دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 124 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 90 |
عنوان: مبانی نظری و پیشینه تحقیق رفتارهای ضد تولید، شخصیت و رفتارهای شهروندی سازمانی
فرمت فایل: word
تعداد صفحات: 90
رفتارهای ضدتولید به عنوان یک حوزهی مهم به شمار میرود که علاقه به این حوزه را در میان پژوهشگران، مدیران و عموم مردم به وجود آورده است. رفتارهای ضدتولید تحت نوشتهها و عناوین مختلف و همچنین دیدگاههای متنوعی مثل: پرخاشگری[1] (فوکس و اسپکتور،1999: نیومن و بارون[2]، 1997) رفتارهای انحرافی[3] (هالینجر[4]،1988: رابینسون و بنت[5]،1995) رفتارهای تلافیجویانه[6] (اسکارلیکی و فوگر[7]،1997) و انتقام[8] (بیس، تریپ و کرامر[9]،1997، به نقل از پرتو،1389) مطالعه شده است.
یک بازبینی از مقیاسهای گوناگون استفادهشده به وسیلهی گروههای مختلفی از پژوهشگران در همه مطالعاتشان نشان میدهد که محتوای هر یک از آنها با مجموعهای از رفتارها همپوشی دارد که شامل کنشهای ناهمخوانی است که هدفهای مختلفی را دارند. پژوهشگران در اغلب موارد یک فهرستی از رفتارها را در یک شاخص واحد و یا بیشتر از دو شاخص ترکیب میکنند، تمایز تنها بین رفتارهای معطوف به سازمان و معطوف به افراد در سازمان میباشد. به عنوان نمونه رفتارهای متفاوتی همچون انتشار شایعات و سرقت از همکاران یا دیر آمدن سرکار و تخریب کردن اموال سازمان در داخل یک شاخص واحد با هم ترکیب شدهاند. تعدادی از پژوهشگران رفتارهای ضدتولید را به طبقات خاصتری تقسیم کردهاند (اسپکتور، فوکس، پنی، بروسما و کسلر[10]،2006).
در تمام سازمانهای بزرگ، تقریباً در هر روز تعدادی از کارکنان دیرتر از موعد مقرر به محل کار میروند، برخی از آنها کل یک روز کاری را غیبت میکنند و عدهای نیز برای همیشه شغل خود را رها میسازند. معنای تمام این رفتارها، عدم حضور کارمند در محل کار طی ساعات زمانبندی شده یا در اوقات مورد نیاز است، چه این عدم حضور موقتی باشد، مثل تأخیر و غیبت، یا همیشگی مثل رها کردن شغل. اکثر محققان، این رفتارها را پدیدهای مرتبط با عوامل دیگر تلقی کردهاند، به طور مثال، برخی از پژوهشگران، غیبت و ترک شغل را واکنشهایی در برابر نارضایتی شغلی دانستهاند. (میترا، جنکینز وگوبتا1992 نقل از اسپکتور2003) هردو رفتار ممکن است یک اقدام واکنشی برای فرار موقتی یا دائمی از موقعیتی باشد که کارمند آن را ناخوشایند میداند. نمونههای کارمندان خشمگینی که به همکاران و خودشان تیراندازی کردهاند، توجه ملی را به خشونت کارمندان جلب کرده است. گرچه این رفتارهای افراطی بسیار نادر هستند و معمولاً به حوزهی روانشناسی بالینی یا جرمشناسی مربوط میشوند، اما رفتارهای کمتر افراطی که میتوانند خسارتهایی بر سازمان وارد کنند، یکی از حوزههای مهم روانشناسی صنعتی-سازمانی است. رفتارهای شغلی مخرب که غالباً رسانهها آن را «خشم اداری» نامیدهاند به اقداماتی اشاره دارد که هدف آن آسیب زدن به سازمان و سایر افراد سازمان، مثل همکاران، سرپرستان و مشتریان است. این رفتارها شامل: خشونت، خصومت و بدرفتاری مستقیم با همکاران، تخریب اموال سازمان، اشتباهکاریهای عمدی، سرقت و انزواطلبی است خرابکاری و سرقت را یکی از مشکلات مهم سازمان تشخیص دادهاند. خرابکاری یعنی تخریب اموال یا کار که هزینههای مستقیم و غیرمستقیمی برای سازمان دربردارد. (اسپکتور،2006).
[1]Agression
[2]Neumanand Baron
[3]Deviance
[4]Hollinger
[5]Robinson and Bennett
[6]Retaliation
[7]Skarlicki and Folger
[8]Revenge
[9]Bies, Tripp and Kramer
[10]Spector,Fox,Penney,Bruursema & Kessler
فهرست مطالب
رفتارهای ضدتولید
تعاریفی از رفتارهای ضدتولید
رفتارهای ضدتولید چگونه طبقهبندی شدهاند؟
دستهبندی رفتارهای ضدتولید از نگاه اسپکتور و همکاران
طبقهبندی رفتارهای ضدتولید از نگاه گرایز
ابعاد پنجگانه رفتارهای ضدتولید
بدرفتاری با دیگران
انحراف از تولید
خرابکاری
سرقت
رفتارهای کنارهگیرانه
پیشایندهای رفتارهای ضدتولید
شش طبقهبندی پیشایندهای رفتارهای ضدتولید
طبقهبندی پیشبینیهای رفتارهای ضدتولید بر اساس ماهیتشان
پیامدهای رفتارهای ضدتولید
شخصیت: مبانی نظری و پیشینه پژوهشی
مفهوم شخصیت
نظریههای شخصیت
دیدگاه روانپویایی
دیدگاه انسانگرایانه
دیدگاه روابط بین فردی
دیدگاه یادگیری اجتماعی
دیدگاه شناختی
صفتگرایان
ریموند کتل
نظریۀ میدانی لوین
گوردن آلپورت
نظریه آیزنک
نظریه رو
نظریه هالند
رفتار شهروندی سازمانی چیست؟
انواع رفتار شهروندی در سازمان
ابعاد رفتار شهروندی
اساس، چهارچوب و ساختار رفتار شهروندی سازمانی
چهارچوبهای مرتبط با رفتار شهروندیسازمانی
تأثیر ویژگیهای کاری بر رفتار شهروندیسازمانی
پیشایندهای رفتار شهروندی سازمانی و روابط آن با دیگر سازهها
ادراک و انصاف و رفتار شهروندی سازمانی
تأثیرات میانجی اعتماد به سرپرست
رابطه با سازههای عملکرد
وابستگی متقابل تکالیف و رفتارهای شهروندی سازمانی
رفتارهای شهروندی سازمانی خدمتگرا
کلیات رفتار شهروندی سازمانی
پیامدهای رفتار شهروندی سازمانی
پیشایندهای نگرشی رفتار شهروندی سازمانی
رابطه بین جنسیت و رفتار شهروندی سازمانی
جهتگیری جنسیتی و رفتار شهروندی سازمانی
حرفههای جنسیتی و رفتار شهروندی سازمانی
پیشایندهای هیجانی رفتار شهروندی سازمانی
پیشینه تحقیق
منابع
دسته بندی | کامپیوتر و IT |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 23 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 23 |
هدف از این مقاله بررسی نقش شخصیت برند بر رفتار مصرف کننده و ذکر چالش های برندسازی آسیا می باشد. یکی از مطلوبیت های مشتری در انتخاب یک محصول، برند معتبر است. ارزش نشان تجاری یک " اسم ، عبارت، طرح ، نشانه یا ترکیبی از این عناصر می باشد که تعیین کننده هویت یک سازمان خدماتی و متمایز کننده آن از سایر رقبایش می باشد." و توسط عقل ، منطق ، حواس و احساسات مشتریان مورد قضاوت قرار می گیرد. برند یک حرکت ذهنی و روحی است که باید در ذهن مصرف کنندگان، خریداران، سهامداران، کارکنان و کاربران قرار گیرد. برندها دارای ماهیت اجتماعی هستند و آن برندی موفق است که افراد اجتماع نسبت به آن حس تعلق و مالکیت داشته باشند و آن برند را از آن خود بدانند .در بسیاری از بازارها، برند هویت ویژ ه ای برای یک محصول می آفریند و آ نها را به گروه خاصی از جامعه پیوند میدهد، در دنیای امروز و با گسترش اطلا ع رسانی هر حرکت و تصمیم گیری سازمان توسط برند آن سازمان مورد ارزیابی قرار می گیرد
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | ppt |
حجم فایل | 455 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 22 |
چشم انداز رفتاری
در طول تاریخ شخصیتهای ضداجتماعی را در قالبهای روان شناختی در نظر نمی گرفتند. اما مخصوصاً در قرن نوزدهم این عقیده شکل گرفت که نوعی رفتار جنایی ممکن است از شرایطی که فرد هیچ کنترلی بر آنها ندارد نشات بگیرد که منبع آن روانی اجتماعی یا زیستی باشد. بنابراین جرایم آنها ارادی نیست بلکه نتیجه شرایط خارج از کنترل می باشد. در قرن نوزدهم این عقیده که بعضی افراد اختلالی دارند که آنها را از همنوایی با انتظارات جامعه بازمی دارد رایج شد. به دلایل زیستی –روانی اجتماعی این افراد قادر به وفق دادن خودشان با اجتماع نیستند، وقتی افراد قادر به اعمال اراده خودشان باشند اما نخواهند چنین کنند باز هم مجرم خوانده می شوند. اختلال شخصیت ضداجتماعی از اختلال سلوک دوران کودکی نشات می گیرد؛ که شامل رفتارهایی از قبیل فرار از مدرسه، دروغگویی مداوم، دزدی و خرابکاری است که در بزرگسالی ادامه می یابند و شکل تهاجم به اشخاص واموال، عدم پرداخت بدهی و حضور در دنیای تبهکاران را به خود می گیرد (سیلگمن،روزنهان، ۲۰۰۱).
اختلال شخصیت ضد اجتماعی(به انگلیسی: Antisocial personality disorder) یا ASPD، نوعی اختلال شخصیت است که در آن فرد نمیتواند با موازین اجتماعی سازگار شود و در قبال رفتارهایش احساس گناه و اضطراب ندارد. مشخصه این اختلال، اعمال مداوم ضد اجتماعی یا خلاف قانون است، اما این اختلال مترادف با بزهکاری نیست
همه گیر شناسی
میزان شیوع اختلال شخصیت ضد اجتماعی سه درصد در مردان و یک درصد در زنهااست. این اختلال از همه بیشتر در نواحی فقیر نشین شهری و در جمعیت غیر ثابت این نواحی شیوع دارد. پسر بچههایی که مبتلا به این اختلال اند، خانوادههایی بزرگتر از دختر بچههای مبتلا به این اختلال داشتهاند. این اختلال پیش از پانزده سالگی شروع میشود. دختر بچهها معمولا پیش از رسیدن به سن بلوغ و پسر بچهها حتی از این هم زودتر علایمی دارند. شیوع اختلال شخصیت ضد اجتماعی در زندانیان، بسیار بالا یعنی حدود هفتاد و پنج درصد است. این اختلال الگویی خانوادگی دارد، به طوری که شیوعش در بستگان درجه اول مردان مبتلا به این اختلال، پنج برابر افراد گروه شاهد (کنترل) است.
فایل پاورپوینت 22 اسلاید
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 351 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
عنوان: پاورپوینت شخصیت
فرمت: پاورپوینت(قابل ویرایش)
تعداد اسلاید: 28 اسلاید
دسته: مدیریت
این فایل شامل پاورپوینتی با عنوان "شخصیت"بوده و در 28 اسلاید همراه با توضیحات کامل تهیه شده است که می تواند به عنوان سمینار در کلاس (ارائه کلاسی) رشته مدیریتمورد استفاده قرار گیرد. بخشهای عمده این فایل شامل موارد زیر است:
مقدمه
تعریف شخصیت
انواع رویکردهای شخصیت
رویکرد روانکاوی
رویکرد رفتاری
رویکرد یادگیری اجتماعی
رویکرد تحلیل عاملی
رویکرد شناختی
رویکرد انسان گرایی
رویکرد حیطه محدود
عوامل به وجود آورنده شخصیت
موقعیت
ویژگی های شخصیتی
شاخص مایرز- بریکز
الگوی مبتنی بر 5 ویژگی مهم (The Big 5 Model)
برخی از ویژگی های عمده شخصیتی موثر بر رفتار سازمانی
کانون(مرکز) کنترل
ماکیاول گرایی
مناعت طبع یا عزت نفس(self steem)
خود کنترلی یا سازگاری با موقعیت (Self-Monitoring):
خودباوری (self-efficacy):
نظریه شخصیتی فروید
نهاد (ID)
خود (Ego)
فراخود (Superego)
ابعاد شخصیتی بر اساس نظریه تعاملی (اریک برن)
حالت والدینی (من والدینی)
حالت بزرگسالی (من بزرگسالی)
حالت شخصیت کودکی (من کودکی)
شخصیت سالم بر اساس نظریه بودن
تناسب شغل با شخصیت
پاورپوینت تهیه شده بسیار کامل و قابل ویرایش بوده و به راحتی می توان قالب آن را به مورد دلخواه تغییر داد و در تهیه آن کلیه اصول نگارشی، املایی و چیدمان و جمله بندی رعایت گردیده است.
دسته بندی | صنایع |
فرمت فایل | zip |
حجم فایل | 5167 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 181 |
مقدمه
تعاریف
مدیر بهعنوان تحلیلگر
اهداف رفتار سازمانی
مسیر رفتار سازمانی
بخش اول
مبانی رفتار فردی در سازمان
انواع نگرش
ارزشها
شخصیت
ابعاد شخصیت
مرکز کنترل افراد
تناسب شخصیت با شغل
ادراک
قانون یادگیری
انگیزش
ارضای نیاز
مدیریت رفتار فردی
از دیدگاه
اسلام
پنج آفت کار تیمی
تیم از دیدگاه اسلام
ارتباطات در تیم
معنی واژه ارتباطات Communications
انواع ارتباطات انسانی
مهارتهای چهارگانه ارتباط
فرایند ارتباطات
ارتباطات فرادست ـ فرودست
چگونگی انتقال احساس و ایجاد ارتباط
گروه های سه گانه انسانی
خطاهای مخرب ارتباطی
رهبری چیست؟
مهارتهای رهبری
بازخورد Feedback
رهبر فرهمند
خروج از مدیریت اجرایی
خصوصیات رهبر الهی
مذاکره یا چانه زدن
هدف از ارزیابی عملکرد
روشهای ارزیابی عملکرد تیم
سیستم پاداش
انواع پاداش
بخش سوم
رفتار سازمانی
سرفصل ها
شیوه شکل گیری فرهنگ سازمانی
فرهنگ تیمی
تغییر و تحول در سازمان
تعریف تحول
تعریف تحول سازمانی
تحول را فرآیند تغییر بنیادی در فرهنگ سازمان دانسته اند.
اهداف تغییر
ابزار تغییر و تحول
انواع تغییر
محیط اثرگذاری احساسات
اصول مربوط به هوش هیجانی
چگونه می توان خود آگاهی احساسی را افزایش داد؟
محبت از نگاه خداوند
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 48 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 35 |
دارای منابع کامل
دارای رفرنس دهی استاندارد
تعداد صفحات :35
فرمت: docx
لغت شخصیت در زبان لاتین (personalite) و در زبان انگلوساکسون (personality) خوانده میشود، ریشه در کلمه لاتین (Persona) دارد (شاملو، 1388). این کلمه به نقابی اشاره دارد که هنرپیشهها در نمایش استفاده میکردند. پرسونا (نقاب) به ظاهر بیرونی، ظاهر علنی که افراد به دور و بر خود نشان میدهند اشاره دارد؛ بنابراین بر اساس ریشه شخصیت، شخصیت به ویژگیهای بیرونی و قابل رویت ما اشاره دارد؛ اما شخصیت تنها به نقابی که بر چهره میزنیم و نقشی که بازی میکنیم اشاره ندارد. هنگامی که از شخصیت سخن میگوییم ویژگیهای متعدد فرد، کلیت یا مجموعه خصوصیات گوناگون که از صفات جسمانی فراتر میرود را به حساب میآوریم. این واژه تعداد زیادی از خصوصیات ذهنی و هیجانی را در بر میگیرد، خصوصیاتی که ممکن است نتوانیم مستقیماً آنها را ببینیم و فرد شاید سعی کند آنها را از ما مخفی کند، یا شاید ما از دیگران مخفی کنیم (شولتز و شولتز، 2005، ترجمه سید محمدی،1392).
شخصیت را بر مبنای صفت بارز، یا مسلط یا شاخص فرد نیز تعریف کردهاند و بر این اساس است که افراد را داری شخصیت برون گرا، یا درونگرا یا پرخاشگر و امثال آن میدانند. در واقع چنین فرض میشود که در شرایط مختلف، حالت بارز یکی، پرخاشگری و دیگری، درونگرایی است. اینگونه برداشت از شخصیت، در محدوده تیپشناسی میگنجد (شاملو، 1388).
آلپورت شخصیت را به این صورت تعریف کرد «شخصیت ساختاری پویا درون فرد متشکل از سیستمهای روانی- جسمانی است که رفتار و افکار مشخصه او را تعیین میکنند» (شولتز و شولتز، 2005، ترجمه سید محمدی، 1392).
شلدون پویا بودن شخصیت را در تعریف خود مطرح نموده و چنین عنوان میکند: «سازمان یافتگی پویشی جنبههای ادراکی، عاطفی، انگیزشی و بدنی فرد را شخصیت گویند» (سیاسی، 1390).
گیلفورد (1959) شخصیت را بدین گونه تعریف کرده است، شخصیت عبارت است از: الگوی منحصربهفرد صفات شخصیتی است. درحالیکه ریموند کتل (1950)، شخصیت را اینگونه تعریف کرده است. شخصیت امکان پیشبینی آنچه را که فرد در موقعیتی خاص انجام خواهد داد، فراهم میکند (راس، 1992؛ ترجمه جمالفر، 1386).
از دیدگاه فروید، روان یا شخصیت انسان به مثابهی تکه یخ قطبی بسیار بزرگی است که تنها قسمت کوچکی از آن آشکار است؛ این قسمت، سطح آگاه را تشکیل میدهد.
دسته بندی | بازاریابی و امور مالی |
فرمت فایل | rar |
حجم فایل | 184 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 23 |
مقدمه :
امروزه با روند رو به کاهش جوانان و پیر شدن جمعیت، انتظار می رود سن مشتریانی که با عروسک ها بازی می کنند بین 100-0 تغییر کند. اسباب بازی های بسیار شیک برای جذب کارمندانی که بین 40-30 سال و یا حتی بیشتر از 50 سال سن دارند، طراحی شده است.به نظر می رسد اگر بزرگسالان، مشتریان هدف صنایع اسباب بازی نباشند این صنعت نمی تواند به بقا خود ادامه دهد. لذا این صنایع باید دریابند که بزرگسالان چه می خواهند سپس خواسته های درونی آنها را برآورده سازند. این شرایط به طور مشابه برای بازی های ویدئویی نیز صدق می کند. براساس توزیع جمعیت افرادی که در آمریکا از بازی های ویدئویی استفاده می کنند در سال 2006، سن گروه مصرف کنندگان بین 18 تا 49 سال بوده که بیش از 44درصد از کل فروش این بازی را به خود اختصاص می داده. با این وجود ، اخیراً گروه های سنی زیر 18 سال و بالای 49 سال نیز بطور فزاینده ای به این بازی ها رو آورده اند. صنایع اسباب بازی سازی و تولید بازی های ویدئویی رابطه تنگاتنگی با یکدیگر دارند.بسیاری از اسباب بازی ها و بازی های ویدئویی، برگرفته از فرمت کارتون ها و فیلم های انیمیشن هستند و ژاپن نماینده اصلی این صنعت است. ژاپن بخش وسیعی از تولیدات خود در این صنعت را به تایوان صادر می کند به طوری که در سال 2006 رتبه دوم در واردات اسباب بازی به تایوان را به خود اختصاص داد.
واضح است که هویت نام تجاری نقش کلیدی را در موفقیت آن ایفا می کند. هویت نام تجاری منجر به درک آن و ایجاد یک رابطه قوی میان مشتری و آن نام تجاری می شود.هویت نام تجاری باید طوری ساخته شود که برای طولانی مدت و بطور سازگار باقی بماند.علاوه بر این باید از دیگر نام های تجاری متمایز باشد و خواسته های مشتری را بر آورده سازد.
از این رو مشتریان اسباب بازی ها و بازی های ویدئویی مانند مبلغان صوتی نام تجاری آنها هستند و به مبنای نظر تامین کنندگان برای ایجاد هویت نام تجاری تبدیل شده اند. با داشتن یک هویت ویژه برای نام تجاری مشتریان با صفات شخصی متفاوتی جذب آن می شوند و عملکرد آن بهبود خواهد یافت. علاوه بر این شرکت می تواند رابطه خوبی را به واسطه نام تجاری خود با مشتریانش برقرار کند. از آنجایی که نام های تجاری هویت خاص خود را دارند ممکن است مشتریان با آنها مانند موجودات واقعی رفتار کنند. در این مورد مصرف کنندگان از نام های تجاری انتظار دارند که کلمات،نگرش ها رفتار یا افکار خاص خود را داشته باشند و ویژگی های شخصی مورد انتظار آنها را بر آورده سازند.
ممکن است که مصرف کنندگان به نام های تجاری و کالاهایی گرایش داشته باشند که با ویژگی های شخصی آنها انطباق دارد، از سوی دیگر هدف تمام فعالیت های بازاریابی این است که مصرف کنندگان هویت نام تجاری آنها را باور داشته و بشناسند، و بتوانند برای ایجاد وفاداری به نام تجاری و ارزش ویژه نام تجاری روابط میان مصرف کننده و نام تجاری را تقویت کنند.در طی سال های اخیر، هویت نام تجاری به طور گسترده ای مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. این بررسی ها بر برخی محصولات و نام های تجاری خاص تأکید داشته اند از جمله کالاهای با دوام،کالاهای مصرفی،کالاهای لوکس و سرگرمی و از این قبیل . با این حال تنها برخی از نام های تجاری مربوط به اسباب بازی و بازی های ویدئویی به عنوان هدف تحقیقات بازاریابی درخوره هویت نام تجاری واقع شده اند.
لذا، تلاش برای پر کردن این شکاف در ادبات موضوعی هویت نام تجاری اولین انگیزه ی این پژوهش است. مصرف کنندگان برای تطبیق هویت نام تجاری با میژگی های شخصی خود معمولاً نام تجاری و کالایی خود را ترجیح می دهند. بنابراین در حقیقت ترجیح دادن یک نام تجاری تنها وفاداری به آن را تحت تأثیر قرار می دهد و نمی تواند منجر به رفتار خرید شود. تنها محققان اندکی در ارزیابی خود از رابطه میان ویژگی های شخصی مصرف کننده و هویت نام تجاری با وفاداری به نام تجاری،وفاداری عاطفی و رفتاری را به طور هم زمان در نظر
گرفته اند. پس دومین انگیزه ما برای این پژوهش پرکردن این شکاف دیگر است.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 46 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
چارچوب نظری و پیشینه تحقیق با موضوع شخصیت
فهرست مطالب :
چارچوب نظری شخصیت
پیشینه تحقیق
معرّفی کارن هورنای و نظریه وی
اضطراب بنیادی
خودانگاره آرمانی
پینوشت
منابع
بخشی از متن
چارچوب نظری :
شخصیت :
شخصیّت را شاید بتوان اساسیترین موضوع علم روانشناسی دانست؛ زیرا محور اساسی بحث در زمینههایی مانند یادگیری، انگیزه، ادراک، تفکّر، عواطف، احساسات، هوش و مواردی از این قبیل است. لغت شخصیّت ریشه در کلمة لاتین (Persona) دارد. این کلمه به نقاب یا ماسکی گفته میشد که در یونان قدیم بازیگران تئاتر بهصورت خود میزدند. کمکم معنای آن گسترده شد و نقشی را که بازیگر ادا میکرد نیز در بر گرفت. بنابراین، مفهوم اصلی و اوّلیّة شخصیّت، تصویر ظاهری و اجتماعی فرد و مطابق نقشی است که او در جامعه بازی میکند؛ یعنی فرد شخصیّتی را به اجتماع خود ارائه میدهد که جامعه او را بر اساس آن ارزیابی کند (شاملو، 1388).
.
.
.
پیشینه تحقیق :
تاکنون در زمینة نقد روانشناختی شخصیّتهای آثار داستانی غلامحسین ساعدی به صورت خاص پژوهشی انجام نشده، امّا در زمینة نقد روانشناختی آثار ادبی، آثاری به صورت مقاله ارائه شده است که عبارتند از:
1ـ قنبری، رضا. (بیتا). «دایرة امن تنهایی و سکوت؛ تحلیل روانشناختی و جامعهشناختی شخصیّتهای آثار احمد محمود». مجلّة رودکی. شمارة 20. مؤلّف در این مقاله به تحلیل روانشناختی و جامعهشناختی شخصیّتهای آثار احمد محمود میپردازد. جهان داستانی احمد محمود را توصیف کرده است و از تفکّر دوآلیستی وی در نوشتن داستانهایش سخن میگوید.
2ـ پورنامداریان، تقی و رقیّه هاشمی. «تحلیل داستان ملکوت بهرام صادقی با تکیه بر مکتب روانتحلیلی». ...
.
.
.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 105 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 78 |
فصل اول
1- مقدمه
آیا از بین چند عنوان تحقیقی که تابحال نظاره گر آن بوده اید متوجه موضوعی به نام خلاقیت شده اید ؟
ممکن است قدری سوال برانگیز باشد اما به خلاقیت کمتر از سایر موضوعات در تحقیقات نگاه می شود و این در حالی است که قدمت این موضوع تا آنجا که محقق اطلاع دارد به دوران افلاطون حتی بیشتر به آفرینش بر می گردد.
خلاقیت موضوعی نا آشنا برای ما نیست به تعبیری خلاقیت همان ابداع جهان و خلق انسان است و این زیباترین وصفی است که از قرآن کریم می توان به امانت گرفت .(قاسم زاده 1368 )
کشف استعداد ها و رفتارهای خلاق در افراد همواه یکی از آرزوهای بشر در همه زمانها بوده است.
سرهربرک دید معتقد است که تخریب و خلاقیت دو نیروی متفاوتی هستند که اجزای تشکله ذهن را تشکیل می دهند و خلاقیت بعنوان یک دانش طبقه بندی شده تعریف شده است و به عبارتی خلاقیت جوهر مجردی است که در تمام اشخاص غیر از بیماران روانی با یک نسبت معین یافت می شود .(قاسم زاده به نقل از تورسن 1372)
از طرف دیگر شخصیت واژه ای است که اغلب هنگام توصیف خود و دیگران از آن به کار می بریم و همگی معتقدیم که معنی آن را می دانیم .
شاید واقعا چنین باشد یک روان شناس پیشنهاد می کند اگر زمانی که واژه " من" را به کار می بریم مقصود خود را از آن بدانیم می توانیم نظریه خوبی درباره معنی شخصیت داشته باشیم هنگامی که واژه" من" را به کار می بریم در اصل همه چیز را درباره خودمان جمع بندی می کنیم تمایلات ، محاسن ، ترس ها و قوت ها و ضعفمان .
واژه " من" همان چیزی است که شمارا به عنوان یک فرد ،فردی مجزا از دیگران تعریف می کند.(دوان شوکر ،1994).
به عبارتی تعریف ما از شخصیت امکان دارد اندیشه منحصر به فرد بودن انسان را در بر گیرد . ما بین افراد شباهتهایی را می بینیم ، ولی احساس می کنیم که هر یک ویژگی هایی خاص داریم که مارا از دیگران متمایز می نماید .
بنابراین پیشنهاد می کنیم که شخصیت ممکن است عبارت باشد از مجموعه ای از ویژگی های منحصر به فرد و با دوام که دریامنبع به موقعیتهای متفاوت ممکن است تغییر یابد .(شوکر 1994).
یکی از متداولترین طبقه بندیهایی که روانشناسان به کار می بندند دو تیپ «درونگرا» و «برونگرا » می باشد که برای اولین بار توسط یکی از پزشکان معروف به نام «کارل یونگ » به کار رفت .(نرمال.ل.،ن 1364 ، 517).
بیان مسئله
بررسی خلاقیت در افراد درون گرا و برون گرا
هدف پژوهش:
این پژوهش قصد دارد که خلاقیت را در افراد «درون گرا » و « برون گرا » مورد بررسی قرار دهد .
ضرورت و اهمیت تحقیق:
بعلت مواجه جوامع بشری با مسائل پیچیده فزاینده وابستگی متقابل بین کشورها و تحلیل رفتن منابع طبیعی ، سرعت فزاینده تغییرات ، نیاز به ابداع و خلاقیت اجتناب ناپذیر است .
از سویی نیاز به یافتن تصویری هر چه جامع تر و دقیق تر از آینده برای هر جامعه از ضروریات است لذا هر جامعه ای برای دستیابی به بقاء و توسعه یافتن می بایست حوزه استعدادهای درخشان را در کانون توجه قرار دهد. (تورنس 1372 )
نیروی خلاقی که در تعداد معدودی از افراد بشر نهاده شده است انجام دهد.
اگر جامعه در حداکثر بهره گیری از این تنها موهبت بشری توفیق نیابد و یا بدتر از آن اگر به خطا عزم سرکوب آنرا نماید آن وقت است که بشر حق مادرزایی خود یعنی اشرف مخلوقات بودن را از دست می دهد و در عوض محکوم به این خواهد بود که در سینه اش کمترین نوع مخلوقات باشد .( مهدی زاده ، رضوانی 1369 ).
از طرفی دیگر شخصیت را شاید بتوان اساسی ترین موضوع علم روان شناسی دانست ، زیرا محور اساسی بحث در زمینه هایی مانند یاد گیری ، انگیزه ، ادراک ، تفکر ، عواطف و احساسات ، هوش و مواردی از این قبیل دانست .
به عبارتی موارد فوق الذکر اجزاء تشکیل دهنده شخصیت به حساب می آیند .
بنابراین حتی مطالعه بیماریهای روانی و به خصوص بیماریهای روان کنشی_که از دیدگاه روان شناسان شامل اکثر پیکوزها مانند اسکیزوفرنیا ، پیکوزهای عاطفی ، تمام نورزها و تمام اختلالات شخصیتی و منشی ، رفتارهای ضد اجتماعی ، ضد اخلاقی ، اعتیاد و انحرافها می شود _ را می توان جزء امراض شخصیت دانست ( شاملو ، سعیر 368 )
انجام چنین پژوهشی از این جهت از اهمیت برخوردار است که می تواند به افراد کمک کند تا رفتارهای خلاق و استعدادهای درخشانی که شخصاً از آن برخوردارند ( با توجه به تیپ شخصیتی شان ) با عمق بیشتر مورد بررسی قرار داد ه و اصول آن را در زندگی روزمره به کار گیرد و از طرف دیگر آگاهی از ارتباط بین خلاقیت و تیپ شخصیتی موجب آن می گردد که به سوی رشد و شکوفایی سوق یابد .
فرضیه تحقیق :
- بین درون گرا یی افراد و میزان خلاقیت آنها رابطه وجود دارد .
- بین برون گرا یی افراد و میزان خلاقیت آنها رابطه وجود دارد .
تعریف مفاهیم و اصطلاحات :
تعریف خلائق از نظر نحوی به معنی خلاق در «به فتح خا و تشدید لام » بسیار آفریننده و آفریدگار. ( فرهنگ عمید 1243)
خلاقیت عبارتست از ظرفیتی برای خلق ایده های بدیع و نوین و توانایی برای درک عمیق معانی اشیا در دیدارهای بین فردی و موادنمادین . (قاسم زاده 1372).
تعریف عملیاتی خلاقیت :
افرادی که در این پژوهش در آزمون خلاقیت نمره 180 بیاورند دارای خلاقیت می باشند .
تعریف نظری شخصیت :
شخصیت از واژه لاتین « پرسونا » به معنی نقاب که توسط هنرپیشه ها در نمایش ها بکار می رفت مشتق شده است ( شوکر ، 1994).
شخصیت به مجموعه ویژگی های جسمی ، روانی و رفتاری که هر فرد را از افراد دیگر متمایز می کند اطلاق می شود ( کریمی 1374 )
تعریف نظری برون گرایی :
فردی اجتماعی است که در فعالیت های گروهی پیشرفت می کند و به دنبال فعالیت های مهیج است و چنین فردی می تواند تکامنشی و خوشبین باشد این افراد مردم آمیز و هیجان طلبند و فعالیتهای اجتماعی را بر فعالیتهای انفرادی ترجیح می دهند ( به نقل از آیزینگ ، ساروخانی 1370 )
تعریف عملیاتی برون گرایی :
منظور از برون گرایی نمره ای است که فرد در میزان E آزمون EPI بالاتر از نمره 13 بیاورد.
تعریف نظری درون گرایی:
بر فعالیتهای فردی و نیازمند تفکر علاقه دارد و به آزمونهای خود بها می دهد و سعی می کنند به آن آزمونها برسند این افراد همراهی با کتاب را به همراهی با مردم ترجیح می دهند ، مردم گریزند ، منظم و جدی هستند و در کارهای خود احساس مسئولیت می کنند (به نقل از آیزینگ ،ساروخانی 1370)
تعریف عملیاتی درون گرایی :
منظور از درون گرایی نمره ای است که فرد در میزان E آزمون EPI پایین تر از نمره 13 بیاورد.
فصل دوم
تعاریف و مفاهیم شخصیت :
در تعریف شخصیت به موارد زیر باید توجه داشت :
الف) هر شخص یکتا و بی همتاست . به عبارتی دیگر هیچ دو فردی از لحاظ خلاقیت ، علاقه ها ، رغبت ها و انگیزه ها و کلاً رفتار به همدیگر شباهت ندارند .
ب) رفتار هر فردی از یک موقعیت به موقعیت دیگر ممکن است متفاوت باشد یعنی ما در همه موقعیت ها یکسان رفتار نمی کنیم .
ج) با وجود همه این تفاوتها ، در رفتار آدمی وجه اشتراک قابل ملاحظه ای وجود دارد یعنی غالب مردم نمونه ها یا الگوهای رفتاری نسبتاً ثابتی دارند .
با بکارگیری تیپ های شخصیتی ما می توانیم اشخاص را به نوعی طبقه بندی کنیم که الگوهای مهم رفتاری آنان له دقت قابل توصیف باشند (پوراستادی 1379 )
پیر بادن واژه شخصیت را از واژه شخص جدا می سازد وی در این مورد توضیح می دهد .
شخصیت یک مفهوم کلی روانی است که محتوای آن مورد تحلیل قرار می گیرد.
شخص واژه ای است که یک آدم واقعی را مشخص می کند که در فلسفه غالباً به عنوان مفهومی از انسان به کار برده می شود ( ایروانی 1374 ص 61 )
شخصیت در واقع پدیده ای تکاملی و تدریجی است که تحت تأثیر بسیاری از عوامل درونی و بیرونی ، مسئله وراثت ، خصوصیات جسمانی و شرایط اجتماعی قرار می گیرد و رشد و تکامل می یابد بر اساس تعریف فوق می توان تعریف نسبتاً جامعی از شخصیت ارائه داد.
شخصیت عبارتست از : مجموعه ای سازمان یافته و واحدی متشکل از خصوصیات نسبتاً ثابت و مداوم که برروی هم یک فرد را از افراد دیگر متمایز می سازد ( کاشی تبار 1378)
شخصیت در زبان لاتین Personality است که ریشه در کلمه لاتین پرسونا دارد .
این اصطلاح در زبان لاتین برای سخن گفتن درباره صورتکهایی که بازیگران در یونان ورم باستان به چهره می زدند به کار می رفت بنابراین مفهوم اصلی و اولیه شخصیت تصویری صورتی و اجتماعی است و بر اساس نقشی که فرد در جامعه بازی می کند ترسیم می شود .
بنابراین در تعریفی که بسیار رواج یافته ، شخصیت به معنای مجموعه صفاتی است که ویژگی یک فرد را مشخص می کند .
کارل راجرز شخصیت را یک خویشتن سازمان یافته و دائمی می داند که محور تمامی تجربه های وجود ماست .
آلپورت از شخصیت به عنوان یک مجموعه عوامل درونی که تمام فعالیتهای فردی را جهت می دهد نام می برد .
زیگموند فروید عقیده دارد که شخصیت از نهاد خود و فراخود ساخته شده است .
کتل در تعریف شخصیت می گوید چیزی است که اجازه می دهد پیش بینی کنیم آدمی در اوضاع و احوال یعنی چه رفتاری خواهد داشت ( کاشی تبار 1378 )
با توجه به تفاوتهای موجود در تعاریف شخصیت تعریفی از « سالواتورمدی » ارائه می شود که به طور نسبی حاوی ویژگی های مشترک تعریف های ذکر شده می باشد .
شخصیت مجموعه ای با ثبات از تمایلات و ویژگی هاست که مشترکات و تفاوتهای رفتاری ، روان شناسی ( انکار عمل ) افراد را تعیین می کند که در طول زمان استمرار دارند و ممکن است به آسانی تنها به عنوان نتیجه فشارهای زیست شناختی و اجتماعی زمان قابل درک نباشند ( مدی 1989 )
همانطور که ملاحظه شد با توجه به تعاریف و دیدگاه های متفاوت در روان شناسی ارائه تعریف جامع و کامل از شخصیت نیز انتزاعی هستند .
با کمی تأمل بر روی این موضوع که چرا نظریه پردازان و نویسندگان مفهوم شخصیت را به کار می برند به نتایج زیردست پیدا می کنیم .
الف) اثبات تداوم و استمرار خصوصیات در وجود یک فرد .
ب) اینکه افراد به وجود آورنده رفتارهای خود هستند .
ج) وجود تفاوتهای فردی در بین افراد .
یکی از دلایل عمده روان شناسان برای سنجش شخصیت وجود تفاوتهای فردی دربین آدمیان است .
رفتار نتیجه تعامل ویژگی های شخصیت با شرایط محیطی و اجتماعی است باید به این نکته نیز اشاره نمود که روان شناسان و نظریه پردازان شخصیت در این مورد که رفتار تا چه حد تحت تأثیر متغیرهای درونی ( ویژگی های شخصی فرد ) و یا متغیرهای بیرونی ( شرایط خاص محیط ) است اتفاق نظر ندارند موقعی که در مورد رفتار صحبت می کنیم به شخصیت اجتماعی اشاره می کنیم .
شخصیت اجتماعی یعنی قسمتی از شخص که سایرین آن را می بیند یا می شنوند و به عبارتی همان تصویری که فرد از خویش به دیگران نشان می دهد .
شخصیت اجتماعی هر کس شامل حرکات و اطوار ظاهری ( مانند طرز سخن گفتن و نحوه راه رفتن )
خلق وخوی کلی و نحوه واکنش در برابر شرایط تهدید کننده و همچنین نگرش های مشاهده شده و بسیاری از واکنش های دیگر وی است .
همچنین شخصیت دارای جنبه خصوصی و نا آشکاری نیز می باشد .تخیلات ، تفکرات و تجاربی که فرد نمی خواهد در مورد آن دیگران اطلاعی داشته باشند ، جنبه خصوصی شخصیت انسان را شامل می شود .
اتکنیسیون و همکاران اضافه می کنند ممکن است شما تجربه های خاص داشته باشید که آنرا هیچ گاه به هیچ کس نگفته باشید
آرزوهایی که به نظرتان کودکانه و خجالت آورتر از آن بوده که آشکار کنید رویاها و خاطراتی که فقط در ذهن خودتان می مانند .
اندیشه ها و خاطراتی که به هنگام انتظار برای رفتن به کلاس درس و یا قدم زدن در جنگل از ذهن شما می گذرد بخشی از شخصیت خصوصی شماست که به صورت عملی قابل مطالعه نیست ( پوراستادی 1379 )
عوامل تعیین کننده شخصیت :
عمده ترین عواملی که در تعیین شخصیت دخالت دارد عبارتست از : وراثت ، هورمون ها و محیط اجتماعی
1- وراثت : مجموعه ویژگی ها و توانایی های بالقوه ای است که در لحظه ی انعقاد نطفه از پدر و مادر به فرد منتقل می شود .
2- هورمون ها : هورمونها مواد شیمیایی هستند که توسط غدد داخلی ترشح می شوند و پس از ورود به خون بر سلولهای بدن اثر می گذارند .
هورمونها غلظت کم ولی تأثیر زیادی در انجام اعمال فیزیولوژیکی و در نتیجه رشد بدن دارند . ثابت ماندن میزان هورمونها در خون که لازمه رشد طبیعی است از طریق بازخورد منفی اعمال می گردد که بدین وسیله ترشح یک غده موجب انتظام در ترشح دیگر غده ها یا عدم انتظام در آن می گردد .
هرکدام از غده ها بر اساس ترشحی که انجام می دهد در بدن انسان موجب بروز صفاتی می شود که زیادی یا کمی ترشح آنها باعث تغییر حالت در انسان می گردد.
غده های ترشحی داخل عبارتند از : غده هیپوفیز ، غده پاراتیرویید ، غده لوزالمعده ، غده فوق کلیوی و غده های جنسی .
3- محیط : محیط در رشد و بروز توانایی های بالقوه و ایجاد تفاوتهای فردی تأثیر بسیاری دارد تمام امکانات و شرایط محیط بر موجود زنده را شامل می شود و موجود زنده و محیط بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند ( کاشی تبار 1378 )
نظریه های شخصیت و اهمیت مطالعه آن :
نظریه های شخصیت حاصل درک بسیار بالا و هوشمند انه افرادی است که هر کدام دیدگاه نظری منحصر به فردی را در مطالعه نوع انسان به کار گرفته اند .
نظریه های شخصیت با اینکه همسوی یکدیگر نیستند اما هر یک چیزهای مهم و اساسی برای گفتن دارند مطالعه شخصیت از دهه 1930 وارد جرگه علم شده است .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 46 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 51 |
رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30سال شهر تهران خلاصه پژوهش:
عنوان پژوهش بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30سال شهر تهران است.
چون ازدواج و زناشویی و همینطور رضایت زناشویی بر بهداشت روانی و سلامت فردی زوجین بسیار تأثیر دارد و این کار که آیا رابطه بین ویژگی شخصیتی زنان با میزان رضایت مندی زناشویی وجود دارد ضرورت طرح این پژوهش را مطرح می کند.
این پژوهش بر آن است تا ببیند که تیپ های شخصیتی زنان تا چه اندازه بر رضایت زناشویی آن ها کمک می کند و بر این اساس ما در این پژوهش 4 فرضیه داریم که عبارتند از:
1-بین میزان شخصیت برون گرای با ثبات و رضایت مندی زناشویی رابطه وجود دارد.
2-بین میزان شخصیت برون گرای بی ثبات و رضایت مندی زناشویی رابطه وجود دارد.
3-بین میزان شخصیت درون گرای باثبات و رضایت مندی رابطه وجود دارد.
4-بین میزان شخصیت درون گرای بی ثبات و رضایت مندی زناشویی رابطه وجود دارد.
روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش از نوع زمینه یابی است.
جامعه مورد مطالعه ما در این پژوهش زنان متأهل 25 الی30 شهر تهران می باشد که 30 نفر از آنان به عنوان نمونه از روش خوشه ایی چند مرحله ایی به صورت محله، خیابان، کوچه، پلاک و شخص است.
ابزار اندازه گیری متغیرهای این پژوهش پرسشنامه شخصیت آیزنگ بود که از روایی و پایایی لازم برخوردار است و به وسیله دکتر محمدنقی براهنی استاندارد شده است.
و از آزمون رضایت مندی زناشویی ENRICH هم استفاده به عمل رفته است ک این آزمون هم به صورت استاندارد شده است و هم از روایی و پایایی لازم برخوردار است که نمرات خام هر آزمودنی با استفاده از جدول فرم به نمرات استاندارد تبدیل گردید و این نمرات توسط مجذور خی (x2 ) مورد بررسی قرار گرفت. که نتایج به دست آمده در این پژوهش به این صورت بود که فرضیه های احتمالی در این تحقیق رد شده و فقط فرضیه شماره 2 (شخصیت برون گرای بی ثبات) تایید شد و در کل بین ویژگی های شخصیتی زنان و رضایتمندی زناشویی رابطه چندانی وجود ندارد و عوامل دیگری در این امر دخیل هستند.
مقدمه:
همه چیزهایی را که تاکنون به دست آورده اید تمام چیزهایی را که انتظار دارید در شغل خود به دست آورید خواه همسر یا والد خوبی باشید و حتی حالت سلامت عمومی شما میتواند تحت تأثیر شخصیت شما و شخصیت های افرادی که با آن ها تعامل دارید قرار بگیرید (شولتز، ترجمه سید محمدی 1379).
برای این که شخصیت راتعریف کنیم می توانیم به منبع آن نگاهی بینداریم. شخصیت از واژه persona «پرسونا» گرفته شده است که به نقابی اشاره دارد که هنرپیشه ها در نمایش به صورت خود می زدند. پی بردن به این که چگونه پرسونا به ظاهر بیرونی اشاره دارد یعنی چهره علنی که به اطرافیان نشان می دهیم آسان است. بنابراین بر اساس ریشه این کلمه ممکن است نتیجه بگیریم که شخصیت به ویژگی های بیرون و قابل مشاهده اشاره دارد. جنبه هایی که دیگران می تواند آن ها را ببینند، پس شخصیت ما در قالب تأثیری که به دیگران می گذاریم، یعنی آنچه به نظر می رسد که باشیم تعریف می کند. «شخصیت جنبه آشکار منش فرد به گونه ایی که بر دیگران اثر می گذارد است».
اما آیا هنگامی که واژه شخصیت را به کار می بریم، تمام منظورمان این است؟ آیا فقط در باره آنچه می توانیم ببینیم یا حالتی که دیگری به نظر ما می رسد حرف می زنیم؟ آیا شخصیت تنها به نقابی که بر چهره می زنیم و نقشی که بازی می کنیم اشاره دارد؟ مطمئناً وقتی از شخصیت حرف می زنیم منظورمان چیزی بیش از آن است. مقصود ما در نظر داشتن بسیاری از ویژگی های فرد است. کلیت یا مجموعه ای از ویژگی های مختلف که از ویژگی های جسمانی سطحی، فراتر می رود. این واژه تعداد زیادی از ویژگی های ذهنی اجتماعی و هیجانی را نیز در برمی گیرد. ویژگی هایی که ممکن است نتوانیم به طور مستقیم ببینیم که شخص امکان دارد آن ها را از ما مخفی نگه دارد یا ممکن است ما سعی کنیم آن ها را از دیگران مخفی کنیم. (شولتز، ترجمه سیدمحمدی، 1379).
در تعریف شخصیت باید چند نکته را در نظر گرفت. نخست هر شخص بیگانه و بی همتا ست زیرا هیچ دو فردی از نظر خلق، علایق، رفتار و دیگر ویژگی های شخصیتی کاملاً یکسان نیست. دوم اینکه افراد و موقعیت ها به شیوه های یکسان رفتار نمی کنند. رفتار شخص ممکن است از موقعیتی به موقعیت دیگر متفاوت باشد. سوم، گرچه هر فرد یگانه و به همتاست و رفتارش در همه موقعیت ها کاملاً یکسان نیست امّا در رفتار آدمی وجه اشتراک قابل ملاحظه ایی وجود دارد. به عبارت دیگر هر چند در جزئیات رفتار آدمی تفاوت هایی دیده می شود امّا بیشتر مردم الگوهای رفتاری نسبتاً ثابت دارند. توصیف ویژگی های شخصیتی ممکن است به ما امکان دهد که افراد را به گونه ایی طبقه بندی کنیم که برخی از الگوهای مهم رفتاری آنان به دقت قابل توصیف باشد (پاشا شریفی، 1376).
اما یکی از طبقه بندی هایی که از ویژگی های شخصیت وجود دارد درون گرایی و برون گرایی بوده که توسط اکثر روانشناسان به گونه های مختلف بیان شده است. افرادی که در ویژگی های شخصیت برون گرایی طبقه بندی می شوند افرادی هستند اجتماعی که شرکت در مجالس را دوست دارند، این افراد دوستان زیادی دارند، آن ها نیاز به این دارند که با مردم صحبت کنند، مطالعه و خواندن را در تنهایی دوست ندارند، طالب هیجان اند، فرصت ها را مغتنم می شمارند لحظه ایی عمل می کنند و کلاً افرادی تکانشی هستند. بذله گویی را دوست دارند و به طور کلی تغییر را دوست دارند. سهل گیر، بی احتیاط و خوش بین هستند. این افراد ترجیح می دهند تحرک داشته باشند و کاری انجام دهند . تمایل به پرخاشگری در افراد برون گرا بیش تر است و به سرعت عصبانی می شوند معمولاً کنترلی بر روی احساسات خود ندارند و همشه افراد قابل اعتمادی نخواهند بود.
اما فرد درون گرا ساکت به نوعی کناره گیر ودرون گراست و به جای صحبت با مردم دوست دار کتاب است، به جز دوستان با دیگران کمتر می جوشد، تمایل به این دارد که از قبل نقشه داشته باشد، قبل از اقدام به آینده می اندیشد، به تکانشهای لحظه ایی اعتماد ندارد، از هیجان خوشش نمی آید ، مطالب زندگی روزمره را جدی می گیرد ، زندگی مرتب و منزه را دوست دارد، احساسات خود را شدیداً کنترل می کند، به ندرت به شیوه پرخاشگرانه رفتار می کند و به آسانی از کوره در نمی رود، قابل اعتماد و تا حدودی بدبین است و به معیارهای اخلاقی ارزش زیادی قائل می شود. (لارنس ای ، ترجمه پروین 1374).
البته هر کس در زندگی روزانه اش گاه برون گرا و گاه درون گراست، یعنی گاه متوجه محیط خارج و تحت تأثیر آن است و گاه در خود فرو می رود و پیرامون خود التفات ندارد. هر کس در عرض روز گاه برون گراست و گاه درون گراست. پاره ایی از اشخاص به یکی از این دو حالت خو گرفته و بیش تر اوقات خود را در آن حالت می گذرانند و این رو برون گرایی و درون گرایی صفت ممیزه آن ها می گردد و این صفت به شخصیت آن ها رنگ مخصوص می زند و در رفتارشان به صراحت انعکاس پیدا می کند. (سیاسی، 1371).
بیان مسئله:
رضایت زناشویی از عمده مسائل مطرح شده در روانشناسی خانواده است و عدم رضایت زناشویی یکی از نگرانی های عمده کسانی است که یا در پی درمان می آیند یا برای پایان دادن به ارتباط زناشویی خود اقدام می کنند. (بوت واد وواردرز، 1985 لاسول و لاسول، 1991).
معمولاً تحقیقات برای بررسی رضایت زناشویی در سنین مختلف کم می باشد و هنوز در این زمینه ابهاماتی وجود دارد، لذا تحقیق در این زمینه ضروری است.
هدف و پژوهش:
1-کشف و شناخت رابطه ویژگی های شخصیتی زنان و میزان رضایتمندی زناشویی آن ها.
2-پیش بینی رضایتمندی زناشویی از روی ویژگی های شخصیتی افراد.
اهمیت و ضرورت پژوهش:
چون ازدواج زناشویی و همین طور رضایت زناشویی بر بهداشت روانی و سلامت فردی زوجین بسیار تأثیر دارد و شناخت بیش تر در مورد این مسئله که که آیا ویژگی های شخصیتی زنان رابطه ایی با رضایت زناشویی دارد یا خیر می تواند بر این مهم بسیار کمک کند و ضرورت طرح این پژوهش را مطرح کند.
فرضیه پژوهشی:
- بین میزان برون گرای با ثبات و رضایتمندی زناشویی رابطه وجود دارد.
- بین میزان برون گرای بی ثبات و رضایت مندی زناشویی رابطه وجود دارد.
- بین میزان درون گرای با ثبات و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد.
- بین میزان درون گرای بی ثبات و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد.
تعریف متغیرهای پژوهش:
شخصیت: الگوی منحصر به فرد و نسبتاً پایدار افکار، احساس ها و اعمال به عبارت دیگر شخصیت شما مشخص می کند که به عنوان یک فرد چگونه با سایر افراد تفاوت دارید واین که کدام الگوهای رفتاری معرف شما هستند. (هافمن، ترجمه دکتر نقشبندی، 1379).
ویژگی های شخصیت: اصطلاح ویژگی های شخصیتی به جنبه خاصی از کل شخصیت آدمی اطلاق می شود.
رضایت زناشویی: رضایت زناشویی که به تبع درک صحیح زوجین از همدیگر و تفاهم موجود بین آن دو حاصل می شود عبارت است از خوشنودی نسبی یا کامل طرفین از طرز رفتار، عملکرد، نحوه برخورد با یکدیگر و مشارکت آن ها در تمامی امور مربوط به زندگی مشترک.
تعریف عملیاتی:
منظور از ویژگی های شخصیتی در این پژوهش نمره آزمودنی شخصیت آیزنک 57 سؤالی ایران است که شامل برون گرایی که با مقیاس E آزمون و ثبات هیجانی با مقیاس N نشان داده می شود در گروهی از خانم هایی که حداقل 5 سال از زندگی زناشویی آن ها گذشته است و منظور از رضایت زناشویی در این پژوهش نمره آزمودنی در آزمون زناشویی ENRICH با همان شرایط فوق است.
فصل دوم
تیپ شناسی شخصیت و نظریه صفات:
نظریه صفات از جمله نظریه هایی است که تأثیر بسیاری بر تحقیق و نظریه در شخصیت داشته است و فرض اصلی این دیدگاه این است که پاسخ های متفاوت انسان ها به موقعیت های خاص به دلیل آمادگی های شخصی است که در آن ها موجود است به این آمادگی ها صفات گفته می شود به عبارت دیگر افراد را می توان با توجه به این طرز و رفتار خاص آن ها شناسایی و توصیف کرد. مثلاً این احتمال است که انسان موجودی معاشرتی و صمیمی باشد و یا سلطه جو و با جرأت، افرادی که برای این طرز رفتار آمادگی بیش تری د ارند در این صفات زیاد درجه بندی می شوند. اگر چه این نظریه پردازان در تعیین صفاتی که شخصیت انسان را تشکیل می دهد از یکدیگر متفاوتند ولی همگی بر این باورند که این صفات پایه های اصلی شخصیت انسان را تشکیل می دهد. (لارنس ای، ترجمه پروین، 1374).
نظریه صفات- تیپ تحلیل عاملی هانس، جی آیزنک (1916):
در نظریه صفات شخصیت انسان ساختار طبیعی دارد و با تحلیل عاملی می توان آن ها را انمایان کرد. اگر متغیرها و پاسخ آزمون ها با یکدیگر همانند باشد، یعنی حضور و عدم حضور آن ها همراه باشد، می توان این طور نتیجه گرفت که بین این دو زمینه های مشترکی موجود است و آن ها به یک واحد کارکردی شخصیت متعلق اند. تحلیل عاملی فرض را بر این می گذارد که رفتارهای همانندی با یکدیگر مرطبتند و بنابراین پیوستگی ها یا عناصر طبیعی یک شخصیت را مشخص می کند. این فرآیند سپس بر عواملی منجر می شود که صفات نام دارد. این نامگذاری با توجه به ویژگی های مشترک پرسش ها یا رفتارهایی است که با یکدیگر مرتبط اند. آیزنک با استفاده از شیوه های آماری دیگر به ابعاد اصلی یا زمینه های این عوامل یا صفات نیز دست یافت به ابعاد اصلی تیپ گفته می شود.
بنابراین می توان برای مثال صفاتی چون اجتماعی بودن، تکانشی بودن، فعالیت، سرزندگی و تحرک پذیری در زیر عنوان مفهوم برون گرا در یک گروه جمع کرد. البته اگرچه در این جا از اصطلاح تیپ استفاده می شود باید توجه داشت که در واقع این اصطلاح دارای دو حد نهایی بالا و پایین است و افراد ممکن است در نقاطی بین این دو حد قرار گیرند.
به نظر آیزنک معمولاً فرد برون گرا فردی است، اجتماعی، علاقمند به میهمانی، دارای دوستان فراوان و طالب هیجان که بدون تفکر و اندیشه به صورت تکانشی عمل می کند. به نظر می رسد که دو جنبه از این صفت یعنی اجتماعی بودن و تکانشی بودن را می توان تا حد زیادی از یکدیگر جدا در نظر گرفت ولی درعین حال آنقدر با یکدیگر مرطبتند که هر دو را تحت عنوان برون گرا آورد. فرد درون گرا برخلاف خصوصیات بالا فردی است آرام ، درخود فرورفته، خوددار وتأملی که به احساسات اعتماد نمی کند و زندگی با نظم و قاعده را بر زندگی بر مبنای شانس و خطر ترجیح می دهد. آیا تفاوت های عمده و معنی دار دیگری در رفتار افراد وجود دارد که با نظرات درون گرایی و برون گرایی مرتبط باشد؟
مرور جدیدی که در این مورد شده است یافته های جانبی را در اختیار ما می گذارد. برای مثال درون گرایمان در مقایسه با برون گرایان به درد حساس و زود خسته می شوند. هیجان در عملکرد آن ها تأثیر می گذارد و سرانجام این که دقیق تر ولی کندتر عمل می کنند.سایر تفاوتهای مشاهده شده بین این دو گروه به شرح زیر است:
1) درون گرایان در مدرسه موفق تر عمل می کنند این موفقیت به خصوص در درسهای پیشرفته تر آشکار است. همین طور دانشجویانی که به دلیل درسی ترک تحصیل می کنند بیش تر برون گرا هستند ولی افرادی که به دلیل روانی از تحصیل باز می مانند درون گرا هستند.
2) برون گرایان ترجیح می دهند که تعطیلات را با دیگران بگذرانند در حالی که درون گرایان تعطیلات را به تنهایی به پایان می رسانند. برون گرایان به دنبال تغییر و تحول در شغل روزمره هستند در حالی که درون گرایان نیاز چندانی به تغییر احساس نمی کنند.
3) برون گرایان شوخی های تند و زننده را دوست دارند در حالی که درون گرایان شوخی های روشنفکرانه مانند استفاده از کلمات و لطیفه های ظریف را می پسندند.
4) برون گرایان در مقایسه با درون گرایان از لحاظ جنسی فعالترند.
5) برون گرایان تلقین پذیرتر از درون گرایان هستند. (لارنس ای، ترجمه پروین 1374)
ابعاد شخصیت از دید آیزنک:
آیزنک تیپ های شخصیتی را به دو صورت گروه های مستقل و مجزا از هم که بتوان مردم را بر اساس آن ها طبقه بندی کرد تفسیر نمی کند بلکه معتقد است که تیپ های شخصیتی به شکل ابعاد به هم پیوسته هستند که در راستای آن مردم با هم تفاوت دارند. همان طوری که یک صفت کم و بیش می تواند معرف خصوصیات یک فرد باشد همچنین می تواند به عنوان یک تیپ شخصیتی هم شود. درون گرایی و برون گرایی این امر بی شباهت به بعد میزان؟ که دو حد نهایی غول آسا و کوتوله وجود دارد اما تعداد بسیار کمی از مردم در هر یک از این دو انتخاب قرار می گیرند. (راس آلن، ترجمه جمالفر 1374)
تیپ های روان شناختی یونگ:
یونگ هشت تیپ روان شناختی را بر اساس تعامل دو نگرش و کارکرد معرفی کرد.
1) تیپ برون گرای متفکر: که به طور جدی منطقی، عینی، متعصب و طبق مقررات جامعه زندگی می کند.
2) تیپ برون گرای احساسی: به سرکوب شیوه تفکر و عاطفی بودن زیاد تمایل دارد این افراد عاطفی، حساس، معاشرتی، بیش تر خاص زنان است تا مردان.
3) تیپ برون گرای حسی: اجتماعی، لذت جو، انعطاف پذیر این افراد بر لذت و شادی و بر جستجوی تجربه های جدید تمرکز دارند.
4) تیپ برون گرای شهودی: موفقیت را در کسب و کار و سیاست می بینند. زیرا توانایی زیادی برای بهره برداری از فرصت ها دارد. خلاق، قادر به برانگیختن دیگران و غنیمت شمردن فرصت ها.
5) درون گرای متفکر: بیش تر به اندیشه ها علاقمند است تا مردم، با دیگران به خوبی کنار نمی آید و در انتقال افکار مشکل دارد.
6) تیپ درون گرای احساسی: تفکر عمیق را سرکوب می کند، تودار، خوددار با این حال قادر به داشتن عواطف عمیق.
7) تیپ درون گرای حسی: بی تفاوت، آرام و بریده از دنیای روزمره به نظر می آید در ظاهر بی اعتنا و خشک است و وجود خود را در فعالیت های هنر شناختی ابزار می کنند.
8) تیپ درون گرای شهودی: بیش تر در ارتباط با ناهشیار هستندتا واقعیت روزمره، چنان با دقت بر شهود تمرکز دارد که افراد این تیپ تماس کمی با واقعیت دارند. (شولتز، ترجمه سید مهدی 1379)
نوروفیزیولوژی برون گرایی و درون گرایی:
آیزنک یک فرضیه مسلم نوروفیزیولوژیکی مطرح می سازد که باید با انتقال تکانشهای عصبی انجام شود انتقال این تکانش ها از یک نورون به نورون دیگر را آیزنک برانگیختگی می نامد. بلوکه شدن چنین انتقال ها را آیزنک بازداری می نامد. پراکندگی اصطلاحی است که وی برای کاهش احتمالی اثر یک تکانش انتقال یافته از آن استفاده می کند. بر اساس نظریه آیزنک برون گراها افرادی هستند که در آن ها برانگیختگی به آرامی و به طور ضعیف صورت می گیرد در حالی که بازداری در آن ها به سرعت و به طور قوی اتفاق می افتد و اثر آن به آرامی پراکنده و از بین می رود. برعکس درو نگراها افرادی هستند که برانگیختگی در آن ها به سرعت و به طور قوی ایجاد می شود در حالی که بازداری به آرامی و به طور ضعیف ایجاد شده و اثر آن به سرعت پراکنده و از بین می رود.
فرضیه های مبتنی بر این صورت بندی بارها مورد تأیید قرار گرفته است به عنوان مثال برون گراها و درون گراها به طور متفاوت نسبت به داروهایی که بر عملکرد عوامل انتقال دهنده عصبی تأثیر می گذارد واکنش نشان می دهد. داروهای کند ساز موجب می شوند که درون گراها خیلی شبیه به برون گراها رفتار کنند در حالی که داروهای محرک باعث می شوند که برون گراها خیلی شبیه به درون گراها رفتار کنند. (راس آلن، ترجمه جمالفر 1374)
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 34 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 67 |
فصل اول
مقدمه:
روان شناسی شخصیت حوزه بسیار گسترده ای است، زیرا شخصیت، خود موضوعی است پیچیده و دارای ابعاد و جنبه های گوناگون، برای شناخت شخصیت انسان از دیر باز کوششهای فراوانی به عمل آمده که برخی آنها غیر علمی، خرافاتی، و معدودی دیگر علمی و معتبر است.
شخصیت معادل انگلیسی personality وpersonalite فرامنه است و هر دو اقتباس از persono است. درک لزوم مطالعه روانشاسی شخصیت چندان دشوار نیست.
شناخت شخصیت، ویژگیها، چگونگی شکل گیری شخصیت، عوامل موثر در ایجاد شخصیت و مسائلی از این قبیل، ازیک جنبه، ارضا حس کنجکاوی، و مایل به حقیقت جوئی را در انسان دنبال می کند، زیرا این ناخت نوعی خود شناسی است. از سوی دیگر این شناخت و اطلاعات به شخص امکان می دهد که در ارتباط متقابل با دیگران موضع گیریهای مناسب و آگاهانه داشته باشد. مطالعه شخصیت هم از جنبه های ارضای برحس کنجکاوی و هم از نظر روابط اجتماعی دارای اهیمت است.
شخصیت در روانشناسی به مجموعه ویژگیهای جسمی و روانی، و رفتاری که هر فرد را از افراد دیگر متمایز می کند اطلاق می شود.(کریمی،1375)
گروهی از صاحب نظران، نظریه نسبت دادن معتقدند، که افراد موفقیتها و شکستهای خود را یا به عوامل خصی نسبت می دهند، یا به عوامل محیطی و از این رو این دو عامل مهم یکی درونی و دیگری را بیرونی شناسائی کرده اند و به نظریه جایگاه مهار شهرت دارد.
وجولیان راتر (1966) درباره نظام اعتقادی افراد را به جایگاه مهار به دو دسته تقسیم می شوند.
1.گروهی که موفقیها و کستهای خود را به شخص خود، نسبت می دهند (دورنی)
2.گروهی که موفقیتها و کستهای خود را به عوامل محیطی نسبت می دهند.(بیرونی) (جمالفر، 1375)
و برای سنجش مهار درونی و بیرونی[2]،راتر پرسشنامه گزارش شخصی را عرضه کرده است. مقیاس جایگاه مهار درونی و بیرونی، معروف به مقیاس(I-E) شامل 23 شق انتخاب اجباری[3] است. آزمورینها بادی از زوجهای شقوق ارائه شده. هر زوج را که بهتر از همه اعتقاد آنها درباره ماهیت جهان نشان می دهد. برگزینند (راتر،1966) تعیین اینکه کدامیک اززوجهای شقوق، نامیده مهار درونی و بیرونی است، چندان دشوار نیست.
علاوه بر مقیاس راتر، مقیاسهای دیگری ساخته شده است. یکی از مقیاسها، مقیاس نویکی[4]، مقیاس استریکلند[5] برای کودکان است که یک آزمون 40 ماده ای با اعتبار و پایانی بالاست.
(نویکی، استریکلند،1973،1989)
این آزمون در بیش 70 پژوهش به کار رفته و بیش از 12 زبان خارجی ترجمه شده است. شکلی از این، مقیاس برای بزرگسالان ساخته شده است.(کریمی، 1375)
تمرکز راتر روی متغیرهای درونی از سوی بعضی روانشناسان به عنوان یک نقطه قوت و از سوی دیگر به عنوان یک نقطه صنعت تلقی می شود. منتقدان از جمله بعضی کسانی که طرفدار متغییرهای شناختی هستند معتقدند که راتر خیلی تند رفته است. به عقیده آنان موضوع او آنچنان از رفتارگرایی سنتی دور افتاده است که نمی توان آنرا ابدا یک روش رفتاری تلقی کرد به علت میزان پذیرش راتر از متغیرهای شناختی، روش شناسی او بیش از حد ذهنی به نظر می آید.
پژوهشهای راتر، در حدی که موضوع پژوهش اجازه می دهد، دقیق و کنترل شده است و هرگاه که امکان پذیر باشد. او از مشاهده عینی رفتار مشاهده استفاده می کند. همچنین نظریه او با درجه دقت بالایی تعریف شده اند به طوری که آنها از نظر تجربی بنحوی قابل سنجش است.
تحقیقات انجام شده روی جنبه های مختلف نظریه او تایید این جنبه ها منجر شده است.
مقیاس جایگاه درونی و بیرونی (مقیاسI-E) صدها تحقیق به دنبال داشته و کاربرد گسترده ای فراتر از آزمایشگاه در زمینه های بالینیو آموزشی پیدا کرده است.
به اعتقاد راتر شاید در حوزه سنجش شخصیت است که نظریه یادگیری چشمگیرترین ونظامدارترین کمکها را کرده باشد(راتر1982)
آنچه درمورد نظریه راتر می توان گفت:
این است که در مورد نفوذ قوی و فزاینده او بر روانشناسی امروز هیچ جای تردید نیست(شولتز1991)
طرفداران راتر معتقدند که او مفاهیمی را عرضه کرده است که با اصطلاحاتی روشن و دقیق تعریف شده اند. و با روشهای آزمایشی یا همبستگی قابل سنجش هستند. راتر کوشیده است تا رابطه کاری بین متغیرهای شناختی و تقویت برقرار کند. و به نظریه یادگیری اجتماعی یک محتوای انگیزش قوی داده است.(کریمی 1375)
بررسی جایگاه مهار درونی و بیرونی با رشته های تحصیلی و رضایت تحصیلی
جایگاه مهار توسط افرادی از جمله راتر مطرح شده و به دو بخش درونی و بیرونی تقسیم میشود.
جایگاه مهار توسط افرادی از جمله راتر مطرح شده و به دو بخش درونی و بیرونی تقسیم می شود.
جایگاه مهار درونی عبارت است از گروهی که موفقیت و شکستهای خود را به شخص خود (کوشش یا توانایی شخصی) نسبت می دهد. و جایگاه مهار بیرونی عبارت است از گروهی که موفقیتا و شکستهای خود را به عوامل محیطی بیرون از خود (بخت و اقبال و سطح دشواری) نسبت می دهند. و این دو جایگاه مهار نام دارد.(جمالفر 1375)
فردی که دارای جایگاه مهار درونی است، معتقد است که کنترل کافی برای زندگی خود دارد و مطابق همین باور رفتار می کند. تحقیق نشان داده است که آنان در تکلیف خود عملکرد بهتری دارند، کمتر تحت نفوذ دیگران قرار می گیرند. برای مهارتها و پیشرفتهای شخصی خود ارزش والاتری قایلند و نسبت به قرینه های محیطی که می توانند برای هویت رفتار خود از آنها استفاده کنند، هشیار ترند.افراد دارای جایگاه بیرونی نیز دارای ویژگیهایی هستند، آنها معتقدند رفتارها یا مهارتهایشان در تقدیسهایی که دریافت می کنند اثری ندارد. در کوشش برای بهبود موقعیت خود فایده ای نمی بینند.
آنان به جایگاه مهار زندگی خود، در زمان حال وآینده، باور چندانی ندارد.
در ضمن باید اضافه نمود که افراد دارای جایگاه درونی برای قبول مسئولیت اعمال خود آمادگی بیشتر نسبت به افراد دارای جایگاه مهار بیرونی دارند. تحقیقات مقدماتی حایک از آن است که افراد دارای جایگاه مهار درونی از بهداشت روانی بهتری برخوردارند.(فیروز[6]1976) (کریمی، 1375)
راتر نیز مانند اسکینر و بندورا[7] اعتقاد دارد که بیشتر رفتارها آموختنی است. اما تا این نظر اسکینر، که رفتار صرفا به وسیله عوامل بیرونی شکل داده میشود. مخالف است.
راتر برای تبیین رفتار، به بیرون و درون ارگانیزم، یا هر دو توجه دارد: یعنی هم به تقویتهای بیرونی و هم به فرآیندهای شناختی درونی.
به نظ راتر از آنجا که هر یک از ما در یک زمینه روانشناختی به صورتی یگانه واکنش نشان میدهیم، یک تقویت یکسان ممکن است. برای آن فرد ارزش یکسانی نداشته باشد، به بعبارتی، تجربه های درونی ما در تعیین اثرات تجربه های بیرونی دارای اهمیت فراوانی هستند.
ارزیابیها از نظریه راتر، عمدتا مثبت بوده و از تجربی بودن روش او، و روش عینی بودن مفاهیم ارائه شده او، تمجید شده است. اما گروهی از روانشناسان، کاربرد روشهای ذهنی چون و فنون فرافکن، و دور شدن زیاد و افراطی او از دیدگاه رفتاری، جز نقاط صنعت نظریه راتر قلمداد کرده اند.(کریمی،1375)
اهمیت و ضرورت تحقیق:
اجرای اینگونه تحقیقات که در حیطه تحقیقات بسیاری جا می گیرد از اهمیت فزاینده ای برخوردار است زیرا که پیگیری واضحتری از سازه های روان شناختی را ارائه می دهد و میتوان به شناسائی روابط بین متغیرها، طبقه بندی متغیرها، طبقه بندی روابط کمیت گرایی و در نهایت کسب اهمیت حیاتی برخوردار است. در جامعه افراد با تیمهای شخصیتی متفاوت به چشم می خورند برای شناسایی این تیمها در مراحل زمانی و مکانی، تحقیقاتی به عمل آمده است. و در این پژوهش به بررسی تیمهای شخصیتی با جایگاه مهار(درونی و بیرونی) پرداخته شده تا پیشرفت تحصیلی و شغلی که بهترین شاخه های طبقه اجتماعی افراد جامعه است پی برده شود.
در فرایند رضایت تحصیلی باید بتوان از اقدامات مشاوره ای بهره مند شد تا از این طریق میزان رضایت تحصیلی را افزایش داده و اقدامت موثر و سودمندی را برای افزایش بازده تحصیلی را نجام داد. از آنجائیکه پیچیده گیهای فراوانی در محیط تحصیل به وجود آمده است باید اطلاعات ضروری جهت تحصیلات ارائه گردد و از طریق نارضایتی از تحصیل و محیط تحصیل کاهش یابد تا از این طریق، به جنبه های کاربردی و فرآیند مشاوره دست یافته ولی این وضعیت زمانی امکان پذیر است که شناخت کاملی از ماهیت بنیادی رضایت تحصیلی داشته باشیم و تاثیر عوامل فرهنگی و اجتماعی را در آن مورد بررسی قرار داده و بتوان آن را مورد مطالعه قرار داد. و از آنجا که بسیاری از دانشجویان پس از فارق التحصیل شدن، شغل در زمینه رشته تحصیلی خود ندارند یا به اشتغال در زمینه خود نمی پردازند و به عبارتی به رشته تحصیلی علاقه ندارند و از جمله این عاملها سبب از بین رفتن وقت و سرمایه می شود.
پژوهش در این باب یاموضوع، جایگاه مهار درونی و بیرونی افراد را مشخص و رابطه آنها را در زمینه رضایت تحصیلی و شغلی را تعیین می کند. و همین امر رشته و تحصیل معین افراد را انتخاب و برای رشته و تحصیل معین هم انتخاب می شوند تا در کار خود موفق تر باشند.
اهداف تحقیق:
1-شناخت جایگاه مهار درونی و بیرونی
2-بررسی رابطه جایگاه مهار بیرونی و درونی با رضایت تحصیلی
3-هدف آموزشی، برای شناسایی تاثیرات علاقه به تحصیل با رضایت تحصیلی.
4-هدف پیشگیری با کسب اطلاعاتی بنیادی برای ارتباط دادن بین جایگاه مهار افراد و رضایت تحصیلی.
5-بررسی دائم بین تیمهای شخصیتی و رشته تحصیلی.
6-رابطه جایگاه مهار درونی و بیرونی با رشته تحصیلی
7-رابطه جایگاه مهار درونی و بیرونی با رضایت تحصیلی
8-ارائه نتایج به روانشناسان
فرضیات:
6-بین میزان جایگاه مهار درونی با رشته تحصیلی دانشجویان رابطه معنی دار وجود دارد.
7-بین میزان جایگاه مهار بیرونی با رشته تحصیلی دانشجویان رابطه معنی دار وجود دارد.
8-بین میزان جایگاه مهار بیرونی و درونی
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 1989 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 205 |
فصل اول.. 1
1-1 مقدمه. 2
1-2- بیان مسئله. 4
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش.... 8
1-4- اهداف پژوهش.... 10
1-5- فرضیههای پژوهش.... 10
1-6- متغیرها و تعاریف آنها. 11
1-6-1 تعاریف نظری متغیرها. 11
1-6-2 تعاریف عملیاتی متغیرها. 12
1-7- تعاریف اصطلاحات... 13
فصل دوم: پیشینه تحقیق.. 15
2-1 شخصیت... 16
2-2 تعاریف شخصیت... 16
2-3 حوزههای شخصیت... 18
2-3-1 ساختار 19
2-3-2 فرآیند. 19
2-3-3 رشد و نمو. 20
2-3-4 آسیب شناسی روانی و تغییر رفتار 22
2-4 مضامین عمده در نظریه شخصیت... 22
2-4-1 وحدت رفتار و مفهوم خویشتن.. 24
2-4-2 سطوح مختلف آگاهی و مفهوم ناهشیار 25
2-4-3 رابطه بین شناخت، عواطف و رفتار مشهود. 26
2-4-4 اثرات گذشته، حال و آینده بر رفتار 26
2-5 نظریههای شخصیت... 27
2-5-1 نظریه روان کاوی در شخصیت... 27
2-5-2 زیگموند فروید 27
2-5-3 نظریه روان پویشی فروید(روانکاوی در شخصیت): 29
2-5-4 سطوح شخیت: هشیار3، نیمه هشیار2 و ناهشیار 29
2-5-5 ساختار شخصیت: نهاد، من و فرامن.. 30
2-6 نظریه نوروان کاوی.. 33
2-6-1 کار گوستاو یونگ 33
2-6-2 نکات برجسته ی نظریات یونگ... 36
2-7 روان شناسی فردی.. 36
2-7-1 آلفرد آدلر. 36
2-7-2 بررسی نظریات آدلر. 37
2-8 نظریه اختلالات شخصیتی.. 39
2-8-1 کارن هورنای.. 39
2-8-2 بررسی نظریات هورنای.. 40
2-9 نظریه روان پزشکی بین فردی.. 41
2-9-1 هری استاک سالیوان.. 41
2-9-2 بررسی نظریات سالیوان.. 42
2-10 تظریه پدیدار شناختی (فرد- محور) 43
2-10-1 کارل راجرز......................................................................................................... 43
2-10-2 بررسی نظریات و کارهای راجرز 44
2-10-3 تشکیل رویکرد پدیدار شناختی راجرز 45
2-10-4 ساختار شخصیت از دیدگاه راجرز 46
2-11 نیازهای زیستی و روانی در پیدایی شخصیت... 47
2-11-1آبراهام مازلو.................................................................................................... 47
2-12 نظریه رویکرد صفات در شخصیت... 48
2-12-1گوردون آلپورت................................................................................................. 48
2-12-2 بررسی نظریات آلپورت... 49
2-13 نظریه چندبعدی شخصیت... 51
2-13-1هانس ج آی سنک........................................................................................... 51
2-13-2بررسی نظریات آیسنک..................................................................................... 52
2-13-3 ابعاد اساسی شخصیت... 53
2-14 نظرریه رویکرد تحلیلی عاملی صفات... 54
2-14-1ریموند کوته..................................................................................................... 54
2-14-2 بررسی نظریات کتل در شخصیت... 54
2-15 نظریات رابطه شغل و شخصیت... 56
2-15-2 شخصیت نوع A.. 59
2-15-3 شخصیت نوع B.. 60
2-16 بررسی چند خصوصیت شخصیتی در شغل.. 62
2-16-1 اثر کانون کنترل.. 62
2-16-2 ماکیاول گرایی 63
2-16-3 مناعت طبع یا عزت نفس. 65
2-16-4 سازگاری با موقعیت... 66
2-16-5خطر پذیری........................................................................................................ 67
2-17 شخصیت از دیدگاه اسلام و قرآن.. 68
2-17-1 شخصیت در قرآن.. 69
2-18 تیپ شناسی.. 71
2-19 نظریههای تیپ شناسی.. 73
2-19-1 زندگینامه. 73
2-19-2نظریات رورشاخ در سنجش شخصیت................................................................ 74
2-19-3 تیپ شناسی در تست رورشاخ.. 75
2-20 ظریه ساخت بدن و خلق وخوی.. 76
2-21 نظریه شلدن (ریخت شناسی) 78
2-22 نظریه تیپ گال و جمجمه شناسی روانی: 79
2-23 تیپشناسی یونگی.. 79
2-23-1 اساس درک واقعی ذهنی از نظر یونگ... 79
2-23-2 کارکردهای غیر عقلانی.. 80
2-23-3 کارکردهای عقلانی.. 80
2-23-4 روابط کارکردی.. 81
2-23-5 انواع کارکرد. 82
2-23-6 تیپهای روانشناختی یونگ... 84
2-23-7 توصیف تیپهای شانزدهگانه. 85
2-23-8 اهمیت شناخت تیپهای روانشناختی.. 90
2-23-9 نقد تیپ شناسایی یونگی.. 91
2-24 اثر بخشی 93
2-25 شاخصهای اثربخشی از دیدگاههای مختلف... 94
2-25-1 کمرون و ویتون: 94
2-25-2 سیشور: 95
2-25-3 آرجریس: 95
2-25-4 پیترز وواترمن: 95
2-25-5 مالفورد: 96
2-25-6 بس و هرسی – بلانچارد. 97
2-25-7 هوی و میکسل و چستر بارنارد. 97
2-25-8 کالدول و اسپینکس.... 97
2-25-9 لوتانز و همکارانش.... 97
2-25-10 دیدگاه راجرز و همکاران: 98
2-25-11مطالعات بسکر و چیرنز: 99
2-25- 12 مدل پارسونز: 99
2-26مقایسه ی دیدگاههای ارزشیابی اثر بخشی سازمانی.. 100
2-27 نظریات جدید در اثربخشی.. 101
2-27-1 مطالعات رابرت واترمن وتام پترز 101
2-28 مدلهای ارزیابی اثربخشی.. 102
1- مدل هدف منطقی: که سازمان را در رسیدن به اهدافش کاملا ارزیابی می کند. 102
2-29 نظریه ریچارد ال دفت... 104
2-29-1 روش مبتنی بر تامین هدف... 104
2-29-2 روش مبتنی بر تامین منابع.. 105
2-29-3 روش مبتنی بر فرآیند درونی.. 106
2-29-4 روش مبتنی بر تامین رضایت گروههای ذی نفع.. 108
2-30 کارهای دیگران.. 110
2-30-1 تحقیقات انجام گرفته در مورد تیپ شناسی یونگی.. 110
2-30-1-1 تحقیقات خارج از کشور 110
2-30-1-2 تحقیقات انجام گرفته در داخل کشور 113
2-30-2 اثر بخشی.. 118
2-30-2-1 تحقیقات انجام شده در داخل کشور 118
2-30-2-2 تحقیقات انجام گرفته در خارج از کشور 121
2-31 استنتاج و نتیجه گیری.. 126
2-32 لگوی نظری پژوهش.... 128
فصل سوم: توصیف داده ها.................................................................................... 129
3-1 مقدمه. 130
3-2 روش اجرای پژوهش.... 130
3-2-1 برآورد حجم نمونه. 131
3-3 ابزار گرد آوری دادهها. 132
3-3-1 تاریخچه و توصیف (MBTI) 133
3-3-2 نمره گذاری پاسخنامه. 135
3-3-3 توصیف تیپهای شانزده گانه. 136
3-5 اعتبار پرسشنامهها. 140
3-5-1 اعتبار پرسشنامه شخصیتی، تیپ نمای مایزر – بریگز. 141
3-5-2 اعتبار پرسشنامه اثر بخشی: 142
3-5-3 اعتبار درونی پرسشنامه. 143
3-5-4 اعتبار زمانی.. 143
3-6 محاسبه روایی: 144
3-6-1 محاسبه روایی پرسشنامه شخصیتی مایرزبریگز. 144
3-6-2 محاسبه روایی پرسشنامه اثر بخشی: 146
3-7 روشهای آماری.. 146
3-8 ویژگیهای تحقیق: 146
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها....................................................................... 147
4-1 تجزیه و تحلیل یافتههای تحقیق.. 148
4-2 توصیف یافتههای تحقیق.. 149
4-3 آزمون فرضیات تحقیق.. 161
4-3-1 فرضیه فرعی اول.. 165
4-3-2 فرضیه فرعی دوم.. 166
4-3-3 فرضیه فرعی سوم.. 167
4-3-4 فرضیه فرعی چهارم.. 168
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری.............................................................................. 169
5-1 هدف و مسائله ی پژوهش.... 170
5-2 نتایج فرضیه اصلی.. 170
5-3 نتایج مربوط به فرضیه فرعی اول.. 172
5-4 نتایج مربوط به فرضیه فرعی دوم.. 173
5-5 نتایج مربوط به فرضیه فرعی سوم.. 175
5-6 نتایج مربوط به فرضیه فرعی چهارم.. 176
5-7 نتیجه گیری کلی.. 177
5-8 محدودیتها: 180
5-9 پیشنهادات... 181
فهرست منابع: 182
منابع انگلیسی.. 187
پیوست و ضمائم : 189
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین تیپهای شخصیتی مدیران و اثر بخشی آنان در مدارس ابتدایی ناحیه 5 مشهد انجام گرفت. فرضیه اصلی این پژوهش این است که بین تیپهای شخصیتی مدیران و اثر بخشی آنان رابطه وجود دارد. جامعه آماری این تحقیق مدیران میباشند که گروه مورد بررسی 104 نفر میباشند که از میان آنها 40 نفر به عنوان نمونه برگزیده شدند حجم نمونه برای گروه ذی نفعان 120 نفر میباشد که هر دو نمونه به شیوه ی نمونه گیری تصادفی ساده بوسیله را یا نه انتخاب شدند ابزار گرد آوری اطلاعات در این پژوهش 2 پرسش نامه به شرح زیر میباشد.
1- پرسشنامه تیپ شخصیتی مایرز- بریگز که پرسشنامه هنجار شده است و برای تعیین تیپ شخصیتی توسط مدیران پاسخ داده شده است.
2- پرسشنامه اثر بخشی مدیر که توسط محققین ساخته شده و توسط اساتید مدیریت اجرا و تایید گردیده است که این پرسشنامه توسط گروه ذینفعان (معلمین، انجمن اولیاء، مربیان و دانش آموزان) پاسخ داده شد.
روش تحقیق در این بررسی همبستگی است و برای آزمون فرضیه اصلی از آزمون جداول توافقی استفاده شده است برای تحلیل دادهها از نرم افزار (SPSS) استفاده شده است، نتایج بدست آمده عبارتند از:
1- بین تیپ شخصیتی مدیران و اثر بخشی آنان رابطه وجود دارد.
2- مدیرانی که دارای تیپ شخصیتی "ESTJ" هستند از اثر بخشی بالایی برخوردارند.
3- مدیرانی که دارای تیپ شخصیتی "ISTJ" هستند از اثر بخشی بالایی برخوردار هستند.
4- مدیرانی که دارای تیپ شخصیتی ""ESTP هستند از اثر بخشی متوسط برخورداند.
5- مدیرانی که دارای تیپ شخصیتی "ISTP" هستند از اثر بخشی پایین برخورداند.
نتایج بدست آمده گویای این مطلب است که مدیرانی که تیپهای خاصی شخصیتی داشته باشند اثر بخشی بیشتری دارند.
هم اکنون بیش از نیم قرن از زمانی که پیتردراکر برای توصیف گروه جدیدی از کارکنان که سرمایه زمین و یا نیروی کار دیگر ابزار اصلی تولیدشان تلقی نمیگردد بلکه توجه شان بر استفاده موثر از دانایی معطوف میشد و منجر به ابداع واژه کارکنان دانایی شد نمیگذرد و امروزه کارکنان دانایی یا بهتر بگویئم دانشگران حرفه ای درصد بزرگ و رو به رشدی از کارکنان بزرگترین و موفق ترین سازمانهای دنیا را تشکیل میدهند.
برایان و جویس ) قدمی و همکاران 1384)
از سوی دیگر چرا تعداد زیادی از مردم موقعیتهای خود را برای موفقیت از بین میبرند این تنها به این علت نیست که این مدیران جدید هوش و مهارت لازم را برای شغل ندارند، این مدیران از آثار و خصوصیات فردی خود، ایدئولوژیها و رفتارها روی انسانها آشنایی نداشته و به موفقیت نمیرسند، در واقع توانایی خویش را قبل از پریدن در یک دیگ بزرگ آبجوش ازریابی نمیکنند
(ابدالی، 1384)
در این جهان موج سوم به سیطره ای دست مییابد که به شیوههای تازه خلق و بهره برداری از دانایی مبتنی است
تافلر (جعفری،1374)
امروزه سازمانهای آموزشی مخصوصا مراکز آموزش عالی رسالت تربیت انسانهای متخصص و نیز تولید دانش را در جامعه بر عهده دارند
(رئوفی 1383)
بنابراین آموزش و پرورش همگانی در همه مراحل آن و آموزشهای تخصصی و کاربردی برای کارکنان وکارمندان بخشهای عمومیو خصوصی به عنوان یکی از بزرگترین صنایع جهان شناخته شده است و هر کشوری در جهان سالانه بخش بزرگی از درآمدهای ملی خود را برای گسترش و بهبود کارهای آموزشی و پرورشی به کار میبندد و همواره برای افزایش این سرمایه گذاری تلاش میکند زیرا سودآور و کار ساز بودن آن در پیشرفت شاخص توسعه در فراهم آوردن نیروی انسانی کاردان و متخصص و پرورش مردم با فرهنگ و آگاه که سرمایه گذاریهای مادی را میافزاید است.
وایلز (طوسی 1382)
سرمایههای انسانی بخشی از ثروت ملل هستند و گردش امور در آینده در گرو استعداد و قریحه انسانی است. بنابراین مزیت راهبردی و اقتصادی در آینده نصیب سازمانهایی خواهد شد که بتوانند در بازار، گروهی متنوع، مشتمل بر بهترین و درخشانترین استعدادهای انسانی را جذب کنند.
(امینی 1378)(حمیدی1383)
مدیران برای آنکه بتوانند درسمت خود کار آمد وموفق باشند باید از نظر ویژگیهای شخصیتی با شغل خود انطباق داشته باشند زیرا که این عدم انطباق باعث عدم موفقیت آنها در وظایف محوله خواهد شد. رابینز (پارسائیان و اعرابی1379)
در این پژوهش سعی بر این است که به بررسی روابط بین تیپهای شخصیتی مدیران و اثر بخشی آنان بپردازد، تا شاید بتوانیم گامیهر چند کوچک در جهت تعیین معیار متناسب در انتخاب مدیران اثر بخش برای مهمترین سازمان در امور تربیت دانشگران حرفه ای در عصر برتری خرد برداریم
کنون که عصر مدیریت و رهبری است و موفقیت نهادها و سازمانها تا حدود زیادی به کار آیی و اثر بخشی عملکرد مدیران بستگی دارد (میر کمالی 1375) وجوب دقت سازمانها در انتخاب مدیران توانمند که قادر باشند با اتخاذ تدابیر و شیوههای بایسته به ویژه در دستگاه آموزش و پرورش زمینه را برای تجلی و بروز استعدادها و خلاقیت همه ی معلمان و متعلمان همواره سازد بیشتر آشکار میشود (صافی 1374) اگر افراد از نظر شخصیت متناسب با شغل و حرفه ای باشند که انجام میدهند متوجه خواهند شد که برای انجام وظیفه ای که به آنها محول شده از استعداد و تواناییهای لازم برخوردارند و از این رو موفق تر خواهند شد رابینز (پارسایئان و اعرابی1379) از طرف دیگر عواملی که در انتخاب شغل دخالت دارند با عواملی که باعث موفقیت میشوند متفاوتند (به پروژه 1377). اینکه فرد داوطلب شغل الگوی خاص فکری، احساسی، رفتاری متناسب، با شغل را دارد (باکینگهام و کافمن 1380) از مهمترین مسائل در برگزیدن مدیران است زیرا که مدیران بخاطر تفاوتهای فردی و شخصی مسائل را به شیوههای مختلف مدیریت میکنند و انجام وظایف و نحوه عمل آنها محصول دو مسئله ی مهم یعنی ویژگیهای شخصیتی و شیوه مدیریتی است که اتخاذ میکنند (گوئل کهن 1378). مدیران نقش تعیین کننده ای را در اثر بخشی سازمانها از جمله سازمانهای آموزشی به عهده دارند چرا که اثر بخشی سازمان را میتوان از طرق توانایی مدیر در به حداکثر رساندن تعامل بین ساختار و فرآیند سازمان اندازه گیری کرد. (شیرازی 1374)، حالا باید دیدآیا عوامل درونی شخصیت از قبیل عواطف، احساسات، تفکر، یادیگری و هوش و یا عوامل برونی مثل شیوه قضاوت و ادراک یا تاثیر ارتباطی با موفقیت و اثر بخشی مدیران دارد یا خیر؟
جانهالند از جمله صاحب نظرانی ست که میگوید انتخاب شغل بیانگر نوع شخصیت فرد است و او بر این اساس است که دست به انتخاب میزند، کتل بر این باور است که علائق و رغبتها در ارتباط مستقیم با شخصیت فرد میباشد و چیز جداگانه ای نیست (به پروژه 1377)
انجام وظائف و نحوه عمل آنها محصول دو مساله مهم یعنی ویژگیهای شخصیتی آنان و شیوه مدیریتی است که اتخاذ میکنند (گوئل کهن 1374).
نظریات فروید روانکاو برجسته اتریشی ( یا به قولی آلمانی) درباره ی شخصیت موید تاثیر غرایز به عنوان مهمترین نیروهای برانگیزنده ی رفتار است او از انرژی نهفته ای که آن را” لیبیدو” مینامید صحبت میکرد که میتواند با جابجایی به اهداف جانشین در تعیین شخصیت فرد موثر باشد او متعتقد به تحلیل رویا بود که نشان دهنده ی سه سطح شخصیت (من، فرا من، نهاد) است.
آدلر در بررسی شخصیت بیشتر به برانگیزهای اجتماعی و افکار هشیار (بجای فرآیندهای ناهشیار) معتقد بود یعنی شخصیت را نشانههای برتر عوامل اجتماعی میدانست تا زیستی و از معدود کسانی بود که 4 تیپ شخصیتی را تدوین کرد.
راجرز نظریه خود را درباره ی شخصیت با جهتی انسان گرایانه بیان کرد از اصطلاحی به عنوان (خود پنداره) یاد میکرد که الگویی سازمان یافته و پایدار از ادراکات را بیان میکند، او معتقد بود که اگر چه خویشتن تغییر میکند ولی خصوصیات سازمان یافته، یکپارچه و ویژه خودپنداره همیشه حفظ خواهد شد.
آیسنک از دیگر صاحب نظران تپی شناسی و شخصیت معتقد به تحلیل عاملی و به شیوه آماری بود او پس از تحقیقات خود به دو بعد درون گرا - برون گر و روان آزرده پایدار و ناپایدار دست یافت (جالب است که طبایع چهار گونه او بر اساس نظریات پزشکان قدیم با نظریات و 4 تیپ ارائه شده توسط بوعلی سینا هم خوانی دارد.
نظریات کارل گوستاویونگ روان کاو سوئیسی که بر اساس نظریات فروید بنا نهاده شده بود اما معتقد به تحلیل عاملی شخصیت بود او به عقاید فروید مفهوم ناهشیار جمعی را افزود او اظهار میداشت که در درون ما تنازعی بین پرسونا (نقابی که بر چهره داریم) و خویشتن شخصی برقرار است بر اساس نظریات یونگ که 16 تیپ شخصیتی را ارائه میکند در رابطه با حرفه شکی نیست که تیپهای خاص برای بعضی از مشاغل مناسب یا مناسب هستند، تئوری شخصیتی تیپهای روانشناختی در توضیح ناسازگاریها و بروز درگیریها بین افرادکمک میکند. در واقع یونگ در نظریات خود قبل از هر چیز به چهار کنش فکر، هیجان، حس کردن، شهود در دو بعد برون گرایی و درون گرایی میپردازد یعنی 8 تیپ شخصیتی و از این میان تیپهای آمیخته را بیان میکند که جمعا 16 تیپ یا ریخت را تعریف میکند.
نظریات کارل گوستا و یونگ مهمترین و عمیق ترین نظریات درباره شخصیت است اگر مدیران وظائف خود را به نحو احسن انجام دهند سازمان به هدفهایش خواهد رسید با توجه به اینکه از مهمترین ملاکهای ارزیابی سازمانها اثر بخشی است (پزشک 1379) پس با توجه به جایگاه نظام تعلیم و تربیت به ویژه نظام مدیریتی، مساله مهمیکه مطرح میشود و باید مورد عنایت قرار گیرد. انتخاب صحیح متقاضیان پست مهم مدیریت است که باید در این رهگذر به تفاوتهای فردی و خصوصیات شخصیتی آنان توجه شود (کشمیری 1379). از آنجایی که مبنای ارزشیابی از رفتار مدیر توسط افراد و گروههای مختلف متفاوت است و سازمانهای عصر کنونی بر خلاف گذشته برای حفظ خو شناسی، شهرت، بقاء خود نیازمند گروههای مختلف دیگر در کنار سهامداران و مالکان اصلی سازمان هستند (گیوریان 1382) و از سویی دیگر هنوز دانشمندان علوم سازمانی از اثر بخشی سازمانی تعریف خاصی ارائه نکرده اند در این پژوهش از رویکرد نوین اثر بخشی در قالب رضایت ذی نفعان بهره میگیریم ال دفت (پارسائیان و اعرابی 1381)، (برزگر 1383).
لذا در این پژوهش نظر گروه ذی نفعان (معلمان، انجمن اولیاء مربیان، دانش آموزان) مورد توجه قرار گرفته است.
رفتارهای مدیر اثر بخش آموزشی از دید ذی نفعان با این 7 عنوان شاخص قابل بررسی است (علاقمند 1374 )
1- جو
2- رهبریت
3- تصمیم گیری
4- مواد درسی
5- نتایج
6- منابع
ارزشیابی (هوی و میکسل) (شیرازی 1374)
با توجه به کم بودن تحقیقات داخلی انجام گرفته در این زمینه خصوصا در رابطه با تیپهای شخصیتی یونگ مقصد محقق این است که دریابد آیا تیپ شخصیتی میتواند به عنوان معیاری برای انتخاب مدیران به شمار آید؟ این تحقیق روی مدیران ابتدایی ناحیه 5 مشهد و نماینده ی معلمین، انجمن اولیا و دانش آموزان صورت گرفته است به امید انتخاب شایسته مدیران در پستهای مدیریتی خصوصا مدیریت آموزشی.
سازمان آموزش و پرورش هر کشور به عنوان یکی از مهمترین، موثر ترین و گسترده ترین سازمانهای مختلف اجتماعی است که مسئولیت انتخاب و انتقال عناصر فرهنگی را به نسل نوخاسته جامعه به عهده دارد. این سازمان دستگاهی است که از دیر باز نقشی سازنده و اساسی در بقا و تداوم فرهنگ و تمدن بشری ایفا کرده است و الگوی کلی نهادها و سازمانهای رسمیجامعه است.
(صافی 1374)
با توجه به اینکه پیشرفت هر جامعه به چگونگی آموزش و پرورش و غنای فرهنگی آن جامعه بستگی دارد و در پیشرفت مراکز آموزشی به مدیران به عنوان مهمترین عامل پیشرفت نگریسته میشود (رئوفی 1375) مدیریت آموزشی از یکسو در بالابری توانمندی مردمان نقشی ازرنده داد و از سوی دیگر به جهت کمبود منابع و استفاده صحیح از آن در فرآیند توسعه به صورت غیر مستقیم بهره وری مادی کشور را فزونی میبخشد وایلز (طوسی 1382) با توجه به اینکه مدیریت آموزشی مدیریتی بی نظیر است و نمیتوان آن را با هیچ نوع مدیریتی مقایسه کرد لذا باید دریافت که مدیران امروزه در جستجوی چیستند؟ به کجا میروند؟ چه میجویند؟ با نگاهی به اکناف این گیتی پهناور در مییابیم که در عصر ما کار آیی واثربخشی والاترین هدف و ارزشمند ترین مقصد همه مدیران است همه در جستجوی کار آیی بیشتر و اثر بخشی و بهره وری فزون ترند و تلاشهایی که دراین راستا شکل میگیرد (الوانی 1378) اثر بخشی به مفهوم میزان موفقیت در تحقق اهداف یا انجام ماموریتهای محوله به جنبه ی کمیقضیه توجه داردکه بیشتر در مفهوم کار آیی توجه میشود که امروزه تنها با این مفهوم در نظر گرفته نمیشود (ناصری 1383) با آن که اداره کردن مدرسه وظیفه ی مدیریت است علی رغم یکسان بودن وظایف، همه مدیران به یک شیوه عمل نمیکنند، این تفاوتها علاوه بر آن که امکان دارد از تفاوت سطح دانش، نگرش و نظام ارزشی آنها متاثر باشد از شخصیت متفاوت هر یک نیز سرچشمه میگیرد (غفوریان 1382) با توجه به جنبههای روان شناسی مدیران و شخصیت آنان که یکی از عوامل اسای در موفقیت آنان به شمار میرود (نیکپور 1373). آگاهی از تفاوتهای شخصیتی و فردی میتواند ما را در حل بسیاری از دشواریها یاری دهد. وقتی قبول کردیم که انسانها در توانائیهای ذاتی و اکتسابی تفاوت دارند در پی این نخواهیم بود که از همه رفتارهای یکسانی انتظار داشته باشیم ما میتوانیم تفاوتهای فردی را از نظر عاطفه، سرعت واکنش، تیز بینی، شیوه قضاوت و سایر جنبههای رفتار بررسی کنیم (رسول زاده 1380) با توجه به اینکه در هر سازمان مشاغل گوناگونی وجود دارد. لازمه انجام وظایف برخورداری از توانائیهای شخصیتی است، لذا باید افرادی را برگزینیم تا آمادگی لازم و انگیزه کافی داشته باشند، این مسئله میتواند پاسخگوی برخی از مشکلات مربوط به ضعف کارآیی، افت اثر بخشی، ضعف بهره وری و عدم ثبات شغلی باشد (جوکار 1379) چنانچه افراد متناسب با شغل نباشند. پس از ارضاء نیاز اولیه خود از شغلشان دلزدگی پیدا کرده و این حالت به نوبه خود باعث عدم رضایت شغلی، فرار از مسئولیت و کاهش اثر بخشی میشود. این پژوهش، با توجه به شرایط کنونی جامعه به کسانی که متقاضی کار هستند کمک میکند تا بتوانند با برنامه ریزی قبلی، حتی در زمانی دانش آموزی و دانشجویی خود را محک بزنند و امکانات و توانائیهای خویش را ازریابی کنند و بر اساس آن هدفها و راههای زندگی خود را برگزینند و به سویش گام بردارند همچنین اگر سازمانهای بزرگ و کوچک درصد گزینش کارمند یا انتخاب و انتصابات افرادی با شخصیتی متناسب با سازمان هستند و اگر میخواهند در طول خدمت کارکنان و مدت عمرسازمان یک مسیر شغلی [1] قابل انعطاف و متناسب با نیازهای متقابل افراد و سازمان طراحی کنند و به کار بستن اینگونه تدابیر مدیریتی در همبسته کردن افراد با سازمان میتواند بسیار موثر شد. (میر سپاسی1378)
1- تعیین تیپهای شخصیتی مدیران ابتدایی ناحیه 5 مشهد
2- شناسایی و تعیین میزان اثر بخشی مدیران
3- تعیین رابطه بین تیپهای شخصیتی و اثر بخشی مدیران مدارس ابتدایی.
4- کمک به غنی کردن پژوهشهای داخلی در این زمینه
فرضیه ی اصلی: بین تیپهای شخصیتی مدیران و اثر بخشی آنها رابطه معنی دار وجود دارد
فرضیههای فرعی:
-مدیرانی که دارای تیپ شخصیتی (ESTJ) هستند از اثر بخشی بالایی برخوردارند.
-مدیرانی که دارای تیپ شخصیتی (ISTJ) هستند از اثر بخشی بالایی برخوردارند.
-مدیرانی که دارای تیپ شخصیتی (ESTP) هستند از اثر بخشی متوسط برخوردارند.
-مدیرانی که دارای تیپ شخصیتی (ISTP) هستند از اثر بخشی پایین برخوردارند.
متغیر مستقل: در این پژوهش متغیر مستقل عبارتست از تیپهای شخصیتی مدیران
متغیر وابسته: در این پژوهش متغیر وابسته عبارتست از اثر بخشی مدیران
متغیر تعدیل کننده: در این پژوهش متغیر تعدیل کننده عبارتست از میزان تحصیلات، جنسیت،رشته تحصیلی
متغیر کنترل کننده: در این پژوهش متغیر کنترل کننده عبارتست از مقطع آموزشی
1- منظور از چهار تیپ در این پژوهش این موارد میباشد.
الف)ESTJ ب) ISTJ ج) ESTP د)ISTP
الف تیپ ESTJ: کسانی دارای تیپ شخصیتی ESTJ هستند که عمل گرا، واقع گرا، درگیر با امور واقعی و ملموس و در به دست گرفتن امور تجاری و واقعی گرایش داشته مدیران خوبی هستند سازمان دهی و جهت دادن فعالیتها را دوست دارند.
ب) تیپ ISTJ: کسانی که دارای تیپ شخصیتی ISTJ هستند آرام، جدی، موفق در کارها، با تمرکز و توجه کامل، به دنبال حقایق معلوم منطقی و واقعیت گرا هستند.
ج) تیپ ESTP: کسانی که دارای تیپ شخصیتی ESTP هستند که در لحظه حل مشکل خوب عمل میکنند، نگران نیستند، از هر چیزی که پیش آید لذت میبرند، سازگار و صبورند.
د) تیپ ISTP: کسانی که دارای تیپ شخصیتی ISTP هستند آرام، محتاط، تماشاگر، خونسرد، مشاهده گر و تحلیل گر زندگی میباشند.
2- اثر بخشی: دراینجا منظور از اثر بخشی میزان یا درجه ای است که یک سازمان هدفهایش را تحقق بخشد (رضایت ذی نفعان، معلمان، اولیا دانش آموزان، دانش آموزان)
1- در این پژوهش تیپهای شخصیتی مدیران به وسیله پرسشنامه مایرز- بریگز فرم G سنجیده میشود. و منظور از تیپهای شخصیتی موارد ذیل است.
ESTJ: نمره ایست که آزمودنی در پاسخ به سوالات در ردیفهای E، S، T، و J به دست میآورد و چنانچه آزمودنی نمرات بیشتری را در ردیفهای فوق نسبت به سایر ردیفهای پرسشنامه کسب نماید در این تیپ قرار میگیرد.
ISTJ: نمره ایست که آزمودنی در پاسخ به سوالات در ردیفهای I، S، T و J به دست میآورد چنانچه آزمودنی نمرات بیشتری را در ردیفهای فوق نسبت به سایر ردیفهای پرسشنامه کسب نماید در این تیپ قرار میگیرد.
ESTP: نمره ایست که آزمودنی در پاسخ به سوالات در دریفهای T, S, E و P به دست آورد چنانچه آزمودنی نمرات بیشتری را در ردیفهای فوق نسبت به سایر ردیفهای پریسشنامه کسب نماید در این تیپ قرار میگیرد.
ISTP: نمره ایست که آزمودنی در پاسخ به سوالات در ردیفهای T, S, I و P به دست میآورد چنانچه آزمودنی نمرات بیشتی را در ردیفهای فوق نسبت به سایر ردیفهای پرسشنامه کسب نماید در این تیپ قرار میگیرد.
2- اثر بخشی: دراین پژوهش اثر بخشی توسط پرسشنامه ی محقق ساخته مورد سنجش قرار میگیرد و پس از نمره گذاری با استفاده از نمرات به دست آمده پرسشنامه% 25 از نمرات بالا به عنوان اثر بخشی بالا،% 25 از نمرات پایین به عنوان اثر بخشی پایین و%50 به عنوان متوسط لحاظ میشود.
سازمان: سازمان سیستمیاست که فعالیتهای دو یا چند نفر در آن به منظور خاصی هماهنگ شده است،
چستر بارنارد(غنوی 1377)
سازمان آموزشی: یک نهاد اجتماعی است که در یک جامعه برای تامین قسمتی از نیازهای آموزشی مردم جامعه به وسیله ی عده ای از همان مردم تاسیس میشود.
(میر کمالی 1378)
مدیران مدرسه: افرادی که با ابلاغ رسمیاز سوی مسئولین مناطق یا ادارات آموزش و پرورش برای اداره واحدهای آموزشی حداقل به مدت یکسال تحصیلی گمارده شده و تحت عنوان مدیر دبستان فعالیت مینمایند. (میرکمالی 1378)
تیپ: مقصود از تیپ الگوی صفات ثابت یا ویژگیهای دیگری است که به عنوان معیاری برای طبقه بندی اشخاص در گروهها عمل میکند (افلاک سیر و همکاران 1373)
تیپ شناسی: به نقل از (دبر 1985) عبارتست از مطالعه تیپها و فرآیند طبقه بندی در نحوههای مختلف. (افلاک سیر و همکاران 1373).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 51 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 32 |
مبانی نظری شخصیت :
شخصیت معنای گوناگونی دارد و با آن که زیر مجموعهی مجزا و معقولی از روانشناسی است و شامل نظریه، پژوهش و ارزیابی میشود اما در مورد معنای این اصطلاح در روانشناسی توافقپذیری کامل وجود ندارد بلکه به تعداد روانشناسانی که سعی در تعریف آن داشتهاند معانی متعددی به وجود آمده است(هجل و زیگلر، 2000).
کلمهی شخصیت معادل کلمهی پرسونالیتی انگلیسی یا پرسونالیته فرانسوی است که خود از ریشه لاتین پرسونا گرفته شده و به معنی نقاب یا ماسکی بود که در یونان و روم قدیم بازیگران تئاتر بر چهره خود میگذاشتند. این تعبیر اشاره بر این مطلب دارد که شخصیت هر کس ماسکی است که بر چهره خود میزند تا وجه تمایز او از دیگران باشد(کریمی، 1384).
مرور جامع و سریع معنای شخصیت در روانشناسی را میتوان از مقایسه اجمالی نظرات چند تن از روانشناسان شناخته شده در این زمینه به دست آورد. به عنوان مثال کارل راجرز[1] شخصیت را به عنوان خویشتن سازمان یافته دائمی و ماهیت ادراک شده از نظر ذهنی در نظر میگیرد که در مرکز تمام تجربهها قرار دارد. گوردن آلپورت شخصیت را به آن چیزی که یک فرد واقعاً هست تعریف میکند "چیزی درونی[2]" که تمام فعالیتهای انسانی را راهنمایی کرده و جهت میدهد. برای اریکسون[3] زندگی بر اساس سلسله بحرانهای روانشناختی جریان مییابد و شخصیت کارکرد پیآمدهای آنها است. جورج کلی[4] شخصیت را به عنوان مسیر منحصر به فرد معناسازی فرد[5]، خارج از تجربیات زندگی تعریف میکند. اما مفهوم دیگر مربوط به زیگموند فروید است که ساختار شخصیت را ترکیبی از سه عنصر نهاد[6]، خود[7] و فراخود[8] میداند(هجل و زیگلر، 2000).
2ـ2 نظریههای شخصیت
1ـ2ـ2 نظریه روانکاوی[9] :
در نظریههای روانکاوی(روان پویشی) شخصیت کوشش میشود که تفاوتهای فردی را با بررسی چگونگی اثر متقابل نیروهای روانی ناهشیار با افکار، احساسها و رفتار تبیین کنند. پدر نظریه روانکاوی زیگموند فروید است(هافمن و همکاران، 1997).
نظریه روانکاوی فروید از چند دهه تعاملهای او با بیمارانش در جریان روانکاوی به وجود آمد. نظریه روانکاوی میکوشد شخصیت، انگیزش و اختلالهای روانی را با تمرکز بر تجربیات کودکی، انگیزهها و تعارضهای ناهشیار و روشهایی که افراد برای مقابله کردن با تمایلات جنسی و پرخاشگری خود بکار میبرند توضیح دهد(ویتن، 2002).
فروید شخصیت را به عنوان تعامل پویای بین سه ساختار روانی در نظر گرفت. این سه ساختار عبارتند از : نهاد، خود و فراخود. به اعتقاد فروید تمام یا بخشی از این ساختار در ناهشیار ریشه دارند و هر کدام جنبه متفاوتی از شخصیت را تبیین میکند(هافمن و همکاران، 1997). نهاد عنصر بدوی و غریزی شخصیت است که طبق اصل لذت[10] عمل میکند. فروید نهاد را مخزن انرژی روانی میدانست و منظور او این بود که نهاد امیال زیستی خام (خوردن، خوابیدن، دفع کردن، جفت گیری و...) را در بر دارد که رفتار انسان را نیرومند میسازد. نهاد طبق اصل لذت عمل میکند که ارضای فوری امیالش را میطلبد(ویتن، 2002). خود دومین بخش روان است که رشد میکند و قادر به برنامه ریزی، حل مسئله، استدلال و کنترل نهاد است. در نظام فروید خود یا خویشتن یعنی هدایت هشیار ما از خودمان به عنوان انسان متناظر است. بر خلاف نهاد که به طور کامل در ناهشیار قرار دارد، خود بیشتر در هشیار و نیمه هشیار مستقر است(هافمن و همکاران، 1997). در حالی که خود وظیفهاش پرداختن به واقعیتهای عملی است، فراخود عنصر اخلاقی شخصیت، معیارهای اجتماعی مربوط به آنچه درست و غلط است را جذب میکند. افراد در طول زندگی خود مخصوصاً در دوران کودکی دربارهی آنچه رفتار خوب و بد را تشکیل میدهد آموزش میبینند. بسیاری از هنجارهای اجتماعی مربوط به اصول اخلاقی سرانجام درونی میشوند. فراخود در حدود سه تا پنج سالگی از خود به وجود میآید. فراخود در برخی افراد میتواند به طور غیرمنطقی پر توقع باشد و تلاش برای کمال را بطلبد(ویتن، 2002).
2ـ2ـ2 نظریه روان شناسی فردی[11] آلفرد آدلر[12]:
یکی از همکاران فروید که بعداً از او جدا شد و مکتب روانشناسی فردی را بنیاد نهاد آلفرد آدلر بود. آدلر بر خلاف فروید که به نیروهای درونی در ساختار شخصیت تأکید داشت، تأکید خود را بر عوامل اجتماعی در شکلگیری شخصیت متمرکز کرد(کریمی، 1384).
از ویژگیهای اصلی نظریه آدلر میتوان به موارد زیر اشاره کرد :
1ـ اصل حقارت[13]: آلفرد آدلر در رشد و توسعهی نظریهی خود، به این اشاره کرده است که احساس خودکمبینی یا حقارت در افراد، ناشی از نقص و ضعف جسمانی است. احساس خودکمبینی را در روانشناسی احساس حقارت مینامد. آدلر عقیده داشت که همه افراد آدمی دارای احساس حقارت هستند و همین احساس حقارت باعث میشود که مردم در جهت از بین بردن آن و یا در جهت بهتر یا برتر شدن تلاش زیادی را از خود نشان دهند. ولی باید توجه داشت که این تلاش، تلاشی رقابتانگیز در جهت برتر شدن از دیگران نیست، بلکه تمایل مثبتی است برای غلبه کردن بر نقصها و کمبودهای خود، تا از این طریق به تکامل فردی دست یابد(راس، 1386).
2ـ اصل برتری جویی[14]: آدلر در آغاز کار خود مانند فروید جنسیت را مهمترین انگیزهی رفتار آدمی میدانست اما به زودی نظر خود را تغییر داد و پرخاشگری را جانشین جنسیت کرد، یعنی آدمی را در درجهی اول موجودی پرخاشگر معرفی کرد. پس از چندی این نظر را نیز تغییر داد و قدرتطلبی را جایگزین پرخاشگری کرد. برتریجویی در اساس از عقدهی حقارت سرچشمه میگیرد و این دو از یکدیگر تفکیک ناپذیر نیستند. نکتهی جالب این است که منظور آدلر از برتریجویی تسلط و ریاست بر دیگران نیست بلکه آن را عاملی برای وحدت بخشیدن به شخصیت میداند، عاملی برای کوشش در بهتر و کاملتر شدن شخص و به فعل در آوردن استعدادهای بالقوه خود و نیز گام برداشتن در راه کمال نفس است. این انگیزه نه تنها جزء زندگی آدمی بلکه این زندگی او است و همین انگیزه است که انسان را از هنگام زادن تا واپسین دم زندگی از مرحلهای به مرحله دیگر پیش میبرد و جنبه اجتماعی او را تقویت میکند(کریمی، 1384).
3ـ شیوه زندگی[15]: شیوه زندگی بخشی از نظریهی شخصیت آدلر است و در تمام نوشتههایش مکرر به کار رفته است و مشخصترین بعد روانشناسی فردی است. شخص بر اساس شیوهی زندگی خاص خود ایفای نقش میکند. در واقع آن کلی است که به اجزاء فرمان میدهد. شیوهی زندگی تعیین کنندهی بیهمتایی شخصیت فرد و ارائه دهندهی اندیشه و افکار آدلر است. شیوهی زندگی مهمترین عاملی است که انسان زندگیش را بر اساس آن تنظیم میکند و حرکتش را در جهان و زندگی مشخص میکند. شیوهی زندگی مجموعهی عقاید، طرحها و نمونههای عادتی رفتار، هوا و هوسها، هدفهای طویل مدت، تعیین شرایط اجتماعی و یا شخصی است که برای تأمین امنیت خاطر فرد لازم است. شیوهی زندگی فرضیاتی است که در آن نحوهی تفکر، احساسات، ادراکات، رویاها و غیره مطرح هستند. شیوهی زندگی نوع خاص واکنش فرد در برابر مواضع و مشکلات زندگی است(شفیع آبادی، 1389).
4ـ خود آگاهی[16]: آدلر با فروید در مورد وجود «ضمیر نیمه هشیار» و «ضمیر ناخودآگاه» مخالف است و همهی اهمیت را به «خودآگاه» میدهد و عقیده دارد که انسان از اعمال خود، آگاهی دارد و میتواند با خودنگری(درون نگری) بفهمد که چرا رفتار وی آن گونه است که هست. به عبارت دیگر آدمی میداند که چه میکند، چرا میکند و هدف او چیست. آدمی میتواند هدفی را پیش رو داشته و برای رسیدن به آن کوشش کند و راه رسیدن به هدف ها را آگاهانه برگزیند. در واقع انکار نیمهآگاه و ناخودآگاه و تردید آدلر نسبت به اهمیت جنسیت در نظریهی فروید بود که سبب اختلاف میان آنها و پایان بخشیدن به همکاری گردید(کریمی، 1384).
5ـ علایق اجتماعی: تلاش برای برتر و بهتر شدن، در ابتدا بر اساس نیاز به غلبه بر احساس حقارت در خود فرد قرار دارد. به هر حال زمانی که فرد سالم به خود برتربینی برسد، انگیزهی تکامل و کمال و توجه به رفاه و آسایش دیگران و توجه به انجمنها و موسسات اجتماعی گسترش مییابد. آدلر علاقهی اجتماعی را نه تنها به عنوان یک ویژگی شخصیتی در نظر میگیرد بلکه آن را به عنوان هدف درمانی برای کسانی که خواهان کمک درمانی هستند در نظر گرفت(راس، 1992).
6ـ غایت و هدف زندگی: آدلر بر خلاف فروید شکلدهی رفتارها را ناشی از هدفهای انسان میداند یعنی رفتار انسان را تابع هدفهایی میداند که در پیش روی او قرار دارد. البته او مانند فروید از اهمیت گذشته آدمی و تأثیری که در گذشتهی شخص بر خود او دارد غافل نیست اما معتقد است که گذشته حدود صحنه عمل را نشان میدهد و این آینده است که چگونگی عمل بازیگران را در این صحنه معین میکند(کریمی، 1384).
1 - Carl Rogers
2 - internal something
3 - Erik Erikson
1 - George Kelly
2 - making sense
3 - id
4 - ego
5 - superego
6 - psychoanalysis
1 - pleasure principle
[11] - individual psychology
[12] - Alfered Adler
[13] - overcompenting
[14] - inferiorify
[15] - superiority
[16] - self awareness
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 71 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 22 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 22صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
پنج عامل بزرگ شخصیت
ریشههای تاریخی الگوی پنج عاملی در صفات شخصیت
نقطه ابتدایی برای طبقهبندی صفات، کلمات زبان عامیانه در توصیف شخصیت است. در آغاز کیلچز (1926)، بامگارتن (1943)، آلپورت و ادوبرت (1936) روان شناسان مختلفی بودند که از زبان عامیانه به عنوان منبعی برای تنظیم یک طبقهبندی علمی از صفات شخصیت استفاده کردند. آلپورت و ادوبرت (1936) یک مطالعه لغوی مربوط به شخصیت را در«فرهنگ بینالمللی وبستر» انجام دادند. آنها کلیه لغاتی را جمعآوری کردند که میتوانست برای«تمیز و تشخیص رفتار یک فرد از دیگران به کار رود». نتیجه این کار 17953 واژه بود که حدود 5/4 درصد کل کلمات فرهنگ فوق الذکر را شامل میشد. آلپورت و ادوبرت در این فکر بودند که این هزاران صفت شخصیت را در یک طبقهبندی رضایتبخش سازماندهی کنند که مورد استفاده روانشناسان در شغلشان برای درازمدت قرار گیرد. این موضوع، روانشناسان شخصیت را در بیش از 70 سال به خود مشغول کرده است (آلپورت و ادوبرت، 1936).
آلپورت و ادوبرت (1936) سعی کردند فهرستی را که گردآوری کرده بودند به نظم درآورند. آلپورت و ادوبرت چهار طبقه اصلی را شناسایی کردند:
آخرین طبقه شامل ویژگیهای جسمی– تواناییها و استعدادها و سایر اصطلاحاتی که این معادله بیانگر آن است که جنبههای توصیفی شخصیت حاصل آثار متقابل محیط و فطرت آدمی بر یکدیگر است (کریمی،1374). آیزنک سهم عوامل زیستی و ارثی را در خصوصیات شخصیتی 3/2 عوامل محیطی میداند. البته آیزنک عقیده دارد آنچه از طریق توارث تعیین میشود آمادگی برای کاری با رفتاری در موقعیت خاصی است (فدایی دولت، 1389).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 76 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
توضیحات از متن فایل
مسئله تعریف شخصیت یک مشکل عمده است و در خلال سالها تعاریف مختلفی از شخصیت ارایه شده است. آلپورت توانست حدود 50 معنا را برای این اصطلاح مطرح کند. تحلیل آلپورت منطبق با تاریخ مفهوم شخصیت بود که با اصطلاح به نقاب آغاز شد این اصطلاح به نقاب که ابتدا در نمایشنامههای یونان قدیم به کار برده میشد ،اشاره داشت و مضامین مختلف آن در زمینههای مختلفی مانند:الهیات، فلسفه، جامعه شناسی، زبان شناسی و روان شناسی راه یافت (شولتز و شولتز، 1381). دامنه ی تعاریف موجود از فرآیند های درونی ارگانیسم تا رفتارهای مشهود ناشی از تعامل افراد در نوسان است. نظری اجمالی به تعاریف شخصیت نشان می دهد که تمام معانی شخصیت را نمی توان در یک نظریه ی خاص یافت؛ بلکه در حقیقت تعریف شخصیت بستگی به نوع نظریه هر دانشمند دارد. برای مثال وارن شخصیت را مجموع خصوصیات شناختی، عاطفی، ارادی، فیزیولوژیک و مورفولوژیک می داند. آلپورت شخصیت را سازمان پویای جنبه های روانی- جسمانی می داند که تعیین کننده فکر و رفتار هستند. شلدن از شخصیت به عنوان سازمان پویای جنبه های شناختی، عاطفی، ارادی، فیزیولوژیک و مورفولوژیک یاد می کند. منصور معتقد است که شخصیت تحولی است و هر نوع تعریفی درباره شخصیت به منزله نقطه توقف درباره یک فرایند است و با توجه به فراگیر شدن«روانشناسی ژنتیک»نه تنها از لحاظ روش شناختی بلکه از لحاظ محتوایی، اعتقاد به تعریفی دارد که گمان می کند برای وضع کنونی کاملاً موجه و متناسب است و آن این است که شخصیت فرد را در هر لحظه ای از تحول وی ، به منزله تظاهر یا تجلی ظرفیت سازشی فراگیر او قلمداد کنیم (فتحی آشتیانی، 1388). حتی وقتی موضوع تعریف شخصیت صرفاً از دیدگاه روان شناسی دنبال شود گستره آن بسیار وسیع است.
شخصیت عبارت است از مفاهیم تجربی خاصی که بخشی از نظریه شخصیتی هستند و توسط ناظر به کار برده میشوند. به دلیل فقدان یکپارچگی در نظریه شخصیت، ارائه توصیفی از شخصیت که به طور مناسبی تمام عناصر گوناگون و متضاد موجود در این حوزه پیچیده و دشوار از علم را در بر گیرد مشکل است. بهترین تعریفی که در این جا میتوان ارایه کرد تعریفی است که نظر اکثر روان شناسان را در خصوص تقدم کاربرد بر نظریه نشان میدهد یعنی ؛شخصیت انتزاعی از آن دسته از خصوصیات پایدار شخصی است که برای رفتار بین فردی او اهمیت زیادی دارد. در کاربرد این تعریف ما همچنین متأثر از تأکید آلپورت (1937) هستیم که شخصیت دقیقاً همان چیزی است که فرد واقعاً هست؛ یعنی شخصیت شامل عمیق ترین و نوعی ترین خصوصیات فرد است (سیاسی، 1382).
نظریههای صفات:
فرض اساسی دیدگاه صفات این است که انسان دارای آمادگی گسترده ای است که "صفات" نام دارد و به طرق خاص به محرک پاسخ میدهد؛ به عبارت دیگر انسان را میتوان از نظر احتمال رفتار، احساسات و تفکر آنها به طریقی خاص توصیف کرد. برای مثال احتمال رفتار کردن به صورت خونگرم و دوستانه، یا احساس اضطراب و نگرانی و یا فکر کردن درباره یک طرح هنری (افرادی که شدیداً مایلند این گونه رفتار کنند.) به عنوان افراد عالی دراین صفات توصیف میشوند. برای مثال عالی بودن در صفات برون گرایی یا عصبی بودن در حالی که افراد دارای تمایل ضعیف در رفتار کردن به راههای بالا، به عنوان افراد پایین در این صفات وصف شده اند. اگر چه نظریه پردازان صفات در مورد نحوه ایجاد صفاتی که شخصیت انسان را میسازد از یکدیگر متفاوتند،اما همه آنها در این امر توافق دارند که صفات عنصر اصلی شخصیت انسان را تشکیل میدهد. به علاوه نظریه پردازان صفات توافق دارند که رفتار انسان و شخصیت وی را می توان در یک سلسله مراتب سازماندهی کرد ( پروین و جان، 1381).
رابرت مک کراء و پل کاستا: الگوی پنج عاملی
رابرت مک کراء(1949) و پل کاستا(1942) که در مرکز پژوهش پیری شناسی مؤسسههای تندرستی در بالتیمور، مریلند کار میکنند، برنامه ای را در پیش گرفته اند که پنج عامل شخصیت معروف به «پنج عامل عمده» یا « پنج بزرگ» را شناسایی کرد:
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 178 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
مقاله بررسی نظریه شخصیت سالیوان در 33 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست مطالب :
1ـ چکیده
2ـ زندگینامه
3ـ نظریه سالیوان و علم و ارتباطات
4ـ نکات اساسی در نظریه سالیوان
ـ تنشها
الف : نیازها
ب: اضطراب
ـ پویشها
الف : بدخواهی
ب : صمیمیت
ج : شهوت
د : سیستم خود
ـ شخصیت بخشی ها
الف : مادر خوب، مادر بد
ب : شخصیت بخش های من
ج : شخصیت بخش های خیالی
د : دیاگرام توسعة سیستم خود
ـ سطوح شناخت
الف : ابتدایی اندیشی
ب : سطح علت و معلول اندیشی صوری
ج : سطح منطقی اندیشی
5ـ مراحل رشد
الف : نوبادگی
ب : کودکی
ج : دوران بچگی
د : دوران نوجوانی
و : اوایل نوجوانی
ه : اواخر نوجوانی
ی : بزرگسالی
6ـ اختلال های روانی
7ـ روان درمانی
8ـ ارزیابی نظریه سالیوان
9ـ برداشت سالیوان از ماهیت انسان
چکیده :
های استاک سالیوان، اولین آمریکایی که نظریة جامعی ساخت، اعتقاد داشت که افراد شخصیت های خود را در بستر اجتماعی پرورش می دهند. او معتقد بود که انسانها بدون اطرافیان خود و افراد دیگر اصولاً هیچ شخصیتی نخواهند داشت «شخصیت را هرگز نمی توان از مجموعه روابط میان فردی که فرد در آن زندگی میکند و در آن موجودیت دارد، جدا کرد» (سید محمدی 1384)
سالیوان تأکید می کرد که مطالعه شخصیت تنها با بررسی روابط میان فردی امکان پذیر است. نظریة میان فردی او بر اهمیت مراحل مختلف رشد یعنی، نوبادگی، کودکی، مرحله بچگی، پیش نوجوانی، اوایل نوجوانی و بزرگسالی تأکید میکند. رشد سالم فرد در گرو توانایی او در برقراری رابطة صمیمانه با فردی دیگر است. اما اضطراب می تواند در هر سنی اختلالاتی در روابط بین فردی ایجاد کند. در نظریه سالیوان شاید مهمترین مرحله رشد، مرحله پیش نوجوانی است دوره ای که در آن کودکان برای اولین بار از توانایی ایجاد صمیمیت با اطرافیان خود برخوردار می شوند اما در عین حال هنوز به سنی نرسیده اند که بتوانند رابطه صمیمانه را با تمایلات شهوانی همراه کنند. از نظر سالیوان رشد سالم افراد زمانی تحقق می یابد که بتوانند هم صمیمیت و هم شهوت را به طرف مقابل خود احساس کنند. جالب توجه اینکه روابط سالیوان با اطرافیان خود چندان رضایت بخش نبود. و در کودکی در تنهایی و انزوا به سر می برد. در نوجوانی حداقل به یک دوره اسکیزوفرنی مبتلا شد. و در بزرگسالی از روابط میان فردی سطحی و متزلزلی برخودار بود. با این همه و با وجود این مشکلات میان فردی و یا حتی شاید به علت همین مشکلات سالیوان به شناخت شخصیت انسان کمک شایان توجهی نمود (سید محمدی ـ 1384)
زندگینامه:
هاری استک سالیوان در 21 فوریه، سال1892، در شهر کشاورزی خورویچ، ایالات نیویورک به دینا آمد (Britanica 2004) مادر او الااستک سالیوان، زمانی که با تیموتی سالیوان ازدواج کرد، 32 ساله بود و هنگامی که سالیوان به دنیا آمد 39 سال داشت و چون سالیوان تنهافرزند او محسوب می شد او را لوس و ناز پروده با آورد. پدر سالیوان، تیموتی سالیوان، مردی خجالتی، گوشه گیرو کم حرف بود که هرگز نتوانست رابطه صمیمانه بافرزندش برقرار کند. سالیوان جوان همواره حضور دو مادر را احساس می کرد. یک بار به هنگام غیبت یک ساله مادرش، مجبور بود تحت سرپرستی مادر بزرگ ایرلندی خود قرار بگیرد. و بعد ها هم خاله بی شوهرش در تربیت او به همراه مادرش مداخله می کرد. (سید محمدی 1384)
سالیوان در دوران کودکی خود همبازیها ودوستان همسنی نداشت. البته تعدادی دوست خیالی برای خود تصور می کرد. او بعد از شروع سن مدرسه همواره خود را یک غریبه کاتولیکی، در جامعه پروتستانی تلقی می کرد و از این وضعیت رنج می برد. لهجه ایرلندی او باعث می شد که چندان مورد توجه همکلاسیهای خود قرار نگیرد.
زمانی که سالیوان 5/8 ساله بود با پسر 13 ساله ای آشنا شد که تأثیر بسیاری در زندگی او ایجاد کرد این دوپسر با اینکه از لحاظ سنی باهم تفاوت داشتند اما به دلیل داشتن شباهتهای بسیار یکدیگر، به طرف هم جذب شدند، آنها از لجاظ اجتماعی، عقب مانده، اما از لحاظ عقلانی پیشرفته بودند. هر دو هم بعد ها روانپزشک شدند و هرگز ازدواج نکردند. بعضی معتقدند بین آنها روابط جنسی وجود داشت و البته بعضی ها هم این روابط را منکر می شوند در هر حال این دوستی در زندگی سالیوان بسیار تأثیر گذاشت و او برای اولین بار در دورة پیش نوجوانی توانایی برقراری صمیمیت را تجربه نمود. سالیوان هرگز به کشاورزی علاقه مند نبود و همواره از انجام کار در مزرعه طفره می رفت. او بعد از فارغ التحصیل شدن ازدبیرستان، در سن شانزده سالگی وارد دانشگاه کرنل شد. با این حال پس از یک سال از این دانشگاه محروم شد و بعد سه سال از صفحه روزگار محو شد پری (1982) اظهار داشت که امکان دراد او در این زمان به اختلال اسکیزوفرنی مبتلا شده و در بیمارستان بستری شده باشد. اما در این مورد تردیدهای زیادی وجود دارد. در سال 1911 سالیوان به کالج پزشکی شیکاگو وارد شد و تحصیلات پزشکی خود را در سال 1915 تمام کرد. سالیوان در سال 1921، به بیمارستان الیزابت در واشینگتن دی.سی. رفت و در آنجا فرصت کار کردن با تعداد زیادی بیمار اسکیزوفرنیک را پیدا کرد. او از این زمان به بعد تحقیقات بسیاری در زمینه اسکیزوفرنی انجام داد از جمله این که در یافت گفتار بیماران اسکیزوفرنی وسیله ای برای مقابله کردن با اضطرابی است که از محیط های اجتماعی و میان فردی ناشی می شود.
او پس از مدتی و با یک نارضایتی از بیمارستانی که در آن کار می کرد به نیویورک سیتی نقل مکان کرد. او در نیویورک با چند تن از روان پزشکان و دانشمندان اجتماعی با پیشینه اروپایی آشناشد. از جمله این افراد، کارن هورنای، اریک فروم که همراه با سالیوان، کلارا تامسون و چند تن دیگر گروه زودیاک را تشکیل دادند. این سازمان، سازمانی غیر رسمی بود که اعضای آن به طور منظم گرد هم جمع می شدند تا در باره دیدگاههای جدید در زمینه روانپزشکی و علوم اجتماعی مربوط، با یکدیگر بحث کنند با وجود اینکه روش درمان سالیوان تحت تأثیر فروید قرار داشت، نظریه میان فردی او نه روان کاوی و نه نوفرودیدی بود.
سالیوان در سال 1949 در اجلاس فدراسیون جهانی سلامت روان در آمستردام شرکت کرد. او در 14 ژانویه 1949 چند هفته به (57) پنجاه و هفتمین سالگرد تولدش، هنگام مراجعت به وطن در اتاق هتل پاریس در اثر خونریزی مغزی در گذشت او در آن زمان واقعاً تنها بود. سالیوان از مسایل جنسی خود ناراحت بود و همواره نسبت به ازدواج احساس مرددی داشت.
سالیوان نسبت به مذهب خود هم نگرش تردید آمیزی داشت. با وجود اینکه او این مذهب را ترک کرده بود و دوستان و آشنایان او را فردی غیر مذهبی و حتی ضد کاتولیک می دانستند اما در کمال شگفتی آنها، سالیوان به طور مکتوب در خواست کرده بود که او را طبق مراسم کاتولیک به خاک بسپارند شاید مهمترین خدمت سالیوان به نظریه شخصیت مراحل رشدی است که بسیار مورد تأکید خود قرار داده بود (سید محمدی 1384)
نکته آخر: سالیوان نسبت به همنوع خود بسیار علاقه مند بود واز ناراحتی و دردمندی بیماران خود رنج می برد. و این کیفیت در روش درمانی او کاملاً منعکس شده است. نظریه سالیوان به نامی معروف است که می توان در فارسی از آن به نظریه روانپزشکی تأثیر متقابل اشخاص نام برد. او در این نظریه خود ضمن بیان معنای شخصیت و مراحل مختلف آن دربارة مفاهیم مختلفی از جمله تنیدگی، دلواپسی، خود، خویشتن سخن می گوید. (سیاسی، 1371)
«نظریه سالیوان و علم ارتباطات»
در زمانهای گذشته چندان اهمیت روابط بین انسانها در نظر گرفته نمی شد. اما با گذشت زمان این ارتباطات میان فردی بود که نظر صاحبنظران و متخصصان روانی، را به خود جلب کرد. چرا که تا حدی این مسئله پذیرفته شده که مشکلات و بیماریهای روانی تا حد زیادی ناشی از اختلال در روابط فرد و بیمار با دنیای پیرامون خود است. در اینجا یک دور باطل شکل می گیرد و آنهم به این صورت که از یک سو خرابی حلقه های ارتباطی محیط با فرد، سبب ایجاد اختلال روانی می شود و از طرفی دیگر این اختلالات روانی مانع از برقراری ارتباط موثر فرد با دنیای پیرامون خود خواهد شد. و این دورباطل به گسترش بیماری منجر می شود. بنابراین حتی در مواردی که به نظر می رسد بیماری یک فرد جنبة کاملاً سرشتی دارد اما باز هم می توان نشان داد جامعه و گروهی که که فرد در بین آنها زندگی میکند مرکز ناراحتی و اختلال است. سالیوان معتقد است که هر انسانی یک جزء از یک شبکه ارتباطی است وعلت اختلال در رفتارش را باید در این شبکه ارتباطی پیدا کرد. به عنوان مثال، دختری که نظر بد نسبت به مردان دارد و معتقد است مردان جز به ار ضای جنسی خود به چیز دیگر فکر نمی کنند و از این تفکرات خود رنج می برد، به دلیل مشکلات شخصیتی خود به گونه ای عمل میکند که نشان دهندة بی بندوباریهای جنسی است ولذا باز هم مردانی به طرف او کشیده خواهند شد که هدفشان صرفاً ارضای غریزه جنسی است. و بدین ترتیب باز هم نظر بد او نسبت به مردان تقویت می شود. سالیوان در تلاش های خود سعی کرده که دانش روانپزشکی را در زمینه بررسی هر چه بیشتر روابط میان انسانها استفاده کند تا آنجا که ممکن است روانشناسی مرضی و روانشانس اجتماعی را به هم نزدیک کند. به عقیده «شانول» و «ویور» ارتباط به کلیه راهها و فنونی گفته می شود که به وسیله آن یک فرد طرف مقابل خود را تحت تأثیر قرار میدهد. قسمت اعظم روابط کودک با والدین و اطرافیان خود غیر کلامی است سالیوان اعتقاد دارد که پایه واساس شخصیت انسان به وسیله نیروهای فردی و اجتماعی گزارده می شود و بنابراین در شکل گیری و تداوم شخصیت ارتباط افراد با یکدیگر حرف اول را می زند (ایزدی ـ 1369)
ج : شخصیت بخشی های خیالی
همة روابط بین فردی به افراد واقعی ختم نمی شود. کودکان اغلب برای خود همبازیهای خیالی دارند که نوعی شخصیت بخشی خیالی است. وبرای حفظ عزت نفس به آنها کمک میکند سالیوان معتقد بود که این همبازیهای خیالی به اندازة همبازیهای واقعی برای رشد کودک اهمیت دارند بزرگسالان هم اغلب ویژگی های خیالی در دیگران می بینند ممکن است فرد صفاتی خیالی را که ناشی از روبط میان فردی قبلی است به دیگران فرافکنی کند. این شخصیت بخشی های خیالی در روابط میان فردی تعارض به وجود می آورند. (سید محمدی ـ 1384)
سطوح شناخت :
سطوح شناخت همان شیوه های درک کردن، تخیل کردن و تصور کردن است. سالیوان سه سطح در شناخت مطرح میکند. ابتدایی اندیشی، علت و معلول اندیشی صوری، عینی اندیشی
الف : ابتدایی اندیشی :
ابتدایی ترین تجربیات کودک در این سطح شکل می گیردند. چرا که نمی تواند این تجربیات را به دیگران انتقال دهد. و به همین دلیل شناخت آنها کاری دشوار است. این تجربیات با نقاطی از بدن کودک مرتبط است. کودک احساس گرسنگی و درد میکند واین تجربه ابتدایی به گریه کردن و مکیدن تبدیل می شود. ولی او هیچ رابطه ای بین این تجارب با اعمال خود نمی بیند. در اوایل نوباوگی، گرسنگی و درد در سطح ابتدایی اندیشی هستند. چرا که کودک نمی تواند بین آنها تمایز قایل شود این تجارب در خارج از هشیاری کودک می باشند. اما در بزرگسالان تجارب ابتدایی اندیش همان احساسات و تصورات ذهنی لحظه ای هستند این تصاویر ذهنی یا اینکه به صورت ضعیفی درک می شوند یا اینکه کاملاً ناهشیارند. در هر حال فرد نمی تواند آنها را به دیگران منتقل کند. اما گاهی می تواند به آنها بگوید که احساس عجیبی دارد. (سید محمدی ـ 1384)
ب : سطح علت و معلول اندیشی صوری
تجربیات دراین سطح پیش منطقی هستند و هنگامی رخ می دهند که فرد بین دو رویداد که به طور همزمان و آنهم بر حسب اتفاق با هم روی می دهند رابطة علت و معلول فرض میکند. اگر چه فرد می تواند این تجربیات را به دیگران انتقال دهد اما چون معنی آنها شخصی است فقط به صورت تحریف شده انتقال می یابند. این سطح در اوایل کودکی شکل می گیرد و در تمام طول زندگی یک فرد ادامه پیدا میکند. مثلاً کودکی که هر گاه پستان مادر را می مکد تغذیه می شود. یک رابطه علت و معلول صوری بین مکیدن و رفتار تغذیه مادرش متصور می شود. تجربیات شرطی کردن انسانها و حیوانات، نمونه ای از علت و معلول اندیشی صوری است. اگر کودکان برای دریافت شکلات شرطی شوند که بگویند «خواهش می کنم» پس از چند بار دریافت شکلات یک رابطة علت و معلول بین خواهش کردن و دریافت کردن مشکلات برقرار می کنند. (سید محمدی ـ 1384)
ج : سطح منطقی اندیشی :
تجربیاتی که در نظر عموم معتبر هستند، به عبارتی تجاربی که اکثریت مردم در مورد آن توافقی دارند. وبه صورت نمادی انتقال پیدا میکنند. به عنوان مثال، کلمات ازنظر عمومی، معتبرند چرا که انسانها کم و بیش در مورد معنی آنها توافق دارند. رایج ترین نمادهایی که افراد برای برقراری ارتباط با یکدیگر به کار می برند. نمادهای زبان از جمله کلمات و ایما و اشاره هستند. به نظر سالیوان، سطح منطقی اندیشی برای اولین بار زمانی در کودک شکل می گیرد که برای صدا، ایما و اشاره وکلمات همان معنایی را داشته باشد که برای بزرگترها دارد. این سطح زمانی رسمی تر می شود که کودک زبان رسمی را آغاز میکند اما باید گفت که هیچ گاه به صورت کامل جایگزین شناخت ابتدایی و علت و معلول نمی شود. و بزرگسالان در هر سه سطح تجارب خود را شکل می دهند. (سید محمدی ـ 1384)
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 588 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 22 |
عنوان: دانلود پاورپوینت نگرشهای شغلی و رفتار(فصل هشتم کتاب مبانی مدیریت رفتار سازمانی دکتر رضائیان)
فرمت: پاورپوینت ( قابل ویرایش )
تعداد اسلاید: 22 اسلاید
دسته: مدیریت (ویژه ارائه کلاسی درس مدیریت رفتار سازمانی- مدیریت رفتار سازمانی پیشرفته رشته های مجموعه مدیریت)
کتاب مبانی مدیریت رفتار سازمانی دکتر علی رضائیان از جمله منابع مهم درس مدیریت رفتار سازمانی در سطح کارشناسی می باشد. این فایل شامل پاورپوینت فصل هشتم این کتاب با عنوان " نگرشهای شغلی و رفتار" در حجم 22 اسلاید همراه با تصاویر و توضیحات کامل می باشد که می تواند جهت ارائه در کلاس (به عنوان سمینار یا کنفرانس) درس رفتار سازمانی و رفتار سازمانی پیشرفته مورد استفاده قرار گیرد. بخشهای عمده این فایل شامل موارد زیر است:
وجدان
ارزشها
طبقه بندی ارزشها
ارزشهای ابزاری و ارزشهای غایی
غرایز
غرایز ارزشی
شخصیت
چگونگی شکل گیری شخصیت آدمی
مدل شکل گیری رفتار آدمی
ابعاد پنج گانه شخصیت
نگرش یا طرزتلقی
ابعاد نگرشها
نگرشها و ارزشها
مدل نیت رفتاری
تأثیر باورها بر نگرشتها
تأثیر باورها بر هنجارهای نظری
هنجارها
بازمهندسی نگرشها
نگرشهای سنتی و بازمهندسی شده نسبت به کار
پاورپوینت تهیه شده بسیار کامل و قابل ویرایش بوده و به راحتی می توان قالب آن را به مورد دلخواه تغییر داد و در تهیه آن کلیه اصول نگارشی، املایی و چیدمان و جمله بندی رعایت گردیده است.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 64 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 36 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
شخصیت و عملکرد تحصیلی
نظریه پنج عامل بزرگ شخصیت
پژوهشگران معاصر شخصیت از هر دو نظریه ابراز نارضایتی کرده اند و معتقدند که نظریه آیزنک بسیار ساده است و ابعاد بسیار کمی دارد (برون گرایی، درون گرایی، روان رنجورخویی، پایداری هیجانی و روان پریش خویی، کنترل تکانه)، در حالی که نظریه کتل بسیار پیچیده است و عوامل بسیاری را دارد (16 عامل).
از بین نظریههای مهم شخصیت میتوان به الگوی پنج عاملی کاستا و مک کری [1] (1992) اشاره کرد. این پنج عامل عبارتند از: روان رنجوری 2، برون گرایی 3، باز بودن به تجربه 4، توافق 5 و وجدانی بودن که هر یک از این عوامل در بروز رفتارهای خاص دارای اهمیت می باشند.
رابرت مک کری (1949) و پل کاستا (1942) که در مرکز پژوهشی پیری شناسی مؤسسات ملی سلامتی در بالتیمور، مریلند کار میکنند به برنامه تحقیق گسترده ای مبادرت کردند که پنج عامل اصلی را مشخص کرد و منجر به ایجاد پرسشنامه NEO گردید (مک کری و کاستا 1987؛ نقل از شولتز 1386) این 5 عامل عبارتند از روانرنجورخویی[2] (N)، برونگرایی[3] (E)، انعطاف پذیری[4] (O)، توافقپذیری[5] (A) و باوجدان بودن[6] (C). این عوامل از طریق انواع فنون ارزیابی، از جمله پرسشنامههای خودسنجی، آزمونهای عینی و گزارشهای مشاهده گران تأیید شدند. به نظر میرسد که چهار عامل از پنج عامل این نظریه مولفه ژنتیکی نیرومند و یک عامل (توافق پذیری) مولفه محیطی نیرومند دارد و بیشتر محیطی است تا ارثی (شولتز و شولتز؛به نقل از پروین 1386). هریک از پنج عامل بزرگ به شش زیرمقیاس تقسیم میشوند. مک کری و کوستا (1992) این پنج عامل را صفات و زیرمقیاسهای این عوامل را رویه[7] مینامند. منظور آنها از صفات، اشاره به آن دسته از متغیرهای شخصیتی است که عمیقتر و بنیادیتر هستند و در طول زمان ثبات زیادی از خود نشان میدهند. در مقابل رویهها همچنان که از نامشان مشخص است سطحیتر و تغییرپذیرتر از صفات هستند و ممکن است پایههای ژنتیکی و زیستی نداشته باشند. در واقع بروز و و فعال شدگی رویهها بیش از صفات وابسته به محیط است.
نظریه شخصیت آنها ریشه در آمار و تحلیل عاملی از یک سو و زبانشناسی از سوی دیگر دارد. مککری و کوستا معتقد بودند که برای هر صفت یا حالتی که انسان میتواند داشته باشد، لزوما یک لغت متناظر در زبان ساختهشدهاست (متیوز، دیاری و وایتمن[8] 2003). بنابراین آنها کلیه لغات موجود درباره صفات انسانی در فرهنگ انگلیسی را جمعآوری کردند و با تحلیل عاملی چند مرحلهای آنها، به 5 عامل بزرگ شخصیت دست یافتند (گروسی، 1380). در بین پژوهشگران این سؤال مطرح بوده که مک کری و کوستا نظریه ای درباره شخصیت ارائه نداده اند بلکه آنها فقط یک پرسشنامه ساخته اند (متیوز، دیاری و وایتمن 2003). در واقع نظریه آنها از ابزاری که ساخته اند بیرون آمده است، در حالی که معمولاً ابزار بر پایه نظریهها ساخته میشوند. جدای از این که این موضوع را قوت یا نقص برای کار آنها بدانیم، به هرحال این یک مورد استثنا و شاید بدیع در علم روانشناسی میتواند باشد (یخوابی 1389).
2-4- عوامل پنجگانه
2-4-1- عامل روان رنجورخویی (عصبیت یا شاخص هیجان)
کاستا و مک کری (1992)، بیان میکنند که یکی از ابعاد وسیع شخصیت، مقایسه سازگاری، ثبات عاطفی فرد، ناسازگاری و عصبیت یا روان نژندی است. داشتن احساسات منفی همچون ترس، غم، احساس گناه، برانگیختگی، خشم، احساس کلافگی دائمی و فراگیر مبنای مقیاس عصبیت (N) را تشکیل میدهند (گیلسپی[9] و مارتین[10]، 2006). این عامل شخصیتی به صورت منفی با سلامت هیجانی و روانی همبسته است (لاهتی[11] و همکاران، 2008). روان رنجور خویان زیر تأثیر سیستم عصبی خودکار قرار دارند. دیدشان در تاریکی کمتر از افراد بهنجار است. جسما و روحا ضعیف و ناقص هستند. از حیث هوش و تسلط بر نفس و ادراک حسی و تمرکز حواس و اراده و سعی ازمتوسط افراد بهنجار پایین ترند. تلقین پذیرند و در اندیشیدن و عمل کردن کندتر هستند (سیاسی، 1386). افرادی که نمرات بالا در این عامل داشته باشند، به احتمال زیادتری دارای باورهای غیرمنطقی هستند، از قدرت کمتری در کنترل تکانه برخوردارند و سازگاری کمتری با شرایط فشار روانی نشان میدهند. اما افراد با نمرات پایین، از نظر عاطفی باثباتند، معمولاً آرام و راحت هستند و در مقابل فشارهای زندگی از سازگاری بهتری برخوردارند (شاپوری 1387). رویههای روان رنجورخویی عبارتند از: اضطراب، کینهورزی خشمناک[12]، افسردگی، خودآگاهی، تکانشوری[13] و آسیبپذیری[14] (پروین 1386).
2-4-2- عامل برون گرایی
برون گرایی در برابر درون گرایی قرار میگیرد و به معنی آمادگی فرد برای ارتباط با جهان خارج است. این عامل با سلامت هیجانی رابطه مثبت دارد. بدین ترتیب افراد برونگرا با استرسهای روزمره راحتتر کنار میآیند و احتمالا به هنگام مشکل کمک بیشتری از اطرافیان خود دریافت میکنند. آنها همچنین تعداد بیشتری از رویدادهای مثبت را تجربه میکنند (مک کری و جان[15]، 1992؛ نقل از متیوز، دیاری و وایتمن 2003). این افراد خواهان هیجان و تحریک هستند و حضور در مهمانیها و اجتماعات را به تنهایی ترجیح میدهند. هیجان و تحریک را دوست دارند و بر آنندکه امیدوار به موقعیت و آینده باشند. بازاریابهای موفق کشورهای در حال توسعه و رشد یافته نمونه ای از افراد برون گرا هستند (مک الروی[16] و دود[17] 2007). مقیاسهای شاخص E، نشان دهندهی علاقه افراد به توسعهی صنعت و کار خود میباشد. رویههای برونگرایی به ترتیب عبارتند از صمیمیت[18]، جمع گرایی[19]، جرات مندی[20]، فعالیت، هیجان خواهی[21] و هیجانهای مثبت (مک الروی و دود 2007).
[1] -Costa & maccrae
[2] neuroticism
[3] extraversion
[4] openness to experience
[5] agreeabless
[6] conscientiousness
[7] -Facet
[8] - Mattews, Deary& Whiteman
[9] -Gillespie
[10] -Martin
[11] -Lahti
[12] -Angry hostility
[13] -Impulsiveness
[14] -vulnerability
[15] -John
[16] -Mcelroy
[17] -Dowd
[18] -Warmth
[19] -Gregariousness
[20] -Assertiveness
[21] -Excitement seeking