دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 21 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 16 |
ابتدا می توان این سوال را طرح کرد: آیا امکان پرورش خلاقیت وجود دارد؟ تورنس (Torranc) تحقیقی انجام داد که سوال مزبور فرضیه آن را تشکیل می داد. بر اساس این تحقیق، تورنس نتیجه گیری می کند که می توان دسته ای از اصول را به کودکان یاد داد که به آن ها اجازه می دهد تعداد بسیار زیادی عقیده، آن هم عقایدی خیلی بهتر نیست به زمانی که هیچ گونه تربیتی در این مورد ندیده باشند، از خود ابراز دارند.
بنابراین در این مورد که خلاقیت را می توان پرورش داد تردید وجود دارد. روان شناسان از مدت ها قبل این اعتقاد را که هر استعدادی را می توان با تمرین تربیت نمود و پرورش داد، پذیرفته اند.
را جزر وجود شرایطی را برای خلاقیت ضروری می داند. وی آن ها را تحت عنوان «شرایط درونی آفرینندگی» به شرح زیر بیان کرده است:
این مرحله را می توان به سه فرآیند به هم پیوسته تقسیم کرد:
الف: پذیرش فرد به عنوان ارزش نامشروط وقتی با فردی به گونه ای رفتار نماییم که نشان دهیم او در حقوق خود و در آشکار ساختن خویش ارزش دارد – صرف نظر از اینکه شرایط فعلی با رفتار او چگونه است- در حال پرورش آفرینندگی هستیم.
ب: فراهم آوردن فضایی که در آن ارزشیابی بیرونی وجود ندارد. هنگامی که داوری های ما در خودمان بر معیارهای بیرونی نباشد، ما داریم به پرورش آفرینندگی می پردازیم؛ جایی که فرد خویشتن خود بیندیشد، احساس کند و همان باشد. این امر ادراک های مفاهیم و معانی را که در بخشی از آفرینندگی به شمار می روند پرورش می دهد.
برخی دیگر از روش های پرورش خلاقیت عبارتند از: بازیابی های فکری، حل معما و جدول، سرگرمی ها و هنرهای زیبا، نویسندگی به عنوان یک تمرین خلاقیت، تمرین در حل خلاق مسائل و مطالعه چنان که بیکن، فیلسوف و نویسنده انگلیسی قرن16 اظهار داشته است مطالعه انسان را کامل و قدرت و تصور را تغذیه می کند لیکن برای آنکه از مطالعه حداکثر استفاده را ببریم باید مطالب مناسبی برای مطالعه انتخاب کنیم.
الگوهای پرورش خلاقیت
مثلاً پس از ایجاد یک ایده محتمل، جستجوی جایگزینی ها بپردازیم که منطقی هستند، اما با ایده اول فرق دارند ویا حتی متناقض اند.
بسیاری اوقات ما از فرضیات معین بی اطلاعیم و یا نمی خواهیم بپذیریم که این فرضیات ممکن است به طور تدریجی رفتار و افکار ما را بدون آگاهی خود هدایت کند. یکی از راه های روشن کردن این فرضیه ها تمرین وادار کردن افراد به پیشگویی کردن است که نوعی آزمایش در فکر است.
راه دیگری برای تشخیص فرضیات نادرست، در خواست از دیگران برای انتقاد از ایده های ماست. بسیاری از مردم از چنین چیزی گریزانند. برخی آن را می پذیرند و برخی با روبه رو شدن با آن دفاعی برخورد می کنند.
هدف این است که ایده های خود را به اجزای ترکیب کننده آن ها خرد نماییم و بدین سان، خود را از قید فرضیات محدود کننده متنوع رها سازیم این راهبرد به توجه کردن به کنش ها و مایه هایی که نوعاً با اشیاء همراه نیستند توجه دارد. مثلا در رابطه با کاربردهای متنوع یک تکه آجر می توان به ویژگی هایی همچون رنگ، وزن، سنگینی، شکل و اینکه دارای منافذی است و الکتریسیته را منتقل نمی کند، اشاره نمود.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 32 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 12 |
آفرینندگی یا آفرینشگری یا خلاقیت، مهمترین و اساسیترین قابلیت و توانایی انسان و بنیادیترین عامل ایجاد ارزش است که در همهٔ ابعاد و جوانب زندگی وی نقش کاملاً حیاتی ایفا میکند. خلاقیت و نوآوری از والاترین ویژگیهای انسان است. همهٔ علوم، تولیدات، فناوریها، صنایع، ابداعات، اختراعات، هنرها، ادبیات، موسیقی، معماری و به طور کلی اساس انواع تمدنها از ابتدا تاکنون و کلیهٔ دستاوردهای بشری، جلوههای گوناگونِ خلاقیت و نوآوری است. تمدن انسانی و زندگی وی بدون خلاقیت امکانپذیر نیست.
تعریف خلاقیت
خلاقیت مفهومی است که تعریفهای آن در طول زمان تغییراتی کردهاست و پژوهشگران مختلف تعاریف متعددی برای آن ارائه نمودهاند که البته اشتراک معنایی زیادی دارند.
به عنوان مثال تورنس، خلاقیت را به عنوان نوعی مسئلهگشایی مد نظر قرار دادهاست. به نظر وی تفکرِ خلاقِ مختصر عبارتست از فرایند حس کردن مسائل یا کاستیهای موجود در اطلاعات، فرضیهسازی دربارهٔ حل مسائل و رفع کاستیها، ارزیابی و آزمودن فرضیهها، بازنگری و بازآزمایی آنها و سرانجام انتقال نتایج به دیگران.
خلاقیت شامل تولید چیزی است که هم اصیل و هم ارزشمند باشد و نشأت گرفته از فرایندهای خودآگاه و ناخودآگاه انسان میباشد. از دیدگاه یک دیدگاه علمی محصولات تفکر خلاق گاهی اوقات به تفکر واگرا ارجاع داده میشود. همانند دیگر پدیدهها در علم یک دیدگاه یا تعریف یگانه از خلاقیت وجود ندارد و به طور متنوع به موارد زیر منسوب شدهاست: فرایند شناختی، محیطی اجتماعی، ویژگی فردی، شانس و همچنین مواردی مانند نبوغ، بیماریهای روانی و شوخطبعی پیوند داده شدهاست.
تعریف مناسب دیگر فرایند فرضیات شکسته است تفکرات خلاق زمانی تولید میشود که شخص پیشفرضها را کنار گذاشته و یک دیدگاه جدیدی را جستجو کند که دیگران به آن نپرداختهاند. خلاقیت نیاز به حضور همزمان تعدادی از ویژگیها از قبیل هوش، پشتکار، غیرمتعارف بودن و توانایی تفکر به سبکی خاص دارد. خلاقیت، خودکار و بدون زحمت و تلاش است و غالباً همچون تصورات ذهنی خودانگیخته به وجود میآید. برای آن مراحلی توسط هلم هولتز و والاس پیشنهاد شدهاست: ۱-آمادگی ۲-دوره نهفتگی ۳-الهام ۴-تحقق.
مفهوم خلاقیت چیست؟
خلاقیت (creativity) عبارت است از تحولات دامنه دار و جهشی در فکر و اندیشه انسان، به طوری که حائز یک توانایی در ترکیب عوامل قبلی به طرق جدید باشد و به تعبیری دیگر، خلاقیت عبارت است از به کارگیری کامل توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا راه حل یا مفهوم نو نسبت به خود شخص خلاق.
در این تعریف مفهوم "نو" محور اصلی تعریف را در بر می گیرد و با توجه به آن، برای دیگران توقع و انتظار ایجاد می شود. اما باید دانست که ممکن است یک راه حل، یک فکر و یا یک مفهوم برای دیگران جدید نباشد و لیکن برای خود شخص خلاق، جدید و نو باشد. پس جدید بودن نسبت به خود شخص مهم است نه نسبت به دیگران.
با این بیان معلوم می شود که همه انسانها بنا به اصل تفاوت های فردی که دارند، دارای خلاقیت و نوآوری هستند و نباید تصور کرد که خلاقیت منحصر به افراد تیزهوش و با استعداد است. فقط مهم شکوفایی این استعدادهاست. این از حکمت خداوند است که همه افراد بتوانند در یک رشته دارای خلاقیت باشند و هرکدام از طریقی به جامعه بشری خدمت نمایند.
خلاقیت مقدمه ظهور استعدادها و ذوقهاست و باب آن برای همه بشر باز است، مهم شناختن خود و حرکت به سمت این دریچه است.
خلاقیت را می توان دیدن چیزها از یک منظرغیرمعمولی و نو، توجه به مسائل از زاویه ای که هیچ کس دیگر نمی بیند و سپس ارائه رهیافت های جدید، غیرمعمولی و اثر بخش دانست.
از تعریف بالا معلوم می شود که در مورد مفهوم خلاقیت توافق عمومی وجود ندارد. خلاقیت را می توان تولید اندیشه، راهکار و مفاهیم غیرمعمول دانست که از دیدن، الهام گرفتن و تشابه سازی مخصوص حاصل می شود. ممکن است نتیجه ای منفی و یا مثبت داشته باشد حتی سرودن یک بیت شعر بی همتا.
فایل ورد 12 ص
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 17 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 15 |
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 197 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 50 |
این تحقیق در مورد مفهوم خلاقیت و نوآوری در زندگی کاری در 50 صفحه در قالب ورد و شامل مقدمه،تعریف، مفهوم خلاقیت و نوآوری در زندگی کاری،خلاقیت،خلاقیت در کار،خلاقیت و نوآوری در کسب و کار ،خلاقیت در زندگی کاری، مدیران خلاق،خلاقیت در مدیریت،خلاقیت سازمانی، و...و منابع می باشد.
فهرست
مقدمه 2
تعریف خلاقیت.. 2
خلاقیت و نوآوری در افراد و سازمان ها 3
مفهوم و جایگاه خلاقیت و نوآوری. 4
تفاوت خلاقیت و نوآوری. 5
شرایط ایجاد خلاقیت و نوآوری. 7
ویژگیهای افراد خلاق و نوآور. 8
نتیجه گیری. 9
معنای خلاقیت و نوآوری. 11
ضرورت و جایگاه خلاقیت و نوآوری و رابطه آن با شکوفایی. 12
اهمیت خلاقیت و نوآوری در سازمان. 13
ویژگی های اندیشه و عمل خلاقانه 14
سازمان خلاق. 18
کارکنان خلاق. 23
روش ارتباط اجباری. 37
موفقیت خلق کنید 40
چه زمانی خلاقیت رخ میدهد؟ 41
مثالی از نوآوری در تصمیمگیری. 41
منابع. 52
مقدمه
خلاقیت عملکردی برگرفته از دانش، کنجکاوی، خیالپردازی و ارزیابی است. هرچه دانش و کنجکاویتان بیشتر باشد، ایدهها و الگوهای بیشتر و درنتیجه محصولات و خدمات نوآورانهتری خلق میکنید. اما دانش بهتنهایی باعث ایجاد الگوهای نو نمیشود. روشهای مختلف باید از صافی آزمون و خطا بگذرند. سپس ایدههای نوظهور باید ارزیابی و به ایدههای کاربردی تبدیل شوند. خلاقیت درواقع فرایند است.
تعریف خلاقیت
خلاقیت برای افراد دارای معانی مختلف است ولی عوامل مشترک در تمام این معانی این است که خلاقیت همیشه عبارت از پرداختن به عوامل قبلی با رویکرد ترکیب این عوامل در الگویی جدید و یا پرداختن به عوامل جدیدی با رویکرد خلاقانه به منظور ایجاد الگوها و ایدههای کاربردی جدید است.
تلاشهای خلاقیت وسیلهای برای نوآوری است. خلاقیت بیشتر یک فعالیت فکری و ذهنی است و نوآوری بیشتر جنبه عملی داشته و در حقیقت محصول نهایی عمل خلاقیت است.
تعریفهای بسیاری از از سوی صاحبنظران در خصوص خلاقیت شده است، در این بخش برخی از این تعاریف را بررسی میکنیم:
طبق نظر گیلفورد خلاقیت به معنای حل یک مشکل یا سلسلهای از مسائل کوچک و بزرگ است.
به نظر راجرز خلاقیت اظهار وجود و استقلال طلبی و حفظ شخصیت انسان است.
پاپالیا خلاقیت را توانائی دیدن چیزها در یک نظر نو و معمولی، دیدن مشکلاتی که هیچکس دیگر، امکان تشخیص موجود بودن آنها را نمی دهد و سپس ارائه رهیافتهای جدید، غیرمعمولی و اثربخش می داند.
لوتانز استاد رفتار سازمانی، خلاقیت را به وجود آوردن تلفیقی از اندیشهها و رهیافتهای افراد و یا گروهها در یک روش جدید، تعریف کرده است.
از تعریفهای عنوان شده نتیجه گیری می شود، که خلاقیت را می توان تولید ایدهها، رهیافتها و مفاهیم اصیل، بدیع و جدیدی همراه با رفتارهای انطباق پذیر دانست.
خلاقیت و نوآوری در افراد و سازمانها
پیوسته این سوال مطرح است که چرا کشوری پیشرفت کرده در حالی که کشور مشابه که از نظر منابع اولیه و امکانات بهره وری دارای شرایط بهتری بوده، عقب مانده است. چه عامل مهمی در شرایط مشابه باعث پیشرفت و موفقیت بعضی (کشور - گروه - فرد) و باعث عقب ماندگـی و عملکـرد ناصحیح بعضی دیگـر مــی شود؟در سالهای اخیر، تلاشهای وسیعی به وسیله بسیاری از سازمانها برای ترغیب افراد خود به خلاقیت و نوآوری انجام گرفته است. در این مقاله مفهوم و جایگاه خلاقیت و نوآوری شرایط ایجاد این مولفه ها و هم چنین ویژگیهای افراد و سازمانهای خلاق و نوآور تبیین شده است. با بهره جویی از فنون خلاقیت و نوآوری خواهیم توانست به طریقی کارآمد و اثربخش به اهداف خود برسیم و سازمان و جامعه ای توسعه یافته و پیشرو داشته باشیم .
خلاقیت و نوآوری لازمه و پیش درآمد توسعه و پیشرفت و تعالی یک سازمـان و جامعه است و آگاهی از فنون و تکنیک های آن ضرورتی اجتناب ناپذیر برای مدیران، دانشجویان، پژوهشگران و علاقه مندان به این رشته است .
امروزه ثبات در محیط کار، جای خود را به بی ثباتی و عدم اطمینان داده است و صنایع سنتی و قدیمی که جای خود را به انواع جدید و توسعه یافته آن داده است. فرصتی برای استفاده از مهارتهای قدیمی نمی گذارد و در حقیقت آینده را با تهدیدات و فرصتها مواجه ساخته است، زیرا هر اختراع و نوآوری، تغییری را پدید می آورد که می تواند به نوبه خود فرصتی را برای کسانی به وجود آورد که بتوانند از این فرصت استفاده بهینه کنند .
موسسات و سازمانهای تول
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 282 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 35 |
این پاورپوینت در مورد مفهوم خلاقیت و نوآوری در زندگی کاری در 35 اسلاید کامل و شامل مقدمه،تعریف، مفهوم خلاقیت و نوآوری در زندگی کاری،خلاقیت،خلاقیت در کار،خلاقیت و نوآوری در کسب و کار ،خلاقیت در زندگی کاری، مدیران خلاق،خلاقیت در مدیریت،خلاقیت سازمانی، و...و منابع می باشد.
خلاقیت
مدیران موفق به خوبی می دانند که عوامل بازدارنده ظهور خلاقیت ؛ مهمتر از وجود استعداد خلاقیت است ؛چون که در صورت آزادسازی ذهن از پیش فرض ها و الگوهای رفتاری ؛ در مدت زمان کوتاهی می توان قدرت خلاقیت و عملی کردن فکر ها و اندیشه های کارکنان را به طور چشمگیری افزایش داد.
در این مسیر بروز و ایجاد خلاقیت ممکن است موانع زیادی به وجود بیاید که مدیران موفق به خوبی با این مسائل آشنا هستند و می دانند که ایجاد خلاقیت و نوآوری در وجود کارکنان با رفع این موانع به وجود می آید..
خلاقیت عملکردی برگرفته از دانش، کنجکاوی، خیالپردازی و ارزیابی است. هرچه دانش و کنجکاویتان بیشتر باشد، ایدهها و الگوهای بیشتر و درنتیجه محصولات و خدمات نوآورانهتری خلق میکنید. اما دانش بهتنهایی باعث ایجاد الگوهای نو نمیشود. روشهای مختلف باید از صافی آزمون و خطا بگذرند. سپس ایدههای نوظهور باید ارزیابی و به ایدههای کاربردی تبدیل شوند. خلاقیت درواقع فرایند است.
برای درک بهتر این فرایند باید ۳ سطح مهم خلاقیت را بشناسید؛ کشف، اختراع یا ابتکار و خلق
شرکتهایی که در دستهی موفقترینها قرار میگیرند، معمولا در زمرهی خلاقترین و نوآورترینها نیز جای میگیرند. این کسبوکارها از کار دیگران الگوبرداری نمیکنند، اما ممکن است از ایدههای نوآورانهی دیگران مانند سکوی پرتابی بهسوی خلق محصول، خدمت یا کاربردی بیمانند بهره بگیرند. این شرکتها ترجیح میدهند بهجای رقابت با رقبا خودشان را از آنها متمایز کنند. اگر متوجه کپیبرداری دیگران از خودشان شوند، محصولی نو و بهتر خلق میکنند. بهعبارت دیگر آنها از قابلیت خلاقیت و نوآوری برای دستیابی به موفقیت بلندمدت بهره میگیرند.
هر کسبوکاری فارغ از زمینهی فعالیت، نوع محصول یا خدمات و مهارتهایش میتواند با بهرهگیری از خلاقیت و نوآوری در دستهی کسبوکارهای موفق قرار بگیرد. کافی است خلاقیت و نوآوری را در همهی ابعاد کسبوکارتان بهکار بگیرید تا در بازار پیشرو و جلوتر از رقبا باشید. مطالعهی این مطلب در دستیابی به این هدف کمکتان میکند.
چگونگی ایجاد خلاقیت و نوآوری را درکسب و کار
چگونگی ایجاد خلاقیت و نوآوری را درکسب و کار
چگونگی ایجاد خلاقیت و نوآوری را درکسب و کار
ارسال شده توسط : Adminروشن خرداد ۰۳, ۱۳۹۶در: خلاقیت, کسب و کاربدون دیدگاه چاپ ایمیل
ایجاد خلاقیت و نوآوری در کسب و کار یکی از وظایف و ویژگی های اصلی مدیران موفق است .
برای اینکه آن ها به خوبی می دانند که برای پیشرفت کسب و کار به خلاقیت و نوآوری نیازمند هستند و با داشتن روحیه خلاق و نوآور میتوان یک کسب و کار موفقی داشت.
برای اینکه مجموعه خودمان را از افراد خلاق و نوآور تشکیل دهیم و یا این که فرایند خلاقیت و نوآوری را در وجود آنها بیدار کنیم.
هر چه خلاقیت و نوآوری بیشتر باشد گام های موفقیت مجموعه کسب و کار و سازمان بلند تر و محکم تر خواهد بود.
در این مقاله سعی شده است که نگاه نو و تازه ای داشته باشیم که چگونه خلاقیت و نوآوری را در سازمان خود ایجاد کنیم و یا ارتقا ببخشیم.
با تامل در مجموعه دستاوردهای فرهنگی انسان ها در بخش های مختلف ؛ تجهیزات و وسایلی که لوازم زندگی انسان های امروزه را تشکیل داده است؛ به سادگی متوجه خواهیم شد که معمولی ترین وسایل موجود در زندگی انسان ها مثل ظروف غذا و یخچال و اجاق گاز؛ میز و صندلی و تلویزیون و سایر لوازم موجود در اطراف ما ؛محصول و زاده خلاقیت و نوآوری افرادی بودند که سعی داشتند با ایجاد ابتکارات و فکر کردن و عملی کردن آنها این وسایل ها را به وجود بیاورند.
به عبارتی دیگه خلاقیت و نوآوری همین فکر کردن و عملی کردن و برطرف کردن نیازها است.
خلاقیت از دیدگاه مدیران موفق
اندیشمندان و دانشمندان بزرگ تعریف های متفاوتی از خلاقیت داشته اند، بطوریکه خلاقیت به روش های متعددی تعریف شده است.
و هر کدام از این تعریف ها ممکن است صرفا یک بخش و یک بعد از خلاقیت را تعریف کرده باشد.
دانشمند هربرت فوکوس :
خلاقیت عبارت است از هر نوع تفکری که مساله ای را به طور مفید و بدیع حل کند.
دانشمند سیدل:
توانایی ربط دادن و وصل کردن موضوع ها ؛صرف نظر از اینکه در چه حوزه ای یا زمینه ای انجام می گیرد.
دانشمند اریک فروم :
خلاقیت توانایی آگاه شدن و پاسخ دادن است.
دانشمند ابراهام مازلو:
از یک تاجر چنین آموختم که ایجاد یک موسسه تجاری یک نوع خلاقیت است و از یک ورزشکار آموختم که حمله ی کارآمد در هنگام بازی ممکن است یک نوع خلاقیت باشد.
با این تعریف ها مدیران موفق هم از خلاقیت چنین برداشت می کند؛ که به طور کلی ؛ خلاقیت عبارت است از به کارگیری توانایی ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید و همچنین خلاقیت ممکن است در بخش های مختلف یک سازمان و نزد هر کدام از یک کارکنان سازمان ما باشد و به همین دلیل است که مدیران موفق شرایطی را ایجاد می کنند که هر کدام یک از کارکنان اجازه ایجاد خلاقیت را داشته باشند و سعی می کنند که رابطه ای بین انگیزه در کسب وکار و خلاقیت را وجود بیاورند.
بدیهی است که پایه و اساس فعالیت با هر تعریفی و زاویه نگاهی بر مبنای تفکر کردن است.
چگونگی ایجاد خلاقیت و نوآوری را درکسب و کار
موانع خلاقیت از دیدگاه مدیران
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 1930 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 70 |
این پاورپوینت در مورد مفهوم تفکر راهبردی و خلاقیت حل مساله در 70 اسلاید کامل و شامل مفهوم تفکر راهبردی و خلاقیت حل مساله،مفهوم خلاقیت و نوآوری در زندگی کاری,خلاقیت,خلاقیت در کار,خلاقیت و نوآوری در کسب و کار ,خلاقیت در زندگی کاری, مدیران خلاق,خلاقیت در مدیریت,خلاقیت حل مسئله،تعریف نوآوری و...و منابع می باشد.
قسمتی از متن:
خلاقیت
1-توانایی حل مسایلی که فرد قبلا حل آنها را نیاموخته است(Weisberg)
2-فرآیندی که نتیجه آن کار تازه ای باشد که توسط گروهی در یک زمان مفید و ارزشمند تلقی شود.(Stein)
مدیران موفق به خوبی می دانند که عوامل بازدارنده ظهور خلاقیت ؛ مهمتر از وجود استعداد خلاقیت است ؛چون که در صورت آزادسازی ذهن از پیش فرض ها و الگوهای رفتاری ؛ در مدت زمان کوتاهی می توان قدرت خلاقیت و عملی کردن فکر ها و اندیشه های کارکنان را به طور چشمگیری افزایش داد.
در این مسیر بروز و ایجاد خلاقیت ممکن است موانع زیادی به وجود بیاید که مدیران موفق به خوبی با این مسائل آشنا هستند و می دانند که ایجاد خلاقیت و نوآوری در وجود کارکنان با رفع این موانع به وجود می آید..
خلاقیت عملکردی برگرفته از دانش، کنجکاوی، خیالپردازی و ارزیابی است. هرچه دانش و کنجکاویتان بیشتر باشد، ایدهها و الگوهای بیشتر و درنتیجه محصولات و خدمات نوآورانهتری خلق میکنید. اما دانش بهتنهایی باعث ایجاد الگوهای نو نمیشود. روشهای مختلف باید از صافی آزمون و خطا بگذرند. سپس ایدههای نوظهور باید ارزیابی و به ایدههای کاربردی تبدیل شوند. خلاقیت درواقع فرایند است.
برای درک بهتر این فرایند باید ۳ سطح مهم خلاقیت را بشناسید؛ کشف، اختراع یا ابتکار و خلق
شرکتهایی که در دستهی موفقترینها قرار میگیرند، معمولا در زمرهی خلاقترین و نوآورترینها نیز جای میگیرند. این کسبوکارها از کار دیگران الگوبرداری نمیکنند، اما ممکن است از ایدههای نوآورانهی دیگران مانند سکوی پرتابی بهسوی خلق محصول، خدمت یا کاربردی بیمانند بهره بگیرند. این شرکتها ترجیح میدهند بهجای رقابت با رقبا خودشان را از آنها متمایز کنند. اگر متوجه کپیبرداری دیگران از خودشان شوند، محصولی نو و بهتر خلق میکنند. بهعبارت دیگر آنها از قابلیت خلاقیت و نوآوری برای دستیابی به موفقیت بلندمدت بهره میگیرند.
هر کسبوکاری فارغ از زمینهی فعالیت، نوع محصول یا خدمات و مهارتهایش میتواند با بهرهگیری از خلاقیت و نوآوری در دستهی کسبوکارهای موفق قرار بگیرد. کافی است خلاقیت و نوآوری را در همهی ابعاد کسبوکارتان بهکار بگیرید تا در بازار پیشرو و جلوتر از رقبا باشید. مطالعهی این مطلب در دستیابی به این هدف کمکتان میکند.
چگونگی ایجاد خلاقیت و نوآوری را درکسب و کار
چگونگی ایجاد خلاقیت و نوآوری را درکسب و کار
چگونگی ایجاد خلاقیت و نوآوری را درکسب و کار
ارسال شده توسط : Adminروشن خرداد ۰۳, ۱۳۹۶در: خلاقیت, کسب و کاربدون دیدگاه چاپ ایمیل
ایجاد خلاقیت و نوآوری در کسب و کار یکی از وظایف و ویژگی های اصلی مدیران موفق است .
برای اینکه آن ها به خوبی می دانند که برای پیشرفت کسب و کار به خلاقیت و نوآوری نیازمند هستند و با داشتن روحیه خلاق و نوآور میتوان یک کسب و کار موفقی داشت.
برای اینکه مجموعه خودمان را از افراد خلاق و نوآور تشکیل دهیم و یا این که فرایند خلاقیت و نوآوری را در وجود آنها بیدار کنیم.
هر چه خلاقیت و نوآوری بیشتر باشد گام های موفقیت مجموعه کسب و کار و سازمان بلند تر و محکم تر خواهد بود.
در این مقاله سعی شده است که نگاه نو و تازه ای داشته باشیم که چگونه خلاقیت و نوآوری را در سازمان خود ایجاد کنیم و یا ارتقا ببخشیم.
با تامل در مجموعه دستاوردهای فرهنگی انسان ها در بخش های مختلف ؛ تجهیزات و وسایلی که لوازم زندگی انسان های امروزه را تشکیل داده است؛ به سادگی متوجه خواهیم شد که معمولی ترین وسایل موجود در زندگی انسان ها مثل ظروف غذا و یخچال و اجاق گاز؛ میز و صندلی و تلویزیون و سایر لوازم موجود در اطراف ما ؛محصول و زاده خلاقیت و نوآوری افرادی بودند که سعی داشتند با ایجاد ابتکارات و فکر کردن و عملی کردن آنها این وسایل ها را به وجود بیاورند.
به عبارتی دیگه خلاقیت و نوآوری همین فکر کردن و عملی کردن و برطرف کردن نیازها است.
خلاقیت از دیدگاه مدیران موفق
اندیشمندان و دانشمندان بزرگ تعریف های متفاوتی از خلاقیت داشته اند، بطوریکه خلاقیت به روش های متعددی تعریف شده است.
و هر کدام از این تعریف ها ممکن است صرفا یک بخش و یک بعد از خلاقیت را تعریف کرده باشد.
دانشمند هربرت فوکوس :
خلاقیت عبارت است از هر نوع تفکری که مساله ای را به طور مفید و بدیع حل کند.
دانشمند سیدل:
توانایی ربط دادن و وصل کردن موضوع ها ؛صرف نظر از اینکه در چه حوزه ای یا زمینه ای انجام می گیرد.
دانشمند اریک فروم :
خلاقیت توانایی آگاه شدن و پاسخ دادن است.
دانشمند ابراهام مازلو:
از یک تاجر چنین آموختم که ایجاد یک موسسه تجاری یک نوع خلاقیت است و از یک ورزشکار آموختم که حمله ی کارآمد در هنگام بازی ممکن است یک نوع خلاقیت باشد.
با این تعریف ها مدیران موفق هم از خلاقیت چنین برداشت می کند؛ که به طور کلی ؛ خلاقیت عبارت است از به کارگیری توانایی ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید و همچنین خلاقیت ممکن است در بخش های مختلف یک سازمان و نزد هر کدام از یک کارکنان سازمان ما باشد و به همین دلیل است که مدیران موفق شرایطی را ایجاد می کنند که هر کدام یک از کارکنان اجازه ایجاد خلاقیت را داشته باشند و سعی می کنند که رابطه ای بین انگیزه در کسب وکار و خلاقیت را وجود بیاورند.
بدیهی است که پایه و اساس فعالیت با هر تعریفی و زاویه نگاهی بر مبنای تفکر کردن است.
چگونگی ایجاد خلاقیت و نوآوری را درکسب و کار
موانع خلاقیت ا
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | ppt |
حجم فایل | 3891 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 95 |
بخشی از محتوای فایل:
مقدمه :
پدیده خلاقیت و نوآوری مثل بسیاری از خصیصه های انسانی در آحاد نوع بشر یافت می شود و این انگیزشها و شرایط محیطی و فردی است که عامل خلاقیت را آشکار می کند . خلاقیت بعنوان یک حالت روانی و ذهنی که در قلمرو علم روانشناسی است ظهور می کند و از آنجایی که عمده کار و فعالیت انسان در سازمانها انجام می شود، عامل ایجاد و پرورش خلاقیت در محدوده علم و هنر مدیریت قرار می گیرد . مدیران می توانند ظهور خلاقیت را در سازمانها با ایجاد زمینه های مناسب، تسریع ویا با ایجاد فضای نامناسب آن را عقیم نمایند.
حود آزمایی خلاقیت:
n1 . پرسیدن سئوالی که امید وار نیستم جواب آن را بدست آورم ، از نظر من اتلاف وقت است.
n2 . درجاهایی که به نظر می رسد اظهار نظر افراد مورد استقبال قرار نمی گیرد ، گاهگاهی عقایدم را اظهار می دارم.
n3 . مقدار زیادی زمان تفکر خود را صرف این می کنم که دیگران درباره من چگونه فکر می کنند .
n4 . من احساس می کنم که بایستی یک خدمت استثنایی به جهان ارائه کنم .
n5 . من اغلب ایده های بهتری را مطرح می کنم ، بویژه وقتی که هیچ کاری انجام نمی دهم .
n6 . من تمایل دارم از موقعیتهایی که ممکن است در آن احساس زیر دست بودن بکنم، پرهیز نمایم .
n7 . از نظر من کسی که برای خودش احترام قائل است ، نسبت به کسی که دیگران برای او احترام قائلند، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
n8 . این برای من مهم است که هر جایی مختص به یک چیز باشد و هر چیزی در مکان خودش قرار داشته باشد.
n9 . من از صرف وقت خود بر روی ایده های جدید لذت می برم ، حتی اگر این ایده ها مزایای عملی بهمراه نداشته باشد.
n10 . از کار هایی که نامعلوم و غیر قابل پیش بینی است رنج می برم .
و . . .
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | ppt |
حجم فایل | 3948 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 58 |
فهرست:
فصل 1- تعاریف و مفاهیم مدیریت و سازمان
فصل 2- مثالهای طبقهبندی نظریههای سازمان و مدیریت
فصل3- سیر تحول نظریههای مدیریت
فصل 4- خلاقیت
فصل 5- برنامه ریزی
فصل 6- تصمیم گیری و حل مساله
فصل 7- برنامه ریزی استراتژیک یا راهبردی
فصل 8 – سازماندهی
فصل 9- هدایت و رهبری
فصل 12- کنترل
فصل 1- تعاریف و مفاهیم مدیریت و سازمان
سازمان را تربیت منظم افراد برای دستیابی به اهدافی مشخص تعریف کردهاند.
برخی مدیریت را عبارت ازفرایند کسب اهداف و به طور کارا و مؤثر از طریق دیگران تعریف مینمایند. در این تعریف بر دو مفهوم کارایی و اثر بخشی تاکید شده است. از نظر پیتر دراکر کارایی به معنای درست انجام دادن کار و اثر بخشی به معنای انجام دادن کار درست میباشد.
به طور کلی سازمانها سه ویژگی مشترک دارند؛
1- مقاصد و اهداف مشخصی دارند،2- از آحاد انسانی تشکیل شدهاند و3- دارای ساختاری منظم و مشخص می باشند.
ابعاد سازمان مفهومی است که بیانگر ویژگی های خاص سازمان می باشد.
1- رسمی گرایی 2- تخصص گرایی 3- داشتن استاندارد 4- سلسله مراتب اختیارات 5- پیچیدگی 6- تمرکزگرایی 7- حرفهای گرایی و 8- نسبت کارکنان از ابعاد ساختاری سازمان می باشد.
ابعاد محتوایی سازمان نیز عبارت است از؛ 1- اندازه 2- فن آوری سازمان 3- محیط 4- هدفها و راهبردها و 5- فرهنگ.
پیچیدگی در سازمانها به معنای تعداد کارها یا نظام های فرعی است که در درون یک سازمان انجام می شود.
دسته بندی | عمومی |
فرمت فایل | ppt |
حجم فایل | 4178 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 253 |
همه چیز با فکر محقق می شود
در ابتدا خداوند دنیا و بهشت را آفرید. دنیا بی شکل و خالی از سکنه بود دنیای کائنات در تاریکی مطلق قرار داشت و زمین نیز تاریک و سرد بود که خداوند سایه رحمتش را چون بارانی بر زمین بارانید و انسان را مقید به زندگی در آن کرد. باران رحمت دیگر خداوندی عقل و خرد و فکر بود که مغز و جان تهی انسان را حیاتی عظیم بخشید و آن را به سبزه زارانی از گلهای اندیشه مبدل ساخت.
انجیل باب یکم آیه 1 و2
انما یخشی الله من عباده العلماء
تنها متواضعترین انسانها در برابر خداوند آنهایی هستند که از بصیرت و دانایی برخوردارند.
بستر جریان فعالیتهای انسان
پیش از پیشرفت علوم و فناوری
بستر جریان فعالیتهای انسان
در عصر حاضر
متلاطم
غیر قابل پیشبینی
تصمیمهای غیرخطی و غیر متعارف
ملزومات : یادگیری
خلاقیت و یا مرگ
نوآور شوید و یا محو شوید
با راه حلهای دیروز مسائل امروز و اینده را نمیتوان حل کرد بلکه باید مسائل آینده را با
راه حلهای آینده ولی امروز حل کرد
سه بازی عمدهای که کسب و کار با آن درگیر است
1- تجدید سازمان:
کسب درآمد، ادغام، فشار جهت خرید سهام دیگران، جدا شدن و ...
2- کاهش هزینهها:
کاهش هزینهها سبب بهبود در تراز نامه و افزایش سود میگردد.
ولی تا کجا ؟ کاهش هزینهها همه چربیها را از بین میبرد و کاهش بیشتر موجب نابودی عضله میشود.
3- آخرین و مهمترین بازی کیفیت (خدمات مشتریان)
در این بازی نقش مهم را تفکر خلاق بازی می کند (خلاقیت)
دسته بندی | اقتصاد |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 16 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 13 |
- مقدمه
آرامش زندگی در گرو برآوردن نیازهاست. نیازها به طور کلی به 5 گروه تقسیم میشوند:
که بترتیب نیازهای اولی نیازهای رده پایین و نیازهای آخری نیازهای رده بالا به حساب آمده و نیاز به خودیابی حد بالای نیازهاست.
برآورده شدن مناسب نیازها شرط لازم برای بوجود آمدن آمال و آرزوهاست. به عنوان مثال یک فرد گرسنه و آواره هرگز به فکر پرواز بر فراز کوهها نخواهد افتاد. بسیاری نیز معتقدند که خلاقیت در نیاز متولد میشود همانگونه که بسیاری از اختراعات بزرگ نه محصول تعریف مشکلی خاص بلکه برای برآورن نیازی خاص به وجود آمدهاند.
2- اصول اولیه خلاقیت
به طور کلی خلاقیت فرایندی است که طی زمان ادامه داشته و ابتکار، انطباقپذیری و تحقق از خصوصیات بارز آن به شمار میآیند و میتواند جوابگویی برای مشکلات باشد. برخی از محققان اصولی برای مشخص شدن مرزهای خلاقیت تعریف نمودهاند: اول اینکه خلاقیت متضمن پاسخ یا مفهومی نو باشد یا آنکه احتمال وقوع آن بسیار کم باشد. اما باید توجه داشت که نو بودن و اصالت با آنکه شرط لازم خلاقیت است اما کافی نیست. زمانی یک پاسخ را میتوان بخشی از یک فرایند خلاقیت به شمار آورد که تا اندازهای با واقعیت مطابقت داشته یا اصولاً واقعی باشد. دوم خلاقیت باید گرهای را بگشاید یا با وضعیتی تناسب داشته و یا مقصود معینی را برآورد. سوم، خلاقیت واقعی مشروط به دوام آن بینش ابتکاری، ارزیابی و تفسیر و رشد آن باشد. در جملهای کوتاه میتوان اینگونه بیان کرد «خیلیها ایدههای خوب دارند اما عده کمی آنها را عملی میکنند». همچنین یکی از عواملی که معمولاً با خلاقیت مربوط میدانند موضوع هوش است.
3- وجوه هوش
یک مبنای طبقهبندی، نوع فرایند و یا نحوه عملکرد خاصی است که انجام میگیرد. این نوع طبقهبندی شامل 5 گروه اصلی از توانشهای هوشی میباشد که عبارتند از عوامل
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 145 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 127 |
چکیده :
هدف اصلی پژوهش حاضر، مطالعه بررسی رابطه خلاقیت و هوش هیجانی کارکنان وزارت علوم تحقیقات و فن آوری است. جامعه پژوهش کارکنان وزارت علوم تحقیقات و فن آوری می باشد که بر اساس نمونه گیری کاملاً تصادفی و از روی لیست کارکنان که تعداد 50 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شده اند.
در این پژوهش برای دستیابی به اطلاعات مورد نیاز در مورد خلاقیت که اعم از : بسط ـ انعطاف پذیری، سیالی و ابتکار و همچنین نمره خلاقیت هم به دست آمد همچنین در مورد هوش هیجانی از پرسشنامه سالووی استفاده شد که تمام مؤلفه های آن نیز : بازسازی خلقی ـ تمرکزـ توجه و نمره کل هوش هیجانی مورد استفاده قرار گرفت. برای بررسی فرضیه تحقیق که عبارتند از : بین خلاقیت (نمره کل) و هوش هیجانی همبستگی وجود دارد، و از روش آماری همبستگی اسپیرمن استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین هوش هیجانی و مؤلفه های آن و خلاقیت و مؤلفه های آن همبستگی و رابطه ای وجود ندارد و فقط در مقیاس (توجه) تا حدودی بین این مؤلفه و خلاقیت (نمره کل) رابطه وجود دارد ولی در بین مؤلفه های دیگر هیچگونه رابطه ای وجود ندارد.
موضوع : « بررسی رابطه خلاقیت و هوش هیجانی کارکنان وزارت علوم ، تحقیقات و فن آوری»
مقدمه :
از ویژگی های بارز انسان و محور اساسی حیات او قدرت اندیشه است. انسان در طول زندگی خویش هرگز از تفکر فارغ نبوده یا نیروی صحیح تصمیم گرفته است. او توانسته است به حل مشکلات بپردازد و به رشد و تعالی نایل شود. بنابراین تمام موفقیتها و پیشرفتهای انسانی در گرو اندیشه بارور و پویا و مؤثر است از پیچیده ترین و عالی ترین جلوه های اندیشه انسان تفکر خلاق است درباره آن دیدگاههای بسیاری وجود دارد (حسینی 1381، ص 13). از نظر کارکردی می توان توانایهای فکری انسان را به طریق زیر خلاصه کرد:
1)جذب یعنی توانایی مشاهده و به کار بردن توجه
2)ضبط یعنی توانایی حفظ کردن و به خاطر آوردن
3)استقلال یعنی توانایی تحلیل و قضاوت
4)خلاقیت یعنی توانایی تجسم و پیش بینی و ایجاد ایده های جدید.
اکنون ماشین های کامپیوتر سه فعالیت اول را تا اندازه ای انجام می دهند لیکن مسلم به نظر می رسد که هیــچ ماشینی قادر به ایجاد ایده های جدید نخواهد بود. این حقیقت که تصور، قدرت اساسی مغز بشر مدتهاست به توسط بزرگترین متفکران شناخته شده است و نتیجه گیری ویلیام شکسپیر را که گفته است این جرقه مقدس انسان را «اشرف مخلوقات» نموده تأکید کرده اند. می توان گفت در صورتی که کوشش خلاق بشر نبود انسان صرفاً موجودی بود که از مغز هسته ها، میوه ها، ریشه گیاهان و گوشت خام تغذیه می نمود (قاسم زاده ، 1375، ص 10-9). خلاقیت موضوع جالب توجه و بحث انگیزی است. همچنین مفاهیم چندی با خلاقیت مرتبط است که یکی از آنها هوش است. دربارة مسأله هوش و خلاقیت و تأثیر آنها، مطالعات زیادی انجام گرفته و نظریات گوناگونی ارائه شده است. موثقی(1380) می گوید: «هوش و خلاقیت را اگر چه به ظاهر شبیه هم می دانند اما از نظر ویژگیهای معنوی متفاوتند. زیرا به کسی هوشمند می گویند که با استفاده از معلومات که قبلاً از طریق تجربه به دست آورده و در گنجینه ذهن خود حفظ کرده است، بهترین راه حل را در حل مشکل و کسب موفقیت بیابد اما خلاقیت عبارت است از : تصرف ذهن در مجموعه معلومات اکتسابی و صورتهای ذهنی که از قبل به منظور ابداع و آفرینش در ذهن شخص گرد آمده است و مبنای آن تخیل است.»( به نقل از خانیان،1381، صص 25-14). گلمن با مطرح ساختن پژوهش خارق العاده ای که در زمینه مغز و رفتار انجام شده است، نشان می دهد که عوامل دیگری به جز هوش شناختی در موفقیت افراد دست اندر کارند. این عوامل جنبه دیگری از هوشمندی را شامل می شود که گلمن آن را هوش هیجانی می خواند. در سال 1995 اصطلاح هوش هیجانی را دانیل گلمن مطرح کرد که بحث های بسیاری را برانگیخت. همان گونه که گلمن نشان داده است، هرگونه نقصی در هوش هیجانی می تواند صدماتی را به بار بیاورد و در زندگی زناشویی و تربیت فرزند، تا وضعیت سلامت جسمانی، مشکلاتی را ایجاد کنند. فقدان هوش هیجانی می تواند تفکر را مقهور سازد و موقعیت حرفه ای افراد را مختل کند. احتمالاً بدین لحاظ فرزندان ما به بیشترین صدمه دچار می شوند. زیرا در معرض مشکلاتی همچون افسردگی، اختلالات خوردن ،حاملگی ناخواسته، پرخاشگری و جرایم خشونت بار قرار می گیرند. اما خبرها امیدوار کننده اند. هوش هیجانی به هنگام تولد تثبیت شده نیست. گلمن نشان می دهد که چگونه می توان هوش هیجانی را پروراند و استحکام بخشید.(پارسا ، 1380، صص 12-11)
نگاهی به زندگی انسانها نشان می دهد که تنها بهره هوشی نشان دهنده موفقیت فرد در زندگی نیست در واقع بهره هوشی (IQ) نمیتواند پیش بینی کند که فرد در فراز و نشیبهای زندگی چه واکنشی نشان می دهد. در مقاطع مختلف چگونه تصمیم گیری می کند، اطلاعات اجتماعی او در چه حدی است و بطور کلی نمی توان گفت بهره هوشی بالا تضمین کننده موفقیت، رفاه، موقعیت اجتماعی مناسب و احساس رضایت فرد از زندگی است. در واقع هوش هیجانی توانمندی تاکتیکی (عملکرد فردی) است.هوش هیجانی یک توانمندی عالی است که مشخص می کندچگونه می توانیم ازسایرمهارتهای خودازجمله بهره هوشی به بهترین صورت استفاده کنیم (مایر و سالووی، 2000ف نقل از غنایی، 1383).اصولاً هر رفتاری باید جنبه عاطفی داشته باشد که به وقوع بپیوندد. رفتار از انگیزه برمی خیزد. انگیزه بدون هیجان و عاطفی، از نیروی لازم برحرکت و رهگشایی و نیز از جهت مندی مطلب برخوردار نخواهد بود.
موفقیت در زندگی بسته به این است که فرد بتواند به تجارت هیجانی خود و دیگران بیاندیشد و متقابلاً قادر باشد به استدلالهایی که عقل در مورد یک شخص و یا یک موقعیت ترسیم می کند پاسخ هیجانی سازش یافته ای بدهد افراد در این مهارتها با هم متفاوتند به عبارت دیگر افراد در توانایی تشخیص احساسات خود و دیگران و نظم بخشیدن را به آنها و توانایی استفاده از اطلاعات هیجانی برای برانگیختن یک رفتار سازش یافته با هم تفاوت دارند. این توانایی ها در چارچوبی به نام " هوش هیجانی" سازمان یافته اند.(مایرو و وایتر ، 2003، نقل از غنایی، 1383)
تعریف رسمی و پیشنهاد در مورد اندازه گیری هوش هیجانی برای اولین بار در مقالة سالووی و مایرو (1990) مطرح شد. هوش هیجانی نمایندة تشخیص ارزیابی و بیان هیجانی ما به نحوه صحیح و سازش کارانه می باشد. هوش هیجانی پذیرایی که بیشتر با انسان مأنوس بوده قدرت درک بهتر دنیای درون خویش و دیگران را به او بخشید تا درموقعیتهای مناسب با دریافت احساس دیگری با او همدلی کند و احساس او را از جهان پدیداری دریافت کند. این همدلی و هم حسی از توانمندی های منتسب به هوش هیجانی است که با فراهم کردن زمینه مناسب برای رفتارهای جامعه پسند، نوع دوستی و رفتارهای امدادی را توسعه می بخشد(مارنی ، 1999نقل از غنای، 1383). می توان با نگرش به جلوه های هوش هیجانی از چشم اندازی دیگر، ارتباط آن را با سایر بخشهای شخصیت آدمی دریافت هوشمندی هیجانی و عاطفی با اعطای قدرت خودشناسی و خود کنترلی بهینه، موجب می شود با خلق دنیای خویش، در انتخاب موقعیت های زندگی آزادانه عمل کنیم(ماتیوس، و ولز، 2000 نقل از غنایی 1383). هوش هیجانی با آگاه ساختن انسان از هیجانات گوناگون موجب می شود که با او به یاری هیجانات نیرومند و فعال سازی آنها، به شرایط تحویل شده یا موقعیتهای اجباری پاسخ های جرأت آمیز از ساخت وجودی خویش دفاع کند (گلمن، 1998. نقل از غنایی 1383). هوش هیجانی از یک طرف فرد را قادر می سازد که با ورود به دنیای درون و شناخت مؤلفه های مربوطه خود را بپذیرد. از سوی دیگر با به فعالیت رساندن مؤلفه های مذکور استقلال خود را در انتخاب و انجام رفتارهای بطور سنتی حفظ نماید(استرنبرگ، 2002. نقل از غنایی 1383).
بیان مسئله :
شاید قدری شگفت انگیز باشد اما زندگی بدون خلاقیت مشکل و طاقت فرساست. اگر به کل زندگی نگاهی بیاندازیم درخواهیم یافت که زندگی کنونی چقدر از نظر امکانات و تجهیزات با گذشته تفاوت کرده است. به قول راجرز آدمی ذاتاً خلاق متولد می شود با این حال خلاقیت در مراحل ابدای زندگی تکامل یافته نیست به همین دلیل نیازمند به توجه، هدایت و تربیت است. راجرز معتقد بود که انسان به وسیلة گرایش به خلاقیت نگهداری کردن و بهبود بخشیدن خود برانگیخته میشود. خلاقیت با پرداختن به نیازهای فیزیولوژیکی بنیادی چون نیازهای غذا و آب، و یا دفاع از ارگانیزم در برابر حمله به نگهداشتن آن خدمت می کند و برای آن معاش و بقا تأمین می نمایند. از نظر راجرز اشخاص کامل خلاق هستند و زمانی که شرایط محیطی تغییر می کنند به صورت سازنده و سازگارانه ای زندگی می کنند خودانگیختگی به این خلاقیت وابسته است. اشخاص کامل انعطاف پذیرند و در جستجوی تجربیات و چالشهای جدید هستند. آنها به پیش بینی پذیری، امنیت و رهایی از تنش احتیاجی ندارد(دکتر علی اکبر سیاسی، 1383 ص 377-370). رضائیان درخصوص دانش و هوش و تواناییهای ذهنی افراد خلاق اشاره می کنند که افراد خلاق سالهای زیادی را برای کب دانش و تسلط بر موضوع مورد علاقه خود صرف می کنند. افراد خلاق، ضرورتاً دارای ضریب هوشی بالایی نیستند. نسبت به مسایل حساسیت دارند، برقراری ارتباط سیال میان چیزها انعطاف دارند. سیف می گوید:«آفرینندگی را می توان با اشاره به تعداد تواناییهای ذهنی که منجر به تولید آثار خلاق می شوند توصیف کرد. مهمترین این ویژگیها تفکر واگرا است(به نقل از خانیان 1381، صص 25-56-15).
هر یک از ما انسانها دارای دو مغز یا دو نوع شعور متفاوت هستیم : شعور عقلانی و شعور احساسی، نحوه عملکرد ما در زندگی توسط هر دو اینها تعیین می شود یعنی نه فقط هوش عملی(IQ) بلکه هوش عاطفی و احساسی نیز دارای اهمیت است. شعور عقلانی بدون شعور احساسی نمی تواند به بهترین نحو عمل کند. هوش عاطفی شامل ویژگیهایی مثل توانایی تهییج و برانگیختن خود، استقامت و پایداری در مقابل شکست از دست ندادن روحیه، پس راندن افسردگی و یأس در هنگام تفکر ، همدلی و صمیمیت و برخورداری از امید است(بلوچ، 1370 صص61-60). در سال (1998) گلمن چارچوب هوش هیجانی را از این نظر بررسی کرد که چگونه توانایی بالقوه خود بر اداره مهارتهای مربوط به خودآگاهی، خود نظم دهی، آگاهی اجتماعی، مدیریت در روابط می تواند بر پیشرفت در شغل بیانجامد.او هوش هیجانی را به عنوان یک تئوری عملکردی می داند. وی به تازگی آمادگی هیجانی را مطرح ساخته که منظور وی نوعی توانایی آموخته شده بر اساس هوش هیجانی فرد است که پیامد و نتیجه آن در عملکرد کاری وی روشن است(حسینی، 1381 ص 7). اگر به پرونده دانش آموزان دبستانی، دبیرستانی و حتی پرونده دانشجویان دانشگاهی نظر بیاندازیم متوجه خواهیم شد که بسیاری از آنها با نمرات بسیار بالا (معدل 19 و 20) قبول می شوند، اما وقتی می خواهیم کاری را انجام دهند، مثلاً نامه ای بنویسند مقاله ای فراهم آورند از انجام دادن این کارها عاجز هستند. بدین ترتیب شاید به این علت که هوش هیجانی ایشان پرورش نیافته مجرای احساسات مثبت تبلور فکر و ایده در ایان تقویت نشده بدین ترتیب شاید خلاقیت در ایشان تقویت نشده است. از این رو این پژوهش درصدد یافتن پاسخ این سؤالات است و این موضوع را در کارکنان وزارت علوم تحقیقات و فن آوری مطالعه می کند که سازمانی است که امکان انجام این فعالیت پژوهشی در آن برای محقق میسر است و یکی از مهمترین وزارتخانه ها می باشد و از این رو سؤال این تحقیق عبارتست از :
سـؤالات
اهداف این تحقیق عبارتنداز :
اهمیت پژوهش :
در این پژوهش به شناسایی میزان همبستگی هوش هیجانی و خلاقیت که در پیشرفت فرد در محیط کاری به نام مؤسسه و یا وزارتخانه ای می توان بسیار مؤثر باشد. همچنین اهمیت و ضرورت این پژوهش در این نکته نهفته است که ما می خواهیم بدانیم رابطه هوش هیجانی و خلاقیت چگونه می باشد. اساساً اگر همبستگی معناداری بین هوش هیجانی و خلاقیت وجود داشته باشد ما می توانیم انتظار داشته باشیم که بالا رفتن یکی دیگری نیز بالا برود و چه بسا این موضوع باعث شود که در سیاستهای آتی وزارتخانه با بالا بردن هوش هیجانی بتوانیم خلاقیت را بالا ببریم. موضوع مذکور را در وزارتخانه علوم تحقیقات و فن آوری مهم می باشد که مهمترین تصمیمات اداری آموزش فرهنگی برای قشر محصل و تحصیل کرده جامعه می گیرند و همچنین این موضوع مهم است که افرادی که در این سازمان مشغول به کار هستند تا چه اندازه از خلاقیت و هوش هیجانی برخوردارند در این بخش تحقیقات و کنکاش بروی هوش هیجانی و خلاقیت افراد و اینکه تا چه حد تأثیر متقابلی هر دوی آنها بر روی هم دارند از اهمیت خاصی برخوردار است.
فرضیه:
متغیرها:
متغیر مورد مطالعه : هوش هیجانی ، خلاقیت می باشد.
تعریف نظری و عملیاتی هوش هیجانی:
هوش هیجانی عبارت است از پردازش مناسب اطلاعات می باشد که بار هیجانی دارند و استفاده از آن برای هدایت فعالیتهای شناختی مانند حل مسأله و تمرکز انرژی بر رفتارهای لازم است (مایر و سالووی 1997، اکبرزاده 1383). در این پژوهش شامل نمره ای که آزمودنی که مشخصاً کارکنان وزارت علوم تحقیقات و فن آوری میباشد از پرسشنامه هوش هیجانی سالووی و همکاران بدست می آید.
تعریف نظری و عملیاتی خلاقیت:
«گیلفورد می گوید: خلاقیت عبارت است از استعداد تفکر واگرا، ارایه هدفها و راه حلهای جدید و منحصر به فرد امکان تفکر جدید و اصیل و انحراف از عقاید متعارف موجود.»
« از نظر تورنس، خلاقیت عبارت است از فرآیند حس کردن مشکلات یا مسایل، اختلاف نظرها در مورد اطلاعات، خطا کردن در عناصر و عوامل، اشیاء و مواردی از این قبیل ، حدس زدن تشکیل فرقه در بارة مسایل ارزیابی و آزمایش این حدسها و فرضیه ها و احتمالاً اصلاح و آزمون مجدد آنها و نهایتاً مرتبط ساختن نتایج. (گنجی و میرهاشمی، ص 11-10)
در این مطالعه خلاقیت بر حسب نمره ای که آزمودنی در آزمون سنجش خلاقیت تورنس (ترجمه جمال عابدی) کسب می کند، سنجیده می شود. این آزمون یک نمره کل در دامنه 60 تا 180 به دست می دهد و همچنین در چهار مؤلفه سیالی، انعطاف پذیری ، ابتکار و بسط نیز یک نمرة خلاقیت کلی به دست می آید.
تعاریف خلاقیت:
بررسی ادبیات مربوط به موضوع خلاقیت نشان می دهد که بررسی عملی خلاقیت نشان می دهد که بررسی عملی خلاقیت به قرن بیستم کارهای (والز) مربوط می شود از آن زمان تاکنون به دلیل رشد و تحول علوم درگیر با انسان و ترقی ابزار سنجش گامهای مهمی در شناخت این قریحه سؤال برانگیز شده است. که مهمترین آن ایجاد نظریه های مقاومت در زمینه خلاقیت است این نظریات سبب شده اند که موضوع خلاقیت صیقل خورده و کاربردی شوند، به حدی که امروزه دیگر کسی به منافع سرشاری که از بکارگیری این نعمت عاید انسانها می شود شک ندارد(مدد1379). هر وقت کلمه خلاقیت را می شنویم بی اختیار به یاد کارها و دانشمندان و هنرمندان نامی می افتیم، در صورتی که همواره لازمه خلاقیت ، نبوغ نیست ، هر کس در کارهای روزمره خود ممکن است خلاقیت از خود نشان دهد. منتهی خلاقیت بعضی بیشتر است و بعضی کمتر.پس خلاقیت در نزد تمامی افراد جامعه وجود دارد، ولی خلاقیتی که در سطح جهانی قابل طرح باشدمعمولاً با نبوغ همراه است. میان روان شناسان توافقی که حاکی از نظر مشترک پیرامون تعریف خلاقیت باشد وجود ندارد. درواقع گستردگی تعریف نشأت گرفته از دیدگاههای گوناگون روان شناختی از این پدیده است در لغت نامه دهخدا (1337) واژه خلاقیت به معنای آفرینندگی نوآوری و بداعت آمده است و در فرهنگ و بستر (1998) به معنای «بوجود آوردن» می باشد.
فرهنگ روان شناسی (1985) در تعریف واژه خلاقیت چنین آمده است: « خلاقیت یک واژه فنی است که اساساً اشاره به آن دسته از فرآیندهای ذهنی دارد که منجربه حل مسئله ایده های تازه مفهوم سازی و شکل هنری می شود که بی همتا و بدیع است.(آرتور وبر 1985) به هر جهت تاکنون واژه های مترادفی همچون اختراع ، ابداع، حل مسئله، اکتشاف و نوآوری برای خلاقیت مطرح شده است.
برونکی (1985) از جمله کسانی است که میان خلاقیت ، اختراع و اکتشاف تفاوت قائل می شود. از نظر او یک واقعیت کشف می شود یک نظریه علمی اختراع می گردد و یک شاهکار ادبی و یا هنری خلق می شود. آلن بیرو خلاقیت را مفهومی وسیع تر از اختراع می داند و ابعاد اقتصادی، جامعه شناختی و روان شناختی را برای آن قائل می شود.
گلاور (1990) معتقد است که تفکر خلاق و حل خلاقانه مسئله دارای دو شاخص است : نوآوری(یعنی غیرمعمول بودن آن) و دیگری ارزش و اعتبار (متناسب بودن با کاری که درخواست شده). در برخی از تعریفهای خلاقیت تأکید بر این است که در صورتی می توان شخص یا عملی را خلاق نامید که اصولاً محصول سودمندی در میان باشد در حالی که در تعاریف دیگر، خلاقیت فی نفسه و بدون توجه به سودمندی اجتماعی آن، ارزشمند شناخته می شود به عنوان مثال رویاهای خیال انگیز یک کودک نیز خلاقیت تلقی می شود. در دومین مجموعه تعاریف خلاقیت بیشتر در حیطه روانیتی قرار می گیرد. در این رویکرد خلاقیت استعدادی است که با شیوه هایی شبیه شیوه های سنجش هوش قابل اندازه گیری است. در این رویکرد به جای تأکید بر موفقیت در جهان واقعی بر توانایی پاسخ دادن به آزمونهای تأکید شده است. در رویکرد سوم خلاقیت بر حسب محصول یا اندازه گیری آن بررسی نمی شود بلکه بیشتر به صورت نوعی نگرش، تمایل یا انگیزه مطرح است.
به هر حال باید در مطالعة خلاقیت به دو نکته بسیار مهم توجه داشت اول : اینکه خلاقیت می تواند خلق اشکال جدید یا صورتهای جدیدی از ایده ها یا تولیدات کهنه باشد. در این صورت عمدتاً فکرها و ایده های گذشته اساس خلاقیتهای تازه است. دوم : اینکه خلاقیت امری است انحصاری و حاصل تلاش فردی و لزوماً یک موقعیت یا مسئله عمومی نیست. لذا فردی ممکن است چیزی را خلق کند که قبلاً هیچ گونه سابقة ذهنی از آن نداشته باشد، اگر چه ممکن است چیزی به صورتهای مشابه یا کاملاً یکسان، قبلاً توسط شخص دیگری و در موقعیت خاص خلق شده باشد.
مازلو معتقد است خلاقیت از روان ناهشیار سرچشمه می گیرد ایده های تازه (و یا نوآوریهای واقعی) است که با آنچه در حال حاضر وجود دارد کاملاً متفاوت است (عابدی ، 1372). برونسکی ذهن خلاق را ذهنی می داند که در جستجوی شباهتهای غیرمنتظره است.
به نظر گیلفورد: خلاقیت یعنی حل مشکل یا سلسله ای از مسایل کوچک و بزرگ. راجرز خلاقیت را اظهار وجود و استقلال طلبی و حفظ شخصیت انسانی می داند. مک کینون خلاقیت را عبارت از حل مسئله به نحوی که ماهیت بدیع و نو داشته باشد می داند. در تعریف ویلیامز خلاقیت مهارتی است که می تواند اطلاعات پراکنده را به هم پیوند دهد. به نظر ورنون خلاقیت در هنرمندان و دانشمندان برجسته احتمالاً بیشتر به شخصیت و انگیزش آنان بستگی دارد تا نوعی اندیشیدن خاص. (ورتون 1979، به نقل از شکلتون)
«تورنس (1965) تفکر خلاق را عبارت از فرایند حدس زدن مشکلات، مسائل، اختلاف نظرها دربارظ اطلاعات ، خطا کردن در عناصر و عوامل اشیاء و مواردی از این قبیل حدس زدن و تشکیل فرضیات دربارة این کمبودها، ارزیابی و آزمایش این حدسها و فرضیات، احتمالاً اصلاح و آزمایش مجدد آنها و نهایتاً مرتبط ساختن نتایج می داند. به اعتقاد اشتاین، خلاقیت یا آفرینندگی فرایندی است که نتیجه آن یک اثر مشخص است و توسط گروهی در یک برهة زمانی به عنوان چیزی مفید و ارضاء کننده پذیرفته می شود.»
نظریه های خلاقیت:
1- خلاقیت به عنوان یک الهام الهی: خلاقیت به عنوان الهام الهی یکی از قدیمی ترین رویکردهای نظری در این زمینه است. بدون تردید افلاطون در چنین درکی پیشرو بوده است. به عقیده وی از خلاقیت الهام الهی است و فرد خلاق، سفیر خداوند در میان انسانها است، سفیری که خداوند از طریق زبان او با سایرین حرف می زند بنابراین تربیت در آن نقشی ندارد. خلاقیت به عنوان دیوانگی و جنون برداشت دیگری است که ریشه در دوران باستان دارد. این دیدگاه که در طول قرن نوزدهم ادامه یافت امروز نیز گاهگاهی به چشم می خورد و هنوز هم بعضی از افراد نوابغ را کمی دیوانه و یا غیرعادی می نامند.
2- خلاقیت به عنوان دیوانگی: دیدگاه دیگری که به دوران باستان برمی گردد. خلاقیت را طبیعتاً شکلی از دیوانگی تلقی می کند این دیدگاه غیرعقلایی بودن ظاهری خلاقیت را نتیجه جنون می داند. لومیروز (1981) بسیاری از نوابع را نام می برد که عصبی یا دیوانه بودند و اظهار می دارد که ماهیت غیرعقلایی و بی ارادی بودن عمل اخلاق را بایستی از طریق آسیب شناسی تعیین کرد حتی امروزه افراد قافل نیز از روی مسامحه کاری، افراد دارای توانایی خلاق را غیرعادی می پندارند. زیرا این افراد تا حدودی از هنجارهای مرسوم رفتارهای انسانی منحرف می شوند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 105 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 78 |
فصل اول
1- مقدمه
آیا از بین چند عنوان تحقیقی که تابحال نظاره گر آن بوده اید متوجه موضوعی به نام خلاقیت شده اید ؟
ممکن است قدری سوال برانگیز باشد اما به خلاقیت کمتر از سایر موضوعات در تحقیقات نگاه می شود و این در حالی است که قدمت این موضوع تا آنجا که محقق اطلاع دارد به دوران افلاطون حتی بیشتر به آفرینش بر می گردد.
خلاقیت موضوعی نا آشنا برای ما نیست به تعبیری خلاقیت همان ابداع جهان و خلق انسان است و این زیباترین وصفی است که از قرآن کریم می توان به امانت گرفت .(قاسم زاده 1368 )
کشف استعداد ها و رفتارهای خلاق در افراد همواه یکی از آرزوهای بشر در همه زمانها بوده است.
سرهربرک دید معتقد است که تخریب و خلاقیت دو نیروی متفاوتی هستند که اجزای تشکله ذهن را تشکیل می دهند و خلاقیت بعنوان یک دانش طبقه بندی شده تعریف شده است و به عبارتی خلاقیت جوهر مجردی است که در تمام اشخاص غیر از بیماران روانی با یک نسبت معین یافت می شود .(قاسم زاده به نقل از تورسن 1372)
از طرف دیگر شخصیت واژه ای است که اغلب هنگام توصیف خود و دیگران از آن به کار می بریم و همگی معتقدیم که معنی آن را می دانیم .
شاید واقعا چنین باشد یک روان شناس پیشنهاد می کند اگر زمانی که واژه " من" را به کار می بریم مقصود خود را از آن بدانیم می توانیم نظریه خوبی درباره معنی شخصیت داشته باشیم هنگامی که واژه" من" را به کار می بریم در اصل همه چیز را درباره خودمان جمع بندی می کنیم تمایلات ، محاسن ، ترس ها و قوت ها و ضعفمان .
واژه " من" همان چیزی است که شمارا به عنوان یک فرد ،فردی مجزا از دیگران تعریف می کند.(دوان شوکر ،1994).
به عبارتی تعریف ما از شخصیت امکان دارد اندیشه منحصر به فرد بودن انسان را در بر گیرد . ما بین افراد شباهتهایی را می بینیم ، ولی احساس می کنیم که هر یک ویژگی هایی خاص داریم که مارا از دیگران متمایز می نماید .
بنابراین پیشنهاد می کنیم که شخصیت ممکن است عبارت باشد از مجموعه ای از ویژگی های منحصر به فرد و با دوام که دریامنبع به موقعیتهای متفاوت ممکن است تغییر یابد .(شوکر 1994).
یکی از متداولترین طبقه بندیهایی که روانشناسان به کار می بندند دو تیپ «درونگرا» و «برونگرا » می باشد که برای اولین بار توسط یکی از پزشکان معروف به نام «کارل یونگ » به کار رفت .(نرمال.ل.،ن 1364 ، 517).
بیان مسئله
بررسی خلاقیت در افراد درون گرا و برون گرا
هدف پژوهش:
این پژوهش قصد دارد که خلاقیت را در افراد «درون گرا » و « برون گرا » مورد بررسی قرار دهد .
ضرورت و اهمیت تحقیق:
بعلت مواجه جوامع بشری با مسائل پیچیده فزاینده وابستگی متقابل بین کشورها و تحلیل رفتن منابع طبیعی ، سرعت فزاینده تغییرات ، نیاز به ابداع و خلاقیت اجتناب ناپذیر است .
از سویی نیاز به یافتن تصویری هر چه جامع تر و دقیق تر از آینده برای هر جامعه از ضروریات است لذا هر جامعه ای برای دستیابی به بقاء و توسعه یافتن می بایست حوزه استعدادهای درخشان را در کانون توجه قرار دهد. (تورنس 1372 )
نیروی خلاقی که در تعداد معدودی از افراد بشر نهاده شده است انجام دهد.
اگر جامعه در حداکثر بهره گیری از این تنها موهبت بشری توفیق نیابد و یا بدتر از آن اگر به خطا عزم سرکوب آنرا نماید آن وقت است که بشر حق مادرزایی خود یعنی اشرف مخلوقات بودن را از دست می دهد و در عوض محکوم به این خواهد بود که در سینه اش کمترین نوع مخلوقات باشد .( مهدی زاده ، رضوانی 1369 ).
از طرفی دیگر شخصیت را شاید بتوان اساسی ترین موضوع علم روان شناسی دانست ، زیرا محور اساسی بحث در زمینه هایی مانند یاد گیری ، انگیزه ، ادراک ، تفکر ، عواطف و احساسات ، هوش و مواردی از این قبیل دانست .
به عبارتی موارد فوق الذکر اجزاء تشکیل دهنده شخصیت به حساب می آیند .
بنابراین حتی مطالعه بیماریهای روانی و به خصوص بیماریهای روان کنشی_که از دیدگاه روان شناسان شامل اکثر پیکوزها مانند اسکیزوفرنیا ، پیکوزهای عاطفی ، تمام نورزها و تمام اختلالات شخصیتی و منشی ، رفتارهای ضد اجتماعی ، ضد اخلاقی ، اعتیاد و انحرافها می شود _ را می توان جزء امراض شخصیت دانست ( شاملو ، سعیر 368 )
انجام چنین پژوهشی از این جهت از اهمیت برخوردار است که می تواند به افراد کمک کند تا رفتارهای خلاق و استعدادهای درخشانی که شخصاً از آن برخوردارند ( با توجه به تیپ شخصیتی شان ) با عمق بیشتر مورد بررسی قرار داد ه و اصول آن را در زندگی روزمره به کار گیرد و از طرف دیگر آگاهی از ارتباط بین خلاقیت و تیپ شخصیتی موجب آن می گردد که به سوی رشد و شکوفایی سوق یابد .
فرضیه تحقیق :
- بین درون گرا یی افراد و میزان خلاقیت آنها رابطه وجود دارد .
- بین برون گرا یی افراد و میزان خلاقیت آنها رابطه وجود دارد .
تعریف مفاهیم و اصطلاحات :
تعریف خلائق از نظر نحوی به معنی خلاق در «به فتح خا و تشدید لام » بسیار آفریننده و آفریدگار. ( فرهنگ عمید 1243)
خلاقیت عبارتست از ظرفیتی برای خلق ایده های بدیع و نوین و توانایی برای درک عمیق معانی اشیا در دیدارهای بین فردی و موادنمادین . (قاسم زاده 1372).
تعریف عملیاتی خلاقیت :
افرادی که در این پژوهش در آزمون خلاقیت نمره 180 بیاورند دارای خلاقیت می باشند .
تعریف نظری شخصیت :
شخصیت از واژه لاتین « پرسونا » به معنی نقاب که توسط هنرپیشه ها در نمایش ها بکار می رفت مشتق شده است ( شوکر ، 1994).
شخصیت به مجموعه ویژگی های جسمی ، روانی و رفتاری که هر فرد را از افراد دیگر متمایز می کند اطلاق می شود ( کریمی 1374 )
تعریف نظری برون گرایی :
فردی اجتماعی است که در فعالیت های گروهی پیشرفت می کند و به دنبال فعالیت های مهیج است و چنین فردی می تواند تکامنشی و خوشبین باشد این افراد مردم آمیز و هیجان طلبند و فعالیتهای اجتماعی را بر فعالیتهای انفرادی ترجیح می دهند ( به نقل از آیزینگ ، ساروخانی 1370 )
تعریف عملیاتی برون گرایی :
منظور از برون گرایی نمره ای است که فرد در میزان E آزمون EPI بالاتر از نمره 13 بیاورد.
تعریف نظری درون گرایی:
بر فعالیتهای فردی و نیازمند تفکر علاقه دارد و به آزمونهای خود بها می دهد و سعی می کنند به آن آزمونها برسند این افراد همراهی با کتاب را به همراهی با مردم ترجیح می دهند ، مردم گریزند ، منظم و جدی هستند و در کارهای خود احساس مسئولیت می کنند (به نقل از آیزینگ ،ساروخانی 1370)
تعریف عملیاتی درون گرایی :
منظور از درون گرایی نمره ای است که فرد در میزان E آزمون EPI پایین تر از نمره 13 بیاورد.
فصل دوم
تعاریف و مفاهیم شخصیت :
در تعریف شخصیت به موارد زیر باید توجه داشت :
الف) هر شخص یکتا و بی همتاست . به عبارتی دیگر هیچ دو فردی از لحاظ خلاقیت ، علاقه ها ، رغبت ها و انگیزه ها و کلاً رفتار به همدیگر شباهت ندارند .
ب) رفتار هر فردی از یک موقعیت به موقعیت دیگر ممکن است متفاوت باشد یعنی ما در همه موقعیت ها یکسان رفتار نمی کنیم .
ج) با وجود همه این تفاوتها ، در رفتار آدمی وجه اشتراک قابل ملاحظه ای وجود دارد یعنی غالب مردم نمونه ها یا الگوهای رفتاری نسبتاً ثابتی دارند .
با بکارگیری تیپ های شخصیتی ما می توانیم اشخاص را به نوعی طبقه بندی کنیم که الگوهای مهم رفتاری آنان له دقت قابل توصیف باشند (پوراستادی 1379 )
پیر بادن واژه شخصیت را از واژه شخص جدا می سازد وی در این مورد توضیح می دهد .
شخصیت یک مفهوم کلی روانی است که محتوای آن مورد تحلیل قرار می گیرد.
شخص واژه ای است که یک آدم واقعی را مشخص می کند که در فلسفه غالباً به عنوان مفهومی از انسان به کار برده می شود ( ایروانی 1374 ص 61 )
شخصیت در واقع پدیده ای تکاملی و تدریجی است که تحت تأثیر بسیاری از عوامل درونی و بیرونی ، مسئله وراثت ، خصوصیات جسمانی و شرایط اجتماعی قرار می گیرد و رشد و تکامل می یابد بر اساس تعریف فوق می توان تعریف نسبتاً جامعی از شخصیت ارائه داد.
شخصیت عبارتست از : مجموعه ای سازمان یافته و واحدی متشکل از خصوصیات نسبتاً ثابت و مداوم که برروی هم یک فرد را از افراد دیگر متمایز می سازد ( کاشی تبار 1378)
شخصیت در زبان لاتین Personality است که ریشه در کلمه لاتین پرسونا دارد .
این اصطلاح در زبان لاتین برای سخن گفتن درباره صورتکهایی که بازیگران در یونان ورم باستان به چهره می زدند به کار می رفت بنابراین مفهوم اصلی و اولیه شخصیت تصویری صورتی و اجتماعی است و بر اساس نقشی که فرد در جامعه بازی می کند ترسیم می شود .
بنابراین در تعریفی که بسیار رواج یافته ، شخصیت به معنای مجموعه صفاتی است که ویژگی یک فرد را مشخص می کند .
کارل راجرز شخصیت را یک خویشتن سازمان یافته و دائمی می داند که محور تمامی تجربه های وجود ماست .
آلپورت از شخصیت به عنوان یک مجموعه عوامل درونی که تمام فعالیتهای فردی را جهت می دهد نام می برد .
زیگموند فروید عقیده دارد که شخصیت از نهاد خود و فراخود ساخته شده است .
کتل در تعریف شخصیت می گوید چیزی است که اجازه می دهد پیش بینی کنیم آدمی در اوضاع و احوال یعنی چه رفتاری خواهد داشت ( کاشی تبار 1378 )
با توجه به تفاوتهای موجود در تعاریف شخصیت تعریفی از « سالواتورمدی » ارائه می شود که به طور نسبی حاوی ویژگی های مشترک تعریف های ذکر شده می باشد .
شخصیت مجموعه ای با ثبات از تمایلات و ویژگی هاست که مشترکات و تفاوتهای رفتاری ، روان شناسی ( انکار عمل ) افراد را تعیین می کند که در طول زمان استمرار دارند و ممکن است به آسانی تنها به عنوان نتیجه فشارهای زیست شناختی و اجتماعی زمان قابل درک نباشند ( مدی 1989 )
همانطور که ملاحظه شد با توجه به تعاریف و دیدگاه های متفاوت در روان شناسی ارائه تعریف جامع و کامل از شخصیت نیز انتزاعی هستند .
با کمی تأمل بر روی این موضوع که چرا نظریه پردازان و نویسندگان مفهوم شخصیت را به کار می برند به نتایج زیردست پیدا می کنیم .
الف) اثبات تداوم و استمرار خصوصیات در وجود یک فرد .
ب) اینکه افراد به وجود آورنده رفتارهای خود هستند .
ج) وجود تفاوتهای فردی در بین افراد .
یکی از دلایل عمده روان شناسان برای سنجش شخصیت وجود تفاوتهای فردی دربین آدمیان است .
رفتار نتیجه تعامل ویژگی های شخصیت با شرایط محیطی و اجتماعی است باید به این نکته نیز اشاره نمود که روان شناسان و نظریه پردازان شخصیت در این مورد که رفتار تا چه حد تحت تأثیر متغیرهای درونی ( ویژگی های شخصی فرد ) و یا متغیرهای بیرونی ( شرایط خاص محیط ) است اتفاق نظر ندارند موقعی که در مورد رفتار صحبت می کنیم به شخصیت اجتماعی اشاره می کنیم .
شخصیت اجتماعی یعنی قسمتی از شخص که سایرین آن را می بیند یا می شنوند و به عبارتی همان تصویری که فرد از خویش به دیگران نشان می دهد .
شخصیت اجتماعی هر کس شامل حرکات و اطوار ظاهری ( مانند طرز سخن گفتن و نحوه راه رفتن )
خلق وخوی کلی و نحوه واکنش در برابر شرایط تهدید کننده و همچنین نگرش های مشاهده شده و بسیاری از واکنش های دیگر وی است .
همچنین شخصیت دارای جنبه خصوصی و نا آشکاری نیز می باشد .تخیلات ، تفکرات و تجاربی که فرد نمی خواهد در مورد آن دیگران اطلاعی داشته باشند ، جنبه خصوصی شخصیت انسان را شامل می شود .
اتکنیسیون و همکاران اضافه می کنند ممکن است شما تجربه های خاص داشته باشید که آنرا هیچ گاه به هیچ کس نگفته باشید
آرزوهایی که به نظرتان کودکانه و خجالت آورتر از آن بوده که آشکار کنید رویاها و خاطراتی که فقط در ذهن خودتان می مانند .
اندیشه ها و خاطراتی که به هنگام انتظار برای رفتن به کلاس درس و یا قدم زدن در جنگل از ذهن شما می گذرد بخشی از شخصیت خصوصی شماست که به صورت عملی قابل مطالعه نیست ( پوراستادی 1379 )
عوامل تعیین کننده شخصیت :
عمده ترین عواملی که در تعیین شخصیت دخالت دارد عبارتست از : وراثت ، هورمون ها و محیط اجتماعی
1- وراثت : مجموعه ویژگی ها و توانایی های بالقوه ای است که در لحظه ی انعقاد نطفه از پدر و مادر به فرد منتقل می شود .
2- هورمون ها : هورمونها مواد شیمیایی هستند که توسط غدد داخلی ترشح می شوند و پس از ورود به خون بر سلولهای بدن اثر می گذارند .
هورمونها غلظت کم ولی تأثیر زیادی در انجام اعمال فیزیولوژیکی و در نتیجه رشد بدن دارند . ثابت ماندن میزان هورمونها در خون که لازمه رشد طبیعی است از طریق بازخورد منفی اعمال می گردد که بدین وسیله ترشح یک غده موجب انتظام در ترشح دیگر غده ها یا عدم انتظام در آن می گردد .
هرکدام از غده ها بر اساس ترشحی که انجام می دهد در بدن انسان موجب بروز صفاتی می شود که زیادی یا کمی ترشح آنها باعث تغییر حالت در انسان می گردد.
غده های ترشحی داخل عبارتند از : غده هیپوفیز ، غده پاراتیرویید ، غده لوزالمعده ، غده فوق کلیوی و غده های جنسی .
3- محیط : محیط در رشد و بروز توانایی های بالقوه و ایجاد تفاوتهای فردی تأثیر بسیاری دارد تمام امکانات و شرایط محیط بر موجود زنده را شامل می شود و موجود زنده و محیط بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند ( کاشی تبار 1378 )
نظریه های شخصیت و اهمیت مطالعه آن :
نظریه های شخصیت حاصل درک بسیار بالا و هوشمند انه افرادی است که هر کدام دیدگاه نظری منحصر به فردی را در مطالعه نوع انسان به کار گرفته اند .
نظریه های شخصیت با اینکه همسوی یکدیگر نیستند اما هر یک چیزهای مهم و اساسی برای گفتن دارند مطالعه شخصیت از دهه 1930 وارد جرگه علم شده است .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 85 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 29صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
نظریه های خلاقیت
در مورد خلاقیت چون سایر مفاهیم روانشناسی دیدگاههای مختلف و متفاوتی وجود دارد که ماهیت، خاستگاه و کارکرد آنرا به شکلی خاص تبیین می نماید. در این مجال به اختصار به مهم ترین آنها اشاره می شود.
- خلاقیت به عنوان ودیعه الهی : در دنیای باستان، فیلسوفانی چون افلاطون معتقد بودند که خداوند اذهان این گونه مردان را از آنها گرفته و با دادن قوه ابتکار آنان را به عنوان سفیرانش بکار می گیرد (افلاطون، 1925). عنصر خلاقیت فرد یک هدیه خداوندی است و بیش از آنکه از تربیت ناشی شود از الهام ناشی میشود (کارلایل ، 1934 ). سامرست موام نیز معتقد بود الهام پایه واساس تفکر خلاق است (مؤیدنیا، 1384).
- خلاقیت به عنوان دیوانگی : این دیدگاه قدیمی خلاقیت را نوعی جنون و دیوانگی تلقی می کند غیرعادی بودن، بی ارادگی، خودجوشی و ظاهر غیرعقلائی خلاقیت عاملی بود که افرادی چون لمبروزو( 1981)، خلاقیت را نتیجه آسیب عقلی دانسته و برای اثبات ادعای خود نمونه هایی از افراد نابغه و مشاهیر را نام ببرد که کم وبیش عصبی و یا دیوانه بوده اند. مثلا فیلسوفی چون نیچه در تمام زندگی بخصوص زمان خلق آثار خود بین حالت تعادل وعدم تعادل روانی به سر برده است. امروزه نیز افراد عامی بعضا کار غیرعادی و خلاقانه را که تا حدود زیادی از استانداردهای رفتاری و عرف جامعه متفاوت باشد بیمارگونه می پندارند. براساس تحقیقات انجام شده خودکشی، تمایل کمتر به ازدواج و داشتن فرزند کمتر و طلاق زیاد در زندگی افراد خلاق بیشتر از نرم جامعه است. تحقیقات جدید صورت گرفته براساس معیارهایIV-DSM ( چهارمین ویرایش سیستم طبقه بندی بیماریهای روانی - انجمن روانپزشکی امریکا) نشانگر شیوع بیشتر اختلالات روانی در میان افراد خلاق است. شایع ترین اختلالات انواع بیماریهای اسکیزوفرنیا و اختلالات خلقی گزارش شده است. امیل کراپلین طی تحقیقات خود به این نکته اشاره می کند که احتمالاً اختلال روانی مانیا (شیدائی) باعث دگرگونی هایی در فرآیند تفکر شده و منجر به افزایش خلاقیت گردد. خودکشی و اختلالات روانی بیشتر در میان هنرمندان که مصادیق بارز خلاقیت محسوب می شوند دلیل دیگر ارتباط بیماریهای روانی و خلاقیت شمرده می شود. فلیکس پست( 1994)، روانشناس انگلیسی با بررسی فراوانی اختلالات روانی در بین افراد خلاق و برجسته نشان داده است که ارتباطی بین این دو عامل وجود دارد ( احدی، مظاهری و فخری، 1371، ص3). عامه مردم نیز کم وبیش در مورد ایده ها ی خلاقانه نظر نامناسبی دارند بطوریکه با مسخره کردن و دیوانه پنداری موجب یاس افراد خلاق می شوند. برنارد شاو در این باره می گوید " تمام اندیشه های بزرگ ابتداء مسخره پنداشته می شوند "( مؤید نیا، 1384).
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | ppt |
حجم فایل | 2719 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 68 |
فهرست
مفهوم خلاقیت
تعریف خلاقیت از دیدگاه سازمانی
نوآوری
رابطه خلاقیت – نوآوری و کارآفرینی
حل خلاق مساله
موانع خلاقیت
فرایند خلاقیت
تکنیکهای خلاقیت
تکنیک 6 کلاه فکری
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 184 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 25 |
پاورپوینت بررسی خلاقیت و نوآوری در مدیریت در 25اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت pptx
مقدمه
امروزه جامعه نیازمند آموزش مهارتهایی است که با کمک آن بتواند همگام با توسعه علم وفناوری به پیش برود،هدف باید پرورش انسانهایی باشد که بتوانند با مغزیی خلاق با مشکلات روبرو شده و به حل آنها بپردازند. به گونه ای که انسانها بتوانند به خوبی با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و با بهرهگیری از دانش جمعی و تولید افکار نو مشکلات را از میان بردارند و به سوی یک جامعه سعادتمند قدم بردارند.
خلاقیت دارای سه مؤلفه است:
تخصص ، تفکر خلاق و انگیزش که می تواند درونی و بیرونی باشد.
خلاقیت
خلاقیت یعنی تلاش برای ایجاد یک تغییر هدفدار در توان اجتماعی یا اقتصادی سازمان
خلاقیت بکارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است
خلاقیت یعنی توانایی پرورش یا به وجود آوردن یک انگاره یا اندیشه جدید (در بحث مدیریت نظیر به وجود آوردن یک محصول جدید است)
خلاقیت عبارت است از طی کردن راهی تازه یا پیمودن یک راه طی شده قبلی به طرزی نوین
خلاقیت از دیدگاه سازمانی
ارائه ی فکر و طرح نوین برای بهبود و ارتقاء کمیت یا کیفیت فعالیتهای سازمان؛ مثلاً افزایش بهرهوری، افزایش تولیدات یا خدمات، کاهش هزینهها، تولیدات یا خدمات از روش بهتر، تولیدات یا خدمات جدید و غیره.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | zip |
حجم فایل | 3499 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 123 |
نویسنده:مهندس سید فخرالدین موسوی صالح
پیامهای پنهانی یا سابلیمینال
کل جهان سحر و جادوو لرزش وانرژی است.حاکمان این را می دانند واز این به نفع خود استفاده می کنند.ومردم عادی این را نادرست وجعلی می دانند به این دلیل که انها برنامه ریزی شده اندو به این کار باور دارند..)موسوی صالح
اگرمی خواهیدمهارت های زندگی خود را افزایش دهید مانند خلاقیت –افزایش ثروت تبدیل شدن به والدینی موفق ویا بهبود عزت نفس این کتاب چیزی است که شمابه آن نیاز دارید.
وبه کسانی که در حال تلاش برای رسیدن به اهداف ,اعتماد بنفس ویا ایجادموفقیت در هر زمینه ای از زندگی خود را دارند توصیه می کنم.انچه د این کتاب می آموز:-1 پیشگفتار-2 پدیده شرطی سازی-3 آشنایی با پیامهای پنهان-4 انواع پیامهای پنهان-5 نهان سازی چیست-6 پیامهای پنهان در برخی تصاویر-7 پیامهای پنهان در برخی انیمیشن های مشهور جهان-8 مبنای طراحی پیامهای پنهان-9 یادگیری زبان در خواب-11 کاهش وزن وتناسب اندام زیبا با استفاده از پیامهای پنهان-11 ثروت وفراوانی ورفاه کامل با استفاده از پیامهای پنهان-12 طرز فکر میلیونر-13 ترک سیگار و مواد مخدر با استفاده از پیامهای پنهان-14 جذب عشق وشریک زندگی با استفاده از پیامهای پنهان-15 موفقیت در کسب وکارو تجارت وجذب مشتری با استفاده از پیامهای پنهان-16 رفع استرس ودلهره با استفاده از پیامهای پنهان-17 امواج ذهنی چیست-18 استفاده از پیامهای زیر آستانه ای در سینما-19 انواع امواج ذهنی-21 تاریخچه امواج ذهنی-21 استفاده از امواج ذهنی در گروه متال-22 امواج ذهنی در کمپین تبلیغاتی انتخابات رئیس جمهوری-23 استفاده از امواج ذهنی در سینما-24 مواد مخدر شنیداری چیست؟ )هشدار,آگاه باشید(-25 بیوکنزی چیست؟-26 براساس قانون جذب ما چه کسانی را جذب میکنیم؟-27 چاکرا چیست؟-28 رزونانس شومان چیست؟-29 چشم سوم یا چشم بصیرت چیست ؟-31 انرژی های پیرامون بدن ما چیست واز کجا می آیند؟-31 میدان مغناطیسی وامواج-32 نماز ومیدان مغناطیسی-33 مرگ انرژیهای منفی-34 جذب انرژی های مثبت-35 آسیبهای تفکرات منفی-36 چگونه انرژی خود را بالا ببریم-37 شکر گزاری و سخن پایانی
انسان که روزی افریده شده تا موجودی جادویی باشه حالا تبدیل به تیکه گوشت بی خاصیتشده که به سختی روز را به شب می رسونه .شما هم داستانها وافسانهای قدیمی راشنیدید. داستان رستم ,غول چراغ جادو وهرکولرو,شما هم روزی مبهوت این داستانها شدید ودر رویاهاتون آرزو کردید.ارزو کردید ای کاش غول چراغ جادو داشتید یا شایدم تو عالم بچگی فکر کردید که واقعادارید.بله دوستان من ,این داستان همه ی ماهاست ,همه ی ما در هر کجای کره خاکی که زندگیکنیم.در اعماق وجودمان یه حس مشترک هست یه چیز بخصوص که فریاد می زند ما روزیموجوداتیجادویی بودیم . روزی سلطان بودیم وروزی میتونستیم .این فریاد در بچگی قویتر بود.اماهرچه بزرگتر شدیم ومثلا عاقل تر ,سعی کردیم این صدا رو خفه کنیم یا نشینیده بگیریم. اما امروز من اینجام ,تا بگم میشه ! میشه به رویاهاتون برسید و مثل قارون ثروتمند بشیدبه شما تکنیکی می اموزم که در زمانی کوتاه اثری فوق العاده داره وشماها رو به سرعت ثروتمند و قدرتمند میکنه ,همون طوری که روزگاری اجداد ما بودند.اما من پیش از ان چیزهایی به شما میگویم که حاصل "دیدن" است .
دیدن بی واسطه,پس اگر از بی پولی , قرض وبدبختی خسته شده اید .اگر دیگه نمی خواهید کس دیگری هدایت شما را به عهده بگیرد. تصمیم قاطع ومحکم بگیرید همین حالا , به خود بگویید : تصمیم میگیرم هرچه را که موسوی صالح به من می اموزد به کار بندم ومسئولیت کامل این کاررابه عهده میگیرم . زیرا ثروتمندشدن حق من است واین چیزی است که واقعا می خواهم.به راحتی می تونی کنترل زندگیت رو به دست بگیری و اون رو هدایتش کنی. و به نظرمن این نهایت قدرت و بهترین هدیه ای که میشه به یک فرد داد. قدرت خلق زندگی... قدرت کنترلزندگی...می دونی این قدرت چی رو بهت میده؟ این قدرت این امکان رو بهت میده که در هرلحظه از زندگیت انگشت اشاره ات رو به سمت خودت بگیری... میگی خودم کردم... فرمولش رو یادگرفتم، انجامش دادم واین شد. به همین راحتی! درست عین دو ضربدر دو که میشه چهار...
و اگر هم گهگاهی در زندگیت باشرایط و اتفاق هایی رو به رو شدی که اوضاع مطابق میل تو نبود، نمیگی تقصر اینه،امان از مردم... خدا نخواست... مامانم نذاشت ... پارتی نداشتم که نشد... شرایط بده... اوضاع خرابه...نه!!!!تمام دنیا و شرایط بیرونی و آدم های دور و برت رو فراموش می کنی و انگشت اشارهات رو می گیری به سمت خودت... مسئولیت می پذیری... میگی آره... الان اون ثروتی که می خوام روندارم؟ اون رشته یدانشگاهی رو ندارم؟ شغل و زندگی ایده آلم رو ندارم؟ اون رابطه ی عاطفی، کسی که می تونه زندگی من رو با معنا تر کنه رو ندارم؟ اون شغل به خصوص، اون هدفی که می خوام روندارم؟قبول... کاملا درسته... در حال حاضر اونها رو ندارم. اما فقط من، مسئول زندگی خودمهستم، پس حالاکه من مسئول زندگی خودم هستم و این من هستم که زندگی خودم رو خلق می کنم چگونه می تونم این شرایط رو تغییر بدم و شرایط ایده آل و مورد نظرم رو خلق کنم؟و به محض اینکه خودت رو در این موقعیت ذهنی قرار میدی... مسئولیت رو می پذیری و به جای اینکه گیربدی به شرایط و آدم ها، از خودت می پرسی چگونه می تونم تغییرش بدم؟ چگونه میتونم شرایط ایده آل و دلخواهم رو ایجاد کنم؟ چگونه این همه پول؟ چگونه اون محبوب؟ چگونه اون رابطه عاطفی؟ چگونهاون رشته دانشگاهی؟ چگونه اون شغل؟ و...به طرز شگفت انگیزی ایده هایی به ذهنت می رسه... پیشنهاد هایی بهت میشه... افرادی در مسیرزندگیت قرار می گیرن و خیلی عجیب و غریب اتفاق هایی در زندگیت می افته
از خدا چی خواستی ؟؟؟؟؟وضع مالیت توپ توپ شه ؟از تنبلی رها شی ؟به عشقت برسی ؟ خجالت رو بزاری کنار ؟شوخ طبع و دوست داشتنی باشی ؟شغلی رو که دوست داری به دست بیاری ؟همیشه سالم و سلامت باشی ؟غم و غصه و افسردگی دست از سرت بردارن ؟جذاب و دلفریب باشی ؟ عادت های آزار دهنده ات را تغییر بدی ؟زیبا و خوش چهره باشی ؟خوش تیپیت تو چشم همه باشه ؟معروف و مشهور شی ؟ایده هاتو عملی کنی ؟
دانشمندان غربی با درک این نکته در پی سیاست های کثیف ) ولی متاسفانه کارآمد( دولت
های غربی برای اثر گذاشتن بر نیروهای جوان کشورهای دیگر در فیلم ها، عکس ها،
پوسترها و حتی کارتون های کودکان از این نکته سود می جسته اند و به جای اینکه
مستقیماَ تصویر یا کلمه ای زشت ) این کلمه یا تصویر هرچیزی اعم از فحش، صحنه
های زننده، فرهنگ سازی غلط و ... می تواند باشد( را نشان دهند، آنرا لابه لای انبوهی
از تصاویر دیگر پنهان می کنند و به کودکان و جوانان ما نشان داده و بر فکر آنها اثر می
گذارند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 13 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 5 |
پرسشنامه خلاقیت
این پرسشنامه خلاقیت توسط رندسیپ( 1979) تهیه گردیده که دارای 50 سوال بسته و هرسوال دارای 5 گزینه است که بنا به دستور العمل این پرسشنامه ضریبی ثابت به صورت مثبت ومنفی برای هرگزینه انتخابی درنظر گرفته شده است که به هنگام استخراج داده ها بدان اعمال می شود.گزینه انتخاب شده توسط آزمون ها را باتوجه به جدول امتیاز بندی،امتیاز گذاری وسپس جمع امتیازات محاسبه می گردد.حداکثرامتیاز ممکن در این پرسشنامه 100 و حداقل 100- خواهد بود.الف) امتیازمحاسبه شده بین 80 تا 100= خیلی خلاق ب) امتیاز محاسبه شده بین60 تا 79= خلاقیت بالای متوسط ج)امتیاز محاسبه شده بین 40 تا 59= خلاقیت متوسط د) امتیاز محاسبه شده بین 20 تا 39= خلاقیت زیرمتوسط وامتیازمحاسبه شده بین 100- تا 19= غیر خلاق را نشان می دهد.(بهنام ،1388)
روایی و پایایی ابزار
- فرهادی پور(1388)درپژوهش خودبااستفاده ازرزش آیتم آنالیز روایی پرسشنامه خلاقیت راتوسط اساتیدودانشجویان دوره دکتری مدیریت دانشگاه شیراز موردتاییدقرارداده است .
- سیادت وهمکاران (1381)در پژوهش خود،روایی پرسشنامه خلاقیت را 91/0 به دست آورده بودند و ضریب پایایی پرسشنامه خلاقیت رندسیپ (1979)،از طریق فرمول ضریب آلفای کرونباخ 92/0 اعلام نمودند،ترابی(1389)، پایایی این پرسشنامه را از طریق فرمول ضریب آلفای کرونباخ 89/0 محاسبه نموده است.
- گلی (1385)درپژوهش خودازپرسشنامه خلاقیت رندسیپ استفاد وروایی آن راموردتاییدقراردده وبااستفاده ازضریب همبستگی اعتبار پایایی پرسشنامه خلاقیت رندسیپ(1979)را98/0اعلام کرده است.
p
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 58 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
خلاقیت
خلاقیت از جمله مسائلی است که در بارهی ماهیت و تعریف آن تا کنون بین محققان و روان شناسان توافق به عمل نیامدهاست.
و یکی از مفاهیم پیچیده مربوط به انسان است که ارائه تعریف روشن، بدون ابهام، دقیق و مورد پذیرش اکثریت روانشناسان و مربیان تعلیم و تربیت از آن مشکل میباشد.
به لحاظ لغوی در زبان انگلیسی، ریشه واژه خلاقیت عبارت لاتین Greate است که در فرهنگهای واژگان به گونههای متفاوتی تعریف شدهاست. از جمله در فرهنگ واژگان ماکاری، خلاقیت به معنای تکامل فکر یا تخیلات فرد، به شکل اختراع و ابداع معنا شدهاست. در فرهنگ و بستر، خلاقیت توانایی یا قدرت ایجاد محصول نوین، از راه به کارگیری قدرت تصور و تحلیل ذکر شدهاست (به نقل از هاریس[1]، 1998).
اکثر روانشناسان در این مطلب توافق دارند که خلاقیت به دستاوردهای تازه و ارزشمند[2] اشاره دارد (ویسبرگ[3] ، 1992) آیزنک (2000) معقتد است خلاقیت فرآیند روانی میباشد که، منجر به حل مسئله، ایدهسازی، مفهوم سازی، ساختن اشکال هنری، نظریه پردازی و تولیداتی میشود که بدیع و یکتا باشند.
از نظر لغوی در زبان فارسی، خلاقیت با سازههایی هم چون نوآوری، ابداع و اختراع تعریف شدهاست که با وجود تشابه با سازههای ذکر شده، متفاوت از آنهاست، خلاقیت فعالیتی فکری و ذهنی است که لازمه و زیرساخت نوآوری است، ولی نوآوری بیشتر جنبه علمی دارد و محصول نهایی عمل خلاق است.
ابداع نیز به کارگیری خلاقیت است. در حقیقت ابداع ماحصل حرکتی است که نقطه شروعش در خلاقیت و حیطۀ فکر بود و با به کارگیری تجارب دیگر، به صورت پدیده نو ظهور، آشکار شدهاست. ارتباط با خلاقیت و ابداع، چنین است که خلاقیت بدون ابداع قابل تصور نیست، اما ابداع بدون خلاقیت بیمعنی است. اما اختراع عبارت است از ایده یک مخترع که در عمل راه حل یک مشکل مشخص تکنولوژیکی را ارائه دهد.
به گونۀ ساده راه حل نوین یک مشکل صنعتی، اختراع نامیده میشود (امیرحسنین، 1384، ص 38). گفتنی است افزون بر تعاریف لغوی، برخی از فرآیندهای ذهنی هم چون حل مسئله[4] ، استدلال قیاسی[5] ، استدلال استقرایی[6] و توانایی[7] با فرآیند خلاق مترادف فرض شدهاند (هارناد[8]، 204).
در فرهنگ نامه ابداع یا آفرینش به معنای چیزی نوآوردن یا کار تازه کردن است (فرهنگ امید، 1362). ورتایمر (1959) مینویسد: خلاقیت فرآیند ویران سازی یک گشتالت به نفع گشتالت بهتر است (تیلور[9]، 1988، ص 99).
در مجموع تعریفهای خلاقیت را چنین تقسیمبندی مینمایند : بعضی از تعریفها، ویژگیهای شخصیتی افراد را محور قرار داده و بعضی دیگر براساس فرآیند خلاّق و تعریفهای دیگر بر حسب محصول خلاّق به خلاقیت نگریستهاند.
از جمله افرادی که بر حسب شخصیت به خلاقیت مینگرد گیلفورد (1950) است. او معتقد است خلاقیت مجموعهای از توانائیها و خصیصه هاست که موجب تفکر خلاق میشود.
برخی از تعریفها بر پایۀ فرآیند خلاقیت استوار است، مانند تعریف مدینک[10] (1962) از نظر او خلاقیت عبارت است از : شکل دادن به عناصر متداعی به صورت ترکیبات تازه که با الزامات خاصی مطابق است یا به شکلی مفید است. هر چند عناصر ترکیب جدید غیر مشابه تر باشد، فرآیند حل کردن خلاقتر خواهدبود.
گیرلین[11] (1954) معتقد است: خلاقیت ارائه کیفیتهای تازهای از مفاهیم و معانی است.
تایلور[12] (1988) خلاقیت را شکل دادن تجربهها در سازمان بندیهای تازه میداند.
وجه اشتراک این تعاریف تازگی و نو بودن است. اما تازگی به تنهایی نمیتواند مفهوم خلاقیت را روشن سازد. زیرا بسیاری چیزها نو و تازه هستند ولی خلاّقانه نیستند. بر این اساس ملاک محصول خلاق در نظریههای معاصر تازگی و تناسب یا ارزش است.
استین[13](1974) خلاّقیت را بر مبنای این دو عامل چنین تعریف میکند:
خلاّقیت فرآیندی است که نتیجۀ آن یک کار تازهای باشد که توسط گروهی در یک زمان به عنوان چیزی مفید و رضایتبخش مقبول واقع شود.
ورنون[14] (1989) نیز از همین چشم انداز به خلاّقیت مینگرد. خلاّقیت توانایی شخص در ایجاد ایدهها، نظریهها، بینشها یا اشیای جدید و نو و بازسازی مجدد در علوم و سایر زمینههاست که به وسیله متخصصان به عنوان پدیدهای ابتکاری و از لحاظ علمی، زیباییشناسی، فنآوری و اجتماعی با ارزش قلمداد گردد.
استرنبرگ[15] (1989) نیز تفکر خلاّق را ترکیبی از قدرت، ابتکار، انعطافپذیری و حساسیت در برابر نظریاتی میداند که یادگیرنده را قادر میسازد خارج از تفّکر نامعقول به نتایج متفاوت و مولد بیاندیشد که حاصل آن رضایت شخصی و احتمالاً خشنودی دیگران خواهدبود.
آمابیل[16] (1983 ، 1990) ضمن تأیید این تعریف قیدی را به آن اضافه میکند آمابیل معتقد است در تکمیل دو عنصری که در اغلب تعریفها آمده یعنی تازگی و تناسب و ارزشمندی باید این نکته را اضافه نمود که عمل خلاّق از طریق اکتشاف[17] انجام میگیرد نه از طریق الگوریتم[18] : مایر[19] (1983) و وایزبرگ[20] (1986 ، 1995) نیز تعریف ساد و روشنی از خلاّقیت ارائه دادند: خلاّقیت توانایی حل مسائلی است که فرد قبلاً حل آنها را نیاموخته است.سیکز نتمی هالی[21] (989) میگوید: ما نمیتوانیم به افراد و کارهای خلاّق جدا از اجتماعی که در آن عمل میکنند بپردازیم. زیرا خلاّقیت هرگز نتیجه عمل فرد به تنهایی نیست. آزوبل[22] (1978) نیز میگوید: خلاّقیت یکی از بهترین و مغشوشترین اصطلاحات دوران شناسی و تعلیم و تربیت امروز است.
سانتروک آفرینندگی را «توانایی اندیشیدن در بارهی امور به راههای تازه و غیر معمول و رسیدن به تازه و غیر معمول و رسیدن به راه حلهای منحصر به فرد برای مسائل» تعریف کردهاست (نقل از سیف، 1389). گاردنر[23] افراد خلاق را کسانی میداند که در حل مسائل چیره دست هستند، تولید هنری دارند، یا پرسشهای تازه طرح میکنند و اندیشههای آنان ابتدا تازه و غیر معقول تلقی میشود اما سرانجام در فرهنگ خود پذیرفته میشوند. و از دیدگاه لاولس[24]، درنینگ[25]، فیشر[26] و هاگینز[27] ، خلاقیت همه فعالیت های تخلیلی طراحی شدهای هستند که حاصل آن تولید محصولات جدید و ارزشمند است.
اسبوران[28] مؤلفههای خلاّقیت را به سه دسته مؤلفههای شناختی و فراشناختی، انگیزشی و شخصیتی تقسیم میکند. مؤلفههای شناختی و فراشناختی خلاّقیت عبارتند از : وهوش، سیالی، انعطاف پذیری، ابتکار، سبط، ترکیب و تخیل. مؤلفههای شخصیتی خلاقیت عبارتند از: ویژگی های شناختی، انگیرشی، عاطفی و رفتاری.
[1] . Harris
[2] . Novelpro ducts of value
[3] . Wiesberg
[4] . Problem Solving
[5] . Deduction reasoning
[6] . induction reasoning
[7] .Ability
[8] . Harnad
[9] . Taylor
[10] . Mednick
[11] . Ghiselin
[12] . Taglor
[13] . Stein
[14] . Vernon
[15] . Sternberg
[16] . Amabile
[17] . Heavistic
[18] - algorithmic
5 منظور از الگوریتم عمل قانونمندی است که برای رسیدن به جواب راه روشن و مشخص را طی می کند، در حالی که اکتشاف راه معین و مشخصی ندارد.
[19] . Mayer
[20] . Weisberg
[21] . Cikzentmihalyi
[22] .Azubel
[23] . gardner
[24] . Loveless
[25] . Derining
[26] . Fisher
[27] . Higgins
[28] . Osborn
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 37 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع خلاقیت
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
خلاقیت
یکی از ویژگیها و صفات شناختی که در مباحث مختلف مورد توجه محققین و پژوهشگران قرار گرفته است ویژگی خلاقیت است با توجه به مشکلات مختلفی که دنیای امروز با آن دست به گریبان است توجه به تفکر انتقادی و عامل پیشبینی کنندهآن یعنی خلاقیت از اهمیت ویژههای برخوردار است.
2-5-1- تعریف خلاقیت
در بین روانشناسان توافقی که حاکی از نظر مشترک پیرامون تعریف خلاقیت باشد وجود ندارد. در واقع گستردگی تعریف، نشأت گرفته از دیدگاههای گوناگون روان شناختی از این پدیده است. خلاقیت فرآیندی از خلاق بودن است، مجموعه ای از اعمال که ایدهها افکار و اشیاء فیزیکی جدیدی را به وجود میآورد (کلایتون[1]،2002). آلدر[2](2002) "در کتاب چگونه هوش خلاق را تعریف کنیم؟"، خلاقیت را این گونه تعریف کرده است:
رانکو[3] (2007) نیز خلاقیت را شامل آفرینش چیزی جدید و مفید میداند. یکی از نظریه پردازانی که تحقیقات گسترده ای در رابطه با خلاقیت انجام داده است. تورنس (1998،به نقل از سیف، 1387)، سه تعریف برای خلاقیت در سه زمینه پژوهشی، هنری و وابسته به بقاء مطرح کرده است. به نظر وی تعریف پژوهشی خلاقیت عبارت است از فرآیند حس کردن مشکلات و مسایل، شکاف در اطلاعات، عناصر گم شده چیزهای ناجور، حدس زدن و فرضیه سازی درباره این نواقص و ارزیابی و آزمودن این حدسها و فرضیه ها، تجدید نظر کردن و دوباره آزمودن آنها و بالاخره انتقال نتایج. تورنس در تعریف هنری خلاقیت به مصادیقی اشاره میکند که برخی ازمصادیق عبارتند از: خلاقیت مانند خواستن دانستن است، خلاقیت مانند دوباره نگاه کردن است، آفرینندگی مانند خط زدن خطاهاست، آفرینندگی مانند خواندن به سبک خود است. تورنس در تعریف خلاقیت"وابسته به بقاء" خلاقیت را عبارت از قدرت کنار آمدن با موقعیتهای دشوار و خطرناک میداند، وقتی که شخص هیچ راه حل از پیش آموخته شدهای ندارد. گانیه (1985، به نقل از سیف، 1387) خلاقیت یا آفرینندگی را نوعی حل مسأله میداند که تازگی نتایج تفکر آفریننده از ویژگیهای آن است. در نظریه گیلفورد آفرینندگی بر حسب تفکر واگرا تعریف شده است (سیف،1387).
[1] .Cliton
[2] .Alder
[3].Ranco
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 69 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 60 |
چکیده : 3
چه اقداماتی انجام دهم تا خلاقیت دانش آموزانم را افزایش دهم 3
مقدمه : 5
توصیف وضعیت موجود و بیان مساله : 7
گردآوری اطلاعات و شواهد 1: 9
تجزیه و تحلیل اطلاعات : 13
با توجه به مطالب بیان شده می توان به روشهای ذیل عمل کرد : 16
در زمینه خانواده : 16
در زمینه مدرسه روش های تدریس فعال چون 16
ارائه راه حل موقتی و اجرای آن 18
گام اول : خانواده و اولیا ء 18
گام دوم : مدرسه 20
گام سوم : معلم 23
نمونه ای از این تمرینات و فعالیت ها به شرح ذیل بود : 26
زنگ دایره یا حلقه تفاهم 29
اجرای راه حل جدید و نظارت بر آن 32
گردآوری اطلاعات شواهد 2 : 34
ارزشیابی تاثیر راه حل جدید و تعیین اعتبار آن : 36
بررسی وضعیت نمرات نوبت اول و دوم دانش آموزان کلاس اول 39
تجدید نظر و تصمیم گیری نهایی : 39
نتایج : 41
نتیجه گیری : 42
پیشنهادات کلی برای پرورش خلاقیت در معلمان و دانش آموزان 43
(پیوست شماره1) 45
سناریوی تدریس خلاق 45
منابع و ماخذ 49
منابع اینترنتی 50
چکیده :
در جوامع پیشرفته امروزی پرورش خلاقیت از مهمترین اصول است با بررسی کشورهایی که از نظر صنعتی فرهنگی و اجتماعی رشد چشمگیری داشته اند متوجه می شویم که این کشورها در زمینه ی پرورش خلاقیت رشد و تلاش بیشتری داشته اند .در حال حاضر در کشورهای توسعه یافته شکوفایی خلاقیت یکی از عالی ترین و محکم ترین اهداف آموزش و پرورش است . در شرط حساس کنونی و با توجه به تحولات بسیار سریع و اجتناب ناپذیر دنیا ، اگر خواهان پرورش استعدادها و شکوفایی خلاقیت و نوآوری در افراد هستیم باید نظام آموزش و پرورش را متحول کرد . برای این منظور لازم است هماهنگی و برنامه ریزی دقیق و کاملی در عرصه ی آموزش و پرورش داشته باشیم .در این فرایند معلم نقش اصلی را ایفا می کند . تنها معلم خلاق است که می تواند دانش آموزان خلاق و نوآور پرورش دهد . اما نکته ی قابل تامل آن است که هر آموزش و پرورش و هر معلمی نمی تواند این بار سنگین رابه مقصد برساند . تنها آموزش و پرورش پویا ، خلاق ، متحول می تواند در تحقق این رسالت تاریخی خویش موفق باشد و این دقیقاً همان نیازی است که در سال گذشته رهبر اندیشمندانه انقلاب اسلامی تحت عنوان « تحول بنیادین آموزش و پرورش » از آن یاد شده است . هسته اصلی تحول در نظام آموزشی ، هم چنان که مقام معظم رهبری تاکید کرده اند « خلاقیت است » بنابراین داشتن افرادی که توانایی پرورش پویایی و خلاقیت را دارند از اهمیت خاصی برخوردار است .
دسته بندی | اقتصاد |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 453 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 36 |
*مقاله درمورد بررسی سازه ها وراههای ارتقای اثر بخشی نیروی کار*
چکیده :
امروزه بررسی راهبردی سازه ها و ساز وکارهای اثر بخشی از موارد مسلم تحول آفرینی و استقرار نظام بهبود فرایندهای کار قلمداد می شود عامل انسانی از دو زاویه متعارض یکی خلاقیت ، جمود ، و دیگری کار آفرینی – انهدام بازده سازمانها ، نقش زیر بنایی در موفقیت واثر بخشی سازمان و مدیریت دارد .
مقاله حاضر درصدد شناسایی بافت درونی ، تعبیه اسکلت پیکره اثر بخشی و ارائه راهکارهای هدایت مولفه های بهبود اثر بخشی سازمانی است .
مقدمه :
امروز سازمانها به حدی گسترده و پیچیده شده اند که بدون علم سازمان و مدیریت و بهره گیری از توانمندی ، فراست و مهارتهای سالها تجربه سازمانی نه می توان سازمان را به خوبی درک وتحلیل کرد ونه می توان آن را رهبری و مدیریت نمود . همان طور که بدون علم و ممارست درهر رشته تخصصی نمی توان از آن بهره برداری کرد علم مدیریت به لحاظ پیچیدگی ذهنی بودن ، وناهمگنی محیط واعضای سازمان بسیار
سخت تر از هر علمی است که محیط آن جنبه فیزیکی و واقعی دارد.
جامعه نمی تواند از این پس شاهد وارد آوردن ضرر از طرف افرادی باشد که بدون آگاهی از علم مدیریت صرفا به لحاظ پیروی از حلقه مراعات ( روابط ) و شیرینی منصبهای مدیریت وبا مستقر نشدن در حرفه مرتبط با رشته تحصیلی و تخصصی خود مشاغل حساس مدیریت سازمانها را اشغال کنند اینان تلاش می کنند صرفا با بهره گیری از سطوح اخلاقی و ارزشهای اجتماعی این عصر بدون کوچکترین آگاهی از نظریه و قوانین تحلیلی رشته ای و علم بسیار حساس و پیچیده مدیریت ، اداره امور سازمانها را بر عهده گیرند .
همه افراد دلسوز در این جامعه بارها شاهد حلقه شوم و دور باطل افکار مدیران و محو شدن برنامه ها وعملیات سازمانها بوده اند ، آثار سوء این نوع تصمیم گیریها موجب معدوم کردن کیفیت و انگیزشهای کاری منابع انسانی سازمانها می شود که گهگاه می بینیم فردی در منصب مدیریت می نشیند که ازعلم و جوهره ظریف مدیریت واداره سازمان و نحوه دستیابی به اثر بخشی سازمانی بهره چندانی ندارد .
اثر بخشی که بعد کیفی بهره وری است درارتباط بسیار نزدیک با کیفیت و توان کاری
نیروی انسانی است این شاخص نشانگر نسبت : 1- هدفهای واقعی به هدفهای پیش بینی شده و 2- عملکرد واقعی به عملکرد مورد انتظار است وا زطریق بازده نیروی کار و سازمان اندازه گیری می شود اثر بخشی در واقع با هدفهای مدیر وسازمان مشخص می شود وهویت پیدا می کند عرصه شاخصهای سنجش اثر بخشی در چارچوب : 1- میزان دستیابی به هدفهای مورد انتظار 2) کیفیت کار 3) سرعت و دقت کار و 4) جوششهای درونی بهبود و خلاقیت قرار می گیرد البته در تعیین اثر بخشی باید میان اثر بخشی هدفهای فردی ، سازمانی ، و مدیریت تفاوت قائل شد از آنجا که یکی از خصیصه های تحقق تفکرات واراده مدیریت در سازمانها استفاده از مجاری قدرت است لازم است میان مجاری قدرت سازمانی مقام و مجاری قدرت شخصی در کسب موفقیت و اثر بخشی تمییز قائل شد ، هر چند که منظور از قدرت میزان توانایی تاثیر گذاری بر رفتار افراد است در صورتی که شخصیت سازمانی قادر باشد افراد سازمان را به انجام دادن کار معینی ترغیب کند ، آن شخصیت دارای قدرت سازمانی مقام است درحالی که قدرت شخصی از مجاری قدرت زیر دستان در انجام دادن فعال کار ، نشئت می گیرد بهترین وضعیت برای مدیریت سازمان ، جمع کردن این دو نوع مجاری قدرت در شخص مدیر است یعنی هم پذیرای او باشند دوستش بدارند ، به او احترام حرفه ای و شخصیتی بگذارند وهم از او پروا ، حیا و اطاعت پذیری بالایی داشته باشند وحتی بترسند در این میان بازده میزان کوشش وهدایت مدیریت مطرح میشود که بر آن اساس فرد می کوشد بر رفتار دیگری تاثیر بگذارد وبه آن جهت بدهد و آن را در قلمرو و ابستگی وارد کند . میزان موفقیت افراد در سازمان را با بازده ( قدرت تولیدی ) گروه تحت رهبری آنها اندازه گیری می کنند .
موفقیت با چگونگی گرایش ، رفتار ، و عملکرد فرد و گروه ارتباط دارد ، اما اثر بخشی نشانه وضع درونی و میزان آمادگی اولیه فرد و گروه برای انجام دادن کار است لذا ماهیت گرایشی و انگیزشی دارد مدیر بهره مند از قدرت سازمانی ، از شیوه های مستقیم نظارت استفاده می کند ودر مسیر دستیابی به موفقیت سازمانی گام بر می دارد اما اثر بخشی زمانی نمایان می شود که مدیر بر قدرت شخصی وبهره گیری از مجازی آن با اعمال نظارت کلی تر و جلوه های غیر مستقیم تاکید داشته باشد .
قدرت مقام در سازمان درچارچوب سلسله مراتب و تفکیک عمودی از بالا و پایین تفریض می شود در حالی که قدرت شخصی از پایین به بالا بر اثر پذیرش زیر دستان و درعرصه ترکیب وساز و کارهای دستیابی به هدفهای مشترک به وجود می آید مدیری که قدرت اعمال نفوذ (موقت ) بر رفتار دیگران دارد می تواند موفق اما ناموثر باشد در صورتی مدیری موفق واثر بخش شناخته می شد که صاحب مجاری اعمال نفوذ فکری ، حرفه ای ، وانگیزشی بر نیروی کار برای بالا بردن بهره وری سازمان باشد ( هالس 1994 هرسی و بلانچارد ، 1378 ) در نمودار شماره 1 نمایش هندسی تعامل قدرت شخصی ، اثر بخشی و نظارت در نمودار شماره 2 نمایش هندسی تعامل قدرت سازمانی موفقیت و نظارت ارائه شده است .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 147 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 30 |
از طرفی مسئله خلاقیت مسئلهای است که در همه کشورها اعم از پیشرفته صنعتی و یا در حال رشد مطرح و در همه زمانها به نحو خاص خود بروز کرده است، لذا تحقیق درباره عوامل و راههای شکوفایی آن همواره مورد نیاز جوامع بوده است. از طرفی تنوع ضرر و زیانهایی که از این راه یعنی نادیده گرفتن افراد خلاق جامع به عمر انسانها و یا به منابع مادی آنان میرسد آنچنان رقم شایان توجهی را در برمیگیرد.
باید تکاملهای آموزشی کارایی خود را بیشتر در راه افزایش استعدادها و تواناییهای کودکان به کار برند. شناخت و آگاهی نسبت به الگوهای پرورش فرزندان و میزان خلاقیت میتواند و به والدین و کودکان و همچنین مسئولان آموزش و پرورش و محققان و نظریه پردازان اجتماعی و فرهنگی کمک کند تا در برخورد با کودکان آگاهانه عمل کنند و مسائل و مشکلات آنها را در نظر داشته باشند.
در این راستا، برآنیم تا علل متفاوت شکوفایی خلاقیت و همچنین عللی که مانع از رشد خلاقیت کودکان میشود را بررسی کرده و به اثبات برسانیم و با روشهای متفاوت والدین، سلطة گری، آسان گیری و وابستگی شدید، مورد مقایسه و ارزیابی قرار دهیم. تا کار کرد هر یک از روشهای مورد نظر به میزان خلاقیت کودکان نشان داده و مناسب بودن و مزایا و معایب هر کدام از آنها را با روشی علمی به اثبات برسانیم.
در این پژوهش برآنیم تا مشخص کنیم که آیا شیوههای پرورش فرزندان با روشهای که والدین در تربیت فرزندانشان به کار میبرند چه تأثیری بر خلاقیت آنان دارد؟
فهرست مطالب
فصل اول کلیات تحقیق.. 1
مقدمه. 2
بیان مسئله 3
فرضیات تحقیق.. 4
سوالات تحقیق.. 4
فصل دوم پیشینه تحقیق.. 5
پیشینه تحقیق.. 6
تعریف خلاقیت... 7
مفهوم خلاقیت... 8
نظریه های مربوط به خلاقیت... 10
خلاقیت معمولی و خارق العاده. 11
تفکر خلاق.. 12
روشهای پرورش خلاقیت... 13
ویژگی های کودکان خلاق.. 15
اشکال مختلف تخیل و جلوه های خلاقیت در کودکان:18
شیوه های ارتباط والدین با فرزندان.. 19
موقعیت و تأثیر خانواده بر رفتار فرزندان:22
چگونه رفتارهای ولدین می تواند خلاقیت را برانگیزد:23
نیل به دستاورد – نه نمره. 24
والدین فعال و مستقل.. 24
قدردانی از خلاقیت... 25
تصور ذهنی از آینده. 25
شوخ طبعی.. 25
اصول تورنس.... 25
منابع:27
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 17 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 18 |
راههای ترویج فرهنگ خلاقیت و نوآوری
مقدمه
نگاه کردن متفاوت به مساله و رسیدن به یک راه حل جدید، همان چیزی است که عموماً از آن به خلاقیت تعبیر می¬شود. اما خلاقیت مفهومی نیست که بتوان آن را در یک جمله و حتی یک کتاب مفصل هم توضیح داد. خلاقیت در حقیقت، فرآیندی است که در ذهن فرد خلاق اتفاق می¬افتد و حاصل آن شکل گرفتن یک ایده¬ی جدید با یک راه حل ابتکاری است.
این که خلاقیت ذاتی است یا اکتسابی، موضوعی نیست که این روزها ضرورت بحث بر سر آن در میان باشد. دنیای امروز تلاش می¬کند خلاقیت و مباحث مرتبط با آن را، چه در زمینه¬های روان شناسی و علوم تربیتی و چه در زمینه¬های مدیریت و کسب و کار، به درستی بشناسد و ابعاد مختلف آن را توسعه دهد. کتاب¬های فراوانی که درباره¬ی تکنیک¬های افزایش خلاقیت در افراد و در سازمان¬ها نوشته شده¬اند، گویای این حقیقت می¬باشند که توجه به خلاقیت و توسعه¬ی ان در سازمان، نه تنها باعث می¬شود که افراد از کار خود احساس رضایت بیش¬تری کنند، بلکه در پیش برد سازمان و افزایش بهره¬وری و رسیدن به موفقیت¬های بزرگ سهم عمده¬ای دارد.
برای آن که بتوانیم خلاق باشیم، باید ابتدا معنی و مفهوم خلاقیت را به درستی بشناسیم و بتوانیم بین خلاقیت، هوش، دانش و مهارت تفاوت قائل شویم. دانستن این که ساختار ذهن چیست و چگونه در فرآیند شکل گیری تفکر خلاق تاثیر می¬گذارد، با این که ممکن است مستقیماً روی افزایش خلاقیت فرد اثر نگذارد، بدون تردید باعث می¬شود که نگاه فرد به روش¬ها و تکنیک¬هایی که برای افزایش خلاقیت مطرح می¬شوند تغییر کند.
بعد از این¬ها وقت آن است که این روش¬ها را امتحان کنیم؛ روش¬های فردی. می¬توانیم ذهن را درگیر حل یک مساله¬ی جدید کنیم، یا اینکه سعی کنیم مسائل دور و برمان را به روش¬هایی که متخصصان این رشته پیش نهاد داده¬اند حل کنیم.
الف - تقویت عناصر انگیزشی خلاقیت
پرورش عنصر انگیزشی خلاقیت باید اساساً در بستر خانواده صورت گیرد، زیرا مستعدترین محیط برای شکل دهی آن محیط کلامی و نظام تربیتی و رفتاری خانواده است. کودک و نوجوان اوقات زیادی را در خانواده سپری می¬کنند، بنابراین این طبیعی است که بیشترین تاثیر را نیز از آن بپذیرد. بیان این نکته از آن روست که بگوییم هر چند می توان در محیطی غیر از خانواده (آموزشگاه یا جایی دیگر) به تقویت عناصر انگیزشی خلاقیت مبادرت ورزید، اما تاثیر این عوامل با اندازه و اهمیت عامل نخستین نیست. پس بهتر است که هدایت¬ها و روش¬های اتخاذ شده محیط دوم یعنی «محیط یادگیری» به محیط نخستین یعنی خانواده نیز انتقال یابد و در آنجا هم مورد تمرین و تقویت قرار گیرد؛ این انتقال زمینه¬های تثبیت و تحکیم انگیزش خلاقه را بیش از پیش فراهم آورد.
آمابیلی (1988) معتقد است، برای رسیدن به خلاقیت بهتر است که انگیزه و به ویژه انگیزه درونی پرورش پیدا کند و در جایی دیگر به نقش اهمیت انگیزش بیرونی اشاره می¬کند. ما ضمن احترام به این نظر توصیه¬هایی در قالب انگیزه درونی و بیرونی ارایه می¬کنیم.
چون فعالیت انگیزشی خلاق عمدتاً ماهیتی کلامی دارد، یعنی باید به وسیله کلام و روابط کلامی وارد آن شد شاید درست نباشد که آن را محدود به فضای خاص کرد. در کودکان انگیزه معمولاً حالتی کلی و عمومی دارد. گاهی درونی می¬شود و گاهی بیرونی. برای آن که کودکان موفق شوند به انگیزه خود سازمان دهند و جهت ان را مشخص کنند (درونی سازند یا بیرونی) طوری که برجستگی با یکی باشد برخورد کلامی ما یا به عبارت ساده¬تر برخورد شفاهی ما نقشی اساسی دارد. آنچه هسته و محور برخورد را می¬سازد گرایش و جهتی است که در خود پاسخ یا کلام نهفته است؛ آیا کلام مشوق انگیزه درونی است یا بیرونی. بنابراین، در اولین گام آموزش « انگیزه» باید به جهت پاسخ¬ها و هدایت¬های کلامی فرد توجه کافی داشته باشیم. برای مثال وقتی از کودک می¬پرسیم چرا بازی نمی¬کنی و او می¬گوید حوصله ندارم و پاسخ ما را در جهت دادن به رفتار کودک ممکن است این چنین باشد:
- اگر به او بگوییم خوب است که تو هم مثل بقیه بچه¬ها بازی کنی به رفتار او جهتی بیرونی می¬دهیم
- اگر بازی را به میل، تصمیم و انتخاب او واگذاریم رفتارش را جهتی درونی می¬بخشیم.
اکنون که اطمینان حاصل کردیم باید مراقب سوال¬ها و پاسخ¬های خود باشیم. به سراغ روش¬هایی می¬رویم که به انگیزه درونی کودکان دامن می¬زند. نوع برخوردهای کلامی مثبت که در این رابطه می¬توان داشت عبارتند از:
مثال: شرکت در بازی کاردستی
برخوردها: - آیا این بازی را دوست داری؟
- دوست داری این بازی چگونه برگزار شود؟
- چه احساسی نسبت به ساختن کاردستی داری؟
- دوست داری چه چیزی را درست کنی؟
- دوست داری چه وسایلی در اختیار شما باشد؟
- دوست داری ...
در این مثال، خود کودک و احساسات و علاقمندی¬های او محور فعالیت است. به او امکان داده می¬شود هر طور دوست دارد عمل کند نه آن طور که ما دوست داریم. ممکن است ما به ساختن گل علاقمند باشیم و او به ساختن خورشید؛ چنانچه در این فعالیت نظر و گرایش ما غالب باشد جهت انگیزه کودک بیرونی خواهد شد. یعنی او یاد می¬گیرد که به چیزی غیر از احساسات و علاقمندی¬های خود بیندیشد. چیزی که دیگران و محیط به او می¬دهند. بنابراین در این نوع از فعالیت هدایت انگیزه به خود کودک واگذار می¬شود. اما در عین حال ممکن است این سوال پیش بیاید که شاید کودکان توقع زیادی داشته باشند و ما به دلیل محدودیت نتوانیم ابزار یا امکانات دلخواه آنها را تامین کنیم، در این مواقع توصیه نمی-شود که به تمام خواسته¬های کودک بپردازیم بلکه می¬توان رفتاری مشابه روش زیر داشت:
- نباید با تحکم به کودک فهماند که امکانات محدود است.
- باید کودک را ترغیب کرد که امکانات را ببیند و بدون اظهار نظری اضافی در مورد کمبود وسایل و ... به او گفت ما این¬ها را در اختیار داریم تو دوست داری کدام را انتخاب کنی؟
- حتی اگر کودک دست به انتخاب نزد، با ارتباطی متمایل به سوی انگیزه درونی می¬توان از او خواست یا وسایل دلخواه را از منزل بیاورد یا به فعالیت دلخواه دیگری بپردازد.
- در هر حال مهم این است که کودک با هدایت ما خود به تصمیمی دلخواه و درست (از این نظر که شکایتی نداشته و آن را دوست داشته باشد) برسد و مسئولیت آن را قبول کند.
گام دوم انگیزه درونی و بیرونی را هم زمان استمرار می¬بخشد، جدی گرفتن و بها دادن به آنها است. اگر ما به هدایت کودک به این هدف که خود تصمیم بگیرد، انتخاب کند، و بسازد می¬پردازیم. باید به مسئولیت¬ها، تصمیم¬ها، انتخاب و آثار او نیز عمیقاً توجه کنیم. در این رابطه توصیه می¬شود، رفتارهای ابتکاری و سازنده کودک ولو کوچک و ناچیز مورد تشویق قرار گیرد. در این مواقع بهتر است از تشویق¬ها و دلگرمی¬هایی که انگیزه درونی را قوت می¬بخشد استفاده شود. عموم این تشویق¬ها ماهیتی کلامی دارند، نمونه¬هایی نظیر آنچه در زیر پیشنهاد می¬شود از این قبیل¬اند:
- تصمیم جالبی گرفتی، موفق باشی.
- خانه قشنگی ساختی معلوم است برایش زحمت زیادی کشیدی.
- پشتکارت قابل تحسین است.
- فکرهای خیلی خوبی داری، باید آنها را جدی بگیری.
- بالاخره آنچه را دوست داشتی، ساختی.
- انتخاب شما هم خوب است.
برای تداوم انگیزه درونی هم زمان می¬توان از مشوق¬های غیر کلامی نیز استفاده کرد. نسبت بین این که آیا باید همیشه تشویق¬ها کلامی باشد یا چیز دیگر این است که گرایش غالب، معمولاً به طرف تشویق-های کلامی (و با جهتی درونی) است، اما در پاره¬ای موارد شکل¬های دیگری از تشویق موثرتر است. باید به رفتارهای ابتکاری، خلاقه و سازنده کودک جایزه نیز داد و کودک را مستحق دریافت هدیه¬ای خوشحال کننده دانست. در چنین شرایطی دامنه تشویق و هدیه می¬تواند از شرکت دادن اثر کودک در یک نمایشگاه کوچک تا دریافت وسیله مورد آرزو نوسان پیدا کند.
به طور کلی، اگر چه نظام تشویق و ترغیب در افراد خلاق «درونی» است اما آنها نیز گاهی به محبت و دلگرمی که از قاعده و روشی عادلانه پیروی کند و بدون چشم داشت در اختیار آنها قرار گیرد.
ب – تقویت عناصر شخصیتی خلاقیت
در بین مولفه¬های شخصیتی خلاقیت چند عنصر را به سادگی نمی¬توان پرورش داد. به عبارت دقیق¬تر، این گونه عناصر بیش از همه نیازمند تقویت در بستر خانواده و به ویژه مدرسه هستند. علت نیز این است که چند ساعت آموزش تاثیر شگرف و محسوسی بر آنها نمی¬گذارد: اعتماد به نفس، اراده مستقل و پذیرش خطر نمونه¬هایی این گروه به شمار می¬روند. این عناصر معمولاً در طول زمان و تحت تعلیمات ساده و پیچیده والدین، معلمان و مربیان شکل می¬گیرند. بنابراین این ساده انگاری است اگر تصور کنیم در مدت کوتاهی می¬توانیم این ویژگی¬های مهم را در افراد پرورش دهیم. ما با رعایت این ملاحظات به شیوه¬های پرورش عناصر شخصیتی خلاقیت اشاره می¬کنیم که قادر به زمینه سازی تقویت این عناصر هستند:
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 26 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 18 |
روشهای نوین انشا با رویکردی به خلاقیت
چکیده :
متاسفانه تدریس انشا با شیوه های خلاق،که دانش آموز را در نوشتن ماهر و توانا کند در هیچ یک از مقاطع تحصیلی کشور ما رایج نیست و به همین علت دانش آموزان اغلب از این درس گریزانند و بسیاری از آنان تا آخرین سال تحصیلی انشا نوشتن را یاد نمی گیرند شاید هم انشارا درسی بیهوده می دانند و یا تصور می کنند این درس را برای آزار آنان در برنامه درسی گنجانده اند. در این مقاله تلاش شده است با استفاده از روش دلفی* به جمع آوری اطلاعات در زمینه ی علل ضعف دانش آموزان در درس انشا و پایین بودن خلاقیت آنهاپرداخته ایم وبه اختصار برخی موانع خلاقیت را که با ضعف انشا بی ارتباط نیست مطرح نموده ایم.ودر بخش دوم راهکار هایی را برای رفع این نواقص ارائه کرده ایم.ودر بخش پایانی شیوه های نوین تدریس انشا را مطرح نموده ، که بدون شک این شیوه ها تاثیر مستقیم در پرورش خلاقیت دانش آموزان دارد.به امید آنکه تجارب ناچیز اینجانب مورد استفاده قرار گیرد.
آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید
*در این روش برای بررسی مشکل و تدوین راه حل از افراد صاحب نظر در این رشته از قبیل کارشناسان ،نویسندگان،معلمان موفق و درمرحله بعد از دانش آموزان برتر المپیادهای ادبی ودانش آموزان نویسنده یا شاعر نظر خواهی می شود.مجددا" جمع بندی نظریات بدون ذکر نام و بصورت چرخشی ادامه می یابد تا بعد از یک تبادل نظر جامع سند نهایی تدوین شود.لذا این روش دو ویژگی مهم دارد :
1-حل مشکل بطور ریشه ای 2-واقع گرایی بالا
از محاسن روش دلفی این است که اولا" لزومی ندارد افراد صاحب نظر و دخیل در تصمیم گیری در یک جا جمع شوندکه این بااستفاده از امکانات ICT فراهم است.ثانیا" نظرات وسوالات بدون ذکر نام توزیع میشود که درکاهش تعصبات واعمال نظرهای شخصی بسیارمهم است.ثالثا" ،درگیر کردن گروههای مختلف صاحب نظر در مسئله تعریف شده سند نهایی بسیار واقع بینانه
مقدمه:
توضیح درباره فواید نوشتن و اینکه هر انسان کار آمد روزی بتواند بنویسد شاید کار بی فایده ای باشد چرا که ضرورت این امر به همگان روشن است اما انگار در برنامه ریزی جدید درسی این مهم فراموش شده است و بدیهی است که اگر دانش آموزان هر هفته چند ساعتی را به موضوع انشایی فکر نکنند ودرباره آن ننویسند بعد از مدتی مهارت نوشتن در آنها ضعیف می شود. وبرای بر آوردن ساده ترین نیازهای نوشتاری خود دچار مشگل خواهند شد. ضمن اینکه نوشتن ،مزایای جانبی دیگری،مانندپرورش خلاقیت، تفکر و مطالعه نیز دارد و برای خوب نوشتن در مرحله اول باید خوب ببینند و مرحله دوم با دقت گوش کنند و در مرحله سوم آنچه را که دیده و شنیده اند بتوانند خوب بیان کنند و در مرحله پایانی اینها را بنویسند و تا زمانی که دانش آموز مراحل قبل را به دقت تمرین نکند در مرحله ی نوشتن موفق نخواهد بود.
اگر دانش آموزان یک جامعه نیاموزند چگونه ذهن خود را به جریان در آورند و روح سیال خود را به تکاپو وادارند حتی اگر به مدارج بالای علمی نیز دست یابند بی شک سرنوشت غم انگیزی در انتظار آنها خواهد بود چرا که انشا به عنوان یک سیستم ذهنی باز می تواند زیبا ترین آموزنده آزادی باشد . و محیطهای آموزشی باید جهت پرورش خلاقیت فرصتهای مختلفی را برای کودکان فراهم نمایند چرا که با به کارگیری روشهای درست پرورش خلاقیت، دانش آموزان در سطوح مختلف هنر، علم و خلاقیت را یاد می گیرند. قبل از ورود به بحث اصلی ذکر این نکته لازم به نظر میرسد که مبنای پرورش خلاقیت تخیل می باشد اما متاسفانه برخی از مربیان تخیلی بودن دانش آموزان را امری مضر می دانند در صورتیکه تاثیر بسزایی در امر خلاقیت می گذارد. با توجه به عللی که دانش آموزان برای ضعف خود در انشامطرح نموده اند(به روش دلفی) در می یابیم که محیط آموزشی مخصوصا معلم می تواند تاثیر مهمی در رشد خلاقیت و تقویت قوه ی تفکر داشته باشد.به همین جهت در این مقاله ابتدا به تعریف خلاقیت و موانع آن پرداخته ایم و سپس درس انشا را به عنوان یکی از راههای پرورش خلاقیت مطرح کرده ایم در این راستا ابتدا علل ضعف دانش آ موزان را در این درس، که بی ارتباط با موانع خلاقیت نیست ،بررسی کرده ایم. سپس به ارائه ی راهکار هایی برای رفع این موانع پرداخته ایم. و در قسمت پایانی مقاله روشهای نوین تدریس انشا را که به طور مستقیم با پرورش خلاقیت در ارتباط است شرح داده ایم.
خلاقیت
خلاقیت به معنای خلق و آفرینش اندیشه ها ، متفاوت نگریستن به امور و ابداع راه حلهای جدید برای یک مساله است. خلاقیت تشخیص و بیان مساله و ارائه راه حلهای جدید برای آن است . این توانایی در بشر به اندازه حافظه عمومیت دارد و می توان آن را با روشهای معین پرورش داد . به گفته ی اندرسن " خلاقیت در کودکان امری همگانی است در حالیکه در بین بزرگسالان تقریبا وجود ندارد. خودبخود این سوال پیش می آید که بر سر این توانایی بشر چه پیش آمده است." [1]
مهمترین موانع خلاقیت :
الف) موانع فردی ب) موانع اجتماعی (مدرسه و خانواده)
1- موانع فردی:
برخی عوامل فردی که باعث عدم رشد خلاقیت می شوند عبارتند از : عوامل روانی ، بیولوژیک و فیزیولوژیک. [2]
برخی موانع روانی و فردی که در رشد خلاقیت تاثیر دارند عبارتند از :
1- تاکید بر محفوظات ذهنی و حافظه
2- ترس از شکست و ریسک پذیر نبودن
3- عدم شفافیت در اهداف
4- عدم اعتماد به نفس
5- نداشتن پشتکار و مقاوم نبودن
6- خجالتی و کم رو بودن
7- اعتقاد به ارثی بودن خلاقیت
8- منفی گرایی و داشتن تصور منفی از خود
9- عدم تمرکز ذهنی
10- استراحت طلب بودن
11- انعطاف پذیر نبودن
12- تمایل به هماهنگ بودن با دیگران
13- عدم تحمل مخالفت و تضاد
2- موانع اجتماعی
1- عدم شناسایی و استفاده از مربیان خلاق و نوآور
2- مقاومت در برابر طرحهای جدید
3- اجرای روشهای تدریس سنتی
4- برقرای مقررات خشک انضباطی
5- توجه به نمره گرایی به جای توجه به فعالیتهای نوآورانه
6- انتقاد مکرر از رفتار دانش آموز
7- عدم مشارکت فعال دانش آموزان در فعالیتهای آموزشی
8- بی توجهی به تخیلات دانش آموزان و عدم شناسایی علایق آن ها
9- نبود امکانات کافی برای رشد خلاقیت
علل ضعف انشا :
اشکالات مربوط به درس انشا در واقع از همان سالهای اول دبستان که کودکان این درس را با جمله نویسی شروع می کنند پدید می آید برخی از معلمان دانسته یا ندانسته کمترین اهمیتی برای تمرینهای کتاب فارسی قائل نیستند و پس از آنکه چند بار از روی درس خوانده شد شخصا پرسش ها را در کلاس پاسخ می دهند تا دانش آموزان در کتابهایشان بنویسند اغلب دانش آموزان این کلاسها چون متن درس را درک نکرده اند بدیهی است که قادر نخواهند بود جملات محکم و زیبایی بسازند یا برداشتهای خود را از موضوع درس در چند جمله بنویسند یا بیان کنند این دانش آموزان همان هایی هستند که در سالهای بعد برای نوشتن انشا شب هنگام به سراغ والدینشان می روند تا صبح روز بعد در کلاس نمره ی خوبی به دست آورند .در حالی که اگر انشا را به مثابه ی روح سیال و جریان ذهنی دانش آموزان در نظر بگیریم می بینیم بی توجهی به این درس چه خسران عظیمی در بر دارد و تاکنون هم چه زیان عظیمی را متحمل شده ایم .و اما مهمترین علل ضعف دانش آموزان که با روش دلفی گردآوری شده است عبارتند از:
موضوعات انشا عموما تکراری و خسته کننده است و معلم توضیحی درباره ی موضوع انشا سر کلاس ارائه نمی دهد.
1- به درس انشا و نگارش بهای کمتری نسبت به دروسی نظیر ریاضی ، زبان ، فیزیک و .... داده می شود و همین امر سبب کمبود در این زمینه است.
2- معلمین اهمیت درس انشا را برای دانش آموزان بازگو نمی کنند و چه بسا دانش آموزان انشا را امری بیهوده تلقی می کنند و انگیزه کافی برای این درس ندارند.
3- برخی دانش آموزان از نمرات کم انشاء سرخورده می شوند و رغبتی به نوشتن دوباره ندارند و دیگر اینکه معلمین برای نوشتن انشا حجم خاصی را مشخص می کنند به عنوان مثال می گویند باید بیشتر از ده خط بنویسید. حال آنکه این شیوه اشتباه است.
4- دلسوزی بی جای والدین در درماندگی فرزندان خود از نوشتن انشا که با کمترین خواهش و اصرار فرزند خود از نوشتن انشا که با کمترین خواهش و اصرار فرزند حاضر می شود کار او را خود بر دوش بگیرند.
5- بی توجهی به فرهنگ کتابخوانی در اکثر خانواده ها به دلیل گرفتاریها و مشکلات ، زیرا اگر پدر و مادر قسمتی از اوقات فراغت خود را صرف خواندن کتابهای مفید و سودمند کنند می توانند عاملی برای ترغیب فرزند به امر مطالعه باشد.
6- سطح مطالعه در میان دانش آموزان بسیار کم است و آنها علاقه چندانی به خواندن کتابهای مفید غیر درسی ندارند و همین کمبود اطلاعات باعث ناتوانی آنها در نوشتن می شود.
7- دیده شده است دانش آموزی به علت اینکه نوشته اش خودش را راضی و خرسند نکرده از بیم دانش آموزان و احیانا تمسخر آنان ، سرزنش معلم و حتی نمره بد را به جان می خرد و به بهانه اینکه انشایش را نیاورده یا ننوشته، از خواندن انشا سرباز می زنند و کم کم این عقده در او شکل می گیرد که نمی تواندچیز خوبی بنویسد.
8- استفاده های مکرر از این ساعت درسی برای جبران دروس عقب افتاده.
10- عدم استفاده از وسایل کمک آموزشی مثل فیلم و تصویر و عدم تنوع ساعتهای انشا.