهای در حال توسعه هستند، یعنی میتوان گفت از هر 10 نفر 8 نفر در این کشورها سیگاری هستند که با این احتساب حدود 80 درصد از بیماریها و مرگ ومیرها نیز به این کشورها تعلق میگیرد و جالب است که این روند رو به افزایش است در حالی که در کشورهای توسعه یافته روبه کاهش است و این نشان از عدم آگاهی کافی کشورهای فقیر و در حال توسعه در مورد آثار مخرب و زیانبار مصرف سیگار و دخانیات و آگاهی کافی در کشورهای توسعه یافته است چرا که آن¬ها معتقدند این کار نوعی عقبافتادگی و بیتفکری است.
طبق آخرین آمارها در کشور ما 12 درصد از افراد جامعه مصرف کننده دخانیات هستند، حال اگر تنها یک درصد سیگاریها درایران کم شوند یعنی به 11 درصد برسند، 700 هزار سیگاری کم میشوند و به ازای صرفهجویی در هزینه آن میتوان 18 هزار شغل جدید ایجاد کرد! برخی آمارها شمار سیگاریهای کشور را 10 میلیون نفر اعلام می کنند یعنی از هر 7 ایرانی یک نفر به مصرف دخانیات (سیگار قلیان پیپ ) معتاد است. هم اکنون حدود 28 درصد مردان و 4 درصد زنان و در کل 10 میلیون نفر از جمعیت کشور روزانه 13 4 نخ سیگار می¬کشند که اگر روزانه به طور متوسط 5000 ریال صرف استعمال دخانیات نمایند رقمی معادل 50 میلیارد ریال در روز در کشور دود می¬شود که همین رقم هم از سوی دولت برای هزینه¬های درمانی بیماران ناشی از مصرف سیگار بودجه درمانی صرف می¬شود.
شاید در باب علت¬یابی بتوانیم به دوستان زیاد و ناباب، در دسترس بودن آسان مواد دخانی، سیگاری بودن والدین (دلیل سیگاری بودن 50 درصد دختران و پسران)، عدم ممنوعیت و ارزان بودن سیگار، سهل انگاری والدین و عدم برخورد مسئولانه و منطقی با فرزندان و موارد گوناگون دیگر اشاره کنیم که این باعث تأسف است.
به هر حال، پیگیری مجدانه دست اندرکاران و مسئولان ذیربط در ممنوعیت تبلیغ و تشویق مستقیم و غیر مستقیم افراد و تحریک آن¬ها نسبت به فروش و مصرف سیگار در اماکن عمومی و محیط اداری و آموزشی و فروش و مصرف آن توسط افراد زیر 18 سال - که قانون ممنوعیت آن هنوز حالت اجرایی جدی به خود نگرفته است ـ، گسترش شعارها و هشدارهای بهداشتی در اماکن فرهنگی- آموزشی و اماکن عمومی بخصوص روی پاکتهای سیگار،تا حد زیادی در پیشگیری و اعتیاد به مواد دخانی موثر است.
همچنین، عزم جدی و جهانی در برابر تبلیغات سوء شرکتهای تولیدی (اکثرا آمریکایی با سود سالیانه بیش از 300 میلیارد دلار)، افزایش قیمت سیگار و همچنین مالیات (که در این صورت درآمد دولت نیز افزایش مییابد)، برنامهریزی و اقدامات پیشگیرانه از سوی کارشناسان و مسئولان به عنوان ضرورتی انکارناپذیر در خصوص گرایش افراد زیر 20 سال، چرا که اعتیاد به سیگار در این سنین زمینهساز بیشتری برای اعتیاد به مواد مخدر است، ارائه آموزشهای لازم در زمینه مضرات و زیانهای ناشی از استعمال دخانیات از طرف سازمانهایی نظیر مراکز دانشگاهی و آموزش و پرورش که درصد بالایی از ارتباط با جوانان و نوجوانان را دارند، گسترش مراکز دولتی و غیردولتی ترک سیگار، خدمات بیشتر مشاورهای ترک دخانیات و ... از راهکارهای بسیار موثر در این امر مهم است.
همانطورکه می دانیم بر اساس هرم¬های سنی کشور ما با جمعیتی جوان روبرو است و درصد بیشتری از جامعه ما را جوانان تشکیل می¬دهند. جوانی جمعیت بر تمامی مسایل در همه جنبه¬ها تأثیر می¬گذارد. اثرات تخریبی فردی و اجتماعی مصرف سیگار باعث شده است که مصرف سیگار به عنوان بیماری (فردی و اجتماعی) مورد بررسی قرار گیرد.
در جریان آموزش و پرورش عوارض نامطلوبی می گذارد ازقبیل:
الف:با پیش زمینه¬ی اعتیاد می¬تواند مانع ادامه تحصیل جوان شود.ب: بر روند آموزشی تأثیر منفی بگذارد.ج: تأثیر سیگار منحصر به فرد نمی شود،بلکه کل جامعه را در بر می گیرد.
از طرف دیگر چون تحقیق در زمینه سیگار هم بنیادی و هم کاربردی است. لذا با توجه به مسایل فوق از آنجایی که جامعه انتخاب شده ((دانشجویان)) که مشاهده می¬شود اعتیاد یه مصرف سیگار و در ببین آنان رو به گسترش است. بدین جهت هر گونه بررسی و مطالعه در جهت روشن¬تر شدن ابعاد مختلف این پدیده اجتماعی، هر چند اندک باشد.امری ضروری و اساسی به شمار می¬رود.
1-4 . هدف پژوهش
1-5 . فرضیه¬ها یا سئوالات:
سوء مصرف مواد در دانشجویان سیگاری در مقایسه با دانشجویان غیر سیگاری میزان بهداشت روانی را بطور معنی¬داری کاهش می¬دهد.
1-6 . تعریف اصطلاحات، مفاهیم کلیدی و متغیر ها:
1-6 -1. تعاریف نظری:
1-6 -1-1. تعاریف اعتیاد
□ اعتیاد یعنی خوگرفتن و وابسته شدن جسمی، روانی و عصبی فرد به سیگار که ترک یا فرار از آن ناممکن و یا بسیار مشکل است.
□ دکتر پرویز پیران، اعتیاد را عادت کردن، وابسته شدن فرد به وسیله یا ابزار اعتیاد می¬داند که معمولاً دارای مابه ازای خارجی و شخصی است و عادت کردن وابسته شدن به نیاز جسمی و فکری یا هر دو مبدل شده به نحوی که فرد برای به دست آوردن وسیله¬ی اعتیاد، به هر کاری تن می¬دهد. و چنانچه کنش و واکنش به فعل در بیاید، مشکلات جسمی و روانی رفتاری هر کدام به تنهایی یا به هم پدید می¬آید(آقا بخشی، 1378).
□ اعتیاد یعنی مصرف نابجا و مکرر سیگار که موجب وابستگی به آنها میشود. این وابستگی بدنی و روانی است، ترک مصرف مواد افیونی مشکلات و محرومیت های بدنی و روانی را در پی خواهد داشت ( از مقاله دکتر سید حسین فخر ).
□ اعتیاد عبارتست از وابستگی به عوامل یا موادی که تکرار مصرف آنها با کم و کیف مشخص و درمان معین از دیدگاه معتاد ضروری مینماید. ( از مقاله دکتر احمد حسنی ).
□ اعتیاد یک بیماری روانی، اجتماعی، اقتصادی است که بر اثر فعل و انفعال تدریجی بین بدن انسان و مواد شیمیائی تحت تأثیر یک سلسله شرایط و اوضاع و احوال خاص روانی، اقتصادی، اجتماعی و سنتی به وجود میآید. ( از تحقیق خانم دکتر ربابه شیخالاسلام )
□ از نظر فارماکولوژی اعتیاد عبارت است از حالت مقاومت اکتسابی که در نتیجه استعمال متمادی دارو در بدن حاصل میشود به قسمی که استعمال مکرر دارو موجب کاسته شدن اثرات تدریجی میگردد و پس از مدتی شخص میتواند مقادیر سمی دارو را در بدن بدون ناراحتی تحمل کند و در صورتی که دارو به بدن نرسد اختلالات جسمی و روانی موسوم به سندروم محرومیت بروز میکند. در سال 1950 سازمان جهانی بهداشت تعریف زیر را برای اعتیاد ارائه دادند:
□ اعتیاد داروئی حالتی است که در اثر مصرف دورهای یا مداوم یک ماده شیمیائی ( طبیعی یا مصنوعی ) که برای انسان یا جامعه مضر باشد ایجاد میگردد و ویژگیهای آن به قرار زیر است: 1- اشتیاق یا نیاز اجباری به استفاده مداوم آن ماده و ظهور رفتاری اجباری برای پیدا کردن آن به هر وسیله. 2- تمایل به افزودن به مقدار مصرف به مرور زمان. 3- پیدا شدن وابستگیهای جسمی و روانی براثر استفاده از آن ماده.
سازمان جهانی بهداشت برای استفاده مداوم یا دورهای مواد شیمیائی که برای فرد و جامعه مضر نبوده و نیز حالت ایجاد شده توسط آن خصوصیات بالا را نداشته باشد واژه عادت داروئی را در نظر گرفت. ولی به مرور زمان مشخص گردید که تعاریف خصوصاً برای عادت داروئی نارسا هستند و به همین دلیل در سال 1957 میلادی تعاریف توسط کمیته کارشناسان سازمان جهانی بهداشت مجدداً به این صورت تصحیح گردید که وابستگی روانی به یک دارو “بدون پدیده محرومیت” را عادت و وابستگی روانی و جسمی “همراه با پدیده محرومیت” را اعتیاد نامیدهاند. اما تعاریف فوق نیز با شروع مصرف داروهائی از قبیل ال . اس . دی و آمفتامینها نارسا شدند. چون مصرف آمفتامین برای گروهی موجب افزایش فعالیتهای روزانه میگشت و برای گروهی حمله جنون ایجاد میکرد به همین جهت در سال 1964 کمیته مزبور اصطلاح وابستگی داروئی را Drug Dependence برای هر دو حالت فوق انتخاب کرد و چنین استدلال نمود که یک بیمار ممکن است نسبت به داروی خاص وابستگی روانی پیدا کند، در حالی که بیمار دیگر نسبت به همین دارو، علاوه بر وابستگی روانی از لحاظ جسمانی نیز وابسته شود. کمیته مزبور وابستگی داروئی را حالتی ناشی از استعمال مکرر یک دارو به طور دورهای یا مداوم میداند، که خصوصیات آن بسته به ماده مورد استفاده متغیر است و به هیم دلیل ذکر شده است که نام شیمیائی مورد بحث در جلو عبارت “وابستگی داروئی” قید گردد. به هر حال با توجه به اینکه در کشور ما واژه اعتیاد از همه جهت قابل درک عموم میباشد در این سایت از کلمه اعتیاد بیشتر استفاده شده است. با توجه به تعاریف فوق در رابطه با اعتیاد مشخصاً در چند مقوله با یکدیگر شریکند و آن اینکه:
1- وابستگی شدید وجود دارد.
2- وابستگی جسمی و روانی است.
3- قطع این وابستگی مشکلاتی را به همراه دارد.
وابستگی به مواد(Substance dependence)
امروزه در محافل دانشگاهی به جای اعتیاد از وابستگی نام برده می شود، هر چند که میان مردم این بیماری به “اعتیاد” و خود بیمار به عنوان “معتاد” شناخته شده است. بر اساس آخرین جمع بندیهای علمی که در دهه هشتاد انجام گرفت “وابستگی” یک نشانگان بالینی است که در پی مصرف مواد علائمی در حالات رفتاری، شناختی و فیزیولوژیکی فرد مصرف کننده ظاهر می گردد میزان وابستگی کمی است و به درجات مختلفی می تواند وجود داشته باشد. شدت وابستگی با رفتارها متعاقب مصرف مواد، سنجیده می شود. بیمار وابسته به مواد علیرغم تجربه مشکلات متعدد ناشی از مصرف مواد، قادر به قطع مصرف آن نیست و به طور اجباری و وسواس گونه به مصرف آن ادامه می دهد.
تفاوت عادت و اعتیاد
« عـادت » و « اعتــیاد » دو اصطلاح و عنوانی هستندکه در افکار عمومی به غلط مشابه و معادل هم در نظر گرفته میشوند در صورتیـکه اختلاف کلی و اساسی با هم دارند .
« عادت » در اصل عبارتست از تطابق موجود زنده با محیط زیـست یا شرایـط جدید و بیسابقه که در انسان انواع مختلف وجود داشته و در کتاب « معمای عادت » طرح جدیـدی در مورد تعریف و تقسیمبندی آن ارئه گشته و « عادت » بر چهار گروه اصلی بشرح زیر تقسیم شدهاند:
اول - « عادت روحی » که عبارتست از تطابق روحی و معنوی با مسائل و موضوعات و کلیه پدیدههای جدید و بیسابقهایـکه با آنها انس و عادتی از پیش وجود نداشته تا آثار معنـوی حاد آنها از بین برود ؛ از قبیل خبر خوش یا ناخوش مهمی که در ابتدا انـسان را بشدت متأثـر نموده و تحت تأثیر خود قرار میـدهد ، مانند اثرات خبر فوت پدر یا مادر و نزدیکان مورد علاقه یا خبر موفقیت در کنکور ورودی دانشگاه و یا خبر اصابت جایـزه بزرگی در قرعهکشی و غیـره . به مرور زمان که خبر کهنه میـشود ( انسان ضـمن انس گرفتن به آن عادت کرده ) اثرات روانی آن از بین میرود .
دوم - « عادت عضوی » عبارتست از عادت دادن عضوی از اعضاء بدن بکار و فعالیت منظم و مداوم غیرارادی معینی که قبلاً از روی علم و آگاهی و دخالت شـعور و اراده انسان صورت میگرفته ولی پس از تمرین و تکرار کافی میتواند بطور خودبخودی و غیر ارادی و ناآگاه نیز انجام گیرد ، مانند عادت دادن انگشتان به حروف ماشین تایپ یا عادت دادن دستها و پاها بکارهای معینی مانند دوچرخه سواری و راننـدگی یا به هنرها و صنایع .
سوم - « عادت غریزی » عبارتست از عادت عضوی مشخصی که به اقتضـای فطری و ناآموخته از بدو حیات در اعضاء وسـلولها و نسوج معینی بوجود آمده و همان خـصوصیات عادت نامبرده دو فوق را داراست مانند کار قلب و کلیـهها و ریـهها و فعالیتهای درونی اعـضاء و نـسوج و سلولهای داخلی بدن که بطور غیر ارادی و منظم انجام میگیرد .
چهارم - « عـادت حیاتی » عبارتست از تـطابق بدن مـوجود زنده ( تطابق بیولوژیکی ) با شرایط جدید محیط زندگی بخصوص از نظر عوامل فیزیکی وشیمایی مانند تـطابق بدن با گرما و سرما ( عامل فیزیکی ) یا با رژیمهای غذائی و داروئی مختلف ( عامل شیـمیائی ) یـا با آب و هواهای مختلف ( عامل فیـزیکی و شیمیائی توأم ) .
در استعمال دارو بمدت دراز ( و هر نوع ترکیبات شیـمیائی مختلف در حد تحمل بدن ) نوعی تطابق بیـولوژیکی بوجود میآید که در صورت قطع استعمال آن دارو یا ماده شیمیائی معین و بخصوص ( مانند استعمال طولانی داروهای مسـکن یا خواب آور ) ممکنست اختلالات فیزیکی و شیمیائی و بدنبال آن اختلالات فیـزیولوژیکی و بیولوژیـکی محسوس و گاهی غیرقابل تحمل در شخص بوجود آید زیرا بدن در اثر عادت به آن دارو و تطابق با شرایـط مربوط بمصرف آن به یک اعتدال مجازی موقتی رسیـده که با حذف آن ، اعتدال بدن بر هم میخورد و شخص موقتاًتحت فشار خاصی قرار میگیرد زیرا بدن مستقیماً به آن دارو عادت کرده و خو گرفته است که ایـن امر در مورد سیگار بسیـار سخت و از تمام انواع عادات بیـولوژیکی یاحیاتی ( تطابق بیـولوژیکی ) دردناکتر و غیرقابل تحملتر است .
« اعتیـاد » عبارتست از تطابق بدن با هر دارو یا ماده شیمیائی خارجی غیرلازمی بمدت طولانی که یکی از انواع عادات حیاتی یا عادات بیولوژیـکی محسوب میگردد . استعمال مداوم و طولانی سیگار منجر به ایـجاد سختتریـن انواع عادات حیـاتی در بدن میشود که همان « اعتیـاد به سیگار » میـباشد .
تـریـاک یا تغییر « عـادت » عموماً سهلتر و سریعتر و بـدون عوارض سخت بوده و به مانند ترک اعتیاد با مـشکلات بزرگ روبرو نمی¬گردد ، در حالیکه « اعـتیاد » علاوه بر لطمات سنگین جانی و خـسارات مالی بسیـار و آماده کردن بـدن به انـواع بیـماریهای جسمی و روحی گوناگون ، از نظر تـرک و رهائی با مشکلات بزرگ و گاهی با زحمات و مشقات و سختـیها و نامـلایمات بیشتری همراه است ولی البته نباید فراموش کنیم که « ترک اعتــیاد غیر ممکن نیست » و چون عنوان « اعتــیاد » از طرفی اکثراً با « عادت »قابل اشتباه بوده و در تمام موارد نمی¬تواند مطابق با واقعیـت امر در استعمال طولانی داروهای مختلف و مواد ، صدق و تطابق نمایـد از اینروست که در سال¬های اخیر از طرف محافل علمی و پزشکی تعاریف دیگری انتخاب گردیده که بیش از همه تعاریـف سازمان بهداشت جهانی کامل¬تر و جامعتر و مطمئنتر و نیز قابل استفاده در تمام جهات استعمال مداوم داروها ( اعم از مخدر و غیره ) بوده و آن انتخاب عنوان « وابستگی به دارو » است.
1-6 -1-2. پیشگیری چیست؟
لغت «پیشگیری» یعنی جلوگیری از وقوع یک اتفاق، از نظر بهداشتی، پیشگیری عبارت است از مداخله ای مثبت و اندیشمندانه برای مقابله با شرایط مضر قبل از اینکه منجر به اختلال یا ناتوانی شود.
هدف از پیشگیری اولیه پیشگیری از شروع اختلال است که منجر به کاهش میزان بروز (Incidence) ودرنتیجه،کاهش میزان شیوع (Prevalence) میگردد.
روشهای پیشگیری اولیه عبارتند از:
1- از بین بردن علل
2- کاهش عوامل مخاطره آمیز
3- افزایش مقاومت فرد
4- جلوگیری از سرایت بیماری
بر طبق نظر مرکز پیشگیری از سوء مصرف مواد (CSAP) یکی از سه مرکز تحت نظرمدیریت سرویسهای بهداشت روانی و سوءمصرف مواد (SAMSHA)، بخشی از خدمات بهداشت عمومی آمریکا، دپارتمان خدمات انسانی و بهداشتی، پیشگیری بعنوان مجموعه کوشش-های ما برای تامین زندگی سالم و سازنده برای همه افراد گفته میشود.
پیشگیری سبکهای زندگی سازنده را ارتقاء و بهبود میبخشد که این سبک¬ها مخالف سوء مصرف مواد است و ایجاد محیطهای اجتماعی را تشویق میکند که سبکهای زندگی عاری از مواد را تسهیل میکند. پیشگیری باعث جلوگیری از مشکلات مربوط به سوء مصرف مواد میشود.
پیشگیری موفق از تنباکو، الکل، و دیگر مواد به این معنی است که نوجوانان، زنان حامله و دیگر جمعیتهای در معرض خطر، الکل، تنباکو و دیگر مواد را مصرف نکنند. پیشگیری خطر مصرف مواد را کاهش میدهد و محیط ایمن را بوجود میآورد. پیشگیری موفق منجر به کاهش در مرگ و میرهای مربوط به ترافیک، خشونت. HIV/AIDS و دیگر بیماری¬های مقاربتی جنسی (STDs)، تجاوز، حاملگی نوجوان، سوء رفتار با کودک، سرطان و بیماری قلبی، صدمات و تروما و دیگر مشکلات مربوط به سوء مصرف مواد میشود. پیشگیری فرآیند پویایی است که باید مرتبط با هر نسل باشد و استمرار پیدا کند.
1-6 -1-3. بهداشت روانی:
بهداشت روانی به مفهوم عام خود یعنی سلامت فکر و تعادل روانی و دارا بودن خصوصیات مثبت روانی و نیز راههای دستیابی به سلامت فکر و روح که تکامل فردی و اجتماعی انسانها با پرداختن به آن روشن میشود.
1-6 -2. تعاریف عملیاتی:
در این پژوهش منظور از علل سیگار کشیدن نمره¬ای است که فرد از پرسشنامه¬ی علل سیگار کشیدن بدست می¬آید.
فصل دوم
2-1. موضع گیری¬های نظری و یافته¬های پژوهشی در خصوص اعتیاد به سیگار و سیگار
2-1-1. دیدگاه¬های مربوط به سوء مصرف مواد
1. دیدگاه زیست شناختی و پزشکی
دیدگاه پزشکی اولین دیدگاهی است که به اعتیاد به چشم یک اختلال نگریسته است(دیویسون و نیل ، 2001). تحقیقات مختلفی در زمینه¬¬ی پایه¬های زیست شناختی اعتیاد انجام می¬گیرد. در سال 1974، آنکفالین یک پناپپتید درونزا با اثرات شبیه به تریاک شناسایی شد. این کشف به شناسایی سه طبقه از مواد درونزا در مغز از جمله اندروفین¬ها و آنکفالین¬ها منجر شد. اندروفین¬ها در انتقال عصبی وقفه دادن درد، درگیر هستند. این مواد وقتی کسی از نظر جسمی آسیب می¬بیند آزاد شده و تا حدودی مسئول فقدان درد در ضمن تصادفات حاد هستند. اثرات اولیه¬ی ترکیبات تریاک و شبه تریاک از طریق گیرنده¬های مواد افیونی اعمال می¬شود.(کاپلان، سادوک و گرب، 1994).
فرد مبتلا به اختلال وابسته به مواد افیونی ممکن است کاهش فعالیت با منشأ ژنتیکی در سیستم افیونی داشته باشد، این کاهش فعالیت ممکن است نتیجه¬ی کمتر بودن تعداد یا حساسیت کمتر گیرنده¬های افیونی، آزاد شدن کمتر مواد افیونی درونزا یا غلظت بالای آنتاگونیست¬ها فرضی مواد افیونی درونزا باشد(کاپلان، سادوک و گرب، 1994). یکی از پایه¬های نورولوژیکی مهم که واسطه¬ی اثرات¬ تقویت کنندگی سوء مصرف مواد است سیستم میان مغزی دوپامین است که هسته¬های سلول آن در ناحیه¬ی تگمنتال بطنی است. و مغز قدامی، خصوصاً هسته آکومبنس را عصب می¬دهد(گیلدر و همکاران، 1996). این راه¬های دوپامینی بخشی از سیستم پاداش فیزیولوژیکی را تشکیل می¬دهد که خاصیت بالا بردن فراوانی رفتارهای فعال کننده آن را دارد. این دیدگاه تبین¬های بسیار جالبی در مورد وابستگی ، تحمل و درد دارو فراهم ساخته¬اند و همینطور تا حدودی زمینه¬های ژنتیک سوء مصرف مواد را آشکار ساخته¬اند.
2. دیدگاه اجتماعی
نظریه¬های جامعه شناسی اعتیاد را یک مسئله اجتماعی تلقی کرده و سعی می¬کنند آن¬ها را از این دید بررسی کرده و تحقیق کنند. بر اساس پژوهش¬های انجام یافته معلوم شده است که وابستگی به مواد افیونی محدود به طبقات پایین اجتماعی- اقتصادی نیست، هر چند میزان بروز وابستگی در این گروه از طبقات اجتماعی- اقتصادی بالاتر است. انواعی از عوامل اجتماعی وابسته به فقر بشری احتمالاًدر وابستگی به مواد افیونی دخالت دارند. حدود 50 % مصرف کننده-های هروئین در شهرها کودکان تک والد یا والدین از هم جدا شده هستند و از خانواده¬هایی برآمده¬اند که در آن¬ها حداقل یک عضو مبتلا به اختلال وجود دارد(کاپلان، سادوک و گرب، 1994). خطر سوء مصرف دارو در جوامعی بالاست که به نوعی نسبت به مصرف دارو سهل انگار هستند. ممکن است در گروه¬های همتا، جوان برای مصرف دارو به منظور کسب شأن و قابلیت تحت فشار اجتماعی قرار گیرد. بعضی از پژوهش¬ها، شواهدی نشان داده¬اند مبنی بر این که مصرف دارو توسط افرادی را می¬توان با توجه به مصرف مواد، توسط همتاهای او پیش¬بینی کرد(گیلدر و همکاران، 1996).
بین سوء مصرف دارو و شاخص¬های محرومیت اجتماعی نظیر بیکاری و بی¬خانمانی رابطه وجود دارد(گیلدر و همکاران، 1996). از عوامل دیگری که در دیدگاه¬های اجتماعی مطرح است قابلیت وصول دارو توسط افراد می¬باشد. استفاده از داروهای نسخه شده که به راحتی از اکثر داروخانه¬ها قابل وصول است. بعضی از داروها مثل نیکوتین که به راحتی قابل وصول است. سیگار هم که در اکثر کشورها از طریق قاچاق قابل وصول است دیدگاه¬های جامعه شناختی اطلاعات بسیار زیادی در زمینه¬ی سوء مصرف مواد فراهم ساخته¬اند.
3. دیدگاه روان¬تحلیلی
در مقالات روان¬تحلیلی، رفتار معتاد به سیگاربر حسب تثبیت لیبیدویی، با پیشرفت به سطوح پیش تناسلی، دهانی یا حتی سطح ابتدایی¬تر رشد روانی- جنسی توصیف شده است. اکثر نظریه-پردازان روان¬تحلیلی بیش از همه روی حالت دهانی تاکید کرده¬اند. نیاز به توضیح روابط سوء مصرف مواد، دفاع، کنترل تکانه، اختلالات عاطفی و مکانیسم¬های انطباقی باعث شده تا روان-تحلیلگران معاصر بیشتر بر روی ضابطه¬مندی روان¬شناسی ایگو تاکید کنند. غالباً تصور می¬شود آسیب دیدگی شدید ایگو با سوء مصرف دارو رابطه دارد و حاکی از آشفتگی¬های عمیق مربوط به رشد می¬باشد. در نظریه¬های معاصر مسائل مربوط به رابطه بین ایگو و عواطف به عنوان یک ناحیه کلیدی موضوع اعتیاد مطرح شده است.
4. دیدگاه¬های یادگیری و شناختی- رفتاری
نظریه پردازان افراطی دیدگاه یادگیری سعی کرده¬اند که با الگوی محرک- پاسخ مسئله پیچیده اعتیاد را تبیین کنند ولی با توجه به ناکارآمدی این الگو، در درمان و پیشگیری از سوء مصرف مواد اکثر پژوهشگران به الگوی محرک- ارگانیسم- پاسخ روی آورده¬اند و این الگو را در تبیین و درمان سوء مصرف مواد کارآمد و اثربخش یافته¬اند(بندورا ،1997؛ گزوپ، 1994).
در رویکرد یادگیری مشاهده¬ای بر عوامل زمینه¬ساز شناختی، رفتاری و عاطفی تواماً توجه می¬شود و در این میان بر موضوعات کلیدی چون خویشتن¬داری ، خوداثربخشی و تغییرمحیط و رفتار تأکید می¬شود. پژوهشگران زیادی با استفاده از این رویکرد، طرح¬های درمانی متنوعی را برای درمان اختلالات مختلف سوء مصرف مواد فراهم ساخته¬اند.
رویکرد شناختی- رفتاری نیز تقریباً مثل طرفداران نظریه¬ی یادگیری مشاهده¬ای بر شناخت نگرش افراد، عواطف، هیجانات، رفتار و شیوه¬های مقابله¬ای معتادان تأکید دارد (گزوپ، 1994). از این دید افراد معتاد قبل از شروع مصرف دارو تا حدودی کمبود مهار¬ت¬های شناختی و رفتاری دارند که آسیب پذیری آنان را شدت می¬بخشد. غالباً به نظر می¬رسد که آن¬ها توان مقابله با چالش¬های روزمره¬ی زندگی را ندارند، احساسات ایشان بی¬ثبات است و از افسردگی، اضطراب، مشکلات زندگی، بد¬ خلقی و مواردی از این قبیل شکایت می¬کنند (گیلدر و همکاران، 1996). دیدگاه¬های شناختی- رفتاری از جمله آموزش مهارت¬های مقابله¬ای و سبک حل¬مسئله کارآمدی خود را در پیشگیری از بروز و نیز پیشگیری از عود مجدد سوء مصرف مواد نشان داده¬اند (گزوپ، 1994).
عوامل مخاطره آمیز
عوامل مخاطره آمیز مصرف مواد شامل عوامل فردی، عوامل بین فردی و محیطی و عوامل اجتماعی است.
عوامل مخاطره آمیز فردی
□ دوره نوجوانی و جوانی
□ استعداد ارثی
□ صفات شخصیتی:
● صفات ضد اجتماعی
● پرخاشگری
● اعتماد به نفس پایین
□ اختلالهای روانی:
● افسردگی اساسی
● فوبی
□ شرایط عاطفی
□ نگرش مثبت به مواد
□ موقعیتهای مخاطره آمیز:
● ترک تحصیل
● بی سرپرستی
□ تاثیر مثبت مواد بر فرد
در اینجا به شرح هر یک از عوامل فوق می پردازیم:
دوره نوجوانی و جوانی
طی دورة کودکی، فرد بشدت تحت تأثیر خانواده است اما بتدریج وبا افزایش سن ، نقش افراد خارج از خانواده بخصوص همبازیها و همکلاسها افزایش مییابد و از اهمیت خانواده کاسته میشود. این شرایط با افزایش سن فرد سیر فزاینده مییابد و طی دورة نوجوانی به اوج خود میرسد. دورة نوجوانی به خودی خود یکی از حادترین ادوار زندگی است؛ چرا که مخاطره¬آمیزترین دوران زندگی از نظر شروع به مصرف مواد است. نوجوانی دوره انتقال از کودکی به بزرگسالی و کسب هویت فردی و اجتماعی است. در این دوره، میل به استقلال و مخالفت با والدین به اوج می¬رسد و نوجوان برای اثبات بلوغ و فردیت خود ارزش¬های خانواده را زیر سوال می¬برد و سعی در ایجاد و تحلیل ارزش¬های جدید خود دارد. مجموعه¬ی این عوامل، علاوه بر حس کنجکاوی و نیاز به تحرک، تنوع و هیجان، فرد را مستعد مصرف مواد می¬نماید.
در این دوره فشار دوستان و همسالان ممکن است افکار و نوع تربیت خانوادگی او را تحتالشعاع قرار دهد . بسیاری از نوجوانان متعلق به خانوادههای عاری از سیگار ممکن است اولین تجربة استعمال مواد را از دوستان خود فراگیرند (لیاقت،1374) . علاوه براین شرایط ، طی دورة جوانی برای فرد نیازهای جدیدی بوجود میآید. بعنوان مثال نیاز به کسب هویت ازآن جمله است. چنانچه خانواده و جامعه شرایط لازم برای نیل به هویت فرد را فراهم آورند این نیاز بصورت مناسب برآورده میشود، درغیر اینصورت فرد برای نیل به هویت و ابراز وجود راههای انحرافی را برمیگزیند، ازجمله این راههای انحرافی عضویت در گروههای کجرو است، نوجوانی که خواهان تثبیت هویت خود بعنوان عضوی از گروه است با رغبت تام درهمه¬ی فعالیتهای گروه شرکت میکند تا وفاداری خود را به گروه ثابت نماید. براساس همین شرایط درحدود 73 % از مددجویانی که بدلیل اعتیاد به کانون اصلاح و تربیت اهواز فرستاده شدهاند مصرف سیگار را از مدرسه و در سنین بین 14 - 12 سالگی آغاز کردهاند ( مرکز جرم¬شناسی اداره¬ی کل زندانهای استان خوزستان : 15 ).
چنانکه ذکر شد فرآیند هویتیابی جوان با مشکلاتی همراه است که به شرط آگاهی والدین و جوانان از این مشکلات، طی کردن این دوره تسهیل میشود. امّا در برخی خانوادهها آنقدر مشکل و درگیری وجود دارد که افراد درگیر فرآیند هویتیابی، به ناگزیر از راههای انحرافی به این مهم نایل میآیند. بدلیل این مشکلات، جوان در خانه امکان ابراز وجود نمییابد، درعین حال ابراز وجود برای او یک نیاز است. این موقعیت درکنار یک محیط جرم خیز که درآن استعمال سیگار نشانهای برای بلوغ و به اصطلاح ‹‹ کسی شدن ›› است، باعث میشود فرد بسوی کسانی سوق داده شود که امکانات ابراز وجود را در اختیار او قرار دهند. وقتی والدین با جوان برخوردی کودکانه دارند، سبب میشوند تا وی با انجام رفتارهای مربوط به بزرگسالان، نشان دهد که دیگر کودک نیست. دراین شرایط ممکن است فرد به سیگار، مصرف الکل یا سیگار روی آورد (کرباس، 1377).
ژنتیک
شواهد مختلفی از استعداد ارثی اعتیاد به الکل و مواد وجود دارد. تاثیر مستقیم عوامل ژنتیکی عمدتاً از طریق اثرات فارماکوکینتیک و فارکودینامیک مواد در بدن می باشد که تعیین کننده تاثیر ماده بر فرد است. برخی از عوامل مخاطره آمیز دیگر نیز تحت نفوذ عوامل ژنتیکی هستند مانند برخی اختلالهای شخصیتی و روانی و عملکرد نامناسب تحصیلی ناشی از اختلالهای یادگیری.
صفات شخصیتی
عوامل مختلف شخصیتی با مصرف مواد ارتباط دارند. از این میان، برخی از صفات بیشتر پیش بینی کننده احتمال اعتیاد هستند و به طور کلی فردی را تصویر می کنند که با ارزشها یا ساختارهای اجتماعی مانند خانواده، محیط آموزشی و مذهب پیوندی ندارد و یا از عهده انطباق، کنترل یا ابراز احساسهای دردناکی مثل احساس گناه، خشم و اضطراب بر نمی آید. این صفات عبارتند از: عدم پذیرش ارزشهای سنتی و رایج، مقاومت در مقابل منابع قدرت، نیاز شدید، احساس فقدان کنترل بر زندگی خود، اعتماد به نفس پایین، فقدان مهارت در برابر پیشنهادهای خلاف دیگران، فقدان مهارتهای اجتماعی و انطباقی. از آنجا که اولین مصرف مواد، معمولاً از محیطهای اجتماعی شروع می شود هر قدر فرد قدرت تصمیم گیری و مهارت ارتباطی بیشتری داشته باشد، بهتر می تواند در مقابل فشار همسالان مقاومت کند.
اختلال¬های روانی
در حدود 70 درصد موارد، همراه با اعتیاد اختلالهای دیگر روانپزشکی نیز وجود دارد. شایع ترین تشخیصها عبارتند از: افسردگی اساسی، اختلال شخصیت ضد اجتماعی، فوبی، دیس تایمی، اختلال وسواسی- جبری، اختلال پانیک، مانیا، اسکیزوفرنی.
نگرش مثبت به مواد
افرادی که نگرشها و باورهای مثبت و یا خنثی به سیگار دارند، احتمال مصرف و اعتیادشان بیش از کسانی است که نگرشهای منفی دارند. این نگرشهای مثبت معمولاً عبارتند از: کسب بزرگی و تشخص، رفع دردهای جسمی و خستگی، کسب آرامش روانی، توانایی مصرف مواد بدون ابتلا به اعتیاد.
موقعیتهای مخاطره آمیز فردی
بعضی از نوجوانان و جوانان در موقعیتها یا شرایطی قرار دارند که آنان را در معرض خطر مصرف مواد قرار می دهد. مهمترین این موقعیتها عبارتند از: در معرض خشونت قرار گرفتن در دوران کودکی و نوجوانی، ترک تحصیل، بی سرپرستی یا بی خانمانی، فرار از خانه، معلولیت جسمی، ابتلا به بیماریها یا دردهای مزمن. حوادثی مانند از دست دادن نزدیکان یا بلایای طبیعی ناگهانی نیز ممکن است منجر به واکنشهای حاد روانی شوند. در این حالت فرد برای کاهش درد و رنج و انطباق با آن از مواد استفاده می کند.
تاثیر مواد بر فرد
این متغیر وقتی وارد عمل می شود که ماده حداقل یک بار مصرف شده باشد. چگونگی تاثیر یک ماده بر فرد، تابع خواص ذاتی ماده مصرفی و تعامل آن با فرد و موقعیت فرد مصرف کننده است. تاثیر مواد بر فرد مصرف کننده، به میزان قابل توجهی، به مشخصات او بستگی دارد. این مشخصات عبارتند از: شرایط جسمی فرد، انتظار فرد از مواد، تجربیات قبلی تاثیر مواد و مواد دیگری که هم زمان مصرف شده اند. مواد مختلف نیز تاثیرهای متفاوتی بر وضعیت فیزیولوژیک و روانی فرد دارند، مثلاً: هروئین و کوکائین سرخوشی شدید، الکل آرامش و نیکوتین مختصری هشیاری و آرامش ایجاد می کند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 30 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 24 |
بررسی نحوه گذراندن اوقات فراغت
مقدمه :
فراغت پدیده ای است اجتماعی و فرهنگی و می توان گفت از آن هنگام که جامعه و فرهنگی به وجود آمده این پدیده نیز در زندگی مردمان به صورتی مورد یافته ، مطرح گردیده است . در گذشته این اوقات به صورت کار وبازی تواما انجام می پذیرفته که بیشتر به خاطر مذهب و اعمال آن این زمان را می گذرانیدند ولی در طول تاریخ و تحولات جوامع ، به تدریج کار و بازی از همدیگر جدا شدند و اهمیتی که بشر برای اوقات فراغت خود قائل شد انواع هنرها و بازیها و . . . بسط و توسعه باور نکردنی پیدا کردند .
در کتاب مقدمه ای بر جامعه شناسی ایران ، شاپور راسخ خطاب به اوقات فراغت آن را چنین تعریف می کند :
(( فراغت به اوقاتی اطلاق می شود که در ان آدمی نه تنها از تعهدات شغلی و اقتصادی بلکه از تکالیف شخصی و خانوادگی و اجتماعی آسوده باشد و آن را به طیب خاطر به امور صرف کند ، چون تفریح ، بازی ، ورزش و کارهای ذوقی و تفننی فرهنگی ، مصرف دارد . ))
دانش آموزان مقطع اول در دبیرستان عطارکه در حال حاضر مشغول به تحصیل می باشند .
هدف تحقیق :
از آنجا که همواره به این مسئله که (( تشخیص ، نیمی از شناخت موضوع است )) معتقد بوده ام و اصولاً هر تحقیقی با هدف خاصی آغاز می گردد و تحقیق بدون هدف نتیجه ای بار نمی آورد در این تحقیق هدف بدست آوردن آن سری از علاقه و خواسته های این دانش آموزان در چگونگی گذراندن اوقات فراغت خود می باشد .
بیان مسئله :
ما با تمدنی رو به رو هستیم که در آن فراغت نقش مهمی دارد زیرا از یک طرف تکنولوژی به تدریج کار توان فرسا را از دوش افراد بر می دارد مثل (( رایانه )) و از طرف دیگر زمان کار به علت افزایش حجم تولید ، کاهش می یابد در نتیجه در آینده ای نه چندان دور افراد با ساعات فراغت زیادی روبرو خواهند بود .
براستی برای پرکردن ساعات طولانی فراغت چه باید کرد ؟ ساعات فراغت به چه نحو گذرانده شود که در پرورش استعداد افراد موثر واقع گردد و از هدر رفتن وقت جلوگیری گردد ؟
روش تحقیق :
از آنجا که تحقیق درباه ی چگونگی گذراندن اوقات فراغت دانش آموزان می باشد مطلوب ترین روش جهت انجام چنین تحقیق استفاده از روش ارائه پرسشنامه است .
جامعه آماری :
جامعه آماری این تحقیق شامل دانش آموزان مقطع اول دبیرستان در مدرسه عطار شهرستان نیشابور در سال 83 – 82 می باشد که جمعاً تعدادشان 254 نفر است .
حجم نمونه :
به دلیل تعداد دانش آموزان که در 8 کلاس و با میانگین 32 نفر و مجموع دانش آموزان 254 نفر تمام افراد را در یک برگ به ترتیب شماره نوشته و افرادی که شماره راست آنها به صفر و پنج ختم شده به عنوان نمونه انتخاب کردم مثلاً : شماره های 5 ، 10 ، 15 ، 20 ، 25 ، . . . ، 250 در نتیجه تعداد افراد جامعه برابر 50 نفر بوده که مورد بررسی قرار می گیرد .
تعیین پایانی پرسشنامه :
جهت تعیین پایانی پرسش نامه از حجم نمونه کل 10 نفر را انتخاب کرده و پرسش نامه ها را به آنها داده و بعد از چند هفته باری دیگر همان سوالات را به همان افراد ارائه دادم . سپس جوابها را بررسی و با یکدیگر تطبیق نمودم لذا سوالاتی که متناسب نبوده است از جدول سوالات حذف کرده ام .
روشهای آماری :
پس از استخراج پرسشنامه برای تجزیه و تحلیل از فراوانی مطلق و بشی استفاده می شود و همچنین از میانگین جهت تعیین متوسط زمان مصرف شده فعالیتها استفاده شده است .
دسته بندی | هنر و گرافیک |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 2719 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 90 |
نور در گرافیک
چکیده
در عصر حاضر از انوع طراحی نوری برای ایجاد روشنایی روزمره استفاده می شود که قسمتی از این طراحی نوری در اختیار طراحان گرافیک قرار گرفته است.
امروزه نور در زمنیه ی گرافیک چنان تنوعی یافته است که کمتر کسی را می توان یافت که برای تبلیغات محیطی از نور پردازی استفاده نکرده باشد. اما طراحان زیادی هستند که تجربه و آگاهی لازم را در مورد خصوصیات و ویژگی های نور ندارند. این مسئله باعث می شود که ایده های خلاقانه آنها به هنگام استفاده و اجرا جلوه ی واقعی خود را نداشته باشد. بنابر این بهتر است که طراح قبل از شروع نور پردازی با ویژگی های و خصوصیات نور و تجهیزات آن آشنا شود تا نور بتواند باعث خلق یک اثر هنری شده و جلوه ی خود را به طور معجزه آسا نشان دهد.
در این تحقیق سعی شده است که طراحان با نور پردازیها و کاربرد آنها در تبلیغات و استفاده درست از وسایل نور پردازی در جایگاه مناسب با خصوصیات خاص آن آشنا شده و در رشته ی کاری خود حضور مثبت یابند و کارهای نفس به جا گذارند.
مقدمه
همراه با رشد جمعیت و نوآوری های جدید در عرصه علم و صنعت، نیاز به تبلیغات روز به روز افزایش یافته است. و با وجود ظهور تکنولوژی ، قابلیت های متعددی در این زمینه به وجود آمده است.
انسان همواره در کوشش متعادل ساختن زندگی و طبیعت از طریق خلق آثار هنری بوده است.
موندریان می گوید : زمانیکه طبیعت و انسان به تعادل برسند هنر از بین خواهد رفت و اصولاً هر چه زمان جلوتر برود، نارسائیها و عدم تعادل اشیاء موجود در طبیعت بیشتر خواهد شد.
این انسان است که با استفاده از اختیارات خود به طبیعت نظم و هماهنگی می دهد و در آن تنوع ، تعادل و انگیزه ایجاد می کند. مثلاً وقتی تابش یک نور یا یک رنگ انسان را متاثر می سازد احساس او را بر می انگیزد و او را دگرگون می کند. این دگرگونی هم می تواند جنبه مثبت داشته باشد و هم منفی.
او می تواند نورها و رنگهایی را انتخای کند که مطابق امیال و سلایق او باشد و بدینوسیله یک تعادل و توازن در طبیعت به وجود آورد. تا به این تعادل و توازن تضادهای منفی طبیعتی را بالان دهد تا انسان راحت زندگی کند، و در زندگی خود احساس آرامش نماید.
فرض کنید در نور پردازی یا نقاشی فضای یک بیمارستان از یک نور یا رنگ غلط و منفی استفاده شود. طبعاً نمی توان در چنین جایی انتظار بهبودی و سلامت بیماران را داشت.
امروز طراحان با استفاده از وسایل و طراحی نور پردازی ، آثار خود را به نتیجه مطلوب می رسانند و به آنها جلوه خاص می بخشند.
بطور کلی نورپردازی در عصر حاضر در گرافیک محیطی از اهیمت خاص برخوردار است و شرکت های سازنده تجهیزات آن در پی رقابت با یکدیگر هستند و هر روز کالای جدیدی را به بازار عرضه می کنند، که یک طراح باید با ویژگی هر یک از اینها آشنا شود.
در این تحقیق طراح می تواند ضمن آشنایی با جنبه های فیزیکی و روانشناختی نور، با نور پردازی متداول و تجهیزات آن آشنا شود و بادرک ضرورت یادگیری به سراغ آن برود.
بیان موضوع
نور و پرتو های آن از ویژگی های بسیار بالایی برخوردار هستند. که از این ویژگی می توان در نور پردازی داخلی یا خارجی، یک ساختمان، یک خیابان یا یک شهر استفاده کرد.
نور از دو جنبه مورد بررسی قرار می گیرد:
جنبه فیزیکی و جنبه روانشناختی
در جنبه فیزیکی نور می توان با خصوصیات نور و پرتوهای آن آشنا شد و عکس العمل پرتوها را مورد بررسی قرار داد. و دانستن این موضع که نور بر خط مستقیم حرکت می کند، ویژگی مهمی است که می تواند به طراحی کمک زیادی بکند.
و اما جنبه روانشناختی؛ نور را از نظر تاثیر آن بر روی جسم و روح انسان و اثراتی که یک نور می توان داشته باشد مورد تحقیق قرار می گیرد.
استفاده از تکنولوژی جدید باعث رشد روز افزون کالاها و محصولات نور پردازی شده است.
استفاده از انواع لامپ ها، پرژکتورها، فناوری جدید ودیو پروژکتورها، LED , LCD ها باعث شد در تبلیغات محیطی تحول بسیار زیادی پیش بیاید ، یک طراح گرافیک باید خصوصیات آنها را بشناسد و از آنها در جایگاه ویژه کار خود استفاده نماید.
اهداف تحقیق
هدف از ارائه این تحقیق :
- آشنایی با ویژگی های نور.
- تاثیرات روانشناختی نور بر روی انسان.
- منابع نور طبیعی و مصنوعی.
- طراحی صحیح نور پردازی در مکان های خاص.
- آشنایی با وسایل و تجهیزات نور پردازی.
- کاربرد آنها در تبلیغات محیطی.
- استفاده درست و مناسب از وسایل و تجهیزات نور پردازی در جایگاه مناسب.
اهمیت و ضرورت موضوع
شناخت خصوصیا ت فیزیکی و روانشناختی نور و همچنین استفاده از تجهیزات آن در عصر حاضر از اهیمت و ضرورت خاصی برخوردار است، زیرا شناخت هر یک از این خصوصیات و استفاده صحیح و به جا باعث می شود در ارزش و کیفیت کار ما اثر گذار باشد، این مسئله باعث می شود که طراح در اجرای طراحهای خود با در نظر گیری همه جوانب به کار خود بپردازد.
تعریف اصطلاحات و واژه ها
Dpi:تعداد نقاط جوهر بر هر اینچ
Matrixیا ماتریس، یک شبکه ساده برای تامین شارژ پیکسل های موجود روی نمایشگر
LCD:liquid crystal display
LED: light emitting diodes
DLP:digital light proeessing
نتیجه گیری
دانستیم که نور منبع اصلی حجم است، به طوری که می توان سطوح یک بعدی را به وسیله نور سه بعدی کرد و تاثیر آن را بر روی سطوح مختلف بررسی کردیم.
نور به عنوان یکی از مهم ترین عناصر میتواند بر روی جسم و فکر انسان تاثیر گذار باشد.
زیبایی یک اثر از ترکیب عناصر مختلف شکل گرفته است،که نور می تواند عامل مهمی در زیبایی یک اثر باشد.
نور باعث شناخت و رویت اجسام در طبیعت می گردد. نوری که مدل در یافت می کند به ما می گوید که از شکل های تخت درست شده است، یا منحنی ، کروی.
نور تمام ویژگی های فیزیکی را برای ما آشکار می سازد، و بسته به اینکه نور تابیده شده به مدل تند ،قوی درخشان ،نرم،یا سر دست میتواند شادی ،غم ،نارامی ،و ارامش و سایر حالات را بیان کند
امروزه از منابع نور مصنوعی برای نور پردازی استفاده میشود و از انواع لامپها برای این امر استفاده میشود .
در عصر حاضر علاوه بر استفاده از تجهیزات ساده نور پردازی استفاده از سیستم های LED،LCD،DLP، برای نور پردازی استفاده میشود این دستگاه ها علاوه بر نور پردازی
میتوانند به طور همزمان به کامپیوتر ارتباط یافته و با برنامه حساب شده عمل نمایند .
در تبلیغات این سیسنم ها جایگاه خاصی یافته اند به طوری جدا کردن آنها از تبلیغات محیطی غیر قابل تصور است.
امروزه باید طراحان ما اطلاعات در مورد این وسایل و تجهیزات داشته باشند ولی متاسفانه پژوهش های زیادی در این زمینه به عمل نیامده است در صورتی که نور در گرافیک می تواند عامل مهمی در این زمینه باشد.
گرافیکهای پویا می تواند تأثیر زیادی بر روی مخاطب و بیننده داشته باشد، سیستمهای Dlp قابل اتصال به سیستمهای صوتی نیز می باشد. و می تواند صوت به کمک عامل بصری بیاید. باشد که این تحقیق در این زمینه اثر گذار باشد.
- فهرست مطالب -
تقدیم قدر دانی چکیده فصل اول- کلیات تحقیق
مقدمه 4
بیان موضوع 7
اهداف تحقیق 9
اهیمت و ضرورت موضوع 10
تعریف مفاهیم و اصطلاحات کلیدی 11
فصل دوم
پیشینه تحقیق
نور و انواع آن 13
تاثیرات نور 16
تأثیر نور بر روی جسم انسان 18
ارزش و زیبایی نور 21
منابع روشنایی 24
جنبه های فیزیکی و روانشناختی نور 28
جهت نور 31
کیفیت نور 34
کمیت نور 35
فصل سوم
نورپردازی 39
ایجاد جلوه در اشیاء به وسیله نورپردازی 43
متداولترین نورپردازی 45
نورپردازی شاعرانه 47
فصل چهارم
پروژکتور 50
LCD ها 52
شناخت LCD 55
سیستم LCD 57
ساخت بزرگترین LCD انعطاف پذیر 59
LED ها 61
LED ها و کاربرد آن 61
ویژگیهای LED ها 64
استفاده از LEDها در تبلیغات 68
DLP ها 72
دستگاه ویدئو پرژکتور 72
ساختار و سیستم دستگاه ویدئو پرژکتور 73
میزان درخشش 75
میزان دقت 76
اندازه تصویر 77
تفاوت سیستم LCD و DLP از لحاظ کیفیت و کنتراست رنگ 79
جایگاه سیستم تبلیغات 82
فصل پنجم
نتیجه گیری و پیشنهادات 86
فصل ششم
منابع و مأخذ 90
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 51 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 50 |
بررسی عدم استقبال سوادآموزان از کلاسهای نهضت سوادآموزی
« فصل اول »
مقدمه
چکیده تحقیق
بی سوادی یکی از مسائل عمده اکثر کشورهای جهان سوم است که ریشه و اساس بسیاری از مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را تشکیل می دهد.
بررسی های اخیر سازمان یونسکو و بسیاری از سازمانهایی که در ارتباط با سوادآموزی یا آموزش بزرگسالان در کشورهای مختلف فعالیت می کنند نشان می دهد که این مسئله مشکلی همگانی است و محدود به کشورهای جهان سوم نیز نمی شود. این بررسی ها بیانگر این واقعیت تلخ هستند که بی سوادی و کم سوادی گرچه مسئله حاد و لاینحل اکثر کشورهای جهان سوم است ولی مشکل جدید کشورهای پیشرفته صنعتی نیز هست. اما مسئله بی سوادی به دلیل افزایش بی سوادان روز به روز اهمیت بیشتری می یابد.
با توجه به اینکه کسب مهارتهای سواد اولیه پله های نردبان دانش و آگاهی است، بی سواد ماندن درصد بالایی از افراد جامعه وسیله ای برای عدم آگاهی و فقدان تخصص و مهارتهای لازم برای ایجاد جامعه ای مستقل، آگاه و تواناست.
با وجود اینکه ی سالهای متمادی، برنامه های مبارزه با بی سوادی به صور مختلف در اغلب کشورهای جهان سوم رونق داشته ولی به دلیل رشد جمعیت بر تعدد بی سوادان جهان افزوده شده است. بدین وسیله لازم است از افرادی که در تهیه این پروژه من را یاری نموده اند قدردانی شود. ابتدا از ریاست محترم نهضت سوادآموزی شهرستان نیشابور و راهنمایان تعلیماتی و کادر اداری نهضت قدردانی می شود و و پس از آن از آموزشیارانی که صادقانه پاسخ دادند و سوادآموزان و نوسوادان که همکاری کردند سپاسگذاری می شود.
مقدمه
اهمیت موضوع:
مسئله تحقیق
بیان موضوع:
هدف تحقیق:
فرضیات تحقیق:
سئوال تحقیق:
روش انجام تحقیق:
جامعه آماری:
روش جمع آوری اطلاعات:
تعریف علمی مفاهیم و متغیرهای مورد مطالعه:
« فصل دوم »
بررسی پیشینه تحقیق
ادبیات تحقیق
سابقه پژوهشی موضوع
« فصل سوم »
روش پژوهش
جامعه نمونه و روشهای نمونه گیری
روشهای جمع آوری اطلاعات
روشهای آماری
« فصل چهارم »
یافته های پژوهشی
« فصل پنجم »
تفسیر و نتیجه گیری
پیشنهادات:
محدودیت ها
منابع و مآخذ
پرسشنامه
دسته بندی | آمار |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 191 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
بررسی الگوی سنی ازدواج در ایران
بیان مسئله:
کنترل میزان رشد جمعیت یکی از مهمترین شاخصهای توسعه بحساب می آید. جمعیت دنیا در سال 1950 دو و نیم میلیارد نفر بوده و اکنون از مرز 6 ملیارد نفر گذشته است و پیش بینی می شود در سال 2025 میلادی به 5/8 میلیارد نفر برسد طی همین سالها در ایران روند رشد جمعیت از متوسط دنیا بالاتر بود و جمعیت 10 میلیونی 100 سال قبل اکنون به نزدیک به 7 برابر رسیده است .
کشور جمهوری اسلامی ایران که در دوران سالهای اولیه انقلاب دارای رشد جمعیت بالا و در حدود7/2 (که تا 4/3 نیز ذکر شده است) و در سالهای اخیر این میزان رشد تا حدود 7/1 (و مواردی تا 2/1 نیز ذکر شده) کاهش یافت این کاهش رشد جمعیت ناشی از اجرای طرحها و برنامه های کنترل جمعیت در سالهای اخیر بوده است.
هرم سنی جمعیت ایران در سالهای اول بعد از انقلاب شکلی مخروطی با قاعده پهن به خود گرفت که این شکل نشانگر رشد جمعیت بالا است و در سالهای بعد این رشد بسرعت کنترل و باعث تغییر در شکل نمودار فوق گردید بطوری که اکنون یک ناحیه فرو رفته در قاعده مخروط را می توان بوضوح مشاهده کرد مشابه این تغییر را می توان در نمودار رشد جمعیت کشور های اروپایی و بخصوص در کشور آلمان پس از جنگ جهانی اول مشاهده نمود که البته این تغییر شکل نمودار در اروپا در بین گروه جوانان و افراد میانسال (بویژه مردان ) و بدلیل کشته شدن سربازان در جنگ بوده است در حالی که تغییر شکل مزبور در کشور ما ناشی از کنترل رشد جمعیت و تنظیم خانواده می باشد.
کشور ایران دارای جمعیت جوانی می باشد و برابر آمار (در زمان مطالعه) حدود 35% جمعیت کشور را افراد زیر 18 سال تشکیل می دهند این آمار اهمیت تحقیق در مسائل جوانان و از جمله مسئله ازدواج را روشن تر می نماید .
براساس مطالعات انجام شده در سال 1365 از سوی سازمان ثبت احوال نشان می دهد که 99 در صد از زنان کشور ما موفق به ازدواج می شوند و تنها یک درصد آنان تا پایان عمر خود موفق به ازدواج نمی شوند .
شاخص دیگر میانگین طول مدت ازدواج است که این رقم در جامعه ما بسیار بالا است.
الگوی ازدواج در ایران بر اساس باور مردم به این گونه است که شوهر باید از زن بزرگتر باشد و میزان تفاوت سن حداقل 5 سال را لازم و این اختلاف سن را ضامن بقای خانواده ها می دانند.
همچنین طبق تحقیق انجام شده از سوی سازمان ثبت احوال میزان تفاوت سنی زن و مرد در کشور طی سالهای دهه 60 بین 8/4 تا 1/5 بوده است اخیرا مجلس شورای اسلامی نیز در یک طرح پیشنهادی سن قانونی ازدواج برای مردان 18 و برای زنان را 15 سال اعلام نمود.
آمار های موجود اختلاف سن زن و مرد را در جوامع مختلف و از جمله در جوامع غربی نیز در همین حدود نشان می دهد تا به آنجا که فرمول زیر را که از دوران ارسطو باقی مانده است برای تعیین سن مناسب ازدواج زن و مرد صادق دانسته اند.
7+ (2/ سن مرد) = سن زن
نمودار شماره 1: نمایش میانگین سن ازدواج در زن و مرد بر اساس فرمول فوق
بر اساس این طرز تفکر و طبق فرمول فوق مشخص است که با افزایش سن ازدواج میزان اختلاف سن زن و مرد نیز افزایش می یابد به گونه ای که سن مناسب زن برای مرد 14 ساله معادل 14 سال و برای مرد 20 ساله معادل 17 سال و برای مرد 40 ساله معادل 27 سال و برای مرد 60 ساله معادل 37 سال خواهد بود.
نتیجه چنین تفکری در صورتی که میزان رشد جمعیت همواره مثبت باشد آن است که همیشه تعداد زنان در معرض ازدواج به مردان در معرض ازدواج بیشتر بوده است این موضوع تا کنون مشکل حادی را برای ازدواج زنان بوجود نیاورده لیکن این مشکل همیشه بطور مزمن خود را بروز داده است اگر چه تعدد زوجات باعث شده است تا ازدواج تعداد کمی از این بانوان نیز ممکن گردد.
بر اساس آمار منتشره از سوی سازمان ثبت احوال 82/2 درصد مردان کشور ما در سال 1370 دارای 2 همسر بوده اند که تعداد بیش از 345 هزار نفر از زنان را شامل می شود اگر فرض کنیم که فرهنگ چند همسری در جامعه همچنان حاکم باشد باز هم نمی توان انتظار داشت که کلیه دختران فرصت ازدواج را پیدا نماید ضمن آنکه عوارض چند همسری را نیز باید پذیرا باشند.
به ازای هر مرد در سن ازدواج حداقل یک زن در سن ازدواج و با اختلاف سنی ذکر شده وجود دارد لیکن با توجه به الگوی سنی ازدواج و فرهنگ اختلاف سن زن و مرد حاکم بر کشور ما انتظار می رود با توجه به تغییراتی که در میزان رشد جمعیت در کشور ما اتفاق افتاده است و منحنی هرم سنی در بخش قاعده آن دچار فرورفتگی شده است در سالهای آینده تعداد پسر های آماده ازدواج از تعداد دختر ها بیشتر شده و چه بسا تعداد قابل توجهی از آنان تا پایان عمر مجرد باقی بمانند اگر چه ممکن است تعدادی از مردان به فکر خروج ازکشور برای ازدواج افتند البته امکان واردات دختر از کشور های دیگر را نیز می توان در نظر گرفت! در هر حال این مشکل را با قانون چند همسری هم نمی توان رفع نمود!!
لازم به ذکر است در صورتی که بخشی از افراد جامعه بدلیل عدم تعادل تعداد پسر و دختر آماده ازدواج مجرد باقی بمانند علاوه بر ایجاد زمینه های فساد برای آنان بخش وسیعی ازافراد متاهل جامعه را نیز به فساد سوق می دهند حال این سوال پیش می آید که آیا افزایش تعداد افراد مجرد در جامعه را باید یک معضل بشمار آورد و یا اینکه مانند غربیها آن را به عنوان عامل کنترل جمعیت بحساب آورده و از آن استقبال نمود به هر حال پیش بینی میزان تجرد در بین زنان و مردان در سالهای بعد می تواند امکان تصمیم گیری های حساب شده و بموقع برای سیاستگزاران بهداشتی و بلکه فرهنگی و اقتصادی را فراهم سازد.
در یک بررسی وسیع که بوسیله دفتر سلامت خانواده و جمعیت در وزارت بهداشت و درمان و با نظارت مرکز آمار و همکاری کارشناسان و سازمانهای بین المللی در مهر ماه سال 1379 انجام شد آمار و اطلاعات بسیاری در زمینه جمعیت و شاخصهای توسعه جمع آوری گردید در این تحقیق علاوه بر سن تولد کلیه افراد خانواده سن ازدواج در زوجین مورد سوال قرار گرفت که زمینه بسیار مناسبی را برای انجام تحقیق در این زمینه فراهم ساخته است .
لازم به ذکر اکنون نتایج این مطالعه تحت عنوان سیمای جمعیت و سلامت در جمهوری اسلامی ایران (مهر ماه 1379) منتشر شده است
عوامل موثر بر الگوی سنی ازدواج:
الگوی سنی ازدواج در هر جامعه ای تابع شرایط عرضه وتقاضای حاکم بر آن جامعه می باشد و عوامل موثر برآن عبارتند از:
الف - عوامل موثر بر سن ازدواج در زن و مرد
1- وضعیت تحصیلی و فرهنگی افراد جامعه
2- وضعیت اقتصادی جامعه
3- امنیت و آرامش حاکم بر جامعه
4- طبقه اجتماعی خانوار (شهری و روستایی – کارگری و کشاورزی)
5- قوانین و مقررات حاکم بر جامعه
ب - عوامل موثر بر اختلاف سن زن ومرد در هنگام ازدواج
1- سنتها و فرهنگ اختلاف سنی زن و مرد در هنگام ازدواج حاکم بر هر جامعه
2- وضعیت تحصیلی و فرهنگی افراد جامعه
3- قوانین و مقررات حاکم بر جامعه
4- میانگین سن ازدواج در جامعه
ج – عوامل موثر بر افزایش و کاهش میزان ازدواج
1- وضعیت اقتصادی جامعه
2- پایین بودن سن ازدواج
3- پذیرش فرهنگ تجرد در جامعه
د – عوامل موثر بر ازدواج مجدد در زن ومرد
1- پذیرش فرهنگ چند همسری از سوی جامعه
2- میزان طلاق در جامعه
3- میزان از دست دادن همسر بدلیل فوت در بین زنان و مردان
ه- عوامل موثر بر نسبت جنسی در جامعه
1- تعداد پسر و دختر مجرد هر گروه سنی
2- تغییرات در الگوی باروری و افزایش و یا کاهش شدید رشد جمعیت
3- مرگ و میر و یا تلفات ناشی از جنگ در بین جنس مذکر
4- مهاجرت ها ی بی رویه جوانان به خارج از کشور
5- مهاجرت های بی رویه اتباع خارجی بی همسر به داخل کشور
6- مهاجرت های شغلی در بین جنس مذکر
اهداف:
هدف کلی:
بررسی الگوی سنی ازدواج در ایران و برآورد وضعیت آن در سالهای آینده
اهداف اختصاصی:
1- تعیین الگوی سنی ازدواج در کشور به تفکیک گروه های سنی
2- تعیین وضعیت الگوی سنی ازدواج در سالهای آینده بر اساس الگوهای سنی موجود در جامعه
3- تعیین وضعیت الگوی سنی ازدواج در سالهای آینده بر اساس ایجاد تغییر در الگوی سنی موجود
اهداف کاربردی:
1- پیش بینی میزان تجرد قطعی در بین جوانان در دهه های آینده بر اساس الگوی سنی ازدواج در ایران
2- تعیین الگوی سنی مناسب ازدواج در ایران برای پیشگیری از تجرد قطعی جوانان در ده های آینده
سئوال ها:
1- الگوی سنی ازدواج در کشور چگونه است
2- ترکیب سنی جمعیت مجرد و متاهل چگونه است
3- ترکیب سنی جمعیت مجرد در سالهای آینده چگونه خواهد بود
4- در صورت تغییر در الگوی سنی ازدواج ترکیب سنی جمعیت مجرد در سالهای آینده چگونه خواهد بود
فرضیات:
1- اختلاف سن هنگام ازدواج در زن و مرد در ایران بالا است
2- ترکیب سنی جمعیت کشور بطور مشخص متفاوت از دیگر کشورها است
3- ترکیب سنی جمعیت مجرد در کشور با توجه به اختلاف سن هنگام ازدواج نامناسب است و در سالهای آینده عدم تناسب بین گروه های سنی منجر به تجرد تعداد زیادی از جمعیت کشورخواهد گردید
4- در صورت تغییر در الگوی سنی ازدواج می توان از تجرد قطعی افراد در سال های آینده جلوگیری نمود
روش تحقیق:
بمنظور بررسی ویژگیهای جمعیتی و بهداشتی در جمهوری اسلامی ایران دفتر سلامت خانواده و جمعیت با همکاری مرکز آمار ایران و با مشارکت کارشناسان و سازمانهای ملی و بین المللی طرح تحقیقاتی وسیعی را در مهرماه 1379 در سراسر کشور به اجرا در آورده است.
در این طرح ملی که زیر نظر کارشناسان ستادی وزارت بهداشت و مرکز آمار انجام شد پرسشنامه ای 22 صفحه ای مشتمل بر کلیه اطلاعات جمعیتی و بهداشتی کشور تهیه گردید.
در این بررسی که توسط تیم های با تجربه از سراسر کشور و با نظارت کارشناسان ستاد مرکزی وزارت بهداشت و مرکز آمار ایران انجام شد اطلاعات فراوانی در زمینه های اطلاعات عمومی خانوار - اعضای خانواده ها - وضعیت کار افراد 5 تا 14 سال - حادثه و معلولیت در خانوار - تسهیلات و امکانات رفاهی خانوار - اطلاعات عمومی و باروری و شیردهی زنان 10 تا 49 ساله – تنظیم خانواده – وضعیت کودکان زیر 5 سال در مورد بیماریهای اسهالی و عفونتهای حاد تنفسی – آموزش پیش دبستانی و شیر مادر جمع آوری گردید.
برای بررسی الگوی سنی ازدواج در ایران نیاز به داده هایی در زمینه سن ازدواج زن سن ازدواج مرد و سال ازدواج آنها می باشد در طرح بررسی ویژگیهای جمعیتی و بهداشتی در ایران داده های جمع آوری شده که قابل بکارگیری در این بررسی می باشند عبارتند از:
1- سن هر یک از اعضای خانوار چقدر است؟
2- وضعیت تاهل هر یک از اعضای خانوار چگونه است؟
3- سن در اولین ازدواج زن چقدر است؟
4- در این ازدواج (اولین ازدواج) شوهر چند سال داشت؟
در این بررسی برای هریک از افراد زن 10 – 49 ساله خانوار که حداقل یک بار ازدواج کرده فرم مخصوص تکمیل شده است بگونه ای که کلیه زنان همسردار یا بی همسر (بعلت طلاق یا فوت همسر) مورد پرسشگری قرار گرفته و به سوالات فوق پاسخ داده اند.
لازم به ذکر است که با داده های موجود می توان میزان ازدواج و الگوی ازدواج را به تفکیک هر سال مورد بررسی قرار داد برای این منظور کافی است برای بدست آوردن سال ازدواج از فرمول زیر استفاده کنیم.
سن زن در اولین ازدواج + سن زن – 1379 = سال ازدواج
بدین تربیب می توان فهمید که هر گروه سنی از زنان با کدام گروه سنی از مردان ازدواج کرده اند و در طی سالهای مختلف این الگوی سنی چه تغییری کرده است. با فرض ثابت ماندن الگوی بدست آمده در دهه آینده و درصورت اعمال این الگو میتوان روند توزیع سنی زنان و مردان در معرض ازدواج در سالهای آینده را پیش گویی و مورد مطالعه قرار داد.
نمونه گیری:
با توجه به اینکه در بررسی انجام شده حجم نمونه زیادی جمع آوری شده است و نمونه شباهت به سرشماری خواهد داشت و تعیین حجم نمونه نیاز نخواهد بود.
در این بررسی از هر استان دوهزار خانوار روستایی و دوهزار خانوار شهری مورد بررسی قرار گرفتند و حدود 114 هزار خانوار ایرانی (مشتمل بر 536 هزار نفر) مورد پرسشگری قرار گرفته که برای هر خانوار پرسشنامه هایی مشتمل بر 22 صفحه توسط نیروهای کارآزموده تکمیل گردید.
ملاحظات اخلاقی:
در این مطالعه نکات اخلاقی لازم رعایت شده است و در صورت مشاهده امکان وقوع فرضیات فوق با ارائه راه حل مناسب به مسئولان و سیاست گذاران کشور نسبت به پیشگیری از مشکل فوق اقدام خواهد شد .
پیش آزمایی:
از آنجا که این بررسی بر اساس اطلاعات بدست آمده از طرح بررسی ویژگیهای جمعیتی و بهداشتی در جمهوری اسلامی ایران می باشد نیازی به پیش آزمایی وجود ندارد.
نتیجه بررسی:
بررسی ویژگیهای جمعیتی و بهداشتی در تاریخ مهر ماه 1379 با انجام پرسشگری از حدود 114 هزار خانوار در سراسر کشور انجام شد در این بررسی که توسط تیم های با تجربه از سراسر کشور و با نظارت کارشناسان ستاد مرکزی وزارت بهداشت و مرکز آمار ایران انجام شد اطلاعات فراوانی در زمینه های مختلف جمعیتی بدست آمد.
برای ورود داده ها به رایانه نرم افزار ویژه ای بوسیله EpiInfo طراحی گردید که در آن کنترل های ویژه ای نیز در نظر گرفته شد که این امکان را فراهم نمود تا داده ها با دقت بیشتری ثبت شوند.
طی دوره بررسی فعالیت های کنترل و نظارت و ارزشیابی بصورت مستمر و دقیق توسط مجریان اعمال گردید.
پس از تکمیل و انتشار نتایج بررسی فوق داده های طرح در آذرماه 1382 بطور کامل جهت انجام بررسی بروی الگوی سنی ازدواج در اختیار قرار گرفت.
....
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 9 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 9 |
نقش خلاقیت و نوآوری در پیشرفت دانش آموزان
انسانها دارای قوّه خلاقیت هستند؛ برخی در یک زمینه دارای خلاقیت بیشتر و برخی در زمینهای دیگر. خلاقیت میتواند توسط معلمان در دانشآموزان شکوفا گشته و یا از بین برود. بنابراین باید محیط و فضای مساعدی برای رشد و پرورش قوّه خلاقیت دانشآموزان فراهم آورد.
مفهوم خلاقیت
خلاقیت و نوآوری محرک اصلی تمدنهاست. تلفن، اتومبیل، هواپیما، رادیو، تلویزیون، رایانه، الکترونیک، قدرت اتمی و مسافرتهای فضایی و خلق ادبیات و انواع هنرها و ... نقاط عطفی از اختراعات و اکتشافات و نمودی ارزشمند از تفکر و ذهن خلاق بشر است.
بنابراین، برای پیشرفت در صنعت، اقتصاد، سیاست و همه علوم، نیازمند تفکری خلاق و نوآور هستیم؛ خلاقیتی که در ضمیر همه ما نهفته و در نحوه زندگی ما تأثیر دارد. تحولات سریع عصر کنونی ما، نیازمند حل مسائل و مشکلات به گونهای خلاق است.
هرچند علم، توسعه و پیشرفت نیاز اولیه بشر امروزی است، ولی باید دانست که علم به خودی خود، ضامن حل بسیاری از مسائل و مشکلات آیندهای که ما با آنها مواجه خواهیم شد نیست، تنها نیروی فوقالعاده و قدرتمند خلاقیت است که میتواند مسائل و مشکلات را به طرز خارقالعادهای از سر راه بشر بردارد. روانشناسان در تعریف خلاقیت متفقالقول نیستند و به خلاقیت از زوایای گوناگونی مینگرند؛ در گذشته محور بحث روانشناسان از خلاقیت بود. امروزه نیز اگرچه بسیاری از اندیشمندان به خلاقیت به عنوان یک فرایند مینگرند، اما تعریف آنان از خلاقیت، مبتنی بر ویژگی است.
شاید به جرات بتوان گفت که جامعترین تعریف خلاقیت توسط دانشمند آمریکایی عرضه شده است. او خلاقیت را با تفکر واگرا (دست یافتن به رهیافتهای جدید برای مسائل) در مقابل تفکر همگرا(دست یافتن به پاسخ) مترادف دانسته است. افرادی که تفکر واگرا دارند در فکر و عمل خود با دیگران متفاوتند و از عرف و عادت دور شده روشهای خلاق و جدید را به کار میبرند. برعکس کسانی که از این خصوصیت برخوردار نیستند، تفکر همگرا دارند و در فکر و عمل خود از عرف و عادت پیروی میکنند. پس تفکر واگرا یعنی دور شدن از یک نقطه مشترک که همان رسم و سنت و عرف اجتماع است و تفکر همگرا یعنی نزدیک شدن به آن نقطه.
امروزه ثابت شده است که برخلاف باور بسیاری که ابداع و خلاقیت را خصوصیت ذاتی بعضی افراد میدانند، این استعداد در نوع بشر به اندازه حافظه عمومیت دارد و میتوان آن را با کاربرد اصول و فنون معین و ایجاد طرز تفکرهای جدید و ایجاد محیطی مناسب پرورش داد.
در چند دهه اخیر پژوهشهای بسیاری در زمینه خلاقیت انجام شده است. پژوهشهای انجام شده در زمینه آموزش خلاقیت، عموماً به این نتیجه رسیده است که خلاقیت را هم میتوان آموزش و هم پرورش داد. روشن است که هر کسی ممکن است در زمینهای خاص خلاقیت داشته باشد. از هر کسی در هر زمینه نمیتوان انتظار خلاقیت و ابتکار داشت. باید این بسترها و علایق و زمینهها را شناسایی کرده و زمینه رشد آنها را فراهم نمود.
معلم و شیوههای پرورش تفکر اخلاق
تعلیم و تربیت به یک معنا عبارت است از رشد قوّه قضاوت صحیح در افراد. تقلید از دیگران یا پیروی از تمایلات و عادات، سبب رکود فکری و عجز فرد در برابر مسائل و مشکلات می شود. امروزه جامعه نیازمند افرادی است که فکر و خرد را حاکم بر اعمال و افکار خویش قرار میدهند و مشکلات را به گونه ابتکاری از سر راه خود برمیدارند. اجمالاً وظایف یک معلم در تحقق این هدف بدین شرح است:
* دانشآموزان را به داشتن ایدههای بکر و نو تشویق نماید؛ ایدههایی که کم و بیش برای خود آنها بکر است. ضمن پذیرش ایدههای بکر، زمینه ابراز آنها را فراهم کند. مثلاً، میتوان از دانشآموزان خواست که به جای ارائه گزارش ساده از یک کتاب، آن را شخصاً ارزیابی کرده و هر نظری که درباره آن دارند بیان کنند و یا این که فصلی از فصلهای سال را توصیف کنند به طور کلی، نقاشیهای آزاد، مقالهنویسی و نگارش داستانهای کوتاه، زمینه ارائه ایده فرد و تفکر خلاق در دانشآموزان را بهتر فراهم میکند.
* مطالب درسی را به صورت مسأله و معما برای شاگردان طرح کند؛ مطالعه کتاب و یا گوش دادن به سخنان معلم و حفظ کردن حقایق علمی و تاریخی، رشد قوه ابتکار شاگردان را به دنبال ندارد. معلم به جای بیان مطالب درسی یا ذکر حقایق علمی، باید دانشآموزان را به طرح مسائل ترغیب کند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 72 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 60 |
بررسی علل فرار دختران
مقدمه :
همه روزه شاهد درج عکسهایی از کودکان و نوجوانان در جراید رسمی کشور هستیم که بدون اطلاع والدین، خانه و کاشانة خود را ترک نموده و به دیگر سخن اقدام به فرار از خانه نمودهاند و چشمان مضطرب خانوادهای را بیصبرانه در انتظار بازگشت خویش به دور انداختهاند. البته این تنها بخش کوچکی از جامعه آشنا با مطبوعات را شامل شده که دسترسی به جراید داشته و با درج آگهی در آن، ملتمسانه مردم را در یافتن فرزند خویش به استمداد طلبیدهاند در صورتیکه بسیاری از خانوادههای بحران زده آشنایی چندانی با جراید نداشته تا بنابر دلایلی! «بالاخص در ترس از آبرو» از درج آگهی در مطبوعات خودداری نمودهاند. بعلاوه هیچ آمار دقیقی از تعداد فراریان از منزل در ایران وجود ندارد و مسئولین اداره آگاهی نیز از ارئه آمار به دلایل مختلف طفره رفتهاند. همچنین مشخص نیست از میان فراریان نوجوانان، چه تعدادی دوباره پس از برخورد با مشکلات خود به منزل مراجعت میکنند؟ یا آنکه بوسیلة نیروهای انتظامی دستگیر شده و به والدین تحویل میگردند؟ یا با در پیش گرفتن کاری شرافتمندانه مستقل از والدین خانواده به زندگی خود ادامه میدهند؟ وتعداد زیادی نیز پس از ارتکاب جرمی دستگیر شده و پس از تشکیل پرونده تحویل کانون اصلاح و تربیت گردیده تا اقدامات تعلیمی و تربیتی لازم در مورد آنان صورت گیرد و این تنها قسمتی است که در صورت همکاری مقامات زیربط در آگاهی آمار دقیقی دارد که متأسفانه ارائه نگردیده است.
فصل اول :کلیات تحقیق
اهمیت مسأله:
در تحقیقی که در سال 1365 بوسیلة انجمن اولیاء و مربیان در مورد علل انحرافات، اخلاقی و فرار دختران انجام گرفته است متوسط سن فرار 16 سال میباشد. دلایلی چون: اختلافات شدید خانوادگی، عاشق شدن، داشتن رابطة نامشروع و ترس از برملا شدن آن، داشتن نامادری، ناپدری و بدرفتاری والدین را برای فرار آنها ذکر نمودهاند. «فراهانی، 1365» بنابر گزارش سازمان بهداشت جهانی، یکصد میلیون کودک و نوجوان در جهان وجود دارد که در کوچهها و خیابانها زندگی میکنند و در برابر مواد مخدر و خشونتهای جسمی آسیب پذیرند. موضوع مهم در این فرارها یافتن پاسخ برای سئوالات زیر است:
1 . نوجوانان چرا خانههای خود را ترک میکنند؟
2 . نوجوانان در مدتی که خانه را ترک میکنند کجا بسر میبرند؟
3 . اوقات خود را چگونه و با چه کسانی سپری میکنند؟
4 . هزینههای زندگی خود را از چه محلی تأمین میکنند؟
گروه فراریان دختران از خانه و کاشانه رقم عمدهای را تشکیل میدهند. آنها به هر علتی از خانه فرار کرده باشند امروزه در وضعیتی قابل مطالعه بسر میبرند. اختلافات خانوادگی، وضع مدرسه و تحصیل، روابط بین دوستان و اطرافیان همه مسائلی هستند که ممکن است به امنیت، استقلال و شخصیت نوجوانان لطمه بزنند و آنها را دچار نگرانی کنند و در این موارد است که ما باید آنها را درک کنیم و به آنها کمک کنیم تا بتوانند استقلال و امنیت از دست رفتة خود را باز یابند. این کار ارزش آن را دارد که قبلاً مورد توجه قرار گیرد و از آن پیشگیری گردد.
تعریف علمی واژهها:
فرار بخشی از رفتار ناسازگارانهای است که کودکان و نوجوانان مرتکب میشوند که ابتداء برای رفع نیازهای عادی خود یا پرکردن اوقات فراغت و سپس به اعمال ناهنجار دیگری از قبیل دزدی، ولگردی، روی می آورند. از همه مهمتر یافتن افراد همسن و سال خود در پارکها و کوچهها و خیابنها به تشکیل گروههای بزهکاری مبادرت میورزند.
نوجوانی:نوجوانی به دورهای اطلاق میشود که حدفاصل بین کودکی و میانسالی است 18 – 12 سالگی و آغاز بزرگسالی، به عبارت دیگر فرد از کودکی به بزرگسالی، از مرحلهای می گذرد که نوجوانی گویند «نوایینژاد، 1366».
بحرانیترین ادوار زندگی به حساب میآید. چون عوامل زیست، روانی، اجتماعی، تواماً در بروز نوجوانی دخالت دارند. تعیین سن دقیقی برای آغاز و پایان آن امکانپذیر نیست ولی معمولاً نوجوانی در دختران سنین 15 – 11 و در پسران 16 – 12 سالگی را شامل میشود.
کجروی یا انحراف: انحراف نوعی درد، عارضه یا بیماری است که آن را آسیب اجتماعی نام نهادهاند. بدین خاطر که آثار و عوارض آن در اجتماع ظهور مییابد.
مقدمه :
همه روزه شاهد درج عکسهایی از کودکان و نوجوانان در جراید رسمی کشور هستیم که بدون اطلاع والدین، خانه و کاشانة خود را ترک نموده و به دیگر سخن اقدام به فرار از خانه نمودهاند و چشمان مضطرب خانوادهای را بیصبرانه در انتظار بازگشت خویش به دور انداختهاند. البته این تنها بخش کوچکی از جامعه آشنا با مطبوعات را شامل شده که دسترسی به جراید داشته و با درج آگهی در آن، ملتمسانه مردم را در یافتن فرزند خویش به استمداد طلبیدهاند در صورتیکه بسیاری از خانوادههای بحران زده آشنایی چندانی با جراید نداشته تا بنابر دلایلی! «بالاخص در ترس از آبرو» از درج آگهی در مطبوعات خودداری نمودهاند. بعلاوه هیچ آمار دقیقی از تعداد فراریان از منزل در ایران وجود ندارد و مسئولین اداره آگاهی نیز از ارئه آمار به دلایل مختلف طفره رفتهاند. همچنین مشخص نیست از میان فراریان نوجوانان، چه تعدادی دوباره پس از برخورد با مشکلات خود به منزل مراجعت میکنند؟ یا آنکه بوسیلة نیروهای انتظامی دستگیر شده و به والدین تحویل میگردند؟ یا با در پیش گرفتن کاری شرافتمندانه مستقل از والدین خانواده به زندگی خود ادامه میدهند؟ وتعداد زیادی نیز پس از ارتکاب جرمی دستگیر شده و پس از تشکیل پرونده تحویل کانون اصلاح و تربیت گردیده تا اقدامات تعلیمی و تربیتی لازم در مورد آنان صورت گیرد و این تنها قسمتی است که در صورت همکاری مقامات زیربط در آگاهی آمار دقیقی دارد که متأسفانه ارائه نگردیده است.
فصل اول :کلیات تحقیق
اهمیت مسأله:
در تحقیقی که در سال 1365 بوسیلة انجمن اولیاء و مربیان در مورد علل انحرافات، اخلاقی و فرار دختران انجام گرفته است متوسط سن فرار 16 سال میباشد. دلایلی چون: اختلافات شدید خانوادگی، عاشق شدن، داشتن رابطة نامشروع و ترس از برملا شدن آن، داشتن نامادری، ناپدری و بدرفتاری والدین را برای فرار آنها ذکر نمودهاند. «فراهانی، 1365» بنابر گزارش سازمان بهداشت جهانی، یکصد میلیون کودک و نوجوان در جهان وجود دارد که در کوچهها و خیابانها زندگی میکنند و در برابر مواد مخدر و خشونتهای جسمی آسیب پذیرند. موضوع مهم در این فرارها یافتن پاسخ برای سئوالات زیر است:
1 . نوجوانان چرا خانههای خود را ترک میکنند؟
2 . نوجوانان در مدتی که خانه را ترک میکنند کجا بسر میبرند؟
3 . اوقات خود را چگونه و با چه کسانی سپری میکنند؟
4 . هزینههای زندگی خود را از چه محلی تأمین میکنند؟
گروه فراریان دختران از خانه و کاشانه رقم عمدهای را تشکیل میدهند. آنها به هر علتی از خانه فرار کرده باشند امروزه در وضعیتی قابل مطالعه بسر میبرند. اختلافات خانوادگی، وضع مدرسه و تحصیل، روابط بین دوستان و اطرافیان همه مسائلی هستند که ممکن است به امنیت، استقلال و شخصیت نوجوانان لطمه بزنند و آنها را دچار نگرانی کنند و در این موارد است که ما باید آنها را درک کنیم و به آنها کمک کنیم تا بتوانند استقلال و امنیت از دست رفتة خود را باز یابند. این کار ارزش آن را دارد که قبلاً مورد توجه قرار گیرد و از آن پیشگیری گردد.
تعریف علمی واژهها:
فرار بخشی از رفتار ناسازگارانهای است که کودکان و نوجوانان مرتکب میشوند که ابتداء برای رفع نیازهای عادی خود یا پرکردن اوقات فراغت و سپس به اعمال ناهنجار دیگری از قبیل دزدی، ولگردی، روی می آورند. از همه مهمتر یافتن افراد همسن و سال خود در پارکها و کوچهها و خیابنها به تشکیل گروههای بزهکاری مبادرت میورزند.
نوجوانی:نوجوانی به دورهای اطلاق میشود که حدفاصل بین کودکی و میانسالی است 18 – 12 سالگی و آغاز بزرگسالی، به عبارت دیگر فرد از کودکی به بزرگسالی، از مرحلهای می گذرد که نوجوانی گویند «نوایینژاد، 1366».
بحرانیترین ادوار زندگی به حساب میآید. چون عوامل زیست، روانی، اجتماعی، تواماً در بروز نوجوانی دخالت دارند. تعیین سن دقیقی برای آغاز و پایان آن امکانپذیر نیست ولی معمولاً نوجوانی در دختران سنین 15 – 11 و در پسران 16 – 12 سالگی را شامل میشود.
کجروی یا انحراف: انحراف نوعی درد، عارضه یا بیماری است که آن را آسیب اجتماعی نام نهادهاند. بدین خاطر که آثار و عوارض آن در اجتماع ظهور مییابد.
فهرست عناوین
مقدمه
فصل اول: کلیات تحقیق
اهمیت مسئله
تعریف علمی واژهها
نوجوانی
کجروی یا انحراف
فصل دوم: فرار دختران از خانه
مقام زن در جهانبینی اسلامی
فرار دختران
نقش عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و خانوادگی در انحراف
نقش مسائل اجتماعی در انحراف
تراکم جمعیت
محل سکونت
مناطق جرمخیز
مهاجرت
ماهیت زندگی شهری
دوستان و رفقا
تأثیر عوامل فرهنگی بر انحراف
تأثیر عوامل اقتصادی بر انحراف
خانواده و انحراف
خشونت والدین و اثرات آن
فساد و آلودگی والدین
فصل سوم: علل فرار
چه کسانی از خانه فرار میکنند؟
شرایط عمومی افراد فراری
از نظر خانوادگی
از نظر اجتماعی
اقسام فرار
علل فرار
فقدان یکی یا هر دو والدین
جدایی و طلاق
وجود ناپدری یا نامادری
فقر عاطفی
شکست تحصیلی و نگرانی از سرزنش یا تنبیه والدین
سختگیری و وجود شرایط تنبیه
تمایل به دیدن نقاط دیدنی
فصل چهارم: نحوة ارائة خدمات به دختران فراری
نحوة ارائة خدمات در ایران به افرادی که از خانه فرار میکنند
مرکز بازپروری زنان و دختران آسیبدیدة اجتماعی
خانة سلامت
اهداف
شرایط پذیرش
نحوة پذیرش
کمیتة امور آسیبدیدگان اجتماعی استان
شرایط و مراحل ترخیص و تحویل به خانواده یا بستگان
شرایط و مراحل زندگی مستقل
شرایط ترخیص از طریق ازدواج
شرایط ترخیص از طریق ادامة تحصیل
فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری
توصیه و پیشنهادات برای مسئولین
چند توصیه به والدین
نتایج پژوهشهایی که در خصوص دختران انجام شده است
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 301 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 100 |
بررسی میزان مسئولیت پذیری در حیطه خانواده و جامعه بین دانش آموزان دختر مدارس عادی و غیر انتفاعی
« فصل اول »
تعاریف و مفاهیم
مقدمه
آغاز زندگی اجتماعی کودک
مهمترین مراحل تحول شخصیت اجتماعی کودکان از نظر مید :
جامعه پذیری
عوامل یا کارگزاران جامعه پذیری
عوامل دیگر
هدفهای جامعه پذیری
اجتماعی شدن
پاسخ به این سؤال که آیا انسان اجتماعی است؟
گونه های اجتماعی شدن
تأثیر هنجار ها بر اجتماعی شدن فرد
اهداف اجتماعی شدن
عوامل اجتماعی شدن
خانواده
روابط همالان
مدارس
رسانه های همگانی
سایر عوامل اجتماعی شدن
باز اجتماعی شدن
روشهای پرورش مسئولیت پذیری و رشد عزت نفس
« فصل دوم »
چهارچوب عملی تحقیق
موضوع تحقیق
اهداف تحقیق
هدف کلی
هدف جزئی
طرح مسئله تحقیق
فرضیات
جامعه آماری
واحد آماری
روش نمونه گیری و حجم نمونه
روش تحقیق
تعاریف و مفاهیم
پیشینه تحقیق
مسئولیت آموزش ارزش ها وظیفه همه نیروهای تربیتی جامعه
نتایج پژوهش به شرح زیر بوده است :
« فصل سوم »
توصیف یافته های آماری
« فصل چهارم »
تجزیه و تحلیل داده ها و
آزمون فرضیات
« فصل اول »
تعاریف و مفاهیم
مقدمه
آغاز زندگی اجتماعی کودک
مهمترین مراحل تحول شخصیت اجتماعی کودکان از نظر مید :
جامعه پذیری
عوامل یا کارگزاران جامعه پذیری
عوامل دیگر
هدفهای جامعه پذیری
اجتماعی شدن
پاسخ به این سؤال که آیا انسان اجتماعی است؟
گونه های اجتماعی شدن
تأثیر هنجار ها بر اجتماعی شدن فرد
اهداف اجتماعی شدن
عوامل اجتماعی شدن
خانواده
روابط همالان
مدارس
رسانه های همگانی
سایر عوامل اجتماعی شدن
باز اجتماعی شدن
روشهای پرورش مسئولیت پذیری و رشد عزت نفس
« فصل دوم »
چهارچوب عملی تحقیق
موضوع تحقیق
اهداف تحقیق
هدف کلی
هدف جزئی
طرح مسئله تحقیق
فرضیات
جامعه آماری
واحد آماری
روش نمونه گیری و حجم نمونه
روش تحقیق
تعاریف و مفاهیم
پیشینه تحقیق
مسئولیت آموزش ارزش ها وظیفه همه نیروهای تربیتی جامعه
نتایج پژوهش به شرح زیر بوده است :
« فصل سوم »
توصیف یافته های آماری
« فصل چهارم »
تجزیه و تحلیل داده ها و
آزمون فرضیات
پرسشنامه
فصل اول
مقدمه
امروز جامعه در حال پیشرفت، نیازمند افرادی مسئول و خودکفا است و آموزش مسئولیت پذیری به کودکان نیازمند جوی خاص در خانه و مدرسه است.
بایستی شرایطی فراهم کرد تا کودکان و نوجوانان، ابزارهای نگرش و ارزشیابی پیدا کنند تا به کمک آنها بتوانند بهتر تصمیم گیری کنند. تصمیماتی که آنان را در این دنیای پیچیده به سوی زندگی بارور و رضایت بخش رهنمون کند. انسانهای امروز بیش از بیش نیازمند پذیرش مسئولیت برای زندگی و سرنوشت خود هستند و این امر میسر نمی شود مگر اینکه مبنای آموزش و پرورش آنها مبتنی بر افزایش درک کودکان و نوجوانان در مورد نقش خود آنها به تعیین سرنوشت و ساخت کیفیت زندگیشان باشد و برای رسیدن به این اهداف، سعی و کوشش و برنامه ریزی دقیق لازم است.
آغاز زندگی اجتماعی کودک
همانطور که می دانیم انسان اجتماعی متولد شده و از زمانی که کودک به مادرش مهر می ورزد و یا به دیگران احساس عشق ، حد و یا دشمنی می کند ، اجتماعی است . روان شناسان تربیت اولیه را در شکل گیری شخصیت کودک بسیار مؤثر دانسته اند .
فروید اولین کسی که نقش نخستین تربیت را در تشکیل شخصیت کودک عنوان کرد ، و جامعه شناسان را بر آن داشت تا از این دریچه به افراد و گذشتة آنان بنگرند و به تحصیل آن بپردازند . چرا که شخصیت هر فرد از ترکیب دو زمینه فطری و اکتسابی صورت می پذیرد . بدین معنا که بعضی از خصوصیات زمینه وراث و ژنتیکی دارند و برخی از آنها اکتسابی است. رفع نیازهای زیستی نوزاد و گرفتن پستان مادر و مکیدن و شیرخوردن، خوابیدن و نظایر آن، به طور غریزی و بدون آموزش صورت می پذیرد. ولی در زمان اندک، زمانی که کودک دست خود را برای گرفتن اشیاء ( خوب یا بد ، خطرناک و یا بی خطر ) دراز می کند، وقتی که سراپا ایستاده آهنگ راه رفتن می کند، آموزش و پرورش اهمیّت و ضرورت خود را می نمایاند، در این موقع است که مرحله ی یادگیری کودک آغاز می گردد. اساس یادگیری اجتماعی کودک که با مشکلات آموزشی نیز توأم است. از وقتی شروع می شود که با« دیگری »مواجه می گردد.یعنی اولین برخورد وی با افراد غیر از والدینش، یا افرادی چون خودش که تا کنون در ذهن و تصورش نبوده است.
او نه پدر و مادرش است و نه اسباب بازی، بلکه او« دیگری » و بیگانه است. کودک در نخستین برخورد و با این« دیگری » اولین نیاز اجتماعی شدن را درک می کند . و با این احساس « زندگی اجتماعی » وی آغاز می گردد. در برابر این وضع جدید مبهوت و سرگردان می شود. نمی داند چه بکند و چه واکنشی از خود نشان دهد. بخندد ، گریه کند ، سازش نماید و یا تسلیم شود. احساس نیاز اجتماعی از طرفی در« خویشتن خود » و از طرف دیگر، کشمکش درونی ایجاد می کند و، واکنش پناه بردن به مادر را در وی می آفریند. کودک تا چهار سالگی در مرحلة سرگردانی و تزلزل تصمیم قرار دارد. تسلط بر دیگران را با همکاری با دیگران و شیر را با سازش در هم می آمیزد. چرا که هنوز یادگیری انجام نشده و تجربة اجتماعی را کسب نکرده است او باید بعضی از بازتاب های اجتماعی را که بکارگیری آنها لازمة زندگی اجتماعی است، و نیز اصول و قواعد رفتارهای لازم و مورد قبول اجتماع را از طریق خانواده و بعضی از نهادها بیاموزد.
در این صورت که فرد با حفظ خویشتن خود شخص اجتماعی می شود و با جامعه و محیط اجتماعی خود روابط پیدا می کند این یادگیری اجتماعی به تدریج تا ۹ سالگی صورت می پذیرد و ادامه می یابد .
مهمترین مراحل تحول شخصیت اجتماعی کودکان از نظر مید :
به عقیده مید کودک طی دو مرحله شخصیت اجتماعی و خودش شکل می گیرد که عبارتند از مرحلة نمایشی و مرحله بازی . کودک در مرحلة نمایش نقشهای آدمهایی که برایش مهمند ، مانند پدر ، مادر ، برادر ، یا خواهر را یاد می گیرد و از این طریق نقشهای متنوعی را به نمایش می گذارد و خودش را در نقشهای گوناگون می بیند که در آینده بخشی از شخصیت و خود اجتماعی او را می سازند . اما در این مرحله ، کودک هر یک از این نقشها را به گونه ای جداگانه و بدون ارتباط متقابل آنها فرا می گیرد . هر کودکی برای آن که ادراک یکپارچه تر و منسجمتری از خود و جامعه اش به دست آورد ، باید علاوه بر مرحلة نمایشی مرحلة بازی را نیز پشت سر گذارد تا به خود و شخصیت اجتماعی کاملی دست یابد . در این مرحله ، کودک چشم انداز فراگیری از نقشهای گوناگون اجتماعی را در قالب یک جامعیت یکپارچه و تعمیم یافته به دست می آورد و در نتیجه ، به ادراک منسجمتری از خود نیز دست می یابد .
جامعه پذیری
همانطوریکه اشاره شد کلیه عناصر جامعه (از جمله گروههای اجتماعی، خرده گروهها و حتی کوچکترین عنصر آن یعنی فرد) به طور مستمر و مداوم در حال تغییر و تحول می باشند .
افراد جدیدی که به جامعه می پیوندند (مثلاً نوزادان) ضرورتاً باید با هنجارها ،معیارها، ضوابط و ارزشهای اجتماعی و فرهنگی جامعه آشنا شده و خود را با آنها همساز و هماهنگ نمایند .فرایند و جریانی که از طریق آن عناصر فرهنگی و اجتماعی به افراد جدید هر جامعه منتقل شده و در درون آن جایگزین می شوند را جامعه پذیری می نامند .
جامعه پذیری جریانی است که الگوها ، مفاهیم اجتماعی ، ضوابط رفتاری ، زبان ، ارزشهای فرهنگی و هنجارهای گروهی را به افراد جامعه انتقال می دهد .
جامعه پذیری ، در جریان زندگی اجتماعی ، فرد را با کلیة مظاهر جامعه و زندگی اجتماعی هماهنگ می نماید و او را برای زندگی اجتماعی مهیا و مجهز می کند .
کودکی که در یک جامعه متولد می شود ، از هر گونه شناخت از محیط پیرامون ( از جمله محیط اجتماعی ) تهی و خالی است . روابط او با والدین و اطرافیان ، بتدریج معیارها و مفاهیم زندگی اجتماعی را ( در ذهن ) او تعبیه می کنند و کودک را به موجودی اجتماعی و همساز با عناصر مختلف حیات اجتماعی تبدیل می نمایند . این جریان را جامعه پذیری می خوانند .
جامعه پذیری در هر جامعه یا از طریق نهادها و سازمانهای اجتماعی ، فرهنگی با برنامه ریزی و به طریقی هدفمند صورت می گیرد ( نظیر خانواده و مدرسه ) و یا به صورت خود بخودی ( غیر برنامه ریزی شده ) از طریق خود فرد بدست می آید ( از طریق گروههای همبازی و . . . ) .
عوامل یا کارگزاران جامعه پذیری
فرآیند جامعه پذیری در بر گیرندة تأثیرات متفاوتی است که در طول زندگی بر فرد وارد می آید مهمترین این تأثیرات عبارت است از تأثیر عوامل ( کارگزاران ) جامعه پذیری یعنی افراد ، گروه ها و نهادهای مهمی که وضعیت های ساختی را ، که جامعه پذیری درون آنها رخ می دهد ، فراهم می سازند . چهار عامل از عوامل یاد شده یعنی خانواده ، مدرسه ، گروه همسالان و وسایل ارتباط جمعی بویژه در جوامع نوین حائز اهمیت می باشند زیرا که عوامل مذکور به طور مداوم و مؤثر بر هر کسی تأثیر می گذارند .
مدرسه عامل یا کارگزاری است که رسماً توسط جامعه موظف به اجتماعی کردن نوجوانان در زمینة مهارتها و ارزشهای خاصی گردیده است .
در مجموعه مدرسه ، نوجوان برای اوّلین بار تحت نظارت مستقیم کسانی که خویشاوند او نیستند قرار می گیرد . پس از این دیگر کودک در مدرسه به عنوان فردی مخصوص و شناخته شده محسوب نمی شود بلکه او اکنون یکی از افراد گروه دانش آموزان است و تابع همان مقررات و انتظاراتی است که هر فرد دیگر تابع آنها می باشد .
موفقیتها یا شکستهای تحصیلی و چگونگی رفتار شخصی بخشی از سوابق رسمی و همیشگی فرد می شود و کودکان مدرسه ای می آموزند که خود را با همان معیار هایی که دیگران در مورد آنها بکار می برند ، ارزیابی کنند . مشارکت در زندگی مدرسه همچنین وابستگی و اتکای کودکان را به خانواده کاهش می دهد و ارتباطات جدیدی با جامعه بزرگتر که ورای خانواده قرار دارد ،ایجاد می کنند.
عوامل دیگر
علاوه بر عواملی که بیان شد.ممکن است مردم تحت تأثیر عوامل دیگر جامعه پذیری مانند، گروههای مذهبی، سازمانهای جوانان و بعدها در زندگی تحت تأثیر شرکتها ،کلوپها، جنبشهای سیاسی و خانه های سالمندان ، قرار گیرند.
دنیس رانگ:توجه را به مفهومی جلب کرده است که تحت عنوان« فراسوی جامعه پذیری انسان » نامیده است یعنی این عقیده که ما اندکی بیش از محصول قابل پیش بینی جامعه پذیری هستیم که بطور یکنواخت و سازگار با نظم اجتماعی آشنا شده ایم . او خاطر نشان می سازد که مردم غالباً احساس می کند تحت اجبار و فشار جامعه قرار دارند که آنچه را مایل به انجام آن نیستند ، انجام دهند و این نشانة آن است که جامعه پذیری کامل نیست .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 42 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
نظام آموزشی پاکستان
• تاریخچه و ساختار نظام آموزشی
o آموزش پیش دانشگاهی
o آموزش پیش دبستانی
o آموزش پایه
o آموزش ابتدایی
o آموزش متوسطه
o آموزش عالی
o آموزش معلمان
o آموزش ضمن خدمت
o آموزش استثنایی
o آموزش بزرگسالان
o آموزش زنان
o آموزش علوم مذهبی
نظام آموزشی پاکستان
آموزش پیش دانشگاهی
ساختار آموزشی
تحصیلات ابتدایی طی دوره5ساله (Grades 1-5) ازسن5سالگی آغاز میگردد.سپس دانش آموزان وارد دوره آموزشی دو مرحله ای مشتمل برمرحله اول(Grades 6-8) و مرحله دوم (Grades 9-10) می گردند.نهایتا در پایان دوره های مذکورو پس ازگذراندن آزمونهایدوره10ساله،گواهینامهSecondary School Certificate (SSC) به فارغ التحصیلان اعطا میگردد.پسازدریافتگواهی مذکور،دانش آموزان ازمجوز ورود مستقیم به کالجهای وابسته بهدانشگاهها واحرازمدرک(Bachelor Degree)پساز4سال تحصیل برخوردارمی گردند.علاوه براین،با گذراندن دوره پیش دانشگاهی2ساله(Grades11-12)گواهینامه(SSC)به فارغ التحصیلان اعطا می گردد.درمجموع دانش آموزان مقطع پیش دانشگاهی، پس از12سال تحصیل با شرکت درآزمونهای نهایی با دریافت مدرک دیپلم متوسطهHigher Secondary Certificate(HSC) به آزمودن شانس خود جهت ورود به دانشگاه می پردازند .
آموزش پیش دبستانی
مقطع آموزش پیش دبستانی در کشور پاکستان مدت زمان 6 ماه به طول انجامیده و از سن5سالگی آغاز می گردد.گفتنی است که کلیه برنامه های آموزشی و مراقبتی مراکز آموزش پیش دبستانی کشور پاکستان به صورت اجباری و رایگان به کلیه کودکان پاکستانی ارائه می گردد.مهدکودک از جمله اولین مکان های آموزشی کشور پاکستان به شمار می آیدکه کودکان را جهت آموزش و تربیت بدانجا می سپارند. پس از مهدکودک دورة آمادگی است، این مرحله از مراحل آموزش بمدت 1سال برای کودکانی که قصد ورود به مقطع ابتدایی را دارند در کودکستانها ارائه می گردد.گذراندن دوره آمادگی برای کودکان بین رده های سنی 4 تا 5 سال که قصد ورود به مقطع ابتدایی را دارند، الزامی است. چراکه والدین کودکان به هنگام ثبت نام کودکان خود در مدارس ابتدایی، ملزم به ارائه مدرک قبولی دوره آمادگی فرزند خود را می باشند.هدف از گذراندن این دوره ، آشنایی کودکان با دروس، ضوابط، شرایط مدرسه و همچنین تقویت و پرورش قابلیت های فکری و روحی و اجتماعی آنان و نهایتا آماده سازی کودکان جهت ورود به مقطع آموزش ابتدایی است.
آموزش پایه
تحصیلات اجباری(آموزش پایه) بر5/10سال تحصیلی (مقاطع پیش دبستانی تا مقطع تکمیلی متوسطه)مشتمل می گردد.
آموزش ابتدایی
ساختار آموزش ابتدایی
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 120 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 131 |
نظام آموزشی چین
• ساختار نظام آموزشی
o آموزش پیش دبستانی
o آموزش پایه
o آموزش همگانی
o آموزش پیش دانشگاهی
o مقطع آموزش ابتدایی
o مقطع آموزش متوسطه
o آموزش عالی
o آمار تحصیلی
o مؤسسات پایه
o آموزش بزرگسالان
o آموزش غیر رسمی
o آموزش فنی حرفه ای
o آموزش اقلیت های قومی
o آموزش معلمان
o تکنولوژی آموزشی
نظام آموزشی چین
آموزش پیش دبستانی
آموزش پیش دبستانی همواره به عنوان یکی از مقاطع آموزشی کشور چین مدنظر قرار داشته است. در نواحی شهری، آموزش پیش دبستانی عمدتاُ در کودکستان ارائه گردیده و مدت زمان سه ، دو یا یک سال به طول می انجامد گفتنی است که مراکز فوق بصورت تمام وقت، پاره وقت و یا پانسیونی فعالیت می نمایند. در نواحی روستایی آموزش پیش دبستانی عمدتاً بصورت کلاس های نگهداری اطفال و کودکستان های فصلی است. در مناطق باستانی، قومی، دور افتاده و فقیرنشین کشور علاوه بر آموزش پیش دبستانی طبیعی و معمول، آموزش غیر معمول با اشکال مختلف از قبیل مراکز فعالیتی کودکان، مراکز تفریحی و مراکز آموزشی متحرک «کاروان» فعالیت دارند. در این مقطع ، کودکان رده سنی3 تا 6 سال به کودکستان نزدیک خانه خودرفته و درآنجابه تعلیم موضوعات اصلی و زبان بومی خود مبادرت می نمایند. آن ها بازی می کنند، می رقصند و آواز می خوانند. در این مقطع به کودکان ارزش حقیقت، مهربانی و زیبایی آموخته می شود در کشورچین آموزش کودکان جدی گرفته می شود زیرا شخصیت هر فرد طی سال های اولیه شکل می گیرد. طی سالهای اخیر، سیاست آموزشی پیش دبستانی با توسعه چشمگیری روبرو بوده است. به نحوی که مطابق آمار بدست آمده طی سال 1998، کشور چین از بیش 180000 کودکستان با 24000000 دانش آموز برخوردار می باشد. طبق این آمار نرخ افرادی که در دورة یکساله آموزش پیش دبستانی شرکت دارند به 70% بالغ می گردد. طی سالهای اخیر برنامه های آموزش پیش دبستانی در شهرهای بزرگ و متوسط کشور گسترش یافته است. این در حالی است که برنامه های آموزش پیش دبستانی در نواحی روستایی، دورافتاده و فقیرنشین نیز از رشد چشمگیری برخوردار بوده است به نحوی که طی سال 1998، از میان 11 استان جنوب غربی و شمال غربی کشور بالغ بر 9/39 درصد از کودکان نواحی فقیرنشین از برنامه های آموزش پیش دبستانی سه ساله دولتی و 7/66 درصد نیز از برنامه های یکساله آموزش پیش دبستانی بهره مند گردیده اند. از جمله مهم ترین مزایای کودکستان ها و مراکز پیش دبستانی کشور چین به ترکیب امور مراقبتی و آموزشی کودکان در جهت رشد بدنی، اخلاقی، فکری و زیبایی شناسی کودکان در اجزاء موزون و آمادگی آنان جهت بهره برداری از آموزش مدرسه ای ضابطه مند اشاره نمود. فعالیتهای آموزشی مراکز پیش دبستانی در ساختاری متشکل، هدفمند و چند جانبه از آموزش هدایت کننده به سوی تقویت و توانمندسازی و رشد ذهنی کودکان سازمان یافته است. علاوه بر پرداختن به فعالیتهای تفریحی کودکان که بخش اصلی فعالیتهای مراکز پیش دبستانی است، فراهم سازی محیط مناسب جهت ایجاد شرایط و فرصتهایی جهت مواجه واقعی کودک با مسائل و مشکلات زندگی و تقویت درک معانی از اهم اهداف اینگونه مراکز محسوب می گردد. در جهت ارتقاء کیفیت مدیریت مراکز پیش دبستانی، دولت به اتخاذ سری قواعد دسته بندی شده مشتمل بر« نظام مدیریتی و نظام کاری کودکستانها» بر پایه اصول علمی مدیریتی مبادرت نموده است. دولت چین همچنین به طراحی نظام ها و قوانینی در جهت ارزیابی کیفیت کاری معلمین و برآورد توانایی های آنان اقدام نموده است.
هدف مقطع آموزش پیش دبستانی ایجاد آمادگی ک ودکان جهت ورود به مراکز آموزش ابتدایی است.
طول دوره آموزش بر 1 سال مشتمل می گردد که از سن 5 سالگی آغاز می گردد. هر کلاس درسی 30 دقیقه به طول انجامده و بر 12 ساعت کلاسی هفتگی مشتمل می گردد.
اولویتهای آموزشی
از جمله مهمترین اولویتهای آموزشی مقطع آموزش پیش دبستانی در کشور چین می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
1- توسعه سرمایه گذاریهای خارجی در حوزه آموزش پیش دبستانی
بخش آموزش پیش دبستانی(ویژه کودکان رده های سنی 6-1 سال )با آینده درخشانی روبرو است. طبق آمار بدست آمده تاکنون بیش از 20 مؤسسه زنجیره ای پیش دبستانی در پکن تأسیس گردیده که هر یک از مراکز متعددی در سطح شهر برخوردارمی باشند . مراکزی از قبیل مرکز مراقبتی کودکان شرق، مرکز مراقبتی کودکان Body Care وابسته به آمریکا و مرکز مراقبتی Fun Dazzle هر یک از روش مدیریتی آموزشی خاص خود استفاده می نمایند .مرکز مراقبتی کودکان شرق که در سال 1998 به عنوان تنها مرکز تخصصی خصوصی در زمینه آموزش کودکان در پکن دایر گردید هم اکنون از 5 شعبه در سطح شهر پکن برخوردار می باشد که 4مرکز به نگهداری و آموزش کودکان رده های سنی 6-1 سال و 1 مرکز به آموزش زنان باردار اختصاص دارد.لازم به ذکر است که تاکنون مبلغی بالغ بر10 میلیون یوان (معادل 2/1 میلیون دلار ) جهت راه اندازی و فعالیت این مراکز سرمایه گذاری گردیده است. در این مرکز سیستم بهره گیری از والدین جهت ارائه برنامه های آموزشی ( Teacher as Parents ) که در کشورهای غربی مورد استفاده بوده به کار گرفته شده و به تدریج به روش چینی تغییر وضعیت داده است.
طبق آمار بدست آمده طی سال 1999 ، تعداد30 مرکز مراقبتی کودکان در26 شهر مختلف چین دایر گردیده است.مؤسسه چند ملیتی Body Care که مرکزیت آن در کشور آمریکا قرار دارد، از سال 1998 به فعالیت خود به صورت رایگان جهت برگزاری دوره های آموزش تغذیه و بهداشت کودک در پکن مبادرت نموده است. درسال 1999 موسسه فوق به منظورتوسعه فعالیتهای مراقبتی کودکان به تاسیس نخستین مرکزمشاوره درخصوص تغذیه و بهداشت کودکان مبادرت نمود .مؤسسه فوق همچنین به تاسیس دو مرکز جهت آموزش والدین در زمینه تغذیه ، هوش و روانشناسی کودک در پکن مبادرت نموده است.گفتنی است که کلیه معلمین این مراکز از زنان برخوردار از مدارک تحصیلی بهداشت و آموزش کودکان متشکل می گردد. مؤسسه فوق همچنین مرکر دیگری در شهر دالیان دایر نموده است .طبق آمار بدست آمده ، از سال 1999 تاکنون مبلغی بالغ بر 13میلیون دلار با مشارکت با نک آمریکایی DDB و شرکت Body Care در این زمینه سرمایه گذاری شده است . درسال1994، مؤسسه آموزش کودکان Fun Dazzle با هدف آموزش کودکان ازطریق سرگرمی و تفریح درچین آغاز به فعالیت نمود. این مؤسسه به ارائه خدمات مختلفی ازقبیل سرگرمی ،آموزش وتغذیه به کودکان مبادرت می نماید.
استفاده از سرگرمیها ی آموزنده برای کودکا ن به منظور تقویت نیروی آموزشی آنان بخش اعظمی از روش تدریس این مؤسسه راتشکیل می دهد .درمرحله نخست، این مؤسسه 12 میلیون یوان (معادل45/1 میلیون دلار)جهت دایرنمودن 1مرکز در شهرپکن و 1 مرکز در شانگهای سرمایه گذاری نموده است .
این مؤسسه امیدوار است بتواند 80 مرکز در شهرهای مختلف چین دایر نماید. این در حالیست که در حال حاضر کلیه این مؤسسات به دلیل بالا بودن هزینه های مختلف و پایین بودن درآمد والدین از درآمد ناچیزی برخوردار بوده و امیدوارند با افزایش نرخ در آمد مردم و افزایش آگاهی آنان نسبت به اهمیت آموزش پیش دبستانی در آینده از بازار کار خوبی برخوردار گردند. درحال حاضر در کشورچین 20 میلیون خانواده برخوردار از کودکان رده های سنی 3-1 سال وجود دارند که تا سال 2005 هفت در صد به این رقم افزوده خواهد شد.بنا به اعتقاد کارشناسان ، درکشوری که هرخانواده ازحق برخورداری از 1 فرزند بهره مند می باشد، 30 درصد هزینه های خانواده متعلق به کودک خا نواده می باشد که این رقم خود به جذب سرمایه های فراوانی در بخش آموزش پیش دبستانی منتهی می گردد. به واسطه توسعه مراکز فوق طی سالهای اخیر دولت چین به اتخاذ تدابیری در جهت ساماندهی این مراکز مبادرت نموده است.
علی رغم قوانین ومقررات تبیین شده توسط شهرداری پکن برای این گونه ، مقررات سرمایه گذاری دراین خصوص همچنان با مشکلات زیادی مواجه می باشد که باید مد نظر قرار گیرد.چراکه اغلب روشهای آموزشی بکار گرفته شده دراین مراکز از کشورهای غربی اتخاذ گردیده وتغییر آن بر اساس فرهنگ چینی چالش بزرگی برای این مراکز فراهم آورده است.
2- تأ مین سلامت و بهداشت کودکان
از سال 2002، آموزش چگونگی تأمین سلامت کودکان در کلیه مهدهای کودک و مدارس پیش دبستانی شهر شانگهای بعنوان برنامه درسی ویژه گنجانده شده است. گفتنی است که در صورت موفـقیت آمیز بودن ، برنامه فوق در سایر مراکز آموزشی کودکان کشور نیز به مورد اجرا گذارده خواهدشد.
لازم به ذکر است که طرح مذکور با همکاری سازمان جهانی KidsSafe برای نخستین بار در کشورچین به مورد اجرا گذارده شده است. طبق آمار بدست آمده، 1/26 درصد مرگ و میر کودکان در چین بر اثر جراحات وارده از طریق سوانح مختلف بوده است که جان کودکان را تهدید می کند.بر اساس آمار ، در شهر شانگهای 45/3 نفر از هر یکصد هزار کودک در اثر غرق شدن و 93/1نفر در اثر تصادف رانندگی جان خود را از دست می دهند.طبق این آمار 52 در صد از جراحتها هنگامی رخ می دهد که کودکان همراه خانواده خودمی باشند. این آمار و ارقام سبب گردیده تا توجه والدین به تضمین سلامت وامنیت کودکان جلب شده و اجرای برنامه آموزشی فوق نیز در این راستا می باشد.
3- اجباری سازی درس انگلیسی در دوره های آموزش پیش دبستانی
باتوجه به روند رو به افزایش علاقه والدین به آماده سازی فرزندان خود برای آینده ، درس انگلیسی در مهدهای کودک شهرهای بزرگ کشور چین به ویژه شهر پکن به صورت اجباری در آمده و در بسیاری از مهدهای کودک، از معلمین انگلیسی و کانادایی جهت تدریس دروس انگلیسی بهره برداری می گردد. بنابر آمار منتشره، بیش از 3 هزارموسسه آموزش زبان خارجی، در کشور چین فعالیت دارند که در آمد آنها بر10میلیارد یوان (معادل 2/1 میلیارد دلار آمریکا) بالغ می گردد.
معضلات آموزشی
از جمله مهمترین مشکلات پیش روی آموزش مقطع پیش دبستانی می توان به افت راندمان نظام آموزش پیش دبستانی اشاره نمود. در قانون آموزش و پرورش چین بطور واضح آمده است که آموزش و پرورش کودکان پیش دبستانی نخستین مرحله آموزش و پرورش و بخش مهمی از برنامه های آموزشی دولت است . این نوع آموزش در ”برنامه اجرایی ارتقا آموزش و پرورش چین طی قرن 21 ” پیش بینی شده و در آن آمده است که آموزش و پرورش کیفی و توانمند باید از مقطع آموزش پیش دبستانی آغاز گردد.این در حالیست که از سال 1995 تا 2001 تعداد مراکز آموزش پیش دبستانی و شمار کودکان تحت تعلیم این مراکز با سیر نزولی مواجه بوده است. تعداد مراکز آموزش پیش دبستانی سراسر چین از 180 هزار باب به 110 هزار باب و شمار کودکان حاضر در این مراکز نیز از 112 / 27 میلیون نفر به 218 / 20 میلیون نفر و نسبت کودکان رده های سنی3 تا 6 سال از 41 درصد به 34 درصد کاهش یافته است .علت اصلی این مسئله آنست که برخی از دولت های محلی به آموزش وپرورش پیش دبستانی اهمیت نداده و بر این عقیده اند که آموزش و پرورش پیش دبستانی بخشی از آموزش اجباری محسوب نمی گردد . در زمان اجرای کوچک سازی ساختار اداری دولت ، برخی از سازمانهای اداری مرتبط با آموزش پیش دبستانی حذف شده و آموزش کودکستانی تحت نظارت دولت قرار نگرفته است ، برخی از دولتهای محلی نیز، مقطع آموزش پیش دبستانی را وارد عرصه بازار خصوصی نموده و مبادرت به قطع بودجه مدارس پیش دبستانی نمودند. بدین ترتیب حقوق معلمین مدارس پیش دبستانی و هزینه آنان تامین نگردیده است. بلکه آنان جهت تامین بودجه مورد نیاز خود به کارهای دیگر روی آوردند . به علت کمبود بودجه حتی تعدادی از مدارس پیش دبستانی به بخش خصوصی فروخته شده و یا به انبار تبدیل گردیده اند . با توجه به وضعیت پیش آمده و جهت جلوگیری از بروز لطمات بیشتر به بخش آموزش پیش دبستانی ، ادارات مربوطه دولتی در حال تدوین مقرراتی جهت ” اصلاح ساختار و توسعه آموزش پیش دبستانی ” می باشند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 17 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 15 |
نظریه های یادگیری
مقدمه :
یادگیری تغییر نسبتا دایمی در رفتار است که در نتیجه تمرین حاصل شده است. تغییراتی در رفتار که حاصلاش (و نه تمرین) ، با شرایط موقت جاندار (مثل خستگی یا حالات ناشی از مصرف برخی داروها) باشند مشمول این تعریف نمیشود
نقش یادگیری در همه صحنههای زندگی نمایان است. یادگیری نه تنها در آموختن خاص مطالب درسی ، بلکه در رشد هیجانی ، تعامل اجتماعی و حتی رشد شخصیت نیز دخالت دارد. مثلا یاد میگیریم از چه چیزی بترسیم، چه چیز را دوست بداریم. چگونه مودبانه رفتار کنیم و چگونه صمیمیت نشان دهیم.
نظریه های یادگیری
اصولاً هر فعالیتی یک مبنای نظری دارد که منتج از یک سری تحقیقات و تابع یک اصول و شناخت کلیت یافته¬ای است .
نظریه به معنای وسیع عبارتست از تعبیر و تفسیر حوزه ای از شناخت . در نتیجه براساس این تعریف، نظریه¬های یادگیری اصول کلیت یافته¬ای هستند در زمینه یادگیری و شرایط آن . یعنی نظریه¬های یادگیری در واقع تحلیل کننده شرایط یادگیری است .
بسیاری از معلمین و دانشجویان بین نظریه و فرضیه تفاوت قائل نیستند یا اشتباه می¬کنند وقتی می-گوییم فرضیه یعنی یک راه حل احتمالی علمی مسأ¬له در برابر یک مسأ¬له¬ای که هنوز صحت و سقم آن تأیید و یا رد نشده است .
اما نظریه ها مجموعه ای از معرفت و دانش بشری هستند در حوزه¬ای از مطالعات که دقیقاً به اثبات رسید ، این نظریه یا مجموعه تحقیقات یک کلیات دارند که مجموعه آنها را شامل می¬شود . در واقع بر اساس آن کلیات است که شما می¬توانید یک فعالیت را تعریف و تفسیر کنید بنابراین به معنای تأ¬یید نشده هستند ، اما به این معنی نیست که مطلق باشد ، همین است و دیگر عوض نمی¬شود ، خیر . پس نظریه قابل تغییر و تحول هست. در نظریه مجموعه عوامل در اختیار محقق نیست مخصوصاً در تحقیقات علوم انسانی و گیاهی ، گر چه اکثر نظریه¬ها¬یمان در روانشناسی تربیتی و یادگیری بر اساس تحقیقاتی است که در آزمایشگاه صورت گرفته و دقیقاً همان مراحل کنترل که در بقیه تحقیقات وجود دارد در اینجا حاکم است ولی با این حال ما نظریه را بعنوان یک قانون و قطعیت نگاه نمی¬کنیم ولی نتایج تأ¬یید شده و پذیرفته شده بر اساس کار محقّقان است .
نظریه¬های مختلفی در زمینه یادگیری وجود دارد که ما آنها را در دو حوزه و قلمرو مورد تحلیل و بررسی قرار می دهیم .
حوزه رفتار گرایی یا نظریه¬های شرطی
حوزه نظریه¬های شناختی
دیدگاه این دو نظریه در مورد یادگیری و حتی در زمینه آموزش کاملاً با یکدیگر متفاوت هستند. حال این سؤال مطرح می¬گردد که اگر یادگیری یک مفهوم مشخص است ، پس چرا این همه نظریه¬های مختلف وجود دارد و نقد زیاد شده است ؟
دلیل آن اینست که محقق و روانشناس بر اساس دیدگاه خود و یا از منظری که به یادگیری نگاه می¬کند آنرا تعبیر و تفسیر می¬کند بنابراین نگاه او درست است و غلط نیست . او از یک زاویه نگاه می¬کند اما باید یادآور شد که نظریه نمی¬تواند باز¬گو کننده تمام مجموعه فرآیند یادگیری باشد .
اگر چه مقوله بحثمان در این حوزه و حیطه نیست و عزیزان باید به کتاب روانشناسی تربیتی و یادگیری مراجعه کنند . اما چون در جلسه قبل بحث ما تدریس و یادگیری بود لذا باید از نظریه یادگیری تا حدودی آشنا باشیم .
در نظریه رفتارگرایی افراد زیادی را دیدید که معروفترین آنها اسکینر و پاولف می¬باشند. اما آنچه در روانشناسی تربیتی بیشتر مطرح می¬باشد اسم اسکینراست که مترادف شده با رفتارگرایی رفتارگرایان اصولاً یادگیری را عبارت از ایجاد و تقویت رابطه و پیوند بین محرک و پاسخ در سیستم عصبی فرد می¬دانند . اینها معتقدند یک نوع رابطه و پیوند عصبی بین محرک و پاسخ است که در فرد تغییر ایجاد می¬کند .
البته دیدگاهها متفاوت است که مشهورترین آنها شرطی شدن کلاسیک یا شرطی شدن پاولوفی و یا شرطی شدن واکنشی است و دیگر نظریه شرطی شدن فعال است که بیشتر بنام اسکینر است ، که ما سعی می¬کنیم برای نمونه اشاره کنیم . و بعد این نظریه¬ها را تحت عنوان الگوهای یادگیری دنبال کنیم.
حال سؤال اینجاست که چرا ما نظریه¬ها را تحت عنوان یادگیری دنبال کنیم ؟
می¬گوئیم چون می¬خواهیم کاربرد آن را بررسی کنیم بهمین دلیل نظریه¬ها را تحت عنوان الگوهای یادگیری ذکر می¬کنیم .
پس از دیدگاه رفتارگریان یا شرطی شدن ، یادگیری یا تغییر عبارتست از ایجاد و تقویت رابطه بین محرک و پاسخ در حالی که در نظریه شناختی برعکس است . آنها معتقدند یادگیری ناشی از شناخت، ادراک و بصیرت است اما به هیچ وجه شناختیها منکر نظریه رفتارگرایان نیستند چون هر کدام از آنها از زاویه¬ای به قضیه نگاه می¬کنند به قول مولوی « هر کسی از دید خود شد یار من وز درون من نجست اسرار من » بنابراین هر کس نظر خودشان را بیان می¬کنند .
برای نمونه از رفتاریها ، نظریه سورن¬لایت و از شناختیها هم نظریه « برونر » را مطرح می¬کنیم و تیتروار آنرا مورد بحث و بررسی قرار می¬دهیم .
همه شما با کاری که آقای سورون¬لایت با گربه یا حیوانی که در قفس بوده انجام داده. آشنا هستید حیوان گرسنه است ، و وقتی که گرسنه است به تلاش می¬افتد ، و حرکت می¬کند و بطور نا¬خودآگاه بر روی کفه قرار می¬گیرد ، به محض اینکه روی کفه قرار گرفته غذا در اختیارش قرار داده می¬شود. گربه ، کم کم از طریق آزمایش و خطا درمی¬یابد که هرگاه غذا می¬خواهد باید روی کفه قرار بگیرد بر همین اساس از نگاه سورون¬لایت و اسکینر ، یادگیری چه در انسان و حیوان در اثر کوشش و خطا ایجاد می¬شود . آنان برای تحلیل و حمایت نظری از بحث خودشان ، تحقیقات آزمایشگاهی زیادی دارند و سه قانون را مطرح می¬کند .
یکی از این قوانین ، قانون آمادگی است ، قانون آمادگی یعنی چه ؟
یعنی اینکه فرد باید به یک مرحله از رشد و دانش برسد که بتواند موضوع را بفهمد ، مثلاً فردی چراغ نفتی دارد و می¬خواهد روشن کند کبریت می¬زند ولی روشن نمی¬شود . فکر می¬کند نفت ندارد و یا کبریت مشکل دارد ولی مشکل از آنها نیست با اندکی دقت متوجه می¬شود فتیله به اندازه کافی بالا کشیده نشده که شعله بتواند به آن برسد.
بنابراین کار معلم در اصرار وزیدن برای آموزش دادن دانش¬آموزان که از نظر ظرفیت عقلی و ذهنی به آن مرحله نرسیده مثل روشن کردن چراغ نفتی است .
قانون دیگری که آقای سورون¬لایت در بحث مطرح می¬کند ، قانون اثر است
یعنی بین محرک و پاسخ باید رابطه خوشایندی وجود داشته باشد . یعنی اگر گربه که بر روی کفه قرار گرفته بجای غذا ، کتک بخورد . آیا دوباره بر روی آن کفه قرار خواهد گرفت برای گرفتن غذا ؟ مسلماً خیر پس غذا ، یک عامل محرک خوشایند است .
در این آزمایش و خطا وقتی رفتاری از ارگانیسم سر زد . باید این رفتار همراه باشد با یک فرایند خوشایند تا موجب تثبیت شود . این یک قانون اثر است .
سومین قانونی که آقای سورون¬لایت مطرح می¬کند، قانون تمرین و تکرار است
ایشان معتقد است وقتی قانون اثر یعنی رابطه بین محرک و پاسخ خوشایند شد . اگر چنین رفتاری تکرار و تمرین شود ، بیشر تأثیر می¬گذارد . بنابراین در نظامهای آموزشی ، فرهنگ تکلیف و تمرین دادن رایج شد ولی سؤال اینجاست که آیا هر نوع تکلیف و تمرین و یا تکراری موجب یادگیری خواهد شد . جای تأمل دارد و حتی خود آقای سورون¬لایت در پایان کارهایش می-گوید ، هر تغییر تکراری موجب یادگیری نمی¬شود و حتی ممکن است برخی از تمرینها موجب باز داشتن یادگیری و کندی یادگیری شود . مثل تمرینهایی که در گذشته اغلب مدارس داشند ، تمرینهای تکراری و بی¬معنا و خسته کننده¬ای که ما در طول تحصیلات داشتیم .
در اینجا سورون¬لایت حداقل دو ویژگی برای تمرین مطرح می¬کند
عامل شدت : به زبان ساده هر چه محرک در مقابل محرکی که ارائه می¬شود خوشایند باشد و از شدت خوشایندی بیشتری بر¬خوردار باشد ، یادگیری بیشتر خواهد بود یعنی اگر تمرینی که من انجام می¬دهم احساس کنم علاقه¬مند به این تمرین هستم ، آن تمرین مؤثر است و اگر تمرین با بی¬میلی و با فشار انجام دهم ، نتیجه بخش نیست .
عامل تازگی : هر چقدر فعالیتی که ارگانیسم بخواهد انجام دهد ، تازگی داشته باشد ، یادگیری بیشتر است و هر چقدر مطالب تکراری و کهنه باشد و از تازگی برخوردار نباشد آن تمرین ، زیاد تمرین موثر نخواهد بود . بنابراین معلمان در امر تدریس و آموزش بچه¬ها باید به این دو امر توجه داشته باشد و اگر دو عامل شدت و تازگی در تمرین حذف شود ، درس جذابیت خود را از دست می¬دهد اما در نگاه شناختی«برونر» بعنوان یکی از شاخصه¬های این نوع تئوری مطرح می-باشد .
در حالیکه رفتارگراها معتقدند که محیط یک عامل بسیار مهم در امر یادگیری است . همانطوری که اسکینر اشاره کرد و می¬گوید با دستکاری عامل محیط می¬توانیم موجب یادگیری آن موجود زنده شویم اما در دیدگاه شناختیها ، یادگیری را . تنها عامل محیطی نمی¬دانند بلکه آنرا یک عامل درونی و ذهنی رابطه و شناخت پدیدها ، بصیرت و بینش تلقی می¬کنند .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 12 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 11 |
روشهاى مربیان در مدرسه بهمنظور ایجاد خلاقیت
دیدگاه مربیان
ساختار کلاس درس
حقّ انتخاب
محدودیتها و استانداردها
تجارب ویژه
فلسفهٔ کلی آموزش
استراتژی روزانهٔ تدریس
برانگیختن استعدادهای برانگیخته نشده
القاء تدریجی عادات خلاقیت
چنانچه اغلب پدران و مادران کودکان مدرسه تشخیص مىدهند، مربیان تأثیر بسیار زیادى نه تنها بر موفقیت تحصیلى کودک که بر روش کودک در قبال مدرسه و بهطور کلى بر یادگیرى دارند.
به همین نحو، مربیان توانائى تضعیف حس کنجکاوى طبیعى کودکان را داشته و مىتوانند انگیزهٔ آنان را از میان ببرند، حس احترام به خود را در کودکان سرکوب کنند و مانع از خلاقیت آنان گردند. در بعضى جهات، مربیان خیلى خوب (یا خیلى بد) مىتوانند نفوذى بسیار قوىتر از پدر و مادران بر روى کودکان داشته باشند.
چرا مربیان چنین قدرتى دارند؟ زیرا آنان فرصتهائى بیش از پدران و مادران براى برانگیختن و یا تضعیف خلاقیت در اختیار دارند. اغلب کودکان در عرض هفته، زمان بیشترى را با مربیان خود مىگذرانند تا با پدران و مادران خود. مربیان بنابر ضرورت شغلى خود مستقیماً مىتوانند کودکان را مورد ارزیابى قرار دهند و از آنجائى که کودکان مشتاقانه به پیشرفت خود علاقهمند هستند، مربیان مىتوانند به نوعى صداى الهى تبدیل شوند.
آیا مربیان حقیقتاً مىتوانند خلاقیت را آموزش دهند؟ مربیان مطمئناً قادر به آموزش قلمرو مهارتها یعنى مهارتهاى علمى و فنى در قلمروهاى خاص مانند سخنوری، ریاضیات و یا هنر مىباشند. در حقیقت اغلب مردم این کار را جزئى از شغل مربیان مىدانند. مربیان تا حدى مىتوانند مهارتهاى خلاقیت مانند روشهاى تفکر دربارهٔ مسائل و قوانین علمى براى تدبیر راههاى جدید نگرش به مسائل را هم آموزش دهند. چنین مهارتهائى را مىتوان مستقیماً آموزش داد اما بهترین روش انتقال، طرق نمونه بودن خود مربى است.
اما در مورد جزء دیگر خلاقیت یعنى انگیزهٔ درونى چطور؟ آموزش مستقیم انگیزهٔ درونی، غیرممکن است و نمىتوان به کودکان گفت انگیزهٔ درونى داشته باشند. ولى مربیان مىتوانند با بیان آزادانهٔ احساس خود از قبیل کنجکاوی، علاقه، شادى و احساس شخصى مبارزهطلبی، نمونهاى براى کودکان باشند. مهمترین راه براى ترغیب انگیزهٔ درونى در مدرسه، تشکیل کلاس درسى است که محیطى عارى از فشارهاى خارجى که مخرب چنین انگیزهاى است داشته باشد.
پس در واقع، مربیان نمىتوانند بیش از پدران و مادران خلاقیت را به کودکان بیاموزند. اما مىتوانند خلاقیت را رواج داده، پرورش دهند و موجب رشد آن گردند.
دیدگاه مربیان
مهمترین راهى که مربیان از آن طریق قادر هستند خلاقیت را در کودکان ترغیب نمایند حمایت از انگیزهٔ درونى آنان است. همهٔ کودکان، قلمرو مهارتها را در مدرسه فرا مىگیرند (بعضى بهتر از دیگران). اغلب آنان از طریق تماس با نمونههاى تفکر خلاق مىتوانند مهارتهاى خلاقیت را بهدست آورند. اما تعداد کمى از کودکان مدرسه را در حالى ترک مىنمایند که انگیزهٔ درونى آنها دستنخورده باقىمانده است.
انگیزهٔ درونى هنگامى رشد مىکند که مربیان معتقد به دادن استقلال نسبى به کودکان در کلاس درس باشند. اما این سؤال مطرح است که چه نوع مربیانى بیشتر از دیگران قادر هستند کلاس درسى که در جهت استقلال عمل کند تشکیل دهند؟ پاسخ این است که مربیانى موفقتر هستند که کامل نبودن خود را قبول داشته باشند و براى کودکان احترام عمیق قائل باشند. با این روش، حتى مربیان کودکان بسیار خردسال مىتوانند به آنان کمک کنند در یادگیری، همکارى واقعى بنمایند.
فلسفهٔ کلى آموزش
عناصر اصلى فلسفهٔ آموزش، که موجب ترغیب خلاقیت در کودکان مىگردد، عبارت است از:
- یادگیری، بسیار مهم و تفریحى است.
- کودکان بهعنوان افراد منحصر به فرد قابل احترام و محبت هستند.
- کودکان باید یادگیرندهٔ فعال باشند. باید آنان را ترغیب کرد که علایق، تجارب، ایدهها و وسایل خود را به کلاس درس بیاورند. باید به کودکان اجازه داده شود که دربارهٔ هدفهاى کار روزانهٔ خود با مربیان بحث نمایند و به آنان استقلال کارى داده شود تا تصمیم بگیرند چگونه آن هدفها را به انجام برسانند.
- کودکان باید در کلاس درس خود، احساس آسایش و تشویق کنند. همچنین تنش و فشار نباید وجود داشته باشد.
- کودکان باید داراى حس مالکیت و غرور دربارهٔ کلاس درس خود باشند. آنان باید در سر و سامان دادن کلاس و نگهدارى آن دخالت داشته باشند. باید تشویق شوند وسایلى را از منزل به کلاس بیاورند (حتى ”آشغال“) و از آنها در فعالیتهاى آموزشى استفاده کنند. مربیان باید بگویند ”این کلاس درس من نیست. این کلاس درس ماست!“
- مربیان منبع اطلاعات و هدایت هستند نه افراد پلیس یا گروهبانهاى مشق نظامى دهنده و یا خدا. کودکان باید براى مربیان احترام قائل شوند اما در حضور آنان نیز، احساس راحتى نمایند.
- مربیان باهوش هستند اما کامل نیستند.
- کودکان باید براى بحث بىپرده و دربارهٔ مسائل با مربى یا همکلاسىهاى خود، احساس آزادى نمایند. این کلاس درس براى همه است و براى حفظ آرامش آن شریک هستند.
- تجارب یادگیرى باید حتىالامکان به تجارب دنیاى واقعى کودکان نزدیک باشد. کودکان باید در کلاس قدرت و مسئولیت داشته باشند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 11 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 11 |
نحوه تهیه گزارشهای مورد نیاز یک آموزشگاه
پایه های اساسی و مقررات مکاتبات اداری:
برای گزارش نویسی تعریف های گوناگونی شده که ساده ترین آنها، انتقال پاره ای از اطلاعات به کس یا کسانی که آگاهی کافی ندارند.
به عبارت دیگر شخص حقیقی یا حقوقی برای کسب اطلاعات بیشتر نیاز به گزارش دارد.
مثلاً اطلاعاتی که از رسانه های گروهی یا روزنامه ها دریافت می کنیم، یک نوع گزارش محسوب می شود.
شناسایی پایه ای اساسی آئین نگارش:
نگارش به معنی نوشتن است و دارای دو مفهوم کلی است:
الف: مفهوم عام: نوشته ای مانند نامه یا گزارش یا خبر را نگارش گویند.
ب: مفهوم خاص: کسی که هنر نویسندگی داشته و قدرت پردازش مطالب گوناگون را دارد و نوشته هایش ساده و زیبا و رسا بیان می شود.
ولی در این جا از مفهوم عام آن استفاده کرده و هدف ما تهیه نامه یا گزارشات ساده آموزشگاهی است که بتواند نیازهای آموزشگاه را با زبان ساده و رسا، بیان داشته و خواسته های خود را در طرح یا الگوئی خاص گزارش نماید.
ضمناً در نظر داشته باشید نویسنده فقط برای خود نمی نویسد، بلکه مقاله یا گزارشات و یا نمایشنامه و کتاب او باید طوری باشد که در خواننده تأثیر گذارد. یعنی مسئولیت نویسنده سنگین است و نوشته هایش با روح انسان سروکار دارد.
گرچه برای همه نویسندگان صفات خاصی را نمی توان ذکر کرد، اما می توان گفت که یک نگارنده باید یک فرد آگاه و مطلع باشد و قلم خود را با چیزهای بی ارزش مانند پول و مقام نفروشد و واقعیات را بنویسد.
برای آموزش نگارش دستورالعمل خاصی وجود ندارد ولی لازم است موارد زیر را در نظر داشته باشید.
1- مطالعه و خواندن: یکی از بهترین دوستان انسان کتاب است و با استفاده از این وسیله می توان مؤثرترین وسایل کسب مهارت را در نوشتن کسب نمود.
با خواندن نوشته ها، روش نگارش را می آموزیم.
2- نوشتن: یکی از کارهایی که موجب افزایش مهارت در نویسندگی می شود، نگارش و نوشتن است. زیرا در اثر تمرین و نوشتن، با روشهای مختلف نگارش آشنا می شویم.
3- رعایت نظم و ترتیب نگارش:
هر نوشته یا گزارش رسمی بر اساس نظم و ترتیب خاصی صورت می گیرد که مراحل آن به صورت زیر است.
الف: تفکر و دقت در نوشتن
ب: طرح یا الگوی نوشتن
در مرحله اول لازم است در مورد مطالب موردنظر تفکر و اندیشه نمود و در مرحله دوم لازم است نویسنده نقشه کار و فهرست مطالب و نکات اصلی را به ترتیبی بنویسد که عبارات روشن، رسا و واضح باشد و سعی کند هیچ مطلبی را از قلم نیاندازد.
مثلاً در مورد طرح گزارش دربارة آموزش مطالب زیر را به صورت سلسله مراتبی تهیه و به مقامات بالاتر گزارش نماید.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 20 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 21 |
نظارت و راهنمایی آموزشی
بسیاری از اندیشمندان، مشکلات راهنمایان تعلیماتی را ناتوانی در ایجاد رابطه مفید و برقراری تفاهم موثر با معلمان و مدیران ذکر کرده اند. مضافا به منظور آن که معلمان بیشتر به ارزش و مقام خود پی برده و محیط را طوری آماده سازند که دانش آموزان در هر فرصتی از توانایی های خود حداکثر استفاده را ببرند.
راهنمایان تعلیماتی که تجربه و آمادگی بیشتری در تدریس دارند سریعتر توسط مدیران و معلمان پذیرفته شده و بهتر می توانند با آنان در جهت یاددهی- یادگیری دانش آموزان ارتباط برقرار سازند.
بسیاری از اندیشمندان، مشکلات راهنمایان تعلیماتی را ناتوانی در ایجاد رابطه مفید و برقراری تفاهم موثر با معلمان و مدیران ذکر کرده اند. مضافا به منظور آن که معلمان بیشتر به ارزش و مقام خود پی برده و محیط را طوری آماده سازند که دانش آموزان در هر فرصتی از توانایی های خود حداکثر استفاده را ببرند، راهنمایان تعلیماتی بایستی نکات چندی را به قرار زیر به منظور بهبود امر نظارت و راهنمایی تعلیماتی مورد توجه قرار دهند:
۱) اهداف و فلسفه های نظارت و راهنمایی تعلیماتی را به خوبی بشناسند وکلیه معلمان و مدیران را با این اهداف و فلسفه ها آشنا سازند.
۲) کلیه مدیران و معلمان را چه با تجربه و چه کم تجربه، مورد تکریم قرار داده و به طرق مختلف به شخصیت آنان احترام بگذارند.
۳) به اظهارنظرهای مدیران و معلمان و سایر کارکنان مدرسه توجه نشان داده و پیشنهادهای سازنده آنان را به منظور بهبود آموزشی و پرورشی مدرسه لحاظ کنند.
۴) روحیه معلمان و مدیران حوزه فعالیت خود را به خوبی شناخته و در تقویت هرچه بیشتر آنان تلاش نمایند.
۵) با بها دادن به روابط انسانی که روز به روز در مناسبات انسان ها گسترش می یابد، فضای مدرسه را به فضایی سالم و صمیمی و بالنده مبدل سازند.
۶)شنونده خوبی باشند و به مسائل معلمان و مدیران به دقت گوش داده و در رفع و حل مسائل، هم از خود آنان و هم از متخصصان کمک بگیرند.
۷) صمیمی و خونگرم بوده و در جهت ایجاد رضایت خاطر معلمان و مدیران بکوشند.
۸) با نظریه های یادگیری، اصول برنامه ریزی آموزشی و درسی، روش های تدریس و به طور کل طراحی آموزشی آشنا بوده و در فرایند آموزش و پرورش مدرسه و نحوه رهبری آموزشی خود، معلمان را به استفاده از اصول و نظریه های ترتیبی ترغیب نمایند.
۹) اعتماد معلمان و مدیران را به خود جلب کرده تا آنان برای رفع نیازهای آموزشی خویش به ایشان مراجعه نموده و توصیه های آنان را با اطمینان بیشتری به کار گیرند.
۱۰) مانند هر مربی دیگری نیاز به مطالعه مستمر داشته تا از مطالب و اصطلاحات جدید در خصوص نظارت و راهنمایی تعلیماتی اطلاع یافته و خودرا در سطح مسائل جاری، علمی و حرفه ای قرار دهند.
۱۱) نقش راهنمای تعلیماتی در محیط های آموزشی باید براساس تقویت، حمایت، همکاری و یاری معلم و مدیر مبتنی باشد، نه بر صدور دستور و امریه، تا تحقق اهداف ترتیبی امکان پذیر گردد.
۱۲) تا می توانند بایستی نظرات و پیشنهادهای سازنده معلمان و مدیران را مورد استقبال گرم و دوستانه قرار داده و با استفاده از آنها در اتخاذ تصمیمات، ایشان را در ادامه همکاری و شرکت فعال در محیط های آموزشی تشویق کنند.
۱۳) نظارت و راهنمایی تعلیماتی به الگو یا روش خاصی محدود نمی گردد، از این رو راهنمایان تعلیماتی باید براساس تحقیقات و نظرات اندیشمندان و تجارب ارزنده خویش همواره راه های موثر و قاطع تری برای کار کردن مطلوب با معلمان و مدیران را جستجو کنند.
۱۴) همچنان که نظارت مداوم و اعمال کننده زیاد، آزادی عمل معلمان و مدیران را سلب می کند، همان طور هم نظارت محدود و کنترل ناکافی موجب می گردد که نیروها و منابع مفید در سازمان های آموزشی به نحو مطلوب مورد بهره برداری قرار نگرفته و در نتیجه نیل به اهداف سازمانی مشکل گردد. از این رو راهنمایان تعلیماتی باید چنان تعادلی بین نظارت و کنترل معلمان و مدیران و آزادی عمل آنان به وجود آورند که زمینه های رشد محیط های آموزشی و توسعه خلاقیت های معلمان و مدیران فراهم گردد.
۱۵) تا می توانند در اجرای طرحهای آزمایشی برنامه های درسی و ارزشیابی از وسایل آموزشی و تجویز و نمایش فنون جدید تدریس پیشگام و پیشتاز بوده تا امر نظارت و راهنمایی همچنان پویایی خود را حفظ کند.
۱۶) بایستی خدمات برجسته و کارهای ممتاز معلمان و مدیران را مورد تشویق و تقدیر قرار داده و ترتیبی اتخاذ کنند که این قبیل اقدامات به طرق مختلف به اطلاع یکایک معلمان برسد.
این کار چنان که کیمبل وایلز می نویسد ۲حسن دارد:
۱) موجب می شود تا معلمی که به اقدامات برجسته مبادرت کرده تشویق گردیده و در نتیجه کوشش های خود را افزونتر سازد.
۲) باعث می شود تا سایر معلمان و مدیران در اجرای فعالیت های مشابه و جدید تشویق و ترغیب گردند.
مقایسه نظارت و راهنمایی آموزشی سنتی و جدید از سال 1900 میلادی تا حال
قبل از سال 1900 عمدتاً نظارت و راهنمایی از طریق بازرسی اداری و رسمی مدرسه و کلاس درس به وسیله افراد غیر حرفه ای و در بعضی موارد به وسیله شهروندان محلی یا مذهبی یا کمیته های ویژه ( متشکل از افراد عادی) انجام می گرفت. در آن زمان، بازرسی به معنای تفتیش کار معلم و نگاه تیز بینانه و منتقدانه بازرسان به برنامه های مختلف مدرسه، بویژه معلم بود. بازرسان همواره در صدد عیب یابی و یافتن نقطه ضعفهای ناشی از عدم انطباق معیارهای وضع شده در آموزش و پرورش با فعالیتهای در حال اجرای معلم بودند. رابطه بین معلم و بازرس خشک و مستبدانه و تؤام با ترس، ظن و شک بود.
در اوایل قرن بیستم، همزمان با تحولات جدید علمی و صنعتی، مفهوم نظارت و راهنمایی در مدارس تغییر یافت. به معلمان دستورالعملهایی داده می شد که موظف بودند طبق آنها عمل کنند و هدف راهنمایان از بازرسی مدارس آگاهی از امر بود که معلمان مطابق دستورات انجام وظیفه می کنند یا خیر، چون در آن زمان آموزش هنوز جنبه تخصصی نداشت و بیشتر معلمان افرادی بودند که برای حرفه معلمی آموزش رسمی ندیده بودند و مانند معلمان امروزی تحصیلات آکادمیک نداشتند، بلکه فقط دوره دبیرستان را به اتمام رسانده بودند
در اواخر دهه 1920 اعتراض به تعیین برنامه درسی و روش تدریس به وسیله مدیران رده بالای آموزش و پرورش و تحمیل آن به معلمان بیشتر شد. نویسندگان هدف از نظارت را راهنمایی معلمان می پنداشتند، نه بازرسی و تعیین روشهای تدریس و برنامه های درسی برای آنان. معلمان باید افرادی حرفه ای باشند و برای حرفه ای شدن بناچار بایست به حداکثر رشد حرفه ای می رسیدند.
در دهه 1930 بدلیل تأکید اساسی بر نظارت و راهنمایی دموکراتیک یا آزاد منشانه با معلمان به نحوی رفتار می شد که مجبور می شدند از طریق این نوع رفتار و روابط دوستانه که غالباً بر جنبه های انسانی تأکید داشت، فعالیتهایی را که راهنمایان آموزشی بر عهده آنها گذاشته بودند انجام دهند.
در دهه 1930 و 1940 کسانی که در سیستم آموزشی فعالیت داشتند باید یکدیگر را در امور آموزشی راهنمایی کرده، برای رفع مشکلات خود از تجربیات ونظریات افراد کارآزموده و مجرب استفاده نمایند، خواه آنان به طور رسمی راهنمای آموزشی باشند، خواه نباشند. در این دوره بر مشارکت و همکاری گروهی همه کارکنان مدرسه در بهبود وضع آموزش تأکید می شد.
در اواخر دهه 1940 و 1950 با تأکید بر پیشرفت کار آموزش وقت زیادی برای کمک به پیشرفت معلمان صرف می کردند و کمتر در مورد کار آنان به قضاوت می پرداختند. در خلال این سالها کارهای گروهی مشترک و روابط آزاد منشانه برای اصلاح و پیشرفت کار آموزش توسعه فراوانی یافت و در همین سالها بود که نظارت و راهنمایی در آموزش و پرورش جنبه تخصصی یافت و صاحبنظران و نویسندگان در این زمینه آثاری را خلق کردند. در بسیاری از مناطق آموزشی راهنمایان آموزشی مسئولیت توسعه برنامه های درسی جدید را عهده دار شدند.
در اواخر دهد 1950 ، دیگر نظارت و راهنمایی به مفهوم بازرسی، پیدا کردن نقاط ضعف معلم، حذف طرحهای نامناسب و استفاده از روشهای دستوری و اجرای آنها به وسیله اشخاص خاص نبود، بلکه به مفهوم بررسی و تحلیل کل فرایند تدریس، یادگیری، هدفها، ابزار و وسایل، روشها، معلم، دانش آموز و محیط کار بود.
در دهه 1960 بار دیگر نقش و وظیفه راهنمایان آموزشی تغییر یافت؛ بدین معنا که برخی از راهنمایان آموزشی خود را عامل اصلی هدایت فرایند تغییر در مدارس می دانستند و مشکلشان پیدا کردن استراتژی مناسب برای هدایت این تغییر بود و برخی دیگر خود را افرادی حرفه ای می پنداشتند که باید مشکلات برنامه درسی و تدریس را حل کنند. راهنمایان آموزشی در تصمیم گیریها یا تغییر برنامه های درسی به منظور اصلاح شرایط یادگیری دانش آموزان نیز با معلمان همکاری می کردند. در نتیجه در این دهه راهنمایان آموزشی نقشهای چندگانه ای پیدا کردند و بالطبع معلمان در مورد نظارت و راهنمایی آموزشی دچار ابهام و سردرگمی شدند.
در اوایل دهه 1970 صاحبنظران در آثار خود عمدتاً به تجزیه و تحلیل فرایند تدریس و یادگیری و همچنین گسترش مفهوم جدید نظارت و راهنمایی بالینی پرداختند. در این دهه با اینکه عواملی مانند تشکیل اتحادیه های معلمان در روابط بین راهنمایان آموزشی و معلمان موانعی ایجاد کرد، راهنمایان آموزشی همچنان به کار خود و حمایت از معلمان ادامه دادند.
در دهه 1980 راهنمایان آموزشی تحت عنوان معاون آموزشی مدیر یا مدیر برنامه کار می کردند و در بسیاری از مناطق آموزشی به علت کم اهمیت شدن نقش آموزشی راهنمایان کار آنان بیشتر جنبه مدیریتی پیدا کرد و مفهوم جدید مدیریت آموزش مورد توجه قرار گرفت.
در حال حاضر، با توجه به دگرگونیها و تحولات بسیار در زمینه های مختلف علوم و تکنولوژی که موجب تغییر روشهای تدریس معلمان و ابزار مورد استفاده آنان گردیده است. در نظامهای آموزشی پیشرفته، برنامه های نظارت و راهنمایی آموزشی بطور وسیعی به کار گرفته شده است. هدف از این تلاشها حفظ و تداوم هماهنگی مدارس و معلمان با الگوهای توسعه در جامعه است.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 18 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 14 |
روش های مطالعه و برنامه ریزی
فنون موفقیت برای کنکور
از آن جایی که برای موفقیت در کنکور عوامل بسیار سهیم هستند در این فصل نکات مهم در روش مطالعه کنکور ارائه خواهد شد.
1- مثبت گرا باشید خود را فرد موفقی ببینید، به خودتان اطمینان دهید که موفق می شوید زیرا مثبت فکر کردن باعث اعتماد به نفس می شود و هیچ وقت جنبه های منفی را در نظر نگیرید زیرا باعث ناامیدی و د لسردی شما می شود اگر خود را باور نداشته باشید آن وقت چه انتظاری از دیگران دارید که برایتان قضاوت مثبتی داشته باشند.
کسی که خود را کم استعداد- کم حافظه می بیند و نوعی تصویر منفی از خود دارد ضربه محکمی بر ذهن خود وارد می کند.
پس من حافظه قوی دارم و می خواهم موفق شوم و حتما موفق می شوم.
2- اگر خود را برای کنکور آماده می کنید بیهوده وقت خود را تلف نکنید.
هرزمانی آمادگی لازم را داشتید، مطالعه را شروع کنید و دائما" وقت مطالعه را به عقب نیاندازید. زیرا کم کم به دنبال سپری شدن وقت خود احساس ناامیدی خواهید کرد و سعی کنید هیچ وقت به دنبال فرصت مناسب برای مطالعه نباشید. از همین فرصت موجود نهایت استفاده را ببرید و همه زمانها برای مطالعه ارزشمند باشد، زمان برای همه یکسان است. اما فقط تعدادی از افراد طرز استفاده صحیح آن را می دانند، و اینان هستند که در کنکور و مراحل مختلف زندگی موفقند.
- متخصصین امور مطالعه، اغلب محتوای یک کتاب را حرف ربط، حرف اضافه و مشابه آن ذکر کرده اند تا این که معنی و مفهوم خاصی را برداشته باشد. لذا همه محتوای یک کتاب مهم و مفید هستند که آنهم باید به صورت کلمات کلیدی یادداشت شوند.
- تعدادی از داوطلبان کنکور برای خواندن کتابهای درسی اینطور فکر می کنند که ابتدا باید کتاب را به طور کامل بخوانند و بعد سراغ کتاب دیگری بروند.
این روش خواندن صحیح نیست. در هرصورت باید این نکته را مدنظر داشته باشید که ابتدا کتاب های مورد علاقه تان را بخوانید و از طرفی در طول روز فقط یک کتاب خاص را نخوانید بلکه ساعات مطالعه را به چند قسمت تقسیم کنید و در هرزمانی یک بخش از کتاب را بخوانید. این روش در فرآیند مطالعه بسیار مهم و مفید است.
حتی المقدور سعی کنید یک کتاب تخصصی و یک کتاب عمومی مطالعه کنید، یعنی یک کتاب مربوط به تجزیه تحلیل و یک کتاب عمومی و یا حفظی.
- مطالعه دروس به ویژه اگر به منظور قبول شدن در کنکور باشد، نیازمند طرح یک برنامه جامع و مانع است که در آن از تمام شرایط به بهترین نحو استفاده شود. آنهایی که بدون برنامه شروع به خواندن کتاب می کنند و نمی دانند که چه مدتی یا چند صفحه را می خواهند بخوانند، هیچ گونه اطلاعات اولیه ای نسبت به کتاب ندارند و به اصطلاح خودشان آن قدر می خوانند تا سه شوند، بدانند که بدترین شیوه مطالعه را انتخاب کرده اند و بعد از مدت کوتاهی مطالعه خستگی عارض گشته و حواس پرتی باعث کاهش راندمان خواهد شد. مانند معماری که ساختمان را بدون نقشه قبلی شروع کرده است. درهنگام برنامه ریزی دروس مهم تر که باید زمان مطالعه بیشتری را به آنها اختصاص دهید دروسی هستند که از ضریب بیشتر برخوردار هستند و یا در آنها ضعف بیشتری را درخود احساس می کنید، که در قسمت بعدی کتاب اهمیت و الویت دروس درج شده است.
- هرچند وقت یک بار برای خود یک آزمون آزمایشی ترتیب دهید. برای این منظور می توانید از تست های کنکور سال گذشته و کتاب های کمک آموزشی معتبر که به صورت تستی تهیه شده اند استفاده کنید. شرکت در آزمون های آزمایشی که از جانب سازمان های آموزشی معتبر برگزار می شوند نیز بسیار کمک کننده است و سعی کنید همه مواردی را که در کنکورهای آزمایشی تجربه می کنید فقط اطلاعات نباشند. طریقه تست زدن، دقت، سرعت و غیره که در جلسه کنکور اصلی گریبانگیرمی شود را یاد بگیرید تاگرفتار عوامل جانبی نشوید.
- توجه به ضرایب مربوط به دروس عمومی و اختصاص را درنظر داشته باشید ضمنا" مطالعه دقیقی از چگونگی سهمیه های ورودی و دانشگاههای مورد نظر خود داشته باشید که قصد دارید به چه دانشگاه و چه رشته ای بروید مطالعه دانشگاههای روزانه، شبانه ، پیام نور، رشته ای خاص و ... ضروری می باشد. تقریبا" 22 نوع دانشگاه داریم.
- بسیاری از داوطلبان ورود به دانشگاه و مراکز آموزش عالی چند روز مانده به برگزاری کنکور دچار اضطراب، بی خوابی، افسردگی و امثال آن می شوند و در نتیجه با وجود آگاهی های لازم و توانمندی و زحمات زیاد توفیق راه یافتن به دانشگاه را پیدا نمی کنند در حالی که برای درمان هر یک از عوارض زیان آور راه حل های علمی وجود دارد. یکی از سودمندترین راه ها برای غلبه یافتن به عوارض یاد شده استفاده از روش های آرامش دهی است. با انجام این کار دو هفته قبل از امتحان می توان تا حدود زیادی مشکل را مرتفع نماید و با تولید انرژی مثبت از خود و کشیدن چند نفس عمیق با آرامش کامل خودتان را طوری تجسم کنید که در ساعت 8 صبح روز امتحان کنکور سرجلسه بر روی صندلی مورد نظر نشده اید و به تمام سئوالات بدون هیچ اشتباهی و با سرعت و اعتماد به نفس پاسخ می دهید و احساس خوبی دارید. این کار را به مدت دو هفته شب ها قبل از خواب انجام دهید حتما" نتیجه خوب آن را احساس خواهید کرد و اگر با استفاده از قوه تخیل حالت دانشجو بودن خود را نیز مجسم کنید که مثلا" در رشته مورد علاقه تان قبول شده اید و به هر صورت اگر توان اجرای این اعمال را نداشته و احتیاج به اتخاذ تصمیم و همفکری در مورد هدایت تحصیلی و مواردی نظیر ترس از امتحان، اضطراب امتحان و روش های مطالعه صحیح و ... دارید حتما" با یک مشاور یا روانشناس تماس بگیرید و با کمک او مشکل خود را قبل از ورود به جلسه مرتفع نمایید.
- پیشنهاد می شود حدود دو هفته قبل از برگزاری کنکور، دیگر کتاب های درسی و کمک درسی را نخوانید و فقط به مرور یادگیری ها و یادداشت های خود که بصورت طرح های شبکه ای و به شکل سازمان یافته ای نوشته اید بپردازید. این کار بسیار مهم تر از خواندن یک کتاب درسی جدید خواهد بود. و سعی کنید خودتان را در روزهای آخر بیش از اندازه خسته نکنید که باعث فشار روحی گردیده و عوامل منفی برای شما خواهد داشت، اگر برنامه ریزی دقیق داشته باشید خود به خود این مسئله حل شده است.
- هیچگاه به یک درس خاص بعنوان عامل منحصر به فرد قبولی خود تکیه نکنید زیرا در صورتیکه در آن درس خاص نمره خوبی کسب نکنید نخواهید توانست با دروس دیگر این نقیصه را جبران نمائید.
همچنین یک درس تضمین کننده قبولی شما نخواهد بود و برای قبول شدن هر سئوال می تواند برای شما ارزشمند و مهم و سرنوشت ساز باشد. همواره به یاد داشته باشید که در گروه آزمایشی، دروس اختصاصی و عمومی ضریب بالا عامل لازم برای موفقیت شما هستند ولی کافی نیستند، به خصوص اگر قصد داریددر یک رشته بالا یا ممتاز قبول شوید همه سئوالات برای شما مهم هستند.
- شب قبل از برگزاری کنکور و امتحان مطالعه نکنید فقط استراحت کنید و تمامی وسایل مورد نیاز امتحان را آماده نمایید. در صبح روز امتحان کمی زودتر بیدار شوید با توکل بر خدا نماز خود را بخوانید و حتما" چند آیه از قرآن را تلاوت نمایید که عامل مهم برای آرامش شما خواهد بود. صبحانه کاملا" مفصل و مقوی بخورید کمی قدم بزنید و یک ساعت قبل از امتحان حرکت کنید که مبادا دیر شود و آْرامش شما مختل گردد. شاد و خوشحال باشید و با ذهن مثبت و تصویر مثبتی از خود به مراکز مورد نظر بروید و سعی کنید با دوستان خود در مورد سئولات و درس ها اصلا" صحبت نکنید زیرا ممکن است یک سئوال را بلد نباشید و اعتماد به نفس خود را از دست بدهید. به محض اعلام ورود به جلسه با نام و یادخدا حرکت کنید و وارد جلسه شوید.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 21 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 18 |
روش های تدریس
مقدمه
از زمانی که انسان خلق شده بشر همواره دنبال دانش اندوزی و کسب علم بوده و با طراحی برنامه ها و آموزش های گوناگون پرورش و آموزش همواره با موفقیت ها و فراز و نشیب هایی در آموزش روبرو شده با تحلیل وقاع گذشته دو مشکل اساسی جهت توسعه و غنی سازی برنامه های مذکور قابل مشاهده است:
1) عدم تأثیر فعالیت های پرورشی بر سرنوشت دانش آموزان
2) نقصان اثر بخشی نظام برنامه ریزی درسی در حوزه آموزش و پرورش که حل دو مشکل یاد شده در گرو اقدامات متنی بر یافته های عملی و تجر بی متکی برارزش های دینی و ملی است.
در نظام آموزش و پرورش کشور برنامه درسی به غلط در کتاب درسی خلاصه گردیده و به تدریج «محتوی محوری» سیطره سنگین خود را بر اغلب فعالیت های مدرسه ای تحمیل نموده و تقریباً تمام وقت دانش آموزان با کتابهای درسی پر می شود و یقیناً در چنین فضایی تغییر و تحول در جهت افزایش اثربخشی فعالیت های درسی و چشاندن حلاوت و شیرینی و تلاش کوششهای علمی به صورت فردی و اجتماعی به دانش آموزان بسیار دشوار بوده و راه ساختن انسان های مطلوب برای آینده را بس طولانی خواهد نمود که همواره باید با همت معلمان، مربیان وکارشناسان متعهد تغییرات بنیادی و مطلوب در نظام برنامه ریزی درسی و نظام ارزشیابی تحصیلی شاهد باشیم و این کار جز با روش های فعال و نقطه اثرات، پیشنهادات، انقادات میسر نمی شود.
پیش گفتار
زندگی بدون یادگیری و آموزش همچون مردابی در حال تقلیل وفساد است. از زمانیکه آموزش و یاد دادن شروع شد نحوه انجام دادن این فعالیت یعنی چگونگی آموختن و روش های تدریس مورد توجه دست اندرکاران قرار گرفت. هنر معلم در انتخاب این شیوه ها و روش مؤثر می باشد. از آجا که توانایی های افراد متفاوت است نحوه یادگیری و چگونگی آموزش نیز متفاوت خواهد بود.
روش های تدریس
یکی از عناصر اصلی دربرنامه درسی وطراحی آموزش، موضوع روش های یاددهی، یادگیری است. کلیه اقدامات، تصمیمات، ضمن اجرای روش به مرحله ظهورمی رسد ویادگیری اتفاق می افتد.
درطراحی آموزشی، موضوعاتی چون اهداف، روش های ارزشیابی، وسایل آموزش .... تدوین واز طریق روش تدریس به راه کارهای عملی تبدیل می شود. اگر روش تدریس مورداستفاده به خوبی انتخاب واجرا شود بدون شک خلاقیت دانش آموزان نیز مجال پرورش پیدا می کنند.
درنتیجه روش های یادگیری دردانش آموزان آموزش داده می شود وآنان می دانند چگونه یادبگیرند که یادبگیرند.(یادگیریِ یادگیری )
معلمان درمقام برنامه ریز وطراح آموزش درچند گروه قرارمی گیرند که با شناخت ویژگی های خاصی، حرفه ای یا غیرحرفه ای بودن آن ها مشخص می گردد.
1- معلمان حافظه گرا (غیرحرفه ای)
2- معلمان معلم مدار (غیرحرفه ای )
3- معلمان عمل گرا (حرفه ای )
4- معلمان شاگردمدار (حرفه ای )
روش های تدریس از زوایای گوناگون قابل تقسیم بندی است .
الف ) روش تاریخی که شامل: 1- روش سقراطی 2- نظام مکتبی (درایران)
ب) روش های جدید که شامل: 1- روش توضیحی 2- روش سخنرانی
3- روش اکتشافی 4- حل مسئله 5- مباحثه ای 6- پرسش وپاسخ
7- انفرادی 8- واحدکار(پروژه) 9- روش نمایشی 10- روش بدیعه پردازی
11- روش بازیهای تربیتی 12- روش ایفای نقش
13- روش دریافت مفهوم 14- روش استقرایی
15- روش آزمایش وکاوشگری و....
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 114 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 60 |
روشهاى آموزش انفرادى (individual instruction)
بسیارى از روانشناسان تربیتى و مربیان آموزشى اعتقاد دارند که موقعیت یادگیرى باید چنان سازماندهى شود که هر شاگرد بر اساس توانایىهاى خود به فعالیت و یادگیرى بپردازد. براى نیل به چنین هدفی، روشهاى آموزش انفرادی، روشهاى بسیار مناسبى هستند؛ زیرا در این نوع از روشها، شاگردان بر حسب توانایىشان پیش مىروند و معلم نیز وقت کمترى صرف تدریس و زمان بیشترى صرف رسیدگى به فرد فرد شاگردان مىکند. البته اولین و اساسىترین گام در راه تحقق چنین هدفى پذیرفتن مفهوم شاگرد محوری در طراحى و آموزش است. در بسیارى از مواقع، دستیابى به هدفهاى آموزشى از طریق آموزش انفرادى بسیار آسانتر و امکانپذیرتر از روشهاى سنتى دیگر است، بویژه اگر روش آموزش انفرادى به طور صحیح بکار گرفته شود، روحیه استقلالطلبى شاگردان در اجراى طرحهاى کوچک و بزرگ تقویت مىشود. آموزش انفرادی، الزاماً به معناى آموزش یک نفر شاگرد توسط یک معلم با برنامه خاص نیست. آموزش انفرادى ممکن است به صورت گروهى نیز انجام گیرد. البته وقتى آموزش انفرادى به صورت گروهى طراحى مىشود، بهتر است گروهى از شاگردان که داراى ویژگىهاى مشترک هستند، تحت آموزش قرار گیرند. روشهاى آموزش انفرادى از نظر نحوه اجرا و مواد آموزشى عبارتند از:
- آموزش برنامهاى (PI)؛ (programmed instruction)
- آموزش به وسیلهٔ رایانه (CAI)؛ (computer assisted instruction)
- آموزش انفرادى تجویز شده (IPI)؛ (individually prescribed instruction)
- آموزش انفرادى هدایت شده (IGE)؛ (individually guided education)
تمام روشهاى فوق ریشه در آموزش برنامهای دارند. این روشها از زمانى که فنآورى تولید مواد آموزشى گسترش یافت، در نظامهاى آموزشى مطرح شدند.
هدفهاى آموزش انفرادى
همانگونه که روشهاى سخنرانى و بحث گروهى براى هدفهاى آموزشى خاصى مناسب هستند، در بسیارى از مواقع لازم است شاگردان به تنهایى کار کنند، اما این مواقع چه زمانهایى هستند؟ یا در چه مواقعى شاگرد را مىتوان در اجراى فعالیتهاى آموزشى با مجموعهاى از مطالب چاپ شده یا آموزش برنامهاى تنها گذاشت؟ پاسخ به چنین سؤالهایى احتیاج به شناخت هدفهاى آموزشى و تحلیل آنها دارد، ولى اینکه آموزش انفرادى چه هدفهایى را دنبال مىکند، به شرح ذیل است:
رعایت تفاوتهاى فردى
انفرادى کردن آموزش یکى از پدیدههاى مهم سالهاى اخیر نظامهاى آموزشى است. بارها معلمان و مربیان آموزشى نسبت به میزان کارآیى روشهاى سنتى تردید کرده و عدم رضایت خود را ابراز داشتهاند. این عدم رضایت تا حدودى ناشى از تفاوتهاى فردى موجود بین شاگردان بوده است. تفاوتهاى فردی، حداقل از دهه ۱۹۲۰، مورد توجه بسیارى از صاحبنظران تربیتى واقع شده است؛ زیرا در این سالها بود که با اجراى آزمونهاى مختلف، به میزان اختلاف بهرهٔ هوشى شاگردان پى بردند. طبیعى است که تفاوتهاى فردى کار معلم و مربى را در روشهاى سنتى و معمول بسیار پیچیده و مشکل مىسازد. تفاوتهاى فردی، روش سخنرانى و حتى روش بحث گروهى را که در آن یک موضوع واحد با یک روش خاص براى همه اجرا مىشود، آشکارا زیر سؤال برده است. اگر در کلاس تفاوتهاى فردى در نظر گرفته نشود، خستگی، انزجار و تنفر از فعالیتهاى آموزشى تقویت خواهد شد. راهحل طبیعى چنین مشکلى به کارگیرى روشهاى آموزش انفرادى یا طبقهبندى شاگردان بر اساس توانایىها است. البته باید توجه داشت که تکنیکهاى آموزش انفرادى به صورت گروهبندى مىتواند مشکل ویژگىهاى ثابت شاگردان را حل کند، ولى هرگز قادر به حل مشکل ویژگىهاى متغیر آنان نیست؛ مثلاً چه بسا شاگردان در یک موضوع خاص، استعدادى یکسان، ولى قدرت درک و دریافت متفاوتى داشته باشند و ممکن است پاسخ به یک شاگرد، براى شاگرد دیگر حتى در یک گروه همسنخ ارضا کننده نباشد.
رشد استقلال در عمل و یادگیرى
گذشته از اینکه در آموزش انفرادی، شاگردان مىتوانند با توجه به استعداد خود به هدفهاى آموزشى دست یابند، روش آموختن مستقل را نیز یاد مىگیرند؛ یعنى در روش آموزش انفرادی، شاگردان یاد مىگیرند که چگونه یاد بگیرند و این خود یکى از هدفهاى مهم آموزشى است؛ زیرا شاگردان باید قادر باشند پس از ترک مدرسه یادگیرى را ادامه دهند.
عادت به مطالعه
معمولاً معلمان و شاگردان انتظار دارند که قوتى در مدرسه یا منزل به تنهایى کار مىکنند، بیشتر یاد بگیرند. این هدف معمولاً از طریق آموزش انفرادى تحقق مىیابد و شاگردان با این روش معلومات زیادترى کسب مىکنند. کسب معلومات بیشتر رضایت از فعالیتهاى آموزشى را فراهم مىکند و بر اثر ادامه فعالیت، شاگرد به مطالعه عادت مىکند و استمرار این عمل، عادت به مطالعه را در او تقویت خواهد کرد.
ایجاد مهارت در مطالعه
معلم مىتواند با ارائه روشهاى صحیح، بر مهارت شاگردان به هنگام مطالعه بیفزاید. رابینسون (Robinson) در سال ۱۹۷۰ در این زمینه، روش مطالعه (SQ3R (survey، question، read، recite، review را پیشنهاد کرده است. مراحل این روش عبارت است از:
الف- مطالعهٔ اجمالی؛ یعنى مطالعهٔ عناوین و یادآورى اطلاعات گذشته.
ب- سؤال (ایجاد سؤالهایى در ذهن)؛ یعنى برگرداندن عناوین کتاب به سؤالهایى که احتمالاً پاسخ آنها باید داده شود.
ج- مطالعه (خواندن)؛ یعنى قرائت دقیق متن براى یافتن پاسخ سؤالات.
د- از بر خواندن؛ یعنى تلاش براى یافتن پاسخهاى دقیقتر سؤالات، بدون استفاده از کتاب.
هـ- بازنگری؛ یعنى مرور یادداشتها و به یاد آوردن نکات مهم.
مطالعه خود هدایتشده و مستقل
معلم ممکن است تکلیفى به فراگیر واگذار کند که انجام دادن آن روزها یا هفتهها به طور بینجامد. او ممکن است شاگرد را براى انجام دادن این کار از حضور در کلاس رسمى معاف کند. این نوع آموزش زمینه را براى مطالعه خود هدایتشده و مستقل فراهم مىسازد. محققان با توجه به مشاهدهٔ ۱۵۰ نمونه از شاگردان دریافتهاند که هرگاه هدفهاى فعالیتهاى آموزشى براى شاگردان باارزش باشد، یادگیرى بارزتر مىشود و شاگردان کار را منظمتر انجام مىدهند. به علاوه، آنان به استفاده از منابع تشویق مىشوند و در نتیجه، ماحصل یادگیرى بهتر و بیشتر از آن چیزى خواهد بود که شاگردان توانایىاش را داشتند. (.pp. 518 - 519 ؛Gage، N.L. ans David Berliner – 1979) براى مطالعه مستقل، معلمان اغلب باید چند نکته را براى شاگردان روشن کنند:
الف- موضوع آموزش.
ب- روشى که شاگردان مىتوانند اطلاعات یا مهارت لازم را به دست آورند.
ج- منابع مورد استفاده.
د- مراحل انجام دادن کار در اجرا.
هـ- زمان مورد نیا.
و- روش ارزشیابى کار.
طرح کلر و سطوح مختلف آن
در سال ۱۹۶۸، مقالهاى هیجانانگیز در زمینه آموزش انفرادى توسط اف.اس. کلر انتشار یافت. این مقاله براى آموزش فردى در دانشکدهها و دانشگاهها یک تجدید حیات بود. تا سال ۱۹۷۵، حدود ۲۰۰۰ واحد درسى بر اساس طرح کلر سازماندهى شد. طرح کلر یک واحد درسى را به ۱۵ الى ۳۰ بخش تقسیم مىکند. شاگرد هر بخش را مطالعه مىکند و سپس امتحانى در آن زمینه مىدهد و در صورت موفقیت در امتحان، بخش بعدى را ادامه مىدهد. اساس کار در طرح کلر عبارت است از:
پیشرفت بر اساس توان فردى
یادگیرى تا حد تسلط
تدریس خصوصى
راهنمایى
تکنیکها و روشهاى مکمل همراه با آموزش سنتى
پیشرفت بر اساس توان فردى
شاگرد مىتواند بخشها را با توجه به توان خود و زمانى که در اختیار دارد، مطالعه کند. هر وقت احساس کرد که مطالب آن بخش را یاد گرفته است، آمادگى خود را براى امتحان اعلام مىدارد. امتیاز این روش این است که پیشرفت و درجهٔ یادگیرى شاگرد هیچ ارتباطى با کار سایر همکلاس آنان ندارد و هرکس بر اساس توانایىهاى خود در مطالعه و یادگیرى پیشرفت مىکند.
یادگیرى تا حد تسلط
تا وقتى که شاگرد بخش مورد نظر را تا حد تسلط یاد نگرفته باشد، نمىتواند مطالب جدید را شروع کند. در ضمن، هیچ مجازاتى براى عدم موفقیت او وجود ندارد. لازمهٔ این روش این است که آزمونهاى همتراز ساخته شود؛ زیرا امکان تجدید امتحان وجود دارد. در این روش، شاگرد آنقدر به مطالعه و امتحان ادامه مىدهد تا در یادگیرى به سطح قابل قبولى برسد. معیار قابل قبول معمولاً ۸۰ الى ۹۰ درصد پاسخ صحیح است.
تدریس خصوصى
بسیارى از شاگردان پیشرفته قادرند در زمینههاى مختلف، مانند حل مسائل، صحبت کردن درباره موضوع، نشان دادن کاربرد نکات خاص و تشویق و حمایت، به شاگردان مبتدى کمک کنند.
راهنمایى
راهنماى مطالعه هدف واحدهاى مختلف را بیان مىکند و پیشنهادهایى را براى مطالعه ارائه مىدهند. بعلاوه، او به منابع قابل دسترسى اشاره مىکند، تجارب و طرحهاى ممکن را شرح مىدهد و نمونه آزمون فراهم مىکند.
تکنیکها و روشهاى مکمل همراه با آموزش سنتى
سخنرانىها، فیلمها، تلویزیون، فیلم استریپ، کنفرانسها و غیره ممکن است براى تحریک و تشریح مطالب آموزشى طراحى شوند، اما به اندازهٔ روشهاى سنتى بکار نمىروند. حضور شاگرد در اینگونه برنامهها داوطلبانه است.
یادگیرى تا حد تسلط (انفرادى) (mastery learning)
یکى از فنون موفقیتآمیز در امر یادگیرى روش یادگیرى تا حد تسلط است. چنانکه قبلاً در طرح کلر اشاره شد، شاگرد قبل از اینکه به پیشرفت خود ادامه دهد، باید محتواى آموزشى را تا حد تسلط یاد گرفته باشد. نظریه یادگیرى در حد تسلط، توسط بلوم در سال ۱۹۶۸ و بلاک (Block) در سال ۱۹۷۱ مطرح شد. بر اساس این نظریه، یادگیرى و پیشرفت تحصیلى فراگیران به طور وسیعى به زمان یادگیرى بستگى دارد (۱۹۶۳)، (کارول – Carroll). به عقیده کارول، شاخص اصلى استعداد تحصیلى شاگردان زمان است. بر اساس نظریه او، میزان یادگیرى افراد طبق این فرمول محاسبه مىشود:
(زمان مورد نیاز براى یادگیری/ زمان منظور شده براى یادگیری) F = میزان یادگیرى
معلمان در کلاسهاى معمولى براى آموختن یک واحد درسی، زمان را محدود مىکنند. آنان زمانى را که تک تک شاگردان براى یادگیرى نیاز دارند، در اختیار آنان قرار نمىدهند و زمان یکسانى را براى همه در نظر مىگیرند. این امر سبب مىشود که شاگردان ضعیف نمرات پایینى در امتحان پیشرفت تحصیلى کسب کنند و برعکس، شاگردان قوى در چنین امتحاناتى به نمرههاى ۸۰ و ۹۰ و حتى گاهى ۱۰۰ درصد دست یابند؛ زیرا آنان براى تسلط و یادگیرى کامل، زمان کافى و حتى وقت بیشترى را در اختیار دارند. البته کیفیت تدریس نیز بسیار مهم است. اگر سطح کیفیت تدریس بالا نباشد، شاگردان به وقت بیشترى نیاز خواهند داشت و اگر روش تدریس مطلوب و عالى باشد، براى یادگیرى تا حد تسلط، وقت کمترى نیاز خواهند داشت. داشتن انگیزه نیز در تداوم و اتمام فعالیتهاى آموزشى نقش مؤثرى دارد. استعداد و توانایى شاگرد نیز در مدل کارول فراموش نشده است؛ زیرا چنانچه شاگرد داراى استعدادى ضعیف باشد یا نتواند درس را بفهمد یا در خواندن آن ضعیف باشد، براى یادگیرى در حد تسلط به وقت بیشترى نیازمند است؛ بنابراین، میزان یادگیرى به عوامل یاد شده مربوط است که در فرمول زیر نیز مىتوان دید:
(a/h) ٭ F = میزان یادگیرى
انگیزش ٭ زمان منظور شده براى یادگیرى= a
توانایى فهم آموزش ٭ کیفیت تدریس ٭ زمان مورد نیاز براى یادگیرى= h
بلوم و دیگران با طرح این نظریه و با عنایت به دادن زمان لازم به شاگرد، انگیزش، کیفیت تدریس و توانایى فهم تدریس، یادگیرى و پیشرفت تحصیلى شاگردان را افزایش دادهاند. بلوم معتقد بود که فقط ۵ الى ۱۰ درصد از شاگردان یک کلاس نمىتوانند با وجود وقت کافی، نمره الف یا ب بدست آورند. به عقیده او، مهارت یادگیرى در حد تسلط بر مفهوم خود شاگردان اثر مىگذارد. در این روش، شاگردان به کفایت و ارزش خود پى مىبرند و اطمینان حاصل مىکنند که داراى زمینههاى موفقیت هستند. شناخت مهارتهاى عمومى باعث تجدید قوا و ایجاد اعتماد و اطمینان از خود در شاگردان مىشود و این عمل براى سلامت روحى شاگردان بسیار مؤثر است. بنابراین، یادگیرى در حد تسلط یکى از قوىترین منابع سلامت روحى است و اگر شاگردان با این روش آموزش ببینند، کمتر به روشهاى درمانى و کمکدرمانى نیاز خواهند داشت.
روش یادگیرى تا حد تسلط ارزش روشهاى تدریس خصوصى را بخوبى نشان مىدهد. این روش ثابت مىکند که آموزش یک فرد به فرد دیگر باعث سازگارى و تطابق بیشتر فعالیتهاى آموزشى با نیازهاى شاگرد مىشود و معلم سعى مىکند روشهاى آموزشى خود را بر اساس تفاوتهاى فردى تنظیم کند. تشکیل جلسات با گروههاى کوچک، کتابهاى درسى جنبی، تدریس برنامهاى و بازىها و آموزش خصوصی، شاگرد را در درک مفاهیم آموزشى بسیار کمک مىکند. شباهت روش یادگیرى تا حد تسلط با طرح کلر در این است که هر دو به تدریس خصوصى و سایر روشهاى آموزش فردى و مستقل توجه خاص دارند و اینگونه روشها را از نظر بازخورد و زمان تدریس، با روشهاى سنتى کاملاً متفاوت مىدانند.
تدریس خصوصى (انفرادى) (tutoring)
یکى دیگر از انواع روشهاى آموزش انفرادى روش تدریس خصوصى است. این روش را مىتوان در تمام سطوح تحصیلى بکار گرفت. اساس کار در این نوع آموزش توجه به زمینهها، علایق و توانایىهاى شخصى شاگردان است و شاگرد فردى است که معمولاً نمىتواند در آموزشهاى گروهى چندان موفقیتى کسب کند.
در اکثر برنامههاى آموزشی، به جاى استفاده از معلم، معمولاً از شاگردان استفاده مىشود. در این حالت، معلم خصوصى معلم متخصص و با مهارتى نیست، بلکه تنها ممکن است نسبت به شاگردان، چند سال تجربه آموزشى بیشترى داشته باشد یا ممکن است بزرگسالى باشد که قبل از دریافت برنامه، هیچگونه آموزش خاصى در زمینه تعلیم و تربیت ندیده باشد. در این حالت، هدف از آموزش علاوه بر کمک به شاگرد، کمک به یاددهنده نیز هست؛ زیرا با فعالیتهاى تدریس در آموزش خصوصی، پارهاى از مهارتهاى معلم نیز تقویت مىشود. به هرحال، در تدریس خصوصی، معلم باید به یک مجموعه عوامل تقویتکننده مثبت مجهز باشد. در این روش، اکثر شاگردان تجربه تخلى از شکست در ذهن دارند و اگر آموزش آنان نتیجهبخش نباشد، تجربه ناموفق دیگرى به تجربیات قبلى آنان افزوده خواهد شد و ممکن است اعتماد بهنفس خود را در پیشرفت تحصیلى از دست بدهند؛ بنابراین، معلم باید با محترم شمردن و ارزش قائل شدن براى شاگرد، محیط آموزشى صمیمى و گرمى به وجود آورد و نباید شاگرد خصوصى خود را با سایر شاگردان مقایسه کند، بلکه باید پیشرفت کارش را با کارهاى گذشتهاش مقایسه کند و اگر پیشرفت تحصیلى او حتى از حد معمول پایینتر باشد، ولى نسبت به گذشتهاش بیشتر شده باشد، باید مورد تشویق قرار گیرد. جلسات آموزشى باید به اندازه کافى کوتاهمدت باشد تا شاگرد از آموزش خسته و بیزار و یا متنفر شود.
محیط آموزشى باید راحت، همراه با تفریح و مناسب با سن و وضعیت تحصیلى فرد سازماندهى شود. معلم باید سعى کند که رابطهٔ خود را با شاگرد دلپذیر و مثبت سازد. اکثر معلمان در فعالیتهاى آموزشى براى تشویق شاگردان خود به آنان مىگویند که مباحث و تکالیف ارائه شده آسان است، نگران نشوید، اما توصیه مىشود به شاگرد گفته نشود که وظایف محوله آسان است، بلکه گفته شود وظیفه یا مسأله داده شده نسبتاً مشکل، اما عملى است. در این صورت، اگر شاگرد موفق شود، اعتماد بهنفس پیدا مىکند و تأثیر پاداش بیشتر مىشود و اگر احیاناً شکست بخورد، اعتماد بهنفس خود را از دست نخواهد داد.
آموزش برنامهاى (PI)
در سال ۱۹۵۴، در زمینهٔ آموزش، نظریهٔ جدید و نویدبخشى پدید آمد. اسکینر در یک مقاله معروف با عنوان علم یادگیرى و هنر تدریس، بیمارىهاى موجود تدریس و یادگیرى را در مدارس تحلیل کرد و راه درمان آن را پیشنهاد نمود. اسکینر در آزمایش با موشها و کبوترهایش به یافتههاى جدیدى دست یافته بود و بر اساس همین یافتهها بود که آموزش برنامهاى را پیشنهاد کرد.
آموزش برنامهاى یک نظام آموزش انفرادى است که کوشش مىکند یادگیرى را با نیازهاى شاگردان هماهنگ سازد. این روش بر اساس مجموعهاى از هدفهاى رفتارى پىریزى شده است و در واقع، کاربردى است از روانشناسى یادگیر در تدریس. در این روش، مواد آموزشى به واحدهایى کوچک تقسیم مىشود که چارچوب یا گام (frame) نامیده مىشود. در هر گام، تکلیفى مشخص شده است که باید از طریق انجام دادن آن به هدف رفتارى آن چارچوب دست یافت. این گامها بر اساس دانش قبلى شاگرد تنظیم شده است، بهطورى که هر گام معلومات جدیدى به معلومات قبلى شاگرد اضافه مىکند. گامها و مراحل آن باید به گونهاى برنامهریزى شوند که شاگرد را به هدفهاى نهایى نزدیک کنند. محاسن آموزش برنامهاى را در چند زمینه مىتوانیم مورد توجه قرار دهیم:
اولاً، در هر نوبت، توجه شاگرد بر مقدار کمى از مطالب مورد یادگیرى متمرکز مىشود؛ ثانیاً، با فعال شدن شاگرد در پاسخگویى به هر سؤال، یادگیرى تسهیل مىشود؛ ثالثاً، شاگرد با دریافت فورى (بازخورد) تقویت مىشود یا مىتواند اشتباهات خود را اصلاح کند؛ سرانجام، در چنین روشی، شاگرد بر اساس توانایى و آهنگ یادگیرى خود به جلو مىرود. به منظور تهیه محتواى آموزش برنامهای، ابتدا باید هدفهاى یادگیرى به طور دقیق و صریح، تعریف و سپس در قالب مجموعهاى از تکالیف مرتبط به هم، تقسیم شوند. ارتباط گامها باید بر پایهٔ ساخت طبقهبندى هدفهاى یادگیرى انجام گیرد. از نظر تنظیم مطالب، آموزش برنامهاى را مىتوان به دو صورت خطى (linear program) یا شاخهاى (branching program) عرضه کرد.
آموزش برنامهاى خطى
در آموزش برنامهاى خطی، گامهاى مربوط به یک برنامه به صورت خطى به دنبال هم قرار مىگیرند و شاگرد باید تمام گامها را مطالعه کند و قدم به قدم پیش برود و مطالعه و فهم یک گام مستلزم یادگیرى تمام مطالب گنجانیده شده در کلیه گامهایى است که پیش از آن قرار گرفتهاند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 55 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 36 |
تحقیق در مورد روانشناسی تربیتی
روانشناسی تربیتی
روان شناسی تربیتی یکی از مهترین رشتههایی است که به بحث و بررسی پیشرفتهای درسی و نارسائیهای تحصیلی یاد گیرندگان میپردازد. به عبارتی روان شناسی تربیتی شاخهای از علم روان شناسی است که هدف آن کمک به دست اندرکاران تربیت در برخورد درست با مسائل آموزشی و تربیتی است.
دید کلی
تربیت معادل اصطلاح انگلیسی education است که گاهی نیز به پرورش ترجمه شده است. در هر حال تربیت عبارت است از جریانی منظم و مستمر که هدف آن کمک به رشد جسمانی ، شناختی ، روانی ، اخلاقی و اجتماعی یا بطور کلی رشد شخصیت افراد در جهت کسب هنجارهای مورد پذیرش جامعه و نیز کمک به شکوفا شدن استعدادهای آنهاست. به این ترتیب واژه تربیت معنی کلیتری مییابد و از آنجا که نظام تربیتی ، نظامی گسترده است، روان شناسی تربیتی در بدو تاسیس عمده زمینههای تربیت را شامل میشد، اما با رشد سایر حوزههای روان شناسی حیطه عمل آن محدودتر گشته و تنها مسائل تربیتی مربوط به شرایط آموزشگاهی و آموزش را شامل شد.
تاریخچه
از زمانی که « ویلهلم وونت » (Willhelm Wundt) در سال 1879 آزمایشگاه روان شناسی خود را در دانشگاه لایپزیک تاسیس نمود، همه پژوهشهایی که از آن پس در مورد مسائل رشد آدمی ، تفاوت فردی ، هوش ، انگیزش ، یادآوری و فراموشی ، ارزشیابی تحصیلی ، شیوههای یادگیری و هر نوع پژوهشی که با آموزش و پرورش ارتباط داشته است، انجام گرفتند، ستون اصلی روان شناسی تربیتی را تشکیل میدهند. نخستین کتاب روان شناسی تربیتی که به وسیله « ثرندایک » (Thorndike,E.L) در سال 1913 انتشار یافت، به تحقیق در مورد طبیعت و فطرت آدمی تفاوتهای فردی و قانونهای یادگیری پرداخت و مسائل آموزشی را با روشهای علمی توصیفی و آزمایشی مورد بررسی قرار داد.
نقش و تاثیر در زندگی
امروه رونق اقتصادی ، پویائی فرهنگی ، آسایش عمومی و بطور کلی توانائی صنعتی و خودکفائی هر جامعهای به نظام آموزشی برتر و پیشرفتهتر آن وابسته است. زمانی که به دستگاههای عظیم آموزشی در کشورهای قدرتمند جهان نظر بیافکنیم، مشاهده میکنیم که چه نیروی بزرگی و با چه برنامههای سنجیدهای برای تربیت و آموزش کودکان و نوجوانان ، کارگران فنی ، مهندسان ، حسابداران ، مدیران ، معلمان و بسیاری متخصصان دیگر دستاندرکارند و برای تربیت مدرسان و کارشناسان هر یک از این رشتهها سازمانهای گوناگون دیگری با برنامهها ، تکنیکها و روشهای خاص به فعالیت ادامه میدهند. موفقیت این سازمان آموزشی ، وابستگی تام به اجرای درست یافتهها و دستاوردهای روان شناسی تربیتی دارد.
ساختار
ساختار عمل روان شناسی تربیتی بطور کلی در سه مرحله انجام میگیرد: در مرحله نخست که فعالیتهای پیش از آموزش نامیده میشود، مواردی چون بررسی اهداف شناختها و ویژگیهای یاد گیرنده را در برمیگیرد. در مرحله دوم یا فعالیتهای ضمن آموزش مسائلی چون انگیزش _ فرایند یادگیری ، ویژگیهای معلمان و تدریس موثر مورد بحث قرار میگیرد و آخرین مرحله یا فعالیتهای پس از آموزش ، به موضوع ارزشیابی از عملکرد اختصاص دارد.
شیوه عمل
در هر یک از ساختارهای فوق ، روان شناسی تربیتی با استفاده از شیوههای پژوهش علمی به شناسایی مسائل تربیتی میپردازد. شیوه عمل آن هر چند کاملا از دسته پژوهشهای آزمایشی در علوم تجربی نیست، اما به روشهای علمی و دقیق اهمیت فراوان داده میشود.
ارتباط با سایر علوم
روان شناسی تربیتی دانشی است که به دین ، فلسفه و پژوهشهای آزمایشگاهی وابسته است. به ویژه با روان شناسی علمی پیوندی استوار دارد. در این حوزه با روان شناسی رشد ، روان شناسی شخصیت ، روان شناسی کودک ، اندازه گیری و ارزشیابی و روان شناسی یادگیری مرتبط است.
کاربردها
روان شناسی تربیتی نقش کارسازی در شناخت شاگردان ، تربیت معلمان و طرح و اجرای برنامههای آموزشی و پرورشی به عهده دارد. تدوین و طرح ریزی محتوای درسی سالهای مختلف تحصیلی بر پایه اصول و کشفیات روان شناسی تربیتی ، آشناسازی معلمان با شیوههای تدریس نوین که حاصل پژوهشهای روان شناسی تربیتی است و کاربست دیگر یافتههای تربیتی در شرایط آموزشگاهی به بهبود عملکرد یاد گیرندگان و در نتیجه رسیدن به اهداف جزئی و کلی تربیتی در سطح فردی و جامعه خواهد شد.
با شناخت تاثیر مهم یافتههای این شاخه از علم در پیشرفت فرد و جامعه توجه بیشتری بر این علم مبذول میشود. استفاده از یافتههای این علم سرعت بیشتری را در رشد علمی ، تکنولوژیک اقتصادی و ... جامعه خواهد داشت
سخنانی از محمد صالح ابوسعیدی در باب تربیت فرزند
فنلن : اگر از من سئول شود که برای والدین چه صفتی بیش از هر صفت دیگر ضرورت دارد پاسخ من بطور قطع صبر است . صبر در برابر خلق و طبیعت مخصوص کودک ، صبر در برابر طرز فکر و رشد او
محمد صالح ابوسعیدی : این را باید بدانیم که سرنوشت بچه بدست خود ما و مسئول انحراف و بد اخلاقی او نیز خود ما هستیم
محمد صالح ابوسعیدی : ارزش فرد بستگی به پرورش ماهرانه قوا و استعدادهای طبیعی او در خردی دارد .
محمد صالح ابوسعیدی : خوب یا بد بچه هر چه هست مخلوق رفتار ماست . هر موقع که می خواهیم به بچه خود پر خاش کنیم و او را سرزنش دهیم باید اول بخود پرخاش کنیم که چون یک حیوان با بچه رفتار کرده و او را بیچاره ساخته ایم.
محمد صالح ابوسعیدی : میزان بدبختی و مصیبتی که در اثر بی خبری از احتیاجات اساسی بچه ناشی می شود خارج از حد تصور است . بسیاری از اشتباهاتیکه ما در زندگی می کنیم فقط بخود ما صدمه می زند اما اشتباهاتیکه والدین در مورد تربیت اولاد مرتکب می شوند نه تنها بخود آنها و اولا آنها بلکه به جامعه نیز ضررهایی جبران ناپذیر وارد می آورد.
محمد صالح ابوسعیدی : والدینی که سعی می کنند از هرچه خود محروم بوده اند اولاد را با نصیب سازند از این حقیقت غافل هستند که آنچه که مطلوب آنها در کودکی بوده مناسب حال بچه نیست . متوجه نمی شوند که بچه به نسلی غیر از نسل آنها تعلق دارد و حال و مقتضیات آن تغییر می کند . آنچه یک زمان مطلوب است ، زمان دیگر از نظر می افتد . والدینی که متوجه این تغییرات و تحولات نیستندو بخواهند هوی و هوسهای خود را بر بچه تحمیل کنند رشد طبیعی او را متوقف می سازند...
محمد صالح ابوسعیدی : بهتر از هر نوع تنبیه این است که رویه ای پیش گیریم تا بچه فرصت شرارت را نداشته باشد ، علت اصلی شرارت بچه ها اغلب نداشتن مشغولیت و سرگرمی است که از هر عذابی برای بچه سخت تر می باشد.
محمد صالح ابوسعیدی : بچه های که همبازی و جای کافی برای بازی دارند و می توانند دور از بزرگترها چند ساعت بازی کنند چون بمنزل بر می گردند ، آرام و مطیع می نشینند و اگر به آنها گفته شود شلوغ نکنید اطاعت می نمایند و اگر کمی شرارت کنند می توان با اندک مهارت آنها را به اطاعت وادار نمود.ولی بچه ای که جایی برای گردش ندارد و در یکی دو اطاق محبوس است حتی اطاق مخصوص بخودش ندارد و اگر صدایش بیرون آید همه به او اعتراض می کنند چنین بچه ای نمی تواند که بد اخلاق نشود خواه ناخواه سرپیچی و گریه و شیطنت می کند که طبیعت او اقتضا می کند .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 77 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 102 |
تحقیق در مورد روانشناسی یادگیری
مقدمه :
یادگیری تغییر نسبتا دایمی در رفتار است که در نتیجه تمرین حاصل شده است. تغییراتی در رفتار که حاصلاش (و نه تمرین) ، با شرایط موقت جاندار (مثل خستگی یا حالات ناشی از مصرف برخی داروها) باشند مشمول این تعریف نمیشود
نقش یادگیری در همه صحنههای زندگی نمایان است. یادگیری نه تنها در آموختن خاص مطالب درسی ، بلکه در رشد هیجانی ، تعامل اجتماعی و حتی رشد شخصیت نیز دخالت دارد. مثلا یاد میگیریم از چه چیزی بترسیم، چه چیز را دوست بداریم. چگونه مودبانه رفتار کنیم و چگونه صمیمیت نشان دهیم.
انواع یادگیری
از چهار نوع یادگیری مشخص میتوان گفتگو کرد. این چهار گروه شامل خوگیری ، شرطی سازی کلاسیک ، شرطی سازی عامل و یادگیری پیچیده است که هر کدام را بطور مختصر توضیح میدهیم.
خوگیری
خوگیری ساده ترین نوع یادگیری است و آن عبارت از نادیده گرفتن محرکی است که با آن مانوس شدهایم، یا پیامد مهمی برای ما ندارد. به عنوان مثال ما به صدای تیک تک ساعت عادت کردهایم لذا یاد گرفتن اینکه صدای تیک تاک ساعت تازهای را نشنویم نمونهای از خوگیری است.
شرطی سازی کلاسیک
شرطی سازی کلاسیک یعنی پیوند دادن دو محرک در اثر مجاورت. پس از آن که محرک خنثی (محرک شرطی) چند بار با محرک غیر خنثی (محرک غیر شرطی) ، محرکی که بطور طبیعی و ثابت پاسخی ایجاد میکند، همراه شد، از خنثی بودن ساقط میشود و میتواند به تنهایی همان پاسخ را ایجاد کند. مثلا نوزاد یاد میگیرد که دیدن پستان مادر ، چشیدن شیر را در پی دارد.
شرطی سازی عامل
طبق نظریه شرطی شدن عامل ، ارگانیسم یاد میگیرد که رفتار تقویت شده را تکرار کند. اولین پاسخهای درست با کوشش و خطایی تصادفی یا با راهنمایی فیزیکی یا کلامی حاصل میشود. رفتارهای تقویت شده ، با فراوانی بیشتر ظاهر میشوند. مثلا کودک میآموزد که کتک زدن خواهر یا برادر سرزنش والدین را به دنبال دارد.
یادگیری پیچیده
این نوع یادگیری متضمن چیزی بیش از تشکیل پیوندها است. مثلا بکار گیری راهبرد معینی برای حل یک مسئله یا طراحی یک نقشه ذهنی از محیط خود.
اساس عصبی یاد گیران
پژوهشگران عقیده دارند که اساس عصبی یادگیری را باید در تغییرات ساختاری دستگاه عصبی جستجو کرد و به همین سبب بیش از پیش به بررسی این تغییرات در سطح پیوندهای عصبی پرداختهاند
هیلگاد روانشناس آمریکایی در یک تعریف جامع یادگیری را اینگونه تعریف میکند: " یادگیری یعنی؛ تغییر نسبتا پایدار در رفتار که بر اثر تجربه در تواناییهای بالقوه فرد بوجود میآید."
دیدکلی
• تفاوت سطح انسان قرن 21 با اجداد غارنشین را چه چیزی پر میکند؟
• یادگیری در زندگی انسان چه نقشی دارد ؟
• ایا یادگیری محدود به مدارس و آموزشگاهها است ؟
نقش یادگیری در همه صحنههای زندگی نمایان است. یادگیری تنها آموختن مهارتی خاص با مطالب درسی نیست؛ بلکه در رشد هیجانی ، رشد شخصیتی ، تعامل اجتماعی انسان دخالت دارد. انسان یاد میگیرد که از چه چیزی بترسد، چه چیزی را دوست بدارد و کجا چگونه رفتار کند. در واقع نوزاد از همان لحظه تولد درگیر فرآیند یادگیری میشود و این توانایی است که باعث پیشرفت و تفاوت روزانه او تفاوت انسانهای یک نسل از انسانهای نسل قبل از خودشان میشود.
فرآیند یادگیری با توجه به اهمیتش همیشه مورد توجه بوده و در این مورد دانشمندان بسیاری اظهار نظر ، پژوهش و نظریه پردازی کرده و جواب بسیاری از سوالات را روشن کردهاند، بطوری که میتوان با صراحت و اطمینان در مورد اینکه "یادگیری چیست ؟ ، چگونه رخ میدهد و عوامل موثر کدام هستند ؟ " بحث کرد.
ویژگیهای یادگیری
تغییر در رفتار
یادگیری همره با "تغییر" است، به گونهای که بعد از کسب یادگیری موجود زنده (از جمله انسان) رفتارش (بیرونی یا درونی) به یک روش یا حالت جدید تغییر مییابد. این تغییر هم در رفتارهای ساده و هم در رفتارهای پیچیده دیده میشود.
پایداری نسبی
درست است که یادگیری همراه با تغییر است ولی هر تغییری یادگیری محسوب نمیشود، بلکه تغییرات ناشی از یادگیری پایداری (Permanency) دارند؛ و تغییراتی که پایداری نداشته باشند را نمیتوان به یادگیری نسبت داد (نظیر تغییرات ناشی از مصرف دارو یا مواد ، هیجانها ، خستگی و... که پس از رفع اثر دارو ، موضوع هیجان یا رفع خستگی و...تغییرات نیز ناپدید میشوند). فردی که مسئله یا چیزی را یاد گرفته است تغییرات حاصل از آن را همواره با خود دارد و در مواقع لازم به اجرا در میآورد.
تواناییهای بالقوه
یادگیری در فرد نوعی توانایی ایجاد میکند، بدین معنی که " تغییرات پایدار در رفتار" نتیجه تغییر در "تواناییها" است، نه تغییر در رفتار ظاهری. اگر طرف دیگر این تواناییها همیشه مورد استفاده قرار نمیگیرند بلکه بعضی مواقع بصورت بالقوه هستند و هر وقت موقعیت و فرصت استفاده فراهم شود؛ از حالت بالقوه خارج و به حالت بالفعل (عمل) در میآیند. مثلا فردی که دوچرخه سواری را یادگرفته است، اگر موقعیت دوچرخه سواری برای او فراهم نباشد این توانایی بصورت بالقوه در فرد باقی میماند و هر وقت موقعیت و فرصت دوچرخه سواری فراهم شود (مثلا یک دوچرخه در اختیار او قرار گیرد) این توانایی از بالقوه به بالفعل (حالت عمل) در میآید. این بدان معنی است که یادگیری هیچ وقت از بین نمیرود.
تجربه
هر نوع تغییر در تواناییهای بالقوه زمانی یادگیری محسوب خواهد شد که بر اثر "تجربه" (Experience) باشند، یعنی"محرکها" (عوامل) بیرونی و درونی بر فرد (یاد گیرنده) تاثیر بگذارد (نظیر خواندن کتاب ، گوش دادن به یک سخنرانی ، زمین خوردن کودک و فکر کردن در باره یک مطلب و ...) بدین ترتیب تغییرات پایداری که در توانایی افراد بوسیله عواملی به غیر از تجربه بدست میآید یادگیری محسوب نمیشود. تغییرات پایدار غیر تجربهای بیشتر عوامل رشدی را دربر میگیرند (نظیر عضلانی شدن ، دندان درآوردن ، تغییرات بلوغ ، پیر شدن و ...).
یادگیری یا وراثت
بحث در مورد نقش یادگیری و وراثت (Inheritance) به سه نظریه متفاوت که هر یک طرفداران خود را دارند؛ منتهی میشود. گروه اول از این دیدگاه دفاع میکنند که "این وراثت است که رفتار و اعمال ما را شکل میدهد و یادگیری نقشی زیادی ندارد. گروه دوم به نقش مطلق یادگیری تاکید و وراثت را رد میکنند. اما در دهههای اخیر نظریه سومی نیز مطرح گردید که در آن بر نقش "تعاملی وراثت و یادگیری" تاکید شده است. هم از لحاظ نظری و هم از دیدگاه تحقیقی نظریه سوم بهترین دیدگاه و راهکار را دارد. از دیدگاه این گروه هیچ کدام مطلق نیستند، بلکه آنها کامل کننده یکدیگر هستند.
"انسان موجودی یادگیرنده است اما انسان چیزی را یاد نمیگیرد، مگر آنکه قبلا در ساخت ژنتیکیاش ، تواناییها و برنامه ریزیهایی وجود ندارند که مستقل از توارث باشد و هیچ رفتاری وجود ندارد که تحت تاثیر یادگیری قرار نگیرد مثلا کودکان بعد از سن معینی شروع به "خزیدند ، ایستادن و راه رفتن" میکنند (نقش وراثت) با این حال در ابتدا نواقص و مشکلات زیادی دارند که با گذشت زمان و در اثر تجاربی که بدست میآورند، آنها را اصلاح میکنند (حش یادگیری)
نظریههای یادگیری
تداعی گرایی (Associationism)
تداعی سنت گرایی از ارسطو فیلسوف یونانی باقی مانده است که در اواخر قرن نوزده و در اوایل قرن بیستم بصورت علمی و با عنوانهای "شرطی سازی ، نظریههای محرک - پاسخ و رفتار گرایی" در آزمایشهای پاولف (Pavlov )، ترندایک ( Thorndike) و اسکینر (Skinner) و ..." مورد مطالعه واقع شده است. این نظریات بر پیوند بین محرکها و پاسخها تاکید و یادگیری را حاصل آن میدانند. این نظریات "شناخت ، تفکر " و هر فرآیندی را که قابل مشاهده مستقیم نباشد را مردود میدانند.
یادگیری اجتماعی (Social Learning)
نظریه یادگیری اجتماعی شکل دیگری از نظریههای تداعی گرا است که در کارهای البرت بندورا (Albert Bandura) و جولیان راتر (Julien Rotter) دیده میشود. این نظریهها هم بر رابطه "محرک- پاسخ" تاکید دارند ولی در کنار آن بوجود "متغیرها و عوامل شناخت درونی" واسطه بین "محرک- پاسخ" اعتقاد دارند. این کار آنها بازتاب و تقویت کننده رویکردهای شناختی در روانشناسی است.
شناخت گرایی (Cognitiveism)
تاکید "رویکرد شناختی" معمولا ، بر ادراک (Perception) ، تصمیم گیری (Decision making )، پردازش اطلاعات و... است این نظریهها در مخالفت با "تداعی گرایی افراطی" بوجود آمدند. در واقع این نظریهها به جنبههایی از فرآیند یادگیری توجه کردند که در نظریههای تداعی گرا کنار گذاشته و حتی مردود اعلام شده بود. از نظریه پردازان این حوزه میتوان با نظریههای (Gestalt)، پردازش اطلاعات و ... اشاره کرد.
حافظه و یادگیری
به نظر میرسد انسان هر چه دارد (منظور پیشرفتها) از برکت وجود حافظه (Memory) دارد. در واقع اگر حافظه نبود، شواهدی هم برای وجود یادگیری در دسترس نبود. گفته شده اگر حافظه نبود انسان مجبور بود هر لحظه و هر روز روشن کردن آتش را یاد بگیرد. بدین ترتیب حاقظه و یادگیری بطور جداییناپذیری باهم ارتباط دارند. حافظه ، یادگیری را با ذخیره کردن تجربیات و یکپارچه کردن آنها تسهیل میکند.
برای ثبت ، نگهداری و بازخوانی موضوعات یادگرفته شده مراحل سه گانه "رمز گردانی (Coding)، اندوزش (Storage) و بازیابی (Retrieval) لازم است. و این سه مرحله خود در قالب انواع سه گانه حافظه یعنی حافظه فوری (Immediate Memory)، حافظه کوتاه مدت Short- Term Memory)) و حافظه بلند مدت (Long- Term Memory) مورد بررسی قرار میگیرد.
فیزیولوژی یادگیری و حافظه
تمام اتفاقات مربوط به یادگیری (چه از نوع تداعی و چه از نوع شناختی) و تمام مراحل و فرایندهای مربوط به حافظه در مغز انجام میگیرد. تحقیقات زیادی درمورد محل و موقعیت نورونهایی که با یادگیری و حافظه در ارتباط هستند، شده است تا به سوالاتی از قبیل "مکانیزم عصبی یادگیری و یادآوری چگونه است؟ ، چگونه خاطرهها نگهداری میشوند؟ و... پاسخ داده شود.
این تحقیات به نظریههای زیاد و متفاوتی مانند نظریه تثبیت (Consolidation Theory) ، نظریه سنتز پروتئین (Portion Synthesis Theory) ، نظریه میانجیهای عصبی (Neurotransmitter Theory) و... منجر شده است. اما باز هم اطلاعات و آگاهی انسان از فرایند دقیق این اعمال ناقص است و پژوهشهادر این زمینه ادامه دارد.
گستره روانشناسی یادگیری
کلید ورود به مطالعات و مباحث روانشناسی مطالعه و آگاهی از روانشناسی یادگیری است. روانشناسی یادگیری پایهای برای درک و فهم سایر حوزههای روانشناسی است و سایر حوزههای روانشناسی نیز از نظریات و تحقیقات روانشناسی یادگیری استفادهای وسیعی میبرند. در کنار این موضوع روانشناسی یادگیری در زندگی روزمره از کاربردیترین حوزههای روانشناسی است مدرسه ، آموزشگاهها ، روشهای تربیت کودک ، آموزش رانندگی ، روشهای درمانی و انتقال تجربیات از نسلی به نسلی دیگر به یادگیری و روشهای آن وابسته هستند.
چشم انداز این علم
این تفکر که "در آینده از اهمیت و جایگاه یادگیری کاسته خواهد شد"، محال است. توجه ، مطالعه ، اظهار نظر و نظریه پردازی در حوزه یادگیری و روشهای آن از قدمتی چند هزار ساله برخوردار است و به نظر میرسد این وضع در آینده هم ، همین باقی خواهد ماند. انسان همیشه دنبال روشهای جدید و بهتری برای یادگیری است. در حال حاضر پژوهشهای مرتبط با "یادگیری شناختی" از پرکارترین و مقدمترین حوزهها است و در آینده هم این حوزه فعالیت بیشتری خواهد داشت.
روش های نوین یادگیری :
آنچه بنده تا کنون مشاهده و تجربه کرده ام به طور اختصار عرض می کنم .یکی از مواردی که در یاد گیری مؤثّر است استفاده از رسانه های جمعی و رایانه میباشد .مثلادر درس آمار و مدلسازی هنگامی معلّم به کمک (CD) مینی تب تدریس می کند یادگیری راحت تر است و محاسبه و فاکتور های موجود مانند پراکندگی،چارکهاوغیره بسیار راحت تر و آسان تر می با شد و سریعتر می توان مطالب را به دانش آموزان ارائه کرد البتّه تجزیه و تحلیل این فاکتورها به عهده معلّم می باشد.
از طرفی با توجّه به تجرته ای که دارم به نتیجه رسیده ام اگر هر هفته در مقاطع راهنمائی و متوسطه دو ساعت کلاس درس ریاضی آزاد به شکلی که مطرح میکنم برگزار شود در ایجاد انگیزه و شور و نشاط در دانش آموزان مؤثّر است.از طرف مسئولین با توجّه به هر سال تحصیلی فهرستی از عنوان های مختلف مباحث ریاضی مطرح شود و معلّم مختار باشد هر عنوان را که می خواهد انتخواب کند و مطالبی را در مورد آن عنوان مطرح کند سپس مسائلی از خود در همان رابطه مطرح کند و آن را بین دانش آمو زان به بحث و تبادل نظر قرار دهد .حل مسائل را بعهده خود دانش آموزان قرار دهد و نحوه امتحان نیز به عهده معلّم باشد و باتوجّه به مطالب تدریس شده امتحان گرفته شود.
من تقریبا ده سال است که در ده دقیقه آخر هر کلاس سعی می کنم یک مسئله مربوط با موضوع درسی مطرح کنم و یک نمره برای حل آن در نظر می گیرم و این کار آنقدر باعث شور و نشاط در دانش آموزان می شود که هسجچان و علاقه وافر دانش آموزان به وضوح مشاهده می شود و با نظر خواهی که از ـنها به عمل آمده است این کار مورد تائید اکثر آنهابوده است.
این کلاس آزاد ریاضی بدان جهت مفید است که در کلاس درس معلم امکان آن را ندارد که به مسائل جانبی بپردازد و تاید به مطالب کتاب و تمرینات آن بپردازد. مشکلات دیگر آموزش ممکن است به مسائل زیر مربوط شود:
1- تدریس همکاران محترم ریاضی بیش از 24ساعتدر هفته به علت کمبود دبیروغیره.
2- استاندارد نبودن کلاس ها از نظر تعداد دانش آموزان
3- آشنا نبودن بعضی از همکاران محترم با رایانه و یا در دسترس نبودن آن
4- نحوه برگزاری آزمون سراسری
5- تشویق
6- آشنا شدن با روش های نوین یادگیری
7- آشنا شدن با الگوهای یک تدریس نوین
8- قداست علم
9- عادت در یادگیری
10- تغییر یا حذف مطالب کتب درسی قبل از آنکه معلم کتاب را بررسی کرده باشد
11- قدر دانی از آثار و تألیفات همکاران ارجمند ریاضی
12- حذف امتحانات نهایی در پایه های پنجم ابتدائی و سوم راهنمائی و استفاده از معلمین متخصص در رشته های ریاضی در دوره ابتدایی که راجع به بعضی از موارد توضیح می دهند و موارد 6و7و9 با استناد به کتاب کلیت روش ها و فنون تدریس (آثار......... صفوی)بیان می کنم.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 16 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 14 |
روش بحث در کلاس
معلم از هر روش یا الگویی که در تدریس استفاده کند، با مواردی برخورد خواهد کرد که باید درباره آنها با دانش آموزان بحث کند. این روش، الگوی تدریس مستقلی نیست، بلکه راهبرد یا جریانی از مراحل تدریس است که در اغلب الگوهای تدریس به کار می رود. با وجود این ، در معرفی این راهبرد، از اصول کلی مشابه الگوهای تدریس استفاده شده است؛ یعنی ابتدا، مبانی نظری آن وسپس کاربرد عملی آن تشریح می شود .
در زبان انگلیسی، (( discussion)) و ((((discourse به طور مترادف به کار می روند. در فرهنگهای انگلیسی این واژه گان چنین تعریف شده اند: اشتغال به یک مبادله کلامی منظم و اظهار نظر درباره موضوعات ویژه.
معلمان ( در جوامع غربی، بویژه انگلیسی زبان) تمایل دارند که واژه (discussion ) را به کار برند، اما دانشمندان علوم تربیتی و پژوهشگران تمایل بیشتری دارند که از واژه discourse استفاده کنند و آن را جامعتر از واژه قبلی می دانند در زبان فارسی این واژه به سخنرانی، خطابه، نطق، موعظه، خطبه، بحث و گفتگو معنی شده است ( باطنی 1371 )
برای پی بردن بیشتر به معنی discourse می توانیم به روابط روزمره افراد اشاره کنیم که همین امر نیازمند استفاده از زبان و مهارتهای ارتباطی است؛ مانند دوستیها که با ارتباطهای کلامی آغاز می شود و استمرار می یابند، افراد که در تبادل افکار و تجارب با یکدیگر سخن می گویند و بحث می کنند، اعضای خانواده، نوجوانان و جوانان که با به کارگیری ارتباطهای کلامی، با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند؛ همچنین بحث و گفتگودر مجالس و ضیافتها، رسانه هایارتباط جمعی و شبکه های رایانه ای امری رایج و متداول است.
صحبت کردن مردم در کلاس:
بحث و گفتگو در کلاسها، نقش محوری دارد، زیرا بیان شفاهی وسیله تدریس است. در این باره، پژوهشگران در یافته اند که اکثر معلمان در کلاس، زیاد صحبت می کنند و نیز در اغلب کلاسها یک انگاره یا طرح اساسی ارتباطی وجود دارد، که این طرح ارتباطی نمی تواند بهترین طرح برای ارتقای اندیشه دانش آموز باشد. پژوهشگران، این طرح کلامی را ( درس پرسیدن و درس جواب دادن) نامگذاری کرده اند و آن را یک فعالیت تدریس می دانند که دانش آموزان در قالب کل کلاس با سوا لهایی که معلم طرح می کند و پاسخهایی که آنان می دهند، به تمرین می پردازند؛ این طرح ارتباطی و کلامی همچنان در همه نظامهای آموزشی کشورها برقرار است.
سئوال کردن معلم:
آموختن درس ( به شیوه حفظ کردن) مبتنی است بر صحبت و سئوال کردن معلم. پژوهشگران طی سالهای متمادی، نوع سئوال و شیوه های سئوال کردن معلمان را بررسی کرده اند؛ از جمله ریچارد آرندز نتیجه تحقیقات و بررسیهای مارک گال ( 1970) را، که در چند مرحله به شیوه سئوال کردن معلمان پرداخته است، بدین سرح ارائه می دهد:
به طور معمول ،معلمان ، هنگام تدریس سئوالهای زیادی میکنند. استینوس در سال 1912، تخمین زد که 5/4 از اوقات مدرسه به یادگیری با روش سئوال و جواب اختصاص دارد. او در یک نمونه آماری از دبیران دبیرستانها به این نتیجه رسید که هر معلم به طور متوسط در یک روز، 395 سئوال از دانش آموزان می کند. همچنین، تحقیقات انجام شده در دهه 1960 نیز، نتایج مشابهی
به دست داده اند ( آرندز، 1994 ، ص 398 ).
حال باید این سئوال را مطرح کرد که طرح پرسشهای زیاد در یاد گیری دانش آموزان چه نتایجی دارد؟ بخصوص، سئوالهای ساده عینی و سئوالهای پیچیده، که برای سطوح بالای حیطه شناختی طرح می شوند، چه تاثیری در یادگیری دانش آموزان خواهد داشت؟
نتایج تحقیقات در مورد دو نوع سئوال فوق، چنین نشان می دهند که از یک سو، تاکید بر طرح سئوالهای ساده برای پیشرفت دانش آموزان محروم و ضعیف موثر تر است و در نتیجه به تسلط آنان در مهارتهای پایه می انجامد و از سوی دیگر، تاکید بر طرح سئوالهای پیچیده برای سطوح بالای حیطه شناختی و برای دانش آموزان متوسط و قوی موثر است؛ بخصوص در شروع دوره متوسطه که در این مرحله، دانش آموزان به مرحله فکری بیشتری نیاز دارند. ( آرندز، 1994، ص 390).
امروزه، روش بحث و گفتگو به شکلهای مختلف، بیشترین کاربرد را در امر تدریس معلمان دارد؛ زیرا با این روش، از صمیمیت یکجانبه معلم کاسته می شود و بر مشارکت بیشتر دانش آموزان در اندیشیدن به مسائل و کشف کردن آنها افزوده می شود. طی سالها، بحث در کلاس گزینه ای بود که به جای سخنرانی از آن استفاده می شد و همواره بین معلمان و پژوهشگران علوم تربیتی در مورد مزیت و اثر بخشی یکی بر دیگری مجادله می شد، اما امروزه، دیدگاه معاصر، بحث کردن در کلاس را در مقابل سایر راهبردها یا الگوها قرار نمی دهد، بلکه آن را راهبردی می داند که بتنهایی عمل نمی کند و می تواند همراه با همه الگوهای تدریس و نیز در موقیتهای متنوع به کار رود. همچنین اینکه در چه مواقعی از بحث استفاده شود، به تشخیص معلم در جریان تدریس بستگی دارد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 13 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 12 |
رموز موفقیت در درس و تحصیل
محورهاى پژوهش:
1 ـ معناى موفقیت چیست؟
2 ـ عوامل توفیق کدام است؟
3 ـ نقش دوستان, معلّمان و خانواده در موفقیت دانش آموز چیست؟
4 ـ چگونه مى توان از استعدادها بهترین بهره را گرفت؟
5 ـ ویژگى هاى انسان هاى موفق چیست؟
6 ـ قواى جسمى و توان مندى هاى بدنى و فکرى چه تأثیرى در رشد علمى دارد؟
7 ـ تأثیر حافظه و نبوغ فکرى در موفقیت دانش آموز چیست؟
8 ـ وضعیّت روانى دانش آموز, چه سهمى در توفیق او دارد؟
9 ـ عوامل عقب ماندگى درسى کدام است؟
10 ـ چه کنیم که شکست, ما را به یأس نکشاند؟
11 ـ نقش امید در موفقیت درسى.
12 ـ تأثیر اخلاص و بعد معنوى در موفقیت تحصیلى.
13 ـ نقش تغذیه سالم در موفقیت درسى و تحصیلى.
14 ـ میزان تأثیر ورزش و تفریحات سالم در موفقیت درسى.
15 ـ نمونه هایى از انسان هاى موفق در کسب علم.
16 ـ نمونه هایى از شکست خوردگان در مسیر دانش آموزى.
در هر کارى براى رسیدن به (هدف) و کسب موفقیت, رمز و راز و شیوه ها و قواعدى است که رعایت آنها, راه را میان بُر مى سازد. درس خواندن و (موفقیّت تحصیلى) نیز از این قاعده مستثنا نیست. پس سزاوار و بجاست که جوانان این رموز و روش ها را بشناسند و به کار بندند تا از تلاش علمى و آموزشى خود, بیشترین بهره و سریع ترین ثمره را به دست آورند. برخى از این رموز عبارت اند از:
1 ـ سؤال
دانش آموز, با برخوردارى از روحیه تواضع و کنار گذاشتنِ غرور, آنچه را نمى داند باید بپرسد و مشکلات درسى خود را با معلّم در میان بگذارد. اگر کسى غرور و تکبر داشته باشد, راه فهم و علم را به روى خود مى بندد و (پرسیدن) ـ که اعتراف ضمنى به ندانستن است ـ براى او دشوار مى شود.
پرسش, (کلید گنجینه دانش) است. این حکمت, در کلمات پیامبر خدا(صلى الله علیه و آله)آمده است: (العلمُ خزائن و مفتاحُها السؤال. )1
گاهى هم شرم و خجالت مانع پرسیدن مى شود. امام باقر$ فرمود: (بپرس و از پرسیدن روى بر نگردان و خجالت نکش, چرا که این دانش را هر کس تکبّر یا خجالت داشته باشد, نمى آموزد. )2
2 ـ فراغت خاطر
ذهن آشفته و خاطرِ پریشان, مانع تحصیل است. پراکنده کارى و جدّى نگرفتن درس, سبب سستى چرخه آموزش مى شود. آن که هر روز موضوعى و هر فصل رشته اى بر مى گزیند و امروز و فردا مى کند و در کنار درس به کارهاى جنبى و متفرّقه مى پردازد و فرصت تحصیلى را به کارهاى غیر درسى صرف مى کند. عقب خواهد ماند.
پیامبر خدا(صلى الله علیه و آله)از جمله وصیت هاى حضرت خضر به موساى حکیم را چنین نقل مى کند: (یا موسى! تَفَرّغْ للِعلمِ انْ کنتَ تُریدُه, فانّما العلمُ لمَنْ یَفْرَغُ له;3 اى موسى! اگر علم مى خواهى, خود را براى آن خالص و فارغ بساز, چرا که دانش از آنِ کسى است که خود را براى آن فارغ و یکدل کند.) در توصیه هاى امام سجاد$ راجع به حقوق معلّم آمده است که عقل و ذهن و دل و فهم خود را براى معلّمت خالى و فارغ بساز تا بهتر بتوانى از دانش او بهره بگیرى.4
3 ـ توجّه و گوش دادن
تمرکز فکر و جمع بودن حواس در هنگام تحصیل و فراگیرى دانش, عامل مهمّى براى یادگیرى است. در متون دینى از موضوعى به نام (حُسن الإستماع) یاد شده است; یعنى خوب گوش کردن. کسى که هنگام مطالعه و درس خواندن یا شنیدن درس استاد, حواسش جمع نباشد و خوب گوش ندهد, یادگیرى او هم دچار اختلال و آسیب خواهد شد. از سخنان امام على$ در این زمینه چنین مى خوانیم: (وقتى نزد دانشمندى نشسته اى, بیش از آن که حرف بزنى, بر شنیدن حریص و مشتاق باش و همان طور که خوب حرف زدن را یاد مى گیرى, خوب گوش دادن را هم بیاموز.5
علامه طباطبائى در باره شهید مطهرى مى فرمود: (مرحوم مطهرى یک هوش فوق العاده اى داشت و حرف از او ضایع نمى شد. حرفى که مى گفتیم, مى گرفت و به مغزش مى رسید… هر چه مى گفتیم هدر نمى رفت ; مطمئن بودم که هدر نمى رود. )6
4 ـ یادداشت
اگر علم را ثبت و ضبط و یادداشت نکنیم, فراموش مى شود. به حافظه هم چندان نمى توان تکیه کرد. بسیارى افراد توفیق علمى خود را مدیون یادداشت هاى خویشند. حضرت رسول(صلى الله علیه و آله)فرمود: علم را به قید و بند بکشید (قیّدوا العلم). پرسیدند: به بند کشیدن علم چگونه است؟ فرمود: (کتابَتُهُ; با نوشتن آن. )7
امام حسن مجتبى$ فرزندان و برادر زادگان خود را گرد آورد و به آنان فرمود: شما کوچک هاى قومى هستید و امید است که بزرگ هاى قوم دیگر شوید, پس دانش بیاموزید. هر کس از شما نتوانست علم را حفظ کند و به خاطر بسپارد, آن را بنویسد و در خانه اش بگذارد.8 امام صادق$ نیز فرمود: (اکتبوا, فًإنّکم لا تحفظون حتّى تکتبوا;9 بنویسید, شما آموخته هاى خود را حفظ نمى کنید تا آن که بنویسید. )
ییادداشت بردارى از درس ها, آموخته ها و شنیده ها, یکى از رموز موفقیّت در تحصیل است. بسیارى نیازمند دفترها و جزوه هاى هم کلاسى هاى خویشند, چرا که خود ننوشته اند و از (یادداشت) بهره نگرفته اند.