دسته بندی | پرسشنامه |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 33 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 22 |
مبانی نظری تست
مهارت و توانایی برای ابداع چیزهای تازه و بدیع را خلاقیت گویند. خلاقیت به عنوان فرایند سهگانه یا سومین فرایند، ترکیب موزونی از فرایندهای اولیه و ثانویه است که در آن، موضوعات متعلق به نهاد، از طرف خود مورد بررسی و استفاده قرار میگیرد. در مطالعه خلاقیت رویکردهای متفاوتی وجود دارد. یکی از این رویکردها، رابطه بین خلاقیت و هوش است که به عنوان مرکز اصلی روانشناسی شناخته میشود (گیلفورد، .(1954
در تعریف دیگر خلاقیت را به عنوان استعدادی که به طور بالقوه در هر فرد یا هر سن و سال وجود دارد در نظر گرفتهاند. این گرایش طبیعی که رابطه تنگاتنگی نیز با محیط خود دارد برای رسیدن به مرحله تحقق نیاز به شرایط مساعد دارد.
مورگان و همکاران (1984)، تفکر خلاق را نوعی از تفکر میدانند که در این تفکر، اطلاعات بدست آمده از محیط و نمادهای ذخیره شده در حافظه درازمدت را برای حل کردن مسایل مورد استفاده قرار میدهیم (افروز، کامکاری، .(1387
هورلاک، خلاقیت را شکلی کنترل شده از تخیل می داند که منجر به نوعی ابداع و نوآوری میشود.
مدنیک، خلاقیت را این گونه تعریف میکند: » سازمان دادن به عناصر همخانواده، به صورت ترکیبهای جدیدی که به خواستههای خاص پاسخ میدهند یا اینکه به گونهای مفید هستند.«
گانیه در طبقهبندی خود از انواع یادگیری، بالاترین سطح یادگیری را حل مسئله میداند و معتقد است که آفرینندگی، نوع ویژهای از حل مسئله است (سیف، .(1380
گلیفورد (1962)، در بیان نظریه ساختار ذهنی که وی ارایه داده است میگوید؛ » ویژگی مهم تفکر خلاقانه، واگرایی آن است.« او به طور کلی، شیوه تفکر آدمیان را به دو دسته » واگرا« و » همگرا« تقسیم کرده است. در نظریه گیلفورد، هم تفکر واگرا و هم تفکر همگرا در ساختار ذهنی نقش اساسی دارند اما تفاوت آنها در این است که در تفکر همگرا، نتیجه تفکر از قبل معلوم است، یعنی همیشه یک جواب » درست« یا » غلط« وجود دارد؛ ولی در تفکر واگرا، جواب قطعی وجود ندارد و تعداد زیادی جواب موجود است که از نظر منطقی ممکن است هر یک از این جوابها درست باشد. گیلفورد در نظریه خود، تفکر واگرا را با سه ویژگی انعطافپذیری یا نرمش، اصالت و سیالی مشخص کرده است و برای اندازهگیری هر یک از آنها تستی ساخته است (سیف، .(1380
معرفی تست و کاربرد آن
آزمون سنجش خلاقیت عابدی براساس آزمون تورنس تدوین شده است. جمال عابدی کوشیده است برای اندازهگیری خلاقیت وسیلهای را تهیه کند که ضمن دارا بودن اعتبار و روایی در حد قابل قبول در زمان نسبتاً کوتاهی نیز اجرا و نمرهگذاری شود. او در سالهای 1362 -63 با تشویق و کمک گروهی از دانشجویان درس روانسنجی گروه روانشناسی دانشگاه تهران و بر پایه نظریه و تعریف تورنس از خلاقیت، یک تست 75 سؤالی (چند گزینهای) برای اندازهگیری خلاقیت تهیه کرد.
مواد این تست در چهار طیف سیالی، ابتکار، انعطافپذیری و بسط قرار گرفت. تست خلاقیت عابدی در بهار سال 1363 روی یک گروه 650 نفری از دانشآموزان کلاس سوم راهنمایی در تهران اجرا شد. علاوهبر این تست، تست خلاقیت تورنس نیز روی یک گروه 200 نفری از همین دانشآموزان اجرا شد و از تست تورنس به عنوان شاخص همزمان استفاده شد. ضریب پایایی بخشهای سیالی، ابتکار، انعطافپذیری و بسط که از طریق بازآزمایی بدست آمد، به ترتیب 0/85، 0/82، 0/84، 0/80 بود. ضریب همبستگی بین نمره کل آزمون تورنس و نمره کل تست جمال عابدی (آزمون سنجش خلاقیت) معادل 0/64 بدست آمد (میرزایی، .(1382