دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | ppt |
حجم فایل | 205 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
مقدمه
همة انسانها اضطراب را در زندگی خود تجربه میکنند و طبیعی است که مردم هنگام مواجهه با موقعیتهای تهدیدکننده و تنشزا مضطرب میشوند، اما احساس اضطراب شدید و مزمن در غیاب علت واضح، امری غیرعادی است.اضطراب شامل احساس عدم اطمینان، درماندگی و برانگیختگی فیزیولوژیکی است. بهطور کلی اضطراب یک احساس منتشر، بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسی است که با یک یا چند حس جسمی مانند احساس خالی شدن سر دل، تنگی قفسه سینه، طپش قلب، تعریق، سردرد و غیره همراه است.بررسیها نشان میدهد که اضطراب در مردها، طبقات اقتصادی مرفه و جوانان کمتر است و در زنان، افراد کمدرآمد و سالمندان و همچنین کودکان بیشتر شایع میباشد.
اضطراب کودکان
تمام کودکان اضطراب و بی قراری را تجربه می کنند. در بیشتر مواقع از یک کودک طبیعی انتظار می رود که زمان زیادی را در حال شور و شوق، بی قراری و کنجکاوی باشد. برای مثال کودکان، زمانی که ۹ ماه از سال را به خاطر رفتن به مدرسه از والدین خود جدا می شوند، دارای دلواپسی و اضطراب خاصی هستند. در مورد بچه های کوچکتر این حالت ، گاهی اوقات به ترس نیز تبدیل می شود. (مثل ترس از تاریکی ، از طوفان ، از حیوانات و یا از چیزهای بزرگ و قوی )
اگر قبل از شروع این هیجانات این نوع رفتارها مثل جدا شدن از والدین، نشاط در مدرسه و یافتن دوست در اعمال بچه ها گنجانده شود، والدین به راحتی می توانند ارزش های آنها را در زمان وقوع آن برای کودکان توضیح داده و آنها را متقاعد کنند. این روش توسط روانشناسان قدیمی پیشنهاد شده است.
کودکانی که دارای استرس و اضطراب هستند دچار تنش ها و دلواپسی های زیادی میشوند . نگرانی های آنها گاهی اوقات به اندازه ای می رسد که دیگر قادر به انجام دادن کاری و یا تصمیم گرفتن و حتی فکر کردن در مورد مسائل اطراف خود نمیباشند. کودکان مضطرب ، اغلب کودکانی ساکت ، عصبی ، شاکی ، ناراضی و کم طاقت هستند. و اغلب دربارهٔ همه چیز مشکل دارند . والدین این کودکان باید بسیار هوشیار بوده و به نشانه های عصبی بودن و اضطراب داشتن در کودکان خود دقت کنند ، تا پس از شناخت سریع و به موقع ، مانع از پیشرفت این حالتها شوند . این موضوع که باید به سرعت باعث کاهش ترس و اضطراب در کودکان شویم ، اهمیت زیادی دارد .
و در ادامه داریم:
وسائل دفاعی مقابله با اضطراب
تأثیر اضطراب بر ارگانهای بدن
اضطراب، چه گروههای سنی را تحریک میکند؟
آسیب شناسی اضطراب
کودکان مضطرب
نشانه های وجود اضطراب در کودکان
عواملی که باعث اضطراب در کودکان می شود :
والدین چگونه می توانند اضطراب کودک خود را از بین ببرند؟
▪خود کودک برای رهایی از اضطراب چه می تواند بکند؟
علایم اضطراب در کودکان:
رفتار والدین در اضطراب کودکان چقدر نقش دارد ؟
اضطراب جدایی کودکان
اضطراب دانش آموزان و نقش اولیا و معلمان
فایل پاورپوینت 17 اسلاید
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 62 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 22 |
بلوغ یک دوره خاص و مشخصی است که از طریق بعضی تغییرات در تکامل و رشد فرد شناخته می شود . این تغییرات در هیچ زمان دیگری در طول حیات فرد اتفاق نمی افتد و ویژگیهای خاصی دارد که مهم ترین آنها عبارتند از :
الف ) بلوغ دوره کوتاهی را شامل می شود : بلوغ دوره نسبتاُ کوتاهی است و از ۲ تا ۴ سال طول می کشد و معمولاً به سه مرحله تقسیم می شود .
مرحله قبل از بلوغ : در این مرحله صفات ثانویه جنسی پدیدار می شود ( پیدایش مو در صورت پسران و در ناحیه اندامهای تناسلی هر دو جنس و تغییر آهنگ صدا در پسران ) ولی اعضاء تناسلی و تولید مثل هنوز کاملاً رشد نکرده اند . این دوره که اوایل نوجوانی است سنین ۱۲-۱۰ سالگی را شامل می شود .
مرحله بلوغ جنسی : در این مرحله ضمن ادامه بروز صفات ثانویه جنسی ، سلولهای جنسی هم پیدا می شوند و اسپرم های زنده در ادرار پسران یافت می گردد . این دوره که سنین ۱۴-۱۳ سالگی را در بر می گیرد ، اواسط نوجوانی است .
مرحله بعد از بلوغ ؛ در این مرحله صفات ثانویه جنسی کاملاً ظاهر شده اند و عمل اعضاء تناسلی و تولید مثل کامل است . این دوره که سنین ۱۹-۱۵ سالگی را شامل می شود ، اواخر نوجوانی است.
ب ) بلوغ زمان تغییرات سریع است : بلوغ یکی از دو مرحله در سرتاسر طول حیات زندگی هر فرد است که با تغییرات مشخص و رشد سریع در همه اندامهای بدن همراه است . ( مرحله دیگر از دو مرحله یاد شده ، دوره جنینی و شش ماه اول زندگی نوزاد است ) . این رشد سریع و ناگهانی یک تا دو سال قبل از اینکه پسر یا دختر به بلوغ جنسی برسند شروع می شود و شش ماه تا یک سال بعد از آن هم ادامه می یابد ، بنابراین دوره کامل این مرحله رشد سریع حدوداً سه سال طول می کشد .
تغییرات ناگهانی و سریعی که هنگام بلوغ اتفاق می افتد موجب سراسیمه شدن ، دستپاچگی و نگرانی نوجوانان می شود و در خیلی از موارد منجر به بروز رفتارهای ناهنجار و غیرمطلوبی در آنان می گردد .
ج ) بلوغ دوره منفی گرایی است : نوجوان در اوایل بلوغ دچار منفی بافی می شود و نگرش و رفتاری منفی در پیش می گیرد . جملاتی همچون « نه خودم از پسش برمی آیم » ، به من نگوئید چه کار بکنم و چه کار نکنم » ، « کاری به کارم نداشته باشید » در این دوره به وفور شنیده می شود . این روش کوشش جدیدی است تا نوجوان به والدین و اطرافیان خود بگوید و بفهماند که جوانان افکار و رفتاری دارند که مربوط به خودشان است . منفی بافی در واقع وسیله ای کلامی برای بیان خشم است . والدین ممکن است در این مرحله درباره انتخاب دوستان ، همسالان ، آداب معاشرت و اصول و اعتقادات با فرزندان خود مشاجره کنند . باید بدانیم افراد هر نسل از نظر نوع لباس و آرایش موها وانتخاب دوستان و رفقا با والدین خود اختلاف نظر دارند . البته والدین در طول حیات خود با استفاده از منابع و تجارب فراوان به باورها و اعتقاداتی رسیده اند که به آنها پای بندند ولی باید به آرامی وبا قابلیت انعطاف پذیری ، خودشان را با شرایط جدید وفق دهند ؛ زیرا در مواردی که نظرها و ارزشهای والدین به میزان چشم گیری با عقاید نوجوانان متفاوت باشد احتمال پیدایش تعارض در نوجوان فزونی می گیرد و او را دچار سردرگمی می کند که عاقبت خوشی ندارد .
د ) سن رسیدن به بلوغ متفاوت است ؛ بلوغ می تواند در هر زمانی بین ۱۰ تا ۱۹ سالگی اتفاق افتد ، ولی متوسط سن بلوغ در دختران ۱۱ سالگی است و پسران یک یا دو سال بعد از آن به سن بلوغ می رسند . این تفاوتها در سن بلوغ به همان اندازه که مربوط به خود فرد است به مسایل اجتماعی هم در هر دو جنس مربوط می شود .
چون در مراحل بلوغ ( قبل از بلوغ ، بلوغ جنسی ، و بعد از بلوغ ) نوجوان با تغییرات و مشکلاتی مواجه می شود ، باید والدین و یا آنان که به نوجوان نزدیکند به آرامی و با توضیح کافی او را در جریان این تغییرات قرار دهند . بروز صفات ثانویه جنسی در مرحله قبل از بلوغ ، اولین انزال ( احتلام ) یعنی خروج منی در پسران در زمان بلوغ ، آشنا کردن نوجوانان با مسایلی که در دوره بعد از بلوغ ممکن است برای آنان پیش بیاید ( مانند : استعمال مواد مخدر ، مشروبات الکلی ، مفاسد اجتماعی ، معاشرت و هم نشینی با دوستان ناباب و منحرف ، مشاهده فیلم های ویدئویی غیرمجاز و جنسی و ... ) از مواردی است که باید به آن توجه کافی داشت .
رعایت بهداشت فردی در زمان بلوغ و توجه به احکام شرعی و بجای آوردن نماز ، روزه ، و غسل در مواقع لازم از دیگر مواردی است که باید با دقت و بیان روشن برای نوجوانان شرح داده شود .
علل بلوغ
هورمونها باعث بروز بلوغ می شوند از حدود ۵ سال قبل از بلوغ جنسی ، میزان کمی از هورمونهای جنسی تولید و ترشح می شوند ، که این میزان به تدریج در دوران بلوغ افزایش می یابد و سبب تکامل ساختمانی دستگاه تناسیلی و عمل غدد جنسی می شود .
این هورمونها از غده ای به نام هیپوفیز که در قاعده مغز قرار دارد و نیز از غدد جنسی ( بیضه ها در پسران و تخمدانها در دختران ) ترشح می شوند و با تأثیرگذاری بر سایر غدد و اثر متقابل بر یکدیگر سبب رشد و تکامل بیضه و سایر اعضاء تناسلی و بروز صفات ثانویه جنسی می شوند . این اثرات متقابل در تمام طول حیات باروری افراد ادامه دارد و بتدریج کاهش می یابد .
فایل ورد 22 ص
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 348 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 125 |
عنوان: مبانی نظری و پیشینه تحقیق دیابت، تاب آوری، کانون کنترل سلامت، سلامت عمومی، هموگلوبین گلوکوزیته و استرس
فرمت فایل: word
تعداد صفحات: 125
دیابت نه تنها به عنوان یک بیماری شایع بلکه یک مشکل بزرگ بهداشتی است که در دنیای معاصر پراکندگی گستردهای پیدا کرده است و در حال حاضر نه تنها نشانهای از توقف آن به چشم نمیرسد بلکه به شدت در حال افزایش است. هر چند در سالهای اخیر تحقیقات زیادی در ابعاد مختلف همه گیر شناختی این بیماری انجام شده است، اما هنوز دانش موجود در مورد چگونگی توزیع و عوامل تعیین کننده آن ناکافی است. متاسفانه در کشور ما آمار دقیقی از مبتلایان به دیابت وجود ندارد و به شیوع روز افزون و مشکلات بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی آن توجه کافی و در خور صورت نگرفته است.
در حال حاضر با توجه به آمارهای جهانی و متغیرهای موثر در ابتلا به این بیماری نظیر افزایش امید به زندگی، تغییر در شیوههای زندگی سنتی به سوی مدرن، تغییر در عادتهای غذایی، کمی فعالیتهای بدنی، و افزایش چاقی به نظر میرسد در ایران بالغ بر 3میلیون نفر به این بیماری مبتلا باشند که حدود 90% آن دیابت شیرین نوع 2 (دیابت شیرین غیر وابسته به انسولین) است که افراد بالای سن 30 سال را گرفتار میسازد (ریجیسینگهانی[1]، 1381).
هر فردی در عمل ممکن است به بیماری دیابت مبتلا شود و این گرفتاری به میزان سالهای عمر، جنسیت، نژاد و یا موقعیت اجتماعی او بستگی ندارد. بیماری قند بر خلاف بیماریهای دیگر نظیر فلج اطفال، سل و ذات الریه و. . . در حال ریشه کن شدن نیست بلکه بر عکس، هر سال بر میزان شیوع آن در میان افراد انسانی افزوده میشود و تعداد کسانی که سالانه به این بیماری مبتلا میشوند در حال افزایش است. (هنری دالجر[2]، 1368).
2-1-1-2- دیابت از تعریف تا واقعیت
جهان درحالی وارد قرن ۲۱ شد که بیش از ۱۴۰ میلیون نفر مبتلا به بیماری دیابت بودند. در این میان، سهم کشور ما حدود ۵/۳ تا ۴ میلیون نفر دیابتی است. روز جهانی دیابت - ۲۱ آبان ماه - درحالی به پایان رسید که فدراسیون جهانی دیابت اعلام کرد هزینههای کنترل و درمان دیابت ۱۰ درصد بودجهِ ملی بهداشت جوامع را به خود اختصاص میدهد و نیمی از آن صرف درمان عوارض مزمن دیابت میشود. دکتر اسدالله رجب، رئیس انجمن دیابت ایران نیز اعلام کرد سالانه ۹۰۰ میلیون دلار (بیش از ۷۰۰ میلیارد تومان) صرف هزینههای درمانی دیابت در کشور میشود. این درحالی است که متخصصان و کارشناسان پیوسته از روند رو به رشد بیماری دیابت در کشورمان به عنوان شایع ترین بیماری غدد درون ریز در دهههای اخیر هشدار میدهند. با این همه گزارشهای رسمی از شیوع ۵ درصدی بیماری دیابت در ایران خبر میدهد. افزون بر این، بیماری دیابت در ردیف سه عامل اول مرگ و میر در دنیا است. بیماری زایی این عارضه چه از نظر هزینههای درمانی و چه از جهت ازکارافتادگی، بسیار بالاست و یکی از عمده ترین مسایل بهداشتی - درمانی در جوامع به شمار میرود. از سویی دیگر، همراهی آن با چاقی و افزایش چربی خون، احتمال ایجاد بیماری قلبی - عروقی را به عنوان اولین عامل مرگ و میر در انسان به شدت افزایش میدهد. ازاین رو تا کید وزارت بهداشت و سازمانهای مسئول کشور تنها بر توجه به مقولهِ بیماری دیابت معطوف نبوده و در زیرمجموعهِ این توجه بر اهمیت کنترل و پیشگیری از چاقی و آموزش مهارتهای زندگی نیز تصریح شده است.
در دهههای اخیر برای شناخت عوامل خطر بیماریهای مهم غیرواگیر، مطالعات متعددی انجام شده است. از جمله این بیماریها دیابت قندی به عنوان شایع ترین بیماری غدد درون ریز است. متخصصان گروه بیماریهای غدد درون ریز، دیابت را یکی از شایع ترین بیماریهای متابولیک در قرن حاضر میدانند که منجر به ناتوانی و مرگ زودرس میشود و عوارض حاد و دیررس آن تهدیدهای عمدهای برای سلامتی فرد به شمار میرود. در تعریف این بیماری میگویند: دیابت بیماری مزمنی است که در اثر کمبود یا کاهش اثر انسولین در بدن ایجاد میشود. بر همین اساس دیابت چهارنوع مختلف دارد که شایع ترین نوع آن، دیابت نوع یک و دو است. به گفتهِ متخصصان این رشته، دیابت ملیتوس نوع یک، بیماری خودایمنی است که به علت تخریب پیشرونده سلولهای بتای جزایر لانگرهانس به وجود می آید.
دیابت نوع 1 بیشتر در میان کودکان، نوجوانان و افراد زیر ۳۰ سال مشاهده شده و به ندرت افراد بالای ۳۰ سال به آن مبتلا میشوند. در این نوع دیابت، بدن افراد بهاندازهِ کافی انسولین ترشح یا تولید نمی کند و درنتیجه فرد دیابتی از همان ابتدای شروع دیابت نیاز به تزریق انسولین دارد.
مطالعات اپیدمیولوژیک نشان داده که حدود ۱۰ درصد از دیابتیها را مبتلایان به بیماری دیابت نوع یک تشکیل میدهد و دیابت نوع دو که شایع ترین نوع دیابت است ۸۰ درصد بیماران دیابتی را تشکیل میدهد. بیماری دیابت نوع دو بیشتر افراد بالای ۲۵ سال را مبتلا می سازد. پزشکان علت اصلی ابتلا به آن را کم تحرکی و تغذیه نادرست میدانند. به واقع چاقی یک ریسک فاکتور مسلم برای بیماریهای قلبی - عروقی، ابتلا به دیابت نوع دو و سکته و مرگ و میر افراد است. ازاین رو درمان این نوع دیابت در آغاز با فعالیت جسمی و تغذیه صحیح کنترل شده و درصورت کنترل نشدن از داروهای خوراکی پایین آورندهِ قندخون استفاده میشود. پزشکان و متخصصان شایع ترین علایم دیابت را پرادراری، پرنوشی، کاهش وزن، بی حوصلگی، خستگی، سستی، دیرخوب شدن زخمها، تاری دید و گرسنگی کاذب عنوان می کنند. به اعتقاد آنان درصورتی که قندخون کنترل نشود، فرد دیابتی دچار بیماریهای قلبی و عروقی، بیماریهای کلیوی، بیماریهای اعصاب یا نوروپاتی دیابتی میشود. افزون بر این، بیماریهای چشمی و حتی کوری هم از جمله شایع ترین عوارض بیماری دیابت است.
[1] - Rijsinghani
[2] - döljer Henry
فهرست مطالب
مباحث نظری دیابت
مقدمه
دیابت از تعریف تا واقعیت
چاقی،اپیدمی پنهان
تاریخچه کوتاه دیابت
انسولین چگونه در بدن عمل میکند؟
چرا قند خون باید تنظیم شود؟
انواع دیابت
عوامل خطر دیابت نوع 2
علائم دیابت
معیارهای تشخیص
عوارض دیابت
عوارض زودرس دیابت
عوارض دیررس دیابت
درمان دیابت
اهمیت کنترل دیابت
تأثیر اندوه و افسردگی بر دیابت
مبانی نظری سازه تاب آوری
عناصر تاب آوری و دیدگاهها
تعریف تاب آوری
چگونگی شکل گیری تاب آوری
رویکردهای نظری پیرامون تاب آوری
موجهای پژوهش درباره تاب آوری
ویژگیهای افراد تاب آور
نیم رخ فرد تاب آور
شایستگی اجتماعی
مهارتهای مشکل گشایی
استقلال
حس هدفمندی
اعتماد به نفس
احساس کفایت
احساس داشتن یک پایگاه ایمن
ویژگیهای محیطهای تاب آور
مباحث نظری کانون کنترل سلامت
منبع کنترل
سرسختی روانشناختی
کانون کنترل
کنترل درونی و بیرونی
کانون کنترل سلامت
احساس کنترل فردی
انواع کنترل
باور فرد در مورد خودش و کنترل
شکل گیری کنترل فردی
جنسیت و تفاوتهای فرهنگی در کنترل فردی
زمانی که مردم کنترل فردی ندارند
کنترل فردی و سلامت
مبانی نظری سلامت عمومی
عوامل موثر در سلامت عمومی
انواع دیدگاههای سلامت عمومی
هموگلوبین گلوکوزیته
مدیریت گروهی استرس
در مورد درمانهای کار آمد
استرس
استرس چیست؟
انواع استرس
عوامل مؤثر در واکنش به فشار روانی
عوامل کاهش دهنده فشار روانی
تکنیک مدیریت استرس
تعریف شناخت
شناخت درمانی
رفتار درمانی
درمان شناختی – رفتاری (C. B. T)
نظریههای آرام سازی
نظریههای تک وجهی
نظریههای دو وجهی
نظریههای چند وجهی
تعریف مدیریت گروهی استرس به شیوهی شناختی – رفتاری
جلسات گروهی و مدت برنامه
اندازهی گروه
ساختار گروهی بسته
توالی جلسات
جلسات نگهداری
اهداف طراحی این برنامه
رهبران گروه
تحقیقات پیشین
فهرست منابع
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 14 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 5 |
فایل بدون منابع می باشد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 43 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 31 |
دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی)
دارای رفرنس دهی استاندارد
فرمت : DOC
تعداد صفحات : 31
بخشی از متن :
در این بخش از فصل دوم به بررسی مفهوم استرس و جنبه های زیستی شناختی استرس و راهبردهای مقابله با آن می پردازیم.
استرس شرایطی است که در نتیجه تعامل میان فرد و محیط به وجود می آید و موجب ایجاد ناهماهنگی – چه واقعی و چه غیر واقعی- میان ملزومات یک موقعیت و منابع زیستی، روانی و اجتماعی فرد می شود. در اینجا هر چهار جز را به طور مختصر توضیح می دهیم(سارفینو، 1940؛ ترجمه احمدی ابهری و همکاران، 1387):
الف) پاسخ سمپاتیک / آدرنال و هیپوفیز / آدرنال
وقتی مردم با چالشی رو برو می شوند، معمولا تلاش زیادی برای کنار آمدن با آن به خرج می دهند. همچنین وقتی مردم کنترل از دستشان خارج می شود، معمولا کوشش می کنند تا دوباره کنترل را به دست گیرند. تحت این شرایط، بدن یک پاسخ سمپاتیک /آدرنال می دهد. دستگاه سمپاتیک به فرد اجازه می دهد با فعال ساختن بدن خود به درخواست های آنی محیطی پاسخ گوید: ضربان قلب بالا می رود، فشار خون افزایش می یابد و فرد هشیار تر می شود و خلاصه، فرد انگیخته می شود (فرانکن، 1939؛ ترجمه شمس اسفند آباد، محمودی، امامی پور،1384).
......
....
..
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 63 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 92 |
مقدمه و بیان مساله:
فرایند تربیت یک کودک باهوش و سالم برای والدین هم لذت بخش است و هم مشکلات و ناراحتیهای فراوانی همراه دارد. این در حالی است که در مورد خانواده های کودکان عقب مانده ذهنی این فرایند بسی پیچیده تر، مشکل تر و فشارزاتر است.
قبول عقب ماندگی کودک، کندی رشد، نیاز به امکانات ویژه برای مراقبت از او، سرخوردگی آرزوها و امیدها و تعدیلی که والدین باید در انتظارات خود برای آینده کودک ایجاد کنند، تحمل صحبتهای دیگران، احساس خجالت و پنهان کردن موضوع، خدشه دارشدن رابطه کودک و والدین در اثر جدایی از افراد همسال، مشکلات که در ارتباط با خواهران و برادران او ایجاد می گردد، مشکلات آموزشی و گاهی وابستگی درازمدت عاطفی و اقتصادی کودک عقب مانده، مشکلاتی هستند که والدین در نگهداری و تربیت کودک عقب مانده با آنها کم و بیش مواجه اند و همگی موجب واردآمدن فشار و استرس روی والدین و خانواده شده و احتمالاً آرامش خانوادگی را بهم می زنند.
بعلاوه، خانواده، یک نظام اجتماعی است که اختلال در هریک از اعضا و اجزاء آن می تواند کل نظام خانواده را مختل کند و این نظام مختل شده موجب تشدید اختلالات مربوط به اعضا و پیدایش مشکلات جدی شود. و وجود کودک عقب مانده ذهنی و مشکلات گوناگون در مراقبت و تربیت او فشارهای زیادی بر والدین و خانواده بعنوان یک کل واحد وارد سازد. این فشارها به نوبه خود می توانند سلامت روانی والدین را به مخاطره انداخته و مآلاً موجب تشدید عقب ماندگی کودک شده و کودک را از داشتن یک محیط سالم برای رشد بهینه محروم سازند، و در واقع یک چرخه معیوب را ایجاد کنند. در این میان بنظر می رسد مادر بخاطر نقش ویژه اش در مراقبت و تربیت کودک، فشارهای بیشتر و حادتری را تجربه کند.
تا کنون نتایج بسیاری از تحقیقات حاکی از آن است که پدران و مادران این کودکان در نگهداری از فرزندان عقب مانده اشان با مشکلات عدیده ای مواجه هستند. برای مثال وایت (1971) می نویسد: «عقب ماندگی ذهنی، اغلب بعنوان یک مشکل خانوادگی در نظر گرفته می شود و بنظر می رسد که خانواده ها سعی دارند عضوی را که توانائی اش کمتر از حد نرمال است، محافظت و پنهان کنند... و به نظر می رسد که یک عضو بدون عملکرد، مشکلات شدیدی را برای خانواده ایجاد کند.»
او به مشکلات فیزیکی و مراقبت پزشکی مناسب از کودک عقب مانده ذهنی فشار شدیدی که این مشکلات روی خانواده دارد، نیز اشاره کرده است. محققین دیگر، از جمله جاستین، اکانرووارن به مشکلات والدین کودکان عقب مانده در زمینه های بهداشتی، رفتاری، نگهداری و ناتوانایی های فیزیکی ؛ و اسمیت و همکارانش به مشکلات والدین در زمینه چگونگی گذراندن اوقات فراغت و کمبود امکانات اشاره کرده اند. (البرزی و بشاش، 1372)
البرزی و بشاش (1372) می نویسند: مطالعات انجام شده در کشورمان حاکی از آن است که مشکلات هوشی، حرکتی، تکلمی، تحصیلی و رفتاری کودکان عقب مانده ذهنی از جمله مسائل عمده ای است که به والدین این کودکان با آنها مواجه هستند.
رابینسون نیز اظهار می کند: «معلولیتهای کودک، کندی رشد و مدیریت ویژه ای که برای مراقبت جسمی، آموزش و همراهی این کودکان لازم است، و سرخوردگی رویاهای بربادرفته؛ جملگی بر والدین فشارهائی وارد می کند که موجب برهم خوردن آرامش و تعادل خانواده می شود. همچنین مشکلات مالی، پیچیدگی روابط والدین- کودک و کناره گیری از گروه همسال و غیره به مسائل فوق اضافه می شود.» (ترجمه ماهر، 1370).
مطالعات اخیر، استرس فزاینده ای را که خانواده های دارای کودکان عقب مانده ذهنی تجربه می کند، نشان داده اند. (بکمن، 1983؛ فردریک 1981؛ هالروید و مک آرتور 1976؛ هافستاترز، به نقل از وایت، 1971). برای مثال بکمن (1983) تأثیر و ویژگیهای خاص کودک را برروی استرس این خانواده ها بررسی کرده و به پنج ویژگی اشاره می کند: میزان پیشرفت کودک، پاسخدهی اجتماعی، خلق و خو، الگوهای تکراری رفتار کودک، و وجود تقاضاهای مراقبت اضافی یا غیرمعمول، همه ویژگیها به استثناء با میزان پیشرفت، با استرس گزارش شده توسط والدین مرتبط بودند. انواع استرس گزارش شده شامل مشکلاتی از قبیل سلامتی یا خلق پائین، تقاضاهای زیاد زمانی، نگرش منفی نسبت به کودک، مراقبت اضافی، فقدان حمایت اجتماعی، تعهد مفرط، بدبینی، و مشکلات خانوادگی شامل فقدان انسجام خانواده، محدودیت فعالیتهای خانواده و مسائل مالی بود.
مطالعات دیگر، نیز نشان داده اند که خانواده های کودک عقب مانده نسبت به خانواده های کودکان عادی از سطوح استرس بیشتری برخوردارند. (برای مثال دیسون 1991؛ انستی و اسپنس 1986). وایت (1971) همچنین اشاره کرده مادر بعنوان یک والد، تجارب فردی حادتری را به دلیل نقشش دربارداری و تولد کودک دارد. مادرممکن است از طریق انکار به احساسات آشفته اش راجع به واقعیت غم انگیز عقب ماندگی بپردازد. او ممکن است با فشار گناه نامعقول ناشی از نگرانی و اضطراب زیاد، و نگرش بیش مراقبتی، که واقعاً مانع رشد کودک می شود، مقابله کند. وقتی که مادر، احساسات اندوهگینش را با ایجاد یک حس گناه دفع کند، ارتباط و پیوستگی او با کودک عقب مانده افت می کند و ممکن است در ارتباط با سایر اعضاء خانواده شکست بخورد، چون احساس می کند که باید زندگی اش را صرف مراقبت از کودک عقب مانده کند. موضوع دیگر، شیوه های مقابله خانواده ها و مادران کودکان عقب مانده ذهنی با استرس است. هرچند تحقیقات کمی در مورد چگونگی مقابله والدین این کودکان با فشارهای روانی ناشی از داشتن یک کودک عقب مانده انجام گرفته است، برخی از آنها به مهارتهای مقابله ای متفاوتی اشاره کرده اند. نتایج یک مطالعه روی والدینی که فرزندانشان در برنامه پیش دبستانی قرارداشتند، نشان داد که بعضی از والدین، خصوصاً آنها که جوانتر بودند و تحصیلات کمتری داشتند از مذهب بعنوان وسیله مقابله بهره می گرفتند. نتایج این بررسی همچنین نشان داد عقیده به این که کسی یا نیروئی کنترل امور را در دست دارد می تواند در تحمل فشار روانی ناشی از داشتن کودک عقب مانده مفید باشد (فردریک و همکاران؛ نقل از ساراسون و ساراسون؛ ترجمه نجاریان و همکاران، 1373).
فولکمن، اسکافرولا زاروس پنج نوع از منابع مقابله را مطرح کرده اند که فرض می کنند اثرات استرس را می توانند میانجیگری کنند (پاتون، پاین، و بیرن اسمیت 1986). کرنیک، فردریک و گرینبرگ (1983) اشاره می کنند که این منابع ممکن است به مقابله خانواده با استرس ناشی از سازگارشدن با یک عضو عقب مانده کمک کند. این منابع شامل:
1- سلامتی فیزیکی و روانی اعضای خانواده
2- مهارتهای حل مسئله
3- شبکه های روابط حمایت کننده اجتماعی
4- منابع مفید (مثل درآمد و طبقه اجتماعی)
5- باورهای شخصیتی فرد هستند.
چنانچه اشاره شد نتایج تحقیقات متعدد، حاکی از آن است که مشکلات ناشی از داشتن یک کودک عقب مانده ذهنی و مراقبت از او، فشارهای روحی و روانی زیادی را برای والدین به همراه دارد و موجب واکنشهای مقابله ای متفاوتی می شود. همچنین، نتایج برخی از مطالعات و تحقیقات (برای مثال مارتین، 1975؛ تو و همکاران، 1977) نشان داده اند که شدت عقب ماندگی کودک هیچ تاثیری بر استرسی که والدین تجربه می کنند، ندارد بنابراین به نظر می رسد مراقبت، اداره و تربیت کودکان عقب مانده ذهنی خفیف (آموزش پذیر) نیز به واسطه سرخوردگی امیدها و آرزوهای والدین، نیازهای ویژه کودک، ترس و نگرانی خانواده نسبت به آینده تحصیلی ، شغلی و زناشویی این کودکان برای والدین و مخصوصاً مادر که در فرهنگ ما نقش ویژه ای در نگهداری و تربیت فرزندان دارد، استرسها و فشارهای روانی زیادی به دنبال داشته باشد و مهارتهای مقابله ای خاصی را ایجاد کند. بدین ترتیب با توجه به این که اکثریت کودکان عقب مانده ذهنی را عقب مانده های خفیف تشکیل می دهند ـ کودکانی که از لحاظ ظاهری تفاوتی با کودکان عادی ندارند و حتی در سازگاری شکل چندانی ندارند و فقط برای چند ساعت و در مدرسه و یادگیری مشکل دارند ـ و اغلب پژوهشها یا برروی والدین کودکان عقب مانده ذهنی متوسط و شدیدبوده و یا شدت عقب ماندگی مطمح نظر نبوده است، و نیز با عنایت به مسائل فرهنگی در تعمیم یافته های تحقیقات و منابع تحقیقی کم پیرامون استرس و شیوه های مقابله با استرس مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف، هدف از پژوهش حاضر، مقایسه استرس و شیوه های مقابله با استرس مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف با مادران کودکان بهنجار (غیر عقب مانده) سنین دبستان است. آیا بین استرس مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف و مادران کودکان بهنجار تفاوت معناداری وجود دارد؟
اهمیت تحقیق :
در سالهای اخیر به چهار جنبه از محیط زندگی کودک توجه بیشتری شده است که عبارتند از: شرایط محروم ساز پرمایه سازی، تحریک کلامی و تعامل والدین کودک. بنظر می رسد که هریک از این جنبه ها در رشد و تحول هوشی فرد اثرات معنی دار و مهمی داشته باشد. محیط خانواده یا بعبارت بهتر تاثیر متعامل والدین کودک چنان تاثیر پر قدرتی بر کودک دارد که در برابر آن تمام تاثیرات محیطی دیگر ناچیز بنظر می رسد. برای مثال، ورنر، بیرمن و فرنچ دریافتند که با گذشت زمان، رابطه بین فشار قبل از تولد و شایستگی کودک کاهش می یابد. اما تاثیرات خانواده بطور تصاعدی بارز می شود (رابینسون و رابینسون؛ ترجمه ماهر، 1370)
از آنجا که خانواده هایی که از کودکان عقب مانده اشان در خانه مراقبت می کنند با مسائل متنوعی از قبیل زمان مورد نیاز برای سرپرستی آنها ، مشکلات مالی، محدودیت برای فعالیت و خستگی مادر مواجه هستند (هولت؛ نقل از رابینسون و رابینسون؛ ترجمه ماهر؛ 1370).
این مشکلات می تواند استرسها و فشارهائی را برای مادران که مسئولیت عمده ای را در خانواده برعهده دارد و وقت بیشتری را با کودک می گذراند به همراه داشته باشد و این فشارهای روحی نیز به نوبه خود می توانند تعاملات مادر- کودک را خدشه دار ساخته و کودک عقب مانده را از داشتن یک محیط سالم محروم نموده، موجبات تشدید اختلال او را فراهم آورند. حتی ممکن است آرامش و تعادل خانوادگی را بهم زده و عامل بسیاری از اختلالات عاطفی والدین و سازگاری ضعیف تر سایر کودکان غیرعقب مانده خانواده شوند.
بنابراین با توجه به مسائل فوق می توان گفت اهمیت و ضرورت تحقیق حاضر بطور کلی در پیشگیری از تشدید اختلال کودکان عقب مانده ذهنی خفیف و کمک به بهداشت روانی خانواده های این کودکان است.
در راستای این موضوع، ابتدا لازم است به بررسی و مقایسه میزان استرس و شیوه های مقابله مادران کودکان عقب مانده ذهنی پرداخت، و سپس با آموزش مهارتهای مقابله ای مفید و مهارتهای لازم جهت مراقبت و اداره این کودکان، و انجام مشاوره های لازم روانشناختی و تربیتی و اقدامات درمانی مناسب، مادران را در سازگاری با کودکانشان و در فراهم نمودن محیطی مناسب و موثر برای رشد و پیشرفت آنها راهنمائی و یاری کرده و از تشدید اختلال کودک، اختلالات عاطفی مادر و سایر اعضای خانواده پیشگیری به عمل آید.
اهداف تحقیق:
با توجه به اهمیت موضوع، اهدافی که در این پژوهش دنبال شد، عبارت بودند از:
- مقایسه استرس مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف با مادران کودکان بهنجار.
- مقایسه شیوه های مقابله مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف با مادران کودکان بهنجار.
- مقایسه استرس مادران دختران عقب مانده ذهنی خفیف و مادران پسران عقب مانده ذهنی.
- مقایسه شیوه های مقابله مادران دختران عقب مانده ذهنی خفیف با مادران پسران عقب مانده ذهنی.
سؤالات تحقیق:
همانطور که قبلاً اشاره شد با توجه به این که اکثر کودکان عقب مانده ذهنی ، عقب مانده های خفیف هستند و منابع تحقیقی معدود پیرامون استرس و شیوه های مقابله با استرس مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف در کشورمان و با توجه به مسائل فرهنگی در تصمیم یافته های تحقیقات سوالهای این پژوهش به قرار زیر بودند:
1- آیا بین استرس مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف با مادران کودکان بهنجار سنین دبستانی تفاوت وجود دارد؟
2- آیا بین شیوه مقابله متمرکز بر عاطفه مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف با مادران کودکان بهنجار سنین دبستان تفاوت وجود دارد؟
3- آیا بین استرس مادران دختران عقب مانده ذهنی خفیف با مادران پسران عقب مانده ذهنی خفیف تفاوت وجود دارد؟
4- آیا بین شیوه های مقابله مادران دختران عقب مانده با مادران پسران عقب مانده تفاوت وجود دارد؟
فرضیه های تحقیق:
1-استرس مادران کودکان عقب مانده ذهنی بیشتر از مادران کودکان بهنجار است.
2-مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف در مقایسه با مادران کودکان بهنجار بیشتر از شیوه مقابله متمرکز بر عاطفه استفاده می کنند.
3-بین استرس مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف با مادران کودکان بهنجار سنین دبستان تفاوت وجود دارد.
4-بین شیوه مقابله متمرکز بر عاطفه مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف با مادران کودکان بهنجار سنین دبستان تفاوت وجود دارد.
5-بین استرس مادران دختران عقب مانده ذهنی خفیف با مادران پسران عقب مانده ذهنی خفیف تفاوت وجود دارد.
6-بین شیوه های مقابله مادران عقب مانده با مادران پسران عقب مانده تفاوت وجود دارد.
تعاریف واژه ها:
استرس[1]:
کاربرد واژه استرس سابقه طولانی دارد. این واژه که از ریشه لاتین Stringere-strictus گرفته شده، به معنی سخت کشیدن، یا بستن است و می توان آن را در نوشته های تا سده چهارده به معنی مشقت و سختی یا فلاکت پیدا کرد. (لوم سدن؛ نقل از نصر اصفهانی، 1376).
بنظر می رسد این واژه اهمیت تکنیکی خود را در قرن هفدهم در کارهای پزشک و زیست شناس سرشناس «روبرت هوک» بدست آورده است. تحت تاثیر تحلیل هوک بتدریج این واژه در علوم فیزیولوژی و روانشناسی نیز کاربرد یافت (لازاروس، نقل از نصر اصفهانی، 1376). ذوالفقاری (1376) اشاره می کند، واژه استرس به معنای نیرو، فشار و اجبار، واژه ای است انگلیسی و در زبانهای مختلف با همین لفظ بکار برده می شود. در حقیقت تحول اساسی در مفهوم استرس و نقش تعیین کننده آن در بیماریها مدیون پژوهشهای هانس سلیه است. سلیه، میان استرس و عامل بوجودآورنده آن تفاوت قائل شد، و سندرم سازگاری عمومی را مطرح کرد.
مقابله[2]:
تعریفها و تقسیم بندیهای چندی نیز از مفهوم مقابله توسط نظریه پردازان ارائه شده است. از آن جمله، تعریفها و تقسیم بندیهای لازاروس، هامبورک و آدامز؛ فریدمن و همکارانش، پرلین و اسکولر می باشد (ذوالفقاری، 1376). همه این طبقه بندیها و توصیفها براین اساس است که واکنش به استرس در افراد مختلف، بسیار متفاوت است و همیشه این واکنشها به کاهش استرس و فشار منتهی نمی شوند. نکته دیگر، اینکه افراد در رویاروئی با استرس، فرایندی را طی می کنند که دارای مراحلی چند و متاثر از متغیرهای گوناگون است. برای نمونه، لازاروس معتقد است که در رویارویی با استرس، نخست فرد تهدیدی را نسبت به خود دریافت می کند.
در دومین مرحله، فرد توانائی خود را برای رویاروشدن با فشار روانی ارزیابی می کند. مطابق دیدگاه تعاملی مقابله لازاروس و لانیر مقابله می تواند بعنوان کوششهای رفتاری و شناختی منظور شود که جهت کاهش یا تسلط بر الزامات خارجی و داخلی بکارگرفته می شود (فالمن و همکاران؛ نقل از ذوالفقاری، 1376).
عقب ماندگی ذهنی[3]:
هانگرفورد از کودک عقب مانده ذهنی تصویر کلیشه ای که زمانی معمول بود ، و این قبیل افراد را به صورت اشخاص بی دست و پا و بی پناه معرفی می نمود، ارائه داده است. اما امروزه چنین چیزی بنا به دلایلی صادق نیست. زیرا اولاً اغلب کودکانی که بعنوان عقب مانده ذهنی طبقه بندی می شوند از نوع خفیف هستند که می توانند شبیه کودکی باشند که در همسایگی آنها زندگی می کند و دارای هوش متوسط است. ثانیاً این گمراه کننده است که ما کودکان عقب مانده راحتی کسانی که عقب ماندگیشان در سطح شدید است، بی دست و پا و ناتوان معرفی کنیم. به علت پیشرفتهائی که در نحوه روشهای آموزشی و شغلی حاصل شده است، تعداد زیادی از افراد عقب مانده در حال حاضر قادرند زندگی مستقلی را بگذرانند. همچنین تحقیقات بسیاری نشان داده اند که عقب ماندگی ذهنی بیش از آن که یک مسئله کیفی باشد، یک مسأله کمی است. در بسیاری از موارد، کودک عقب مانده، رفتاری همچون یک کودک عادی دارد. با این تفاوت که کودک عادی از سن زمانی کمتر و او از سن زمانی بیشتری برخوردار است. حتی تفاوتهائی که در کودکان عقب مانده ذهنی وجود دارد نباید مایه نومیدی والدین در سراسر عمر باشد. این افراد هم می توانند مایه افسردگی، عذاب، تنفر و ناکامی باشند و هم مورد عشق والدین قرارگیرند.
در یک زمان به گروهی از کودکان متعلق به گروههای اقلیت بودند و پایه درسی اشان در مدرسه پائین تر از دیگران بود، بطور اتوماتیک برچسب عقب مانده ذهنی زده می شد. این طرز عمل امروزه تغییر کرده و حالا سعی می شود که از برچسب زدن به این کودکان خودداری شود. تمام تغییرات مثبتی که در این زمینه وجود آمده، کلا به خاطر تغییراتی است که در تعاریف ارائه شده از مفهوم عقب ماندگی ارائه گردیده است (هالاهان و کافمن، ترجمه مجتبی جوادیان، 1371).
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 52 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 50 |
فهرست مطالب
عنوان صفحه
پیشگفتار 1
1- اهداف 2
2- پیشینه ی تحقیق 4
3- روش تحقیق 6
3- ارتباط بین ساختار خانواده بر ابراز محبت و پیامدهای رفتاری جوانان و نوجوانان 7
3-1 وضعیت اقتصادی: 8
3-2 اجتماعی سازی: 9
3-3 استرس 10
3-4 رفاه روانشناختی مادری: 11
4- مقایسه ی میزان مهرورزی در بین خانواده های دارای فرزند خوانده، دو والدی تنی، مادر تنها، پدر خوانده و مادر خوانده 12
4-1 بد نام سازی به عنوان یک فاکتور کلیدی: 14
4-2 اجتماعی سازی توسط دو والد به صورت بهینه: 15
4-3 تحقیق طلاق و والدین ناتنی: تقدم روابط تنی: 16
4-4 تاثیر فرایند های خانواده: 17
4-5 اهمت ساختار خانواده در پیش بینی رفاه روانی، مهرورزی و کیفیت روابط اعضای خانواده: 18
5- مهرورزی در سیره امام موسی کاظم(ع) 21
6- موانع مهرورزی 34
7-نتیجه گیری 35
منابع 39
چکیده
بدون شک ابراز مهر و محبت به شیوه های مختلف صورت می گیرد و فقط یک موضوع عاطفی و روانی نبوده و به تمام جنبه ها و زوایای زندگی یک فرد مربوط می شود. بنابراین ابراز محبت می تواند به شکل های مختلفی بروز نماید که مشخص ترین آن تاثیر روانی و عاطفی است، اما درصد بسیار زیادی از ابراز محبت می تواند به صورت جنبه های مادی باشد. باید توجه داشت که ابراز محبت باید در تمام جنبه های آن مورد توجه قرار بگیرد، چه مادی و چه معنوی. این تحقیق علاوه بر جنبه های مادی و معنوی ابراز محبت که معمولاً به صورت آگاهانه در خانواده ها بروز می کند مواردی را که به صورت غیر آشکار می تواند بر ابراز محبت در خانواده تاثیر داشته باشد مورد بررسی قرار می دهد. به عنوان مثال نقش ساختار خانواده در میزان ابراز محبت و یا تاثیر خانواده های مشکل دار در میزان ابراز محبت و بالعکس (یعنی تاثیر محبت و مهرورزی بر روی ساختار خانواده و بهبود روابط) مورد بررسی قرار گرفته است.
والدین بر فرزندان خود به روشهای گوناگون اثر می گذارند، مکانیسم های مختلفی که ممکن است اثرات ساختار خانواده بر پیامد های رفتاری فرزندان را نشان دهد، بیشمار است. با این وجود چهار مکانیسم اولیه که در منابع مختلف درباره ی آنها بحث شده است عبارتند از: وضعیت اقتصادی، اجتماعی سازی والدین، استرس کودکی و رفاه روانشناختی مادری.
چهار دیدگاه تئوریک باعث فرضیه هایی درباره اینکه آیا ساختارهای خانوادگی از یکدیگر متفاوتند و اگر هستند چگونه، شده است. یک دیدگاه این است که بدنامی فاکتور کلیدی است که منجر به پیامد های توصعه ای ضعیف می شود.
خانواده های فرزند خوانده رفاه کمتر و کیفیت روابط ضعیف تری نسبت به خانواده های واقعی نشان می دهند. مادر خوانده ها بیان می کنند که بچه های آنها بیشترین مشکلات برون سازی را دارند.
دومین دیدگاه این است که اجتماعی سازی توسط دو والد بهینه است. اگر این مسئله درست باشد، باید انتظار داشت که خانواده های تک والدی بدتر از سایر چهار نوع دیگر باشند. مشخص شده که مادران تنها رفاه کمتری نسبت به مادران متاهل داشتند. آنها در روش های سازگار از سایر خانواده ها متفاوت نبودند و بچه ها در خانواده های مادر تنها هیچ تفاوتی در رفاه یا سایر روابط در مقایسه با سایر خانواده ها گزارش نداده اند.
سومین دیدگاه بر تقدم روابط تنی با دو والد تاکید دارد. بر اساس این دیدگاه می توان انتظار داشت که خانواده های تک والدی ، والد ناتنی و فرزند خوانده در مقایسه با خانواده هایی که دو والد متاهل که با فرزندان تنی خود زندگی می کنند، ناقص هستند. یافته های تحقیقی حمایت محدودی برای این دیدگاه ایجاد می کند.
دیدگاه چهارم اهمیت فرایند های خانواده در همه ساختار های خانواده را بیان می کند و بیان می کند که ساختار خانواده در پیش بینی رفاه و کیفیت روابط و میزان مهرورزی و کیفیت روابط نسبتاً غیر مهم است.
پیشگفتار
مهر و محبت یکی از برترین و باارزش ترین گوهرهای وجودی انسان بوده و مهروزی اساس شکل گیری و انسجام جوامع انسانی را تشکیل می دهد. در سایه ی مهر و محبت انسان ها روابط سالم با یک دیگر برقرار کرده و امکان پیشرفت جامعه ی خود را فراهم می آورند. بدون شک وجود مهر و محبت در یک جامعه اطمینان و اعتماد افراد به یک دیگر را افزایش داده و با کاهش تنشها و مشکلات ناشی از آن، تمام توان انسان صرف نیکوکاری و پرداختن به همنوعان خواهد شد.
وجود مهر و محبت و مهرورزی در یک خانواده از مهمترین ویژگی های یک خانواده ی موفق و سالم می باشد. برقراری روابط محبت آمیز بین والدین و همچنین بین والدین و فرزندان و بین فرزندان با یکدیگر می تواند اطمیانی برای پیشرفت کودکان باشد. چرا که کودکان در سایه ی مهر و محبت می توانند جدای از استرس ها وتنشها و نگرانی ها به فعالیت پرداخته و استعداد های خود را شکوفه کنند. با توجه به اهم مهروزی و نقش خانواده در ابراز مهر و محبت ، این تحقیق به بررسی این موضوع پرداخته است.
1- اهداف
بدون شک خانواده، مهمترین و بینیادی ترین نقش را در شکل گیری افکار، عقاید، نگرش ها، رفتار، شخصیت و نحوه ی زندگی و عملکرد هر فرد دارد. اولین و مهمترین آموزشهایی که به هر یک از افراد بشر در طول تاریخ داده شده است در درون خانواده شکل گرفته. پدر و مادر به عنوان اولین آموزگاران بشریت، منش ها و اخلاق را به کودک آموخته اند و شخصیت او را تا حد زیادی شکل داده اند. افرادی که در کودکی از مهر و محبت خانواده برخوردار بوده اند، تحت حمایت خانواده توانسته اند به یک جهانبینی دقیق و صحیح دست یابند و مراحل پیشرفت را طی کرده، باعث ترقی جامعه ی خویش شوند.
مهر و محبت خانواده و تاثیر آن بر پیشرفت فردی و اجتماعی و همچنین تاثیر خانواده در گسترش مهرورزی و تمایل افراد برای ابراز محبت، موضوعی است که در این پژوهش مورد نظر بوده است.
بدون شک ابراز مهر و محبت به شیوه های مختلف صورت می گیرد و فقط یک موضوع عاطفی و روانی نبوده و به تمام جنبه ها و زوایای زندگی یک فرد مربوط می شود. بنابراین ابراز محبت می تواند به شکل های مختلفی بروز نماید که مشخص ترین آن تاثیر روانی و عاطفی است، اما درصد بسیار زیادی از ابراز محبت می تواند به صورت جنبه های مادی باشد. باید توجه داشت که ابراز محبت باید در تمام جنبه های آن مورد توجه قرار بگیرد، چه مادی و چه معنوی. این تحقیق علاوه بر جنبه های مادی و معنوی ابراز محبت که معمولاً به صورت آگاهانه در خانواده ها بروز می کند مواردی را که به صورت غیر آشکار می تواند بر ابراز محبت در خانواده تاثیر داشته باشد مورد بررسی قرار می دهد. به عنوان مثال نقش ساختار خانواده در میزان ابراز محبت و یا تاثیر خانواده های مشکل دار در میزان ابراز محبت و بالعکس (یعنی تاثیر محبت و مهرورزی بر روی ساختار خانواده و بهبود روابط) مورد بررسی قرار گرفته است.
2- پیشینه ی تحقیق
ارتباط بین ساختار خانواده و پیامدهای اخلاقی و رفتاری وهمچنن نحوی تاثیر این ساختارها بر نوع زندگی آینده ی افراد جوان زیاد مورد سوال قرار نگرفته است (McLanahan & Sandefur, 1994; Wu, Cherlin, & Bumpass, 1997). برای بررسی میزان تاثیر عوامل مختلف روحی روانی و یا مادی خانواده بر روی فرزندان میتوان از مقایسه ی ساختارها ی مختلف خانواده گی و تاثیر این ساختار ها استفاده نمود. بررسی ها نشان داده که خانواده های تک والدی یعنی خانواده هایی که یکی از والدین (پدر یا مادر) با انها زندگی نمی کنند می تواند ارتباط زیادی با رفتار های مشکل دار جوانان داشته داشته باشد (Dornbusch et al., 1985; Steinberg, 1987). (البته باید توجه داشت که در زندگی بسیار پیچیده ی انسان عوامل و شرایط بسیار متنوعی دخالت دارند که می توانند این نتایج را دگرگون کنند اما در یک جامعه ی آماری می توان تا حدود زیادی احتمال تاثیر هر موضوع را بررسی کرد.) همچنین این نوع ساختار تک والدی خانوادگی ارتباطی تگاتنگ با مشکلاتی مانند استفاده جوانان از مواد مخدر، الکل و تنباکو (Covey & Tam 1990; Stern, Northman, & Van Slyck, 1984)، خود باوری پایین (Parish, 1991)، ترک مدرسه (Astone & McLanahan, 1991)، سن پایین در هنگام ترک خانه (Goldscheider& Goldscheider, 1993) و فعالیت جنسی زود هنگام (Tornton & Camburn, 1987; Wu. 1996) داشته است.
به این علت که والدین بر فرزندان خود به روشهای گوناگون اثر می گذارند، مکانیسم های تئوریک که ممکن است اثرات ساختار خانواده بر پیامد های رفتاری فرزندان را نشان دهد، بیشمار است. با این وجود چهار مکانیسم اولیه که در منابع مختلف درباره ی آنها بحث شده است عبارتند از: وضعیت اقتصادی، اجتماعی سازی والدین، استرس کودکی و رفاه روانشناختی مادری.
3- روش تحقیق
با توجه به گسترده بودن اطلاعات و تحقیقات انجام شده در جنبه های مختلف خانواده و اهمیتی که این موضوع در دنیای امروزی دارد، می توان از مقالات علمی جدید برای بهبود روابط خانواده و ارتقاء سطح کیفیت روابط خانواده گی استفاده کرد. وجود اطلاعات و مقالات بی شمار در زمینه ی خانواده باعث می شود، تفکیک یک موضوع خواص و بررسی دقیق آن احتیاج به جمع آوری تعداد بسیار زیادی از این گونه مقالات علمی داشته باشد. از این رو در این تحقیق از تعداد 28 منبع علمی جهت تکمیل اطلاعات استفاده شده است. این تحقیق به روش کتابخانه ای انجام شده است و از مجلات علمی مختلف استفاده شده است. این مقالات بیشتر از کتابخانه های دانشگاه تهران و تربیت مدرس و همچنین از سازمان ملی جوانان تهیه شده و بعد از مطالعه دقیق آنها موضوعاتی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم با مهرورزی ارتباط داشته است انتخاب شده. موضوعات دسته بندی شده و بعد از تکمیل آنها و بیان دیدگاه ها نتیجه گیری در مورد موضوع بیان شده است.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 97 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 65 |
« فهرست مطالب »
عنوان : صفحه :
فصل اول : مقدمه
مقدمه و بیان کلی موضوع
بیان مساله
سوالهای پژوهش
اهمیت مساله
فرضیه های پژوهش
تعریف اصطلاحات
تعریف نظری
تعریف عملیاتی
فصل دوم : ادبیات و پیشینه تحقیق
فرسودگی شغلی
2 . 1 ) استرس زاهای فردی
2 . 3 ) استرس زاهای گروهی
2 . 4 ) عوامل استرس زای سازمانی
منبع کنترل درونی در مقابل منبع کنترل بیرونی
توهم کنترل
پیامدهای اعتقاد به داشتن کنترل
تفاوت های فردی در درک کنترل
واکنش در برابر از دست دادن کنترل
نظریه عکس العمل
درماندگی آموخته شده
فصل سوم : روش
جامه آماری
نمونه و رش نمونه گیری
شیوه اجرا و روشهای آماری
ابزارهای سنجش
فصل چهارم : تجزیه و تحلیل داده ها
تجزیه تحلیل داده ها
آمار توصیفی
آمار استنباطی
سایر یافته ها
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری
بحث و نتیجه گیری
محدودیت های تحقیق
پیشنهادها
منابع الف ) منابع فارسی
منابع ب ) منابع انگلیسی
مقدمه و بیان کلی موضوع
اشتغال بخش مهمی از هویت اجتماعی افراد را می سازد و از مباحث عمده محافل و جوامع در عصر کنونی است. دارندگان مشاغل مختلف، ضمن انجام کار به طور روزمره با مشکلاتی از قبیل سختی کار، ازدحام ارباب رجوع، مسائل سازگاری با محیط کار، کارفرما، همکاران و استرس انجام امور محوله می باشند که در دراز مدت سبب بروز اختلالات روانی و جسمانی می شوند.
سَندرُم فرسودگی شغلی، مجموعه علائمی است که با تغییراتی در رفتار نظیر ضعف جسمانی، خستگی مزمن، کناره گیری از دوستان، بیزاری از شغل، بی خوابی، سردرد، ضعف عمومی نمایان می شود. (امانی، 1378) و به عنوان پدیده ای مطرح است که در روان شناسی و مشاوره و راهنمائی حائز اهمیت است.
عده ای از افراد اعتقاد دارند صفت های شخصیتی می تواند توجیه کننده فرسودگی شغلی باشد. آنان بر این تصور هستند که توقعات بالا در محیط شغلی موجبات بروز فشار روانی می شوند و در نهایت فرسودگی شغلی را در دارز مدت ایجاد می کند. در مقابل عده ای دیگر از افراد اعتقاد دارند عوامل بیرونی از قبیل درآمد پایین می تواند زمینه را برای فرسودگی شغلی فراهم سازد با این وجود، هنوز هم در شناسایی عوامل تعیین کننده فرسودگی شغلی با ابهامات گوناگونی سروکار داریم، زیرا به راحتی نمی توان عوامل مؤثر در بروز فرسودگی شغلی را تعیین کرد. (روحانی، 1368)
عده ای دیگر حمایهای سازمانی و سیتم مدیریتی را درنظر گرفته در حالی که برخی دیگر به فرصتهای ارتقاء شغلی و تاثیر آن در کاهش فرسودگی شغلی تاکید دارند.
نظریه پردازان رفتار گرایی نیز به تقویت مشروط اشاره دارند و پیامدهای رفتاری و موقعیتی را درنظر می گیرند. بنابراین، فرسودگی شغلی به عنوان پدیده ای ملاحظه می شود که هنوز ماهیت بنیادی آن مشخص نمی باشد.
در تحقیقات سیستماتیک و متعددی که توسط (هلان و کندال، 1980) ، در زمینه فرسودگی شغلی انجام شده است، دریافته اند که، بین نگرش های شناختی و عملکرد شغلی افراد رابطه وجود دارد. گرچه فشار شغلی ممکن است به طور همزمان، بر افراد یک سازمان وجود داشته باشد. اما ویژگی های شخصیتی، خاص و منحصر به فرد است که موجب می شود افراد، محیط خود را به گونه ای کاملاً متفاوت بررسی کنند. یکی از این ویژگی ها سبک اسنادی آنان است به طور کلی افراد در موقعیت هایی که روی آنها کنترل دارند واکنش مثبت تری نشان می دهند تا در موقعیت هایی که چنین کنترلی را دارا نیستند، مثلاً افرادی که احساس کنترل روی محیط کار خود دارند، شرایط کاری محیط را مناسب تر می دانند. حتی اگر چنان کنترلی در واقع وجود نداشته باشد. (هلان و کندال، 1987 )، این پژوهش نیز با عنایت به تحقیقات و پژوهشهای پیشین بر آن است تا بین منبع کنترل و فرسودگی شغلی ارتباطی بیابد.
بیان مساله
مفهوم فرسودگی شغلی برای اولین بار در زمینه علمی توسط (فرودن برگر، 1974) مطرح شد. از سی سال پیش تا حال این مفهوم گسترش یافته است و مقالات علمی زیادی در این رابطه نوشته شده است.
به طور کلی فرسودگی شغلی نوعی اختلال است، که به دلیل قرار گرفتن طولانی مدت شخص در معرض فشار روانی ایجاد می شود و نشانه های مرضی آن فرسودگی هیجانیف جسمی و نقص شناختی است. در ضمن عزت نفس فرد مبتلاء به این عارضه کم می شو، احساس ناسودمندی می کند. در شکل 1 – 1 خلاصه ای از اجزاء مهم نمودار فرسودگی شغلی آورده شده است.
فرسودگی شغلی عوارض گوناگونی دارد که به گونه مشترک می توان این عوارض را بتوان هیجانات منفی، تعارضات بین فردی، احساس بی ارزشی، مصرف زیاد مواد مخدر و اعتیارد و همچنین عملکرد شغلی مختل شده، مطرح کرد (اکبریان، 1375).
فرسودگی شغلی یک پدیده رایج محیط های شغلی امروزی است و آن به فشار روانی محیط شغلی اسناد می شود. امروزه اقدامات فراوانی برای پیشگیری از فرسودگی شغلی در دست اقدام است، ولی همواره به ارتباط آن با تیپ های شخصیتی اشاره می شود.
مطرح می شود که برخی از افراد خاص، مستعد تجربه فرسودگی شغلی باشند. (لایمن، کویدن، 1997) روانشناسی با تغییرات سریع و اساسی خود در طی دهه های اخیر توانسته است برای مشکلات متنوع و پیچیده زندگی بشر راه حلهای موثری پیدا کند. روان شناسی شخصیت که یکی از مباحث مهم در علم روانشناسی به شمار می آید حیطه گسترده و جامعی دارد از اساسی ترین موراد قابل بیان در ارتباط با این شاخه از روان شناسی بررسی و مطالعه شیوه های تفکر و یادگیری و رفتار و ماهیت آن در انسان باشد یکی از مهمترین مکاتب روان شناختی مکتب شناختی است که در سالهای اخیر برخی از روانشناسان از جمله ماهونی، آرکوف ، بندورا و جولیان راتر در کارهای عملی به ویژه فعالیتهای درمانی به رویدادهای خصوصی فردی مانند احساس، اداراک و مثابه عوامل کنترل کننده رفتار نظر داشته و اظهار نموده اند که رویدادهای درونی را باید مانند اعمال آشکار او تجزیه و تحلیل کرد و مورد توجه قرار داد. (سیف، 1370)
به نظریه های شخصیت بر این باورند، که عامل درونی ارگانیسم و رویدادهای محیط اطراف در تبیین رفتار مؤثرند مارتین سلیگمن و همکاران او در ضمن آزمایشهای مربوط به شرطی شدن حیوانات به طور تصادفی پدیده با اهمیت درماندگی آموخته شده را کشف کردند در بررسی اولیه این روان شناسان معلوم شد که وقتی موجود زنده در مقابل رویدادهای غیرقابل کنترل قرار می گیرد و شکست می خورد این کنترل ناپذیری به موقعیتهای دیگر زندگی او نیز تعمیم یافته و هنگامی که ارگانیسم با موقعیتهای قابل کنترل محیط مواجه می شود، غیرفعال و ناتوان عمل می کند. پس از انجام موفقیت آمیز آزمایشهای درماندگی آموخته شده در حیوانات تحقیقات در مورد انسان نیز مورد توجه سایر محققان قرار گرفت. این بررسی ها نشان می داد که انسان نیز در طی حوادث غیرقابل کنترل یاد می گیرد که پاسخ دهی به این موقعیت ها بیهوده است و رویدادها از کنترل خارج می باشند و این موقعیتهای بیرونی هستند که او را کنترل می کنند لذا حتی در صورت فراهم آمدن امکان گریز کمتر به پاسخهای گریز دست می زند و این حالت را به سایر موقعیتهای زندگی خود تعمیم می دهد (هیرتو، 1974).
«جولیان راتر»، نظریه پرداز یادگیری اجتماعی که بر دیدگاه های شناختی تأکید می ورزد، معتقد است، افراد در چگونگی تبیین شکست های خود دو گونه عمل می کنند :
گروهی معتقد به اثربخش بودن خود در محیط هستند و کسانی که اعتقاد عکس دارند. کسانی، معتقدند رویدادها از کنترل آنها خارج است. و این موقعیت های بیرونی هستند که رویدادها را کنترل می کنند. این گونه سبک های اسنادی را «درونی و بیرونی» می نامند.
از تحقیقات[1] و همکاران او در مورد سبک های اسنادی چنین بر می آید که این سبکها، با افسردگی، عملکرد شغلی و سلامت فرد در ارتباط هستند. همچنین این تحقیقات نشان می دهد که نحوه تبیین رویدادها توسط افراد، بیشتر از خود رویدادها بر آن تأثیر می گذارد.
با استناد این الگو، وقتی انسان در محیط کار با مسائل غیرقابل حلی روبرو می شود و در می یابد که پاسخ دهی او بی نتیجه است، پرسش مهمی که در ذهنش نقش می بندد این است که علت «ناتوانی کنونی من چیست؟» این سوال در قالب اسنادهای محلی (درونی - بیرونی) توضیح داده می شود این اسنادها تحت تاثیر سه بُعد مهم قرار دارند :
بُعد درونی – بیرونی
فرض کنیم، فردی در برابر موقعیتی حل نشدنی قرار گیرد و پاسخ دهی او بی نتیجه می ماند. آگاهی به نتیجه بودن واکنش ها، می تواند فرد را به دو نتیجه متفاوت برساند :
نتیجه اول این است که مساله حل شدنی است، ولی او ناتوان است. یا این که باور می کند مساله حل نشدنی است و او ناتوان نیست. به تبیین نوع اول که برای توجیه این شکست به شمار می رود، تبیین درونی (ناتوانی خود) و تبیین نوع دوم، تبیین بیرونی (لاینحل بودن مساله) گویند. پاره ای از تحقیقات نشان می دهد که، وقتی شکست خود را به عوامل درونی نسبت می دهد، حالت انفعالی در وی ظاهر می شود، و عزت نفس او به میزان زیادی پائین می آید. ولی وقتی شکست های خود را به عوامل بیرونی نسبت دهد، عزت نفس کمتری را از دست خواهد داد. و در مقابل افسردگی نیز مصون تر می ماند. (پروین ولوئیس، 1978)
بُعد پایدار – ناپایدار
وقتی انسان در مقابل رویدادهای غیرقابل کنترل قرار می گیرد و فعالیت های او بی نتیجه می ماند، برای داوری در مورد آن شکست خواه علت را درونی ببیند خواه درونی، پایداری آن عامل را نیز بررسی می کند. به عبارت دیگر، در این حالت از خود می پرسد : « که آیا عاملی که موجب شکست وی شده عاملی پایدار و دائمی است یا بی ثبات و ناپایدار.» کُند ذهنی و ناتوانی (که درونی و پایدار است) و پیچیدگی مسأله (که پایدار و درونی است)، نمونه هایی از عوامل با ثبات هستند. در مقابل، انسان می تواند در علت یابی شکست های خود (مثلاً کارمندی که نمی تواند با رئیس مافوق خود ارتباط برقرار کند) علت شکست را به کارشکنی های دیگر همکاران خود نسبت دهد. (عاملی ناپایدار و بیرونی) و یا به عدم توانایی خود در ایجاد ارتباط نسبت دهد (عامل پایدار و درونی).
در واقع وقتی انسان شکست را به عوامل پایدار نسبت دهد، شکست نیز پایدار خواهد ماند.
بر عکس، وقتی فرد علت شکست خود را به عوامل ناپایدار و غیرثابت نسبت می دهد، اگر پس از مدتی دوباره با همان مسأله روبرو شود، شکست نخواهد خورد. به عبارتی تبیین های پایدار در زمینه رویدادهای ناخوشایند، به نقایص پایدار، و تبیین های بی ثبات، به نقایص پایدار منجر می شوند (ابرام سون، 1978).
بُعد ویژه – عام
وقتی انسان در مقابل رویدادهای غیرقابل کنترل قرار می گیرد و شکست می خورد، از خود می پرسد : که « آیا آن چه که موجب شکست وی شده، عاملی است که تنها در شرایطی خاص به این شکست می انجامد، یا این که موقعیت های وسیعی را تحت تأثیر قرار داده و سبب شکست او در آن موقعیت ها نیز می شود.» به عبارت دیگر، سوال فرد از خود این است که : « آیا این عامل شکست، در ابعاد دیگر زندگی وی مؤثر هست یا نه؟ » برای مثال، کارمندی که در ایجاد رابطه با رئیس مافوق احساس ناتوانی می کند، ممکن است حکم کند که به همان اندازه در ایجاد ارتباط با دوستان و خانواده خود نیز ناتوان است. و این احساس ناتوانی را به زمینه های دیگر زندگی خود نیز تعمیم دهد. از طرفی دیگر، همین فرد چنین نتیجه گیری کند که، او تنها در ارتباط با رئیس خود با مشکل روبرو است. و ناتوانی برای او عاملی اختصاصی است و نمی تواند در سایر ارتباط های اجتماعی او با دیگران تأثیری داشته باشد. در نتیجه، این عدم توانای تنها به رابطه با رئیسش محدود نمی شود بلکه به سایر زمینه ها سرایت نخواهد کرد. به استناد این نظریه وقتی فرد شکست های خود را به عوامل درونی نسبت می دهد، نسبت به خود، ارزیابی منفی پیدا می کند. اگر این شکست ها به عوامل پایدار مربوط شود، یا این ناتوانی فراگیر و عام تلقی گردد، و فرد تصور کند آنچه موجب شکست او شده است به موارد دیگر زندگی او نز تعمیم می یابد، به افسردگی پایدار و فراگیر دچار می شود (پروین، 1978).
شواهد بسیاری حاکی از آن است که، این نوع سبک های غیرانطباقی در افرادی که دچار افسردگی شغلی می باشند دیده می شود، به نحوی که این افراد خود را در تصمیم گیری در مسائل زندگی خود ناتوان می بینند. تحقیقات «بارون - برن» نشان داده است که سبک های اسنادی منفی و غیرانطباقی بر رشد علائم فرسودگی شغلی مقدم است. افرد با سبک های اسنادی منفی در رویارویی با رویدادهای ناخوشایند افسرده و ناتوان می شوند و وقوع این رویدادها و واکنش خود را از یکدیگر مستقل می بینند. علاوه بر این، ناتوانی به دلیل عدم تغییر در سبک های اسنادی فرد نمی تواند افسردگی را ریشه کن کند در نتیجه احتمال بازگشت بیماری فزونی می گیرد.
نکته جالب توجه این که، افراد افسرده ای که سبک های اسنادی آنها در جهت مثبت تغییر نکرده است، به بازگشت بیماری پس از دو سال تهدید می شوند (کدیور، 1372).
تحقیقات اخیر در سبک های تبیینی به ابعاد جدید دیگری تعمیم یافته است. از نظر این محققان، سبک های اسنادی غیرانطباقی یعنی نسبت دادن رویدادهای ناخوشایند به عوامل درونی و پایدار و عام، نه تنها سلامت انسان را به خطر می اندازد، بلکه با عملکرد شغلی ضعیف تر نیز در ارتباط است. (پیترسون، 1984) «سلیگمن» و همکاران او در سال های اخیر از ارتباط سبک های اسنادی، با مقاومت در برابر فشارهای شغلی، یا مشاغل فشارزا سخن گفته اند. و معتقدند که افراد خوش بین (یعنی آنهایی که دارای سبک های اسنادی عام، پایدار و درونی در مورد رویدادها مثبت هستند و در مقابل رویدادهای منفی، سبک ها تبیینی ویژه ناپایدار و بیرونی دارند)، مقاومت بیشتری در مقابل فشارهای شغلی نشان می دهند. برعکس، افراد بدبین، (یعنی آنهائی که نقطه مقابل افراد خوش بین در تفسیر رویدادها هستند ) در مواجه با فشارهای شغلی چندان مقاوم نیستند. (کرمی، 1380)
براساس تحقسق «سلیگمن» و همکارانش، نحوه تبیین انسان از رویدادهایی که در زندگی برای او اتفاق می افتد، از ماهیت رویدادها، با اهمیت تر است. به طوریکه با شناسایی دقیق عوامل موثر در فرسودگی شغلی می توانیم برنامه ریزی های دقیقتری را در زمینه مدیریت سیستمها ارائه داده و رفتارهای شغلی را با معیارهای عملکردی مطلوب ایجاد نمائیم.
از طریق حذف یا کاهش فرسودگی شغلی زمینه ای برای بازدهی بیشتر شغلی و دیگر اقدامات موثر فراهم می گردد. از دیگر فواید این تحقیق می توان به اشاعه مشاوره شغلی تاکید کرد زیرا که استفاده از فنون و روشهای مشاوره شغلی از اهمیت فزاینده ای برخوردار است و به علت ضعف نظری و کاربردهای اندک از این رشته با محدودیت های فراوانی روبرو هستیم. بنابراین اجرای اینگونه تحقیقات می تواند زمینه مساعدی را برای استفاده از مشاوره شغلی فراهم نموده و در رفتار سازمانی به بررسی تاثیرات سودمند فرایند مشاوره در کاهش فرسودگی شغلی توجه شود.
پژوهش حاضر تلاشی است برای یافتن ارتباط بین دو متغیر سبک اسنادی (درونی - بیرونی) و فرسودگی شغلی و یافتن پاسخ های مناسب برای سوال زیر :
سوالهای پژوهش
1 ) آیا بین منبع کنترل (درونی - بیرونی) و فرسودگی شغلی ارتباطی وجود دارد؟
1 . الف ) آیا بین منبع کنترل (درونی - بیرونی) و فرسودگی شغلی در زنان ارتباطی وجود دارد؟
1 . ب ) آیا بین منبع کنترل (درونی - بیرونی) و فرسودگی شغلی در مردان ارتباطی وجود دارد؟
1 . ت ) آیا بین منبع کنترل (درونی - بیرونی) افراد مجرد و متاهل تفاوتی وجود دارد؟
1 . ث ) آیا بین متغیرهای سن، سابقه کار و میزان درآمد و فرسودگی شغلی زنان با منبع کنترل (درونی - بیرونی) ارتباطی وجود دارد؟
1 . ج ) آیا بین متغیرهای سن، سابقه کار و میزان درآمد و فرسودگی شغلی مردان با منبع کنترل (درونی - بیرونی) ارتباطی وجود دارد؟
1 . چ ) آیا بین متغیرهای سن، سابقه کار و میزان درآمد افراد و فرسودگی شغلی مجرد با منبع کنترل (درونی – بیرونی ) ارتباطی وجود دارد؟
1 . د ) آیا متغیرهای سن، سابقه کار و میزان درآمد و فرسودگی، شغلی متاهل با منبع کنترل (درونی - بیرونی) ارتباطی وجود دارد؟
اهمیت مساله
امروزه مساله فرسودگی شغلی، که یکی از رایج ترین مشکلات قرن بیستم در محیط های کاری می باشد، ممکن است که، همه ما با فشارهایی در کنزل، محل کار و شاید محیط تحصیل روبرو باشیم و در برخی موارد احساس کنیم که نمی توانیم با آنها کنار بیاییم. در این مواقع است که احساس تنش یا افسردگی می کنیم. و به مشکلاتی در تغذیه و وضعیت خوابیدن برخورد می کنیم. و در نهایت به مرحله ای از فرسودگی جسمانی و روحی خواهیم رسید که در جوامع امروزی و در میان مردم رایج است.
و جلوه های خاصی از فرسودگی شغلی می باشد. این سازه محصول عوامل متعددی است که شناخت این عوامل می تواند نش موثری در کنترل آن متغییر ایفا نماید.
هدف اصلی در این پژوهش، یافتن تأثیر نحوه تبیین رویدادهای محیطی برانگیزه و رفتار فرد و رفتار اُرگانیزم در موقعیت های شغلی، می باشد که پس از بررسی و استخراج نتایج می تواند کمک مؤثری در جلوگیری از ایجاد فرسودگی شغلی گردد.
مؤلف به اهمیت فوق العاده و سهم مثبت این پژوهش در نظام مدیریت و برنامه ریزی کلان معتقد است و مطالعه این مجموعه را به کلیه مدیران و دست اندرکاران پیشنهاد می کند.
هرچند مؤلف نیز به خوبی بر این امر آگاه است که در فرسودگی شغلی، یک عامل اگر بسیار هم سازنده و مفید باشد، سهم سایر عوامل نیز، باید مدنظر قرار گیرد. لذا با عنایت به تحقیقات و پژوهش های پیشین بر آن است تا فرضیه زیر را بیازماید.
فرضیه های پژوهش
1 ) بین منبع کنترل (درونی - بیرونی) و فرسودگی شغلی ارتباط وجود دارد.
1 . الف ) بین منبع کنترل (درونی - بیرونی) و فرسودگی شغلی در زنان ارتباط وجود دارد.
1 . ب ) بین منبع کنترل (درونی - بیرونی) و فرسودگی شغلی در مردان ارتباط وجود دارد.
1 . ث ) بین متغیرهای سن، سابقه کار و میزان درآمد و فرسودگی شغلی زنان با منبع کنترل (درونی - بیرونی) ارتباط وجود دارد.
1 . ج ) بین متغیرهای سن، سابقه کار و میزان درآمد و فرسودگی شغلی مردان با منبع کنترل (درونی - بیرونی) ارتباط وجود دارد.
1 . د ) بین متغیرهای سن، سابقه کار و میزان درآمد افراد و فرسودگی شغلی مجرد با منبع کنترل (درونی - بیرونی) ارتباط وجود دارد.
1 . هـ ) بین متغیرهای سن، سابقه کار و میزان درآمد افراد و فرسودگی شغلی متاهل با منبع کنترل (درونی – بیرونی) ارتباط وجود دارد.
تعریف اصطلاحات
الف ) منبع کنترل (درونی - بیرونی)
تعریف نظری
افرادی که از نظر «منبع کنترل بیرونی» هستند، دارای تصویر فقدان کنترل بر سرنوشت خود بوده و معتقدند که انچه بر آنان می گذرد، حاصل عوامل بیرونی چون شانس، سرنوشت و غیره می باشد. و به عبارت دیگر خود در جریان زندگی خویش نقش ندارند و کسانی که از نظر «منبع کنترل درونی» هستند نقش خود را در کنترل جریان زندگی خویش پُررنگ می دانند و مسئولیت موفقیت ها و شکست های خود را، شخصاً به عمده می گیرند (کریمی، 1370)
تعریف عملیاتی
منبع کنترل (درونی – بیرونی) به نمره ای اطلاق می شود که فرد در آزمون راتر (1984) به دست می آورد.
ب ) فرسودگی شغلی
تعریف نظری
فرودن برگر[2] (1980) «فرسودگی شغلی» را حالتی از خستگی و ناکامی می داند که باعث می شود فرد دچار فرسودگی هیجانی (احساس بی حالی و کرخی در محیط کار)، از هم پاشیدگی شخصیت (بی احساسی و واکنش های غیرشخصی به مراجعین) و نقصان عملکرد شخصی (ناراضی بودن مسئولین از رفتار شخص) گردد. (آلکین و اسلووانی، 1997)[3].
تعریف عملیاتی
«فرسودگی شغلی» به نمره ای اطلاق می شود که فرد در پرسش نامه فرسودگی شغلی گلدارد (GBI) (1987) به دست آورده است.
فصل دوم
ادبیات و پیشینه پژوهش
عصری را که در آن زندگی می کنیم، عصر استرس نامیده اند. زیرا در این عصر انسان، بیش از هر زمان دیگری، در معرض انواع فشارهای عصبی و روانی قرار گرفته است. رشد پرشتاب و سرسام آور فن آوری و صنعت، گرفتاری های متعددی را پیش روی انسان قرار داده است. بر همین اساس امروزه انسان همواره با تنش ها، نگرانی ها، بیم ها و امیدهای گوناگونی دست و پنجه نرم می کند. در رویارویی انسان با فشارهای روانی گاهی به خاطر فراتر و غالب بودن فشارهای روانی به طرفیت عصبی، موجودیت انسان به مخاطره می افتد و حتی گاهی فرآیند سازگاری شخص با محیط مختل می شود، نگرانی و تشویش شخص نسبت به کار، خانواده و وضع اقتصادی اجتماعی خویش همگی به مثابه فشارهای روانی می باشد که کنار آمدن با زندگی را دشوار ساخته است. در کارخانجات و محیط های کاری نیز کارکنان با انواع مختلف فشارهای روانی مواجه اند که عبارتند از : نزاع با همکار، محروم شدن از پاداش، دیر رسیدن به سرکار، پیش آمدن یک مشکل مالی، استفاده از فن آوری جدید، تغییر در گردش کار، تزلزل وضع سازمانی کارکنان، فشار مدیریت، ... که همگی نمونه هایی از فشارهای روانی موجود در محیط کار می باشند و انسان عصر حاضر در جریان سازگاری با محیط اجتماعی و شغلی خود ناچار است، محدودیت ها و فشارهایی را متحمل شود (بلورچی، 1367).
لذا یک شغل رضایت آمیز طی زمان ممکن است، منبع نارضایتی و عدم سازگاری شود و همین امر سبب شود که فرد از روال طبیعی و عادی خود خارج گردیده و دچار افسردگی می شوند. در این میان بعضی از افراد هستند که می دانند که چگونه با این فشارها کنار آمده و از آسیب های آن مصون بمانند، اما بعضی از افراد بنا به غیرقابل تحمل بودن عوامل فشارزا و یا قدرت و توانایی کم مقابله، دائماً احساس تنش می کنند. احساس دائمی فشار اثرات آسیب زای چندی را بر جای می گذارد که از آن به سندرم فرسودگی شغلی، یاد می کنند. یکی از عواملی که در بی رمقی، تنیدگی یا فرسودگی شغلی نقش قابل توجهی را برعهده دارد، سبک های شناختی است که افراد برای نتایج موفقیت ها و شکستهای خود به کار می برند و از آن برای کنار آمدن یا فشارهای روانی ناشی از کار زیاد، استفاده می کنند. یکی از نظریه های جدید انگیزش که از نظریه های شناختی روان شناسی انگیزش است. نظریه اسناد یا نسبت دادن است یکی از فرض های عمده نظریه اسناد، این است که جستجو برای درک و فهم امور و علل رویدادها مهم ترین منبع انگیزش انسان است. بنابراین هدف نظریه پیدا کردن راه هایی است که، در آن افراد به توضیح و تبیین رویدادها و روابط علت و معلولی بین آنها می پردازند یکی از تکالیف اصلی اسنادی که ما روزانه با آن مواجه هستیم، مشخص کردن این نکته است که، آیا رفتار مشاهده شده بازتابی از ویژگی های خاص در شخص (مانند نگرش ها و ویژگی های شخصیتی اوست) یا چیزی است مربوط به موقعیتی که ما شخص را در آن مشاهده می کنیم. اگر استنتاج ما این باشد که ویژگی های خاص شخص، موجب رفتار اوست، به این نوع استنتاج «اسناد درونی» گفته می شود. اما اگر به این نتیجه برسیم که به طور عمده یک علت بیرونی موجب رفتار است چنین استنتاجی را «اسناد بیرونی» گویند.
عواملی که در تنیدگی یا فرسودگی شغلی نقش قابل توجهی را برعهده دارد، سبک هایی است که افراد برای کنار آمدن با فشارهای روانی ناشی از کار زیاد، به کار می گیرند.
این بدان معنی است که بعضی از افراد در مقابله با استرس نیروی زیادی را صرف اثرگذاری بر رویدادها و محرک های تنش زا می کنند که وقوع آن را پیش بینی کرده اند و اصطلاحاً از روش کنار آمدن یا اعمال کنترل استفاده می کنند، (منبع کنترل درونی). در مقابل گروهی دیگر فقط واکنش نشان داده و اجازه می دهند تا رویدادها و اتفاقات برآنان حادث شود. و نیز می کوشند تا از عوامل و نتایج چنین رویدادها و حوادث اجتناب کنند (منبع کنترل بیرونی).
رابطه بین این شاخص ها، معنی دار و قابل توجه است. برای مثال، افرادی که برای کنترل مشکلات خود در کار از راهبردهای مناسب استفاده می کنند کمتر دچار فرسودگی شغلی می شوند. و سنجش آنان از پیشرفت شخصی خود نیز مثبت تر از کسانی است که از راهبردهای مناسب استفاده نمی کنند. در مقابل، افرادی که از راهبردهای اجتناب یا فرار کردن استفاده می کنند، بیشتر در معرض فرسودگی هیجانی و نگرشی قرار می گیرند (ساعتچی، 1377).
در پژوهش حاضر ابتدا ضروری است در یک بخش نظریه های مربوط به فرسودگی شغلی را معرفی نموده و به تبیین سبک اسنادی که عامل مؤثر در بروز فوق می باشد را مطرح کنیم و در بخش دوم به پژوهش های انجام شده در این زمینه، بپردازیم .
فرسودگی شغلی
عبارت فرسودگی شغلی به صورتی که امروزه استفاده می شود، اولین بار توسط «فرودن برگر»[4] (1974) مطرح گردید. تا قبل از این تاریخ برای کسانی که به سندرم موردنظر مبتلا می شدند، تشخیص افسردگی داده می شد. اما در سالهای 80 و 90 این اختلال با اختلالی مجزا شناخته شد. سندرم مذکور در حرفه هایی که کمکی ارائه می نمایند، (تخصصهای یاورانه)[5] بیشتر دیده می شود. با این وجود فرسودگی مختص به این حرفه ها نبوده و در مشاغل دیگر نیز ملاحظه می شود. سندرم فرسودگی شغلی، متشکل است از، علایم وسیع و متفاوتی که در سطح روانی، فیزیکی و رفتاری ظاهر می شود. این سندرم، در فاز نهایی خود باعث واکنش های شدید در برابر شغل می گردد.
که به طور مزمن در فرد احساس نارضایتی و استرس ایجاد می نماید (مینر، 1976)[6].
فرسودگی باعث اختلال در فرآیند بهره وری، تولید و تعامل با دیگران شده و به طور کلی نوعی تحلیل رفتگی شدید را در عملکرد ایجاد می کند. در این حالت کار برای فرد بی اهمیت گردیده و دچار کسالتف کاهش اثربخشی، خستگی، ناکامی، دلسردی می شود به این ترتیب فرسودگی شغلی را می توان ناشی از عدم مقابله (یا عدم مقابله مطلوب) با استرس دانست که به تدریج به وجود می آید. بنابراین بروز فرسودگی شغلی ناگهانی نبوده بلکه فرآیندی پیش رونده می باشد که مرحله به مرحله رشد می نماید. به همین دلیل بهتر است درباره ی آن برمبنای یک پیوستار فکر شود. و تنها به یک جنبه از آن اکتفاء نشود.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 77 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 62 |
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه
از روزی که افراد بشر زندگی فردی را رها کرده و گرد هم جمع شدند تا در پرتو زندگی اجتماعی از امنیت و آسایش بیشتری برخوردار شوند همواره در راه ایجاد روابط بین فرد و سازگاری اجتماعی با مشکلاتی مواجه بوده اند.چه بسا کسانی که بدلیل ناتوانی در ایجاد روابط اجتماعی با سرخوردگی و یِِِأس از پیوندهای عاطفی به انزوا و تنهایی روی می آورند.
بدون تردید در دنیای پیچیده ی امروز، فراوانی ناراحتی ها در بخش های ناشی از مشکلات ارتباطی و سازگاری اجتماعی، به مراتب بیشتر از بیماری های قلبی است!در واقع بسیاری از موارد ناراحتی های قلبی، خود نتیجه ی فشارهای روانی-عاطفی و روابط ناسالم و ناموفق بین فردی است ("افروز 1376" 1376، ص-119)
یکی از مسائل و معضلات موجود در ایجاد روابط عاطفی و بین فردی که در سال های اخیر مورد توجه متخصصان تعلیم و تربیت، روان شناسان و مشاوران خانواده قرارا گرفته است، پدیده ی کمرویی است.در گذشته پدیده ی کمرویی یک صفت پسندیده ی مرزی بود که معمولا آن را با صفت پسندیده ایی چون شرم و حیا اشتباه می گرفتند.اما امروزه کمرویی و داشتن احساس ناخوشایند در موقعیت های بین فردی مشکلی است که می توان از آن به عنوان یک معلولیت اجتماعی نام برد.
"افروز-1376)
معمولا در هر جامعه ای درصد قابل توجهی از افراد، با این اختلال رفتاری و عامل بازدارنده ی رشد شخصیت اجتماعی مواجه هستند. در بسیاری از مواقع، کمرویی اصلی ترین مانع شکفایی قابلیت ها و خلاقیت ها و ایفای مسئولیت هاست("افروز 1376)
در جامعه ما نیز کمرویی یکی از مشکلاتی است که بسیاری از افرا بویه نوجوانان دچار آن هستند.در بررسی هایی که از تنوع مشکلات رفتاری گزارش شده است، در افرادی که به هسته های مشاوره مراجعه کرده اند روشن می گردد که مشکل رفتاری انزواطلبی و کمرویی، رقم بالایی را به خود اختصاص داده، در حالی که در سنین نوجوانی تمایلات اجتماعی در نوجوانان رشد بیشتری پیدا می کند و آنها دوست دارند که با جمع بجوشند(غریب،1372).
جذب گروهی و پذیرفته شدن در جمع دوستان، برای نوجوانان اهمیت فراوانی دارد لذا هر گونه انزوا و کناره گیری در دوره ی نوجوانی مخصوصا زمانی که این حالات طولانی گردد باید به دقت مورد بررسی قرار گرفته و ریشه یابی گردد.کمرویی رفتاری ست که معمولا در نوجوانی فراوان است.نوجوان جرات نمی کنند که با یک ناشناس صحبت کند، در مقابل گروهی از افراد سخن بگوید، در یک فعالیت فرهنگی یا ورزشی مورد علاقه اش شرکت کند و یا تلفن کند.و گاهی این کمرویی جنبه ی انتخابی دارد، مثلا نوجوان فقط در مقابل نوجوان جنس مخالف، در چارچوب آموزشگاهی و یا رد مقابل بزرگسالان دچار کمرویی می شود، در زیربنای این کمرویی معمولا یک زندگی خیال پردازانه ی غنی را مشاهده کرد.ترس وافر نوجوان این است که خیالبافی هایش توسط شخص دیگر کشف و یا حدس زده شود، بخصوص هنگامی که شخص کار موضوع اصلی خیال پردازی هایش باشد.(مارسلی وبراکونید، 1984، به نقل از دادستان، 1376)
کمرویی نوجوانان بیشتر به احساس گنهکاری یا شرمساری توام است.گنهکاری معمولا از امیال جنسی پرخاشگرانه ای که بسوی یکی از اطرافیان جهت دارند ناشی می شود و شرمساری از ترس هایی برمی خیزد که با شخص نوجوانان مرتبط اند. بعنوان مثال «بدشکلی هراسی» با کمرویی همراه است و این «بدشکلی هراسی» ها از نظر نوجوان توجیه کننده کمرویی وی هستند(مثلا به دلیل جوش های صورت با دیگری حرف نمی زنند).
در اغلب موارد کمرویی در خلال نوجوانی باقی می ماند و به نظر می رسد که با ورود به زندگی فعال دوره بزرگسالی، خود به خود کاهش می یابد.(مارسلی وبراکونید،1984، به نقل از دادستان،1376،ص-402).
اما گاهی کمرویی فرد شدید می شود و در نهایت باید گفت که هرچند همه کودکان منزوی به بیماری روانی دچار نمی شوند این حقیقت که عده ای از نوجوانان کمرو به بزرگسالانی افسرده و بی کفیات از نظر اجتماعی تبدیل خواهند شد، دلیل کافی برای توجیه مسئله است.
خانواده اولین و مهم ترین محیطی است که کودک در آن از کیفیت روابط انسانی آگاهی پیدا می کند.طبق تحقیقات،بیشتر روان شناسان و جامعه شناسان تجارب سال های اول کودکی که معمولا در خانواده ایجاد می گردد، سازنده زیر بنای شخصیت و رفتارهای بعدی کودک است(احدی و بنی جمالی،1371).
بحث در مورد استرس و فشار روانی در طی قرون گذشته دچار تحولات و فراز و نشیب های گوناگون شده است.اولین بار واژه استرس برای رسانیدن مفهوم فشار فیزیکی بکار برده شده است فشار حاصله بیشتر در فرد باعث استرس می شود.این عامل ممکن است باعث اختلال اجتنابی یا کمرویی در فرد بشود.
هانس سلیه-1930 تعریفی نوین و کاملا متفاوت برای فشار ارائه داد.(سلیه با تاکید بر سیستم اندروکرینی معتقد است که تحت تاثیر هر عامل یا محرکی قابل تغییر است.حفاظتی سازگار کننده ای در ارگانیسم روی می دهد)بنظر هر محرک فشارزا اگر فشار کافی داشته باشد ممکن است به ایجاد واکنش فنجه شود که او ان را "سندرم سازگاری" عمومی نامیده است و معتقد است استرس یا فشار روانی عبارت است از مجموعه واکنش غیر اختصاصی که تحت تاثیر محرک های گوناگون در ارگانیسم ایجاد می شود«آزاد1383».
بیان مسئله
انسان ذاتا با طبیعت اجتماعی و گرایش به جمع آفریده شده است.به همین دلیل عدم ارتباط متقابل با دیگران برایش مشکل است، هرچند ممکن است برخی از نیازهای انسان بدون ارتباط با دیگران برآورده شود، در عین حال بسیاری از نیازها هستند که فقط از طریق تعامل با دیگران ارضا می شوند «در دنیای پیچیده امروز یعنی در عصر ارتباطات سریع و پیوندهای اجتماعی، ضرورت هر چه بیشتر تعاون و همکاری های ملی و همفکری های عملی، حضور فعال فرهنگی و احاطه بر زنجیره علوم، فنون و تکنولوژی برتر را می طلبد بدون تردید پدیده کمرویی یک معلولیت اجتماعی است»افروز-1376
کمرویی از جمله پدیده هایی است که در هر جامعه ای در بین افراد به چشم می خورد و معمولا میزان قابل توجهی از کودکان، نوجوانان، بزرگسالان به رغم میل خویشتن، ناخواسته، خودشان را در حصاری از کمرویی محبوس می کنند و به همین دلیل قادر به شکوفاکردن استعدادها و خلاقیت های خویش و سود بردن از ظرفیت ها و قابلیت های ارزشمند خویش نیستند.
دانش آموزی که در مدرسه حالت پرخاشگری دارد، معمولا زودتر شناسایی گشته و معلمان و مربیان درصدد رفع و درمان وی برمی آیند.ولی دانش آموزی که در مدرسه حالت انزوا و گوشه گیری دارد و کمرو است، به علت اینکه برای دیگران مزاحمتی ایجاد نمی کند، کمتر اولیا به فکر رفع و درمان رفتار این گونه دانش آموزان هستند.از طرفی چون این گونه دانش آموزان کمرو هستند، نمی توانند مشکل خود را با کس دیگری در میان بگذارند و افراد ذیصلاح را از مشکلی که دارند آگاه سازند و لذا رنجش و ناراحتی های آن ها همیشه پنهان می ماند.فرد کمرو به رغم توانایی هایی که دراد، به سبب کمرویی، کمی می تواند توانایی های خود را نشان دهد و در نتیجه نمی تواند پاداش های مثبت از اطرافیان دریافت نماید،لذا در یک دور معیوب کناره گیری از جمع قرار می گیرد که منجر به تشدید این گونه اختلال در آنان می گردد.
با توجه به این نکته که کمرویی می تواند به سازگاری اجتماعی و ارتباطات بین فردی کمک نماید.لازم است که هرچه سریعتر گام های موثرتری درراه پیشگیری و درمان آن برداشته شود، اما ابتدا لازم است که عوامل مرتبط با کمرویی تشخیص داده شود و فرد کمرو را شناخت.از بررسی و مرور تحقیقات انجام شده در ایران مشخص می شود که تحقیقات چندان گسترده ای در رابطه با مساله کمرویی صورت نگرفته است و این مساله توجه پژوهشگران را آن چنانکه باید به خود جلب نکرده است.که طبق بررسی های انجام شده که توسط دانش جویان رشته های روان شناسی و شاخه های مربوط به آن انجام شده و به بررسی رابطه کمرویی با اضطراب و افسردگی و یا رشد اجتماعی که مورد سنجش قرار گرفته را مورد بررسی قرار داده که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که رابطه بین اضطراب و کمرویی رابطه معنا داری وجود دارد که در تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین استرس و کمرویی در بین دانش جویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر پرداخته شده است.
اهمیت و ضرورت مسئله
پرداختن به پدیده کمرویی و مبانی روان شناختی آن از این رو حائز اهمیت است که همه ما به گونه ای تجاربی از کمرویی را در موقعیت های مختلفی داشته ایم.اما نکته مهم تر این است که بعضی ها در همه شرایط و موقعیت های اجتماعی، به کمرویی قابل توجهی دچار می شوند و چنانچه کمرویی این افراد به موقع تشخیص داده نشود و درمان نگردد ممکن است آثار نامطلوبی به همراه داشته باشدو رشد شناختی، عاطفی، روانی و اجتماعی افراد را بطور جدی متاثر کند.پس باید کمرویی هر چه زودتر شناسایی شده و مورد پیشگیری و درمان واقع شود، چون در غیر این صورت کمرویی می تواند بصورت نوعی بیماری روانی (روان نشرندی) درآید.
در مورد ضرورت و اهمیت نظری این تحقیق می توان گفت که با توجه به این که در رابطه با مسئله کمرویی و تحقیقاتی که انجام شده و در رابطه به افرادی که دچار چنین مشکلی هستند اطلاعاتی در دست است، لذا انتظار آن می رود که نتایج تحقیق حاظر بتواند به دانش و آگاهی ما در این زمینه افزوده و پیشینه ای باشد برای پژوهش هایی که قصد دارند در زمینه مسائل روان شناختی به تحقیق و مطالعه بپردازند تا با پژوهش های گسترده در رابطه با ابعاد علمی و نظری نتایج بهتری بدست بیاید.و با ارائه این تحقیق می توان و بررسی رابطه استرس و کمرویی و نوع برخورد صحیح و درست با جوانان از علائم ایجاد استرس در آنها کاسته و می توان بیان کرد که ارائه اینگونه تحقیقات در نهاد خانواده و نهاد های آموزشی می تواند موثر باشد.
فرضیه تحقیق
1- بین استرس و کمرویی دانش جویان دانشگاه آزاد اسلامی ابهر رابطه وجود دارد.
متغیرهای تحقیق
الف) استرس
ب) کمرویی
تعریف نظری و عملیاتی مفاهیم
تعریف نظری استرس:استرس عبارت است ازواکنش های روانی، جسمانی، هیجانی و رفتاری انسان به هر تهدید یا فشار ادراک شده درونی و یا محیطی
تعریف عملیاتی استرس: عبارت است از نمره ای که آزمودنی از آزمون مربوط به استرس اندرو بدست می آورد (عطوفی-1384)
تعریف کمرویی
کمرویی یعنی توجه بیش از حد به خود، اعمال، گفتار و یا حتی رفتار خود.ترس از روبرو شدن با دیگران، ترس از ایجاد ارتباط با دیگران، ترس و نگرانی از مورد تایید قرار نگرفتن و یا نگرانی از مورد استهزا قرار گرفتن، جرات اظهار نظر و بیان احساسات نداشتن، زیاد به قضاوت دیگران اهمیت دادن و مرور افکار غیر منطقی و اتوماتیک منفی به هنگام مواجه شدن با یک موقعیت تازه و یا افراد نا آشنا و صرف نظر کردن از پرسش، صحبت و یا حتی پاسخ گفتن به سوالات مطرح شده البته گاهی هم افراد کمرو هول و هراس خود را زیر پوشش نوعی استهزا و تمسخر مخفی می کنند (زیمباردو 1996).
کمرویی یک ناتوانی و معلولیت فراگیر اجتماعی است و در هر جامعه ای درصد قابل توجهی از کودکان و نوجوانان با این اختلال رفتاری و عامل بازدارنده رشد شخصیت اجتماعی مواجه هستند.در بسیاری مواقع کمرویی اصلی ترین مانع شکوفایی قابلیت ها، خلاقیت ها و ایفای مسئولیت هاست (افروز، 1374).
تعریف عملیاتی کمرویی:عبارت است از نمره ای که آزمودنی از آزمون مربوط به کمرویی استیون بدست می آورد.
فصل دوم
پیشینه و ادبیات تحقیق
تعریف استرس:
اصطلاح استرس از زبان انگلیسی گرفته شده است و معادل آن در فارسی کلمه فشار است که بسته تضاد وسیع و طیف گسترده آن را نمی رساند.
این اصطلاح حداقل از قرن پانزدهم در زبان انگلیسی مورد استفاده قرار گرفته است در این زبان کلمه استرس را به معنای فشار یا کشش فیزیکی بکار می بردند.تا قرن هفدهم کاربرد آن در حوزه های هندسی و معماری تعمیم یافته و از آن پس این کلمه در مفهوم سختی و فلاکت در مورد انسان نیز مورد استفاده قرار گرفت.بعبارت دیگر فشار وارده بر فرد جایگزین فشار وارده بر شیء شده بود در اوایل قرن بیستم سلیه و بعضی دیگر استرس را در ارتباط با اختلال روان تنی و بعنوان یک عامل بیماری های جسمی و روانی مطرح نمودند(بلورچی،1376).
بعدا در سال 1930 هانس سلیه تمایز بین علت اختلالات بدنی و اثرات آن را مطرح نموده و علل یا محرک های خارجی را تحت عنوان عامل استرس و حالت عدم تعادل بدن را تحت عنوان استرس معرفی کرد(بلورچی،1367).
برای شناسایی بیشتر واژه استرس باید به تاریخچه آن برگردیم.یعنی زمانیکه این واژه برای رسانیدن مفهوم فشارفیزیکی بکار برده می شد فیزیک دانان طبق فرمول P= ثابت می کنند هرچه نیروی وارده بر سطح بیشتر فشار حاصله بیشتر خواهد بود.P یا فشار و واحد آن پاسکال F یا نیرو و واحد آن نیوتن و A یا سطح واحد آن متر می باشد.حال اگر یک نیوتن نیرو بر روی یک متر مربع سطح وارد کنیم یک پاسکال فشار خواهیم داشت.هرچه نیرو افزایش یابد در صورتیکه سطح ثابت باشد فشار به همان نسبت افزایش می یابد.باتوجه به این مسئله کلودبرنارد فیزیولوژیست قرن 19 خاطر نشان می سازد که قسمت های مختلف بدن موجودات زنده بوسیله محیطی مایع مانند خون احاطه شده که برای ادامه زندگی باید به طور مستمر وجود داشته باشد به نظر او هدف تمام ساختارهای فیزیولوژیک تنها حفظ این ثبات است
این نظرات بوسیله والتر کانون گسترش یافت و او برای اولین بار اصطلاح فیزیکی فشار را در فیزیولوژی بکار برد.او معتقد است یک دسته شبکه عصبی اکثر اعضای بدن را به هم مرتبط می کند که هنگام فشار، واکنش موجو زنده مجموعه کوششی است برای تضمین بقای بدن با توجه به اصل جنگ و گریز(دیوید فونتانو،1990).
هانس سلیه 1930 تعریفی نوین و کاملا متفاوت برای فشار ارائه داد.سیله با تاکید بر سیستم درون ریز یا آندوکرینی بر این نظر است که تحت تاثیر هر عامل و یا محرکی تغییرات حفاظتی و سازگارکننده ای درارگانیسم روی می دهد.به نظر وی هر محرک فشار آور اگر فشار کافی داشته باشد ممکن است منجر به ایجاد واکنش که او آن را سندرم سازگاری عمومی نامیده است بشود(فونتانو،1990).
خصوصیات این سندرم عبارتست از ازدیاد ترشحات هورمون های بخش قشری فوق کلیه بر اثر تحریکات غده هیپوفیز مغز که موجب واکنش های فیزیولوژیکی می شود.سلیه به هنگام طرح تاریخی این موضوع چنین می گوید:استرس عبارتست از مجمومه واکنش غیراختصاصی که تحت تاثیر محرک های گوناگون در ارگانیسم ایجاد می شود(دیوید فونتانو،1990).
سلیه می گوید:هرچیز خوشایند یا ناخوشایند باعث استرس می شود.یک ضربه دردآور به همان میزان می تواند علت یک استرس گردد که یک بوسه صمیمانه (دیوید فونتانو،1990).
سلیه (1990) معتقد است که استرس از نظر ماهیت اختصاصی، اما منشا ء غیر اختصاصی دارد.اختصاصی بودن ماهیت آن یعنی اینکه دارای تغییرات قالبی و همیشگی یکسان و ویژه ای است که مهم ترین آن عبارتند از واکنش غده قشری فوق کلیه، بخش پیشین هیپوفیز، کاهش میزان ائو زینومیل در خون و رشد فرایندهای زحمی در دستگاه گوارش اما غیر اختصاصی بودن آن از آن بیشتر است که استرس بر اثر محرک های گوناگون بوجود می آید.تظاهر بالینی وضعیت استرس، سندرم سازگاری عمومی نام گذاری شده که دارای سه مرحله است(دیوید فونتانو،1990)
الف) واکنش هشدار دهنده
ب) مرحله مقاومت
ج) مرحله تحمیل و واماندگی
مرحله هشدار یا بحرانی شامل دو بخش است:
-بخش شوک
-بخش ضدشوک
در صورت ارائه استرسور بسیاری قوی ممکن است ارگانیسم در مرحله هشدار یا بحرانی دچار مرگ شود اگر این حالت اتفاق نیفتد تحت تاثیر محرک فوق فعالیت بخش پیشین هیپوفیز افزایش پیدا کرده و در نتیجه آن فعالیت بخش قشری غده فوق کلیه شدت می یابد هورمون گلوکز کورتیکوئید آزاد می شود این هورمون ها در واقع ضد حساسیت و ضد هیجانی هستند.
سلیه این موارد را عوامل سازگارکننده می داند زیرا وجودشان به ارگانیسم امکان می دهد تا تاثیر مخرب مرگ های گوناگون داخلی و خارجی را خنثی کند واکنش هورمون هیپوفیز و غدد فوق کلیه این امکان را به ارگانیسم می دهد که به مرحله افزایش مقاومت منتقل شود در این مرحله اگر سازگاری ایجاد شد تاثیر محرک وارده را خنثی می شود و اگر شدت محرک مانع از ایجاد سازگاری شود مرحله دیگری که نشان بارز آن تحلیل رفتن نیروهای دفاعی ارگانیسم و حتی مرگ است در این مرحله بینش حساسیت متقابل نیز ایجاد می شود که در آن حساسیت ارگانیسم نسبت به تاثیر محرک دیگر زیاد می شود(دیوید فونتانو،1990).
نظریه دیگری که راجع به استرس ارائه شده است این است که برای تعریف استرس سه مدل طراحی شده را رائه می نماید. در اولین، استرس بعنوان یک محرک به حادثه محیطی تعریف می شود که رفتار بیش از حدی برای ارگانیسم بوجود می آورد. در دومین مدل استرس راا بعنوان یک پاسخ فیزیکی و بدنی نسبت به حوادثی که تعادل و آرامش ما را به هم می زند تعریف می کند در سومین مدل، استرس بعنوان ارزیابی شناختی تعریف شده است که منجر به درک این موضوع می شود که تقاضا و توقعات محیطی بیشتر از توانایی ما برای مواجهه با آنها نیست (فونتانو به نقل از شعاری نژاد 1382)
بر مبنای این تعاریف است که دو مدل استرس ارائه شده است که هرکدام سعی می کنند چگونگی بوجود آمدن اثرات استرس را تبیین کنند این مدل ها مکمل یکدیگرند وما را در درک تصویر کامل از چگونگی جریان استرس کمک می کند
مدل تحریک بیش از حد
وقتی که ما می گوییم فشار زیاد، سروصدا، شلوغی و ... استرس زا هستند در واقع معتقدیم که استرس ذاتا یک محرک و یا تحریک است گاهی اوقات این عوامل بعنوان استرسور مطرح می شوند که باز هم منظور این است که این محرکات بطور ذاتی و خودکار بیش از توانایی و استعداد ما برای مواجهه با آن ها هستند.انسان در دریافت اطلاعات و محرکات محیط محدودیت خاصی دارد یعنی مقدار اطلاعاتی را که در زمان کوتاهی می توانیم آن را به جریان بیاندازیم محدود است ما در برخورد با تهدیدهای محیطی تعبیر و تفسیر اطلاعات جدید و مقاومت در برابر پریشانی و آشفتگی و تصمیم گیری درباره چگونگی عمل تمام انرژی ذهنی و شناختی خود را صرف می کینم حال اگر نیازها و تقاضاها ادامه یابد خستگی جای آن را می گیرد و خستگی به نوبه خود توانایی ما را در عمل نسبت به اطلاعات جدید کاهش می دهد و اگر نیازها هم چنان ادامه یابند دقیقا استرس زا خواهند شد و در آن صورت نسبت به محرکات حساس شده و نمی توانیم بطور واضح و آشکار فکر کنیم البته در انسان محرک های بیش از حد توان بطور خودکار و اتوماتیک منجر به پاسخ می شود بنابراین استرس بعنوان محرک مطرح می شود(لطف آبادی 1384).
ارزیابی شناختی
مدل دومی که راجع به تعریف استرس ارائه شده است چنین فرض می کند که در یک موقعیت استرس زا به تنهایی نمی تواند بسیار برانگیز باشد مگر اینکه ما آن را بعنوان یک محرک نامناسب ادراک کنیم یعنی اینکه معتقد شویم که نیازهای محیط بیش از منابع و توانایی برای مواجهه با آن ها هستند گرچه محیط تعیین کننده پاسخ استرس ما است اما به تنهایی کافی نیست بلکه استرس های محیطی از یک فیلتر بادید شناختی عبور می کنند بطوری که تفکرات ما درباره خودمان در واقع تعیین کننده پاسخ اصلی ماست عوامل زیادی در ادراک یک حادثه بعنوان استرس زاموثر که دو تا از مهم ترین آن ها توانایی در پیش بینی و کنترل آنچه اتفاق می افتد می باشد عدم توانایی در پیش بینی و یا فقدان کنترل دو عامل مهمی هستند که ما را به تجزیه و تحلیل یک حادثه راهنمایی می کند(لئومکه برگ).
برانگیختگی استرسورها
از طریق تاثیری که دقیقا در بدن می گذارند و یا از طریق تفکر، پاسخ استرس را فعال می کند و منجر به برانگیختگی فیزیولوژی می شوند.
استرس، سیستم عصبی خودمختار، سیستم ایمن و مغز را تحت تاثیر قرار می دهد و روان شناسان فیزیولوژیک استرس را بعنوان یک پاسخ بدن به حادثه ای که آرامش و تعادل حیاتی را به هم می زند توصیف می کنند.خیلی ها معتقدند که حالت ناراحتی وقتی رخ می دهد که بدن از حالت آرامش و تعادل خود توسط برانگیختگی خارج می شود.
- نکته اساسی را باید در مورد استرسورها در نظر گرفت:
- استرسورهای مثبت به همان اندازه ی استرسورهای منفی می تواند منجر به پاسخ استرس شود یعنی استرسورها تنها منفی نیستند.
- استرسورها بیشتر جنبه فردی و شخصی دارند یعنی محرک های استرس زا یا استرسورها توانایی برانگیختگی پاسخ استرس را همه افراد ندارند.
- البته نتایج تحقیقات تجربی نشان داده است که گروهی از استرسورها وجود دارند که در بین افراد جامعه جنبه کلی و عمومی دارند.مطالعاتی که در سال 1967 توسط هلمز و راهه انجام گرفته بعضی از این استرورها را مشخص کرده است(بلورچی1376).
2) پاسخ استرسی:
پاسخ استرسی که در اثر اعمال استرسورها بوجود می آید بصورت مجموعه ای از واکنش های فیزیولوژیکی، ذهنی، شناختی در رفتاری ست.واکنش شناختی و ذهنی شامل تغییرات در حالت خلق و خو، تغییرات سرخودی تا تنش و افسردگی، مشکلات در تمرکز، خستگی و ... فرد است.واکنش رفتاری شامل پاسخ های اشکار و واضح به استرسورها یعنی پاسخ ها هم می توانند بصورت خشونت زیاد و پرخاشگری آشکار و هم بصورت اجتناب و دوری کردن از برخورد با استرسورها باشند.ناشکیبایی، اختلال در عملکرد جنسی و .... (بلورچی،1367).
منابع استرس:عوامل متعددی در بروز استرس موثر هستند و برخی مربوط به تقاضاهای محیطی و یا محرومیت های خارجی هستند و برخی مربوط به عوامل درونی و محرومیت داخلی می باشند در این قسمت به بعضی از منابع که همان استرسورها هستند اشاره می شود:
الف) حوادث ضربه زننده:این دسته از استرسورها بیشتر از سایر موارد مورد بررسی قرار گرفته اند این حوادث ضربه زننده موقعیت هایی هستند که از خطرات استثنایی که معمولا خارج از تجربه های معمولی هستند حاصل می شوند موارد زیر را می توان جزء حوادث ضربه زننده نامید.
1- مصیبت های طبیعی مانند زلزله، سیل، طوفان های شدید و ...
2- مصیبت هایی که توسط انسان ایجاد می شود مانند جنگ، حملات هوایی، اسارت و ...
3- مصیبت هایی که ناشی از حوادث است مثل تصادف با اتومبیل، سقوط هواپیما و ...
4- تجاوزهای جنسی، قتل، شکنجه و ....(کوتاش1985).
ب) حوادث زندگی
در تعریف حادثه زندگی باید گفت که منظور فقط حوادث و فعالیت هایی هستند که تعامل روانی فرد را به هم ریخته و یا موجب از هم گسیختگی فرد می شود یا به عبارت دیگر وحدت روانی فرد را به هم می زنند.گرچه برخی از حوادث غیر منتظره زندگی مثل طلاق، بیماری و آسیب دیدگی های شدید، ترفیع شغلی، تغییر در خط و مشی زندگی، ترک یکی از اعضای خانواده، از دست دادن شغل از برجستگی و اهمیت خاصی برخوردارند اما حوادثی دیگر وجود دارد که جزء تحولات طبیعی زندگی بوده و هنگامی برای فرد جزء حوادث خوب و مفید ارزیابی می شوند مثل ورود به دانشگاه، فراغت از تحصیل، ازدواج، تولد اولین فرزند، بازنشستگی و .... جز حوادث زندگی هستند به هرحال تمامی حوادث زندگی اعم از مثبت ومنفی نیاز به سازگاری مجدد و اساسی فرد دارد که این سازگاری مجدد به نوبه خود می تواند استرس زا باشد(کوتاش،1985)
ج) تعارض یا کشمکش
تعارض منبع مهمی برای استرس به شمار می رود.تعارض هنگامی ایجاد می شود که فرد بایستی از میان اهداف و یا روش های متناقض و متفاوت یکی را انتخاب کند.بعبارت دیگر با نوعی ناکامی روبرو هستیم که در اثر درگیری دو انگیزه متفاوت ولی همزمان بوجود می آید و. منجر به فشارهای شدید در ارگانیسم می شود.تعارض به چهار دسته تقسیم می شود:
1- تعارض جاذب-جاذب
2- تعارض جاذب-دافع
3- تعارض دافع-دافع
4- تعارض دافع-جاذب مضاعف ها
5- تعارضات فوق نقش مهمی در ایجاد استرس برای آنان دارد با توجه به اینکه انواع تعارضات در زندگی روزمره بسیار زیاد است، لذا شناخت تعارض ها در فهم بهتر اختلالات رفتاری در عصر حاضر کمک بسیار می کند(کوتاش،1985).
د) ناکامی
ناکامی نتیجه مهم یک تعارض و هم منشا یک استرس هنگامی که فرد در رسیدن به هدف های خودش متوقف می شود. با یک موقعیت ناکام کننده مواجه شده است که مشخصات آن احساس تنش و فشار خون است.کالمن و هامن در سال 1974 پنج منبع اصلی را برای ناکامی معرفی کرده اند که بعضی از آن ها نتیجه پیشرفت جوامع طبیعی امروز است(کوتاش،1985)
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 49 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 18 |
چکیده
هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر مشارکت ورزشی بر فشار روانی دانش آموزان پسر فوتبالیست 18-14 ساله بوده است. منظور از فشارهای روانی مجموعه واکنش های غیراختصاصی ارگانیسم در مقابله و مواجهه با هر عاملی که می باید با آن رودرو شود، که در کنترل فشار روانی عوامل متعددی از جمله مشارکت ورزشی موثر است. این تحقیق با شیوه نیمه تجربی با استفاده از طرح پیش آزمون – پس آزمون با دو گروه گواه و آزمایش انجام گردید. برای انجام تحقیق آزمودنی های گروه گواه و آزمایش هر کدام 30 نفر بودند، که گروه گواه، از بین دانش آموزان دبیرستان شاهد و گروه آزمایش از بین دانش آموزان ورزشگاه هفتم تیر بابل به روش تصادفی ساده انتخاب گردید، سپس میزان فشار روانی آزمودنیها از طریق پرسشنامه فشار عصبی که شامل 40 سوال می باشد، مورد آزمون قرار گرفت، و بعد در مرحله آزمایش متغیر مستقل «مشارکت ورزشی» شامل آموزش و تمرین مهارتهای فوتبال، طی دوماه و نیم، 3 جلسه در هفته و هرجلسه به مدت 70 تا 90 دقیقه اجرا گردید تا تاثیر آن بر متغیر وابسته «فشار روانی» بررسی گردد. در مرحله تجزیه و تحلیل داده ها و یافته های حاصل از آزمون t استودنت استفاده شد و این نتایج به دست آمد:
الف) بین میانگین نمرات فشار روانی گروه گواه و نمرات گروه آزمایش در مرحله پیش آزمون، به لحاظ آماری تفاوت معنی داری مشاهده نگردید 0/05)(p.
ب) بین میانگین نمرات فشار روانی گروه گواه و نمرات گروه آزمایش در مرحله پس آزمون، به لحاظ آماری تفاوت معنی داری مشاهده گردید 0/05)(p.
ج) بین میانگین نمرات فشار روانی گروه گواه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون به لحاظ آماری تفاوت معنی داری مشاهده نگردید 0/05)(p.
د) بین میانگین نمرات فشار روانی گروه آزمایش در مرحله پیش آزمون و پس آزمون به لحاظ آماری تفاوت معنی داری مشاهده گردید 0/05)(p.
مقدمه
امروزه با پیشرفت علم و تکنولوژی و ماشینی شدن جوامع، اگر چه خدمات ارزنده ای برای بشر به ارمغان آورده اما عوارض متعددی را در برداشته است. یکی از این عوارض کاهش تحرک و فعالیت بدنی می باشد. کم تحرکی سلامت جسمی و روانی انسان را مورد تهدید قرار داده و زندگی انسان را به طور چشمگیری دچار اختلال می سازد.
انرژی روانی نمی تواند از انرژی جسمانی جدا باشد و خستگی، دلسردی، کمبود تمرین و ناتوانی در تصمیم گیری به هم ارتباط دارند. عکس قضیه نیز صادق است. یعنی شرایط متناسب به ترقی و تعالی منتهی می شود. مهارت باعث ایجاد اعتماد می گردد و دارا بودن آمادگی جسمانی گام بزرگی به سوی داشتن آمادگی روانی است.
بیان مسئله
با توجه به اینکه شرکت در فعالیتهای ورزشی اغلب تاثیر درمانی برکودکان و نوجوانان که دچار اختلال عاطفی و یا معلولیت رشدی هستند. دارد. و همچنین کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان از طریق ورزش این فرصت را بدست می آورند که ارتباطات جسمی و روانی و اجتماعی خود را تقویت نمایند. برهمین اساس تحقیق حاضر در پی بررسی این موضوع است که آیا مشارکت در یک فعالیت ورزشی نسبتا بلند مدت باعث تغییر فشار روانی در دانش آموزان ورزشکارمی گردد. البته انتخاب رشته ورزشی فوتبال بدلیل تمایل و کشش دانش آموزان به رشته فوق در استان مازندران بیشتر است.
اهمیت و ضرورت تحقیق
با توجه به اینکه در عصر حاضر کم تحرکی باعث بروز بسیاری از بیماریهای روانی و بالعکس ناراحتی روانی سبب بروز علائم جسمانی می شود. لذا مشارکت ورزشی تاثیر درمانی برکودکان و نوجوانان می گذارد. به همین دلیل است که گروه زیادی از مردم پس از کار و تلاش خسته کننده شغلی، ساعات فراغت خود را صرف این گونه فعالیت ها می کنند حتی افرادی که از موضوعی دچار تاثر و غم هستند، جهت کاهش ناراحتی های روانی به ورزش می پردازند.
به موازات توسعه تکنولوژی ، کم تحرکی و بی حرکتی اجبارا به انسانها تحمیل گشته است. در نتیجه سلامت و تندرستی جسمی و روانی آنان دستخوش مخاطره شده است در این موقعیت حساس ورزش کردن در یک محدوده زمان معین می تواند شرایط بدنی را دوباره احیاء کند و تعادل و توازن روانی برقرار سازد. (تندنویس. 1371).
ادبیات و پیشینه تحقیق
مک ماهان[1] (1990) در مورد فوائد تمرینات بدنی مطالعات زیادی انجام داد و به این نتیجه رسید که تمرینات هوازی شدید، موجب بهبود و پیشرفت زیاد در عزت نفس و کاهش افسردگی می شود (به نقل از حبیبیان، 1379).
اسکلتون و همکاران [2] (1991) طی تحقیق نقش درجات کمربند تکواندو را بر سطح پرخاشگری کودکان 11-9 ساله بررسی کردند. نتایج این تحقیق آشکار نمود که همراه با رشد و بالا رفتن سطوح رزمی، میزان پرخاشگری کاهش پیدا می کند دلیل این امر در طول مدت تمرینات رزمی تکواندو می توان یافت.
بروک و هایم [3] (1996) پژوهش مقدماتی در مورد 16 کودک مبتلا به آسم به عمل آوردند و نتیجه گرفتند افرادی که در ورزش شرکت داشتند، خودپنداری مثبت تری داشتند و دچار اضطراب کمتری بودند و با بیماری خود بهتر کنار می آمدند تا کسانی که در فعالیت های ورزشی شرکت نداشتند (به نقل از شاملو، 1378).
نورا و همکاران [4] (1995) در طی تحقیقی پیشرفت معنی دار 13 تا 14 درصد توان هوازی و کاهش دردهای مفصلی و تغییرات مثبت در افسردگی و اضطراب را بعد از 12 هفته تمرین هوازی مشاهده کردند و در تحقیق دیگری (1997) برنامه هوازی ارتقای 10 تا 20 درصد آمادگی قلبی – تنفسی با کاهش موثر افسردگی، اضطراب و خستگی و تنش را، گزارش دادند.
کوکس و کالین [5] (1998) طی تحقیقی گزارش دادند اعتماد به نفس و اجرای مهارت ها حرکتی رابطه خطی وجود دارد یعنی هرچه مهارت های حرکتی با کیفیت بالاتری اجرا شود اعتماد به نفس نیز افزایش می یابد . (به نقل از نمازی زاده و نقوی، 1381).
زیبری (1373) وضعیت خلق و خوی شخصیتی یک گروه منتخب از ورزشکاران نخبه را با یک گروه از غیرورزشکاران مورد مقایسه قرار داد نتایج وی نشان داد که در متغیرهای خشم- خصومت، قدرت- فعالیت و خستگی – بی حالی تفاوت بین دو گروه معنی دار بود ولی در متغیرهای تنش- نگرانی و سردرگمی – بهت زدگی تفاوت معنی داری بین دو گروه دیده نشد.
صاحب الزمانی (1374) دانش آموزان غیرورزشکار 13 الی 15 ساله را به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم نموده و با گروه کنترل سه ماه تمرین کاراته انجام داد به این نتیجه رسید که تمرین کاراته به مدت سه ماه در کاهش پرخاشگری دانش آموزان مثبت است.
مزینی (1374) میزان افسردگی از دانشجویان دختر ورزشکار و غیرورزشکار را مورد بررسی قرار داد و نتایج نشان داد که میزان افسردگی در دختران غیرورزشکار بیشتر از دختران ورزشکار بوده است. ورزش به دلیل ماهیت ضد افسردگی در ایجاد روحیه شاداب در افراد بسیار موثر است.
الله قلی پور (1376) پرخاشگری جوانان ورزشکار رشته های بسکتبال، کاراته و بوکس را با جوانان غیرورزشکار را مورد مقایسه قرار داد و به این نتیجه رسید که اختلاف معنی داری بین پرخاشگری ورزشکاران و غیر ورزشکاران وجود دارد.
حبیبیان (1379) در پژوهشی تحت عنوان مقایسه میزان استرس (فشار روانی) دانشجویان دختر ورزشکار با غیرورزشکار انجام داد به این نتیجه رسید که دانشجویان دختر ورزشکار استرس کمتری نسبت به دانشجویان غیرورزشکار داشتند.
دسته بندی | تربیت بدنی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 140 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 116 |
چکیده
هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر ورزش بر روی استرس دختران دانشجو ورزشکار وغیر ورزشکار دانشکاه آزاد اسلامی واحد ابهر ورودی 85 است که زمینه های عنوان شده عبارتند از اینکه آیا استرس بر روی دختران دانشجو ی ورزشکار تاثیر مثبتی دارد وآیا استرس بر روی دختران دانشجوی غیر ورزشکار بیشتر از دختران ورزشکار است و اینکه آیا دختران غیر ورزشکار بیشتر دجار استرس می شوند که جهت آزمون این فرضیه جامعه مورد مطالعه عبارتند از دانشجویان ورودی سال 85 که به ورزش علاقه دارند و به نوعی ورزشکار هستند و دانشجویانی که به ورزش علاقه ندارند و به نوعی ورزشکار نیستند که آزمون استرس برروی آنها اجرا گردیده که این پرسشنامه توسط آندره – ری طراحی شده است که دارای 6 سؤال اصلی است که سؤالات فرعی در آن گنجانده نشده اند که جهت آزمون فرضیه ها از روش آماری فی دو و t متغیر مستقل استفاده گردیده که چون t بدست آمده از t جدول بزرگتر است و در سطح معنی داری 1% می توان گفت که استرس در بین دختران ورزشکار کمتر از دختران غیر ورزشکار است و همین طور ورزش می تواند تأثیر مثبتی بر روی استرس داشته باشد.
مقدمه
هرچند امروز مردم از لحاظ جسمی فعالیتهایی دارند ولی فعالیتهای بدنی آنها معمولاً فعالیتهای سالمی نیستند و در اغلب اوقات خود موجب ایجاد استرس می شوند. مثل دویدن با سرعت برای رسیدن به اتوبوس. این فعالیتها جزء فعالیتهای سالم به شمار نمی روند و در نتیجه فرد را بی نیاز از فعالیتهای ورزشی نمی کنند. بنابراین لازم است ساعاتی برای ورزش با هدف خود ورزش کردن نه چیز دیگر، اختصاص داده شود و تمرینات ورزشی سالمی انجام گیرد. کسانی که در برنامه های ورزشی شرکت می کنند فواید زیادی نصیبشان می شود. علاوه بر فواید فیزیکی ورزشی شامل جلوگیری از بیماری قلبی، اضافه وزن، پوکی استخوان و ... دارای فواید روانشناختی عمیق است. از جمله کاهش اضطراب و بهتر از آن ایجاد حفاظت در مقابل استرس.
تاثیر ورزش در پیشگیری و درمان استرس بسیار مهم و شناخته شده است این امر ممکن است به علت اثر ورزش بر روی دستگاه ایمنی بدن باشد. ورزش باعث افزایش فعالیت آنتی کودها می شود و نیز باعث می شود که قبل از اینکه فرصتی برای ضرر رساندن به بدن ما را داشته باشند دفع کنیم. فواید ورزش در ارتقاء و گسترش رفتارها و نگرشهای مثبت و بالا بردن اعتماد به نفس و خودشناسی و عزت نفس که از عوامل مهم در کاهش استرس هستند، شناخته شده است.
فصل اول
مقدمه
جهت تنظیم فصل اول و عنوان تحقیق و بررسی کامل در رابطه با آن فرضیه های عنوان شده را تنظیم و تهیه کرده و بعد از آن اهداف موردنظر در رابطه با تحقیق حاضر و اهمیت تحقیق را مورد بررسی قرار داده و با تعاریف نظری و عملیاتی در رابطه با تحقیق حاضر موضوع را کامل می کنیم تا فصل را به اتمام برسانیم.
زمینه تحقیق
هدف تحقیق
هدف کلی : مقایسه استرس دانشجویان دختر ورزشکار و غیرورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر
اهداف جزئی :
1 ) تعیین میزان استرس دانشجویان دختر ورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر ؛
2 ) تعیین میزان استرس دانشجویان دختر غیرورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر ؛
3 ) مقایسه میزان استرس دانشجویان دختر ورزشکار و غیرورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر.
اهمیت تحقیق
افراد جامعه کنونی بیش از پیش نسبت به استرس و پیامدهای آن هشیار شده اند. استرس عموماً به عنوان بیماری عظیم معاصر و بیماری جدید تمدن درنظر رفته می نمود و به طور فزاینده ای فرض شده که استرس ما را به سمت آسیب پذیری بیشتر اختلالات روانی و جسمی هدایت می کند.
رویدادهای مختلفی از قبیل تولد فرزند، از دست دادن یکی از والدین به علت مرگ یا طلاق، خروج فرزندان از کانون خانواده، بیکاری، مشکلات اقتصادی و ... منجر به استرس می شوند و کنش روی فرد را در قلمرو اجتماعی، روانی جسمی، تحصیلی و خانوادگی تحت تاثیر قرار می دهند.
هر شخص در طول زندگی خود به درجات در معرض موفقیت های استرس زای بالقوه قرار می گیرد. اما اعتقاد به اینکه فرد می تواند بر حوادث استرس زا نسلط داشته باشد کمک می کند به فرد که رویارویی خویش را تعیین کند و بر محیط خویش تاثیرگذار باشد و نتایج مورد علاقه را فراهم کند می تواند عامل مهمی در تعدیل و کاهش استرس باشد تا افراد بتواند موثرتر و کارآورتر عمل نمایند بنابراین باتوجه به اهمیت میزان استرس بین دانشجویان ورزشکار و غیرورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر در بین دختران قرار گرفته است.
هدف اساسی تحقیق
هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر ورزش بر استرس دختران است و اینکه آیا ورزش می تواند در کاهش استرس نقش بسزایی داشته باشد و دختران دانشجوی که ورزش می کنند کمتر در معرض استرس قرار می گیرند تا انانی که ورزش نمی کنند و جزء غیرورزشکاران به حساب می آیند.
متغییرهای تحقیق :
نوع متغیر |
عنوان |
وابسته |
استرس |
مستقل |
دانشجویان ورزشکار و غیرورزشکار |
کنترل |
دختر |
تعاریف عملیاتی و نظری واژه ها و مفاهیم :
تعریف نظری استرس :
به معنای فشار و تنش است و به حالتی که انسان در برابر موقعیت های ناخوشایند از خود بروز می دهد گفته می شود به بیان دیگر وقتی فرد با محرکهای غیرمعمول روبرو می شود سعی می کند خود را با موقعیتهای غیرعادی سازگار کرده و انطباق دهد واکنش جسمی و روانی حاصل از تلاش را استرس می گویند (آزاد، 1385).
تعریف عملیاتی استرس :
عبارت اسدت از نمره ای است که آزمودنی از آزمون استرس کسب می کند. دانشجویان ورزشکار عبارتند از دانشجویان دختری که به ورزش علاقه دارند و ساعاتی از وقت خود را به ورزش های گوناگون می پردازند و می توان گفت کار اصلی آنها ورزش است.
دانشجویان غیرورزشکار عبارتند از دانشجویان دختری که به ورزش علاقه ندارند وقت و زمانی را برای این کار انتخاب نمی کنند و از این عمل لذت نمی برند.
سوال تحقیق :
آیا میزان استرس دختران ورزشکار متفاوت از دانشجویان غیرورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر است؟
فرضیه تحقیق :
میزان استرس دختران ورزشکار متفاوت از دانشجویان دختر غیرورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر است.
آیا ورزش می تواند تاثیر مثبتی بر روی کاهش استرس داشته باشد؟
ورزش و تغذیه سالم استرس را کاهش می دهند
هر انسانی در شرایطی خاص و یا بحرانی با استرس روبرو شده است استرس و فشار روحی به غیر از آنکه با شرایط روحی و اعتماد به نفس شخص در ارتباط باشد. با تغذیه و شرایط بدنی نیز مرتبط است.
ورزش صحیح و تغذیه سالم به بدن کمک می کنند تا در کنترل سیستم عصبی، به دست آوردن اعتماد به نفس و کارکردن و فرمان گرفتن صحیح در شرایط بحرانی موفقتر عمل کند.
تحقیقات نشان داده است که اشخاصی که تغذیه سالم دارند و مرتب ورزش می کنند بسیار کمتر از اشخاص دیگر در شرایط بحرانی عصبی می شوند.
تغذیه
برخی از مواد غذایی با کمبود ویتامین B Complex و داشتن قند بالا، باعث می شوند تا بدن به سوی اضطراب، عصبانیت و استرس تمایل پیدا کند. بهترین شکل تغذیه برای جلوگیری از چنین مسئله ای، مصرف میوه، سبزیجات و دانه ها و غلات کامل است.
ویتامینهای B برای کاهش استرس و عصبانیت پیشنهاد می شود. دانه ها و غلات کامل، سبزیجات، تخم مرغ و ماهی از مواد غذایی هستند که حاوی ویتامین های B می باشند.
گردوی تازه میوه ای است که به درمانگر بیماریهای عصبی شهرت دارد. عسل نیز همین خاصیت را دارد. و همین طور جو و نان جو برای سیستم عصبی مفید هست از میوه های دیگر می توان به موز، زردآلو و میوه های خشک شده اشاره کرد. اما قهوه، شکلات، مشروبات الکلی، ادویجات زاید، شکر، گوجه فرنگی، بادمجان و فلفل ها می بایست کمتر شوند و یا اصلاً مصرف نشوند.
ورزش
ورزش و تمرینات ورزشی نیز در کاهش و رفع استرس و فشارهای عصبی بسیار مؤثرند. کارشناسان می گویند کسانی که مرتباً ورزش می کنند در فشارهای عصبی راحتتر خود را کنترل می کنند و تصمیمات بهتری می گیرند.
انجام تمرینات ورزشی باعث می شود تا بدن فشارخون خود را تنظیم کند و سیستمهای عصبی استقامت بیشتری کسب کنند. سپس بدین صورت بدن می تواند کنترل بهتری در شرایط بحرانی و فشارهای روحی داشته باشد.
از سویی، قدرتمند شدن عضلات و به طور کلی آناتومی بدن باعث می شود تا شخص از لحاظ روحی اعتماد به نفس بیشتری داشته باشد.
انجام هر نوع ورزش و تمرینی اما به طور مستمر و از روی برنامه، قابلیت غلبه بر استرس را ارایه می کند. هر چه ورزش دارای استقامت بیشتری باشد، می توان گفت که استرس را بیشتر کاهش می دهد. ورزشهایی نظیر یوگا، که ورزشی روحی – جسمی است و با موضوع اعتماد به نفس و اعتقاد بیشتر سروکار دارند، و ورزشهایی دیگر نظیر Extreme نیز چون حادثه جویانه هستند، می توانند قابلیت غلبه بر فشارهای روحی را در مدت زمان کوتاهی افزایش دهند (1378 ، net sport)
زن و روانشناسی ورزش
زنان با بالابودن توانایی های ذهنی می توانند به رویاهای خویش جامه ی عمل بپوشانند. همه ی ورزشکاران از اهمیت آلودگی ذهنی و اعتماد به نفس آگاهی دارند. برای مثال در یک تحقیق مسابقات ورزشی زنان و مردان مقایسه شده است و دیده شده که در مسابقات تیراندازی با کمال شرکت فعالی داشته اند، زنان پیوسته در مسابقات ورزشی که به تمرکز حواس بسیار، ظرافت و قدرت نیاز دارد یا مثلاً مردان و زنان هر دو در مسابقات ورزشی شنا و دو میدانی پیشرفت های قابل ملاحظه ای داشته اند و اختلاف میان آنها از نظر زمانی به سرعت رو به کاهش است این پیشرفت زنان در ورزش نشان می دهد که امروزه بیش از هر زمان دیگری زنان به رقابت پرداخته اند که در این رقابت بدون تردید، پیشرفت، یک اصلی اساسی است.
ورزشکاران زن باید توانایی های بالقوه خویش را بشناسد و حتی مهمتر از آن مربیان، کارگزاران، پژوهشگران و افراد دیگری که بر ورزش زنان تاثیرگذار هستند نیز باید دیدگاه خود را درباره ورزشکاران زن بسط و گسترش دهند.
طی یکس مصاحبه با 20 مربی دبیرستان و ورزشکاران مشهور، آنها اظهار داشتند که : ورزشکاران زن قدرت ویژه ای از خود در زمینه های فداکاری، استقاکت، عطش برای دانش انعطاف پذیری جسمانی تخصص یافتن سریعتر، همبستگی تیمی، تمرکز حواس، مربی پذیری و هیجان پذیری نشان داده اند. یکی از دلایل تمرکز بر قدرت زنان ورزشکاران آن است که زنان با کسب هویت نیرومند از طریق ورزش، رشد و تکامل می یابند.
روانشناسی ورزش نقش روز افزونی را در رشد و تکامل ورزشکاران ایفا می کند، با بازنگری بر قدرت زنان پی می بریم که ورزشکاران زن توانایی بالایی را در جهت به کارگیری قابلیت ذهنی و روانی خویش در ورزش کسب می کنند.
در نتیجه برنامه های روانشناسی ورزش شامل این موارد است : مهارت های آرام سازی، کسب مهارت های تمرکز حواس، تصویر ذهنی و مهارت های تصویر سازی، توانایی غلبه بر اضطراب و استرس، نظریه های انتظار دیگر راهبردهای روان شناختی.
مقدمه
بسیار سخن و حدیت تاثیر و اهمیت تربیت بدنی و ورزش بر ابعاد مختلف رشدی چون جسم و روان شنیده ایم یا خوانده ایم. البته بیشترین کوشش در ارائه چگونگی افزایش یا تقویت قوای جسمانی به وسیله تربیت بدنی ورزشی صرف گردیده و کمتر به مشخص نمودن ویژگیهای سلامت روان پرداخته شده است.
تعریف سلامت روان
یک فرد زمانی دارای سلامت روان است که با شناخت و حفظ ویژگیهای شخصیتی، خود را با محیط تطبیق دهد. شناخت خود مجموعه ادراکات، ارزشها، افکار و عواطف را تشکیل می دهد که سبب و آگاهی فرد از موجودیت خود می شود. بدین معنی او می فهمد کیست و چیست. در تامین سلامت روان علاوه بر عوامل ژنتیکی عوامل محیطی نیز تاثیر فراوان خواهند داشت. اگرچه شناخت کامل ویژگیهای مربوط به سلامت روان در یک فرد بسیار مشکل است ولی زمانی افراد از نظر روانی سالم می باشند که دارای خصوصیات شاخصی گردند :
1 ) اعتماد به نفس دارند. از خصوصیات مثبت و برجسته خود استفاده می کنند در عین اینکه به محدودیتها و نواقص خود آشنایی دارند توانائیهای خود را می شناسند و حداکثر استفاده از آن را می کنند این افراد واقعیت وجودی خود را انکار نمی نمایند به جای عذرتراشی و دلیل تراشی شکستها را به راحتی پذیرفته و نگرانی به خود راه نمی دهند ؛
2 ) احتیاجات اولیه را به راحتی برطرف می نمایند. برآوردن نیازهای اولیه زندگی به خصوص نیازهای جسمانی باعث تلاش دائمی در این افراد می گردد. و با شناخت واقعیتها واقع بینانه تر با مشکلات زندگی مقابله می نمایند ؛
3 ) به دیگران به دیده خوب می نگرند. ضمن دوست داشتن دیگران به آنها اعتماد می کنند و در حفظ روابط با دیگران کوشا هستند محبت خویش را مستقیماً ابراز می نمایند و برای آن شواهدی مناسب ابراز می دارند ؛
4 ) مسئولیت پذیرند ضمن پذیرش مسئولیت مناسب با سن خود مسئولیت کارهایی که خود انجام می دهند را می پذیرند از کسب تجزیه لذت برده و همیشه برای بهترین نتیجه در تلاش خواهند بود.
تاثیر ورزش در سلامت روان
مجموعه این ویژگیهای شاخص تشکیل دهنده سلامت روان در یک فرد می باشد. بدون شک رفتار بشر تابع تمامیت وجود اوست بدین معنی روان تابع جسم و جسم تابع روان است. امروزه تحقیقات نشان می دهد که ناراحتی های جسمانی اختلالات روانی را به همراه داشته و برعکس. ولی نکته برجسته در تقویت قوای جسمانی حفظ روان سالم می باشد.
دکتر آرترویدر روانشناس معروف آمریکایی در تحقیق بسیار جامع خود اظهار می نماید عدم تعادل روانی بسیاری بیماران نتیجه عدم فعالیت حرکتی و ورزشی در دوران کودکی است. جونز در قسمتی از تحقیق خود دریافت پسرانی که از نظر قوای جسمانی ضعیف می باشند علاوه بر ضعف جسمانی دارای مشکلات روانی مانند احساس حقارت عدم توانایی تطبیق خود با دیگران می باشند. راویک و مک کی دریافتند دانش آموزانی که در مهارتهای حرکتی ضعیف می باشند اغلب خجول و گوشه گیر هستند و برعکس دانش آموزانی که از نظر مهارتهای حرکتی قوی می باشند دارای ویژگیهای برجسته بسیار نمایانی از نظر رفتار چون فروتنی، تدبیر، توجه و حس همکاری هستند.
شندل با استفاده از آزمون روانی خصوصیات روانی دانش آموزان ورزشکار و غیرورزشکار را مورد بررسی قرار داد و به این نتیجه رسید دانش آموزان ورزشکار دارای صفات ممتاز رفتاری چون رهبری، تحرکهای اجتماعی حس ارزشهای فردی و اجتماعی، عدم شک و تردید در خود عدم بهانه جوئی و نتیجتاً رشد اجتماعی بیشتر می باشد. شکل
چگونگی مبارزه با بیماری روانی
مسلماً عدم سازش وجود و اختلالات رفتاری در هر طبقه و صنفی و در هر گروه و جمعی بسیار مشهود است عوامل مختلفی را می توان در به وجود آوردن یا پایه ریزی عدم سلامت روان ذکر نمود : فشارهای اجتماعی، فقر مادی، اختلافات خانوادگی، تصادفات، بیماریها، مرگ و میرهای پیش بینی نشده و بسیاری از عوامل خانوادگی و اجتماعی همراه با عوامل وراثتی، افراد را دچار عدم تعادل روان می سازد. بنابراین برای پیش گیری از بیماری روانی و حفظ سلامت روان توصیه های مختصری درنظر گرفته می شود :
1 ) سعی کنید به انجام فعالیتهای ورزشی بپردازید زیرا ورزش تنشهای روانی را از بین می برد و اخمها را به لبخند تبدیل می نماید ؛
2 ) در رابطه با نگرانی خود با دیگران صحبت کنید و اگر مشکل جدی است از مراجعه به پزشک روان درمان مضایقه نکنید ؛
3 ) موقعیت خود را بشناسید و به جای جنگیدن با آن خود را با آن سازگار سازید. با تغذیه مناسب ورزش مناسب، استراحت کامل مواظب سلامت جسم خود باشید ؛
4 ) با دیگران معاشرت و دوستی نماید ؛
5 ) برای انجام هر کاری زمان خاص و منظمی را درنظر بگیرید ؛
6 ) در نهایت یاد بگیرید که همیشه خونسرد و فرد راحتی باشید ؛
7 ) در نهایت اگر دارای توانائی لازم برای تحمل درد و رنج باشید و در مواقع لزوم با شهامت و بردباری برخورد نمودید به زندگی و رفاه دیگران غلاقمند بودید و در این زمینه فعالیت داشتید شما از : سلامت روان برخوردارید.
کنترل اضطراب با ورزش کردن
می دانیم که ورزش مداوم بدنی در صورتی که به درستی انجام شود و با بیماری شخص در تضاد نباشد در نگهداری سلامت جسم و روان و بهزیستی فرد و پیشگیری از بسیاری از بیماریها، یکی از مهمترین عوامل به شمار می رود. و این واقعیتی است که فعالیت بدنی استرس عاطفی را به طور موثر می نشاند و بسیاری از پیامدهای ناخوشایند آنرا خنثی می کند. اگرچه ورزش مشکلات در کار را حل نمی کند و یا وقتی در ترافیک قرار گرفته اید کار پلیس راهنمائی را انجام نمی دهد و راه را برای شما باز نمی کند ولی مطمئناً به دلیل فعل و انفعالاتی که در بدن صورت می گیرد به شما کمک می کند که از عهده فشار روحی برآئید و از تبدیل آن به یک مسئله مزمن جلوگیری کنید. شکل
تغذیه ( این تکه دوباره تکرار شده )
هر انسانی در شرایط خاص و یا بحرانی با استرس روبرو شده است. استرس و فشار روحی به غیر از اینکه با شرایط روحی و اعتماد به نفس شخص در ارتباط باشد، با تغذیه و شرایط بدنی نیز مرتبط است.
ورزش صحیح و تغذیه سالم به بدن کمک می کنند تا در کنترل سیستم عصبی، به دست آوردن اعتماد به نفس و کارکردن و فرمان گرفتن صحیح در شرایط بحرانی موفق تر عمل کند.
تحقیقات نشان داده است که اشخاصی که تغذیه سالم دارند و مرتب ورزش می کنند بسیار کمتر از اشخاص دیگر در شرایط بحرانی عصبی می شوند.
برخی از مواد غذایی با کمبود ویتامین B Complex و داشتند قند بالا، باعث می شود تا بدن به سوی اضطراب، عصبانیت و استرس تمایل پیدا کند. بهترین شکل تغذیه برای جلوگیری از چنین مسئله ای، مصرف میوه، سبزیجات و دانه ها و غلات کامل است.
ویتامینهای B برای کاهش استرس و عصبانیت پیشنهاد می شود. دانه ها و غلات کامل، سبزیجات، تخم مرغ و ماهی از مواد غذایی هستند که حاوی ویتامین های B می باشند.
گردوی تازه میوه اس است که به درمانگر بیماریهای عصبی شهرت دارد. عسل نیز همین خاصیت را دارد. جو و نان جو برای سیستم عصبی مفید هستند. از میوه های دیگر می توان به موز، زردآلو و میوه های خشک شده اشاره کرد.
اما قهوه، شکلات، مشروبات الکلی، ادویه جات زاید، شکر، گوجه فرنگی، بادمجان و فلفل ها می بایست کمتر شوند و یا اصلاً. شکل
ورزش
ورزش و تمرینان ورزشی نیز در کاهش و رفع استرس، و فشارهای عصبی بسیار موثرند. کارشناسان می گویند کسانی که مرتباً ورزش می کنند، در فشارهای عصبی راحت تر خود را کنترل می کنند و تصمیمات بهتری می گیرند.
انجام تمرینان ورزشی باعث می شود تا بدن فشارخون خود را تنظیم کند و سیستم عصبی استقامت بیشتری کسب کنند. پس بدین صورت بدن می تواند کنترل بهتری در شرایط بحرانی و فشارهای روحی داشته باشد.
از سویی، قدرتمند شدن عضلات و به طور کلی آناتومی بدن باعث می شود تا شخص از لحاظ روحی اعتماد به نفس بیشتری داشته باشد.
انجام هر نوع ورزش و تمرینی اما به طور مستمر و از روی برنامهف قابلیت غلبه بر استرس را ارایه می کند. هر چه ورزش دارای استقامت بیشتری باشد، می توان گفت که استرس را بیشتر کاهش می دهد. ورزش هایی نظیر یوگا، که ورزش روحی – جسمی است، با موضوع اعتماد به نفس و اعتقاد بیشتر سروکار دارند. ورزشهایی دیگر نظیر ورزش های Extreme نیز چون حادثه جویانه هستند، می توانند قابلیت غلبه بر فشارهای روحی را در مدت زمان کوتاهی افزایش دهند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 48 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 68 |
چکیده:
هدف اصلی این مطالعه مقایسه استرس دانشجویان بومی و غیر بومی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر است. جامعه پژوهش حاضر را کلیه دانشجویان بومی و غیر بومی دانشگاه ازاد اسلامی واحد ابهر تشکیل می دادند. تعداد افراد مورد مطالهه در این تحقیق60 نفر که به طور تصادفی انتخاب شده اند.
با اجرای پرسشنامه ای که حاوی 23 سوال است میزان استرس آزمودنیها سنجیده شد. مسئله مورد پژوهش عبارت بود از اینکه آیا بین میزان استرس دانشجویان بومی و غیر بومی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر تفاوت معنی داری وجود دارد؟
برای تجزیه و تحلیل داده از آزمونt مستقل برای گروهها استفاده شد. نتایج نشان دا که تفاوت دو گروه در میزان استرس معنی دار بود.
تعریف عملیاتی مفاهیم و اصطلاحات:
در پژوهش حاضر میزان استرس آن چیزی است که آزمون استرس در دانشجویان بومی و غیر بومی انجام می شود.
مقدمه :
بحث در مورد استرس یا فشار روانی در طی قرون گذشته دچار تحولات و فراز و نشیبهای گوناگون شده است. اولین بار واژه استرس برای رسانیدن مفهوم فشار فیزیکی بکار برده شده و فیزیکدانان طبق فرمول ثابت کرده اند که هر چه نیروی وارد بر سطح بیشتر باشد فشار حاصله بیشتر خواهد بود و به این نتیجه رسیدند که هر چه نیرو افزایش یابد در صورتیکه سطح ثابت باشد فشار به همان نسبت افزایش می یابد با توجه به این مسئله بود که کلودبرنارد فیزیولوژیست قرن 19 خاطر نشان ساخت که قسمتهای مختلف بدن موجودات زنده بوسیله محیطی مایع مانند احاطه شده است که برای ادامه زندگی باید ثبات داشته باشد و به نظر او تمام ساختارهای فیزیولوژیک او هدفشان تنها حفظ این ثبات است. بعد او دسته کانون نظرات کلودبرنارد را گسترش داد و برای اولین بار اصطلاح فیزیکی فشار را در فیزیولوژی بکار برد بدنبال کارهای کانون، هانس سلیه(1930) تعریفی نوین و کاملا متفاوت برای فشار ارائه داد. سلیه با تاکید بر سیستم اندوکرینی معتقد است که تحت تاثیر هر عامل یا محرکی تغییرات حفاظتی سازگارکننده ایی در ارگانیسم روی می دهد به نظر هر محرک فشار زا اگر فشار کافی داشته باشد ممکن است منجر به ایجاد واکنش شود که او آنرا ((سندرم سازگاری عمومی)) نامیده است و معتقد است استرس یا فشار رواین عبارت است از مجموعه واکنش غیر اختصاصی که تحت تاثیر محرکهای گوناگون در ارگانیسم ایجاد می شود بعدا نظرگاه دیگری ارائه گردید و برای تعریف استرس سه مدل طراحی شده ارائه نمود. در اولین مدل استرس به عنوان یک محرک یا حادثه محیطی تعریف شده که فشار زیاد و بیش از حد بر ارگانیسم بوجود می آورد. در دومین مدل استرس به عنوان یک پاسخ فیزیکی و بدنی نسبت به حوادثی که تعادل را بر هم می زند تعریف شده و در سومین مدل استرس به عنوان ارزیابی شناختی تعریف شده است که منجر به درک این موضوع می شود که تقاضاها و توقعات محیطی بیشتر از توانایی ها برای مواجه با آن است. فروید معتقد است تا زمانیکه خصلت محیط تغییز نکرده است قدرتهای انطباقی می تواند تعادل بین ارگانیسم و محیط را بوجود آورند و الگوئی معمول رفتار ادامه یابد. وقتی از ضربه یا فشار صحبت می کنیم منظورمان این است که بعضی از خصوصیتهای محیط تغییر کرده است. این تغییرات باعث می شود که روش سازگاری قبلی برای انطباق با محیط جدید کافی نباشد به دنبال این تغییرات اعتماد به نفس از بین می رود و در علاقه و انگیزه برای فعالیت حاصل می شود و فرد دچار اختلال می شود. پاولف برای تبیین اثرات استرس معتقد است که وقتی بیش از تحمل سیستم عصبی باشد فروپاشی عصبی فرا می رسد در این حالت ویژگی های رفتار قبلی تغییر می کند میزان استرس که سیستم بدن می تواند تحمل کند به موجب وضع جسمی فرق می کند. اگر تحریک بیش از حد به مدت نسبتا طولانی ادامه یابد صرف نظر از نوع سیستم عصبی ما با فروپاشی سیستم عصبی روبرو می شویم.
تمام مشکلات افراد از تفکرات جادوئی و موهومی آنها سرچشمه می گیرد. در سال 1960 ریچارد هازاروس[1] مفهوم ارزیابی رابرای تبیین اثرات ناشی از استرس وارد فرایند می کند او واضع این نظریه است که دیدگاه ها پدیده ها را بوجود می آورند او معتقد است که وقتی با محرکی روبرو می شویم سه نوع واکنش نشان می دهیم یا واکنش نامربوط و بی ارتباط است یا واکنش استرس زاست که تمام مشکلات ما به خاطر واکنش های استرس زاست.
فرضیه :
مقایسه استرس دانشجویان بومی و غیر بومی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر.
اهمیت تحقیق:
افراد جامعه کنونی بیش از پیش نسبت به استرس و پیامدهای آن هشیار شده اند. استرس عموما به عنوان بیماری عظیم معاصر و بیماری جدید تمدن در نظر رفته می شود و بطور فزاینده ای فرض شده که استرس ما را به سمت آسیب پذیری بیشتر اختلالات روانی و جسمی هدایت می کند.
رویدادهای مختلفی از قبیل تولد فرزند، از دست دادن یکی از والدین به علت مرگ یا طلاق، خروج فرزندان از کانون خانواده، بیکاری، مشکلات اقتصادی و... منجر به استرس می شوند و کنش روی فرد را در قلمرو اجتماعی ، روانی ، جسمی ، تحصیلی و خانوادگی تحت تاثیر قرار می دهند.
هر شخص در طول زندگی خود به درجات در معرض موفقیت های استرس زای بالقوه قرار می گیرد. اما اعتقاد به اینکه فرد می تواند بر حوادث استرس زا تسلط داشته باشد کمک می کند به فرد که رویارویی خویش را تعیین کند و برمحیط خویش تاثیر گذار باشد و نتایج مورد علاقه را فراهم کند می تواند عامل مهمی در تعدیل و کاهش استرس باشد تا افراد بتوانند موثرتر و کارآمدتر عمل نمایند بنابراین با توجه به اهمیت مساله میزان استرس بین دانشجویان بومی و غیر بومی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر مورد مقایسه قرار گرفت.
هدف تحقیق:
آنچه مربوط به هدف این پژوهش می باشد مقایسه استرس دانشجویان بومی و غیر بومی است و تبیین و شناسایی این نکته که افراد در برابر موقعیتهای استرس زاد دستخوش تغییر می شوند یا خیر و چون دانشجویان اکثر جامعه دانشگاهی را تشکیل می دهند نتایج این تحقیق می تواند در جهت آگاه ساختن افراد ذیصلاح جهت برطرف کردن مسائل و مشکلات آنان باشد که موجب پیدایش و یا افزایش استرس در دانشجویان می شوند.
فرضیه های تحقیق:
بین میزان استرس دانشجویان بومی و دانشجویان غیر بومی تفاوت معنی دار وجود دارد.
تعریف عملیاتی اصطلاحات:
دانشجویان بومی: منظور افرادی هستند که محل تحصیل آنها در محل سکونتشان است و حداقل 4 سال سکونت دارند.
دانشجویان غیر بومی: منظور افرادی هستند که محل تحصیل آنها با محل سکونتشان متفادت است.
تعریف نظری استرس :
استرس به معنی فشار و تنش است و به حالتی که انسان در برابر موقعیت های ناخوشایند از خود بروز می دهد گفته می شود. به بیان دیگر وقتی فرد با محرکهای غیر معمول روبرو می شود سعی می کند خود را با موقعیتهای غیر عادی سازگار کرده و انطباق دهد، واکنش جسمی و روانی حاصل از تلاش را استرس می گویند.
تعریف استرس:
اصطلاح استرس از زبان انگلیسی گرفته شده است و معادل دقیق آن در فارسی کلمه فشار است که البته تضادی وسیع و طیف گسترده آن را نمی رساند.
این اصطلاح حداقل از قرن پانزدهم در زبان انگلیسی مورد استفاده قرار گرفته است در این زبان کلمه استرس را به معنای فشار یا کشش فیزیکی بکار مکی بردند. تا قرن هفدهم کاربرد آن در حوزه های مهندسی و معماری تعیم یافته و از آن پس این کلمه در مفهوم سختی و فلاکت در مورد انسان نیز مورد استفاده قرار گرفت. به عبارت دیگر فشار وارده بر فرد جایگزین فشار وارده بر شی شده بود در اوایل قرن بیستم سلیه و بعضی دیگر استرس را در ارتباط با اختلال روان تنی و بعنوان یک عامل بیماریهای جسمی و روانی مطرح نمودند(بلورچی،1367)
بعدا در سال 1930 هانس سلیه تمایز بین علت اختلالات بدنی و اثرات آن را مطرح نموده و علل یا محرک های خارجی را تحت عنوان عامل استرس و حالت عدم تعادل بدن را تحت عنوان استرس معرفی کرد( بلورچی، 1367) برای شناسائی بیشتر واژه استرس باید به تاریخچه آن برگردیم. یعنی زمانیکه این واژه برای رسانیدن مفهوم فشار فیزیکی بکار برده می شد فیزیکدانان طبق فرمول ثابت می کنند هر چه نیروی وارده بر سطح بیشتر فشار حاصله بیشتر خواهد بود. P یا فشار و واحد آن پاسکالF یا نیرو و واحد آن نیوتن و A یا سطح واحد آن متر می باشد. حال اگر یک نیوتن نیرو بر روی یک متر مربع سطح وارد کنیم یک پاسکال فشار خواهیم داشت. هر چه نیرو افزایش یابد در صورتیکه سطح ثابت باشد فشار به همان نسبت افزایش می یابد. با توجه به این مسئله کلودبرنارد فیزیولوژیست قرن 19 خاطر نشان می سازد که قسمت های مختلف بدن موجودات زنده بوسیله محیطی مایع مانند خون احاطه شده که برای ادامه زندگی باید بطور مستمر وجود ثبات داشته باشد به نظر او هدف تمام ساختارهای فیزیولوژیک تنها حفظ این ثبات اسن.( فونتانو1990)
این نظرات بوسیله والتر کانون گسترش یافت و او برای اولین بار اصطلاح فیزیکی فشار را در فیزیولوژی بکار برد. او معتقد است یک دسته شبکه عصبی اکثر اعضای بدن را به هم مرتبط می کند که هنگام فشار، واکنش موجود زنده مجموعه کوششی است برای تضمین بقای بدن با توجه به اصل جنگ و گریز( دیوید فونتانو،1990)
هانس سلیه 1930 تعریفی نوین و کاملا متفاوت برای فشار ارائه داد. سلیه با تاکید بر سیستم آندورکینی بر این نظر است که تحت تاثیر هر عامل و یا محرکی تغییرات حفاظتی و سازگار کننده ائی در ارگانیسم روی می دهد. به نظر وی هر محرک فشار را اگر فشار کافی داشته باشد ممکن است منجر به ایجاد واکنش که او آنرا سندرم سازگاری عمومی نامیده است بشود. ( دیوید فونتانو،1990)
خصوصیات این سندرم عبارتست از ازدیاد ترشحات هورمونهای بخش قشری فوق کلیه بر اثر تحریکات غده هیپوفیز مغز که موجب واکنشهای فیزیولوژیکی می شود. سلیه به هنگام طرح تاریخی این موضوع چنین می گوید: استرس عبارتست از مجموعه واکنش غیر اختصاصی که تحت تاثیر محرکهای گوناگون در ارگانیسم ایجاد می شود.( دیوید فونتانو،1990)
بر خلاف تصورات ایجاد شده بود و باید گفت که سلیه نیز ابتدا چنین تصور می گردد استرس تنها تحت تاثیر عوامل زیان آور روی ارگانیسم ایجاد نمی شود.
سلیه می گوید: هر چیز خوشایند یا ناخوشایند باعث استرس می شود یک ضربه درد آور به همان میزان می تواند علت یک استرس گردد که یک بوسه صمیمانه ( دیوید فونتانو،1990)
سلیه (1990) معتقد است که استرس از نظر ماهیت اختصاصی اما منشا غیر اختصاصی دارد . اختصاصی بودن ماهیت آن یعنی اینکه دارای تغییرات قالبی و کلیشه ائی یکسان و ویژه ائی است که مهمترین آن عبارتند از واکنش غذه قشری فوق کلیوی، بخش پیشین هیپوفیز، کاهش میزان ائوزینومیل در خون و رشد فرایندهای زخمی در دستگاه گوارش، اما غیز اختصاصی بودن ان از ان نشر است که استرس بر اثر محرک های گوناگون بوجود می آید. تظاهر بالینی وضعیت استرس را سندرم سازگاری عمومی نام گذاری شده دارای سه مرحله است( دیوید فونتانو،1990)
ب) مرحله مقاومت
ج) مرحله تحلیل و واماندگی
مرحله هشدار یا بحرانی شامل دو بخش است:
- بخش شوک
- بخش ضد شوک
در صورت ارائه استرسور بسیار قوی ممکن است ارگانیسم در مرحله هشدار یا بحرانی دچار مرگ شود اگر این حالت اتفاق نیفتد تحت تاثیر محرک فوق فعالیت بخش پیشین هیپوفیز افزایش پیدا کرده و در نتیجه آن فعالیت بخش قشری غده فوق کلیه شدت می یابد هورمون گلوکور کورتیکوئید آزاد می شود این هورمونها در واقع ضد حساسیت و ضد هیجانی هستند.
سلیه این موارد را عوامل سازگار کننده می داند زیرا وجود شان به ارگانیسم امکان می دهد تا تاثیر مخرب مرگهای گوناگون داخلی و خارجی را خنثی کند واکنش هورمون هیپوفیز و غدد فوق کلیه این امکان را به ارگانیسم می دهد که به مرحله افزایش مقاومت منتقل شود در این مرحله اگر سازگاری ایجاد شد تاثیر محرک وارده خنثی می شود و اگر شدت محرک مانع از ایجاد سازگاری شود مرحله دیگری که نشان بارز آن تحلیل رفتن نیروهای دفاعی ارگانیسم و حتی مرگ است در این مرحله بینش حساسیت متقابل نیز ایجاد می شود که در آن حساسیت ارگانیسم نسبت به تاثیر محرک دیگر زیاد می شود.( دیوید فونتانو،1990)
نظرگاه دیگری که راجع به استرس ارائه شده است این است که برای تعریف استرس سه مدل طراحی شده را ارائه می نماید. در اولین استرس به عنوان یک محرکبا حادثه محیطی تعریف می شود. که رفتار و بیش از حدی را برای ارگانیسم بوجود می آورد. در دومین مدل استرس زا به عنوان یک پاسخ فیزیکی و بدنی نسبت به حوادثی که تعادل و آرامش ما را بر هم می زند تعرف می کند در سومین مدل استرس را به عنوان ارزیابی شناختی تعریف شده است که منجر به درک این موضوع می شود که تقاضا و توقعات محیطی بیشتر از توانایی ما برای مواجهه با آنها نیست( دیوید فونتانو،1990)
بر مبنای این تعاریف است که دو مدل استرس ارائه شده است که هر کدام سعی می کنند چگونگی بوجود آمدن اثرات استرس را تبیین کند این مدل ها مکمل یکدیگرن و ما را در یکدتصویر کامل از چگونگی جریان استرس کمک می کند.
وقتی که ما می گوییم فشار زیاد، سرو صدا، شلوغی و... استرس زا هستند در واقع معتقدیم که استرس ذاتاً یک محرک و یا تحریک است گاهی اوقات این عوامل به عنوان استرسور مطرح می شوند که باز هم منظور این است که این محرکات بطور ذاتی و خودکار بیش از توانائی و استعداد ما برای مواجهه با آنها هستند. انسان در دریافت اطلاعات و محرکات محیطی محدودیت خاصی دارد یعنی مقدار اطلاعاتی را که در زمان کوتاهی می توانیم آنرا به جریان بیاندازیم محدود است ما در برخورد با تهدیدهای محیطی تعبیر و تفسیر اطلاعات جدید و مقاومت در برابر پریشانی و آشفتگی و تصمیم گیری درباره چگونگی دعمل تمام انرژی ذهنی و شناختی خود را صرف می کنیم حال اگر نیازها و تقاضاهای ادامه یابد خستگی جای آن را می گیرد و خستگی به نوبه خود توانایی ما را در عمل نسبت به اطلاعات جدید کاهش می دهد و اگر نیازها همچنان ادامه یابند دقیقاً استرس زا خواهند شد و در آن صورت نسبت به محرکات حساس شده و نمی توانیم بطور واضح و آشکار فکر کنیم البته در انسان محرکهای بیش از حد توان بطور خودکار و اتوماتیک منجر به پاسخ می شود بنابراین استرس به عنوان محرک مطرح می شود( لئومکه برگ. 1982).
مدل دومی که راجع به تعریف استرس ارائه شده است چنین فرض می کند که یک موقعیت استرس زا به تنهایی نمی تواند برانگیزاننده باشد مگر اینکه ما را به عنوان یک محرک نامناسب ادراک کنیم یعنی اینکه معتقد شویم که نیازهای محیط بیش از منابع و توانایی برای مواجهه با آنها هستند گر چه محیط تعیین کننده پاسخ استرس ما است اما به تنهایی کافی نیست بلکه استرسهای محیطی از یک فیلتر با دید شناختی عبور می کنند بطوریکه تفکرات ما درباره خودمان در واقع تعیین کننده پاسخ اصلی ماست عوامل زیادی در ادراک یک حادثه بعنوان استرس زا موثر که دو تا از مهمترین آنها توانایی در پیش بینی و کنترل آنچه اتفاق می افتد می باشد عدم توانایی در پیش بینی و یا فقدان کنترل دو عامل مهمی هستند که ما را به تجزیه و تحلیل یک حادثه به عنوان ایتری زا راهنمایی می کند.(لئومکه برگ)
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 80 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 112 |
فصل اول
(کلیات تحقیق)
مقدمه:
کلمه استرس از زبان انگلیسی گرفته شده است و معادل دقیقی غیر از کلمه فشاردر فارسی نداردو آن هم معنای وسیع و طیف گسترده آن را نمی رساند ،لذا از همان لغت استرس که استفاده جهانی پیدا کرده است استفاده می کنیم. بنا بر گفته تعدادی از دانشمندان، تمام بیماریهای موجود در انسان ازجهاتی با استرس ارتباط دارند. این بیماریها تنها شامل امراض روانی یا بیماریهای روان تنی نمی شود، بلکه در برگیرنده تمام امراض جسمانی از قبیل سرطان، سل و مانند آن نیز هستند.از سال هاای قبل درآزمایشگاه ها دانشمندان با وارد آوردن استرس بر حیوانات، آنها را مبتلا به انواع امراض جسمانی کرده اند. مثلا" در سالهای 1979 دو محقق به نام اسکلار و انیسمان با تحریک عصبی موش هایی که دچار سرطان بودند به وسیله شک الکتریکی، مشاهده کردند که در موش هایی که در معرض تحریک عصبی بودند سرطان به سرعت نشوو نما کرد و مرگ آنها تسریع شد در انسان تحقیقات در زمینه رابطه استرس با بیماریها به ویژه امراض جسمی، اخیرا" شروع شده است و لی قبل از اینکه به ذکر نظریات مربوطه در رابطه با هوش و تاثیر استرس به آن بپردازیم باید گفت که استرس هم می تواند تاثیرمثبت و هم تاثیر منفی بر روی افراد داشته باشد و تفاوت مشخصات بدنی و روانی افراد بسیار زیاد و وسیع است. به این صورت که ممکن است فردی در یادگیری مسائل خیلی مضطرب و دقیق باشد و دیگری اصلا" اهمیت ندهد که تمام اینها به روحیه افراد برمی گردد و می تواند در جهت مثبت یا منفی قدم بردارد. افراد بسیار کم هوش وجود دارند که حتی قادر به راه رفتن و غذا خوردن و... دیگر نیستند و باز هم دچار استرس می شوند و برعکس افراد با هوش دیگر که اصلا" استرس ندارند که تمام اینها به سازمان روانی فرد بستگی دارد حتی این موارد می تواند در احساسات و روحیات افراد هم نقش داشته باشد که تمام اینها می تواند ربطی به سازمان هوش و فشار استرس بر آدمی باشد. (سعید – شاملو- 1382)
بیان مسئله :
بی تردید افراد بشر از لحاظ خصوصیات روانی با یکدیگر متفاوتند و این تفاوتها نیز مسلما" عللی دارد و اما این که این علل چیست، هر یک چه وظیفه ای را بر عهده دارند و چه اندازه در رفتار افراد تاثیر می کند بسیار غامض و پیچیده است از زمان دوران کودکی اوامل وراثت از جمله هوش و استعداد، رنگ چشم و ... دیگر در فرد پیدا می شود ولی علائم روانی و فشارهایی مانند استرس و اضطراب و افسردگی مواردی هستند که به مرور زمان و با مشکلات زندگی و طی کردن آن پیش می آید. بعلاوه پیچیدگی موضوع انتقال انسان و مشخصات آن از طریق وراثت نه تنها مربوط به پدر و مادر است بلکه ارتباط نزدیکی با نسلهای قبلی دارد و حتی نوع رفتار و برخورد با یکدیگر می تواند در ایجاد شخصیت افراد تاثیر بگذارد. هوش بالا یا پایین می تواند نشات گرفته از استرس بالا و استرس پایین باشد چه بسا افرادی که با استرس بالا جهت کسب موفقیت به پله های ترقی رسیدند چون هدفشان را در کنار احساس مسئولیت به نحو احسن به سر انجام رسانیده اند.
اهداف تحقیق :
هدف از تحقیق حاضر این است که آیا بین هوش و استرس در دانشجویان ممتاز رابطه وجود دارد به این صورت که آیا استرس واحساس مسئولیت بالا توام با دلهره در دانشجویان می تواند باعث هوش بالای آنها باشد ودرجهت پیشرفت آنها کمک کند یانه.
اهمّیّت وضرورت درست تحقیق:
استرس اگر خارج ازسطح تحمّل باشد سلامت موجود زنده را به مخاطره می اندازد. بنابراین گاهی اوقات هم استرس به عنوان عامل پیشرفت درزندگی می تواند باشد که حل آن مستلزم کوشش های خودبه خود و مصرّانه بوده وفرد را برای انجام دادن کارهایی درباره آن تحت فشار قرار می دهدآنچه را که فردانجام می دهد به عنوان عوامل بسیاری بستگی دارد که عبارتنداز چهارچوب مراجعه،انگیزه ها وشایستگیها است که تاثیری که استرس می تواند براعصای جسمی بگذارد به طبع می تواند باعث پیشرفت ویا افت فرد درزندگی تحصیلی ویا شغلی واقتصادی اوشود که امید است با پژوهشهایی که انجام می گیرد بتوانیم عواملی که باعث استرس مثبت جهت رسیدن به اهداف مفید می شودرا گسترش دهیم وبتوانیم با هماهنگ کردن یک فشار روحی باعامل هوش بتوانیم اثر مفیدی را درزندگی ایجاد سازیم.(معینی-احمد-1379).
فرضیه تحقیق:
1- بین هوش واسترس بین کودکان رابطه وجود دارد.
متغیرهای تحقیق:
هوش: متغیر وابسته
استرس: متغیر مستقل
واژه هاومفاهیم وتعاریف عملیّاتی
هوش عبارتند ازقدرت انعطاف وتوانایی سازگاری موجودزنده بامحیط پیرامون خود بخصوص شرایط جدید وهمینطورفعّالیّتهای ذهن درنتیجه تجربه های قبلی حاصل می شود وهمینطور بینه می گویند. فرایندهای گوناگون پیچیده ازقبیل حل مسئله،استدلال وحافظه ومهارت کاربرد کلمات،تشخیص حوادث واستفاده ازاعداد ترکیب یافته است.(شعاری نژاد-حسین-1379).
استرس: عبارتند از فشارهای روانی که می تواند حاصل تاثیر روان شناختی دارند مربوط باشدوعبارتنداز کاهش اعتمادبه نفس وازدست دادن کنترل وترس وکسب تجارب منفی دربرابر رویدادهای زندگی که باعث فشار روانی به هم خوردن سیستم بدنی افراد می شود.1- دادستان- پریزی-1380.
فصل دوّم:
پیشینه وادبیات تحقیق
تعریف استرس:
کلمه استرس از زبان انگلیسی گرفته شده است ومعادل دقیقی غیر ازکلمه فشار در فارسی ندارد وآن هم معنای وسیع وطیف گسترده آن را نمی رساند،لذا،ازهمان لغت استرس که مورداستفاده جهانی پیدا کرده است استفاده می کنیم. بنابرگفته تعدادی ازدانشمندان،تمام بیماریهای موجود درانسان ازجهاتی بااسترس ارتباط دارند. این بیماریها تنهاشامل امراض روانی یابیماریهای روان-تنی نمی شوند،بلکه دربرگیرنده تمام امراض جسمانی ازقبیل: سرطان،سل ومانند آن نیز هستند. ازسالهای قبل درآزمایشگاه ها دانشمندان باوارد آوردن استرس برحیوانات،آنها رامبتلا به انواع امراض جسمانی کرده اند. مثلا" درسال 1979 دومحقق به نام اسکلار وانیسمان باتحریک عصبی موشهایی که دچار سرطان بودند به وسیله شوک الکتریکی مشاهده کردندکه درموشهایی که در معرض تحریک عصبی بودند سرطان به سرعت نشو و نما کرد و مرگ آنها تسریع شد.
در انسان تحقیقات در زمینه رابطه استرس با بیماریها و به ویژه امراض جسمی، اخیرا" شروع شده است ولی قبل از اینکه به ذکر نظریات و پژوهش های موجود در این باره بپردازیم،لازم است مختصری به تعریف، تاریخچه و ماهیت پدیده استرس توجه کنیم.
تعریف استرس:
هانس سلیه روان پزشک اطریشی الاصل مقیم کانادا که پایه گذار پژوهش های علمی درباره پدیده استرس بوده، از اولین کسانی است که رابطه بین استرس و بیماریها را دقیقا" توجیه کرده استاو استرس را به «درجه سوز و ساز بدن» بر اثر فشارهای زندگی تعریف می کند. البته کلمه استرس تنها به روند این پدیده در بدن انسان اطلاق نمی شود بلکه محرک های فشارآور نیز تحت همین نام خوانده می شوند.
سلیه در سال 1956 میلادی روند ارتباط بین استرس و بیماری ها را تشریح کرد. به نظر او هر محرک فشارزای بیرئنی مانند زخم بدن، مسمومیت، خستگی عضلانی، سرما و گرما، و عوامل روانی، اگر فشار کافی داشته باشد ممکن است منجر به ایجاد واکنشی شود که او آن را«نشانگان کلی سازگاری» یا G.A.S نامیده است. خصوصیات این نشانگان یا سندرم کلی سازگاری، عبارتست از ازدیاد ترشحات هورمون های بخش قشری غده فوق کلیه در اثر تحریکات غده هیپوفیز مغز، که در نتیجه منجر به واکنش های فیزیولوژیک شدید می شود و درجه مقاومت بدن را پایین می آورد و تعادل حیاتی بدن را به هم می زند و اگر طولانی شود منجر به ایجاد مرض می شود.
تاریخچه و وضع فعلی استرس:
کلود بردنارد، فیزیولوژیشت بزرگ قرن نوزدهم فرانسه، متذکر شد که قسمت مختلف بدن موجودات زنده تکامل یافته، به وسیله محیط مایعی مانند خون احاطه شده است که برای ادامه زندگی باید به طور مستمر وجود و ثبات داشته باشد. به نظراو هدف تمام ساختارهای فیزیولوژیک، تنها حفظ این ثبات است. این نظریات به وسیله والترکانن در سال 1932 بسط و گسترش یافت. این ثبات داخلی را«تعادل حیاتی » نامید؛ زیرا نابهنجاری های اورگانیسم را که در اثر عوامل فشارآور بیرونی و درونی ایجاد شده است، رفع می کند. به عبارت دیگر تعادل حیاتی هنگام فشار بر موجود، به کمک او برای برقراری تعادل می شتابد. مثلا" مکانیسم های تعادل حیاتی موقعی که نمک در مواد مایع بدن افزایش می یابد، کوشش می کنند تا درجه نمک را در بدن، به میزان مطلوب آن برسانند. بعدها کانن و سلیه ثابت کردند که فشارهای فیزیولوژیک به خودی خود قادرند تغییرات هورمونی چشم گیری ایجاد کنندکه آنها نیز به نوبه خود سبب ایجاد واکنش ها و علائم فیزیولوژیک می شوند. سلیه و همکارانش در سال 1959 میلادی یک نظریه تفصیلی برای نشان دادن چگونگی واکنش موجود زنده به استرس ارائه دادند.
سلیه در این نظریه تشریح کرد که چگونه تعادل حیاتی از هم می پاشد و واکنش استرس تحت شرایط شدید آشکار می گردد که به آن واکنش کلی سازگاری(G.A.S) می گویند.
سلیه در تحقیقات خود نشان داد که تحت فشار، ارگانیسم به واکنش«مبارزه یا فرار» مبادرت می ورزد و اگر این پاسخ و واکنش مانن زمان جنگ، مزمن گردد، تغییرات شدید و دراز مدت شیمیایی پدید می آید که باامآل منجر به ازدیاد فشار خون، تصلب شرائین، ضعیف شدن مصونیت بدن در مقابل امراض و تعداد بی شماری مشکلات دیگر می شود. یکی از محققان به نام فردگودوین در سال 1983 نشان داد که انسان ها قدرت زیادی برای تحمل استرس های شدید دارند، اما هنگامی درمانده می شوند که قدرت تجدید مجدد قوا برای مقابله با فشارهای جدید را نداشته باشند. محقق دیگری به نام جک بارکاس به این نتیجه رسید که حتی رفتارهای کوچک ما می توانند تاثیر چشم گیری بر بیوشیمی بدن بگذارند.
در حالی که انواع پاسخ ها در مقابل عوامل استرس زا، از افراد بشر سر می زند،ولی در اوایل دهه 1950 میلادی، روان پزشکی به نام توماس هلمز در پژوهش های خود به این نتیجه رسید که تنها عامل مشترک در ایجاد هر نوع استرس، لزوم، ضرورت و اجبار در ایجاد تغییر و تحول مهم، در روند زندگی معمولی فرد است. این پژوهش گر مشاهخده کرد که در بیماران مبتلا به سل شروع بیماری غالبا" متعاقب یک سلسله اتفاقات و حوادث و بحران های مخرب مانند مرگ و میر در خانواده، از دست دادن شغل یا تغییر آن، ازدواج، طلاق و مانند آن بوده است. البته او می افزاید که استرس علت ایجاد سل نیست لیکن در شدت و خامت آن موثر است. اومعتقد شد که حتی بحث های نامطلوب می تواند تغییرات فیزیولوژی ایجاد کند. در آزمایشی که هلمز بر روی بیماران مسلول انجام داد نمونه هایی از سلولهای بدن آنها را، قبل و بعد از اطلاع به آنان، که افراد ناخواسته ای به دیدنشان می آیند، برداشت و مشاهده کرد که پس از خبر ناخوشایند، تعداد زیادتری از سلول ها آسیب خورده بودند، تا قبل از خبر. در پژوهش دیگری نشان داده شد که مقدار سرما خوردگی در افرادی که قدرت مقابله با فشارهای زندگی را ندارند به مراتب بیشتر از دیگران است.
به منظور نشان دادن تاثیر استرس ناشی از «تغییرات عمده زندگی » که گفتیم عامل مشترک بین تمام انواع استرس هاست، هلمز و روان شناسی به نام ریچارد ریهی در سال های 1940 و 1950 میلادی از پنج هزار نفر پرسش هایی مبنی بر اولویت دادن به اتفاقات و حوادث و تغییرات مهم زندگی پرسیدند، که بر اساس آن مقیاس معروف هلمز ریهی برای اندازه گیری درجه اهمیت وقایع زندگی ساخته شد. نتیجه این پژوهش اولویت وقایع اتفاقی را در زندگی این پنج هزار نفر به شرح زیر نشان داد:
1- مرگ همسر 100 امتیاز
2- طلاق 73 امتیاز
3- جدایی از همسر 65 امتیاز
4- زندانی شدن 63 امتیاز
5- مرگ یکی از اعضای فامیل نزدیک 63 امتیاز
6- ازدواج 50 امتیاز
7- حاملگی 40 امتیاز
8- خرید خانه 30 امتیاز
هلمز در پژوهش دیگری نشان داد که از بین 88 دکتر جوان در مورد آن تعدادی که در مقیاس بالا 300 نمره یا بیشتر بدست آورده بودند فقط 70 درصد احتمال بروز زخم معده و اختلالات روانی، شکستگی استخوان و سایر مشکلات مربوط به سلامت، در حداقل دو سال پس از وقوع یک حادثه ناگوار، وجود داشته استو اما در کسانی که مجموع نمرات آنها به 200 نمی رسید تنها 37 درصد احتمال مبتلا به ناهنجاریهای مذکور در بالا موجود بود. هلمز و ریهی معتقدند که بر اساس مجموعه نمراتی که هر فرد در مقیاس اندازه گیری استرس بدست می آورد، می توان احتمال آسیب پذیری او را تعیین نمود. مثلا" این دو محقق بدین وسیله پیش بینی کردند که کدامیک از بازیکنان تیم فوتبال دانشگاه ها در آن فصل بازی، آسیب خواهند دید.
وقایع کوچک روزمره بیشتر باعث ایجاد استرس های جسمی و روانی می شوند تا وقایع مهمی که هلمز از آنها یاد می کند. این نظریه را تعدادی از محققان مورد تایید قرار می دهند. مثلا" در پژوهشی که به سال 1983 توسط دو روان شناس به نام چارلزاسپیلرگر وکنت گرایر ، بر روی 200 تن از افراد اداره پلیس انجام گرفت، چنین نتیجه گیری شد که استرس حاصل از دستگیری مجرمان بزرگ نسبت به کارهای معمولی روزانه از قبیل بردن مجرمان به دادگاه هایی که در صدور حکم تعلل می کنند، بسیار کمتر بود. در تحقیق دیگری، آموزگاران مدرسه کارهای خسته کننده اداری را بعد از درآمد کم مهمترین عامل استرس آور دانستند. جان ریچارد سون در پژوهشی درباره وضع خانواده هایی که در اطراف فرودگاه ها زندگی می کنند به این نتیجه رسید که درصد افراد مبتلا به فشار خون، بیماریهای قلبی و کسانی که دست به خود کشی می زنند، بسیار بالاتر از کسانی است که در شرایط آرامتری زندگی می کنند.
فقر و مسکنت نیز از عواملی است که محققان در ارتباط با استرس مورد مطالعه و بررسی قرار داده اند . تحقیقات درباره محله های سیاه نشین بزرگ آمریکا، نشان می دهد که درصد بیماران مبتلا به فشار خون در بین سیاهان بی کار محلات شلوغ و فقیر نشین، دو برابر سفید پوستان است. محققی به نام دیوید جنکینز نشان داد که در شهر بوستون در آمریکا، در دو محله فقیر نشین این شهر، که در یکی سیاه پوستان و در دیگری سفیدپوستان کارگر، در وضع اسف ناکی از لحاظ شرایط زندگی به سر می بردند، درصد مرگ و میر به علت همه نوع بیماری و به ویژه فشارخون و حمله قلبی بسیار بالاتر از محلات دیگر آن بود. حتی درصد ابتلا به سرطان در محله سیاه نشین نسبت به سایر نقاط شهر37 درصد بیشتر بود.
در این که استرس های کوچک روزمره تاثیرات مخرب فراوان بر فرد دارند بحثی نیست، اما وقایع مهم و بزرگ زندگی، علاوه بر اثر گذاری کمی و کیفی خود سبب ایجاد یک سلسله تغییرات فرعی خواهند شد. مثلا" طلاق معمولا" همراه با یک سلسله عوارض جسمی مانند تنهایی، مشکلات کودکان، مسائل مادی و واکنشهای نامطلوب اجتماعی است. همچنین بی کاری علاوه بر تاثیر نامطلوب خود یک سلسله عوارض جسمی ناخوشایند نیز به همراه دارد. در واقع منشاء اصلی استرس از دست دادن شغل نیست بلکه تغییرات تدریجی اجتماعی- روانی – خانوادگی که ایجاد می کند، منبع اساسی فشار است. هاروی برنر جامعه شناس، در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که از سال 1940 میلادی در آمریکا برای هر یک درصد افزایش در بیکاری در حدود 9/1 درصد مرگ و میر به علت حملات قلبی، 1/4 درصد خودکشی و در حدود 3/4 درصد بیماری روانی بیشتر شده است.
با وجود تمام مسائل مربوط به استرس و نتایج خطرناک آن ، می توان گفت که مهمتر از وجود عوامل استرس زا در زندگی، طرق مقابله با آن عوامل است.در نتیجه در یکی از شعبه های پزشکی به نام طب پیشگیری تحقیقات بسیاری در ارتباط با نحوه جلوگیری و و رفع استرس بر روی آنچه که روان شناسان رفتار سازگاری یا مقاوم بودن می نامند، انجام گرفته است. این بررسی ها نشان می دهد که بعضی از گروه های جامعه، سالم زندگی می کنند و طول عمرشان هم زیاد است. مثلا" در تحقیقی که جیمز راش در آمریکا به عمل آورد، به این نتیجه رسید که گروه مذهبی مورمون ها، رهبران ارکستر و زنانی که در زندگی موفقیت هایی داشته اند از آن جمله هستند. او می گوید که احتمالا" نحوه زندگی این افراد، مانند ایمان مذهبی در مورد مورمون ها و احساس پیشرفت و موفقیت در زندگی رهبران ارکستر وزنان موفق جامعه، از عوامل اساسی در زندگی سالم و طولانی آنها بوده است. یکی دیگر از نتایج جالب تحقیقات جیمز راش این بود که در آمریکا زنان بیوه بین 3 تا 13 برابر بیشتر از زنان متاهل ، به علت بیماری های مختلف جسمانی می میرند.
روان شناسان در مورد قدرت سازگاری به تعدادی عوامل شخصی موجود در افراد اشاره می کنند که مهمترین آنها عبارتند از :
1-تسلط داشتن بر زندگی خود 2- داشتن خانواده، اقوام و دوستانی که از سوی آنها حمایت شوند. 3- انعطاف پذیری 4- امیدواری 5- داشتن هدف 6- سرگرم بودن 7- عشق و علاقه به کسی یا گروهی و یا امری 8- فعال بودن و کار کردن.
دسته بندی | طب کار و ایمنی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 79 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 59 |
مقدمه، بیان مسئله وادبیات موضوع
1) مقدمه:
حضور طولانی مدت در محیط کار از جمله عوامل استرسآور میباشد که میتواند آثار فرساینده بر کارکنان داشته باشد و در کنار سایر عوامل از قبیل ماهیت کار در دست انجام ، میزان علاقه به شغل و میزان استرس موجود در محیط کار تعیین کننده میزان کارآمدی کارکنان است.
از آنجا که کار در زندان فوقالعاده استرسآور میباشد و حضور مستمر در زندان یک عامل استرس مداوم ایجاد میکند که ضمن آثار مخرب آن بر سلامتی افراد، از کارآمدی شغلی آنان میکاهد. دراین پژوهش ضمن بررسی دقیق علل وعوامل بروز استرس شغلی کارکنان زندان دزفول باجمع آوری علل وعوامل با هدف کاهش ساعات حضور مداوم در زندان و بالنتیجه کاهش میزان استرس افراد و افزایش قابلیت تحمل، آن در زندان دزفول به جای روش غالب مراقبت اززندانیان درکشورکه درحال حاضر به صورت 24-24 میباشد از روش دیگری استفاده گردد.
یکی از رسالتهای اساسی مدیریت منابع انسانی نگهداری کارکنان توانمند میباشد. از آنجا که اقدامات نگهداری، مکملی بر سایر اقدامات و فرایندهای مدیریت منابع انسانی است، حتی اگر عملیات کارمندیابی، انتخاب، انتصاب و سایر اقدامات پرسنلی به نحو بایسته انجام شود بدون توجه کافی به امر نگهداری نتایج حاصل از اعمال مدیریت چندان چشمگیر نخواهد بود. نظام نگهداری منابع انسانی ابعاد متعددی را شامل میشود که میتوان آنها را به دو دسته تقسیم نمود: دسته اول در رابطه با حفظ و تقویت جسم کارکنان است مانند برقراری بهداشت و ایمنی در محیط کار، اجرای برانامههای ورزش و تندرستی و بعضی خدمات مشابه. دسته دوم شامل مواردی است که تقویتکننده روحیه علاقمندی کارکنان به کار و محیط کار میباشد مانند خدمات بیمه و بازنشستگی و خدمات پرسنلی. در صورت داشتن توجه و بکارگیری این موارد امنیت شغلی در کارکنان ایجاد شده و به رضایت شغلی آنها منتهی میشود که این امر خود از اهمیت بسزایی برخوردار است.در مقاله حاضر تأکید اصلی بر روی موارد دسته اول است به این صورت که در ابتدا در مورد اصطلاحات ایمنی و سلامت و جنبههای قانونی آن بحث میشود و در ادامه به برنامهها و راهکارهای مدیریت ایمنی و سلامت حرفهای پرداخته میشود. در قسمت دوم مقاله بحث سلامت کارکنان با توجه به عامل کلیدی استرس در محیط کار با تمرکز بر روی شناخت و بهینه سازی میزان استرس بررسی میشود. در پایان امید است که توجه و بکارگیری مطالب و راهکارهای این مقاله در افزایش ایمنی و سلامت محیط کار، بهینه سازی سطح استرس و ایجاد امنیت شغلی مناسب و در نهایت ایجاد رضایت شغلی موثر باشد که این نیز یکی از عواملی است که در بهبود مستمر و تعالی سازمانها باید در نظر گرفته شود.
فهرست مطالب
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 49 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 63 |
فهرست مطالب
چکیده ۲
فصل اول. ۳
بیان مسئله. ۳
مقدمه. ۳
بیان مسئله. ۵
اهمیت و ضرورت پژوهش… ۷
اهداف پژوهش… ۸
سؤالات پژوهش… ۹
متغیر ها ۹
فرضیه ها ۱۰
تعاریف واژه ها ۱۰
فصل دوم. ۱۲
پیشینه پژوهش… ۱۲
نقش خانواده ۱۲
نقش پدر. ۱۴
عوارض فقدان پدر. ۱۹
زنان سرپرست خانواده ۲۳
مواضع لازم جهت کاهش اثرات منفی ازدواج مجدد. ۳۴
اضطراب.. ۳۵
«علائم هیجا نی» ۳۶
«علائم جسمانی» ۳۶
«علا ئم روانی» ۳۶
«علائم ادارکی» ۳۷
« علائم اجتماعی» ۳۷
مروری بر سابقه پژوهش… ۳۸
فصل سوم. ۴۰
طرح پژوهش… ۴۰
روش پژوهش… ۴۰
جامعه آ ماری.. ۴۰
نمونه و روش نمونه گیری.. ۴۱
شیوه جمع آوری اطلاعات.. ۴۱
اعتبار وروایی پرسشنامه اضطراب کتل. ۴۲
روش اجرای آزمون. ۴۳
روش آماری.. ۴۳
فصل چهارم. ۴۵
بحث و نتیجه گیری.. ۴۵
محدودیت های پژوهش… ۴۸
پیشنها دها ۴۸
فهرست منا بع. ۴۹
پیوست ها ۵۱
چکیده:
موضوع پژوهش حاضر،و بررسی و مقایسه میزان اضطراب کلی دانش آموزان دختر و پسر محروم از پدر که مادرشان ازدواج مجدد کرده اند و آنهایی که مادرشان بعد از فوت پدر ازدواج مجدد نکرده اند وهمچنین دانش آموزان دخترو پسر دارای هر دو والد اصلی، می باشد که این افراد در پایه سوم راهنماییو در محدوده سن16-14سال قرار گرفته اند و نمونه گیری بصورت تصادفی از کلیه مدارس راهنمایی دخترانه و پسرانه شهر تهران در سال تحصیلی84-83 انجام گرفته است 0
بررسی و مقایسه به وسیله اجرای آزمون اضطراب آر0بی0کتل صورت گر فته است وهمچنین پرسشنامه ای به منظورتفکیک دانش آموزان محروم از پدرکه مادرشان ازدواج مجدد کرده اندودانش آموزان محروم از پدرکه مادرشان ازدواج مجدد نکرده اند همچنین بررسی نظارت آنها دراین امر تهی هشده واز دانش آموزان خواسته شد که پس از اتمام پاسخگویی به آزمون به سوالات این پرسشنامه جواب دهند.
سرانجام اینکه فرض کلی پژوهش مبنی بر معناداربودن تفاوت میزان اضطراب دانش آموزان محروم از پدرکه مادرشان ازدواج مجدد کرده اند وآنهایی که مادرشان ازدواج مجدد نکرده اند تایید نشد0 البته بین میانگین این دو گروه تفاوت وجودداشت بطوریکه میانگین اضطراب گروه اول کمتر ازمیانگین اضطراب گروه دوم بود0 ولی دوفرض دیگر پژوهش مبنی برتفاوت میزان اضطراب دوگروه ذکرشده دربالا بادانش آموزان دارای هردو والدتایید شد0 همچنین مطابق بانتایج پاسخهای دانش آموزان به پرسشنامه دوم اینطور گزارش می شودکهاکثرا" باامرازدواج مجدد مادرمخالف بوده وآنهایی که مادرانشان ازدواج مجدد کرده اند دلیل این امررابیشتراصرار اطرافیان می دانند.
تقدیم به : پدرومادرم، عزیزانی که وجودشان برایم همه مهرووجودم برایشان همه رنج ، آنان که فروغ نگاهشان، گرمی وروشنی رویشان سرمایه های زندگی ام بوده وخواهد بود.
خواهرانم، که محبت هایش را هرگز فراموش نخواهم کرد
تقدیر:
اینک که به لطف ایزدمنان موفق شدم دوره به یادماندنی دانشگاه راپشت سربگذارم برخودلازم می دانم که به رسم ادب
وسنت نیکوی سپاس ازتمام اساتید بزرگواری که توفیق شاگردی درمحضرشان راداشته ام سپاسگزاری نمایم بویژه ازاستاد محترم وعزیزم جناب آقای سعید بهشتی که درانجام این
پژوهش مراازراهنماییهاوحمایتهای بی دریغ خویش بهره مند ساخته اند کمال تشکر و قدردانی رادارم.
فصل اول
بیان مسئله
مقدمه
ازدواج مسئله مهمی است که بسیار سفارش شده است زن ومرد افریده شده اند تا درکنار یکدیگر قرار گرفته وآرامش یابند . زن ومردی که هر کدام تنها زندگی می کنند می توانند باازدواج به افق تازه ای از زندگی دست یافته و بامشارکت یکدیگر بسیاری از مشکلاتشان را که شاید به تنهایی از عهده حل انها بر نمی امد ند را حل کنند وهمچنین از نظر سلامت روانی نیز تامین می شوند.هر چند ممکن است بعضی از ازدواج ها سرانجام خوشایندی نداشته باشد.
و کانون به علت های مختلف از هم بهپاشد ولی در مجموع می توان گفت که در روزگار پر کشمکش امروز ، شاید تنها جای امنی که می توان یافت محیط خانه و زندگی در کنار افراد خانواده است .
در خانواده علاوه بر حضور زن ومرد که بعد ها نقش مادر وپدر را بر عهده می گیرند ، فرزندانی نیز وجود دارند
که تر بیت وپرورش آنها بسیار حائز توجه واهمیت است وپدر ومادردر قبال این امر نقش اساسی برعهده دارند که باید بامشارکت یکدیگر این نقش راایفا کنند . حال اگر هر یک از آنها در انجام وظیفه خود کوتاهی کنند یا اینکه در محیط خانواده حضورنداشته باشد عوارض ناگواری در پی خواهد داشت که دامنگیر همه اعضای خانواده مخصوصاً فرزندان خواهد شد، چرا که فرزنان والدین خود را تنها تکیه گاه خویش دانسته ودرغیاب آنها ممکن است دچارآسیب های جبران ناپذیری شوند.
عدم حضور والدین می تواند علل های مختلفی همچون طلاق مرگ آنها سفرهایطولانی و... داشته باشد که واکنش فرزندان در قبال هر کدام متفاوت است . آنها ممکن است از والد تنها انتظار زیادی داشته ودائم نگران باشند که آینده آنها چه خواهدشد . وظیفه والد تنها نیز بسیارمشکل می شود چرا که باید در یک لحظه هم نقش پدر را بازی کندوهم مادرراوتمام مسئلولیت های زندگی را به تنهایی به دوش بکشد.ااو باید تصمیم بگیرد که چگونه ازعهده وظایف خود برآید وکوچکترین تصمیم او در مورد اداره ی زندگی می تواند تاثیرات عمیقی برکل ساختار خانواده مخصوصافرزندا وسلامت روانی آنها داشته باشد. والدتنها ممکن است تصمیم به ازدواج مجدد بگیردتابتواند بامشارکت همسر جدید خود مشکلات رابهتر حل کند . فرزندان در قبال این امر واکنش های متفاوتی خواهند داشت که البته بر اساس سن وجنس آنها متفاوت می باشد .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 53 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 51 |
تعریف استرس:
کلمه استرس از زبان انگلیسی گرفته شده است ومعادل دقیقی غیر ازکلمه فشار در فارسی ندارد وآن هم معنای وسیع وطیف گسترده آن را نمی رساند،لذا،ازهمان لغت استرس که مورداستفاده جهانی پیدا کرده است استفاده می کنیم. بنابرگفته تعدادی ازدانشمندان،تمام بیماریهای موجود درانسان ازجهاتی بااسترس ارتباط دارند. این بیماریها تنهاشامل امراض روانی یابیماریهای روان-تنی نمی شوند،بلکه دربرگیرنده تمام امراض جسمانی ازقبیل: سرطان،سل ومانند آن نیز هستند. ازسالهای قبل درآزمایشگاه ها دانشمندان باوارد آوردن استرس برحیوانات،آنها رامبتلا به انواع امراض جسمانی کرده اند. مثلا" درسال 1979 دومحقق به نام اسکلار وانیسمان باتحریک عصبی موشهایی که دچار سرطان بودند به وسیله شوک الکتریکی مشاهده کردندکه درموشهایی که در معرض تحریک عصبی بودند سرطان به سرعت نشو و نما کرد و مرگ آنها تسریع شد.
در انسان تحقیقات در زمینه رابطه استرس با بیماریها و به ویژه امراض جسمی، اخیرا" شروع شده است ولی قبل از اینکه به ذکر نظریات و پژوهش های موجود در این باره بپردازیم،لازم است مختصری به تعریف، تاریخچه و ماهیت پدیده استرس توجه کنیم.
تعریف استرس:
هانس سلیه روان پزشک اطریشی الاصل مقیم کانادا که پایه گذار پژوهش های علمی درباره پدیده استرس بوده، از اولین کسانی است که رابطه بین استرس و بیماریها را دقیقا" توجیه کرده استاو استرس را به «درجه سوز و ساز بدن» بر اثر فشارهای زندگی تعریف می کند. البته کلمه استرس تنها به روند این پدیده در بدن انسان اطلاق نمی شود بلکه محرک های فشارآور نیز تحت همین نام خوانده می شوند.
سلیه در سال 1956 میلادی روند ارتباط بین استرس و بیماری ها را تشریح کرد. به نظر او هر محرک فشارزای بیرئنی مانند زخم بدن، مسمومیت، خستگی عضلانی، سرما و گرما، و عوامل روانی، اگر فشار کافی داشته باشد ممکن است منجر به ایجاد واکنشی شود که او آن را«نشانگان کلی سازگاری» یا G.A.S نامیده است. خصوصیات این نشانگان یا سندرم کلی سازگاری، عبارتست از ازدیاد ترشحات هورمون های بخش قشری غده فوق کلیه در اثر تحریکات غده هیپوفیز مغز، که در نتیجه منجر به واکنش های فیزیولوژیک شدید می شود و درجه مقاومت بدن را پایین می آورد و تعادل حیاتی بدن را به هم می زند و اگر طولانی شود منجر به ایجاد مرض می شود.
تاریخچه و وضع فعلی استرس:
کلود بردنارد، فیزیولوژیشت بزرگ قرن نوزدهم فرانسه، متذکر شد که قسمت مختلف بدن موجودات زنده تکامل یافته، به وسیله محیط مایعی مانند خون احاطه شده است که برای ادامه زندگی باید به طور مستمر وجود و ثبات داشته باشد. به نظراو هدف تمام ساختارهای فیزیولوژیک، تنها حفظ این ثبات است. این نظریات به وسیله والترکانن در سال 1932 بسط و گسترش یافت. این ثبات داخلی را«تعادل حیاتی » نامید؛ زیرا نابهنجاری های اورگانیسم را که در اثر عوامل فشارآور بیرونی و درونی ایجاد شده است، رفع می کند. به عبارت دیگر تعادل حیاتی هنگام فشار بر موجود، به کمک او برای برقراری تعادل می شتابد. مثلا" مکانیسم های تعادل حیاتی موقعی که نمک در مواد مایع بدن افزایش می یابد، کوشش می کنند تا درجه نمک را در بدن، به میزان مطلوب آن برسانند. بعدها کانن و سلیه ثابت کردند که فشارهای فیزیولوژیک به خودی خود قادرند تغییرات هورمونی چشم گیری ایجاد کنندکه آنها نیز به نوبه خود سبب ایجاد واکنش ها و علائم فیزیولوژیک می شوند. سلیه و همکارانش در سال 1959 میلادی یک نظریه تفصیلی برای نشان دادن چگونگی واکنش موجود زنده به استرس ارائه دادند.
سلیه در این نظریه تشریح کرد که چگونه تعادل حیاتی از هم می پاشد و واکنش استرس تحت شرایط شدید آشکار می گردد که به آن واکنش کلی سازگاری(G.A.S) می گویند.
سلیه در تحقیقات خود نشان داد که تحت فشار، ارگانیسم به واکنش«مبارزه یا فرار» مبادرت می ورزد و اگر این پاسخ و واکنش مانن زمان جنگ، مزمن گردد، تغییرات شدید و دراز مدت شیمیایی پدید می آید که باامآل منجر به ازدیاد فشار خون، تصلب شرائین، ضعیف شدن مصونیت بدن در مقابل امراض و تعداد بی شماری مشکلات دیگر می شود. یکی از محققان به نام فردگودوین در سال 1983 نشان داد که انسان ها قدرت زیادی برای تحمل استرس های شدید دارند، اما هنگامی درمانده می شوند که قدرت تجدید مجدد قوا برای مقابله با فشارهای جدید را نداشته باشند. محقق دیگری به نام جک بارکاس به این نتیجه رسید که حتی رفتارهای کوچک ما می توانند تاثیر چشم گیری بر بیوشیمی بدن بگذارند.
در حالی که انواع پاسخ ها در مقابل عوامل استرس زا، از افراد بشر سر می زند،ولی در اوایل دهه 1950 میلادی، روان پزشکی به نام توماس هلمز در پژوهش های خود به این نتیجه رسید که تنها عامل مشترک در ایجاد هر نوع استرس، لزوم، ضرورت و اجبار در ایجاد تغییر و تحول مهم، در روند زندگی معمولی فرد است. این پژوهش گر مشاهخده کرد که در بیماران مبتلا به سل شروع بیماری غالبا" متعاقب یک سلسله اتفاقات و حوادث و بحران های مخرب مانند مرگ و میر در خانواده، از دست دادن شغل یا تغییر آن، ازدواج، طلاق و مانند آن بوده است. البته او می افزاید که استرس علت ایجاد سل نیست لیکن در شدت و خامت آن موثر است. اومعتقد شد که حتی بحث های نامطلوب می تواند تغییرات فیزیولوژی ایجاد کند. در آزمایشی که هلمز بر روی بیماران مسلول انجام داد نمونه هایی از سلولهای بدن آنها را، قبل و بعد از اطلاع به آنان، که افراد ناخواسته ای به دیدنشان می آیند، برداشت و مشاهده کرد که پس از خبر ناخوشایند، تعداد زیادتری از سلول ها آسیب خورده بودند، تا قبل از خبر. در پژوهش دیگری نشان داده شد که مقدار سرما خوردگی در افرادی که قدرت مقابله با فشارهای زندگی را ندارند به مراتب بیشتر از دیگران است.
به منظور نشان دادن تاثیر استرس ناشی از «تغییرات عمده زندگی » که گفتیم عامل مشترک بین تمام انواع استرس هاست، هلمز و روان شناسی به نام ریچارد ریهی در سال های 1940 و 1950 میلادی از پنج هزار نفر پرسش هایی مبنی بر اولویت دادن به اتفاقات و حوادث و تغییرات مهم زندگی پرسیدند، که بر اساس آن مقیاس معروف هلمز ریهی برای اندازه گیری درجه اهمیت وقایع زندگی ساخته شد.
دسته بندی | روانپزشکی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 109 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 48 |
پاورپوینت بررسی مدیریت استرس در 48 اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت pptx
مقدمه
lتاثیر استرس در بروز بیماریهای قلبی از فشار خون و چربی نیز بیشتر است. lاسترس شغلی به عنوان یکی از مهمترین خطرات شغلی در عصر مدرن مطرح می باشد و می تواند باعث کاهش تولید، غیبت ،جابجایی نیرو،تعارض های کاری و بالاترین هزینه های بهداشتی و درمانی کارکنان گردد. lجوانان تهرانی متاهل بیشتر از جوانان مجرد دچار استرس و افسردگی هستند.(بر خلاف منابع آسیب شناسی) lشیوع اختلالات روانی در تهران 10 درصد بیشتر از آمارهای جهانی است. lدر ایالت متحده هزینه ای بالغ بر 150 میلیارد دلار صرف فشارهای عصبی می گردد. lدر انگلستان بیشاز 60 درصد غیبتها با فشار عصبی مرتبط هستند. l
فشار عصبی یکی از مهمترین عوامل طلاق می باشد. lفشار عصبی مسری است lمصرف سیگار و الکل در اثر استرس بالا می رود. lمیزان مهاجرت به طور مستقیم با فشارهای عصبی ارتباط دارد.
عناوین بحث:
تعریف استرس
مراحل ایجاد استرس
نکاتی در مورد استرس
علائم استرس
بیماریهای استرس
عوامل ایجاد استرس
هزینه های استرس
تجزیه و تحلیل دلائل ایجاد استرس
تشخیص استرس در دیگران
مقابله با استرس در محل کار
برقراری یک ارتباط خوب
تعادل درون
کمک به کارکنان
اقداماتی در منزل
چند راهکار معنوی
اندازه گیری استرس
تعریف استرس
lاسترس عبارت است از واکنشهای فیزیکی ، ذهنی و عاطفی که در نتیجه تغییرات و نیازهای زندگی فرد، تجربه می شوند.تغییرات می توانند بزرگ یا کوچک باشند. پاسخ افراد به تغییرات زندگی متفاوت است. استرس مثبت می تواند یک انگیزش دهنده باشد در حالیکه استرس منفی منفی می تواند در زمانی که این تغییرات و نیازها، فرد را شکست می دهند، ایجاد شود.
نکاتی در مورد استرس
1ـ بدن انسان در مقابله با استرس از الگوی مشخصی پیروی و فرایند عصبی شیمیایی، معینی را طی میکند، رویدادهای هیجان آور خوشایند همان اندازه واکنش در بدن به وجود می آورند که رویدادهای ناخوشایند میتوانند ایجاد کنند، یک خبر بسیار هیجان آور، همان اندازه استرس ایجاد میکند که یک خبر بد ایجاد میکند.
۲ـ استرس های شدید و طولانی در همه حال باعث از پا درآمدن فرد نمی شوند و افراد در بعضی موارد میتوانند با عوامل استرس زا سازگار شوند نمونه آن خو گرفتن افراد در شرایط سخت و طاقت فرسا مثل دوران اسارت یا خو گرفتن به کاری سخت و طاقت فرسا مثل شغل آتشکاری در ذوب آهن است.
۳ـ این افراد با وجود سازگاری با شرایط استرس زا نمیتوانند از آثار زیان بار آن صد در صد مصون بمانند و دچار مشکلات جسمانی، روانی، عاطفی و اجتماعی میشوند. مثلاً فردی که مدت زیادی در اسارت است یا فردی که تحت شرایط بدی در معدن تاریک و دورافتادهای کار میکند، بعد از مدتی دچار ناراحتیهای روحی ـ عاطفی و پیری زودرس میشود.
۴ـ بدن ما وقتی چیزی را استرس تلقی کرده و به آن واکنش نشان می دهد که ذهن ما به آن مارک استرس زده و در واقع پیشتر آن را شناخته باشد.
۵ـ نوع پاسخ افراد به استرس نیز به ویژگیهای شخصیتی، مسائل فرهنگی، شرایط زندگی و تجربههای افراد بر میگردد
علائم استرس
lکم حوصلگی، سردرد، تغییر ضربان قلب، خستگی جسمی، خشم و پرخاشگری، بی خوابی، فشار در سینه، اختلال گوارشی، سوزش معده، عرق کردن، خشکی دهان، بیاشتهایی، داغ شدن و یا سرد شدن بدن، غمگینی، لرزش بدن، میل به سیگار، از دست دادن تمرکز، احساس سرگیجه، تغییر تنفس، تکرر ادرار، کم شدن حافظه، دردهای بدنی پراکنده، آه کشیدن، تمایل به تنهایی، آشفتگی، التهاب، سرخ شدن پوست صورت و... l
بیماریهای استرس
lبیماریها و اختلالاتی که استرس ایجاد میکند یا آن را تشدید می نماید، بسیارند فی المثال: دهانی مثل زخم دهان، تورم گلو، سرماخوردگی، آنفلوآنزا و... گوارشی مثل تهوع، اسهال، کم شدن اشتها، اختلال هضم، سوزش معده، ورم معده، زخم معده، اختلال روده، یبوست و... عضلانی و مفاصل مثل درد عضلات پشت و شانه، کتف و کمر، مفاصل، سردرد، ضایعات مفصلی، روماتیسم و... قلبی، عروقی مثل درد ناحیه قلب، بالا رفتن ضربان، فشار خون بالا و سختی رگها، سکته قلبی... ریوی مثل آسم، سرفه و... پوستی مثل خارش و اگزما، ریزش مو، تاسی، کچلی موضعی، اختلالات پوستی و... تناسلی مثل تکرر ادرار، اختلال قاعدگی، ناتوانی جنسی و... اختلالات روانی مثل انواع اختلالات سوماتوفرم، روانتنی، اضطراب، افسردگی، وسواس، سوء ظن و بدگمانی و... غددی و متابولیسمی مثل پرکاری و کم کاری تیروئید، مسمومیت تیروئید، بیماری قند، رسوب چربی و حتی بیماریهای دشواردرمانی مانند سرطان میتواند در اثر زمینه سازیهای استرس و فشار روحی باشد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | zip |
حجم فایل | 3499 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 123 |
نویسنده:مهندس سید فخرالدین موسوی صالح
پیامهای پنهانی یا سابلیمینال
کل جهان سحر و جادوو لرزش وانرژی است.حاکمان این را می دانند واز این به نفع خود استفاده می کنند.ومردم عادی این را نادرست وجعلی می دانند به این دلیل که انها برنامه ریزی شده اندو به این کار باور دارند..)موسوی صالح
اگرمی خواهیدمهارت های زندگی خود را افزایش دهید مانند خلاقیت –افزایش ثروت تبدیل شدن به والدینی موفق ویا بهبود عزت نفس این کتاب چیزی است که شمابه آن نیاز دارید.
وبه کسانی که در حال تلاش برای رسیدن به اهداف ,اعتماد بنفس ویا ایجادموفقیت در هر زمینه ای از زندگی خود را دارند توصیه می کنم.انچه د این کتاب می آموز:-1 پیشگفتار-2 پدیده شرطی سازی-3 آشنایی با پیامهای پنهان-4 انواع پیامهای پنهان-5 نهان سازی چیست-6 پیامهای پنهان در برخی تصاویر-7 پیامهای پنهان در برخی انیمیشن های مشهور جهان-8 مبنای طراحی پیامهای پنهان-9 یادگیری زبان در خواب-11 کاهش وزن وتناسب اندام زیبا با استفاده از پیامهای پنهان-11 ثروت وفراوانی ورفاه کامل با استفاده از پیامهای پنهان-12 طرز فکر میلیونر-13 ترک سیگار و مواد مخدر با استفاده از پیامهای پنهان-14 جذب عشق وشریک زندگی با استفاده از پیامهای پنهان-15 موفقیت در کسب وکارو تجارت وجذب مشتری با استفاده از پیامهای پنهان-16 رفع استرس ودلهره با استفاده از پیامهای پنهان-17 امواج ذهنی چیست-18 استفاده از پیامهای زیر آستانه ای در سینما-19 انواع امواج ذهنی-21 تاریخچه امواج ذهنی-21 استفاده از امواج ذهنی در گروه متال-22 امواج ذهنی در کمپین تبلیغاتی انتخابات رئیس جمهوری-23 استفاده از امواج ذهنی در سینما-24 مواد مخدر شنیداری چیست؟ )هشدار,آگاه باشید(-25 بیوکنزی چیست؟-26 براساس قانون جذب ما چه کسانی را جذب میکنیم؟-27 چاکرا چیست؟-28 رزونانس شومان چیست؟-29 چشم سوم یا چشم بصیرت چیست ؟-31 انرژی های پیرامون بدن ما چیست واز کجا می آیند؟-31 میدان مغناطیسی وامواج-32 نماز ومیدان مغناطیسی-33 مرگ انرژیهای منفی-34 جذب انرژی های مثبت-35 آسیبهای تفکرات منفی-36 چگونه انرژی خود را بالا ببریم-37 شکر گزاری و سخن پایانی
انسان که روزی افریده شده تا موجودی جادویی باشه حالا تبدیل به تیکه گوشت بی خاصیتشده که به سختی روز را به شب می رسونه .شما هم داستانها وافسانهای قدیمی راشنیدید. داستان رستم ,غول چراغ جادو وهرکولرو,شما هم روزی مبهوت این داستانها شدید ودر رویاهاتون آرزو کردید.ارزو کردید ای کاش غول چراغ جادو داشتید یا شایدم تو عالم بچگی فکر کردید که واقعادارید.بله دوستان من ,این داستان همه ی ماهاست ,همه ی ما در هر کجای کره خاکی که زندگیکنیم.در اعماق وجودمان یه حس مشترک هست یه چیز بخصوص که فریاد می زند ما روزیموجوداتیجادویی بودیم . روزی سلطان بودیم وروزی میتونستیم .این فریاد در بچگی قویتر بود.اماهرچه بزرگتر شدیم ومثلا عاقل تر ,سعی کردیم این صدا رو خفه کنیم یا نشینیده بگیریم. اما امروز من اینجام ,تا بگم میشه ! میشه به رویاهاتون برسید و مثل قارون ثروتمند بشیدبه شما تکنیکی می اموزم که در زمانی کوتاه اثری فوق العاده داره وشماها رو به سرعت ثروتمند و قدرتمند میکنه ,همون طوری که روزگاری اجداد ما بودند.اما من پیش از ان چیزهایی به شما میگویم که حاصل "دیدن" است .
دیدن بی واسطه,پس اگر از بی پولی , قرض وبدبختی خسته شده اید .اگر دیگه نمی خواهید کس دیگری هدایت شما را به عهده بگیرد. تصمیم قاطع ومحکم بگیرید همین حالا , به خود بگویید : تصمیم میگیرم هرچه را که موسوی صالح به من می اموزد به کار بندم ومسئولیت کامل این کاررابه عهده میگیرم . زیرا ثروتمندشدن حق من است واین چیزی است که واقعا می خواهم.به راحتی می تونی کنترل زندگیت رو به دست بگیری و اون رو هدایتش کنی. و به نظرمن این نهایت قدرت و بهترین هدیه ای که میشه به یک فرد داد. قدرت خلق زندگی... قدرت کنترلزندگی...می دونی این قدرت چی رو بهت میده؟ این قدرت این امکان رو بهت میده که در هرلحظه از زندگیت انگشت اشاره ات رو به سمت خودت بگیری... میگی خودم کردم... فرمولش رو یادگرفتم، انجامش دادم واین شد. به همین راحتی! درست عین دو ضربدر دو که میشه چهار...
و اگر هم گهگاهی در زندگیت باشرایط و اتفاق هایی رو به رو شدی که اوضاع مطابق میل تو نبود، نمیگی تقصر اینه،امان از مردم... خدا نخواست... مامانم نذاشت ... پارتی نداشتم که نشد... شرایط بده... اوضاع خرابه...نه!!!!تمام دنیا و شرایط بیرونی و آدم های دور و برت رو فراموش می کنی و انگشت اشارهات رو می گیری به سمت خودت... مسئولیت می پذیری... میگی آره... الان اون ثروتی که می خوام روندارم؟ اون رشته یدانشگاهی رو ندارم؟ شغل و زندگی ایده آلم رو ندارم؟ اون رابطه ی عاطفی، کسی که می تونه زندگی من رو با معنا تر کنه رو ندارم؟ اون شغل به خصوص، اون هدفی که می خوام روندارم؟قبول... کاملا درسته... در حال حاضر اونها رو ندارم. اما فقط من، مسئول زندگی خودمهستم، پس حالاکه من مسئول زندگی خودم هستم و این من هستم که زندگی خودم رو خلق می کنم چگونه می تونم این شرایط رو تغییر بدم و شرایط ایده آل و مورد نظرم رو خلق کنم؟و به محض اینکه خودت رو در این موقعیت ذهنی قرار میدی... مسئولیت رو می پذیری و به جای اینکه گیربدی به شرایط و آدم ها، از خودت می پرسی چگونه می تونم تغییرش بدم؟ چگونه میتونم شرایط ایده آل و دلخواهم رو ایجاد کنم؟ چگونه این همه پول؟ چگونه اون محبوب؟ چگونه اون رابطه عاطفی؟ چگونهاون رشته دانشگاهی؟ چگونه اون شغل؟ و...به طرز شگفت انگیزی ایده هایی به ذهنت می رسه... پیشنهاد هایی بهت میشه... افرادی در مسیرزندگیت قرار می گیرن و خیلی عجیب و غریب اتفاق هایی در زندگیت می افته
از خدا چی خواستی ؟؟؟؟؟وضع مالیت توپ توپ شه ؟از تنبلی رها شی ؟به عشقت برسی ؟ خجالت رو بزاری کنار ؟شوخ طبع و دوست داشتنی باشی ؟شغلی رو که دوست داری به دست بیاری ؟همیشه سالم و سلامت باشی ؟غم و غصه و افسردگی دست از سرت بردارن ؟جذاب و دلفریب باشی ؟ عادت های آزار دهنده ات را تغییر بدی ؟زیبا و خوش چهره باشی ؟خوش تیپیت تو چشم همه باشه ؟معروف و مشهور شی ؟ایده هاتو عملی کنی ؟
دانشمندان غربی با درک این نکته در پی سیاست های کثیف ) ولی متاسفانه کارآمد( دولت
های غربی برای اثر گذاشتن بر نیروهای جوان کشورهای دیگر در فیلم ها، عکس ها،
پوسترها و حتی کارتون های کودکان از این نکته سود می جسته اند و به جای اینکه
مستقیماَ تصویر یا کلمه ای زشت ) این کلمه یا تصویر هرچیزی اعم از فحش، صحنه
های زننده، فرهنگ سازی غلط و ... می تواند باشد( را نشان دهند، آنرا لابه لای انبوهی
از تصاویر دیگر پنهان می کنند و به کودکان و جوانان ما نشان داده و بر فکر آنها اثر می
گذارند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | |
حجم فایل | 660 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 15 |
تعریف استرس :
کاربرد واژه استرس سابقه ی طولانی دارد این واژه که از ریشه ی لاتین «Strictnsstringe» گرفته شده است به معنی سختی کشیدن یا بستن است می توان آن را در نوشته های تا سده ی چهاردهم به معنی مشقت و سختی یا فلاکت پیدا کرد ( به نقل از نصر اصفهانی، ١٣٧٦)، به نظر می رسد این واژه اهمیت تکنیکی خود را در قرن هفدهم در کارهای پزشک و زیست شناسی سرشناس روبرت هوک بدست آورده است. تحت تأثیر تحلیل هوک بتدریج این واژه درعلوم فیزیولوژی و روان شناسی نیز کاربرد یافت. واژه ی استرس به معناب نیرو- فشار و اجبار واژه ای است انگلیسی و در زبانهای مختلف با همین لفظ به کار برده می شود در حقیقت تحول اساسی در مفهوم استرس و نقش تعیین کننده آن در بیماری ها مدیون پژوهشهای هانس سلیه است. او میان استرس و عامل بوجود آورنده ی آن تفاوت قائل شد و سندرم سازگاریهای عمومی را مطرح کرد ( به نقل از ذوالفقاری، ١٣٧٧) .
تاکنون تعاریف متعددی ازاسترس شده است که به چند نمونه ازاین تعاریف می پردازم.
لازاروس و فولکمن معتقدند که استرس ممکن است به عنوان یک عدم تعادل بین ادراک فرد از نیازهای موجود در یک موقعیت و توان برآورده کردن این نیازها باشد. جاسمین و کانتین استرس را چنین تعریف می کنند :
استرس عبارت است از بهم خوردن تعادل درونی به صورت تغییرات هیجانی، شناختی و فیزیولوژیکی که در اثر عوامل بیرونی مانند رویدادهای زندگی سرما، گرما، رطوبت و یا تحریکات درونی ( مانند ارضاء غرایز - امیال و تکانه) به وجود می آید و درجه تهدید آمیز بودن آن در یک ارزشیابی شناختی تعیین می گردد. استرس را می توان فشار در وضعیت یا شرایطی دانست که فرد را از حالت آرامش خارج ساخته و به واکنش درابعاد گوناگون بدنی روانی و رفتاری وا می دارد .
به عبارتی دیگر استرس یک واکنش فیزیولوژیکی و روانی است که در هنگام احساس عدم توازن میان سطح تقاضاهایی که از فرد می شود و توانایی و ظرفیت آن دربرآوردن این تقاضا روی می دهد ( مهرآئین، ١٣٧٣) به طور کلی در تعریف استرس گروهی گرایش به تأکید بر تعیین یک پاسخ یا الگوی پاسخی که موقعیتی را منعکس می کند دارند. برای مثال نشانگان انطباق عمومی که توسط سیلیه در سال ١٩٧٤ مطرح شد نمونه ای است از مفهوم استرس مبنی بر پاسخ است او میان استرس و عامل به وجود آورنده ی آن تفاوت قائل شد و سازگاری عمومی را مطرح کرد از سویی دیگر گروهی در تعریف استرس تأکید بر محرک دارند. در مورد استرس مبتنی بر محرک چنین گفته می شود که استرس از محیط فرد ناشی می[1] شود و واکنش به منابع خارجی استرس نامیده می شود درعین حال مدل های تعاملی هم مطرح شده اند دراین مدل ها دو جنبه ی محرک و پاسخ استرس در نظر گرفته می شوند که بنابراین استرس طی یک رابطه ی خاصی بین شخص و محیطش اتفاق می افتد در این مدل به فرد به عنوان عنصری فعال در مقابل جریان استرس نگریسته می شود ( به نقل از ذوالفقاری، ١٣٧٦) .
بنابراین می توان گفت این مدل قابل قبول تر به نظر می رسد زیرا ترس زا بودن یا نبودن یک موقعیت به درک فرد از آن شرایط بستگی دارد ممکن است برای فردی صحبت کردن در مقابل دیگران استرس زا باشد و برای شخص دیگر این چنین نباشد که در اینجا به نقش تفاوت های فردی پی برده می شود. که در نوجوانان این تفاوتهای فردی می تواند تحت تأثیر شیوه های مختلف فرزند پروری والدین بوده باشد والدین با رفتارهای خویش در مقابله با استرس و شرایط استرس زا و همچنین با توجه به کیفیت روابطی که با فرزندان خود دارند می توانند بر شیوه های مقابله با استرس فرزندان خود تأثیر گذار باشند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | zip |
حجم فایل | 38143 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 185 |
اگر دنبال خلاص شدن از استرس هستید حتما این فایل را گوش کنید و یک زندگی خوب و آرام را تجربه کنید.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 97 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 56 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
اضطراب و استرس
2-1 مقدمه
امروزه اضطراب و دلواپسی برای میلیونها انسان به صورت مشکلی غیر قابل حل و خسته کننده درآمده است، ولی باید در نظر داشت که نگرانیها همه مخرب نیستند و به کمک یک برنامهریزی دقیق میتوان آن ها را از بین برد .نگرانی مفرط یا به عبارت دیگر – دلشوره– یک بیماری روحی است که باعث میشود سلامتی جسمی به خطر بیفتد. نگرانیها اغلب نتیجه تعبیر نادرست افراد از حقیقت است .ما می توانیم روح حقیقتگرایی و واقعبینی را به طرق مختلف در خودمان تقویت کنیم. روانشناسان چنین معتقدند که: «هیچ وقت در خلوت خویش نباید به اضطراب و نگرانی فکر کرد».
اضطراب عبارت است از یک عامل ناشناخته و نامعلوم که موجب پریشانی فکر و گاه باعث بروز علائم احساس خطر از جمله تپش قلب و رنگپریدگی میشود. در فرآیند اضطراب بر خلاف ترس طبیعی، یک عامل حقیقی ترسآور یا خطرناک یا آسیب رسان وجود ندارد بلکه فقط به طور خودکار و ناخود آگاه ذهن آدمی دچار احساس خطر میشود و هرگاه ذهن در اثر تنشهای روانی و استرسهای عصبی و حوادث ناخوشایند و ناگواری که در زندگی مکرراً برایمان رخ میدهد از روال عادی خارج شود و حساسیت بیش از حد به رخدادهای آتی و احتمالی پیدا کند دچار اضطراب میشویم. علل پیدایش اضطراب عوامل وراثتی، تجربههای تلخ سالهای گذشته و محیط ناآرام و عصبی است. اثرات مخرب آن بر تفکر باعث اختلال در تمرکز حواس میشود، قدرت تصمیمگیری و اراده را از انسان سلب میکند، او را بدبین میسازد و باعث میشود که انسان دیگر فرد مثمرثمر و سودمندی نباشد (کاپلان[1]،2007، ص 988).
اختلال افسردگی[2] اساسی یکی از شایعترین تشخیصهای روانپزشکی است که مشخصه آن خلق افسرده و با احساس غمگینی، اعتماد به نفس پایین و بیعلاقگی به هر نوع فعالیت و لذت روزمره مشخص میشود؛ چیزی که از آن به عنوان «سرماخوردگی روانی» یاد میشود. افسردگی مجموعهای از حالات مختلف روحی و روانی است که از احساس خفیف ملال تا سکوت و دوری از فعالیت روزمره بروز میکند.
افسردگی و اضطراب از شایع ترین بیماریهای روانپزشکی به شمار میرود. بهطور آماری از هر پنج زن، سه زن و از هر پنج مرد دو مرد در طول عمر دچار عارضهی افسردگی و اضطراب میشوند. این بیماریها جزو بیماریهای مزمن و گاه ناتوانکننده هستند که در صورت عدم درمان باعث اختلال در عملکرد اجتماعی، فردی، شغلی و زناشویی بیمار میشوند. از جمله علایم شایع در بیماری افسردگی، کاهش سطح انرژی، احساس بیحسی و ضعف، احساس یأس و ناامیدی، عدم احساس لذت، انزوا طلبی، اختلال درتمرکز و حافظه، اختلال در اشتها، وزن و خواب، اختلال در عملکرد جنسی، دل مشغولی با احساس گناه، خود سرزنشگری و گاه خودکشی است (طاهری،1388،ص24).
در مورد عارضهی اضطراب، بیمار در بسیاری از مواقع با علایم جسمی مانند تهوع، استفراغ، اسهال، تپش قلب، احساس تنگینفس، دردهای قفسهسینه با دردهای جسمی بدون علت در اندامها، سر درد، بی خوابی، سرگیجه و سبکی در سر، تعریق، لرزش و مورمور شدن اندامها، عدم تمرکز، اختلال حافظه، ناراحتی گوارشی به صورت احساس نفخ، یبوست و دردهای گوارشی و تکرر ادراری به پزشک مراجعه میکند.
بیماران مضطرب همچنین دچار علایم احساس لقمه در گلو، دلشوره، نگرانیهای بدون علت و اختلال خواب، اشتها و عملکرد جنسی هستند. بسیاری از این بیماران به علت شکایات جسمی به کلینیکهای داخلی یا جراحی مراجعه میکنند و در مورد وضعیت خود دچار نگرانیهای شدید هستند. بیماریهای اضطرابی شامل چندین اختلال هستند؛ از جمله وسواسهای فکری و عملی به صورت افکار مزاحم و تکراری و شدید آزاردهنده که بیمار در مورد آن احساس گناه میکند و در بسیاری موارد از بازگو کردن آن امتناع میورزد. در مواردی بیمار برای خلاصی از این افکار مزاحم نیاز به صرف انرژی یا انجام اعمال تکراری که برای سایرین بیمعنی است دارد. نوع دیگر اضطراب به صورت حملات ترس شدید و بدون علت است که بیمار بهطور ناگهانی دچار حملات ترس و وحشت شدید و احساس مرگ یا سکته میشود و در مواقع عادی بیمار همیشه نگران تکرار این حالت است. در بسیاری مواقع بیمار به علت از خروج از خانه به تنهایی یا احساس عدم کنترل در جاهای شلوغ خانه نشین می شود. نوع شایع دیگر اضطراب، ترس از حضور در جمع، حیوانات، حشرات، ارتفاع، فضای بسته یا آسانسور، خون و تزریق است (گله برگ، به نقل از پورافکاری،1371، ص216).
از انواع دیگر اضطراب عمومی احساس بیقراری، عصبانیت، خلق گرفته، عدم تمرکز، احساس سنگینی، درد در اندامها، احساس خستگی و اختلال در خواب است.این حالات خصوصاً در خانمها در زمانهای خاص مانند عادات ماهانه، پس از زایمان، سقط و دوران یائسگی شایعتر است.بیماران مبتلا به اضطراب و افسردگی از اختلالات شناختی مانند احساس منفی از خود، عملکرد خود و آیندهی خود که موجب عدم اعتماد به نفس میشود رنج میبرند. از مشکلات دیگر این بیماران تفکر خوب و بد است که تمام افراد و مسایل زندگی را به صورت خوب مطلق یا بد مطلق میبینند (کاپلان،2007، ص991).
این بیماران حتی در مورد مسایلی که به آنها ربطی ندارد خود را مقصر دانسته و سرزنش میکنند. این بیماران موفقیتهای خود را کوچک و بیارزش میشمارند و شکست خود را بزرگ و به تمام زندگی بسط میدهند و این مسأله احساس بیارزشی و عدم اعتماد به نفس را برای آنها به دنبال دارد.
2-2 مبانی نظری و ادبیات پژوهش
2-2-1 تاریخچه اضطراب
اختلالات اضطراب[3] بشری که در نوشتهجات طبی آمده است، گروه ناهمگن از سندروهای بالینی و تعریفها را در بر میگیرد. از نظر تاریخی، اصطلاحاتی نظیر، خستگی شدید عضو قلب و در قلب تحریک پذیر و «نوروز قلبی» و «سندرم فعالیت» و «آستنی عصبی عروقی» همه برای توصیف اختلالات فرض اضطراب که در آنها تنگینفس، تپش قلب، خستگی عدم تحمل فعالیت و اشتغال ذهنی با حالات جسمی علائم عمده اختلال را تشکیل میدادهاند، مورد استفاده قرار گرفتهاند، نور آستنی یا خستگی عصبی یکی دیگر از اصطلاحاتی است که برای اختلالات اضطراب فراوان بکار رفته است. نوروز اضطراب که بهوسیله فروید بکار رفت. برای متجاوز از چهل سال بر چسب عمده برای اختلالات اضطراب بود (کراز،به نقل از منصور،1368).
برای اولین بار پزشک آمریکایی بهنام بیرد[4] سال (1869) نور آستنی را تعریف کرد. بیمارانی که امروز آنها را مبتلا به نوروز اضطراب میشناسیم در نور استنی بیرد گنجانده میشود. معهذا برخی از بیماران مبتلا به هیستری و یا وسواس بیشتر در تعاریف او جا میگیرد بعد از او داکوستا[5] در سال (1871) سندرم خلل تحریکپذیری را گزارش داد.
فروید[6] در سال (1898) نوروز اضطراب را بهعنوان یک واحد بالینی از پسیکاستنی بازشناخت علامت اصلیاین بیماری نگرانی، اضطراب و دلهره میباشد که هر سه عملیات مختلفی از یک کیفیت اساسی است که به احساس پریشانی، انتظار خطری تربیت الوقوعها و احساسهای بدنی همراه است (گلبرگ،1368- ص59).
نوروز حالت اضطراب به طور عمده اختلال افراد جوان است که شروع آن معمولاً در اواسط دهه سوم عمر است و بهطور متوسط بیمار قبل از مراجعه برای درمان 5 سال علائم اضطراب را داشته است. شیوع حالات اضطراب در جمعیت نرمال در انگلستان و آمریکا 2 تا 5/4% ذکر گردیده است. معهذا این ارقام اطلاعاتی در مورد شدت علائم و درجه ناتوانی اجتماعی حاصل از این اختلال بدست نمیدهد.
اختلالات اضطراب در 14% بیماران قلبی و 2% بیماران جراحی شده مشاهده شده است. اختلالات اضطراب بهنظر میرسد که در کار طبابت خوب شناخته نمیشوند. عدم تشخیص اضطراب بدون تردید تا حدودی مربوط به این واقعیت است که اغلب علایم جسمی بارزترین خصوصیات حالات اضطراب را تشکیل می دهند. علت دیگر این است که بیمار مضطرب اغلب خود را مبتلا به یک اختلال جسمی تصور نموده و بیشتر به درمانگاه داخلی مراجعه میکنند تا مراکز بهداشت روانی (طریقتی،1367،ص53).
اضطراب کلی از شایعترین مسائلی است که در کار طبابت با آن برخورد میشود تخمین زده میشود که عمده بیماران را مبتلا به اختلال اضطراب مزمن نسبت به پزشکان 40 بر یک است و 30% کسانیکه پزشک عمومی مراجعه مینمایند از این ناراحتی در عزابند تشخیص افتراقی و ارزیابی طبیب عمومی در مورد اضطراب با رنگین کمانی از عوامل بیولوژیکی و انسانی روبرو است.
نقش پزشک ارزیابی تشخیص کامل در عین حال تعادلی است که بی جهت به قیمت نادیده گرفتن عوامل روانی و محیطی مهم روی جزء زیستی طبی موضوع تکیه نکند. حفظ این تعادل چندان آسان نیست در یک قطب پزشکی در خطر نادیده گرفتن علل پنهانی است در قطب دیگر ناتوانی در شناخت عوامل ایجادکننده روانی رفتاری و اجتماعی است. ممکن است منجر به یک سری مراجعات مکرر و بی حاصل گردد که اغلب استفاده از انواع دارو و آزمایشات گرانقیمت را به همراه دارد (مهریار،1373،ص38).
[1] Coplan
[2] Depression disorder
[3] Anxiety disorder
[4] Bird
[5] Dakusta
[6] Froid
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 55 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 87 |
*مقاله پژوهش درباره اضطراب*
چکیده:
موضوع پژوهش حاضر،و بررسی و مقایسه میزان اضطراب کلی دانش آموزان دختر و پسر محروم از پدر که مادرشان ازدواج مجدد کرده اند و آنهایی که مادرشان بعد از فوت پدر ازدواج مجدد نکرده اند وهمچنین دانش آموزان دخترو پسر دارای هر دو والد اصلی، می باشد که این افراد در پایه سوم راهنماییو در محدوده سن16-14سال قرار گرفته اند و نمونه گیری بصورت تصادفی از کلیه مدارس راهنمایی دخترانه و پسرانه شهر تهران در سال تحصیلی84-83 انجام گرفته است 0
بررسی و مقایسه به وسیله اجرای آزمون اضطراب آر0بی0کتل صورت گر فته است وهمچنین پرسشنامه ای به منظورتفکیک دانش آموزان محروم از پدرکه مادرشان ازدواج مجدد کرده اندودانش آموزان محروم از پدرکه مادرشان ازدواج مجدد نکرده اند همچنین بررسی نظارت آنها دراین امر تهی هشده واز دانش آموزان خواسته شد که پس از اتمام پاسخگویی به آزمون به سوالات این پرسشنامه جواب دهند.
سرانجام اینکه فرض کلی پژوهش مبنی بر معناداربودن تفاوت میزان اضطراب دانش آموزان محروم از پدرکه مادرشان ازدواج مجدد کرده اند وآنهایی که مادرشان ازدواج مجدد نکرده اند تایید نشد0 البته بین میانگین این دو گروه تفاوت وجودداشت بطوریکه میانگین اضطراب گروه اول کمتر ازمیانگین اضطراب گروه دوم بود0 ولی دوفرض دیگر پژوهش مبنی برتفاوت میزان اضطراب دوگروه ذکرشده دربالا بادانش آموزان دارای هردو والدتایید شد0 همچنین مطابق بانتایج پاسخهای دانش آموزان به پرسشنامه دوم اینطور گزارش می شودکهاکثرا" باامرازدواج مجدد مادرمخالف بوده وآنهایی که مادرانشان ازدواج مجدد کرده اند دلیل این امررابیشتراصرار اطرافیان می دانند.
تقدیم به : پدرومادرم، عزیزانی که وجودشان برایم همه مهرووجودم برایشان همه رنج ، آنان که فروغ نگاهشان، گرمی وروشنی رویشان سرمایه های زندگی ام بوده وخواهد بود.
خواهرانم، که محبت هایش را هرگز فراموش نخواهم کرد
تقدیر:
اینک که به لطف ایزدمنان موفق شدم دوره به یادماندنی دانشگاه راپشت سربگذارم برخودلازم می دانم که به رسم ادب
وسنت نیکوی سپاس ازتمام اساتید بزرگواری که توفیق شاگردی درمحضرشان راداشته ام سپاسگزاری نمایم بویژه ازاستاد محترم وعزیزم جناب آقای سعید بهشتی که درانجام این
پژوهش مراازراهنماییهاوحمایتهای بی دریغ خویش بهره مند ساخته اند کمال تشکر و قدردانی رادارم.
فصل اول
بیان مسئله
مقدمه
ازدواج مسئله مهمی است که بسیار سفارش شده است زن ومرد افریده شده اند تا درکنار یکدیگر قرار گرفته وآرامش یابند . زن ومردی که هر کدام تنها زندگی می کنند می توانند باازدواج به افق تازه ای از زندگی دست یافته و بامشارکت یکدیگر بسیاری از مشکلاتشان را که شاید به تنهایی از عهده حل انها بر نمی امد ند را حل کنند وهمچنین از نظر سلامت روانی نیز تامین می شوند.هر چند ممکن است بعضی از ازدواج ها سرانجام خوشایندی نداشته باشد.
و کانون به علت های مختلف از هم بهپاشد ولی در مجموع می توان گفت که در روزگار پر کشمکش امروز ، شاید تنها جای امنی که می توان یافت محیط خانه و زندگی در کنار افراد خانواده است .
در خانواده علاوه بر حضور زن ومرد که بعد ها نقش مادر وپدر را بر عهده می گیرند ، فرزندانی نیز وجود دارند
که تر بیت وپرورش آنها بسیار حائز توجه واهمیت است وپدر ومادردر قبال این امر نقش اساسی برعهده دارند که باید بامشارکت یکدیگر این نقش راایفا کنند . حال اگر هر یک از آنها در انجام وظیفه خود کوتاهی کنند یا اینکه در محیط خانواده حضورنداشته باشد عوارض ناگواری در پی خواهد داشت که دامنگیر همه اعضای خانواده مخصوصاً فرزندان خواهد شد، چرا که فرزنان والدین خود را تنها تکیه گاه خویش دانسته ودرغیاب آنها ممکن است دچارآسیب های جبران ناپذیری شوند.
عدم حضور والدین می تواند علل های مختلفی همچون طلاق مرگ آنها سفرهایطولانی و... داشته باشد که واکنش فرزندان در قبال هر کدام متفاوت است . آنها ممکن است از والد تنها انتظار زیادی داشته ودائم نگران باشند که آینده آنها چه خواهدشد . وظیفه والد تنها نیز بسیارمشکل می شود چرا که باید در یک لحظه هم نقش پدر را بازی کندوهم مادرراوتمام مسئلولیت های زندگی را به تنهایی به دوش بکشد.ااو باید تصمیم بگیرد که چگونه ازعهده وظایف خود برآید وکوچکترین تصمیم او در مورد اداره ی زندگی می تواند تاثیرات عمیقی برکل ساختار خانواده مخصوصافرزندا وسلامت روانی آنها داشته باشد. والدتنها ممکن است تصمیم به ازدواج مجدد بگیردتابتواند بامشارکت همسر جدید خود مشکلات رابهتر حل کند . فرزندان در قبال این امر واکنش های متفاوتی خواهند داشت که البته بر اساس سن وجنس آنها متفاوت می باشد .
البته کیفیت تاثیر ازدواج مجدد هنوز بطور مطلق بیان نشده واحتیاج به بررسی وتحقیقات گسترده ای دارد .
باتوجه به میزان وتعداد زیاد خانواده های تک سرپرست و واکنش های اطرافیان و جامعه در قبال این مسئله به نظر می رسد بایستی ابعاد مختلف آن مور د بررسی قرار گیرد تا شاید نتایج این پژوهشها بتواند پشتوانه تصمیم زنان ومردان همسر از دست داده جهت اخذ مناسب ترین تصمیم ها و تامین بهترین شرایط برای خود و فرزندانشان وهمچنین روشن شدن وظا یف ناپدری ونامادری در برابر فرزندان باشد .
بیان مسئله
درنظام فرهنگی هر جامعه ،نها د خانواده نقش اساسی بر عهده دارد ،امروزه بر خلاف آنچه درگذشت مرسوم بوده ، الگوی تازه ای از مشارکت زن و مرد درانجام امور خانه و تربیت فرزندان پدید آمده است که از آن جمله ،نقش پدر در رسیدگی به فرزندان و دقت در تربیت آنان است . تجربه تازه استفاده از ظر فیت فرزندان توسط پدران نشان داده است که کارکرد آموزشی خانواده دو چندان شده و تعامل والدین -کودکان معنای عمیق تری یافته است (فضائلی هاشمی،1381)
بیشتر ما فکر می کنیم تاثیر گذ اری پدران بر فرزندان خود ،به شکلی مستقیم از طریق ارتباط رو در رو ی روزانه صورت می گیرد و با این تصور عده ای فکر می کنند که تاثیر پدران بر فرزندان کمتر از مادران است زیرا وقت کمتری را با بچه ها می گذرانند .اما چنین تصوری لزوما درست نیست ،پدرانی که به نحو مطلو بی در دسترند ،می توانند الگوی پشتکارو انگیزه موقیعت بیشترفرزند خود باشند ،فرصت مکرربرای مشاهده و پیروی از یک پدرشایسته به رشد توانائی آموزشی و حل مسئله فرزندان کمک می کند( فضائلی هاشمی، 1381)
حذف نقش پدرخانواده فقدان او می تو ا ند عوارض جبران ناپذیری برساخت خانواده، مخصوصا فرزندان داشته باشد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 198 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 127 |
خانواده ، کانون مهر ، محبت و تربیت ومبنای شکل گیری زندگی اجتماعی است. وبنیادی ترین و اصلی ترین شکل و جزء اجتماعی است. جامعه سالم در گرو سلامت خانواده و تحقق سلامت آن مشروط به برخورداری اعضای آن از سلامت روانی است و هر جامعه ای برای تداوم و بقای خود نیاز به حفظ و بسط ارزش های خود در قالب خانواده دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه بین اضطراب و افسردگی با تعارضات زناشویی در مراجعین به مراکز مشاوره و مددکاری ناجا در شهر کرمانشاه می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افرادیست که در سال 1393 برای بررسی و رفع تعارضات زناشویی واختلافات خانوادگی خود به دوایر مشاوره ومددکاری نیروی انتظامی درسطح شهر کرمانشاه مراجعه کرده بودند. از میان آنها تعداد 100 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ودر دسترس انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه اضطراب کتل، مقیاس افسردگی بک و پرسشنامه تعارضات زناشویی(MCQ) استفاده گردیده است . طرح پژوهش از نوع همبستگی است و برای تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های آماری ضریب همبستگی پیرسون ، تحلیل رگرسیون وآزمون Tاستفاده شده است. نتایج تجزیه وتحلیل یافته ها نشان داد که بین اضطراب وافسردگی با تعارضات زناشویی همبستگی مثبت معنا داری وجود دارد(P≤0/01). و افسردگی واضطراب ،تعارضات زناشویی را پیش بینی می کنند. ازنتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که تعارضات زناشویی عامل افزایش افسردگی واضطراب در بین زوجین است.
واژه های کلیدی : تعارضات زناشویی- اضطراب - افسردگی
فهرست مطالب
چکیده. 1
فصل یکم: مقدمه پژوهش
1-1 مقدمه. 3
1-2 بیان مسأله. 6
1-3 اهمیت و ضرورت پژوهش. 8
1-4 اهداف پژوهش. 11
1-4-1 هدف اصلی. 11
1-4-2 اهداف فرعی. 11
1-5 سؤالات پژوهش. 11
1-6 تعاریف اصطلاحات ومفاهیم. 12
1-6-1 تعاریف نظری. 12
1-6-2 تعاریف عملیاتی. 13
فصل دوم: پیشینه تحقیق
2-1 پیش درآمد. 15
2-2 اضطراب. 15
2-2-1 ماهیت اختلال های اضطرابی. 16
2-2-2 اختلال وحشتزدگی. 17
2-2-3 آگورافوبی. 17
2-2-3-1 فوبی خاص. 18
2-2-3-2 فوبی اجتماعی. 18
2-2-4 اختلال اضطراب فراگیر. 18
2-2-5 اختلال وسواس فکری-عملی. 19
2-2-6 اختلال استرس حاد و استرس پس از آسیب. 20
2-2-7 نظریه های روانشناختی در مورد اضطراب. 21
2-2-7-1 نظریه های روان پویایی. 21
2-2-7-2 نظریه رفتاری. 22
2-2-7-3 نظریه فیزیولوژیک. 22
2-2-7-4 نظریه پدیدار شناختی و وجودی. 23
2-3 افسردگی. 23
2-3-1 افسردگی چیست. 26
2-3-2 حالات افسردگی. 27
2-3-3 تاریخچه افسردگی. 28
2-3-4 طبقه بندی افسردگی. 28
2-3-4-1 اختلال های خلقی یک قطبی. 28
2-3-4-2 اختلال افسردگی اساسی. 29
2-3-4-3 اختلال افسرده خویی(دیس تایمی). 29
2-3-4-4 اختلال خلق ادواری. 29
2-3-4-5 اختلال دوقطبی. 30
2-3-5 شیوع افسردگی. 32
2-3-6 افسردگی درون زاد در مقابل افسردگی واکنشی. 33
2-3-7 افسردگی فصلی. 33
2-3-8 تشخیص افتراقی برای افسردگی. 34
2-3-9 منظور از افسردگی حاد یا گذرا چیست. 35
2-3-10 حملات افسردگی. 36
2-3-11 ملاک های تشخیص برای انواع افسردگی. 37
2-3-12 دیدگاههای موجود در مورد افسردگی. 41
2-3-12-1 دیدگاه زیست شناختی. 41
2-3-12-2 دیدگاه روان پویشی. 41
2-3-12-3 دیدگاه رفتاری. 42
2-3-12-4 دیدگاه شناختی. 43
2-4 تعارضات زناشویی. 45
2-4-1 ابعاد تعارض. 49
2-4-2 تعارضات خانوادگی چرا؟. 50
2-4-3 مفهوم تعارض. 51
2-4-4 تعاریف تخصصی متعددی از تعارض. 52
2-4-5 تعارض زناشویی از نظر وایل. 52
2-4-6 دیدگاههای تعارض. 52
2-4-6-1 دیدگاه سنتی. 53
2-4-6-2 دیدگاه روابط انسانی. 53
2-4-6-3 دیدگاه تعاملی. 53
2-4-7 عقاید مثبت ومنفی نسبت به تعارض ازنظر ویلموت وهاکر. 53
2-4-8 هشت کارکرد مثبت تعارض از نظر ترنر. 54
2-4-9 عوامل تعارض. 54
2-4-10 زمینه های تعارضات زناشویی. 55
2-4-11 مراحل تشدید تعارض زناشویی. 56
2-5 الگوهای ارتباطی. 57
2-6تجزیه وتحلیل تعارض. 58
2-7 روش های حل تعارض . 58
2-8 سبک ها و استراتژی های حل تعارض. 59
2-9 چهار سوال اساسی در حل تعارضات. 60
2-10تأثیر اضطراب بر روابط و تعارضات زناشویی. 62
2-11 پیشینه تحقیق. 65
2-11-1 پژوهش های داخلی. 65
2-11-2 پژوهش های خارجی. 71
فصل سوم: روش پژوهش
3-1 پیش درآمد. 76
3-2 روش پژوهش. 76
3-3 معرفی متغیرها. 76
3-4 جامعه آماری. 76
3-5 جامعه نمونه و روش نمونه گیری. 76
3- 6 ابزار پژوهش. 77
3-7 شیوه اجرا. 79
3-8 روش تجزیه وتحلیل داده ها. 79
فصل چهارم: یافته های پژوهش
4-1 پیش درآمد. 81
4-2 آمار توصیفی. 81
4-3 جداول ونمودارها. 82
4-3-1 جداول ونمودارهای فراوانی جمعیت شناختی پاسخ دهندگان به پرسشنامه. 82
4-4 آماراستنباطی. 86
4-5 روش آزمون سؤالات پژوهش. 86
4-6 تجزیه وتحلیل سؤالاتپژوهش. 87
4-7 خلاصه تجزیه وتحلیل ها و آزمون، به تفکیک هر سؤال. 87
4-7-1 آزمون سؤال اول. 87
4-7-2 آزمون سؤال دوم. 89
4-7-3 آزمون سؤال سوم. 91
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
5-1 پیش درآمد. 93
5-2 بررسی سؤال ها. 93
5-3 مقایسه نتایج سؤالات باپژوهش های قبلی. 95
5-4 نتیجه گیری از نظر نگارنده. 96
5-5 محدودیتهای پژوهش. 96
5-6 پیشنهادهای پژوهشی. 97
5-6 پیشنهادهای کاربردی. 97
منابع و ماخذ. 98
پیوستها. 104
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول (2-1): فهرست نشانه های بالینی افسردگی. 31
جدول (2-2): ملاک تشخیصیDSM-IV-IR برای دوره افسردگی. 37
جدول (2-3): ملاک تشخیصیDSM-IV-IRبرای دوره مانی. 39
جدول (2-4): تفاوت های بالینی میان افسردگی وشیدایی. 40
جدول (2-5): خطاهای شناختی بک. 44
جدول (3-1): درجات وسطوح افسردگی در پرسشنامه افسردگی بک. 78
جدول (4-1): جنسیت پاسخ گویان. 82
جدول (4-2): وضعیت تأهلپاسخگویان. 82
جدول (4-3): سنپاسخگویان. 83
جدول (4-4): تحصیلاتپاسخگویان. 83
جدول (4-5): فراوانی متغیرهای افسردگی،اضطراب وتعارضات زناشویی 84
جدول (4-6): ضریب همبستگی وسطح معنی داری وتعداد داده ها بین دو متغیر اضطراب وتعارضات. 88
جدول (4-7): ضریب همبستگی ، ضریب تعیین و میزانT وسطح معنی داری اضطرابوتعارضات. 89
جدول (4-8): ضریب همبستگی وسطح معنی داری وتعداد داده ها بین دو متغیر افسردگیوتعارضات. 90
جدول (4-9): ضریب همبستگی ، ضریب تعیین و میزانTوسطح معنی داری افسردگیوتعارضات. 90
جدول (4-10): رگرسیون جهت پیش بینی تعارضات زناشویی براساس افسردگی و اضطراب. 91
جدول (4-11):ضرایب رگرسیون مرتبط با پیش بینی تعارضات زناشویی براساس افسردگی و اضطراب…. 91
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
نمودار (4-1): نمودار منحنی طبیعی. 87
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 198 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 127 |
خانواده ، کانون مهر ، محبت و تربیت ومبنای شکل گیری زندگی اجتماعی است. وبنیادی ترین و اصلی ترین شکل و جزء اجتماعی است. جامعه سالم در گرو سلامت خانواده و تحقق سلامت آن مشروط به برخورداری اعضای آن از سلامت روانی است و هر جامعه ای برای تداوم و بقای خود نیاز به حفظ و بسط ارزش های خود در قالب خانواده دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه بین اضطراب و افسردگی با تعارضات زناشویی در مراجعین به مراکز مشاوره و مددکاری ناجا در شهر کرمانشاه می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افرادیست که در سال 1393 برای بررسی و رفع تعارضات زناشویی واختلافات خانوادگی خود به دوایر مشاوره ومددکاری نیروی انتظامی درسطح شهر کرمانشاه مراجعه کرده بودند. از میان آنها تعداد 100 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ودر دسترس انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه اضطراب کتل، مقیاس افسردگی بک و پرسشنامه تعارضات زناشویی(MCQ) استفاده گردیده است . طرح پژوهش از نوع همبستگی است و برای تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های آماری ضریب همبستگی پیرسون ، تحلیل رگرسیون وآزمون Tاستفاده شده است. نتایج تجزیه وتحلیل یافته ها نشان داد که بین اضطراب وافسردگی با تعارضات زناشویی همبستگی مثبت معنا داری وجود دارد(P≤0/01). و افسردگی واضطراب ،تعارضات زناشویی را پیش بینی می کنند. ازنتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که تعارضات زناشویی عامل افزایش افسردگی واضطراب در بین زوجین است.
واژه های کلیدی : تعارضات زناشویی- اضطراب - افسردگی
فهرست مطالب
چکیده. 1
فصل یکم: مقدمه پژوهش
1-1 مقدمه. 3
1-2 بیان مسأله. 6
1-3 اهمیت و ضرورت پژوهش. 8
1-4 اهداف پژوهش. 11
1-4-1 هدف اصلی. 11
1-4-2 اهداف فرعی. 11
1-5 سؤالات پژوهش. 11
1-6 تعاریف اصطلاحات ومفاهیم. 12
1-6-1 تعاریف نظری. 12
1-6-2 تعاریف عملیاتی. 13
فصل دوم: پیشینه تحقیق
2-1 پیش درآمد. 15
2-2 اضطراب. 15
2-2-1 ماهیت اختلال های اضطرابی. 16
2-2-2 اختلال وحشتزدگی. 17
2-2-3 آگورافوبی. 17
2-2-3-1 فوبی خاص. 18
2-2-3-2 فوبی اجتماعی. 18
2-2-4 اختلال اضطراب فراگیر. 18
2-2-5 اختلال وسواس فکری-عملی. 19
2-2-6 اختلال استرس حاد و استرس پس از آسیب. 20
2-2-7 نظریه های روانشناختی در مورد اضطراب. 21
2-2-7-1 نظریه های روان پویایی. 21
2-2-7-2 نظریه رفتاری. 22
2-2-7-3 نظریه فیزیولوژیک. 22
2-2-7-4 نظریه پدیدار شناختی و وجودی. 23
2-3 افسردگی. 23
2-3-1 افسردگی چیست. 26
2-3-2 حالات افسردگی. 27
2-3-3 تاریخچه افسردگی. 28
2-3-4 طبقه بندی افسردگی. 28
2-3-4-1 اختلال های خلقی یک قطبی. 28
2-3-4-2 اختلال افسردگی اساسی. 29
2-3-4-3 اختلال افسرده خویی(دیس تایمی). 29
2-3-4-4 اختلال خلق ادواری. 29
2-3-4-5 اختلال دوقطبی. 30
2-3-5 شیوع افسردگی. 32
2-3-6 افسردگی درون زاد در مقابل افسردگی واکنشی. 33
2-3-7 افسردگی فصلی. 33
2-3-8 تشخیص افتراقی برای افسردگی. 34
2-3-9 منظور از افسردگی حاد یا گذرا چیست. 35
2-3-10 حملات افسردگی. 36
2-3-11 ملاک های تشخیص برای انواع افسردگی. 37
2-3-12 دیدگاههای موجود در مورد افسردگی. 41
2-3-12-1 دیدگاه زیست شناختی. 41
2-3-12-2 دیدگاه روان پویشی. 41
2-3-12-3 دیدگاه رفتاری. 42
2-3-12-4 دیدگاه شناختی. 43
2-4 تعارضات زناشویی. 45
2-4-1 ابعاد تعارض. 49
2-4-2 تعارضات خانوادگی چرا؟. 50
2-4-3 مفهوم تعارض. 51
2-4-4 تعاریف تخصصی متعددی از تعارض. 52
2-4-5 تعارض زناشویی از نظر وایل. 52
2-4-6 دیدگاههای تعارض. 52
2-4-6-1 دیدگاه سنتی. 53
2-4-6-2 دیدگاه روابط انسانی. 53
2-4-6-3 دیدگاه تعاملی. 53
2-4-7 عقاید مثبت ومنفی نسبت به تعارض ازنظر ویلموت وهاکر. 53
2-4-8 هشت کارکرد مثبت تعارض از نظر ترنر. 54
2-4-9 عوامل تعارض. 54
2-4-10 زمینه های تعارضات زناشویی. 55
2-4-11 مراحل تشدید تعارض زناشویی. 56
2-5 الگوهای ارتباطی. 57
2-6تجزیه وتحلیل تعارض. 58
2-7 روش های حل تعارض . 58
2-8 سبک ها و استراتژی های حل تعارض. 59
2-9 چهار سوال اساسی در حل تعارضات. 60
2-10تأثیر اضطراب بر روابط و تعارضات زناشویی. 62
2-11 پیشینه تحقیق. 65
2-11-1 پژوهش های داخلی. 65
2-11-2 پژوهش های خارجی. 71
فصل سوم: روش پژوهش
3-1 پیش درآمد. 76
3-2 روش پژوهش. 76
3-3 معرفی متغیرها. 76
3-4 جامعه آماری. 76
3-5 جامعه نمونه و روش نمونه گیری. 76
3- 6 ابزار پژوهش. 77
3-7 شیوه اجرا. 79
3-8 روش تجزیه وتحلیل داده ها. 79
فصل چهارم: یافته های پژوهش
4-1 پیش درآمد. 81
4-2 آمار توصیفی. 81
4-3 جداول ونمودارها. 82
4-3-1 جداول ونمودارهای فراوانی جمعیت شناختی پاسخ دهندگان به پرسشنامه. 82
4-4 آماراستنباطی. 86
4-5 روش آزمون سؤالات پژوهش. 86
4-6 تجزیه وتحلیل سؤالاتپژوهش. 87
4-7 خلاصه تجزیه وتحلیل ها و آزمون، به تفکیک هر سؤال. 87
4-7-1 آزمون سؤال اول. 87
4-7-2 آزمون سؤال دوم. 89
4-7-3 آزمون سؤال سوم. 91
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
5-1 پیش درآمد. 93
5-2 بررسی سؤال ها. 93
5-3 مقایسه نتایج سؤالات باپژوهش های قبلی. 95
5-4 نتیجه گیری از نظر نگارنده. 96
5-5 محدودیتهای پژوهش. 96
5-6 پیشنهادهای پژوهشی. 97
5-6 پیشنهادهای کاربردی. 97
منابع و ماخذ. 98
پیوستها. 104
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول (2-1): فهرست نشانه های بالینی افسردگی. 31
جدول (2-2): ملاک تشخیصیDSM-IV-IR برای دوره افسردگی. 37
جدول (2-3): ملاک تشخیصیDSM-IV-IRبرای دوره مانی. 39
جدول (2-4): تفاوت های بالینی میان افسردگی وشیدایی. 40
جدول (2-5): خطاهای شناختی بک. 44
جدول (3-1): درجات وسطوح افسردگی در پرسشنامه افسردگی بک. 78
جدول (4-1): جنسیت پاسخ گویان. 82
جدول (4-2): وضعیت تأهلپاسخگویان. 82
جدول (4-3): سنپاسخگویان. 83
جدول (4-4): تحصیلاتپاسخگویان. 83
جدول (4-5): فراوانی متغیرهای افسردگی،اضطراب وتعارضات زناشویی 84
جدول (4-6): ضریب همبستگی وسطح معنی داری وتعداد داده ها بین دو متغیر اضطراب وتعارضات. 88
جدول (4-7): ضریب همبستگی ، ضریب تعیین و میزانT وسطح معنی داری اضطرابوتعارضات. 89
جدول (4-8): ضریب همبستگی وسطح معنی داری وتعداد داده ها بین دو متغیر افسردگیوتعارضات. 90
جدول (4-9): ضریب همبستگی ، ضریب تعیین و میزانTوسطح معنی داری افسردگیوتعارضات. 90
جدول (4-10): رگرسیون جهت پیش بینی تعارضات زناشویی براساس افسردگی و اضطراب. 91
جدول (4-11):ضرایب رگرسیون مرتبط با پیش بینی تعارضات زناشویی براساس افسردگی و اضطراب…. 91
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
نمودار (4-1): نمودار منحنی طبیعی. 87
دسته بندی | اقتصاد |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 32 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 30 |
*مقاله امنیت شغلی و با رویکرد ایمنی و سلامت*
امنیت شغلی با رویکرد ایمنی و سلامت و نقش آن در نگهداری کارکنان سازمان
چکیده
این مقاله به بررسی یکی از عوامل مهم نگهداری کارکنان یعنی ایمنی و سلامت حرفهای میپردازد. در ابتدا تعریف و مفاهیم مربوط ارائه میشود و سپس روشهای متداول بررسی و اقدام در زمینه بهداشت و ایمنی محیط کار نام برده شده و به قوانین ایمنی و سلامت حرفهای در ایران اشاره میگردد. همچنین فرهنگ، سخت افزار و سیستمها که عوامل کلیدی در ایمنی و سلامت حرفهای هستند مورد بررسی قرار میگیرند. مواردی راهنما به منظور ارزیابی عملکرد ایمنی و سلامت ارائه میشود. انواع برنامههای ایمنی بر مبنای مشوق و برمبنای رفتار تحلیل میشوند. بعد از این مطالب استرس مرد بررسی قرار میگیرد. پس از تعریف استرس و عوامل بوجود آورنده آن، عواملی که بر آن اثر گذاشته و از آن اثر میپذیرند، بررسی شده و سپس راهکارهایی در چارچوب مدیریت استرس برای بهینه کردن آن ارائه میشود.
1- مقدمه
یکی از رسالتهای اساسی مدیریت منابع انسانی نگهداری کارکنان توانمند میباشد. از آنجا که اقدامات نگهداری، مکملی بر سایر اقدامات و فرایندهای مدیریت منابع انسانی است، حتی اگر عملیات کارمندیابی، انتخاب، انتصاب و سایر اقدامات پرسنلی به نحو بایسته انجام شود بدون توجه کافی به امر نگهداری نتایج حاصل از اعمال مدیریت چندان چشمگیر نخواهد بود. نظام نگهداری منابع انسانی ابعاد متعددی را شامل میشود که میتوان آنها را به دو دسته تقسیم نمود: دسته اول در رابطه با حفظ و تقویت جسم کارکنان است مانند برقراری بهداشت و ایمنی در محیط کار، اجرای برانامههای ورزش و تندرستی و بعضی خدمات مشابه. دسته دوم شامل مواردی است که تقویتکننده روحیه علاقمندی کارکنان به کار و محیط کار میباشد مانند خدمات بیمه و بازنشستگی و خدمات پرسنلی. در صورت داشتن توجه و بکارگیری این موارد امنیت شغلی در کارکنان ایجاد شده و به رضایت شغلی آنها منتهی میشود که این امر خود از اهمیت بسزایی برخوردار است.
در مقاله حاضر تأکید اصلی بر روی موارد دسته اول است به این صورت که در ابتدا در مورد اصطلاحات ایمنی و سلامت و جنبههای قانونی آن بحث میشود و در ادامه به برنامهها و راهکارهای مدیریت ایمنی و سلامت حرفهای پرداخته میشود. در قسمت دوم مقاله بحث سلامت کارکنان با توجه به عامل کلیدی استرس در محیط کار با تمرکز بر روی شناخت و بهینه سازی میزان استرس بررسی میشود. در پایان امید است که توجه و بکارگیری مطالب و راهکارهای این مقاله در افزایش ایمنی و سلامت محیط کار، بهینه سازی سطح استرس و ایجاد امنیت شغلی مناسب و در نهایت ایجاد رضایت شغلی موثر باشد که این نیز یکی از عواملی است که در بهبود مستمر و تعالی سازمانها باید در نظر گرفته شود.
2- امنیت شغلی1 در آینده
در آینده و در تجارت تغییرات سریع باعث کوچکتر شدن سازمانها میشود و سازمانها به سمت مجازی شدن پیش میروند. سازمانها به صورت یک هسته مرکزی در میآیند و سایر قسمتها و کارکنان به صورت موقت در اطراف آنها قرار میگیرند و اکثر مردم برای خود کار خواهند کرد. پرداختها به صورت قسمتی از سود خواهد شد و جای دستمزدهای ثابت را میگیرد. کارکنان خود را باید با قراردادهای نامعین و مستقل وفق دهند. در این شرایط کارکنان مجبورند همواره در حال یادگیری باشند که دلیل این وضعیت افزایش روزافزون رقابت است. در آینده امنیت استخدام بر مبنای توانایی کارکنان در ایجاد ارزش افزوده میباشد. با توجه به این عوامل میتوان نتیجه گرفت که در آینده عمده مسئولیت ایمنی و سلامت به عهده کارکنان است (وارن 1996؛ یوسف 1998).
3- تعاریف و مفاهیم ایمنی و بهداشت کار
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 206 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 169 |
نوجوانی دوره ای بین کودکی و بزرگسالی است که او را با زنجیره ای از موانع تحولی و چالش های عدیده ای روبرو میسازد. درابتدا تکالیف طبیعی همچون تحول هویت و دستیابی به استقلال و سازگاری با همسالان وجود دارد. مرحله دوم گذر از کودکی به بزرگسالی است که باتغییرات فیزیولوژیکی در بدن و تحول شناختی مشخص میشود. این مرحله زمانی است که فرد نیازمند انجام نقش های اجتماعی در رابطه با همسالان و افرادی از جنس مخالف، انجام تکالیف مدرسه وتصمیم گیریهایی در رابطه با شغل میباشد (فرایدنبرگ[1]،1997). از آنجا که تغییرات و وجود تکالیف متفاوت نوجوان رادر معرض استرس عدیده ای قرار می دهد، لزوم واهمیت سازگاری و کنار آمدن با این استرس ها در این دوره نمایان میگردد. با توجه به این مقدمه اندکی به راهبردها و مهارتهای کنار آیی می پردازیم. کنار آمدن، متشکل از پاسخهایی (افکار، احساسات واعمالی ) است که فرد در برخورد با موقعیت های مشکل داری که درزندگی روزمره و در شرایط خاص با آنها مواجه میشود، بکار میگیرد. گاهی اوقات مشکلات حل می شوند و گاه در تلاش فردی برای برخورد با محیط مورد اغماض قرار میگیرند (فرایدنبرگ، 1997).
لازاروس[2] (1984) کنار آمدن را شامل کوششهایی به منظور سازگاری و انطباق با شرایط استرس آور در تلاش در جهت کاهش پیامدهای منفی ناشی از منبع استرس می داند.
در زمینه کنار آمدن با استرس[3] ،دو شیوه اصلی کنار آیی وجود دارد. شیوه اول روش متمرکز بر مسئله است یعنی فرد به استرس به عنوان موضوعی حل شدنی و هدف اصلی مینگرد و شیوه دوم روش متمرکز بر هیجان است. یعنی فرد مشکل را حل نمیکند بل سعی در کاهش پیامدهای هیجانی مشکل دارد. شماری از محققین، افرادی را که بوسیله کاهش دادن یا اجتناب کردن با استرس کنار آمده اند را با افرادی که از راهکارهای بیشتر مقابله ای و یا هوشیارانه نظیر جمع آوری اطلاعات و اقدام به عمل استفاده نموده اند، مقایسه کردند (هولاهان[4] و موس[5]، 1987) . در مجموع تحقیقات نشان می دهد که شیوه مقابله نسبت به اجتناب راهکار موفق تری است. افرادی که مستقیما با مشکل مواجه میشوند نه تنها با احتمال بیشتری آن را حل میکنند بلکه برای تحت کنترل درآوردن استرس در آینده بهتر آماده میشوند. در واقع برخی پژوهشها معتقدند، اجتناب مزمن از مشکلات، افراد را در معرض خطر استرس افزوده و شاید مسائل مرتبط با سلامتی قرار دهد (گین[6]، 1995).
مطالعه رود[7]، لونیسون[8] ، تیلسون[9] و سیلی[10] (1990) نشان داد که کنار آیی مسئله مدار[11] (در جهت حل مسئله) با افسردگی ارتباطی نداشت، اما شیوه ناکار آمد گریز رابطه مثبتی با افسردگی همزمان داشته و نیز با سطوح بالاتر افسردگی در آینده بدنبال رویدادهای پراسترس که در طی دو سال بعد رخ داد، همراه بود (گین، 1995).
تفاوتهای فردی نقش مهمی را در فرایندهای استرس و کنار آمدن بازی میکنند یکی از این متغیرها خوش بینی است. خوش بینی[12] رابطه منفی با انکار و فاصله گرفتن از مسئله دارد. خوشبینی تمایل به استفاده از کنار آمدن مسئله مدار و پذیرش استرس زندگی به شیوه ای واقعی دارد (کاسیدی[13]، 1999). به عبارت دیگر عامل کلیدی که افرادی که بطو موثری با مشکلات کنار می آیند را نسبت به کسانی که ممکن است چنین نباشند متمایز میکند، سبک اسنادی[14] آنهاست (آبرامسون[15] و همکاران 1978به نقل از کانینگهام[16]، 2001).
اسنادها، نگرش ها ، باورها و ارزیابیهایی هستند که مردم برای توصیف حوادثی که برایشان اتفاق می افتد، بکار می برند. سبک اسنادی که برای اولین بار در دهه1970 مطرح شد در حقیقت بر مدل درماندگی آموخته شده[17] افسردگی استوار است. اسناد کردن فرایندی منطقی و نظامدار است که طی آن شخص با ارزیابی دقیق از یکسری اطلاعات ودلایل رفتار دیگران را تفسیر میکند. در بعضی موارد ممکن است اسناد صحیح باشد، اما واقعیت این است که در بسیاری موارد این ارزیابی ها، با سوگیریهایی همراه است.
در موارد عدیده ای، افراد اسنادهای اشتباه غیرواقعی، دررابطه با حوادث زندگی شان درنظر میگیرند و این اسنادهای اشتباه به نوبه خود استرس افزوده ومشکلات روانشناختی متعددی را ایجاد نموده و تداوم می بخشند. به عنوان مثال فردی که از پایین بودن عزت نفس رنج می برد، مشکلات و موقعیت های منفی را بطور گسترده ای به دلایل درونی مثل عدم تلاش یاعدم توانایی و حوادث مثبت را به دلایل بیرونی مثل خوش شانسی و ساده بودن تکلیف نسبت میدهد، در حالی که واقعیت چنین نیست. در حقیقت عزت نفس آنها به یک اسناد اشتباه آغشته شده است. بعبارتی عزت نفس آنها پایین است و هیج چیز حتی موفقیت های بزرگ هم نمیتواند آنرا بالا ببرد (بارون[18]،1992،به نقل از هیبت الهی, 1373).
معمولا اسنادهای سببی در سه بخش طبقه بندی می شوند:
1-درونی بودن در برابر بیرونی بودن
2- پایداری در برابر ناپایداری
3- کلی بودن در مقابل خاص بودن
برخی مطالعات نشان داده که افراده افسرده در مقایسه با افرادعادی بیشتر از اسنادهای کلی، پایدار و درونی برای رویدادهای منفی و از اسنادهای خاص، ناپایدار و بیرونی برای رویدادهای مثبت زندگی شان استفاده میکنند. (ریکلمن[19] و هافمن[20]،1995).
مدل درماندگی آموخته شده اصلاح شده، چنین می پندارد که اینگونه افراد برای رویدادهای بد، عادت به پاسخ دادن با اسنادهای درونی ، ثابت و فراگیر و برای رویدادهای خوب، اسنادهای بیرونی، موقتی و خاص آن رویداد را دارند.
از بعد نظری بنظر می رسد که اسناد علی مقدم برانتخاب راهکارهای کنار آیی است. در این صورت انتظار می رود تغییر سبک اسنادی باید تغییراتی در شیوة کنار آمدن اثر بگذارد (کانینگهام و همکاران 2002).
بر طبق مدل شی یر[21] و کارور[22] خوش بینی و بدبینی بعنوان انتظار پیامدهای تعمیم یافته مثبت و منفی تعریف می شوند و باور دارند که این دو تعیین کننده های مهم سازگاری اند (شییروکارور، 1985). به عبارتی خوش بینی با پیامدهای روانشناختی مثبت تر و در مقابل بدبینی با پیامدهای روانشناختی منفی تر رابطه دارد.
در رابطه با سبک های کنار آیی نیز شواهد متقاعد کنندهای وجود دارد که نشان میدهد سبک های کنار آیی پیش بینی کننده های مهم روانی هستند. مطالعات روی نوجوانان بطور ثابتی به این نتیجه رسیده که حتی در موقعیت های غیر قابل تغییر ، افسردگی با سبک کنارآیی سازنده یا مسئله مدار رابطه ای معکوس و با سبک کنار آیی اجتنابی یا غیر سازنده رابطه مثبتی دارد (گلای شاو[23] و همکاران 1989، اباتا[24] وموس، 1991، سیفگ و کرنک[25]، 1993، گارمزی[26]، 1993، گانینگهام و واکر[27]، 1999 به نقل از کانینگهام 2002). آنها پیشنهاد کردند که مداخلات پیشگیرانه آینده باید با تمرکز بیشتر بر کاهش راهکارهای کنارایی غیر انطباقی در مقایسه با هدف معمول تر افزایش کنار آیی مسئله مدار باشد.
فهرست مطالب
فصل اول
مقدمه
۱-۱- بیان مساله
۱-۲- ضرورت و اهمیت تحقیق
۱-۳- اهداف تحقیق
۱-۴- فرضیه های پژوهش
۱-۵- متغیرهای پژوهش
تعریف اصطلاحات
۱-۶- تعاریف نظریو عملیاتی متغیرها
۱-۶-۱- مهارتهای مدیریت بر استرس
۱-۶-۲- سبک کنارآیی اجتنابی
تعریف عملیاتی
۱-۶-۳- سبک اسناد منفی
تعریف عملیاتی
۱-۶-۴- سلامت روانی
تعریف عملیاتی
۱-۶-۵- دانش آموز
۱-۶-۶- پایه تحصیلی
۱-۶-۷- جنسیت
خلاصه
فصل دوم
مقدمه
۲-۱- استرس یا فشارروانی
۲-۲- تعریف استرس
۲-۳- مدلهای استرس
۲-۳-۱- مدل محرک
۲-۳-۲- مدل پاسخ
۲-۴- ارزیابی های شناختی
۲-۵- استرس زاهای بالقوه
۲-۵-۱- فجایع ( وقایع آسیب زا )
۲-۵-۲- تاثیر وقایع مهم زندگی
۲-۵-۳-گرفتاریهای روزانه
۲-۶- استرس نوجوانی
۲-۶-۱- تأثیر محیط
۲-۶-۲- نشانه های استرس در نوجوانی
۲-۷- تعریف کنار آمدن
۲-۷-۱-کنارآمدن از دیدگاههای مختلف
۲-۷-۲- نظریه لازاروس درباره کنارآمدن
۲-۷-۳- شیوه های مختلف کنار آیی
۲-۷-۴- مقیاس هایی از سیاهه شیوه های کنار آیی
۲-۷-۴-۱-کنارآیی مسئله مدار:
۲-۷-۴-۲-کنارآیی هیجان مدار : شامل
۲-۷-۴-۳- ترکیبی از کنارآیی مسئله مدار و هیجان مدار :
۲-۸- عوامل موثر بر استرس و کنارآیی
۲-۸-۱- حمایت اجتماعی
۲-۸-۲- تفاوتهای فردی
۲-۸-۲-۱- شخصیت نوع A
۲-۸-۲-۲- اضطراب و روان رنجورخویی
۲-۸-۲-۳- سخت رویی
۲-۸-۲-۴- خوش بینی در مقابل بدبینی
۲-۸-۳- عزت نفس
۲-۹- سبک اسناد
۲-۹-۱- سبک اسناد خوش بین/ بدبین
۲-۹-۲- سبک اسناد و رابطه آن با سلامت و سبک های کنارآیی
۲-۱۰- سلامت روان و ابعاد آن
۲-۱۰-۱- مفهوم سلامت روان
۲-۱۰-۲- بیماری روانی و سلامت روان : مدلت حالت کامل
۲-۱۱- آموزش مهارتهای مدیریت بر استرس
۲-۱۱-۱- مقدمه ای بر استرس و کنارآیی
۲-۱۱-۲- راهکارهای ذهنی و عقلانی جهت کنارآیی با استرس
۲-۱۱-۳- روشهای فیزیکی کنار آمدن با استرس
۲-۱۱-۴- مهارتهای مطالعه، آمادگی برای امتحان و مدیریت بر زمان
۲-۱۱-۵- مهارتهای ارتباطی و میان فردی
۲-۱۱-۶- تقویت اعتماد به نفس،عزت نفس ومقابله با افسردگی و نگرانی
۲-۱۱-۶-۱- آموزش مجدد سبک اسناد در افسردگی
۲-۱۲- مروری بر پژوهشهای پیشین
تحقیقات انجام شده در ایران
رابطه سبک های اسناد و شیوه کنار آیی با استرس
بررسی ها در زمینه شیوه های کنار آیی با استرس
مروری بر پژوهشهای انجام شده در خارج
الف- آموزش مهارتهای مدیریت براسترس:
ب) تحقیقات پیرامون راهکارهای کنارآیی:
خلاصه
فصل سوم
مقدمه
۳-۱- جامعه آماری
۳-۲- نمونه پژوهش
۳-۳- شیوه نمونهگیری
۳-۴- ابزارهای اندازهگیری
۳-۴-۱- مقیاس کنارآیی نوجوانان
سبک اول یا حل مشکل کنارآیی بارور
سبک دوم، مراجعه به دیگران
سبک سوم، کنار آمدن نابارور (اجتنابی)
نحوه نمره گذاری
اعتبار و پایایی مقیاس کنارآیی نوجوانان
۳-۴-۲- مقیاس – R90-SCL
توصیف ابعاد ۹ گانه آزمون R – ۹۰ – SCL
الف- شاخص ضریب ناراحتی (PSDI)
ب – علامت شناسی کلی علائم مرضی ( GSI)
ج – جمع علائم مرضی (PST)
نمره گذاری آزمون – R90-SCL
پایایی آزمون – R90-SCL
اعتبار آزمون – R90-SCL
۳-۴-۳- پرسشنامه اسنادی در کودکان ونوجوانان
روایی و اعتبار پرسشنامه
۳-۵- روش اجرای پژوهش
۳-۶- طرح تحقیق
۳-۷- روشهای آماری در تحلیل داده ها
خلاصه
فصل چهارم
مقدمه
۴-۱- داده های توصیفی پژوهش
جدول ۴-۱: شاخص های توصیفی متغییر کسب کنار ایی اجتنابی گروههای آزمایش و گواه در مرحله پیش
جدول ۴-۲: شاخص های توصیفی متغیر سبک کنارآیی اجتنابی گروههای آزمایش وگواه در مرحله پس آزمون
جدول ۴-۳: شاخص های توصیفی متغیر سبک اسناد منفی و زیر مقیاسهای آن در مرحله پیش آزمون
جدول ۴-۴: شاخص های توصیفی متغیر سبک اسناد منفی و زیر مقیاس ها آن در مرحله آزمون
جدول ۴-۵: شاخصهای توصیفی متغیر سلامت روان و ابعاد آن در مرحله پیش
جدول ۴-۶- شاخص های توصیفی متغیر سلامت روان و ابعاد آن درمرحله پس
۴-۲- آزمون فرضیه های پژوهش
جدول ۴-۷: آزمون معناداری تفاوت میانگینها در سبک کنارآیی اجتنابی در دوگروه آزمایش و گواه
جدول ۴-۸: آزمون معناداری تفاوت میانگین های دو گروه (آزمایش وگواه) در زیرمقیاسهای سبک کنارآیی اجتنابی
جدول ۴-۹: آزمون معناداری میانگین های دو گروه آزمایش و گواه در کسب اسناد منفی
جدول ۴-۱۰: آزمون معناداری میانگین های دو گروه آزمایش – گواه در زیر مقیاسهای سبک اسناد منفی
جدول ۴-۱۱: آزمون معناداری تفاوت میانگین های دو گروه آزمایش و گواه در متغیر سلامت روان
جدول ۴-۱۲: آزمون معناداری تفاوت میانگین های دو گروه آزمایش و گواه در زیر ابعاد فهرست ۹۰ نشانه مرضی
خلاصه فصل چهارم
فصل پنجم
مقدمه
۵-۱- خلاصه و نتیجه گیری
۵-۲- بحث و جمع بندی (بحث دریافته ها)
۵-۳- محدودیت های پژوهش
۵-۴- پیشنهادات
پیشنهادات بکار بسته:
پیشنهادهایی جهت پژوهشهای بعدی:
فهرست منابع فارسی
ضمایم
برگه تکلیف خانگی: آگاهی از استرس روزانه
مروری بر دوره شیوه های کنار آمدن با استرس
آموزش تنفس و انبساط
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 200 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 248 |
نوجوانی دوره ای بین کودکی و بزرگسالی است که او را با زنجیره ای از موانع تحولی و چالش های عدیده ای روبرو میسازد. درابتدا تکالیف طبیعی همچون تحول هویت و دستیابی به استقلال و سازگاری با همسالان وجود دارد. مرحله دوم گذر از کودکی به بزرگسالی است که باتغییرات فیزیولوژیکی در بدن و تحول شناختی مشخص میشود. این مرحله زمانی است که فرد نیازمند انجام نقش های اجتماعی در رابطه با همسالان و افرادی از جنس مخالف، انجام تکالیف مدرسه وتصمیم گیریهایی در رابطه با شغل میباشد (فرایدنبرگ[1]،1997). از آنجا که تغییرات و وجود تکالیف متفاوت نوجوان رادر معرض استرس عدیده ای قرار می دهد، لزوم واهمیت سازگاری و کنار آمدن با این استرس ها در این دوره نمایان میگردد. با توجه به این مقدمه اندکی به راهبردها و مهارتهای کنار آیی می پردازیم. کنار آمدن، متشکل از پاسخهایی (افکار، احساسات واعمالی ) است که فرد در برخورد با موقعیت های مشکل داری که درزندگی روزمره و در شرایط خاص با آنها مواجه میشود، بکار میگیرد. گاهی اوقات مشکلات حل می شوند و گاه در تلاش فردی برای برخورد با محیط مورد اغماض قرار میگیرند (فرایدنبرگ، 1997).
لازاروس[2] (1984) کنار آمدن را شامل کوششهایی به منظور سازگاری و انطباق با شرایط استرس آور در تلاش در جهت کاهش پیامدهای منفی ناشی از منبع استرس می داند.
در زمینه کنار آمدن با استرس[3] ،دو شیوه اصلی کنار آیی وجود دارد. شیوه اول روش متمرکز بر مسئله است یعنی فرد به استرس به عنوان موضوعی حل شدنی و هدف اصلی مینگرد و شیوه دوم روش متمرکز بر هیجان است. یعنی فرد مشکل را حل نمیکند بل سعی در کاهش پیامدهای هیجانی مشکل دارد. شماری از محققین، افرادی را که بوسیله کاهش دادن یا اجتناب کردن با استرس کنار آمده اند را با افرادی که از راهکارهای بیشتر مقابله ای و یا هوشیارانه نظیر جمع آوری اطلاعات و اقدام به عمل استفاده نموده اند، مقایسه کردند (هولاهان[4] و موس[5]، 1987) . در مجموع تحقیقات نشان می دهد که شیوه مقابله نسبت به اجتناب راهکار موفق تری است. افرادی که مستقیما با مشکل مواجه میشوند نه تنها با احتمال بیشتری آن را حل میکنند بلکه برای تحت کنترل درآوردن استرس در آینده بهتر آماده میشوند. در واقع برخی پژوهشها معتقدند، اجتناب مزمن از مشکلات، افراد را در معرض خطر استرس افزوده و شاید مسائل مرتبط با سلامتی قرار دهد (گین[6]، 1995).
مطالعه رود[7]، لونیسون[8] ، تیلسون[9] و سیلی[10] (1990) نشان داد که کنار آیی مسئله مدار[11] (در جهت حل مسئله) با افسردگی ارتباطی نداشت، اما شیوه ناکار آمد گریز رابطه مثبتی با افسردگی همزمان داشته و نیز با سطوح بالاتر افسردگی در آینده بدنبال رویدادهای پراسترس که در طی دو سال بعد رخ داد، همراه بود (گین، 1995).
تفاوتهای فردی نقش مهمی را در فرایندهای استرس و کنار آمدن بازی میکنند یکی از این متغیرها خوش بینی است. خوش بینی[12] رابطه منفی با انکار و فاصله گرفتن از مسئله دارد. خوشبینی تمایل به استفاده از کنار آمدن مسئله مدار و پذیرش استرس زندگی به شیوه ای واقعی دارد (کاسیدی[13]، 1999). به عبارت دیگر عامل کلیدی که افرادی که بطو موثری با مشکلات کنار می آیند را نسبت به کسانی که ممکن است چنین نباشند متمایز میکند، سبک اسنادی[14] آنهاست (آبرامسون[15] و همکاران 1978به نقل از کانینگهام[16]، 2001).
اسنادها، نگرش ها ، باورها و ارزیابیهایی هستند که مردم برای توصیف حوادثی که برایشان اتفاق می افتد، بکار می برند. سبک اسنادی که برای اولین بار در دهه1970 مطرح شد در حقیقت بر مدل درماندگی آموخته شده[17] افسردگی استوار است. اسناد کردن فرایندی منطقی و نظامدار است که طی آن شخص با ارزیابی دقیق از یکسری اطلاعات ودلایل رفتار دیگران را تفسیر میکند. در بعضی موارد ممکن است اسناد صحیح باشد، اما واقعیت این است که در بسیاری موارد این ارزیابی ها، با سوگیریهایی همراه است.
در موارد عدیده ای، افراد اسنادهای اشتباه غیرواقعی، دررابطه با حوادث زندگی شان درنظر میگیرند و این اسنادهای اشتباه به نوبه خود استرس افزوده ومشکلات روانشناختی متعددی را ایجاد نموده و تداوم می بخشند. به عنوان مثال فردی که از پایین بودن عزت نفس رنج می برد، مشکلات و موقعیت های منفی را بطور گسترده ای به دلایل درونی مثل عدم تلاش یاعدم توانایی و حوادث مثبت را به دلایل بیرونی مثل خوش شانسی و ساده بودن تکلیف نسبت میدهد، در حالی که واقعیت چنین نیست. در حقیقت عزت نفس آنها به یک اسناد اشتباه آغشته شده است. بعبارتی عزت نفس آنها پایین است و هیج چیز حتی موفقیت های بزرگ هم نمیتواند آنرا بالا ببرد (بارون[18]،1992،به نقل از هیبت الهی, 1373).
معمولا اسنادهای سببی در سه بخش طبقه بندی می شوند:
1-درونی بودن در برابر بیرونی بودن
2- پایداری در برابر ناپایداری
3- کلی بودن در مقابل خاص بودن
برخی مطالعات نشان داده که افراده افسرده در مقایسه با افرادعادی بیشتر از اسنادهای کلی، پایدار و درونی برای رویدادهای منفی و از اسنادهای خاص، ناپایدار و بیرونی برای رویدادهای مثبت زندگی شان استفاده میکنند. (ریکلمن[19] و هافمن[20]،1995).
مدل درماندگی آموخته شده اصلاح شده، چنین می پندارد که اینگونه افراد برای رویدادهای بد، عادت به پاسخ دادن با اسنادهای درونی ، ثابت و فراگیر و برای رویدادهای خوب، اسنادهای بیرونی، موقتی و خاص آن رویداد را دارند.
از بعد نظری بنظر می رسد که اسناد علی مقدم برانتخاب راهکارهای کنار آیی است. در این صورت انتظار می رود تغییر سبک اسنادی باید تغییراتی در شیوة کنار آمدن اثر بگذارد (کانینگهام و همکاران 2002).
بر طبق مدل شی یر[21] و کارور[22] خوش بینی و بدبینی بعنوان انتظار پیامدهای تعمیم یافته مثبت و منفی تعریف می شوند و باور دارند که این دو تعیین کننده های مهم سازگاری اند (شییروکارور، 1985). به عبارتی خوش بینی با پیامدهای روانشناختی مثبت تر و در مقابل بدبینی با پیامدهای روانشناختی منفی تر رابطه دارد.
در رابطه با سبک های کنار آیی نیز شواهد متقاعد کنندهای وجود دارد که نشان میدهد سبک های کنار آیی پیش بینی کننده های مهم روانی هستند. مطالعات روی نوجوانان بطور ثابتی به این نتیجه رسیده که حتی در موقعیت های غیر قابل تغییر ، افسردگی با سبک کنارآیی سازنده یا مسئله مدار رابطه ای معکوس و با سبک کنار آیی اجتنابی یا غیر سازنده رابطه مثبتی دارد (گلای شاو[23] و همکاران 1989، اباتا[24] وموس، 1991، سیفگ و کرنک[25]، 1993، گارمزی[26]، 1993، گانینگهام و واکر[27]، 1999 به نقل از کانینگهام 2002). آنها پیشنهاد کردند که مداخلات پیشگیرانه آینده باید با تمرکز بیشتر بر کاهش راهکارهای کنارایی غیر انطباقی در مقایسه با هدف معمول تر افزایش کنار آیی مسئله مدار باشد.
فهرست مطالب